(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

وقتی شما دو نفر به هم نمی رسید ...

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

عشق میان شما دو نفر به جایی رسیده که بدون یکدیگر نمی توانید زندگی کنید اما می دانید به هزار و یک دلیل، مثل مخالفت خانواده ها نمی توانید زندگی مشترک را با یکدیگر شروع کنید. باید فراموشش کنید و به دنبال کس دیگری باشید تا بتواند نیمه گمشده شما لقب بگیرد. در این وضعیت چه طور باید با عشق بی فرجام تان کنار بیایید؟

بارها دیده و شنیده ایم که خانواده ها مانع یک ازدواج شده اند. واقعیت این است که سر گرفتن یک زندگی با مخالفت خانواده ها انقدر سخت و پرریسک است که شاید بهتر باشد وقتی با مخالفت های سرسخت آنها رو به رو می شوید، کمی بیشتر درباره ازدواج تان فکر کنید. این مخالفت ها می تواند بعد از مدتی شما را به جایی برساند که از همسرتان هم دلزده شوید و زندگی مشترک را شکنجه گاه ببینید.

در فرهنگ ایرانی، ازدواج شما با فرد مورد علاقه تان، ازدواج دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و فامیل است.


یعنی پیوندی که باید همه جوره با ظرافت و احترام انجام بگیرد. اگر می‌خواهیم ازدواج کنیم باید رضایت خانواده‌ی هر دو طرف، به دست آید. اگر در این مورد خانواده‌ها مخالف باشند و نگرانی‌هایی برای آن‌ها ایجاد شود، جدا شدنافراد از هم جنبه‌ی مثبت قضیه است؛ البته در صورتی که افراد با توافق یکدیگر از هم جدا شوند.

اما احساس افسردگی و دلتنگی که پس از جدا شدن در فرد شکل می‌گیرد، قابل توجیه است. به این دلیل که حس علاقه و دوست داشتن در همه‌ی افراد وجود دارد. علاقه به همه‌ چیز حتی به اشیا هم وجود دارد. زمانی ‌که کیف پول‌مان را گم می‌کنیم تا مدتی ممکن است حالت نگرانی و ناراحتی همراه‌مان باشد. حال رابطه‌ انسانی و دوست داشتن یک فرد که به دلیل جدا شدن افراد شکل می‌گیرد، می‌تواند حالتی از افسردگی و دلتنگی را به دنبال داشته باشد که امری کاملاً طبیعی است. اگر این دلتنگی ادامه یابد، حالت سوگ هم پیدا می‌کند و ممکن است تا ماه‌ها به طول انجامد. اما نکته مهم در تمام این مدت این است که نگذارید تفکر احساسی شما از تفکر منطقی تان پیشی بگیرد.


خیلی طبیعی است که افسرده شوید چون بخش بزرگی از علایق، امیدها، وابستگی ها و خاطرات خوشتان را از دست داده اید و باید برای همیشه آن را فراموش کنید. اما در کنار پذیرفتن این دلتنگی ها، بپذیرید که مخالفت ها و تنش هایی که امروز به چشم دیده اید، در یک زندگی مشترک می تواند ده ها برابر شدید شود و شما را از زندگی ای که با این سختی ساخته اید، دلزده کند. اختلاف ها گاهی اوقات عشق را فدا می کنند و احساس پشیمانی به شما می دهند.


در این برهه‌ی زمانی که غمگین و دل شکسته اید باید به فعالیت‌های اجتماعی یا کارهایی که ذهن تان را مشغول کرده است، بپردازید و از این طریق سعی کنید به‌ تدریج این ناراحتی را که برایتان پیش آمده فراموش کنید.


یادتان باشد در پروسه‌ی فراموش کردن، فرد نباید زیاد به خود فشار بیاورد، چرا که ممکن است حالت عکس داشته باشد. به‌ سرعت یا با فشار فراموش کردن امور، ممکن است حالت سرکوب کردن داشته باشد و به زخم کهنه‌ای تبدیل شود که بار دیگر و در جایی دیگر سر باز کند. باید اجازه داد این حالت غم سپری شود و با گذشت زمان بار هیجانات عاطفی کم شود.


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

طلاق و خانواده های ایرانی

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/



مرتضی منادی

چند سالی است که اختلافات زندگی زناشویی در جامعة ما بیشتر شده و بدنبال آن, درصد طلاق رو به افزایش است. بنابراین, طلاق به مفهوم دورکیمی (1987) به یک پدیدة اجتماعی تبدیل شده است. بدین معنی که از سویی, قشر یا طبقه و یا گروهی را نمی توان در جامعة امروز یافت


که از اِپیدمی طلاق در امان باشد. از سطح تحصیلکرده ها تا بی سوادها, از سطح ثروتمند ها تا فقیر ها و یا از دیندارها تا بی دین های افراد جامعه از عارضة طلاق مصون نمانده اند. از سوی دیگر, طلاق یک پدیدة چند بعدی و چند علتی است. بنابراین محدود به یک علت خاص نظیر اقتصاد نمی باشد.

چرا طلاق در جامعة ما رو به افزایش است؟ چه عواملی در رشد طلاق دخالت داشته اند؟

مسئلة طلاق هم فکر مسئولین جامعه را بخود مشغول کرده و آنها را نگران کرده است, هم دل مشغولی تعدادی از دانشگاهی ها و پژوهشگران حوزۀ خانواده شده است. و همه در صدد یافتن پاسخی برای این پرسش ها و ارائة راه حل هایی برای خروج از این مقولة آسیب زا هستند.

نگارنده نیز در طی چند سال پژوهش هایی پیرامون خانواده به صورت غیر مستقیم و از زاویه ای دیگر یعنی مطالعه پیرامون عوامل رضایت از زندگی زناشویی (منادی, 1383) به این امر علاقه مند شده است. یقینا نه ادعای پاسخگویی کامل به این پرسش ها را داشته و نه علل مختلفة این موضوع را کاملا شناسایی کرده است. ولی در پی نتایج پژوهش های کیفی (منادی, 1385) صورت گرفته پیرامون خانواده می توان بخشی خاص را از دیدگاهی خاص در سطح طرح مسئله عنوان کرد.

بدین منظور به کمک طرح یک نظریة جامعه شناسی تلاش می کنیم تا حدودی مسئلة طلاق را کالبد شکافی کرده و توضیح دهیم.

پیر بوردیو جامعه شناس شهیر و معاصر فرانسوی معتقد است که هر انسانی دارای یک عادت واره (Habitus) می باشد. (بوردیو, 1989) منظور از عادت واره, مجموعة طرحواره هایی است که یک انسان در طول زندگی خود بر اساس برخورد با محیط های مختلف مانند : خانواده, رسانه ها, نهاد آموزش و پرورش و گروه همسالان کسب می کند. این طرح واره ها مانند : چگونه غذاخوردن, چگونه پوشیدن, چگونگی ارتباطات اجتماعی, ذوقیات, مشغولیات انسان می باشند.

طبق نظریة بوردیو عادت وارة هر فرد، نیروی محرکة اعمال و رفتار روزمرة اوست که در مرکز سرمایه های فرهنگی اش (Capital Culturel) جای دارد. منظور از سرمایه های فرهنگی, طبق نظر بوردیو, ترکیبی از عادت واره, شناخت ها, آگاهی ها, آموزش ها و مدارک تحصیلی می باشد. (بوردیو, 1989) این شناخت ها و آگاهی ها می توانند به صورت کلاسیک و آکادمیک در آموزشگاه ها کسب شده باشند و یا به صورت خود آموزی (Autodidacte) و یا غیر کلاسیک آموخته شده باشند. در هر صورت به زعم بوردیو, سرمایه های فرهنگی و عناصر سازندۀ آنها مقوله هایی اکتسابی و آموختنی هستند. ولی به باور وی عادت واره ها نقش مهمتر و جدی تری در هدایت و کنترل رفتارها و اعمال انسان ها دارند.

اما ضمن اینکه هر فردی عادت وارة مخصوص بخود دارد, ولی عناصری از عادت واره های تعدادی از افراد مشترک و یا یکسان می باشند. در این حالت به زعم وی عادت وارة طبقاتی وجود دارد. مانند عادت واره های ذوقی و انتخاب هایی که عاملان اجتماعی در عرصة متنوع رفتارها همچون، غذاخوردن و نوع آن، ورزش کردن و نوع آن، موسیقی نواختن و سیاست ورزیدن و غیره صورت می گیرد. بنابراین, ما در مقابل عادت واره های طبقاتی قرار می گیریم که مشترکات و هماهنگی های زیادی با یکدیگر دارند. اما چگونه سرمایه های فرهنگی و عادت واره ها می توانند در چگونگی تشکیل ازدواج و فرایند آن نقش داشته باشند, مسئله ای است که در سطور بعدی به آن می پردازیم.


از نظریه تا واقعیت

غالبا ازدواج به دو صورت شکل می گیرد. زمانی که دختر و پسری در محیط های اجتماعی مانند دانشگاه ها, محیط های کاری و مهمانی ها با یکدیگر آشنا شده, و این رابطه به ازدواج ختم می شود. اینگونه ازدواج ها به غلط به «ازدواج خیابانی» معروف بوده که ما آنها را ازدواج مدرن می نامیم. اکثرا, اینگونه ازدواج ها ناموفق هستند و در این بخش است که بر اساس پژوهش های صورت گرفته درصد طلاق بسیار بالا می باشد. دستة دوم آنهایی که به صورت سنتی از طریق معرفی خانواده ها با هم آشنا شده و در نتیجه ازدواج می کنند.

در حالت اول دختر و پسر در ابتدا بیشتر بخش نهادی شدۀ سرمایه های فرهنگی (مدارک تحصیلی و یا مهارت هایی مانند هنر و غیره) خود را به نمایش گذاشته و به یکدیگر نشان می دهند. یعنی, از دیدگاه سرمایه های فرهنگی نهادی شده اشان با یکدیگر برخورد می کنند و خیلی کمتر صحبت از عادت واره های آنها می شود. چون غالبا در این بخش, سرمایه های فرهنگی نهادی شده با یکدیگر تفاهمی بین زن و مرد بوجود می آورد. به دلیل اینکه در یک محیط کاری و یا علمی همسان هستند. برای مثال دانشجویان در حالت کلی و دانشجویان بر اساس رشتة یکسان که در نتیجه دارای سرمایه های فرهنگی نهادی مشابه هستند. در حالت دوم چون خانواده ها ابتدا با یکدیگر برخورد می کنند. آنها بیشتر عادت واره های خود را نشان می دهند. اصلا بر اساس عادت واره های یکسان, خانواده ها غالبا با هم ارتباط برقرار می کنند.

در حالت اول بعد از اینکه دختر و پسر با یکدیگر آشنا شده, و زندگی مشترک را شروع کرده, کم کم عادت واره ها طبق گفتة بوردیو در عمل خود را نشان می دهند و رفتار افراد را هدایت می کنند و سرمایه های فرهنگی به کناری می روند و یا کم رنگ تر می شوند. بدنبال آن, اگر تضادی در عادت واره ها وجود داشته باشد که غالبا دارد, تضادها خودنمایی می کنند و اختلاف ها کم کم خود را نشان می دهند. این در حالی است که همچنان سرمایه های فرهنگی نهادی با یکدیگر هماهنگ هستند. ولی عادت واره ها در زندگی روزمره, بیشتر خود را مطرح می کنند. بدینسان, در این حالت امکان بالا رفتن اختلافات بین زوجین افزون تر شده و طلاق بیشتر می شود.

اما در حالت دوم که والدین غالبا بر اساس هم طبقه بودن یعنی عادت واره های طبقاتی با یکدیگر برخورد کرده اند, فرزندان آنها نیز بر اساس عادت واره های خانواده گی با یکدیگر آشنا شده و برخورد می کنند. در این حالت, ممکن است که سرمایه های فرهنگی زوجین از کمی تا خیلی متفاوت باشند. ولی در ابتدای زندگی نیز این تفاوت ها خود را کم نشان می دهند و در صورت بُروز نیز, قابل اغماض هستند. لذا, تعارض کمی هم در زندگی مشترک بوجود می آورد. ولی چون سرمایه های فرهنگی نهادی بیشتر روبنایی هستند و بیشتر در سطح جامعه و محیط های عمومی و بیرونی, خود را در قالب شغل و حرفة فرد نشان می دهند, به صورت حاشیه در زندگی باقی می مانند و عادت واره ها در مرکز زندگی فعالیت می کنند. در این حالت, تعارضات اساسی بین زن و مرد بوجود نمی آید و فقط در سطح کار و شغل و بحث های علمی و یا شغلی, سرمایه های فرهنگی نهادی خودنمایی می کنند. بنابراین, زندگی را کمتر به خطر می اندازند و امکان جدایی زن و مرد کمتر می شود. بدون اینکه از اهمیت تفاوت بین سرمایه های فرهنگی نهادی زوجین کاسته شود و یا نادیده گرفته شود.

در نتیجه, می توان گفت در صورتی که زوجین بتوانند از دیدگاه عادت واره ها که زیر بنایی تر هستند با یکدیگر آشنا بشوند, خطرات کمتری زندگی آنها را تهدید می کند. با توجه به اینکه سرمایه های فرهنگی نهادی اکتسابی هستند, بعدها زن و مرد می توانند تلاش کنند تا سرمایه های فرهنگی نهادی مشابهی را کسب کنند و بوجود بیاورند. ولی در صورت سرمایه های فرهنگی نهادی یکسان کار سخت و مشکلتری (و نه غیر ممکن) پیش روی زوجین وجود دارد تا عادت واره های یکسانی را بوجود بیاورند.

بنابراین, می توان نتیجه گرفت که به نظر می رسد در جامعة فعلی ما هنوز ازدواج سنتی یعنی با عادت واره های یکسان آغاز کردن, امکان زندگی شادتر و مطمئن تری را نسبت به ازدواج مدرن به همراه می آورد.


فهرست منابع

- منادی مرتضی (1383). تاثیر تصورات و تعاریف مشابهِ زوجین در رضایت از زندگی زناشوئی از دیدگاه زنان. در : مطالعات زنان, دانشگاه الزهرا. سال دوم شماره 4 بهار 1383.

- منادی مرتضی (1385). جایگاه روش کیفی در علوم اجتماعی و علوم رفتاری. فصلنامه حوزه و دانشگاه. پژوهشکده حوزه و دانشگاه. شماره 47 سال دوازدهم، تابستان.


- Bourdieu Pierre (1989). Le sens pratique. Paris, Les éditions de Minuits.

- Durkheim Emile (1987). Les règles de la méthode sociologique. Paris, PUF.


مطالب پیشنهادی

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

علت‌های جدایی در سال های آغازین زندگی

علت‌های جدایی در سال های آغازین زندگی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است،

هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.

 

سال های پرتنش

 از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.

 

برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.

 

بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.

 

اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.

 

نقش خانواده ها

ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.

 

برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.

 

برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.

 

چه باید کرد؟

اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:

 

با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.

 

گفت وگو کنید

گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.

 

تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.

 

با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.

 

درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.

 

فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.

 

مطالب پیشنهادی

چطور بعداز طلاق زندگی آرامی داشته باشم

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

البته در این خصوص اجازه دخالت را به هیچ‌کس ندهید اما مشورت در هر موردی می‌تواند به ذهن درگیر و خسته شما کمک کند.

بزرگ‌ترین فرآیندی که پس از ازدواج می‌تواند زندگی هر فردی را دگرگون کند، پدیده ناخوشایند طلاق است و فارغ از علت آن نمی‌توان براحتی با پدیده‌ای که کانون خانواده را از هم می‌پاشد، کنار آمد اما به هر حال تکلیف آن دسته از افرادی که به هر دلیلی طلاق می‌گیرند، چیست؟ آیا این افراد دیگر نمی‌توانند به زندگی برگردند؟ و چگونه می‌توان با این پدیده کنار آمد و به‌‌رغم همه تلخی‌هایش به زندگی ادامه داد؟

این‌که چرا روند زندگی شما امروز به طلاق ختم شده موضوع بحث ما نیست، آنچه که می‌خواهیم به آن بپردازیم چگونگی بازگشت شما به زندگی است. بی‌‌شک طلاق شالوده زندگی هر فردی را برهم می‌ریزد. در این میان خانم‌ها بیشترین آسیب را می‌بینند اما می‌توان با نوعی مدیریت منطقی و کمی صبر و استقامت، راهی برای خوشبختی پیدا کرد و باز هم به فردی موفق تبدیل شد.

افکار منفی را از خود دور کنید
درست است که ضربه‌ مهمی به زندگی شما وارد شده اما در این مواقع بسیاری از افراد مطلقه در ذهن خود دائم منفی بافی می‌کنند، مثلا چرا زمانی که زندگی‌شان در جریان بود، تصمیم درستی را در لحظات حساس نگرفته‌اند و مدام خود را مذمت می‌کنند. گذشته‌ها را فراموش کنید و ذهن خود را درگیر اشتباهات آن زمان نکنید. بدانید که زندگی به پایان نرسیده و نباید امید خود را از دست بدهید.

فرزندانتان را دریابید
برخی گمان می‌کنند که داشتن فرزند برای افراد مطلقه مشکل را دو چندان می‌کند ولی عقیده ما چیز دیگری است. داشتن فرزند خود نوعی انگیزه است تا شما با امید بیشتری به زندگی ادامه بدهید. به این معنا که زندگی فرزندانتان را دریابید و برای خوشبختی‌شان تلاش کنید. روحیه آنها در این لحظات بسیار شکننده شده و اگر شما هم بخواهید روحیه خود را از دست بدهید، افسردگی‌های شدید سراغ فرزندتان خواهد آمد.

در اولین فرصت دوستان قدیمی خود را پیدا کنید
مهمانی‌های دوره‌ای با دوستان سالم در روحیه شما می‌تواند تاثیر خوبی بگذارد. سعی کنید با آنها حداقل ماهی یک بار سفر چند روزه‌ای به جاهای خوش آب‌ و هوا داشته باشید. هر چه بیشتر از تنهایی دوری کنید و در جمع باشید، روحیه شما سریع‌تر برمی‌گردد و به قولی ریکاوری روحی برایتان راحت‌تر اتفاق می‌افتد.

داشتن یک موقعیت اجتماعی مناسب می‌تواند کمک‌ کننده باشد
با پیدا کردن کار یا فعالیتی بیرون از منزل به نوعی خود را سرگرم کنید. افراد اجتماعی در زندگی سرسخت هستند، چرا که اساسا تعاملات اجتماعی شخصیت افراد را پخته‌تر و مقاوم‌تر می‌سازد. همچنین می‌توانید منبع درآمدی برای خود داشته باشید و روحیه خود را بیش از پیش بازسازی کنید.

ازدواج مجدد را به تاخیر بیندازید
خلأهای روحی در این شرایط می‌تواند جولانگاه افرادی باشد که بخواهند از شکست شما سوءاستفاده کنند، از این‌ رو بکوشید تا مدتی به فرد دیگری برای تشکیل زندگی یا وابستگی احساسی فکر نکنید. اجازه بدهید زمان کمی بگذرد تا شما بتوانید خود را پیدا کنید، زیرا در شرایط آرام‌تر تصمیم‌گیری برایتان ساده‌تر خواهد بود.

کمک دوستان و اطرافیان صادق خود را رد نکنید
البته در این خصوص اجازه دخالت را به هیچ‌کس ندهید اما مشورت در هر موردی می‌تواند به ذهن درگیر و خسته شما کمک کند. از این‌ رو خود خواهی نباید در شما راه یابد و با این تفکر که خودم از پس همه مشکلات برمی‌آیم، بخواهید زندگی را تک محورانه ادامه دهید بنابراین از کمک دوستان و آشنایان صادق و دلسوز خود استقبال کنید.

محل زندگی قبلی خود را ترجیحا عوض کنید
برای زندگی محیط مناسب‌تری را انتخاب کنید. اگر برایتان امکان دارد محل سکونت خود را عوض کنید تا از آدم‌های فضول و کنجکاو دور شوید. تا اطلاع ثانوی حتی شماره تلفنتان را هم به کسی جز دوستان خاص خود و خانواده‌تان ندهید. اجازه دهید کمی حاشیه‌ها از شما دور شوند تا بتوانید با ذهنی آرام‌تر برای زندگی‌تان تصمیم‌ بگیرید.
منبع : tebyan.net



 

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

http://maktoobshop.com/

نامزدتان شما را دوست ندارد

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید.



هر سنی که باشید یا هر سطح تجربه‌ای که داشته باشید، اینکه بدانید مردی به شما علاقه دارد یا نه کار دشواری است. خیلی از مردها ترجیح می‌دهند به صورت یک راز باقی بمانند، برای همه قسمت‌های زندگی‌شان حریم‌شخصی می‌خواهند تا زمانیکه برای یک تعهد آماده باشند. باید از مردانی که در همان قدم اول قصد و نیت‌شان را می‌گویند تشکر کنیم. اما برای بیشتر مردها باید از طریق اشارات ظریف متوجه نیت قلبی‌شان شویم. اگر نمی‌دانید طرفتان به شما علاقه‌مند است یا نه و مطمئن نیستید که باید از رابطه بیرون بیایید یا خیر، در زیر به ۱۴ علامتی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد مردتان چندان به شما علاقه‌مند نیست. اگر مردی که در زندگی‌تان است چند مورد از این خصوصیات را نشان می‌دهد، دیگر زمان آن رسیده است که به او بگویید می‌خواهید از رابطه بیرون بروید.


1 - ایمیل‌ها و پیامک‌های شما را پاسخ نمی‌دهد

در این عصر تکنولوژی هیچ چیز ساده‌تر از فرستادن یک ایمیل یا یک پیامک به کسی نیست. اگر طرف‌ موردنظرتان ساعت‌ها --یا حتی روزها-- بعد به این نوع پیام‌های شما پاسخ می‌دهد، وقت آن رسیده است که او را فراموش کنید. دلیل این رفتار فقط تنبلی نیست، بی‌ادبی و بی‌توجهی هم هست. شاید چندان اهل پیامک فرستادن نباشد اما حداقل باید بتواند به طریقی دیگر با شما تماس بگیرد. 


2 - فاصله جسمی و احساسی خود را با شما حفظ می‌کند

آیا اغلب ارتباط چشمی خود با شما را قطع می‌کند، حتی وقتی تنهایید؟ یا هیچ چیزی درمورد جزئیات زندگی خود به شما نمی‌گوید؟ چنین مردی نمی‌خواهد با شما رابطه عمیقی ایجاد کند. البته دوستی با چنین کسی اشکالی ندارد اما نباید سرمایه‌گذاری احساسی روی او بکنید و بهتر است از او دور شوید.


3 - هیچوقت دنبالتان نمی آید

مردی که دوستتان داشته باشد همه تلاشش را می‌کند که به شما نشان دهد برای او خاص هستید. کسی که حتی تا دم خانه‌تان نمی‌آید، نباید انتظاری برای یک رابطه طولانی‌مدت از او داشته باشید. 


4 - از لمس کردن شما در محفل‌های عمومی خودداری می‌کند. ( درمورد افراد متاهل)

اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید. یا نمی‌خواهد در یک رابطه نزدیک با شما دیده شود یا می‌ترسد زنان دیگری که در زندگی‌شان است شما را با او ببینند. از چنین مردی باید دوری کند.


5 - بی‌ادبانه ایده‌های شما را تحقیر می‌کند

ممکن است مردی با اینکه با نگرش شما مخالف است اما همچنان دوستتان داشته باشد و به شما احترام بگذارد. اما اگر بی‌ادبانه فقط قصد تحقیر نظریات شما را دارد، احتمالاً هیچ علاقه‌ای به شما ندارد. مطمئناً نباید با کسی بمانید که نمی‌تواند با شما درست رفتار کند.


6 - فقط نیمه شب به بعد شما را می‌بیند

اگر فکر می‌کنید که او شما را فقط برای خوشگذرانی آخر شب خود می‌خواهد، شاید قبولش برایتان سخت باشد. نباید توقع داشته باشید که چنین رابطه‌ای به جایی برسد. اگر انتظار بیشتری از طرف‌مقابلتان دارید بهتر است جای دیگری دنبال مرد رویاهایتان بگردید.


7 - اجازه نمی‌دهد چیزی از وسایلتان را در اتومبیل او بگذارید

اگر بیشتر وقت‌ها در کنارش هستید، مردی که دوستتان داشته باشد، خوشحال می‌شود که یکسری از وسایل ضروری‌تان را در اتومبیلش بگذارید. اما اگر طرف‌مقابلتان حتی اجازه نمی‌دهد لباستان در اتومبیلش بماند،  یا یک آدم شدیداً وسواسی است و یا سعی دارد شما را از زنان دیگری که با آنها در ارتباط است مخفی کند. در هر دو حالت بهتر است از او دور بمانید.


8 - در مراسم‌های مهم بدون شما شرکت می‌کند

مهمانی دوستانش؟ شام سالگرد ازدواج خواهرش؟ شاید حتی تولد خودش؟ گاهی‌اوقات مردی می‌خواهد استقلال خود را حفظ کند و گاهی دیگر می‌خواهد مطمئن شود ممکن است دلیل این رفتارش این باشد که نمی‌خواهد خیلی شما را درگیر خانواده و دوستانش کند تا وقتی که خواست رابطه‌اش را راحت‌تر با شما بر هم بزند. در این صورت باید بدانید که خیلی برای او باارزش نیستید. شما هم راه‌های بهتری برای گذراندن وقتتان دارید -- با دوستان و خانواده خودتان که دوستتان دارند. 


9 - از هرگونه برنامه‌ریزی برای آینده --چه کوتاه مدت و چه بلندمدت-- با شما خودداری می‌کند

آیا این مرد شما را در حاشیه‌های زندگی خود نگه می‌دارد؟ برای تعطیلات آخر هفته خود جدا از شما برنامه می‌گذارد؟ اگر فقط قرارهای لحظه‌آخری با شما می‌گذارد، و بیشتر وقت خود را با دوستانش برنامه‌ریزی می‌کند، آنقدرها به شما علاقه‌مند نیست. ببخشید ولی شما لیاقت بهتر از اینها را دارید.


10 - برنامه‌های شما را در لحظه آخر کنسل می‌کند

این هم یک نشانه مشخص دیگر است که یعنی ارزشی برای شما و وقتتان قائل نیست. برای کسی که ارزش شما را می‌داند جا بگذارید.


11 - درگیر زنی دیگر است

این مرد ممکن است بگوید دوستتان دارد اما اگر واقعاً درگیر زنی دیگر باشد، نمی‌تواند همه عشق خود را وقف شما کند. این مرد را باید با دیگری شریک شوید، چطور می‌توانید چنین چیزی را تحمل کنید؟ بدتر اینکه حتی اگر آن زن را بخاطر شما ترک کند، به آن زن دروغ گفته است. به شما هم دروغ خواهد گفت. مطمئناً شما هم خواستار این نیستید. پس قوی باشید و سراغ مرد دیگری بروید. 


12 - چندان علاقه‌ای به ایجاد صمیمیت به شما نشان نمی‌دهد

اگر زندگی احساسی تان با این مرد ضعیف است، می‌خواهد به شما بگوید که بدون شما هم اموراتش می‌گذرد. این رفتار بسیار توهین‌آمیز، خسته‌کننده و کمی ناجوانمردانه است. شما به آن نیازی ندارید. هر کاری که فکر می‌کنید برای خودتان بکنید و مردی را پیدا کنید که باعث شود احساس جذابیت کنید.


13 - ناپدید می‌شود

وقتی مردی را روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها بدون هیچ توضیحی نمی‌بینید، یعنی آنقدرها به شما علاقه ندارد. ممکن است با کسان دیگری در ارتباط باشد یا نمی‌خواهد وقتش را با شما بگذراند. اگر شما به چشم آن مرد چندان جذاب نباشید، باید وقت گذاشته و کسی را پیدا کنید که تحسینتان کند. وقت، انرژی و عشق شما ارزشش را دارد.


14 - تشویقتان می‌کند با افراد دیگری قرار بگذارید

این یک علامت مطمئن است که نشان می‌دهد او می‌خواهد کاملاً آزاد باشد و اصلاً به فکر متعهد کردن خود نیست. احتمالاً شما هم نمی‌توانید او را تغییر دهید، پس چرا باید وقتتان را تلف کنید؟ هیچ مردی ارزشش را ندارد. شما لیاقت مردی را دارید که بخواهد با شما وقت بگذراند و طبق شان‌تان با شما رفتار می‌کند. کسانی هستند که با کمال عشق و احترام با شما رفتار خواهند کرد. اگر طرف‌مقابل شما خیلی از این رفتارها را از خود نشان دهد، باید این نشانه را گرفته و حتی یک دقیقه دیگرتان را هم برای او تلف نکنید. شما لیاقت بهترین‌ها را دارید. خوب بگردید تا کسی را پیدا کنید که واقعاً شایسته شما باشد.


عروس خانم های عزیز  می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.


http://healthyfooddiet.blogfa.com/


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


چطور معشوق قدیمی را فراموش کنم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


                                    http://maktoobshop.com/
بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.


1 - به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است.

2 - بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.

3 - به زن و فرزندان او فکر کنید و قبول کنید که همسر او هم زنی مثل شماست که آرزو دارد، تنها مالک قلب و وجود همسر خود باشد؛ بنابراین خودتان را فریب ندهید و بگذارید وجدانتان او را به زندگی واقعی اش برگرداند.

4 - فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.

5 - خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشه است؛ هر چند شما در عشق شکست خورده اید اما هنوز مردان شایسته ای زیادی هستند که ممکن است در مسیر زندگی شما قرار بگیرند و خواهان ازدواج با شما باشند.

6 - خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان مجردم» و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.

7 - اینکه طرف مقابل، شما را با وجود همه عشقی که به او داشتید رها کرد، به این معنی نیست که شما جذاب و دوست داشتنی نبوده اید؛ آنچه که اتفاق افتاده، فقط و فقط به این معنی است که به شما فرصت دوباره ای داده شده که همسری بیابید که درست به همان اندازه ای که شما دوستش دارید، شما را دوست داشته باشد و برایتان ارزش قائل شود.

8 - درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.

9 - کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعتهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستندکه در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.

10 - با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.

11 - زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید وگرنه نمی توانید فردی را که بعدها قرار است به زندگی تان بیاید، شاد کنید.

12 - همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.

13 - یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید.

14 - به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت.

15 - از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.

16 - به هیچ عنوان برای فراموش کردن فرد قبلی به فرد جدیدی متوسل نشوید. برای آنکه دوباره بتوانید با شیوه ای صحیح و منطقی به کسی دل ببندید، به گذشت زمان نیاز دارید. دل بستن به یک فرد جدید برای فرار از دلبستگی قبلی، کار منصفانه ای نیست. بگذارید به مرور زمان آدم هایی در زندگی تان پیدا شود که اگر به آنها فرصت بدهید، برایتان احترام و ارزش زیادی قائل می شوند.

17 - از اشتباهاتتان درس بگیرید و وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی، یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیرات خودتان را در رابطه قبلی بپذیرید و سعی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.

نکات طلایی


_ کسی را که شما فقط برایش یک سرگرمی اوقات فراغت هستید، به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.

_ وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی گذارد، تلف نکنید.

_ اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید؛ فقط در مورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچ کسی ارزش این همه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

_ یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از انجام کارهایی که شما را به یاد او می اندازد، پرهیز کنید.

_ اشکالی ندارد اگر گاهی احساس ناراحتی و تنهایی کنید. گاهی اوقات حتی گریه ممکن است حالتان را بهتر کند. مهم این است که در این روند، هر روز حالتان بهتر از روز قبل باشد.

_ زمان بهترین داروست؛ این را به خاطر داشته باشید.

_ تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام های قبلی را چک نکنید.

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که هر چند فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلا دلیلی ندارد که به خاطر دلبستگی و عادت، تن به هرگونه رابطه، بی احترامی و بی محبتی بدهیدو به دیگران اجازه دهید هر طور که می خواهند، با شما رفتار کنند. شما لایق بهترین ها هستید! این را همواره به خاطر داشته باشید.


نقطه پایان یک رابطه کجاست؟


ابتدای رابطه، وقتی نامزدتان جمله های شما را تمام می کرد لذت می بردید و برایتان بسیار هم جالب بود اما اکنون پس از گذشت هشت هفته، این کار او نه تنها دوست داشتنی نیست که موجب عصبانیت شما هم می شود. 
یا به طور مثال، در طول ماه اول رابطه میان دو نفر با اینکه تلفن های طولانی مدت با هم داشته اید و بیشتر بعد ازظهرها را با هم بیرون بوده اید اما متوجه می شوید که به علایق و گذشته یکدیگر هیچ حس کنجکاوی ندارید. این مساله چندان خوشایند نیست. با خود تصور می کنید، نکند برای او این چیزها اهمیتی ندارد و این رابطه فقط برایش نوعی سرگرمی است؟

باید با نگاه تیزبین و حواس جمع و البته صداقت و انسانیت بررسی کنید، ببینید آیا رابطه ای که فقط دو ماه است آغاز کرده اید ارزش ادامه دادن دارد یا خیر؟ برای این منظور مسایلی هست که باید به آنها توجه کنید:

هنگامی که عادت های عجیب و دوست داشتنی آزار دهنده می شوند ...
گاهی دو طرف رابطه سعی می کنند از مسایلی که تصور می کنند تاحدی آزار دهنده است چشم پوشی کنند زیرا مسایل دیگری میان آنها برقرار است که دوست دارند به رابطه شان ادامه دهند. برخی از مردم اعتقاد دارند اصولا مسایلی که از همان ابتدا کمی آزاردهنده هستند، خصلت های شخصیتی فرد است و گاهی باید آن را نادیده گرفت. اما گاهی پس از گذشت زمانی، آن حس جدید بودن از بین می رود و ایرادها یا نکات منفی افراد برای طرفین آزار دهنده می شود و برای چشم پوشی از ایرادهای یکدیگر هم دلیل خاصی هم پیدا نمی کنند.
مثلا اگر یکی از دو طرف همیشه دیر سرقرار حاضر شود شاید یکی دو ماه اول قابل تحمل باشد اما پس از دو ماه مسلما طرف صدایش در می آید و به این مساله اعتراض می کند.

تعیین نقطه پایان برای رابطه نوعی دوره آزمایشی کاری است
انسان ها با هم دوست می شوند یا ازدواج می کنند تا در کنار هم به کمال برسند. بهترین دوستی، رابطه ای است که موجب رشد روحی و فکری شما بشود. اگر دوست شما نتوانست در همان مدت کوتاهی که در کنار هم هستید آموزه ارزشمندی برای شما داشته باشد باید با احتیاط بیشتری این دوستی را ادامه دهید. سعی کنید به دوره ابتدایی آشنایی خود همچون دوره آزمایشی کاری نگاه کنید.

قرار گذاشتن و بیرون رفتن شما همچون ارسال رزومه برای شرکت مورد نظر است. در طول قرارها می توانید تا اندازه ای طرف مقابل را بشناسید. پس از گذشت دوماه افراد اطلاعات بیشتری از خود در اختیار طرف مقابل قرار می دهند. مثلا در مورد اعتقادات، عقاید، ارزش ها، ارتباط های قبلی، سرگرمی ها، علاقه مندی ها و اهداف او در زندگی اطلاعات کسب می کنید. در این زمان می توانید تصمیم بگیرید آیا رابطه را ادامه دهید یا باید در همین جا به آن پایان ببخشید.

مراقب نشانه های از بین رفتن علاقه باشید
گاهی یک بحث و ناراحتی یک طرفه باعث می شو تا رابطه خاتمه پیدا کند. گاهی هم هر دو طرف علاقه شان کم می شود و این دوران آزمایشی را پایان می بخشند و به آن به چشم تجربه ای در زندگی نگاه می کنند. مثلا مردی که به ادامه دوستی کوتاه مدت خود علاقه ای ندارد سعی می کند خود را درگیر کار نشان دهد تا کمتر با هم تلفنی صحبت کنند. یا شب ها با دوستانش برنامه ریزی می کند تا با طرف مقابل بیرون نرود. با ادامه این کارها مسلما طرف مقابل نیز دلزده و خسته می شود و این رابطه به تدریج از بین می رود.

تصور آینده رمانتیک در کنار یکدیگر
اگر احساس کردید به ادامه رابطه نوپای خود علاقه ای ندارید یا شاهد تفاوت های بسیاری میان خود و طرف مقابل هستید، سوال های زیر را از خود بپرسید و ببینید آیا این  رابطه ارزش ادامه دادن و سرمایه گذاری دارد:

1 - صدای درونی شما در این رابطه چه می گوید؟
هنگامی که در رابطه ای دچار سردرگمی می شوید شاید ساده ترین کار مشورت با دوستان باشد. اما فقط خودتان هستید که می دانید بهترین چیز برای شما چیست. البته نباید صدای قلب خود را با صدای ترس هایتان اشتباه بگیرید (دیگر کسی با این مشخصات پیدا نمی کنی یا تو خیلی دیرپسند و ایرادگیر هستی). برای اینکه تصمیم درست اتخاذ کنید این سوال ها را از خود بپرسید: من از این رابطه چه می خواهم؟ آیا واقعا دوست دارم با این فرد ادامه دهم؟ آیا به او اعتماد دارم؟ آیا از اینکه زمانم را با او صرف کنم خوشحال هستم؟

2 - فقط به رفتارهای طرف مقابل توجه کنید و ببینید ایا صادقانه و از ته دل است؟
چند دقیقه وقت بگذارید و به زمان هایی که با یکدیگر بوده اید، فکر کنید. مانند اینکه فیلمی بی کلام تماشا می کنید. آیا او با بزرگواری و صداقت با شما رفتار می کند؟ آیا مسایلی که با آنها موافقت کرده است را انجام می دهد؟ اگر فردی قابل اعتماد باشد باید حرف و عملش با هم یکی باشد.

3 - در نخستین بحث و دعوای خود، هر دو طرف چگونه آن را مدیریت کرده اید؟
آیا مشکلات را به نحوی که برای هر دو طرف قابل قبول و احترام باشد برطرف کرده اید؟

4 - آیا هر دو به دنبال مسایل مشترک در زندگی هستید؟
اگر دوطرف نگاه و انتظارات مشابه در زندگی نداشته باشند با مشکلات بسیاری در زندگی روبه رو خواهند شد.

5 - می توانید تصور کنید یک ماه، یک سال یا ده سال آینده را در کنار این فرد سپری کنید؟
شاید اگر همین امروز به رابطه ای که دوست ندارید، خاتمه بدهید بسیار بهتر باشد. اما اگر هر دو طرف احساس می کنید این رابطه همان است که دوست دارید و موجب شادی و آرامش شما می شود، باید سعی کنید با هوشیاری و صداقت این رابطه را ادامه دهید.

طلاق، پایان زندگی نیست

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



بهترین توصیه آن است که برای ترمیم عواطف خود و یافتن امیدی دوباره به زندگی، این درد را کاملاً احساس کنید! تعجب نکنید، زیرا این درد درونی باید احساس شود تا بتوانید از آن عبور کنید. اگرچه بدترین قسمت طلاق آن است که مجبورید این درد را احساس کنید، اما تنها از طریق احساس این درد و عبور از آن و گذراندن این مرحله است که می توانید به مرحله بعدی که مرحله بخشش است وارد شوید، و گرنه همیشه در این مرحله دردناک باقی می مانید. بخشش به شما این فرصت را می دهد تا دلتان برای پذیرش واقعیت باز بماند و واضح است که تنها وقتی می توانید امید و عشق به زندگی داشته باشید و محبت دیگران را بپذیرید که دریچه قلبتان برای جذب نیروهای مثبت باز بماند.


البته این مسئله فقط به طلاق مربوط نمی شود. اکثر ما در زندگی شرایطی داشته ایم که قلبمان از اندوه پرشده است، یک نفر در زندگی ما وجود داشته که فراموش کردن و بخشیدن او بسیار مشکل بوده و بیرون کردن او از ذهن ما بسیار دشوار و سخت است. به هر حال، اکثر همسران بعد از طلاق حتماً به این مرحله می رسند که به طور واقع بینانه به همسر سابقشان فکر کنند، بخصوص اگر همسران هنوز به آشتی فکر کنند، این مرحله حتماً برایشان پیش می آید.


● هر کاری به تمرین احتیاج دارد

تمرین های زیر به نحوی طراحی شده اند که به شما کمک می کنند دورنما و دیدگاهی منطقی از همسر سابق خود بدست آورید و احساستان نسبت به او منطقی تر باشد. همچنین این تمرین ها به شما کمک می کند تا اگر همسرتان واقعاً لیاقت زندگی دوباره را دارد و حتی تا حد زیادی حق با اوست بتوانید با او تماس برقرار کنید. ترمیم دل شکسته به زمان احتیاج دارد و البته باید برای آن تلاش کرد. به یاد داشته باشید که با گذشت زمان، احساسات منفی شما برطرف خواهد شد.

▪ تمرین شماره ۱

یک فهرست واقعی در مورد همسر سابقتان تهیه کنید. دو برگ کاغذ بردارید و بنشینید و فهرستی تهیه کرده و تمام دلایلی که همسر قبلیتان طبق آن دلایل برای شما شریک خوبی در زندگی نبوده است را بنویسید. به طور کاملاً اختصاصی وارد جزئیات شوید. او در روابطتتان چه کرده است که باعث شده شما به این احساس و باور برسید که او شریک واقعی زندگیتان نبوده است؟ شما می توانید تجربیات خاصی را فهرست کنید مثل <وقتی سال گذشته برای دیدار خانواده ام رفته بودیم، او خودش را گرفته بود و اصلاً ارتباط گرمی برقرار نکرد.> یا <او تولد مرا فراموش کرد.> ضمنا احساسات خود را هم فهرست کنید مثلاً: <من دائم احساس می کنم کسی را از دست داده ام <یا> ما هیچ وقت به هم نگفتیم که یکدیگر را دوست داریم.> فهرست شما می تواند هر چقدر که دوست دارید بلند باشد و اصلاً محدودیتی دراین مورد وجود ندارد. چه ۱۰ مورد چه ۲۰۰ مورد، تفاوتی ندارد. نکته کلیدی در این کار آن است که اصلاً هیچ مسئله ای را سانسور نکنید و واقع بین باشید. 

دومین برگ کاغذ مربوط به آن است که فهرستی از خصوصیاتی که دوست داشتید همسر سابقتان داشته باشد، در آن قید کنید، مثلاً <ای کاش روی خوشی داشت و این قدر خشک نبود.> یا <ای کاش به سفرکردن بیشتر اهمیت می داد.> ضمناًُ احساساتتان را هم فراموش نکنید: <ای کاش به من احترام می گذاشت و با من گرم تر برخورد می کرد.>هر دو لیست را در محلی قرار دهید که دائم به آنها دسترسی داشته باشید. وقتی لحظاتی به این مسئله فکر می کنید که چرا چنین احساسی دارید، چرا مایلید دوباره آشتی کنید، چرا از هم جدا شدید یا چرا هر چه کردید کارساز نبوده است، فهرست ها را بردارید و به آنها نگاهی بیندازید. در اصل این نگاه واقع بینانه به احساسات شماست. ممکن است شما بعد از دیدن آنچه که نوشته اید، متوجه شوید چرا در زمان زندگی مشترک و لحظه جدایی، احساس خوشحالی و سعادت نمی کردید و شاید به این نقطه برسید که او تقصیری نداشته و نباید تغییر می کرده و این خود شما بودید که باید کمی شرایط را تغییر می داده اید و یا بالعکس، شما اصلاً حق داشته اید و او باید به گونه دیگری رفتار می کرده است. 

▪ تمرین شماره ۲

اگر شما و همسر سابقتان، اوقات خود را با دوستانی مشترک و حول یک محور می گذراندید، حالا زمان آن رسیده است که به دنبال دوستان جدیدی بگردید. کاری که گفتیم به این معنا نیست که از خیر تمامی دوستان خود بگذرید، بلکه دوستان جدیدی هم پیدا کنید تا در صورت عدم بازگشت شما و همسر سابقتان به زندگی مشترک، دوستانی داشته باشید که از شما حمایت کنند و در مواقع نیاز به دادتان برسند. معمولاً مردم از ایجاد ارتباط و دوستی با فردی که متارکه کرده است ابا دارند و خود را کنار می کشند. بنابراین بهتر است همزمان فعالیت های جدیدی را آغاز کنید و با مردم ارتباط برقرار کنید، مثلاً به کلاس هنری بروید، به گروه های ورزشی ملحق شوید، با گروه های مذهبی همکاری کنید یا مهارتی جدید یاد بگیرید. هر عاملی که باعث شود اطراف شما از مسائل جدید پر شود و با آدم های جالبی روبرو شوید به بهبود وضعیت شما کمک می کند. به یاد داشته باشید ساده ترین راه برای داشتن دوستان جدید از طریق علائق و سلیقه های مشترک است. ضمناً دوستانی را که ارتباطتان با آنها قطع نشده است فراموش نکنید. گاهی برقراری ارتباط با دوستان قدیمی ساده تر از پیدا کردن دوستی تازه است اما همه این موارد به شرایط شما بستگی دارد. اگر دوستان قدیمی شما را ناراحت می کنند ارتباط را قطع کنید و گر نه به ارتباطتان ادامه دهید. انتخاب کاملاً به عهده خود شماست.

▪ تمرین شماره ۳

هر از گاهی به خودتان یادآوری کنید که تمامی این مسائل خواهد گذشت. درست است که درد جدایی بسیار شدید است، اما می گذرد. اگر این درد را احساس کنید و از آن عبور کنید به قسمت بعدی مرحله جدایی، یعنی ترمیم می رسید. وقتی برای اولین بار سعی کردید این درد را احساس کرده و بررسی کنید، متوجه می شوید که مسئله آن قدرها هم که فکر می کردید بد و ناگوار نبوده است. وقتی به این مرحله رسیدید که دیگر این درد شما را آزار نمی دهد، اولین نشانه ای که می گوید: <شما در مسیر جاده بهبودی قرار گرفته اید> در شما ظاهر شده است.

البته نکته مهمی وجود دارد که افرادی که متارکه کرده اند، همچنین اطرافیان آنان باید به آن توجه کنند. اینکه یک خانم یا آقا وضعیت بدگذشته را پشت سر گذاشته، به این معنا نیست که آنها دیگر آرام شدند و نیازی به تسلی خاطر ندارند و یا قلبشان از ناراحتی و کینه صاف شده است. آنها هنوز به زمان احتیاج دارند تا از مشکلات این فقدان خلاص شده و بهبود پیدا کنند، درست مثل زخمی که نیاز به زمان دارد تا دوباره بسته و ترمیم شود. این زخم در طول مدت ترمیم هنوز درد دارد. طلاق یک تغییر بسیار بزرگی است که ممکن است در زندگی افراد اتفاق بیفتد و حتی اگر مدت زیادی از آن گذشته باشد، باز هم ناراحتی ها و اثرات آن وجود دارد. آنچه برای زن و مرد در این شرایط اهمیت دارد حفظ حسی سالم، نگهداری تعادل و حرکت در مسیری است که بعد از طلاق طی می کنند تا دوباره بعد از جدایی، بتوانند شادی را به دست آورند.

● زن با مرد فرق دارد!

مردها بعد از طلاق باید زمانی را در تنهایی سپری کنند تا احساس استقلال خود را بدست آورند و احساس کفایت داشته باشند؛ یعنی در موردی که در طی فرآیند جدایی، خلا‡ آن را احساس می کردند. مردها در این زمان به تفکر و سبک و سنگین کردن وقایع نیاز دارند تا دوباره در مورد خود احساس خوبی بدست آورند. البته باید به آقایان توصیه کرد که به هیچ وجه بلافاصله بعد از طلاق به فکر ازدواج مجدد نیفتند و تا زمانی که احساسات جریحه دار شده آنان ترمیم نشده، دست به این کار نزنند زیرا آنها هنوز مراحل روحی بعد از طلاق را طی نکرده اند و ترمیم درونی آنها تکمیل نشده است. ازدواج مجدد در این شرایط نه تنها چاره ساز نیست بلکه مشکلات زیاد تری ایجاد می کند. در مورد خانم ها وضع فرق می کند. آنها سعی کنند با به دست آوردن حسی سالم و خوب و اطمینان خاطر دادن به خود، با فراهم کردن شرایط جهت اینکه مورد تایید دیگران قرار بگیرند و وجهه مجددی کسب کنند و نیز با اتکاء متقابل به افرادی که حمایت از آنها را به عهده دارند، تعادل روحی خود را به دست آورند. خانم ها در این دوران کمی خودخواه می شوند و چون حس می کنند به آنها ظلم شده و یا مورد توجه قرار نگرفته اند، سعی می کنند به خود فکر کنند، اوقاتشان را با دوستان خود سپری کنند، به تعطیلات بروند و به عبارتی حسابی به خودشان برسند! در این دوران بهتر است خانم ها به علائق خود بپردازند و مهارت کسب کنند. رسیدن به سرگرمی های مورد علاقه در این دوران یکی از بهترین راه های ترمیم روحی است و برای مدتی باید از پرداختن به مسائل جدی بپرهیزند. ضمناً ازدواج مجدد در این زمان اصلاً مناسب نیست، چون هنوز تعادل احساسی و روحی به دست نیامده است. امروزه مردم به ویژه زنان بیشتر از گذشته به روابط خود اهمیت می دهند و دیگر انتظار ندارند گرمی روابط زناشویی در طی سال ها زندگی مشترک کمرنگ شود، بلکه می خواهند همان طور گرم و استوار باقی بماند. اگر این مسائل درک شود، از همین حالا و قبل از اینکه خیلی دیر شود، می توان به نیازهای زنان و مردان در زندگی مشترک بیشتر توجه کرد. ارتباط موِثر و کارآمد در هر رابطه ای ضروری است، چه در رابطه شغلی و چه در رابطه زناشویی؛ اما این ارتباط موِثر به مهارت های بی شماری احتیاج دارد تا دو نفر، از سال ها زندگی مشترک خشنود باشند. تنها راه همسران آن است که این راه کارها و مهارت ها را خوب بشناسند تا افق زندگیشان تیره وتار نشود و سایه طلاق بر زندگی آنها گسترده نشود.

منبع : iran۴me


عشق بین زن و مرد


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



با وجود اینکه بیشتر ازدواج‌ها با عشق و علاقه و محبت طرفین صورت می‌گیرد ، اما در اکثر موارد مشاهده می‌کنیم که زن و مرد با تمام تلاشی که در جهت انجام دقیق وظایف خود دارند ، به مرور زمان، عشق و علاقه‌ی بین‌شان کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شده و گاهی به‌طور کامل محو می‌شود . به این نوع جدایی، اصطلاحاتی مانند طلاق عاطفی، طلاق روحی و روانی یا طلاق خاموش اطلاق می‌شود. با همه‌ی سعی و تلاش همسران برای نرسیدن به مرحله‌ی جدایی، بسیاری از ازدواج‌ها، منجر به طلاق رسمی شده و درصد بسیار بالاتری، به طلاق عاطفی منتهی می‌شود.

گاهی دلایلی مانع جدایی رسمی همسران می‌شود بنابراین در شرایطی که زن و مرد از لحاظ روحی و روانی، علاقه‌ای به ادامه‌ی زندگی مشترک‌شان ندارند ، پس از یک دوره‌ی طولانی مدت دعوا و جروبحث، از وضعیت عناد و دشمنی و تنفر گذشته و وارد موقعیت بی‌تفاوتی می‌شوند. اگر چه زوجین با هم زندگی می‌کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و هیچ تعلق روحی و روانی نسبت به هم ندارند و در همین زمان، بیشتر انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی و روحی و روانی پیش می‌آید و اما زوج‌ها چه کارهایی می‌توانند انجام دهند تا از عشق خود محافظت نموده و عواطف همدیگر را تقویت کنند؟ چه باید کرد که کار به اینجا کشیده نشود و زندگی همسران تا این حد سرد و بی‌روح نشود؟

برای پیش‌گیری از چنین آسیب‌های خانوادگی ، به کار بردن تدبیرهای زیر توصیه می‌گردد:
▪ باید بدانیم دوست داشتن و عشق، آموختنی است. عشق بین زن و مرد ، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید ، خشک خواهد شد ، پس به این مساله اکتفا نکنید که یک‌بار ابراز علاقه، برای همیشه کافی است، بیشتر زوج‌ها در طول روز حتی یک‌بار هم به صورت هم نگاه نمی‌کنند یا حرف‌های تازه‌ای برای گفتن ندارند. 

▪ اگر زن و مرد با روان‌شناسی هم آشنا بوده و به تفاوت‌های اخلاقی و رفتاری یکدیگر به‌طور کامل واقف باشند ، در این صورت هیچ‌گاه از رفتار طرف مقابل، سوء تعبیر نخواهد شد. سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را به‌خوبی شناسایی کنید و در تامین آنها بکوشید. 

یادگیری و به کار بردن مهارت‌های گفت‌وگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث می‌شود رنجش‌ها در دل انباشته نشود و همه‌ی دلخوری‌ها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد.

▪ زمانی را برای گفت‌وگو و ابراز محبت و تبادل‌نظر با همسرتان اختصاص دهید و این امر را در اولویت امور قرارداده و اشتغال و فرزند و... را بهانه‌ای برای فرار از این موقعیت قرار ندهید. سعی کنید به مرور زمان، مدت گفت‌وگوی خصوصی را بیشتر، کنید. دقت نمایید که صحبت‌های شما باید غیر از بیان گزارش کاری روزمره و بیان مشکلات تکراری و معمولی روزانه باشد. این صحبت‌ها گرچه مهم هستند ولی آنها را به زمان دیگری در طول روز بسپارید و در این زمان، ارتباط نزدیک‌تری با همسرتان داشته باشید و حرف‌هایی از نوع حرف دل را بازگو کنید و در عین حال با همسرتان همدلی کنید.

▪ یادگیری و به کار بردن مهارت‌های گفت‌وگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث می‌شود رنجش‌ها در دل انباشته نشود و همه‌ی دلخوری‌ها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد. به علت ناآگاهی زوج‌ها از روش گفت‌وگوی سالم، بیشتر صحبت‌ها به مشاجره ختم می‌شود.

▪ سعی کنید هنگام صحبت، ابتدا به نکات مثبت همسرتان اشاره کنید ، خشمگین نشوید ، خود را نیز در ماجراهای پیش آمده مقصر معرفی کرده و قبل از هر چیز، شما عذرخواهی کنید و بیان کنید که منظورتان از صحبت کردن، فقط حل مساله و رسیدن به تفاهم می‌باشد. در ضمن، مانع حرف زدن همسرتان نشوید و به او هم فرصت اظهارنظر بدهید.

▪ هرگز صحبت‌های خود را با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن شخصیت و حرمت همسرتان بیان نکنید.

▪ با همسرتان مقابله به مثل نکنید. سعی کنید همیشه شما پیش‌قدم شوید و با رفتار محبت‌آمیز، مهربانی را به او آموزش دهید.

▪ زوجین باید بیاموزند که توقعات و نیازهای خود را بدون نکوهش دیگری بیان کنند.

▪ نسبت به همسر خود ، نگرشی مثبت و مطلوب داشته باشید و به او همواره احترام بگذارید و محبت و عواطف خالصانه‌ی خود را نثار او گردانید. از پیش‌داوری و تصمیم‌گیری براساس تصورات خود، پرهیز نمایید.

▪ باور داشته باشید که همسرتان انسانی منحصر به فرد و یک امانت الهی می‌باشد. او همان کسی است که در دوران نامزدی، آرزوی با او بودن را داشتید.
▪ خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و نگذارید به‌خاطر رضایت خاطر اطرافیان، در تصمیمات منطقی خود دچار تزلزل شوید. 
تصور نکنید یک زندگی ایده‌آل، زندگی است که در آن هیچ اختلاف‌نظری نباشد و آرامش کامل بر آن حاکم باشد بلکه اختلاف‌نظر همیشه وجود خواهد داشت؛ نکته‌ای که مهم است، نحوه‌ی برخورد و حل اختلاف می‌باشد فراموش نکنید که اختلافات و تفاوت‌ها، موجب تفاهم بین همسران می‌شود.

▪ اگر رنجشی قابل چشم‌پوشی می‌باشد، از آن بگذرید ولی اگر برای‌تان مهم است، هر چند که مساله‌ی کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید.

▪ همسرانی که بر سرهر مساله‌ی جزیی با هم مجادله دارند، به تدریج باید شاهد مرگ عواطف‌شان باشند.

▪ زوج‌های شاد و بانشاط نسبت به زوج‌های ناسازگار و ناراضی، عملکرد بهتری در ابراز علاقه و عواطف خواهند داشت؛ پس برای سلامت جسم و روح خود و همسرتان، وقت و انرژی صرف کنید.

▪ و در آخر بدانید اگر هدف، عشق و حفاظت از آن است، باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازید.

مجله شادکامی - با تغییر

 


مطالب پیشنهادی:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

سه عامل اصلی طلاق

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


                                       http://maktoobshop.com/


فقر،اعتیاد و عدم تفاهم سه عامل طلاق هستند طلاق به عنوان یک معضل اجتماعی، علل گوناگونی دارد؛ ۳ علت عمده طلاق عبارتند از: اول، مباحث اقتصادی، فقر، بیکاری و دغدغه های معیشتی؛ دوم، ...

● ۳ علت عمده طلاق عبارتند از: 

اول، مباحث اقتصادی، فقر، بیکاری و دغدغه های معیشتی؛ 

▪ دوم، اعتیاد که با توجه به زیاد شدن روز افزون معتادان این پارامتر به یکی از مهم ترین علت های طلاق تبدیل شده است 

▪ در نهایت عدم تفاهم زوجین که بسیاری از طلاق ها در این قالب رخ می دهد و زن و شوهر ها با وجود این که هیچ کدام مشکل خاصی ندارند، نمی توانند با هم زندگی کنند.

عباس جعفری دولت آبادی، رئیس مجتمع قضایی خانواده ۱ با بیان این مطلب،گفت: برخی از طلاق ها ناشی از ازدواج های غلط است، ازدواج هایی که یا ناشی از اجبار یا ناشی از عدم شناخت، عواطف و احساسات زودگذر یا ازدواج بدون تعمق بوده است. 
برخی از طلاق ها از ازدواج های نادرست و برخی دیگر از دخالت ها و دلسوزی های نابجای دیگران سرچشمه می گیرد؛ اگر ما می توانستیم به خانواده ها آموزش دهیم که به جای دخالت، فرزندان خود را راهنمایی کنند؛ زمینه بسیاری از طلاق ها از بین می رفت.
وی، معتقد است: یکی از مشکلات مهم زنان در دادگاه ها بحث هزینه دادرسی است؛ زن برای ادامه زندگی نفقه می خواهد ولی هزینه دادرسی ندارد؛ مهرش را می خواهد به اجرا بگذارد، ولی باز هم هزینه دادرسی ندارد. 
برای برطرف شدن این مشکلات باید تسهیلاتی در این بخش ها به وجود آوریم، ما باید هزینه دادرسی را در برخی پرونده ها مانند نفقه برداریم.
برخی از احکام را قطعی اعلام کنیم تا اطاله کم تر شود وگرنه با وجود قوانین فعلی اطاله دادرسی همچنان ادامه دارد.
جعفری در خصوص اثر فساد در جامعه بر روابط بین زوجین اظهار داشت: معتقدم که فساد و فحشا از عوامل مهم آسیب هایی است که استحکام خانواده را از میان می برد.
یعنی خانواده ای که بخواهد از خطرات مصون بماند باید در محیط سالم رشد کند وقتی زوجین دچار روابط نامشروع شوند، بر روی کانون خانواده و در نتیجه فرزندان و رفتار آنها تاثیر می گذارد. حکومت در این بخش باید به طور جدی برنامه ریزی کند.
لیلا اسدی، معاون قضایی مجتمع خانواده نیز درباره نگاه مردسالارانه قوانین گفت: مساله دفاع از حقوق زنان در کل دنیا وجود دارد و همین مساله باعث به وجود آمدن نگاه فمینیستی شده است و نمی توان گفت علت به وجود آمدن این نگاه، قانون مردسالارانه کشور ماست.

من معتقدم که قوانین ما به خصوص در حوزه خانواده تا حدی نگاه مردسالارانه دارد ولی علت اصلی به وجود آمدن این نگاه از دیدگاه های مردم و فرهنگ جامعه که از دیرباز وجود داشته سرچشمه می گیرد و هم اکنون آرام آرام در حال تغییر کردن است و البته به سمت صحیحی نمی رود.

جعفری در ادامه این مطلب افزود: با توجه به این که حق طلاق با مرد است مگر در مراحل اثبات عسر و حرج از جانب زن، اخیراًً زنان درصددند که حق طلاق را در قالب شرط وکالت به دست آورند این مساله کم کم در حال مطرح شدن است و مغایرتی با فقه ندارد.در حال حاضر زنان برای به دست آوردن حق طلاق می توانند این حق را به عنوان یکی از شروط ضمن عقد مطرح کنند.منتها جامعه در حال حاضر ظرفیت پذیرش این حق را ندارد و کار فرهنگی و آموزش بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
منبع : بانک اطلاعات گردشگری

مطالب پیشنهادی:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی