(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

معرفی کتاب"ملت عشق"

خلاصه ای از کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک




کتاب ملت عشق در ترکیه بیشتر از ۵۰۰ بار به چاپ رسیده و توانسته است عنوان پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه را به دست آورد. این کتاب در ایران هم با استقبال بسیار خوبی مواجه شده و تا به حال بیشتر از ۵۰ بار چاپ شده و توانسته است طرفداران زیادی پیدا کند.


در قسمتی از پشت جلد کتاب ملت عشق آمده است:


مولانا خودش را «خاموش» می نامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیده ای که شاعری، آن هم شاعری که آوازه اش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستی اش، چیستی اش، حتی هوایی که تنفس می کند چیزی نیست جز کلمه ها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور می شود که خودش را «خاموش» بنامد؟

داستان کتاب ملت عشق

اولین جملاتی که ملت عشق می خوانید چنین است:


به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق.

خود به تنهایی دنیایی است عشق.

یا درست در میانش هستی، در آتشش

یا بیرونش هستی، در حسرتش…


ملت عشق

داستان کتاب ملت عشق

این کتاب در واقع دو رمان است که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده است. دو رمان که موازی هم جلو می رود. یکی در سال ۲۰۰۸ در آمریکا اتفاق می افتد و دیگری در قرن هفتم در قونیه.


ماجرا مربوط به زنی به نام اللا است که در بوستون آمریکا زندگی می کند. رابطه او با خانواده اش چندان خوب نیست و رابطه زناشویی اش در حال فروپاشی می باشد.


در این میان اللا، کاری تحت عنوان یک ویراستار پیدا می کند. او می بایست رمانی را که به او داده شده است را بخواند و در مورد آن گزارشی تهیه کند. رمانی که زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد. رمانی که به اللا می دهند، رمان ملت عشق است.


داستان کتاب ملت عشق از یک سو ماجرای زندگی اللا است و از سوی دیگر ماجرای کتابی است که به اللا داده شده است، یعنی رمان ملت عشق.


ملت عشق در واقع رمانی در مورد عشق مولانا و شمس تبریزی است.


در این بین اللا با نویسنده رمان ملت عشق یعنی عزیز ز. زاهارا از طریق ایمیل ارتباط برقرار می کند و…


آن چه که در مورد رمان ملت عشق بسیار چشم گیر و جذاب است نحوه تغییر زاویه دید می‌باشد. در کتاب از زاویه دید اول شخص و سوم شخص استفاده شده و همین باعث جذابیت دو چندان مطالب شده است. کتاب مدام از زاویه دید افراد مختلف روایت می شود و حدود ۱۸ نفر، اتفاقات را شرح می دهند.


مطالب گاهی از دید شمس بیان می شود گاهی از دید مولانا، گاهی از دید گل کویر و گاهی از دید متعصب و…


[ لینک مرتبط: کتاب بعد از عشق اثر الیف شافاک ]


داستان کتاب ملت عشق

نگاهی به کتاب ملت عشق

ملت عشق واقعا کتاب فوق العاده عالی و لذت بخشی بود و من بی نهایت از خواندن آن لذت بردم. هنگام مطالعه واقعا حسِ خوبی داشتم و به همه دوستان پیشنهاد می کنم این کتاب را مطالعه کنند و لذت ببرند.


این رمان در مورد عشق است، عشقی واقعی، عمیق و خالص که در کمتر کتابی با آن روبه‌رو خواهید شد.


در ابتدا، کتاب با داستان زندگی اللا شروع می شود ولی بعد وارد رمان ملت عشق در قرن هفتم می شود و داستان کتاب، مدام در حال و در قرن هفتم روایت می شود.


هنگامی که داستان شمس تبریزی در رمان ملت عشق را می خوانید شیفته آن می شوید. احساس خوبی به شما دست می دهد و دلتان نمی خواهد کتاب را کنار بذارید. اما وقتی در اوج لذت بردن از داستان قرن هفتم هستید، نویسنده دوباره به ماجرای اللا برمیگردد و این ممکن است یک مقدار لذت شما از کتاب را کم کند و شاید حتی باعث عصبانیت شما شود. (دست کم باعث شد که من خیلی عصبی بشم، ماجراهای شمس بسیار خواندنی و لذت بخش بودند و دلم می‌خواست پشت سر هم آن ها را بخوانم اما یک دفعه کتاب به بوستون و زندگی اللا برمی‌گشت!)


به شخصه وقتی کتاب را می خواندم دوست داشتم قسمت هایی که مولانا داستان را تعریف می کند بیشتر باشد اما چنین نبود و فقط در بعضی مواقع داستان از دید مولانا نقل میشد.


به نظر من ملت عشق یک کتاب خوب و بسیار خواندنی محسوب می شود که داستان جذاب و گیرایی هم دارد. پیشنهاد می‌کنم مطالعه آن را به هیچ‌وجه از دست ندهید و حتی اگر مایل هستید کسی را به کتاب و کتاب خواندن علاقه‌مند کنید، رمان ملت عشق را به او هدیه دهید.


از کتاب ملت عشق ترجمه‌های متعددی در بازار وجود دارد اما کتاب با ترجمه ارسلان فصیحی معروف شده است که ترجمه خوب، روان و بی نقصی می باشد.


[ لینک: مو قرمز اثر اورهان پاموک – ادبیات ترکیه ]


معرفی کتاب ملت عشق


قسمت هایی از متن کتاب ملت عشق

سنگی را اگر به رودخانه ای بیندازی، چندان تاثیری ندارد. سطح آب اندکی می شکافد و کمی موج بر می دارد. صدای نامحسوس “تاپ” می آید، اما همین صدا هم در هیاهوی آب و موج هایش گم می شود. همین و بس. اما اگر همان سنگ را به برکه ای بیندازی… تاثیرش بسیار ماندگارتر و عمیق تر است. همان سنگ، همان سنگ کوچک، آب های راکد را به تلاطم در می آورد. در جایی که سنگ به سطح آب خورده ابتدا حلقه ای پدیدار می شود؛ حلقه جوانه می دهد، جوانه شکوفه می دهد، باز می شود و باز می شود، لایه به لایه. سنگی کوچک در چشم به هم زدنی چه ها که نمی کند. در تمام سطح آب پخش می شود و در لحظه ای می بینی که همه جا را فرا گرفته. دایره ها دایره ها را می زایند تا زمانی که آخرین دایره به ساحل بخورد و محو شود.


کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم، همچون آینه ای است که خود را در آن می بینیم. هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیش تر مواقع در ترس و شرم به سر می بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است.


پیمودن راه حـق کار دل است، نه کار عـقل. راهنمایت همیشه  دلـت باشد، نه سری که بالای شانه هایت است. از کسانی  باش که به نـفـس خـود آگاهـند، نه از کسـانی که نــفــس خـــود را نـادیــده مـی گیـرند.


قرآن را می توان در چهار سطح خواند. سـطح اول معـنای ظـاهـــری است. بعدی مـعـنـای  بـاطــــنـــی است. ســومـی بــطـــنِ بـــطـــن است. سطح چــهارم چنان عـــمــیق است که در وصـــف نـــمــی گـــنـجــد.


صفات خدارا میتوانی در هر ذره کائنات بیابی چون او نه در مسجد و کلیساو دیر و صومعه،بلکه هر آن همه جاهست همانطور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد هرکه او را بیابد تا ابد نزدش می ماند.


خلاصه ای از کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک


دوست داشتن خداوندی که هیچ ‌نقصی در او ‌راه ندارد، سهل است. آنچه سخت است، دوست داشتن انسان های فانی است با همه ی خطا و ثوابشان. فراموش مکن آدمی هر چیزی را به اندازه ای می فهمد که نسبت به آن عشق دارد! پس تا زمانی که برای دیگران از صمیم قلب آغوش نگشایی و بخاطر خالق، مخلوق را دوست نداشته باشی، نه می توانی چنان که شایسته است بفهمی و ‌نه به شکلی لایق دوست بداری..!


چند قسمت دیگر از متن کتاب ملت عشق

تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده، به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند و بگوید چه کنم “تقدیرم این بوده” نشانه ی جهالت است، تقدیر همه ی راه نیست، فقط تا سر دوراهی هاست، گذرگاه مشخص است، اما انتخاب گردش ها و راه های فرعی دست مسافر است، پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی.


هیچ گاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می کند. حتی اگر هم اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاه های دشوار باغ های بهشتی قرار دارد. شکر کن! پس از رسیدن به خواسته ات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که حتی وقتی خواسته اش محقق نشده، شکر گوید.


اکثر درگیری ها، پیش داوری ها و دشمنی های این دنیا از زبان منشا می گیرد. تو خودت باش و به کلمه ها زیاد بها نده. راستش، در دیار عشق زبان حکم نمی راند. عاشق بی زبان است.


عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته. نپرس که آیا باید در پی عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی یا عشق جسمانی؟ از تفاوت ها تفاوت می زاید. حال  آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی در آتشش، یا بیرونش هستی در حسرتش.

درباره کتاب «دولت عشق» چه می‌دانید؟

Image result for ‫کتاب از دولت عشق‬‎


دولت عشق تا کنون بارها تجدید چاپ شده و بالغ بر 30 چاپ از آن در مدت کوتاهی به فروش رفته اما هنوز هم به عنوان یک کتاب روانشناسی خواندنی بین مردم محبوبیت دارد.



به گزارش خبرآنلاین، «از دولت عشق» نوشته کاترین پاندر، یکی از برجسته ترین نویسندگانی که به موضوع خوشبختی و کامیابی در زندگی بشر پرداخته اولین بار در سال1966 توسط Unity school of Christianity منتشر شد. در کشورمان نیز از سوی چندین ناشر منتشر شده که انتشارات ققنوس و ترجمه مرضیه ملک جمشیدی و همچنین انتشارات روشنگران و ترجمه گیتی خوشدل از جمله آنهاست.


 


کتاب دارای 7 بخش است: «معجزه عشق، راه کامیابی خود را دوست بدارید، قدرت رستاخیز بخش عشق، شیوه ویژه عشق1، شیوه ویژه عشق2 و از دولت عشق» همچنین کاترین پاندر نامه های آموزنده و جالبی را که دریافت کرده را به متن کتاب افزوده است. آنطور که پشت جلد این کتاب نوشته، خانم پاندر به عنوان «پیشگام شیوه تفکر مثبت» شناخته شده و در این کتاب به معجزاتی که تحت تاثیر عشق الهی به وقوع پیوسته اند و زندگی را متحول و سعادتمند ساخته اند، اشاره می کند.


 


بخش هایی از کتاب را در ادامه می خوانید:


محبت شخصی و غیر شخصی: شاید تصور من و شما از عشق همان چیزی باشد که پولس رسول توصیف کرده است. می توانیم در محبت شخصی و غیر شخصی این خصایص را از خود نشان دهیم. در عشق و محبت شخصی می توان نسبت به افراد خانواده و خویشاوندان مهربانی و نرمش و ادب و عاطفه و تایید و تحسین و ملاحظه و ایثار نشان داد. عشق و محبت غیر شخصی یعنی توانائی کنار آمدن با مردم بدون دلبستگی شخصی و وابستگی عاطفی. برای آفرینش آگاهی و پرورش محبت غیر شخصی و نیکخواهی نسبت به همکاران و آشنایان و همه کسانی که با آنها سرو کار داریم تکرار عبارت زیر بسیار موثر و سودمند است: من بدون هیچ گونه وابستگی، همه مردم را دوست دارم و همه مردم نیز بدون هیچ گونه وابستگی مرا دوست دارند.


 Image result for ‫کتاب از دولت عشق‬‎


عشق در باطن شماست: شما می توانید از دولت عشق بهره مند شوید زیرا همه محبت و عشقی را که برای شفا و سلامت و توانگری و ثروت و شادمانی و سعادت نیاز دارید در باطن خود شماست. عشق الهی یکی از قوای ذهنی و معنوی خودتان است.


 


یکی از جامعه شناسان مشهور جهان در دانشگاه هاروارد قدرت محبت را مورد بررسی و پژوهش قرار داد و به این نتیجه رسید که: عشق را نیز مانند هر فضیلت دیگر ، انسان می تواند آگاهانه ایجاد کند و بپروراند.


برای رفع اختلاف زناشویی خود باید این عبارت را تکرار کنید: من از عشق الهی می خواهم که هم اکنون پیوند زناشویی ما را شفا بخشد.


 


برای حل کردن مشکلاتی که به ظاهر حل کردن آنها محال است باید این عبارت را تکرار کنید: عشق موانع به ظاهر محال را ذوب می کند و از سر راه برمی دارد. محبت غیرممکن را ممکن می سازد.


 


یک خانم منشی که علاقمند بود کار جالب توجه و پر درآمدش را حفظ کند دریافت که باید بیاموزد چگونه با بد خلقی سر صبح رئیس اش کنار بیاید از قدرت کامیابی بخش محبت آگاه شد و به تکرار این عبارت پرداخت که: همه آدمیان تجلی عشق الهی هستند. پس من به جز عشق الهی با هیچ چیز دیگر نمی توانم روبرو شوم. برای حل مشکل مالی باید این عبارت تاکیدی را تکرار کنید: عشق الهی هم اکنون مرا توانگر و دولتمند می کند.


 Image result for ‫کتاب از دولت عشق‬‎


راه کامیابی خود را دوست بدارید

- امی فاکس می گوید: مشکلی نیست که عشق، گره از کارش نگشاید.


- اما کورتیس هاپکینز می گوید: به راستی هرچه که از آن من و برای من است همانا از عشق لبریز است. موهبتی که در این وضعیت از آن من است همانقدر دوستم می دارد که من دوستش می دارم. موهبتی که در رابطه با این موضوع به من تعلق دارد هم اکنون مرا می جوید و پروازکنان به سوی من می اید، زیرا من این وضع را دیده محبت می نگرم.


 


- عشق الهی اکنون و اینجا به کاملترین کار خود سرگرم است. عشق الهی هماهنگی و انطباق می بخشد و برکت و نعمت می اورد. عشق الهی همه چیز را پیش بینی میکند و هم اکنون همه موهبتها و ثروتها را به وفور در در اختیار این سازمان می گذارد عشق الهی هم اکنون پیروز می شود.


 


- صحبت درباره پلیدی باعث بروز پلیدی می شود. هرچه بیشتر به شر توجه کنید بر شر می افزایید. هر عیبی را که در دیگران ببنید همان عیب یا نقصی مشابه را به زندگی خود فرا می‌خوانید. ایراد گرفتن از دیگران سبب می شود که خودتان با نفی و انکار روبرو شوید. وقتی با سرزنش و انتقادتان شیره وجود دیگری را می مکید راه می گشایید تا شیره ذهن و تن و امور خودتان مکیده شود. در واقع به پیشواز بیماری و بدبختی و اشفتگی و تنگدستی می روید.


 


- می رولند می گوید: نیکی بر نیکی می افزاید. جرات کن که باور کنی.


- اگر آن نیکویی والا را که آرزومندش هستید به سوی زندگانی خود نمی کشانید ابراز محبت را اغاز کنید . بگذارید وجودتان کانون نورانی هسته درخشان عشق شود.


- من به دیده محبت نگاهت می کنم و از تماشای کمال و بالندگی تو به وجد می آیم.


 


 


 


- چارلز فیلمور می گوید:


هر چه بیشتر از عشق سخن گوییم در آگاهی آدمی جایی ژرفتر می یابد. اگر در اندشیدن به واژه های زیبا اصرار ورزیم و واژه هایی مهرآمیز بر زبان آوریم یقین بدارید که تجربه آن عشق خدا را به عالم درون خود فرا می‌خوانیم.


 


چارلز فیلموز در کتاب توانگری خود می گوید:


به من بگویید درباره خودتان و همسایه هاتان چه نظری دارید تا دقیقا به شما بگویم که تندرستی تان در چه حال است و وضع مالی و هماهنگی زندگیتان چگونه است. اگر به انسانها عشق نمی ورزید و اعتماد ندارید به خدا نیز نمی توانید عشق بورزید یا اعتماد کنید. اندیشه عشق و نفرت به طور همزمان نمی تواند در ذهنتان وجود داشته باشد. پس هرگاه به یکی از آنها سرگرم باشید قطعا دیگری غایب است. به دیگران اعتماد کنید و اقتدار ناشی از آن عمل را صرف توکل به خدا کنید. این کار سرشار از جادوست معجزه ها و شگفتی‌ها می آفریند. محبت و اعتماد نیروهایی پویا و زنده اند.


 


آنچه که در زیر می خوانید نامه های اشخاصی است که یا در سخنرانی کاترین پاندر شرکت کرده اند یا کتاب وی را خوانده اند و این حقیقت را آزموده اند:


بانویی از اوهایو: هشت سال بود که در مدت مرخصی ام به علت مشکلات مالی به سفر نرفته بودم. تا این که تکرار این عبارت را آغاز کردم که: عشق الهی هم اکنون ثروت و شوکت می بخشد و به شیوه ای شکوهمند دولتمندم می کند.


چندی نگذشت که دوستی یک بلیط رفت و برگشت فلوریدا به من هدیه کرد. دوستی با من تماس گرفت و گفت برای ماموریتی اداری به فلوریدا می رود و از من دعوت کرد که همراهش بروم و در این مدت در آن هتل با او هم اتاق باشم. تنها پولی که من پرداختم برای غذا بود و این سفر را معجزه عشق الهی می دانم.


 


زن و شوهری از نیویورک: از روزی که کلام عشق الهی را تکرار کردیم چنان مشتری‌ها به فروشگاه مبل فروشی ما سرازیر شدند که مجبور شدیم کارمند تازه ای استخدام کنیم به راستی که از دولت عشق می توان دولتمند شد.