(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

۱۵ نشانه تفاهم شما با شریک زندگیتان


Image result for ‫۱۵ نشانه تفاهم شما با شریک زندگیتان‬‎


 عوامل مهم زیادی هستند که تعیین می‌کنند ارتباط شما چه مدت دوام می‌یابد. در زیر به ۱۵ نشانه‌ای اشاره می‌کنیم که کمکتان می‌کند بفهمید با همسرتان تفاهم دارید یا خیر.


۱. درمورد عشق از هم سوال نمی‌کنید

می‌دانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت می‌کنید و از رابطه‌تان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، هیچوقت عشق او به خودتان را زیر سوال نمی‌برید.


۲. چیزهایی درمورد همدیگر می‌دانید که دیگران نمی‌دانند

از تجربیاتی که باعث خجالتتان شده تا جزییات ریز زندگی‌تان، درمیان گذاشتن رازهایتان با او نشان می‌دهد که با هم تفاهم دارید. صداقت در یک رابطه اهمیت زیادی دارد اما اینکه بخواهید رازهایتان را با او در میان بگذارید نشان می‌دهد که واقعاً در آن رابطه سرمایه‌گذاری کرده‌اید.


۳. نمی‌خواهید او را تغییر دهید

شما به طرفتان بعنوان یک انسان احترام می‌گذارید و سعی نمی‌کنید او را تغییر دهید. البته ممکن است که طرفتان در خواب راه برود یا طوری که شما دوست دارید لباس نپوشد اما شما عاشق او هستید و می‌توانید با آن کنار بیایید. اگر بخواهید شخصیت یا ظاهر طرفتان را تغییر دهید، ممکن است به این معنا باشد که با هم تفاهم ندارید.


۴. از لحظاتی که دور از هم دارید هم لذت می‌برید

وقتی یک رابطه فوق‌العاده را شروع می‌کنید، شاید سخت باشد که وقت‌هایی را به تنهایی بگذرانید. اما اگر شما و طرفتان بخواهید رابطه‌ای بادوام با همدیگر داشته باشید، خیلی مهم است که از زمان‌هایی که پیش هم نیستید هم لذت ببرید. در چنین زمان‌هایی می‌توانید به دیدار دوستان یا خانواده‌تان بروید یا علایق خودتان را دنبال کنید.

Image result for ‫۱۵ نشانه تفاهم شما با شریک زندگیتان‬‎

۵. علایق مشترک دارید

بااینکه خیلی مهم است که هرکدام از شما سرگرمی‌ها و علایق مخصوص به خودتان را داشته باشید، اما زوج‌هایی که با هم تفاهم دارند سعی می‌کنند اوقاتی را کنار هم بگذرانند و کارهایی را انجام دهند که هر دو از آن لذت می‌برند. داشتن زمینه و علایق مشترک با همدیگر به داشتن یک رابطه بادوام کمک می‌کند – از طرفدار یک تیم مشترک بودن تا با هم آشپزی کردن و دوست داشتن یک برنامه‌تلویزیونی.


۶. با هم دعوا می‌کنید

از دعوا کردن نمی‌ترسید! اگر به طرفتان می‌گویید که با او هم‌عقیده نیستید، باید به شما گوش کند وشما را جدی بگیرد. اگر باز هم با شما هم‌عقیده نبود، باز هم هیچ اشکالی ندارد. این فقط یک مخالفت است و تاثیری روی احساستان نسبت به همدیگر نخواهد داشت.


۷. دوست دارید مشکلات جدی که بینتان وجود دارد را حل کنید

خیلی وقت‌ها در رابطه‌های جدی و طولانی مشکلاتی بزرگ پیش می‌آید، مشکلاتی مثل پول، مذهب یا محل‌زندگی. اگر با هم تفاهم داشته باشید و بخواهید کنار بیایید، بیشتر مشکلاتی از این دست قابل حل هستند. خیلی مهم است که با هم همفکری کنید تا به نتیجه و راه‌حلی برسید که برای هر دو شما قابل‌قبول باشد.


۸. همسرتان می‌خواهد آدم بهتری باشید

شاید کلیشه‌ای به نظرتان برسد اما زوج‌هایی که با هم تفاهم دارند همیشه همدیگر را به جلو هل می‌دهند. چه برای یاد گرفتن یک غذای جدید باشد یا ترفیع در محل‌کار، باید همیشه کنار همدیگر باشد.


۹. می‌توانید آینده را کنار هم تجسم کنید

خیلی مهم است که نگاهتان به آینده رابطه یکی باشد. اینکه علایق متفاوت داشته باشید اشکالی ندارد. ممکن است طرفتان عاشق مسافرت باشد و شما بخواهید ازدواج کنید و بچه‌دار شوید. می‌توانید هر دو اینها را انجام دهید. اما اگر طرفتان نخواهد درمورد آینده حرفی بزنید، شاید بهتر باشد شما انتظاراتتان از آن رابطه را تغییر دهید.


۱۰. پیش او می‌توانید خودتان باشید

اگر شما و همسرتان با هم تفاهم داشته باشید، باید بتوانید وقتی کنار او هستید، خود واقعی‌تان باشید. چه شادید، چه پرانرژی یا عصبانی یا ناراحت، باید بتوانید به راحتی احساساتتان را با او درمیان بگذارید، بدون اینکه نگران عواقبش باشید.


۱۱. به هم وابسته هستید

بااینکه رابطه‌جنسی همه چیز یک رابطه نیست اما خیلی مهم است که صمیمیت فیزیکی با همسرتان داشته باشید.از گرفتن دست‌های همدیگر تا بوسیدن هم، به هر ترتیبی شده باید علاقه و محبتتان را به هم نشان دهید.


۱۲. با خانواده‌های همدیگر کنار می‌آیید

اگر واقعاً و از صمیم قلب خانواده همسرتان را دوست داشته باشید، نشانه بسیار خوبی است. اما عاشق کسی بودن همیشه به این معنا نیست که عاشق خانواده‌اش هم باشید. و اگر چنین حسی نداشته باشید هیچ اشکالی ندارد اما اگر حتی تلاش هم نکنید خیلی بد است. اگر قرار است او برای مدتی طولانی در زندگی شما بماند، خانواده‌اش هم با او خواهند بود و به همین دلیل باید بتوانید با آنها کنار بیایید.


۱۳. رابطه‌تان را تازه نگه می‌دارید

همه آدمها سنشان بالا می‌رود اما این به آن معنا نیست که رابطه‌شان هم باید پیر شود. خیلی وقت‌ها کار، بچه‌ها و مسئولیت‌های دیگر بر رابطه شما تاثیر می‌گذارند. این مسئولیت‌ها مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند اما حتماً باید برای بودن با همسرتان هم وقت بگذارید. رابطه‌تان باید همیشه برایتان مهم باشد.

Image result for ‫۱۵ نشانه تفاهم شما با شریک زندگیتان‬‎

۱۴. برای رابطه‌تان تلاش می‌کنید

چه نه ماه است که همدیگر را می‌شناسید و چه نه سال، خیلی مهم است که همیشه برای رابطه‌تان تلاش کنید، از رفتن به کلاس آشپزی گرفته تا بوسیدن همدیگر قبل از خواب. وقتی مدت زیادی باشد که با هم هستید، ممکن است به نظرتان برسد که این کارها دیگر ضرورتی ندارد اما این می‌تواند باعث ناراحتی طرفتان شود.


زوج‌هایی که با هم تفاهم دارند معمولاً برای اینکه به طرفشان نشان دهند که برایشان مهم‌اند تلاش می‌کنند.


۱۵. دوستان و خانواده‌تان او را خوب می‌شناسند

اگر در رابطه‌ای فوق‌العاده هستید، برای اینکه طرفتان را به دوستان و خانواده‌تان نشان دهید هیجان زیادی خواهید داشت. این نشان می‌دهد که آن فرد در زندگی شما درگیر شده است که نشانه خیلی خوبی برای یک رابطه شاد است. اگر نزدیکانتان آن فرد را ندیده باشند، باید از خودتان سوال کنید که تقصیر کیست: طرفتان، شما یا نزدیکانتان؟

مطالب پیشنهادی:

رابطه پایدار در زندگی

رابطه های قبل از ازدواج و حدو مرز آن 

10 راز موفقیت یک رابطه عاشقانه 

انتخاب همسر

ازدواج قسمت است یا انتخاب؟

نقش قسمت در ازدواج

زن و شوهر سنتی یا مدرن


منظور از یک زن سنتی ،زنی نیست که بافتنی می بافد ،بلکه زنی است که بافتنی بافتن را یکی از کارهای لازم زنانه می داند که چنانچه زنی آن را بلد نباشد در خور سرزنش است.اما زن مدرن بافتنی می بافد تا یک کار هنری کرده باشد.


زن و شوهر سنتی یا مدرن

زن و شوهر مدرن

بین دو روش سنتی و مدرن ،هیچ کدام نه تایید شده اند و نه قابل رد و تکذیب .بلکه هر دو معایب و محاسنی دارند که اگر از هر کدام خوبهایش را اتخاذ کنیم بهتر است .

سنتی و مدرن بودن ربطی به گذشته و حال ندارد .لزوما کسانی که در قدیم زندگی می کردند، همه سنتی نبودند و کسانی که امروزه مثلا در یک برج بلند در تهران زندگی می کنند ،مدرن نیستند.ضمن آنکه نه سنتی بودن ارزشمند است نه مدرن بودن .بلکه خوشبخت بودن و درست زیستن ارزش است.

هدف از این مقاله نیز طرح دو نوع طرز فکر در زندگی است تا با قیاس آن بتوانیم بهترین راههای زیستن را انتخاب کنیم.

 

 

سنتی ها بیشتر اسیر غالبها و رسم و رسوماتند. انعطاف پذیری کمتر ولی جدیت و مقاومت بیشتری دارند .در بین سنتی ها کمتر کسی پیدا می شود که جرات غالب شکنی و ابداع طرحی نو برای زندگی داشته باشد .اما مدرنها جسورتر و خلاق ترند .همین جسارت، اگر چه توانسته خیلی از قید و بندهای غیر ضروری را از دست و پای زندگیشان باز کند تا راحتتر به فعالیتهای مفید بپردازند ،از میزان خویشتنداری و مدارای آنها با دیگران نیز کاسته است .لذا قطع روابط فامیلی و عدم رسیدگی به اقوام را در بین مدرنها بیشتر شاهدیم.

مدرنها باید ضرورت با هم زیستن و مدارا را درک کنند تا از پیوندهای فامیلی بهتری برخوردار باشند.می توانند به جهت حفظ احترام دیگران و پرهیز از اختلافات تفرقه افکن ،در رسیدن به خواسته های غالب شکن خود با احتیاط و آهستگی حرکت کنند تا دیگرانی که هنوز به درک و رشد کافی در آن زمینه نرسیده اند به جای آنکه مقابلشان بایستند ،همراهشان شوند.

سنتی ها به تفکیک کارهای زنانه و مردانه اهمیت زیادی می دهند.نمی گوییم مرد سنتی در خانه به همسرش کمک نمی کند .می کند اما آن را لطفی به همسر می داند .در حالیکه در خانواده مدرن معمولا کارها ،جنبه ی زنانگی و مردانگی ندارند ، هر کدام به اندازه ی همت و حوصله خود  در انجام  کارهای خانه دخالت می کنند. لذا اگر در یک خانواده سنتی ،مرد منتظر است همسرش برای او چای بیاورد، در یک خانواده به روز، چای آوردن نوبتی یا امتیازی است؛ یعنی روزی که کار مرد زیاد بوده، زن خود را موظف به آوردن چای می داند.

لذا اگر چه در این زمینه مدرنها بهتر از سنتی ها رفتار می کنند،اما همین عدم تفکیک و تشخیص وظایف باب جدیدی برای اختلاف و بحث و جدل در زندگی مدرنها باز کرده است .

از مقایسه ی این دو مدل می توان نتیجه گرفت سنتی ها در تفکیک نقشها بهتر عمل کرده اند و مدرنها در داشتن ارتباطهای عاطفی تر.

از زن و شوهر های مدرن هم باید یاد بگیریم چگونه از نیروی کلمات در جهت داشتن گفتگوهای موثر استفاده کنیم.و یاد بگیریم با رعایت برخی مراسم عاطفی مثل تولد ها و روزهای خجسته زندگی لحظاتی را برای ابراز محبت در زندگی به وجود بیاوریم و زندگی را با همین عشق ورزیهای کوچک ،زیبا و دلنشین کنیم

 

 

تفکیک نقشها در بین سنتی ها در جهت تقویت ویژگیهای زنانگی و مردانگی پیش رفته است. با رعایت فاصله های زنانگی و مردانگی می توان از فاصله های عاطفی کم کرد و یکدیگر را در جهت بازسازی نقش مخصوص خود در زندگی یاری کرد.هر اندازه که زن به داشتن نقشهای زنانه و مادرانه خود بیشتر اهمیت بدهد ،مرد هم نقشهای مردانه اش را جدی تر می گیرد و به وظایفش مقید تر می شود. زنی که مثل یک مرد به انجام فعالیتهای شغلی می پردازد و به خانه داری توجهی با ظرافتهای فکری زنانه ندارد ،خانه اش جز یک ساختمان نیست.

 

مرد با کلاس امروزی ،اگر چه از ادبیات کلامی موثرتری برای برقراری ارتباط با زنها برخوردار شده است اما آن هیبت و اقتدار

زن و شوهر سنتی

 

مرد سنتی را از دست داده است مرد امروزی انعطاف پذیری بیشتری نسبت به همسر خود نشان می دهد اما مانند مرد سنتی خود را مسئول حمایت و تامین نیازهای زن نمی داند و بعضا از زنش انتظار کار کردن و پول درآوردن دارد.

بهتر این است که اولویت در انجام کارهای خانه با زنان باشد و اولویت در تامین خرجی خانواده با مردان باشد .اما مرد هر وقت فرصت دارد به زن کمک کند و زن هم به تناسب توان مالی اش برای خانواده اش فداکاری کند.

از زن و شوهر های مدرن  هم باید یاد بگیریم چگونه از نیروی کلمات در جهت داشتن گفتگوهای موثر استفاده کنیم.و یاد بگیریم با رعایت برخی مراسم عاطفی مثل تولد ها و روزهای خجسته زندگی لحظاتی را برای ابراز محبت در زندگی به وجود بیاوریم و زندگی را با همین عشق ورزیهای کوچک ،زیبا و دلنشین کنیم.

 

بدیها و ظلمهای خانوادگی سنتی ها و مدرنها هم با هم تفاوتهای آشکاری دارد.در خانواده های مد روز ،خیانت به همسر و فرار از زیر بار مسئولیت خانواده بیشتر دیده می شود در عوض خرده جنایت های خانواده های سنتی بیشتر در محدوده خشونت نسبت به همسر و فرزندان و کم کردن آزادی آنهاست ..... .


کدام ازدواج ها پایدارترند؟


 http://maktoobshop.com/



بسیاری از افراد بر این باورند بعد از ازدواج و به مرور زمان عشق زوج ها نسبت به یکدیگر کمتر می شود و در واقع عادت جای عشق و دوست داشتن روزهای اول را می گیرد اما زوج های زیادی را می بینیم که همانند روز های اول ازدواج و گاهی بیشتر به یکدیگر علاقه دارند...

حتما از خود می پرسید چگونه ؟ برای پاسخ به این سوال گفت وگوی ما را با دکتر حسین اسدی، روان شناس و مشاور خانواده بخوانید.

آقای دکتر! چرا ازدواج بعضی از زوج ها تا سال های سال پایدار است اما زندگی مشترک برخی زوج ها خیلی دوام نمی آورد؟

این موضوع به ملاک های ازدواج افراد برمی گردد؛ اینکه فرد چه ملاک هایی برای ازدواج دارد و هنگام انتخاب همسر چقدر به این ملاک ها توجه می کند. معمولا ازدواج هایی که برپایه منطق انجام می شود و نه احساسات محض، ماندگار است و زن و شوهر به دلیل تناسب هایی که با هم دارند، خیلی خوب با هم کنار می آیند و روابط عاشقانه آنها با گذشت و درک متقابل، پایدار باقی می ماند. در مقابل، ازدواج هایی که بر اساس ملاک های ظاهری و احساسات صورت می گیرد، با گذشت زمان دستخوش تغییرات زیادی می شود زیرا وقتی زن و شوهر زیر یک سقف می روند، تفاوت ها و تضادها خود را نشان می دهد و تحت تاثیر جر و بحث ها و اختلافات، عشق و دوست داشتن به نفرت تبدیل می شود. چنین ازدواجی پایدار نخواهد بود، هر چند که در ابتدا با عشق و دوست داشتن آغاز شده باشد.

بسیاری بر این باورند باز کردن چشم و گوش قبل از ازدواج و بستن آنها بعد از ازدواج رمز یک ازدواج پایدار است. همین طور است؟

این نکته ای است که معمولا بزرگ ترها به کوچک ترها گوشزد می کنند. قبل از ازدواج باید با چشم و گوش باز طرف مقابل را بسنجیم و انتخاب کنیم اما بعد از ازدواج برای داشتن یک زندگی شیرین لازم است کمی گذشت داشته باشیم، بسیاری از اشتباه ها و خطاهای نه چندان با اهمیت طرف مقابل را نادیده بگیریم و چشم و گوشمان را روی بعضی از رفتارهای نادرست همسرمان ببندیم. مطمئن باشید به مرور زمان می توانید این اشتباه های همسرتان را با منطق مدیریت کنید و همه مسایل آنقدر حیاتی نیستند که بنیان زندگی را بلرزانند. حتی باید از ابتدا یاد بگیریم که مسایل زندگی مان فقط به ما ربط دارد و هیچ یک از اعضای خانواده یا دوستانمان را نباید درگیر مشکلات شخصی زندگی کنیم زیرا این افراد نمی توانند بدون جانبداری عاطفی به مساله نگاه کنند و چه بسا ناخواسته به این اختلاف دامن بزنند.

یعنی برای داشتن یک زندگی پایدار بعد از ازدواج، باید درمورد اختلافات با دیگران صحبت نکنیم؟

ابتدای زندگی که هنوز با اخلاق همدیگر آشنا نیستید ، ممکن است سوءتفاهم های بسیاری پیش آید. از ابتدا باید مدیریت بحران و چگونگی حل مشکل را یاد بگیریم و با بروز کوچک ترین مشکل و اختلافی به خانواده و دوستان

گله و شکایت نکنیم تا ذهنیت آنها نسبت به همسرمان خراب نشود. البته داشتن روابط متقابل با خانواده و دوستان از عوامل موثر در یک ازدواج پایدار است و برای حل بعضی از مشکلات می توان از راهنمایی ها و مشورت آنها بهره برد اما از قدیم گفته اند، وقتی گره ای با دست بازشدنی است چرا باید از دندان کمک بگیریم؟

به اهمیت روابط خانوادگی اشاره کردید. همیشه پدرها و مادرها می گویند شما با یک نفر ازدواج نمی کنید بلکه با یک خانواده ازدواج می کنید. در این باره بیشتر توضیح می دهید؟

شخصیت هر انسانی در خانواده اش پایه ریزی می شود و اگر به این موضوع توجه کنید، درمی یابید ازدواج با کسی که از نظر خانوادگی با شما تفاوت دارد، کار سختی است. بعضی اوقات تفاوت ها آنقدر جدی و تاثیرگذارند که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. باور های مذهبی، خانوادگی، اجتماعی و ... از جمله تفاوت های جدی و عمیقی است که نقش مهمی در زندگی ایفا می کند. تصور کنید در خانواده ای بزرگ شده اید که رفت و آمدهای خانوادگی و دوستانه نقش مهمی در آن دارد اما فرد مورد علاقه شما در خانواده ای بزرگ شده است که با رفت وآمد و میهمانی میانه خوبی ندارد. چگونه می خواهید این دو ویژگی را با هم سازگار کنید؟ این از جمله مواردی است که اگر با تدبیر با آن برخورد شود، می تواند به نقطه قوت بدل شود. توجه به شباهت های خانوادگی، احترام به فرد مقابل و خانواده او و پرهیز از حساسیت های بی مورد می تواند به دوام زندگی مشترک کمک کند. حتی برای داشتن یک ازدواج پایدار باید سعی کنید با خانواده شریک زندگی تان دوست باشید.

بیشتر توضیح می دهید؟

این روزها ماجرای دعواهای مادر شوهر و خواهرشوهر با عروس و همچنین اختلاف داماد و مادرزن چندان مطرح نیست. در آغاز زندگی به این مساله توجه کنید که برای هر انسانی بی شمار دوست و همسر وجود دارد؛ از دست دادن یک شریک و یک دوست فاجعه است اما از دست دادن پدر، مادر و خواهر و برادر فاجعه ای جبران ناپذیر. اگر همسر شما به راحتی بتواند برای جلب رضایت شما، پدر و مادر خود را کنار بگذارد به او اطمینان نکنید زیرا وقتی گوهر های یگانه ای چون پدر و مادر فراموش شوند، در آینده نیز برای شما جایگزین های متعددی پیدا می شود و به دست فراموشی سپرده خواهید شد، بنابراین برای داشتن ازدواجی پایدار باید جایگاه خود را بشناسید و با خانواده همسرتان روابط دوستانه ای داشته باشید. البته این تلاش باید دوجانبه باشد و به تدریج درمی یابید که با رعایت اصل اولیه نزدیکی و تشابه فرهنگی خانواده ها، چقدر این روابط صمیمانه به اتحاد و همبستگی دو خانواده و زندگی مشترک شما، کمک می کند.

گاهی دعواهای زن و شوهر از یک اختلاف جزیی شروع می شود که با آرامش و کمی منطق حل شدنی است اما نمی توانند خشم و عصبانیت خود را کنترل کنند و اختلاف شدت می گیرد. زوج هایی که ازدواج پایداری دارند، در چنین شرایطی چه می کنند؟

این زوج ها در طول زندگی مشترک بیش ازپیش با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شده اند و هنگامی که در زندگی به بحران می رسند، از مدیریت بحران استفاده می کنند. یعنی اگر عصبانی هستند، از هم فاصله می گیرند و در تنهایی و به دور از عصبانیت ابعاد مشکل را بررسی می کنند و هنگامی که هر دو به آرامش رسیدند، درباره مشکل ایجاد شده حرف می زنند، با درک متقابل و به روشی منطقی بحث می کنند و به نتیجه مشترک می رسند.

به زوج هایی که می خواهند زندگی پایداری داشته باشند چه توصیه ای دارید؟

یکی از قوانین طلایی زندگی مشترک، با هم رشد کردن است . برای داشتن یک زندگی پایدار و موفق همیشه مشوق همسر خود باشید و مسایل مختلف و مورد علاقه خود را بیاموزید. به همسرتان کمک کنید تا این فرآیند را طی کند. بسیار دیده شده که یکی از طرفین مدارج ترقی را طی می کند و همسر در طول این سال ها کمک حال و مشوق اوست ولی در پایان فاصله زیادی بین دو طرف به وجود می آید که گاهی ادامه زندگی مشترک را سخت و گاهی ناممکن می کند بنابراین بهتر این است در کنار رشد فردی، رشد مشترک هم داشته باشیم تا بهتر و بیشتر یکدیگر را درک کنیم و مشاور و همراه خوبی برای یکدیگر باشیم. در عین حال، همسرتان را برای هر تلاش مثبتی، تشویق کنید.

همواره قدردان او باشید و هیچ وقت موفقیت های دیگران را به رخش نکشید. ظرفیت، توانایی ها و اعتقادات انسان ها متفاوت است، چه بسا افرادی که پایبند اصول اخلاقی و قوانین اجتماعی نباشند و یک شبه ره صدساله بروند و همسر شما نتواند چنین کاری کند. از داشتن همسری درستکار به خود ببالید و هر تلاش او را برای بهبود زندگی، ارج بنهید و تحسینش کنید. هر چند وقت یکبار هم با خرید هدیه ای حتی کوچک، عشق و وفاداری تان را نسبت به هم مستحکم تر کنید و از لحظات با هم بودن لذت ببرید.

پریسا اصولی

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

چگونه ازدواجی سالم و موفق داشته باشیم؟


 http://maktoobshop.com/

انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان باید بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی‌ترین معیار انتخاب همسر شناخته می‌شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگی‌های ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است هر یک از زوجین باید با دید باز اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه‌حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین در نظر گرفته شود. با وجودی که والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده‌ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره‌ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده‌اش باشد. در اینجا  به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می‌شود.

تناسب فرهنگی – اجتماعی

قدم اول در انتخاب همسر مناسب، تناسب فرهنگی بین خانواده‌هاست. بایدها و نبایدهای فرهنگی و همچنین سلسله‌مراتب ارزش‌های یک فرهنگ رفتارهای ما را هدایت می‌کنند.

باید توجه داشت دو فردی که قرار است با هم زندگی کنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشکلات می‌شود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شکل می‌دهد. گاه در خانواده‌ای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زن‌سالاری حاکم است و وصلت این دو گروه با هم مشکل‌آفرین خواهد بود.

توجه به موقعیت اجتماعی از این لحاظ اهمیت دارد که گاه دیده می‌شود شخصی به دلایلی به موقعیت‌هایی رسیده که به تازگی در طبقه‌ای خاص قرار گرفته است. مردم این تغییر را به خوبی احساس می‌کنند و اصطلاحا به او «تازه به دوران رسیده» می‌گویند. آنها با مشاهده، رفتار، منش و نوع نگاه وی به زندگی به خوبی متوجه می‌شوند که او مربوط به طبقه‌ای که در آن قرار گرفته نیست. پس طبقه اجتماعی در رفتار افراد تاثیرگذار است.

در جامعه فعلی ما، متاسفانه کم نیستند افرادی که منزل مسکونی خود را اجاره می‌دهند و خانه‌ای در شمال شهر اجاره می‌کنند، به تصور اینکه موقعیت مناسبی برای ازدواج فرزندشان ایجاد کنند؛ غافل از اینکه این کار باعث ایجاد همان اختلاف طبقاتی است که مشکلات بعدی را در پی خواهد داشت.

گاه دیده می‌شود که مردها به دنبال ازدواج با دختر خانواده‌ای هستند که از امکانات مالی بالایی برخوردار باشد؛ به تصور اینکه از این ازدواج به عنوان سکوی پرتاب استفاده کنند. در واقع، افراد با این اقدامات خود را در پشت نقابی قرار می‌دهند تا به موقعیت ایده‌آل برسند؛ در حالی که راهی نامناسب را انتخاب کرده‌اند. پس باید توجه داشت به دست خودمان بنای یک ازدواج اشتباه و نامناسب را نگذاریم.

توجه به سطح اجتماعی و اقتصادی تقریبا یکسان اولین گام برای یک ازدواج سالم و موفق است.  گاه افراد به حاشیه شخصیتی طرف مقابل توجه می‌کنند و از ذات وجودی شخصیت او غافل می‌مانند؛ به عنوان مثال وقتی از شخصی می‌پرسیم علت انتخاب شما چه بوده، می‌گوید به دلیل اینکه فلان مدرک و فلان مقام را دارد یا خانواده‌اش دارای موقعیت اجتماعی خاصی هستند؛ در حالی که باید به خصوصیات شخصیتی و واقعی فرد توجه کرد و نوع رفتار و نگرش او را به زندگی سنجید. موقعیت اجتماعی مناسب هرگز شرط ازدواج موفق نخواهد بود. چه بسا افرادی با موقعیت‌های بالای اجتماعی، در برخورد با خانواده و در روابط شخصی خود دچار اختلال هستند.

تناسب اعتقادی

تناسب اعتقادی و مذهبی بین دو خانواده‌ای که با هم وصلت می‌کنند بسیار مهم است؛ به عنوان مثال دختری از خانواده‌ای که حجاب معمولی دارد با خانواده‌ای که از نظر حجاب بسیار سختگیر است ازدواج می‌کند. آقا در شروع به خانم می‌گوید فقط منزل مادرم که می‌رویم حجابت را کاملا رعایت کن و دختر هم بنا به دلایلی حفظ ظاهر کرده و این شرط را می‌پذیرد؛ اما بعدها متوجه می‌شود پذیرش این شرط مسائلی به دنبال دارد که از عهده وی خارج است و این خود زمینه‌ای برای شروع اختلاف می‌شود.

در ابتدا ممکن است یکی از طرفین فشارهای روحی را تحمل کند؛ ولی این امر به‌تدریج باعث فاصله گرفتن وی از همسرش می‌شود. پس با کسی ازدواج کنید که از نظر اعتقادی صادقانه شبیه او هستید.

فاصله سنی مناسب

http://maktoobshop.com/



بهترین فاصله سنی بین زوجین 3-6 سال است. فاصله سنی زیاد (بالای 10 سال) موجب عدم تناسب بین آنها می‌شود و مشکلات زیادی به وجود می‌آورد. در این حالت از دست روانشناس هم کاری ساخته نیست. بحث تناسب سن، به خلقت و جنسیت افراد بستگی دارد. افراد در سنین مختلف از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی حالات متفاوتی دارند. با توجه به اینکه دختران از نظر عقلی، سریع‌تر از پسران به سن کمال عقل می‌رسند، رعایت فاصله مناسب کاملا ضروری و مهم است. به عنوان مثال، پسر و دختر هر دو 20 ساله در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند، خانواده پسر نیز متعهد می‌شود که وی را از نظر مالی و... حمایت کند. در حالی که هم‌سن بودن پسر و دختر، خود مساله‌ساز است و خانواده‌ها هم در این بین کاری نمی‌توانند انجام دهند. یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید به آن توجه داشت این است که اولین نیاز مرد، تمکین عاطفی، روانی زن از وی می‌باشد که اگر فاصله سنی مناسب رعایت نشود و یا در مواردی دختر از پسر بزرگ‌تر باشد، دختر نمی‌تواند نیاز مرد را که تمکین همه‌جانبه است، پاسخ دهد.

یکی دیگر از موارد، ضرورت رعایت فاصله سنی، قانون خلقت است. از لحاظ فیزیکی و تغییرات هورمونی، خانم‌ها سریع‌تر شکسته می‌شوند. در ازدواج‌های هم‌سن، خانم در حول و حوش سن پنجاه سالگی ممکن است احساس کند از همسرش شکسته‌تر شده که در ابتدا دچار افسردگی و بعد از آن دچار سوءظن نسبت به همسرش می‌شود و گاه تصور می‌کند همسرش جذب افراد دیگر می‌شود و این خود منجر به بروز مشکلاتی در سنین میانسالی خواهد شد. بر اساس آمارها، 9 درصد طلاق‌ها مربوط به تفاوت‌های سنی‌زیاد است. البته علت انتخاب این تفاوت سنی، ریشه در مسائل روانی دارد. گاه مردی به دلیل احساس عدم ارضای نیازهای عاطفی با خانمی بزرگ‌تر از خود ازدواج می‌کند و یا برعکس دختری که از عواطف پدری محروم بوده، با مردی با سن بالا ازدواج می‌کند. آموزش رعایت فاصله سنی به فرزندان بایستی از جانب خانواده‌ها انجام گیرد و باید دانست فاصله سنی نامعقول از هر طرف، مشکلات جدی به وجود خواهد آورد.

من و همسرم 7 سال است که ازدواج کرده‌ایم، بعد از 3 سال زندگی جنجالی، 4 سالی است که با کمی افت‌وخیز زندگی می‌کنیم، اما همسرم کوچک‌ترین اشتباهاتم را تا مدت‌ها فراموش نمی‌کند و تا مدت‌ها پاسخ‌های متعددی به اشتباهات گذشته‌ام می‌دهد، در ضمن گاهی هم اشتباهاتم به جنجال و ضرب و شتم منجر می‌شود، هر یک از ما چه باید بکنیم؟

بهتر است توجه داشته باشید که رابطه مانند یک گیاه است. روز اول سرحال و سبز است ولی اگر از آن مراقبت نکنید، آسیب می‌بیند، قیافه گیاه تغییر می‌کند و هرگز قیافه مثل روز اول را ندارد. باید دقت کنید، سر مسائل کوچک با هم نزاع نکنید تا حریم‌ها شکسته و پرده‌ها دریده نشود زیرا در صورت به‌وجود آمدن این مشکل، دیگر احساسات مثل روز اول نیست. باید مراقب باشد و توجه داشته باشد، درست مانند اولین ملاقاتتان، تمامی سعی و تلاش خود را به بهترین وضعیت ممکن در جهت برقراری روابط صحیح و مناسب به کار برید. اما وقتی روابط بد شد، باید به طرف مقابل‌مان فرصت بدهیم، در غیر این صورت وی فرصت اصلاح کردن را پیدا نمی‌‌کند، در صورتی که رفتار گذشته وی را مانند تابلویی مقابل وی قرار دهیم، در واقع انگیزه تغییر رفتار را از وی گرفته‌ایم. پس توصیه می‌کنم، کیلومترشمار را صفر کنیم و صراحتا به همسرمان بگوییم، به تو فرصت جدیدی می‌دهم و منتظرم تا تو را به بهترین شکل ممکن ببینم.

همسر مغرور و خودخواهی دارم، دهن‌بین است و به حرف مادرش توجه می‌کند، با او چگونه برخورد  کنم؟ 

این مشکل مستلزم یک پروسه زمانی است. افرادی که مغرور و خودخواه هستند و مایلند در زندگی فقط نظرات خودشان پیاده شود، بهتر است بدانند که هر فردی یک آستانه تحملی دارد، در صورتی که آستانه تحمل وی به حداکثر برسد، دیگر تحمل شرایط نامناسب نیز از توان وی خارج است. توصیه من در این مورد این است که وی باید به مشاور مراجعه کند.

آیا پرسیدن از شوهر، در مورد اینکه کجایی (اگر چند بار در روز باشد) اشکالی دارد؟

مگر شما چقدر فرصت دارید که چند بار در روز وقت‌تان را فقط صرف این کار کنید. این رفتار به نوعی یک وسواس فکری تلقی می‌شود. اگر شما با هم ازدواج کرده‌اید، پس باید به هم اطمینان داشته باشید. احوالپرسی از همسر اشکالی ندارد، ولی پرسیدن این مورد که کجایی؟ اصلا جایز نیست. در صورتی که عادت به انجام این کار دارید، بهتر است بدانید این کار رفتار اشتباهی است و بهتر است خود را اصلاح کنید. اگر هم دچار وسواس فکری هستید، با مراجعه به روانشناس و مشاور، وسواس فکری خود را حل و فصل کنید.

باید توجه داشت دو فردی که قرار است با هم زندگی کنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشکلات می‌شود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شکل می‌دهد. گاه در خانواده‌ای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زن‌سالاری حاکم است و وصلت این دو گروه با هم مشکل‌آفرین خواهد بود.

منبع : هفته نامه سلامت 

نویسنده : الهه رضائیان


مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ازدواج به روش مدرن یا سنتی؟

http://maktoobshop.com/

 

 

مدرن یا سنتی

می‌گفت ما جوان‌ها دو راه بیشتر برای ازدواج نداریم. یا باید مثل قدیم، سنتی ازدواج کنیم و در مراسم خواستگاری به هم معرفی شویم و بلافاصله قرار عقد و عروسی‌مان گذاشته شود؛ یا اینکه خودمان قبل از شروع زندگی طرف مقابل‌مان را بشناسیم و انتخاب کنیم. می‌گفت من آدمی نیستم که سنتی ازدواج کنم، می‌خواهم امروزی باشم...

قصه از کجا شروع شد؟

http://maktoobshop.com/

تقریبا سه ماه است که با پیام آشنا شده‌ام. رفته بودم توی پاساژ برای تولد مامانم هدیه بگیرم که شاید برای بار چهارم به طور اتفاقی دیدمش. این بار جلو آمد و خودش را معرفی کرد. گفت این نمی‌تواند تصادفی باشد که ما تا به حال چند بار در این مکان یکدیگر را دیده‌ایم. می‌گفت از همان اولین‌بار دلبسته من شده و خواسته با او تماس بگیرم.  گفت خدا تو را سر راهم گذاشته تا نیمه گشمده‌‌ام را پیدا کنم. حرف‌هایش دلم را لرزاند و آشنایی ما شروع شد. چند بار به رستوران و سینما رفتیم. یک ماه گذشته بود و من شیفته او و کارهایش شده بودم. تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت پیام دانشجوی اخراجی است. من حرف‌های دوستم را به پای حسادتش گذاشتم اما آنچه مرا ترساند، غیرتی شدن افراطی پیام بود. دیروز برای اینکه فکر می‌کرد یک راننده به من نگاه کرده، او را کتک زد و طوری شیشه ماشینش را شکست که دست من هم زخمی شد. تا به پیام حرفی می‌زنم، می‌گوید: «تو همه‌ش می‌خواهی رابطه‌مان را به هم بزنی!»

در حیطه روانشناختی آشنایی‌های خیابانی را کاملا رد می‌کنیم چرا که این آشنایی به خاطر ظاهر فرد و تحریک هوس میان دو جنس مخالف بوده و قصد آن اغلب تلاش برای ارضای یک نیاز طبیعی است.

دکتر بهرامی: مشکل عمده ما با شما جوان‌ها دقیقا این است که یا بسیار اهل افراط هستید و یا اهل تفریط. یا می‌گویید سنتی ازدواج می‌کنیم و ناگهان و با عجله زیر یک سقف قرار می‌گیرید و یا از گروهی هستید که چند ماه یا سال با طرف مقابل خود رفت و آمد دارید و بدون اطلاع خانواده‌ها، به سمت عواطف می‌روید و تا به خودتان بیایید می‌بینید مغزتان قفل شده و هیچ منطقی در آن جای نمی‌گیرد. در حالی که شما می‌توانید با شیوه‌ای میانه (بین مدرن و سنتی) با هم آشنا شده و ازدواج کنید، اگر این دوستی‌ها به قول خود شما جوان‌ترها قرار باشد مدتی ادامه یابد تا ببینید به درد هم می‌خورید یا نه، این سرمنشا همه بدبختی‌هایتان خواهد شد. چون در همین مدت اندک دلبسته هم می‌شوید و دل‌تان، عقل‌تان را توجیه خواهد کرد. اگر شما دختر خانم یا آقا پسر جوان در خواب هستید ما می‌توانیم با آگاهی دادن به موقع شما را از خواب بیدار کنیم اما اگر خودتان را به خواب زده‌اید فقط می‌گوییم یادتان باشد که خودتان انتخاب کردید عقل و فهم و احساس‌تان را به بازی بگیرند.

نیلوفر: ولی پیام این طوری نیست. حتی می‌گوید به والدینم ربطی ندارد که من چه کسی را دوست دارم. اما اگر الان به پدر و مادرت بگویی، می‌گویند باید عقد کنید و من آماده عقد نیستم.

خواستگاری

دکتر بهرامی

: مگر می‌شود که یک دختر یا پسر در بافت خانواده تربیت شده باشد و با شخصیتی سالم و انسانی باشند ولی حتی نظر والدینش را در این مورد نپرسد؟ وقتی این آقا پیام شما منطقی به نظر می‌رسید که می‌گفت: لطفا درمورد صحت گفته‌ها و هویتم تحقیق کنید و در صورت تمایل اجازه بدهید با شما و خانواده‌تان آشنا شوم.»اولین گام شما در اولین برخورد با طرف مقابل باید به سمتی باشد که نحوه شکل‌گیری شخصیت او را جستجو کنید. کسی که با یک تلنگر از جا می‌پرد، فحش می‌دهد یا واکنش نشان می‌دهد، یک ذره عصبی نیست، بلکه مبتلا به بیماری جدی است. رفتارهایی که شما به آن می‌گویید غیرتی شدن، در واقع ناشی از اختلال شخصیت «مرزی» زندگی بلندمدت با او مرگ‌آور است.رفتارهایی که به دوست داشتن زیاد تعبیر می‌شود می‌تواند گویای شخصیت وسواسی طرف مقابل و یا بیماری سوءظن اوست.

نیلوفر: ما که نمی‌توانیم بفهمیم یک فرد هویت خودش را درست می‌گوید یا در حال نقش‌بازی کردن است!

دکتر بهرامی: بله، ولی می‌توانید آن اطلاعات را بررسی کنید. باید در همان هفته‌های اول، قبل از آنکه به قول خودتان دلشیفته شوید با یک مشاور ازدواج صحبت کنید. بسیاری از رفتارهای بیمارگونه جذابیت دارند و به همین دلیل مردم برای آنها تعبیر و تفسیر درست می‌کنند ولی شما که قرار است با او در طولانی‌مدت زندگی کنید باید نسبت به آن حساس باشید و بررسی کنید.

ما به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم حتی برای مدت بسیار کوتاه، دختر و پسر مستقلا و بی‌خبر از خانواده با هم آشنایی داشته باشند ولی مانعی ندارد که با نظارت خانواده‌ها مدتی یکدیگر را محک بزنند

نیلوفر: من می‌دانم اگر به پیام بگویم بیا برویم مشاوره و یا دوست دارم به طور اتفاقی یک قرار در پارک یا سینما با پدر و مادرهایمان بگذاریم، قبول نمی‌کند و بالاخره یک دلیلی می‌آورد که نباید این کار را بکنیم.

دکتر بهرامی: ولی این کار شما را راحت‌تر می‌کند تا به این باور برسید. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ ضمنا شما ممکن است اتفاقی در فلان سینما من یا یکی از دوستان‌تان را ببینید، پس می‌توانید با درایت و هوشیاری قراری بگذارید تا والدین شما با هم آشنا شوند. ما به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم حتی برای مدت بسیار کوتاه، دختر و پسر مستقلا و بی‌خبر از خانواده با هم آشنایی داشته باشند ولی مانعی ندارد که با نظارت خانواده‌ها مدتی یکدیگر را محک بزنند. چون دختر و پسرهای مشکل‌دار که هدف مشخصی از این آشنایی ندارند، با این ترفند (روابط میانه سنتی و مدرن) از میدان به در شده و هویت دروغین خود را فاش خواهند کرد.

منبع : هفته نامه سلامت 

نویسنده : الهه رضائیان

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

اول شناخت بعد ازدواج


http://maktoobshop.com/



طبعاً زن و مرد متفاوت از یکدیگرند؛ چون آنان از دو سیاره مختلف آمده اند. پس چگونه می توانند زندگی سعادتمندی داشته باشند؟

آیا زندگی یک زوج صمیمی و محرم می تواند به جدایی کشیده شود؟

شواهد علمی جدید نشان می دهد که اگر زوجین تغییرات مراحل زندگی زناشویی را درک نکنند، این موضوع محتمل می شود. علاوه بر این، چیزی که به راحتی می توان پیش بینی کرد، زمان طلاق است. زیرا مغز انسان یک سری از تغییرات فطری را در طی زندگی زناشویی مرور می کند. اگر زن و شوهری بتوانند این تغییرات فطری را درک و لمس کنند، روابط شان پایدار و شکوفا می شود، اما اگر این کار را نکنند زمزمه طلاق در زندگی آنان اجتناب ناپذیر است.

چگونه ذهن زن و شوهر در زندگی زناشویی آنها تاثیر می گذارد؟ بر اساس مطالعات انجام شده در مغز انسان تغییرات زیادی در طول مراحل مختلف ازدواج رخ می دهد. این تغییرات در مغز به تغییرات در رفتار منجر می شود. فهمیدن این تغییرات رفتاری می تواند کلیدی برای ازدواجی موفق باشد.

عشق

وقتی زن و شوهر به اصطلاح از یکدیگر شناخت پیدا کردند و به هم علاقه مند شدند، مغزشان شروع به «عاشق شدن» می کند. در این مرحله، بدن ماده ای به نام «فرومونز» ترشح می کند. برای نمونه، وقتی زن و شوهری به هم نگاه می کنند، پیوند محکمی بین آنها احساس می شود و حس می کنند یک روح در دو بدن هستند.

هورمون دیگری به نام «اکسیدوزین» هم نقش مهمی ایفا می کند. «اکسیدوزین» هورمون اتصال نامیده می شود. این هورمون شبیه هورمونی است که بعد از زایمان در بدن مادر تولید می شود.

این هورمون پیوند محکمی بین مادر و نوزاد تازه متولد شده ایجاد می کند. همینطور «اکسیدوزین» پیوند محکمی بین دونفری که عاشق هم هستند به وجود می آورد. «اکسیدوزین» از توجه به رفتار ناخوشایند همسران جلوگیری می کند، درست مثل مادری که از گریه نیمه شب نوزادش و یا از اینکه نوزادش با ناخن های کوچکش او را چنگ می اندازد عصبانی نمی شود. اما این مرحله هم تمام می شود و مرحله جدیدی از رابطه آغاز می شود.

سرخوردگی

چند ماه یا حتی یک سال بعد از ازدواج، هورمون ها و فعل و انفعالات مغز شروع به تغییر می کند: فکر که قسمتی از مغز است به این سمت می رود که همسر دارای چه ضعف هایی است. این موضوع زمانی به وجود می آید که زن و شوهر به سادگی از رفتار همسرشان آزرده خاطر می شوند. اگر زوجی در زمانی که در مرحله عشق قرار دارند ازدواج کنند، در مرحله «سرخوردگی» دچار تردیدی جدی درباره انتخابی که کرده اند می شوند.

به یک نمایش خانوادگی توجه کنید. شوهر روی کاناپه لم داده و برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را تماشا می کند. زن به این دلیل که شوهرش در حال تماشای تلویزیون است و دیگر مثل گذشته او را تحسین نمی کند، می رنجد. او احساس سرخوردگی می کند خصوصاً به خاطر اینکه شوهرش مثل سابق با او صحبت نمی کند.

از طرف دیگر، شوهر هم خوشبخت نیست. او نمی تواند درک کند که چرا همسرش درباره مسائل کوچک دائم از او انتقاد می کند.

او با خود فکر می کند: «چه چیز دیگری وجود دارد که همسرش خواهان آن است؟» او حس می کند مشکلی وجود دارد ولی نمی داند چگونه آن را حل کند.

فعل و انفعالات مغز در طول مرحله «عشق» به تدریج تغییر کرده است. در این مرحله زن و شوهر خیلی راحت به این فکر می افتند که مشکلی در ازدواجشان وجود دارد. «او کسی نیست که من با او ازدواج کردم.»

اما باید به خاطر داشته باشید که این مرحله طبیعی است و این نومیدی به دلیل تغییرات شیمیایی در بدن است. همچنین یک مرحله ضروری این است که به دو مغز متفاوت کمک کنیم تا برای ابد با هم بمانند.

کشمکش قدرت

زن و شوهری که سرخوردگی را تجربه کرده اند معمولاً به سمت مرحله کشمکش قدرت می روند.به منظور مبارزه با حس ناامیدی، همسران سعی می کنند زن یا شوهر خود را به مرحله «عشق» برگردانند، اما بیهوده است. وقتی زن و شوهر راه های مختلفی برای مجبور کردن دیگری به تغییر را امتحان می کنند، مشکلات را بیشتر می کند. بعد از همه اینها، ذهن زن و مرد متفاوت فکر، عمل و رفتار می کند.

این رنج آورترین زمان در یک زندگی زناشویی است. اما زوج هایی که کشمکش قدرت را متوقف می کنند باید توجه داشته باشند که تفاوت ذهن ها در حقیقت می تواند کلیدی برای ازدواجی پایدار و شاد باشد آنان باید به خاطر داشته باشند که آنها همینند که هستند. آنان دو روح در دو بدن هستند.

بعد از اینکه عشق ضعیف تر شد، شوهر احتمالا استقلال بیشتری می خواهد و زن می خواهد با دوستان خانمش ارتباط بیشتری داشته باشد.

یکی از دلایلی که زوج ها در طول زمان کشمکش قدرت از یکدیگر انتقاد می کنند این است که مردان و زنان درباره استقلال در ازدواج عقاید متفاوتی دارند. بسیاری از ازدواج هایی که به طلاق ختم می شود به طور متوسط هفت تا هشت سال دوام داشته است. این همان زمانی است که زن یا شوهر تلاش می کند تا همسر خود را «تغییر» دهد.

بله، طبیعت به ما اجازه برگشت به عقب را نمی دهد؛ طبیعت به سوی جلو حرکت می کند و ما هم مجبوریم با آن جلو برویم. این مرحله جدیدی از زندگی زناشویی است که زوجین صبر می کنند اما برای اینکه به آن برسند، باید هوشیار باشند.

آگاهی

درمراحل عشق، سرخوردگی و کشمکش قدرت، زن و شوهر خیلی به هم نزدیک می شوند و خیلی از زوج ها به این نکته توجه نمی کنند. در حقیقت آنها آنقدر به هم نزدیک می شوند که به شخصیت طرف مقابلشان اهمیتی نمی دهند. یک مرد احساس می کند نیازهای عاطفی همسرش و حتی توجه به خانه داری او وقت تلف کردن است. از سوی دیگر، زن هم بر این عقیده است که عادات، سرگرمی ها، توجه به کار و نیازهای شوهرش برای استقلال، خودخواهانه و برای زندگی زناشویی آنها خطرناک است. در مرحله آگاهی زن و شوهر هوشیار می شوند. آنها تصور می کنند به روشی ناسالم به یکدیگر نزدیک بوده اند و حالا از نظر روانشناختی باید جدا شوند. برای نمونه مرد تصمیم می گیرد وقتی همسرش کاری را که از نظر او ناخوشایند است انجام می دهد، حرفی نزند. زن تصمیم می گیرد به جای رفتن به یک میهمانی در خانه بماند بدین طریق سعی می کنند یکدیگر را آزار دهند . بعد از کشمکش های متعدد سرانجام مرد متوجه می شود که حق با همسرش است: اگر زوجی به قدر کافی با هم نباشند یک رابطه ناکام ایجاد می شود. از سوی دیگر، زن می فهمد که حق با شوهرش است: اگر استقلال به اندازه کافی وجود نداشته باشد، رابطه به مشکل برمی خورد.

وقتی طرفین خیلی از هم دور شوند، رابطه خوشایندی که در اول ازدواجشان داشتند، از بین خواهد رفت. از طرفی وقتی طرفین خیلی با هم صمیمی باشند یکی از آنها اجازه نخواهد داد که دیگری به خودش برسد و زندگی زناشویی دوام نمی آورد.

ازدواج پایدار

اگر روش های ارتباط بین زن و شوهر با نوعی همیاری ایجاد شود، ازدواجی متعادل حاصل می شود. کشمکش قدرت از بین می رود و رابطه ای تکامل یافته زن و شوهر را پیوند می دهد. آنان هم زمان می توانند رابطه ای صمیمی داشته باشند و یا جدا باشند؛ این دلیل رابطه ای متعادل است. زوج ها با هم زندگی می کنند نه به این خاطر که انسانهایی شبیه هم باشند بلکه به این دلیل که تفاوت خوشبخت بودن را یاد گرفته اند.

چگونگی پرورش صمیمیت

یک زوج خوشبخت در یک ازدواج سعادتمند کارهای معمولی را برای نزدیک شدن به یکدیگر انجام می دهند. مانند رفتن به میهمانی های خانوادگی، تلفنی صحبت کردن، یا نامه فرستادن وقتی که یکی از زوجین در سفر باشد. این موارد مانند پایه های محکمی هستند که زندگی زناشویی را پایدار نگه می دارند.

زوجین باید با هم مهربان باشند. هیچ کسی بیشتر از زن و یا شوهر لایق لطف و ادب نیست. اشخاص بالغ می دانند که یک زندگی زناشویی موفق به مهربانی طرفین بستگی دارد.

زوجین باید سعی کنند مسائل خود را به جای این که اجازه دهند اختلافاتشان شدیدتر شود حل کنند. به طور حتم آنها عصبانی می شوند و بحث می کنند، اما مطمئن هستند که عذرخواهی می کنند و اختلافاتشان برطرف می شود.

از جدایی جلوگیری کنیم

زوجین باید درک کنند مرد و زن به طور ذاتی متفاوتند. ممکن است وقتی مرد مشغول تماشای تلویزیون است نمی خواهد که کسی برنامه را عوض کند. زن به جای عصبانی شدن باید درک کند که این برنامه برای او مهم است. ممکن است زن بخواهد درباره احساساتش صحبت کند. مرد باید متوجه باشد که این برای خانه مهم است پس باید وقت بگذارد و به او گوش کند.

زوجین می توانند دوستان مختلفی داشته باشند. معمولا زن دوستان خانم خود را دارد و شوهر هم دوستان آقای خود را دارد. برای هر دوی آنها قابل قبول است و آنها باید یکدیگر را در سرزنده نگهداشتن روابط دوستانه خود تشویق کنند. شوهر باید توجه کند که اگر چه او بهترین دوست همسرش است، ممکن است بعضی از احتیاجات عاطفی او در بین دوستان خانم او برآورده شود. زن هم باید شوهرش را درک کند و به همان اندازه به روابط دوستانه شوهرش با دوستان آقای خود احترام بگذارد.

هر کدام باید زمان، جایگاه یا وظیفه همسرش را قبول کند و به آن احترام بگذارد. این فعالیتها برای زندگی زناشویی آنان سعادتمندی و انرژی به ارمغان می آورد.

دانستن این موضوع که احتمال تغییر احساسات در برابر یکدیگر در طول زمان وجود دارد، بسیار مهم است و این تغییر طبیعی است. فعل و انفعالات مغز مسئول این تغییر است. هیچ نکته ای در تلاش برای مبارزه با آن وجود ندارد. در عوض یکی از طرفین باید اجازه دهد تا این تغییر طبیعی به سوی ازدواجی پایدار هدایت شود. با وجود این، انسانها موجوداتی طبیعی هستند و به راستی طبیعت بسیار خردمند است.

مترجم: نسیبه رجبی

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

هدفگذاری برای ازدواج




http://maktoobshop.com/



همه افراد در حیطه شغلی اهدافی را برای خود معین کرده و به واسطه آن میزان فروش و نهایتاً بازدهی کلی سیستم را افزایش می دهند. این امر در حیطه اجتماعی نیز کاملاً مشهود است؛ افراد و ارگانها برای رسیدن به نتایج موفقیت آمیز اجتماعی هدفگذاری انجام می دهند. باید توجه داشت که مسئله هدفگذاری به ویژه در سطح فردی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.

تک تک افراد می بایست به منظور بهبود کیفیت زندگی خود اهدافی را برای خود معین نمایند. همه ما از ارزش تلاش برای رسیدن به اهداف با اطلاع هستیم، بدیهی است وقتی ذهن خود را بر روی موضوع خاصی متمرکز می کنیم، طبیعتاً نتیجه بهتری می گیریم. حال چرا برای ازدواج هدفگذاری نکنیم؟

هدف مناسب

سال ها پیش نیما و فرنوش در سمیناری پیرامون مسئله ی ازدواج شرکت کرده بودند. در این سمینار نحوه ی هدفگذاری در زندگی و بالاخص ازدواج به آنها آموزش داده شد. از آن پس با بکارگیری تکنیک های هدفگذاری این دو نفر به موفقیت های چشمگیری در زندگی فردی و اجتماعی خود دست یافتند. فرنوش در این رابطه می گوید: " واقعاً تنها با انتخاب این گزینه که می توانیم اهدافی را تعیین نماییم و سپس آنها را دنبال کنیم، شکل ازدواج و بطور کلی زندگی ما تغییر پیدا کرد".

تنظیم اهداف با همکاری دو جانبه به زوجین کمک می کند که رابطه خود را استحکام بخشند و به صورت ناخوداگاه مهارت های خود را در انجام کار تیمی برای رسیدن به هدفی خاص ارتقا بخشند. این امر به طرفین ارتباط کمک می کند که هم بهتر خود را بشناسند و هم یکدیگر را و این امر نهایتاً به تکامل هر چه بیشتر طفین ختم خواهد شد. باید توجه داشت که در حین اتمام این پروسه مهارت های ارتباطی طرفین نیز تا حد بسسیار زیادی بهبود پیدا می کند چراکه هر یک از طرفین این فرصت را پیدا می کنند تا در مورد آرزوهای و رویاهای شخصی شان به بحث و گفتگو بنشینند.

فرنوش در ادامه اضافه می کند: "وقتی ما برای ازدواج خود هدف تعیین می کردیم، هر کس آزادانه می توانست نظرهای خود را مطرح کند و دیگری با گوش دادن به حرف های او ارزش و احترام خود را آشکار می ساخت. با این کار بسیاری از سوء تفاهم ها، جر و بحث ها و دلخوری ها از میان می رفت". انجام عمل فوق زوجین را در برابر یکدیگر مسئول و پاسخگو نگه می دارد.

تعیین اهداف برای ازدواج می تواند شما و شریکتان را در مسیر یکسانی قرار دهد، با این تفصیل می توانید دست در دست هم به جلو پیش روید. اما از کجا باید شروع کرد؟

مسیر تعیین اهداف

یک جلسه ملاقات بگذارید و در آن کلیه آیتم هایی که در اینجا شرح می دهیم را بدون هیچ گونه وقفه انجام دهید.

۱) افکارتان را روی هم بریزید – محیطی را انتخاب کنید که هر یک از شما آزادانه و به دور از استرس به بازگو کردن آمال و آرزوهای درونی اش بپردازد. از یکدیگر بپرسید: "جالب نیست که اگر .....؟" برخی از ایده ها می توانند چیزی شبیه به شرکت کردن در کنفرانس های ازدواج، بازسازی آشپزخانه و یا پس انداز کردن پول برای به تحقق رساندن آن سفر رویایی که در ذهن دارید باشند.

۲) منظور خود را واضح بیان کنید – نیما و فرنوش هر دو دوست داشتند تا زمان بیشتری را در کنار یکدیگر سپری کرده و از وجود هم لذت ببرند. فرنوش می گوید: "در جلسه ای که با هم داشتیم قرار شد هر پنجشنبه برای صرف نهار همدیگر را ببینیم و اگر قرار بود یک شب با هم بیرون برویم تاریخ آنرا از قبل در تقویم مشخص می کردیم"

آنها سپس با هم قرار گذاشتند که در آشپزی به هم کمک کنند، و در کارهای خانه از قبیل نظافت، شستشوی لباس ها، تعمیر کردن وسایل و غیره با یکدیگر همکاری و مشارکت داشته باشند تا هیچ کدام از آنها به تنهایی زیر بار مسئولیت های سنگین نرود. همچنین قرار گذاشتند تا اقساط خود را دو برابر پرداخت کنند تا پول خرید خانه ی آنها در عرض ۱۰ سال تمام شود.

آنها در طی گفتگوهای متناوبی که با هم داشتند تصمیم گرفتند خرج های اضافی را کم کنند تا کل بدهی هایشان زودتر تمام شده و از نظر اقتصادی تحت فشار قرار نگیرند.

۳) موارد مهم را یادداشت کنید – اگر اهداف خود را بر روی کاغذ بیاورید، خیلی راحت تر می توانید آنها را بررسی نمایید و بعدها هم گیج نخاهید شد. در لیست خود تاریخ نهایی انجام هر یک از کارها را یادداشت کنید تا بدانید برای انجام کاری خاص چقدر زمان دارید. سپس لیست مورد نظر را در جایی قرار دهید که همیشه جلوی چشمتان باشد. مثلاً می توانید آنرا روی میزتان بگذارید یا به دیوار بچسبانید، داخل ماشین قرار داده و یا روی آینه اتاق خواب بچسبانید؛ اغلب زوج ها همین مورد آخر را انتخاب می کنند.

۴) انعطاف پذیر باشید – آیا اهدافتان فاقد اصل واقع بینی هستند؟ آنها را باز بینی نموده و تجدید نظر قائل شوید. نیما بنا به تجربه های شخصی اش معتقد است: "اگر احساس می کردیم که به هیچ طریق قادر به رسیدن به هدفی خاصی نیستیم، آن را اصلاح می کردیم و هدف جدیدی را جایگزین آن می نمودیم."

۵) به خودتان حکم ماموریت بدهید – راجر بولتون یکی از پیشگامان عرصه روانشناسی ازدواج و خانواده، اظهار می دارد: زمانیکه زوجین با هم ازدواج می کنند اصولاً بدون اینکه هیچ برنامه مشخصی برای زندگی خود داشته باشند در روزمرگی ها غرق می شوند. او معتقد است که زن و شوهر باید برای خود "حکم ماموریت" خلق کنند. به عنوان مثال می توانند از خود سوال کنند که: "برای ۳۰ سال آینده زندگی خود چه برنامه ای دارند؟" سپس با استفاده از حکم ماموریتی که صادر کرده اند، اقدام به تعیین اهداف کوتاه مدت و دراز مدت کنند.

۶) نیم نگاهی به گذشته بیندازید – همچنان که در حال عملی کردن اهداف خود هستید و به جلو پیش می روید، هرزگاهی چند نگاهی به گذشته بیدازید و ببینید تا کنون چطور عمل کرده اید و بازدهی شما چگونه بوده است. فرنوش و نیما روز اول سال را به عنوان روزی انتخاب کرده اند که در آن کنار هم می نشینند و کلیه کارهایی که در طول یک سال گذاشته انجام داده اند را بررسی می کنند. روز اول مهر مجدداً میزان پیشرفت خود را بازبینی نموده و اگر لازم دانستند تغییراتی را دربرنامه ریزی خود قائل می شوند.

زمانیکه با تلاش و کوشش فراوان به امیدها و آرزوهای خود جامه ی عمل می پوشانید به خودتان استراحت بدهید و از کامیابی هایتان نهایت استفاده را ببرید. می توانید با صرف شام در رستوران و یا یک مسافرت کوتاه مدت خودتان را تشویق کرده و برای تلاش های آتی آماده کنید. جشن گرفتن موفقیت ها سبب می شود که شما انرژی و دلگرمی لازم برای ادامه راه را پیدا کنید.

اگر هم به مانعی برخورد کردید و نتوانستید مطابق با آنجه از قبل برنامه ریزی کرده بودید پیش بروید، جای هیچ نگرانی وجود ندارد. تسلیم نشوید و مجدداً همه چیز را از سر بگیرید. این بار ابتدا مطمئن شوید که اهدافتان واقع بینانه و قابل دست یابی هستند. سعی نکنید همه چیز را یکمرتبه بدست آورید. حتی اگر بتوانید به بخشی از اهدافی که برای خود لیست کرده اید دست پیدا کنید، باز هم جای امیدواری وجود دارد چراکه موفقیت های بیشتری نسبت به گذشته بدست آورده اید. به تلاشی که در این زمینه انجام داده اید افتخار کنید.

نتیجه ای که شما با انجام این امر به آن می رسید، قابل ستایش است: ارتباط محکمتر، انتقال آسانتر مفاهیم، صمیمت بیشتر، تکامل، و نهایتاً احساس رضایت هنگام نگاه کردن به موفقیت های بدست آمده.

مطالب پیشنهادی


علت شکست در برخی ازدواج ها



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلاتشان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شدامروزه بسیاری از ازدواجها قبل از تشکیل و یا مدت کوتاهی بعد از آن متلاشی می شوند. درک اینکه چرا این ازدواج ها شکست می خورند می تواند راه حلی باشد که مراقب باشید ازدواج خودتان شکست نخورد.

بعضی از عواملی که در شکست ازدواجها مشارکت دارند شامل مسائل مالی و دیگر شرایط ازدواج است. همه ی این مسائل می تواند در یک ازدواج سالم و پایدار هم وجود داشته باشد اما اگر آنها به طور صحیح و درست مورد رسیدگی قرار نگیرند، می توانند منجر به شکست ازدواج شوند.

ارتباط ، نقش اساسی در موفقیت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحیح، حل تعارض و کشمکش ها مشکل ساز می شوند اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلات شان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شد.

ارتباطات به واسطه ی فرصت دادن به همسران برای مشارکت در نگرانی ها و علایق، امیدها و آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین می شود.

بدون سهیم شدن در این موارد زوجین رشد نخواهند کرد و تا حد امکان به یکدیگر نزدیک نخواهند شد. اگر یک یا هر دو همسر فاقد مهارتهای ارتباطی مؤثر باشند، این برای حل و فصل بحث هایشان مشکل ساز می شود چرا که زوجین قادر نیستند تا نقطه نظرات یکدیگر را درک کنند.

در ازدواج هایی که تاکنون دچار مشکل بوده اند، هر یک از زوجین باید تلاش کنند تا برای بهبود و نجات زندگی شان متعهد شوند که روی مهارتهای ارتباطی شان کار کنند.نبود تکنیک های مؤثر ارتباطی می تواند به شکست در ازدواج منجر شود.

عشق ممکن است همواره پیروز شود اما زمانی که نگرانیهای مهمی وجود دارد حتی عشق نیز نمی تواند به تنهایی برای حفظ ازدواج کافی باشد. نگرانی های مالی ممکن است خودشان علت شکست ازدواج نباشند اما تنش ها و تعارضاتی که این نگرانی ها ایجاد می کنند، اغلب در شکست ازدواج مقصر هستند. نگرانی های مالی می تواند بار سنگینی را تحمیل کند و زمانی که یک زوج تلاش زیادی را برای برآوردن تعهدات مالی شان می کند، می تواند فشار بسیار زیادی را احساس کند. این فشارها ممکن است برای تخریب ازدواج سالم به طرق دیگر کافی باشد.

اگر یک همسر در زندگی به مسائل مالی مشغول شود، ممکن است شروع به کوتاهی کردن از دیگر جنبه های زندگی کند. این رفتارهای مسامحه آمیز بر همسر تأثیر گذاشته و موجب می شود که وی احساس تنهایی و بی مهری نماید.

این امر می تواند برای ازدواج آسیب زا شود. اغلب یکی از زوجین به واسطه ی مسایل مالی تحلیل خواهد رفت و این نیز می تواند برای ازدواج مخرب باشد.شرایط حول ازدواج نیز می تواند منجر به شکست شود یک ازدواج راحت (بدون فکر) نمی تواند یک ازدواج سالم باشد.

هنگامی که تصمیم گرفتن به ازدواج به غیر از عشق حقیقی بر امور دیگری نیز قرار گیرد، این احتمال وجود دارد که آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبی باشد (عشق تنها کافی نیست) اما این به معنای گذاشتن شرایط بسیار سختی که برای نمونه در جامعه ی ما حاکم است، نیست.

برای مثال شرایط ازدواجی که اغلب منجر به شکست می شود عبارتند از: ازدواج کردن به خاطر داشتن بچه یا به خاطر فشاری که از جانب اعضای خانواده و دوستان احساس می شود.هیچ کدام از این دلایل در واقع دلایل معتبر و قابل قبولی برای ازدواج نبوده و اغلب منجر به شکست در ازدواج و طلاق می شوند. ازدواج کردن در سنین پایین، دلیل دیگری برای شکست ازدواجها می باشد.

اگر چه سن مناسب برای ازدواج متغیر بوده و به طور زیادی بستگی به خود فرد دارد، افراد زیادی عقیده دارند که برای نوجوانان و سنین پایین تر از ۲۰سال، ازدواج کردن خیلی زود است. ازدواج کردن قبل از اینکه فرصت لذت بردن از تجارب زندگی را داشته باشید می تواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهایت شکست ازدواج را در پی داشته باشد.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج، آرامش در کنار دیگری


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


زمانی صرفاً از پدر خانواده انتظار می رفت تا مخارج خانه را تأمین کند و مادر نیز به خانه داری بپردازد اما اکنون اوضاع فرق کرده است. ما فردی را به عنوان شریک زندگی می خواهیم که به نظرات و سلایق ما نیز توجه کند. مارا همان گونه که هستیم ببیند، به ما عشق بورزد و به ما کمک کند تا آن چیزی که می خواهیم بشویم.

همه ما خواهان ازدواج با یک فرد کامل و عالی هستیم و در ذهن خود می گوییم: «آیا همه چیز در او جمع شده است؟ آیا من به اندازه کافی خوشحالم؟ آیا برای من بهتر از او کسی نیست؟» با این فرض که اصولاً پاسخ بسیاری از افراد به آخرین پرسش، مثبت است! با چنین تفکراتی فرد خود را قربانی انتظارات و آرزوهای خود می کند. به طور حتم فردی که در ذهن خود مجسم می کند، همسری است که نقاط ضعف او را پوشانده، سبب تقویت نقاط قوتش می شود و دایماً به او احترام می گذارد و حمایتش می کند.

اما واقعیت این است که همیشه و همه ازدواج ها این گونه نیستند. پس چنان چه ما چنین طرز فکری داشته باشیم به احتمال زیاد آن چه نصیبمان می شود این است که نسبت به زندگی مشترک احساس تعهد می کنیم اما گوشه ای از قلبمان را برای خود نگاه داشته ایم. بنابراین پی درپی اوضاع را با عینک بدبینی بررسی می کنیم: آیا من اگر با فرد دیگری ازدواج می کردم، خوشحال تر و شاداب تر و موفق تر نبودم؟ و به تدریج احساس ملال و اندوه بر ما چیره می شود.

به یک نمونه توجه کنید: مردی که کارمند بود در ۲۲ سالگی با خانمی شاغل ازدواج کرد. او در ۲۷ سالگی با خانم دیگری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج ختم شد و همسر اولش طلاق گرفت. مرد کارمند پس از ۳ سال از همسر دومش نیز جدا شد.

او اکنون می داند که با همسر اولش زندگی خوبی داشته اما ۸ سال پیش این موضوع را نه می دید و نه درک می کرد. او می گوید: «اگر انسان بخواهد به این موضوع فکر کند که همواره فرد بهتری برایش وجود دارد امنیت و سلامت ازدواج به مخاطره می افتد، بنابراین باید بر وسوسه های درونی غلبه کرد. حالا من ۳۸ ساله ام و هنوز هم تنها، هم خودم را آزردم و هم دیگری را.»

کم نیستند افرادی که تصمیم می گیرند وارد رابطه ای شوند و احساس تعهد می کنند اما ممکن است به موارد دیگر نیز فکر کنند. متخصصان از این وضعیت با عنوان «ابهام در تثبیت» یاد می کنند. بدین معنا که شما لب مرز رابطه می ایستید یعنی درآن هستید اما به بیرون نیز می نگرید.

برای این کار هم میلیون ها راه وجود دارد: شما می توانید در یک رابطه یعنی ازدواج باشید اما مطمئن نباشید که انتخاب خوبی کرده اید و در ذهن خود فرد دیگری با تمام ویژگی های ایده آل و عالی بپرورانید و در پی او باشید.

تحقیقات نشان داده اند اصولاً همسران متعهد، دوران مجردی را به طور کامل پشت سر گذاشته اند و از نظر مالی ثبات بیشتری دارند، افرادی خوشحال تر، سالم تر و با بازده بیشتری هستند. آن ها به طور متوسط از موهبت های بیشتری برخوردارند و دوران مجردی و متاهلی شان با هم تفاوت زیادی دارد. افراد متأهل، به خصوص مردان طول عمر بیشتری دارند. اینان از تجربه های دیگران در زمینه هایی مانند مدیریت هزینه ها، گفتار و رفتار و حتی آشپزی بهتر استفاده می کنند. به طور کلی زنان به سلامت شوهرشان بسیار اهمیت داده و می کوشند غذای خوب و سالم تری برایشان تدارک ببینند زیرا بسیاری از مردان در دوران مجردی تمایل بیشتری به خوردن هله هوله و غذاهای غیرمغذی دارند. به یاد داشته باشیم که لازم نیست زندگی عالی باشد تا برای بهتر شدنش تلاش کنیم.

تفکر ازدواج به عنوان وسیله ای برای تحقق بخشیدن به خوشبختی های فردی تا حدی جدید است. تحقیقاتی که بر روی دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته انجام شده نشان می دهد که بیشترین انگیزه برای ازدواج به خاطر داشتن فرزند و منزلی مستقل بوده است. اما در حال حاضر بیشتر افراد برای عشق و محبت و مهرورزی ازدواج می کنند و این موضوع اهمیت زوجین را نسبت به تحقق خواسته های عاطفی نشان داده و به همین دلیل بسیاری از افراد هنگامی که وارد زندگی مشترک می شوند و با واقعیت ها روبه رو می گردند، دچار مشکلات روحی و عاطفی می شوند. زیرا ابتدایی ترین مرحله در ازدواج هیجان و ایده آل نگری است اما مسأله مهم دوام زندگی مشترک و روابط سالم است و این نیز نیازمند سعی و صرف انرژی است.

محبت همیشگی را از هم دریغ نکنیم:

افراد ممکن است پس از مدتی دچار تردید شوند که آیا مناسب یکدیگر بوده اند یا خیر. شما با همسرتان راحتید اما ارتباطتان مثل سابق نیست. برخی افراد در چنین مواردی تصور می کنند که زندگی مشترکشان نتیجه ای نخواهد داشت و ماندن در این رابطه درست نیست و بهتر است هرچه زودتر از آن خلاصی یابند. یکی از متخصصان معتقد است: اخیراً افراد از همسرشان توقع زیاد دارند و این موضوع فشار زیادی بر دو طرف وارد می کند. گرچه مسایل و مشکلات همواره وجود دارند اما چنان چه روزهای نخست پس از ازدواج را به خاطر بیاورند و در ابراز محبت و علاقه کوتاهی نورزند، تحمل وضعیت چندان دشوار نخواهد بود.

گاهی جدل طبیعی است:

ازدواج اصلاً یک ماشین شیک و قشنگ نیست که در همه موارد موجب موافقت طرفین با یکدیگر شود. تمام همسران در برخی موارد گاه نظرات متضادی دارند اما مسأله این است که ما فکر می کنیم چنان چه با شخص مناسبی ازدواج کرده بودیم هرگز بحث و مجادله در کار نبود. اما جالب است که بدانیم همسران خوشبخت نیز بر سر مسایلی مانند احساسات، پول و یا فرزندان با هم بحث می کنند اما آن را عادی و در برخی موارد لازمه برطرف شدن سوءتفاهم ها می دانند. جوانان باید بدانند هر ازدواجی شرایط مخصوص به خود را دارد و با دیگری فرق می کند. هنر به شمار می رود اگر بتوان جهان را از چشم همسر دید!

توقع زیاد، آفت خوشبختی است:

بی تردید باید درک کنیم که نمی توانیم هر آن چه می خواهیم از همسرمان دریافت کنیم. اشتباهی که درباره مفهوم صمیمیت وجود دارد این است که ما مدام در کنار همسرمان بنشینیم و استعدادهای خود را نشناسیم و پرورش ندهیم. آن چه ما به عنوان افراد بالغ به آن نیاز داریم این است که عشق و علاقه میان همسران به معنای آزادی آنهاست نه زندانی کردن آنها. بیشتر ما بر آن باوریم که استحقاق بهترین ها را داریم و همسرمان باید این بهترین ها را برایمان فراهم کند و به دشواری می پذیریم که اگر در جایی دچار ناکامی شدیم به دلیل اشتباه خودمان بوده است.

در کنار دیگری مهم تر است:

ما اصولاً یاد گرفته ایم که به خود بها دهیم و آن چه در یک رابطه موفق نیاز است «خود» در کنار دیگری است.

به عبارت دیگر در جهان رقابتی امروز ما به خاطر دستاوردهای فردی پاداش می گیریم نه به خاطر کمک به دیگران و این درست نیست زیرا سبب شده که ما مستقل بودن را به همکاری ترجیح دهیم و مفاهیمی مانند وفاداری، گذشت و کنار آمدن با دیگری را زیاد جدی نگیریم. بنابراین با چنین تفکری افزایش میزان طلاق عادی است! بیشتر افراد تصور می کنند همسرشان باید خوبی هایشان را به شدت برجسته ببیند و با بدی هایشان کنار بیاید و حتی خود را به خاطر آن ها تغییر دهد. مثلاً به همسرشان می گویند: «من از چاقی بدم می آید، خودت را لاغر کن.» به جای این که بگویند: «وزنت را پایین بیاور تا در معرض ابتلا به دیابت قرار نگیری.»

متخصصان بر این باورند که ازدواج به خودی خود قرار نیست شما را خوشبخت و شاداب کند بلکه قرار است با بستن پیمان زناشویی، فعالیت های مثبت بیشتری را در جهت بهتر بودن و برطرف کردن نقاط ضعف خود انجام دهید. زیرا می دانید که مورد محبت فرد دیگری واقع می شوید. به بیان دیگر سبک برخورد زوجین است که کیفیت زندگی مشترک را تأمین می کند. محبت به همسر برای ارتقاء جوامع انسانی کافی نیست اما همواره لازمه انسان و زندگی او بوده است.

خدیجه جبلی / دانشجو دکترای جامعه شناسی مسایل خانواده

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

جوان امروز و ازدواج

http://maktoobshop.com/



جامعه ای را تصور کنید که در آن یک سازمان دولتی برای ازدواج جوانان سیاستگذاری و برنامه ریزی می کند!

نمی دانم شما در هنگام تجسم چنین جامعه ای به چه مسائلی توجه می کنید ولی آنچه ذهن من را به خود مشغول کرده این است که مشکل جوانان این جامعه حتما باید فقط انتخاب شریک آینده زندگی باشد که سازمان های دولتی برای کمک به آنها وارد عمل شده اند. این موضوع وقتی تامل برانگیزتر می شود که بدانید جوانانی که سازمان های دولتی قرار است به آنها در ازدواج شان کمک کنند، جوانان ایرانی هستند!

جوانانی که مشکل آنها در عصر حاضر نه پیدا کردن یک شریک زندگی بلکه بیکاری، ناتوانی در تهیه مسکن و تورم فزاینده ای است که روزبه روز موانع بیشتری بر سر راه آنها در تشکیل خانواده به وجود می آورد. مشکلاتی که اگر جوانانی بتوانند آنها را برای شروع زندگی مشترکشان پشت سر بگذارند هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانند در آینده نیز بر آنها غلبه کرده و در نهایت ممکن است زندگی شان قربانی همین مشکلات شود. در این میان فقط مسئله زمان مطرح است!

آنچه جوان ایرانی از آن می ترسد

می گویند ازدواج یک قرارداد شخصی است که بین افراد مستقل در جامعه برقرار می شود؛ قراردادی که بیشتر در مرزهای خصوصی افراد خلاصه می شود و ارتباط زیادی با حوزه های عمومی که دولت در آن ایفای نقش می کند ندارد. در جامعه ای مثل ایران که جوانان آن نگاهی خاص به مسئله ازدواج دارند اگر دستگاه های اجرایی به وظایف خود در زمینه هایی مانند اشتغال زایی، تامین مسکن، فراهم کردن شرایطی برای ادامه تحصیل حین ازدواج و... عمل کنند، جوانان خودبه خود وارد این جریان می شوند و اقدام به تشکیل خانواده ای برای خود می کنند ولی هنگامی که تمام شرایط برای جوان ایرانی علیه ازدواج است، این موضوع رنگ و بوی متفاوتی پیدا می کند.

در چنین شرایطی اگر قرار باشد یک سازمان خاص (سازمان ملی جوانان) عهده دار تعیین خط مشی در این زمینه باشد، جوانان ممکن است احساس کنند که دولت به جای اینکه سعی در برطرف کردن مشکلات آنها داشته باشد می خواهد مطالبات او را به خودش بازگرداند و در ضمن او را مسئول چیزی کند که درصورت محقق بودن زمینه های آن خودش به طور طبیعی انجام خواهد داد.

در واقع مشکل امروز جوان ایرانی نه ناتوانی در پیدا کردن یک شریک مناسب برای زندگی، بلکه مشکل او ناشی از عدم برنامه ریزی های مناسب دولتی و اجتماعی برای فراهم ساختن زیربناهایی مانند، اشتغال، مسکن و... سایر مسائلی است که هر کدام از آنها ستونی هستند که بنیان خانواده روی آنها شکل می گیرد.

برای مثال جوانی که این روزها می خواهد ازدواج کند وقتی که می بیند پدرش از خود خانه ای ندارد که بتواند حتی درصورت رضایت همسرش با او در اتاقی در خانه پدری اش زندگی کند یا جوان دیگری که وقتی سری به بنگاه های مسکن می زند و خبری از قیمت ها می گیرد می بیند که پول لازم را برای تامین یک منزل مستقل ندارد، چرا باید انگیزه ای برای ازدواج داشته باشد؟ جوان دیگری را در نظر بگیرید که در سن مناسب ازدواج است ولی کارخانه یا اداره ای که او در آنجا مشغول است با وی قراردادی منعقد نمی کند که او بتواند برای تامین زندگی اش روی آن حساب کند.

او که هر روز شاهد تعدیل نیرو در ادارات و کارخانه هاست، چطور می تواند برای آغاز یک زندگی مشترک که اولین شرط آن تامین هزینه است، روی شغلی حساب کند که ممکن است فردا روزی دیگر برای او وجود نداشته باشد.

جوان ایرانی وقتی چنین شرایطی را کنار یکدیگر قرار می دهد چگونه می تواند به برنامه های یک سازمان دولتی برای آغاز یک زندگی حساب کند؟ سازمانی که معلوم نیست چقدر برای عملی کردن برنامه های خود بودجه در اختیار دارد؛ سازمانی که معلوم نیست آیا در برنامه ریزی های آن برای ترغیب جوانان به ازدواج مولفه هایی نظیر شغل، مسکن و... در نظر گرفته شده اند یا خیر؟ و در نهایت سازمانی که حتی درصورت تاسیس آن معلوم نیست با چه معیارهایی قرار است عملکرد آن را در زمینه ازدواج جوانان مورد ارزیابی قرار گیرد؟

چگونه می توان در این شرایط از جوانی انتظار داشت که شاهد نابسامانی ها و مشکلات بسیاری بر سر راه ازدواج باشد، ولی بدون اینکه قدرت بر طرف کردن آنها را داشته باشد (تنها به امید بهبود شرایط و وعده هایی که یک سازمان دولتی می دهد آن هم وقتی هزاران متقاضی برای استفاده از آنها در نوبت هستند) باز تصمیم به ازدواج بگیرد؟ چگونه می توان از جوان امروزی انتظار داشت وقتی که می بیند از هر ۵ ازدواج یکی به دلیل مشکلات معیشتی به طلاق منجر می شود، باز تصمیم به ازدواج بگیرد.

چه تضمینی برای او وجود دارد که او در آینده ای نه چندان دور یکی از همان افرادی نباشد که قرعه به نام او می افتد؟ چنین جوانی وقتی می شنود که مدیرکل پیگیری و هماهنگی امور استان ها و سازمان های قوه قضائیه ترک نفقه را علت ۶۷ درصد طلاق ها در کشور عنوان کرده، چطور می تواند به خود در تامین هزینه های زندگی همسرش اطمینان پیدا کند؟ وقتی به چنین موضوعاتی می اندیشیم، می بینیم معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان راست گفته که اگر سازمان مستقلی تنها برای ازدواج جوانان ایجاد شود، باز هم کم است.

دکتر عباس محمدی‌اصل

مدرس دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

هدفمند کردن ازدواج ها


http://maktoobshop.com/


ازدواج، مطلوب ترین زمان برای تبادل زیبا ترین کلام ها، پر جاذبه ترین نگاه ها، تبادل اندیشه های همسو، پر رمز و راز ترین روابط عاشقانه و محرمانه، آغاز لطیف ترین و گرمابخش ترین روابط، تضمین کننده سلامت روح و روان و البته جسم است. ازدواج، معنا بخشیدن به حیات، گذشت، ایثار، سخاوت، صداقت و درستی است. آری، ازدواج پاسخ به عالی ترین نیاز فطری انسان در راه رسیدن به کمال است.

اگر بهتر و عمیق تر نسبت به اطراف خود بنگریم، متوجه می شویم که همه مخلوقات الهی به صورت زوج آفریده شده اند و به نیکی درمی یابیم که جز ذات اقدس خداوند که یکتاست و همتایی ندارد همه هستی برپایه زوجیت بنا نهاده شده است. «سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لا تعلمون». منزه است خدایی که همه پدیده های هستی را جفت آفریده است، چه از نباتات و حیوانات و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات و پدیده هایی که شما از آن آگاه نیستید.

اگر به هرچه در زمین و آسمان و آن چه در بین آن است بنگریم درمی یابیم که خداوند باری تعالی همه موجودات را چه در دل کوه ها، در اعماق دریاها و در جای جای این خلقت با زوجیت آفریده است که از این کار خود هدفی داشته است.

در یک مصاحبه ای که ترتیب داده بودم از تعدادی از افراد هدف از ازدواج را جویا شدم که جواب های جالبی شنیدم که بد نیست شما هم که خواننده این مطلب هستید از آن بی بهره نمانید. آقایی که میان سال بود در جواب سوال من این طور جواب داد که هدف از ازدواج تشکیل خانواده مستقل است. از خانم مسنی سوال کردم و او در جواب گفت که ازدواج می کنی پس از ازدواج بچه دار می شوی بچه ها سروسامان می گیرند و زندگی پایان می پذیرد. از فرد دیگری که فرد تحصیل کرده ای بود سوال کردم و او هدف ازدواج را ارضای غریزه جنسی عنوان کرد. آیا به راستی هدف از ازدواج مواردی بود که در بالا ذکر شد و یا ازدواج یک امر مقدس است که خداوند از این امر پسندیده و مقدس هدف دیگری داشته است؟؟

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است.

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است

در انتخاب همسر معیارهایی را که در نظر می گیریم باید به گونه ای باشد که ما را برای رسیدن به هدف نهایی ازدواج نزدیک تر کند که همانا آرامش درون است. آرامش درون گرانقدر ترین موهبت الهی است. از جمله دعاهایی که بزرگ ترها و خانواده در حق عروس و داماد می کنند، آرزوی خوشبختی برای عروس و داماد است و از اصطلاحاتی مانند نیکبخت شوی، عاقبت بخیر شوی، خوشبخت شوی. این ها به این معنی است که امیدواریم خانه بخت تضمین گر خوشبختی شما باشد.

این خوشبختی تنها در سایه یک چیز به وجود می آید و آن هم آرامش روح و روان است. چرا راه دور برویم چه بسیار افرادی را می شناسیم که حتی ممکن است در همسایگی ما و یا یکی از نزدیکان ما باشد و از شرایط مالی بسیار خوبی برخوردار باشد ولی در زندگیش روی آرامش را نبیند. هرگز داشتن کلید خزانه طلا، تکیه بر صندلی قدرت، پیروی از خواهش های نفسانی، نمی تواند تضمین کننده سعادت و خوشبختی افراد باشد.

ازدواج مهم ترین انتخاب در طول زندگی انسان است. انسان ها معمولاً طولانی ترین زمان عمر خود را با همسر خود می گذرانند. پدر و مادر و فرزندان چند صباحی بیش در کنار افراد نیستند و این همسر است که بیشترین زمان ممکن را در کنار همسر خویش می گذراند. و این جمله این جا معنا پیدا می کند که انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی بشر است، که این انتخاب می تواند بهترین انتخاب یا بدترین انتخاب باشد و با این انتخاب، دنیا و آخرت افراد به نوعی دیگر رقم می خورد چرا که همسر خوب انسان را به بهشت واررد می کند و خدای ناکرده همسر بد انسان را در اعماق دوزخ گرفتار می کند.

در پایان این که ، هدف از ازدواج رسیدن به آرامش است و بهترین انتخاب می تواند ما را به این مطلوب نزدیک کند. از این رو در معیارهایی که در انتخاب همسر مدنظر داریم باید به این امر به عنوان اصلی مهم توجه و عنایت ویژه داشته باشیم.

ازدواج ها و اشتباه ها


http://maktoobshop.com/



شانس فقط یک بار در خانه را می زند! اعتقاد به این باور نادرست باعث می شود فرد در فرایند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد...

ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، باعث می شود فرد عجولانه به کسی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.

باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره شد، تنها مشتی نمونه خروار است. در «ازدواج و سلامت جنسی» این هفته، نگاهی می اندازیم به برخی از رایج ترین باورهای نادرست درباره ازدواج.

ازدواج کند، خوب می شود!

یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می تواند به بهبود بیماران روان پزشکی کمک کند. منشاء شکل گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری های روان پزشکی هستند بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلاء ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت! معمولا خانواده هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد درحالی که بروز بیماری های روان پزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل ژنتیکی، تجربه های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارودرمانی و روان درمانی بهترین گزینه های درمانی هستند، نه ازدواج. ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس زاست. ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی به بار می آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه تنها به درمان بیماری های روانی کمکی نمی کند بلکه به عنوان یک عامل استرس زا می تواند این بیماری ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده .

قیافه عادی می شود!

خیلی ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می شود». البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود. اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج ها باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. گرچه این باور که با گذشت زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می شود، تا اندازه ای درست است؛ اما نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی کند.

با چادر سفید برو با کفن بیا

بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.

تا عاشق نشدی، ازدواج نکن!

ابتدا لازم است بین عشق و علاقه تفاوت قائل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه ، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است. چنین چیزی می تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود. توجه بیش ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت ها می شود. افراد عاشق اغلب تحت تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای شناختی، دچار تحریف اطلاعات می شوند. در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می بازند، برخی پررنگ تر و برخی کمرنگ می شوند. درنتیجه می توان گفت عشق قبل از ازدواج می تواند تا اندازه زیادی مشکل آفرین باشد درحالی که علاقه مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی کند. چه بسا افرادی که به دیگری علاقه مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف هایش در نظر می گیرند. این گروه می توانند انتخاب مناسبی داشته باشند.

دکتر شهربانو قهاری

روان‌شناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:ازدواج هم شرایطی دارد


http://maktoobshop.com/


ازدواج یکی از مهم ترین مراحل زندگی هر فرد به حساب می آید و می توان گفت انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی هر فرد است. به همین دلیل، توجه به این موضوع همیشه برای همه افراد مهم بوده و خواهد بود. دین اسلام هم انسان ها را به این کار تشویق کرده تا حدی که از منظر دین، ازدواج راهی برای تکمیل شدن شخصیت انسان است. اما آنچه از نگاه دین، فرهنگ و علم مهم بوده و بر آن تاکید می شود، این است که چنین انتخابی باید با دید کامل و سلامت روانی انجام شود تا در آینده زوجین با مشکل مواجه نشوند.

اولین ملاکی که آموزه های دینی از آن یاد کرده و بر آن تاکید دارد هم کفو بودن است؛ هم کفوبودن به معنای تناسب و سنخیت در تمام جوانب است.

همه ما می دانیم هر یک از همسران با خلق و خو و یک نوع تربیت خاص وارد زندگی مشترک می شود، برای همین باید تلاش شود تا حد امکان، همسری مناسب با شرایط فردی، خانوادگی و فرهنگی خود انتخاب کنیم. هر چه این تناسب در جنبه های مختلف زندگی (مذهبی، فرهنگی، اخلاقی و...) بیشتر باشد، پیوند زناشویی محکم تر و با آرامش بیشتری همراه خواهد بود. از سوی دیگر به همان اندازه که این تناسب ها کم باشد، شاهد اختلاف های بیشتری هستیم و در نتیجه زندگی پرتنشی برای دو طرف رقم خواهد خورد. بروز چنین اختلاف هایی به معنای ناپایداری زندگی و پیوند زناشویی خواهد بود.

شاید بد نباشد قبل از ازدواج بدانیم یکی از علت های اصلی اختلاف در میان زن و شوهرها همین عدم تناسب است. پس با این فکر که عشق و علاقه موجود در بین زوجین مانع از نمایان شدن عدم تناسب ها می شود، وارد زندگی نشوید و در نظر داشته باشید این تفاوت در سلیقه و رفتار و کردار، دیر یا زود در خانواده شما نمایان خواهد شد و آنگاه دیگر کاری از دست عشق هم برنمی آید.

البته زوج های جوان باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که هماهنگی میان دو نفر، هیچ گاه به صورت کامل بوجود نخواهد آمد و حتی در صورت وجود بیشترین شباهت هم تفاوت های فردی بین آن دو دیده می شود، تفاوت هایی که در طول زندگی و به تدریج با آنها آشنا خواهند شد.

بنابراین هرچه شباهت ها در میان همسران بیشتر باشد و تفاوت ها کمتر، می توان گفت احتمال این که یک زندگی آرام و بی دردسر همراه با عشق و آرامش داشته باشند، بیشتر است.

عامل دیگری که در موفقیت ازدواج نقش مهمی ایفا می کند، رشد عاطفی و فکری هر یک از زوجین است.

دختر و پسر باید سنی را برای ازدواج انتخاب کنند که رشد عاطفی و فکری آنها به حد قابل قبولی رسیده باشد. البته به این نکته هم باید توجه داشت این رشد در افراد مختلف در سنین مختلفی کامل می شود. افرادی از این نظر کامل تلقی می شوند که بتوانند در مسائل و امور زندگی به تنهایی تصمیم گیری کنند و به خانواده یا اطرافیان خود متکی نباشند. در غیر این صورت اگر فرد قبل از تکامل رشد عاطفی و فکری اقدام به ازدواج کند، در زندگی زناشویی خود هم نمی تواند به درستی تصمیم گیری کند و به یقین در برخورد با موانع و مشکلاتی که بر سر راه خود و همسرش قرار می گیرد، یا از پا درمی آید یا راه خطا را در پیش می گیرد. بنابراین بهتر است دختر و پسر قبل از ازدواج به این موضوع ها بیشتر دقت کنند و با این فکر که عشق موجود بین آنها مشکلات مسیر زندگی را به مرور زمان از بین می برد، قدم در راه زندگی مشترکی که از ابتدا اشتباه است، نگذارند.

همسر ایده ال من:اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !




همانگونه که میدانید از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانم‌ها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسر‌ها عادت کرده‌اند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواست‌شان مورد قبول نباشد و دختر خانم‌ها هم طبق این رسم در خانه می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواج‌ها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟



اگر دختر خانم‌ها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟

برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانم‌ها موافقت خود را اعلام کرده‌اند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش می‌کنند. یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است.

ایشان یکی از سر سخت‌ترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم.

چرا باید ازدواج کنیم؟
 ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل می‌شود و نیمه دیگر خودش را پیدا می‌کند. وقتی کسی ازدواج نمی‌کند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمی‌گیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس می‌کند و همین خلأ شخص را به انواع آسیب‌های اجتماعی و رفتاری سوق می‌دهد.

ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقی‌ترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تایید می‌کند.

ماجرای دو عدد قوی وحشی
 در این سال‌ها شاید بیشترین فعالیت من در زمینه امضای طلاق بوده که بیشتر آنها مهریه‌های سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی یا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستان‌ها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف می‌رسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوان‌هاست که لازمه آن هزینه‌های بسیاری در این رقابت‌های ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتل‌های مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولی‌ترین مراسم ازدواج در تهران ۳۵ میلیون تومان هزینه دارد.

رسوم دست و پا گیر
 برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار داده‌اند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبت‌هایی پیش می‌آید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیه‌های آنچنانی و مهریه‌های غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی می‌کنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگی مدرن هنوز پابرجاست و اگر می‌خواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگی‌های شهری اتفاق نمی‌افتد. من فکر می‌کنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکل‌ساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.

اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !

 

چرا می‌گویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟
 شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشته‌ها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می‌نشستند و برای پسر و دختر‌های خود مورد ازدواج انتخاب می‌کردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که می‌شناختند به هم معرفی می‌کردند و معمولا ازدواج‌های با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواج‌ها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانی‌ها بوده است و من حرف تازه‌ای نزده‌ام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آورده‌اند و پیشنهاد دهنده خودشان بوده‌اند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همین‌طور تجار بزرگ که وقتی می‌دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی می‌گرفتند.

چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟
 اگر دختر‌ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همان‌طور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برای‌شان سخت نباشد، این فرهنگ هم می‌تواند برای دختر خانم‌ها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستی‌های کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه می‌شوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایده‌آل‌هایش آن شخص را انتخاب کرده است.

چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟
 دختر خانم‌ها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوش‌شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است ۷۹ درصد ازدواج‌هایی که بر اساس معیار‌های ظاهری بوده در کمتر از ۳ سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیار‌های درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانم‌ها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار می‌شناسیم یا در مهمانی‌های خانوادگی یا در دانشگاه. به هر حال باید ۲ نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگ‌ترها و بعد اقدام کردن.

اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید
 این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما می‌توان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را می‌بیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را می‌شناسیم و می‌دانیم که استانداردهای یک همسر خوب را می‌تواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد.

چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟
 باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند  تا مردم عادی بتوانند راحت‌تر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان می‌دهد در تهران بیش از ۱۴ هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانم‌ها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسم‌های مجلل و اضافی و مهریه‌های عجیب از بین می‌روند و این سنت‌های اشرافی و مصرف‌گرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین می‌رود.

روز اول پدرت را دوست نداشتم
 شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج می‌کردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا  این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید این جمله برای شما آشنا باشد «من به خاطر شما بچه‌ها با  باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمی‌کردم.» شاید به جرات  بتوان گفت که حتی ازدواج‌های سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته چراکه خانواده‌ها فهمیده‌اند دوران والدین‌سالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام می‌گذارند،  دختران فهمیده‌اند که می‌توانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایده‌آل خود را یافتند با او ارتباط‌شان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سن‌شان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریع‌تر ازدواج کنند مبادا  برچسب پیردختر به آنها بخورد.

زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند


 در تعریف ازدواج‌های امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن  و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهش‌ها در ایران  نشان داده زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه  آشنایی زوجین قبل از ازدواج می‌تواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته  و موجب بهتر شدن این بعد‌ا ز کارکرد خانواده شود.

همچنین  نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی، زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن را  نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی متفاوت کرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر  ابراز هیجان می‌کنند.

منبع : niksalehi.com

همسر ایده ال من:هیچ کس بعد از ازدواج تغییر نمی کند !

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

اگر فکر می کنید بعد از ازدواج شخص مورد نظر شما تغییر خواهد کرد و انی که شما می خواهید تبدیل خواهد شد در اشتباه بزرگی هستید.

ازدواج نه کسی را تغییر می دهد و نه زمینه نفوذ و اثرگذاری دیگران را بر فرد آسان تر می کند. در حقیقت، ازدواج اغلب صفات نامطلوب را برجسته تر می کند.

به این ترتیب ممکن است چند ماهی از عقد یا زیر یک سقف رفتن تان بگذرد و آن وقت متوجه شوید خصوصیات همسرتان آزارنده تر از آن است که آنها را تاب بیاورید.

تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. این باور  در میان نسل‌های قدیمی‌تر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوته‌های آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرم‌های دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان می‌دهد!

هیچ کس بعد از ازدواج تغییر نمی کند !


باور همسر خود را بعد از ازدواج تغییر می‌دهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که می‌خواهیم، در می‌آوریم، یعنی انسان را موجودی‌ مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و می‌توان آن را به هر شکلی‌ تراش داد! انسان موجودی انتخاب‌گر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معامله‌ای، چنین دیدگاهی وجود دارد.
 
بدبختشان نکنید
همان طور که جوانان باید یک سری مهارت های پیش از ازدواج را برای ساختن یک زندگی مشترک موفق فرا بگیرند، خانواده ها هم باید با یک سری مهارت ها آشنا باشند. گاهی دیده می شود خانواده ها به خاطر دلسوزی زیادی که نسبت به فرزندشان دارند، رفتارهای اشتباهی انجام می دهند و به عاقبت آن فکر نمی کنند. یک نمونه از این رفتارهای اشتباه، توجه نکردن به ظاهر خواستگار فرزندشان است. معمولا چنین خانواده هایی به این فرض امید می بندند که فرد با توجه به فرهنگ و اصالت خانوادگی اش، تغییر می کند. در صورتی که وقتی شخصیت فردی در نوجوانی و جوانی شکل گرفته باشد، به شدت تغییر آداب و رفتار برای او سخت خواهد بود.
 
آدم می شود!
گاهی پدر و مادری که خودشان در تربیت فرزندشان کوتاهی کرده اند، برای فرزندشان به سراغ همسرانی می روند که آن همسر، فرزندشان را تربیت کند.

نکته جالب این است که این رفتار بیشتر از سوی پدر و مادر پسرها دیده می شود در حالی که در ازدواج، به این دلیل که معمولا دختر از پسر کوچک تر است، این دخترها هستند که از رفتارهای همسرشان الگو می پذیرند. بنابراین این توقع پدر و مادر که فرزندشان بعد از ازدواج اصلاح شود، توقع بسیار نابه جایی است.

برای مثال، پدر و مادری که فکر می کنند پسر معتادشان یا پسری که اهل کار نیست و روابط نامناسبی دارد، با ازدواج درست می شود، توجه کنند که به دلیل بی انگیزگی چنین افرادی برای تغییر، چنین اتفاقی پس از ازدواج نمی افتد. بنابراین خانواده ها اساسا این فرضیه را که فرزندمان بعد از ازدواج سر به راه می شود کنار بگذارند و حداقل دنبال دخترها و پسرهایی نروند که مجبور شوند به دروغ به آن ها بگویند که فرزند ما خوب است و بعد از ازدواج دروغ شان مشخص شود.

این ها عوض نمی شوند
بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران؛ بلکه این خود فرد است که می‌بایست اقدام به تغییر آنها کند. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگی‌هایی را که اغلب قابل تغییر نیستند، فهرست کرده‌اند و توصیه‌شان این است که به دلیل تأثیر سوء این ویژگی‌ها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به این حوزه‌ها کلاً خودداری شود، این ویژگی‌ها مختصراً عبارتند از:

- اعتیاد: بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس به شدت مختل می‌کند‌.

- خشم شدید و غیر معمول: باعث می‌شود دیگران تا آخر عمر از شخص وحشت داشته باشند و توسط خشم او کنترل شوند.

- کنترل و سختگیری زیاد: باعث می‌شود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها وجود را نداشته باشد.

- عدم شکل‌گیری شخصیت بالغ در فرد: اغلب منجر به عدم مسۆولیت‌پذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و بی‌هدفی و بی‌انگیزگی در طول زندگی می‌شود. به این موارد بالا می‌توان اختلالات جنسی، داشتن دوران کودکی پرآسیب، داشتن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و… را هم اضافه کرد. بنابراین، عقل سلیم حکم می‌کند هرگز همسری را انتخاب نکنیم که در پی تغییر دادن او هستیم.
 
تحقیق کنید
در هر شرایطی تحقیق برای ازدواج، کاملا لازم و ضروری به نظر می رسد و نباید برای چنین امر مهمی فقط به ظاهر افراد یا ویژگی های خانوادگی اکتفا کرد. تحقیق کردن با آشنا بودن با خانواده طرف مقابل هیچ منافاتی ندارد.

این که یکی از خانواده ها فکر می کند چون خانواده طرف مقابل را می شناسد پس نیازی به تحقیق نیست یک اشتباه بسیار بزرگ است که ممکن است باعث مشکلات زیادی در زندگی فرزندشان شود. به نظر من تحقیقات باید بسیار سختگیرانه باشد و هر خواستگاری را باید در 5 مرحله مورد تحقیق قرار داد که به ترتیب تحقیق از: دوستان نزدیک و صمیمی، محل تحصیل، محل کار، محل سکونت و اقوام و آشنایان لازم به نظر می رسد. با این حال و با چنین تحقیقی امید می رود که بتوان به شناخت خوبی از خانواده طرف مقابل و خواستگار دست یافت.


منبع:خراسان، زیباشو

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


همسر ایده ال من:آیا بنظر شما ازدواج پایان آزادی ست ؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد.


واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود.


با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود—چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند.


همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد – وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او  می کنم و بعد می روم.


ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند!


مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم 20 سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل.


برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید—در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند.


شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید.

 

دردسرهای قبل از ازدواج


http://maktoobshop.com/



آشنایی های قبل از ازدواج، برای یک جوان یکی از مراحل حساس و تاثیرگذار درزندگی و آینده اوست که درسال های اخیر از دیدگاه های مختلف مورد بحث و پژوهش قرارگرفته است.

درواقع کیفیت و چگونگی گذران آن یکی از مسائل مهم و قابل تامل است، چرا که این روابط می تواند پیامدهای مثبت و منفی بی شماری را برای جوانان به همراه داشته باشد.

یک متخصص امور خانواده در دانشگاه ناتینگهام دراین باره درعصر حاضر می گوید: مبنای ازدواج عشق است و تعریف عملی آن تعهد مشروط، ابدی وجاودانه به فردی ناکامل است و از آنجا که خانواده یک واحد عاطفی و اجتماعی است روابط قبل از خواستگاری نیز باید بر دو رکن عاطفه و اخلاق استوار باشد. درحقیقت ازدواج رکن و مبنای بسیار قوی تری نسبت به رابطه قبل از خواستگاری دارد. جوان با ازدواج به تعهد عرفی، قانونی مکلف می شوند اما به رغم همه تعهدات، حداقل ۲۵درصد ازدواج ها فرجام خوبی ندارد و به طلاق منجر می شود تا حدی که ۴۵ درصد طلاق ها در دو سال اول زندگی رخ می دهد.

دکتر باوئر ازدواج هر فرد را منوط به رشد فکری و عاطفی او می داند و معتقد است: فرد باید برای یک تصمیم بزرگ به رشد عقلی و عاطفی لازم رسیده باشد.

این پژوهشگر روابط قبل از خواستگاری تا ازدواج را به سه مرحله اصلی و دو هنگامه فرعی تقسیم می کند و می گوید: درمرحله نخست یا سری، پنهان کاری حرف اول را می زند، متاسفانه والدین آخرین خاکریزی هستند که از دوستی با جنس مخالف فرزند خود مطلع می شوند و معمولا دوست صمیمی، اطلاعات بیشتری نسبت به والدین دارد. این مساله نشان می دهد که خانواده از نظر عاطفی با فرزندان خود فاصله زیادی دارند، البته در برخی موارد یکی از والدین (بیشتر مادر) درجریان کامل رابطه قرار می گیرد اما پدر را نسبت به موضوع بی اطلاع نگه می دارد و به صورت پنهانی فرزند خود را مورد حمایت قرار می دهد.

وی معتقد است مرحله پنهان کاری دوستی های پیش از خواستگاری بسیار آسیب پذیر، آسیب زا و شکننده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه که در این دوران به خاطر ترشح هورمون های شادی بخش، احساس لذت و سرخوشی به جوان دست می دهد، می افزاید: بیشتر جوان ها تصور می کنند این احساس به خاطر رفتار طرف مقابل است بنابر این نسبت به او احساس خوبی پیدا می کنند تا جایی که حاضر نیستند او را به هیچ قیمتی از دست بدهند. اما این یک فکر فریبنده است که اگر تکرار شود موجب ذوب شدن یکی در دیگری می شود. درحالی که سلامت یک ازدواج، نیازمند حفظ حریم دو طرف ازدواج برای پشت سرگذاشتن بحران هاست.

دراین مرحله هرگاه از دختر یا پسری پرسیده می شود«چرا می خواهی با این شخص ازدواج کنی؟» می گوید:«دوستش دارم» و به ندرت افرادی پیدا می شوند که اصالت خانوادگی، اخلاق و تحصیلات را ملاک اصلی انتخابشان قرارداده باشند. اگر چه «دوستش دارم» به عنوان نخستین دلیل مطرح می شود اما جوان ها باید بدانند که این، ضعیف ترین دلیل ممکن است.

وی دلیل اصلی پنهان کاری جوانان را دراین دوران مقدس دانستن نهاد خانواده می داند و معتقد است: در بیشتر این روابط، اعضای خانواده در بی خبری مطلق به سر می برند و این درحالی است که جوان ۱۵تا ۲۵ساله نمی تواند جدا از خانواده تصمیم مهمی مثل ازدواج بگیرد.وقتی خانواده ای ازهم پاشیده شود اعضای آن مثل ذرات در هوا معلق می شوند و به هر میزان که از هم پاشیدگی خانواده ها درجامعه ای افزایش یابد به همان میزان نیز از قدرت آن جامعه کاسته می شود.

در سیستم خانواده، اعضا باید قدرت انتخاب داشته باشند تا مسئولیت آن را برعهده بگیرند اما داشتن حق انتخاب، حرف آخر را نمی زند چرا که اگر انتخابی به تایید نرسد، باطل است.

والدین در ازدواج جوانان خود از شروع دوستی تا ازدواج نهایی نقش تعیین کننده ای دارند و ازدواج پیوند دو خانواده ازطریق به اشتراک گذاشتن هر عضو خانواده است، با این حال برخی جوانان برای تشکیل خانواده، خانواده را نادیده می گیرند.

این استاد دانشگاه با اشاره به آسیب هایی که دراین مرحله جوانان را تهدید می کند، می گوید: دختر یا پسر جوان دراین مرحله همه کس را فدای دوست داشتنش می کند تا جایی که اعتبار و احترام خود را نزد والدین از دست می دهد و از همه مهم تر آن که شرف، شخصیت و عزت نفسش را زیر سوال می برد و دچار تحقیر و سرخوردگی می شود.

به گفته وی عشق شرط گشایش رابطه است اما شرط تداوم آن مواظبت از رابطه است زیرا درهر مرحله ای امکان فروپاشی آن وجود دارد.

به طورکلی شناخت بعد عاطفی و اجتماعی خانواده در تداوم رابطه سالم موثر است.

وی نوع تحصیلات، اشتغال و روابط حاکم برخانواده را بر تناسب جوانان به منظور ازدواج موثر می داند و می افزاید: وضعیت فرهنگی، اجتماعی خانواده طرفین ازدواج، درسلامت این ازدواج تاثیرگذار است.

این استاد دانشگاه آگاهی والدین از ارتباط جوانان را مرحله بعدی ارتباط قبل از ازدواج برمی شمرد و می گوید: دراین مرحله اگر والدین بتوانند فرزند خود را از تصمیمش منصرف کنند، سه واکنش مختلف نشان می دهند، خانواده ها در افراطی ترین حالت، فرزندان را طرد می کنند. درحالت میانی به ظاهر تسلیم خواسته آنها می شوند اما مانند زیرخاکستر هستند و درحالت تفریطی در قبال آنها کاملا سرد عمل می کنند و هیچ مسئولیتی نمی پذیرند.

در واقع درحالت تفریطی زوج ها چتر حمایتی خانواده را ازدست می دهند و درمقابل مشکلات بسیار شکننده می شوند تا جایی که از انتخاب خود پشیمان شده و تصمیم به جدایی می گیرند.

وی با بیان اینکه معایب این قبیل روابط بیش از مزایای آن است، می افزاید: والدین درمواجه شدن با این مسائل، نباید رفیق فرزندانشان باشند چرا که در رفاقت مرز بیان دو نفر از بین می رود، ما نباید صمیمیت میان دو دوست را با صمیمیت میان والدین و جوانان مقایسه کنیم.

به گفته او همیشه باید میان والدین و جوانان دیواری از حیا وجود داشته باشد اما مانع ارتباط آن دو نشود، درحقیقت یک نظم سلسله مراتبی درخانواده لازم است و فرزندان باید یادبگیرند تا انتخابشان به تایید نهایی خانواده نرسیده، اعتباری ندارد.

متاسفانه برخی جوانان قبل از این که موضوع را با خانواده درمیان بگذارند به یکدیگر وعده و وعیدپوشالی می دهند و در صورت مخالفت خانواده ها با اصرار زیاد و حتی تهدید به خودکشی و فرار از منزل، والدین را مجبور به پذیرش انتخابشان می کنند. والدین درچنین مواقعی نباید دچار احساسات شوند و اگر نسبت به انتخاب غلط فرزندشان یقین دارند به هیچ وجه به وصلت میان این دو رضایت ندهند.

خانواده ها باید در برابر تصمیمات غلط فرزندان خود با اقتدار عمل کنند، اقتدار به معنای استبداد نیست، بلکه قدرت همراه با منطق است. فرزندان درچنین خانواده ای، حتی آئین های نانوشته را هم قبول دارند و به آن احترام می گذارند.

وی تصریح کرد: بهترین حالت انتخاب همسر، پیشنهاددادن شخص از سوی والدین یا خود فرزندان است.به اعتقاد او ۳ تا ۶ ماه بهترین زمان ممکن برای آشنایی پیش از ازدواج است و البته کیفیت رابطه بسته به اعتقاد خانواده ها متفاوت است، گاهی والدین ارتباطات قبل از ازدواج را درحد دوره چند ماهه نامزدی مناسب می بینند.

وی با اشاره به آمادگی های لازم برای جوانان در دوره پیش از ازدواج می گوید: والدین در وهله اول باید بتوانند جوان را به عنوان عضوی که تشکیل خانواده داده بپذیرند و از لحاظ روانی و عاطفی آمادگی جدا شدن آنها را درخانواده داشته باشند، از سویی دیگر فرزندان نیز باید به این آمادگی رسیده باشند. متاسفانه برخی افراد هیچ وقت متأهل نمی شوند و فقط همسر خود را وارد زندگی مجردیشان می کنند، تأهل زمانی معنا پیدا می کند که با تعهد عملی یعنی وفای به عهد از نظر عاطفی، اخلاقی، عرفی همراه باشد.

آمادگی اقتصادی یکی دیگر از پیش شرط های مهم قبل از ازدواج است که باید حتما از سوی جوانان مورد توجه قرارگیرد.

موفقیت در ازدواج


http://maktoobshop.com/


برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمی توان راهنمایی های مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات لازم و ضروری به نظر می رسد.

۱) قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج می کنید قول می دهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار می باشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشته های بسیاری این طناب را به وجود می آورند که از همه مهم تر رشته عشق و علاقه ای است که نسبت به یکدیگر ابراز می دارند. رشته های دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشته های این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثبات تر خواهد بود. پس رشته هایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.

۲) قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج می کنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانواده ای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.

۳) قاعده طلایی سوم: فن عشق ورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی می شود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگ تر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.

۴) قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقت های اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین می شود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید.

محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانواده های مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت می شوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.

۵) قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم می گذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدم های شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه کسب می کنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.

خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری می شود نمی تواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد.

عروس و داماد نمی توانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.

۶) قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که می توانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید.

ممکن است عشق از گفتار عمیق تر باشد ولی گاهی با محبت نمایان می گردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علف های هرز را چید.

هرگاه علف های هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک می شود!

چنانچه علف های هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست می آورد. در ازدواج نیز علف های هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.

۷) قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.

پزشکان، صاحب نظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده می سازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماری های زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکش های خود نداشته باشید آگاه می سازد زیرا علت بعضی از نارضایتی ها واضح و آشکار نمی باشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد.

اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشویی تان بیفزایید.

۸) قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!

با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. از جسارت، اهانت و بی وفایی بپرهیزید!

http://maktoobshop.com/


آیا برای ازدواج آماده ای؟


http://maktoobshop.com/


از آنچه گفته شد برمی آید که نفس ازدواج کردن عملی است که نه تنها موجب رشد و تکامل شخصیتی انسان می شود بلکه در سیر و سلوک معنوی او نیز دخیل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزدیک می کند. حال برای کسی که نسبت به ازدواج بی انگیزه بوده و با این مباحث جدای از انگیزه های مادی، هدفی الهی برای این عمل یافته، لازم است پیرامون آمادگی و شرایط ازدواج بحثی داشته باشیم.

برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.

منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.

در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم. شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟ اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست. پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.

دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند. امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج ۱ ص۳۲) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.

البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد برنیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.

بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند. افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.

برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.

با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد.

سید عبدالرسول علم الهد

http://maktoobshop.com/

ی

ازدواج های ناهمسان


http://maktoobshop.com/



نگاهی به آمار طلاق هایی که به فاصله نه چندان زیادی پس از ازدواج رخ می دهد، بیش از هرچیز بر این نکته گواهی دارد که پایه ازدواجی که با وزش اولین نسیم مخالف به لرزش درمی آید

و به همین سادگی فرومی ریزد، از بنیان اشتباه بوده است چراکه در غیر این صورت دختر و پسری که پیمان ازدواج را برای یک عمر بسته اند به این سادگی راضی به ابطال آن و خرابی آشیانه ای که با هزاران امید و آرزو ساخته اند نمی شوند.

در سال ۱۳۶۵ در برابر هر ۳۴۰ هزار و ۳۴۲ ازدواج، ۳۵ هزار و ۲۱۱ طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال۱۳۷۵ به ۴۷۹ هزار و ۲۶۳ ازدواج در برابر ۳۷ هزار و ۸۱۷ طلاق و در سال ۱۳۸۱ به ۶۵۰ هزار و۹۶۰ ازدواج در برابر ۶۷ هزار و ۲۵۶ طلاق می رسد.

در سال ۱۳۸۵ این روند با رشد بیشتری ادامه می یابد به طوری که ازدواج ۲۲ درصد کاهش و طلاق ۱۲ درصد رشد می یابد. بنابر آمارهای رسمی در این سال ۷۸۸ هزار و ۲۳ مورد ازدواج و ۹۴ هزار و۴۰ طلاق ثبت شده است.

بررسی این آمار و محاسبه شاخص هایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سال های مختلف با نوساناتی روبه رو بوده است.

بررسی رقم مطلق طلاق طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۱ نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سال های مورد بررسی است، اما محاسبه شاخص های آماری نشان می دهد در سال ۱۳۶۵ شاخص طلاق با افزایش روبه رو بوده.سپس طی سال های۱۳۷۰ تا ۱۳۷۷ به تدریج کاهش می یابد و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۵ این آمار مجدداً افزایش می یابد. همچنین آمار به دست آمده نشان می دهد که ۴۰ درصد طلاق ها بین سنین ۱۹ ۲۶ سال و ۸۰ درصد آن تا سن ۴۵ سالگی رخ می دهد.

از دید جامعه شناسان، طلاق پدیده ای است اجتماعی که تنها با یک عامل پدید نمی آید و با یک عامل نیز از بین نمی رود. از جمله عواملی که می توانند در بروز طلاق نقش داشته باشند می توان به علل متعددی از جمله فرهنگی، اجتماعی و تفاوت های تربیتی،مذهبی، اقتصادی، سیاسی و علل زیستی اشاره کرد. گرچه افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطه ای مستقیم دارد، ولی به صورت غیر مستقیم نوسانات شاخص های طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسائل حقوقی است.

بسیاری از زوج هایی که در عمل، زندگی زناشویی آنان به بن بست رسیده است و به دلیل مسائل حقوقی قادر به جدایی نیستند، در حقیقت دچار طلاق پنهان شده اند. در چنین خانواده هایی با وجود اینکه پدیده طلاق رخ نداده است، ولی در عمل این اتفاق افتاده است.

به طوری که زن و مرد فقط به صورت ظاهری زیر یک سقف زندگی می کنند و در بعضی موارد حتی این عالم ظاهری نیز وجود ندارد و زن و مرد با وجودی که از همدیگر طلاق نگرفته اند ولی هر کدام برای خود زندگی می کنند و اطلاق زندگی مشترک برای آنان مفهومی ندارد که اگر بخواهیم این آمار را نیز به آمار فوق اضافه کنیم، به حتم بیشتر از میزانی است که در حال حاضر وجود دارد.

سؤالی که اینجا مطرح می شود، این است که چطور می توان در یک جامعه سنتی، مدرن ازدواج کرد؟ حقیقت این است که به طور صددرصد این امر از جهت روی دادن و دوام داشتن منتفی است، اما شاید تغییر نگرش خانواده ها و جوانان نسبت به این مسئله بتواند به هر دو طرف در حل آن کمک کند.

نکته ای که جوانان باید به آن توجه بیشتری داشته باشند، عامل معرفی درست همسر آینده به خانواده است پیش از آنکه به صورت سنتی به مراسم خواستگاری بروند. در شب خواستگاری فقط خصوصیات ظاهری و تا حدی وضعیت مادی افراد برای هم معلوم می شود، در صورتی که بسیاری از کمالات و یا نواقص طرفین در چنین مجالس رسمی کاملاً پوشیده می ماند.

در این میان برخورد درست و منطقی با خانواده همسر آینده را نیز نباید فراموش کرد. بسیاری از جوانان از توجه به این نکته اساسی غافل اند و فکر می کنند همین که آنها همدیگر را دوست دارند، دلیل قاطعی است که می توانند برای همدیگر ایده آل باشند و با هم به خوشبختی برسند و بر همین اساس خانواده خود را تحت فشار قرار می دهند که با خواست آنها موافقت کند و حتی تهدید می کنند که اگر موافقت نکنند این کار را می کنم که متاسفانه گاهی اوقات پاره ای از این تهدیدات جامه عمل به خود می پوشد و حوادث ناخوشایندی نیز روی می دهد.

البته زبان تهدید هیچ گاه مورد تایید نبوده و نیست و کاری که بر اساس تهدید انجام شود هیچ گاه عاقبت خوشی نخواهد داشت. ضرب المثلی است که می گوید: «سالی که نکوست از بهارش پیداست» زندگی مشترکی که با تهدید شروع شود، نمی توان به ادامه و استحکام آن زیاد خوشبین بود.

احترام به نظر و صلاحدید خانواده ها امری است اجتناب ناپذیر که هرگز به مفهوم تسلیم شدن بی چون و چرا در برابر آنان نیست. وقتی رفتاری از روی ادب، محبت و صداقت باشد حتی اگر مخالف نظر شما باشد، آن را می پذیرید و این امری است که جوانان باید در هنگام اختلاف سلیقه با والدین آن را فراموش نکنند. نظر چند تن از جوانان و کارشناسان مسایل اجتماعی را در این زمینه جویا شده ایم.

رویا یاراحمدی کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: با توجه به این که ارائه اطلاعات از سوی خانواده ها به فرزندان بسیار حایز اهمیت است و به عبارتی دیگر مهم ترین بستر در نهادینه شدن سنت ها، آداب و رسوم فرهنگی به حساب می آید بهترین جایگاه برای رشد و تربیت انسان و شناخت زمینه های مختلف برای ازدواج جوانان به خصوص دختران است، اما باید گفت که متاسفانه خانواده ها در این باره بسیار کم کاری کرده اند و به کندی پیش رفته اند. اولین مشکل و بزرگترین مسأله در ازدواج نداشتن شناخت ابعاد شخصیت زن و مرد از بعد انسانی است.

در حالی که ازدواج به عنوان مهم ترین و اساسی ترین تعبیر از زندگی همیشه بوده و خواهد بود، اما در جامعه کنونی با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و اجتماعی شکل دیگری به خود گرفته است. با مطالعاتی که در بین ۷۵۰ دانش آموز دوره متوسطه دختر در مرکز مشارکت زنان به انجام رسیده است حتی میزان فاصله سنی بین زن و مرد ارتباط نزدیکی با موقعیت اقتصادی اجتماعی خانواده ها دارد.

دکتر غلام عباس توسلی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران با تاکید بر تغییر ایده آل ها برای انتخاب همسر می گوید: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که ساختار فرهنگی پایه ای در فرهنگ اسلامی دارد، اما در سالیان اخیر تغییرات چنان چشمگیر است که به سختی می توان آنها را توجیه کرد.

با توجه به دگرگونی هایی که در سطح کلی کشور به انجام رسیده به طور حتم آرمان های تعیین ازدواج، هم از سوی مردان و هم از جانب زنان شکل تازه ای به خود گرفته و مسایل اقتصادی در این باره به شدت مطرح است، به طوری که این عامل نقش بسیار تعیین کننده ای در ازدواج دارد و بیشتر فروپاشی ها با در نظر گرفتن وجود کسری در رکن مهم زندگی یعنی اقتصاد خانواده صورت می گیرد.

دکتر امان الله مقدم، آسیب شناس در این رابطه می گوید: تغییر الگوهای همسرگزینی خاص ایران نیست، بلکه در سراسر دنیا اتفاق افتاده است. اما آنچه به نظر می رسد این است که ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در ایران به شدت در حال دگرگونی است.

«یاسمین م» ۱۹ ساله می گوید: بخش عظیمی از ناخرسندی و نارضایتی و اضطراب پس از ازدواج ناشی از ناآگاهی در مسایل مربوط به اقتصاد خانواده است و این در حالی است که اگر زن و مرد به اندازه کافی اطلاعات و آگاهی درباره زندگی زناشویی داشته باشند کمتر با مشکل مواجه خواهند شد.

«سولماز ک» می گوید: معمولاً دختران زودباورتر از پسران هستند. من خودم عاشق پسری شده بودم به نام رامین که خود را عاشق سینه چاک من نشان می داد ولی با مخالفت خانواده ام مواجه شدم و چون خانواده ام به هیچ عنوان به این ازدواج رضایت نمی داد سرانجام تصمیم گرفتم بدون اجازه خانواده با او ازدواج کنم ولی خانواده ام نیز مرا طرد کرده و خانه ای را که قرار بود به عنوان جهیزیه به من بدهند از من پس گرفتند.

وقتی رامین این موضوع را فهمید که من دیگر خانه ای ندارم که او در آن زندگی کند، رفت و دیگر پیدایش نشد. البته من شانس آوردم که این موضوع قبل از ازدواج برایم روشن شد.

به هر حال ازدواج به عنوان مهم ترین تصمیم در زندگی هر انسان، همیشه اضطراب های خاص خود را به همراه دارد. یک تصمیم عجولانه می تواند سرنوشت زندگی جوانی را تباه و یا او را خوشبخت کند. جوانان باید بدانند که خانواده در هر صورت خوشبختی آنها را می خواهد و اگر با تصمیم آنها مخالفت می کند دلایلی دارد که آنها اکنون قادر به درک آن نیستند.

در این شرایط بهترین کار آن است که اتخاذ تصمیم برای مدتی به تعویق بیفتد. بعضی مواقع گذشت زمان بهتر از هر چیزی ممکن است حقایق را روشن سازد و یادآوری این نکته ضروری است که تصمیم غیرعاقلانه و عجولانه معمولاً دردسرساز می شود و چه بسا ممکن است یک عمر پشیمانی به دنبال داشته باشد.

زاهد‌الدین سلگی

http://maktoobshop.com/


معیارهای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



در پی اعلام نتایج مطالعات مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، تاخیر در ازدواج و نیز عدم ازدواج از خصایص بارز جامعه کنونی ایران برشمرده شد، در شرایطی که حتی در میان روستاییان نیز شاهد افزایش سن ازدواج ـ به ویژه در بین دختران ـ هستیم.

پژوهشگران و صاحبنظران، تاثیر برخی از عوامل از جمله اشتغال، مسکن و ایجاد تحول در دیدگاه ها نسبت به مفهوم ازدواج را بر این مساله، مهم تلقی کرده و وضعیت ایجاد شده را دارای آثار و تبعات جسمی ، روحی ـ روانی ، فردی و اجتماعی متعدد و گسترده ای می دانند که در صورت تداوم می تواند جامعه را به سوی بیماری، عدم تعادل و انحراف سوق دهد.بر اساس این دیدگاه، برخی، دولت را مکلف به رفع موانع اقتصادی و هموار کردن جاده ازدواج برای جوانان دانسته و از تامین شرایط و امکانات اساسی برای جوانان در چارچوب سیاست های کلی دولت، به عنوان یک اقدام موثر نام می برند. همچنین برخی از صاحبنظران، بالاتر رفتن سن ازدواج دختران نسبت به پسران را با افزایش تمایل به ادامه تحصیل در میان دختران توجیه می کنند و تغییر ذهنیت و دیدگاه های آنها را در انتخاب شیوه نوین زندگی موثر می دانند.این در حالی است که نظرات آنهایی که ادامه تحصیل و تاخیر در ازدواج و حتی زندگی مجردی را به زندگی مشترک زودهنگام ترجیح می دهند، چشم اندازهای متعدد و قابل توجه دیگری از این واقعیت نو ظهور در ایران ارائه می دهد.

دیدگاه زنانه

ماریا.م از تهران می گوید: «اینکه حدود دو سوم گنجایش دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند، خبر بسیار خوبی است، چراکه دختران، مادران فردا هستند و نیز مدیران اصلی زندگی مشترک، بنابراین هرچه میزان تحصیلات دختران بیشتر باشد، در تربیت نسل های بعد و نیز تداوم زندگی آنها نقش موثری خواهد داشت.»

ندا سجادی هم معتقد است که یک مادر لیسانسه و دانشگاه رفته خیلی بهتر از یک مادر دیپلمه است.

رها از جمله کسانی است که با داشتن مدرک لیسانس خود، شغل مناسب با رشته تحصیلی خود را پیدا نکرده است. با این وجود در حال ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس است چراکه اعتقاد دارد: «درس خواندن به من معلومات می دهد و راه زندگی را برایم روشن تر می کند و ما باید طی دوران تحصیل یاد بگیریم که چگونه مستقل باشیم و شرایط کاری مناسب برای خودمان ایجاد کنیم، باید به دختران، داشتن اعتمادبه نفس را آموخت و به آنها امکانات بیشتری داد تا خودکفا و مفید باشند.»افسانه ۳۰ ساله و مجرد هم که مهندس مخابرات و شاغل در شرکت مخابرات است، فکر می کند؛ «مستقل بودن خانم ها در ایران باعث می شود که به راحتی تن به هر ازدواج تحمیلی ندهند.» او از اینکه مستقل زندگی می کند و درآمد مستقلی هم دارد، راضی و خشنود است.مریم.الف با تاکید بر نظرات قبلی، علت تمایل زنان ایرانی به دانشگاه و موسسات آموزش عالی را، یافتن فرصتی برای ابراز وجود و کسب استقلال مادی و معنوی می داند.

او می گوید: «من خود به عنوان یک دانشجو طی ۴ سال تحصیل، فرصت این را یافتم که خودم برای خودم تصمیم بگیرم و حق اظهارنظر داشته باشم.»برخی، دخترانی را که وارد دانشگاه می شوند، به این دلیل که پسران را در کنکور پشت سر گذاشته اند، دارای بار علمی بیشتری می دانند و معتقدند درس خواندن برای دختران نه تنها بد نیست، بلکه بسیار هم مفید است چون باعث رشد علمی دختران و در نتیجه بالا رفتن فرهنگ نسل آینده خواهد شد.

راحله رضوی ۲۹ ساله و مجرد است، پزشکی خوانده و در یکی از بیمارستان های تهران مشغول به کار است. او می گوید: «افزایش سطح آگاهی و تغییر دیدگاه ها در مسیر پیشرفت، یکی از گرانبها ترین دستاوردهای دانشگاه برای دختران است و این امر در دراز مدت تاثیر خود را نشان می دهد.»او سابقه برتری تحصیلی دختران نسبت به پسران را به دوره مدرسه مربوط می داند و معتقد است که باور سنتی مسوولیت پسران در تامین اقتصادی خانواده کمرنگ تر شده و امروز دختران هم خود را موظف به تحکیم آینده معیشتی می دانند و برای رسیدن به این هدف، ادامه تحصیل را انتخاب می کنند. بر این اساس، به نظر می رسد در کنار عوامل اقتصادی و موانعی که بر سر راه ازدواج جوانان قرار دارد، تغییر دیدگاه دختران و زنان نسبت به زندگی مشترک و تمایل به ادامه تحصیل عواملی هستند که در تعامل با یکدیگر تاثیر بسزایی بر انتخاب زندگی مجردی می گذارد اما مردان درباره موضوع ازدواج و اشتغال عقاید دیگری دارند. بسیاری از آنها نیز پر شدن ظرفیت دانشگاه ها توسط دختران را هم خوب می دانند و هم بد. آنها نیز معتقدند افزایش تعداد دختران در دانشگاه ها نشانه افزایش سطح دانش در میان خانم هاست، مثلا آقای سوری در این باره می گوید: «نبودن شغل مناسب و بیکاری در بین آقایان سبب می شود تا کمتر کسی جرأت خواستگاری و ازدواج را پیدا کند.

دوم اینکه اگر دختران ما دارای تحصیلات عالی باشند و پسران ما توفیق ورود به دانشگاه را نیابند، دختر تحصیلکرده کمتر تن به ازدواج با فردی که تحصیلات پایین تری از خود دارد، می دهد.»آقای بهرامی نیز در این باره معتقد است که: «بالا رفتن سطح آگاهی و دانش خانم ها که از طریق گرفتن مدرک دانشگاهی به دست می آید، اغلب به دلیل موضوع برابری حقوق زن و مرد به وجود آمده است که خود این موضوع به دلایلی در بین اذهان مردم به درستی جا نیفتاده است.»اما در این بین، علی این نظر را دارد که «پسرها چند سالی است فهمیده اند که درس خواندن یعنی تلف کردن عمر. درس را به تازگی یک تشریفات بی درآمد می دانند، آن هم در عرصه ای که همه جا پول، حرف اول را می زند.»متاسفانه این طرز تفکر در بین پسرها بیشتر شده است و قریب به اتفاق معتقدند که برای یک پسر، داشتن منبع درآمد و داشتن پول کافی برای شروع یک زندگی، مهم تر از تحصیلی است که پس از طی کردن چند سال به یک بی نتیجگی در زندگی رسید.مرتضی هم هرگونه سهمیه بندی که بر اساس جنسیت باشد را مردود می داند و معتقد است باید فکری اساسی در مورد آینده شغلی تحصیلکردگان انجام پذیرد چون نه پسر و نه دختر بعد از تحصیل هیچ دیدی از آینده کاری خود ندارند. ازدواجی هم که بر این مبنا صورت گیرد، برای دختران یک جور فرار از شرایطی است که در آن قرار دارند و برای پسران هم که ازدواجی صورت نمی گیرد، چون یک فرد بیکار برای ازدواج فرد مناسبی نیست.»

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج موفق



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. کفو در لغت به معنای شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّی باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.

مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دینداری جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مؤمن هم کفو مؤمنه، و دین دار شبیه و مانند دیندار است.

به فرموده قرآن مجید: وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ. زنان پاک لایق مردان پاکند.

کتاب حق می فرماید: فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ. پس با زنان پاک ازدواج کنید.

این پاکی در زنان و مردان در مرحله اول پاکی و پاکیزگی باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.

بنابراین مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غیر مسلمان و غیر مؤمنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مؤمنه حق ندارد با انسان غیر مؤمن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعی این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.

مؤمن و مؤمنه هم کفو غیر مؤمن و غیر مؤمنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد دری از عذاب قیامت بر روی هر دو باز شده!!

قرآن مجید از ازدواج انسان پاک یعنی انسان مؤمن با انسان ناپاک منع شدید فرموده: و لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنَّ و لأمهٔ مؤمنهٔ خیر من مشرکهٔ و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النّار و الله یدعوا الی الجَّنهٔ و المغفرهٔ باذنه و یبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون. با زنان مشرک تا ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید، کنیزان باایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائی یا ثروت او شما را به شگفتی اندازد.

و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند در نیاورید زیرا یک بنده باایمان از یک مرد مشرک بهتر است اگر چه موقعیت و زیبائی او شما را شگفت زده کند، مشرکان دعوت به آتش می کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید، و آیات خود را برای مردم بیان می کند شاید اهل تفکر و اندیشه شوند.

بنابراین مواظب باشید دختر باایمان خود را به جوانی که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا می زند به زنی ندهید، و برای جوان پاک و مؤمن خود، دختری که منکر اصول الهی است به همسری انتخاب نکنید که شرط اول در صحت ازدواج ایمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند بوجود بیایند.

تصور نکنید که زیبائی و مال و موقعیّت در مردی که ایمان ندارد، و در زنی که آراسته به حقیقت نیست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگی است.

البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیری نکنند، وقتی پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامی، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّی خواهد کرد.

در رابطه با مسئله کفو به روایات زیر توجه کنید: عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ(علیه السلام) أَنَّهُ قالَ : الْکُفْوُ اَنْ یَکُونَ عَفیفاً وَ عِنْدَهُ یَسارٌ.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنکه دارای عفت همه جانبه است و زندگی در کنار او از نظر نفقه سهل و آسان است کفو دختر عفیفه و آسان زندگی کن شماست.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:

اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌٔ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.

کسی که از دختر شما خواستگاری کرد و شما نسبت به دین و امین بودن وی رضایت داشتید، حتماً زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینه ساز فتنه در روی زمین و فساد بزرگ است.

رسول خدا در روایت دیگر می فرماید: اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دینَهُ فَزَوِّجُوهُ و اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌٔ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.

آنکس که اخلاق و دینش مورد رضایت و پسند شما بود به او دختر بدهید، چنانچه از تحقق این ازدواج جلوگیری کنید موجب فتنه و فساد بزرگ در زمین شده اید.

آری سخت گیری در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسومات غلط، و پیگیری شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از جانب خانواده ها برای پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهای عصبی، و بیماریهای روانی در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانواده هائی است که در مسئله ازدواج سخت گیری می کنند.

رسول حق فرمود:

اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ. زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را برای بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.

آری ایمان و اخلاق و امانت و درستی در پسر و دختر مایه هم کفویست، و بر پدران و مادران و خانواده ها واجب اخلاقی است، هر چه زودتر و سریع تر و با آسان گیری کامل و پرهیز از شرایط غیر الهی و سنن غیر اخلاقی زمینه عروسی دو هم کفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودی و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.

حضرت باقر(علیه السلام) می فرماید: ما مِنْ رُزْءَهٔ أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْکَ.

مصیبتی از این شدیدتر نیست که جوان مؤمنی دختر برادر مؤمنش را خواستگاری کند، و پدر دختر جواب بدهد، من از این ازدواج عذر می خواهم زیرا تو از نظر مالی در رتبه من نیستی!

در مسئله ازدواج عصبیّت قومی، شهری، قبیله ای نباید لحاظ شود، زیرا اینگونه تعصّبات در آئین الهی مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.

فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و برای هیچ یک بر دیگری، جز به تقوا و پرهیزکاری امتیاز نیست.

نظر حضرت سجاد(علیه السلام) نسبت به کفو

امام پنجم حضرت باقر(علیه السلام) نقل می کنند: پدر باکرامتم حضرت زین العابدین(علیه السلام)در یکی از مواقف حج به خانمی برخورد که اخلاق نیکش آن حضرت را جذب کرد، سئوال کردند این زن دارای همسر است؟ عرضه داشتند وی را شوهر نیست، پدرم بدون این که از حسب و نسب وی تحقیق کند از او خواستگاری کرد، و این خواستگاری منجر به ازدواج با او شد.

فردی از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به این سادگی برای او بسیار سنگین و گران آمد، به نظر آورد ممکن است آن زن فردی بی اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.

مدتی در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طایفه شیبان است، خدمت امام چهارم رسید و جریان را با آن حضرت در میان گذاشت که خدا را شکر همسر شما از فامیلی معروف و محترم است، امام به او فرمودند من شما را خردمندتر از این می دانستم که به این امور پای بند باشی، مگر نمی دانی خداوند عز و جل به برکت اسلام پستی ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگواری و کرامت را جایگزین پستی و دنائت نمود، اینک مسلمان در هر موقعیتی باشد محترم است و او را پستی نیست، لئامت و خسّت از آنِ جاهلیت است و بس.

بنابراین هم قبیله بودن، همشهری بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوی نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشی را بر غیر قرشی امتیازی نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکی و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکی عرب و دیگری عجم، یکی شهری و دیگری روستایی، یکی غنی و دیگری فقیر، یکی سپید و دیگری سیاه، یکی قبیله دار و دیگری بی قبیله باشد.

علی بن اسباط به حضرت جواد(علیه السلام) نوشت: من برای دخترانم کسی را که در اخلاق و ایمان همانند خودم باشد نیافته ام تا آنان را شوهر دهم، حضرت در پاسخ نامه وی نوشت: آنچه را درباره دخترانت نوشته بودی یافتم، خداوند ترا مورد رحمت و لطفش قرار دهد، تا این حدود دقت در کار دختر لازم نیست، پیامبر فرمود اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش مورد پسند بود قبولش کنید ور نه فتنه و فساد بزرگ در زمین روی می دهد.

امام صادق(علیه السلام) به مردی به نام ابراهیم فرمود: هیچ مؤمنی بهره ای و سودی خطرناک تر از ثروت نبرده، ضرر مال از زیان دو گرگ درنده که به گله ای بی چوپان از سر و ته گله حمله کنند بیشتر است، این گرگها با گوسپندان چه می کنند، عرضه داشتم جز فساد کاری نمی کنند، فرمود: راست گفتی، کوچکترین زیان مال این است که مسلمانی خواستگاری دختر مسلمان بیاید و او به عذر نداشتن مال او را براند و از دادن دختر به او خودداری کند.

پایگاه استاد حسین انصاریان

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

شرایط ازدواج موفق




وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


مشکلات ژنتیکی برای فرزندان کسانی که ازدواج فامیلی کرده اند، اصلی ترین دلیل برای این است که کارشناسان توصیه کنند که افراد اقدام به ازدواج فامیلی نکنند.


مشکلات ژنتیکی برای فرزندان کسانی که ازدواج فامیلی کرده اند، اصلی ترین دلیل برای این است که کارشناسان توصیه کنند که افراد اقدام به ازدواج فامیلی نکنند. در واقع مهم ترین مسئله، مسئله پزشکی است اما حوزه های دیگر نیز می توانند به مبحث ازدواج فامیلی وارد شوند. در ذیل به برخی از مهم ترین معایب و مزایای آن می پردازم و آنها را مورد بررسی قرار می دهم.

ذهنیت منفی؛ اگر قرار باشد معایب و مزایای ازدواج فامیلی را با یافته های علم روان شناسی بررسی کنیم، اولین موضوع تبلیغات و ذهنیتی است که حداقل در سال های اخیر درباره ازدواج فامیلی وجود داشته است. در واقع اینکه عنوان می شود درصد بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج های فامیلی نسبت به دیگر ازدواج ها بالاتر است، خود نوعی ذهنیت منفی در زوج هایی که به چنین ازدواجی تن داده اند به وجود می آورد. روان شناسان می گویند این ذهنیت منفی می تواند جدا از مشکلات ژنتیکی احتمالی، رابطه خوب زوج ها را در ازدواج فامیلی تحت الشعاع قرار دهد و سلامت روانی آنها را تهدید کند.

دخالت خانواده ها؛ مورد دیگری که می توان درباره ازدواج های فامیلی مطرح کرد و باز هم موضوعی روان شناختی است، دخالتی است که در زندگی زوج هایی که تن به ازدواج فامیلی داده اند دیده می شود. بررسی ها نشان می دهد دخالت خانواده ها در زندگی این زوج ها بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر است؛ توضیح آنکه هم خانواده های زوج ها و هم فامیل در زندگی آنها دخالت می کنند.

کسانیکه تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی این زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی این زوج ها را تهدید نمی کند

اگر این فرض را بپذیریم که دخالت زیاد از حد در زندگی زوج ها می تواند مشکلاتی برای آنها به وجود بیاورد، باید این را یکی از معایب ازدواج های فامیلی بدانیم. بررسی های روان شناسان نشان می دهد دخالت اطرافیان در زندگی زوج های جوان یکی از عوامل اصلی طلاق است. پس زوج هایی که ازدواج فامیلی کرده اند خود به خود یک گام به طلاق نزدیک ترند. البته این گزاره، گزاره ای توصیفی است و اگر قرار به توصیه کردن باشد، باید بگوییم اگر کسانی تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی زوج هایی را که تن به ازدواج فامیلی داده اند تهدید نمی کند.

طلاق کمتر؛ در سال های اخیر که تبلیغات زیادی روی امتناع از ازدواج های فامیلی شده است برخی کارشناسان نظری را مطرح کرده اند که از جهاتی قابل تأمل است، اما با اندکی بررسی می توان آن را رد کرد و نادرست نامید گفته می شود ازدواج فامیلی احتمال طلاق را پایین می آورد؛ یعنی اینکه چون شناخت زوج ها از هم بیشتر است، خود به خود احتمال طلاق پایین می آید. جتی برخی کارشناسان از این هم فراتر می روند و می گویند یکی از دلایل افزایش طلاق در سال های اخیر تبلیغات برای امتناع از ازدواج فامیلی است.

شاید بتوان این نظر را قبول کرد؛ هر چند در دنیای امروز، ارتباطات و به تبع آن شناخت این قدر محدود نیست و ممکن است یک فرد شناخت بیشتری از کسی که فامیل او هم نیست نسبت به آنکه خویشاوندش داشته باشد. مسئله این است که طلاق در ازدواج فامیلی سخت تر از طلاق در ازدواج عادی است. طلاق در ازدواج فامیلی نه تنها دو نفر و دو خانواده را، که افراد و خانواده های زیادی را تحت الشعاع قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد افرادی که ازدواج فامیلی داشته اند و طلاق گرفته اند، طلاق شان به ایجاد کینه و کدورت و جناح بندی در فامیل منجر شده است.

خانواده خاله از مرد جانبداری می کنند و خانواده عمو از زن، و به همین ترتیب فامیل دو شقه شده است. پس کسانی که تن به ازدواج فامیلی داده اند به سختی تن به طلاق می دهند و برخی از آنها که در زندگی مشترکشان مشکلات زیادی دارند، برای اینکه طلاق شان به کدورت های بزرگ تر و گسترده تر منجر نشود، می سوزند و می سازند.

مجموعه این موارد باعث می شود بر امتناع از ازدواج فامیلی تأکید کنیم، اما اگر کسانی به هر دلیل تن به ازدواج فامیلی دادند باید ذهنیت منفی را از خود دور کنند. ازدواج فامیلی از طرف کارشناسان توصیه نمی شود، اما اگر اتفاق افتاد هم فاجعه رخ نداده است. افراد می توانند با حساسیت زدایی از موضوع، زندگی خوبی داشته باشند بسیاری از زوج ها ازدواج فامیلی داشته اند و سال ها در کمال آسایش و آرامش در کنار هم زندگی کرده اند.

باید توجه داشت که ذهنیت منفی، خود می تواند مشکل ساز شود. روان شناسی مثبت می گوید این ذهنیت می تواند زندگی را به کام افراد تلخ کند. بنابراین زوج هایی که ازدواج فامیلی داشته اند باید این ذهنیت را از خود دور کنند. البته باید توصیه های پزشکی را نیز در این زمینه مدنظر داشت و آزمایش های لازم را پیش از ازدواج و برای بارداری انجام داد.

دکتر بهروز بیرشک

روان شناس

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

شرایط ازدواج موفق



http://maktoobshop.com/



نقد ازدواج های غیرهمسن در گفتگو با جامعه شناسان



مرد فروشنده، جعبه های رنگارنگ کوچک و بزرگی را که حاوی خریدهای زن و مرد بود، به کارگرش می دهد تا آنها را به دقت در خودروی شیک و آخرین مدل شان جا بدهد و بعدش با چرب زبانی خاص خودش رو به زن می گوید: «مبارک باشد؛ یک میلیون و سیصد هزار تومان، البته اصلا قابل تان را ندارد!» زن در حالی که چک پول های خود را می شمارد، صدای فروشنده را می شنود که رو به مرد جوان می گوید: «واقعا مادر دست ودل بازی دارید؛ قدرشان را بدانید !» مرد جوان که دیگر مدت هاست دیدن نگاه های متعجب و پچ پچ های درگوشی برایش عادی شده، ترجیح می دهد به روی خودش نیاورد و سکوت کند اما باز هم این زن است که بلافاصله با گفتن این که: «ایشان همسرم هستند، نه پسرم»؛ فروشنده را از اشتباه درمی آورد. برای لحظاتی سکوت بر فضا حاکم می شود. فروشنده در حالی که به سختی تعجب خود را پشت لبخند تصنعی اش مخفی کرده و نمی داند چطور باید سر و ته قضیه را هم بیاورد، می گوید: «حالا چه فرقی می کند؟ مهم این است که آدم در ازدواج شانس بیاورد.» زن و مرد مغازه را ترک می کنند. فروشنده همچنان با نگاهی متعجب بدرقه شان می کند و آنها در حالی دور می شوند که ذهن هر کدام شان پر از هزاران اما و اگر ریز و درشت است که همگی در نهایت به این پرسش می رسد: «آیا ما واقعا خوشبختیم؟» ...

در چند سال اخیر، روند همسریابی و ازدواج جوانان، تغییرات قابل توجهی داشته است که بالاتر بودن سن زوجه نسبت به زوج در ازدواج یکی از این موارد است؛ طوری که در حال حاضر تعداد ازدواج هایی که سن زوجه، ۱۰تا ۲۰سال بیشتر از زوج است، در ۳ماهه اول سال ۸۶ ، ۱۰۵۹ مورد بوده که این رقم در مدت مشابه سال ۸۷ به ۱۰۴۹ مورد رسیده است. آخرین آمار رسمی سازمان ثبت احوال از افزایش ازدواج دختران با پسرانی که چند سال از آنها کوچک ترند، حکایت می کند. در ۰۸/۲ درصد ازدواج های ثبت شده در ۳ماهه اول سال ۸۶، سن زوجه ۲ سال بیشتر از زوج بوده که این رقم در ۳ ماهه اول سال جاری به ۱۷/۲ درصد رسیده است. این در حالی است که درصد طلاق همین گروه سنی در ۳ ماهه اول امسال نسبت به سال گذشته ۱۷/۰ درصد افزایش داشته است.

عروس هایی که از دامادها بزرگ ترند

تفاوت های زندگی های دیروزی و امروزی و شرایط مادی، اجتماعی و روحی و روانی مردمی که در این دوره ها زندگی می کنند، سنت های حاکم بر مقوله ازدواج در هریک از این دوره ها را تحت تاثیر قرار می دهد که ازدواج دختران با پسران کم سن و سال تر از خودشان یا به عبارت دیگر، ازدواج پسران با دخترانی بزرگ تر از خودشان از جمله این پدیده های نوظهور در جامعه است که اگرچه هنوز عمومیت پیدا نکرده؛ اما آمارهای به دست آمده از مراجع قانونی همچون سازمان ثبت احوال، گویای این واقعیت است که طی سال های اخیر چنین ازدواج هایی هرچند با حرکتی آرام؛ اما از روند روبه رشدی در جامعه برخوردار بوده است. امروزه کم نیستند دخترانی که در جوانی، تب رفتن به دانشگاه و مستقل شدن در آنها داغ بوده و احساس می کردند ازدواج، مانعی بر سر راه پیشرفت شان است و در نتیجه پیشنهادهای ازدواج را رد کرده یا جواب منفی می دادند؛ اما اکنون به سنی رسیده اند که تنهایی آزارشان می دهد و مردان کمتری خواهان ازدواج با آنها هستند، درنتیجه برخی از این دختران حاضرند برای خلاص شدن از حرف و حدیث های اطرافیان و نگاه جامعه، با پسرانی کوچک تر از خودشان ازدواج کنند.

وقتی پول حرف اول را می زند

گفتگو با برخی از زوج هایی که به این شیوه با یکدیگر ازدواج کرده اند، گویای این است که شرایط مناسب مالی و برخورداری از رفاه اقتصادی دختران یا زنان مطلقه، یکی از مهم ترین دلایلی است که پسران را به ازدواج با چنین دخترانی ترغیب می کند و در واقع موجب می شود با وجودی که شرایط سنی چنین مردانی، این امکان را به آنها می دهد تا با دخترانی به مراتب کم سن و سال تر از خودشان نیز ازدواج کنند؛ اما عدم برخورداری از شرایط مالی و شغلی مناسب در پسران موجب می شود که به رغم تمام مشکلات و نگرش منفی خانواده و جامعه به چنین ازدواج هایی تن دهند، اگرچه نمی توان با قاطعیت گفت که عشق و علاقه در چنین ازدواج هایی جایگاهی ندارد یا هیچ گاه عشق و علاقه نمی تواند دلیل اصلی چنین پیوندهایی باشد؛ اما نباید تاثیر برخورداری از شرایط و امکانات مناسب مالی و اقتصادی در ازدواج پسران با دخترانی بزرگ تر از خودشان را نادیده گرفت.

زنانی که با مردان کوچک تر از خود ازدواج می کنند، در حقیقت نه تنها نقش همسر بلکه نقش یک مادر را برای همسر جوان خود ایفا می کنند و شوهران خود را مانند یک فرزند حمایت و تر و خشک می کنند؛ تنها به این قیمت که در مقابل از حمایت روحی و روانی این مردان به عنوان یک همسر برخوردار شوند؛ این در حالی است که به دلیل سابقه فرهنگی و کلیشه های سنتی در مورد این نوع ازدواج ها، گاهی زنان مجبور به تحمل فشارها، مشکلات ریز و درشت، حرف و حدیث ها و گوشه و کنایه های اطرافیان و دوستان شده و به دلیل نوع ازدواجشان مورد اتهام و حتی تمسخر قرار می گیرند.

این که عرف شکنی های سنی در ازدواج به ویژه از این منظر که مردان از زنان کوچک تر باشند، آیا می تواند به یک بحران نگران کننده تبدیل شود و این که آیا چنین ازدواج هایی موانع ازدواج بر سر راه دختران و پسران مجرد را برطرف می کند؟ آیا افزایش تمایل پسران مجرد به ازدواج با دختران یا زنان مجرد یا مطلقه سن بالا، راه ازدواج را برای دسته دیگری از دختران در آستانه ازدواج که در گروه سنی خود به دنبال همسر مناسبی می گردند، می بندد؟ این پرسش ها و هزاران اما و اگر دیگر احتمال هایی است که هنوز از نگاه کارشناسان و صاحب نظران از حد یک فرضیه به مرحله اثبات قطعی نرسیده؛ اما واقعیت این است که نمی توان و نباید از بحث تفاوت سنی که به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در ازدواج های ناهمسان همواره از سوی کارشناسان و مشاوران خانواده روی آن تاکید شده و می تواند زمینه بروز اختلاف خانوادگی و در نهایت طلاق و فروپاشی زندگی های مشترک را فراهم کند، غافل شد.

نه؛ آن قدرها هم بد نیست!

دکتر سیدهادی معتمدی، پژوهشگر مسایل اجتماعی و مدرس دانشگاه، شیوع پدیده ازدواج دختران با پسران کوچک تر از خود را به حدی نمی داند که موجب نگرانی متولیان بحث ازدواج و ایجاد احساس خطر در این زمینه شود؛ چرا که جامعه را همانند موجودی زنده و پویا می داند که با قابلیت درک صحیح خلأهای موجود می تواند خود را با شرایط خاص تطبیق دهد و چه بسا در شرایط امروز که برخی دختران به هر دلیل امکان پیدا کردن زوج مناسب خود را نداشته اند، پذیرش این امر از سوی جامعه مردان که با دخترانی بزرگ تر از خودشان ازدواج می کنند، برای جلوگیری از افزایش آمار دختران مجرد در سنین بالا بد نیست؛ اما به شرطی که به درستی مدیریت شود.

فاطمه تارمیغ

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

زندگی موفق



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

آیا از اینکه ازدواج کرده اید پشیمان شده اید؟

آیا تابه حال به خودتان گفته اید، "از اینکه ازدواج کردم پشیمانم"؟ آیا ازدواج خوبی دارید یا بد؟ اگر می توانستید از نو شروع کنید، آیا انتخابتان باز این بود که با همسرتان ازدواج کنید؟ آیا قصد ازدواج دارید؟ چرا؟ آمار بالای طلاق و ازدواج های ناموفق باید آنهایی را که قصد ازدواج دارند به لحظه ای مکث تشویق کند تا بتوانند به خوبی درمورد تصمیم بزرگی که می خواهند بگیرند فکر کنند تا در آینده از ازدواج خود پشیمان نشوند و کارشان به طلاق نکشد.

براساس تحقیقی که روی ۴۰۰۰ زوج انجام گرفت، مشخص شد که یک چهارم مردها و زن های متاهل از ازدواج با همسر خود پشیمان هستند، درحالیکه ۱۵% از زوج هایی که قصد ازدواج دارند به عواقب ازدواج خود شک و تردید دارند. اما واقعاً چرا بیشتر افراد از ازدواج خود پشیمان می شوند؟

براساس تحقیقات انجام گرفته، زوج ها به طور متوسط بعد از دو سال و شش ماه و ۲۵ روز از عشق و ازدواج خود خسته می شوند. ما فکر می کنیم که مردم وقتی ازدواج می کنند که عاشق هم باشند اما نتیجه این تحقیق نشان می دهد که افراد به دلایل مختلف ازدواج می کنند. و خیلی از آنها حتی از این تصمیم خود مطمئن نیستند.

چهار درصد از افراد متاهل شرکت کننده در تحقیق گفتند که به دلایل اشتباه و نادرست ازدواج کرده اند. دلیلشان برای ازدواج عشق نبود، خیلی از آنها فقط دوست داشتند مراسم عروسی داشته باشند و هدیه های عروسی بگیرند.

۲۳ درصد گفتند اگر می توانستند همه چیز را از نو شروع کنند به هیچ عنوان همسر فعلیشان را دوباره بعنوان همسر انتخاب نمی کردند و ۱۴ درصد آرزو می کردند با کسی در گذشته خود ازدواج می کردند.

فقط ۲۸ درصد اعتراف کردند که وقتی همسر آینده شان را دیدند باکره بودند و رابطه جنسی قبلی نداشتند. عده ای می گفتند که به طور متوسط با چهار نفر قبل از همسرشان رابطه جنسی داشته اند و این مقدار برای بعضی ها به ۲۰ مورد هم می رسید. (این آمار مربوط به کشور آمریکا میباشد.)

۳۳ درصد می گفتند که همسرشان بهترین شریک جنسی که تا به حال داشته اند نیست و ۳۳ درصد دیگر ادعا می کردند که مجرد بودن خیلی بهتر از متاهل بودن است.

۱۲ درصد می گفتند فقط به این دلیل با همسرشان می مانند که حوصله ندارند فرد جدیدی را برای خود پیدا کنند.

۱۵ درصد از زن و شوهرها اعتراف کردند که درمورد زندگی عشقی سابق خود به هم دروغ گفته اند و تعداد کسانی که در زندگی گذشته شان بوده است را کمتر از تعداد واقعی آن به هم گفته اند. این درحالی است که ۲ درصد این تعداد را به دروغ افزایش داده اند.

۸۳ درصد از زن و شوهرها گفتند که از سومین سالگرد ازدواجشان به بعد دیگر برای ازدواجشان سالگرد نگرفته اند.

هفت نفر از ده مرد تایید کردند که همسرانشان با شلختگی های آنها مشکلی ندارند و خیلی راحت جوراب ها و لباسهایشان را همه جای خانه بریزند.

این در حالی است که ۷۹ درصد اعتراف کردند که حتی دیگر برای بستن در توالت هم به خود زحمت نمی دهند.

دو سوم خانم های متاهل اعتراف کردند که برای رسیدن به خودشان و زیبا لباس پوشیدن و آرایش کردن برای همسرانشان وقت نمی گذارند.

یک سوم دیگر هم اعتراف کردند که خیلی دور از همسرانشان روی تخت می خوابند و ادعا می کنند که برای سکس با شوهرانشان وقت ندارند.

۵۴ درصد از خانم ها اعتراف کردند که دیگر برای شوهرانشان آرایش نمی کنند،

۶۱ درصد تایید کردند که همیشه تی شرت های کهنه و شلوارک های گشاد و راحت در خانه می پوشند. و ۱۰ درصد دیگر هم اعتراف کردند که برای تحریک شوهرانشان از لباس زیر های زیبا و سکسی استفاده نمی کنند.

۸۳ درصد از زن و شوهرها در چند ماه اول ازدواج همه جا دست های همدیگر را می گیرند اما بعد از یک دهه از ازدواج فقط ۳۸ درصد اینکار را تکرار می کنند.

قبل از اولین سالگرد ازدواج، زن و مردها بیشتر از ۸ بار در روز همدیگر را در آغوش می گیرند که این میزان بعد از گذشت ده سال از ازدواج به پنج مرتبه یا حتی کمتر می رسد.

۶۰ درصد از شرکت کننده ها گفتند که از بعد از ازدواجشان هیچ شب رمانتیک و عاشقانه آنچنانی نداشته اند.

اینطور به نظر می رسد که خیلی ها در ازدواجشان دچار رکود شده اند و بااینکه هنوز همسرشان را دوست دارند، کمی بیش از اندازه با هم خودمانی شده اند. زوج ها باید بتوانند در احساس راحتی با همدیگر و نادیده گرفتن همدیگر توازن ایجاد کنند.

دلایل درست و غلط برای ازدواج

پشیمانی از ازدواج معمولاً به این علت اتفاق می افتد که آنها که قصد ازدواج دارند، از همان ابتدا هدف خود را از آن مشخص نمی کنند. آنها هیچوقت به نقاط قوت و ضعف ازدواج فکر نمی کنند و همه وقت، توجه و پول خود را صرف رسیدگی به آن مراسم رویایی ازدواج می کنند و به این ترتیب برای ازدواجی برنامه ریزی می کنند که فقط یک روز دوام دارد.

دلایل خوب و بدی برای ازدواج کردن وجود دارد اما عروس و دامادهای آینده بیشتر وقت خود را صرف برنامه ریزی برای مراسم عروسی می کنند تااینکه بخواهند خودشان را برای ازدواج و سختی های بعد از روز اول آن آماده کنند.

عروس های آینده معمولاً برنامه های خود را در فروشگاه ها و مزون های لباس عروس، گلفروشی ها، جواهرفروشی ها، شیرینی فروشی ها و از این قبیل می گیرند و فقط به مراسم روز عروسی، ماه عسل، دی جی و عکاس و فیلمبردار روز جشن فکر می کنند.

ازدواج بدون پشیمانی

اگر واقعا می خواهید بدون پشیمانی ازدواج کنید که زندگیتان یک عمر دوام داشته باشد،

باید خودتان را برای ازدواج مهیا کنید.

برای این منظور باید این سوال ها را قبل از بله کفتن در روز عروسی از خودتان بپرسید:

۱) حل مشکلات در ازدواج

۲) درک نقش فرد مقابل

۳) ارتقاء رابطه جنسی

۴) بالا بردن آگاهی مالی و اقتصادی

۵) احترام گذاشتن و حفظ تعهدات ازدواج

ازدواج کردن به دلایل اشتباه و نادرست خیلی زود منجر به ازدواجی ناموفق می شود که سرنوشت آن طلاق است. دلیل آن این است که دو طرف خود را برای ازدواج آماده نکرده اند یااینکه برای ازدواج خیلی جوان بوده اند و نمی دانستند که ازدواج کردن و ازدواج موفق داشتن دو چیز کاملاً مختلف است.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

زندگی موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

روان شناسی جامعه نگر می گوید بهتر است علم را با در نظر گرفتن باورهای دینی و عرفی برای درک و پذیرش راحت تر در بطن جامعه تزریق کرد، اما گاهی باورهای علمی با باورهای عرفی یک جامعه همسو نیست...

در این مطلب درباره آنچه در کشور ما می تواند در مورد بایدها و نبایدهای دوران پیش از ازدواج قابل اجرا باشد، با توجه به عرف، بحث می کنیم ولی برای اینکه به موضوع اصلی برسیم، لازم است ابتدا در مورد ۳ دوره ای که قبل از شروع زندگی مشترک طی می شود، صحبت کنیم. با «موضوع ویژه» این هفته همراه شوید.

دوره آشنایی

تعریفی کلی که برای دوره آشنایی در تمام دنیا وجود دارد این است؛ فرایند تبادل اطلاعات و عواطف بین ۲ نفر از جنس مخالف برای تصمیم گیری و با قصد ازدواج. البته منظور، آشنایی ای نیست که در آن خودفریبی یا دگرفریبی وجود داشته باشد. چند عامل مختلف باعث ایجاد شروع دوره آشنایی می شود؛ جذابیت ظاهری، جذابیت شخصیتی که مهم ترین اجزای آن صداقت، وفاداری و تعهد هستند و جذابیت از نظر موقعیت اجتماعی و بعد از آن هماهنگی قابل قبول فکری، عقیدتی، سیاسی، تحصیلی، اقتصادی، خانوادگی، عرفی و مذهبی و سرانجام تفاوت ها و شباهت هایی که باعث جذب ۲ نفر به هم می شود؛ مثلا ممکن است یک فرد ترسو یا با اعتماد به نفس پایین از یک فرد شجاع و با جرات خوشش بیاید.

دوره نامزدی

دورانی است از زمان خواستگاری تا انجام عقد رسمی که ۲ جوان با اطلاع خانواده ها با یکدیگر معاشرت دارند. در دوران نامزدی، علاوه بر تعهد، قراردادها ونظارت?های اجتماعی هم خودنمایی می کند که این ۲ گزینه آخر در دوران آشنایی چندان پررنگ نیستند. حداقل زمان آن بهتر است ۶ ماه باشد و کمتر از آن معمولا برای شناخت دوطرف کافی نیست. البته کیفیت زمان رابطه بیشتر مطرح است، نه فقط مدت آن؛ یعنی زمانی که با دقت و تلاش و راهنمایی و مشاوره برای شناخت دو طرفه در نظر گرفته می شود. البته آمارها نشان می دهد در کشور ما اگر دوران نامزدی بیش از ۳ سال طول بکشد معمولا باعث بروز مشکلاتی خواهد شد.

پس به طورکلی دوره ای که با وعده ازدواج شروع و با عقد رسمی پایان یابد، نامزدی است.

دوران عقد

از زمان خوانده شدن خطبه عقد تا شروع زندگی مشترک طول می کشد. در زمان عقد، قطعیت ازدواج و تعهد بیشتر وجود دارد. علاوه بر اینها، شروع رابطه زناشویی هم در این دوره است. حالا لازم است به این نکته بپردازیم که در این دوره ها چه رفتاری در پیش بگیریم تا هر کدام را با بیشترین فایده و کمترین آسیب به خود و طرف مقابل بگذرانیم چون ممکن نیست در این دوره ها همیشه در تمام ابعاد رابطه پخته عمل کنیم. علاوه بر این، قرار است که رابطه برد – برد باشد، نه برد باخت یا باخت باخت.

حد و حدود رابطه در دوران عقد

آمارها می گویند علت ۵۰ درصد طلاق ها در کشور ما، اختلال های زناشویی است. دلیل بروز بسیاری از این اختلال ها هم یاد نگرفتن تربیت جنسی و بیان نشدن این مسائل به دلیل باورهای عرفی است.

نتایج تحقیقاتی که در کشورهای دیگر انجام شده نیز نشان داده کنجکاوی جنسی محدود قبل از ازدواج، مثلا برای فهمیدن اینکه طرف مقابل گرم مزاج است یا سردمزاج، احساسش به جنس مخالف چیست، میل جنسی اش در چه حد است، تفکرش در مورد این رابطه چیست، از بوی بدن یا دهان طرف مقابل خوششان می آید یا نه و... لازم است. خیلی از طلاق ها در کشور ما به این علت اتفاق می افتد که فرد در زندگی مشترک می فهمد هماهنگی جنسی با زوج خود ندارد. بنابراین در دوران نامزدی که شرایط توافق خانوادگی درخصوص ازدواج و مهریه و هماهنگی عقلانی و حسی دو طرف وجود داشت و محرمیت شرعی (و نیز اجازه عرفی خانوادگی) جاری شد، ارضای کنجکاوی جنسی در حد معقول و محدود و بیان خواست ها و انتظاراتی از این قبیل می تواند به تفاهم زناشویی در زندگی مشترک کمک کند.

برای آسیب ندیدن چه باید کرد؟

دو جا آدم ها هر چقدر هم در نقاب زدن و نقش بازی کردن ماهر باشند، ماهیت واقعی خود را رو می کنند؛ یکی در زمان استرس و یکی در زمانی که منافع مشترک مطرح است. اگر این ۲ نکته را بدانیم، در دوران آشنایی، نامزدی و عقد احتمال آسیب، بسیار کمتر می شود. برای روشن شدن این مساله مثالی می زنم؛ گاهی می گوییم فردی قوی است و اعتمادبه نفس زیادی دارد ولی در زمان امتحانی مثل رانندگی، می بینیم آنچنان خود را می بازد و ضعف نشان می دهد که غیرقابل باور است. در این صورت می توانیم بفهمیم واقعا آنچه وانمود می کند، نیست یا گاهی می بینیم آقایی خود را بسیار عاشق پیشه نشان می دهد و مدام ابراز احساسات می کند اما وقتی صحبت سر تعیین مهریه معقول یا واگذاری حق طلاق و... می شود، رابطه را دچار تنش یا کاملا قطع می کند!

پس یادتان باشد اگر بتوانید از این ۲ تکنیک (استرس و طرح منافع مشترک) استفاده کنید، خیلی راحت می توانید تا حد زیادی پشت نقاب طرف مقابلتان را ببینید. خیلی ها بعد از ازدواج می گویند همسرمان خیلی فرق کرده، در صورتی که واقعیت این است که او فرق نکرده، بلکه حالا نقاب ها کنار رفته و آنها نتوانسته اند قبل از ازدواج همدیگر را خوب بشناسند.

در دوران آشنایی چه کنیم؟

خیلی از ما در دوره آشنایی، از هم به اندازه کافی سوال نمی پرسیم؛ چون می ترسیم که متقابلا طرف مقابل هم از ما سوالی بپرسد یا بفهمیم مشکلی در گذشته داشته و رابطه عاطفی مان به هم بخورد. گاهی هم اصلا نمی دانیم در مورد چه چیز باید بپرسیم. ممکن است اصلا بخواهیم مشکل های طرف مقابل را انکار کنیم و آنها را نادیده بگیریم. مثلا وقتی می بینیم مدام عصبانی می شود، از تکنیکی به نام کم اهمیت جلوه دادن استفاده می کنیم و می گوییم «آنقدرها هم عصبانی نمی شود، دیگران شلوغش می کنند!» یا به توجیه پناه می بریم: «از کودکی مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته و به همین دلیل زیاد عصبانی می شود، خودش تقصیری ندارد!» یا با عبارت هایی مثل: «همه مردها زود عصبانی می شوند» سعی می کنیم رفتار او را منطقی جلوه دهیم!

این اشتباه ها باعث می شود خودمان را درگیر رابطه ای پرخطر کنیم اما توجه به برخی نکته ها در این دوران و البته دوران عقد بسیار کمک کننده است و ما را از این خطای شناختی بیرون می آورد:

اول، از ارزش ها و باورهایتان چشم پوشی نکنید. یعنی فورا نخواهید خودتان را همرنگ طرف مقابل کنید. مثلا اگر می بینید مهمانی های آنچنانی می رود و روابطی دارد که نمی پسندید، به اجبار آنها را نپذیرید.

دوم، از علایقتان دست برندارید؛ اگر وقتی با کسی آشنا می شوید، خود را غرق پرداختن به علاقه مندی های او کنید، بی شک آسیب خواهیددید. حتی برخی افراد در این دوره به خاطر طرف مقابل رابطه خود را با دوستان و خانواده شان کمرنگ می کنند و تمام وقت خود را در اختیار او قرار می دهند که این کار هم اشتباه است.

سوم، این نکته بسیار مهم است و آن را از سایت جهانی خانواده آمریکا برایتان نقل می کنم؛ در کسانی که در زمان نامزدی و بدون شناخت، روابط زناشویی برقرار می کنند، احتمال نارضایتی زناشویی، بدبینی، عدم تعهد و نابسامانی ارتباطی بعد از ازدواج بسیار بالاتر است. نتایج تحقیقات نشان داده اگر در دوران آشنایی طرفین کنجکاوی های جنسی شان را بی محابا به هم ابراز کنند، احتمال دارد دچار آسیب شوند. البته به دلیل مسائل شرعی، اخلاقی، قانونی و عرفی احتمال شروع این روابط در کشور ما در دوران آشنایی اندک است ولی متاسفانه گاهی از روی بی تجربگی و ناپختگی، روابط پرخطر در دوران آشنایی شروع می شود که باعث می?شود بیشتر این آشنایی ها خیلی زودهنگام به شکست منجر شوند؛ مخصوصا که متاسفانه مهارت مدیریت درست و چندجانبه اینگونه روابط در بیشتر جوانان خیلی قوی نیست و گاهی با الگوبرداری از دیگران یا توجیه رفتار خود یا روشنفکری مدرن مخصوصا خانم ها در معرض خطر بیشتر آسیب های اجتماعی اینگونه روابط قرار می گیرند.

چهارم، نکته مهم دیگر این است که خیلی ها در دوران آشنایی تفاوت های زیادی بین خود و طرف مقابل مشاهده می کنند ولی با این تصور که می توانند او را با عشق و علاقه و توجه تغییر دهند، به روابط خود ادامه می دهند. خیلی از خانم ها مرتکب این اشتباه شایع می شوند اما شخصیت شکل گرفته آدم ها، خیلی قابل تغییر نیست و فقط قابل تعدیل است. پس وقتی به قصد ازدواج رابطه آشنایی را با کسی شروع می کنید، واقع بین باشید و آشنایی خود را با کسی ادامه دهید که به اصول شما نزدیک باشد.

پنجم، در این دوران هرگز خود را بیش از حد درگیر رابطه عاطفی نکنید. وقتی احساس بر منطق غلبه می کند، احتمال بروز مشکلات زیاد خواهد شد. یعنی ابتدا باید عقل بر احساس حاکم باشد و بعد همسویی عقل و احساس.

ششم، هرگز تمام اطلاعات در مورد حال و گذشته تان را برای طرف مقابل بیان نکنید. برخی فکر می کنند اگر همه چیز را با جزئیات برای فردی که با او آشنا شده اند تعریف نکنند، صادق نیستند در حالی که صداقت ۲ نوع سازنده و مخرب دارد.

کسی که به قصد ازدواج وارد رابطه با شما شده، باید به این حد از بلوغ رسیده باشد که بداند قرار است با آنچه در حال حاضر هستید، زندگی کند، نه آنچه قبلا بوده اید. پس اطلاعاتی که قصد دارید به طرف مقابل بدهید باید به تدریج و پلکانی باشد و به همه چیز اشاره نکنید. حواستان باشد دادن این اطلاعات غیرضروری می تواند در رابطه فعلی و در آینده تان تاثیر مخربی داشته باشد.

برای اینکه این نکته مفهوم تر شود، برایتان مثالی می زنم؛ ما ۳ حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچ کس حق ندارد وارد آن شود. اگر می خواهیم آشنایی و دوران نامزدی موفقی داشته باشیم، حتما باید این حریم ها و صداقت سازنده را بشناسیم و نه وارد حریم خصوصی اول طرف مقابل شویم و نه او را وارد این حریم خودمان کنیم.

گاهی در مطب می بینم دخترخانم هایی که قبلا رابطه عاطفی معقول و کم خطری در چارچوب اخلاق، شرع ، قانون و عرف با آقایی داشته اند ولی به محض اینکه در مورد آن به طرف مقابل گفته اند، رابطه شان دچار مشکل شده و به هم خورده یا ازدواج انجام گرفته ولی همسر به شدت به خانم بدبین شده است و آسیب بدبینی و بدگمانی بسیار شدیدتر از این صداقت مخرب است.

هفتم، کسی که می خواهد وارد رابطه آشنایی و بعد نامزدی و عقد شود، باید به بلوغ ازدواج رسیده باشد اما متاسفانه برخی از کسانی که ازدواج می کنند، به این بلوغ نرسیده اند اما بلوغ ازدواج چیست؟ یعنی با آگاهی، دانش و مهارت های ارتباطی مبتنی بر واقعیت نه رویا، رابطه لذت بخش مادی و معنوی خلق کنیم. در غیر این صورت دچار تنش خواهیم شد.

بدون شناخت، منطق، خودشناسی و دیگرشناسی نباید وارد هیچ رابطه ای شد چون برخی در دوران آشنایی چهره واقعی خود را نشان نمی دهند و نقاب بر چهره دارند تا طرف مقابل را جذب کنند. علاوه بر این، گاهی رفتار ناسنجیده یا پرخطر تاثیرگذاری هم نشان می دهند ولی طرف مقابل به دلیل ویژگی های خوب دیگر، متاسفانه آن را نادیده می گیرد.

یک توصیه

با وجود آنچه گفته شد، تجربه بالینی و مطالعه های چند ساله من به عنوان مشاور ازدواج و خانواده در مطب و بیمارستان و مراکز مشاوره نشان داده است خانم ها به هیچ وجه نباید اجازه بدهند در زمان نامزدی، رابطه فیزیکی با طرف مقابل شکل بگیرد چون در این صورت روابطشان در بیشتر موارد به شکست با بهانه جویی های مکرر آقا می انجامد، مخصوصا اگر هویت غیرمذهبی داشته باشد.

به نظر من در مراحل آشنایی به قصد ازدواج، این رابطه به هیچ وجه نباید شروع شود چون به ضرر خانم تمام خواهدشد، علت آن هم این است که در رابطه بین زن و مرد هم بعد شهوانی مطرح است و هم عاطفی و در مردها بعد شهوانی رابطه غالب است و در زن ها بعد عاطفی. به همین دلیل است که مردها می توانند با زنی که دوستش هم ندارند رابطه جنسی داشته باشند ولی خیلی بعید است خانم ها تا زمانی که کسی را دوست نداشته باشند، بتوانند این کار را انجام دهند مگر به دلیل پول یا انتقام و... که در اینجا مطرح نیست و موضوع بحث ما خانم های عادی هستند. شاید به دلیل غلبه این بعد در آقایان هم است که پس از شروع روابط آشنایی، دلشان می خواهد هرچه زودتر رابطه فیزیکی آغاز شود.

گاهی رابطه زناشویی، قاتل رابطه است

آمارها و نتایج تحقیقات در کشور ما نشان می دهد شروع رابطه فیزیکی در دوره پیش از ازدواج، قاتل رابطه است، مخصوصا در آشنایی هایی که در مراحل اولیه است. پس تاکید می کنم تا وقتی رابطه جدی نشده و شناخت کلی انجام نگرفته، نباید رابطه فیزیکی هم وجود داشته باشد ولی بعد از طی مراحل شرعی، اخلاقی و قانونی تا حدی کنجکاوی های جنسی معقول آن هم اگر منطبق بر باورهای عرفی و دینی باشد، می تواند سلامت ازدواج را از این نظر برای درک هماهنگی جنسی و زناشویی تامین کند. درست است که با رسمیت یافتن رابطه، راه برای خیلی از روابط باز می شود ولی آمارهای جهانی حاکی از آن است که اگر زنی زیباترین زن روی کره زمین هم باشد، جذابیت جنسی و ظاهری او برای مرد بین ۶ ماه تا ۱ سال است و بعد از آن به شدت افت می کند. یعنی بعد از یک سال مرد حسی که قبلا به ظاهر، فیزیک و اندام همسرش داشته، نخواهدداشت و شور و اشتیاقش به شدت کم می شود. پس تا زمانی که زندگی مشترک زیر یک سقف شروع نشده، باید روابط محدود باشد تا براساس خصلت فطری که در مردها وجود دارد و پایه شهوانی ازدواج برایشان پررنگ است، از زندگی دلزده نشوند.

سرانجام اینکه دقیقا به دلیل از بین رفتن زودهنگام جذابیت های ظاهری و جسمانی و حتی اجتماعی است که می گویند باید بیش از هر چیز در انتخاب همسر به شخصیت سالم او توجه کرد یعنی معیار اصلی از انتخاب همسر باید شخصیت سالم باشد نه جذابیت های ظاهری و اجتماعی.

نکته آخر اینکه به نظر من رابطه محدود فیزیکی در دوران عقد و در چارچوب شرع، اخلاق، و قانون اشکالی ندارد تا بهتر بتوانیم طرف مقابل را بشناسیم و به هماهنگی جنسی زناشویی و وفاداری جنسی زناشویی و تعهدات و عقاید او در این زمینه پی ببریم و حس هایش را درک کنیم ولی زیاده روی در آن به رابطه آسیب می زند.

درنهایت همه چیز به نوع شخصیت ختم می شود، یعنی ممکن هم است ۲ نفر رابطه زیادی در دوران عقد داشته باشند و اتفاقا ازدواجشان موفق هم باشد ولی ما در مورد استثناها حرف نمی زنیم و از قاعده ها می گوییم، قاعده هایی که براساس آن کنجکاوی جنسی رابطه باید در دوران عقد و نامزدی هدایت شده، محدود، باتدبیر و در چارچوب اخلاق، شرع، عرف، قانون و با اجازه خانواده ها باشد و دخترانگی به زنانگی تبدیل نشود و زیر یک سقف این اتفاق بیفتد.

دکتر تورج شمشیری‌نظام

روان‌پزشک، عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، مشاور ازدواج و خانواده

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

زندگی موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

گرایش به تجملات در مراسم ازدواج از مشخصه های ازدواج سالم نیست...

۱) وقتی قصد ازدواج می کنید و با کسی وارد چنین رابطه ای می شوید باید در قدم نخست و قبل از اینکه به سمت عواطف شدید بروید و حس دلباخته شدن به شما دست بدهد، بسنجید که آیا با او در تناسب هستید یا نه؟ این خانم جوان در نامه خود عنوان کرده اند که هر کس آنها را می دیده می گفته هیچ ربطی به هم ندارند. مقصود کسانی که تنها ناظر رابطه این دو خانواده بوده اند دقیقا همین تناسب ها بوده است. آنچه در دین ما هم تحت عنوان هم کفو بودن بیان شده است. این ازدواج برای آن با مشکل مواجه شده است که دو خانواده در تناسب با هم نبودند. سبک تربیتی و فضایی که این دختر و پسر در آن رشد کرده اند متفاوت است و برای همین شکل گیری شخصیت های آنها در تضاد با هم است. چه طور می توان انتظار داشت دختری که در فضایی بزرگ شده که به زن اهمیت فراوان می داده اند با پسری که قدرت مطلق خانه شان، مرد بوده است ازدواج خوبی داشته باشند. مصداق دو پادشاهی می شوند که در یک مُلک نمی گنجند.

بسیارند زن و شوهرانی که پس از سال ها زندگی تازه می فهمند که ازدواج شان اشتباه بوده و تناسبی بین خانواده های آنها نیست. تناسب خانوادگی یکی از چند تناسبی است که باید وجود داشته باشد. تناسب فرهنگی، یعنی ارزش گذاری و باید و نبایدهایی که شما تحت تاثیر آن پرورش یافته اید که آن نیز بسیار مهم است. اگر در خانواده ای به فرزندان آموخته شود ارزش آدم ها به پول و ثروت آنهاست و در خانواده دیگر ارزش افراد را به میزان تحصیلات آنها بدانند، قطعا عدم ارزش گذاری یکسان مشکل ساز خواهد شد و تناقض های دیگری هم بر سر همین فرهنگ های متفاوت پیش می آید. حتی فرهنگ ملیتی افراد مهم است. مثلا در فرهنگ اهالی شمال و جنوب کشورمان بایدها و ارزش هایی هست که در شهر دیگری شاید نقض شود. برای یک شخص شمالی یا جنوبی که معمولا پیوندهای خویشاوندی محکم تری دارند، شاید فرهنگ محرم و نامحرم فاصله بین خویش و بیگانه باشد؛ یعنی برای آن خانم شاید لزومی به رعایت حجاب سفت و سخت جلوی پسردایی و پسرخاله نباشد، چون او مثل برادرش می ماند، در حالی که مثلا برای یک هموطن آذری ما شاید این فرهنگ اساسا قابل پذیرش نباشد. تصور کنید مثال چنین خانمی با چنان مردی ازدواج کند. خب، به خاطر این اختلاف فرهنگی قطعا جنجال هایی به پا می شود.

تناسب اعتقادی هم از آنجا که اعتقادات جنس محکمی دارد (هر اعتقادی که فرد داشته باشد خواه مسلمان، مسیحی، بودایی و حتی لائیک) و برای افراد محترم است باید وجود داشته باشد. تناسب های دیگری مثل تناسب اقتصادی و اجتماعی نیز ضروری هستند و اگر هر کدام نباشند سلامت ازدواج تان به مخاطره می افتد. حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای ازدواج همه این تناسب ها را در نظر گرفتند و به همین خاطر بود که دختر پیامبر با داشتن خواستگاران ثروتمند و یا کسانی از بزرگان مکه و مدینه کسی را انتخاب کردند که در تناسب اقتصادی و خانوادگی (پیامبر در شیوه تربیتی و نوع نگاه حضرت علی (ع) نظارت داشتند و مانند دخترشان به اخلاقیات او واقف بودند) و اعتقادی یکدیگر بودند.

۲) فراموش نکنید در ازدواج سالم شرایط و مراسم دست و پاگیر و تجملات آن چنانی جایی ندارد. همه چیز از مراسم گرفته تا خرید در حد معقول انجام می شود. عروس و داماد سعی می کنند خودشان به تنهایی به خرید عروسی و مهیا کردن خانه و زندگی بپردازند. هرگز حرمت ها و حریم موجود بین یکدیگر را به خاطر مسایلی چون جهیزیه و خرید عروسی و مکان برگزاری آن از بین نمی برند و روابط محبت آمیز و بر پایه احترام را قربانی این نکات فرعی نمی کنند. گاهی بهتر است عروس و داماد به خود یادآوری کنند این خرید، تنها اولین باری است که صورت می گیرد و قرار است آنها بارها و بارها تا آخر عمر با هم به خرید بروند، رستوران بروند و غیره. متاسفانه مراجعانی داریم که مانند همین داستان به خاطر خرید رفتن یا اینکه چرا داماد پس از خرید، آنها را به فلان رستوران نبرده است، حرمت ها را می شکنند. گاهی با به جا گذاشتن خاطره بد حتی پس از گذشت سال ها هنوز کدورت آن روز را روی همه کدورت ها و دلخوری های جدید خود تازه می کنند و با اینکه هر دو تحصیل کرده و امروزی اند با این حرمت شکنی ها، علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین به خود تا آخر عمر نیز اثر دلخوری روزهای عروسی را بر دل می گذارند.

۳) از آنجا که خیلی زود داشته های زندگی مان برای ما عادی می شوند؛ حتی اگر این داشته ها در حد بالاترین و لوکس ترین مدل ماشین و وسایل خانه باشد، بهتر است خانواده ها و حتی خود جوانان بدانند نباید با فراهم کردن نهایت وسایل رفاهی جلوی انگیزه تلاش و پیشرفت خود را بگیرند. گاهی اوقات والدین و خانواده هایی که تمکن مالی خوبی دارند با دادن جهیزیه غیرعادی و فوق العاده و یا برگزاری مراسم خاص و یا دادن هدایایی مثل اتومبیل های گران قیمت هنگام ازدواج فرزندشان انگیزه حرکت و تلاش او را برای ساختن زندگی می گیرند و سطح توقع فرزندان شان را بالا می برند. برای همین است که جوان ها هیچ انگیزه ای در خود نمی بینند. برنامه ای ندارند که با همسرشان تلاش کنند و مثلا بتوانند تا دو سال آینده فلان ماشین یا تلویزیون خاص را بخرند چون همه چیز در اختیارشان هست. اینها همان بچه هایی هستند که آن قدر از والدین خود سرویس های آن چنانی دریافت می کردند که هرگز از دریافت یک بسته مدادرنگی در مدرسه خوشحال نمی شدند.

خوب است چنین خانواده هایی یا جوان های آنها خودشان تصمیم بگیرند فقط به اندازه کفایت و لزوم خرید کنند یا مراسم بگیرند تا پس از ازدواج نیز انگیزه هایی برای کسب آنچه ندارند، داشته باشند.

دکتر بهرامی

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای اصلی ازدواج

از ازدواج انقلابی تا ازدواج سیاسی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



مهدی و امیرحسین معتقدند که میان سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ در ایران دایی سالاری حاکم بوده است چرا که آنان دو دایی دارند که از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۸۴ بر ایران حکومت می کردند. دایی پدری آنان اکبر هاشمی رفسنجانی بود که از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۶ رئیس جمهور ایران بود و دایی مادری آنان سیدمحمد خاتمی بود که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۴ ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت. پدر و مادر مهدی و امیرحسین هاشمیان به ترتیب فرزندان حجت الاسلام محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان و آیت الله صدوقی امام جمعه یزد بودند و این یعنی آنها فرزندان مشترک «یزد و رفسنجان» و «صدوقی و هاشمیان» هستند؛ جایی که «هاشمی ها» و «خاتمی ها» به هم می رسند. مهدی و امیرحسین تنها کسانی هستند که در فاصله دو دهه خواهرزاده رئیس دولت ایران بوده اند اما پیوند خانواده و دولت در ایران محدود به ایشان نیست:

نسل اول:

اسلام انقلابی و ازدواج انقلابی

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نسلی از جوانان مسلمان به قدرت رسیدند که مبارزه سیاسی و اسلام انقلابی برای آنها فرصتی باقی نگذاشته بود تا به ازدواج فکر کنند. ازدواج برای این نسل در زمره اولویت های زندگی نبود و از سوی دیگر به دلیل دیدگاه مذهبی و عقیدتی آنان امکان آشنایی گسترده جز از طریق خانواده با جنس مخالف را نداشتند یا اگر داشتند دیدگاه ایدئولوژیک این جوانان به آنان اجازه نمی داد در دانشکده یا جامعه به انتخاب دست زنند. واقعیت آشکار دیگر این بود که نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی نیاز به مدیرانی از جنس این پیروان اسلام انقلابی داشت و آنان که در فاصله سنی ۲۵ تا ۳۵ سال قرار داشتند و روزگاری گمان نمی کردند که به عنوان کارمند در اداره یا وزارتخانه ای استخدام شوند اکنون در معرض نهادهای وزارت دولت و وکالت مجلس قرار گرفته بودند و شاید درست نبود که در «تجرد» بمانند. اینگونه بود که ازدواج انقلابی به ضرورت اسلام انقلابی تبدیل شد؛ ازدواجی که در درون مناسبات نظام تازه شکل می گرفت و اخلاق و آداب خاص خود را داشت: با آشنایی خانوادگی آغاز می شد و با مراسم ساده ای پایان می یافت. گاه مسجد صورت می گرفت و تعداد میهمانان مراسم ازدواج بسیار اندک بود. ازدواج هایی که در درون خانواده انقلاب صورت می گرفت این مزیت را داشت که خانواده های عضو این خانواده بزرگتر شناختی کافی از هم داشتند و نیازی به تحقیق بسیار وجود نداشت. سطح توقعات طرفین از یکدیگر نیز اندک بود و به دلیل جو اجتماعی موجود، خانواده ها به ساده ترین شکل ممکن مقدمات ازدواج را فراهم می کردند.

۱) داماد سرخانه

یکی از این ازدواج های مشهور ازدواج محمد محمدی نیک مشهور به ری شهری با دختر آیت الله مشکینی بود. ری شهری که پس از انقلاب اسلامی ایران پس از مدتی حضور در دادستانی ارتش به وزارت اطلاعات، دادستانی ویژه روحانیت، دادستانی کل کشور و سرپرستی حجاج ایرانی رسید، حاج آقا مرتضی تهرانی را معرف و مسبب این ازدواج می داند: «آقای مشکینی پاسخ ایشان را موکول به استخاره کرد و پس از چند روز پاسخ داد که استخاره کردم، خوب آمد پس از موافقت ایشان جریان را به خانواده ام در تهران نوشتم و از مادرم و عمه ام... خواستم که به قم بروند و صبیه ایشان را ببینند. آنها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند خوب است ولی خیلی کوچک است. او در آن هنگام تقریبا ۹ ساله بود.» (خاطره ها، ج ۱، ص ۵۲ – ۵۱) مهریه این ازدواج هزار تومان بود: «مهریه را مبلغ ۵ هزار تومان نوشتم [اما آیت الله مشکینی] در اثر خطای دید پنج هزار تومان را پانصد تومان خوانده بود به ما پیغام داد من حرفی ندارم که مهریه او پانصد تومان باشد ولی چون مهریه خواهر بزرگتر او هزار تومان است همین مبلغ را برای مهریه او بپذیرید. من تعهد می کنم کاری کنم که بیش از پانصد تومان شما بدهکار نشوید» (همان: ۵۲) مراسم عقد در حرم امام رضا(ع) «بدون هیچ گونه تشریفات اجرا شد» از آن پس آقای ری شهری «مانند یکی از اعضای خانواده آقای مشکینی در منزل ایشان و به قول معروف داماد سرخانه» بود. (همان: ۵۳) یک سال و نیم بعد با انتقال به قم داماد دید که «به تدریج شرایطی پیش آمده که احساس کردم ادامه این وضع به مصلحت نیست با اینکه قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هرچه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم. آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود. چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم... سرانجام با اصرار من ایشان (مشکینی) راضی شد و جشن ازدواج مان در سال ۱۳۴۷ برگزار شد.» (همان: ۵۳)

۲) داماد دگراندیش

ازدواج مشهور دیگر عصر انقلاب اسلامی ازدواج دختران آیت الله هاشمی رفسنجانی با پسران آیت الله لاهوتی بود. هاشمی رفسنجانی و حسن لاهوتی هر دو از مبارزان سیاسی با رژیم پهلوی بودند. همین سوابق و مناسبات سبب شد دو پسر آیت الله لاهوتی یعنی حمید و سعید با دو دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی به ترتیب فائزه و فاطمه هاشمی ازدواج کنند. فرزندان آیت الله لاهوتی از موقعیت سیاسی خود برای ورود به حکومت استفاده نکردند اما فائزه هاشمی در سال ۱۳۷۵ نماینده دوم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد و به عضویت حزب کارگزاران سازندگی درآمد و همواره به عنوان نماد گرایش لیبرالی پدرش شناخته شد و فاطمه هاشمی نیز به عضویت حزب اعتدال و توسعه درآمد که گرایشی میانه رو در میان محافظه کاران ایران را نمایندگی می کند. یکی از مهمترین مصائب و مسائل این دو ازدواج، درگذشت آیت الله لاهوتی بود. حسن لاهوتی گرچه از روحانیون مبارز و مبارزین مذهبی محسوب می شد اما به جز حمید و سعید فرزند دیگری به نام وحید لاهوتی داشت که مانند فرزندان بسیاری از روحانیون مبارز آن عصر (همچون آیت الله طالقانی، محمدی گیلانی، جنتی و...) دگراندیش بود و چپ گرا. کار به جایی رسید که روز چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۶۰ اکبر هاشمی رفسنجانی در کارنامه روزانه اش نوشت: «ساعت سه بعدازظهر خبر دادند که از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای [حسن] لاهوتی ریخته اند و خانه را تفتیش می کنند. به آقای [اسدالله] لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بی حرمتی نشود. گفت دنبال مدارک وحید [لاهوتی] هستند. اول شب اطلاع دادند که آقای لاهوتی را به زندان برده اند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوییم ایشان را آزاد کنند. آقای لاجوردی پیدا نشد به آقای [سیدحسین] موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب گفتم و قرار شد فورا آزاد کنند. احمد آقا گفت امام هم از شنیدن خبر ناراحت شده اند.» (عبور از بحران: ص ۳۴۱) اما آیت الله لاهوتی هرگز به خانه اش بازنگشت. فردا صبح هاشمی رفسنجانی نوشت: «عفت تلفنی اطلاع داد که آقای لاهوتی را دیشب به بیمارستان قلب برده اند بلافاصله تلفن زد و گفت از دنیا رفته اند تماس گرفتم معلوم شد صحت دارد. آقای لاجوردی دادستان انقلاب تهران گفت آقای لاهوتی اتهامی نداشته اند، برای توضیح مدارک مربوط به وحید آمده بودند که به محض ورود به زندان دچار سکته قلبی شده و معالجات بی اثر مانده است. قرار شد پزشکی قانونی نظر بدهد.» (همان: ص ۳۴۰)

خبر درگذشت حسن لاهوتی نماینده امام خمینی در استان گیلان، امام جمعه رشت، نماینده مردم رشت در مجلس اول و سرپرست سپاه پاسداران با سکوت رسانه ها مواجه شد و همین مساله اعتراض فرزندان و عروسان وی را برانگیخت. آنان حتی به پدرشان اکبر هاشمی رفسنجانی که در آغاز جلسه علنی مجلس شورای اسلامی خبر درگذشت آیت الله لاهوتی را داده بود، اعتراض کردند: «حمید و فائزه آمدند و شب را پیش من ماندند. چون تنها بودم مقداری آنها را تسلیت دادم و ارشاد کردم. غیرمستقیم گله داشتند که چرا من با صراحت نگفتم که آقای لاهوتی در زندان سکته کرده و فوت شده» (همان: ص ۳۵۹)

از آن روز سال ها می گذرد اما هنوز کسی با صراحت از درگذشت آیت الله لاهوتی سخن نمی گوید.

۳) داماد لبنان

ازدواج دیگری که در این سال ها رخ داد و پیوندهای خانواده های روحانی را استوار می ساخت ازدواج فرزندان دو روح الله به دو دخترخاله بود. سیداحمد خمینی فرزند امام روح الله خمینی و سیدمحمد خاتمی فرزند آیت الله روح الله خاتمی با دو دخترخاله ازدواج کردند که سیدمحمد صدر پسرخاله آنهاست. بدین ترتیب خانواده بزرگی شکل می گیرد که پیوند میان خمینی ها، خاتمی ها و صدرها را برقرار می کند. اینگونه است که سیدمحمد خاتمی به دلیل نسبتی که از طریق همسرش با امام موسی صدر می یابد به داماد لبنان مشهور است همچنان که آیت الله سلطانی طباطبایی پدر خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم سیداحمد خمینی از جمله علمایی بود که از نامزدی خاتمی برای ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۷۶ حمایت کرد.

۴) داماد امام

اما این تنها پیوند خاتمی ها و خمینی ها نیست. در نیمه دهه ۶۰ سیدمحمدرضا خاتمی دیگر فرزند آیت الله روح الله خاتمی با زهرا اشراقی نوه آیت الله روح الله خمینی ازدواج کرد. زهرا اشراقی در عین حال دختر آیت الله شهاب الدین اشراقی داماد امام خمینی است که در سال های تبعید امام خمینی دفتر ایشان را هم اداره می کرد و به هنگام نزاع سران حزب جمهوری اسلامی با ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران از سوی امام خمینی به عضویت هیات حکمیت برای حل اختلاف درآمد. آیت الله اشراقی روحانی سنت گرا و در عین حال آزادیخواهی شناخته می شد که نسبت به گرایش های حاکم عصر خود از استقلال رای و نظر برخوردار بود. شهاب الدین اشراقی روز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ به علت سکته درگذشت. در سال ۱۳۸۶ شورای نگهبان صلاحیت پسر آیت الله علی اشراقی – که نامزد اصلاح طلبان برای مجلس هشتم بود – را رد کرد اما با واکنش صریح بیت امام خمینی در مرحله تجدیدنظر صلاحیت او تایید شد.

۵) داماد استاد

پس از شهادت استاد مرتضی مطهری، دختر ایشان با پسر آیت الله میرزاهاشم آملی ازدواج کرد. داماد استاد اما همان کسی است که به نام دکتر علی لاریجانی یک دهه رئیس سازمان صدا و سیما و قبل از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. علی لاریجانی عضو یکی از خانواده های مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی است. محمدجواد لاریجانی اولین فرزند این خانواده است که به قدرت رسید: معاون وزیر امور خارجه شد و نماینده مجلس شد. ستاره اقبال محمدجواد لاریجانی اما با یک حرکت حساب نشده در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ فرو خفت و او اکنون به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه کفایت کرده است. صادق لاریجانی که «شیخ» خانواده لاریجانی هاست نیز با عضویت در شورای نگهبان در زمره قدرتمندترین فرزندان این خاندان به حساب می آید اما آنکه از همه فرزندان مرحوم میرزا هاشم خوش اقبال تر است علی لاریجانی همان داماد استاد مطهری است که اکنون به نمایندگی از مردم قم به پارلمان راه یافته و قدم در راه ریاست مجلس و شاید ریاست جمهوری می گذارد.

نسل دوم:

اسلام حکومتی و ازدواج حکومتی

با استقرار جمهوری اسلامی و تثبیت انقلاب اسلامی به تدریج اسلام از صورت یک دین به شکل یک دولت مستقر درآمد و روابط خانواده های مذهبی و انقلابی به صورت مناسبات خانواده های سیاسی و حکومتی درآمد. طبیعی است که هر انقلابی سرانجام به نظامی سیاسی منتهی شود اما در فرآیند این تغییر و تحول مناسبات خانوادگی هم به تدریج تغییر کرد و با بلوغ فرزندان انقلاب اسلامی به تدریج فرزندان انقلاب اسلامی همسران خود را از میان خانواده هایی که بیشترین رفت و آمد را با آنها داشتند برگزیدند. گروهی از این ازدواج ها به نسبت نسل اول انقلاب ساده زیستانه بود اما گروهی از آنها به تناسب شرایط زمان و مکان تغییر کرده و به شیوه ازدواج طبقه متوسط جامعه نزدیک شده است. همزمان با تحولات جمعیتی و طبقاتی در ایران و تغییر موقعیت و مکان زندگی و مناسبات اقتصادی خانواده های ایرانی، خانواده های سیاسی نیز دگرگون شدند و به شکل تازه ای ازدواج های خود را سامان دادند.

۱) مشهورترین ازدواج نسل دوم ازدواج مجتبی خامنه ای فرزند مقام معظم رهبری با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل است؛ پیش از آنکه به ریاست مجلس هفتم شورای اسلامی و حتی نمایندگی مجلس ششم برسد. شاید به همین علت باشد که غلامعلی حدادعادل در اسفندماه سال گذشته در گفت وگو با مجله شهروند امروز گفته «من این تحلیل را قبول ندارم که چون خانواده ما با خانواده مقام معظم رهبری پیوند سببی پیدا کرد گروه های سیاسی به بنده تمایل نشان دادند. خویشاوندی تاثیری در تصمیماتم به عنوان رئیس مجلس ندارد» دیگر فرزندان رهبر انقلاب نیز با خانواده های مذهبی و سیاسی دارای گرایش های دیگر ازدواج کرده اند: مسعود خامنه ای با دختر آیت الله خرازی از مدرسین حوزه علمیه قم و خواهر صادق خرازی معاون وزیر امور خارجه در دولت خاتمی و مشاور کنونی سیدمحمد خاتمی ازدواج کرده است در عین حال که کمال خرازی وزیر خارجه خاتمی و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی عموی عروس به حساب می آید. مصطفی خامنه ای دیگر فرزند مقام معظم رهبری نیز با دختر آیت الله خوشوقت از روحانیان تهران و نامزد ائتلاف رایحه خوش خدمت (گروه حامی دولت محمود احمدی نژاد) ازدواج کرده است. با وجود این فرزند آیت الله خوشوقت مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره سیدمحمد خاتمی بود و در پرونده زهرا کاظمی اظهارنظری متفاوت از اظهارنظرهای رسمی کرد. دختر دیگر مقام معظم رهبری با فرزند حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر انقلاب اسلامی ازدواج کرده است. بدین ترتیب با مروری بر ازدواج های فرزندان مقام معظم رهبری می توان گفت هیچ یک از این ازدواج ها نمی تواند واجد معنای جناحی یا سیاسی خاصی باشد. به جز آنکه همگی آنها در محدوده خانواده های مذهبی و سیاسی انقلاب اسلامی رخ داده است.

۲) اما ماجرا زمانی جالب تر می شود که دریابیم سلسله این ازدواج ها به تدریج خانواده های بیشتری را در بر می گیرد و در نهایت خانواده ای بزرگتر را می سازد. چندی پیش پسر صادق خرازی با دختر محمدرضا خاتمی ازدواج کرد. بدین ترتیب صادق خرازی که برادر همسر فرزند مقام معظم رهبری است، در عین حال پدر همسر نوه امام خمینی و برادرزاده سیدمحمد خاتمی نیز هست و این به معنای خانواده سیاسی و مذهبی بزرگی است که با دو رهبر نظام و یک رئیس جمهور و نیز یک وزیر خارجه جمهوری اسلامی نسبت دارد.

۳) در ادامه همین مناسبات خانوادگی ازدواج فرزندان مرحوم سیداحمد خمینی و نوادگان امام خمینی نیز جالب توجه است: سیدحسن خمینی نوه ارشد امام خمینی با دختر آیت الله موسوی بجنوردی عضو سابق شورای عالی قضائی و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ازدواج کرده است.

برادر او یعنی سید یاسر خمینی نیز با دختر سیدمحمد صدر نامزد ائتلاف اصلاح طلبان برای مجلس هشتم ازدواج کرده است. یعنی در واقع فرزند سیداحمد خمینی با دختر پسرخاله مادرش خانم فاطمه طباطبایی ازدواج کرده که پسرخاله همسر سیدمحمد خاتمی نیز محسوب می شود و از خانواده بزرگ «صدر» به حساب می آید. خانواده امام خمینی البته دامادهای مشهور دیگری نیز دارد: نوه خانم زهرا مصطفوی دختر امام خمینی با پسر محسن رضایی ازدواج کرده و دختر دیگر آیت الله اشراقی (که نوه امام خمینی به حساب می آید) با پسر آیت الله طاهری امام جمعه سابق اصفهان ازدواج کرده است تا خانواده ای بزرگ شکل گیرد.

۴) یکی از جالب ترین ازدواج های درون حکومت جمهوری اسلامی ازدواج پسر رئیس اسبق قوه قضائیه با دختر رئیس کنونی این قوه است: پسر آیت الله موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه با دختر آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی ازدواج کرده است. پسران دیگر آیت الله موسوی اردبیلی هر یک با دختر یکی از بزرگان مذهبی ازدواج کرده اند: دختر آیت الله جوادی آملی از مدرسین حوزه علمیه قم و آیت الله شهرستانی از فقهای قم و نماینده آیت الله سیستانی در ایران که چندی یکی از بستگانش وزیر نفت عراق بود. از نسل دوم این خانواده نوه آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله جوادی آملی با پسر محمد هاشمی برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی و رئیس اسبق سازمان صداوسیما ازدواج کرده اند.

۵) از میان اعضای دفتر امام خمینی و دفتر آیت الله خامنه ای فرد مشترکی وجود دارد که دو داماد بنام دارد: حجت الاسلام رسولی محلاتی دختران خود را به عقد آقایان ناطق نوری رئیس مجلس چهارم و پنجم و عباس آخوندی وزیر اسبق مسکن درآورده است. حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری هم اکنون مسوولیت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری را بر عهده دارد و یکی از سران جناح اصولگرا در ایران شناخته می شود.

گسترش روابط خانوادگی در میان حاکمیت جمهوری اسلامی طی دو نسل سبب شده است به تدریج خانواده بزرگی شکل گیرد که در آن نام های آشنایی از خمینی ها، خامنه ای ها، خاتمی ها، هاشمی ها، صدرها و... به چشم می خورد. خانواده ای که به تدریج چنان در نسل های آینده به هم آمیخته می شوند که می توانند به حکم شرع محرم یکدیگر شناخته شوند.

منبع: شهروند امروز

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

معیارهای اصلی ازدواج



آداب برای ازدواج یا ازدواج برای آداب


http://maktoobshop.com/



در کشور ما فرهنگ و آداب و رسوم انتخاب همسر، شکل ازدواج وزندگی مشترک (مانند بسیاری از مقولات دیگر)به طرز غریبی یکدست نیست. رفتار برخی پدر و مادرها و خانواده ها عاقلانه، آزاداندیشانه و فراتر از باورهای ناکارآمد سنتی است. خانواده هایی که به فرزندان شان سفارش می کنند در انتخاب همسر عجله نکرده، نهایت دقت را به کار گیرند و به آنان فرصت کافی برای شناخت فرد منتخب شان را می دهند و از آنها می خواهند پیش از اطمینان یافتن بر درستی انتخاب همسر وارد زندگی مشترک نشوند، پس از ازدواج نیز اختلاف نظر بین زن و شوهر را کاملاً طبیعی دانسته و هنگام مشاهده مشکلات راه حل های منطقی و عاقلانه همچون مراجعه به مشاور را پیشنهاد می کنند. سفارش بچه دار نشدن در نخستین سال های زندگی را آویزه گوش زوج جوان کرده و اگر تشخیص دادند که زندگی زن و مرد جوان به جایی رسیده است که کفه رنج و عذاب و تحمل و مدارا از کفه آرامش و شادی و لذت سنگین تر است، جدایی دوستانه و انسانی را پذیرفته و مادام العمر نشدن یک انتخاب یا یک ازدواج را امری طبیعی می دانند و نه یک فاجعه. حتی خانواده هایی هستند که پس از انتخاب همسر و اطمینان یافتن به آن انتخاب به زوج جوان اجازه می دهند با انجام یک عقد مختصر و بدون سروصدا و خبر کردن فامیل، مدتی عملاً زندگی مشترک با فرد مورد نظر را تجربه کنند و نظر دختر و پسر را برای ادامه آن زندگی پس از گذراندن چنین دوره یی است که معتبر می دانند. اما در مقابل می شنویم که در یکی از شهرهای مرزی، زن و شوهری که دارای فرزند نیز هستند و چند سال از زندگی مشترکشان گذشته، هنگامی که برای آشتی و تقاضای بخشش از خانواده هایشان به دلیل ازدواج کردن بر خلاف نظر آنها به شهر خود باز می گردند توسط اقوام وبا اجازه والدین سرهایشان بریده می شود. در این میان شاهد آمار روبه رشد طلاق و زندگی های فرسایشی و پر از تنش و درگیری و ناکامی هستیم. آداب و رسوم و قواعد برای خدمت به انسان و کمک به ارضای نیازهای اساسی و فطری اوست ولی گاهی آن آداب و رسوم در گذر زمان از شرایط موجود عقب می ماند، کهنه می شود و گرچه روزگاری برای خدمت به انسان بود اکنون وبال او شده و الزام به آن فقط قربانی می گیرد و دیگر انسان است که در خدمت آن آداب و قواعد است. برخی از آداب و رسوم ازدواج در کشور ما این گونه است.

۱) ندادن فرصت آشنایی به زوج های جوان؛ هنوز هم فراوان است شیوه ازدواجی که در آن، به محض انتخاب همسر توسط فرد، خانواده بر انتخاب او مهر دائم زده و مشغول تدارکات عروسی می شوند. در واقع دوره هایی مانند نامزدی یا دوران عقد کارکرد حقیقی خودش را ندارد. در دوره نامزدی خانواده ها بیشتر درگیر تدارکات جشن و تهیه جهیزیه و...هستند تا در انتظار شنیدن نظر نهایی فرزند. برپا کردن مراسم با هزینه های سنگین و تجملات و... گاهی حتی زوج جوان را به گونه یی در رودربایستی قرار می دهد که جرأت نمی کنند پشیمانی خود را ابراز دارند. یکی از عادات رایج دیگر نیز این است که با مشاهده تفاوت ها یا مشکلات ارتباطی نامزدها، که می تواند هشداری جدی باشد، گفته می شود؛ «خوب می شه، بعد از ازدواج درست می شه» اما حل مشکل به همین سادگی نیست.

۲) دعوت به مدارا؛ ضرب المثل هایی چون سوختن و ساختن، با لباس سفید رفتی باید با لباس سفید برگردی،گربه را دم حجله بکش و.. که دستورالعمل بسیاری از زندگی هاست بر لزوم ماندن در یک رابطه مشکل دار تاکید می کند. بدون توجه به دوراهی منطقی و معقول تلاش قاطعانه برای حل اساسی مشکل یا پایان دادن یک رابطه. به این ترتیب مدارا، شیوه یی که راه برخورد وزندگی با دشمن ذکر می شود الگوی رفتار با همسر کسی که باید صمیمی ترین و عمیق ترین رابطه همراه با مهربانی را با او داشت. در این میان هدف از ازدواج که لذت بردن و آرامش یافتن از نقاط مشترک یکدیگر است گم می شود و ازدواج به قربانی کردن نقاط غیرمشترک تبدیل می شود.

۳) تلاش برای تغییر خود یا طرف مقابل؛ تبدیل کردن نخستین انتخاب به آخرین آن، با وجود تفاوت های اساسی زن و شوهر و گران بودن تحمل تفاوت ها، رسم دیگری را به دنبال می آورد و آن تلاش برای تراش دادن، تغییر یا حذف شخصیت، باورها و علائق همسر یا خویشتن است و این تلاش مغایر با عقل و منطق و آزادی و ارزش انسان است. تغییر دادن ماهیت انسان به منظور قرار دادن او در شرایطی که از آن او نیست همانقدر غیر منطقی است که بال های پرنده یی را بریده و دو پای مصنوعی اضافه برایش بگذارند تا پرواز کردن را فراموش و راه رفتن پیشه کند.

۴) گستره رابطه با فامیل همسر؛ گرچه برخی آزاداندیشی ها، نه گفتن ها و شکوفایی های فکری، قدری این قاعده را لرزان کرده اما هنوز هم ازدواج در کشور ما لزوم رابطه با اقوام همسر را به دنبال می آورد. خوبی هایش بماند گاهی هم به این بیندیشیم که به راستی ما چقدر زندگی می کنیم و در این عمر محدود که تمام سرمایه و فرصت ما برای ساختن و بهره بردن از دنیا و آخرت است به چه میزان در انتخاب شرایط زندگی خویش نقش داریم؟ چقدر انتخاب می کنیم و چقدر برایمان انتخاب می کنند؟ و در میان این انتخاب ها، انتخاب معاشران که می تواند سازنده ترین، آرامش دهنده ترین و لذت بخش ترین قسمت زندگی ما باشد چه جایگاهی دارد؟ آیا جز این است که لزوم ارتباط با عمه، عمو، خاله، پسردایی و...وظیفه کادو بردن برای ازدواج و بچه دار شدن و خانه خریدن آنها منشاء اختلاف و جروبحث و کدورت های بسیار نیز می شود؟

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

معیارهای اصلی ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

چرا ازدواج می کنید؟

چرا ازدواج می کنید؟

در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی، پول، محل سکونت و...؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با همه ی اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند.







تو واجد شرایط نیستی!

من به عنوان پسر باید دختر را ببینم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنیم. پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و ... و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند. دختر هم همین طوری باید عمل کند.

البته دختر معمولاً مورد سؤال قرار می گیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند. این معنی اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل من به عنوان یک مشاور می¬گویم خواستگاری نرو، اگر هنوز تکلیفت با درس و سربازی ات معلوم نیست و کارت هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاطی، یک روز نقاشی و ... هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیده ای، اصلی واجد شرایط ازدواج نیستی. یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانه شان را زده.

چرا الآن اینجایی؟

مهم ترین سؤالی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدم ها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانه شان همیشه یک کسی بوده که این ها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طوری نباشد، شرایط خیلی سخت می شود. به نظر من گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است.

بعضی از زندگی ها حتی بعد ۲۴ سال می روند روی هوا؛ داستان بعضی ها عشق است، داستان بعضی ها علم است و داستان بعضی ها هم معنویت؛ بعضی ها ازدواج می کنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کرده اند خیلی مادی گراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث می شود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیب شناسی این داستان ها را می توانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید.

مسأله دیگر در خواستگاری روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است

سؤال ها و درخواست جواب ها

بعضی ها که فقط کتاب خوانده اند، می آیند و زیاد هم حرف می زنند اما خسته کننده و همه را گیج می کنند: «هدف من از زندگی این است که ...» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «آقا من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند».

درست است که در نگاه اول این طور به نظر می آید که طرف می خواهد از همسرش استفاده ابزاری کند اما هر چه باشد، تکلیف طرف مقابل را مشخص می کند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر می خواهد. این ها البته یکی دو تا نیست، طرف مجموعه ای از رفتار را از تو می خواهد. اما همین که یک نفر می آید در مورد دلیلش برای ازدواج این طور حرف می زند؛ یعنی فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسی بیاید مستقیم بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج می کنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که بیاید این را بگوید و قصدش صرفاً همین باشد.

اما بیان همین مسأله نشان می دهد که طرف روی زمین دارد زندگی می کند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خودم داشته باشم و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سؤال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرف ها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟

قبلاً کجاها بودی؟

مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلاً در دوران نقاهت به سر می برد و هنوز کاملاً خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می کند. البته یادتان باشد که جواب این سؤال ها فقط با حرف زدن به دست نمی آید. باید بیشتر با هم هم نشینی کنند و بعد، همه ی داشته هایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیم گیری و حتی از مشاور کمک بگیرند.

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


ازدواج شما می تواند بهترین باشد

ازدواج شما می تواند بهترین باشد

به اعتقاد یک روانپزشک خانواده ، ازدواج به دوصورت است . ازدواجهایی که موفق نیستند وازدواجهایی که بامشکلات وسختی دست به گریبان می باشند . درباره این موضوع فکرکنید . ازدواج زنان ومردانی باتفکرات واندیشه های گوناگون ، سرشتهای متفاوت وبعضی اوقات با خلق وخوهای مغایر هم را به یکدیگر نزدیک می کند وآنها را درکنارهم قرارمی دهد .

اما نتیجه : اغلب نا سازگاری ، عصبانیت ، ناامیدی ودرنهایت درد ورنج است . نمی توانیم انکار کنیم که ازدواج سخت است ویا اینکه بگوییم هیچ ازدواجی ناموفق نیست . اما می توانیم این را بگوییم که ازدواجهای بد وناموفق می توانند بهتر شوند واین امر فقط مستلزم تلاش بسیارزیاد است .

ازدواج وزندگی مشترک آن طوری که ما می شناختیم .

یک زوج جوان می گویند : ما به تجربه آموختیم که زندگی مشترک چقدرسریع می تواند تلخ وناگوار شود . درست سه ماه بعد از ازدواجمان وارد مدرسه پزشکی شدم . زمانهایی که می توانستیم با هم سپری کنیم بخاطربرنامه درسی من ، مطالعه مستمر وفشرده وشیفتهای کاری من دربیمارستان محدود شده بود . زندگی مشترک ما که هنوزعمری از آن نگذشته بود دچار سختی وناهنجاری فراوان شد . فشارهای کاری من با آمدن فرزندمان دوچندان شده بود . همان موقع بود که فهمیدم زندگی ما می توانست راحت تر وزیباتر باشد اگر با یک گروه ازدواج درمانی مشورت می کردم .

بهرحال دوجا کارکردن ودوتا بجه – بله دراین فاصله ما صاحب فرزند دیگری شده بودیم – چیزی بود که خودمان خواسته بودیم . درمدت ۱۰ سال ۳تا از والدینمان ا زدنیا رفتند وحسابی سرگرم مراسم عزاداری ومسافرتهای کوتا ه مدت شده بودیم . هم زندگی شخصی وهم زندگی مشترکمان حسابی خسته کننده ورنج آور شده بود . ارتباط ما دونفر روزبروز کمرنگتر می شد . چرا که برای هر چیزی ، فقط جزمناسباتمان ، وقت وتوجه زیادی صرف می شد . چندکتاب برجسته که توسط نویسندگان خبره ومذهبی درباره ازدواج نوشته شده بود را مطالعه کریم . درهرکدام از این کتابها کاملا توضیح داده شده بود که چه نکاتی اشتباه هستند وچطور می شود آنها رادفع کرد . اما هروقت که خواستیم یکی از این دستورالعملها را عملی کنیم متوجه می شدیم که چقدرفاصله گرفته ایم وهم چنان غرق درروشهای قدیمی خودمان هستیم . هربار امتحان می کردیم ، ناکامی وشکست دراین راه مانع از این می شد دوباره بتوانیم براحتی شروع کنیم .دیگر نمی توانستیم براحتی با هم ارتباط برقرارکنیم ومن وهمسرم هردوگناه وتقصیر را برگردن دیگری می انداختیم وفکر می کردیم دیگری است که نه می تواند طرف مقابلش را درک کند ونه می تواند آن را بفهمد .

باوجود ناسازگاریهای آشکاری که بین ما ایجاد شده بود اما یک صمیمت اندکی هم حس می شد . مسائل ومشکلات حل نشده باضافه عصبانیت وخشمگین شدنمان باعث آزردگی مان از دست دیگری می شد . با اینکه هر دوی ما درزندگی مشترکمان بی تقصیر نبودیم ولی بی میل هم نبودیم که این عشق وعلاقه را که حالاداشت کم کم از دست می رفت دوباره زنده کنیم .

اما چه طور؟

زندگی مشترک آنطور که ما آرزو داشتیم باشد :

وقتی به نزدیک پزشک خانواده رفتیم توانستیم راه حلی برای مشکلمان پیدا کنیم .

این پزشک درباره انواع مشکلاتی که پزشکان متأهل با آن روبرو هستند صحبت کرد وآنها را شرح داد . اوبه ما توصیه کرد برای اینکه روح تازه ای به زندگی مشترکمان دمیده شود باید که به گوشه ای خلوت دردامنه طبیعت پناه ببریم. چیزی که او بعنوان مشاوره درمانی یا حیاتی نو به زندگی مشترک بخشیدن یاد می کرد و گویا همان چیزی بود که ما احتیاج داشتیم . پس پذیرفتم که با همسرم همراه شوم .

اصول و قوانینی که ما در خلوتمان رعایت کردیم ، عبارت بود از :

مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات را از پیش پابرداشتن . این پزشک مشاورما را تشویق کرد که زندگی مشترک وخانواده خود را برهر چیز دیگر مقدم دانسته واجازه ندهیم که کار وگرفتاریها جانشین اهداف ما بشوند .

او توضبح داد که زندگی مشترک و زناشویی نیازمند هر دو احساس عاطفی و جنسی است و شریک زندگی ما نمی تواند اهمال و غفلت در هیچکدام از این موارد را بپذیرد و نفاق و جدایی از آنجایی بوجود می آید که هر کدام از زوجین برای جبران این کمبود به سمت و سویی دیگر کشیده می شوند . و حفظ و سلامتی این زندگی که به این دو احساس وابسته است تنها با برنامه ریزی امکان پذیر است .

این دکتر تاکید کرد: اگر بنا به دلایلی کاری و گرفتاری برایتان پیش آمد برای جبرانش دنبال فرصتی باشید تا زمانی را با همسرتان سپری کنید و شانس با هم بودن را از دست ندهید.›

در طی این جلسات مشاوره ای خصوصی (انفرادی ) من و همسرم شرایط خانوادگی ای که در آن رشد کرده و بزرگ شده بودیم را مرور کردیم . خانه ای که پدرهای ما حس صمیمانه ای نداشتند و برای ما افرادی ناآشنا و ناملموس بودند هیچکدام از ما دو نفر عواطف صمیمانه و دوستانه ای را در زندگی زناشویی والدینمان ندیده بودیم . آنجا بود که فهمیدم من از همسرم می خواستم و در واقع انتظار داشتم محبتی که پدر و مادرم از من دریغ کرده بودند را برایم جبران کند. در عوض همسرم هم با احساسات ناخوشایند و خشونت باری که در حین خدمت سربازی در جنگ روبرو شده بود دست به گریبان بود. بویژه اینکه چرا در آن جنگ او باید زنده بماند و خیلی های دیگر همچون بهترین دوستش از بین بروند. با حضور در این جلسات ،تمامی عواملی که باعث کدورت و تیرگی روابط صمیمانه ما شده بود را یادداشت کردیم . هر دوی ما با کنترل کردن عصبانیت و خودداری از احساساتی شدن سعی کردیم تا از کشمکش و بحث دوری کنیم . به این ترتیب عشق و علاقه بین ما افزایش پیدا کرد و دیگر با مسائلی که باعث تیرگی روابط ما شده بود روبرو نشدیم.

بعضی از مسائل تا چندین سال باعث ناراحتی ما بود و اثرات نامطلوبی بر زندگی ما گذاشته بود چرا که نتوانسته بودیم آنها را برای خودمان حل و فصل کنیم . همسرم قبول داشت که هنوز هم از من دلخور و رنجیده بود. آنهم به علت غیبتهای مداوم من از منزل در طول دوره رزیدنتی من و اینکه مجبور بوده از پسر کوچکمان به تنهایی مراقبت کند. کم ظرفیت شدن و بی تفاوت بودن همسرم بخصوص زمانی که مادرم بیمار و در آسایشگاه بستری شد باعث گردید تا بعد از آن حس نفرت و کینه ای از همسرم در من بوجود بیابد.

با شرکت در جلسات مشاوره توانستیم این مشکلات را بشناسیم.شروع کنیم به ترسیم لایه های صدمه دیده و آسیب دیده زندگیمان و قبل از اینکه همدیگر را فراموش کنیم یک زندگی جدید و زیبایی را بسازیم .

این مسافرت و خلوت دو نفره به ما فرصتی داد تا با هم باشیم. بدون هیچ مزاحمی در اتاق ما حتی یک تلویزیون هم نبود. حالا بدون هیچ مزاحم و یا نگرانی و دلواپسی از زندگی روزمره فرصت بسیار زیادی داشتیم تا با هم صحبت کنیم و خوش باشیم و آنچه را که این مدت آموخته بودیم عملی کنیم . خیلی راحت و ساده از اینکه با هم بودیم لذت می بردیم و می شود گفت که تقریبا مانند یک ماه عسل بود.من وهمسرم بعد از بازگشت به خانه تصمیم گرفتیم تغییراتی دراخلاق ورفتار خود بدهیم وبه این منظور حق وحقوقی که هرکدام از ما بر دیگری داشت را روی کاغذی یادداشت کردیم تا هرچند وقت یکبار با مرورشان از فراموش شدن آنها جلوگیری کنیم وهم چنین برای دستیابی به اهدافمان که نیازمندشان بودیم سعی کردیم برنامه وروش مشخصی را پیاده کنیم ومطمئنا برای این کار به زمان بیشتری احتیاج داشتیم . بطورمثال فهرستی از اوقات یک هفته راتهیه کردیم مانند ظهر سه شنبه ویاعصر پنج شنبه تا بتوانیم به طورمرتب فرصتی برای باهم بودن را داشته باشیم .

زندگی مشترک را آنطورکه باید باشد ساختیم .

بله ، ازدواج سخت است ، گاهی اوقات هم درگیر آن الگوهای قدیمی خودمان می شویم . سریعا اصول سه گانه زندگی رابخاطر می آوریم . مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات رااز پیش پا برداشتن ودوباره از نوشروع می کنیم ، یکدیگر را عفو می کنیم وبیشتر از همیشه به یکدیگر می رسیم وتوجه داریم .


اخیرا درسمینار ‹‹ ازدواج ›› با پسرمان ونامزدش حضوریافتیم ازدواج آنها درآینده نزدیک برای ما انگیزه ای بود تا مناسبات خودمان را – که حالا۲۶ سال از آن گذشته بود هم چنان دوستانه ومطلوب نگهداریم .

درست است . زندگی مشترک ما هیچ وقت عالی بدون نقص نبود . اما به کمک خدا دیگر هرگز بدنخواهد شد وامیدوارم که برای همه همین گونه باشد .

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ازدواج

ازدواج

ازدواج

حدود ۹۵ درصد از آدمیان در برهه ای از زمان ازدواج می کنند و دلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد. داده ها حاکی از آن است که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند. همچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد. درمان گران معتقدند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و می تواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.

بر طبق تحقیقات میان نا آرامی های ناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد. از آنجایی که ازدواج موفق و سالم با کارکرد عمومی سالم و ازدواج ضعیف و ناموفق با کارکرد کلی ضعیف رابطه دارد، درک عواملی که این دو حالت را از یکدیگر مجزا می سازند، نکته با ارزشی خواهد بود.

عوامل مربوط به شرایط زندگی

□ درآمد و اشتغال

درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت مندی زناشویی پایین خواهد بود. بویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد. اما موفقیت شغل نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد. معلوم شده است که اگر شوهران پر درآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد. بررسی ها درباره اثرات زمان مصرف شده برای کار به جای بودن در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند، ازدواج ها به خطر می افتد.

□ فرزندان

هوفمان و می نیس گزارش کردند که بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر می شود. و برخی از زوجها به این امید بچه دار می شوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند. گزارش ها حاکی از آن است که بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از ورود فرزندان در نازلترین درجه بوده است. زوجهایی که قبل از تولد کودکان کارکرد سالمی داشته اند، با تجربه پدر و مادر بودن کنار می آیند. ظاهرا فرزند داشتن به امید بهبود یک ازدواج متزلزل کاری اشتباه است.

بهترین کار این است که ابتدا ازدواج را بهبود بخشید. والدین بالقوه می توانند با بحث راجع به معایب و محاسن احتمالی پدر و مادر شدن ، خود را برای بچه دار شدن آماده سازند. ممکن است آنها به بحث راجع به موضوعهایی از قبیل تنظیم مسئولیتهای مربوط به فرزند پروری و فنون آن بپردازند. عشق به کودک بطور خود به خود در زمان تولد به جوش نمی آید. در اینجا نیز به مانند سایر صورتهای کشش و جاذبه بین فردی ، هنگامی که تجربه های زندگی به قدر کافی به دست آمد، این علاقه بوجود می آید.

□ بیماری

بیماری همسر می تواند در حکم بحران باشد. این همان زمانی است که رابطه تضعیف یا تقویت می شود. دوثرمن دریافت که به دنبال حمله قلبی شوهر ، عده قلیلی از ازدواجها به تباهی می گرایند، قسمت عمده ای از ازدواجها تغییر نمی کنند و مابقی نیز بهبود می یابد. تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار می آید.

ایثار همسر سالم در هنگام بیماری صرفا زمانی می تواند به تحکیم ازدواج کمک کند که فرد بیمار معتقد باشد انگیزه این ایثار عشق بوده است. اما اگر در حکم وظیفه تلقی شود، چنین تحکیمی صورت نخواهد گرفت. اگر ازدواج مذبور پیش از بیماری به عنوان رابطه ای عاشقانه محسوب گردد، احتمالا ساده تر آن است که انگیزه این ایثار را عشق بدانیم.

□ حسادت

با این که عده ای حسادت را مدرک غیر مستقیمی برای عشق نیرومند تلقی می کنند، اما اگر قرار باشد که این وضعیت سالها به طول بینجامد آن گاه می تواند امری ناراحت کننده و ناخوشایند باشد. میزان حسادت در ازدواج با رضایت مندی زناشویی رابطه معکوس دارد؛ هر چه حسادت بیشتر باشد کیفیت رابطه پایین تر است

http://www.aftabir.com/


http://maktoobshop.com/

راههای ازدواج موفق

چگونه ازدواج کنیم؟

ازدواج، تاریخچه ای به قدمت پیدایش انسان ها در کره زمین دارد و در تمام مکاتب و ادیان مطرح است اما هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای این موضوع اهمیت قایل نبوده است. اسلام اساس ترقی و رشد و تکامل در تمامی شؤون زندگی را در چگونگی تشکیل خانواده ها می داند و برای این مهم اهدافی در نظر گرفته است; قرآن مجید خلقت همسران و ایجاد رشته مودت و دوستی بین زن و مرد را از نشانه های شناخت خداوند شمرده و به برخی از فواید ازدواج مانند آرامش روحی و جسمی، ارضای غریزه جنسی، ایجاد دوستی و علاقه، بقای نسل و تکامل فرد، اشاره می کند: «از جمله نشانه های وجود خداوند این است که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریده تا بدان ها آرام گیرید و میان شما و آنها دوستی و مهربانی قرار داد. در این (دوستی و محبت) برای کسانی که تفکر می کنند، نشانه هایی وجود دارد.» (روم: ۲۱)

معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام

۱) داشتن ایمان، تقوا و حسن خلق

ایمان و تقوا ملاک اصلی انتخاب همسر است. در سایه ایمان و تقواست که روابط عمیق عاطفی بین زوجین ایجاد می شود. نزد چنین همسرانی، زمینه تا حدود زیادی برای پرورش صحیح فرزندان فراهم است و زن و شوهر می توانند بر همه مشکلات زندگی، اعم از اقتصادی و روانی، فایق آیند و فرزندان خود را مطابق موازین و برنامه های دینی تربیت کنند. در این زمینه، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «زن را برای زیبایی اش به همسری مگیر; چون ممکن است جمال زن باعث پستی و سقوط اخلاقی اش بشود. همچنین به انگیزه مالش، با او پیوند زناشویی برقرار مکن; زیرا مال می تواند موجب طغیان او گردد، بلکه به سرمایه دینی اش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج کن.» (۱) دو اصل دین و اخلاق نیک، ملاک های اصلی برای شایستگی زن و شوهر است و این اصل چه در دوران جنینی و شیرخوارگی، و چه در سایر مراحل زندگی کودک و تربیت او نقش به سزایی دارد. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «بهترین زنان شما زنی است که وقتی همسرش به او می نگرد، شاد و مسرورش گرداند.» (۲)

۲) خوب و شایسته بودن

جابر بن عبدالله انصاری می گوید، در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. آن حضرت درباره همسر شایسته چنین فرمود: «بهترین همسران شما کسانی هستند که دارای ده خصلت باشند:

۱) برای آمدن فرزندان متعدد آمادگی داشته باشند.

۲) مهربان باشند.

۳) عفت و پاکدامنی خود را رعایت کنند

۴) در میان بستگان خود عزیز و سربلند باشند.

۵) نزد شوهر فروتن باشند.

۶) خود را برای شوهر بیارایند و خود را به او بنمایانند.

۷) نسبت به نامحرمان خود نگه دار باشند و پوشش خود را حفظ کنند.

۸) از شوهر حرف شنوی و اطاعت داشته باشند.

۹) در مسائل جنسی، میل شوهر را جلب کنند.

۱۰) در عشق و علاقه به شوهر، افراط نکنند و حد اعتدال را حفظ نمایند.» (۳)

در جایی دیگر، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من سعادة المرء الزوجة الصالحة »; (۴) از سعادت مرد این است که دارای همسری شایسته و خوب باشد.

درصد بالایی از اختلافات بین زن و شوهرها در نتیجه نبودن طرفین در یک شان و طبقه است.

۳) اصالت خانوادگی

اسلام تاکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی او در نظر گرفته شود و نیز تا حد امکان، همسر از خانواده ای پاک و عفیف انتخاب گردد. این اصالت خانوادگی در نحوه زندگی جدید و در نسل بعد تاثیر دارد. اگر نطفه، که متاثر از خصایص وراثتی والدین است، ناسالم باشد، دیگر امیدی به اصلاح فرزند نیست. به همین دلیل امام صادق علیه السلام می فرمایند: «با خانواده شایسته ازدواج کنید; زیرا خصایص والدین و اجداد به نسل بعدی سرایت می کند.» (۵) پیامبر گرامی اسلام (ص) در این مورد به مردم آگاهی می دهند و می فرمایند: «ای مردم بپرهیزید از گیاهان سبز و خرمی که در مزبله دان ها پرورش یافته است.» (۶) "زنان زیبا و خوب رویی در خانواده بد".

۴) توجه به کفویت

ازدواج با افراد هم کفو و هم شان باعث توافق بیشتر در زندگی می شود; کفویت در جنبه های ایمانی، فکری، اقتصادی و... مطرح است، اما تکیه اساسی اسلام در کفویت، بیشتر بر مساله ایمان و اعتقاد است. علت اینکه پیامبر (ص)، حضرت علی علیه السلام را برای همسری دختر خود انتخاب نمودند، همین مساله بوده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کفو (هم ردیف در ازدواج) کسی است که عفیف باشد و مالی هم داشته باشد». (۷)

پیامبر فرمودند: «هر مؤمنی کفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کفو زن مسلمان است.» (۸)

۵) سلامت جسم و روان

عدم سلامت، مانع از ازدواج نیست، ولی در تداوم زندگی مشترک اثر منفی دارد. بر همین اساس، علمای اخلاق با استفاده از روایات اسلامی، گفته اند: با شش گروه از زنان ازدواج نکنید; یک گروه از اینها زنان انانه هستند; یعنی بسیار ناله می کنند، مریض احوالند و خود را به بیماری می زنند. (۹) پیامبر اسلام (ص) فرمود: «پیش از ازدواج، درباره مزایای جسمی دختر مورد نظرت تحقیق کن; زیرا این بررسی در ایجاد الفت و محبت و توافق های بیشتر بین تو و همسرت پس از ازدواج، تاثیر زیادی دارد.» (۱۰) سلامت فکر و اندیشه نیز بر سلامت رفتار و اعتدال در برخوردها، اثر بسزایی دارد; زیرا روابط انسانی زوجین، تابع شرایط نفسانی و روانی آنهاست و با عدم وجود سلامت روان، نمی توانند روابط مستحکم خانوادگی را بنیان گذارند.

پی ‏نوشت‏ها

۱. ملامحسن فیض کاشانی، محجة‏البیضاء، ج ۳، ص ۸۵

۲. جمال‏الدین‏محمدالابشیهی،المستطرف، ج ‏۲، ص ‏۲۱۸

۳. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۴ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۴

۴. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۷

۵. حسن بن فضل طبرسی، پیشین

۶. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۳۲

۷. وافی، ج ۳، ص ۱۸

۸. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۴

۹. همو، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۵

۱۰. محمد بن حسن حر عاملی، باب ۳۵

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق


ازدواج

ایدئولوژی ازدواج از حوزه های اصلی پژوهش فمینیستی است، زیرا این ایدئولوژی شالوده ی عملکرد سایر نهاد ها از قبیل دولت است. ازدواج نهادی است که به طور سنتی هویتی اجتماعی به زنان می بخشد و نظریه فمینیستی از منظر های گوناگون آن را مورد توجه قرار داده است. نظریه ی فمینیستی ازدواج را محملی برای شکل گیری گروه بندی های جنسیتی، جایگاه تقسیم جنسی کار و انقیاد زنان و الگوی یک «هنجار» جنسی برای سایر نهادهای اجتماعی می داند.

فمینیست های مارکسیست به تقسیم جنسی کار در ازدواج توجه ویژه دارند . از نگاه آنها ازدواج قراردادی کاری است که در آن شوهر ، صاحب کار بدون مزد زن است و این امر به شیوه ی تولید خانگی و نحوه ای از استثمار مرد سالارانه شکل می بخشد. این امر باعث میشود در نهادهای دولتی مربوط به رفاه و تامین اجتماعی اساس و معیار بر این قرار بگیرد که زنان از لحاظ اقتصادی به مردان متکی هستند.

قبول اتکای اقتصادی زنان به مردان که در فرهنگ خود ما هم اغلب مسلم انگاشته می شود، آفات بسیار زیادی به همراه دارد. این امر چنانکه ادعا می شود به هیچ وجه نشانگر ارزش و کرامت زن در فرهنگ ما نیست و در ازاء آن بسیاری از آزادی ها و حتی مسئولیت های انسانی زن از او سلب میشود. شاید بزرگترین و مهم ترین آنها «اختیار و اراده ی آزاد» او در عمل و به تبع آن در اندیشه باشد…

وجود اختیار و اراده در انسانها دلیل الزام آنها برای انجام هرعمل اخلاقی است و این در حالی است که به موجب قرارداد ازدواج دست کم در کشور ما و با این توجیه که مرد کفالت اقتصادی زن را به عهده دارد اختیار و اراده ی آزاد زن از او سلب می شود فیلسوفی میگوید «فردی که قراردادی را بپذیرد که به موجب آن بخشی از اختیار و آزادی خود را واگذار کند، انسانیت خود را واگذار کرده است!»

با خواندن چنین جملاتی عمق حضور « به مثابه بیگانه» زنان در بازخوانی فمینیست ها از تاریخ، فلسفه، اخلاق، سیاست و… حس میشود.

این سکه البته روی دیگری هم دارد که همان خانه نشینی،عافیت طلبی،کم سوادی، بی تخصصی و تنبلی زنان است. تنبلی در تجربه ی فرصت های جدید، تخصص بالا، مشاغل جدید و فاجعه ای همچون تنبلی در بجای خود اندیشیدن و بجای خود تصمیم گرفتن و بجای خود رشد کردن ! زنان زیادی را می شناسم که خیال میکنند رشد اقتصادی یا فکری شوهر و فرزندانشان پس رفت یا درجا زدن آنها را جبران میکند. غافل از اینکه…

با خانه نشینی و در نتیجه حاشیه نشینی زنان اصولا بلند پروازی و اندیشه های عمیق مجال رشد پیدا نمی کنند و اینگونه است که اکنون در بهترین حالت در میان عامه ی زنان با افراد متوقعی مواجه هستیم که از مطالبات فمینیستی هم ، تنها به دنبال آن بخشی هستند که منافعشان را تامین کند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش لوازم و نتایج مطالبات برابری خواهانه نیستند.

فمینیست های رادیکال ازدواج را شکلی از ناهم جنس خواهی اجباری تعریف می کنند که هدف اصلی آن کنترل احساسات جنسی زنان از طریق مقید کردن آن ها به شوهرانشان است. این امر، همراه با کنترل مردان برکار زنان در خانه، ازدواج را در جامعه ی مردسالار به منبع اصلی سرکوب زنان تبدیل کرده است. آنها خانواده را نهادی سر منشا نابرابری می دانند که در آن مردان از زنان هم توقع خدمات خانگی دارند و هم توقع خدمات جنسی و این در حالی است که عنوان حریم خصوصی برای خانواده امکان خشونت بدون مجازات علیه زنان را به مردان می دهد.

در میان فمینیست ها موضع گیریهای بسیار متفاوت در قبال ازدواج، تشکیل خانواده و ارزش و اهمیت آن وجود دارد. فمینیسم تنها جنبش سیاسی رادیکالی است که توجه خود را به دگرگونی مناسبات خانوادگی معطوف کرده است . فمینیسم نوین دیگر همچون گذشته به ازدواج و خانواده به عنوان جایگاه عمده ی سرکوب زنان نگاه نمیکند.

با این حال تمامی فمینیست ها می پذیرند که خانواده به رغم داشتن پیچیدگی ها و تفاوت های بنیادینی که بسته به جامعه ای که در آن شکل گرفته، دارد تعریف های جدیدی لازم دارد؛ چراکه تعاریف موجود برخاسته از فرضیاتی درباره ی نقش مسلط مردان است؛ برای نمونه چنان که به آن اشاره شد تباین بین قلمرو عمومی و خصوصی بخشی از طرح نظام اجتماعی مردانه است.

فمینیست ها با طرح شعار هرچیز شخصی، سیاسی است. طرح های زیادی را در حمایت از زنان در خانواده به مرحله ی اجرا درآورده اند. به ویژه این موفقیتها در کشور آمریکا بسیار چشمگیر بوده است و مورد توجه فعالان فمینیستی خود ما هم هست که البته با موانع خاص خود روبرو است.

فمینیست ها تلاشهای فراوانی برای از میان بردن این باور عمومی که شخصیت اجتماعی زنان را وضعیت تاهل آنها نشان می دهد انجام داده اند. باوری که در سطوح مختلف زندگی مردم کشور ما هم عمیقا ریشه دوانده است و به نوعی مشخص کننده نوع نگاه و حتی طرز برخورد با زنان است.

در موج دوم فمینیست تلاش شد تا تمایز میان القاب دوشیزه و خانم از میان برداشته شود تا اهمیت تاهل و تجرد در زندگی اجتماعی زنان ولو در کلام کمتر شود.

همچنین اکنون انسان شناسان فمینیست بر این اصل «که ازدواج یک انتخاب است نه یک وظیفه تکیه می کنند» و سعی در از میان بردن بدبینی و باورهای غلط اجتماعی در باره ی زنانی که ازدواج نمیکنند دارند.

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق

http://maktoobshop.com/

ازدواج چرا ؟!

ازدواج جوانان یکی از مسائل اصلی جامعه ایرانی است. وقتی از ازدواج سخن می گوییم در واقع به پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و روحی و روانی در کنار نیاز جنسی، شکل گیری روابط اجتماعی گسترده تر و تبادلات فرهنگی در لایه های مختلف اجتماعی اشاره می کنیم. درباره موانع ازدواج و ارائه راهکارهایی برای ازدواج آسان، بارها مطالبی خوانده یا شنیده اید. به این دلیل قصد داریم درباره انگیزه ازدواج و چرایی ازدواج سخن بگوییم. این که چگونه می توان جوان امروز را که به بلوغ فکری، اقتصادی، روانی و اجتماعی رسیده است، تشویق به ازدواج کرد؟ اصلا چرا باید ازدواج کرد؟ آیا صرف این که همه ازدواج می کنند پس دیگران گریزی از این امر ندارند، برای شکل گیری یک زندگی تازه کافی است؟ آیا ضعف انگیزه و یا نداشتن انگیزه برای ازدواج، افزایش آمار طلاق را در پی نخواهد داشت؟ چگونه می توان انگیزه صحیح ازدواج را در بین جوانان اشاعه داد؟ در این باره با ۲ تن از کارشناسان به گفت و گو نشسته ایم که مباحث مطرح شده می تواند بخشی از این پرسش ها را پاسخ دهد.دکتر علیرضا شریفی یزدی، عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت و دارنده دکترای جامعه شناسی خانواده، این بحث را شامل ابعاد متفاوتی می شمارد و تاکید می کند: فلسفه ای که درباره ازدواج در دین اسلام مطرح شده، کاملا واضح است و اسلام ازدواج را راهی برای رسیدن فرد به تکامل می داند.از آن گذشته ازدواج یک سنت نبوی است و مسلمانان آن را ادامه این سنت می دانند و ارج می نهند.

از منظر روان شناسی باید گفت که انسان از نظر روانی نیاز دارد در یک ارتباط متعارف و سالم قرار بگیرد تا نیازهای روحی و روانی اش برطرف شود. بسیاری از اختلالات روحی و روانی ناشی از نبود «همراه کامل» است که معمولا در هم جنس یافت نمی شود. در فرهنگ هایی مثل ما که ارزش ها و اعتقادات مذهبی نقش پررنگی در زندگی دارد، نیازهای عاطفی و روانی فرد هم زمان با تشکیل یک زندگی مشترک و ازدواج برآورده می شود.از طرف دیگر انسان یک موجود اجتماعی است که به ارتباط نیاز دارد و شبکه ارتباط اجتماعی عاطفی به او کمک می کند با دیگران کنش داشته باشد، یکی از جامع ترین و کامل ترین کنش ها، کنش در بستر خانواده است.زن و مرد در بستر خانواده به شبکه اجتماعی بزرگ تری وصل می شوند و می توانند کارکردهای اصلی خود را اجرا کنند. رشد توانمندی های بالقوه در انسان مانند خلاقیت، آزادی اندیشه، تفکر و اخلاق در بسترهای ارتباطی رخ می دهد.

نکته دیگری که در روان شناسی اجتماعی اهمیت چشمگیری دارد این است که انسان در ۳ سطح با محیط اطرافش در تعامل است سطح اول بخشی از مغز را درگیر می کند که برای دستیابی به نیازهای غریزی انسان فرمان می دهد. مثل خوردن یا حفظ امنیت در مقابل سرما، گرما و خطرات ، در سطح دوم مغز انسان از عقلانیت ابزاری برای برآورده کردن نیازهایش استفاده می کند.در این مرحله انسان به منافع خود می اندیشد و تلاش می کند از تمامی امکانات و منابع موجود در محیط پیرامونش به نفع خود بهره برداری کند. در سطح سوم که قسمتی دیگر از مغز عهده دار آن است ارتباطات متعالی انسان شکل می گیرد.مهرورزی به دیگران،لذت ایثار و بخشش، احساس عذاب وجدان همگی در این سطح رخ می دهد.تشکیل خانواده به طور مستقیم با سطح سوم در ارتباط است، هرچند در تمامی سطوح درگیر مغز، زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. ازدواج را هرگز نمی توان فقط به منظور برآورده کردن نیاز غریزی انسان درنظر گرفت؛ چرا که ازدواج با رسیدن انسان به کمال در ارتباط تنگاتنگ است.ازدواج بدون شک به رشد متعادل انسان کمک می کند. در گام اول نیاز غریزی فرد را پاسخ می دهد و سپس او را برای ادامه زندگی به تحرک وا می دارد و در نهایت زوج که محور خانواده هستند، از خودگذشتگی، ایثار ، بخشش، صبوری و... را تجربه می کنند و از سر می گذرانند.

دکتر شریفی یزدی می گوید: ازدواج در فرهنگ ما سنتی حسنه و بسیار پسندیده است و تمامی ابعاد زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در برخی فرهنگ ها ازدواج یک امر شخصی و فردی مطلق است و می تواند رخ ندهد اما در کشور ما کارکرد خانواده فراتر از کارکرد خانواده در دیگر فرهنگ هاست و نمی تواند وقفه ای در آن ایجاد شود زیرا ما معتقدیم هدف از ازدواج تعالی روح و روان و اندیشه و خلاقیت است.هم چنین دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به این که ازدواج از سر منفعت طلبی، رسیدن به جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، پول، شهرت و غیره با فلسفه آن ناسازگار است، به خراسان تاکید می کند: واقعیت این است که متاسفانه برخی مواقع ازدواج جوانان تحت تاثیر عقاید فرسوده قرار می گیرد در صورتی که بسیاری از خانواده ها و جوانان به رسم و رسوم دست و پاگیر، مخارج کلان جشن های عروسی، مهریه های سنگین و جهیزیه گران تمایلی ندارند و آن را صرفا پای بندی به رسومی می دانند که به هر حال جامعه آن را پذیرفته است. ازدواج البته پس از انتخاب همسر مناسب راحت ترین کار است به شرطی که شرایط آن را فراهم کرده باشیم، مقدمات آن را چیده باشیم، مهارت های اساسی زندگی را به فرزندمان آموخته باشیم و او را برای پذیرش مسئولیت و تعهد آماده کرده باشیم.

وقتی می توانیم انگیزه ازدواج را در فرزندمان تقویت کنیم که خود الگوی مناسبی برای او باشیم. از آن چه هستیم و خانواده ای که تشکیل دادیم، راضی باشیم و سپس بخواهیم بهتر از آن را برای جوانمان فراهم کنیم. انگیزه ازدواج را در جوانی می توان تقویت کرد که به استقلال مالی رسیده و می تواند روی پای خود بایستد. اما جوانی را که تازه از دانشگاه دانش آموخته شده و هنوز برای تمامی مخارج و تصمیم گیری هایش وابسته به خانواده است، نمی توان تشویق به ازدواج کرد. چون او هنوز نمی داند که تصمیم به چه کاری دارد.بنابراین باید با فراهم کردن زمینه استقلال شغل و درآمد انگیزه ازدواج را در او تقویت کرد.وی ادامه می دهد: متاسفانه در بسیاری از خانواده ها والدین می گویند «باید» ازدواج کنید. تاکید من روی کلمه «باید »است.باید یعنی زور و جوان حرف زور را بر نمی تابد. به جای این والدین زمینه ازدواج را فراهم و تلاش کنند به او در انتخاب همسر مناسب کمک کنند. متاسفانه بسیاری از جوانان تصویر مبهمی از ازدواج دارند و صرف داشتن یک رابطه احساسی و بدون کسب استقلال ازدواج می کنند.در بسیاری از موارد دخترانی که با سن ایده آل ازدواج کمی فاصله گرفته اند به تصور این که فرصت ازدواج را از دست می دهند، بدون توجه به هم کفو بودن به خواستگار خود جواب مثبت می دهند و انگیزه ای در این زمینه ندارند.

مسائلی از این دست بسیار فراوان است و ما تا زمانی که انگیزه صحیح ازدواج را اشاعه ندهیم، نمی توانیم از آمار طلاق کم کنیم.زمانی که فرد تصمیم به ازدواج می گیرد باید از نظر روحی، روانی، خانوادگی، مالی و اجتماعی به سطح مناسبی رسیده باشد تا بتواند نیازهای یک نفر دیگر را هم برآورده کند.ازدواج برای کسب آرامش و آسایش است و داشتن یک همدم و همزبان که در موقعیت های مختلف در کنارش باشد. ازدواج وقتی با انگیزه صحیحی انجام شود، خانه به پناهگاه امنی برای زوج تبدیل می شود. اما گاه می بینیم که خانه محل فرار اعضا از همدیگر است.چنین خانواده ای نمی تواند انگیزه صحیحی از ازدواج را به فرزندان منتقل کند.وی ادامه می دهد: من به عنوان یک مددکار همواره به جوانان توصیه می کنم که ازدواج نکنید مگر با بینش و نگرش صحیح و با انگیزه کافی. ازدواجی که پس از اولین تعارض دو طرف به طلاق و جدایی فکر کنند، نمی تواند موفق باشد زیرا حتی اندیشه طلاق می تواند کیان خانواده را از هم بپاشد. بنابراین باید به حرمت خانواده، ازدواج را جدی گرفت و آن را از بلایا و آفت هایی که ممکن است در پی داشته باشد، دور کرد.

زندگی مشترک موفق، به تسکین دردهای مفصلی کمک می کند

درباره زندگی مشترک، انتخاب همسر و نقش و تاثیر آن بر سلامت و تثبیت شخصیت، وسعت یافتن روزی، ادامه نسل، یافتن انگیزه کار و تلاش و ...نکات بسیاری از زبان معصومین (ع) شنیده ایم و همه ما توصیه این بزرگواران را به یاد داریم.امروزه کارشناسان با تحقیق و بررسی بر این توصیه ها صحه می گذارند و شاهد مثال آن هم خبری است به نقل از ایسنا مبنی بر این که متخصصان ارتوپدی می گوید: ازدواج و زندگی زناشویی شاد و رضایت بخش در تسکین دردهای ناشی از التهاب مفاصل موثر است.این متخصصان تاکید دارند: زنان و مردانی که از حمایت عاطفی همسران خود بهره مند هستند، کمتر دچار دردهای مفصلی می شوند و نسبت به دیگر همسالان خود که مجرد هستند و یا ازدواج ناموفقی دارند، از توان حرکتی بهتری برخوردار هستند.بیماری آرتریت روماتوئید یا روماتیسم مفصلی زمانی بروز می کند که سیستم ایمنی بدن شخص به مفاصل او حمله می کند و حاصل آن سفت شدن مفاصل، درد و تورم آن هاست.به گزارش روزنامه ساندی تایمز، در این بیماری مچ دست ها، انگشتان دست و پا، زانوها و قوزک پا بیشتر مستعد ابتلا به آرتریت و التهاب است.در موارد بسیار حاد بیماری، فرد مبتلا در نهایت تقریبا فلج می شود و قادر به انجام کارهای روزانه و عادی خود نخواهد بود. متخصصان علوم پزشکی معتقدند: ثبات و دوام احساسی حاصل از یک ازدواج موفق و شاد، تاثیر قدرتمندی روی احساسات جسمی مثل حس درد دارد.

http://www.aftabir.com/


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی(

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

راههای ازدواج موفق


http://maktoobshop.com/



بله! واقعاً باید این کار رو بکنید! خیلی زود! به قول آلمانی ها: «ازدواج زود، عشق پایدار»! اما قبل از اینکه به «چرا باید ازدواج کنیم» بپردازیم، اول باید به «آیا باید ازدواج کنیم» بپردازیم!

بعضی «باید»ها، صرفاً یک حکمِ بی چون و چرای تخطی ناپذیر آمرانه اند؛ اما هستند «باید»های دیگری هم که یک ضرورت را به یاد می آورند. تو باید غذا بخوری! تو باید نفس بکشی! تو باید وقتی به یک میهمانی سرشناس دعوت شده ای، کفشهای یک سال واکس نزده ات را بالاخره واکس بزنی! این سه «باید»، هیچ کدام، آمرانه نیستند؛ دقیقاً به یک ضرورت اشاره می کنند؛ و تو کاملاً اختیار داری علی رغم «باید»ی که نویسنده نوشته یا گوینده گفته، غذا نخوری و نفس نکشی و کماکان به صرافتِ واکس زدنِ آن کفش پوسته پوسته شده ی یک سال واکس نخورده ات نیفتی!

اما… واقعاً بعدش چه می شود؟ کی ضرر می کند؟ گوینده یا نویسنده ای که «باید» را گفته و نوشته، یا تو؟!

تو باید ازدواج کنی. این «باید»، یک باید آمرانه نیست!

چرا باید ازدواج کرد؟

۱) تا دوستِ خدا بشوی! خدا تو را دوست خواهد داشت اگر برای خاطر او ازدواج کنی یا برای خاطر او، ازدواج یکی را با یکی دیگر جور کنی. تو می توانی و کاملاً مختاری که ازدواج نکنی و غریزه ات را رها کنی هر کار می خواهد بکند؛ اما تو برای خاطر خدا ازدواج می کنی، چون او از تو خواسته و گفته تنها راه درست برای زن و مردهای عالم، همین یک راه است.

۲) تا دوست داشتنی ترین چیزی را بسازی که تا حالا کسی ساخته!! خدا که خداست و این همه چیز خلق کرده و ساخته از میان همه ی ساخته هاش، ازدواج را بیشتر از بقیه دوست دارد و پیش خودش عزیز می دارد. این، یعنی که به فکر ساختن چیز دیگری نباش! اگر چیز خوب دیگری وجود داشت، خدا حتماً آن را برایت خواسته بود و به زن و مردهای عالم می گفت که من آن چیز را عزت داده ام!

۳) تا همین طور مجرد نباشی و ببینی که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد! این، یک واقعیت است که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد و بیشتر تحویلشان می گیرد؛ حالا می خواهد توی کَتَت برود یا نرود! و باز چه بخواهی قبول کنی چه نه، این قانون عالم است که آدم های عزب بیشتر در معرض بدی و شرّند تا آنها که زن و شوهر هم اند. کار به آنجا کشیده که حتی خدا آدم متأهلی را که خوابیده، بیشتر دوست دارد تا مجردِ شب زنده داری که همین حالا روزه هم هست! اینها همه به علتِ پرتگاه های عمیقی است که مجردها خودشان نمی دانند و دارند هر روز و هر ساعت و هر آن، بر لبه اش راه می روند. خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد؛ چون تاب دیدنِ مجردها را که در پرتگاه ها می افتند، ندارد..

۴) تا مطمئن شوی دینت تا نصف شارژ شده! کسی که ازدواج می کند، نصفِ دینش را کامل می کند. گفته اند نصفِ عبادتی را هم که باید می کرده، با ازدواجش کرده. حالا مانده نصفه ی دیگر دینش و نیمه ی دوم عبادت و اطاعتی که باید بکند. او برای این نصفه و نیمه ی اول، ازدواج پیشه کرده بود؛ حالا برای نصفه و نیمه ی دیگر باید تقوا پیشه کند!

۵) تا داد و فریاد و «وای! وایِ!» شیطان را در آوری!!

۶) تا برادر شیطان نباشی! البته مهم است که مجردها شیطان را دوست نداشته باشند؛ اما از آن مهم تر این است که شیطان مجردها را خیلی دوست دارد! تا حدی که با آنها در یک جا بخوابد و دست در گردنِ نفسشان بیاندازد و بخواند: ما دوتّا داداشیم…! عزبی که رختِ دامادی/عروسی تن می کند، شیطان را از اینکه برادرش باشد، ناامید می کند. (و به همین علت، چند خط بالاتر نوشتیم که کارت دعوتِ عروسی/ دامادی شان، داد شیطان را درمی آورد!)

۷) تا اخلاقت درست شود! کسی که در فشار باشد، خلقش که تنگ است هیچ؛ اعصاب و روانش هم شدیداً به هم ریخته است. البته کم و زیاد دارد. بعضی ها چنان اعصابشان قاطی است، که مدام بهانه می گیرند و قال می کنند و بی حوصله و تحمل اند؛ بعضی ها هم چنان اعصابشان قاطی است که گوشه گیرند و بی قید و اعتنا و از سنگ صدا در می آید، از اینها نه! ازدواج فشار را از آدم برمی دارد و برای گروه اول، مقوّم و برای گروه دوم، ملیّن است!

۸) تا مهربانی ببینی و آرامش بیابی!

۹) تا جسمت…! بله! بالاخره جسمت! خواست های منطقی جسمت را باید جواب بدهی! به همین واضحی! منطقی هم باید جواب بدهی؛ نه اینکه جوری جواب بدهی که دست و پا و اندامت را بغلطانی توی فساد و کثیفی، و نه تنها نیازش را جواب نگویی که پریشانش هم بکنی! امام رضا به دختران جوان فرمود که زود شوهر کنند و دنبال هیچ قرص و دوایی هم نیفتند برای به تأخیر انداختن خواست های غریزی شان.

۱۰) تا روزی ات زیاد شود! این، تضمینی است که هم خدا و هم پیغمبرش داده! این را آنها که خیلی از خرج و برج زندگی مشترک می ترسند، دوباره بخوانند!

۱۱) تا گوشه گیر و منزوی نشوی! خدا نمی خواهد تو از جامعه ات و آدم های دیگر دور باشی. بنابراین خیال نکن زاهدها و مرتاض هایی که در دیرهای قدیمی و روی رختخواب های پر میخ، روز را شب و شب را روز می کنند و قید زن و فرزند را کلاً زده اند، مقرّبان درگاه خدایند! باید میان مردم بود؛ همین مردمی که زشت اند و زیبایند و زن اند و مردند. پس فرقی نمی کند! چه منزوی شده ای چون ازدواج نکرده ای؛ و چه منزوی شده ای چون نمی خواهی ازدواج کنی و از دیر تنهایی ات بیرون بزنی، سخت در اشتباهی! آقای راهب! برو خواستگاری! راهبه خانم! در را به روی خواستگارهات باز کن!

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

چه شرایطی برای ازدواج با یک دختر به عنوان همسر مهم است؟

 


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



شرایط و معیارها گاهی عمومی هستند و گاهی اختصاصی، معیارهای اختصاصی را هر فرد با توجه به روحیه و امکانات و شرایط ویژه خود باید تعیین کند و بطور کلی می­توان گفت هر خصوصیت و ویژگی و شرطی که برای هر یک از زوجین اهمیت زیادی دارد، حتماً باید در هنگام انتخاب همسر مورد توجه قرار گرفته و بودن یا نبودن آن مورد توافق طرفین قرار گیرد.

اما شرایط عمومی فراوان هستند و اهم آنها عبارتند از:

1- ایمان و اخلاق خانوادگی و فردی، که پیامبر اکرم(ص) فرمود:أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِیعنی ای مردم از خضراء دمن بر حذر باشید عرض شد یا رسول الله خضراء دمن چیست؟ فرمود: دختری خوبروی که در خانواده بدی تربیت شده باشد.[i]  (خضراء دمن یعنی سبزه و گلی که رستن گاه او مزبله باشد)

ایمان و اخلاق خانوادگی موجب تقویت بنیان خانواده و سلامت و امنیت آن می­شود؛ خانواده یا فردی که به لحاظ ایمان دینی و تقوا و اخلاق انسانی نارسا باشد نمی­تواند موجب اطمینان و سلامت روانی آدمی باشد.

2- سلامتی جسمی و روحی و عقلی همسر باید مورد توجه قرار بگیرد.

3- در روایات ما سفارش شده همسرانی انتخاب کنید که از نظر آوردن بچه در وضعیت مطلوبی باشند[ii]، یا باکره باشند[iii].

4- هم­گونه بودن در رتبه­های اجتماعی و اقتصادی، که موجب انس و محبت بیشتر گشته و زمینه تفاخر و فضل فروشی و تکبر و خود خواهی را از میان برمی­دارد.

5- اگر سن همسر 3 الی6 و... سال کمتر از مرد باشد بهتر است چون به لحاظ جنسی زن­ها زودتر از رونق افتاده و مردها بیشتر فعال خواهند بود و با این تفاوت سنی این مشکل به حداقل خواهد رسید.

اما بعضی از معیارهای اختصاصی[iv] عبارتند از:

1-جمال و زیبایی ظاهری: جمال و زیبایی یک مسأله خط کشی شده و از پیش تعیین شده نیست، هر کسی ممکن است یک شی را جمیل بداند که دیگران آن جمال را در آن یافت نکنند و تا حدود زیادی پسند ظاهری معطوف به امور شخصی است سعی کنید از این جهت هر دو مقبول هم باشید.

2-شاغل بودن یا نبودن و شغل هر یک از زوجین اگر برای دیگری اهمیت دارد حتما باید رعایت شود.

3-اهل محل خاصی بودن یا نبودن هر یک از زوجین اگر برای دیگری اهمیت دارد حتما باید رعایت شود.

برای آگاهی بیشتر می توانید  به کتاب ازدواج در اسلام دکتر سید رضا پاک نژاد و ازدواج در اسلام آیـت الله مشکینی و ازدواج در اسلام آیت الله ابراهیم امینی (چنان چه ترجمه آنان در دسترس باشد) مراجعه فرمایید.



[i]-الکافی ج: 5 ص: 332 حدیث4 و وسائل‏الشیعة ج: 20 ص: 35 حدیث 24963.

[ii]-مستدرک‏الوسائل ج : 14 ص : 1791-  5، وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ تَزَوَّجُوا الْوَدُودَ الْوَلُودَ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأَنْبِیَاءَ

[iii] همان، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَزَوَّجُوا الْأَبْکَارَ فَإِنَّهُنَّ أَعْذَبُ أَفْوَاهاً وَ أَفْتَق.

[iv]این شرایط اگر چه از نظر اسلام اهمیتی ندارد اما از توجه و اهمیت دادن به آنها منع هم نکرده است از این رو این معیارها اگر برای طرفین ازدواج مهم است حتما باید انها را در نظر داشته باشند و رعایت کنند تا ازدواج آنها از این رهگذر دچار مشکل نشود.


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

نامزدتان شما را دوست ندارد

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید.



هر سنی که باشید یا هر سطح تجربه‌ای که داشته باشید، اینکه بدانید مردی به شما علاقه دارد یا نه کار دشواری است. خیلی از مردها ترجیح می‌دهند به صورت یک راز باقی بمانند، برای همه قسمت‌های زندگی‌شان حریم‌شخصی می‌خواهند تا زمانیکه برای یک تعهد آماده باشند. باید از مردانی که در همان قدم اول قصد و نیت‌شان را می‌گویند تشکر کنیم. اما برای بیشتر مردها باید از طریق اشارات ظریف متوجه نیت قلبی‌شان شویم. اگر نمی‌دانید طرفتان به شما علاقه‌مند است یا نه و مطمئن نیستید که باید از رابطه بیرون بیایید یا خیر، در زیر به ۱۴ علامتی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد مردتان چندان به شما علاقه‌مند نیست. اگر مردی که در زندگی‌تان است چند مورد از این خصوصیات را نشان می‌دهد، دیگر زمان آن رسیده است که به او بگویید می‌خواهید از رابطه بیرون بروید.


1 - ایمیل‌ها و پیامک‌های شما را پاسخ نمی‌دهد

در این عصر تکنولوژی هیچ چیز ساده‌تر از فرستادن یک ایمیل یا یک پیامک به کسی نیست. اگر طرف‌ موردنظرتان ساعت‌ها --یا حتی روزها-- بعد به این نوع پیام‌های شما پاسخ می‌دهد، وقت آن رسیده است که او را فراموش کنید. دلیل این رفتار فقط تنبلی نیست، بی‌ادبی و بی‌توجهی هم هست. شاید چندان اهل پیامک فرستادن نباشد اما حداقل باید بتواند به طریقی دیگر با شما تماس بگیرد. 


2 - فاصله جسمی و احساسی خود را با شما حفظ می‌کند

آیا اغلب ارتباط چشمی خود با شما را قطع می‌کند، حتی وقتی تنهایید؟ یا هیچ چیزی درمورد جزئیات زندگی خود به شما نمی‌گوید؟ چنین مردی نمی‌خواهد با شما رابطه عمیقی ایجاد کند. البته دوستی با چنین کسی اشکالی ندارد اما نباید سرمایه‌گذاری احساسی روی او بکنید و بهتر است از او دور شوید.


3 - هیچوقت دنبالتان نمی آید

مردی که دوستتان داشته باشد همه تلاشش را می‌کند که به شما نشان دهد برای او خاص هستید. کسی که حتی تا دم خانه‌تان نمی‌آید، نباید انتظاری برای یک رابطه طولانی‌مدت از او داشته باشید. 


4 - از لمس کردن شما در محفل‌های عمومی خودداری می‌کند. ( درمورد افراد متاهل)

اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید. یا نمی‌خواهد در یک رابطه نزدیک با شما دیده شود یا می‌ترسد زنان دیگری که در زندگی‌شان است شما را با او ببینند. از چنین مردی باید دوری کند.


5 - بی‌ادبانه ایده‌های شما را تحقیر می‌کند

ممکن است مردی با اینکه با نگرش شما مخالف است اما همچنان دوستتان داشته باشد و به شما احترام بگذارد. اما اگر بی‌ادبانه فقط قصد تحقیر نظریات شما را دارد، احتمالاً هیچ علاقه‌ای به شما ندارد. مطمئناً نباید با کسی بمانید که نمی‌تواند با شما درست رفتار کند.


6 - فقط نیمه شب به بعد شما را می‌بیند

اگر فکر می‌کنید که او شما را فقط برای خوشگذرانی آخر شب خود می‌خواهد، شاید قبولش برایتان سخت باشد. نباید توقع داشته باشید که چنین رابطه‌ای به جایی برسد. اگر انتظار بیشتری از طرف‌مقابلتان دارید بهتر است جای دیگری دنبال مرد رویاهایتان بگردید.


7 - اجازه نمی‌دهد چیزی از وسایلتان را در اتومبیل او بگذارید

اگر بیشتر وقت‌ها در کنارش هستید، مردی که دوستتان داشته باشد، خوشحال می‌شود که یکسری از وسایل ضروری‌تان را در اتومبیلش بگذارید. اما اگر طرف‌مقابلتان حتی اجازه نمی‌دهد لباستان در اتومبیلش بماند،  یا یک آدم شدیداً وسواسی است و یا سعی دارد شما را از زنان دیگری که با آنها در ارتباط است مخفی کند. در هر دو حالت بهتر است از او دور بمانید.


8 - در مراسم‌های مهم بدون شما شرکت می‌کند

مهمانی دوستانش؟ شام سالگرد ازدواج خواهرش؟ شاید حتی تولد خودش؟ گاهی‌اوقات مردی می‌خواهد استقلال خود را حفظ کند و گاهی دیگر می‌خواهد مطمئن شود ممکن است دلیل این رفتارش این باشد که نمی‌خواهد خیلی شما را درگیر خانواده و دوستانش کند تا وقتی که خواست رابطه‌اش را راحت‌تر با شما بر هم بزند. در این صورت باید بدانید که خیلی برای او باارزش نیستید. شما هم راه‌های بهتری برای گذراندن وقتتان دارید -- با دوستان و خانواده خودتان که دوستتان دارند. 


9 - از هرگونه برنامه‌ریزی برای آینده --چه کوتاه مدت و چه بلندمدت-- با شما خودداری می‌کند

آیا این مرد شما را در حاشیه‌های زندگی خود نگه می‌دارد؟ برای تعطیلات آخر هفته خود جدا از شما برنامه می‌گذارد؟ اگر فقط قرارهای لحظه‌آخری با شما می‌گذارد، و بیشتر وقت خود را با دوستانش برنامه‌ریزی می‌کند، آنقدرها به شما علاقه‌مند نیست. ببخشید ولی شما لیاقت بهتر از اینها را دارید.


10 - برنامه‌های شما را در لحظه آخر کنسل می‌کند

این هم یک نشانه مشخص دیگر است که یعنی ارزشی برای شما و وقتتان قائل نیست. برای کسی که ارزش شما را می‌داند جا بگذارید.


11 - درگیر زنی دیگر است

این مرد ممکن است بگوید دوستتان دارد اما اگر واقعاً درگیر زنی دیگر باشد، نمی‌تواند همه عشق خود را وقف شما کند. این مرد را باید با دیگری شریک شوید، چطور می‌توانید چنین چیزی را تحمل کنید؟ بدتر اینکه حتی اگر آن زن را بخاطر شما ترک کند، به آن زن دروغ گفته است. به شما هم دروغ خواهد گفت. مطمئناً شما هم خواستار این نیستید. پس قوی باشید و سراغ مرد دیگری بروید. 


12 - چندان علاقه‌ای به ایجاد صمیمیت به شما نشان نمی‌دهد

اگر زندگی احساسی تان با این مرد ضعیف است، می‌خواهد به شما بگوید که بدون شما هم اموراتش می‌گذرد. این رفتار بسیار توهین‌آمیز، خسته‌کننده و کمی ناجوانمردانه است. شما به آن نیازی ندارید. هر کاری که فکر می‌کنید برای خودتان بکنید و مردی را پیدا کنید که باعث شود احساس جذابیت کنید.


13 - ناپدید می‌شود

وقتی مردی را روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها بدون هیچ توضیحی نمی‌بینید، یعنی آنقدرها به شما علاقه ندارد. ممکن است با کسان دیگری در ارتباط باشد یا نمی‌خواهد وقتش را با شما بگذراند. اگر شما به چشم آن مرد چندان جذاب نباشید، باید وقت گذاشته و کسی را پیدا کنید که تحسینتان کند. وقت، انرژی و عشق شما ارزشش را دارد.


14 - تشویقتان می‌کند با افراد دیگری قرار بگذارید

این یک علامت مطمئن است که نشان می‌دهد او می‌خواهد کاملاً آزاد باشد و اصلاً به فکر متعهد کردن خود نیست. احتمالاً شما هم نمی‌توانید او را تغییر دهید، پس چرا باید وقتتان را تلف کنید؟ هیچ مردی ارزشش را ندارد. شما لیاقت مردی را دارید که بخواهد با شما وقت بگذراند و طبق شان‌تان با شما رفتار می‌کند. کسانی هستند که با کمال عشق و احترام با شما رفتار خواهند کرد. اگر طرف‌مقابل شما خیلی از این رفتارها را از خود نشان دهد، باید این نشانه را گرفته و حتی یک دقیقه دیگرتان را هم برای او تلف نکنید. شما لیاقت بهترین‌ها را دارید. خوب بگردید تا کسی را پیدا کنید که واقعاً شایسته شما باشد.


عروس خانم های عزیز  می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.


http://healthyfooddiet.blogfa.com/


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


چطور نامزدم را بشناسم؟


او نه یک غریبه کشف نشدنی است و نه همسر بی چون و چرای آینده شما! مردی که در جلسه خواستگاری امروز جواب بله را از زبان شما شنیده، تنها نامزدتان است. کسی که قرار است چند ماه از شما فرصت بگیرد و به شما فرصت دهد تا یکدیگر را بیشتر بشناسید و جاده را برای رسیدن به یک مقصد مشترک صاف کنید. پس به جای آنکه روزهای نامزدی را به چشم یک بازی سرگرم کننده و خاطره ساز ببینید، از آن به عنوان یک فرصت تکرار نشدنی استفاده کنید و در این ماه ها، برای فهمیدن همه پیش نیازهایی که برای رفتن زیر یک سقف به آنها نیاز دارید تلاش کنید. عجله نکنید و فرصت را هم نسوزانید. شما در سرنوشت‌سازترین روزهای زندگی‌تان به سر می‌برید. قدر این فرصت را بدانید.

تند و کند پیش نروید
قبل از آنکه به نامزد شدن با خواستگارتان فکر کنید، یک‌بار دیگر تعریف این دوره را در ذهن خود مرور کنید. از یاد نبرید که دوران نامزدی، دوران شناخت است، پس این دوره را با شتاب سپری نکنید.  بررسی‌ها نشان داده است که نحوه استفاده بهینه از این دوران می‌تواند تأثیر بسیار زیادی بر زندگی زناشویی داشته باشد و به همین دلیل است که گفته می‌شود مدت دوران نامزدی نباید خیلی کوتاه باشد. در این دوره قرار نیست تنها دلبستگی و وابستگی ای به فرد مقابل‌تان پیدا کنید، بلکه باید شما و نامزدتان به حد قابل قبولی از تعهد، مسئولیت‌پذیری، ثبات روانی و عاطفی و رضایت از ارتباط رسیده باشید تا بتوانید پرونده این دوره را ببندید و به خانه بخت بروید.

ماسک نزنید
یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات جوانان این است که در برخورد با نامزد خود، سعی می‌کنند چهره‌ای از خود نشان دهند که بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر سعی می‌کنند، نقش فرد ایده‌آل نامزد خود را بازی کنند.

اگر از جمله کسانی هستید که سعی می‌کنند نقش بازی کنند و خود واقعی شان را نشان ندهند، به خود بی احترامی کرده اید. مثل این است که به روح و روان خود بگویید: «من از آنچه که هستم شرمسارم، بنابراین تا زمانی که این فرد را به چنگ آورم، خود واقعی ام را پنهان می‌کنم. بعد از آن خود را از آن اتاق بسته بیرون می‌آورم.» ممکن است با نشان ندادن خود واقعی‌تان، موقتاً عشق کسی را به‌دست آورید، اما با این کار، فرصت تجربه یک عشق واقعی را از خود خواهید گرفت.

خود بودن یکی از قدرتمندترین عواملی است که به شما کمک می‌کند فرد مناسب‌تان را جذب کنید. هر قدر بیشتر خودتان باشید، آرام‌تر و واقعی تر خواهید بود. هر قدر واقعی‌تر و آرام‌تر باشید، نامزد شما در کنارتان احساس راحتی و آرامش بیشتری می‌کند و می‌خواهد بیشتر در کنارتان باشد تا جایی که بدون شما نمی‌تواند زندگی کند.

از خط قرمز رد نشوید
دوران نامزدی دوره آشنایی است و پس از این دوره، با 2 گزینه منطقی روبرو هستید؛ یکی تایید و دیگری رد انتخاب. قرار نیست که در این دوران تنها به دنبال تأیید انتخاب‌تان باشید و با قطعی دانستن تصمیم تان، بیشتر از آنچه که برای شناخت فرد مقابل‌تان لازم است به او نزدیک شوید. قرار نیست در این دوره کوتاه، همه آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه می‌کنند را تجربه کنند. پس مراقب خط قرمزها باشید تا در صورت ختم نشدن این دوره به زندگی مشترک، بیش از اندازه آسیب نبینید. کم نیستند دختر و پسرهایی که به‌خاطر بیش از حد گسترده کردن ارتباط‌شان در دوران نامزدی، فشار و اجبار بسیار زیادی را برای ازدواج احساس می‌کنند و با این فشار و اجبار، نامزدی را از حالت طبیعی انتخاب خارج می‌کنند. 

او را تغییر ندهید
شما کسی را می‌توانید برای ازدواج انتخاب کنید که همان‌طور که هست برای‌تان قابل پذیرش باشد. گاهی با وجود آنکه متوجه ناهنجاری‌ها، تفاوت‌های اساسی و مشکلات رفتاری در طرف مقابل می‌شوید، فکر می‌کنید که می‌توانید او را تغییر دهید و این مسائل را نادیده می‌گیرید. 

باید بدانید، مهم‌ترین شرط اساسی برای تغییر، خواست و اراده خود فرد است. گاهی اوقات شما با این تصور که در آینده می‌توانید نامزدتان را وادار به تغییر کنید، بعضی از جنبه‌های مهم رفتاری و شخصیتی وی را نادیده می‌گیرید. اما باید بدانید تغییر اتفاقی ارادی، تدریجی و دشوار است. مهم‌تر اینکه اگر نامزد شما تمایلی به تغییر رفتارش نداشته باشد تلاش شما بی‌نتیجه و ناراحت کننده است.

با تردیدها شوخی نکنید
گرچه شما و نامزدتان تازه با هم آشنا شده‌اید و طبیعی است که در مورد بعضی از مسائل زندگی با هم کمی تعارض و اختلاف نظر داشته باشید اما نباید فراموش کنید که هیچ مشکلی با گذشت زمان خود به خود حل نمی‌شود. درست اســـت که شما با گذشت زمان با خصوصیات اخـــلاقی و روحیات نامزدتان بیشتر آشنا می‌شوید اما آشنایی به تنهایی برای حل مسائل کافی نیست، تنها در صورتی که شیوه‌های حل مشکل را بیاموزید و با نامزدتان تمرین کنید، می‌توانید به داشتن یک زندگی مشترک موفقیت آمیز امیدوار باشید.

گاهی هم دچار تردیدهایی در ازدواج می‌شوید اما به دلایلی، این تردیدها را نادیده گرفته و سریع تصمیم به ازدواج می‌گیرید. در چنین شرایطی تردیدها را بررسی و بر آنها غلبه کنید. با یک بررسی دقیق بفهمید که این تردیدها ناشی از حساسیت بی مورد و بیش از حد شماست یا از یک خطر جدی خبر می‌دهد؟ گاهی شما متوجه برخی مشکلات ارتباطی و رفتاری نامزدتان می‌شوید اما به دلیل این تصور غلط که دوران آشنایی پیش از ازدواج، باید بهترین دوران زندگی باشد و بدون کوچک‌ترین ناراحتی و جر و بحثی تمام شود، از این علائم نگران کننده به سادگی می‌گذرید یا به دلیل علاقه شدیدی که به نامزدتان دارید و دوست ندارید کوچک‌ترین ناراحتی را به او تحمیل کنید، اعتراضی نمی‌کنید . گاهی هم چون هنوز با او کاملاً راحت نیستید، ابراز ناراحتی نمی‌کنید، اما اینگونه واکنش‌ها نه تنها موجب بهبود رابطه شما نمی‌شود بلکه به مرور این رابطه را از هم می‌پاشد.

گوش‌های‌تان را نگیرید
منشا بسیاری از مشکلات دوران نامزدی، ناتوانی افراد در گوش دادن است. گاهی نامزد شما چیزی می‌گوید و برداشتی که شما از حرف او می‌کنید، آن قدر ناخوشایند است که تا چند شب خواب به چشم‌تان نیامده و حتی در مورد انتخاب‌تان دچار تردید می‌شوید، در صورتی که او هیچ منظوری نداشته است. بهترین راه برای رفع این سوء تفاهم، این است که زمانی که نامزدتان صحبتی می‌کند، به جای اینکه برداشت خاصی از گفته‌های او در ذهن خود بپرورانید، ذهنیت خود را با او در میان بگذارید تا بفهمید که آیا به خوبی متوجه منظور او شده اید یا خیر.

یکی از بهترین شیوه‌هایی که می‌تواند در دوران نامزدی باعث افزایش علاقه بین 2 فرد شود، خوب گوش دادن است. وقتی خوب گوش می‌دهید طرف مقابل‌تان را بهتر درک می‌کنید، با او همدل می‌شوید و از روابط خود بیشتر لذت می‌برید و به جای ذهن خوانی، می‌فهمید که نامزدتان چه منظوری از بیان آن مطالب داشت. گوش دادن نوعی تعهد برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه است، پس از تعصبات، سلیقه‌ها و نیازهای خود بکاهید و از زاویه دید فرد مقابل به مسائل نگاه کنید تا بتوانید از این ارتباط بیشتر بهره ببرید. 
اولین قرار ملاقات

رازهای‌تان را فاش نکنید
هرچند لازم است که شما با نامزدمان صادق باشید، اما هر انسانی در زندگی خود، اسراری دارد که باید در نگهداری آنها کوشا باشد. برخی از این اسرار، مربوط به خودتان و برخی مربوط به خانواده یا افراد دیگر است. پوشیده ماندن این اسرار به خاطر حساسیت و ضرر احتمالی صاحب راز، ضروری است.
یکی از نشانه‌های بلوغ فکری آن است که برای تداوم روابط زناشویی، تمامی اسرار خانوادگی خود را برای نامزدتان بازگو نکنید. بازگو کردن برخی مشکلات در دوران قبل از نامزدی تنها باعث مشوش شدن ذهن او می‌شود. گرچه گفتن برخی مسائل به نامزدتان ضروری است، مثلا اگر احتمالا تجربه نامزدی ناموفقی در گذشته داشته اید، بدون ذکر جزئیات به طرف مقابل‌تان بگویید، اما مشکلاتی که با خانواده داشتید که عنوان کردن آنها به دیدگاه نامزدتان نسبت به آنها خدشه وارد می‌کند، (مانند کمبودهای زندگی، رنج‌ها و سختی‌هایی را که متحمل شده‌اید و...) را بهتر است بازگو نکنید.
اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته‌اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده‌اید، لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل شما اثر سوء بگذارد یا حتی برخی از قابلیت‌های فعلی‌تان از سوی نامزدتان نادیده گرفته شود. اگر گمان می‌کنید که مطرح کردن برخی از رازها ضروری است، آن را برای نامزدتان بازگو کنید اما سعی کنید وارد جزئیات نشوید و مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید.


نقطه پایان یک رابطه کجاست؟


ابتدای رابطه، وقتی نامزدتان جمله های شما را تمام می کرد لذت می بردید و برایتان بسیار هم جالب بود اما اکنون پس از گذشت هشت هفته، این کار او نه تنها دوست داشتنی نیست که موجب عصبانیت شما هم می شود. 
یا به طور مثال، در طول ماه اول رابطه میان دو نفر با اینکه تلفن های طولانی مدت با هم داشته اید و بیشتر بعد ازظهرها را با هم بیرون بوده اید اما متوجه می شوید که به علایق و گذشته یکدیگر هیچ حس کنجکاوی ندارید. این مساله چندان خوشایند نیست. با خود تصور می کنید، نکند برای او این چیزها اهمیتی ندارد و این رابطه فقط برایش نوعی سرگرمی است؟

باید با نگاه تیزبین و حواس جمع و البته صداقت و انسانیت بررسی کنید، ببینید آیا رابطه ای که فقط دو ماه است آغاز کرده اید ارزش ادامه دادن دارد یا خیر؟ برای این منظور مسایلی هست که باید به آنها توجه کنید:

هنگامی که عادت های عجیب و دوست داشتنی آزار دهنده می شوند ...
گاهی دو طرف رابطه سعی می کنند از مسایلی که تصور می کنند تاحدی آزار دهنده است چشم پوشی کنند زیرا مسایل دیگری میان آنها برقرار است که دوست دارند به رابطه شان ادامه دهند. برخی از مردم اعتقاد دارند اصولا مسایلی که از همان ابتدا کمی آزاردهنده هستند، خصلت های شخصیتی فرد است و گاهی باید آن را نادیده گرفت. اما گاهی پس از گذشت زمانی، آن حس جدید بودن از بین می رود و ایرادها یا نکات منفی افراد برای طرفین آزار دهنده می شود و برای چشم پوشی از ایرادهای یکدیگر هم دلیل خاصی هم پیدا نمی کنند.
مثلا اگر یکی از دو طرف همیشه دیر سرقرار حاضر شود شاید یکی دو ماه اول قابل تحمل باشد اما پس از دو ماه مسلما طرف صدایش در می آید و به این مساله اعتراض می کند.

تعیین نقطه پایان برای رابطه نوعی دوره آزمایشی کاری است
انسان ها با هم دوست می شوند یا ازدواج می کنند تا در کنار هم به کمال برسند. بهترین دوستی، رابطه ای است که موجب رشد روحی و فکری شما بشود. اگر دوست شما نتوانست در همان مدت کوتاهی که در کنار هم هستید آموزه ارزشمندی برای شما داشته باشد باید با احتیاط بیشتری این دوستی را ادامه دهید. سعی کنید به دوره ابتدایی آشنایی خود همچون دوره آزمایشی کاری نگاه کنید.

قرار گذاشتن و بیرون رفتن شما همچون ارسال رزومه برای شرکت مورد نظر است. در طول قرارها می توانید تا اندازه ای طرف مقابل را بشناسید. پس از گذشت دوماه افراد اطلاعات بیشتری از خود در اختیار طرف مقابل قرار می دهند. مثلا در مورد اعتقادات، عقاید، ارزش ها، ارتباط های قبلی، سرگرمی ها، علاقه مندی ها و اهداف او در زندگی اطلاعات کسب می کنید. در این زمان می توانید تصمیم بگیرید آیا رابطه را ادامه دهید یا باید در همین جا به آن پایان ببخشید.

مراقب نشانه های از بین رفتن علاقه باشید
گاهی یک بحث و ناراحتی یک طرفه باعث می شو تا رابطه خاتمه پیدا کند. گاهی هم هر دو طرف علاقه شان کم می شود و این دوران آزمایشی را پایان می بخشند و به آن به چشم تجربه ای در زندگی نگاه می کنند. مثلا مردی که به ادامه دوستی کوتاه مدت خود علاقه ای ندارد سعی می کند خود را درگیر کار نشان دهد تا کمتر با هم تلفنی صحبت کنند. یا شب ها با دوستانش برنامه ریزی می کند تا با طرف مقابل بیرون نرود. با ادامه این کارها مسلما طرف مقابل نیز دلزده و خسته می شود و این رابطه به تدریج از بین می رود.

تصور آینده رمانتیک در کنار یکدیگر
اگر احساس کردید به ادامه رابطه نوپای خود علاقه ای ندارید یا شاهد تفاوت های بسیاری میان خود و طرف مقابل هستید، سوال های زیر را از خود بپرسید و ببینید آیا این  رابطه ارزش ادامه دادن و سرمایه گذاری دارد:

1 - صدای درونی شما در این رابطه چه می گوید؟
هنگامی که در رابطه ای دچار سردرگمی می شوید شاید ساده ترین کار مشورت با دوستان باشد. اما فقط خودتان هستید که می دانید بهترین چیز برای شما چیست. البته نباید صدای قلب خود را با صدای ترس هایتان اشتباه بگیرید (دیگر کسی با این مشخصات پیدا نمی کنی یا تو خیلی دیرپسند و ایرادگیر هستی). برای اینکه تصمیم درست اتخاذ کنید این سوال ها را از خود بپرسید: من از این رابطه چه می خواهم؟ آیا واقعا دوست دارم با این فرد ادامه دهم؟ آیا به او اعتماد دارم؟ آیا از اینکه زمانم را با او صرف کنم خوشحال هستم؟

2 - فقط به رفتارهای طرف مقابل توجه کنید و ببینید ایا صادقانه و از ته دل است؟
چند دقیقه وقت بگذارید و به زمان هایی که با یکدیگر بوده اید، فکر کنید. مانند اینکه فیلمی بی کلام تماشا می کنید. آیا او با بزرگواری و صداقت با شما رفتار می کند؟ آیا مسایلی که با آنها موافقت کرده است را انجام می دهد؟ اگر فردی قابل اعتماد باشد باید حرف و عملش با هم یکی باشد.

3 - در نخستین بحث و دعوای خود، هر دو طرف چگونه آن را مدیریت کرده اید؟
آیا مشکلات را به نحوی که برای هر دو طرف قابل قبول و احترام باشد برطرف کرده اید؟

4 - آیا هر دو به دنبال مسایل مشترک در زندگی هستید؟
اگر دوطرف نگاه و انتظارات مشابه در زندگی نداشته باشند با مشکلات بسیاری در زندگی روبه رو خواهند شد.

5 - می توانید تصور کنید یک ماه، یک سال یا ده سال آینده را در کنار این فرد سپری کنید؟
شاید اگر همین امروز به رابطه ای که دوست ندارید، خاتمه بدهید بسیار بهتر باشد. اما اگر هر دو طرف احساس می کنید این رابطه همان است که دوست دارید و موجب شادی و آرامش شما می شود، باید سعی کنید با هوشیاری و صداقت این رابطه را ادامه دهید.

چطور از شوهرم جدا شوم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


ازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقد و زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید. به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه می کنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران امزدی و عقد را به سلامت طی کنند و به خانه بخت بروند.


با این حال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.
با این حال این نسخه ای برای همگان نیست و شاید زوج هایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج می کنند و یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی می سازند. پس تصمیم با خودتان است.

چراغ های قرمز : شاید لازم باشد جدا شوید
اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماری های جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که می توان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و ... صحبت کنید. 

1 - ابتلا به بیماری های سخت 
بعضی از بیماری ها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماری ها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماری ها عبارتند از: ایدز، هپاتیت C، تومور و سرطان های کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماری های سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند. وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار ساده ای نیست. ضمن اینکه بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت C به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماری ها بدهد.
 
2 - تشخیص اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی از جمله بیماری های عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر می گذارد و شایع ترین سن ابتلا بین 15 تا 30 سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجان های بیمار ایجاد می کند و در مرحله حاد فعالیت های هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد.
نشانه های بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریه های شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی می شود. آنها معمولا چیزهایی را می بینند و می شنوند که برای بقیه قابل رۆیت و شنیدن نیست.
برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عده ای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.

3 - اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر
معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمی شود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمی توانند عملکرد طبیعی داشته باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛ چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمی شود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمی توان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.

4 - فاش شدن بزهکاری
انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بفهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم می تواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.
 
چراغ های نارنجی : حتما باید مشاوره کنید
افراد مبتلا به برخی بیماری های جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام.اس
این دسته از بیماری ها به سختی خوب می شوند و همین مسئله باعث می شود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماری ها زندگی می کند، خسته کننده شود. اینها با یکسری محدودیت ها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.
 
1 - پارانویا 
ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایع تر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک می کند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر می کند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستند و خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.

2 - اختلال شخصیت مرزی
این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانه هایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاع های مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگی های مهم این اختلال است.
اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در می گیرد یا اتفاق جزیی می افتد؛ بلافاصله دست به خودکشی می زنند تا دیده شوند.
 
3 - اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی)
اینها هم جزو تهدیدکننده ها محسوب می شوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیت های نمایشی هم در مردان و هم زنان دیده می شود ولی در خانم ها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیت های ذهنی و بیرونی دور می شود و اصلا هویت خود را فراموش می کند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار می شودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار می گیرد و خود را چیز دیگری نشان می دهد.
 
4 - دست بزن
هر چند تنش ها و بحران های موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی می شود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمی تواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.
 
5 - اختلاف دو قطبی
پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگی های اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون ها کار را شروع می کنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می خوابند و همیشه احساس خستگی می کنند اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمی خوابند اما هیچ وقت احساس خستگی نمی کنند.
 
6 - وسواس
وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث می شود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانه هایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده می شود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانهگیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و ... نشان می دهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده می شود که نکند او دیوانه شده باشد.

موفقیت در ازدواج دوم

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


یکی از مهم ترین نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که می تواند تاثیرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.


اکثر کسانی که ازدواج اولشان به دلیل طلاق یا فوت همسرشان نتیجه ای نداشته است، ماه های اول یا حتی چند سال اول قاطعانه می گویند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادی که طلاق می گیرند به واسطه سختی هایی که کشیده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بی تمایلی می کنند.
اکثر این افراد مدتی بعد دوباره تصمیم به ازدواج می گیرند، اما به دلیل یک تجربه ناموفق طبیعتا برای ازدواج دوم با محدودیت های ویژه ای روبه رو هستند.
متاسفانه برخی افراد وقتی می خواهند دوباره ازدواج کنند، بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا حتی برای رو کم کنی همسر سابق و خانواده اش یا رفع نیازهای عاطفی، جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب و فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد می دهند. در حالی که کسی در ازدواج مجدد موفق تر است که بتواند فارغ از ازدواج اول با انگیزه های سالم و بهتری دست به انتخاب بزند.

خصوصیات مشترک در همه ازدواج های دوم
کسانی که دو بار ازدواج می کنند ، معمولا دارای خصوصیات مشترکی هستند. از جمله این که خودشان را بی تقصیر می دانند در حالی که در هر طلاقی طرف بی تقصیر وجود ندارد.
اما با گذشت زمان و ورود به زندگی مشترک، تمام ایرادهایی که در همسر سابقشان وجود داشته، این بار در زندگی جدیدش جستجو می کنند. در حالی که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائل کوچک نبود.

هر فردی پس از طلاق به ایراد و اشکال طرف مقابل بیشتر تاکید و تکیه می کند. تجربه نشان داده بیشتر افراد بعد از ازدواج مجدد به دنبال عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند، توجه چندانی نمی کنند. رفتار و رویه زندگی گذشته نیز به طور معمول در زندگی مشترک آینده تکرار می شود. رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک اول و دوم از ثبات و پایداری نسبی برخوردار است.

مشکلات حل نشده با همسر سابق
یکی از مهم ترین نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که می تواند تاثیرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.

نکته: متاسفانه ازدواج های دوم بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا رفع نیازهای عاطفی جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب انجام می شود

البته این امر در همه ازدواج های مجدد اتفاق نمی افتد.به هر حال زندگی هایی که منجر به طلاق شده دارای مجموعه ای از تعارض ها، مشکلات و درگیری هایی بوده که کار را به طلاق کشانده است. مقداری از این مشکلات پس از جدایی و به دلیل نبود همسر به مرور زمان فراموش می شود، اما برخی مسائل همچان پابرجا می ماند. درصد قابل توجهی از این مشکلات به دلیل فرزندان ازدواج سابق است. بعضی از این مشکلات از طریق فرزندان به دلیل حل نشدن مشکلات بین والدین و فرزندان به زندگی جدید سرایت می کند.
همچنین مقدار قابل ملاحظه ای از رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک از طریق برخورد با همسر سابق آشکار می شود.
به عبارتی پنهانی ترین رفتار فرد در برخورد با همسر سابق خود را نشان می دهد. مثلا ممکن است فرد پنهان کاری هایی در ازدواج دوم داشته باشد که با پرس و جو می توان تا حدودی به شناخت دست یافت.
نه تنها در ازدواج دوم بلکه در اولین ازدواج نیز نامزدی ها و عقدهایی که به هم خورده است باید مورد بررسی قرار گیرد.

عشق و ازدواج دوم
هر زن و مردی به ارتباطی لطیف و عاشقانه با همسر نیاز دارد. حتی همسرانی که به عشق نیازمندند به طور نسبی مشکلات و اختلافاتی با یکدیگر دارند، اما این اختلافات کمرنگ تر از عشق میان آنهاست.
برخورداری از ارتباطی عاشقانه با همسر، احساسی بسیار ارزشمند است. این اتفاق می تواند در ازدواج دوم نیز رخ دهد.
یکی از معیارهای سنجش موفقیت در ازداوج دوم، ارتباط عاشقانه و موفقی است که بین زن و شوهر به وجود می آید. این افراد عبارت « گل بی عیب خداست » را کاملا درک کرده اند.
همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.

دیگر شرط موفقیت این دسته از افراد بسته به این است که فرد یک بازه زمانی قابل قبولی را سپری کرده باشد، در حالی که یکی از دلایل شکست در ازدواج دوم همین بازه زمانی است، چرا که هنوز مشکلات روحی و روانی فرد پابرجاست در حالی که زندگی مشترک قبلی بسته شده است.
همچنین کسانی که به ازدواج مجدد اقدام می کنند، اگر دارای فرزند باشند، شرایطشان کمی متفاوت است. این افراد به دلیل داشتن فرزند، دیرتر ازدواج می کنند. برخی از آنها نیز بعد از بزرگ شدن فرزندانشان به ازدواج مجدد اقدام می کنند.

با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟
معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.
نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است، فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.
چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.
حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.



اشتباه دیگر افراد را در این مورد مجبور کردن فرزند بویژه در سنین کم به گفتن «مامان» یا «بابا» به شخص تازه وارد در خانواده می داند.

گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.

کودکانی که پدر و مادرشان به علت جدایی اقدام به ازدواج مجدد می کنند، شرایط سخت تری را می گذرانند، زیرا کمتر حاضر به پذیرش عضو جدید خانواده می شوند.
بهتر است در این مورد تصمیم را به عهده خود کودک بگذاریم و به او زمان بدهیم تا بتواند با این مساله کنار بیاید.

تعریف دوران نامزدی از دید عرف و شرع

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

 http://maktoobshop.com/

در مبحث نامزدی چند بحث مطرح می شود :


  1- تعریف دوران نامزدی از دید عرف وشرع


2- حد و مرز های این دوره


3-ضرورت این دوره ومدت زمان مناسب آن


4- تفاوت آن با دوره های دیگر زندگی


5- مشکلات این دوره


6- راه حل هایی برای برطرف کردن مشکلات


مبحث اول : تعریف دوران نامزدی از دید عرف و شرع 

از دید شرع که عرف هم این دیدگاه را پذیراست ، دوران نامزدی فاصله ای بین عقد و عروسی دختر خانم و آقا

پسر است. بنابراین از دید عرف در این دوره دو طرف به یکدیگر محرم و حتی به عبارت بهتر میتوان گفت زن و شوهر هم هستند .

نکته ی دیگر که قابل توجه است در حال حاضر عرفی به میان آمده که دوره ی نامزدی را در حقیقت فاصله ی بین خواستگاری، یا به عبارتی بله برون و جاری شدن خطبه ی عقد می داند که در این صورت دو طرف نه تنها زن و شوهر و محرم یکدیگر نیستند بلکه کاملا به یکدیگر، نامحرم هستند  و می توان گفت در این صورت فقط  دوطرف به قول معروف شیرینی خورده ی هم و یا اسمشان روی هم است . البته این در اسلام هیچ گونه قیدی ندارد و خانواده ی دو طرف یا دختر و پسر از نظر شرعی طبق چنین مراسمی مقید به چیزی نیستند و اگر دختر در همان دوران که به اصطلاح شیرینی خورده کسی است با کس دیگری عقد کند و یا بالعکس ، کسی نمی تواند آنها را از نظر شرعی محکوم کند بلکه آنها تنها کار خلاف عرف انجام دادند و زیر قولشان زدند .


مبحث دوم : حد و مرزهای این دوره


تا به این جا دوران نامزدی به دو دسته تقسیم شد : یکی دورانی که دختر و پسر به واسطه خطبه ی عقد به یکدیگر محرم می شوند.

دومی هم دورانی که دختر و پسر کاملا به هم نامحرمند و فقط طی مراسمی نامزد هم شدند .

 البته ازدید ما و کسانی که مبحث دوران نامزدی را مطرح می کنند این دوران مربوط به همان افراد دسته ی اول است . و در حقیقت میتوان عبارت اصلی و تقلبی را به این دو دسته داد ولی ما در اینجا ، چون درباره ی دسته ی دوم هم سوالات بسیار است به هرد دو دسته می پردازیم.

گفتیم دسته ی اول به عبارت بهتر زن و شوهر هم به حساب می آیند و لی خب همان گونه که در کتب فقهی ما آمده زن و شوهر نسبت به یکدیگر حقو ق و وظایفی دارند . آیا این حقوق و وظایف در این دوره هم صدق می کند؟

در این جا به سرا غ مراجع می رویم تا وظیفه اصلی را پیدا کنیم البته به این نکته هم باید توجه داشته باشیم دین جامع اسلام در مسایل و احکام برای عرف جایگاه والایی قرار داده و در این مباحث عرف هم اهمیت ویژه دارد .

  پرانتز باز  (وظایف شوهر به همسر :1- تهیه غذا و لباس و منزل و لوازم دیگر (نفقه ) 2- پرداخت مهریه ی معین . البته به غیر مهریه حقوق زن برمرد تا وقتی است که زن نیز به وظایف خود در قبال شوهرش عمل کند.

وظایف زن نسبت به همسر :1- نباید بدون اجازه ی شوهر از خانه بیرون رود 2- باید خود را برای هر لذتی که او میخواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از نزدیکی کردن او جلو گیری نکند .    منبع .مساله 2412 توضیح المسایل ) پرانتز بسته          

طبق نظر بعضی از مراجع بزرگوار، این حقوق و وظایف در دوران عقد که دختر در خانه ی پدر به سر می برد صدق نمی کند یعنی همان گونه که بر مرد واجب نیست نفقه ی همسرش از غذا و لباس و... گرفته را بدهد بر زن هم لازم نیست برای بیرون رفتن از مرد اجازه طلبد و یا در حق او تمکین کند. البته بعضی دیگر از مراجع نظراتشان متفاوت می باشد که در اینجا زحمت خودمان را می طلبد که به دنبال نظر مرجع خودمان برویم و به آن عمل کنیم.

اما دسته ی دوم : افرادی که بدون هیچ صیغه محرمیت و صرف یک مراسم به نامزدی هم درآمدند .در واقع هیچ نوع محرمیتی باهم ندارند و کاملا از هم نامحرمند و هرگونه روابطی در این شرایط از نظر شرعی اشکال دارد و گناه است .در واقع حد و مرز این دوره همان حدود شرعی بین زن و مرد نامحرم است و هیچ فرقی ندارد  و حتی نمی توانند به قصد لذت به یکدیگر نگاه کنند و یا با هم شوخی های مفسده دار انجام دهند . ولی صحبت کردن در صورتی که بدون عشوه باشد و مفسده آمیز نباشد ، اشکال ندارد. ولی پیشنهاد می شود برای لذت بردن از این دوره و آلوده نکردن خود و رهایی از دام شیطان با  عقد موقت محرم شوند.


مبحث سوم : ضرورت این دوره ومدت زمان آن


1- زن و شوهر بعد از مرحله ی اولیه خواستگاری و شناخت تا حدودی کامل از هم و انتخاب هم به عنوان شریک زندگی، نیاز دارند تا با هم آشنایی بیشتر و ملموس تر پیدا کنند و با روحیات و اخلاق و دیدگاه های هم بیشتر آشنا شوند. در حقیقت ، این آشنایی و شناخت در دوران نامزدی ، تکمیل کننده ی شناخت مرحله ی گزینشی است، آن گاه در پرتو این آشنایی نزدیک و کامل ، خود را برای تفاهم و سازگاری در زندگی مشترک ، آماده می کنند. آن شناخت ، برای«انتخاب » بود و این شناخت ، برای « تفاهم و سازگاری».


2- اگر کسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح کند ، یا صفت و حالتی را در او ایجاد کند، بهترین دوران برای این « اصلاح و تغییر و تربیت »، دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصی قائلند . در نتیجه پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینه ی تحول و تغییر و اصلاح ، مساعدتر. ( اما نباید از یاد برد که نمی توان فردی را که سال ها به شیوه و عادت خاصی خو گرفته ، اساساً و به طور کلی تغییر داد و متحول کرد؛ بنابراین ، منظور اصلاح و تغییر در اصول بنیادین فرد نیست)


3- از شرط های اصلی سعادت در زندگی زناشویی ،« محبت » است و زمینه ی آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی ، بهترین فرصت برای افزایش و تحکیم محبت است. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا کاهش آن ، مؤثر است.


بنابر این  تا الان سه ضرورت «شناخت»، «اصلاح »و« محبت » را برای این دوره در نظر گرفتیم.


 4- از ضرورت های دیگری که میتوان برای این دوره برشمرد ، مسایلی است که جوانان مجرد ما به آنها نیاز دارند ولی به دلایلی روبه مساله ازدواج نمی آورند و سعی دارند نیاز های خود را به گونه ای دیگر برطرف کنند .

سن جوانی و نوجوانی سنی پر از حساسیت و احساس تنهایی و دلگیری و... است در حقیقت هر فردی با به پاگذاشتن در این خطه از زندگی دچار یک سری احساساتی می شود و یک سری نیاز ها در فرد جوان شکوفه می کند . غریزه ی مهر طلبی انسانی در کودکی با نوازش ها و محبت های فراوان پدر و مادر ارضاء می شود ، ولی در جوانی که ما شاهد افزایش نیاز این غریزه می شویم ، به دنبال پناهگاهی می گردیم تا در آن نیازمان را برطرف کنیم ، تا درآن آرامش یابیم ، تا در آن محبت های گمشده مان را پیدا کنیم .

در تکاپوی یافتن گمشده و یا پناهگاه آرامش ، به هزار و یکی مشکل برمی خوریم ؛ یافتن یک طرف و رسیدن طرف دیگر .

اگر علت اصلی فساد  دربعضی از جوانان را بخواهیم قطعا با پدیده ای به نام بیکاری ، بی پولی وسخت گیری بیجای خانواده ها و... مواجه میشویم . هیچ جوانی دوست ندارد پا روی فطرت پاکش گذارد و از حدود انسانی اش خارج شود و خود را آلوده سازد ولی هنگامی که هیچ چیزی مطابق میلش نشود و همه ، حرفی به غیر از تمایلات و خواسته های او بزنند،   ناچار پاکی ذاتش را فدا میکند و از حریم ها پا فرا می نهد ، تا شاید آرام گیرد ، شاید به آرامشی کوتاه و بی معنا دست یابد اما در مقابل چه چیز ها که فدا نکرده ؟!!

اما پدیده ی نامزدی و عقد که خدای مهربان در پیش روی آدمی نهاده را چرا فراموش میکنیم ؟ چرا بر جوانانمان سخت می گیریم و آنها را از این نعمت خدادادی محروم میکنیم؟ چرا راه آسان محرمیت و عقد را پیش روی آنها نمی نهیم ، تا در این دنیای پراز گمراهی، نجاتی باشیم بر جوانی پاک؟  با آسان گرفتن ازدواج و عقد میتوانیم نسل خود را از خطر بی عفتی نجات دهیم .    

اما مدت زمان مناسب :

ومدت زمان دوران نامزدی به چند اصل اساسی بستگی دارد : 1- سن دو طرف 2- عرف خانوادگی 3- آمادگی دو طرف برای پذیرش مسئولیت یک زندگی و در نهایت نظر و آمادگی خانواده های دختر و پسر .

گاه ممکن است سن دختر خانم پایین باشد ولی در شرایطی بزرگ شده که کاملا آمادگی اداره ی یک زندگی و روبرو شدن با مشکلات را دارد،  خب در این صورت لازم نیست دوران عقد را به خاطرآماده شدن برای یک زندگی ، طولانی کنند بلکه می توانند به اندازه ای که  در این دوران از هم شناخت کافی پیدا کنند ، بسنده کنند .


مبحث چهارم : تفاوت این دوره با دوره های دیگرزندگی


زندگی آدمی فراز و نشیب های بسیار دارد ، خوشی ها و ناخوشی ، سختی ها و آسانی ها و خلاصه نمی توان هیچ کس را یافت که بدون غصه و یا بدون خوشی زندگی کند . ولی دوران نامزدی یک ویژگی خاصه ای که دارد ، به خاطر بعضی ملاحظاتی که دختر و پسر و خانواده های آن دو دراین دوران انجام می دهند از خوشی ها و لذت های نسبتا بیشتری برخوردار است .

در این دوره زن و شوهر بیشتر به دنبال جذب هم هستند ، بیشتر هوای یکدیگر را دارند ، وچون ازهم دور هستند و کمتر می توانند یکدیگر را ببینند از فرصت ها برای محبت به یکدیگر بیشتر استفاده می کنند و چون هنوز تا حدودی از هم غریبه اند بیشتر به یکدیگر وخانواده ها و نظرات هم احترام می گذارند و این احترام در روابط ، می تواند خیلی تاثیر داشته باشد. و چه زیبا می توان در این دوران برای بعد ها توشه جمع کرد ، چه آسان میتوان به هم محبت کرد و احترام گذاشت و برای خود عادت کرد . و در واقع میتوانی پایه های دوران دیگر زندگی ات را این دوران محکم کنی و چه زرنگ اند افرادی که در این دوره ی نسبتا کوتاه با رفتاری خوش وعاقلانه برای خود وخانواده هایشان زندگی خوشی را رقم می زنند و چه بی فکرند افرادی که با رفتاری مغرورانه و توهین آمیز در این دوران ، زندگی را برای همیشه برای خود و خانواده هایشان تلخ می کنند . 

 

مبحث پنجم : مشکلات این دوره


این دوره هم مانند دیگر دوره های زندگی ممکن است به مشکلاتی بخورد که انسان را خسته و ناامید سازد که با کمی مطالعه و مشورت می توان آن را حل کرد .

حالا در این جا به بعضی از این مشکلات که رایج تر است می پردازیم :


1- اختلاف داماد با پدر زن : این دوره ویژگی خاصی که برای دختر خانم ها دارد این است که دختر در یک آن واحد دارای دو سرپرست و دو ولیّ می باشد ، البته این قضیه برای دختر خانم از هر کس دیگر سخت تر می باشد ولی خب ممکن است گاهی به همین ختم نشود و مشکلات بزرگتری را به وجود بیاورد .


2- اختلاف مادر شوهر و احیانا خواهر شوهر با عروس : با به عقد در آمدن دختر و پسر یک نوع علاقه ی خدادای در قلب هردو طرف به وجود می آید و در همان ساعات اولیه (با وجود این که شاید هیچ نوع آشناییت قبلی با هم نداشتند ) به یکدیگر وابستگی پیدا می کنند و این قضیه ، برای اطرافیان به خصوص خانواده داماد و کسانی که از سن بیشتر برخوردارند قابل درک نیست . و نمی توانند پسرشان را که در یک موقعیت ویژه قرار گرفته و خود را عاشق دختری میبیند که شاید فکر کند دوریش برایش غیرممکن است را، درک کنند و این ممکن است مادرو خانواده ی داماد را حساس کند وهرگونه احساسات و رفتارو محبت پسر به همسر و خانواده ی همسرش را ، افراطی برداشت کرده و اورا مسحور دختر بپندارند . و در نتیجه به رفت و آمد با عروس مایل نباشند و برای عروسشان اهمیت و احترام قائل نباشند و حتی گاهی پسر را در انتخاب بین خانواده اش و همسرش در دو راهی قرار دهند . 


3- توقعات بیجا و زیاد دو طرف از یکدیگر :

گاهی دختر و پسر نیز به جای درک  یکدیگر در این دو موقعیت بالا ، آنها هم نیز یکدیگر در فشار قرار می دهند و به قولی می خواهند آنها را امتحان کنند و یا گربه دم حجله بکشند .

در حالی که تنها به ضرر خودشان می شوند و دوران خوش عقد را بر آنها تلخ میکند . در واقع آنها از هم توقع دارند در مقابل پدر و مادرشان به خاطر همسرش بایستد .

ویا توقعات بیجایی که باعث بسیاری از اختلافات حتی خانوادگی می شود . مثل توقع در هدیه دادن هر روز و هرهفته پسر برای دختر ، رفتن مسافرت پسر ویا دختر به همراه خانواده اش ، رفتن به مهمانی بدون همسرش ، دعوت نکردن از دختر خانم و یا آقا پسر توسط خانواده هایشان ، تلفن و دیدار هرروزه نداشتن ، احیانا با دوست هایشان به گردش رفتن و یا حتی گاهی تلفن زدن ،نرفتن به رستوران ها ی گران قیمت ، و هزار و یکی بهانه ها و گیر های بیجا که نه تنها فایده ای ندارد بلکه فقط زندگی را تلخ می کند .


4- طولانی شدن این دوران و خستگی خانواده ها و دختر و پسر

با عقد درآمدن دختر و پسر دوره ای از زندگی آنها شروع به آغاز میکند . ولی هر شروعی نیاز به پایان دارد . اما متاسفانه بعضی خانواده ها ( بیشتر خانواده دختر) به دلایل مختلف ، از جمله : نداشتن خانه ی شخصی آقا پسر ، تهیه نکردن جهیزیه به موقع ، ترس از دوری از فرزندشان ، تمام شدن درس فرزندشان ، موقعیت نامناسب شغلی ، گرفتن مراسم عروسی به شیوه هایی که شنیدنش آدمی را به ترس وا می نهد چه رسد انجام آن و بهانه های دیگر مانع از رفتن این زوج جوان به زیر یک سقف می شوند . 

بعد از گذشت مدتی از دوران عقد ناخودآگاه دختر و پسر مخصوصا پسر خسته میشود و این دوران زیبا به ناراحتی می انجامد ، بعضی حریم ها شکسته می شود ، ذوق ها برای رفتن به زیر یک سقف کور می شود ، محبت ها کمرنگ و اختلاف خانواده ها فراوان می شود .

 

مبحث ششم : راه حل هایی برای این مشکلات


 در دوران عقد و به طور کلی زناشویی یچ کسی مثل دو طرف نمی توانند مشکلاتشان را حل کنند .

1- زن و شوهر می توانند با درک مقابل هم و خود را جای طرف مقابل قرار دادن بسیاری و از مشکلات و توقع های بیجا را حل کنند .

2- به یکدیگر حق بدهند و فقط دنبال ضایع کردن مقابل نباشند .

3- زن باید حواسش باشد که دوران حساسی برای خود و خانواده و همسرش در پیش رو دارد و این دختر خانم است که میتواند با رفتاری ظریف در یک آن هم نظر پدرش را که به عبارتی سرپرست اوست جلب کند و هم نظر همسرش را که شوهر و شریک او می باشد. او باید مواظب باشد آنها را مقابل هم قرار ندهد و برای هرکدام احترام قائل باشد .

4- به را حتی به خاطر تقصیرهایشان از هم عذر خواهی کنند وغرور های کاذب و بیجا را در مقابل هم بشکنند و خودشان را بالاتر و جدای از همسرشان نبینند و . شادی اورا شادی خود و ناراحتی او را ناراحتی خود بپندارند .

5- به خانواده های هم تا می توانند احترا م بگذارند و پدر و مادر همسرشان را پدر و مادر خود انگار کنند و حرف هایشان را به دل نگیرند .

6- سعی کنند هنگامی که در خانه ی کسی هستند و دیگران هم حضور دارند ، به تنهایی در جایی خلوت نکنند بلکه بیشتر در جمع حضور داشته باشند و برای خود وقت هایی را خارج از محیط خانه و دیگران قرار دهند و به هم محبت کنند.

7- مرد از هدیه دادن به همسرش دریغ نکند ، هرچند کوچک ، و در مقابل زن هم با بی اعتنایی و مغرورانه و حتی گاهی به قصد کوچک کردن همسر و هدیه اش رفتار نکند که هیچ چیزی بدتر شکستن غرور زیبای مرد نیست ، آن هم وقتی با تمام عشق و علاقه اش می خواهد به همسرش محبت کند .

8- زمان هایی را مخصوص گردش و شرکت در محفل های معنوی بگذارند که این خود در حل بسیاری از مشکلات یاریشان میدهد و به راستی آرامش بخش است.

9- پشت سر همسرشان در مقابل خانواده شان بدگویی نکنند و در پشت سر هم برای همسرشان احترام قائل باشند ولی باید مواظب باشند طوری نشود که حساسیت خانواده اش را رانگیزاند .بلکه بسیار معتدل و مناسب .

10- و هم چنین در مقابل همسرش از خانواده اش بدگویی نکند ، شاید گاهی زن یا مرد قصدشان این باشد که پیش طرف مقابل با کوچک کردن دیگران او را بزرگ جلوه دهند ولی قطعا این کا رآنها نتایج بدی را به دنبال خواهد داشت .

11- در روابط صمیمی شان که شاید هیچ کس نباشد به هم احترام بگذارند ، که احترام در زندگی حر ف اساسی می زند.

12- دو طرف سعی کنند مدت زمان این دوره را با توجه به شرایطشان از ابتدا با هم تعیین کنند و از خانواده هایشان بخواهند سخت گیری نکنند و بگذارند با جشنی ساده ولی پر محبت به خانه ی بخت روند . همان گونه که پدر و مادرهایشان از ابتدا خانه شخصی نداشتند  و کم کم با صرفه جویی و قناعت و تلاش به این جا رسیدند .

13 – نکته آخر و مهم : برای موفقیت در زندگی شان دعا کنند ، در  روابط با یکدیگر یاد خدارا فراموش نسازند و سعی کنند  زندگی را با هدفی والا آغاز کنند تا به بن بست نخورند و از راه کج به دور باشند


 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

کنترل دختر و پسر در دوره نامزدی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

 http://maktoobshop.com/


اصل مهم در دوران نامزدی، شناخت دو طرف از یکدیگر است. این شناخت شامل آگاهی لازم از تمام اجزای شخصیت طرف مقابل است؛ به گونه‌ای که جنبه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی طبقات اجتماعی دختر و پسر نزدیک به هم باشد. دختر و پسری که با هم آشنا می‌شوند و دوران نامزدی‌ را شروع می‌کنند، باید شناخت از یکدیگر را مقدم بر هر مساله دیگری بدانند و روابط‌شان بر مبنای همین اصل شکل بگیرد.


یعنی روابط دختر و پسر در دوران نامزدی باید کنترل‌شده باشد؟


البته! درست است که دختر و پسری که جوان هستند با وضعیت هورمونی و هیجانی‌ای که دارند به سمت همدیگر تمایل زیادی دارند و بسیار سخت است که احساسات و غرایزشان را کنترل کنند اما آنها باید به آینده‌ای که در پیش خواهند داشت، بیندیشند. در دوران نامزدی اصل موضوع، شناخت است. حتی اگر دوره نامزدی ثبت قانونی شده باشد و صیغه محرمیت جاری شده باشد، باز هم دختر و پسر باید روابط کنترل‌شده‌ و سنجیده‌ای داشته باشند؛ چراکه ممکن است که این نامزدی به هم بخورد یا دختر باردار شود که در هر دو صورت، مشکلات بسیاری برای آنها به وجود می‌آید و البته این مسایل در فرهنگ ما بسیار پررنگ‌تر و مشکل‌ساز‌تر خواهد بود.


بهترین مدت برای دوران نامزدی را چقدر می‌دانید؟


دوره نامزدی باید نه کوتاه‌مدت باشد و نه آنقدر طولانی باشد که مثل سریال «جراحت» مشکلات و تبعات زیادی را به همراه داشته باشد. مناسب‌ترین زمان به نظر من 6 ماه است و در این زمان دختر و پسر باید به صورت معقول و معمول، با شرط شناخت از هم، با یکدیگر رابطه داشته باشند. این کار بسیار سختی است اما اگر دختر و پسر جوان به اصل واقعیت‌گرایی معتقد باشند، برای داشتن آینده‌ای بهتر سعی خواهند کرد روابط خود را سنجیده و محدود کنند.


حالا اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی که در «جراحت» دیدیم این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار شود، ‌باید چه کار کرد؟


قطعا تحت چنین شرایطی باید خانواده را در جریان گذاشت اما برخی از خانواده‌ها به دلیل تعصباتی که دارند، نمی‌توانند چنین موضوعی را پذیرا باشند و سریع واکنش نشان می‌دهند. بنابراین لازم است که دختر و پسر این موضوع را با یک روان‌پزشک یا مشاور مطرح کنند و آن مشاور با شیوه مناسب خانواده را در جریان بگذارد و به آنها آموزش‌های لازم را بدهد.


به نظر شما ازدواج‌های فامیلی ازدواج‌های موفقی هستند؟


به اعتقاد من اصل ازدواج باید بر مبنای شناخت طرفین از یکدیگر باشد و چنین موضوعی صحت ندارد که ازدواج‌های فامیلی موفق‌تر هستند. بسیاری از خانواده‌ها به صرف اینکه دختر و پسرشان با هم بزرگ شده‌اند و سال‌هاست همدیگر را می‌شناسند با ازدواج آنها موافقت می‌کنند و وقتی که آنها وارد زندگی می‌شوند تازه متوجه تفاوت‌ها و اختلاف‌نظراتشان می‌شوند و اینجا نقطه شروع اختلافات خانوادگی است.


معمولا این ازدواج‌ها، چشم‌و‌گوش بسته است و افراد فقط شناخت ظاهری از هم دارند اما نکته مهم این است که آنها تصور می‌کنند همدیگر را می‌شناسند. چنین تصورهای غلطی، جوانان را از مسیر شناخت دور می‌کند و زمانی که وارد زندگی می‌شوند، تازه متوجه تفاوت‌هایشان می‌شوند و اختلاف‌هایشان شروع می‌شود.


مشکلی که در ازدوا‌ج‌های فامیلی زیاد دیده می‌شود، این است که مشکلات زن و شوهر سریع به خانواده‌ها کشیده می‌شود و مشکلات را دوچندان می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از اختلاف‌های خانوادگی نیز در روابط زن و مرد تاثیرگذار است و ممکن است روابط آنها را تیره کند. همچنین بسیاری از مسایلی که در ازدواج‌های فامیلی به وجود می‌آید به دلیل آنکه سبب برهم خوردن روابط فامیلی نشود، مسکوت می‌ماند و چه بسا افرادی سالیان سال با مشکلی زندگی می‌کنند و از آن رنج می‌برند اما از ترس فامیل آن را به زبان نمی‌آورند. مساله دیگر در ازدواج فامیلی، مشاوره ژنتیک است. به اعتقاد من، حتی‌المقدور باید ازدواج فامیلی صورت نگیرد مگر اینکه بر مبنای شناخت صحیح باشد و بعد از آن حتما باید زوجین از خدمات مشاوره استفاده کنند و علاوه بر آن مشاوره و آزمایش‌های ژنتیک نیز اهمیت دارد.

 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

کلید ازدواج موفق

با اینگونه زنان ازدواج مکنید



همانطور که اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طایفه از جمله فاسقان، سفیهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمى دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعیت ازدواج با این چند طایفه حفظ مى کند، به همین نسبت به جوانان مؤمن و باکرامت اجازه ازدواج با زنانى که واجد شرایط الهى و اسلامى نیستند نمى دهد.


روایات بسیار مهمى در این زمینه از مصادر وحى در معتبرترین کتب نقل شده، که به پاره اى از آنها اشاره مى شود، رسول خدا فرمود:
اِیّاکُمْ وَ تَزَوَّجَ الْحَمْقاءِ فَإِنَّ صُحَبَتَها ضَیاعٌ وَ وَلَدَها ضِباعٌ.[149]
از ازدواج با زن کودن و دچار حماقت بپرهیزید که همنشینى با آنان تباهى عمر و فرزندش متجاوز و ستمکار است.
و نیز آن حضرت فرمود:
اِیّاکُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قیلَ یا رَسُولَ اللّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: اَلْمَرْأَةُ الْحَسْناءِ فى مَنْبَتِ السُّوءِ.[150] 
از سبزه مزبله پرهیز کنید، پرسیدند سبزه مزبله کدام است؟ فرمود: زن زیباروى که در خانواده اى پست و بد و فرومایه بار آمده!
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
کانَ(صلى الله علیه وآله وسلم) یَقُولُ فى دُعائِهِ: اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ وَلَد یَکُونُ عَلَیَّ رَبّاً، وَ مِنْ مال یَکُونَ عَلَیَّ ضَیاعاً، وَ مِنْ زَوْجَة تُشیبُنى قَبْلَ أَوانِ مَشیبى وَ مِنْ خَلیل ماکِر.[151] 
رسول حق در دعایش به پیشگاه حضرت حق عرضه مى داشت: خداوندا به تو پناه مى برم از فرزندى که به جاى فرمانبرى از من فرمانگذار من باشد، و مالى که بدون سود تباه گردد، و زنى که مرا پیش از وقت « بر اثر کودنى و حماقت و بدخلقى » پیر کند، و دوستى که اهل مکر و حیله باشد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
شِرارُ نِسائِکُمْ العُقَرَةُ، الدَّنِسَةُ، اللَّجُوجَةُ، الْعاصِیَةُ، الذَّلیلَةُ فى قَوْمِها، الْعَزیزَةُ فى نَفْسِها، الحَصانُ عَلى زَوْجِها، الهَلُوکُ عَلى غَیْرِهِ.[152] 
بى خیرترین زنان شما: زنان عقیم و زنانى که پاکیزگى را رعایت نمى کنند و لجباز و نافرمان و در دید فامیل پست، و در نظر خود عزیز، و نسبت به شوهر سرکش، و با دیگران رام و تسلیم هستند.
و آن جناب فرمود:
الشُّؤْمُ فى ثَلاثَةِ أَشْیاءَ فى الدّابَّةِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الدّارِ فَأَمَّا الْمَرْأَةُ فَشُومُها غَلاءُ مَهْرِها وَ عُسْرُ وِلادَتِها وَ أَمَّا الدّابَّةُ فَشُومُها کَثْرَةُ عِلَلِها وَ سُوءُ خُلْقِها وَ أَمَّا الدّارُ فَشُومُها ضیقُها وَ خُبْثُ جیرانِها.[153] 
نامبارکى در سه چیز است: در مَرکب، زن، و خانه. اما نامبارکى زن بالا بودن کابین و نازایى اوست، و نامبارکى مرکب زیادى بیماریها بدخوبودن ( چموشى ) آن است و نامبارکى خانه کوچکى و بدى همسایگان آن مى باشد.
وَ قالَ(صلى الله علیه وآله وسلم) شَرُّ الاَْشْیاءِ الْمَرْأَةُ السُّوءُ.[154] 
بدترین چیزها زن بد است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
شَرُّ الزَّوْجاتِ مَنْ لا تُؤاتى.[155] 
بدترین همسر آن زنى است که ناموافق باشد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اَلا اُخْبِرُکُمْ بِشِرارِ نِسائِکُمْ؟ الذَّلیلَةُ فى اَهْلِها، الْعَزیزَةُ مَعَ بَعْلِها، الْعَقیمُ الْحَقُودُ، الَّتى لا تَتَوَرَّعُ عَنْ قَبیح، الْمُتَبَرَّجَةُ اِذا غابَ عَنْها بَعْلُها، الْحَصانُ مَعَهُ اِذا حَضَرَ، لا تَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ لا تُطیعُ اَمْرَهُ، وَ اِذا خَلى بِها تَمَنَّعَتْ کَما تَمَنَّعَ الصَّعَبَةُ عِنْدَ رُکُوبِها، وَ لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً، وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً.[156]
بدترین زنانتان را معرفى نکنم؟ آنکه در فامیلش پست و بى مقدار، و نسبت به شوهرش فخر فروش، نازا، کینه توز، از کار زشت روى نگرداند، و در غیاب شوهر خود را زینت دهد، و در حضور وى بى پیرایه باشد، از شوهر اطاعت نکند، فرمانش را نپذیرد، در خلوت نسبت به خواسته شوهر تمکین نکند، عذر شوهر را نپذیرد، و از خطایش در نگذرد.
(النکاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منـى )

« بحار ، ج 103 ، ص 220 »

 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

افسردگی پس از ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


زن و مرد به واسطه نیازهای مختلف جسمی و عاطفی به هم دل می بندند و با هم زندگی مشترک را آغاز می کنند به امید اینکه همیشه بتوانند از عشق ومحبت یکدیگر سیراب شوند و فارغ از رنج تنهایی مأمن و پناهی برای ابراز عشق و بیان هم دلی بیابند، ودر نهایت از کنار هم بودن به آرامش و لذت برسند.




از آنجا که مردان به دلایل مختلفی همچون ساختار مغزی و جسمی و نوع فعالیتهایی که بر عهده نسل مرد قرار داده شده و شرایط اجتماعی و فرهنگی ، پس از سیراب شدن از نیازهای مختلف عاطفی و غریزی به دیگر فعالیتهای روزمره خود مشغول می شوندو رابطه احساسی و عاطفیشان کم رنگ می گردد،و به سراغ وظیفه اصلی که همانا کار و موقعیت های اجتماعی می روند و تا دوره بعدی نیاز خود،همسر یا زن مورد علاقه خویش را به فراموشی می سپارند،و توقع دارند فریاد شکوه و شکایت زنان بلند نشود چراکه، این کارکرد برای روحیات و تمایلات مردانه بسیار طبیعی و عادی است.اما اگر یک مرد بخواهد به شکلی زندگی کند که، در کنار خواسته ها و تمایلات خود،خواسته و نیاز زن مورد علاقه خود را در نظر بگیرد لازم است،یک سری مهارتها و تواناییهایی را کسب کند و به موضوعاتی توجه نماید که نتیجه این توجهات جلب رضایت زنان با احساس،معقول ووظیفه شناس است.


 


گاه مردان ادعا می کنند که پس از یک روز کاری، و پس از رنجها و سختی هایی که در طول روز متحمل شدند، حق دارند، پس از وارد شدن به خانه،وقتی را به خود اختصاص دهند و در این زمان به تفریح و استراحت شخصی مشغول شوندو زن مورد علاقه آنها اجازه ندارد از او بخواهد ساعت های حضور در خانه را با هم تقسیم کنند،چرا که مردان خود وظیفه خویش را به خوبی می دانند و در زمان مقتضی همه عشق و محبت خود را به یکباره نثار او می کنند.بیشتر مردان هم عقیده دارند که بعد از چند بار مقاومت می توانند همه احساسات زنانه را تغییر دهند و برنامه ای پیش روی او بگذارند تا همه عشق و نیاز خود را در یک موقع مقرر از مرد دریافت کند.


 


این طرز برخورد و خلقیات بیشتر از سوی مردانی است که جنس زن را به خوبی نشناخته اند و تصور می کنند،همه احساسات و عواطف زنانه، با یک همبستری و یک هم آغوشی برآورده شده و زنان تا نوبت بعدی هم آغوشی، هیچ نیاز عاطفی دیگری ندارند.اما بر عکس برای زنان این نوع هم آغوشی، تبادل عشق و احساسات نیست بلکه بسیاری از زنان این نوع همبستری بی مقدمه را، یک نوع تجاوز محسوب می کنند چرا که برای زنان عشق و محبتی معنا دار است که همیشه جاری و پیوسته باشد و تنها رنگ و بوی جنسی نداشته باشد.


 


مردانی که اهل تلاش و کوشش هستند خود را غرق کار و فعالیت می کنند ، این فعالیت به قدری آنها را سرگرم میکند که کمتر فرصت می کنند به زندگی مشترک بینیشند و نیازهای عاطفی و روحی همسر خود را مد نظر قرار دهند.دسته دیگری از مردان که فرصت فراغت بیشتری دارند بعد از تشکیل زندگی مشترک گاه و بیگاه یاد دوران مجردی را زنده کرده و این اوقات را با دوستان سپری می کنند یا به رفتار و کارهایی مراجعه میکنند که این نوع رفتار برای آنها در زمان تجرد آرامش بدنبال داشته است.اما مشکل اصلی از آنجا آغاز میشود که گاه این سر گرمی ها یا کار و فعالیت، مردان را کاملا به خود مشغول می سازد.مردان هم تصور می کنند همین که گاه و بیگاه در کنار همسر خود قرار می گیرند تا نیاز غریزی خود را رفع کنندبرای زن هم همین توجه و حمایت کافی است.مردان اغلب با دوستان خود هم دردو دل کرده و زنان را موجودات زیاده خواه ، پر توقع و کنترل گر معرفی می کنند و یکدیگر را تشویق می کنند که نباید اسیر این زیاده خواهی های زنان شد. وبهتر است از آنها فاصله گرفت تا از این راه به کنترل در آیند! البته فرهنگ غلط اجتماعی هم به این امر دامن می زند و مردان تصور می کنند اگر به نیازهای زن توجه کنند، زنان بر آنها چیره خواهند شد.


 


اما همین که زنان وارد زندگی مشترک می شوند بر آورده شدن نیازهای عاطفی و غریزی در آنها باعث می شود تا به زندگی و مردی که هستی خود را به پای او ریخته اند عشق بورزند.هر چه زمان می گذرد زن به همسر خود بیشتر وابسته می شود و دوست دارد برای تداوم این عشق و محبت از مرد مورد علاقه خود تضمین دریافت کند. مردان با برآورده شدن نیازهای مختلف فرصت می یابند تا به وظایف اصلی خود مانند کار و فعالیتهای اجتماعی فکر کنند که افراط و زیاده روی در کار موجب جدا شدن فکر و اندیشه آنان و بدنبال آن دور شدن فیزیکی از همسر خویش می شود.


 


اما در زنان، برآورده شدن نیازهای مختلف، همسو با احساسات و ساختار فکری آنها می باشد و آنان با سیراب شدن از عشق و محبت بیشتر به همسر و زندگی خود دلبسته می شوند. شکاف بین زن و مرد در خانواده هایی که روابط اصولی و منطقی بین زن و مرد حاکم نباشد در زمان بچه دار شدن، به اوج خود می رسد. و هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد این شکاف عمیق تر می گردد.


 


زنان با کمال ناباوری شاهد تلخ ترین تجربه خود می شوند .و همین تشویش و اضطراب ناشی از دور شدن مرد باعث رفتارهایی از آنان می شود که مردان تصور میکنند زنان موجودات پر توقع و زیاده خواه هستند.زنان تصور می کنند که مردان با پرداختن به کار و فعالیت های مختلف از انها دور می شوند و مردان هم تصور می کنند همین که در حد رفع نیاز خود به زن نزدیک می شوند کانون عشق و احساس او را سیراب می سازند.زنان برای کانون توجه شدن تلاش می کنند.گاه رفتار آنها پر خاشگر می شود و گاه همچون مادر‏, همسر خود را مورد توجه قرار میدهند.آنها همه راهها را امتحان می کنند تا همسرشان آنگونه که آنان دوست دارند رفتار کند.اما هنگامی که از تلاش خود نتیجه ای دریافت نکردند مأیوس و ناامید می شوند.دسته ای از این زنان در سایه این ناامیدی و و احساس نا امنی، خود را به فعالیت های مختلف سرگرم می کنند و دسته ای دیگر دچار روان پریشی و افسردگی می شوند. در چنین زمانی اغلب مردان همسر خود را زنی می یابند که از همه جنبه های زندگی دل زده شده و نه تنها کوچکترین تلاشی برای بهبود زندگی ندارد بلکه این افسردگی همچون بختک بر زندگی آنها سایه افکنده است. این وضعیت برای مردان توجیهی است تا بیشتر به کار و فعالیت بپردازندیا از راههای گوناگون خود را سرگرم کنند.در این مقطع مردانی که با غیر از همسر خود رابطه برقرار می کنند از چنین زنان بیگانه بسیار راضی و خوشنود می شوند چون این زنان بطور مقطعی از آنان انتظار دارند و هم اینکه چنین زنانی بیشتر به خاطر نیاز مادی خود با دیگران رابطه برقرار می کنند.و این زبانی است که برای چنین مردانی، قابل فهم تر از احساس زنانه است.بعضی مردان متمول هنگامی که از همسر خود فاصله می گیرند سعی می کنند، فاصله میان خود و همسرشان را با پول و امکانات مادی فراوان پر کنند .اگر چه بسیاری از این زنان به شدت به سمت مدگرایی و خرید های گوناگون رو می آورند، اما به هر حال همین زنان هم در وجود خود، خلاء عاطفی و روانی را حس می کنند.به همین خاطر این افراد به دلیل عقده های روانی که در درون خود می ریزند کاملا نا آرام و شکننده هستند.دسته ای از زنان هم به هنگام سرخوردگی از همسر خود به شدت به مسائل مذهبی , عبادت و راز و نیاز رو می آورند و از این راه آرامش را به خود تلقین می کنند.از آنجایی که اغلب دینکاران نالیدن‏, گریه و اشک وآه را ترویج می کنند برای چنین افرادی مذهب و مراسم مذهبی پایگاهی است تا بار عقده های درونی خود را سبک کنند.


 


اغلب زنان توقعات سخت و غیر معقولی ندارند بلکه مردان به واسطه تفاوت های مغزی و فرهنگی نمی توانند این نیازها را در راس برنامه خود قرار دهند یا نگرانند اگر به خواسته های عاطفی زنان توجه نشان دهند، آنها پر توقع بار بیایند، یا از ارزش مردانگی آنها کاسته شود.اما این نوع مردان باید توجه داشته باشند که مهر ومحبت و مورد توجه بودن، حق طبیعی یک زن است،و محروم کردن او از این حق طبیعی موجب عصیان و سرکشی او یا موجب افسردگی یا بیماریش می شود.بسیاری از زنان چون از این حق طبیعی محروم می شوند سعی می کنند اختیار همه زندگی را دردست بگیرند تا از این راه کمبودهای خود را جبران کنند.در صورتی که مردان ماهر و با درایت باشند از راه محبت به موقع، حتی زنان سلطه جو را هم به زنان مسئولیت پذیر تبدیل می کنند.اینکه پیوسته توصیه می شود مردان نباید خود را اسیر خواسته های زنانه کنند،این نیست که مردان باید زنان را از حق مسلمشان محروم کنند بلکه به این معنی است که هر انسان عاقلی موظف است در زندگی خود جانب اعتدال را رعایت کند و چنان خود را فرمانبر همسر (یا فرد دیگر)قرار ندهد که لجام زندگی او از هم گسسته شود و از نظر اجتماعی ارزش خود را از دست بدهد.مسلم است اگر زنی مایل است در زندگی بیش از حد معقول و معمول هزینه کند،یا توقعات او به شکلی است که نظام خانواده را به کلی ویران می سازد باید در مقابل خواسته های چنین افرادی مقابله کرد و هرگز ارزش های اخلاقی و تفکر خردگرایانه را نباید فدای هیچ فردی نمود.


 


نظام رابطه یک زن و مرد هم مانند یک سیستم شراکت مالی است که هر دوطرف مقابل سرمایه و تجربه خویش را وارد کاری مشترک کرده اند، تا در مقابل این تعامل نتیجه یا سودی را دریافت کنند،حال اگر شما بخواهید حقوق شریک مالی خود را نادیده بگیرید او عکس العمل نشان می دهد و به هر ترتیب در مقابل تمامیت خواهی و بی توجهی شما واکنش نشان می دهد و در نهایت اگر به این نتیجه رسید که شما حق و حقوق او را رعایت نمی کنید تصمیم به جدائی از شما را می گیرد.برعکس شما هم نمی توانید حق و حقوق خود را به شریک مالی خود ببخشید یا سیاست های مالی غلط او را به نحوی اجرا کنید که سرانجام این شرکت منجر به ورشکستگی شود.نظام خانواده و رابطه زن و مرد هم به همین شکل است و زن و مرد از راه ادامه این ارتباط تصمیم دارند تا نیازهای عاطفی،روانی و جنسی خویش را برآورده کنند و اگر قرار باشد طرف مقابل حق و حقوق آنها را نا دیده بگیرد،آنها از این نوع رابطه یا زندگی سرخورده می شوند.


 


 


راه کار


 


زنان فهیم و با درایت عنوان می کنند که ما می دانیم که کار و تلاش و رسیدن به موقعیت های برتر اجتماعی در رأس هدف ها و تمایلات مردان است و ما انتظار نداریم مردان این هدف اصلی زندگی خود را فدای ما کنند اما ما دوست داریم این کار و فعالیت اجتماعی به نحوی برنامه ریزی شود که مردان فرصت داشته باشند بخشی از زندگی شبانه روزی خود را معطوف ما کنند.ما اگر احساس کنیم مرد موردعلاقمان در کنار کار و فعالیت خود به یاد ماست و این توجه را حتی با یک تلفن زدن نشان می دهد،برای ما کافی است تا از او انرژی کافی دریافت کنیم،وحس کنیم که عشق و محبت او نسبت به ما مستتر و مداوم است.


 


از سوی دیگر ما نیاز داریم تا مرد مورد علاقمان پس از فراغت از کار و فعالیت اجتماعی پس از اینکه در کنارمان قرار گرفت ساعتی را بطور واقعی به ما اختصاص دهد.نه اینکه تلویزیون تماش کند و یا روزنامه و کتاب بخواند و وانمود نماید که مشغول شنیدن حرف های ما است. او اگر بخواهد در این ساعت که در کنار ماست به کارهای روزانه خود بینیشد، ما زود متوجه می شویم و احساس می کنیم کار روزانه خود را بر ما ترجیح می دهد.ما دوست داریم مردان این بیعت و این قراداد با هم بودن را بطور دائم تمدید کنند و عشق و محبت خود را بر زبان جاری کنند.برای ما کلمه "عزیزم دوستت دارم" مانند اکسیژن هوا ضروری و حیات بخش است .ما از دنیای مرموز و اسرار آمیز مردان بیزاریم،ما دوست داریم مردان ما را به خلوت فکری خود راه دهند و افکار،رؤیاها و آرزوهای خود را شفاف و بی پرده برای ما بازگو کنند.ما نمی خواهیم آنها همه وقت خود را به ما اختصاص دهند اما از سوی دیگر انتظار داریم کار و فعالیت و دل مشغولی آنها آنقدر به درازا نکشد که ما را به کلی فراموش کنند تا جایی که وقتی با ما هستند هم، به امور دیگر خود فکر کنند.


 


ما دوست داریم وقتی خود را در اختیار مرد مورد علاقه خود قرار دهیم که، از او، عشق و محبت مستمر و مداوم دریافت کرده باشیم،او به ما بها بدهد، برایمان ارزش قائل باشد و به ما بفهماند که، تنها برای رفع نیاز جنسی خود در کنار ما قرار نمی گیرد و این کار او در تداوم عشق و محبتی است که به ما دارد، بنابراین ما از او امنیت،صمیمیت و وفاداری دریافت می کنیم و از این راه به اوج لذت می رسیم.اما زمانی که احساس می کنیم او تنها موقع نیاز جنسی خود،می خواهد به ما نزدیک شود، او را یک بیگانه به تصویر در می آوریم که تنها قصد سوء استفاده از ما را دارد، در حالی که هیچ ارزشی برای ما قائل نیست، پس طبیعی است که او عشق و محبت خود را در راه دیگری به مصرف می رساند،در این موقع حس بدی در ما بیدار می شود، احساس نا امنی، وحسی که ما را وا می دارد او را مورد باز خواست قرار دهیم.


 


ما زنان مانند شما مردان که در کار خود جدی و دارای برنامه ریزی هستید در کار عشقبازی خود چندان جدی و خشک و با برنامه نیستیم،ما اهل ناز کردنیم و شما باید ناز ما را بخرید. این نیست که وقتی به عشق ورزی و ابراز احساسات نیاز داریم، به طور سیستماتیک از شما بخواهیم به ما محبت کنید.هنگامی که لب به گله و شکایت باز می کنیم،دنیا بر روی سر شما مردان خراب نشود که دنبال راه چاره باشید و مدام در گوش ما زمزمه می کنید که راهکار چنین و چنان است،کافی است در آن لحظه، ما را بغل کنید دستی بر سر و صورتمان بکشید و با ما اظهار عشق و علاقه کنید تا همه این گله و شکایت ها به عشق و دل دادگی مبدل شود.در حقیقت گاهی یک راه جلب توجه ما غُر زدن است،ما غر می زنیم تا شما ما را نوازش کنید، ناز ما را بکشید و ما را مورد توجه خود قرار دهید.


 


ما کار سختی از شما نمی خواهم که از مطرح کردن خواسته هایمان دلخور شدید،ما قصد کنترل دائمی شما را نداریم،ما پر توقع و زیاده خواه نیستم،شما مردان تصور نکنید اگر به ما عشق و محبت ورزیدید ما لجام گسیخته و غیر قابل کنترل می شویم .بر عکس عشق و محبت ما را رامتر وآرامتر می کند سطح توقعات ما را پایین می آورد، و خیالمان از جانب شما راحت می شود، که عشقی که حق ما بود به دیگری نثار نمی کنید.شاید هم از اینکه نیاز به عشق ما مداوم است مضطرب شدید؟در نگاه اول برای شما مردان کمی بعید است که بتوانید یک بار اضافی همچون یک عشق و محبت دائمی را با خود حمل کنید اما همینکه این عشق در وجود شما لانه کرد و آن را به صورت ملکه ذهنی خود در آوردید،خیلی زود در می یابید که همین عشق یک آرامش بدون وصف به شما هدیه می کند که همین عشق می تواند شما را در مقابل بسیاری از آسیب ها بیمه کند.


 


آنچه ما را خشنود و سرزنده نگه می دارد عبارت است از اینکه ما از جانب شما مردان احساس تعهد و وفاداری و پایبندی کنیم،گاهی از ما تمجید،تعریف و تحسین کنید و از به زبان آوردن جمله"عزیزم دوستت دارم" کوتاهی نکنید، ما را به خلوتگاه ذهن خود راه دهید و از آنچه در ذهن می گذرانید ما را مطلع کنید،هرگز آدم مرموز و اسرار آمیز به نظر نیایید، با ما مکالمه و ارتباط داشته باشید و به حرف هایمان خوب گوش فرا دهیدهنگامی که با ما رابطه برقرار می کنید ما احساس امنیت و آسودگی خاطر می کنیم.برای ما در زندگی اهمیت قائل باشید و برای اجرای برنامه های زندگی نظر ما را هم جویا شوید،در زندگی گفتار و رفتاری داشته باشید که ما به ثبات قدم شما و قابل اعتماد بودنتان تکیه کنیم.در طول شبانه روز، فارغ از هر فکر متفرقه،


 


 


انگیزه


 


ذهن ما انباشته از باور است.بسیاری از این باورها نسل در نسل به ما منتقل شده و ما تصور می کنیم این باورها توسط دیگران بازبینی و اصلاح شده ویا از ناحیه مقدس به ما منتقل گردیده است،پس ما بدون آنکه آنها را نقد و برسی کنیم،برای تصمیم گیری در زندگی خود به طور ناخودآگاه از این باورها کمک می گیریم.ابزار باز بینی باورها خرد است،خرد زمانی می تواند وظیفه خود را انجام دهد که ما از راه مطالعه، تحقیق و استدلال آن را پرورش داده باشیم.انبوه باورهای فسیل شده در ذهن، به ما اجازه نمی دهد از خرد خود پیروی کنیم مگر آنکه آن را بیدار نگه داریم .



منبع : رازهای دل


 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

تأخیر در ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


این سه عنصر به بُعد متافیزیکی (روان شناختی) انسان اشاره دارد. دین به ما می‌گوید 80 درصد از انگیزه، فلسفه ازدواج، به تأمین نیاز‌های روانی اختصاص دارد. 20درصد در تأمین نیاز‌های جنسی خلاصه می‌شود. اما متأسفانه در برخی مجامع شنیده می‌شود که عامل اختلاف خانوادگی، مسائل جنسی می‌باشد! این نظر «فروید» است. فروید می‌گوید؛ عامل سعادت فرد، خانواده و جمع، غریزه جنسی است! دین اسلام چنین نظری را قبول ندارد و آن‌را اشتباه می‌داند. اسلام می‌گوید؛‌بخش مهمی از ازدواج، تأمین نیازهای روحی و روانی است. وقتی ازدواج به تأخیر بیفتد، نخست؛ گسترش خلأ‌های عاطفی رخ می‌دهد. وقتی خلأ‌ها، بروز کند، به دنبال آن مشکلاتی چون؛ افسردگی، ناامیدی، ‌اضطراب، تشنجات، خشونت، پرخاشگری، را در پی خواهد داشت.

دومین اثر سوء در تأخیر ازدواج، «توسعه بی‌عفتی‌ها» است. پسر یا دختری‌که ازدواج آن‌ها به تأخیر افتاده‌است قدرت کنترل غرایز جنسی را نخواهد داشت و به ورطه بی‌عفتی خواهند افتاد که در نتیجه، بی‌عفتی چنین افرادی، دامن‌گیر خانواده‌های آنان نیز خواهد شد. خانواده‌ای که زمینه دیرهنگامی ازدواج فرزند خود‌را به بهانه‌های مختلف همچون؛ «هنوز بچه‌است، فوق لیسانس خود‌را نگرفته و...» فراهم کند، درواقع به بی عفتی او کمک کرده‌است. یک وقت خواهند دید فرزند، فوق لیسانس خود‌را گرفت، اما فاسد‌الاخلاق شد. یا در این رابطه کارش به مراجع قضایی کشیده‌شد.

*تاخیر در رسیدن به کمالات انسانی

سومین مورد از آثار سوء تأخیر ازدواج،‌تأخیر کمالات انسانی است. یکی از آثار ازدواج صحیح و به‌هنگام،‌کمال‌یابی و کمال‌دهی انسان است. در روایت هم وارد شده‌است که انسان به واسطه ازدواج، نصف دینش کامل می‌شود.

وقتی دختر و پسر، ازدواج نمی‌کنند یا دیر ازدواج می‌کنند، خلأ دینی و رشدی پیدا خواهند کرد.

*بی‌توجهی به سنت‌های الهی

مورد دیگر در تأخیر ازدواج، بی‌توجهی به سنن الهی و سیره اهل‌بیت(ع) است. اگر تحلیل‌هایی که بعضی از والدین عنوان می‌کنند را ملاک قرار دهیم،‌باید «نعوذ بالله» به پیامبر اکرم(ص) اعتراض کنیم؛ چرا دختر نُه ساله خود را تزویج نمودی؟! چرا امیرالمؤمنین که هیچ مال و اموال نداشت را همسر دخترت قرار دادی؟! امیرالمؤمنین(ع) با فروش زره خود توانستند مقداری وسائل منزل تهیه کرده و زندگی خود را آغاز کند. وسائلی که با فروش زره تهیه شد یک میلیونم از وسایلی‌است که امروزه والدین برای دختران خود هزینه می‌کنند و بعد هم عنوان می‌کنند که نتوانستیم وسائل زیادی فراهم کنیم!

*ترویج ناامنی‌ها

«توقف ارتقاء» از دیگر آثار در تأخیر ازدواج می‌باشد. یعنی جوانی‌که متدین و مؤمن است با ازدواج می‌تواند حرکت‌های جهشی در مسائل مختلف داشته‌باشد، اما با تأخیر در ازدواج، این ارتقاء یافتن، متوقف می‌شود.

اثر دیگر تأخیر ازدواج، ترویج نا امنی‌های اجتماعی است. خیلی از مسائلی که در جامعه رخ می‌دهد، ریشه آن‌ها از تأخیر در ازدواج نشأت می‌گیرد.

همانگونه که دختر‌ها امنیت اجتماعی ندارند، پسرها نیز این امنیت را از دست داده‌اند. امروزه شاهد هستیم که بسیاری از پسر‌ها مغفول دختر‌ها قرار می‌گیرند. یعنی دخترها، پسرها را گمراه می‌‌کنند.

«آسیب‌پذیری جامعه» نیز از آثار تأخیر در ازدواج می‌باشد.

گاهی مباحثی که در جامعه رخ می‌دهد، حتی در مسایل سیاسی؛ ریشه‌اش در تأخیر ازدواج می‌توان جست‌وجو کرد. جوانی‌که بعضا حرکات سیاسی و ضدانقلابی ایجاد می‌کند، اگر کارشناسان بررسی کنند، متوجه خواهند شد که یکی از ریشه‌های آن خلأ‌ها و عقده‌های روانی است. مثلا بعضی گروه‌ها، پسر و دختری که در اثر تأخیر ازدواج دچار انحراف فکری، اخلاقی و سیاسی شده‌اند، را برای اهداف خاص خود جذب می‌کنند و این مسأله، مشکلات سیاسی را نیز به‌وجود آورده‌است.

* چه عواملی را در تأخیر ازدواج مؤثر می‌دانید؟

اولین عامل پیوند دادن برخی مسائل با ازدواج از عوامل مهم تأخیر ازدواج است، مثلا والدین موضوعاتی مثل؛ تحصیل، شغل، سربازی و درآمد را به ازدواج پیوند می‌دهند.

در زندگی‌های گذشته، این مسائل در جایگاه خود دارای اهمیت بوده‌است و اگر جوانی مؤمن، متدین و فعال درخواست ازدواج می‌کرد، درخواست او مورد قبول قرار می‌گرفت و به تدریج شغل و درآمد او با همراهی و کمک والدین مهیّا می‌شد.

چه اشکالی دارد که والدین پسر و دختر، با کمک همدیگر زمینه شغل، مسکن و درآمد را برای فرزندان خود فراهم کنند.

دومین مورد، کاهش توکل والدین و فرزندان است. متأسفانه برخی والدین، جوانی‌را که دارای تمکن و تمول هستند را قبول داشته و نسبت به جوانی‌که مال و اموالی ندارد، بی‌اعتنایی می‌کنند، درصورتی‌که همان افراد، وقتی خود ازدواج می‌کردند، هیچیک از مواردی که از پسر یا دختر درخواست می‌کنند، نداشتند و در مسیر زندگی به خیلی از امکانات دست یافتند. اما نسبت به پسر و دختر خود همان تفکر را پیاده نمی‌کنند!

*بی‌اعتنایی والدین

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. یادم هست که در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود.

اگر در ازدواجی که صورت می‌گیرد هدایای ازدواج، به‌خوبی مدیریت شود، بخشی از هزینه‌های زندگی با این هدایا تأمین می‌شود. متأسفانه در برخی از موارد، مشاهده می‌شود هدایایی داده‌ می‌شود که علاوه بر حمل طاقت‌فرسا، هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود و یا حتی این قبیل وسائل را قبلاً زوجین تهیه کرده‌بودند.

*یک انتقاد از رسانه‌ها

از دیگر عوامل تأخیر ازدواج «مدل‌های موجود در مطبوعات و رسانه‌ها» می‌باشد. مثلا مشاهده می‌شود فیلمی از زوج تازه ازدواج‌کرده در تلویزیون نشان می‌دهند که خانه آن‌چنانی،‌آشپزخانه مجهز، مبلمان و ماشین مدل بالا را به تصویر می‌کشد. حال باید پرسید آیا اکثر جوانان امروزی این امکانات را دارند یا عدّه قلیلی این‌چنین زندگی می‌کنند! این مدل، غلط، اشتباه و غربی است که از رسانه‌های دولتی، به عموم جامعه نشان داده می‌شود. بنده در یک جلسه‌ای خطاب به مسئولان صدا و سیما عنوان کردم شما با این کار خود، جوانان را تحقیر می‌کنید. جوان با دیدن چنین صحنه‌هایی می‌گوید؛ من عُرضه داشتن چنین خانه‌ای را ندارم، تا آخر عمر نیز اگر تلاش کنم نمی‌توانم چنین خانه‌ای را برای خود فراهم کنم. بنابراین رسانه‌ها با این کار خود، مدل اشتباهی را تبلیغ می‌کنند. یا نشریات مدل‌های غربی را ترویج می‌کنند. این در حالی است که اکثر جوان‌ها در ابتدای زندگی خود، از داشتن پنجاه متر منزل مسکونی محروم هستند.

*الگوهای نامناسب

«ارائه مدل از برخی افراد متمول» نیز از دیگر موارد مؤثر در تأخیر ازدواج است. مثلا پدر دختر و پسر، هردو میلیاردر، برای فرزندان خود جشن عروسی چندصد میلیونی می‌گیرند و انواع و اقسام پذیرایی را برای میهمانان ارائه می‌دهند؛ وقتی پنجاه خانوار از افراد متوسط جامعه، چنین جشنی را به چشم می‌بینند با خود می‌گویند؛ ما کی توان برپایی چنین جشنی را داریم؟ و در اثر این عدم توان، تصمیم می‌گیرند زمینه ازدواج فرزندان خود را فراهم نکنند. پس باید این مدل‌ها به عنوان مدل اشتباه اجتماعی و خانوادگی مطرح شود نه این‌که به عنوان امتیاز در جامعه مطرح شود، ما بر حلال بودن یا حرام بودن پول‌های مصرف شده کار نداریم، اما مدل، مدل اشتباهی است که ترویج می‌شود.

از دیگر موارد تأخیر ازدواج «توقع زیاد خانواده دختر یا پسر» از طرف مقابل می‌باشد که در تأخیر ازدواج سهم بسزایی دارد.

«اختصاص یافتن کار به امور اداری یا دولتی» در تأخیر ازدواج نیز تأثیر دارد. بعضی از والدین دختر عنوان می‌کنند اگر پسر، کارمند دولت باشد، مانعی برای ازدواج ندارد. مگر درآمد یک کارمند از درآمد شغل آزاد بیشتر است؟ الآن مشاغل فنی درآمد بیشتری نسبت به کارمند کسب می‌کنند. اما متأسفانه، کسی که پائین‌ترین شغل را از حیث رتبه در ادارات دولتی داشته‌باشد، مقبولیت دارد.

* آیا فقر مادی بیشترین تاثیر را در تأخیر ازدواج دارد یا فرهنگ اشتباهی که درمورد فقر مادی وجود دارد، تأثیر گذار است؟

همان‌طورکه بیان شد، معتقدم هیچ مرد و زنی نسبت به خود، در ابتدای ازدواج، امکانات کامل نداشتند یا از صفر و یا نزدیک به صفر شروع کرده‌اند. ماهم باید همین نگاه و درخواست را از یک جوان داشته‌باشم. در خیلی از جلسات که بحث مالی مطرح می‌شود از والدین سؤال می‌کنم: شما وقتی که ازدواج کردید آیا این درآمدی که الآن بدست می‌آوری؛ در ابتدای ازدواج کسب می‌کردی؟ یا درآمد تو بسیار کمتر از این بود؟

حال چگونه توقع داری، جوانی‌که در آغاز راه است، همه امکانات رفاهی را در اختیار داشته‌باشد. کسی نمی‌گوید مسائل مالی مهم و لازم نیست. اما این تفکر و فرهنگ که فقط با وجود شغل و اموال آن‌چنانی می‌توان ازدواج کرد، صحیح نیست.

مسأله دیگری که حائز اهمیت می‌باشد، مدیریت کردن زن و مرد در محیط زندگی است. خیلی از جوانان و خانواده‌ها درآمد کافی دارند، اما فاقد «عقل معاش» هستند. یعنی مدیریت اقتصادی ندارند، بلد نیستند چگونه خرج کنند.

اکثر جوانان چه پسر و چه دختر، عقل معاش ندارند. گرچه تلویزیون گاهی درباره مصرف بهینه برق، آب و گاز، اطلاع‌رسانی انجام می‌دهد، اما مصرف بهینه باید در همه امور جریان داشته‌باشد. مثلا غذایی که در منزل پخته می‌شود، 50درصد نسبت به غذای بیرون تفاوت قیمت دارد. به‌جای این که ماهانه صدهزار تومان از بیرون غذا تهیه شود، زن و شوهر می‌توانند با کمک یکدیگر با نصف قیمت، همان غذا را آماده کنند. علاوه‌بر این‌که هزینه‌ها کاهش می‌یابد، غذای سالم‌تری هم مصرف خواهند کرد. گرچه این موضوع، مباحث زیادی را هم در بر دارد. ولی اگر مدیریت معاش به‌خوبی انجام شود، یک لذت خاصی هم برای زن و شوهر به‌همراه دارد و ضمن کار کردن در کنار یکدیگر، انس و الفت بیشتری باهم خواهند داشت. اما اگر غذا از بیرون تهیه شود و هزینه زیادی هم بابت آن پرداخت شده‌ باشد، ممکن است همین موضوع بهانه ای برای درگیری باشد. مثلا مرد بگوید؛ بخاطر تنبلی شما (زن)، این‌همه هزینه شده است و در مقابل، زن نیز در مقابل شوهر، موضع‌گیری انجام دهد.

* آیا دستگاه‌های دولتی به وظیفه خود در این راستا عمل نموده‌اند؟

نسبت به گذشته کارهای خوبی انجام شده‌است، ولی ایده‌آل نیست. دولت هم بخشی از مجموعه ملت می‌باشد و اگر بخواهد همه مشکلات فرا روی این مسأله را رفع نماید، خانواده‌ها جایگاه خود را از دست خواهند داد.

* شیوه کمک‌های دولتی و خانواده‌ها را در این مسأله مناسب می‌دانید؟ راهکارهای شما در این رابطه چیست؟

به نظر می‌رسد تسهیلاتی مثل مسکن، وام ازدواج و...، از کف هم پائین‌تر است. یعنی دولت کف را در نظر گرفته است. مثلا یارانه‌ای که پرداخته می‌شود، در مقابل حقوق متعادل یک خانوار بسیار ناچیز است. اما رویکرد دولت این است که به خانواده‌های نیازمند کمک شود.

اگر فقط دولت نقش تأمین کننده مسائل مالی را ایفا کند، نقش خانواده‌ها بسیار کمرنگ شده، چه بسا عوارض جانبی نیز به ‌همراه خواهد داشت.

من به یک پدر گفتم: شما چقدر به فرزندت کمک می‌کنی؟ گفت فلان مقدار. گفتم، شما فرض کن فرزندت هنوز ازدواج نکرده و در خانه توست؛ همین خرجی که در دوران مجردی به او می‌دادی،‌ بعداز ازدواج نیز به او اهدا کن. با این تفکر، والدین می‌توانند تا حدودی مشکل مالی جوانان‌را رفع نمایند.

مورد دیگر این‌است که متأسفانه جوانان امروز خیلی تنبلی می‌کنند. فقط دوست دارند که در ادارات پشت میز نشسته و کار کنند و نسبت به کارهای سخت، رغبتی نشان نمی‌دهند. من معتقدم الآن، بزرگتر‌ها بیشتر از کوچکتر‌ها زحمت می‌کشند. کوچکتر‌ها عادت به خوردن و خوابیدن پیدا کرده‌اند.

مع‌الاسف باید گفت؛ خیلی از دخترهایی که ازدواج می‌کنند چنین هستند. پسرهایی مراجعه می‌کنند و می‌گویند که خانم من یک غذای ساده نمی‌تواند درست کند. دختری که در سن بیست تا بیست و پنج سالگی است چرا نباید یک غذای معمولی درست کند!

در نتیجه چنین خانواده‌ای غذای مصرفی خود را باید از بیرون تهیه کند و مخارج زندگی آن‌ها چند برابر خواهد شد.

بنابر این زوجین، بخش مهمی از ساماندهی خانواده‌را به دوش دارند که باید با تلاش بی‌وقفه خود، مهارت‌های تغذیه، مهارت‌های اقتصادی،‌اخلاقی و معنوی را در خانواده افزایش دهند.

متأسفانه مهارت‌های معنوی در بسیاری از خانواده‌ها کمرنگ شده است.

آیات، روایات و اعمال سفارش شده‌ای وجود دارد که با انجام آن می‌توان فوائد زیادی را کسب کرد. مثلا اعمالی در منابع اسلامی وجود دارد که با انجام آن، روزی انسان زیاد خواهد شد. مثلا گناه، عامل کاهش رزق و روزی انجام‌دهنده آن است.

زوجی که موسیقی گوش می‌دهند، به نماز بی‌توجهی می‌کنند، قرآن نمی‌خوانند، بی‌احترامی به بزرگ‌تر‌ها می‌کنند، بی‌ادبی به والدین انجام می‌دهند؛ نباید انتظار داشته باشند که رزق و روزی آن‌ها زیاد شود. توصیه می‌شود که زوج‌های جوان،‌ نسبت به انجام امور معنوی و عمل دستورات اسلامی حساسیت داشته تا آثار آن ‌را مشاهده کنند.

بارها شده افرادی که مراجعه می‌کنند و مشکلاتی را مطرح می‌‌کنند، می‌گویم هر صبح که از خواب بلند می‌شوی نزد والدین خود برو و ضمن بوسیدن دست آن‌ها، درخواست کن برایت دعا کنند. در روایت نیز وارد شده که دعای والدین روزی‌را زیاد می‌کند. خواندن قرآن، توجه به نماز و... رزق روزی را زیاد می‌کند.

مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح‌الجنان راه‌های افزایش روزی‌را بیان کرده‌است.

در نتیجه خلأهای ارتباط معنوی باعث شده که انسان در تنگنا قرار گیرد. مشکلاتی که با انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات می‌توان آن‌ها را دفع و رفع نمود.

بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


انگیزه‌های ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


 

چرا ازدواج میکنیم

 

هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دست‌یابی به سکون و آرامش است. دست‌یابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده می‌باشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانه زندگی می‌کنند.

خانواده به عنوان اوّلین کانونی که فرد در آن قرار می‌‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اوّلین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیط‌ها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد.

 

خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آن‌ها ، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بی‌نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند که شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
انحرافات خانواده، عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را نیزتحت تأثیر قرار می‌دهد.

افراد، پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می‌شوند و ویژگی‌های سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می‌کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده‌های آن وابسته است.

 

 

● اهمیت ازدواج

تـردیـدی نـیست که ازدواج ومیل به زناشویی زن ومرد از غرایز اولیه نوع بشر است وهر انسانی به صـورت طبیعی علاقه مند به ازدواج وتولیدمثل می باشد, به تعبیر دیگر, هر انسانی در صدد است کـه از طـریق تولید مثل، حیات موقت وپایان پذیر خویش را از طریق بقای فرزند دایمی سازد, در عـیـن حال، چگونگی بقای نسل نیز برای وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چه این که هر فرد بـشـر هـمـان گـونـه کـه به سلامت خویش می اندیشد, به سلامت فرزند خویش نیز اهتمام دارد وهمان گونه که به دنبال سعادت خویش است، سعادت فرزند خود را نیز می خواهد, زیرا در حقیقت فرزند خود را تداوم وجود خویش دانسته وسعادت وی را از سعادت خویش جدا نمی داند.

علی (ع) در نامه معروفش به امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: و وجدتک بعضی بل وجدتک کلی، حتی کان شیئا لو اصابک اصابنی وکان الموت لواتاک اتانی فعنانی من امرک ما یعنینی من امر نفسی .

 


 

آنـچـه در سـخن علی (ع) آمده، همان ندای فطرت است که هر فرد انسان فرزندش را جزء خویش، بـلـکه تمام هستی خویش می داند که از طریق او بقا وتداوم می یابد, بنابراین، مرگ فرزند را مرگ خـویـش تـلـقـی مـی کـند وهمان گونه به سرنوشت فرزندش می اندیشد که به سرنوشت خویش می اندیشد, واز طرفی از دیرباز انسانها متوجه تاثیر سلامت پدر ومادر در سلامت فرزند بوده اند. از این جهت در طول تاریخ، همه ملل در انتخاب همسر, امور زیادی را مراعات نموده وامر ازدواج را بـا ملاحظه شرایط زیادی انجام می داده اند که همه این شرایط لااقل به تصور آنان برای سلامت جسمی ویا سعادت معنوی فرزندانشان اهمیت داشته است .

در ایـن زمینه توصیه های فراوانی از حکیمان جوامع ملل مختلف نقل شده ومردمان به آن پای بند بـوده ودر امـر مـقـدس ازدواج، آنها را مراعات می نموده اند, چنان که از پیامبر اکرم(ص)ودیگر امامان مـعـصوم نیز چنین توصیه های ارزنده ای را در کتب مختلف مشاهده می کنیم . به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص)می فرماید: انظر فی ای نصاب تضع ولدک فان العرق دساس, بنگر که فرزندت را از چـه فـامـیلی به دست می آوری، چه این که اخلاق وخصایص هر فامیلی در نسل آنها باقی می ماند (وانـحـرافـهای اخلاقی آنان تاثیر سوء خود را در فرزندان آنها نیز به جا خواهد گذاشت). بنابراین، همگان باید در انتخاب همسر دقت کافی کنند واز بهترین افراد برای خویش همسر برگزینند

 

 

 

● انگیزه‌های ازدواج

انگیزه های غلط برای ازدواج هنگام ازدواج بیشتر با گوشهایت مشورت کن تا با چشم هایت (آلوفن بیسمارک) بـعضی اوقات افراد دم بخت به دلایل عجیب و غریبی ازدواج می کنند. گاهی نـیز دلایل خوب و موجهی برای انتخاب فرد به خصوصی در سر دارند. آیا شما هم تحت فشار هسـتـیـد کـه هرچه زودتر ازدواج کنید؟ پس بهتر است نگاهی هم به این «دلایل بد» برای ازدواج بیندازید:

 

 

▪ ازدواج کردن فقط به خاطر پول

فــرض می کنیم فردی که شما شیفته و عاشقش شده اید شـخـص ثـروتـمـندی بـاشـد؛ کـه خـوش بـه سعادتان. البته عـاقـلانـه هم نیست که با آدمی که کاملاً بی پول اسـت وهـیچ قــصدی هم ندارد که در آیـنـده در تأمین هزینه های زندگی سهمی داشته باشد، ازدواج کنید، مگر آن کـه حـاضـر باشید روزی ۱۸ ساعت با کمال رضایت کار کنید تا قادر باشـید مخارج سنگین زندگی را تـأمین کنید. اما ازدواج کردن با یک نفر تنها به خاطر پول، صـرفنـظـر از احـسـاس شـمـا نسبت به آن فرد، تقریباً همواره اشتباه است.

 

▪ ازدواج به خاطر دور شدن از خانه والدین

وقـتـی وضـعیت در خانه پدری، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شـود. تعجبی ندارد که خیلی ها این راه گریز را انتخاب می کـنـند. اما معمولاً این مسیری است که شما را از چاله در آورده و به چاه مـی انـدازد! یکی دو سال دیگر در خـانه پـدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنـهاد ازدواج ، تن به تأهل دهید، چون آن وقـت مـمـکـن است شریک زندگی تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

 

 

▪ علاقه والدین شما به فرد مورد نظر

البـتـه جـای تـعــجب دارد که والـدین شـمــا واقعاً همسر آینده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن ایـن فـرد از سـوی آنها دلـیل کافی برای مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال های آینده، زمانی که آنها درگذشتـند و از میان شما رفتند شما کماکان باید اسیر فرد رؤیاهای آنان باشید. فردی که شاید مرد یا زن رؤیاهای شما نباشد.

 

 

▪ خواهان فرزند بودن

بله. «بچه دار شدن» قوی ترین محرک برای بسیاری از افراد در ازدواج است – اما آیا شما حاضرید فرزندان خود را در شرایط نه چندان ایده آل پرورش دهید؟ موضوع اینجاست: زمانی که بچه ها بزرگ می شوند و دنبال زندگی خودشان بروند شـما مجدداً با آن فرد خواهید بود.

هیچ کس کامل نیست، امـا حـداقل کسی را برگزینید که بتواند برای فرزندانتان پدر یا مادر خوبی باشد؛ همـچـنـین خود شـما به وی علاقه داشته باشید و برایش احترام قائل باشید. در غـیر این صـورت گـزیـنه دیـگری را مد نظر قرار دهید مثلاً کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرید.

 

 

▪ کسی که به خاطر شما همسرش را کنار گذاشته

معمولاً این گـونـه ازدواج ها زیـاد دوام نخـواهـد آورد و پـــایه ای برای یک رابطه درازمدت نخواهد بود. ایـن سناریو را در نظر بگیرید: فردی که شخصی را می یابد که حاضر است به همسر یا نامزد خـود خیانت کند، مسـلـماً رابطه آنها استحکامی نخواهد داشت.

زیـرا کسی کـه تـوسـط شـما بـه فـرد دیگری خیانت کرده، روزی نـیـز به خود شما خیانت خواهد کرد.

 

 

▪ یافتن یک ناپدری یا نامادری برای فرزندتان

اگر توانستید فرد مناسبی را بیابید به شما تبریک می گوییم. اما اگر تردید دارید دست نـگـه داریـد. داشتن یـک نـامـادری یـا ناپدری بی رحم، برای فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است از این که فقط یک پدر یا مادر دلسوز و مهربان بالای سرش باشد.

 

 

▪ فشار اجتماعی

تمام دوستان شما ازدواج کرده اند، اما شما هنوز مجرد هستید...امـا مطمئن باشید که تا الان یکی دوتای آنها طلاق گرفته اند! پس، خودتان باشید. هنگــامی که مثلاً خاله شما در مورد این که آیا تصمیم به ازدواج دارید یا نه از شما سؤال می کند، توجهی نکنید.

بهتر است تنها باشید تا این که با کسی ازدواج کنید که سبب بـدبـخـتـی شـمـا گــردد. هیچگاه تنها به خاطر آنکه متأهل شوید معیارهای خود را پایین نیاورید. هر کس با عشق الهی متحد شود اندکی از بهشت را در زمین می آفریند (کاترین پاندر)

 

 

● عملکردهای خانواده هسته‌ای

ابتدا نیاز است تا تعریفی از خانواده هسته‌ای داشته باشیم:

▪ خانواده هسته ای: خانواده ای است کوچک ، متشکل از زن و شوهر و احتمالاً فرزند یا فرزندان. از ویژگیهای آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

محدودیت ابعاد خانواده از لحاظ اسلاف: خانواده‌ها معمولا جدا از والدین یا اقوام زوجین حیات می‌گذرانند.

محدودیت خانواده از نظر تعداد فرزندان: خانواده‌ها به حسبü معمول با تعداد اندکی از کودکان تشکیل می‌شود. چنانکه در مواردی جایگزینی نسل(به جهت کمی زادوولد) دچار اشکال می‌گردد.

▪ افقی بودن هرم قدرت : در خانوادهü هسته‌ای به طور معمول، تصمیمات اساسی خانه از طریق گفت‌وگو و تبادل نظر اتخاذ می‌شود.

▪ نومکانی: خانواده هسته‌ای به حسب معمول در محلی جدا از والدین یاü اقوام زوجین تشکیل می‌شود و همین امر در افقی شدن هرم قدرت موثر است.

بعضی چون پارسنز بر این عقیده‌اند که چنین خانواده‌ای بسیار عقلانی است. زیرا عقل و منطق همواره بر آن حاکم است و در اتخاذ تصمیمات اساسی، هر یکاز ساکنان خانه که دارای منطق قویتری است، حق تصمیم‌گیری می‌یابد. جامعه هسته‌ای با جامعه جدید صنعتی سازگار است و بالاترین امکان تحرک جغرافیایی را فراهم می‌آورد.

 

اگبرن در چند دهه پیش هفت کارکرد برای خانواده در نظر گرفت:

۱) تولید کالای اقتصادی و خدماتی
۲) تعیین پایگاه اجتماعی برای فرزندان
۳) آموزش فرزندان
۴) آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان
۵) تولید نسل
۶) حمایت
۷) عطوفت و محبت و روابط اجتماعی خانواده

بسیاری از جامعه‌شناسان کارکرد جامعه‌پذیری را در مقایسه با کارکرد آموزشی، دارای مفهومی عمیق‌تر یافتند. زیراکه شامل کلیه یادگیریهای غیررسمی نیز می‌شود.

 

 

باتامور برای نظام خانواده هسته‌ای، چهار کارکرد عمده را مطرح می‌کند:

۱) کارکرد جنسی
۲) کارکرد اقتصادی
۳) کارکرد تولید مثل
۴) کارکرد تعلیم و تربیت

 

 

کینکزلی دیویس پس از تشریح روابط متقابل اعضای خانواده، چهار کارکرد اساسی زیر را برای خانواده عنوان می‌کند:

۱) کارکرد تولید مثل
۲) کارکرد نگهداری کودکان نابالغ
۳) کارکرد کاریابی و ایجاد پایگاه اجتماعی برای فرزندان
۴) کارکرد جامعه‌پذیری

علاوه بر این مرداک نیز با توجه به تاکیدش بر جهانی بودن خانواده، چهار کارکرد فوق را مورد تایید قرار می‌دهد.

 

 

تی‌بیتز در سال ۱۹۳۴ شش کارکرد اساسی خانواده را به صورت زیر مطرح کردند:

۱) تولید مثل
۲) محافظت
۳) اجتماعی کردن
۴) تنظیم روابط جنسی
۵) عاطفه و همراهی
۶) پایگاه اجتماعی

جامعه‌شناسان نیز با اندک تفاوتهایی همین کارکردها را درنظر گرفتند. مثلا ناید هارت علاوه بر کارکردهای تولید مثل، اجتماعی کردن و تعیین پایگاه اجتماعی به کارکردهای محافظت روانی از اعضای خانواده، کاهش و از میان برن تنشها و همچنین خانه‌داری و گذران اوقات فراغت نیز تاکید کرده است.

 

 

پارسونز نیز دو کارکرد اساسی زیر را برای خانواده هسته‌ای منزوی زمان خود قائل است:

۱) کارکرد اجتماعی کردن کودکان
۲) کارکرد شکوفایی و ثبات شخصیت بزرگسالان

این دو کارکرد تنها در روابط صمیمی و محبت‌آمیز خانواده امکا‌ن‌پذیر است. خانواده که گروهی منزوی و جدا از خویشاوندان است و بر اساس انتخاب آزاد و عشق و علاقه زن وشوهر به یکدیگر تشکیل می‌شود، کارکرد اجتماعی کردن کودکان را که دارای ابعاد عاطفی نیز هست به عهده دارد.

جامعه‌شناسانی که خانواده را به صورت یک سیستم، یک گروه و یا یک نهاد خاصی در نظر می‌گیرند، خانواده را در برابر جامعه خشن با روابط رسمی نگاه می‌کنند و از آنجا که خانواده را گروهی کوچک می‌دانند که صمیمیت و محبت ویژگی اساسی و غیرقابل تفکیک آن است، خانواده را بهترین مکان برای یکی از مهم‌ترین کارکردها یعنی اجتماعی کردن نسل جوان در نظر می‌گیرند.

کونیک معتقد است به سبب تبدیل امروزین خانواده به یک محیط خصوصی، جدایی آن با جامعه بزرگ و کاهش وابستگیش به محیط خارج، روابط انسانی دورن خانواده عمیق‌تر شده است.

به گونه‌ای که کونیک از محیط کوچک خانواده به عنوان مهم‌ترین گروه صمیمی نام می‌برد.
از این رو کونیک کارکردهای خانواده را تولید و امتداد نسل، جامعه‌پذیری و انتقال فرهنگ بیان داشته است.

 

چرا ازدواج میکنیم

 

کونیک مهم‌ترین کارکرد خانواده را تولید شخصیت اجتماعی-فرهنگی می‌داند. خانواده، نوزاد یعنی موجودی بیولوژیکی را به شکل فردی فردی با شخصیت اجتماعی-فرهنگی با عناصر فرهنگی جامعه خود و با رفتارهای اجتماعی و قابلیتهای اجتماعی به جامعه تحویل می‌دهد. وظیفه تربیتی جدید به عهده خانواده گذاشته شده است. خانواده در چارجوب درونی خود که به صورت عمده از نظارت و دخالتهای اجتماعی آزاد است، کودکان را تربیت می‌کند. دیگر محور تربیت‌های کودکان ارزشهای شغلی و یا اقتصادی نیست. بلکه بر تربیت انسانی که قادر به غلبه بر شرایط زندگی زمان است تاکید می‌شود. خانواده در جهان دگرگون شونده فعلی، انسانی مستقل و آزاداندیش تربیت می‌کند.

 

 

ارنست برجس مهمترین کارکرد خانواده امروزی را پرورش و حفظ شخصیت اعضای آن می‌داند. یه عقیده وی خانواده به منزله یک واحد شخصیتهای متعامل است که مهمترین وظیفه آن تشدید محبت بین زن و شوهر و پرورش شخصیت فرزندان است. در صورت فقدان فرزند، ایجاد محبت بین زن و شوهر و تقویت مبانی آن مهمترین وظایف است. بنابراین هرگاه محبت بین زن و شوهر رو به ضعف رود و عطوفت نیز ناپدید گردد، انتظارات از نقشهای متقابل از بین می‌رود و خانواده دیگر دارای نظام نخواهد بود.

 

 

دکتر آقابخشی سه کارکرد زیر را به عنوان مهم‌ترین کارکردهای خانواده برگزیده است:

۱/)جامعه‌پذیری فرزندان
۲) نقش اقتصادی و حمایتی پدر
۳) روابط اجتماعی اعضای خانواده
ناید هارت دو کارکرد زیر را در خانواده هسته‌ای مهم می‌داند:
۱)گذران اوقات فراغت جمعی خانواده با یکدیگر
۲) اجتماعی کردن و تربیت کودکان
بطور کلی وظایف و کارکردهای خانواده را می‌توان به صورت زیر برشمرد.
۱) کانون مهر و الفت
۲) تنظیم روابط جنسی و جواب نیازهای‌ جنسی زن و مرد
۳) تولیدمثل
۴) پرورش شخصیت کودکان خانواده
۵) انتقال مواریث مذهب و فرهنگی به نسل بعدی
۶) جامعه‌پذیری(فرهنگ‌پذیری) یا اجتماعی کردن کودکان خانواده
۷) ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنها
۸) کارکرد عاطفی، یعنی توسعه رفتارهای عاطفی خود و فرزندان خانواده
۹) تعیین پایگاه اجتماعی(جواب به نیازهای عضویتهای اعضاء خانواده)
۱۰) کسب احترام برای اعضای خودی
۱۱) کارکرد(حمایت) اقتصادی(کار، تولید، مصرف و پس‌انداز)

 

 

همه کارکردهای خانواده بخصوص ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنهادر صورتی می‌تواند در خانواده جاری باشد که خانواده از آسیب‌های اجتماعی دور بماند. در این شرایط است که خانواده با استفاده از مجموعه کارکردهای خود و به ویژه کارکردهایی که مجموعه کارکرد عاطفی خانواده را تشکیل می‌دهد می‌تواند امور تربیتی کل خانواده را در دست بگیرد و به پرورش شخصیت متعادل کودکان و نوجوانان خود بپردازد.

بدیهی است اگر در هر کدام از کارکردهای خانواده خللی ایجاد شود، خود موجب بروز نوعی رفتار در خانواده می‌گردد که ممکن است کل خانواده یا برخی اعضای آن را به سمت آسیبهای اجتماعی بکشاند و یا در مورد کودکان و نوجوانان آنها را دچار فقر عاطفی بنماید. پس رابطه آسیب‌های اجتماعی با کارکردهای خانواده نوعی رابطه متقابل است و در صورت عدم انجام کارکردها، می‌تواند موجب تخریب خانواده شود و تنها راه حفظ سلامت خانواده، دور نگه داشتن آن در آسیب‌های اجتماعی یعنی اجرای متناسب کارکردهای اجتماعی خانواده است.

نویسنده : دکتر محسن بهشتی پور

بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


جلسات خواستگاری و بررسی مهمترین موضوعات

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


مهمترین موضوعات خواستگاری

 

مهمترین موضوعات خواستگاری را میدانید؟

 

دقت کنید شخصی که برای ازدواج انتخاب می کنید، آیا شخصیت اجتماعی، یعنی مجموعه ی حرکات، رفتارها، آداب معاشرت و برخورد اجتماعی اش با عقاید شما همخوانی دارد یا خیر؟ اگر همخوانی وجود داشت، تحقیقات جزئی در مورد خانواده اش به عمل آورید و خانواده ی او را با خانواده ی خود از لحاظ اقتصادی و اجتماعی مقایسه کنید، اگر در یک ردیف بودید، به خواستگاری بروید و یا اجازه دهید به خواستگاری تان بیایند.


*در مراسم خواستگاری، زیباترین لباس های تان را به تن کنید و پوششی مناسب داشته باشید چرا که اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می ماند.

  


*در تمام طول مراسم خواستگاری، متانت و وقار باید از ناحیه ی هر دو خانواده مراعات شود.

 



*هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید و دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی نمایید سنجیده حرف بزنید.

 

  


*برای مطرح کردن مهمترین موضوعات خواستگاری در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر، بنا را بر صداقت بگذارید و متعهد شوید که آن چه می گویید، کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پایبند شوید. بهتر است به عنوان اولین سؤال، از فرد مقابل بخواهید خودش را به طور کامل معرفی کند و خلاصه ای از گذشته ی زندگی اش را برای شما بگوید و خودتان نیز متقابلاً خلاصه ای از سرگذشت خود را مطرح نمایید.

 


*پس از این که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شدید، می توانید دیدگاه او را درباره ی مذهب جویا شوید و بعد، متقابلاً دیدگاه خودتان را راجع به مذهب مطرح نمایید.

  


*مطلب دیگری که می توانید سؤال کنید، نگرش مخاطب شما درباره ی مسائل اقتصادی و نحوه ی درآمد است. شغل و میزان درآمد ماهیانه ی خود را مطرح کنید و آن چه واقعاً هست را بگویید. آقایان باید امکانات مالی خود را توضیح دهند، اگر توان مالی شان در شرایط فعلی، بیش تر از امکانات موجود نیست، این مورد را نیز تذکر دهند و سپس، نظر دختر خانم را در این مورد بپرسند و ببینند ایشان چه مقدار پول را برای داشتن یک رفاه نسبی لازم می دانند و اگر خواسته های ایشان با درآمد آنان همخوان نیست، موضوع را مطرح و روی آن تأکید نمایند.
وعده ها و قول هایی که با امکانات شما نمی خواند و امکان برآورده شدنش نیست، ندهید. همیشه برای بهتر شدن زندگی، تلاش کنید اما قول های نا به جا ندهید. علاوه بر نگرش خود و فرد مورد نظر در مورد مسائل مادی و اقتصادی، باید موقعیت اقتصادی هر دو خانواده را با یکدیگر مقایسه کنید. بسیار مهم است که دختر و پسر از یک ردیف اقتصادی با یکدیگر ازدواج کنند و ازدواج طبقات متضاد اجتماعی، اصلاً صلاح نیست.

 

 


*یکی دیگر از مطالبی که حتماً باید در جلسه ی خواستگاری پرسیده شود، ارزش های خانوادگی ست. باید پی ببرید که در خانواده ی فرد مقابل، چه چیزهایی ارزش است. برای نمونه، اگر در خانواده ی شما، تحصیل جایگاه مهمی دارد و برای تحصیلات و فرد تحصیلکرده ارزش زیادی قائل اید، اما در خانواده ی شخص مورد نظر، هیچ بهایی به تحصیل داده نمی شود، جای تأمل دارد؛ باید اندکی دست نگه دارید.
*هریک از طرفین در جلسه ی خواستگاری باید از طرف مقابل بپرسد به نظر او، یک همسر ایده آل چه شرایطی باید داشته باشد؟ اگر خصوصیاتی که مطرح می شود، در وجود او نیست، به سرعت اعلام نماید که این خصوصیات فردی مورد نظر شما، در من نیست و یا اصلاً نمی توانم این گونه باشم.

 

 


*خانم ها حتماً باید از خواستگارشان سؤال کنند که به نظر او زن باید با چه نوع پوششی در اجتماع ظاهر شود، چگونه باید با مردم نشست و برخاست نماید، نظرش راجع به شاغل بودن زن چیست و ...
*اگر خانم ها در شرایط فعلی شاغل بوده و به شغل شان نیز علاقه مند هستند و کار کردن برای شان اهمیت دارد، اما احساس می کنند که خواستگارشان نظر چندان مساعدی نسبت به شاغل بودن آنان ندارد، باید به این نکته تأکید شدید کنند؛ حتی در صورت لزوم، آن را شرط ضمن عقد قرار دهند.

 

 


*مسأله ی دیگری که باید در خواستگاری مطرح شود، برنامه های فعلی و برنامه های آینده است. وضعیت فعلی تان را کاملاً مشخص نمایید، برنامه های آینده را نیز حتماً مطرح کنید. اگر قصد ادامه ی تحصیل دارید، این نکته را تذکر دهید. اگر قصد جا به جایی و مسافرت خارج از کشور دارید، باید پیش از ازدواج مطرح نمایید. اگر بیماری جسمانی خاصی دارید و یا قبلاً در زندگی شما اتفاقی افتاده است( نامزدی یا عقدی داشته و ناموفق بوده اید یا مسائل مشابهی داشته اید) آن را پنهان نکنید.
شاید همه ی این مطالب را در جلسه ی خواستگاری نتوان مطرح کرد؛ هیچ اشکالی ندارد، تعداد جلسات خواستگاری را اضافه نمایید، مشروط بر این که حسن نیت داشته باشید.


پس از این که در طول جلسات خواستگاری، مهمترین موضوعات خواستگاری را مطرح کردید،اطلاعات لازم را دریافت کردید و نکته ای برای تان مبهم نماند، زمان ارزش یابی و تجزیه و تحلیل فرا می رسد؛ فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهید، نکات مثبت را در شخصیت و موقعیت او جست و جو کنید و آن را در یک ستون زیر هم قرار دهید. در مقابل، ستونی را نیز به صفات و خصوصیات منفی اش اختصاص دهید. آن مورد یا مواردی از خصوصیات منفی که اطمینان صد در صد دارید تغییر می نماید را مثبت حساب کنید و سپس، آن ها را مورد سنجش قرار دهید و تحلیل کنید. گاهی اوقات یک مورد منفی به تمام موارد مثبت برتری دارد. برای نمونه فرد مورد نظر، تحصیلات و شغل خوبی دارد، از خانواده ی خوب و نجیبی برخوردار بوده و موقعیت اقتصادی اش نیز مناسب است، اخلاق خوبی هم دارد اما معتاد است؛ در این شرایط باید دست نگه داشته و برای ازدواج، عجله نکرد.

مهمترین موضوعات خواستگاری
پس از آن که ارزش یابی انجام شد و وجوه اشتراک و تفاهم، زیاد بود، باید تحقیقات کامل در محل زندگی و محیط کار در مورد چگونگی رفت و آمد با دوستانش و دیگر موارد به عمل آید. تحقیق، شناخت شما را نسبت به همسر آینده و فرد مورد نظرتان افزایش می دهد.
البته پشتوانه ی تمامی مسائل گفته شده، توکل به خداوند متعال است. در صورتی که تشابهات، زیاد و تحقیقات انجام شده، مثبت بود، با توکل به خدا ازدواج کنید؛ به یاری او، زندگی آرام و سرنوشت خوبی در انتظار شما خواهد بود.



بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

آمادگی برای ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

 http://maktoobshop.com/



 







آمادگی برای ازدواج

 

درباره این که شناخت و آشنایی حلقه اول ازدواج است و باید طرف مقابلتان را بشناسید و بعد با او وارد یک زندگی مشترک شوید، زیاد شنیده اید. اما شاید مهم تر از این حلقه اول، حلقه ای نامرئی به نام «شناخت خود» و آمادگی برای ازدواج باشد که کمتر درباره آن فکر کرده اید. این حلقه گاهی زیر پوشش فرهنگ خانوادگی، هنجارهای اجتماعی و مسائل آموخته شده پنهان می شود و مانع از آن می شود که شما بر اساس روحیات و خصوصیات خودتان همسر آینده تان را انتخاب کنید. در این صورت، شما همسری را انتخاب می کنید که خانواده از شما انتظار دارد، جامعه به شما می گوید خوب است و از آنچه در زندگی آینده تان دیده اید، الگوبرداری کرده اید.

بنابراین ما پیشنهاد می کنیم که با نهایت صداقتی که در خودتان سراغ دارید، این فرم خودشناسی را پر کرده و تلاش کنید تا عمیق ترین و روراست ترین پاسخ را به پرسش ها بدهید تا بتوانید به درستی متوجه شوید که از شریک آینده زندگی تان چه انتظاری دارید. بنابراین تکمیل این فرم چند خاصیت مهم دارد:

نکته: ممکن است پرسیدن بعضی از سوالات مثل سن تان، بیماری هایی که داشته یا دارید، تحصیلات تان و... غیرضروری به نظر برسد اما یادتان باشد که همین سوالات می توانند به شما یادآوری کنند که الان در چه مرحله ای هستید و متناسب با جایگاه فعلی تان چه برنامه ریزی برای آینده دارید.

 

اطلاعات فردی

نام و نام خانوادگی:

سال تولد:

محل تولد:

دین:

مذهب:

وضعیت نظام وظیفه (آقایان):

نوع تحصیلات

دانشگاهی / حوزوی:

مقطع تحصیلی:

رشته تحصیلی:

سالی که فارغ التحصیل می شوید:

اطلاعات جسمی

- آیا تاکنون به بیماری های مهمی مبتلا شده اید؟ بله / خیر (در صورت مثبت بودن پاسخ، نام بیماری را بنویسید.)

- آیا در تولد یا پس از آن دچار نقص عضوی شده اید؟ بله / خیر (نام و نوع نقص عضو)

 


 

اطلاعات خانوادگی

شهر محل سکونت فعلی خانواده:

شهر محل سکونت قبلی خانواده:

شهری که اصالتاً به آن منسوبید:

علاقمندید در آینده در چه شهری ساکن شوید؟

از والدین خود برای کمک به ازدواج خود چه انتظاری دارید؟

وضعیت مالی و رفاهی خانواده ی شما چگونه است؟ (نسبت به معمول خانواده ها)

عالی / خوب / متوسط / ضعیف

از نظر عرف جامعه، اعتقادات مذهبی خانواده ی شما در چه حدی است؟

1- رعایت حدود شرعی در همه ابعاد و انجام واجبات و ترک محرمات.

2- رعایت حدود شرعی در همه ی ابعاد و انجام واجبات و ترک محرمات و توجّه به مستحباتی چون نماز اول وقت و جماعت.

3- رعایت اکثر مسائل شرعی و انجام اهم واجبات و ترک گناهان کبیره.

4- انجام واجباتی چون نماز و روزه و کم توجّه به برخی مسائل مثل حجاب.

5- نماز می خوانند، ولی پایبندی های خاصی ندارند.

- تعداد کل افراد خانواده (درجه اول) شما چند نفر است؟

 

 

خانواده

سن,شغل قبلی,شغل فعلی,میزان تحصیلات,میزان درآمد (ماهانه),پدر,مادر,برادر اول,برادر دوم,خواهر اول,خواهر دوم..........

وضعیت مالی - میزان درآمد شما

- آیا قبل از دوران دانشجویی / طلبگی شغلی داشته اید؟

در صورت مثبت بودن پاسخ نام شغل را بنویسید:

آیا قبل از دانشجو یا طلبه شدن سرمایه ای پس انداز کرده اید؟ بله / خیر

در دوره دانشجویی / طلبگی چطور؟ بله / خیر

غیر از تحصیل به شغل دیگری نیز اشتغال دارید؟ بله / خیر (اگر بله چه شغلی؟)

میزان درآمد فعلی شما چقدر است؟

حدس می زنید در آینده چقدر درآمد داشته باشید؟

 


 

وضعیت مسکن

(آقا) آیا در مورد مسکن تا به حال اقدامی کرده اید؟

1- مسکن مستقل دارم / قادر به داشتن مسکن هستم

2- تا بحال فکری نکرده ام

3- در منزل پدری، طبقه مستقلی برای زندگی دارم

4- با پدر و مادرم به صورت مشترک در یک منزل زندگی خواهیم کرد

5- در حال حاضر تا چند سالی بعید است بتوانم صاحب مسکن شوم

به نظر شما تهیه ی حدّاقل امکانات که زوج های جوان بتوانند زندگی را با آن شروع کنند چه مقدار هزینه می خواهد؟

به نظر شما برای شروع زندگی مسکن با چه متراژی می تواند کافی باشد؟

 


 

صفات بارز شخصیتی

- کدامیک از صفات زیر در شما شاخص تر و قوی تر است؟ ( به ترتیب اهمیت 10 صفت را شماره گذاری کنید)

عاطفی / خونسرد / صبور / آرام / کم حرف / مدیر / پرتحرّک / حساس / اهل معاشرت / خوش برخورد / منطقی / عصبانی / با نشاط / پرصحبت / مردم دار / مغرور/ غمگین / افتاده / کم تحمل / گوشه گیر / مغرور / غمگین / افتاده / کم تحمل / گوشه گیر / قاطع / کنایه گو / خودنما / کم حوصله / رؤیایی / بذله گو / تحت فرمان / سازنده / بدبین / خوش بین / باگذشت / حسود / ولخرج / صرفه جو / خسیس

- اگر یک روز تعطیلی کاملاً بیکار باشید، چه کاری را انتخاب می کنید؟

استراحت / مطالعه / ماهواره / سینما / مسافرت / رفتن به کوه و دشت و جنگل / ورزش / تلویزیون / بازدید آشنایان / تنها بودن / دیدن فیلم ویدئو / هم نشینی با دوستان / غیره

- تعریف شما از یک انسان مؤمن چیست و چقدر خود را مؤمن می دانید؟

- دیگران شما را چقدر با ایمان می دانند؟

نشانه های «اجتماعی بودن» چیست؟

- آیا اجتماعی بودن را یک صفت پسندیده می دانید یا خیر؟ چرا؟

- خودتان تا چه میزان اجتماعی هستید؟

زیاد / متوسط / کم

- معمولاً در روز چند ساعت فکر می کنید؟

- بیشتر به چه مسائلی می اندیشید؟

- از لحاظ روحی و شخصیتی آیا بین آنچه هستید و آنچه که دوست دارید باشید، فاصله ای احساس می کنید؟ بله / خیر

- اگر بلی این فاصله تا چه حدودی است؟

- این فاصله در چه زمینه ای است؟

ویژگی های اخلاقی - تربیتی

- چه ویژگی های اخلاقی در شما بارزتر است؟

- به نظر خودتان، شما چگونه آدمی هستید؟

- دوستان و آشنایان شما را بیشتر به کدام خصوصیات می شناسند؟

- از معاشرت با چه کسانی رضایت بیشتری دارید؟

- به دید و بازدید خویشاوندان چقدر اهمیّت می دهید؟

زیاد / معمولی / کم

- از معاشرت با چه کسانی آزرده می شوید؟

- اگر از عمل یا سخن فردی شدیداً دلخور شوید، چه عکس العملی خواهید داشت؟

- اگر از شما عذرخواهی کنند، چه می کنید؟

- ناراحتی هایتان را چگونه منعکس می کنید؟

- بیشتر انتقادپذیرید یا انتقاد کننده؟

- اگر بخواهید از کسی انتقاد کنید، معمولاً چگونه عمل می کنید؟

- در چه مسائلی سخت گیر هستید؟

- به قول و قرارها چقدر پایبند هستید؟

خیلی زیاد / زیاد / متوسط / کم


بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم