وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پسرهای گریزان از ازدواج بخوانند
چگونه دست از حمایت فرزندانی که بزرگ شده و مستقل نمی شوند، برداریم؟
وضعیت این دست افراد به شکلی است که از یک سو تجرد طولانی مدت شان باعث نگرانی والدین از اینده آنها می گردد و از طرف دیگر حضور طولانی مدت یک مرد میانسال در خانه که از یک طرف حاضر به ازدواج نیست و از طرف دیگر دارای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی خاص خود است، زندگی را برای والدین نیز دشوار می سازد... .
پیر پسرهای چهل ساله! بخوانند
رفتار وابسته، میل یا نیاز به روابط همراه با حمایت دیگران ، برای بیشتر شخصیت های در حال رشد ، به طور مستقیم با تجربه اضطراب رابطه دارد. هنگامی که نتیجه مشخص نیست ، پاسخ ها قبلا آزموده نشده و موقعیت ها نا آشنا یا غیر منتظره هستند بیشتر مردمان احساس اضطراب می کنند. کودک در حال رشد به طور طبیعی از طریق استقرار روابط با دیگران ، دلبستگی به حامیانش و یا به دست آوردن دوستانی که در مواقع لازم دست کمک و دوستی به طرف او دراز می کنند، خود را از چنین ترسی آزاد می کند. البته طفل در سال اول زندگی برای آسایش خود کاملا به دیگران وابسته است . با نضج استقلال به تدریج از وابستگی دست می کشد و می آموزد که در مواجهه با موقعیت های اضطراب آور بر قابلیت ها ، مهارت ها و امکانات خود تکیه کند.
اما در برخی از افراد این حرکت تدریجی از وابستگی به استقلال به طور کامل شکل نگرفته و در بزرگسالی این عدم استقلال کامل خود را به شکل طفره رفتن از ازدواج نشان می دهد. این دسته از افراد(به خصوص پسران) همواره دارای دلایل دور و دراز و در ظاهر منطقی برای فرار از ازدواج هستند و امکان دارد که تا سنین میانسالی حتی یک تجربه خواستگاری کردن هم نداشته باشند و یا در صورتی که به اجبار در مراسم خواستگاری حضور یابند همواره ایراد و مشکلی را برای رد کردن طرف مقابل پیدا می کنند.
وضعیت این دست افراد به شکلی است که از یک سو تجرد طولانی مدت شان باعث نگرانی والدین از اینده آنها می گردد و از طرف دیگر حضور طولانی مدت یک مرد میانسال در خانه که از یک طرف حاضر به ازدواج نیست و از طرف دیگر دارای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی خاص خود است، زندگی را برای والدین نیز دشوار می سازد. در حقیقت هر چند که فرزندان برای والدین خود جز عزیز ترین ها هستند اما باید در زمان مناسب فرآیند استقلال را پشت سر گذارده و زندگی خانوادگی خود را آغاز کنند.
لذا اگر شما جز آن دسته والدینی هستید که از تجرد طولانی مدت و البته بی دلیل فرزندتان عاجز شده اید این مقاله را دنبال کنید:
اگر فرزند تان حاضر به بیرون رفتن از خانه نیست لازم است کاری کنید . خواهش از او، قربان صدقه رفتن، تشویق او برای استقلال و ازدواج کردن و .. نتیجه نخواهد داد. اگر او می خواست تا به حال به این طریق مستقل شده و ازدواج کند این کار را کرده بود. او دیگر به این دست تشویق ها و حتی تهدیدات اهمیتی نمی دهد چرا که شما هر ماه و هر سال در حال تکرار خودتان هستید. دیگر غرغرهای پدرانه یا مادرانه ناتوان هستند. شما می خواهید که او مستقل شود و او نیز این را می داند پس هیچ توضیح و تفسیری نیاز نیست. دیگر زمان آن رسیده که آقا پسر چهل ساله شما چمدانش را ببندد و برود. او از بدو تولدش شاهد علاقه و عشق شما بوده است اما اکنون با گذشت نزدیک به چهل سال همچنان در خانه شماست و حتی توقع مراقبت و توجه بیشتر از جانب شما را دارد و این یعنی زمان رفتن رسیده است.
بسیار مشاهده شده که استقلال یافتن پسران مجرد میانسال و زندگی به صورت انفرادی باعث شده که انها در مورد آینده خود جدی تر فکر کرده و به فکر ازدواج بیفتند لذا از همین گام کوچک شروع کرده و وی را به استقلال یافتن بیشتر هدایت کنید
لذا این گامها ر به ازمون بگذارید:
** قبول کنید فرزندتان خیال ترک خانه پدری را ندارد. پذیرش این مساله اولین قدم شما در مواجهه با مساله بیرون رفتن فرزندتان از منزل پدری است. دیگر به بهانه های همیشگی شان گوش ندهید. شما بیش از حد صبور بوده اید و به او زمان داده اید پس حالا وقت عمل کردن است.
** نگران جریحه دار شدن احساسات فرزندتان نباشید. شما صبورانه سالیان سال است که مایحتاج فرزندتان را فراهم کره اید در حالی که رفتار پدرگونه و مادرگونه شما سبب وابستگی بیش از حد او و عدم توجهش به زندگی مستقلانه شده است.
** پرسش در خصوص برنامه های آینده شان را متوقف کنید. واقعیت تلخ و غمناک این است که فرزندتان برای آینده هیچ طرح و نقشه ای ندارد و همچنین واضح است که هیچ برنامه ای برای مستقل شدن در نظر نگرفته است.
** شرح و توضیح هر چیزی را متوقف کنید. دقیقا به اصل موضوع یعنی خروج فرزند بالغ تان از منزل بپردازید. یادتان باشد قبلا زمان زیادی را صرف خواهش کردن، تشویق کردن و منتظر ماندن برای یافتن همسر مناسب وی کرده اید. در حالی که او همیشه برای هر یک از این گزینه ها عیبی را پیدا می کرد لذا تداوم شرح و توضیح هر چیزی شما را ضعیف تر معرفی می کند.
** یک گفتگوی دونفره با فرزندتان داشته باشید. به او بگویید که چقدر او را دوست دارید اما زمان آن رسیده است که به فکر استقلال باشد. او نمی تواند برای همیشه با شما زندگی کند ضمن اینکه برای او نیز زندگی با والدین علی رغم داشتن سن بالای 40 سال چندان بی اشکال نخواهد بود. از او بخواهید به فکر پیدا کردن یک آپارتمان مناسب برای خودش باشد و تا مثلا 3 ماه دیگر مستقل گردد. ممکن است همین اندازه کافی باشد تا او به خروج از خانه اقدام کند.
** انجام تمام کارهای روزمره و تهیه غذا برای او را متوقف کنید. خدماتی نظیر وجود غذای گرم همیشگی ، نظافت دایم اتاق شخصی وی، شستن و اتوی همیشگی لباسها و ...را متوقف کنید. البته معنی این حرف بی توجهی یا بی احترامی به فرزندتان نیست بلکه مفهوم این است که او را به سمت مستقل شدن سوق دهید تا خانه پدری را با هتل چند ستاره اشتباه نگیرد.
بسیار مشاهده شده که استقلال یافتن پسران مجرد میانسال و زندگی به صورت انفرادی باعث شده که انها در مورد آینده خود جدی تر فکر کرده و به فکر ازدواج بیفتند لذا از همین گام کوچک شروع کرده و وی را به استقلال یافتن بیشتر هدایت کنید.
مطالب پیشنهادی
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
یکی از مباحث مهمی که این روزها در بحث ازدواج و خانواده مطرح شده، بحث تجرد قطعی دختران در جامعه است؛ موضوع مهمی که به نظر میرسد بسیاری از دستاندرکاران بحث ازدواج و جوانان از آسیبهای ناشی از افزایش آمار آن غافل هستند. به تازگی هم آماری از سوی سازمان ثبتاحوال اعلام شده که مقایسه اعداد و ارقام آن با نتایج مطالعات پیشین باعث میشود ذهنها به سمت موضوع «تجرد قطعی دختران» بیشتر از گذشته متمرکز شود. اما آنچه در این باره میتوان گفت این است که چنین نتیجهگیری را شاید نتوان به تمام جامعه تعمیم داد اما به طور حتم تجرد قطعی برای دختران تحصیلکرده اتفاق خواهد افتاد البته به شرط آنکه این قشر از دختران فقط تمایل به ازدواج با زوجی تحصیلکرده داشته باشند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وطن امروز ؛ یعنی اگر دختر تحصیلکرده منتظر خواستگار تحصیلکرده بماند به طور حتم با پدیده تجرد قطعی مواجه خواهیم شد، چرا که براساس آمار و ارقام دقیقی که از تعداد دانشجویان دختر و پسر در دست داریم، به خوبی میتوانیم متوجه شویم که تعداد دانشجویان دختر چند درصدی از پسران بیشتر است و چند سالی است در رقابتهای دانشگاهی و در آزمونهای سراسری آمار شرکتکنندگان دختر از آمار داوطلبان پسر پیشی گرفته است. بنابراین به طور حتم میتوان گفت در آینده نزدیک به تعداد تمام دختران تحصیلکرده پسر تحصیلکرده وجود نخواهد داشت.
از طرف دیگر سن بلوغ اجتماعی و استقلال یافتن پسران هم بالا رفته، به این معنی که در جامعه فعلی ما زمان برای تبحر یافتن در کار و فراگیری مهارت برای داشتن شغل مناسب بالا رفته و همین موضوع باعث به تاخیر افتادن استقلال پسران و آماده شدن برای پذیرفتن مسؤولیت همسر و زندگی مستقل شده است. باید این موضوع را به اطلاع دخترها رساند تا با واقعبینی هر چه بیشتر موضوع ازدواج را مورد بررسی قرار دهند. آنها باید بدانند که نیازهای عاطفی و روانی خود را نباید فدای شئونات اجتماعی و تحصیلات خواستگاران کنند، بهتر است این موضوع از طرف خانوادهها برای فرزندان بازگو شود که در جامعه همه نمیتوانند به تحصیل و علماندوزی مشغول باشند و برای اینکه چرخ یک کشور بچرخد باید در جامعه کارگر، کشاورز و هزاران شغل دیگر وجود داشته باشد و همه نباید فقط تحصیلات داشته باشند بلکه هزاران هنر و فن دیگر هم در جامعه وجود دارد که ارزشمند است و هر کدام در جای خود فوقالعاده سودمند هستند.
بنابراین به نظر میرسد دخترخانمهای تحصیلکرده باید به طور حتم درباره خواستگار تحصیلکرده تجدیدنظر کنند و به قول معروف کمی کوتاه بیایند و در تصمیمگیریهای خود وزن و امتیاز تحصیلات خواستگار خود را کمی تقلیل دهند تا با پدیده تجرد قطعی روبهرو نشوند. این نکته را هم از یاد نبریم که در صورت بروز پدیده تجرد شاهد آسیبهای اجتماعی گوناگونی در سطح جامعه خواهیم بود که از جمله این آثار میتوان به افزایش فساد و در پی آن تزلزل بنیان خانواده را در نظر گرفت.
دکتر بهرامی معتقد است آنچه طلاق را به معضلی اجتماعی برای زنان بدل کرده، وجود پدیده تجرد ناخواسته دختران است که ناخودآگاه شانس ازدواج مجدد برای زنان مطلقه را کم کرده و مطلقه ها را به زنانی بدل میکند که تنها داوطلبانی برای ایجاد روابط جنسی دارند و نه ازدواج..
با توجه به اینکه آمار طلاق در کشور ما، البته با توجه به شرایط گذر از دوران سنتی، هنوز معضل نشده است،سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که چرا خود واقعه طلاق با همین آمار فعلی، بحرانی اجتماعی محسوب میشود؟
طلاق یک بحران اجتماعی است چون عوارضی به شدت اجتماعی دارد. امروز ما در جامع های زندگی میکنیم که متاسفانه معضلی به نام تجرد ناخواسته دختران وجود دارد. یعنی دختران بسیار خوبی آماده ازدواج هستند، اما برایشان پسران آماده ازدواجی وجود ندارد. در چنین جامعه ای یقینا آمار بالا و 35 درصدی طلاق و اضافه شدن زنان جوان مطلقه به دختران مجرد، ایجاد بحران میکند. در گذشته های نه چندان دور، مطلقه های جوانی که فرضا 24 تا 26 سال داشتند، بالاخره بعد از مدتی صبر کردن حتما با مردی 31 یا 32 ساله ازدواج میکردند که یک یا دو بچه هم داشت. اما امروز به خاطر پدیده تجرد ناخواسته دختران، حتی مردان مطلقه 47- 48 ساله، به راحتی میتوانند با دختران مجرد ازدواج کنند و دختران 31 -32 سال بهراحتی داوطلب ازدواج با این اشخاص هستند. طبعا مردان مطلقه هم ترجیح میدهند با دختر ازدواج کنند تا زن مطلقه ای که ممکن است تجربه تلخ شکست قبلی را وارد زندگی بکند. بنابراین مطلقه های جوان ما متاسفانه جزو آمار زنانی میشوند که داوطلبان زیادی برای رابطه جنسی دارند، اما هیچ داوطلبی برای ازدواج و تشکیل زندگی ندارند.
زنان مطلقه هم نهایتا چهار تا پنج سال تمام نیازهای عاطفی و جنسی خود را سرکوب کنند اما تا آخر عمر که قادر به این سرکوب کردن نیستند. از طرف دیگر، امکان ازدواجی هم برای خود نمیبینند. در نتیجه این نیازها از آنان زنانی را میسازد که متاسفانه در رابطه های مکرر قرار میگیرند و معشوقه مردان متأهل میشوند. به این ترتیب، زمینه اخلاقی جامعه متزلزل میشود و خیانت به همسر، پدیدهای میشود که بالاترین آمار علت طلاق را به خود اختصاص میدهد؛ مسئلهای که از زمان بالا رفتن آمار طلاق و پدیده تجرد ناخواسته، شایع شد.
پس امکان به انحراف رفتن زنان مطلقه وجود دارد!
در نتیجه عواملی که گفتم، زنان مطلقه ما جزو کسانی شدند که خیلی کم داوطلبی برای ازدواج دارند اما همواره حتی همکاران آنان نیز داوطلب داشتن رابطه جنسی با آنها هستند. بهطوری که قریب به اتفاق زنان مطلقه از ترس برملا شدن این موضوع و اینکه همکاران بدانند آنها مطلقه هستند و بالقوه میتوانند نیازهای جنسی همکاران خود را پاسخ دهند، این مسئله را پنهان میکنند. چون در صورت برملا شدن، آنقدر اذیتشان میکنند تا آنها به دعوت همکاران برای داشتن رابطه جنسی پاسخ مثبت دهند. چراکه تا همکاران آن زن میفهمند که او مطلقه است، شروع میکنند به محبت کردن به وی. امروز به محض اینکه زنی مطلقه شد، از رییس و کارمند و... همه چشم طمع به او داشته و توقع دارند، زن مطلقه نیاز جنسیشان را پاسخ دهد. خُب، زن اگر مشکل خانوادگی یا مالی هم داشته باشد، زمینه کشیده شدن به مفاسد اخلاقی زیاد میشود. البته زنان مطلقه معمولا در ابتدا بهشدت در مقابل این فشارها مقاومت میکنند و آسیب هم میبینند. اما وقتی میبینند این یک داستان غیرقابل حل است و ازدواجی هم صورت نمیگیرد، کمکم به این روابط تن میدهند و معشوقه مردان متاهل میشوند که یا همکارشان است و یا همسایه و یا کسی که در آژانس مسکن برایشان خانه گرفته و... بعد هم اسیر دل بستنها و دل کندنهای متعدد میشوند.
چه مشکلات دیگری گریبانگیر زنان بعد از طلاق میشود؟
روابط گذشتهشان دستخوش تغییر میشود. مثلا اگر در گذشته بهراحتی و بدون دغدغه خانه خواهر خود میرفتند، حالا خواهر به شدت نگران رفت و آمد خواهر مطلقه جوانش است. چون بالاخره همسر او هم مرد است… نه فقط اقوام، درباره دوستان هم همین اتفاق میافتد. اقوام زن مطلقه بهشدت از معاشرت با او پرهیز میکنند و علامت سوالها و رفتارهایی را بروز میدهند. پس اولین اتفاق تنها شدن و زیر نگاههای معنیدار رفتن است. دومین اتفاق آن است که این آدم تنهایی که قوم و خویش او را کنار گذاشته و در زندگی هم شکست خورده، نیازی طبیعی نیز دارد. این نیاز او را به سمت رابطه میبرد. رابطه هم ماهیتش ایجاد دلبستگی و عشق است. بعد از یک مدتی که اهدافی حل و فصل شد، مرد سرد میشود و حالا زن مطلقه باید دنبال او بدود. بعد آبروریزی میشود و زن باید دل بکند. دل کندن باعث افسردگی میشود، افسردگی بیمارش میکند، باید دارو بخورد و افت کاری یا تحصیلی پیدا میکند و… اتفاق بد دیگر این است که شغل برخی کارمندان طوری است که باید متأهل باشند. برای همین اگر در محل کارشان به هر دلیلی بفهمند که اینها مطلقه اند، ممکن است در ماهیت حفظ یا از دست دادن کارشان تأثیر بگذارد. همچنین ممکن است آنقدر در محل کار تحت فشار داوطلبان رابطه قرار بگیرد که خودش از سر کار رفتن منصرف شود. اتفاق بد دیگر این است که بعد از طلاق مجبور است به خانه پدرش برگردد و از این به بعد سایه و نفس کشیدنش هم شماره و ارزیابی میشود و باید حساب و کتاب پس دهد. در حالیکه او دیگر آن دختر قدیم نیست. یا مجبور است خانهای مستقل بگیرد. در این حالت یا درآمد کافی دارد که فقط مسائل اجتماعی گریبانگیرش میشود یا مشکلات مالی هم دارد. قبلا تحت تکفل همسر بوده و حالا برای حفظ استقلال و برای اینکه نمیخواهد بار شکست را با رفتن به خانه پدر مضاعف کند، با پول مهریه خانه ای اجاره میکند، اما به دلیل بیکاری و مشکلات مالی مجبور میشود تن به رابطه دهد. اولین حادثه هم این است که در ابتدا به زن مطلقه نمیگویند، میخواهیم با تو رابطه برقرار کنیم. اول او را تحت فشار قرار میدهند تا بعد خودشان نقش منجی را بازی کنند. یا وقتی از زیر فشار بودن خسته شد، تن به خواسته بدهد.
این اوضاع نابسامان مشکلات اجتماعی زنان بعد از طلاق، چارهای هم دارد؟
معضل ایجاد شده بر اثر طلاق به چند پدیده اجتماعی دیگر مربوط است، مثل همان تجرد ناخواسته و... خود آسیب طلاق را نمیتوان حل کرد. حتی آمار طلاق پنج درصد هم باشد، همان مشکلات معاشرت با اقوام و دوستان و... وجود دارد و قابل حل نیست. اما باید به این نکته توجه کرد که انتخاب بین زندگی کردن و طلاق گرفتن، انتخاب بین بد و بدتر است. طلاق خیلی بد است، اما اگر زندگی زن از خیلی بد هم بدتر است، مجبور میشود طلاق بگیرد. او شبیه آدمی است که در ساختمان چند طبقهای است که دچار آتش سوزی شده. فرد از ترس اینکه ساختمان دچار آتش سوزی شده، پایین میپرد. درحالیکه معلوم نیست کجا فرود میآید و زنده میماند یا نه! درحالی که شاید اگر صبر میکرد بعد از مختصری سوختن دست و پا نجات مییافت. این است که باید گاهی به راهحلهای دیگر فکر کرد. نکته بعد این است که مگر همیشه میتوانیم از نو زندگیمان را شروع کنیم؟! مگر همه آن نیروها، انگیزه ها و موقعیتهای قبلی را داریم که بتوانیم زندگی را از نو شروع کنیم؟! واقعیت این است که چنین نیست. باید دید کدام بد و کدام بدتر است. داستان طلاق داستان خوبی نیست که بگوییم این زندگی بد است، طلاق بگیریم خوب میشود.
به نظر میرسد با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی میتوان این موضوع بد را تا حدودی امری طبیعی ساخت!
بله اما اگر این اتفاق بیفتد که خیلی کار میبرد. اگر برادر شما بگوید که میخواهد با هم دانشگاهی خود ازدواج کند که عاشقش شده، اما قبلا سه سال متأهل بوده چه برخوردی با او میکنید؟! به او می گویید: «مگر دیوانه شدی؟ مگر دختر قحط آمده؟ اینهمه دختر مجرد، آنوقت تو میخواهی با مطلقه ازدواج کنی؟ اصلا معلوم نیست برای چه طلاق گرفته... شاید عیب از او بوده!» این ما هستیم که جامعه را میسازیم. اینطور نیست که بگوییم ای زندگی بیا جامعه ما را درست کن. ما مردمان همین سرزمین هستیم. میگوییم اینهمه دخترهای مجرد! طلاق پدیده ضد اخلاق شده چون با تجرد ناخواسته دختران مواجه هستیم. الان دخترهای کم سن و سال حتی با مردان 40 ساله ازدواج میکنند.
علت این تجرد ناخواسته چیست؟
مشکل آنجایی آغاز میشود که پسران به دختران میگویند اگر عاشقم هستی باید به من سرویس جنسی بدهی. بعد هم وقتی همه سرویسها بیرون ازدواج ارائه میشود و ازدواج هم به کاری سخت و هزینه بردار بدل شده است و... وقتی دختری خانه مجردی دوست پسر خود را تمیز میکند، برایش غذا درست میکند و با آژانس میفرستند و تازه پسر میگوید تو خیلی دختر خوبی هستی، اما آشپزی آن یکی بهتر است و نوعی رقابت درست میکند و مسابقه میگذارد، چرا پسر ازدواج کند؟
منبع : هفته نامه سلامت
تجرد طولانی مسئله ای فراجنسیتی است اما برای دختران مسئله و دغدغه ای جدی تر و بحرانی تر است و صد البته با آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری همراه ا ست.
بعضی اتفاقات در زندگی انسان ها باید در یک دوره زمانی خاصی بیفتند تا بیشترین کمک را به پیشرفت انسان بکنند. یکی از این اتفاقات زمان بندی شده اجتماعی، زمان ازدواج برای جوانان و به خصوص برای دختران است. مسئله بالا رفتن سن ازدواج جوانان، تجرد زیستی و مشکلات ازدواج دیرهنگام به خصوص برای دختران، مسئله ای است که باید به شکل جدی به آن پرداخته شود.
تجرد طولانی مسئله ای فراجنسیتی است اما برای دختران مسئله و دغدغه ای جدی تر و بحرانی تر است و صد البته با آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری همراه ا ست.
بعد از اعلام خبر تجرد 980 هزار نفر دختر بالای ۳۰ سال در کشور توسط مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، زنگ خطر تجرد قطعی برای تقریبا یک میلیون دختر ایرانی به صدا درآمد. به همین دلیل در ادامه به بررسی بیشتر دلایل این موضوع، آسیب هایش و راه حل هایی برای کاهش آن خواهیم پرداخت.
تجرد قطعی یعنی فرد تا پایان عمر ازدواج نکند
منیژه مسگری کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره استفاده از اصطلاح تجرد قطعی برای دختران بالای 30 سال می گوید: تجرد قطعی به معنای آن است که فرد تا پایان عمر ازدواج نکند و بدون داشتن همسر و شریک به زندگی ادامه دهد.
از نظر آماری چون احتمال ازدواج برای زنان در دهه چهارم زندگی شان بسیار کم می شود می توان از اصطلاح یا کلمه تجرد قطعی صحبت کرد اما با نگاهی عقلانی و تجربی به این مسئله، افراد در هر سنی می توانند ازدواج کنند و از فواید زندگی مشترک بهره مند شوند.
دلایل خودخواسته و ناخواسته تجرد قطعی
مسگری درباره دلایل تجرد قطعی هم می گوید که دلایل تجرد قطعی هم خودخواسته و هم ناخواسته است. از آن جا که ازدواج باید همراه با مسئولیت پذیری و قبول برخی از خودگذشتگی ها باشد تعدادی از زنان ترجیح می دهند فارغ از این گونه نگرانی ها و دلبستگی ها که در زندگی زناشویی وجود دارد، آزاد و رها از هر مسئولیتی در دنیای شخصی خود زندگی کنند که بعدها به اشتباه خودشان پی می برند.
برخی دیگر به علت سخت گیری ها و وسواس های افراطی که در امر ازدواج دارند در عالم مجردی باقی می مانند اما از سوی دیگر برخی افراد به علت فراهم نشدن زمینه های خواستگاری، نداشتن خواستگار مناسب، سخت گیری های نابه جای والدین شان، فراهم نشدن زمینه های اقتصادی و دلایل ناخواسته دیگر، بدون تمایل شخصی گرفتار این پدیده می شوند؛ بنابراین برخی از این دلایل به خود دختران مربوط است یعنی دلایل فردی هستند از جمله: تمایل به داشتن تحصیلات عالیه در خانمها و همراه با آن افزایش سطح توقعات، آرزوی داشتن همسری با تحصیلات بالا، یافتن همسری با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرأت و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهای دینی.
دسته ای دیگر از دلایل به عوامل و شرایطی مربوط می شود که خارج از اختیار و تصمیم دختران است یعنی دلایل غیر فردی یا غیر شخصی مانند: نبودن تناسب بین تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، سخت گیریهای خانواده ها در شکل گیری زندگی فرزندان، افزایش چشم و هم چشمی ها برای برگزاری مراسم های مقدماتی ازدواج، مهریه های سنگین، بیکاری پسران و هزینه های بالای مسکن.
آسیب های فردی و اجتماعی در تجرد قطعی
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره آسیب های تجرد قطعی می گوید که قطعا مجرد ماندن دختران و پسران به ساختار خانواده و جامعه آسیب وارد می کند و مهم ترین پیامد آن کاهش زاد و ولد و جمعیت کشور در سال های آتی است که همین عاملی برای کاهش شادی و آرامش در بین مردم خواهد بود.
از سوی دیگر اگر نیازهای روان شناختی، اجتماعی، اقتصادی و فکری هر انسانی از طریق خانواده برآورده نشود، ممکن است باعث افزایش آسیب و ناهنجاری در جامعه شود که می تواند دیگر خانواده ها را درگیر کند و حتی در زندگی دیگران هم تاثیرگذار باشد. از سویی نادیده گرفتن این نیازها و تخلیه نشدن آن باعث خشم، افسردگی، دیگر مشکلات فردی و اجتماعی و بداخلاقی های رفتاری در روابط بین فردی می شود.
نکته دیگر این که سیکل طبیعی در خانواده ها این است که والدین باید در دوره ای از زندگی خود، از مشکلات فرزندان فارغ شوند و میانسالی آسوده ای را طی کنند و وجود دختران مجرد قطعی در خانه این امر را مختل می سازد.
تنها راه حل ازدواج است
مسگری با توجه به خبر یک میلیون دختر بالای 30 سال که در آستانه تجرد قطعی هستند، می گوید: در حال حاضر باید از دید روان شناختی به افراد آموزش داده شود تا با پذیرش مسئولیت و واقع بینی در امر ازدواج، کم کردن توقعات، زندگی در زمان حال و کاهش نگرانی هایی که متعلق به آینده است همراه با راهنمایی های خانواده و آموزه های دینی فرصت های مناسب را از دست ندهند و به این امر مقدس لباس عمل بپوشانند.
البته از دید اجتماعی هم انتظار می رود مسئولان با فراهم آوردن زمینه های کار، فعالیت، حمایت اقتصادی و کمک به تهیه مسکن، افراد در سن ازدواج را یاری کنند.
آسیب های روانی تجرد برای دختران
مهرخانه نیز در این باره نوشت: دلایل زیادی در میان دختران برای دیر ازدواج کردن یا تجرد قطعی وجود دارد که طیف وسیعی از این دلایل را از نیافتن شخص مناسب تا کسب استقلال در بر می گیرد.
دکتر افشار نادری مدرس دانشکده علوم اجتماعی معتقد است که تجرد به هر دلیلی که رخ دهد، آثار و آسیب های روحی و روانی را با خود خواهد داشت به خصوص در میان دختران که چه از لحاظ ذاتی و فطری و چه از نظر اجتماعی، موقعیت آسیب زاتری دارند که در ادامه با چندین مورد از این آسیب ها آشنا خواهید شد.
افسردگی و کاهش توانایی در تمرکز
عده ای از مراجعان که سن آن ها بالا رفته بود و ازدواج نکرده بودند، اظهار داشتند مدتی است که حالات خاصی پیدا کرده اند که قبلا دچار آن نبوده اند. حالاتی همچون بی حالی و وارفتگی، بی تفاوتی نسبت به لذت ها و رغبت ها، کاهش توانایی در تمرکز و تصمیم گیری و تفکر که همگی نشان از افسردگی ا ست.
در غالب پژوهش های علمی مشخص شده است که افسردگی در دختران مجرد بیشتر از زنان متاهل است. همچنین دیده شده است که تاخیر در ازدواج سبب می شود که افراد تمایلات طبیعی خود را به تدریج نادیده بگیرند و دچار افسردگی و انزوا شوند.
اگر ازدواج با معیارهای صحیح و از روی علاقه صورت گیرد، می تواند از بروز افسردگی جلوگیری کند. در واقع افرادی که ازدواج کرده اند بسیار کمتر در معرض ابتلا به بیماری های روانی به خصوص افسردگی هستند.
وسواس زیاد در انتخاب
بالا رفتن سن ازدواج یا فرد را به سمت تجرد قطعی سوق می دهد و یا وی را درگیر وسواس در انتخاب می کند که آن هم نتیجه ای جز تجرد دائم در پی نخواهد داشت.
اتفاقی که در میان دختران رخ می دهد و زیاد از زبان آن ها می شنویم، این است که: «حالا که سن و سال من بالا رفته است باید انتخابی داشته باشم که دیگران نگویند بعد از این همه صبر کردن، چرا چنین فردی را انتخاب کردی؟!» این نکته باعث یک ایده آل گرایی افراطی می شود که معمولا فرد کمتر کسی را واجد شرایط برای ازدواج خواهد یافت.
افزایش نگرانی و احساس ناراحتی
وقتی که دختران به سن ازدواج می رسند، دائم از آن ها سوال می شود که چرا ازدواج نمی کنند و این برای دختران بسیار ناراحت کننده است و زمینه رنجش و نگرانی از آینده را برای آنان فراهم می آورد.
بلاتکلیفی و نداشتن هدف درست
عده ای از دختران و به خصوص آن هایی که به شکل اجباری در ورطه تجرد افتاده اند، خود را بلاتکلیف می بینند و نمی توانند هدف درستی را برای خود و زندگی شان برگزینند و راه روشنی را پیدا کنند. آن ها همه چیز را به ازدواج و بعد از آن موکول می کنند. با این تفکر که همیشه نمی شود خانه پدری زندگی کرد، نمی توانند برای آینده خود برنامه روشنی پیش بینی کنند و همه عمر را در بلاتکلیفی می گذرانند.
احتمال افزایش انحرافات
وقتی سن فرزندان مجرد خانواده بالاتر می رود، احتمال بروز انحرافات در آن ها بیشتر می شود. البته این سخن بدان معنا نیست که هر فرد مجرد سن بالا در گروه منحرفان قرار دارد ولی منظور آن است که تعداد افراد منحرف در بین انسان های مجرد در مقایسه با افراد متاهل بیشتر است.
نیاز جسمی و عاطفی چیزی ا ست که نمی توان به سادگی از آن چشم پوشید.
احساس سربار بودن
این حس در میان بعضی از دختران مجرد که سن شان بالا رفته است، دیده می شود. دختران در فرهنگ ایرانی کمتر امکان زندگی تنها و مستقل را دارند و در عین حال زمانی که سن شان از سن معمول ازدواج بالاتر می رود، این احساس به سراغ شان می آید و با هر صحبتی دچار رنجش و ناراحتی می شوند.
منبع: خراسان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یک جامعهشناس با بیان اینکه اگر از منظر جوانان به نیازهایشان نگاه کنیم، تفاوت چندانی میان نیازهای دختران و پسران دیده نمیشود، گفت: اما دختران چه از منظر نگاههای سنتی و چه از منظر نگاه جوانان و ساختارهای امروزی تحت فشار بیشتری هستند و برای رسیدن به اهدافشان شرایط سختتری دارند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، میتوان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطهای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و... ایجاد شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.
مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح میدهند خوش باشند. ازاینرو، به ازدواج با نگاه منفی مینگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکانپذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.
وعده ازدواج
یکی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است که معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می کنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر رفاقت کرده و سعی می کنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده کنند. حقیقت امر این است که این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.
بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوکار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی که در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.
انگیزه جنسی
از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشکلات زیادی برای دختر که قربانی اصلی این رابطه است به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینکه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشکل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشکل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینکه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.
توھم قدرت و جاذبه
یکی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی کشد که متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
پناه جویی به یکدیگر
دختران و پسران جوانی که در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد کسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران کمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن ھستند، خنثی می کند.
در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.
روابط آسیب زا
ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است که به دور از ھرگونه شناخت کافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.
غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می شود؛ ھمچون آتشی که ھرچه بیشتر به آن خوراک بدھند، شعله ورتر می شود.
نظر اسلام چیست؟
رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و اینگونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى میبیند و پایههاى ازدواج و خانواده سست میشود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه بهوجود میآید.
با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.
بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:
1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم بهجای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه بسا همین هم صحبت شدنها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطهورشدن در انحراف و فساد شود. به هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.
2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفتوگو و نگاههاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاسها، بهگونهاى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفتوگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:
از گفتوگوهاى تحریککننده پرهیز شود.
از نگاههاى آلوده و شهوانى خوددارى شود.
حجاب شرعى رعایت شود.
قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.
دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.
منبع: ساج
بیشتر بدانیم؟
نتایج جدیدترین پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نشان می دهد که 50 درصد دختران به دلیل فقدان همسر مورد علاقه و دلخواه خود مجرد می مانند، 21 درصد به خاطر ادامهٔ تحصیل ازدواج نمی کنند، 10 درصد به علت بی اعتمادی به جنس مخالف (پسر) تجرد را برمی گزینند، حدود 7 درصد از دختران نیز سختی تهیّه جهیزیه و برگزاری مراسم ازدواج را دلیل مجرد ماندن خود عنوان کرده اند.
سخت گیری خانواده ها، تغییر نگرش و معیار های دختر ها و عدم تمایل پسر ها به ازدواج از دیگر عوامل افزایش سن ازدواج دختران در این تحقیق ذکر شده است.
جامعه ایران از نظم سنتی به نظم مدرن و مختصات آن مواجه شده است. در این میان یکی از مختصات این نظم مدرن در جامعه ایران افزایش سن ازدواج دختران است. بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران، سالهاست که مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. در جدید ترین پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران علل تأخیر در ازدواج بیش از 1200 دختر مجرد کشور در پنج شهر تهران، ساری، خرم آباد، مشهد و سنندج در میان دختران مجرد و زنان متأهل 25 تا 44 ساله بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دخترانی که دیرتر ازدواج می کنند، از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فرا مادی به ازدواج دارند و اعتقاد بیشتری دارند که با ازدواج هزینه فرصت های از دست رفته بیش از فرصت ازدواج است.
پدیده افزایش سن ازدواج نه فقط در ایران، بلکه حتی در سایر کشور های توسعه یافتهٔ فرا صنعتی مانند ایالات متحده امریکا نیز مشاهده می شود، به طوریکه بر اساس نتایج مطالعات موجود، سن ازدواج در این کشور از اواسط دهه 1960 به طرز برجسته ای در بین جمعیت آن افزایش یافته است.
برای اطلاع از میانگین سن ازدواج دختران و پسران ایرانی همچنین میانگین سن ازدواج در کشور های آسیایی چون هند، چین، ژاپن، استرالیا و ... اینجا را ببینید.
با این حال نتایج پژوهش صورت گرفته در دانشگاه تهران، نشان می دهد دختران بیشتر به دلیل فقدان همسر مورد علاقه و دلخواه خود مجرد می مانند.
در جدول زیر سایر دلایل تجرد دختران در افراد مورد بررسی قرار گرفته را می بینیم:
ردیف | مهمترین دلایل تجرد دختران | فراوانی (درصد) |
1 | فقدان همسر مورد علاقه و دلخواه | 49.6 |
2 | ادامه تحصیل | 20.9 |
3 | بی اعتمادی به جنس مخالف (پسر) | 10.2 |
4 | سختی تهیه جهیزیه و برگزاری مراسم ازدواج | 6.8 |
5 | سخت گیری خانواده ها | 4.3 |
6 | تغییر نگرش و معیار های دختر ها | 2.6 |
7 | عدم تمایل پسر ها به ازدواج | 2.1 |
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران