(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

تجرد قطعی دختران چرا و چگونه؟

 «تجرد قطعی دختران» چرا و چگونه؟

 http://maktoobshop.com/


یکی از مباحث مهمی که این روزها در بحث ازدواج و خانواده مطرح شده، بحث تجرد قطعی دختران در جامعه است؛ موضوع مهمی که به نظر می‌رسد بسیاری از دست‌اندرکاران بحث ازدواج و جوانان از آسیب‌های ناشی از افزایش آمار آن غافل هستند. به تازگی هم آماری از سوی سازمان ثبت‌احوال اعلام شده که مقایسه اعداد و ارقام آن با نتایج مطالعات پیشین باعث می‌شود ذهن‌ها به سمت موضوع «تجرد قطعی دختران» بیشتر از گذشته متمرکز شود. اما آنچه در این باره می‌توان گفت این است که چنین نتیجه‌گیری را شاید نتوان به تمام جامعه تعمیم داد اما به طور حتم تجرد قطعی برای دختران تحصیلکرده اتفاق خواهد افتاد البته به شرط آنکه این قشر از دختران فقط تمایل به ازدواج با زوجی تحصیلکرده داشته باشند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وطن امروز ؛ یعنی اگر دختر تحصیلکرده منتظر خواستگار تحصیلکرده بماند به طور حتم با پدیده تجرد قطعی مواجه خواهیم شد، چرا که براساس آمار و ارقام دقیقی که از تعداد دانشجویان دختر و پسر در دست داریم، به خوبی می‌توانیم متوجه شویم که تعداد دانشجویان دختر چند درصدی از پسران بیشتر است و چند سالی است در رقابت‌های دانشگاهی و در آزمون‌های سراسری آمار شرکت‌کنندگان دختر از آمار داوطلبان پسر پیشی گرفته است. بنابراین به طور حتم می‌توان گفت در آینده نزدیک به تعداد تمام دختران تحصیلکرده پسر تحصیلکرده وجود نخواهد داشت.

از طرف دیگر سن بلوغ اجتماعی و استقلال یافتن پسران هم بالا رفته، به این معنی که در جامعه فعلی ما زمان برای تبحر یافتن در کار و فراگیری مهارت برای داشتن شغل مناسب بالا رفته و همین موضوع باعث به تاخیر افتادن استقلال پسران و آماده شدن برای پذیرفتن مسؤولیت همسر و زندگی مستقل شده است. باید این موضوع را به اطلاع دخترها رساند تا با واقع‌بینی هر چه بیشتر موضوع ازدواج را مورد بررسی قرار دهند. آنها باید بدانند که نیازهای عاطفی و روانی خود را نباید فدای شئونات اجتماعی و تحصیلات خواستگاران کنند، بهتر است این موضوع از طرف خانواده‌ها برای فرزندان بازگو شود که در جامعه همه نمی‌توانند به تحصیل و علم‌اندوزی مشغول باشند و برای اینکه چرخ یک کشور بچرخد باید در جامعه کارگر، کشاورز و هزاران شغل دیگر وجود داشته باشد و همه نباید فقط تحصیلات داشته باشند بلکه هزاران هنر و فن دیگر هم در جامعه وجود دارد که ارزشمند است و هر کدام در جای خود فوق‌العاده سودمند هستند.

بنابراین به نظر می‌رسد دخترخانم‌های تحصیلکرده باید به طور حتم درباره خواستگار تحصیلکرده تجدیدنظر کنند و به قول معروف کمی کوتاه بیایند و در تصمیم‌گیری‌های خود وزن و امتیاز تحصیلات خواستگار خود را کمی تقلیل دهند تا با پدیده تجرد قطعی روبه‌رو نشوند. این نکته را هم از یاد نبریم که در صورت بروز پدیده تجرد شاهد آسیب‌های اجتماعی گوناگونی در سطح جامعه خواهیم بود که از جمله این آثار می‌توان به افزایش فساد و در پی آن تزلزل بنیان خانواده را در نظر گرفت.


مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

تجرد ناخواسته دختران



http://maktoobshop.com/

دکتر بهرامی معتقد است آنچه طلاق را به معضلی اجتماعی برای زنان بدل کرده، وجود پدیده تجرد ناخواسته دختران است که ناخودآگاه شانس ازدواج مجدد برای زنان مطلقه را کم کرده و مطلقه ها را به زنانی بدل میکند که تنها داوطلبانی برای ایجاد روابط جنسی دارند و نه ازدواج.. 

با توجه به اینکه آمار طلاق در کشور ما، البته با توجه به شرایط گذر از دوران سنتی، هنوز معضل نشده است،سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که چرا خود واقعه طلاق با همین آمار فعلی، بحرانی اجتماعی محسوب میشود؟

طلاق یک بحران اجتماعی است چون عوارضی به شدت اجتماعی دارد. امروز ما در جامع های زندگی میکنیم که متاسفانه معضلی به نام تجرد ناخواسته دختران وجود دارد. یعنی دختران بسیار خوبی آماده ازدواج هستند، اما برایشان پسران آماده ازدواجی وجود ندارد. در چنین جامعه ای یقینا آمار بالا و 35 درصدی طلاق و اضافه شدن زنان جوان مطلقه به دختران مجرد، ایجاد بحران میکند. در گذشته های نه چندان دور، مطلقه های جوانی که فرضا 24 تا 26 سال داشتند، بالاخره بعد از مدتی صبر کردن حتما با مردی 31 یا 32 ساله ازدواج میکردند که یک یا دو بچه هم داشت. اما امروز به خاطر پدیده تجرد ناخواسته دختران، حتی مردان مطلقه 47- 48 ساله، به راحتی میتوانند با دختران مجرد ازدواج کنند و دختران 31 -32 سال بهراحتی داوطلب ازدواج با این اشخاص هستند. طبعا مردان مطلقه هم ترجیح میدهند با دختر ازدواج کنند تا زن مطلقه ای که ممکن است تجربه تلخ شکست قبلی را وارد زندگی بکند. بنابراین مطلقه های جوان ما متاسفانه جزو آمار زنانی میشوند که داوطلبان زیادی برای رابطه جنسی دارند، اما هیچ داوطلبی برای ازدواج و تشکیل زندگی ندارند.

زنان مطلقه هم نهایتا چهار تا پنج سال تمام نیازهای عاطفی و جنسی خود را سرکوب کنند اما تا آخر عمر که قادر به این سرکوب کردن نیستند. از طرف دیگر، امکان ازدواجی هم برای خود نمیبینند. در نتیجه این نیازها از آنان زنانی را میسازد که متاسفانه در رابطه های مکرر قرار میگیرند و معشوقه مردان متأهل میشوند. به این ترتیب، زمینه اخلاقی جامعه متزلزل میشود و خیانت به همسر، پدیدهای میشود که بالاترین آمار علت طلاق را به خود اختصاص میدهد؛ مسئلهای که از زمان بالا رفتن آمار طلاق و پدیده تجرد ناخواسته، شایع شد.

http://maktoobshop.com/



پس امکان به انحراف رفتن زنان مطلقه وجود دارد!

در نتیجه عواملی که گفتم، زنان مطلقه ما جزو کسانی شدند که خیلی کم داوطلبی برای ازدواج دارند اما همواره حتی همکاران آنان نیز داوطلب داشتن رابطه جنسی با آنها هستند. بهطوری که قریب به اتفاق زنان مطلقه از ترس برملا شدن این موضوع و اینکه همکاران بدانند آنها مطلقه هستند و بالقوه میتوانند نیازهای جنسی همکاران خود را پاسخ دهند، این مسئله را پنهان میکنند. چون در صورت برملا شدن، آنقدر اذیتشان میکنند تا آنها به دعوت همکاران برای داشتن رابطه جنسی پاسخ مثبت دهند. چراکه تا همکاران آن زن میفهمند که او مطلقه است، شروع میکنند به محبت کردن به وی. امروز به محض اینکه زنی مطلقه شد، از رییس و کارمند و... همه چشم طمع به او داشته و توقع دارند، زن مطلقه نیاز جنسیشان را پاسخ دهد. خُب، زن اگر مشکل خانوادگی یا مالی هم داشته باشد، زمینه کشیده شدن به مفاسد اخلاقی زیاد میشود. البته زنان مطلقه معمولا در ابتدا بهشدت در مقابل این فشارها مقاومت میکنند و آسیب هم میبینند. اما وقتی میبینند این یک داستان غیرقابل حل است و ازدواجی هم صورت نمیگیرد، کمکم به این روابط تن میدهند و معشوقه مردان متاهل میشوند که یا همکارشان است و یا همسایه و یا کسی که در آژانس مسکن برایشان خانه گرفته و... بعد هم اسیر دل بستنها و دل کندنهای متعدد میشوند.

چه مشکلات دیگری گریبانگیر زنان بعد از طلاق میشود؟

روابط گذشتهشان دستخوش تغییر میشود. مثلا اگر در گذشته بهراحتی و بدون دغدغه خانه خواهر خود میرفتند، حالا خواهر به شدت نگران رفت و آمد خواهر مطلقه جوانش است. چون بالاخره همسر او هم مرد است… نه فقط اقوام، درباره دوستان هم همین اتفاق میافتد. اقوام زن مطلقه بهشدت از معاشرت با او پرهیز میکنند و علامت سوالها و رفتارهایی را بروز میدهند. پس اولین اتفاق تنها شدن و زیر نگاههای معنیدار رفتن است. دومین اتفاق آن است که این آدم تنهایی که قوم و خویش او را کنار گذاشته و در زندگی هم شکست خورده، نیازی طبیعی نیز دارد. این نیاز او را به سمت رابطه میبرد. رابطه هم ماهیتش ایجاد دلبستگی و عشق است. بعد از یک مدتی که اهدافی حل و فصل شد، مرد سرد میشود و حالا زن مطلقه باید دنبال او بدود. بعد آبروریزی میشود و زن باید دل بکند. دل کندن باعث افسردگی میشود، افسردگی بیمارش میکند، باید دارو بخورد و افت کاری یا تحصیلی پیدا میکند و… اتفاق بد دیگر این است که شغل برخی کارمندان طوری است که باید متأهل باشند. برای همین اگر در محل کارشان به هر دلیلی بفهمند که اینها مطلقه اند، ممکن است در ماهیت حفظ یا از دست دادن کارشان تأثیر بگذارد. همچنین ممکن است آنقدر در محل کار تحت فشار داوطلبان رابطه قرار بگیرد که خودش از سر کار رفتن منصرف شود. اتفاق بد دیگر این است که بعد از طلاق مجبور است به خانه پدرش برگردد و از این به بعد سایه و نفس کشیدنش هم شماره و ارزیابی میشود و باید حساب و کتاب پس دهد. در حالیکه او دیگر آن دختر قدیم نیست. یا مجبور است خانهای مستقل بگیرد. در این حالت یا درآمد کافی دارد که فقط مسائل اجتماعی گریبانگیرش میشود یا مشکلات مالی هم دارد. قبلا تحت تکفل همسر بوده و حالا برای حفظ استقلال و برای اینکه نمیخواهد بار شکست را با رفتن به خانه پدر مضاعف کند، با پول مهریه خانه ای اجاره میکند، اما به دلیل بیکاری و مشکلات مالی مجبور میشود تن به رابطه دهد. اولین حادثه هم این است که در ابتدا به زن مطلقه نمیگویند، میخواهیم با تو رابطه برقرار کنیم. اول او را تحت فشار قرار میدهند تا بعد خودشان نقش منجی را بازی کنند. یا وقتی از زیر فشار بودن خسته شد، تن به خواسته بدهد.

این اوضاع نابسامان مشکلات اجتماعی زنان بعد از طلاق، چارهای هم دارد؟

معضل ایجاد شده بر اثر طلاق به چند پدیده اجتماعی دیگر مربوط است، مثل همان تجرد ناخواسته و... خود آسیب طلاق را نمیتوان حل کرد. حتی آمار طلاق پنج درصد هم باشد، همان مشکلات معاشرت با اقوام و دوستان و... وجود دارد و قابل حل نیست. اما باید به این نکته توجه کرد که انتخاب بین زندگی کردن و طلاق گرفتن، انتخاب بین بد و بدتر است. طلاق خیلی بد است، اما اگر زندگی زن از خیلی بد هم بدتر است، مجبور میشود طلاق بگیرد. او شبیه آدمی است که در ساختمان چند طبقهای است که دچار آتش سوزی شده. فرد از ترس اینکه ساختمان دچار آتش سوزی شده، پایین میپرد. درحالیکه معلوم نیست کجا فرود میآید و زنده میماند یا نه! درحالی که شاید اگر صبر میکرد بعد از مختصری سوختن دست و پا نجات مییافت. این است که باید گاهی به راهحلهای دیگر فکر کرد. نکته بعد این است که مگر همیشه میتوانیم از نو زندگیمان را شروع کنیم؟! مگر همه آن نیروها، انگیزه ها و موقعیتهای قبلی را داریم که بتوانیم زندگی را از نو شروع کنیم؟! واقعیت این است که چنین نیست. باید دید کدام بد و کدام بدتر است. داستان طلاق داستان خوبی نیست که بگوییم این زندگی بد است، طلاق بگیریم خوب میشود.

به نظر میرسد با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی میتوان این موضوع بد را تا حدودی امری طبیعی ساخت!

بله اما اگر این اتفاق بیفتد که خیلی کار میبرد. اگر برادر شما بگوید که میخواهد با هم دانشگاهی خود ازدواج کند که عاشقش شده، اما قبلا سه سال متأهل بوده چه برخوردی با او میکنید؟! به او می گویید: «مگر دیوانه شدی؟ مگر دختر قحط آمده؟ اینهمه دختر مجرد، آنوقت تو میخواهی با مطلقه ازدواج کنی؟ اصلا معلوم نیست برای چه طلاق گرفته... شاید عیب از او بوده!» این ما هستیم که جامعه را میسازیم. اینطور نیست که بگوییم ای زندگی بیا جامعه ما را درست کن. ما مردمان همین سرزمین هستیم. میگوییم اینهمه دخترهای مجرد! طلاق پدیده ضد اخلاق شده چون با تجرد ناخواسته دختران مواجه هستیم. الان دخترهای کم سن و سال حتی با مردان 40 ساله ازدواج میکنند.

علت این تجرد ناخواسته چیست؟

مشکل آنجایی آغاز میشود که پسران به دختران میگویند اگر عاشقم هستی باید به من سرویس جنسی بدهی. بعد هم وقتی همه سرویسها بیرون ازدواج ارائه میشود و ازدواج هم به کاری سخت و هزینه بردار بدل شده است و... وقتی دختری خانه مجردی دوست پسر خود را تمیز میکند، برایش غذا درست میکند و با آژانس میفرستند و تازه پسر میگوید تو خیلی دختر خوبی هستی، اما آشپزی آن یکی بهتر است و نوعی رقابت درست میکند و مسابقه میگذارد، چرا پسر ازدواج کند؟

منبع : هفته نامه سلامت 

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

آسیب‌های روانی تجرد برای دختران


http://maktoobshop.com/



تجرد طولانی مسئله ای فراجنسیتی است اما برای دختران مسئله و دغدغه ای جدی تر و بحرانی تر است و صد البته با آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری همراه ا ست.


 بعضی اتفاقات در زندگی انسان ها باید در یک دوره زمانی خاصی بیفتند تا بیشترین کمک را به پیشرفت انسان بکنند. یکی از این اتفاقات زمان بندی شده  اجتماعی، زمان ازدواج برای جوانان و به خصوص برای دختران است. مسئله بالا رفتن سن ازدواج جوانان، تجرد زیستی و مشکلات ازدواج دیرهنگام به خصوص برای دختران، مسئله ای است که باید به شکل جدی به آن پرداخته شود.


تجرد طولانی مسئله ای فراجنسیتی است اما برای دختران مسئله و دغدغه ای جدی تر و بحرانی تر است و صد البته با آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری همراه ا ست.


بعد از اعلام خبر تجرد 980 هزار نفر دختر بالای ۳۰ سال در کشور توسط مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، زنگ خطر تجرد قطعی برای تقریبا یک میلیون دختر ایرانی به صدا درآمد. به همین دلیل در ادامه به بررسی بیشتر دلایل این موضوع، آسیب هایش و راه حل هایی برای کاهش آن خواهیم پرداخت.


تجرد قطعی یعنی فرد تا پایان عمر ازدواج نکند


منیژه مسگری کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره استفاده از اصطلاح تجرد قطعی برای دختران بالای 30 سال می گوید: تجرد قطعی به معنای آن است که فرد تا پایان عمر ازدواج نکند و بدون داشتن همسر و شریک به زندگی ادامه دهد.


از نظر آماری چون احتمال ازدواج برای زنان در دهه چهارم زندگی شان بسیار کم می شود می توان از اصطلاح یا کلمه تجرد قطعی صحبت کرد اما با نگاهی عقلانی و تجربی به این مسئله، افراد در هر سنی می توانند ازدواج کنند و از فواید زندگی مشترک بهره مند شوند.


دلایل خودخواسته و ناخواسته تجرد قطعی


مسگری درباره دلایل تجرد قطعی هم می گوید که دلایل تجرد قطعی هم خودخواسته و هم ناخواسته است. از آن جا که ازدواج باید همراه با مسئولیت پذیری و قبول برخی از خودگذشتگی ها باشد تعدادی از زنان ترجیح می دهند فارغ از این گونه نگرانی ها و دلبستگی ها که در زندگی زناشویی وجود دارد، آزاد و رها از هر مسئولیتی در دنیای شخصی خود زندگی کنند که بعدها به اشتباه خودشان پی می برند.


برخی دیگر به علت سخت گیری ها و وسواس های افراطی که در امر ازدواج دارند در عالم مجردی باقی می مانند اما از سوی دیگر برخی افراد به علت فراهم نشدن زمینه های خواستگاری، نداشتن خواستگار مناسب، سخت گیری های نابه جای والدین شان، فراهم نشدن زمینه های اقتصادی و دلایل ناخواسته دیگر، بدون تمایل شخصی گرفتار این پدیده می شوند؛ بنابراین برخی از این دلایل به خود دختران مربوط است یعنی دلایل فردی هستند از جمله: تمایل به داشتن تحصیلات عالیه در خانم‌ها و همراه با آن افزایش سطح توقعات، آرزوی داشتن همسری با تحصیلات بالا، یافتن همسری با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرأت و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهای دینی.


دسته ای دیگر از دلایل به عوامل و شرایطی مربوط می شود که خارج از اختیار و تصمیم دختران است یعنی دلایل غیر فردی یا غیر شخصی مانند: نبودن تناسب بین تعداد پسران و دختران آماده ازدواج، سخت گیری‌های خانواده ها در شکل گیری زندگی فرزندان، افزایش چشم و هم چشمی ها برای برگزاری مراسم های مقدماتی ازدواج، مهریه های سنگین، بیکاری پسران و هزینه های بالای مسکن.


آسیب های فردی و اجتماعی در تجرد قطعی


این کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره آسیب های تجرد قطعی می گوید که قطعا مجرد ماندن دختران و پسران به ساختار خانواده و جامعه آسیب وارد می کند و مهم ترین پیامد آن کاهش زاد و ولد و جمعیت کشور در سال های آتی است که همین عاملی برای کاهش شادی و آرامش در بین مردم خواهد بود.


از سوی دیگر اگر نیازهای روان شناختی، اجتماعی، اقتصادی و فکری هر انسانی از طریق خانواده برآورده نشود، ممکن است باعث افزایش آسیب و ناهنجاری در جامعه شود که می تواند دیگر خانواده ها را درگیر کند و حتی در زندگی دیگران هم تاثیرگذار باشد. از سویی نادیده گرفتن این نیازها و تخلیه نشدن آن باعث خشم، افسردگی، دیگر مشکلات فردی و اجتماعی و بداخلاقی های رفتاری در روابط بین فردی می شود.


نکته دیگر این که سیکل طبیعی در خانواده ها این است که والدین باید در دوره ای از زندگی خود، از مشکلات فرزندان فارغ شوند و میانسالی آسوده ای را طی کنند و وجود دختران مجرد قطعی در خانه این امر را مختل می سازد.


تنها راه حل ازدواج است


مسگری با توجه به خبر یک میلیون دختر بالای 30 سال که در آستانه تجرد قطعی هستند، می گوید: در حال حاضر باید از دید روان شناختی به افراد آموزش داده شود تا با پذیرش مسئولیت و واقع بینی در امر ازدواج، کم کردن توقعات، زندگی در زمان حال و کاهش نگرانی هایی که متعلق به آینده است همراه با راهنمایی های خانواده و آموزه های دینی فرصت های مناسب را از دست ندهند و به این امر مقدس لباس عمل بپوشانند.


البته از دید اجتماعی هم انتظار می رود مسئولان با فراهم آوردن زمینه های کار، فعالیت، حمایت اقتصادی و کمک به تهیه مسکن، افراد در سن ازدواج را یاری کنند.


آسیب های روانی تجرد برای دختران


مهرخانه نیز در این باره نوشت: دلایل زیادی در میان دختران برای دیر ازدواج کردن یا تجرد قطعی وجود دارد که طیف وسیعی از این دلایل را از نیافتن شخص مناسب تا کسب استقلال در بر می گیرد.


دکتر افشار نادری مدرس دانشکده علوم اجتماعی معتقد است که تجرد به هر دلیلی که رخ دهد، آثار و آسیب های روحی و روانی را با خود خواهد داشت به خصوص در میان دختران که چه از لحاظ ذاتی و فطری و چه از نظر اجتماعی، موقعیت آسیب زاتری دارند که در ادامه با چندین مورد از این آسیب ها آشنا خواهید شد.


افسردگی و کاهش توانایی در تمرکز


عده ای از مراجعان که سن آن ها بالا رفته بود و ازدواج نکرده بودند، اظهار  داشتند مدتی است که حالات خاصی پیدا کرده اند که قبلا دچار آن نبوده اند. حالاتی همچون بی حالی و وارفتگی، بی تفاوتی نسبت به لذت ها و رغبت ها، کاهش توانایی در تمرکز و تصمیم گیری و تفکر که همگی نشان از افسردگی ا ست.


در غالب پژوهش های علمی مشخص شده است که افسردگی در دختران مجرد بیشتر از زنان متاهل است. همچنین دیده شده است که تاخیر در ازدواج سبب می شود که افراد تمایلات طبیعی خود را به تدریج نادیده بگیرند و دچار افسردگی و انزوا شوند.


اگر ازدواج با معیارهای صحیح و از روی علاقه صورت گیرد، می تواند از بروز افسردگی جلوگیری کند. در واقع افرادی که ازدواج کرده اند بسیار کمتر در معرض ابتلا به بیماری های روانی به  خصوص افسردگی هستند.


وسواس زیاد در انتخاب


بالا رفتن سن ازدواج یا فرد را به سمت تجرد قطعی سوق می دهد و یا وی را درگیر وسواس در انتخاب می کند که آن  هم نتیجه  ای جز تجرد دائم در پی نخواهد داشت.


اتفاقی که در میان دختران رخ می  دهد و زیاد از زبان آن  ها می شنویم، این است که: «حالا که سن و سال من بالا رفته است باید انتخابی داشته باشم که دیگران نگویند بعد از این همه صبر کردن، چرا چنین فردی را انتخاب کردی؟!» این نکته باعث یک ایده آل گرایی افراطی می شود که معمولا فرد کمتر کسی را واجد شرایط برای ازدواج خواهد یافت.


افزایش نگرانی و احساس ناراحتی


وقتی که دختران به سن ازدواج می رسند، دائم از آن ها سوال می شود که چرا ازدواج نمی کنند و این برای دختران بسیار ناراحت کننده است و زمینه رنجش و نگرانی از آینده را برای آنان فراهم می آورد.


بلاتکلیفی و نداشتن هدف درست


عده ای از دختران و به خصوص آن هایی که به شکل اجباری در ورطه  تجرد افتاده اند، خود را بلاتکلیف می بینند و نمی توانند هدف درستی را برای خود و زندگی شان برگزینند و راه روشنی را پیدا کنند. آن ها همه چیز را به ازدواج و بعد از آن موکول می کنند. با این تفکر که همیشه نمی شود خانه  پدری زندگی کرد، نمی توانند برای آینده  خود برنامه  روشنی پیش  بینی کنند و همه عمر را در بلاتکلیفی می گذرانند.


احتمال افزایش انحرافات


وقتی سن فرزندان مجرد خانواده بالاتر می رود، احتمال بروز انحرافات در آن ها بیشتر می شود. البته این سخن بدان معنا نیست که هر فرد مجرد سن بالا در گروه منحرفان قرار دارد ولی منظور آن است که تعداد افراد منحرف در بین انسان های مجرد در مقایسه با افراد متاهل بیشتر است.


نیاز جسمی و عاطفی چیزی ا ست که نمی توان به سادگی از آن چشم پوشید.


احساس سربار بودن


این حس در میان بعضی از دختران مجرد که سن شان بالا رفته است، دیده می شود. دختران در فرهنگ ایرانی کمتر امکان زندگی تنها و مستقل را دارند و در عین حال زمانی که سن شان از سن معمول ازدواج بالاتر می رود، این احساس به سراغ شان می آید و با هر صحبتی دچار رنجش و ناراحتی می شوند.


منبع: خراسان

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی