شما مطمئن هستید که انتخاب درستی در مورد همسرتان داشتهاید. حالا فردی را در کنار خود دارید که میتوانید با او صحبت کنید و از حضورش لذت ببرید. اما واقعا چگونه میتوان مطمئن بود که شما زوج مناسبی برای یکدیگر هستید؟ خوشبختانه علم پاسخ مناسبی برای این سوال دارد. در این مقاله فاکتورهایی را بیان میکنیم که میتواند بر روی روابط شما تاثیر بگذارد.
هر دو مثبت اندیش هستید:
مطالعات مختلف نشان میدهد که نگاه مثبت به زندگی و حوادث پیرامون میتواند رابطه خوب و پایداری را ایجاد کند. محققان دانشگاه شیکاگو دریافتهاند زمانی که زوجها دارای مثبت اندیشی بالایی هستند، کمتر دچار درگیری و نزاع در روابط خود خواهند شد. احساسات مثبت بنیان اصلی هر رابطهای است زیرا داشتن احساسات منفی میتواند همه چیز را نابود کند. همیشه توصیه میشود نیمه پر لیوان را ببینید، اینکار مزایای خاصی دارد. مطالعه منتشر شده در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی نشان میدهد زوجهایی که دستاوردهای یکدیگر را تحسین میکنند رضایت بیشتری از رابطه خود دارند.
زیاد از پیام های متنی استفاده نمیکنید:
استفاده از پیامهای متنی تاثیر خوبی در روابط انسانها دارد اما پیامهای گفتاری بسیار موثرتر است. در یک مطالعه انجام شده محققان دریافتند که استفاده بیش از حد پیامهای متنی در میان تمامی نسلها نکوهیده است. محققان بر این باورند که استفاده از پیامهای متنی اگرچه میتواند در برخی از موارد مفید باشد اما گرفتن پیام دقیق آن برای بیشتر افراد دشوار است. زمانی که فردی تعامل کمتری با طرف مقابلش داشته باشد انتظارات به خوبی برآورده نخواهد شد و همین امر میتواند زمینه ساز نارضایتی در افراد گردد. همچنین تحقیقات مشابه نشان میدهد مردانی که بیشتر از پیامهای متنی استفاده کردهاند؛ کیفیت رابطه آنها ضعیفتر از سایر افراد بوده است. محققان معتقدند زمانی که مردان نتوانند وارد رابطه مستقیم شوند از پیامهای متنی استفاده میکنند.
استفاده از رسانههای اجتماعی را محدود میکنید:
در عصر دیجیتال امروز همه افراد دوست دارند از اخبار روز دنیا آگاه شوند. حتما شما هم از این موضوع مستثنی نیستید و دوست دارید تلگرام، اینستاگرام یا فیس بوک خود را به طور منظم بررسی کنید. اما حضور بیش از حد در رسانههای اجتماعی یکی از موارد سمی و آسیب رسان در روابط زناشویی است. مطالعات انجام شده نشان میدهد افرادی که بیشتر از دیگران از رسانهها و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند نزاع و درگیری بیشتری در روابطشان خواهند داشت و همین امر منجر به بروز مشکلات حاد و شدید در خانواده میشود. بنابراین افرادی که استفاده از این رسانهها را محدود میکنند زندگی بهتری خواهند داشت.
نوازش کردن را فراموش نمیکنید:
همه افراد دوست دارند محبت فیزیکی را از بستگان نزدیک خود دریافت نمایند. این یک پاسخ زیستی طبیعی است اما زمانی که اینکار بخشی از رابطه زناشویی شما میشود، باعث ایجاد خوشحالی و رضایت در زندگی خواهد شد. مطالعهای که در مجله آمریکایی خانواده درمانی منتشر شده است ، بیش از ۱۰۰ مرد و ۱۹۵ زن را در این مورد بررسی کرده است. در این مطالعه محققان نوازش کردن، ماساژ و در آغوش گرفتن را مورد بررسی قرار دادند.آنها دریافتند که حضور مداوم این گونه موارد میتواند باعث رضایت طرفین در زندگی شود. نوازش میتواند ارتباط فیزیکی و صمیمیت مشترک بین زوج را افزایش دهد. این تنها یک رابطه جنسی نیست.در نتیجه از طریق لمس فیزیکی میتوان به سطحی از انرژی مثبت دست یافت که باعث خوشحالی کلی طرفین میشود. همین خوشحالی و رضایت نیز منجر به دوام زندگی مشترک خواهد شد.
احساسات خود را مخفی نمیکنید:
مشکل در هر رابطهای وجود دارد. بیشتر زوجها به هنگام برخورد با مشکلات سعی میکنند احساسات واقعی خود را پنهان کنند اما مطالعات انجام شده نشان میدهد که اینکار میتواند به رابطه شما آسیب وارد کند. محققان دانشگاه فلوریدا دریافتهاند که بیان خشم و نارضایتی در زمانی که احساس خوبی ندارید میتواند برای حل مشکلات مفید باشد.اگر بتوانید در یک بستر سالم بحث کنید، احساس راحتی خواهید داشت و میتوانید احساسات واقعی خود را بیان کنید. همین امر موجب ایجاد یک چارچوب کاری خوب برای مدیریت جرو بحثها خواهد شد. در این صورت میتوانید رابطه مستحکمی داشته باشید. هرگز از بیان احساسات خود نترسید.
رابطه جنسی منظمی دارید:
اگر بتوانید روابط عاشقانهای که در ابتدای ازدواجتان داشتید را حفظ کنید، قادر خواهید بود رابطه خوب و پایداری داشته باشید. در حقیقت مطالعات انجام شده نشان میدهد داشتن حداقل یکبار رابطه جنسی در هفته میتواند شادی و رضایت را وارد رابطه زناشویی بکند. برای این مطالعه محققان بیش از ۳۰۰۰۰ نفر را مورد بررسی قرار دادند. به طرز شگفت انگیزی، افرادی که رابطه جنسی خوبی نداشتند رضایت کمتری نیز داشتند.
شما شبیه یکدیگر هستید:
اگر شما و همسرتان نقاط مشترک بیشتری داشته باشید زوج موفق تری خواهید بود. مطالعات انجام شده در دانشگاه Wellesley نیز این موضوع را تایید میکند. در این مطالعه محققان سوالاتی را در مورد تفکر، ارزشها و سایر موارد از زوجها پرسیدند. این مطالعه نشان داد زوجهایی که شباهت بیشتری به هم داشتند ارتباط بهتر و سازنده تری را ایجاد کرده بودند. اگر شما و همسرتان از لحاظ شخصیتی شبیه هم باشید، میتوانید در مواجهه با مشکلات مثل هم رفتار کنید.
عادت خرج کردن متفاوتی دارید:
اگر بدانید بیشتر جرو بحثهای خانوادگی به خاطر مسائل مالی است شگفت زده میشوید. در حقیقت بر اساس گفتههای مجله پول؛ ۷۰ درصد زوجها بیشتر از هر چیزی بر روی مسائل مالی بحث میکنند. اگر دو طرف عادت متفاوتی در خرج کردن پول داشته باشند، زوج مناسبی برای یکدیگر خواهند بود. شواهد و تحقیقات انجام شده در دانشگاههای مختلف نیز همین امر را تایید میکند. محققان بیش از ۱۰۰۰ زوج را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که بیشتر افرادی که رابطه طولانی مدت دارند، معمولا عادت متفاوتی نیز در خرج کردن پول خواهند داشت.
از موارد یکسانی لذت میبرید:
مطالعات انجام شده در مجله ارتباطات نشان میدهد که ۷۵ درصد زوجهای شاد با هم شاد میشوند و با هم میخندند. زوجهایی که از موارد کمدی یکسانی شاد میشوند رابطه بهتر و پایدارتری خواهند داشت.
آیا شما و همسرتان نیمه گمشده یکدیگر هستید؟ مجموعه : روانشناسی خانواده و زناشویی
آیا شما و همسرتان نیمه گمشده یکدیگر هستید؟
در ادامه این مطلب به 10 نشانه ای که مشخص می کند که آیا شما و همسرتان نیمه گمشده یکدیگر هستید یا نه اشاره می کنیم:
1. واقعا به همدیگر اهمیت می دهید
بدون شک در یک رابطه واقعی و پایدار، لحظات سخت و بد نیز وجود دارد اما مراقبت و توجه دو جانبه شما به یکدیگر نیز از نشانه های مهمی است که رابطه را پایدار می کند و موجب می شود بتوانید اوقات تلخ را ساده تر پشت سر بگذارید. مراقیت و توجه، احترام و حمایت به یکدیگر به معنای یک عشق حقیقی است.
2. مورد تایید خانواده و دوستان هستید
زمانی که جوان هستیم، نظر خانواده در مورد طرف مقابلمان آخرین چیزی است که می تواند برایمان اهمیت داشته باشد. اما با گذشت زمان و بالا رفتن سن کم کم درک می کنیم آنها جز صلاح و مصلحت ما چیزی نمی خواهند. با این وجود هیچکس نباید صرفا جهت جلب رضایت اطرافیان، در یک رابطه باشد و یا آن را حفظ کند. با این وجود تایید خانواده و دوستان می تواند از نشانه های یک رابطه خوب و معقول باشد.
3. آرزوهایتان همسو است
زمانیکه اهداف و آرزوهای مشابهی دارید و آن را با یکدیگر در میان می گذارید به یک «تیم» تبدیل می شوید. یک تیم طبیعتا برای دستیابی به موفقیت به اهداف مشترک و همسو احتیاج دارد. در این تیم هر یک از دو عامل نقش خود را ایفا می کند و بدین ترتیب دستیابی به هدف غایی و مشترک ممکن می شود.
4. رابطه ای شاد و سرگرم کننده دارید
خنده، تاثیری حیرت آور بر سلامت روح و جسم شما دارد و اگر با طرف مقابل خود بسیار می خندید، یک نشانه بسیار خوب از رضایت و دوام این رابطه است. علاوه بر آن، هیچکس دلش نمی خواهد در یک رابطه سرد و یکنواخت تا پایان عمر بسر برد.
5. مشکلی با «سکوت» ندارید
یکی از نشانه های معطوف شدن یک رابطه ساده به رابطه ای ماندگار این است که نیاز چندانی به پر کردن سکوت با صحبتهای بی معنی احساس نمی شود. اما منظور، سکوت تلخ یا فضای سردِ حاکم نیست. بلکه سکوتی حاکی از آرامش که نیازی به پر شدن توسط کلمات را ندارد.
6. ارجحیت «ما» به «من»
طبیعتا فردیت و توجه به خود همواره در زندگی با اهمیت و ارزشمند است. اما اگر معمولا «خود» را در اولویت قرار می دهید بعید است که رابطه تان پابرجا بماند. به عبارت دیگر، عشق یک توافق دوجانبه است که «رابطه» را در اولویت قرار می دهد، و موجب می شود رابطه پایدار بماند.
7. برای یکدیگر فضا و حریم شخصی قائل می شوید
اگر با وجود صمیمیت و نزدیکی که در میان دارید، برای یکدیگر فضا و حریم شخصی قائل می شوید، از نشانه های اصلی یک رابطه قوی و عشقی واقعی است. هر شخصی هر از گاهی به فضا و زمان شخصی نیازمند است و این نیز از مواردی است که حقیقتا به پایداری رابطه می کند.
8. رابطه از اصلی ترین اولویت های شماست
اگر زمان طولانی (از نظر کیفی) باهم گذرانده و همچنان این رابطه را پر اهمیت و از اصلی ترین اولویت های خود می دانید، می توانید بر پایداری این رابطه حساب کنید.
9. جذابیت فیزیکی متقابل در میان است
اگر در کنار او احساس غرور کرده و اعتماد به نفس بالاتری دارید، این احساس دو طرفه است و می توانید به ادامه این رابطه امیدوار باشید. جذابیت فیزیکی دو طرفه بین زوجین و صمیمیتی که در ادامه آن بوجود می آید بخشی از روند ساخت یک رابطه قوی و ماندگار است.
10. برای حل اختلافات از هر دو طرف تلاش وجود دارد
هیچ رابطه ای بدون اختلاف وجود ندارد، اما تفاوت در چگونگی برخورد با مشکلات و نحوه برطرف کردن است. اگر هیچ یک نمی خواهید اختلافات پابرجا باشد و هر دو برای برطرف کردن آن تلاش می کنید، می توانید به ماندگار شدن رابطه امیدوار باشید.
این روزها در هر محفل خانوادگی و دوستانه که وارد میشوید یکی از بحثهای داغ، بحث ازدواج جوانان است، برای عدهای چرایی تأخیر در ازدواج و برای عدهای توصیه به امر ازدواج در سنین پایین، اما در این دوره ازدواج در سن پایین، صحیح است؟
گسترش دامنه ارتباطات و دسترسی آسان به وسایل ارتباطات جمعی، ورود انواع شبکههای اجتماعی و باز شدن باب آشناییهای رودررو در محل کار و تحصیل یکی از مهمترین دلایلی است که امروزه جوانان کم سن و سال را به سمت خود کشانده و بعضاً موجب آشنایی و دوستی و نهایتاً ازدواج است،که البته عدم موفقیت این سبک ازدواج نیز جای بسی بحث دارد.
اما در این بین آنچه به عنوان یک نظریه کارشناسی مطرح است، این است که آیا اساسا ازدواج در سنین پایین امر صحیحی است یا خیر و آیا میشود برای ازدواج سن و سال تعیین کرد یا نه؟
چه بسیار افرادی که زود ازدواج کردهاند و به خاطر تجربه خوبشان، موافق این امر هستند و چه زیادند افرادی که سن و سال کم را برای ازدواج مناسب نمیدانند و مخالف ازدواج در سنین پایین هستند.
آیا ازدواج سن مشخصی دارد؟
طبق آمار مربوط به سال 1391 دختران در ردهٔ سنی 20 تا 24 سال، بیشترین گروه از همسران را تشکیل میدهند و برای ازدواج مجدد بر اساس آماری در سال 1392، بیشترین ثبت ازدواج دوم برای آقایان مربوط به گروههای سنی 25تا 34 سالگی و بیشترین ثبت ازدواجهای دومِ خانمها مربوط به گروه سنی 20 تا 29 سالگی میباشد این قضیه در بین کارشناسان هم مورد اختلاف است. روانشناسان مختلف دیدگاههای متفاوتی برای تعیین سن ازدواج دارند و بهترین سن برای ازدواج دخترها 23 تا 26 و برای پسرها 27 تا 29 سال است.اما مسئلهای که در بین همه کارشناسان مشترک است این است که سن ازدواج، آن زمانی است که فرد به بلوغ کافی رسیده باشد و بتواند مسئولیت بپذیرد که این امر، شاید هیچ ربطی به سن و سال نداشته باشد.
بر اساس این تفکر، میتوان فهمید که ازدواج زمان تعیین شده و ثابتی نمیتواند داشته باشد و سن ازدواج بر اساس نیاز فردی، تربیت خانوادگی، شرایط اجتماعی و خیلی عوامل دیگر تعیین میشود.
سن ارتباط با جنس مخالف به 11 سالگی رسیده است
طبق اعلام نظر محمود گلزاری معاون سابق وزارت ورزش و جوانان، سن ارتباط با جنس مخالف تا 11 سالگی کاهش پیدا کرده است، به طوری که دوستی دختران و پسران با مسائل عاطفی آغاز میشود و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود. مراد از «ارتباط» الزاماً روابط حاد جنسی نیست و 40 درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و 20 درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند؛ بنابراین 60 درصد آنها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن 18سالگی تجربه کردهاند. همچنین مشخص شده است که حدود 40 درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کردهاند که سنشان کمتر از 14 سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی. 80 درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند.
ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند
آمار ثبت احوال در سه ماه امسال بیانگر این امر است که 12 هزار و 88 دختر و پسر کمتر از 20 سال ازدواج کردهاند که 9 هزار و 863 زوج کمتر از 15 سال بوده است که به نظر میرسد که با یک آسیب اجتماعی جدیدی مواجه شدهایم، این جملهای است که سمیه حاجی اسماعیلی عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکترای مطالعات زنان مطرح میکند. وی که از مخالفان ازدواج در سنین پایین و زودهنگام است،معتقد است که ازدواج زود هنگام زمانی رخ میدهد که فاصله بلوغ فکری، اجتماعی و سطح آگاهی اجتماعی و بلوغ جنسی زیاد شده باشد،چنانکه ممکن است افراد به بلوغ جنسی رسیده باشند اما به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده باشند که همین امر باعث میشود وقتی ازدواج میکنند احساس ناتوانی و زندگی منجر به طلاق شود،حتی ممکن است دختران به بلوغ جنسی رسیده باشند اما از لحاظ روانی آمادگی برای فرزند آوری و پذیرش این مسئولیت نباشند. هر سنی اقتضائات خود را دارد و جدای از خانواده و هم سن و سالان و جا ماندن از فرصتهای آموزشی و امکان ادامه تحصیل فردی که زیر 15 سال دارد، بچگی میکند و درست نیست، بچه به سن کم وارد عرصه خانوادگی شود.
در زمان قدیم زندگیها با اکنون فرق داشت و مادربزرگها و پدربزرگها قدرت انتخاب همسر داشتند اما اکنون بین بلوغ فکری،سطح آگاهی و بلوغ جنسی فاصله افتاده است و بنده با کسی که بلوغ اجتماعی و توانایی مدیریت ندارند،مخالف هستم.
برای کنترل روابط دختر و پسر تشکیل خانواده توصیه نمیشود
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده میافزاید: بنده برای کنترل روابط دختر و پسر ازدواج را مطرح نمیکنم، هر چند ممکن است کنترل نشود و تبعات بیشتر شود اما نتایج تحقیقات نشان داده است افرادی که ازدواج زود هنگام داشتهاند، دچار افسردگی هستند. حاج اسماعیلی تأکید میکند: قدرت انتخاب خیلی مهم است و همسرگزینی از گذشته با اکنون بسیار فرق کرده و قبلا خانواده و فامیل مشخص میکردند اما اکنون خود افراد انتخاب میکنند و این خیلی مهم است، زیرا ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند.
اکنون یکی از عوامل طلاق عدم مهارت ارتباطی و نارضایتی جنسی است و به همین دلیل من مخالف ازدواج زود هنگام هستم و معتقدم باید به موقع ازدواج کرد و برای ارتباط با جنس مخالف راهکار دیگه داشت،البته ناگفته نماند که به خاطر شبکههای اجتماعی وضعیت از دست خانوادهها خارج شده و تربیت خود به خود به بیرون از خانواده رفته و خانواده باید راهکاری را برای کنترل و نظارت پیدا کند.
ازدواج زودرس و همچنین دیرهنگام و دیر رس دو سر طیفی هستند که هر دو آسیب زننده هستند، چنانکه تاخیر در سن ازدواج از سن 30 به بالا و تجرد قطعی و اقدام به جدایی و تجرد پیشهگی از یک سو و از سوی دیگر ازدواج زودرس در سن بچگی،افسردگی،پشیمانی و جدایی هر دو آسیبزننده هستند.
حاج اسماعیلی با وجود اینکه معتقد است طلاق یک پدیده اجتماعی است و تک عاملی نیست و علل و عوامل مختلف منجر به آن میشود اما ازدواج زود هنگام را یکی از عوامل طلاق میداند و میگوید: ازدواج به موقع در سن 20 سالگی برای دختر بسیار مناسب است چرا که نیازهای وی بر طرف میشود و افرادی که ازدواج نمیکنند احتمال اینکه ارتباط با غیر کنند، وجود دارد.
عواقب ازدواج در سنین پایین
- دختر یا پسرهای نوجوان به دلیل اینکه هنوز به رشد ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نرسیده اند، بسیاری از مهارتهای لازم برای رسیدن به یک زندگی موفق و پیروز را کسب نکرده اند به همین دلیل معمولاً در زندگی مشترکشان با ناسازگاری ها و اختلافات بسیاری رو به رو می شوند.
- وقتی دختر و پسری در سنین پایین و بدون آمادگی جسمانی، عقلی و عاطفی با یکدیگر ازدواج می کنند دچار مشکلات عدیده ای می شوند. بنابر فرهنگ ایرانی وقتی فردی ازدواج می کند بعد از شش ماه باید باردار شود در غیر این صورت برچسب اجاق کور به او می زنند به خصوص اگر فرد بدلیل سن کم، تحمل این قبیل حرف ها را نیز نداشته باشد برای پایان دادن این حرف و حدیث ها به فکر باردار شدن می افتد که نه تنها در همه دوران بارداری با مشکلاتی مواجه می شود بلکه زایمانش در اغلب موارد پری ناتال (تحت مراقبت های لازم) می بایست انجام گیرد. اما مساله فقط به همین جا ختم نمی شود چون احتمال مرده زایی یا عقب ماندگی ذهنی فرزندان نیز وجود دارد.
- پسرانی که در سن پایین ازدواج می کنند پس از مدتی که در جمع دوستان و همسالان مجرد خود قرار می گیرند دچار یاس و ناامیدی می شوند و حس می کنند با ازدواج، موقعیت های زندگی مجردی را از دست داده اند. البته پزشکان معتقدند این افراد به دلیل حس نارضایتی از زندگی که همیشه با آن دست وپنجه نرم می کنند بیشتر از بقیه افراد مستعد بیماری های قلبی و عروقی هستند.
- با توجه به این که افراد در سنین نوجوانی هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده اند، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگرفته و پس از ازدواج دچار پشیمانی شود. خیلی وقت ها دیده ایم افرادی که در سنین نوجوانی ازدواج کرده اند، گفته اند که من آن زمان کم تجربه بودم و نمی دانستم در زندگی دنبال چه چیزی هستم. الان سلیقه ام عوض شده و انتظارات دیگری از همسرم دارم. این اتفاق به دلیل تغییر نگرش ها و رشد فکری او می افتد.
- معمولاً خانواده ها و بزرگترها به دلیل اینکه گمان می کنند فرزندشان سن کمی دارد و قادر به حل همه مشکلات زندگی مشترک نیست سعی می کنند به گونه های مختلفی در زندگی خصوصی آنها دخالت کرده و به قولی آنها را راهنمایی نمایند. در حالیکه این جریان معمولاً پس از پختگی افراد به دلیل عادت والدین نیز ادامه می یابد و زندگی را از کنترل زن و مرد خارج می کند.
منابع:
tebyan.net
aroosi.akairan.com
http://www.farsnews.com
ازدواج مساله بسیار مهمی است که بسیاری از جنبههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. امروزه شمار روز افزون مواد طلاق موجب شده است تا صاحبنظران به فکر پیدا کردن راه حلهایی باشند که یک ازدواج موفق و سالم را فراهم شاخته مانع از شیوع و افزایش آمار طلاق که یقینا عواقب بعدی آن بسیار دشوارتر و سخت تر شود. مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی ، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است. در این مقوله کارکردهای مشاوره قبل از ازدواج بسیار مهم هستند که به آنها میپردازیم.
بررسی ملاکهای ازدواج سالم در مشاوره قبل از ازدواج
مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی میپردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی میشوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش میشود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
بررسی آمادگی طرفین برای ازدواج
سن ازدواج عامل مهمی است که میتوانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمیتواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس لازم به نظر میرسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر میرسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج میرسند. یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد.
بررسی تطابق و تناسب شخصیتی طرفین در ازدواج
ویژگیهای شخصیتی بسیار متنوع و متعدد هستند، اما برخی از آنها دخالت بیشتری در رضایت از زندگی مشترک دارند. مطمئنا فردی که بسیار به نظافت و تمیزی اهمیت قائل هست، نخواهد توانست با فردی که چندان در قید و بند این امور نیست زندگی موفقی داشته باشد.
از ویژگیهای مهم شخصیتی که تاثیر قابل توجه در این زمینه دارند میتوان به درون گرایی و برون گرایی اشاره کرد. افراد درون گرا تمایل زیادی به گذراندن اوقات خود به تنهایی دارند در حالیکه برای افراد برون گرا تحمل چنین شرایطی بسیار سخت و آزار دهنده است. افراد درون گرا سرگرمیهایی چون مطالعه و ... دارند در حالیکه افراد برون گرا در شرایط جمعی و سرگرم کننده لذت میبرند مثل بازیهای دسته جمعی.
چنین ویژگیهایی به تعداد زیادی وجود دارند که البته گاه همان بودن ویژگیهای طرفین و گاه ناهمسانی آنها میتواند فاکتوری برای ازدواج موفق باشد. به عنوان مثال ازدواج فرد درون گرا با فرد درون موفق آمیزتر خواهد بود تا ازدواج درون گرا با فردی برون گرا در حالیکه سلطه جوئی یک ویژگی است که حتما باید ناهمسانی آن در طرفین مورد توجه قرار گیرد. دو فرد سلطه جو میزان تسلط بیشتری در زندگی مشترک خواهند داشت تا ازدواج فردی سلطه جو با فردی سلطه پذیر.
به یکدیگر دلگرمی بدهید
یکی از پایه های یک رابطه عمیق، دلگرمی است که زوجین به یکدیگر انتقال می دهند. آنچه در دلگرمی وجود دارد، امنیت روانی است. امنیتی که از نظر روان شناسان، بنیادهای روابط عمیق مانند رابطه با پدر و مادر را زنده می کند. در این زمان هر دو طرف برای مشکلات مختلف احساس تکیه گاه می کنند، در واقع اگر تا پیش از این وقتی دچار مشکل میشدند به پدر و مادر خود تکیه می کردند، امروز به همسری مهربان تکیه می کنند. زوج هایی که به یکدیگر دلگرمی می دهند، یکی از پایه ای ترین اصول روابط عمیق و صمیمی را رعایت می کنند.
با یکدیگر راحت و صادقانه ارتباط برقرار کنید
روابط زناشویی را به روابط مختلف و متفاوت تقسیم کنید، یعنی انواع رابطه را با همسرتان تجربه کنید. در موقعیت هایی کاملا جدی باشید، در موقعیت هایی دلگرمی بدهید و در موقعیت هایی بر مشکلات و ضعف ها تمرکز کنید، گاهی یک همسر باشید و گاهی یک همکار. احساسات و افکار خود را با کمال میل و راحت بیان کنید، در بعضی از مواقع لازم است گفتگوها را به تعویق بیاندازید.
با اختلافات کنار بیایید
اختلاف با زندگی زناشویی عجین است. در ازدواج های سالم، زن و شوهر ها با اختلافات برخورد اثر بخشی دارند و اختلافات را خوب اداره می کنند. مهارت های حل مسئله، یادگرفتنی هستند و هر زن و شوهری می تواند آن را یاد بگیرد.
جرات به خرج دهید و ناقص بودن خود را بپذیرید
آخرین باری که به خاطر اشتباهتان از همسرتان معذرت خواهی کرده اید، چه زمانی بوده است؟ وقتی در مواقع حساس و به خاطر اشتباهات و به جای جر و بحث عذرخواهی می کنید، تجربه ای را به همسرتان هدیه می کنید که تا پیش از این نکرده اید. وقتی به خاطر اشتباهات، شجاعانه معذرت می خواهید، دیوار کمال طلبی های کاذب، تسلط و قدرت طلبی های بیمارگون را فرو می ریزید و با یک عذرخواهی ساده، راه را برای صمیمیتی بیش از پیش آماده می کنید.
از یکدیگر کاملا حمایت کنید
بسیاری از زن و شوهر ها در موارد بسیاری باهم اختلاف دارند و یا دیدگاه و نقطه نظر متفاوتی دارند اما همیشه احساس تکیه گاه بودن، پذیرش بدون قید و شرط و حمایت را به همسرشان انتقال می دهند. احساس حمایت شدن یعنی با همه مشکلات و اختلافات با هم همه چیز رو براه است.
وقتی را برای خوشگذرانی هفتگی کنار بگذارید
برای خوشحال کردن همدیگر برنامه داشته باشید و زمانی را به عنوان یک زن و شوهر برای هم اختصاص دهید، زمانیکه مداخله گرهایی مثل فامیل، دوستان، کار و حتی بچه ها مزاحم آن نباشند.
روی مشترکات تمرکز کنید و به تفاوت ها احترام بگذارید
وقتی آرزوها و علایق مشترکتان را در نظر میگیرید، می توانید از آنها به عنوان راهی برای نزدیک شدن به یکدیگر، صحبت کردن و خوش بودن استفاده کنید. از سویی به تفاوت ها احترام بگذارید و سعی کنید به زندگی شخصی همسرتان لطمه نزنید. احساس فردیت لازمه ی هر رابطه پویا و بلند مدت است.
خودتان را بپذیرید
خودپذیری یعنی احترام به خود، خواسته ها، حقوق و در کل احترام و جدیت در زندگی. افرادی که خودپذیری بیشتری دارند، در پذیرش دیگران تواناترند. خودپذیری متقابل، موجب رشد و کمال شما و رابطه تان می شود.
انتظارات واقع بینانه داشته باشید
در جامعه تصورات غیر واقع بینانه و رمانتیکی در مورد ازدواج و روابط زناشویی وجود دارد. سعی کنید انتظارات خود را تعدیل کنید و بر خواسته ها و آرزوهای غیرواقع بینانه ای که رابطه شما را تحت تاثیر قرار میدهد شناخت پیدا کنید. روز به روز نهادهای اجتماعی از وظایف خانواده می کاهد اما هنوز هیچ نهادی نتوانسته است دو نیاز انسان را بر آورده کند، آن دو نیاز، عشق و تعهد است.
از مهم ترین تصمیمات و بزرگ ترین دغدغه های جوانان جامعه، ازدواج سالم و موفق است. بیش از 80 درصد مراجعان به مراکز مشاوره، کسانی هستند که به دلیل اختلافات زندگی مشترک یا مسائلی مربوط به اختلالات زناشویی مراجعه می کنند. پیش نیازها و اصولی که پایه های زندگی مشترک را تشکیل می دهند، کاملا شناخته شده و حاصل مطالعه و مشاهده هزاران نمونه مختلف از زندگی مشترک زوج هاست.
سید حامد قدسی، روان شناس نوشت: اصولی که می توان آن ها را فارغ از جغرافیایی که افراد در آن زندگی می کنند به تمامی جوان های آماده ازدواج و زوج های جوان تعمیم داد. اصولی که شاید بارها و بارها آن ها را شنیده اید ولی اهمیت آن ها آن قدر زیاداست که همچنان نیاز به تکرارشان احساس می شود تا یادمان نرود انتخاب همسر و ازدواج اگر مهم ترین اتفاق زندگی نباشد بی شک یکی از مهم ترین آن هاست.
3 اصل و 10 شرط وابسته
زندگی مشترک اگر سالم باشد موجب رشد، پیشرفت و شادابی زن و شوهر می شود در غیر این صورت، موجب بروز آسیب های مخرب روانی، اقتصادی و عاطفی برای آن ها می شود. زندگی مشترک سالم دارای 3 اصل مهم «انتخاب سالم»، «ایجاد پی و شالوده مستحکم» و «حفاظت و تلاش برای حفظ زندگی مشترک» و 10 شرط مربوط به این اصول است.
اصل انتخاب سالم
انتخاب در نظر پروفسور «خدیوی زند» باید آگاهانه، آزادانه و خودخواسته باشد. انتخاب آگاهانه بدین معنی است که از روی آگاهی و سلامت روانی باشد. ممکن است ما به دلیل اختلالات روان شناختی نتوانیم انتخابی بکنیم که نیازهای واقعی ما را برآورده کند. اختلالات روان شناختی می تواند آگاهی ما را مختل کند و مانع از انتخاب های سالم شود. از طرفی فقدان آگاهی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی و انتخاب های نادرست برای ما باشد. در نتیجه، آگاهی به معنای داشتن شناخت و دانش و اطلاعات صحیح است. انتخاب آزادانه و خودخواسته یعنی این که ما کاملا آزادانه خودمان برای خود انتخاب کنیم و در این انتخاب کاملا آزاد باشیم. آزادی در دو بعد است: «آزادی درونی» و «آزادی بیرونی». «آزادی بیرونی» به معنی آزاد بودن از تحمیل افکار و عقاید و انتخاب دیگران برای ما و «آزادی درونی» به معنی آزادی از افکاری است که ما را به اسارت خویش در آورده است. ممکن است پس از چندین جلسه مشاوره به این نتیجه برسید که در زندگی افکاری داشته اید که این افکار آزادی شما را برای انتخاب های سالم گرفته بوده است. در سنت ازدواج پس از شناخت خویش و نیازها و خواسته های طبیعی و به حق خود به خصوص با کمک گرفتن از روان شناس و مشاور ازدواج، می توانید آزادانه تر برای انتخاب همسر خویش تصمیم بگیرید.
اولین گام: انتخاب آگاهانه
اولین گام برای یافتن همسر مناسب، توجه به فرد یا افرادی است که بتوانید به آن ها به عنوان همسر آینده خویش آگاهانه و آزادانه فکر کنید. ممکن است خواستگارهایی داشته باشید یا به خواستگاری هایی رفته باشید یا در بین همکارانتان یا همکلاسی های خود، فرد یا افرادی را مد نظر داشته باشید که وی را به عنوان همسر آینده خویش مناسب تر یافته اید؛ ولی لازم می دانید بیشتر درباره او تحقیقاتی انجام دهید. شما این افراد را با توجه به معیارهای ذهنی خویش انتخاب کرده اید و با فردی ازدواج خواهید کرد که بیشتر از دیگران به ملاک ها و خواسته های شما نزدیک باشد. پس معیارهای سالم خویش را حفظ و با کمک مشاور پیش از ازدواج، معیارهای ناسالم را شناسایی و آن ها را حذف کنید.
دومین گام: تلاش برای شناخت
دومین گام، شناخت است و برای به دست آوردن این شناخت به زمان نیاز دارید. در گذشته شناخت خواستگار بیشتر با تحقیقات محلی و پرس و جو کردن از همسایگان و همکاران فرد مورد نظر بود. هرچند معمولا این تحقیقات لازم هستند؛ اما 100درصد قطعی نیست زیرا همسایگان و آشنایان ممکن است ایرادات فرد را نادیده بگیرند یا ممکن است در ایراد گرفتن زیاده روی کنند. بهترین شناخت و بهترین تحقیق و پژوهش درباره فرد مطرح شده، مشخص کردن زمان و گرفتن مهلت و مدتی از او و خانواده اش برای آشنایی بیشتر در جلسات خواستگاری است تا بتوانید درباره بسیاری از نیازها و خواسته ها و افکار و ایده های خود سخن بگویید و وی را بسنجید و بررسی کنید. باید اعلام کنید که ممکن است پس از این زمان مشخص شده و صحبت در جلسات خواستگاری، یکدیگر را مناسب نیابید و از این بابت از شما دچار کدورت یا ناراحتی نشوند. در این مدت تلاش کنید تا هیجانات و احساسات خود را کنترل کنید و با دید باز به بررسی و تفکر درباره شناخت او بپردازید. همچنین تلاش کنید خود را نیز صادقانه به طرف مقابل معرفی کنید و با حذف واقعیت های زندگی تان وی را گمراه نکنید.
اصل موفق ساختن زندگی مشترک قبل از ازدواج
هر ساختمانی وقتی ساخته می شود ابتدا با پی ریزی و بتن ریزی شروع می شود. ساختمان مستحکم، پی و بتن مستحکم و مقاومی دارد. ساختمان زندگی مشترک نیز نیاز شدید به پی ریزی و فنداسیون دارد و در صورتی که این فنداسیون مناسب نباشد، احتمال ریزش آن بنا فراوان است. پی ریزی زندگی مشترک پیش از ازدواج انجام می شود. فرصتی که زن و مرد برای شناخت احساسات و درک خود و یکدیگر دارند و در این زمان به توافق هایی می رسند و متوجه می شوند از خودشان و از طرف مقابل و از ازدواج چه انتظارهایی دارند، خواسته ها و تمایلات خود و دیگری را درک می کنند و خود را برای یک رابطه جدی و بزرگ ترین واقعه زندگی شان آماده می کنند که این نوعی فنداسیون و بتن ریزی در یک رابطه زناشویی است.
اصل کوشش بعد از ازدواج
این تصور که با یک انتخاب مناسب همه مراحل داشتن یک زندگی مشترک موفق را پیموده اید، باطل است چراکه پس از ازدواج تغییرات فراوانی در رابطه زن و شوهرها اتفاق می افتد. ممکن است توقعات از یکدیگر افزایش یابد و اگر رابطه آنان فنداسیون مناسبی نداشته باشد، متوجه می شوند آن چه از همسرشان دیده اند با واقعیت متفاوت است. بسیاری از زوج ها پس از ازدواج به کنترل کردن های شدید می پردازند که خود آسیب بسیار زیادی به رابطه آنان می زند و از عشق آنان می کاهد. روزهای ابتدایی زندگی مشترک زمانی است که زن و شوهر، نهال رابطه زناشویی را کاشته اند و باید برای نگهداری از این نهال کوچک تمام تلاش خویش را بکنند.
اگر شما هم جزو این دسته هستید، جدا دچار سوءتفاهم شده اید! اغلب زوج ها در این دوازده ماه روزهای سختی را سپری می کنند و اگر بلد نباشند که چطور رابطه شان را مدیریت کنند و از پس مشکلات بربیایند دچار مشکلات جدی می شوند. مهمترین این مشکلات در سال اول ازدواج چیست؟ ادامه مطلب را از دست ندهید.
1- یک لحظه هم از من جدا نشو!
بعد از ماه عسل معمولا مردها توقع دارند که زندگی شان روال عادی خودش را پیدا کند. حالا که مراسم عروسی تمام شده و دیگر درگیر جزییات مراسم و خرید و ... نیستند، دل شان می خواهد بعضی وقت ها باشگاه بروند، دوستان شان را ببینند در حالی که معمولا نوعروس ها می خواهند شوهرشان هر ثانیه از وقت هایی را که سر کار نیستند با آنها بگذرانند و اگر احساس کنند که حواس همسرشان حتی برای چند دقیقه معطوف به موضوع دیگری شود، ناراحت می شوند و حتی بهشان بر می خورد.
این مسئله در مورد زوج هایی رخ می دهد که از نظر شخصیتی با هم متفاوتند. یعنی مرد می خواهد کمی فضای به اصطلاح تک نفره در اختیار داشته باشد و همسرش می خواهد هر طور شده در هر ساعتی از شبانه روز تمام حواس مرد را به خودش جلب کند و مدام در تلاش برای حفظ رابطه است.
برای این که این مسئله اسباب دردسرتان نشود حتما درباره انتظاراتی که از همسرتان دارید با او صحبت کرده و البته هر دو نفرتان هم تفریحات و سرگرمی های منحصر به فردی برای خودتان داشته باشید و گاهی اوقات اجازه دهید طرف مقابل وقتش را با دوستانش بگذراند.
2- چرا مرد من اینقدر اعصاب خردکن است؟
همیشه آن ویژگی همسرتان که در اولین دیدار تبدیل به آهن ربایی برای جذب شما به او شده معمولا جزو اولین خصوصیات اخلاقی اوست که در سال اول ازدواج برای تان آزار دهنده می شود. علتش هم این است که ما معمولا جذب آن خصوصیت یا ویژگی طرف مقابل مان می شویم که خودمان آن ویژگی را نداریم.
این مسئله خیلی هم طبیعی است و در واقع یکی از مراحلی است که باید برای تطبیق دادن خودمان با هم طی کنید. پس سعی کنید به جای نشان دادن واکنش منفی تلاش خود را بکنید تا با همسرتان همراه شوید و کم کم می بینید که علاقه تان به این ویژگی خاص از همسرتان سر جای خودش برمی گردد.
3- باید همیشه طرف من را بگیری
یکی از مسائلی که زوج های جوان در سال اول ازدواج خود با آن روبرو می شوند و واقعا نمی دانند که باید چه عکس العملی نشان بدهند، توقع طرف مقابل از آنهاست تا در همه مسائل خانوادگی طرف همسرشان را بگیرند و از او دفاع کنند.
بد نیست این طور وقت ها در مورد مسائل خانوادگی با هم صحبت کنید و به این نتیجه برسید که چطور می توانید این موقعیت ها را بدون دشمن تراشی مدیریت کنید.
4- چرا دیگر میلی به من نداری؟
خیلی از نوعروس ها می گویند چه اتفاقی افتاده که همسرشان دیگر شور و حرارت دوران عقد را ندارد و هر روز هوس نزدیکی کردن به سرش نمی زند! خیلی ها به اشتباه شروع به سرزنش کردن خودشان می کنند و مدام دنبال عیب و ایرادی در وجودشان می گردند که باعث سردی شوهر شده است اما آیا این فکرها واقعیت دارد؟
این مسئله تا حدی طبیعی است چون پس از ازدواج اولویت های دو طرف تا حدی تغییر می کند. معنایش این نیست که رابطه زناشویی اهمیتی ندارد یا فراموش شده است ولی موضوع این است که رابطه جنسی یکی از اولویت های زندگی در کنار کار و مسئولیت های خانوادگی و ... است.
5- چرا ما هیچ علاقه مشترکی نداریم؟!
دو نفری که با هم ازدواج می کنند لزوما علاقه مندی های مشترکی ندارند و اگر برای یافتن زمینه های مشترک بیش از حد تلاش کنند فقط خودشان را خسته می کنند.
یادتان باشد که ازدواج شما لزوما بر پایه علاقه مندی های مشترک بنا نشده و اگر احساس می کنید از سرگرمی های همسرتان خوش تان نمی آید یا دوست ندارید در آنها سهیم شوید، نگران نشوید که مبادا ازدواج تان در حال از بین رفتن است.
انتظارات خود را مدیریت کنید
هیچ کس همسر کاملی نیست و هیچ کسی پیدا نمی شود که دقیقا نیمه دوم شما باشد. مناسب بودن همسرتان موضوعی نسبی است و شما نباید توقع داشته باشید که تفاهمی کامل با هم داشته باشید. گاهی در مورد موضوعاتی پیش پا افتاده باید کوتاه بیایید و یا به موضوعی عادت کنید.
این موضوعات می تواند طریقه مسواک کردن همسرتان یا عادت صحبت کردن باشد. حتی ازدواجی که با عشقی عمیق شروع شده است در همان ماه های اول روی دیگر خود را نشان می دهد، تفاوت های جزیی در رفتارها گاهی شما را عصبانی می کند.
هر وقت دچار چنین مشکلاتی شدید، نفسی عمیق بکشید، سعی کنید درهمان لحظه بحث نکنید، به خوبی های همسرتان فکر کنید. بعد از مدتی اگر نتوانستید با موضوع کنار بیایید، با آرامش آن را با همسرتان مطرح کنید.
وفادار باشید
بعد از ازدواج، همسرتان مهمترین شخص در زندگی تان است و مهمترین دغدغه ذهنی تان است. شما باید کمی مرزهای تان را با خانواده، دوستان و همکاران تان پر رنگ کنید تا در آن میان یک سرزمین با مرزهای مشخص برای خودتان و همسرتان داشته باشید و برای تحکیم ارتباط و استقلال تان تلاش کنید.
از این به بعد باید در مراحل زندگی با هم باشید و خوشی های مشترکی را تجربه کنید و در سختی ها کنار هم باشید. یکی دیگر از جنبه های وفاداری این است که هیچ گاه با هیچ کس در مورد کمبودها و مشکلات و بدی های همسرتان صحبت نکنید. اگر در زندگی مشترک تان دچار مشکلی شدید در مورد آن تنها با همسرتان صحبت کنید، نه با دوستان و یا خانواده تان.
زبان مشترک پیدا کنید
در رابطه زناشویی مرزی برای ارتباط وجود ندارد. نباید از هم خجالت بکشید و چیزی از احساس تان را پنهان کنید.
یاد بگیرید چگونه به بهترین وجه به همسرتان بفهمانید که در یک لحظه حوصله ادامه بحث را ندارید و یا موضوعی برای شما جالب نیست. ابراز احساسات کنید، از او تشکر کنید یا معذبت خواهی کنید و هر بار این جملات را به کار ببرید. سعی کنید مکالمات تان تا آنجا که می تواند پر از شوق و مثبت اندیشی باشد.
از یکدیگر حمایت کنید
سخنان حمایتی شیرین تر از انتقاد است، پس سعی کنید انتقاد را با محبت همراه کنید. باید تلاش کنید که هر چند اندک، زندگی روزمره همسرتان را ساده و شیرین تر کنید.
در طول روز، زمانی هر چند کوتاه را برای توجه به هم و گفتگو با هم در نظر بگیرید. با این کار احساس بهتری نسبت به هم خواهید داشت. سعی کنید هر وقت که برای تان ممکن است در کارها به هم کمک کنید.
گاهی شما ظرف ها را جمع کنید یا حمام را بشویید. هیچ گاه منتظر نباشید که کاری را که به طور مشخص وظیفه هیچ کدام تان نیست را همسرتان انجام دهد، سعی کنید پیش دستی کنید. شاید این توصیه ها بسیار ساده و ابتدایی به نظر بیایند اما همین نکته های جزیی رابطه تان را می سازد.
به زندگی شخصی تان اهمیت بدهید
درست است که رابطه زناشویی مهمترین رابطه شما است اما شما نقش های دیگری نیز در جامعه دارید. یکی از بزرگترین دغدغه های ذهنی زوج های جوان چگونگی نگاه داشتن ارتباط قدیمی شان بعد از ازدواج است.
ازدواج هیچ گاه نباید باعث شود که شما با خانواده و دوستان قطع رابطه کنید. این در مورد علاقه ها و فعالیت های شخصی تان نیز صدق می کند.
نیازی نیست که شما تمام سرگرمی هایتان را کنار بگذارید، بلکه باید توجه کنید که با ازدواج شما در مورد رابطه تان مسئولید و باید مسئولانه زندگی تان را برنامه ریزی کنید و در مورد آنها باید همراه همسرتان تصمیم بگیرید.
آیا از اینکه ازدواج کرده اید پشیمان شده اید؟ آیا تابه حال به خودتان گفته اید، “از اینکه ازدواج کردم پشیمانم”؟ آیا ازدواج خوبی دارید یا بد؟ اگر می توانستید از نو شروع کنید، آیا انتخابتان باز این بود که با همسرتان ازدواج کنید؟ آیا قصد ازدواج دارید؟ چرا؟
آیا از ازدواج خود پشیمان شده اید؟
آمار بالای طلاق و ازدواج های ناموفق باید آنهایی را که قصد ازدواج دارند به لحظه ای مکث تشویق کند تا بتوانند به خوبی درمورد تصمیم بزرگی که می خواهند بگیرند فکر کنند تا در آینده از ازدواج خود پشیمان نشوند و کارشان به طلاق نکشد.
براساس تحقیقی که روی ۴۰۰۰ زوج انجام گرفت، مشخص شد که یک چهارم مردها و زن های متاهل از ازدواج با همسر خود پشیمان هستند، درحالیکه ۱۵% از زوج هایی که قصد ازدواج دارند به عواقب ازدواج خود شک و تردید دارند. اما واقعاً چرا بیشتر افراد از ازدواج خود پشیمان می شوند؟
براساس تحقیقات انجام گرفته، زوج ها به طور متوسط بعد از دو سال و شش ماه و ۲۵ روز از عشق و ازدواج خود خسته می شوند. ما فکر می کنیم که مردم وقتی ازدواج می کنند که عاشق هم باشند اما نتیجه این تحقیق نشان می دهد که افراد به دلایل مختلف ازدواج می کنند. و خیلی از آنها حتی از این تصمیم خود مطمئن نیستند.
·چهار درصد از افراد متاهل شرکت کننده در تحقیق گفتند که به دلایل اشتباه و نادرست ازدواج کرده اند. دلیلشان برای ازدواج عشق نبود، خیلی از آنها فقط دوست داشتند مراسم عروسی داشته باشند و هدیه های عروسی بگیرند.
· ۲۳ درصد گفتند اگر می توانستند همه چیز را از نو شروع کنند به هیچ عنوان همسر فعلیشان را دوباره بعنوان همسر انتخاب نمی کردند و ۱۴ درصد آرزو می کردند با کسی در گذشته خود ازدواج می کردند.
·فقط ۲۸ درصد اعتراف کردند که وقتی همسر آینده شان را دیدند باکره بودند و رابطه جنسی قبلی نداشتند. عده ای می گفتند که به طور متوسط با چهار نفر قبل از همسرشان رابطه جنسی داشته اند و این مقدار برای بعضی ها به ۲۰ مورد هم می رسید. (این آمار مربوط به کشور آمریکا میباشد.)
·۳۳ درصد می گفتند که همسرشان بهترین شریک جنسی که تا به حال داشته اند نیست و ۳۳ درصد دیگر ادعا می کردند که مجرد بودن خیلی بهتر از متاهل بودن است.
· ۱۲ درصد می گفتند فقط به این دلیل با همسرشان می مانند که حوصله ندارند فرد جدیدی را برای خود پیدا کنند.
·۱۵ درصد از زن و شوهرها اعتراف کردند که درمورد زندگی عشقی سابق خود به هم دروغ گفته اند و تعداد کسانی که در زندگی گذشته شان بوده است را کمتر از تعداد واقعی آن به هم گفته اند. این درحالی است که ۲ درصد این تعداد را به دروغ افزایش داده اند.
·۸۳ درصد از زن و شوهرها گفتند که از سومین سالگرد ازدواجشان به بعد دیگر برای ازدواجشان سالگرد نگرفته اند.
· هفت نفر از ده مرد تایید کردند که همسرانشان با شلختگی های آنها مشکلی ندارند و خیلی راحت جوراب ها و لباسهایشان را همه جای خانه بریزند. این در حالی است که ۷۹ درصد اعتراف کردند که حتی دیگر برای بستن در توالت هم به خود زحمت نمی دهند.
· دو سوم خانم های متاهل اعتراف کردند که برای رسیدن به خودشان و زیبا لباس پوشیدن و آرایش کردن برای همسرانشان وقت نمی گذارند. یک سوم دیگر هم اعتراف کردند که خیلی دور از همسرانشان روی تخت می خوابند و ادعا می کنند که برای سکس با شوهرانشان وقت ندارند.
· ۵۴ درصد از خانم ها اعتراف کردند که دیگر برای شوهرانشان آرایش نمی کنند، ۶۱ درصد تایید کردند که همیشه تی شرت های کهنه و شلوارک های گشاد و راحت در خانه می پوشند. و ۱۰ درصد دیگر هم اعتراف کردند که برای تحریک شوهرانشان از لباس زیر های زیبا و سکسی استفاده نمی کنند.
· ۸۳ درصد از زن و شوهرها در چند ماه اول ازدواج همه جا دست های همدیگر را می گیرند اما بعد از یک دهه از ازدواج فقط ۳۸ درصد اینکار را تکرار می کنند.
·قبل از اولین سالگرد ازدواج، زن و مردها بیشتر از ۸ بار در روز همدیگر را در آغوش می گیرند که این میزان بعد از گذشت ده سال از ازدواج به پنج مرتبه یا حتی کمتر می رسد. ۶۰ درصد از شرکت کننده ها گفتند که از بعد از ازدواجشان هیچ شب رمانتیک و عاشقانه آنچنانی نداشته اند.
اینطور به نظر می رسد که خیلی ها در ازدواجشان دچار رکود شده اند و بااینکه هنوز همسرشان را دوست دارند، کمی بیش از اندازه با هم خودمانی شده اند. زوج ها باید بتوانند در احساس راحتی با همدیگر و نادیده گرفتن همدیگر توازن ایجاد کنند.
دلایل درست و غلط برای ازدواج
پشیمانی از ازدواج معمولاً به این علت اتفاق می افتد که آنها که قصد ازدواج دارند، از همان ابتدا هدف خود را از آن مشخص نمی کنند. آنها هیچوقت به نقاط قوت و ضعف ازدواج فکر نمی کنند و همه وقت، توجه و پول خود را صرف رسیدگی به آن مراسم رویایی ازدواج می کنند و به این ترتیب برای ازدواجی برنامه ریزی می کنند که فقط یک روز دوام دارد.
دلایل خوب و بدی برای ازدواج کردن وجود دارد اما عروس و دامادهای آینده بیشتر وقت خود را صرف برنامه ریزی برای مراسم عروسی می کنند تااینکه بخواهند خودشان را برای ازدواج و سختی های بعد از روز اول آن آماده کنند.
عروس های آینده معمولاً برنامه های خود را در فروشگاه ها و مزون های لباس عروس، گلفروشی ها، جواهرفروشی ها، شیرینی فروشی ها و از این قبیل می گیرند و فقط به مراسم روز عروسی، ماه عسل، دی جی و عکاس و فیلمبردار روز جشن فکر می کنند.
ازدواج بدون پشیمانی
اگر واقعا می خواهید بدون پشیمانی ازدواج کنید که زندگیتان یک عمر دوام داشته باشد، باید خودتان را برای ازدواج مهیا کنید.
برای این منظور باید این سوال ها را قبل از بله گفتن در روز عروسی از خودتان بپرسید:
۱٫ حل مشکلات در ازدواج
۲٫ درک نقش فرد مقابل
۳٫ ارتقاء رابطه جنسی
۴٫ بالا بردن آگاهی مالی و اقتصادی
۵٫ احترام گذاشتن و حفظ تعهدات ازدواج
ازدواج کردن به دلایل اشتباه و نادرست خیلی زود منجر به ازدواجی ناموفق می شود که سرنوشت آن طلاق است. دلیل آن این است که دو طرف خود را برای ازدواج آماده نکرده اند یااینکه برای ازدواج خیلی جوان بوده اند و نمی دانستند که ازدواج کردن و ازدواج موفق داشتن دو چیز کاملاً مختلف است.
-
مردمان
نتایج تحقیقی که روی دو هزار زوج بریتانیایی انجام شده نشان میدهد با وجود هیجان و جذابیتهای سال اول، سال سوم شادترین سال ازدواج است؛ در سال پنجم جذابیتها و احساسات کاهش پیدا کرده و جای آن را خستگی و دشواری میگیرد و حوالی سال هفتم رابطه ممکن است گسسته یا مستحکم شود.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از بی بی سی، این تحقیق که توسط شرکت حقوقی اسلیتر و گردون انجام گرفته است، نشان میدهد سال اول معمولا با شادی و هیاهوی ازدواج سپری میشود و در سال دوم زوجها شروع به شناخت بیشتر یکدیگر میکنند.
در سال سوم زوجها یاد گرفتهاند با تردیدهای گهگاهی و ایرادات همدیگر چطور کنار بیایند بنابراین همزیستی راحتی را تجربه میکنند.
تقریبا در همین زمان است که موضوع تحکیم بیشتر رابطه و اضافه شدن عضو تازه به خانواده مطرح میشود، زوجها از پیامدهای مالی ازدواج و تقسیم هزینهها رضایت دارند، و مزایای دو منبع درآمد، این دوره را دوران لذت بخشی میکند. معمولا در همین ایام بهبود وضعیت مسکن (بازسازی یا خرید خانه) در جریان است یا به پایان رسیده است.
اما در سال پنجم اوضاع عوض می شود؛ خستگی و افزایش روزافزون آنچه باید انجام شود شادی و رضایت زوجها را کم میکند.
آماندا مک آلیستر وکیل خانواده در موسسه اسلیتر و گوردون میگوید: “معمولا زوجها در سالهای اول برای مشاوره مراجعه نمیکنند اما بعد از پنج سال، یا یکی دو سال بعد، بخصوص بعد از بچهدار شدن از ما کمک میخواهند.”
“حفظ هیجان سالهای اول که همه چیز تازگی دارد کار دشواری است و اغلب افراد به این نتیجه میرسند که زندگی زناشویی انتظارشان را برآورده نکرده است. ما توصیه می کنیم هر کسی که در این مقطع از زناشویی دچار تردید میشود جدا به این موضوع فکر کند که آیا این بحران واقعا حل نشدنی است؟ در اغلب موارد این فقط یک برهه دشوار است و شش ماه بعد این مرحله کاملا پشت سر گذاشته میشود.”
آشنایی با خوب و بد یکدیگر، بگو مگوی دائم در باره تقسیم کار و دغدغه های مالی بچهداری همگی در حوالی سال پنجم تاثیر منفی خود را بر ازدواج میگذراند.
زوجهایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند سال هفتم را مانند “دیوار” توصیف کردند. اگر آنها از این دیوار با موفقیت عبور کنند، راه برای یک زناشویی شاد و دراز مدت هموار میشود.
ده درصد از شرکتکنندگان در این پژوهش گفتهاند “نمیدانستند ازدواج چقدر ممکن است سخت باشد” و یکسوم زوجها نیز اعتراف کردهاند که عشقشان به همدیگر نسبت به روزهای اول بعد از عروسی کاهش پیدا کرده است.
در واقع یک سوم زوجها از نظر عاطفی کمبود داشتند و بیست درصد زوجها گفتهاند روزهایی هست که کاملا از تصمیم خود برای ازدواج احساس پشیمانی میکنند.
عدم تطبیق نیازهای جنسی، تفاوت سرگرمیها و تمایلات اجتماعی از موانعی هستند که در سالهای اول سر راه زوجها قرار میگیرند.
نیمی از دو هزار نفری که در این تحقیق شرکت کردند، روز عروسی را شادترین لحظه زندگی و سال اول را شادترین سال (البته بعد از سال سوم) توصیف کردند.
به نظر آنها دلیل اصلی این شادی، “گرمای تازه عروس یا داماد بودن” بعلاوه “خوشبینی لگام گیسخته به زندگی تازه در کنار یکدیگر” بوده است.
اما این احساسات خیلی زود فروکش میکند؛ بعد از آنکه زوجها متوجه این واقعیت ناخوشایند میشوند که رابطه موفق نیاز به چه عزم جزمی دارد.
آماندا مک آلیستر میگوید “زوجها اغلب چنان در تب سالهای اول غرق میشوند که فراموش می کنند برای ازدواج موفق باید زحمت کشید. ازدواج بالا و پایین و سردی و گرمی دارد. بسیاری از مشکلات را می توان با مشاوره بر طرف کرد اما اگر سردی خیلی بیشتر از گرمای آن است، بجای مشاوره باید به وکیل مراجعه کرد.”
مطالب پیشنهادی:
رفتارها و کارهای مورد علاقه مردان
چگونه به همسرتان احترام بگذارید
12 انگیزه غلط برای ازدواج (قسمت دوم)
برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارت هایی هستند
گاهی افراد فکر می کنند که تنها زندگی زناشویی آنها پر از مشکلات و مسائل است و زندگی دیگران پر از شادی است. در حالیکه مشکلات و مسائل زاده انسان است و انسانها در همه شرایط و موقعیتها با مشکلات خود باید دست و پنجه نرم کنند .
در زندگی زن و شوهرها مسائل و مشکلات شایعی وجود دارد که باید با اراده، آموزش، بینش و صبوری بیشتر به حل آن بپردازند تا بتوانند ازنعمت زندگی آرامش بخش و عاطفی خوبی برخوردار شوند و آرامش زندگی زن و شوهر در سایه مهربانی و محبت کردن به یکدیگر و صبور بودن در برابر مشکلات است که محقق می شود و به آنها کمک می کند تا رضایتمندی زندگی زناشویی را بدست آورند. اصرار بر این مشکلات می تواند طعم شیرینی زندگی را به تلخی بدل کند.
مشکلات شایع بین زن و شوهر شامل موارد زیر است:
مشکلات ارتباطی : یکی از شایع ترین مسئله بین زن وشوهر نداشتن اطلاعات و آگاهی در مورد چگونگی برخورد با یکدیگر است. زن و مرد بدلیل تفاوتهای جنسیتی خود ، نوع نگاه ، نگرش، بیان احساسات و گفتگوهای آنان متفاوت است. همین مسئله می تواند موجب ایجاد اختلافات ارتباطی بین زن و شوهر شود. آنها قادر نیستند درباره موضوعات خود بدرستی با یکدیگر تبادل اطلاعات و همدردی نشان دهند. شناخت بیشتر در مورد تفاوتهای فردی همدیگر، در بدست آوردن بینش بیشتر به زن و شوهرکمک می کند.
مشاجره و خشونت: مشاجرات بیهوده و تکراری ، خشونت های کلامی و بدنی نشانه دهنده رابطه ضعیف بین زن و شوهر است. چنین مشاجراتی امنیت زن و شوهر را گاهی از بین می برد و دلسردی و نگرانی را در فضای خانه حاکم می کند. آمادگی و پذیرفتن آموزشهای بیشتر برای کنترل خود در بهبود روابط لازم و ضروری است.
علائم خفیف روان پزشکی در یکی از زوج ها : گاهی علائم خفیف خلقی در زن و شوهر وجود دارد که موجب کاهش شادی و افزایش تحریک پذیری آنان می شود. بهتر است در چنین مواردی با کمک روانپزشک داروی مناسبی مصرف کنند. البته در مورد مصرف دارو، معمولا افراد واکنش نشان میدهند . در چنین مواردی استفاده از دارو، موجب ثتبیت خلق فرد می شود و فضای خانوادگی را برای زن و شوهر بهبود می بخشد.
حسادت : گاهی حساسیت ها، شک و تردیدها، بدگمانی های بیش از حد زن و شوهر، دلخوری و نگرانیهای طرف مقابل را به همراه دارد. در نتیجه سردی روابط چاشنی زندگی می شود. در این گونه موارد باید عاقلانه در مورد زندگی و همسرتان فکر کنید تا دچار دلزدگی نشوید. تردید ها را از زندگی خودتان دور کنید.
بی توجهی : در روابط زن و شوهر نگاه ها و حرفهای آنان گاهی طوری است که بیشتر منعکس کننده بی توجهی و سردی روابط آنهاست و از فهرستهای مختلف زندگی برای ابراز احساسات خود استفاده نمی کنند یا اینکه طوری وانمود می کنند که انگار توجهی به طرف مقابل ندارند. مسلما بی توجهی دشمن روابط عاطفی زن و شوهر است. در حالیکه با یک نگاه یا سخن محبت آمیز و یا تعریف و تمجید کردن از یکدیگر و قدررانی کردن از زحمات یکدیگر می توانند محبت عمیقی را در دل همدیگر بوجود آورند.
وضعیت ظاهر: گاهی زن و شوهر بعد از ازدواج نسبت به ظاهر خود بی توجهی نشان می دهند و چندان اهمیتی به ظاهر خود در حضور همسر نمی دهند. این مسئله می تواند با گله های همسر نیز همراه باشد و آنرا دلیل بر بی توجهی طرف مقابل به خود تلقی کند.
امام باقر ( ع ) می فرمایند: " همانطور که شوهران دوست دارند زن خود را زینت شده ببینند زنها نیز دوست دارند شوهر خود را آراسته ببینند. " در خصوص آراستگی شوهر برای زن از ابی الحسین ( ع ) نقل شده است که فرمودند " آراستگی شوهر برای زن، عفت زن را زیاد می کند." توجه زن و شوهر به ظاهر خودشان در مقابل یکدیگر نشان دهنده توجه به یکدیگر است.
تمرکز روی نکات منفی : توجه به نکات منفی موجب دلسردی و ناامیدی از زندگی مشترک می شود. در حالیکه بزرگ کردن خوبی ها و توجه بیشتر به آنها، صمیمیت و عواطف بیشتری را برای زوج به همراه دارد و شیرینی زندگی را بیشتر می کند.
مسئله و مشکلات جزئی و پیش پا و یا بی توجهی به حل مساله مختلف، می تواند رابطه عاطفی زن و شوهر را خدشه دار کنند و آنطور که باید زن و شوهر نتوانند از زندگی مشترک خود بهره ببرند.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
با از بین رفتن قبح فرآیند طلاق و افزایش آمار روبه رشد آن، روزانه افراد بسیاری را در قالب دوست یا آشنا مشاهده می کنیم که خواسته یا ناخواسته درگیر این اتفاق شوم شده اند. اما در این بین تأثیر طلاق بر روی مردان به صورت ناهنجاری هایی در جامعه بروز می کند، گاها برای مقابله با مشکلات ناشی از طلاق به مسایلی پناه می برند که از لحاظ عرف جامعه مذموم و نکوهیده است و برای خود شخص بار منفی بسیاری دارد. بی شک عدم اندیشه و وجود راهکار مناسب برای مقابله با این مشکلات، جامعه را به سوی ورطه ای هولناک سوق می دهد، ورطه ای که هر لحظه هر کداممان را به سوی خود می کشد و می بلعد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بعضی مردها به بیمارى بدگمانى و سوءظن مبتلا هستند. بىجهت نسبتبه همسرانشان بدبین هستند و درباره آناناحتمال خیانت می دهند.
هر مردی که بدین بیمارى خانمان سوز مبتلا شد زندگى را به خودش و خانوادهاش تلخ می کند. ایراد و بهانهجویى می کند.نسبتبه اعمال وحرکات همسرش به نظر بدبینى نگاه می کند و مانند سایه او را تعقیبمی نماید.چون سوءظن دارد ، از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا می کند.
خانوادهای که به مرض بدگمانى مبتلا شوند ، آسایش وخوشى ندارند.آب خوش از گلوى هیچ کدامشان پایین نمىرود.مرد همانند یک پلیس مخفى دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زنبیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذابروحى و در حال محدودیت و تحت نظر زندگى کند.بنیاد چنین خانوادهاىهمواره در معرض خطر قرار دارد .
مرد باید تعصبهاى غلط و توهمات بیجا را از خویش دور گرداند وبر طبق موازین عقل و وجدان رفتار کند. نسبتخیانتبه کسى دادنموضوع بسیار دشوار و پر مسؤولیتى است.تا موضوع خیانتبا دلیل وشاهد قطعى به اثبات نرسد نمىتوان کسى را متهم کرد.
خداوند متعال درقرآن میفرماید:
اى کسانیکه ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانهاى بداجتناب کنید زیرا بعضی گمانها گناه است (1) .
خانوادهای که به مرض بدگمانى مبتلا شوند ، آسایش وخوشى ندارند.آب خوش از گلوى هیچ کدامشان پایین نمىرود.مرد همانند یک پلیس مخفى دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زنبیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذابروحى و در حال محدودیت و تحت نظر زندگى کند.بنیاد چنین خانوادهاىهمواره در معرض خطر قرار دارد .
آقای محترم !
همسر شما اگر از مردى تعریف کرد دلیل آن نمىشود که به او دلبسته است.
اگر کمتر از سابق اظهار محبت می کند دلیل آن نیست که نسبتبهدیگرى دلبسته است.شاید از شوهرش دلخورىداشته باشد.
شاید غم وغصهاى به دل داشته باشد ، شاید بیمار باشد.شاید در اثر بىتوجهى و عدماظهار محبتشوهرش،نسبتبه زندگى دلسرد شده باشد.
آقاى محترم!
دست از سوءظن بردار.مانند یک قاضى با انصاف در محکمه داورى بنشین و ادله و شواهد احیانا خیانت همسرت را با دقت و انصاف بررسى کن و مقدار دلالت آنها رابسنج و ببین آیا قطعى هستند یا ظنى یا احتمالى؟
من نمیگویم بىغیرت باش بلکه می گویم:
به هر دلیلى بهمقدار دلالتش ترتیب اثر بده نه زیادتر.چرا براى بعضى توهمات بیجا و شواهد پوچ زندگى را به خودت و خانوادهات تنگ می کنى؟ اگر کسى باهمین قبیل شواهد خیالى خودت را متهم سازد چه حالى پیدا می کنى؟ چراانصاف و وجدان ندارى؟
چرا آبروى خودت و همسرت را میریزى؟
حضرت على علیه السلام به فرزندش امام حسن فرمود:مواظبباش در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهى.زیرا این عمل افراد صحیحرا به سوى فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت (2) .
اگر نسبتبه همسرت بدبین هستى مطلب را با هر کس در میاننگذار زیرا ممکن است در اثر دشمنى یا نادانى یا تظاهر به خیرخواهى،بدون دقت و بررسى،عقیده ی تو را تایید نمایند بلکه شواهد بىاساس دیگرىرا بدان بیفزایند و سوءظنت را به مرحله یقین برسانند و بدین وسیله دنیا وآخرتت را تباه سازند.
اگر خواستى از راهنمائیهاى دیگران استفاده کنى بادوستان عاقل و با تجربه و خیرخواه و عاقبتاندیش مشورت کن.بهتر ازهمه اینکه نسبتبه هر یک از اعمال و رفتار همسرت بدبین هستى مطلب را با صراحت با خودش در میان بگذار و توضیح بخواه.لیکن منظورتاین نباشد که مطلب را به اثبات برسانى.
اگرچه بخش هایی از حرف های دکتر سرگلزایی نامتعارف و قابل نقد است، اما نگاه متفاوت او به پدیده طلاق در فهم و بررسی دقیق تر این موضوع به ما کمک شایانی خواهد کرد. تخصص او روان پزشکی است و مدتی استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد بوده است. همچنین بیش از 20 عنوان کتاب در حوزه های پزشکی، روان شناسی و روان پزشکی به قلم او تألیف و منتشر شده است. ساعتی را با او در دفتر کارش به بحث و تبادل نظر پرداختیم. متنی که می خوانید حاصل این نشست است.
بر خلاف نظریات کلیشه ای رایج در فضای رسانهای کشور نه ازدواج همیشه خوب است و نه طلاق همیشه بد. به هرحال در سنت و فرهنگ ما این طوری گفته میشود که ازدواج نصف دین را کامل میکند، طلاق هم پایههای عرش خدا را میلرزاند. خیلی از ازدواجها هستند که روی سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی افراد اثر مفید دارند. ولی بعضی از ازدواجها هم روی سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی اثر مخرب دارند. همین گزاره در مورد طلاق نیز صحیح است. بنابراین هم ازدواج خوب داریم، هم ازدواج بد. هم طلاق خوب داریم، هم طلاق بد. برخلاف آن چیزی که در فرهنگ ما رایج هست، همه افراد را از نظر روانشناسی برای ازدواج مناسب نمیبینم. همان طور که هرکس برای هر شغلی مناسب نیست. مثلاً آدم گوشه گیر و خجالتی به درد خبرنگار شدن نمیخورد. یک فردی که زود خسته میشود، به درد پزشک شدن نمیخورد. همان طور بعضی افراد به درد ازدواج کردن نمیخورند. بنابراین توصیه ازدواج به صورت یک استاندارد زندگی و به عنوان یک مرحله ضروری رشد، برای همه افراد پیام غلطی است.
همیشه ادامه یک ازدواج و زندگی مشترک نشان دهنده رضایت زناشویی نیست. اینکه مثلاً در 40 سال پیش آمار طلاق ها از امروز کمتر بوده لزوماً به این معنا نیست که ازدواجهای آن موقع از ازدواجهای الان موفقتر بوده است. پژوهشگران حوزه علوم خانواده به این نتیجه رسیده اند که همبستگی آماری بین ثبات زناشویی و رضایت زناشویی وجود ندارد. به این معنی که بسیاری از افرادی که به طلاق فکر نمیکنند نه به این علت است که از زندگی زناشویی خود راضی هستند، بلکه به این علت است که تصور زندگی بهتری را برای بعد از طلاق ندارند. مثلاً در یک محیط روستایی زنی که طلاق میگیرد چطور میخواهد بعد از آن زندگی کند؟ چون فرصتی برای ازدواجش مهیا نیست، با همین اوضاع میسوزد و میسازد. بنابراین لزوماً وقتی آمار طلاق بالا میرود نمیتوانیم بگوییم که وضع خیلی خراب است و یا آن موقع که آمار طلاق پایین تر بود وضع خیلی بهتر بود.
بر اساس پژوهشهای ذکر شده، هر چه افراد ظرفیت رشد بیشتر و توقع زندگی بهتری داشته باشند، ثبات زناشویی کاهش و آمار طلاق افزایش مییابد. یکی از علل افزایش طلاق، افزایش استقلال مالی و اجتماعی زنان است. چنین افزایشی در آمار طلاق شاید یک سیر مثبت باشد. زیرا نشان میدهد تعداد زنانی که به اجبار و به دلیل نیاز به حمایت در زندگی زناشویی میمانند کاهش یافته است. به نظر من هر وقت که افزایش آمار طلاق به دلیل افزایش استقلال مالی زنان باشد، مثبت است. یعنی یک زن دیگر صرفاً به عنوان یک سایه بالاسر با یک مرد زندگی نمیکند. زنی است که میتواند روی پای خودش بایستد. میتواند خودش را اداره کند. پس اگر با مردی زندگی میکند به خاطر روابط فکری و احساسی است که با آن فرد دارد. بنابراین میتوانیم «طلاقهای مثبت» هم داشته باشیم. همه طلاقها منفی نیستند. اینکه درکدام یک از طبقات اجتماعی طلاق بیشتر اتفاق میافتد نیز نیازمند پژوهش است، ولی مطمئناً در طبقات بالای اجتماعی و اقتصادی مهمترین علت آن کاهش نیاز مالی زن به مرد است.
یکی دیگر از علل مثبت بالا رفتن آمار طلاق افزایش پویایی روانی افراد یا خلاقیت افراد است. وقتی که افراد پویایی روانیشان افزایش پیدا میکند از وضعیت ایستایی و استاتیک خارج میشوند. با گذشت زمان هم سلیقهها و هم عقیدههایشان تغییر میکند. بنابراین دو نفرکه زندگی روانی پویایی داشته باشند، در طول ده سال تغییرات گستردهای را از نظر ارزشها، امیال و سبک زندگی تجربه میکنند. اینکه زن و شوهری ده سال همسران مناسبی برای هم بودند به این معنی نیست که حالا هم همسران مناسبی برای هم هستند. بنابراین ایستایی روانی که معادل با کندی رشد روانی است میتواند باعث افزایش ثبات زناشویی شود و پویایی روانی که معادل با سرعت رشد روانی است ممکن است باعث کاهش ثبات زناشویی شود. همین طور که در زندگی بسیاری از نوابغ مثل آلبرت انیشتن میبینیم که ثبات زناشویی آنها بسیار پایین بوده است. آدمی مثل او آن قدر نگرشها، سلیقهها، عقیدهها و ذائقههایش متغییر است که برای همسرش دیگر نمیتواند همان آدم چند سال پیش باشد.
اما علل دیگری هم وجود دارد که منجر به رشد طلاق از نوع منفی میشود. طلاقی که نه نشان دهنده توسعه ی اقتصادی و اجتماعی است و نه نشان دهنده پویایی روانی افراد. بلکه نشان دهنده ناتوانی افراد در برقراری و حفظ یک رابطه متعهدانه است. من علت رشد طلاق از این نوع را نامناسب بودن نهادهای تربیتی میدانم. مثل آموزش و پرورش، رسانهها و نهادهای تبلیغات مذهبی. بچههای ما متناسب با نیاز زمانه تربیت نمیشوند. در چند ده سال اخیر دنیا به سرعت تغییر کرده است. نیازهای مردم هم به همین نسبت تغییرکرده. توسعه وسایل ارتباط جمعی منجر به پدیده جهانی شدن(globalization) شده است. در نتیجه ارزشها و سنتهای منطقهای و محلی پاسخگوی نگرشهای جدید و نیازهای جدید نیست. همان طور که در تجارت قانون عرضه و تقاضا وجود دارد، در تجارت فرهنگی و اجتماعی هم قانون عرضه و تقاضا وجود دارد. اگر بخواهیم رشد اقتصادی داشته باشیم، باید بازار اقتصادی داشته باشیم و اگر زیاد بازار را کنترل کنیم اقتصاد دچار رکود میشود. در عرصه فرهنگ هم اگر بخواهیم رشد فرهنگی داشته باشیم، باید بازار آزاد فرهنگی داشته باشیم که ترازوی عرضه و تقاضا آن را تأمین می کند.
اما به دلیل دولتی شدن آموزش و پرورش، سازمان های فرهنگی و رسانهها در جامعه ما نهادهای فرهنگی و تربیتی نتوانستند مطابق با تغییرات رخ داده در اجتماع رشد کنند. در نتیجه سیستم تربیتی رسمی کشور گفتمانی را ارائه میدهد که از زندگی روزمره مردم منتزع و جداست و در یک فضای غیرواقعی و انتزاعی مشغول به منولوگ و تک صدایی است. بنابراین جوانان در شرایطی به سمت ازدواج میروند که مجهز به ابزارهای مورد نیاز برای ارتباط و تفاهم نیستند. با نقد، گفتگو و مذاکره آشنایی ندارند. درخانواده از بالا به پایین با آنها صحبت میشود. در مدرسه و عرصه شغلی و خدمت نظام وظیفه از بالا به پایین با آنها صحبت میشود. همه جا از آنها چَشم میخواهند. چنین فردی نه نقد یاد میگیرد و نه گفتگو و مذاکره. بنابراین دیدگاههای واقع بینانه در زمینه مسائل زندگی اعم از مسائل ارتباطی شغلی و مالی ندارد. در واقع سیستم تربیتی آنها را برای فضای غیرواقعی آماده میکند. و طبیعی است که آنها در فضای واقعی مهارتهای لازم زندگی را ندارند. کلاسهای ویترینی و فرمایشی مهارتهای زندگی هم تبعاً جایگزینهای کارآمدی برای یک سیستم تربیتی و پژوهش مدار و مهارت محور نیست. در چنین جامعهای مردم تمایل دارند با مخاطبشان از بالا به پایین حرف بزنند. نمود بیرونی این تمایل به صورت افزایش تنازع و خشونت خود را نشان میدهد. چقدر رانندگی ما خشن است. همه همیشه حق تقدم را برای خود میدانند.
بحث پویایی و استقلال اقتصادی و اجتماعی را مطرح کردم که بگویم افزایش آمار طلاق می تواند جنبههای مثبتی هم داشته باشد. این جنبه اصلاً در رسانههای ما مورد توجه قرار نمیگیرد. یعنی به عنوان یک گزاره بدیهی فرض شده که هر وقت آمار طلاق بالا میرود بد است. من میخواهم به این جنبه توجه بدهم که نه، لزوماً هر وقت آمار طلاق افزایش پیدا میکند بد نیست. بستگی دارد در چه فضایی طلاق بالا برود.
اما اگر به طور خاص بخواهم روی جامعه خودمان صحبت کنم؛ اول اینکه علت اصلی طلاق در جامعه ما در این است که ازدواجها بسیار غیرکارشناسی است. برخاسته از شناختهای سطحی است. مشاوره قبل از ازدواج نه خیلی نهادینه شده، و نه برای همه طبقات اجتماع در دسترس است. افراد بر مبنای همان روش سنتی، که خانوادهها همدیگر را میدیدند، با هم ازدواج میکنند. در حالیکه در جامعه سنتی چند دهه قبل آن قدر جمعیت کم بود که خیلی راحت میشد خلق و خوی افراد را فهمید. اما در جامعه پیچیده الان، مردم ماسکهای اجتماعی بیشتری دارند و به راحتی نمیشود آنها را شناخت. این روش سنتی تحقیق و بررسی کردن ریش سفیدها روش ناکارآمدی است. باید نهادهای مدرنی جایگزین شوند. مثل نهاد مشاوره ی پیش از ازدواج که توسط متخصصین ارائه میشود. این برای مردم کاملاً جا نیفتاده است. درچند درصد ازسریالهای تلویزیون که ازدواج اتفاق میافتد صحبتی از مراجعه برای مشاوره پیش از ازدواج میشود. بنابراین نه مردم که مورد نیاز آنهاست یاد میگیرند و نه این یادگیری ها در دسترس آنهاست. به شکلی که با هزینه مناسب بتوان در اختیار همه قرار داد.
وقتی افراد مهارتهای زندگی را نمیآموزند و نمیتوانند مسئله را حل کنند، در برخورد با مسئله از هم جدا میشوند. حالا در دهه های قبل اساساً ازدواج چنان ضروری برای افراد در نظر گرفته میشد و طلاق آنقدر قبیح بود که طبق همان ضرب المثل باید با لباس سفید به سراغ تشکیل خانواده می رفتی و با کفن سفید از خانواده بیرون می آمدی. این باعث میشد که بسیاری از افراد بسوزند و بسازند. امروزه چون نه ضرورت ازدواج آن قدر برای افراد قابل لمس است و نه طلاق آن قدر قبیح شمرده می شود، وقتی طرفین مهارت حل مسئله و مهارت روابط مؤثر را نداشته باشند به سرعت به بن بست میخورند و زود طلاق میگیرند.
قطعاً تا زمانی که طلاق عاطفی و اجتماعی اتفاق نیفتاده باشد، افراد به دادگاه نمیروند و طلاق رسمی انجام نمیشود. اما در مورد آمار دقیق این طلاق ها باید پژوهش شود. اگر در جهت رفع طلاقهای عاطفی و اجتماعی قدم برداریم، مسلماً طلاق های رسمی هم کاهش پیدا می کند. اما ادامه زندگی با وجود طلاق عاطفی و اجتماعی سه علت عمده دارد. یکی نیاز مالی و اجتماعی زن است. دومین علت که طبیعتاً شاید شایعترین علت باشد، وجود بچههاست. پدر و مادر نگران تأثیر طلاق در زندگی بچهها هستند. و سومین علت آن هم ترس از آن اَنگ اجتماعی طلاق است. این موضوع به خصوص برای زنها در جامعه ما خیلی سنگین است. این سه ترس، یعنی ترس از بازخورد اجتماعی، ترس از آینده بچهها و ترس از ناتوانی زن برای اداره زندگی، باعث میشود که برخی از خانوادهها طلاق عاطفی بگیرند ولی طلاق قانونی نگیرند.
رسانه میتواند برخورد ما با آسیب دیدگان طلاق را اصلاح کند. فضای سالم رسانه ای همه چیز را سالم میکند و بالعکس فضای رسانه ای ناسالم همه چیز را ناسالم میکند. من به عنوان یک روان پزشک در اثرگذاری بر تعداد زیادی از مراجعین ام ناتوان هستم. چون رسانه آنها را مریض کرده و فقط رسانه میتواند آنها را سالم کند. حل مسائل یک جامعه پیشرفته نیازمند رسانه سالم است.
باید بتوانیم حمایت جامعه را نسبت به این افراد جلب کنیم. جامعه نباید به آسیب دیدگان طلاق نگاه منفی داشته باشد. یکی از چیزهایی که مردم کمتر یاد دارند هم دردی و هم دلی کردن است. وقتی هم که میخواهند هم دردی و هم دلی کنند، دخالت میکنند، مزاحمت ایجاد میکنند، فضولی میکنند. یکی از چیزهایی که خیلی کم آموزش داده میشود، مسأله حریمهای فردی است. این که کجا حریم شخصی من است و هیچ کس حق ندارند در آن سرک بکشد و کجا حریم عمومی است و هیچ کس حق ندارد بگوید این برای من است و من دلم میخواهد این کار را بکنم. علت تبیین نشدنش این است که ما هنوز تکلیف خودمان را با زندگی سنتیمان روشن نکردیم. خیلی چیزها در یک جامعه حریم فردی است ولی در یک جامعه دیگر حریم فردی نیست. وقتی به افراد میگویی هم دردی کن، اغلب به حریم فردی طرف تجاوز میکنند که برای فرد مورد نظر آزار دهنده است.
عوامل زیادی مانع ازدواج مجدد خانمهای مطلقه میشوند. مهم ترین آنها نگاه منفی ای است که در جامعه راجع به طلاق وجود دارد و طلاق را یک فاجعه میداند. در واقع کسی که طلاق گرفته به عنوان یک آدم ناموفق و شکستخورده معرفی میشود. گفته می شود اگر این فرد سالم بود میتوانست زندگیاش را حفظ کند. بنابراین خانوادهها میترسند جوان شان با یک فرد طلاق گرفته ازدواج کند. در جامعه ما خیلی مهم است که مرد از زن بزرگتر باشد. تفاوت سنی جوانی که تازه میخواهد ازدواج کند با خانمی که چند سال زندگی مشترک داشته و طلاق گرفته مانع دیگر است. به هرحال فرصتهای ازدواج مجدد بعد از طلاق برای خانمها فرصت خیلی مطلوبی نیست.
پدر و مادری که طلاق گرفتند اگر آموزش درست نبینند با خشم و کینه نسبت به ازدواج قبلی خود زندگی میکنند. این خشم و کینه چه عمدی و چه غیرعمدی به بچهها منتقل میشود. بنابراین بچهها نسبت به پدر یا مادرشان با خشم و کینه زندگی میکنند. خیلی مهم است که وقتی طلاق انجام میشود، پدر و مادرها آموزش هایی ببینند. تا بتوانند همان طور که از نظر اجتماعی پرونده ازدواج خود را میبندند از نظر روانی هم پرونده ازدواج قبلی خود را ببندند. در این صورت است که این بار روانی به بچه ها انتقال پیدا نمیکند. نکته دوم آن که اگر رسانههای ما این تصویر فاجعهآمیز را از روی طلاق بردارند، بچه های طلاق نسبت به اینکه پدر و مادرش از هم جدا شده اند، از هم کلاسی ها و هم سالان خودش شرمنده نمی شود. بنابراین این بار هم از روی بچهها برداشته میشود.
بهترین شیوه مدیریت بچهها بعد از طلاق شیوه مدیریت مشترک است. یعنی بچه نه صرفاً با مادر باشد و نه با پدر. باید پدر و مادر بعد از طلاق هم چنان همکاری خودشان را راجع به مسائل بچه ها ادامه بدهند. باید هر کدام بخشی از مسئولیت های بچه را بپذیرند. متأسفانه معمولاً اطرافیان هم باری از خشم و کینه را با خودشان حمل میکنند و قطعاً این بار روانی را به بچهها انتقال میدهند. البته همه را که نمیتوانیم تحت پوشش آموزش بدهیم. اما حداقل این است که زن و مردی که از هم جدا میشوند را آموزش بدهیم. سه مرحله آموزش داریم. یکی مشاوره پیش از ازدواج، یکی ازدواج درمانی و دیگری هم طلاق درمانی. در یک حالت استاندارد افراد هم باید قبل از ازدواج به متخصص مراجعه کنند، هم هر وقت در ازدواج مشکل دارند و هم وقتی طلاق میگیرند. عمده ترین کار برای پیشگیری از طلاق فقط آموزش دادن مهارتهای کافی است. آموزش هم باید پژوهش مدار باشد. یعنی آموزش بر مبنای سلیقهها و ذائقهها و عقیدههای شخصی نباشد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
رازهایی در مورد مردان که در زندگی زناشویی کارایی زیادی دارد
راز۱) مردان دوست دارند همیشه در ذهن همه یک قهرمان باشند. یک قهرمان بدون اشتباه. پس بهتره اگه می خوایم در مورد اشتباهاتشون حرفی بزنیم در تنهایی و با احتیاط بگیم.
راز۲) در مورد اشتباهات مردان با آنها همدردی کنید نه سرزنش. چون مردها کلا در مواجهه با مشکلات ضعیف ترند و حتی ممکن است مورد آسیب جسمی هم وارد شوند.
راز۳) مردها دوست دارند همیشه در ذهن شما باشد که همه کارها را می توانند مثل یک مرد انجام دهند. پس بهتر است حتی اگر شده به تظاهر نشان دهید که آنها هر کاری را بهتر انجام می دهند. در این یک مورد تظاهر بهتر از ایمان قلبی است.
راز۴) کمتر غر بزنید. اصل مطلب و شکایتتون رو در چند جمله بگید اگه دوست داشت که ادامه بده خودش تمایل نشون می ده و الا بقیه حرفهای شما رو مثل برنامه های رادیو فقط می شنوه و اصلا بهشون توجه نمی کنه. و این تجربه ای می شه تا دفعات بعد از ابتدای صحبت شما چنین حسی داشته باشه.
راز۵ ) هر کدام از ما انسانها دوست داریم که اطرافیانمون به ما افتخار کنند. علی الخصوص همسرمون. پس به همسرانتون افتخار کنید. پول و ثروت همه چیز نیست. اخلاق خوب و انسانیت و محبت و خیلی فاکتورهای دیگه هست که باعث بشه ما به همدیگه افتخار کنیم.
راز۶) اگر در جمع دوستانتان هستید و این شمایید که جمع را در دست دارین اجازه دهید همسرتان نیز گاهی فرد برتر جمع باشد و این شما هستید که باید همسرتون رو در جمع دوستانتان حل کنید و در بحث دخالت بدید.
راز۷) مردها کسی را که "خیلی" دوست دارند نشان می دهند که فقط " کمی" دوست دارند. اینم خصلت مردهای ایرانیه دیگه. مخصوصا در جمع انتظار نداشته باشید خیلی نشون بدن که دوستتون دارن. بیشتر از همه هم جلوی خانواده هاشون. البته به نظر من این اشتباهه.
راز۸) همه مردها یک راه ورودی به قلبشان دارند و رمز عبور مردهایی که ظاهر اخمو و خشن دارند ساده تر است و بعد از ورود می بینید که چقدر دنیای رئوف و مهربانی پشت چهره خشنشون داشتند.
راز۹) مردها کلا تصمیم گیرنده های خوبی نیستند و این مساله از ابتدا در ذهنشان قرار داده می شود.
به همین علت است که همیشه در مواجهه با شما طوری برخورد می کنند که انگار بیشتر می فهمند.
این مساله حتی در مورد مادرهایشان هم نمود دارد. اما اشکالی ندارد و بهتر است در مورد مسایل ساده و جزیی اجازه تصمیم اشتباه و غلط را به آنها بدهیم.
این کار برای تقویت اعتماد به نفسشان خوب است. البته نباید به اندازه ای باشد که در هیچ زمینه ای حاضر به قبول حرف شما نباشند و همیشه خود را برتر و عاقلتر بدانند.
راز۱۰) بسیاری از مسایلی که از نظر خانمها یک امر معمولی است از نظر آقایون یه رازه. پس بهتره که کلا در مورد مسایل زندگی زیاد با دیگران صحبت نکنیم و اگه هم خواستیم حرفی بزنیم حواسمون باشه که از رازهای همسرمون نباشه.
منبع:ویستا
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر می خواهید رابطه ی شما با همسرتان تکراری نشود ، اوج بگیرد و از با هم بودن لذت ببرید ، با ما همراه باشید
کانون خانواده با پیوند مشترک زن و مرد شکل می گیرد و به این ترتیب زمینه ای برای تولد نسل های تازه، فراهم می شود. نسلی که حاصل پرورش و تربیت زوجی هستند که اگر روابط خوب و مساعدی با یکدیگر داشته باشند، می توانند به برقراری رابطه ای مناسب با فرزندان موفق شوند.
موضوع حقوق متقابل زن و شوهر و وظایف این دو نسبت به یکدیگر، موضوعی مهم است. هرچند این موضوع دامنه وسیعی دارد اما در این نوشتار به اختصار به برخی از موارد اشاره می کنیم.
وظایف مشترک میان زن و شوهر :
نکته بسیار مهم در روابط هر فرد این است که بتواند از محبت زبانی بهره ببرد. چرا که اثرگذاری این نوع از محبت بسیار زیاد است. برای یک زن و وشوهر لازم است که یکدیگر را با عناوین محبت آمیز و محترمانه خطاب کنند و ممکن است عده ای از زوجین اینطور بیان کنند که محبت آنها در دلشان است و نمی توانند به ابراز محبت زبانی بپردازند. لازم است به این دسته از زوجین بگوئیم که اثر محبت زبانی بیش از آن چیزی است که در اعماق وجود هر کسی قرار دارد و اعجازی عجیب در بروز محبت زبانی وجود دارد که با هیچ عنصری قابل قیاس نیست.
تقید به سلام و خداحافظی کردن :
نکته ساده و پیش پا افتاده ای که در میان زن و مرد باید به درستی رعایت شود این است که در سلام و خداحافظی کردن از یکدیگر دقت داشته باشند. یعنی اولا در سلام کردن از یکدیگر سبقت بگیرند و این رفتار مطابق سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد. دوما دقت داشته باشند که در هنگام فاصله گرفتن شان از یکدیگر، مقید به خداحافظی باشند.
حفظ آراستگی :
اما مسئله دیگری که می توان آنرا از وظایف مشترک میان زن و شوهر معرفی کرد موضوع آراستگی و نظافت است. زن و مردی که با یکدیگر پیوند زوجیت دارند باید به این نکته توجه کنند و تلاش کنند که همواره آراسته و مرتب باشند. به خاطر داشته باشید که دین مبین اسلام به خوش بو معطر بودن زن و مرد در نزد یکدیگر، سفارش اکید کرده است. اینکه آراستگی زن و شوهر همواره در بین آنها رعایت شود، موضوعی ممدوح و پسندیده است.
اخلاق مداری :
همانطور که می دانید بحث اخلاق در ارکان دینی ما از جایگاه رفیعی برخوردار است. در جای جای متون دینی و کتاب آسمانی ما قرآن، به موضوعات و پندهای اخلاقی اشاره شده و خوش خلقی از ملاک های بسیار مهم برای اهل بهشت معرفی شده است.آنچه مسلم است اینکه رعایت خلق نیکو در ارتباط میان زوجین، موضوعی بسیار مهم است. هیچ یک از همسران نباید در زندگی با بداخلاقی و ترش رویی، اوقات زندگی را به کام طرف مقابل، تلخ کنند. متاسفانه بد زبانی در میان برخی از زوجین رواج دارد و نسبت به یکدیگر از کلمات ناروا استفاده می کنند که این امر تاثیر بسیار بد و زیانباری بر زندگی مشترک دارد.
در این میان ممکن است نسبت به یکدیگر توهین کنند و به این ترتیب، عشق و محبت را در نظام خانواده کمرنگ کنند. باید به زوجین اینطور گفت که حتی از بیان سخنان دلسرد کننده به یکدیگر پرهیز کنند و سعی داشته باشند تا گفتگوهای خانوادگی آنها، از گرمی و صمیمیت برخوردار باشد.
بهانه جویی را کنار بگذارید! :
برخی از زوجین دائما نسبت به هر چیزی بهانه می گیرند. مثلا یک مرد بهانه جو با بهانه گیریهایش، زندگی را به کام همسر و فرزندانش تلخ می کند و زن بهانه گیر هم همین کار را با شوهر و فرزندان خویش انجام می دهد. اما آنچه مشخص است اینکه اگر هر دوی زن و شوهر بخواهند به بهانه گیری بپردازند، زندگی مشترک آنها تداوم نمی یابد. هر یک از زن و مرد در زندگی مشترک باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر هر کسی بخواهد به دنبال عیوب دیگران باشد، فهرستی طولانی از این موضوع پدید می آید و بنابراین نباید نسبت به هر چیزی بهانه گیری کرد ولازم است از کنار برخی از مسائل عبور کرد تا شیرینی زندگی برای زوجین احساس شود.
حذف خواستههای بی جا :
در موارد بسیاری مشاهده می شود که زن و شوهر، انتظارات و خواسته های بی جایی از یکدیگر دارند. این در حالی است که احتمال دارد هر یک از طرفین نتواند خواسته طرف مقابل را اجابت کند.
به یادداشته باشید که توانایی هر فردی با توان مادی و جسمی او سنجیده نمی شود. قدرت روحی و معنوی افراد با یکدیگر متفاوت است و از توان مادی مهمتر است. برخی از افراد واقعا توان انجام برخی از کارها را ندارند و طرف مقابل آنها باید به این نکته دقت داشته باشد و خواسته هایش را در حد توان طرف خود، هماهنگ سازد.
این که گفته اند :" خواستن توانستن است"، سخن درستی است و "داشتن(زور و پول)، توانستن نیست".
باور، سلیقه، فرهنگ، عادت، هنر و تجربه، از جمله عناصر معنوی هستند که در شکل گیری توانمندی هر کس موثر می باشند.
منبع : tebyan.net
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر مردی دیر به خانه مراجعت کند، همسر او می تواند آن را به عوامل متعدّدی نسبت دهد؛ مثلاً: بی فکر است، من را دوست ندارد، با رفیق هایش در پی خوش گذرانی است، اما روی دیگر سکه آنکه می تواند دیر آمدن او را با حسن ظن در نزد خود موجه سازد.
اگر همسر شما چند شب، دیرتر از حد معمول به خانه بیاید، در حالی که در طول روز ، به تلفن همراهش هم پاسخ نداده است، شما چه می کنید؟ اگر در جمع خانواده همسرتان ، به صورت ناگهانی ، دو نفر باهمدیگر پچ پچ کرده و سپس خنده ی بلندی سر دهند، آیا شما ناراحت شده پیش خود می گویید : آنها دارند مرا مسخره می کنند و کینه شان را به دل می گیرید؟ اگر خاله همسرتان را در بازار دیدید و او بدون سلام و احوالپرسی از کنار شما رد شد ، برداشت شما چگونه است؟ می گویید حتما ذهنش مشغول بوده و شما را ندیده و یا می گویید از روی عمد به من بی توجهی کرده؟ اگر یکی از دوستانتان ، برای عروسی دخترش، همه دیگر دوستانتان را دعوت کند، جز شما را ، چه می کنید؟ آیا فراموش کرده و یا خواسته به شما بی احترامی کند؟
پاسخ به این سوالات مانند دو روی یک سکه است. شما می توانید از رفتار دیگران دو برداشت داشته باشید، مثبت و یا منفی.
انتخاب با خودتان است، اما اثراتی که این انتخاب بر روی روح و روان شما باقی می گذارد، آنقدر مهم است که می تواند پایه گذار افسردگی، ناراحتی از نزدیکان و سپس تنهایی باشد.
اگر مردی دیر به خانه مراجعت کند، همسر او می تواند آن را به عوامل متعدّدی نسبت دهد؛ مثلاً: بی فکر است، من را دوست ندارد، با رفیق هایش در پی خوش گذرانی است، یا می داند که من از تنهایی می ترسم و می خواهد من را آزار دهد. اما روی دیگر سکه آنکه می تواند دیر آمدن او را با حسن ظن در نزد خود موجه سازد؛ مثلاً مشکلی برایش پیش آمده یا به خاطر گرفتاری زیاد و جلسات طولانی مدت ، متوجه گذر زمان نشده است یا شاید این ماه قسط هایش عقب افتاده و ذهنش مشغول است .
شک به همسر,خانواده همسر,رفتار همسر
اگر بیاموزیم برای رفتار دیگران، خاصّه آن هایی که به ما نزدیکی بیشتری دارند، محمل خوبی پیدا کنیم، باب سوء ظن بسته می شود. به همین دلیل پیامبر خدا (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: «برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش».
هم چنین عمل به این توصیه ی امیرالمومنین (علیه السلام) که فرموده اند «برخورد دوست خودت را به بهترین امر ممکن، توجیه کن»، موید همین مطالب است.
بدگمانی، بدفهمی و سوء برداشت نسبت به گفتار و رفتار همسر و دیگر آشنایان، از موارد بسیار شایعی است که می تواند اوقات خوش هر زندگی مشترکی را تلخ کند. آنچه که منشأ آسیب به ما می شود، کینه ای است که از دیگری به دل می گیریم؛ غصه ای است که بر دل راه می دهیم: نه عیبی که دیگری دارد. این کینه و این غصه است که دل ما را فاسد و چرکین می کند؛ نه گفتار و رفتار دیگران. اجازه ندهیم احدی تخم کینه در دلمان بکارد. شرط اول جلای دل، دور ریختن کینه هاست.
نقل است که شیخ انصاری (رحمه الله) هیچ گاه عصبانی و ناراحت نمی شد. روزی یکی از شاگردان وی با سایرین قرار می گذارد که هر طور شده ایشان را عصبانی کند. این مرد عظیم الشأن تمام شب های جمعه به قصد زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از نجف به کربلا عزیمت می کرد. شبی این طلبه با ایشان همراه می شود. هر دو سوار بر کجاوه به راه می افتند. همین طور که شتر در مسیر سنگلاخ حرکت می کرد، ناگهان طلبه از کجاوه به بیرون می پرد و شیخ هم که بدن نحیفی داشت به زمین می خورد. اما با آرامش برمی خیزد، لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه همراه با طلبه به راه می افتد، مسیری را طی نکرده بودند که طلبه به بیرون می پرد و شیخ دوباره به زمین می خورد و همچون دفعه ی قبل لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه همراه با همسفر خود به راه می افتد. همین اتفاق برای سومین، چهارمین و پنجمین بار تکرار می شود.
همچون دفعات پیش، وی بدون اعتراض لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه به سمت مقصد حرکت می کند؛ تا اینکه مرتبه ی ششم طلبه فریاد می کشد که: ای شیخ! چرا چیزی به من نمی گویی؟! جناب شیخ انصاری می پرسند که: چرا باید به تو چیزی بگویم؟ طلبه می گوید من این همه شما را اذیت کردم و بارها شما را بر زمین زدم! شیخ انصاری با تعجّب می پرسند: مگر تو اینها را از روی عمد انجام دادی؟! من هر بار که از کجاوه به بیرون پریدی، نزد خود دلیلی آوردم. بار نخست تصور کردم که بار اولی است که بر کجاوه می نشینی. بار دوم نزد خود اندیشیدم که خوابت برده است. بار سوم حدس زدم که جانوری در کجاوه ات دیده ای و وحشت زده شده ای؛ در هر حال برای هر بار دلیل موجهی می یافتم. اگر صدبار دیگر هم به بیرون می پریدی و من زمین می خوردم، دلیلی برای آن پیدا می کردم.
در اینجا به خوبی در می یابیم که این حسن ظن شیخ انصاری است که مانع از غضب و خشم ایشان می شود. حال اگر کسی منّصف به این صفت شایسته باشد، دیگر چه کسی قادر به اندوهگین و یا غضبناک کردنش می شود؟
اما بسیاری از ما بر خلاف آنچه که بدان توصیه شده ایم، بدترین احتمال و گمان را بر می گزینیم و همان را مبنای قضاوت و عملکرد خود نسبت به دیگران قرار می دهیم.حال شما کدام روی سکه را انتخاب می کنید؟
منبع:به نگاهی به کتاب سِر دلبران/ اثر دکتر امیر حسین بانکی/تبیان
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
من و همسرم سارا این فرصت را داشتیم تا برای ماه عسلمان به هاوایی برویم. از همان کودکی، رویای بالا رفتن از یک آبشار هاوایی و شیرجه زدن در آبگیرهای زلال آن را در سر می پروراندم. همانطور که در خیال خود تصور کرده بودم، مکانی بسیار عالی پیدا کردیم، اما مشاهده کردیم که در آن نقطه تابلوی "شنا ممنوع" نصب شده است. ما بسیار هیجان زده بودیم، و من گفتم که دلیلی ندارد که حتماً در همان نقطه شنا کنیم و می توانیم از رودخانه عبور کرده و در نزدیکی آبشار شنا کنیم. اما وقتی خواستم سارا را توجیه کنم، او نپذیرفت و معنای لغوی "شنا ممنوع" را برای من توضیح داد. این بحث کم کم بدتر شده و تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم حرفی بزنم که برای مدتی طولانی پشیمانم کرد. ناگهان، سر همسرم فریاد کشیدم و گفتم که به خاطر دو دلی او ماه عسلمان خراب شد.
در نتیجه ی این حرف بی رحمانه ی من، بقیه آن بعد ظهر را با هم حرف نزدیم، اما تصمیم گرفتیم که آن شب به مرکز شهر برویم.
یکی از چیزهایی که من می توانم ضمانت کنم این است که همه ی خانواده ها دچار مشکل و دعوا می شوند. از آنجا که دعوا لازمه ی هر رابطه ای است، یاد گرفتن طریقه ی برخورد با آن و رفع مشکلات ضروری است. من و سارا طی ماه عسلمان، کاری کردیم که اختلاف نظراتمان به نفعمان تمام شود. خوشبختانه، مرحله ای را طی کردیم که طی آن توانستیم دعواهایمان را برطرف کرده و مشکلاتمان را حل کنیم.
دعوا بدون جریحه دار کردن احساسات
من و سارا نمی توانستیم بدون ایجاد تغییر از دعوای شدید به نوعی مکالمه ی سازنده، اختلاف نظراتمان را برطرف کنیم. آنچه طی این زمان اتفاق می افتد، بنیادی است که راه حل ها بر روی آن بنا شده اند. مثل خانه ای که بر روی پایه ای خراب ساخته شده است، راه حل های خانوادگی نیز خرابی هایی بنیادی تر ایجاد خواهد کرد که پایه ی زندگی دیگر نخواهد توانست در برابر طوفان های شدید آینده مقاومت کند.
دو مسئله ی مهم که طی این مرحله باید انجام گیرد این است که اول خودتان را از نظر ذهنی برای حل مشکلات آماده سازید. اینکه خودتان را از مسئله دور کنید و اجازه بدهید احساساتتان فروکش کند و بتوانید درست در مورد دعوا فکر کنید، بسیار کمک کننده خواهد بود. اما، هیچگاه بدون ارائه ی توضیح و یا موافقت برای ادامه ی بحث مدت زمانی بعد، از صحنه خارج نشوید.
دوم اینکه، در این موقعیت، افرادی که در دعوا شرکت داشته اند، باید قانون های خود را برای دعوای خانوادگی مرور کنند. مهم است که هر فردی در ایجاد این قانون ها شرکت کند و بر عمل کردن به آن قوانین پایدار باشد. اگر در هر جای دعوا، یک قانون شکسته شد، باید دعوا را در همانجا متوقف کنید و اجازه ندهید که دعوا شدیدتر شود.
گفتگو با زبان طوطی
بسیار مهم است که در یک بحث، طرفین حرف های همدیگر را بفهمند. یکی از موثرترین تکنیک ها برای ایجاد درک صحیح، راه است که من آن را "گفتگوی طوطی وار" نامیده ام. مثل یک طوطی، حرف ها و نیازهای گفته شده از طرف مقابل را با خود تکرار کنید. قبل از دادن هر گونه جوابی یا حرکت کردن از جای خود، درمورد آنچه بین شما گفته شده است به توافق برسید. این کار باعث می شود هر طرف مطمئن شود که طرف مقابل حرفهایش را فهمیده است.
الان زمانش نیست که بخواهید از جایگاه خود دفاع کنید. به جای اینکار از ین فرصت استفاده کرده و با شنیدن و فهمیدن حرفهای طرف مقابل پایه های خانواده را محکم کنید.
طی همه ی مراحل دعوا، گفتگوی منطقی باید به دو قسمت تقسیم شود. واجب است که در ابتدای کار، مشخص کنید که تعارض بین شما درواقع چیست. ببینید شاید این دعوا دلایل دیگری مثل خستگی، یا بی حوصلگی داشته است.
دوم اینکه، پس از مشخص کردن اختلاف عقیده، باید مسائل مربوطه را توضیح دهید. من پیشنهاد میکنم که این چیزها را روی کاغذ نوشته و آنها را اولویت بندی کنید. از آنجا که هر تغییر مثبت کوچکی، باعث ایجاد اطمینان بیشتر و رسیدن به موفقیت می شود، سعی کنید ابتدا مسائل دشوارتر را بررسی کنید.
برملا کردن نیازهای پنهان
"هیچ کاری را از روی خودخواهی و غرور انجام ندهید، بلکه با تواضع فکر اجازه دهید که هر کدام از شما دیگری را از خود مهمتر بشمارد؛ فقط به دنبال علایق و نیازهای خود نباشید، به علایق طرف مقابلتان نیز توجه داشته باشید."
گرچه اکثر مسائلی که ذکر شد را می توان خیلی راحت در بسیاری از دعواها تشخیص داد، اما ممکن است نیازهای پنهان دیگری نیز وجود داشته باشد. من و سارا هر کدام علایقی داشتیم که ابراز آنها بسیار برایمان دشوار بود. من می خواستم تا رویایم را به واقعیت تبدیل کنم، اما سارا می خواست تا از قانون پیروی کند.
عنوان این نیازها برای دستیابی به راه حل ضروری است. پرسیدن سوالاتی مثل "واقعاً چه اتفاقی داره می افته؟" یا "برای برآورده شدن نیازهای تو چه چیز باید تغییر کنه؟"، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
ایجاد موقعیت برنده-برنده
طی این مرحله، اعضاء خانواده ها باید بتوانند موقعیت های برنده-برنده ایجاد کنند. برای مثال، من و سارا می توانستیم آبشار دیگری پیدا کنیم که برای آن علامت "شنا ممنوع!" نصب نشده باشد. در موقعیت برنده-برنده، نیازهای هر دو طرف برآورده میشود. ضرورتاً این به معنای مصالحه و سازش نیست. گاهی اوقات سازش راه حلی سریع پیش رو می گذارد، اما هیچ کدام از طرفین از نتیجه کار راضی نیست. راه حل های برنده-برنده را می توان از طریق متدهای مختلفی ایجاد کرد.
تحلیل: مراقبت از کبودی ها
مثل جلوگیری از آسیب دیدگی با مراقبت از کبودی ها، واجب است که طرفین با گذشت و بخشش هیچ دلخوری و رنجشی از هم به دل نگیرند. سعی کنید سهم خودتان را از مشکل تشخیص دهید و تقصیراتتان را گردن بگیرید. طی دعوای ماه عسلمان، سارا می خواست که من قبول کنم که چقدر بی محبت و نامهربان با او برخورد کرده ام. من توصیه می کنم که همه ی دعواهایتان را با عشق به پایان برسانید.
همچنین، برای آینده نیز مسئولیت قبول کنید. همه ی قانون ها و تصمیمات اتخاذ شده را یادداشت کنید تا هر فرد بداند که چه انتظار می رود.
وقتی همه ی راه ها بی نتیجه بماند
اگر برای رفع یک مشکل، تلاشهایتان ناموفق یا مذاکرت بی نتیجه بمانند، و یا اعضاء خانواده از تفاوت هایشان از لحاظ جسمی و روحی خسته شوند، دیگر باید به فرد دیگری رجوع کنید که پا درمیانی کرده و راه حلی برای مشکل شما در میان بگذارد .
بیشتر بدانیم؟
حال خطاب من به مردان است . اگر میخواهید در حین امیزش جنسی ، هم خود لذت ببرید و هم زن را به اوج لذت برسانید ، باید این نکات ساده ولی در عین حال موثر را انجام دهید. که اگر چنین کنید ، هیچ زنی تاب مقاومت ندارد و خود و تن خود را کاملاً در اختیار شما گذاشته و تسلیم شما میشود .
تحریکات و شور جنسی زن به هیچ وجه شبیه به مرد نیست . به همین دلیل غیرمنطقی است اگر مرد انتظار داشته باشید هر زمان که او تحریک شد ، زن هم به او پاسخ مثبت دهد و با او آمیزش کند .
البته زنان هم تا آنجا که می توانند باید در زندگی جنسی خود با همسرشان انرژی لازم را بگذارند ، اما بااینحال باز هم ممکن است زمان هایی وجود داشته باشد که شما آمادگی رابطه جنسی را داشته باشید در حالیکه همسرتان ندارد . این مسئله ای کاملاً نرمال و طبیعی است و باید آن را بپذیرید .
اما آغاز فرآیند تحریک جنسی زن زمانی شروع میشود که یا فردی اندام تناسلی و سینه هایی او را به طُرقِ مختلف تحریک بکند و یا اینکه احساس کند پوست بدنش با جریان نسیم هوا در نوازش است و یا لباسهایش با سینه یا اندام تناسلی وی در تماس و اصطکاک قرار بگیرند .
حال اگر اطمینان داشته باشید که همسرتان واقعاً دوستتان دارد و به شما توجه می کند ، با انجام اینکارها بهتر میتوانید او را ترغیب کرده و میل جنسی او را افزایش بدهید .
اگر زندگی جنسی شما دچار یکنواختی شده است. پس باید حق را به زوجین بدهیم که از این زندگی دلزده شوند.حتی مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه جنسی برایش تکرار مکررات شده باشد ، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می کنید ، پس وقتش رسیده که کمی تنوع وارد این رابطه کنید . برای جلوگیری از یکنواختی جنسی ، باید کمی خلاق باشید .
چند ساعت قبل از آمیزش جنسی با زن ، گفتن و بر زبان آوردن ( یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی ، میتواند در شب هنگام به طوفانی از شهوت تبدیل شود ، باور نمی کنید ، فردا صبح امتحان کنید ! )
نوازش :
بازی کردن با موهای زنان آرامش خوبی به آنها می دهد قرار گیری سر آنها روی سینه شما نیز بهترین حالت برای نوازش کردن موهای آنها می باشد. مردان نیز از بازی کردن با دستانشان لذت می برند . این نکته را در نظر داشته باشید ، در معاشقه سعی در تحریک کردن یکدیگر نداشته باشید . فقط به احساس دوست داشتن میان خود و عشقتان فکر کنید . زیاد از حد هم پیشروی نکنید . کلا ما ایرانی ها همه چیز را در این زمینه خراب می کنیم و در روابط خود حد تعادل را رعایت نمی کنیم .
اکثر مشکلات نیز از همین افراط و تفریط بوجود می آید . هر رفتاری جا و مکان خاص خود را دارد . اینو تو گوشتون فرو کنید فرق نمی کنه چه مرد و چه زن ، پیش نوازی مهمترین بخش برای لذت بخش تر کردن رابطه جنسی است . و اهمیت زیادی دارد چون به هر دو طرف کمک میکند قبل از شروع رابطه جنسی به خوبی تحریک شوند . یادتان باشد خانم ها حداقل 10 دقیقه عشقبازی لازم دارند تا بخوبی تحریک شوند . به همین علت پیش نوازی راه خیلی خوبی برای آقایان جهت طولانی تر کردن رابطه جنسی شان است. مردها باید به خانم ها اجازه دهند که در پیش نوازی به درجه ارگاسم برسند و بعد رابطه جنسی را شروع کنند تا هر دو نفر با هم ارضاء شوند .
به آرامی و با ملایمت عشق ورزی کنید . آتش شهوت را در زن به آرامی روشن کرده و آرام آرام این آتش را شعله ور کنید . تا این شعله های شهوت به مدت بیشتری زبانه بکشد . ( مردانی که به سرعت می روند سراغ شورت خانمشان و بعد شورت خود و سپس عمل دخول را بدون هیچ مقدمه ای شروع می کنند و فوری و با عجله می خواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعله ها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند . )
مردها در بستر با زن صحبتهای عاشقانه بکنند. و احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین سکس بیان کنند .
بوسیدن :
لب گرفتن و لب دادن هم روشهای زیادی دارد گاز گرفتن لب البته با فشار کم حس خوبی را منتقل می کند مکیدن لبهای نیز در جای خود تاثیر زیادی دارد نوع دیگری از لب گرفتن که از زبان استفاده می شود مالیدن زبانهای یکدیگر به هم به صورت بیرونی و وارد کردن زبان به درون دهان دقت کنید این عمل با لب گرفتن تفاوت دارد و شاید نامزد شما این رفتار شما را نپذیرد.
بوسه به اندام و صورت زن واقعاً معجزه می کند . و آتش شهوت را در او شعله ور می کند . دهانش را ببوسید ، گردنش را بلیسید، او را برگردانید و زبانتان را روی ستون فقراتش بکشید – این کارها او را دیوانه خواهد کرد
مردها با چشمان خود به همسرشان نشان دهند که او را دوست دارند و به او عشق می ورزند . حرکات چشم میتواند چرخه شهوت را در زن به اوج برساند.
مردها لباس های همسرشان را به آرامی در آوردند . اول روسری . پیراهن . شلوار . لباسهای زیر . کرست . شورت و... را به آرامی در بیاورید . نه اینکه تا آلتتان بلند می شود فوری و با عجله شروع کنید به کندن لباسهای خانم تان . و یا اینکه توقع نداشته باشید که زن خودش رو لخت کنه و روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ، تا شما بروید و شهوت خود را خاموش کنید . زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار میتواند یکی از آمادگی های لازم را به آنها بدهد .
لمس کردن و نوازش در تحریک کردن همسرتان بسیار موثر است.
و مهبل زن را آماده دخول و عملیات جنسی می کند .
نوازش و عشقبازی
امروزه از نظر علم روانشناسی اثبات شده که بوسیدن لبها تاثیر مثبت زیادی در افراد دارد این به علت رشته های عصبی موجود در پشت لبها می باشد بوسیدن هم روشهای خاص خود را دارد .
مردهایی که با موهای همسرشان بازی می کنند در به اوج رساندن زن بسیار موفق هستند.
خانم ها عاشق مردهای مرتب و تمیز هستند .
بدنتان را تمیز نگه دارید و اگر بدنتان بو می دهد حتماً از پودر یا اسپری استفاده کنید . قبل از رابطه جنسی یک دوش سریع بگیرید و هم بدنتان را خوب تمیز کنید . تمیزی بدن برای خانم اهمیت زیادی دارد و اگر بدنتان اینطور نباشد حتی ممکن است از رابطه جنسی کردن با شما خودداری کنند .
خانم ها دوست ندارند که مردها فقط به اندام تناسلی آنها توجه داشته باشند .
آقایون باید بدانند به جز اندام تناسلی ، بدن خانم ها قسمت های دیگری هم دارد که باید به آن توجه کنند. مثل سینه ها، باسن، گردن، ران ها، گوش ها و لب ها و سایر نقاطی که درکنار ناحیه تناسلی هستند باید توجه شود . شاید تعجب کنید وقتی بفهمید که خانم ها می توانند با تحریک سینه ها هم به ارگاسم برسند پس لطفاً به آنها هم توجه خاص داشته باشید . یادتان باشد با بدن او سخت و خشن برخورد نکنید ، نوازش ملایم هم او را تحریک خواهد کرد .
رابطه جنسی آخرین مرحله عشق بازی است .
و فقط زمانی باید زمانی انجام دهید که می خواهید لذت را به اوج خود برسانید . انجام زود هنگام رابطه جنسی تناسلی ، تحریک خانم ها را کم می کند . همچنین می تواند برایشان دردناک باشد. یادتان باشد که باید قبل از شروع عمل جنسی اندام تناسلی خانم ها حسابی خیس شده باشد، و این مسئله فقط زمانی اتفاق می افتد که تحریک شده باشند . پس سعی کنید تحریکش کنید و به همه قسمت های بدنش لذت بدهید و وقتی در آخر آمادگی پیدا کرد خودش از شما خواهد خواست که عمل جنسی را آغاز کنید . پس یادتان باشد که عمل جنسی آخرین عمل شما باشد و زمانی انجام شود که زن آمادگی آن را پیدا کرده باشد.
عامل دیگری که میتواند بر لذت بخشی دخول تاثیر بگذارد و زن را تحریک کند ، ریتم حرکت آلت مرد در مهبل زن است. یک زن ممکن است تکانهای تند و طولانی مدت یا تکانهای تند و کوتاه مدت، یا تکانهای ملایم و طولانی مدت و یا تکانهای ملایم . کوتاه مدت را ترجیح بدهد . آن چیزی که او لذت میبرد و دوست دارد ممکن است در هنگام برانگیختگی و نزدیکی او به ارگاسم تغییر کند . زن و شوهرها باید با همکاری هم ریتمی را که باعث لذت بردن زن در حین دخول میشود را مورد بررسی قرار دهند .
برای خیلی از خانم ها وقتی درمورد رابطه جنسی خیالبافی میکنند، می توانند از قدرت ذهنشان (خیالپردازی) برای تحریک شدن خود، هم فیزیکی و هم روحی ، استفاده کنند . این روش همچنین به خانم ها کمک می کند بفهمند که چه چیزهایی در محیطشان باعث تحریک آنها می شود (مثلاً داستان های رمانتیک و شهوانی، آهنگ های عشقی، فیلم های ویدئویی و...) و از این ابزارها قبل از رابطه جنسی برای تحریک بهتر خود استفاده کنند. این "شروع گرم" می تواند برای به راحت تر رسیدن به "پایانی شاد " کمک کند) آرام باشید،خیلی از خانم ها برای اینکه بتوانند به لذت جنسی برسند، نیاز به برزخ و وقفه دارند. این به خاطر آن است که فشار احساسی بر واکنش جنسی اثر منفی دارد. پس قبل از یک رابطه جنسی، به موسیقی آرامش بخش گوش کنید، یک حمام داغ بگیرید، یک کتاب بخوانید یا هر کار دیگری که برای ریلکس کردن شما جوابگو است. ریلکس و آرام بودن به رسیدن به ارگاسم کمک شایانی می کند.
کارهایی ماننده خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و ...
می توانند برای آماده کردن جسمی و رضایت زن موثر باشند .
دائم حالات و عکس العمل های تن و چهره شریک جنسی خود را در نظر داشته باشید و از او در مورد احساسش نسبت به موقعیت حاضر سوال کنید.
وقتی که برای وارد کردن آلت خود آماده شدید، یکبار دیگر ، از حواس خود کمک بگیرید و گرمائی که آلتتان در بدن او احساس می کند را درک کنید . و آرام آلت تان را داخل مهبل منتظر زن فرو کنید . یاد بگیرید که از احساس خود بهنگام آرام فرو کردن و بیرون کشیدن آلتتان لذت ببرید . وقتی دارید به صورت ر یتمیک عقب و جلو می روید ، به چشمهایش نگاه کنید ، ببوسیدش ، سینه هایش را بلیسید و بدنش را نوازش کنید . همیشه به تمام بدنش توجه داشته باشید .
و در آخر :
به صداهائی که موقع ارضا شدن از خود در می آورد گوش کنید .
بدنش را نظاره کنید ، ببینید چگونه خود را با بدن شما وفق میدهد .
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید…
شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این 17 نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.
مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و این گونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.
بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد.
مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. 90 درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد.
بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با همسر خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند.
مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه همسرشان و رابطه زناشویی سعی می کنند به همسرشان نزدیک تر شوند.
اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد.
اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.
مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید.
زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد.
قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست .
برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است.
بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود.
مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد.
بیشتر مردان زیر 60 سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. همچنین مردان 2 برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست.
خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.
بسیاری از مردان در برخی موقعیت ها دچار اضطراب می شوند، مخصوصا وقتی سنشان افزایش پیدا می کند. یک مرد ممکن است در مورد جسم و توانایی های خود نگران شود. اگر می توانید، به او کمک کنید تا روش های آرام سازی را یاد بگیرد و مطمئنش کنید هنوز هم او را مانند قبل دوست دارید، در این صورت کمتر در روابط زناشویی دچار استرس می شود.
اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته ، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند.
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
با گفت و شنود می توانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، به شرطی که با فن گفتگو و راه رفع دلخوری آشنایی کامل داشته باشیم.
در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند
در برخورد با همسران مختلف متوجه می شویم که گاهی زوج های عاشق نیز در برخورد با یکدیگر ، دچار رنجش می شوند . زیرا به طور طبیعی وقتی کسی را دوست داریم ، از او توقعاتی داریم . گاه از او بیش از دیگران هم توقع داریم و هنگامی که انتظارات مان برآورده نمی شود ،می رنجیم . البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیم هرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم . زیرا رنجش های کوچک در روح مان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسد. در این مرحله است که جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور کند. متأسفانه چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست : داد و فریاد راه می اندازیم ، بد و بیراه می گوییم ، ناله و شیون سر می دهیم و خلاصه همه چیز را درهم می شکنیم .
آیا بهتر نیست از طریق آشنایی با شیوه های تخلیه فشارهای درونی ، تنش های انباشته خویش را خارج کنیم ؟
با گفت و شنود می توانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، به شرطی که با فن گفتگو و راه رفع دلخوری آشنایی کامل داشته باشیم.
کسانی که معتقدند از گفتگو نتیجه ای نگرفته اند ، باید بدانند به شیوه درست حرف زدن آشنایی کافی نداشته اند . هر جنگی سرانجام پای میز مذاکره حل و فصل شده است . جنگ خانوادگی نیز پایان پذیر است و با گفتگو فاصله ها و دلسردی از بین می رود.
در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند . اما آنچه مهم است و به پایداری رابطه شان مدد می رساند ، نحوه برخورد با این مشکلات است .
هر گفتگویی آدابی دارد که اگر به همه نکاتش توجه شود ، پایانی خوش خواهد داشت . اما اگر با پیش بینی و سیاست از قبل تعیین نشده اقدام به شکوه وشکایت کنیم ، چه بسا وضع از آنچه هست ، بد تر شود .
در بندهای زیر ، راه های یک گله گذاری خوب را شرح می دهم تا با آشنایی با فنون آن بتوانید این مرحله حساس را درست پشت سر بگذارید :
1 - پیش از آن که دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید ، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد مربوطه بهتر خواهید دید . از سوی دیگر نوشتن ماجرا از ابتدا تا انتها باعث آرامش نسبی تان می شود و در عین حال با یادآوری ماجرا به علت های آن بهتر واقف می شوید .
2 - پیش از صحبت سعی کنید خود را جای همسرتان بگذارید . با این کار بهتر به مشکلات او پی می برید .
3 - پیش از صحبت با همسر هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید . زیرا ممکن است گفته های تان را وارونه یا با شاخ و برگ به او تحویل دهند و وی را بر علیه شما بشورانند .
4 - در ابتدای صحبت تأکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش ، رسیدن به حسن تفاهم است . زیرا قهرهای طولانی و جدال بیهوده است و راه به جایی نمی برد .
5 - پیشاپیش یاد آوری کنید شاید اصل ماجرا یک سوء تفاهم باشد و قصدتان از صحبت رفع آن است .
6 - سعی کنید از نکات مثبت کارهای اخیر او یا آنچه از او پسندیده اید ، ذکری به میان بیاورید تا فضای مذاکره صمیمی شود .
7 - با لحنی دوستانه و مهربانانه صحبت کنید . تمام مدت گفتگو مواظب باشید خشمگین نشوید . هیچ گاه از لفظ "تو" استفاده نکنید ؛ تا راهی نباشد برای اهانت و بدگویی های بعدی .
8 - تأکید کنید ممکن است مقصر این ماجرا خودتان باشید . بنابراین فقط برای رفع دلخوری اقدام به صحبت کرده اید . اگر تقصیری داشته اید ، حتما آن را به زبان بیاورید و از همسرتان پوزش بخواهید . این کارتان جو گفتگو را بهبود می بخشد و همسرتان فکر نمی کند محاکمه ای در کار است . در ضمن او نیز به نوبه خود آماده پذیرفتن اشتباهاتش می شود .
9 - ضمن حل مسائل سعی کنید حرف های تان را با زخم زبان ، کنایه ، تحقیر ، تمسخر ، تخطئه بیان نکنید . زیرا وضع از آنچه هست بدتر می شود . یک گفتگوی خوب از تهدید ، ارعاب و حمله به دور است .
10 - هرگز همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید و مزایای آنها را به رخش نکشید . اگر می خواهید مقایسه ای در کار باشد ، سعی کنید او را با خودش ، یعنی خطای احتمالی اش را با رفتار خوب خودش در موقعیتی دیگر ، مقایسه کنید .
11 - از دلخوری ها و رنجش های کوچک شروع کنید و از گذشته های دور یاد نکنید . پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد . این امر غرورش را می شکند و این کار وضع را بدتر می کند .
12 - از یکدندگی و لجاجت بپرهیزید . اگر موردی در آن جلسه حل نشد ، گفتگو را به بعد موکول کنید .
13 - هنگام گفتگو اگر همسرتان خواست حرفی بزند ، مانعش نشوید و سراپاگوش باشید . فرصت دهید تا اظهار بکند . با این رفتارتان ثابت می کنید او نیز دارای حق و حقوقی است . از طرفی همسر شما با حرف زدن تخلیه روانی می شود . وقتی گفته هایش تمام شد ، آرامش و راحتی زیادی احساس خواهد کرد و پیش خود خواهد گفت من هم حرفم را زدم . به این ترتیب امکان آشتی و رسیدن به تفاهم مطلق فراهم می شود .
14 - به هر شکل که می توانید رفع دلخوری را جشن بگیرید – با هدیه دادن شاخه گلی یا هر چیز جزیی مورد نیاز طرف مقابل . خانم می تواند از هنر آشپزی اش بهره بگیرد و کیک یا شیرینی بپزد ، آقا می تواند دعوت به عصرانه یا شامی در بیرون کند و ...
به این ترتیب به صلحی نسبتا طولانی می رسید . آشتی های اجباری که ناشی از آمدن مهمان ، تمایل جنسی یا اتفاقی مهم است ، بنیانی سست دارد . زیرا ریشه اختلاف ها همچنان ناشناخته و دست نخورده باقی مانده است . چون روش آتی برخورد هم مشخص نشده است ، ناگزیر همه چیز دوباره به شکل نخست خود در می آید .
منبع :تبیان
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید.
این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً با مشاور معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.
متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.
عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.
این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.
شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.
زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.
مشاوره قبل از ازدواج اگر بر اساس معیارها و شرایط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهی و اطلاعات کافی برخوردار باشد، به دو طرف کمک زیادی خواهد کرد. بنابراین دو نفری که برای مشاوره مراجعه می کنند، باید با صداقت کامل مسائل خود را با مشاور در میان بگذارند و به عبارتی تسلیم مشاور باشند و به این نکته توجه داشته باشند که مشاوران هیچ گاه توصیه به ازدواج نمی کنند، همان طور که توصیه به طلاق نمی کنند.
در واقع آن ها با استفاده از تعاریف و فرمول های علمی و بررسی مولفه های تاثیرگذار در ازدواج، مسائل پیش روی جوانان را به آنان یادآوری و درصد موفقیت یک ازدواج و ریسک های آن را گوشزد می کنند. مشاوران هیچ گاه اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار طرف مقابل نمی گذارند بلکه دو طرف را متوجه تناقض ها می کنند، بنابراین بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده کمک بگیرند.
مشاوره قبل از ازدواج به یک فرآیند تخصصی تبدیل شده و در همه جای دنیا مرسوم است. اهمیت این مشاوره زمانی مشخص می شود که به این نکته توجه داشته باشیم انسان ها از یکدیگر شناخت کافی ندارند، بنابراین به منظور دستیابی به این شناخت برای ازدواج به کمک مشاور نیاز داریم. محققان معتقدند که مشاوره قبل از ازدواج آن قدر اهمیت دارد که انسان برای آن وقت زیادی بگذارد.
در واقع ازدواج تولد اختیاری است و فرد به اختیار خود تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیرد. بنابراین یک مشاور حاذق می تواند به فرد در انتخاب احسن کمک کند. در منابع اسلامی به امر ازدواج بسیار توجه شده است و در بعضی روایات از آن به عنوان اکمال دین و همچنین عبارت قرآنی «میثاقاً غلیظاً» یاد می شود.
فردی آمادگی ازدواج دارد که تعهد پایدار داشته باشد، یعنی برای فردی که وارد زندگی او شده است بار نباشد، زندگی بالنده ای داشته باشد، باعث آرامش وی شود، سرعت حرکت او را به سمت تعالی و پیشرفت بیشتر کند و اگر چنین نباشد، در واقع ازدواج تنها برای رفع بخشی از نیازها خواهد بود که به فرد برای پیشرفت و تعالی کمک نمی کند.
آمادگی و شناخت
در مشاوره ازدواج به دو فرآیند توجه می شود؛ اول این که فرد بداند برای ازدواج آمادگی دارد یا نه و بعد از طرف مقابل شناخت کافی داشته باشد. فرد برای این که بداند آمادگی ازدواج دارد یا نه، می تواند از مشاور کمک بگیرد. فردی آمادگی ازدواج دارد که تعهد پایدار داشته باشد، یعنی برای فردی که وارد زندگی او شده است بار نباشد، زندگی بالنده ای داشته باشد، باعث آرامش وی شود، سرعت حرکت او را به سمت تعالی و پیشرفت بیشتر کند و اگر چنین نباشد، در واقع ازدواج تنها برای رفع بخشی از نیازها خواهد بود که به فرد برای پیشرفت و تعالی کمک نمی کند. بنابراین برای این که فرد میزان آمادگی خود را برآورد کند می تواند از مشاور حاذق در این حوزه کمک بگیرد. مشاور باید درباره موضوعات مختلف اطلاعات کافی داشته باشد و مولفه ها را بر اساس اهمیت آن بررسی کند. در مشاوره قبل از ازدواج دو عامل آمادگی و آشنایی مهم است.
برای بسیاری از افراد یک یا تعدادی از ملاک های کم اهمیت محور توجه قرار می گیرد و در صورتی که باید به مجموعه عوامل توجه کرد، بنابراین در مشاوره قبل از ازدواج مجموعه عواملی که یک فرد باید به آن توجه کند، بررسی می شود.
به عنوان مثال میزان تاثیرگذاری و بار ارزشی هر کدام از عوامل خانواده، زیبایی و اعتقادات مشخص است و مشاور با تعیین ریسک پذیری عوامل مختلف تعیین می کند که به عنوان نمونه در زمینه خانواده ها در زندگی آینده دو نفر احتمال ریسک وجود دارد یا نه ،او تشخیص می دهد که آیا فرد می تواند از این ریسک گذر کند یا نه و فرد را متوجه این موضوع می کند که در زندگی آینده چه میزان از وقت و انرژی خود را باید صرف مدیریت عوامل ریسک پذیر و حذف و خنثی کردن آن ها کند. بر اساس مدل ملی میانگینی از ارزش گذاری فاکتورها با خطای 5 یا 6درصدی تعیین شده است و از طرفی هر یک از عوامل برای هر مشاوره به تنهایی و در کنار سایر عوامل سنجیده و ارزش گذاری می شود.
به عنوان مثال دو نفری که از نظر خانوادگی با یکدیگر هماهنگ نیستند، میزان ریسک پذیری این عامل در کنار عوامل دیگر مانند آمادگی ازدواج یا پختگی سنجیده می شود. یعنی اگر کسی به پختگی لازم رسیده باشد ریسک ناهماهنگی خانواده ها را به راحتی پشت سر می گذارد، اما اگر این آمادگی را نداشت احتمالاً در 80درصد موارد وقت آن ها صرف برطرف کردن مشکلاتشان با خانواده ها خواهد شد. بنابراین برای هر فردی فاکتور خانواده در کنار دیگر عوامل معنای خاصی پیدا می کند. وقتی فاکتورها با هم بررسی شود میزان ریسک پذیری هر ازدواج مشخص می شود.
عوامل موثر در ازدواج
عوامل موثر در ازدواج به دو دسته تقسیم می شود؛ یکی عوامل پیش بینی کننده موفقیت ازدواج و دیگری عوامل حمایت کننده از ازدواج.به عنوان مثال اگر کسی همه فاکتورهای مثبت را داشته باشد، اما دچار اختلال روانی باشد، این مشکل همه فاکتورهای مثبت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین فردی که دچار اختلال روانی است، ابتدا باید سلامت خود را به دست آورد و بعد تصمیم به ازدواج بگیرد؛ مگر این که یک متخصص با اطمینان کامل تایید کند که فرد مضطرب یا افسرده با ازدواج درمان می شود. یا فردی که با وجود سن مناسب، آمادگی لازم را برای ازدواج ندارد یعنی نمی تواند به طرف مقابل اعتماد کند، نمی تواند سرمایه گذاری عاطفی داشته باشد، اراده ضعیفی دارد، هدفمند نیست، وفادار نیست و ... چنین فردی اگر ازدواج کند در واقع باید خود را برای طلاق آماده کند.
بنابراین با یک مشاوره خوب قبل از ازدواج می توان همه فاکتورها را سنجید و آن ها را کنار هم قرار داد و به صورت دقیق به فرد گفت که با چه مسائلی مواجه است.
البته نباید لطف خدا و توکل به او را فراموش کرد؛ چنان که بعضی معتقدند در ازدواج باید تایید خداوند هم باشد و اگر نیت فرد درست باشد، خداوند نیز به او کمک می کند. افرادی که برای مشاوره می آیند، احتمالاً دچار تردید هستند که آیا این فرآیند به آن ها کمک می کند یا نه و بعضی به توصیه دیگران مراجعه می کنند و عده ای هم با آگاهی به نزد مشاور می آیند. در همه این شرایط توصیه و تاکید ما این است که افراد به این موضوع توجه داشته باشند که روان شناس الزاماً نمی تواند در مشاوره قبل از ازدواج موفق باشد مگر این که در این زمینه تجربه داشته باشد.
اگر مشاور حاذق باشد، به افراد یادآوری می کند که در چه زمینه هایی اطلاعاتشان ناقص است و آن ها را راهنمایی می کند که باید درباره چه موضوعاتی جلسه بگذارند و بیشتر صحبت کنند. به عنوان مثال کسی که مدل زندگی ندارد و طرز فکر خود را مطرح نکرده است و یا فکر می کند که می تواند همسر خود را تغییر دهد و ... نیاز به مشاوره دارند. مشاور این موضوعات را با دو طرف در میان می گذارد و وقتی اطلاعات آن ها کامل شد،میگنا دات آی آر.دوباره مراجعه می کنند و مشاور با انجام بررسی های لازم نتیجه را اعلام می کند. افراد در مراجعه به مشاوره معمولاً باید تسلیم مشاور باشند و یا اگر در زمینه ای تردید دارند، آن را با مشاور در میان بگذارند.
معمولاً مشاوره قبل از ازدواج باید پیش از تصمیم قطعی انجام شود زیرا زمانی که تصمیم به ازدواج قطعی شد، مشاور دیگر نمی تواند کاری جز اصلاح رابطه انجام دهد.
مشاوران معمولاً همان طور که توصیه به ازدواج نمی کنند، به جدایی هم توصیه نمی کنند و مسئولیت آن بر عهده خود فرد است اما مشاور مسائل و مشکلات احتمالی را به افراد گوشزد می کند. در مشاوره پیش از ازدواج، مشاور معمولاً می داند که علایق افراد شکل گرفته یا نه و وقتی این افراد برای کمک گرفتن مراجعه می کنند، ممکن است اطلاعات نادرستی دهند که مشاور این موارد را تشخیص می دهد. در مراجعه برای مشاوره پیش از ازدواج، افراد سعی می کنند خود را بهتر نشان دهند اما همه این موارد برای مشاور قابل تشخیص است.
مشاوران به لحاظ اخلاقی اطلاعات خصوصی افراد را فاش نمی کنند، بنابراین مراجعه کنندگان باید متوجه پیام های مشاور باشند به عنوان مثال شخصی با خانمی دیگر گفت وگو می کند و همزمان برای مشاوره ازدواج با فرد دیگری هم مراجعه می کند، وقتی مشاور متوجه می شود مانع از ادامه مشاوره خواهد شد و به افراد این نکته را یادآوری می کند که هنوز آمادگی ازدواج ندارید و یا اطلاعات ناقص است.
استقلال مالی چقدر مهم است؟
استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.
با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟
بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.
البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.
موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.
ازدواج جداً ممنوع!
گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و ... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.
بهترین زمان برای مشاوره
معمولاً مراجعه به مشاوره زمانی که هنوز هیچ صحبتی بین افراد نشده است، مناسب نیست، همان طور که مراجعه افراد بعد از مدت ها حرف زدن و رابطه داشتن و شکل گرفتن علاقه، تاثیر چندانی ندارد، بنابراین بهترین زمان برای مراجعه به مشاور زمانی است که فرد آمادگی دارد و حداقل 8 تا 10ساعت با طرف مقابل درباره مسائل مختلف گفت وگو کرده است.
معمولاً مشاوران اگر نیاز باشد از خانواده ها هم دعوت می کنند تا در جلسات حضور یابند از آن جا که مسئولیت ازدواج بر عهده دوطرف است، مشاوران بیشتر جلسات را با حضور دختر و پسر برگزار می کنند. معمولاً اگر جریان مشاوره خوب پیش رود، در نهایت 3 تا 4 جلسه 1.5ساعت کافی است. اگر مشاور نیاز به جلسه اضافه داشته باشد در این جلسه معمولاً درباره ریسک ها صحبت می کند تا زوج ها بتوانند به مدلی برای خانواده موفق دست یابند.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر هم دلیل انتخاب تان مشکلی است که در زندگی هر دوی شما وجود دارد و آزارتان می دهد، باز هم بهتر است کمی درنگ کنید. ممکن است روزی این مشکلات از میان برداشته شود و شما دیگر دلیلی برای همدردی با هم نداشته باشید.
حتی اگر همه جوانب کار را در نظر بگیرید، باز هم نمی توانید بگویید که انتخاب شما، صددرصد به یک ازدواج موفق ختم می شود، حتی اگر در شرایط فعلی، همه چیز طبق مراد شما پیش برود، نمی توانید انکار کنید که زندگی در آینده هزار چرخ می زند و چرخ هایش می تواند آدم ها را تغییر دهد. با وجود این، نشانه هایی وجود دارند که می توانند شما را به یک زندگی شکست خورده نزدیک تر کنند و شانس موفقیت تان را بارها و بارها پایین بیاورند؛ نشانه هایی که باخبر بودن از آنها، می تواند چند پله شما را به یک ازدواج موفق نزدیک تر کند.
● درد مشترک کافی نیست
گاهی یک درد مشترک یا حتی هدف مشترک، اصلی ترین دلیل شما برای ازدواج با یک فرد تلقی می شود. چنین دلیلی همیشه برای شما دردسر درست نمی کند اما اگر با گذشت زمان، بهانه های منطقی تری جای آن را نگیرد، می تواند ازدواج شما را با شکست روبه رو کند. گرچه این مشترکات در ابتدا رابطه شما را مجذوب خود می کند اما باید بدانید که برای خوشبخت شدن، به دلایل دیگری هم نیاز دارید.
اگر هر دوی شما عضو یک گروه ورزشی یا تحصیلی هستید و به همین دلیل وقت زیادی را با هم می گذرانید و دغدغه های تان در این حوزه مشترک است، گمان نکنید که عاشق هم هستید. اگر این موضوع را کنار بگذارید، دیگر دلیل زیادی برای بودن باهم نمی توانید پیدا کنید. شما هیجان همراه بودن و حضور در کنار هم را با عشق اشتباه می گیرید و همین تصور به انتخابی نادرست منجر می شود.
اگر هم دلیل انتخاب تان مشکلی است که در زندگی هر دوی شما وجود دارد و آزارتان می دهد، باز هم بهتر است کمی درنگ کنید. ممکن است روزی این مشکلات از میان برداشته شود و شما دیگر دلیلی برای همدردی با هم نداشته باشید. همراه شدن به دلیل نارضایتی از خانواده یا شکست های تحصیلی و اقتصادی، می تواند از نمونه های این انتخاب اشتباه باشد.
● عکس قبلی را انتخاب نکنید
آدم هایی که یک شکست عاطفی را تجربه کرده اند، بیشتر در معرض این خطا هستند. آنها چه یک نامزدی شکست خورده را در کارنامه داشته باشند و چه به دلیل طلاق از همسرشان دچار این بحران شده باشند، در معرض انتخاب نادرست قرار دارند. انگار عادت ما آدم هاست که وقتی ارتباطمان را با فردی به هم می زنیم، خصوصیات منفی اش را درنظرمان فهرست می کنیم و بعد به دنبال کسی می گردیم که هر خصوصیتی در وجودش باشد، جز ویژگی های شریک قبلی زندگی مان.
اگر بی پول بوده به دنبال فردی می گردیم که تمام زندگی اش را کار و فکر پول درگیر خود کرده باشد و اگر مهربان و گرم بوده، به دنبال فردی مغرور و سرد می گردیم. اگر کم سن و سال بوده، تلاش می کنیم دفعه بعد فردی را انتخاب کنیم که اختلاف سنی اش با ما بالا باشد و اگر تحصیلکرده بوده، به دنبال فردی می گردیم که به این مسائل زیاد اهمیت ندهد.
گاهی فکر می کنید شرایط خانوادگی و محل زندگی عشق سابق شما باعث شکست شده است. در این شرایط ممکن است فاصله گرفتن از آن شرایط به هدف اصلی تان تبدیل شود. ازدواج تلگرافی با آدم هایی که شناخت زیادی از آنها ندارید و انتخاب فردی از خانواده ای که با خانواده عشق قبلی تان زمین تا آسمان فرق می کند، می تواند از نمونه های این اشتباه باشد.
● ترس از تنها ماندن
از یک سن که بگذرد، بحران شروع می شود. مرد و زن هم ندارد. ترس از تنها ماندن و اینکه از بین میلیارد ها آدم روی زمین هیچ کس عاشق مان نباشد، رهایمان نمی کند. این ترس طبیعی، یکی از موضوعات دیگری است که می تواند شما را به دامان یک انتخاب اشتباه بیندازد و برایتان پشیمانی به همراه بیاورد. در این مورد شما ممکن است نتوانید تصمیم درست را بگیرید و با یکی از این دو اشتباه رایج روبه رو شوید.
به دلیل ترس از تنهایی و نگاه سنگین اجتماع، نخستین گزینه ای که پیش روی تان قرار می گیرد را قبول می کنید و تنها می خواهید از مجردی طولانی مدت راحت شوید و مسئولیت زندگی تان را خودتان بر عهده بگیرید. چشم هایتان در این زمان بسته می شود و فاصله ها و اختلافاتی که وجود دارد را نمی بینید و با پیدا کردن کوچک ترین مشابهات، خودتان را قانع می کنید که انتخاب تان درست است.
به یاد فرصت هایی که پیش از این از دست داده اید می افتید و به خودتان می گویید «اینقدر صبر نکرده ام که به اینجا برسم!» و با این شعار، از همیشه کمال گراتر می شوید و به فرصت های مناسبی که پیش روی تان قرار دارد، حتی فکر هم نمی کنید. شما دنبال یک انتخاب آرمانی هستید و دلتان می خواهد با چنین انتخابی، مشتی به دهان همه کسانی بکوبید که پیش از این شما را به دلیل تنهایی تان سرزنش می کردند.
● راحت شدن از شر دیگران
نامزد سابق تان رهایتان نمی کند یا سیل خواستگاران نمی گذارد آرامش داشته باشید؟ احتمالا در این شرایط فکر می کنید چاره کار شما ازدواج کردن و متعهد شدن است و برای راحت شدن از شر دیگری، تلاش می کنید زود به جمع بندی برسید و به نزدیک ترین گزینه ممکن پاسخ مثبت دهید. برایتان مهم نیست که از نظر روانی توانایی تشکیل زندگی را دارید یا نه؛ تنها چیزی که به آن فکر می کنید خلاص شدن از این بحران است.
یا احتمال دارد با این ازدواج، بخواهید خود را از فشار های خانواده رها کرده و آمدن خواستگار ها به خانه تان را متوقف کنید اما این تصمیم عجولانه و حساب نشده، می تواند فرصت های مناسب تر را از شما دور ساخته و مجبور تان کند با فردی که هنوز به اندازه کافی با او آشنا نیستید و دل تان را به او نداده اید، زیر یک سقف زندگی کنید؛ انتخابی که با دور شدن از این بحران ها و بیشتر فکر کردن به آن، ممکن است برایتان مسئله ساز شود.
یا شاید فکر کنید با چنین انتخابی، دل نامزد بی مهر سابق تان را می سوزانید و به او می گویید که محتاجش نیستید و گزینه های دیگری برای انتخاب دارید. احتمالا در این شرایط می خواهید ثابت کنید که همه چیز میان تان تمام شده و شما برنده این بازی هستید و زودتر برای ساختن زندگی تان به نتیجه رسیده اید اما فراموش نکنید که روزهای لجبازی می گذرد و این شمایید که باید عمر تان را با این انتخاب تازه بگذرانید.
● لجبازی با خانواده
گاهی مشکلات خانوادگی، شما را به سمت عاشق شدن هل می دهد. پشت کردن به معیار ها و خواسته های خانواده یا پیدا کردن یک پایگاه عاطفی امن، می تواند حتی ناخودآگاه شما را به سمت عشق هدایت کند. در چنین مواردی شما معمولا برعکس آن فردی که خانواده تان منتظر دیدنش هست را برای ازدواج انتخاب می کنید. چنین انتخابی بیشتر احتمال شکست دارد؛ پس خوب به این مثال ها توجه کنید.
دهان کجی به آرزوهای دیرینه خانواده، ممکن است حس انتقام جویی شما را ارضا کند؛ برای مثال اگر والدین تان همیشه آرزو داشته اند که با یک فرد تحصیلکرده ازدواج کنید اما انتخاب شما، فردی پولدار با تحصیلات پایین است که هیچ شباهتی به رؤیای آنها ندارد، تنها هدف شما چه خودآگاه باشد و چه ناخودآگاه انتخاب برخلاف جریان آب است و دیگر به چیزی فکر نمی کنید.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی است که زندگی افراد را با تغییر روبه رو می کند. اما متاسفانه، اغلب افراد بدون هیچ برنامه ای و بدون توجه داشتن یا نداشتن پیش نیازهای لازم روان شناختی برای آن، تصمیم به ازدواج می گیرند.
اغلب آنها با این ذهنیت پیش می روند که بعد از ازدواج همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. اما درصد بالای طلاق نشان می دهد که این ذهنیت درست نیست.
به غیر از مسائل اقتصادی و بیرونی که از جمله مهم ترین پیش نیازها هستند، پیشنیازهای دیگری هم برای ازدواج وجود دارد که معمولاً اغلب افراد به آن توجه نمی کنند.
اغلب این پیش نیازها از جنس روان شناختی و آمادگی درون و ذهنی هستند، در این شماره به این پیش نیازها با عنوان سوالاتی که باید از خودتان بپرسید اشاره می کنیم.
۱ - چرا می خواهید ازدواج کنید؟
به خودتان زمان بدهید تا به این سوال با دقت پاسخ دهید. شاید شگفت زده شوید اگر بدانید افراد زیادی در جامعه ما و اغلب جوامع وجود دارند که تنها به دلیل تحت فشار قرار گرفتن از سوی خانواده، دوستان یا جامعه ازدواج می کنند. اگر شما هم یکی از این افراد هستید، باید پیش از این که خیلی دیر شود در تصمیمتان به ازدواج تجدیدنظر کنید.
۲ - چرا می خواهید با این فرد ازدواج کنید؟
«من او را دوست دارم» یک پاسخ کافی برای این سوال نیست، زیرا عشق برای موفقیت در زندگی مشترکتان کافی نیست. بنابراین چند لحظه عمیق تر فکر کنید، به ویژگی ها و صفات مشخص او فکر کنید. برای مثال، گفتن جمله «او خوب است» اطلاعات سودمندی به شما نمی دهد اما گفتن این که «او فردی تحصیل کرده و مهربان است» اطلاعات بیشتری به شما می دهد.
به طور کلی باید به این سوال جواب دقیقی دهید که این فرد که شما تصمیم به ازدواج با او گرفته اید، چه تفاوت های مشخصی از افراد دیگری که موردنظر شما برای ازدواج قرار نگرفته اند دارد.
۳ -میان شما و همسر آینده تان چه تفاوت های بنیادینی وجود دارد؟
شور و اشتیاق داشتن یک رابطه عاشقانه می تواند جلوی دید شما را تیره و کدر کند.
نزدیک بینی عشق تا وقتی که تنها به زندگی رویایی با معشوق تان فکر می کنید، میدان دید شما را محدود می کند، در این حالت شما تنها شباهت هایتان را برجسته می کنید و می بینید. اما مهم است که دیدتان را دوباره متمرکز کنید و به تفاوت های خود و فردی که می خواهید با او ازدواج کنید نیز فکر کنید. با این کار شاید متوجه تفاوتی شوید که شما نمی توانید با آن زندگی کنید.
۴ - درباره زندگی مشترک چه خیالات و رویاهایی در سر دارید؟
شما و همسر آینده تان درباره ازدواج انتظاراتی دارید. موقعی که انتظارات تان بسیار متفاوت از انتظارات همسر آینده تان باشد احتمالاً زندگی تان دچار تعارضات جدی می شود. برای مثال، او انتظار دارد که هر جمعه هر دو یتان به دیدار خانواده اش بروید، در حالی که تصور شما این است که روزهای تعطیل در خانه باشید. بسیاری از افراد به اشتباه تصور می کنند این مسائل بعد از ازدواج به خودی خود حل می شود در صورتی که در بیشتر موارد مسائل جزئی عامل اختلافات بزرگ تر می شود.
سپیده دانایی
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آمارهای نشان می دهد که 97 درصد از جمعیت بزرگسالان در جهان در طول زندگی خود حداقل یک بار ازدواج می کنند. طبق آمار جهانی، نرخ ازدواج در طول 15 سال گذشته تقریباً ثابت مانده است، اما این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نیست.
آمارها نشان می دهند که نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است، به طوری که میزان طلاق در کشورمان برای جمعیت شهری به طور متوسط 15 درصد بوده است که با توجه به ارزش های مذهبی و سنت های دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی، به یقین باید آمار طلاق در ایران روند کندتری داشته باشد.
اما چه چیز باعث می شود بسیاری از زوج هایی که غالباً با جمله ی «تنها مرگ ما را از یکدیگر جدا می کند» زندگی مشترک خود را آغاز می کنند و ابتدا به آن احساس تعهد دارند، پس از مدتی با مشکلات زیادی رو به رو می شوند و در نهایت به جای مرگ، طلاق آن ها را از هم جدا می کند، و کار به جایی می رسد که به هم پرخاش و با هم نزاع می کنند و در مواردی، کار به متارکه و طلاق می انجامد. آنچه مسلم است زوج جوان از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی می شوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایده آل تصویر می کنند و از آنجا که اطلاعاتشان از یکدیگر و از امکانات و توانایی های هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواسته اند برای خود دنیایی بسازند، پس از گذشت چند ماه یا چند سال زندگی مشترک، به فکر حسابرسی و ارزیابی می افتنند و در می یابند آنچه تصور کرده اند، باطل و بی حساب بوده و این سرآغاز مشکلات جدی تری است. تحقیق روان شناسان و مشاوران خانواده در چند کشور نشان می دهد حدود 50 درصد از همسران، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی می کنند.
در هر حال، تشکیل زندگی زناشویی مرحله ی انتقالی دشوار و پیچیده ای است، چرا که ازدواج مستلزم از نو تعریف کردن افراد برا خود و والدین شان است. زن و مرد در ازدواج نیاز دارند خود را در قالب نقش های جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امکان پذیر نیست. تحقیقات و شواهد بسیاری نشان می دهد که در جوامع امروز، همسران جوان در اوایل زندگی با مشکلات گوناگون و گاه شدیدی مواجهند.
بنابراین، پیشنهاد اصلی و اساسی بهره مندی از خدمات مشاوره ای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی بیشتر و تجهیز به دانش کافی در ارتباط با خود، ویژگی های خود و ویژگی های همسر آینده و نیز اهداف ازدواج به این دوره پویا و شکوفا در زندگی با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر، مرد و زن، هر دو، از آموزش های پیش از ازدواج، به ویژه در مورد انتظاراتی که از آن ها به عنوان زن و شوهر می رود، سود می برند. در جوامع امروز، زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده ی این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد کاملاً محسوس است.
زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند.
ازدواج و زندگی زناشویی و تشکیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند. طبق طبقه بندی های تشخیص روان پزشکی، مسائل زناشویی و خانوادگی یکی از بیشترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره ای است که این خود گواه صحت مطالب ذکر شده است.
دلایل ضرورت
آموزش همسران جوان معمولاً یکی از برنامه های رسمی و غیررسمی خانواده ها و دیگر نهادهای اجتماعی در اغلب کشورهای جهان است. همسران جوان که اغلب از دو فرهنگ ( و چندین خرده فرهنگ) متفاوت اثر پذیرفته اند، به منظور افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشکیل خانواده ی جدید، باید آموزش های لازم را کسب کنند.
اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می داند و ثمره ی ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان می کند (سوره روم، آیه 21)، بر اهمیت مشاوره تأکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می کند: «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می آید».
برخی از عواملی که این ضروری را در ازدواج بیشتر جلوه می دهد عبارتند از:
1. اشتباهات احتمالی والدین خود را تکرار نکنید و بر عادات بدی که در خانواده خود فرا گرفتهاند غلبه کنند.
2. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرید. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است.
3. انتظارات واقعبینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارید.
4. بدانید که چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارید. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شکل میدهد.
این آموزشها به شیوههای گوناگونی میسر است، از جمله آموزش از کلاسهای رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشکیل کلاسهای پرسش و پاسخ و بحثهای گروهی، و طرح موارد مبتلا به اکثریت.
برگرفته از سپیده دانایی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
حدّ فاصل بین عقد و عروسی را که با عنوان دوران عقد میشناسیم کارکردهای مهمّی دارد که دختران و پسران جوان باید بخوبی از آن بهره گرفته و سعادت و خوشبختی خود را در زندگی مشترک در این دوره پایهریزی کنند.
در این دوره که میتواند مشحون از خوشیها و لحظههای خاطرهانگیز باشد دختر و پسر یکدیگر را بیش از پیش شناسایی کرده و به لایههای عمیقتری از شخصیت همدیگر پی میبرند. براساس همین شناخت متقابل است که تصمیم میگیرند در طول زندگی با یکدیگر چگونه رفتار نمایند تا بیشترین رضایتمندی برایشان حاصل شود.
گاه برخی از ازدواجها در همین دورهی عقد با اختلافها، تردیدها و مسائلی مواجه میشود که باید به طور جدّی به آنها توجه کرد.
یکی از این مسائل، ارزیابی و جمعبندی هر یک از دو طرف برای ادامهی زندگی و تبدیل دورهی عقد به ازدواج و شروع زندگی مشترک است که البته ممکن است به دلیل کمآگاهی یا کمی تجربهی زوجین چندان عاقلانه و مدبرانه صورت نپذیرد.
در اینگونه موارد لازم است ملاکهایی را در اختیار آنان قرار دهیم تا با چنین ملاکهایی به ارزیابی صحیح از دوران عقد خود بپردازند و نسبت به آیندهی خویش تصمیمگیری نمایند.
مطلب حاضر که برگرفته از کتاب «دوران عقد» از تألیفات آقای دکتر محسن ایمانی است میتواند کمک شایانی به جوانان نماید.
از عزیزانی که در دورهی عقد بسر میبرند انتظار آن است که با مطالعهی دقیق و امعاننظر نسبت به این مطالب و حتیالامکان انجام مشاورههای تخصصی با کارشناسان ازدواج و خانواده نسبت به پایهریزی تفاهم و خوشبختی خود اقدام نمایند. مطالعهی کتاب ارزشمند «دوران عقد» را به کلیه جوانان توصیه میکنیم.
« 1 »
همگونی در عقاید دینی
یکی از ملاکهایی که میتواند مدنظر باشد و بر اساس آن نسبت به تداوم بخشیدن به حیات مشترک اخذ تصمیم شود، آن است که به بررسی و شناخت بیشتر عقاید همسر خود بپردازیم. پژوهشهای انجام شده حکایت از آن دارد که عقاید و باورهای دینی نقش مؤثری در تداوم و یا عدم استمرار حیات مشترک دارند و لذا دیده شده است که بیشترین میزان طلاقها متعلق به گروههایی بوده است که در این گروهها زن و شوهر هیچکدام پایبند مرام و مسلکی نبودهاند. در مرتبه دوم میزان طلاق زیاد در خانوادههایی اتفاق افتاده است که در آن زن و مرد دارای مذهب همگونی نبودهاند که در این حالت فردی با داشتن مذهبی خاص با فرد دیگری که دارای اندیشه و مذهب متفاوتی بوده است، ازدواج کرده است که به دلیل وجود تفاوت در دیدگاههای مذهبی، آنها زندگی خود را دستخوش اختلافات فراوانی دیدهاند. به همین دلیل باید نسبت به عقاید و باورهای همسر در دوران عقد حساس و دقیق بود.
وجود اختلافات عمده در عقاید مذهبی، حتی اگر به از هم پاشیدگی خانواده منجر نشود، تحمل آدمی را در زندگانی به سر میآورد و شیرینی و لطف زندگی را از بین میبرد. بدینترتیب زمینه بروز نارضایتیها فراهم میگردد و بچهها نیز در این میان دچار مشکلاتی جدی میشوند و پیامهایی ضد و نقیض از سوی والدین دریافت میکنند که موجب بروز تعارض در آنها میگردد و خود میتواند باعث بروز اضطراب در فرزندان شود.
اختلاف در دیدگاههای مذهبی میتواند تمام جنبههای زندگی خانوادگی مانند نوع غذا، وضع تعطیلات، تفریحات، تربیت کودکان و حتی طرز رفتار در بستر را تحت تأثیر قرار دهد.
زن و مردی که این تفاوت عمده در میزان گرایش به مذهب را دارند، در بسیاری از مسائل با یکدیگر دارای مشکل هستند، مثلاً در انجام عبادات و رفتن و یا نرفتن به مجالس و مراسم مذهبی، نحوه مراوده با نامحرمان، رفتن و نرفتن به مجالسی که در آن هنجارهای مذهبی رعایت نمیشود، گذشت و عدم گذشت، احترام به دیگران و بیاحترامی به آنها، تهمت زدن به دیگران و یا غیبت کردن از آنها و درآوردن پول حرام و یا حلال، که موافقت یا مخالفت زوجین در اینگونه موارد و نیز در موارد مشابه میتواند موجب بروز اختلافات جدی در میان آنان شود. در اینجا خالی از لطف نیست که بدانیم برخی از نشانههای فرد مذهبی چیست و در صورت دیدن چنین نشانههایی، با امید بیشتری در جهت تحقق ازدواج، گام را از دوران عقد فراتر نهیم و به وادی ازدواجی پایدار وارد شویم. این نشانهها عبارت است از:
1ـ اعتقاد داشتن به خدای تعالی و پیامبر| و معصومین^ و نیز آشنایی با مسئله تقلید از مرجعی دینی (و به تعبیر بهتر پایبندی به اصول دین و فروع آن).
2ـ داشتن گفتار و رفتارهایی منطبق بر آموزه های دینی.
3ـ برخورداری از اخلاق حسنه که نشان از اعتقاد و ایمان به خدای تعالی و روز قیامت دارد.
4ـ دفاع از آرمانهای دینی و پایبندی به آنها.
5ـ ترویج اندیشههای دینی برای دیگران.
6ـ تواضع کردن در برابر حق.
7ـ داشتن رفتاری عاقلانه (زیرا که عقل در اسلام، با هدایت توازی دارد).
8ـ انجام عبادات.
9ـ صداقت در گفتار و امانتداری.
10ـ پرهیز از گناهان کبیره وبی توجه نبودن به سایرگناهان.
البته موارد دیگری را نیز بر این موارد میتوان افزود.
نتیجه آن که اگر زن و شوهری که در حال سپری کردن دوران عقد خود هستند، هر چه که از دوران عقد آنها میگذرد، احساس میکنند که آرا و عقاید و عملکردهای مذهبی آنان با یکدیگر شباهت دارد و یا احساس میکنند که در زمینه عقیدتی هر روز که میگذرد، وجوه مشترک بیشتری را پیدا میکنند و به یکدیگر احساس نزدیکی بیشتری در بُعد عقیدتی مینمایند، در چنین شرایطی است که آنها میتوانند دوران عقد خود را به ازدواج تبدیل کنند، بدین ترتیب احتمال موفقیت زن و شوهری که با یکدیگر دارای تشابه مذهبی هستند، زیاد است.
اما اگر در دوره عقد رفتهرفته احساس میکنید که در اعتقادات و اعمال و رفتارهای مذهبی با یکدیگر شباهتی ندارید و روز به روز فاصله بیشتری را احساس میکنید و علاوه بر آن در سایر ملاکها نیز کم و بیش چنین وضعیتی وجود دارد، میتوانید ازطریق مشاوره نسبت به اخذ تصمیم درباره زندگانی خود اقدام نمایید. قطعاً اگر روند زندگی حکایت از دور شدن روز افزون شما در بُعد مذهبی از یکدیگر دارد و یکی احساس میکند که دیگری مذهبی نبوده و تظاهر بدان میکرده است و در عمل پایبندی به آن ندارد، دیگر ادامه زندگانی و تبدیل عقد به ازدواج لطفی نمیتواند داشته باشد.
« 2 »
اهداف مشترک
هدف جایگاهی است که قصد وصول به آن را داریم. در خصوص اهمیت هدف باید گفت وجود هدف عامل مهمی در به حرکت درآوردن آدمی است و آنگاه که هدفی در مقابل آدمی نباشد، او انگیزهای برای حرکت ندارد. نتیجه آن که یکی از نشانههای سلامت روانی، هدفداری است و آنان که از بهداشت روانی برخوردارند، در صدد تحقق اهدافی هستند که برای آنها جذاب و ارزشمند است. پس همین که فردی هدفدار است، این امر حکایت از آن دارد که او از بیماری حاد روانی برخوردار نیست و در صورت تلاشهای معقول برای تحقق آن به مرز سلامت روانی نزدیک است.
در انتخاب هدفها باید به عقاید، تواناییها و استعدادها و علایق خود و همسر و فرهنگ حاکم بر جامعه نظر داشته باشیم تا آنچه که برمیگزینیم با آنها همخوانی داشته باشد. همخوانی هدفها با موارد یاد شده، موجبات سهولت در تحقق اهداف را فراهم میآورد.
هدفها را به سه دسته تقسیم میکنند که شامل هدفهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت میشود.
مهمترین هدفی که باید در آن با همسر خود اشتراک داشته باشیم، هدف بلندمدت است که از آن تحت عنوان هدف غایی یاد میشود. برای تحقق هدف غایی، تأمین و دست یافتن به هدفهای میانمدت ضرورت دارد و لازمهی وصول به هدفهای میانمدت، تحقق بخشیدن به هدفهای کوتاهمدت است. اگر در خصوص هدفهای بلندمدت زندگانی و بخشهای عمدهای از هدفهای میانمدت با همسر خود توافق دارید، میتوانید در تنظیم هدفهای کوتاهمدت هم تا حدود زیادی با همسر خود کنار بیایید. در این صورت شما قادر خواهید بود که دوران عقد خود را با آرامش خاطر به ازدواج تبدیل کنید، زیرا در چنین حالتی با در نظر گرفتن ملاکهای دیگری که ذکر آن رفته و میرود، زندگی شما به احتمال قوی میتواند از پایداری خوبی برخوردار باشد، مثلاً در یک زندگانی الهی هدف غایی بندگی خداوند است در این گونه زندگی اهداف وسطی میتواند تقوا و هدایت یافتن و نظایر آن و اهداف جزیی شامل عمل صالح و گذشت و ایثار و فداکاری و مهربانی باشد.
اما داشتن هدف دوگانه میتواند مشکلآفرین باشد و مانع دست یافتن زوجین به مقصد گردد، زیرا آن دو، همسو و همجهت نیستند، بدین ترتیب نمیتوان به هدفی مشترک دست یافت. اگر هر یک برای خود هدفی دارد و حاضر نیست از آن دست بکشد و یا آن را مورد تجدید نظر قرار بدهد و مسئله به گونهای است که هر چه به پیش میروند و هر یک به هدف خویش نزدیکتر میشود، فاصلهی بیشتری از هم پیدا میکنند، بدینترتیب در روابط با یکدیگر و طی طریق زندگانی با همدیگر دچار مشکل میشوند، چرا که لازمه دست یافتن آنان به هدف خود، دور شدن از دیگری است.
لذا باید در صدد یافتن هدفی واحد در دوران عقد باشیم تا کیان خانواده از هم نپاشد، چرا که شرط لازم برای دوام حیات خانواده وجود وحدت در هدف و یا لااقل همسویی هدفهاست. به علاوه برای دست یافتن به زندگی پایدار باید به اهدافی مشترک نیز دست یافت، زیرا بدون داشتن هدفی مشترک، یا امکان ادامه زندگی خانوادگی میسر نیست و یا لااقل دشوار و غیرقابل تحمل است.
باید متذکر شد که آن چه موجب دست یافتن به اهداف همگون میگردد، وجود عقاید مشترک است که تحقق هدفهای مشابه را میسر مینماید و آن چه در این قلمرو مهم تلقی میشود، وجود عقاید دینی مشترک است که به سهولت زمینهی دست یافتن به اهداف مشترک را هموار مینماید. چنان که وقتی هدف آن دو در بُعد دینی عبودیت و بندگی خدای تعالی است، قطعاً این امر آنان را یاری میدهد تا در سایر زمینهها نیز بتوانند هدفهایی را انتخاب کنند که با یکدیگر شباهت داشته باشد.
زوجین جوان در دوره عقد و بعدها در تمامی دوران زندگانی خود، در تلاشاند که بُعد عقلانی وجود خویش را تعالی بخشند و لذا آن را با فراگیری علم و دانش متحقق میسازند، پس یکدیگر را به فراگیری بیشتر علم و دانش تشویق میکنند و زمینه رشد علمی همدیگر را فراهم میآورند و تلاش میکنند که تجارب خود را به یکدیگر منتقل نمایند.
آن دو تلاش میکنند که مسائل و مشکلات فیمابین را به طریق عاقلانه حل کنندو بدین ترتیب در پرتو روشهای عقلانی و اتخاذ رویههای مناسب و معقول، از استرس روانی کمتری نیز برخوردار گشته، به آرامش روانی دست مییابند. از سوی دیگر آنها در تعیین اهداف مشترک نیز با بهره گرفتن از عقل اقدام مینمایند و بدین ترتیب هدفهایی قابل وصول را تعیین میکنند و با تدارک هدفهایی معقول و قابل دسترسی، بیشتر احساس کامیابی و موفقیت مینمایند و چون احساس شکست و ناکامی کمتری دارند، لذا فضای روابط آنان کمتر دچار خشونت و پرخاشگری میشود و مطمئناً در چنین فضایی، بیشتر احساس آرامش و دلگرمی میکنند. وجود چنین عواملی میتواند حیاتی پردوام را برای آنان به ارمغان آورد.
در پرتو رشد عقلانی، آنها طریق گفتوگوی عاقلانه را مییابند و بدین ترتیب کمتر دچار اختلاف نظر و درگیری میشوند و بدین لحاظ گفتوگوی آنان لذتبخش بوده، رضایت بیشتری برای آنها فراهم میآورد. گفتمان عاقلانه آنها را به راهیابی بهتری برای زندگی رهنمون میگرداند. رقم زدن زندگی بر اساس عقل و منطق، موجبات دست یافتن به خوشبختی و نیکروزی را فراهم میآورد، زیرا در پرتو عقل، روشنایی و بهروزی میسر میگردد. با دست یافتن به حیاتی معقول، زندگانی رنگی دیگر میگیرد و اهدافی که از این طریق انتخاب میشوند، رضایتبخش بوده و زندگی زوجین را در دوران عقد شیرینتر میکند و آنجا که از عقل بهرهای گرفته نمیشود و یا کمتر بهره گرفته میشود، انتخاب اهداف نامعقول، عدم رضایت و درگیری را به دنبال میآورد. پس در چنین فضایی امید داشتن به آیندهای روشن چیزی جز داشتن تصوراتی واهی نخواهد بود و لذا این مسئله ممکن است زن و شوهر جوان را از تداوم بخشیدن به حیات مشترک باز دارد.
پس هر چه هدفهای زوجین به یکدیگر نزدیکتر و همگونتر باشد، امکان بیشتری برای تداوم حیات مشترک موجود خواهد بود، لذا میبینید آنچه زن میگوید، شوهر میخواهد و آنچه شوهر اظهار میدارد، زبان حال زن اوست و زن نیز با همه وجود اظهار میدارد که «جانا سخن از زبان ما میگویی». بدین ترتیب میبینید که تا یکی علاقه معاشرت با خویشاوندان را مطرح میکند، همسر او نیز بر آن صحه میگذارد؛ تا یکی قصد سفر میکند، دیگری نیز همراه او برمیخیزد و وسایل سفر را فراهم میکند، تا مرد قصد خدمت به بینوایی را میکند، زن امکانات لازم برای دستگیری از بینوایان را فراهم میکند؛ و چه خوب است همراهی زن و شوهر و چه زیباست با هم بودن آنها در سفری که به طول تمامی زندگانی آنهاست.
نتیجهای که حاصل میشود آن است که اگر در دوران عقد احساس میکنید که اهداف مشترکی دارید و هر چه که از دوران عقد شما میگذرد، به اشتراک بیشتری در زمینهی هدفها دست مییابید، میتوانید چنین عقدی را به ازدواج تبدیل کنید، زیرا احتمال پایداری آن بسیار فراوان خواهد بود. اما اگر هر چه از دوران عقد شما میگذرد، احساس میکنید که از اشتراک هدفهایتان کاسته میشود و وجه اشتراک زیادی در هدفهای خود ندارید، به احتمال قوی تبدیل چنین عقدی به ازدواج میتواند با عدم موفقیت قرین باشد، لذا جهت اخذ تصمیمی مناسب با یک مشاور خانواده مشورت کنید تا با کمکهای تخصصی او به تدبیر خوبی دست یابید و مؤثرترین راه حل را برای مشکل خود پیدا کنید.
« 3 »
محبّت متقابل
یکی از ملاکهایی که بر اساس وجود آن میتوان به دوام زندگانی دل بست، مسئله وجود محبت است. البته هنری که زوجین باید داشته باشند، این است که بتوانند محبت اولیه را حفظ و نگهداری کنند و رفته رفته بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزایند. انتظار میرود که افراد عادی و طبیعی، پاسخ محبت را با مهر بدهند. آنها که به کمال بیشتری دست یافتهاند، حتی در مقابل بدی دیگران، نسبت به آنها محبت کردهاند. همانند پیامبر| که به عیادت فرد یهودی رفت که همه روزه بر سر مبارک آن حضرت خاکستر میریخت.
آدمی میتواند برای دست یافتن به چنین کمالی تلاش کند و در این راه از اسوهای ارزشمند و متعالی نیز بهره گیرد، لذا در درون انسانها این توانایی هست که خود را به گونهای تربیت کنند که در مقابل بدی دیگران خوبی نمایند. هر اندازه کمالات فرد بالاتر است، توانایی در این زمینه بیشتر است و اگر آدمی به درون خود نگاهی بیندازد، حتی میتواند چنین توانی را بیابد.
سزاوار است که ما در برابر همگان چنین باشیم و قطعاً در مورد خویشاوندان همسر نیز چنین وظیفهای داریم. حقوق خویشاوندی، اعم از نسبی و سببی نیز برتوجه و ارتباط عاطفی بیشتر با آنان میافزاید. پس هم فطرتاً به محبت علاقه داریم و هم باید در جهت رشد و تعالی آن تلاش نماییم و هم خدای متعال ما را به مهربانی فرمان میدهد.
روانشناسان نیز از محبت به عنوان یکی از نیازهای اساسی روانی یاد کردهاند که همگان به آن نیازمندند و تا چنین نیازی تأمین نگردد، سلامت و تعادل روانی آدمی تأمین نمیگردد. اگر فردی به همسر خود در دوران عقد محبت نکند، باید به او آگاهی داد که او با این سردی و بیمهری به تدریج همسر خود را به سوی بیماری سوق میدهد و بعدها در زندگانی خود فرد بیماری را به عنوان همسر دارد که باید از آن مراقبت و نگهداری کند. چه بد و ناپسند است که به جای تلاش برای حفظ سلامت روانی همسر و برخورداری از حیات مشترک همراه با آرامش و زیستن در کنار فردی سالم، با بد رفتاری در هنگام عقد، همسر خود را بیمار سازیم و عمری را با بیماری او سر کنیم و یا خود نیز از بیماری او تأثیر پذیریم و بدین ترتیب فرزندانی بیمار به بار آوریم و آنها را بیمارگون پرورش دهیم. حال اگر دوره بیماری همسر ما کوتاه هم باشد، لااقل دردسر آفرین خواهد بود و خاطره بدی را در ذهن او بر جای خواهد گذاشت و حتی اگر این خاطره بد از ذهن همسرمان زدوده شود، دست کم پشیمان خواهیم شد که چرا ما که میتوانستیم خاطره خوشی را در ذهن او بر جای گذاریم، خاطرهای غمانگیز را پدید آوردیم. به راستی اگر مرد جوانی در دوره عقد برخورد مهربانانهای با زن خود نداشته باشد، زن او با چه امیدی میتواند به خانه او قدم بگذارد و یا اگر همسر مردی مهربان نباشد، او چگونه میتواند با حالتی امیدوار زن خود را به خانه ببرد. پس هنر زن و مرد باید در دوره عقد این باشد که با ارائه مهربانی در همسر خود نسبت به خویشتن کشش ایجاد کند.
حال باید دید که چه عواملی مانع ابراز محبت نسبت به همسر میشود و چگونه میتوان ابراز محبت کرد و یا نشانههای محبت همسر چیست؟ در وهله اول به بیان موانع محبت میپردازیم تا با شناخت آنها بتوانیم نسبت به برداشتن این گونه سدها و موانع اقدام نماییم.
1ـ نگرشهای غلط
وجود نگرشهای غلط یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده میشود که برخی میگویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوء استفاده میکند و یا توقعات او بالا میرود، لذا آنها تلاش میکنند تا به رغم تمایل داشتن به محبت، از اظهار مهربانی نسبت به همسر خود دریغ ورزند؛ آیا این دیدگاه صحیح است؟ در پاسخ باید گفت که شاید محبت بیش از حد به بچههای کم سن و سال آنها را لوس و ننر کند و یا نازپرورده بار آورد که معمولاً هم عوارض محبت بیش از حد، بروز چنین حالاتی در کودکان است، اما این امر در زندگی خانوادگی و در ارتباط به همسر کمتر صدق میکند. اولاً همسر شما کودک نیست. ثانیاً مراد از محبت، ابراز محبت به صورت افراطی نیست و ثالثاً محبت به جا و به اندازه در هر زمان و برای هر کسی و در هر سن و سالی لازم است. رابعاً اگر در جایی همسر شما خواهان چیزی باشد که شما قادر به تهیه آن نباشید، باز هم شما قادر خواهید بود که با کلامی همراه با مهر او را متقاعد سازید و اگر مردی به همسر خود بگوید که من «آن قدر تو را دوست دارم که دلم میخواهد تمامی خواستههای خوب تو را برآورده کنم و تا به حال نیز برای تو تلاشهای زیادی کردهام، اما در دنیا محدودیتهایی وجود دارد که آدمی گهگاه احساس ناکامی میکند»، در این حال این سخن همراه با مهر و محبت را نیز همسر میپذیرد و چون قبلاً نیز مهربانی فراوان دیده است، آن را باور میکند.
برخی هم میگویند اگر با همسر خود مهربان باشیم، از ما حساب نمیبرد، غافل از آن که وقتی زن و مردی مهربان باشند، هر دو حرف یکدیگر را بهتر گوش میدهندو برای یکدیگر احترام بیشتری قائلاندو لذا امکان متابعت از دیگری در طرفین افزایش مییابد. علاوه بر آن حساببردنی که حاصل خشونت همسر و یا ترسیدن از او باشد، به انجام رفتاری ظاهری ختم میشود، اما در غیاب او دیگر چنین چیزی نخواهد بود و یا بدون آگاهی همسر، ممکن است زن فعالیتهای مورد علاقه خود را به انجام برساندو آن را از همسر خویش مخفی بدارد؛ آن هم فعالیتهایی که از ناحیه همسر منع شده ولی به لحاظ شرعی و عرفی انجام دادن آنها ممنوع نیست. تازه اگر علاقه نداریم که همسر ما کار خاصی را انجام دهد، بهتر است به جای خشونت و داد و بیداد، او را با مهربانی همراه با دلیل از انجام آن کار منصرف سازیم و یا عواقب منطقی آن را برایش روشن کنیم. بدین ترتیب او با آگاه شدن از امری سوء و وقوف یافتن بر فرجام بد آن، حاضر به ترک آن میشود و در این حال هم او احساس آرامش میکند و هم مرد و هر دو نیز میزان رضایت بیشتری از یکدیگر دارند و به رشد فکری همدیگر نیز کمک مؤثری کردهاند، چرا که طرفین برای اثبات و یا رد نظر دیگری باید به دلایلی توسل پیدا کنند و این خود موجب پرورش عقل آدمی میگردد،اما وقتی که فرد میخواهد همسر خود را از طریق خشونت از انجام کاری بازدارد، نه آرامش وجود دارد و نه مهربانی و نه استدلال و نه رشد فکری. علاوه بر آنها گاه امکان بروز ضرب و شتم نیز پدیدار شده است که از علاقه آن دو به یکدیگر میکاهد و خاطر هر دو را مکدر میسازد.
عده دیگر میگویند مهربانی نمیبینیم تا مهربانی کنیم.راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در اینجا فرد میتواند برای همسر خود الگوی خوب مهربانی باشد. او باید تلاش کند تا رفتار محبتآمیز را ارائه کند و بدین ترتیب در طرف مقابل نیز شوق محبت کردن را برانگیزد. افراد طبیعی دارای این تمایل بهنجار هستند که در برابر مهربانی همسر خود مهربانی کنند. اما ممکن است شما که در اول دوران عقد، همسر خود را فردی مهربان دیده بودیدو اکنون مهربانی را در او نمیبینید و یا کمتر میتوانید او را مهربان بیابید، بد نیست از خود بپرسید که از من چه رفتاری سر زده است که او چنین واکنشی از خود نشان میدهد؟ یعنی از خود سؤال کنید که مگر ممکن است بدون دلیل، محبت همسرم نسبت به من کم شده باشد؟ شاید کاری کردهام که او از من رنجیده باشد. لذا در اینگونه موارد بد نیست که فرد علل کاهش محبت همسر خود را باز پرسد. او در برابر اینگونه پرسش ممکن است برگردد و بگوید با آن رفتاری که آن روز داشتی، فکر میکنی جایی هم برای محبت کردن باقی میماند؟ همسر در این جا میتواند علت کدورت را یافته و جهت رفع تکدر خاطر همسر خود تلاش نماید. او میتواند این کار را از طریق جبران کردن و یا عذرخواهی نمودن انجام داده و به ماجرا فیصله دهد تا ارتباطِ عاطفیِ قطع شده دوباره برقرار شود و یا اگر هم از ابتدا فردی مهربانی ندیده است تا مهربانی کند، همسر او باید الگویی از مهر باشد، تا به وی مهربانی را بیاموزد.
2ـ بی علاقگی
مانع دیگر ابراز محبت، بیعلاقگی فرد نسبت به همسر خویش است. این مورد در ازدواجهای تحمیلی بیشتر دیده میشود.
یکی از نکاتی که معمولاً در میان عدهای از مردم شایع است، بیان این مطلب است که «محبت بعد از ازدواج پیدا میشود». و عدهای نیز با پذیرفتن آن تن به ازدواجی تحمیلی دادهاند و دیدهاند که اتفاقاً در بعد از عقد نیز چنین مسئلهای تحقق نیافته و لذا چون علاقهای نداشتهاند، به همسر خود نیز محبتی نکردهاند. در اینجا باید گفت که اصل ازدواج تحمیلی غلط است و اگر فردی ناگزیر از انجام چنین ازدواجی بوده و باید در این زندگانی به دلایل خاصی بماند، پس چه بهتر که طوری زندگی کند که در آن مهر و محبتی حاکم شود. البته امکان دارد که در برخی از ازدواجهای تحمیلی هم محبتی پدید آید که موجبات تداوم حیات خانواده را فراهم آورد، اما وجود چنین موارد معدودی مجوزی جهت انجام و یا مباح دانستن ازدواجهای تحمیلی صادر نمیکند، اما اگر انجام ازدواج تحمیلی اجتنابناپذیر بوده است، لااقل کاری کنیم که در زندگانی مشترک خود با رفتار عاطفی و مناسب در ارتباط با همسر، او رنج کمتری ببیند تا هم او راحت باشد و با آرامش ناشی از عدم رنجش، رفتار بهتری با ما داشته باشد و هم خود ما کمتر ناراحت باشیم و بدینترتیب هر دو احساس راحتی کنیم.
3ـ محبت یکسویه
مانع دیگر ابراز محبت انجام محبتی یک سویه بوده است که در اثر محبت ندیدن از طرف مقابل، انگیزه فرد مهربان، از دست رفته و آن چه اکنون بر فضای خانه سایه افکنده است، روابطی سرد و تنشزاست. راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در اینجا بد نیست که از مثالی بهره بگیریم.
همانطور که امواج دریا سنگها را میشکافند و در آن راه مییابند، دل همسر شما که دل انسان است و به مراتب از سنگ نرمتر، تحت تأثیر حالات انسانی شما قرار میگیرد و به هر حال با رفتار مهربانانه شما، مهرانگیز خواهد شد، مشروط بر آن که به سرزنش دیگران توجهی نکنید.
رقّت آب که چون رقیق بودن دلی رئوف است، میتواند حتی بر سنگ اثر بگذارد. آیا کلام نافذ شما که صادقانه از عمق جانتان برمیخیزد، نمیتواند بر روی همسر شما مؤثر باشد؟ پس بیایید چون موج، شوریده باشید و محبت شما چون آب زلال و صاف باشد که نرمی را به دنبال میآرود و برای شما در دل همسرتان جا باز میکند؛ بدین ترتیب پیوند دلها را فراهم میآورد و شما میتوانید به خوبی احساس کنید که زندگانی روی خوب خود را به شما و همسرتان نشان میدهد. با این حال میبینید که وجودی سرشار از محبت، ضمن بذل محبت به دیگری، او را نیز به مهربانی سوق میدهد.
متأسفانه در عصری زندگی میکنیم که همه خواهان آن هستند که مورد محبت قرار گیرند، اما خودشان کمتر به دیگران اظهار محبت میکنند. برای موفقیت در زندگانی مشترک نیازمند محبتی دوسویه هستیم و باید با همسر خود دادوستد عاطفی داشته باشیم.
لذا خوب است آنجا که محبت میبینیم، پاسخ را با مهر بدهیم، بدینترتیب زوجین به نیاز عاطفی یکدیگر پاسخ میدهند و هر دو میتوانند از سلامت و بهداشت روانی به صورت مطلوب برخوردار شوند. از این راه میتوان اقدام مؤثری در پیشگیری از بروز اختلالات عاطفی به عمل آورد و بدین ترتیب سلامت و بهداشت روانی را در خانواده حفظ کرد.
4ـ بیماریهای روانی
مسئله دیگری که میتواند مانعی بر سر راه ابراز محبت باشد، وجود برخی از بیماریهای روانی است که ممکن است بر فرد عارض شود. فرض بفرمایید که خانمی با آقایی دوران عقد را میگذرانند و با یکدیگر مهربان و صمیمی هستند. پس از مدتی یکی از بستگان خانم یا آقا فوت میکند و او در حال گذراندن دورهای است که در روانشناسی به آن «دوره عزا» میگویند. در این حال نمیتواند چندان مهربانی کند و چون گذشته صمیمی باشد و ممکن است همسر او هم که با این مسئله آشنا نیست، احساس کند که همسرش بدون دلیل خاصی نسبت به وی محبت نمیکند و لذا از محبت او نیز کاسته شود و وضعیت را بحرانیتر کند، در حالی که فردی که یکی از نزدیکان خود را از دست داده است نیاز به محبت بیشتری داد، به دلیل تصور غلط همسر خویش کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این امر میتواند آغاز یک فرآیند بحرانی باشد و اگر دوران عزا هم سپری شد و مشکل همچنان ادامه داشت و رفتار همسر بهبود نیافت، این امر میتواند نشانه ابتلای او به بیماری افسردگی باشد که در این حال او نیازمند کمکی بیشتر و محبتی مضاعف است تا به سلامتی بازگردد. در این حال همسر او سه وظیفه دارد: یکی این که بداند که اگر محبت همسر او کم شده است، به دلیل آن نیست که از همسرش بدش میآید، بلکه به دلیل بیماری افسردگی است که او بدان مبتلا شده است، پس وقتی علت اصلی این امر را بداند از همسر خویش گله و شکایت نمیکند. ثانیاً باید بداند که او که دوران بیماری را میگذراند، نیاز به درمان دارد و ثالثاً علاوه بر اینها مهربانی بیشتر همسر را نیاز دارد. بدین ترتیب امید بهبودی وی میرود.
پس در این گونه موارد نباید از بیمهری و یا کم محبتی همسر گلایه کرد، بلکه باید با مراجعه به روانشناس، از او پرسید که در این دوره با همسرم چگونه رفتار نمایم تا او بهبودی حاصل نماید.
میتوان دلایل دیگری برای کمی محبت یافت، اما به ذکر همین موارد بسنده میشود و یادآوری میگردد که روابط محبتآمیز را میتوان چون بخشیدن انرژی محبت به دیگری دانست. یعنی وقتی که مردی به زن خود محبت میکند، به او انرژی محبت میبخشد و او در پرتو برخورداری از انرژی حاصله قدرت پیدا میکند تا به همسر خود محبت کند و متقابلاً به او انرژی محبت را ارائه کند و طبعاً اگر چنین حالتی صورت نگیرد و فقط پیوسته یکی به دیگری محبت کند، انرژی او تحلیل میرود و دیگر نمیتواند با پتانسیل بالایی به همسر خویش مهر ورزد و رفته رفته همچون باتریِ خالیای میگردد که قادر به تولید انرژی نیست. پس باید برای ارسال پیام محبتآمیز، فرستندهای قوی داشت و طرف مقابل نیز باید گیرندهای قوی و کارآمد داشته باشد و مدام جای این دو باید عوض شود. باید سراپا کوشید و محبت طرف مقابل را با عمق جان پذیرفت تا او نیز از محبت کردن دل سرد و مأیوس نگردد؛ بدین ترتیب نه کاستی عاطفی وجود دارد و نه امکان زیادی برای بروز اختلالات عاطفی مشاهده میگردد.
پس اگر روند زندگانی شما به گونهای بود که دیدید در دوران عقد، محبت شما روز به روز فزونی میگیرد و روند زندگی شما رضایت بخش است، و نیز از احساس محبتی که به همسر خود میکنید، رضایت دارید، زیرا پاسخی متقابل میبینید، به نشانه خوبی دست یافتهاید که میتواند تا حدود زیادی از پایداری زندگانی شما حکایت کند.
اما اگر روز به روز که از دوران عقد شما سپری میشود، به تدریج از محبت شما نسبت به همسرتان کاسته میشود و او نیز به شما محبت کمتری میکند، میتوانید با مشورت یک مشاور با تجربه نسبت به حل مشکلات اقدام نمایید و یا در صورت لزوم، از تبدیل چنین عقدی به ازدواج، جلوگیری به عمل آورید. البته باید تلاش اساسی در جهت حل مشکلات و تداوم حیات خانواده باشد و این حدیث پیامبر| هماره آویزه گوشمان گردد که فرمود: «مبغوضترین حلالها در پیش خداوند طلاق است».
« 4 »
حفظ احترام متقابل
شاید دانستن این امر بد نباشد که علل بروز جدایی در برخی از خانوادهها ناشی از مسئله بیاحترامی است. در برخی از خانوادهها مرد بیاحترامی میکند، در خانوادهای دیگر زن و در خانواده بعدی زن و مرد هر دو نسبت به یکدیگر بیاحترامی میکنند. سه حالت دیگر نیز در خانوادهها قابل مشاهده است که در خانوادهای مرد به زن احترام نمیگذارد و در خانوادهای زن برای مرد احترام قائل نیست و در خانواده سوم زن و مرد برای یکدیگر احترامی قائل نمیشوند.
زندگی در سه خانواده دوم قابل تحملتر است. در سه حالت دیگر، صرفاً مرد به زن احترام میگذارد. در خانواده بعدی فقط زن به مرد احترام میگذارد و در خانواده نوع سوم، زن و مرد هر دو احترام یکدیگر را رعایت میکنند؛ حالت سوم در این سه نوع خانواده بهترین حالت ممکن است و پایدارترین نوع خانواده را تشکیل میدهد.
با توجه به آن چه ذکر شد، باید به مسئله احترام اهمیت بیشتری بدهیم، چرا که نیاز به احترام و برخورداری از عزت نفس یک نیاز اساسی روانی است.
کارشناسان یکی از ویژگیهای خانواده بالنده را رعایت احترام زوجین در خانواده دانسته و میگویند در چنین خانوادهای ارزش «خود» بالاست. یعنی فرد احساس میکند که از ارزش بالایی برخوردار است، زیرا دیگران در خانواده برای وی احترام قائلاند. در فرهنگ اسلامی ارزش انسان با ایمان برتر از کعبه وآبروی مؤمن چون خون او محترم است.
حال که عزت و احترام مهم است و خدا آن را از ویژگیهای مؤمنین دانسته و روانشناسان آن را لازمه دست یافتن به شخصیت متعادل و طبیعی میدانند، باید زوجین جوان بدان توجه وافری داشته باشندو سزاوار نیست که آن را به هیچ انگارند و یا به سادگی آن را از بین ببرند. مسئلهای که باید یادآوری کرد آن است که هنر یک زن و مرد آن است که هم حرمت حریم خود را نگه دارندو هم احترام همسر خویش را. آنان که به اهمیت این امر خطیر پی نبرده اند، به راحتی از آن صرف نظر میکنند و حرمت دیگری را به زیر پای مینهند و بدین ترتیب دیگر شیرینی و لطف زندگانی از دست میرود.
اما سؤال این است که چرا باید روابط را محترمانه نگه داشت و چگونه میتوان چنین فضایی را تأمین نمود و چرا گاه احترام از میان میرود؟ در پاسخ باید گفت که وقتی احترام همسر را نگه میداریم، بدین ترتیب گام مؤثری در جهت حفظ بهداشت روانی او برداشتهایم و خود نیز به هنگام زندگی با فردی که از سلامت روانی برخوردار است، از آرامش برخوردار خواهیم شد. پس در رعایت احترام نفعی طرفینی وجود دارد و نکته دیگر آن است که آموزههای دینی بر رعایت حرمت دیگران تأکید فراوان داشتهاند و بدین ترتیب نفع دیگری که عاید ما میگردد، حفظ حرمت ماست. در روایتی چنین آمده است که «دیگران را نیکو مورد خطاب قرار بدهید تا نیکو جواب بشنوید» زیرا آنگاه که بد میگوییم، انتظار نیکو شنیدن، انتظاری عبث است.
و چون همگی علاقه دارند که محترم شمرده شوند، پس نباید کاری انجام دهند که احترام آنان خدشهدار شود، چرا که با شکستن حرمت همسر، در واقع حرمت خود را شکستهاند. باید دانست که رابطه احترام زن و شوهر رابطهای مستقیم و مثبت است، یعنی این دو با یکدیگر همبستگی مثبتی دارند. وقتی که احترام زن توسط شوهر افزایش مییابد، احترام خود شوهر نیز بالاتر میرود و بالعکس. لذا اگر مردی بداند که با شکستن احترام همسر خود در میان فامیل خویش قضاوت منفی آنها را نسبت به خود برمیانگیزد و از احترام خود نیز در نزد بستگان خویش میکاهد، هرگز تن به چنین کاری نمیدهد.
شایان ذکر است، زنی که حرمتش در نزد خانواده شوهر لطمه خورده است، میتواند با رفتار مؤدبانه و حفظ حرمت خانواده شوهر و یا از طریق خدمت به آنها، احترام آنان را برانگیزد و بدین ترتیب حرمت از دست رفته را بازسازی کند.
حُسن دیگری که بر روابط همراه با احترام حاکم است، وجود پایانی خوش در رابطه و ملاقات با همسر است. مثلاً وقتی که مردی در دوره عقد به دیدار همسر خویش میرود و با وی گفتاری مؤدبانه دارد و همسرش هم به او احترام میگذارد، یکی دو ساعتی که با هم ملاقات مینمایند، ملاقات به پایان خوشی میانجامد که در آن رضایت طرفینی وجود دارد. روابطی که به پایانی خوش انجامیده باشد، طرفین علاقه بیشتری برای تکرار آن دارند. گاه علت دیر آمدن مردها در دوران عقد به خانه همسر و یا به تعویق افتادن وقت ملاقاتها آن است که به نوعی احترام مرد زیر سؤال رفته است و بدین ترتیب او انگیزه کمتری برای ملاقاتی سریعتر با زن خود دارد. تکرار چنین مسائلی فضای صمیمانه زندگی را دستخوش بحران میکند.
احترام گذاشتن میتواند به ایجاد فضایی همراه با تفاهم کمک کند. اغلب زن و شوهرهایی که با یکدیگر مؤدبانه برخورد میکنند، دارای تفاهم بیشتری هم هستند. پس اگر زوجین جوان علاقه دارند که تفاهم خوبی بین آنها برقرار باشد، باید کاری کنند که احترام یکدیگر را محفوظ نگاه دارند، زیرا با وجود مسئله احترام، امکان تبعیت زوجین از یکدیگر افزایش مییابد و همین تبعیت طرفینی را نشانه وجود تفاهم میدانند. باید بدانیم که زندگی مبتنی بر تفاهم از دوام و پایداری برخوردار است.
مسئله بعدی که حاصل رعایت احترام است، این است که گفتار مؤدبانه آرامبخش است و تنشزا نیست، حال آن که فردی که مورد بیاحترامی قرار میگیرد، از تنش بیشتری برخوردار میشود و ایجاد تنشهای متوالی، بیماریزاست و به بهداشت روانی طرف مقابل لطمه میزند و او را به سمت بیماری سوق میدهد که قطعاً زندگی کردن با فردی بیمار دشواریهای زیادی را در پی دارد، و در مقابل، با گفتاری مؤدبانه که موجب حفظ عزت نفس همسر میشود، میتوانیم سلامت روانی او را تأمین نموده و خود نیز با زندگی در کنار فردی سالم کمتر دچار تنش شویم. باید به خاطر داشته با شیم که تنش، تنش میزاید و زندگی را به ورطهی ناامنی و ناپایداری میکشاند.
احترام گذاشتن به همسر، توقعات او را تعدیل میکند، بر صبوری او میافزاید، تصویر خوبی از همسر را در ذهن طرف مقابل ترسیم میکند و اعتماد برانگیز است. زندگانی با همسری که ادب را رعایت میکند، شیرین و پرحلاوت است. گاه زوجهای به دلیل آن که همسر مؤدب و محترمی دارد، با ارزیابی درست از وضعیت او، به تعدیل خواستههای خود میپردازد، چرا که از آن دل خوش است که تأمین کمتر خواستهها را احترام گذاشتن همسرش جبران میکند و بدین ترتیب همسر او تحت فشار زیادی قرار نمیگیرد. این امر میتواند نتیجه احترامی باشد که او برای همسر خود قائل بوده است.
نکته دیگر آن است که وجود تصویری خوب از همسر در ذهن فرد میتواند به برقراری روابط بهتر با او کمک شایانی کند، زیرا همسری که طرف مقابل را مورد بیاحترامی قرار میدهد، تصویر بدی را در ذهن همسر خود منتقل میکند. داشتن تصویر خوب از همسر، میتواند عامل امیدواری به زندگانی پُردوام و طولانی باشد و تصویر منفی همسر در ذهن فرد موجب کوتاه گشتن عمر زندگانی میگردد. با داشتن چنین تفسیری از زندگی، افراد گامهای مؤثری برای آن برنمیدارند و همین امر عامل تزلزل بیشتر آن میگردد. پس در دوره عقد که سرآغاز شکل گرفتن و تکامل یافتن تصویر همسر است، باید زوجین جوان تلاش نمایند که اثر تصویر آنان در ذهن همسر نشاطانگیز و امیدوارکننده باشد. چنین تصاویری در ذهن زنان معمولاً پایدارتر و دارای اثربخشی بیشتری است.
اینک سؤال این است که چگونه میتوان روابط را محترمانه نگه داشت؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که برخی در دوران قبل از عقد خوب تربیت نشدهاند و عادت نکردهاند که احترام دیگران را رعایت نمایند. وقتی که فصل ازدواج آنان فرا میرسد، برای این که بتوانند ازدواج کنند، به ظاهر خود را مؤدب نگه میدارند تا ازدواج سر بگیرد. اگر چنین افرادی تلاش کنند که این روابط مؤدبانه را پیوسته ادامه دهند، مشکل زیادی در این زمینه وجود نخواهد داشت، اما متأسفانه همین که ازدواج صورت گرفت، دوباره به روند قبلی بازگشت نموده و به ادای کلمات زشت و ناپسند همت میگمارند و تلخیها آغاز میگردد. حال اگر زن و شوهر جوان بدانند که رعایت احترام همسر چه فوایدی دارد دیگر سعی نمیکنند که حرمت یکدیگر را پاس ندارند.
مسئله دیگر در رعایت احترام آن است که برخی خواهان احترامی یک سویهاند. باید گفت که این خیال خامی است که معمولاً متحقق نمیگردد. در بسیاری از زندگیهای زوجین جوان دیده شده که در ابتدا یکی به شکستن حرمت دیگری پرداخته و طرف مقابل مدتی سکوت کرده و آنگاه او نیز مثل همسر خود عمل کرده است.
امور دیگری چون خلف وعده، عدم صداقت، بیتوجهی به خواست همسر، داشتن توقعات بیش از حد توان از همسر، شوخیهای بیش از حد، عدم محبت او، حضور بیش از حد در دوران عقد در خانواده همسر، عدم تلاش کافی برای کار و یا از دست دادن آن، تکبر داشتن در مقابل وی، خردهگیریهای فراوان از همسر و خانواده او و شکستن حرمت خانواده خود و اموری نظیر آن میتواند موجبات کاهش و یا از دست رفتن احترام را فراهم نماید. چرا که عمل کردن به وعدهها همسرمان را در حالتی قرار میدهد که او نتواند به ما بیاحترامی کند، زیرا مستمسکی در دست ندارد که آن را وسیله بیاحترامی قرار بدهد، اما وقتی خلف وعده میشود، این امر حکایت از آن دارد که فرد برای خود و سخن خودش احترام کافی قائل نیست، پس چرا ما در مقام همسر احترام او را نگاه داریم.
عدم صداقت نیز چنین نتیجهای را در پی دارد و برملا شدن دروغها، به تنزل شخصیت فرد دروغگو منتهی میشود و دیگر کمتر کسی روی حرفهای او حساب باز میکند. در روایات معصومین^ دروغگویی را عامل فضاحت و رسوایی دانستهاند. فردی که رسوا میشود، تا چه حد میتواند حرمت داشته باشد؟
پیامبر اسلام| دروغگویی را نشا نه بیایمانی میداند. زندگی با افراد بیایمان معمولاً بادوام نیست و اگر دوام یابد بیمخاطره نیست.
داشتن توقع بیش از حد که معمولاً همسر قادر به تأمین آن نیست، نیز موجبات عصبانیت او را فراهم میآورد و معمولاً در چنین حالتی فرد کمتر توان حفظ حرمت طرف مقابل را دارد. پس سعی کنیم که در دوران عقد و حتی بعد از آن برآوردی از توانایی همسرمان داشته باشیم. با تنظیم توقعات خود از او، حرمت خویشتن را پاس بداریم؛ او را به سوی پردهدری سوق ندهیم و با پیشه کردن واقعبینی، منزلت خود را حفظ نماییم و بدین ترتیب بر حلاوت زندگی خویش بیفزاییم.
شوخی زیاد نیز به شکستن حرمتها میانجامد. شایان ذکر است که نمیتوان زندگانی خوب و دلانگیزی داشت که در آن شوخی و مزاح راه نداشته باشد، اما آنچه که از اعتبار آدمی میکاهد، شوخی بیش از حد است. علی× میفرماید: «کثرت مزاح آبروی انسان را میبرد». باید توجه داشت که در این گونه موارد تدبیر عاقلانه آن است که برای شوخیها و بذلهگوییها حد و حصری در نظر بگیریم و با پرداختن بیش از حد به آنها احترام خود را از بین نبریم، زیرا اگر بیش از حد شوخی کردیم، همسر ما، حرفهای جدی ما را نیز ممکن است شوخی تلقی کند و یا این که وقتی حرفی جدی را از ما شنید، برگردد و بگوید به تو نمیآید که تا این حد جدی باشی. این ناباوری همسر، چیزی جز دردسر فراهم نمیکند و نتیجه کردار خود ماست. باید اذعان داشت که شوخی در میان مردها رایجتر است تا در میان زنها و از سویی در نظر زنها مردانِ جدیتر، بیشتر میتوانند قابل اتکا باشند. زنها از شوخیهای مردان گلایههای بیشتری دارند تا مردان از شوخیهای زنان.
وجود محبت در دوران عقد، میتواند احترام برانگیز باشد. معمولاً زنان و مردان آنگاه برای همسر خود احترام بیشتری قائلاند که آنها را مهربانتر یافته باشند. انسان علاقه وافری به افراد با محبت دارد و اگر زنی مهربان یا مردی چنین باشد، همسر او کمتر به خود اجازه میدهد که به وی بیاحترامی کند.
حضور بیموقع و بیش از حد در خانواده همسر را در دوران عقد عامل کاهش احترام میدانیم.گذشتگان در توصیه به رعایت حدود رفت و آمدها ضربالمثلی داشتند و میگفتند: «شیرین برو، شیرین بیا»، یعنی در وقتی بیایید که انتظار حضور شما را بکشند و دیدار شما باعث نشاط دیگران بشود و موجب حلاوت در زندگی آنان گردد، نه این که با رفت و آمد بیش از حد موجبات خستگی دیگران را فراهم کنید تا جایی که عدم حضور شما موجب فراغت و آرامش آنان شود و شیرینی و حلاوت زندگی را در غیبت شما بیابند. بنابراین از افراط در رفت و آمد به خانواده همسر در دوران عقد پرهیز نمایید.
تکبر داشتن در مقابل همسر نیز موجبات بیاحترامی را فراهم میآورد، چرا که آن چه میتواند زندگی خانوادگی را مسرتبخش کند، تواضع در مقابل همسر است. و در مقابل، خوب است که زنان در برابر مردان نامحرم تکبر ورزند. همچنین تکبر در مقابل فردی متکبر نه تنها عملی پسندیده است، که بر آن تأکید نیز شده است و آن را عبادت میدانند، زیرا نقش تربیتی و اصلاحی دارد، یعنی باعث میشود که او از تکبر خود دست بردارد، اما تکبر داشتن در مقابل همسر عملی نکوهیده است، چرا که وجود چنین حالتی در کسی، به معنای تحقیر طرف مقابل است و فردی که احساس حقارت کند، نمیتواند به انسان احترام بگذارد، لذا اگر هدف از داشتن تکبر در مقابل همسر، جلب احترام اوست و نیز محترم ماندن، هدف فرد متکبر است، باید گفت که این نقض غرض است و عکس آن هدف را تأمین مینماید.
تواضع موجب عزت نفس فرد متواضع است و برعکس تکبر او گاه موجب بروز احساس حقارت در همسر میگردد که فرد در این حالت یا به همسر متکبر خود چندان احترامی نمیگذاد و یا اگر به ظاهر احترام میگذارد، در باطن بدان اعتقادی ندارد. پس آن چه احترام واقعی را برمیانگیزد، متواضع بودن است که علاوه بر محترم شمردن همسر، علاقه به دیدار وی را نیز فزونی میبخشد و حال آنکه تکبر به سان حاجبی است که مانع دیدار میگردد.
خردهگیریهای فراوان از هسمر و خانواده او و یا شکستن حرمت خانوادهی خود، موجب از دست رفتن احترام میگردد. اگر کسی مدام از دیگری ایراد بگیرد و خردهگیری کند، حرمت خود را میشکند، زیرا هیچ فردی – به جز انسانهای معصوم – عاری از خطا و ایراد نیست. اما اگر وقتی که لب به سخن میگشاییم، در ابتدا به ایراد از همسر خود بپردازیم و خوبیهای او را در نظر نگرفته و از آنها ذکری به میان نیاوریم، همسر ما احساس میکند با طرح مداوم ایرادها، قصد شکستن حرمت او را داریم و او نیز متقابلا به خردهگیری میپردازد. بدین ترتیب تصور شخص ثالثی را که شاهد ماجراست در نظر بگیرید. آیا از نظر او برخورد این دو نفر با یکدیگر بیانگر رابطهای احترامآمیز است؟ قطعا چنین نخواهد بود و لذا برای محترم نگاه داشتن خود، باید از چنین رفتارهایی اجتناب ورزید.
گاه نیز لازم است که انسان خود را به تغافل بزند.پیامبر اکرم| فرمودند: با تغافل کردن از امور جزئی و ناچیز، قدر خود را محترم بدارید. بدین ترتیب فرد میتواند با تغافل نمودن در نزد همسر خود نیز از احترام برخوردار باشد.
برخی از زوجین جوان پس از اتمام خطبهی عقد، با سادهاندیشی خاصی به بیان مشکلات موجود در خانوادهی خود پرداخته و اعضای خانوادهی خود را مورد بیاحترامی قرار میدهند و گاه با انجام چنین کاری میخواهند علاقهمندی به همسر خویش را به اثبات برسانند، چنان که گویی میخواهند بگویند که دیگر آنها از نظر من مهم نیستند و کسی که مهم است توهستی. گاه فرد به دلیل شور و اشتیاق به او نوید رهایی از خانهی بحرانی والدین خویش را میدهد. بدین ترتیب وی از خانوادهی خود شکوه و گلایه میکند و او با این کار چنین فضایی را به ذهن همسر خویش متبادر میسازد که پلهای پشت سر من خراب است و تو باید از من نگهداری و دستگیری کنی. در چنین حالتی اگر طرف مقابل اهل سوء استفاده باشد،چون چنین حالتی را درمییابد، ممکن است ظلم و تعدی روا دارد که این امر در نهایت به نفع گلهکننده نیست.پس هر کس باید خانوادهی خود را محترم بشمارد تا همسرش احساس کند که از خانوادهی ارزشمندی همسر گرفته است و باید احترام او را حفظ کند. اگر دختری در دوران عقد به شوهرش بگوید که پدرم در خانه به من حرفهای رکیکی میزد، به یک معنا میگوید که من با چنین حرفهایی آشنا هستم و حرمت من قبلا در خانه شکسته شده است و مردی که خود اهل احترام گذاشتن نیست، احساس میکند که زمینهی آمادهتری برای احترام نگذاشتن میسر است.
اگر ما روزی در مقابل همسر خود به خانوادهی خویش توهین کنیم، نشان میدهیم که خود ما چندان مؤدب و محترم نیستیم. ثانیا راه را باز میکنیم تا او به خانوادهی ما توهین کند و ثالثا چون از توهین کردن به خانوادهی خود ناراحت میشویم، ممکن است به همسرمان ناسزا بگوییم و او نیز در این حالت ساکت نخواهد ماند و چون جواب بدهد، حرمت ما شکسته میشود. نتیجه آن که احترام ما و خانوادهی ما به دست خودمان است، یادمان باشد که آن را از میان نبریم. باید دانست که با شکستن حرمت دیگران، کسی حرمتشکنان را محترم نمیشمارد پس با توهین به دیگری حرمت او نمیشکند و قدر توهین کننده نیز بالا نمیرود.
پس اگر با سپری شدن ماههای متعدد از دوران عقد درمییابیم که رفته رفته احترام ما نزد همسرمان افزوده میگردد و قدر و منزلت ما رشد و تعالی مییابد، میتوانیم نتیجه بگیریم که در صورتی که چنین عقدی به ازدواج بینجامد، زندگانی ما میتواند دوام و قوام داشته باشد، در چنین حالتی ازدواج بلامانع است و امید پایداری آن میرود. اما اگر هر چه جلوتر میرویم در مییابیم که از حرمت ما کاسته میشود و روز به روز به جای این که شاهد رفتارهای مؤدبانه و احترامآمیز باشیم، روابط همسر را با خود تیرهتر و نابسامانتر میبینیم و احساس میکنیم که در زندگی با فردی فرومایه سروکارمان افتاده است، احتمالا امکان پایداری این زندگانی چندان نیست وحلاوت و شیرینی را در این زندگانی کمتر میتوان چشید.
البته اگر طرف مقابل در روش و رفتار خویش تجدید نظر کند، نتیجهی مناسبی عاید میشود، امّا اگر او در رویهی نامناسب خود تجدید نظر نمیکند ، خوب است که با یک مشاور خانواده مشورت کرده و با راهنماییهای او تصمیم مناسبی اخذ نماییم.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
عشق مثل یک کودک نوپاست و درست مثل هر کودکی نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر مراقب آن نباشید به راحتی نابود میشود و زندگی شما را به خطر میاندازد. ما یاد نگرفتهایم در مورد رفتار با همسرمان آموزش ببینیم بنابراین اشتباه کردن اجتنابناپذیر است. اشتباهاتی که افراد در مورد زندگی مشترک انجام میدهند، معمولا بین تمام زوجها مشترک است. اینها رایجترین اشتباهاتی هستند که افراد در رابطه با همسرشان مرتکب میشوند و با ارتکاب آنها پایههای زندگی مشترک را سست میکنند. این اشتباهها را بشناسید و از آنها اجتناب کنید.
1. خودتان را فدا میکنید
زنان معمولا به راحتی از چیزهایی که در زندگی میخواهند میگذرند. آنها آمادگی این را دارند که نقش یک آدم وابسته به شوهر را بازی کنند و زندگیشان را وقف سرویس دادن و حمایت از همسرشان کنند. در حالی که زن باید یک شریک کامل و برابر در ازدواج باشد. زنها عادت کردهاند از همسرشان تبعیت کنند و به جای خواست خودشان به خواست همسرشان تن دهند. همین موضوع به مرور آنها را از زندگی ناراضی خواهد کرد. درون این زنها بعد از مدتی پر از خشم ناگفته از همسر میشود. آنها فکر میکنند همسرشان زندگی آنها را کنترل میکند درحالیکه آنها خودشان آن شرایط را ایجاد کردهاند.از گوشهای که برای خود درست کردهاید بیرون بیایید.
شما باید حقوق مساوی برای خود و همسرتان در زندگی در نظر بگیرید. در زمینههای مختلف مثل کارهای خانه، وظیفه پدر و مادری و حتی برنامهریزی برای تفریحات درست به اندازه همسرتان صاحبنظر باشید و در این تصمیمات با هم شریک شوید. در زندگی برای پیشرفت خودتان انرژی بگذارید و برنامههای شخصی تدارک ببینید. این کار باعث میشود کمتر از همسرتان ناراضی باشید و با او درگیر شوید. مطمئن باشید او هم از پیشرفت شما خوشحال خواهد بود.
2. انتظاراتتان را واضح بیان نمیکنید
زوجین باید از همان ابتدای ازدواج انتظارات خود درباره مسائل مختلف زندگی را به طور واضح بیان کنند. جمله رایج «عزیزم هر چه تو بگویی» در ابتدای ازدواج برای زوجها سم است. شما باید تمام انتظاراتی که از همسرتان دارید را واضح و روشن بیان کنید و درباره آنها با همسرتان حرف بزنید. تقسیم کارهای خانه، خرج و برج و تربیت فرزندان و سایر کارهای مشترک باید بین دو نفر واضح باشد تا جلوی اختلافات بعدی گرفته شود. شما لازم است با هم حرف بزنید. اگر توقعی از همسرتان دارید آن را در مراحل اول به طور واضح و بدون عصبانیت بیان کنید حتی اگر فکر میکنید انتظارتان غیر منطقی است درباره آن با همسرتان حرف بزنید و اجازه دهید او شما را قانع کند.
3. همسرتان را نمیشناسید
به همسرتان فکر کرده و رفتارهایش را آنالیز کنید و درباره آنها به نتیجه برسید. اگر باهوش باشید بعد از مدتی میتوانید بفهمید هرکدام از رفتارهای او چه معنایی دارد. اگر انتقادهایش را در قالب شوخی بیان میکند، اگر وقتی بیحوصله است حرف نمیزند، اگر دوست دارد وقتهایی تنها باشد شما باید در جریان آن باشید. زنها و مردها مثل هم فکر و عمل نمیکنند. شما باید از روی نگاه کردن همسرتان بفهمید چه مشکلی دارد. اگر رفتار او را نمیپسندید میتوانید در یک شرایط متعادل درباره آنها بحث کنید. بعضی از رفتارهای مردها ممکن است برای زنها آزاردهنده باشد اما این از داشتن سبکهای مختلف ارتباط بین زوجین میآید. اگر لازم است درباره مردها و زنها و روابطشان بخوانید. کتابهای زیادی در بازار وجود دارد که میتوانید به آنها رجوع کنید. اگر باز هم به مشکل برخوردید، میتوانید از مشاوران ازدواج کمک بگیرید. این مسائل اصلا کماهمیت نیست. بهتر است آنها را حل نشده رها نکنید.
4. محبتکردن را فراموش کردهاید
بعضی از زنها مخصوصا بعد از بچهدار شدن توجهی که ابتدای ازدواج به همسر خود داشتند را فراموش میکنند. آنها فراموش میکنند باید با الفاظ محبتآمیز، تماس چشمی، در آغوش گرفتن و نشانههای دیگر توجه و محبت به همسرشان را ابراز کنند. گفتن جملات ساده محبتآمیز مثل «موافقم»، «چه نظر خوبی» و جملاتی مثل این میتواند اعتماد به نفس را به همسرتان برگرداند. محبت از جمله چیزهایی است که باید مدام یادآوری شود. اینکه شما اول ازدواج به همسر خود ابراز محبت کردهاید دلیل نمیشود دیگر آن را یادآوری نکنید. مردها برخلاف چیزی که فکر میکنید، نیاز به محبت، مراقبت و توجه دارند و بدون آن احساس خوشبختی نخواهند کرد.
5. طعنه نزنید
هنگام دعوا و عصبانیت ممکن است افراد چیزهایی را به زبان بیاورند که در حالت عادی آنها را نمیگویند. حرفهایی که در دعوا زده میشود ممکن است تا همیشه در ذهن همسر شما بماند. مواظب باشید هیچوقت و در هیچ شرایطی به همسرتان طعنه نزنید و نقطه ضعفهایش را به رویش نیاورید. توهین کردن به او، تواناییها و خانوادهاش بدترین اشتباهی است که در زندگی زناشویی میتوانید مرتکب شوید. از بین رفتن اعتماد به نفس همسر شما به هر دوی شما آسیب خواهد رساند. اگر فکر میکنید به اندازه کافی به خودتان مسلط نیستید، بهتر است هنگام عصبانیت از هم دور بمانید. بهعلاوه یادتان باشد بعضی از شوخیها ممکن است همسر شما را ناراحت کند. اگر همسرتان اضافه وزن دارد لازم نیست مدام این موضوع را به او یادآوری کنید.
6. منصف نیستید
همسر شما مهمترین عضو خانواده شماست. شادی او شادی شما و موفقیت او موفقیت شماست. شما دشمن هم نیستید و نباید دنبال گرفتن سهم بیشتری از زندگی هم باشید. به جای اینکه سعی کنید برنده بحثهای خانوادگی باشید، سعی کنید منصف بمانید و به جای پیشبرد هدف خودتان به بهتر کردن رابطه فکر کنید. معمولا ما عادت داریم فقط بدیها را گوشزد میکنیم اما گفتن خوبیها مهمتر است. اگر همسر شما کار خوبی انجام داده از او تقدیر کنید. نشان دهید تلاشهای او را در زندگی میبینید و از آنها قدردان هستید. این کار باعث میشود همسرتان اعتماد به نفس داشته باشد و علاوه بر این بتواند شما را بهتر بشناسد و بفهمد از چه خوشتان میآید و از چه بدتان.
7. زیادی سورپرایز نکنید
بعضی از مردها دوست دارند همسرشان را شگفتزده کنند. این کار در مورد گرفتن یک مهمانی برای تولد یا خرید یک هدیه کوچک عالی است. اما بهتر است از موارد بزرگتر از آن صرفنظر کنید. اگر یک ماشین بخرید و همراه آن به خانه بیایید مطمئن باشید همسر شما اصلا خوشحال نخواهد شد. در این شرایط زنها فکر میکنند چیزی از آنها مخفی شده و اعتمادشان به شما کمرنگ میشود. آنها فکر میکنند شما چیزهای بزرگ دیگری هم برای مخفی کردن از او دارید و در ارتباط با شما احساس ناامنی میکنند.
8. صادق نیستید
دروغ میتواند به راحتی به هر رابطهای آسیب برساند. کافی است همسر شما متوجه دروغی که به او گفتهاید بشود تا برای همیشه اعتماد خود را نسبت به شما از دست بدهد حتی پنهان کردن مسائل هم در برخی موارد باعث از بین رفتن اعتماد میشود. اگر همسر شما دوست ندارد با فرد خاصی رابطه داشته باشید، راهش این نیست که پنهان از او این کار را انجام دهید. به جایش با او حرف بزنید و او را متقاعد کنید. حرفهای او را هم بشنوید، شاید واقعا حق داشته باشد.
9. حساب-کتاب میکنید
خیلی خوب است که کارهای خانه را منصفانه بین خود قسمت کنید. شستن ظرفها، آشپزی، تمیز کردن خانه و .... مخصوصا در جوامع امروز که زنان هم مثل مردان کار میکنند. اما حساب و کتاب کردن ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. اینکه دائم به این فکر کنید که کدام کارها را شما و کدامها را همسرتان انجام داده است. شما خواهر و برادر یا همخانه نیستید. از خودگذشتگی لازمه زندگی مشترک است. حساب و کتاب و نمره دادن باعث میشود رابطه شما از روال طبیعی خارج شود و دائم به مشکل بخورید. به جای طبقهبندی کارها به این شکل بهتر است شرایط یکدیگر را در نظر بگیرید. شاید لازم باشد همسرتان گاهی اوقات وظایف شما را تقبل کند و گاهی شما این کار را برایش انجام دهید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
قابل توجه کلیه بازدید کنندگان از سایت، دانشجویان، کارکنان ادارات و....
اگر می خواهید از تازه ترین اطلاعات علمی با خبر شوید...
اگر می خواهید برای تحقیقاتتان از منابع معتبر استفاده کنید...
و اگر می خواهید مقاله مروری تهیه نمایید...
به سایت زیرمراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com/
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از دستورات موکد دین مبین اسلام و یکی از مهم ترین آداب اجتماعی"صله رحِم" است که با عمل صحیح به آن، ریشه بسیاری از کمبودها و نیازهای اجتماعی از بین میرود.
صله رحم یعنی رسیدگی و احسان به افرادی که با انسان، مادرِ مشترک داشته باشند ـ یعنی رابطه نسبی داشته باشند ـ مانند عمو، عمّه، دایی، خاله و فرزندان آنها.
امام صادق(ع) فرموده اند: "صله رحم کن، حتی اگر با دادن یک لیوان آب به نزدیکا نت باشد. بهترین صله رحم بازداشتن خویش است از آزار آنها."
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: "صله رحم کنید حتی اگر به سلام کردن باشد".
امام حسین(ع) فرموده است: "هر کس میخواهد اجلش به تأخیر بیفتد و روزیاش زیاد شود، صله رحم کند."
رسول خدا(ص) فرمودند: مردی فقط از عمرش سه سال مانده، ولی صله رحم میکند و خداوند سی سال به عمرش اضافه میکند؛ و مردی از عمرش سی سال مانده، اما قطع رحم میکند و خداوند سه سال او را زنده نگه می دارد؛ که "بحمدالله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب" ـ (رعد/39) ـ یعنی خداوند هر چه را که بخواهد محو می کند و هر چه را بخواهد، ثابت میگرداند؛ و در نزد اوست حقیقت کتاب.
و نیز فرمودند: "نیکی به پدر و مادر و صله رحم حساب روز قیامت را آسان میگرداند".
امام صادق(ع) فرموده اند: ای میسّر! گمان میکنم تو زیاد به اقوامت رسیدگی میکنی؟ میسّر گفت: بله؛ من وقتی در بازار کار میکردم و دو درهم مزد میگرفتم، یک درهم آن را به عمّهام میدادم و یک درهمش را به خالهام. امام فرمودند : به خدا قسم اجل تو دو بار فرا رسید، ولی هر بار تأخیر افتاد.
قطع رحم به معنای رسیدگی نکردن و محبت نداشتن نسبت به نزدیکان است، و از نظر شرعی امر بسیار ناپسندی به شمار میرود؛ به طوری که در روایات چنین آمده است: "اگر نزدیکان شما ارتباط خود را با شما قطع کردند، شما وصل کنید؛ زیرا گناه قاطع رحم بسیار عظیم است".
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "صله کنید با ارحام خود، گرچه آنها با شما قطع کرده باشند."
رسول خدا فرمود: "جبرئیل(ع) به من خبر داد که بوی بهشت از فاصله هزار سال راه شنیده میشود، ولی عاق والدین و قاطع رحم و مرد سالخورده زناکار آن را نخواهند شنید(یعنی این عده به این اندازه از بهشت دورند!)."
بله خداوند بهشت را آفرید و آن را خوشبو ساخت و بوی بهشت تا هزار سال راه میرود؛ ولی عاق والدین و قاطع رحم آن بو را نمیشنوند.
کنیز امام صادق(ع) می گوید: امام در بستر بیماری و شهادت افتاده بود و گاهی از هوش میرفت. یک بار که به هوش آمد، فرمود به حسین بن علی بن علی - که پسر عموی پدر امام بود - هفتار دینار بدهید؛ و به فلانی، فلان مقدار و به فلانی، فلان مقدار بدهید. به امام عرض کردم: آیا به مردی بخشش میکنید که میخواست شما را به قتل برساند؟! امام فرمود: آیا میخواهی من از آنها نبا شم که خداوند توصیف کرده است: "و کسانی که بنا به امر خدا صله می کند، و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب بیمناکند؟!"
در روایت است که "اگر برای نیکی به پدر و مادرت مجبور باشی راهی به درازای دو سال را بپیمایی، برو و این نیکی را انجام ده، و برای صله رحم هم تا یک سال راه را طی کن".
شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: من اقوامی دارم که به آنها احسان میکنم ولی آنها مرا اذیّت میکنند. می خواهم دیگر کاری به آنها نداشته باشم. امام فرمودند: "در این صورت خداوند همه شما را رها می کند". عرض کرد: پس چه کنم؟ امام فرمود: "به آن کس که تو را محروم ساخته بخشش کن، و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند، و آن را که به تو ظلم کرده ببخش؛ و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود".
رسول خدا فرمودند: "آیا میخواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟"
گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: "اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده ببخشاید. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند."
به رسول خدا عرض کردند: بهترین صدقه کدام است؟ فرمود: "صدقه به خویشاوندی که دشمنی شما را در دل داشته باشد. پس صله رحم به خویشان، عام است و حتی بدخواهان را نیز شامل میشود."
البته مواردی هم وجود دارد که قطع رحم اجازه داده شده است؛ مثل مواردی که ارتباط فامیلی با انسان کافر و مشرک یا منافق موجب تأثیرپذیری انسان و افتادن به وادی خطرناک کفر و شرک و انحراف می گردد؛ مواردی که رفت و آمد با فامیل آلوده و گنهکار موجب تایید اعمال وی در دید دیگران و جذب سایرین به وادی گناه میشود.
با این حال، قطع رحم غلط است و در این موارد به حداقل رابطه باید کفایت کرد، نه قطع کلی؛ مثلاً یک احوالپرسی تلفنی سالیانه ضرری ندارد.
صله رحم با فامیل درجه یک ـ مثل عمو، عمه، خاله و دائی ـ واجب و با بقیه مستحب مؤکد است.
برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید.("بحارالانوار"، ج 74، از صفحه 87 تا 139).
جهت خرید مقالات جامع و کامل پزشکی،بهداشتی و اجتماعی و...
فقط با پرداخت 500 تا 2000 هزارتومان به آرشیو خرید مقالات سایت مراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برخی مردهای متاهل یک وجه مشترک دارند که برای انجام آن تلاش زیادی هم میکنند. این وجه مشترک فریبکاری است.
این مردهای تنوع طلب در پی روابط خارج از ازدواج هستند و سعی می کنند خود را مجرد جلوه دهند و متاسفانه بسیاری از خانم ها براحتی دروغهای آنها را باور کرده و ناخواسته خود را درگیر چنین روابطی میکنند و وقتی در نهایت متوجه متاهل بودن طرف مقابل می شوند دلشکسته و سرخورده میشوند. در زیر به مواردی اشاره میکنیم که نشان میدهد مردی که با او وارد رابطه شدهاید متاهل است.
پولی برای اینکه شما را شام بیرون ببرد ندارد زیرا همسرش همه پولهای او را کنترل میکند
احتمالاً خانوادهای را تحت حمایت دارد که شما از آن بیاطلاع هستید. احتمال اینکه ازدواج کرده باشد بسیار زیاد است. ممکن است شما را به مکانی ببرد که ادعا میکند برای خودش است یا اجاره کرده است. اما ممکن است فریبتان داده باشد و آن مکان متعلق به دوست او باشد.
از چند خط تلفنهمراه استفاده میکند و احتمالاً شمارهای که به شما داده سیمکارت اعتباری است
نسبت به آقایانی که از چند خط تلفن همراه استفاده میکنند کمی بیشتر نگران شوید. این میتواند نشانه این باشد که پشت سر شما اتفاقات عجیبی میافتد که شما اطلاعی از آن ندارید. ممکن است خط ثابت او متعلق به خانواده یا همسرش باشد. او هیچوقت اطلاعات دقیقی نسبت به خانوادهاش به شما نمیدهد یا وقتی بعضی ساعات خاص با او تماس میگیرید پاسخگوی شما نیست یا شما را از سرش باز میکند.
دروغش را رو میکنید
کمی درمورد او تحقیق میکنید و به بعضی دروغهای او پی میبرید. متوجه میشوید که همه چیزهایی که از او سوال میکنید را انکار میکند اما قطعاً میدانید که صحت دارد. شناسنامهاش که در آن ازدواجش ثبت شده را پیدا میکنید اما طلاقی برای او به ثبت نرسیده است. این نشان میدهد که او هنوز به همسرش متعهد است.
فقط زمانهای مشخصی میتواند با شما تلفنی صحبت کند
خانمها، اگر عادت دارد فقط در ساعتهای عجیبی با شما صحبت کند، معنیاش این است که یک جای کار میلنگد. اگر میگوید بخاطر مشغله کاریاش فقط میتواند نیمهشب با شما حرف بزند، گول نخورید. هر مردی که ازدواج نکرده باشد، میتواند طی ساعتهای عادی روز با شما حرف بزند.
بعضی وقتها که به او زنگ میزنید پاسخ نمیدهد
وقتی میگوید که وقتی به او زنگ زدید پیش مادرش بوده و به همین دلیل نمیتوانسته صحبت کند، باور نکنید. مطمئناً چیزی را از شما پنهان میکند، مخصوصاً اگر خودش هم فقط سر ساعات غیرعادی به شما زنگ میزند. میتوانید هر سوالی که داشتید از او بپرسید اما مطمئناً انکار خواهد کرد، مگراینکه مدرک درست در دست داشته باشید. کسی که تلفن شما را پاسخ نمیدهد، مطمئناً شما را فریب داده است و پای یک شخص سوم وسط است.
نداشتن عکس و اطلاعات پروفایل درصورتیکه اینترنتی با او آشنا شده باشید
برخی از مردهای متاهل در سایتهای دوستیابی اینترنتی، عکسی روی پروفایل خود نمیگذارند اما اگر بخواهید عکسشان را برایتان ایمیل میکنند. دلیل آن این است که نمیخواهند کسی از حضور آنها در این سایتها مطلع شود.
فقط از طریق ایمیل یا پیامک با شما تماس برقرار میکند
خیلی از افراد این روشهای ارتباطی را ترجیح میدهند. اما اگر این تنها روش ارتباطی آنها باشد، قطع بر یقین مشکلی وجود دارد. یک فرد متاهل میتواند خیلی راحت از طریق اینترنت یا پیامک با شما ارتباط برقرار کند اما صحبت کردن تلفنی برای او مشکل خواهد بود.
هیچگاه شما را با خانواده یا دوستان خود آشنا نمیکند
مردان متاهل معمولاً دوستدخترشان را به کسانی که همسرشان را میشناسند معرفی نمیکنند.
هیچوقت آدرس خانه اش را به شما نمی دهد
اگر آدرس خانهاش را به شما نمیدهد، نشانه هشدار مهمی است. خیلیها این بهانه را میآورند که از نظر خانوادگی مشکل دارند و نمیتوانند شما را به خانهشان دعوت کنند. اما خیلیوقتها این بهانه واقعیت ندارد و مشکل جای دیگری است.
میگوید متارکه کرده است
مردان متاهل معمولاً ادعا میکنند که متارکه کردهاند نه اینکه قانوناً طلاق گرفته باشند. کاری که شما باید بکنید این است که از آنها بخواهید هر زمان به طور قانونی از همسرشان جدا شدند با شما تماس بگیرند.
هیچوقت شما را به مکانهای عمومی نمیبرد
اگر هیچوقت شما را بیرون نمیبرد، ممکن است پول کافی نداشته باشد یا برای بیرون رفتن تنبل باشد؛ اما ممکن است موضوع چیز دیگری باشد و بخاطر متاهل بودن نخواهد کسی شما را با او ببیند.
اگر رابطهتان از راه دور است، فقط وقتی در شهر شماست با شما تماس برقرار میکند
اگر وقتی در خانه است ناگهان گم میشود و هیچ خبری از او به دستتان نمیرسد، نشانه یک مشکل جدی است.
هیچوقت شما را در لیست دوستان اینترنتیاش در شبکههای اجتماعی اضافه نمیکند
اگر مدتی است با او رابطه دارید اما شما را به لیست دوستانش اضافه نکرده است، احتمالاً چیزی را از شما پنهان میکند.
در روزهای تعطیل و آخرهفتهها کاملاً ناپدید میشود
اینکه به همسرش بگوید آخرهفتهها را باید کار کند تا بتواند با شما وقت بگذراند برای او قطعاً سختتر خواهد بود.
اگر شما هم نشانه ای سراغ دارید می توانید آنرا در بخش نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
بدون تردید دوران اول زندگی مشترک به دلایل متعدد دارای حساسیتهای زیادی است. از طرفی زوجین نسبت به روحیات هم شناخت کافی ندارند و از سویدیگر خانوادهها هم همواره درحال ارزیابی این زندگی نوپا بر اساس ایدهآلهای خود که معمولا به دلیل تعلق خاطرشان به فرزند تازه متاهل شدهشان است، هستند.
از سمت سوم هم زن و مردی که به تازگی تشکیل زندگی دادهاند از تجربه کافی برای حل مشکلات برخوردار نیستند و معمولا بر آتشهای کوچک و بزرگ پدید آمده، نفت و بنزین احساسی عمل کردن میریزند و حتی همان هفتههای اول و ماههای اول به این نتیجه میرسند که ازدواج ما از اول اشتباه بوده است و بیجهت نیست که در سه سال اول زندگی پدیده پرآسیب طلاق شکل میگیرد.
به همدیگر مهلت بدهیم
زندگی مشترک پهنه وسیعی از فرصتهاست که زوجین با آرامش و حساب شدگی، مشکلات را پایان کار نمیدانند بلکه آنها را بهانه و فرصتی برای آغاز جدید میدانند و با همدلی و همکوشی درصدد حل آنها برمیآیند و به هیچ وجه واقع بینی خود را قربانی ایدهآلنگری نمیکنند.
مشکلاتمان را خودمان حل کنیم
یکی از مهارتهای مهم در آغاز زندگی حل مسائل توسط خود زوجین است. زیرا زن و شوهر بهتر از هر کسی به موضوع آگاهی دارند و اکثر مسائل بیشتر به تفاوت سلایق و عرفهای زوجین است. از سویی اطرافیان ممکن است از نگاه و تجربه خودشان یا مثلا از سر محبت نسبت به فرزند پیشنهادی ارائه دهند که مناسب نیست.
از تفاوتهای جنسیتی و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر بیشتر آگاه شده و به آنها احترام بگذاریم. یک زوج موفق میداند که تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال. تا بدین وسیله تناسب بیشتری میان آنان، در زندگی مشترک ایجاد شود. زوجیت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگ آرامش در درون خانواده است. درنتیجه همسران باید با مطالعه و افزایش آگاهی از تفاوتهای جسمانی و روانشناختی یکدیگر، به مرور زمان شناخت خود را از حساسیتها و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر افزایش دهند و با آنان برخوردی شایسته نمایند.
با یکدیگر گفتگو کنیم
با هم صحبت کنید. این مهارت یکی از عوامل بسیار مهم در ارتباط موثر و رفع مسائل و مشکلات زندگی است. این امر، همچون کلیدی، بسیاری از درهای صمیمیت را به روی زوجین باز میکند و هنری است که از طریق آن میتوان از کاهش محبت و سوء تفاهم در زندگی مشترک پیشگیری نمود. در یک گفتگوی صحیح بایستی هر فرد برای برقراری ارتباط کارآمد مهارتهایی را در خود ایجاد نماید، که در ذیل به آنان اشاره میشود:
اینگونه سخن بگوییم
*ابتدا در خصوص سخن مورد نظر تامل کنید.
*به نرمی و تواضع همراه با خوشخویی، در فضای مهر و محبت و نه خشم و عصبانیت سخن بگویید.
*از سخن بیهوده گفتن و پرگوئی بپرهیزید و در موضوع مشکلتان حرف بزنید.
*اگر لازم است که در خصوص موضوع مورد نظر مفصل سخن به میان آید بایستی موقعیت و شرایط بیان سخن اثرگذار فراهم شده باشد.
*سعی کنید تا حدامکان سخنان را کوتاه و مفید مطرح کنید.
*برسخنتان تسلط لازم را داشته باشید و آنان را شمرده بیان کنید.
*سخنتان همراه با نرمی باشد و آن را در قالبی نیکو «براساس موقعیت مورد نظر» آراسته نمایید.
*از سخنان زشت که روش انسانهای خود باخته است جدا پرهیز نمایید.
*عاقل باشید و اگر موضوعی است که برایتان مهم است که مطرح شود، نترسید و با درایت آن را بیان کنید.
*مراقب باشید که با حفظ آرامش و تدبیر از شیوهی نامناسب یا کلماتی که باعث سوء برداشت میشود پرهیز نمایید.
* به دقت به سخنان طرف مقابل گوش دهید و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید.
*از مجموع سخنانتان در پایان، یک جمعبندی و نتیجهگیری روشن داشته باشید.
اینگونه سوالات بپرسیم:
*به همسرتان بگویید که به او اطمینان دارید و با پاسخ سوالی که در ذهن شما ایجاد شده، به نشاط و آرامش میرسید.
*آن را شایسته و درست مطرح کنید چرا که پرسش خوب، نیمی از آگاهی را برای شما فراهم میسازد.
*هدف از پرسیدنتان فهمیدن و درک حقیقت باشد نه برای آزردن و درمانده کردن طرف مقابل.
*درباره مسائل بیفایده از همسرتان سۆال نکنید. از لقمان پرسیدند: دانائی و حکمت تو چیست؟ گفت: از چیزی که به آن نیاز ندارم سوال نمیکنم و به آنچه بیهوده است نمیپردازم.
*در مورد پارهای موضوعات که پاسخ صریح آن باعث شرمندگی میشود خودداری شود.
اینگونه گوش کنیم
*اشتیاق خود را نسبت به شنیدن مسائلی که برای زندگی و خصوصا همسرتان مهم است، نشان دهید.
*پس از گوش کردن به تغییرات مفیدی که لازم است ایجاد شود عمل کنید! یادتان باشد این امر نشانه اهمیت دادن شما نسبت به همسرتان است و باعث افزایش حس اعتماد محبت در روابط میشود.
*خوب به سخن همسرتان گوش کنید و پیش از آنکه مفهوم مدنظر او را به درستی نیافتهاید قضاوت نکنید.
*از عواملی که سبب عدم تمرکز بر روی سخن همسرتان میشود پرهیز کنید.
*در برابر سخن همسر خود فروتن و صبور باشید و به سخن او دل دهید.
داشتن یگ گفتگوی صحیح
*صحبتتان را در موقعیتی مناسب و اثرگذار با همسرتان مطرح کنید
*سخنانتان را بگویید نه با هدف اثبات نظر خودتان، بلکه با این هدف که حق و حقیقت را متوجه شوید.
*دنبال این نباشید که حق توسط شما حتما باید آشکار شود بلکه اگر متوجه شدید خطا با شما بوده بپذیرید، خدا را شکر کنید و از همسرتان تشکر کنید.
*سعی کنید صحبتهایتان درباره واقعهای مهم که اتفاق افتاده یا به زودی روی خواهد داد باشد.
*با یکدیگر در خلوت و مکان مناسب گفتوگو کنید.
*اجازه دهید همسرتان دلایل خود و سوالاتی را که در ذهن دارد با آزادی و آرامش بیان کند.
*در بین سخنان همسرتان به دنبال مطالبی باشید که شما را به حقیقت نزدیک میکند.
*هدفتان خیرخواهی باشد. و منطقی و خالی از هرگونه تعصب و لجاجت با همسرتان گفتگو کنید.
*از «جدال» که زور گفتن و قبول نکردن حق و دلایل منطقی است دوری کنید زیر باعث میشود احترامتان را از دست بدهید.
مشورت کنیم
خود محوری در زندگی مشترک باعث کاهش محبت و نشاط در خانواده میشود. رسول رحمت (ص) مردی را که نسبت به همسرش خودمدار باشد و با تبختر رفتار کند دشمن خدا معرفی میکند. یادمان باشد هیچ چیز مانند خودمداری روابط میان همسران را تیره نمیسازد و زمینه تفاهم را از بین نمیبرد. همچنین برخی امور از حساسیت و ظرافتهای خاصی برخوردار است که با توجه به تجربه کم زوجین جوان بایستی در اولین فرصت با فردی دیندار ، عاقل با تدبیر و امانتدار مشورت کرد.
زبان نگه داریم
در اوایل زندگی مشترک به دلیل آگاهی کمی که زوجین و بستگان آنان نسبت به یکدیگر دارند ممکن است از سر دلسوزی، بستگان سخنانی را نسبت به همسر ما بیان کنند که بازگویی آنها سبب دلخوری و فاصله در ارتباطات خانوادگی شود. دراین زمینه ضرورتی ندارد این صحبتها به همسر انتقال داده شود، بلکه اگر آن مطالب برای رشد زندگی موثرند بدون ذکر نام فرد در موقعیت مناسب با شیوهای درست با همسر مطرح گردد.
لجاجت را کنار بگذاریم
در یک ارتباط موثر زوجین باید از یکدندگی و اصرار بر نظر خود به جد پرهیز کنند و در مقابل برای حل مسائل زندگی، منش حقگرایی و خطاپذیری را داشته باشند. اگر میخواهید در زندگی مشترک، آرامش و نشاط داشته باشید با ترک لجبازی به این امر کمک خواهید کرد.
از یکدیگر عیبجویی و سرزنش نکنیم
در زندگی خانوادگی، زن و مرد بایستی بدیهای یکدیگر را نادیده بگیرند. نقص زن، نقص مرد است و نقص مرد، نقص زن است و باید در روابطمان، نقصپوش باشیم. همچنان که قرآن زن و مرد را لباس هم معرفی کرده است.اگر خواهان محبت و حل مسائل در خانه هستیم باید منفیباف نباشیم. اگر به اشکال یا نقصی در طرف مقابلمان رسیدیم؛ نباید نگاه نقطهای داشته باشیم و تمام تمرکزمان را به آن معطوف کنیم بلکه آن را در کنار خوبیها و قوتهای او ببینیم و گاهی به نقصها و عیوب خودمان هم توجه کنیم تا بتوانیم از سرزنش کردن و عیبجو بودن فاصله بگیریم.
خشونت نورزیم
ملایمت، مبارک و خشونت، شوم است. هرگاه خداوند برای خانوادهای خیری بخواهد، ملایمت را وارد آن خانواده میکند؛ زیرا ملایمت، هیچگاه با هیچچیز همراه نمیشود؛ مگر این که آن چیز را زینت میبخشد و خشونت ، هرگز با چیزی همراه نمیشود، مگر این که آن چیز را زشت میکند. آیا بهتر نیست با رافت و ملایمت از سنگینیبار مشکلات زندگی بکاهیم؟
جایگاهی که مرد انتظار دارد
بالاخره دو نفر هر چهقدر هم با هم همدل و همراه باشند، در پارهای موضوعات اختلاف نظر دارند و دیدگاهشان متفاوت است. در این شرائط به ویژه اگر موضوع مهم باشد و گریزی از تصمیمگیری نباشد، عاقلانه این است که پس از مشورت، مسئولیت تصمیم نهایی به عهده شوهر باشد و خانم علیرغم عدم تمایل قلبی، در عمل با نظر شوهرش همراه شود و به او تکیه کند. هر چند دلایلی از نظر او وجود داشته باشد که اینگونه تصمیمگیری نشود.
احترام و اعتماد متقابل
اگر زوجین چه در محیط خانه و چه در جمع دوستان و فامیل همواره احترام همدیگر را حفظ کنند و پشتیبان همدیگر باشند، هم اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزایش مییابد و هم هیچکس به خود اجازه دخالت در زندگی آنان را نمیدهد. یادمان باشد صمیمیت زوجین همراه با حفظ حریم و رعایت ادب، یکی از مهمترین مهارتهای رفتاری برای حل مشکلات زندگی زناشویی است.
اهل رفق و مدارا باشیم
رفق به معنای نرمی و سازش کردن است و مدارا رفتاری برخواسته از درایت و فهم متناسب با توان فرد است تا او را از جایی که فعلاً قرار دارد به نقطه مطلوب برسانیم. این موضوع یک ضرورت عقلی برای زیستن است. زیرا همانگونه که انسانها از نظر بیولوژیکی و فیزیولوژیکی متفاوتند؛ از نظر ذوق، کشش، اندیشه، ظرفیت نیز متفاوت هستند پس نیاز به رفق و مدارا در زندگی است. یکی از موارد رفق و مدارا که شاید مهمترین آن باشد؛ رفق و مدارا با نابهنجاریهای اخلاقی زن یا شوهر است. فرعون کجاندیش که خودش را خدا میداند، همسرش با او سازگاری میکند و یکی از زنان برگزیده عالم میشود. امام علی (ع) سلامت زندگی را در مدارا کردن میدانند. پس فراموش نکنیم اگر از بسیاری امور تغافل و چشمپوشی نکنیم، زندگیمان تیره میشود.
گردآوری توسط گروه عروس
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
در هر ازدواجی، از اختلاف نظرها، سلیقه ها و تفاوت ها مفری نیست،هر زوجی در برهه ای از زندگی مشترک خود دچار مشکل خواهند شد. اما گاها زوجین ناپخته و خام چنان این اختلافات ساده و کوچک را بزرگ میکنند و از کاه، کوهی می سازند که نگو.... بی تردید آنها در نهایت به بن بست می رسند، تا بدان جایی که یکی از طرفین و یا هر دو سر لجبازی افتاده و حاضر نمی شوند کوتاه بیایند و حق را به دیگری بدهند تا اندکی از مسائل زندگی مشترک شان حل شود. اگر می خواهید جز این گروه از زوجین نباشید و زندگی مشترک شیرینی را تجربه کنید به پیشنهادات ارائه شده در زیر، توجه نمائید.
با رعایت نکات زیر به راحتی می توانید تفاوت ها و اختلافات فی مابین خود و همسرتان را حل کنید:
همه تقصیرها را به گردن همسرتان نیندازید: لحظه ای که انگشت اشاره تان را به سمت همسرتان نشانه می گیرید، باید طوفانی شدن اوضاع و احوال را بپذیرید و منتظر اوج گرفتن اختلافتان باشید. پس بهتر است به هنگام گفتگو و یا بحث در مورد اختلاف نظری، انگشت اتهام را به سمت همدیگر نگیرید و تمام تقصیرها و کم و کاستی های زندگی تان را به گردن همسرتان نیندازید. او تنها مقصر نیست و حتما شما نیز بخشی از اشتباهات او را شکل می دهید و یا به اشتباهات او دامن می زنید.
مثلا، زن به مرد می گوید: تو همیشه فراموش می کنی، خرید خانه را به موقع انجام بدهی! آدم بی تفاوت و بی مسئولیتی هستی! این رفتارت غیر قابل تحمل است!!
مرد، جواب می دهد: چند روز پیش خرید کردم! تو هیچ وقت کارهای مرا نمی بینی و عادت داری غر بزنی؛ اصلا من همینم در ضمن مجبور به تحمل نیستی!!
اینجاست که مشاجره بالا می گیرد و ...
اما اگر زن به همسرش بگوید: عزیزم، من نیاز فوری به فلان چیز دارم؛ هر وقت فرصت کردی، خرید خانه را انجام بده! اگر هم مشغله زیادی داری و گمان می کنی نتوانی این کار را انجام دهی، خودم در اولین فرصت به خرید بروم!
در این صورت قطعا مرد این گونه جواب خواهد داد :نه، فراموشم شده، امروز سرم خیلی شلوغ بود، در همین چند روز آینده به خرید می روم، البته بهتر است یادآوری کنی تا فراموشم نشود!!
تفاوت این دو حالت گفتگو را خودتان به قضاوت بنشینید. این حکم در مورد کلیه مسائل زندگی مصداق دارد . شما می توانید با تکیه بر این اصل، از بسیاری از مشاجرات زندگی مشترک پیشگیری کنید.
به دست و پای هم نپیچید : ممکن است مردی عادت داشته باشد هر روز پیش از ترک منزل، لباسهای راحتی خود را به جای آویزان کردن در رخت آویز، روی مبل و یا هر جای دیگری از خانه بیندازد.... کاری که، زن را مجبور به مرتب کردن و جمع کردن ریخت و پاش های مرد می کند، یا زنی که عادت کرده است ظرفهای چند روز را جمع کند و در روز و زمان خاصی آنها را بشوید، کاری که ممکن است از نظر مرد چندان مقبول نباشد و منجر به ناراحتی و دلخوری شود. برای گذر از این مشکلات پیش افتاده، بهتر است بپذیرید این موضوعات در زندگی مشترک اهمیت چندانی ندارد. همیشه سعی کنید به رفتارهای کوچک و ساده همدیگر پیله نکنید و آنها را زیر سوال نبرید. شما بایستی یاد بگیرید از کنار این مسائل بی اهمیت بی تفاوت عبور کنید و توجه چندانی بدانها نداشته باشید. برای موفقیت در این امر، توصیه می شود ترفندهای ملموس اما لطیفی را برای تغییر این عادت همسر بکار گیرید، اما اگر پس از مدتی تلاش نتوانستید عادت نامطلوب همسرتان را اصلاح کنید؛ در اولین گام ، پیشنهاد می کنیم که تاثیر آن رفتار را در زندگی مشترکتان بررسی کنید _ از خود بپرسید این رفتار همسرم چه خسارتی به زندگی و رابطه مان می زند؟! _ اگر نقش بسزایی در ادامه روند زندگی تان نداشت، تلاش کنید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید و برای تغییر او تقلای بسیار نکنید.
در دومین گام، شایسته است با خصوصیات مردانه و زنانه آشنا شوید و بپذیرید که هیچ زنی مثل یک مرد فکر نمی کند و هیچ مردی مثل یک زن.
اگر مرتکب اشتباهی شدید بهتر است بجای پاک کردن صورت مسئله، با گفتن عباراتی مثل متاسفم، ببخشید، من اشتباه کردم، تکرار نمی شود، فکر نمی کردم این چنین شود و… احساس ندامت و پشیمانی خود را ابراز نمائید و رفع دلخوری و کدورت کنید...
همیشه قدردان باشید: گاهی لازم است به جای انتقاد، سرزنش ،غر زدن و مطالبه خواسته های نه چندان موجه؛ نگاهی به داشته هایتان داشته باشید و سپاس آنها را به جا آورید. خجالت نکشید و تصور نکنید قدردانی شما، همسرتان را مغرور و خودخواه می کند، تلاش کنید تشکر کردن را ورد زبانتان کنید. تمام کارهای کوچک و بزرگی را که همسرتان در جهت تداوم زندگی مشترکتان انجام می دهد را ببینید و برای تلاش های او ارزش قائل شوید و قدردان زحمات او باشید.
هرگزعذرخواهی فراموش نشود: جرات پذیرش اشتباهات خود را داشته باشید و بدون هیچ رودربایستی از همسرتان عذرخواهی کنید و به او این اطمینان را بدهید که سعی خواهید کرد اشتباه خود را تکرار نکنید و جبرانش نمائید. اگر مرتکب اشتباهی شدید بهتر است بجای پاک کردن صورت مسئله، با گفتن عباراتی مثل متاسفم، ببخشید، من اشتباه کردم، تکرار نمی شود، فکر نمی کردم این چنین شود و… احساس ندامت و پشیمانی خود را ابراز نمائید و رفع دلخوری و کدورت کنید.
خشم خود را سر همسرتان خالی نکنید: هرگز همسرتان منبع مناسبی برای خالی کردن خشم و عصبانیت تان نیست. در صورت انجام این کار، اگر چه ممکن است آرامش نسبی موقتی کسب کنید اما خاطره بدی را در ذهن همسرتان حک کرده اید که در روزهای آتی، نتیجه آن را خواهید دید. برای آنکه روابط مشترکتان دچار مشکل نشود بهتر است حرص و خشم خود را از چیزی، شخصی یا رفتاری که باعث عصبانیت و تکدر خاطرتان شده ، به گونه ای دیگر تخلیه کنید.
همیشه همراه همدیگر باشید: دلیل و هدف ازدواج تان را به خاطر بیاورید. تمامی افراد برای برخورداری از رابطه عاطفی و احساسی و ایجاد یک زندگی مشترک تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده می گیرند. پس هرگز پسندیده نیست که همراه زندگی تان را تنها بگذارید و وقت خود را با خویشاوندان و یا دوستان دوران تجرد خود بگذرانید. شایسته نیست تنها به سفر، گردش و تفریح بروید! بجای این که یکدیگر را تنها بگذارید، لازم است زمانی را برای با هم بودن اختصاص دهید و به گونه ای برنامه ریزی کنید که همیشه وقتی برای همدیگر داشته باشید و از کنار هم بودن نهایت لذت را ببرید.
به یکدیگر اهمیت بدهید : به آرزوها، خواسته ها،علایق و نیازهای یکدیگر نه تنها توجه کنید بلکه در اولویت اهمیت تان قرار دهید. به گفته های یکدیگر به دقت گوش فرا دهید و هر آنچه را که همسرتان خواهان آن است را عمیقا بشنوید. بدانید گوش کردن به حرف های یکدیگر نشانه اهمیت دادن به طرف مقابل و درک تان از همدیگر است.
بپذیرید که گذشته ها گذشته اند: سرزنش، توبیخ، انتقادهای کوبنده، تحقیر و... شیرینی لحظات با هم بودن را از شما می گیرد. سعی کنید همیشه یکدیگر را تحسین کنید و از آنچه که در گذشته بین شما و همسرتان اتفاق افتاده، چشم بپوشانید و خطای دیروز را بزرگ نکرده و در زمان حال یادآوری نکنید.
همسرتان را ببخشید: با چشم پوشی و نادیده گرفتن اشتباهات جزئی یا سهوی همسر، می توانید عشق واقعی خود را به او نشان دهید. پس برای داشتن احساس بهتر و زندگی زیباتر و شادتر، توصیه می شود دیدگان خود را بر بدی های همسرتان ببنید و او را زود ببخشید.
هر کسی را همراز خود ندانید: گوش به زنگ باشید و سفره دل، پیش نامحرمان باز نکنید. تا آنجایی که می توانید مشکل خود را با هر کسی در میان نگذارید و سریعا راهکارهای پیشنهادی آنان اجرا نکنید. وقتی شکایت و گله خود از همسر را، نزد شخصی بیان می کنید اولا، کنترل زندگی خود را به دست هر کس و ناکسی می سپارید دوما ، ممکن است آن شخص، فرد دلسوز و مهربانی نبوده و از سر حسادت و ناآگاهی حرفهایی بزند و یا راهکارهایی را ارائه دهد که چندان مساعد حال زندگی شما نباشد و مشکلات بسیاری را برایتان مسبب شود و از همه بدتر آنکه از اطلاعات بر علیه خود شما استفاده کند و موجب به هم ریختن زندگی تان شود.
آیا می دانید؟
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبخت این است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید. بااینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به 10 راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.
1. خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.
همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقعبینانه هستند. انتظارات غیرواقعبینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.
2. هر از گاهی مهربان شوید.
اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، "من به تو فکر می کنم" برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.
3. 10 دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.
بیشتر زوج ها فکر می کنند که همیشه با هم در تماس هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیق من بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. 10 دقیقه در روز را اختصاص دهید که با همسرتان درمورد چیزی جز کار، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.
4. هر هفته عاشق شوید.
قرارملاقات های ناگهانی فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.
یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و علاقه شان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.
5. با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.
رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود.
جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس های مختلف بروید.
6. دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.
تحقیق من نشان داد که بخصوص مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.
7. مراقبت و حمایت کنید.
یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت در تحقیق من متفقاً گفتند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.
8. بخندید.
خنده یک تمرین معنوی است. در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را فراموش نکنید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.
9. اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.
وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجاز بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید. مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.
10. راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.
همه زوج های خوشبخت در تحقیق من می گفتند داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. این یعنی نه تنها از همسرتان بپرسید که به چه چیز نیاز دارد بلکه نیازهای خودتان را هم با او در میان بگذارید. این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!
منبع:mardoman.net
آیا می دانید؟
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
به جای غر زدن، توافق برقرار کنید با مثال مادری آغاز می کنیم که می تواند با ایجاد یک توافق، بچه هایش را مسوولیت پذیر بار بیاورد و به علاوه از آنها حمایت کند. وقتی بچه هایش کوچک بودند او همیشه مراقب تمیزی و آراسته بودن لباسهایشان بود اما هنگامی که بزرگتر شدند با آنها قراری گذاشت، که هر هفته به آنها مقداری پول بابت "هزینه ی لباس" بدهد.
در عوض آنها موافقت کردند که هر هفته لباسهایشان را بشویند، مرتب کنند، لباس ها را در کمد بگذارند و کمد های لباس را مرتب کرده و لباسهایشان را در اطراف خانه رها نکنند و یک جعبه ی "اشیای نامطلوب" برای تمام وسایلی که در اطراف خانه افتاده اند ساختند. هر شیئی که در جعبه قرار می گرفت، مقداری از هزینه ی خرید لباس فردی که شی متعلق به او بود،کم می شد.
در پایان هفته حساب و کتاب می شد و پولی که باید را به آنها می داد. در ابتدا همه چیز عالی انجام شد و آنها از در اختیار داشتن پول برای خرید لباسهای خودشان به هیجان آمدند و چندین هفته لباسهایشان مرتب و منظم بود. اما هنگامی که بیشتر درگیر فعالیت های مدرسه شدند، در طول هفته گاهی بعضی چیزها را فراموش می کردند. در این حالت مادر خیلی وسوسه می شد که تذکر بدهد و غر بزند ولی پس از مدتی متوجه شد که مسوولیتی به آنها داده و پیامدی نیز برایشان تعیین کرده است، بهتر است ساکت بماند و اجازه دهد توافق میان آنها خودش کارها را پیش ببرد.
مدتها گذشت تا اینکه آنها اعلام کردن که لباس نیاز دارند. در اینجا بود که مادر به آنها گفت شما هزینه ی لباستان را با توافقمان هر هفته گرفتید، اگر می خواهید به فروشگاه برویم. این موقعیت ناگهان به آنها یاد آوری می کرد که از وقتشان به درستی استفاده نکرده اند اما چون از ابتدا پذیرفته بودند نمی توانستند شکایت کنند. حالا به این داستان فکر کنید. بهترین نکته در مورد این ماجرا آرامش و سکونی بود که برای مادر به همراه داشت و به فرزندانش امکان یادگیری می داد. آنها انتخاب می کردند و عواقب انتخاب خود را می دیدند. مادر در نظر آنها دوست داشتنی و حامی بود ولی در این قرارداد دخالت زیادی نمی کرد. توافق بینشان حکمفرما بود و آنها می دانستند که نمی توانند برای خرید لباس از او پول بیشتری طلب کنند. انجام دادن یک توافق توانست او را قادر سازد تا هنگام برخورد با مشکلات کمتر واکنشی رفتار کند. توافق به او احساس امنیت و آرامش بخشید.
او می توانست با اینکه به بچه هایش آموزش می دهد، با آنها رفتاری مهربانانه داشته باشد. در این روش روابط هیچ گاه به نزاع و خشونت کشیده نمی شود، چراکه همواره توافق برقرار است. او به فرزندانش یاد داد تا از عواقب تصمیمات و انتخابهایشان چیزی یاد بگیرند و مسوولیت پذیری را از طریق توافق و پشت نکردن به آن در بچه های خود تثبیت کرد. او صبورانه و با مهربانی به آنها اجازه داد تا یاد بگیرند.
درست است که شاید در ابتدا کوتاه آمدن و تذکر ندادن برای او و همه ی مادرها سخت باشد اما غر زدن های دائمی مشکلی را حل نمی کند. باید صبور باشید و اجازه دهید این روند طی شود. به یاد داشته باشیم که " چنانچه بر روش های افراد نظارت کنید، نمی توانید آنها را در قبال نتایج اعمالشان مسوول نگه دارید"
منبع:شبکه خبری برنا
وقتی به او میگویید مثلا لامپ را عوض کن یا در کابینت را تعمیر کن، از نظر او این کار محدودیت زمانی خاصی ندارد و هر وقت بتواند آن را انجام میدهد. اما اگر بگویید فلان کار را تا قبل از دوشنبه که مهمان داریم انجام بده حتما با کمال میل وقت میگذارد.
همسر شما یک آدم فضایی از مریخ یا ونوس نیست که نتوانید او را بفهمید یا کشفش کنید. فقط کافی است حرفهایش را بشنوید و خواستهها و انتظاراتش را بدانید. موضوع این است که شما در روابط روزمره و ساده خود با پیچیدگیهایی مواجه میشوید که شما را متعجب میکند. ماجرا از اینجا آب میخورد که زنها و مردها برای برقراری ارتباط با یکدیگر، روشهای مختلفی را برمیگزینند. از نظر زنان ارتباطات برای رابطه برقرار کردن است اما برای مردان ارتباطات به هدف تبادل اطلاعات انجام میشود. همه آن پیچیدگیها با دانستن چند موضوع ساده قابل حل است. کافی است حرفهای شوهرتان را بشنوید. او با شما حرفهایی دارد.
یک تشکر خشک و خالی به جایی برنمیخورد
شاید با خودتان بگویید من که هر کاری از دستم برآید انجام میدهم و توجه زیادی از خودم نشان میدهم. باید بدانید که شوهرتان در این مورد مثل شما فکر نمیکند. وقتی او کارهای هر چند کوچکی مثل بیرون بردن آشغالها و شستن ظرفهای میوه را انجام میدهد، اگر یک تشکر کوچک از شما بشنود، خیلی شادمانهتر و باانگیزه بیشتری آن کار را میکند. او هم مثل شما نیاز به تحسین و تمجید دارد.
هر از گاهی یک تشکر خشک و خالی خیلی چیزها را عوض میکند و احساس تحسین شما را به او منتقل میکند.
به جای شانههایی برای اشک ریختن، پیشنهادهای خوبی برایت دارم
وقتی از سر کار به خانه برمیگردید و شروع به حرف زدن در مورد رئیس پرتوقعتان میکنید از نظر او شما در واقع دارید مشورت و راهنمایی میگیرید، نه اینکه فقط به دنبال یک گوش شنوا میگردید. به خاطر همین است که او شروع میکند به راهحل پیشنهاد دادن. احتمالا این کار او برای شما نشانه خوبی نباشد و اجازه ندهید حرفش را بزند و حتی از او انتقاد کنید که مگر من خودم نمیتوانم مشکلم را حل کنم.
در حالی که این کار نشانه اهمیت دادن او به شماست. او میخواهد کمکی کرده باشد، چون برایش مهم هستید.
اگر میخواهی کاری در یک زمان خاص انجام شود، به من بگو
حتما برایتان پیش آمده که کار سادهای را از همسرتان خواستهاید اما در زمان خود انجام نشده است.
وقتی به او میگویید مثلا لامپ را عوض کن یا در کابینت را تعمیر کن، از نظر او این کار محدودیت زمانی خاصی ندارد و هر وقت بتواند آن را انجام میدهد. اما اگر بگویید فلان کار را تا قبل از دوشنبه که مهمان داریم انجام بده حتما با کمال میل وقت میگذارد.
مستقیما به من بگو چه چیزی آزارت میدهد
از زمان زندگی انسان در غار، بعضی رفتارهای زنان برای مردان گیجکننده بوده است. آنها تعجب میکنند که چرا شما به جای اینکه بگویید من از فلان کار تو ناراحتم، دندانهایتان را به هم قفل میکنید و میگویید من خوبم. موضوع این است که آنها به مدد آه کشیدنها و محکم قدم زدنهای شما متوجه میشوند که یک جای کار میلنگد اما نمیدانند موضوع چیست. البته شما به نوعی دارید ارتباط برقرار میکنید و حرفی را منتقل میکنید ولی به یک شیوه ناسالم و غیرصحیح. کلید حل مشکل این است که مستقیما بگویید من از اینکه تو آمدی خانه و رفتی سراغ کامپیوتر ناراحتم. این حرف خیلی بهتر از یک عصبانیت منفعلانه است.
لطفا از من نپرس که در این لباس چطوری به نظر میرسی
اول از همه اینکه هیچ جواب مشخصی برای این سوال وجود ندارد که این دامن، من را چاق نشان میدهد یا نه؟ در بیشتر مواقع شما در حالی این نوع سوالات را میپرسید که خودتان به نتیجه رسیدهاید و تصمیمتان را گرفتهاید. او میداند که تنها گزینهاش تایید شماست، نه نظر شخصی خود او.
ای کاش فکر نمیکردی با هم بودن همیشه یعنی حرف زدن
هر دوی شما به خانه برگشتهاید، بچهها را خواباندهاید و نشستهاید پای تلویزیون. آیا این به نظر شما یعنی با هم بودن. واقعیت این است که برای همسرتان بله، این یعنی با هم بودن. حتی اگر هیچ حرفی بین شما رد و بدل نشود این سکوت و تنها حضور شما برای او یعنی نزدیکی. از نظر او برای ارتباط برقرار کردن با شما نیاز نیست حتما حرف بزند. بنابراین هر از گاهی دستانش را در دست بگیرید و بفشارید. البته اگر دلتان میخواهد حرف بزنید این کار را بکنید اما این سکوت را با هیچ، یکی نکنید.
رابطه زناشویی یعنی صمیمیت
گاهی خانمها فکر میکنند همسرشان زیاده از حد به روابط زناشویی اهمیت میدهد؛ در حالی که تمایل مردان به روابط زناشویی با همسرشان نشانه تمایل آنها به ایجاد صمیمیت است. وقتی شما همسرتان را پس میزنید او نگران عملکرد خود میشود و فکر میکند حتما مشکلی در کار است. بهتر است درباره این موضوع با هم حرف بزنید و به توافق دو نفرهای برسید که هر دوی شما را راضی کند.
منبع:persianv.com
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیمبندی میکنند:...
زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفقاند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام میگذارند و زندگی مالی مستحکمی بنا نهادهاند. به خواستههای هم ارج مینهند و در نهایت زوج موفقی به نظر میرسند. این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم میریزد. هرچه فکر میکنید نمیتوانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را میکاوید تا نشانهای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید اما به نتیجه خاصی نمیرسید. چه اتفاقی میافتد که روابط عاطفی و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی از بین میروند و جدایی جای آنها را میگیرد؟ حتما دلیلی هست ولی ناشناختهتر از آن است که شما به وجودش پی ببرید...
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیمبندی میکنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.
مرحله 1: مخالفت
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
مرحله 2: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت میکنید و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان میدهد و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید.
مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیاعتنایی میکنید و یکدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان میباشد.
مرحله 4: سرکوب
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بیحسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شدهاند که زندگی محدود و بیطراوتی را دنبال میکند.
داریم از هم دور میشویم!
زمانی که روابط عاطفی مناسبی در میان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه میدهد و در انجام امور بیرون از خانه نیز موفقتر عمل میکنند. زن وشوهری که ذهن و رفتار یکدیگر را درک کنند، روابط عاطفی مثبتی هم با یکدیگر برقرار میکنند. روانشناسان تنها راهحل این مسأله را داشتن هوش عاطفی زن و شوهر در خانواده میدانند و میگویند: «هوش عاطفی مجموعهای از مهارتها و شاخصها برای شناخت احساس خود، کنترل احساس خود، شناخت احساس دیگران و تنظیم روابط با دیگران است که در خانواده جایگاه بسیار بالایی دارد.»
هشدار رئیس انجمن جامعهشناسان
رییس انجمن جامعهشناسان ایران با انتقاد از اینکه اعضای خانواده در کشور ما بیشترین وقت خود را در محیط خانه صرف تماشای تلویزیون و استفاده از وسایلی همچون رایانه و تلفن میکنند، گفت: «نتایج آخرین تحقیقات و بررسیها نشان داده است که در خانوادههای ایرانی، افراد به طور متوسط روزانه شش ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند.»
دکتر معیدفر گفت: «در سالهای اخیر با ورود وسایل جدید ارتباطی این وضعیت دامنه وسیعتری پیدا کرده است و تاسف بارتر اینکه بگوییم در برخی خانهها به جای یک تلویزیون، دو تا سه تلویزیون وجود دارد و هریک از اعضای خانواده ترجیح میدهند جدای از یکدیگر به تماشای برنامههای مورد علاقه خود بنشینند.»
در واقع مسایل مختلف در خانوادهها باعث شده است تا فرصت تعامل و گفتگو بین اعضای خانواده کاهش یابد. متاسفانه ماشینی شدن زندگیها و بروز مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانع از انسجام بین اعضای خانواده شده است و میان پدر و مادر و فرزندان در برخی خانوادهها فاصله عاطفی زیادی ایجاد شده که این امر امکان تبادل نظر و ایجاد همدلی را بین اعضای خانواده به حداقل رسانده است.
منبع: salamatiran.com
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
روزانه هزاران نفـر در سراسر دنیا جهت تشخیص، رفع و درمان مشکلات جنسی خود به کلینیکهای درمانی و بیمارستانها مراجعه می کنـند. بطـور قطع درمان اینگونه مسائل و جلوگیری از ایجــــاد آن اعتماد به نفس بیشتر و حل مشکلات روحی و روانی را بهمراه خواهد داشت.
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
پزشک مشکلات جسمی شما را حل می کند و درمانگر جنسی شما را از نظر روحی برای رسیدن به ارگاسم آموزش می دهد.
رابطه جنسی، بهترین راه برای ایجاد یک رابطه ی عمیق جسمی و روحی با شریک زندگی است؛ بنابراین احساس خوبی در شما ایجاد می کند. اما اگر در این رابطه ارگاسم حاصل نشود، هر دو نفر احساس نارضایتی می کنند. نرسیدن به اوج لذت جنسی می تواند دلایل جسمی و روحی متفاوتی داشته باشد، اما تشخیص صحیح و معاشقه درمانی به شما آموزش می دهد که چگونه در یک رابطه جنسی به ارگاسم برسید و از آن لذت ببرید.
اگر چه در جریان آمیزش جنسی، تعدادی از خانم ها به سختی به اوج لذت جنسی می رسند و یا هرگز آن را تجربه نمی کنند، اما این مشکل، همیشه یک مشکل زنانه نیست، و همچنین ممکن است آقایان هم برای رسیدن به ارگاسم مشکلاتی داشته باشند. به ویژه برخی از مشکلات جسمی و روحی در یک رابطه، رسیدن به ارگاسم را برای طرفین مشکل تر می شود. ولی راه حل هایی برای مشکل وجود دارد.
مشکلاتی که مانع ارگاسم می شود
عدم حصول لذت جنسی شامل:
- ارگاسم به هیچ عنوان حاصل نمی شود
- ارگاسم با تاخیر حاصل می شود (رسیدن به ارگاسم زمان زیادی طول می کشد و یا تحریکات زیادی نیاز است)
- ارگاسم رضایت بخش حاصل نمی شود
- انزال دیررس
- انزال بدون ارگاسم
برخی از دلایل بالقوه ی این مشکل در خانم ها و آقایان :
- وجود مشکلی در رابطه
- یکنواختی و خسته کننده بودن اتاق خواب
- آسیب جسمی یا روحی، مانند حس تجاوز یا سوء استفاده جنسی
- میزان سلامتی افراد که بر روی اعصاب و سطح هورمون آن ها اثر می گذارد
- احساس خجالت نسبت به رابطه جنسی
- عدم اطلاعات کافی در مورد ارگاسم، رابطه ی جنسی و تحریکات مؤثر
- اثرات جانبی برخی از داروها، مانند داروهای ضد افسردگی
احساس ترس مانع ارگاسم می شود،ایزادورا المان متخصص ازدواج و مشاور خانواده می گوید:«افراد از نظر فیزیولوژیکی ممکن است به درستی تحریک نشوند. اگر خانم یا آقایی به دست خودشان تحریک شوند، به سختی توسط دیگران تحریک می شوند.»
تشخیص مشکل
دکتر المان میگوید:«اگر شما با مشکل ارگاسم رو به رو هستید، توصیه می شود که به درمانگر جنسی مراجعه نمایید تا منشاء مشکل شما را بیابد و شما را به درستی درمان کند. ممکن است نرسیدن به ارگاسم ناشی از یک مشکل جسمی باشد و درمانگر شما را راهنمایی می کند که به پزشک مربوطه مراجعه نمایید.»
درمانگر جنسی درمورد نحوه برقراری روابط جنسی، شریک جنسی و همچنین انتظارات و خواسته های شما در یک رابطه جنسی سؤال هایی می پرسد، و شما باید با آمادگی و صداقت به تمام سؤالات او پاسخ دهید.
راه حل هایی که به شما کمک می کند
اگر با مشکل جسمی رو به رو هستید، پزشک مربوطه درمان مناسب را تجویز خواهد کرد، و اگر با مشکل روانی رو به رو هستید، درمانگر جنسی راه کارهای مناسب را پیشنهاد می دهد.
دکتر المان در مورد خانم ها می گوید:«آنها باید دریابند که چگونه و با چه تحریک هایی به ارگاسم می رسند، و گاهی برای رسیدن به ارگاسم نیاز دارند که در ذهن خود خیال پردازی کنند. اگر خانمی متوجه شد از نظر فیزیکی به چه تحریکات جنسی نیاز دارد، در این هنگام باید دید آیا می تواند به راحتی نیازهایش را به همسرش بگوید؟! بنابراین برای حل مشکل ابتدا باید منشاء فیزیولوژیکی مسئله پیدا شود و سپس به بررسی راه حل های روابطی پرداخت.»
درمورد آقایان نیز روش درمان به همین صورت است. مهم ترین مسئله برای داشتن یک رابطه جنسی خوب، صحبت کردن درمورد این مسئله با همسرتان است. اگر می خواهید به اوج لذت جنسی برسید یا فقط می خواهید در اتاق خوابتان احساس آرامش و راحتی کنید، در هر صورت باید نیاز ها و خواسته هایتان را برای شریک زندگیتان بیان کنید.
اگرچه ممکن است صحبت درمورد مسائل جنسی در ابتدا کمی خجالت آور و نحوه برخورد طرف مقابل نسبت به این مسئله کمی نگران کننده باشد ولی بالاخره باید از یک جایی شروع کرد، و تمام مسائل و مشکلات حل نشده را مطرح نمود. حتی اگرمسائلی مانند محیط نامرتب خانه، مانع ایجاد آرامش در شما می شود باید با صحبت کردن حل و فصل شوند تا در نهایت با آرامش ایجاد شده به اوج لذت در رابطه جنسی خود برسید.
در مورد اینکه چه می خواهید؟ چه چیزی را دوست دارید؟ و نیازهای شما چیست؟ صحبت کنید. زیرا نرسیدن به ارگاسم تاثیرات منفی روی شما می گذراد و متقابلا این اثرات منفی به شریک زندگیتان منتقل خواهد شد. صحبت درمورد رابطه جنسی موجب افزایش احساس صمیمیت و نزدیکی در بین شما می شود و موجب می شود شعله های عشقی که انتظارش را می کشیدید در اتاق خواب بر افروخته شود.
به نقل از مجله پزشکی مادر
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
حتی اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده می توانید او را بیشتر بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریب تان واقعا حرف ها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما می تواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانه تان را در مورد مردها و رفتارهای شان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از شوهرتان قدم بردارید.
● پیش داوری ممنوع!
پیش فرض های بی معنا را کنار بگذارید. هیچ وقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچ چیز نمی فهمند» و... شما نمی توانید به خاطر تفاوت هایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهای تان و حتی شیوه تصمیم گیری تان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانه ای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید. اگر به او یک شاخه گل می دهید و بازخوردی نمی گیرید به جای تکرار این حرف ها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز می کند. آیا حمایت کردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب می کند؟
● تفاوت ها را بپذیرید
مردها و زن ها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است. برای مثال مردها زیاد در مورد احساسات شان حرف نمی زنند و حتی اغلب اوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواه تان را نمی گیرید یا اینکه مردها ترجیح می دهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقه ای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوت ها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوت ها قضاوت کنید.
● جرقه ها را بزنید
ارتباط تان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشن کردن چراغ ارتباط نیستند. این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدم ها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوت هایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید. اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقه اش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش می رود. کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.
● او همین چیزی است که هست
آسان ترین راه برای شناخت مردها واژه های شان است. درحالی که زنان گاهی یک واژه ساده را به کار می برند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمی روند؛ آنها چیزی را می گویند که واقعا می خواهند بگویند. اگر می گوید خسته است پس خسته است. اگر می گوید دوست تان دارد پس دوست تان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کد گذاری پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی می گوید که متوجهش نمی شوید به جای تلاش برای رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با توضیحات بیشتر همه ابهامات تان را برطرف خواهد کرد.
● پیش بینی کنید
سعی کنید واکنش های همسرتان به رفتارهای تان و همین طور مسائلی که در زندگی پیش می آید را بشناسید. چه رفتاری او را از کوره در می برد و چه حرفی می تواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان می برد اما اگر با دقت واکنش های همسرتان را بررسی کنید می توانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگی تان را جوری پیش ببرید که او روزبه روز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشق تان شود.
● به جای او حرف نزنید
بگذارید که خودش را آن طور که می خواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبت کردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کامل کردن جمله اش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف می زند نمی افتد بلکه شما می توانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت می کند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.
● رویا بافی نکنید
ممکن است شما به انتظار این که همسرتان روزی تغییر می کند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعده هایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قول هایش نمی شود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز می شود و از خود می پرسید چرا او با وجود این که نمی تواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آینده ای متفاوت را می دهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا این که ازدواج کرده اید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگی های اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمی توانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.
● او اعتراف نمی کند
همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آن ها از اعتراف به اشتباهات و شکست شان می ترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی می شود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از این که قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند می ترسد. سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار می شود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده می تواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنش ها را بیشتر نکنید.
● مردها ریزبین نیستند
به اطلاعاتی که در مورد آدم ها به شما می دهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمی توانند به اندازه زنان ریز بین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برای شان بی اهمیت بوده و از گفتن شان خودداری کنند. سعی کنید این توصیف او در مورد آدم ها و موقعیت ها را تنها به عنوان یک پیش زمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبه رو نشده اید در موردشان قضاوت نکنید. نمی گوییم که آن ها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آن ها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آن ها ظاهر ماجرا همه ماجراست.
منبع:مجله زندگی ایده آل
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بسیاری از زن و شوهرها رفتارهایی را انتخاب می کنند که بین آنها فاصله می اندازد. هرچند آنها می خواهند با این رفتارها تعلق خاطر بیشتری پیدا کنند و خود را مهم جلوه دهند و رفتارهای ناشینانه ای و ناموثری را انتخاب می کنند.
وقتی زن و شوهر از این رفتارها استفاده می کنند، به ظاهر بر موقعیت چیره می شوند و کنترل امور را به دست می گیرند اما در نهایت با ایجاد یک فاصله موفق می شوند.
برای مثال وقتی زنی در بگومگوها به گریه متوسل می شود، با جریحه دار کردن احساسات همسر، جلب توجه می کنند، در واقع باعث می شود شوهر با خود بگوید" همسرم داره گریه می کنه باید اوضاع را روبراه کنم" . یا شوهری را در نظر بگیرید که سعی می کند با عصبانیت مشکلات را حل کند و باعث می شود زن با خود بگوید" باید کاری نکنم در غیر این صورت از کوره در می رود" و یا شوهر با خود می گوید" تنها وقتی عصبانی می شوم به حرف هایم گوش می دهد".
بعضی ها هم از طریق افسردگی و یا جدایی عاطفی این کار را می کنند. برای مثال وقتی می خواهند جلب توجه کنند و یا کنترل همسرشان را در دست بگیرند به مهمانی نمی روند و یا می گویند حوصله ندارم و از این طریق همسر خود را از یک مهمانی محروم می کنند.
در واقع هدف های ناسازگار باعث تداخل در روابط زن و شوهر می شوند.
دکتر رودولف درایکورس روانپزشک معروف، معتقد است که این اهداف می توانند شامل موارد زیر باشند
▪ سرزنش
وقتی زن یا شوهر، بی عرضگی خود را نمی پذیرد و امیدی به موفقیت ندارد، با همسرش درصدد توجبه خود بر می آید.
▪ جلب توجه
آدم دلسرد و بی عرضه یکسره دنبال جلب توجه و تایید همسر است. او فقط وقتی مورد توجه قرار می گیرد، احساس مهم بودن می کند.
▪ قدرت طلبی
کسی که احساس حقارت و ناکامی می کند از همسرش توقعات نامعقولی می کند، تا احساس کنترل می کند.
▪ انتقام
وقتی احساس مظلوم بودن و یا قربانی بودن می کنند و امیدی به جلب توجه، محبت و مقبولیت نزد همسرشان ندارند با اعمال و گفتارش احساسات تو را جریحه دار می کند.
در واقع یک رابطه ناقص عناصری از اهداف ناسازگار را به همراه دارد. وقتی زوج ها احساس تعلق نمی کنند، نمی توانند احساس عشق و محبت را به هم انتقال دهند از این روش ها استفاده می کنند.
زن و شوهر با پی بردن به هدف های رفتار یکدیگر و درک احساسات و باورهای یکدیگر می توانند به جای پاسخ مخرب، پاسخ مفید بدهند.
برای این کار بایستی کمی بیشتر دقت کنید
ـ به اعمال همسرتان توجه کنید
ـ به احساسات خودتان توجه کنید
ـ به عمل خودتان بعد از پاسخ همسرتان و به پاسخ همسرتان بعد از عملتان توجه کنید
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و
کاهش بیماریها
ورزش های ضد
استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های
مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید
برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری
های قلبی و استخوانی
چطور میزان
فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی
سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در
درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت
باروری همسران
تمرینات ورزشی
در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و
میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات
کافئین بر بدن
عوارض شیرین
کنندههای بدون کالری
فست فود زیر
ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف
آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج
تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
طلاق یکی از دغدغههای اصلی این سالهاست، می خواهیم بدانیم چه اتفاقی افتاده که در فاصله زمانی سالهای 75 تا 85 نرخ طلاق دو برابر شده است؟
- افزایش برخی آمارها نگران کننده است. نرخ طلاق در سال گذشته 2.9 دهم درصد افزایش داشته است این در حالی است که نرخ ازدواج تنها 2دهم درصد رشد داشته است. نسبت ازدواج به طلاق 6 به یک است یعنی از هر 6 ازدواج یکی به طلاق ختم می شود. حالا باید دید از این تعداد چقدر دچار طلاق عاطفی هستند؟ چند در صد گرم زندگی می کنند و زندگی با نشاطی دارند؟ و کودکانشان بی آنکه نگرانی جدایی مادر و پدرهایشان را داشته باشند به خواب می روند. این ها نگرانی های جدی ما است. مسائل زیادی بر گرمی کانون خانوادگی تاثیر می گذارد مثل مسائل سیاسی. بد اخلاقی های سیاسی و اجتماعی نقش زیادی بر روابط خانوادگی دارد. باید برای این موضوعات فکری کرد. طلاق یک مسئله است. مسئله ای که منشا فشار روانی و استرس است و تبعات سختی به دنبال خود دارد. خصوصا مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است. خانواده ای که دخترشان در 19 سالگی به خانه بخت رفته و 6 ماه بعد طلاق گرفته است تحت فشار روانی قابل توجهی است، حتی خواهر و بردارهای این افراد هم تحت فشار هستند. سال گذشته 137 هزار خانم طلاق گرفته اند یعنی 137 هزار آقا،137 هزار خانواده و اگر بچه داشته باشند به تعداد آنها خانواده های درگیر این مسئله شده اند. سبک زندگی شان دوباره تغییر می کند.
مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است.
* دلیل افزایش این جدایی ها چیست؟
- بسیاری از طلاق ها قبل از انتخاب همسر قابل پیش بینی است یعنی ما می توانیم تشخیص دهیم این دختر و پسر اگر ازدواج کنند ازدواج موفقی ندارند. یکی از خردمندانه ترین راه ها این است که بچه های ما انتخاب همسر را یاد بگیرند. انتخاب درست همسر هم ملزوماتی دارد.
* واین ملزومات چیست؟
ــ آنها باید هیجاناتشان را بشناسند که نمی شناسند. باید روش مدیریت هیجاناتشان را بلد باشند که بلد نیستند. بزرگ ترهایشان نیز بلد نیستند. جوانهای ما قبل و بعد از ازدواج باید مهارت های یک زندگی سالم را یاد بگیرند.
* به نظر می سد در رابطه با این آموزش ها به شدت مشکل داریم؟
- دقیقا، اشکال در نظام آموزشی است. بچه ها برای چه به مدرسه می روند؟ اصلا آموزش و پرورش برای چیست؟ پدر و مادر بچه را می فرستند مدرسه، هزینه می کنند یا دولت هزینه اش را می دهد که این بچه برود دیپلم بگیرد و بعد برود دانشگاه که چه بشود هدفش چیست. اینکه تنها یکسری محفوظات یاد بگیرد. می روند مدرسه که دین و اخلاقشان، روح و روانشان سالم تر شود، ای بسا که آسیب هم می بینند. هدف آموزش چیست؟ انگار در آموزش یک هدف جدی داریم و آن رسیدن به شغل استنه زندگی بهتر.
* خانواده چقدر در این آموزش نقش دارد؟
- باید نقش داشته باشد اما ندارد چون خانواده خودش نیاموخته و نمی تواند آموزش بدهد. اغلب خانواده ها سواد کافی در خصوص مسائل دینی و تربیتی ندارند .اگر هم بلد باشند یا مرعوب نسل بعد هستند و یا با منطق کنار رفتن پرده حیا و به عبارت مصطلح تر "پرروشدن بچه ها" از آموزش منصرف می شوند.
انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد.
* برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مد نظر قرار داد؟
- انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد. خودخواهی برود، فداکاری جایگزین آن شود. زیرا توجه به مسائل "خودم" جایش قبل از ازدواج است. بچه ها قبل از انتخاب همسر کاملا ایثارگر هستند اما بعد از انتخاب همسر می پرسند پس خودم چی؟
* مهارتهایی که می گویید زن و مرد باید در حین زندگی بدانند کدامند؟
ــ مثال می زنم ،خانمی به اشتباه به همسرش شک می کند. مثلا نام "آقای"فرزانه را در تلفن همراه او می بیند، می رود در تمام فامیل این موضوع را پر می کند. بعد متوجه می شود این یک شوخی از سوی شوهرش برای یکی از همکارانش است. حالا همه فامیل این موضوع را می دانند و در هر فرصتی از او می پرسند کی از شوهرت جدا می شوی و او نیز برای آن که آبرو شوهرش بازگردد مجبور است موضوع را برای همه توضیح دهد. این بر می گردد به نداشتن مهارت در حل مشکلات. ما باید مهارت زندگی مشترک را بلد باشیم. اما نکته اصلی این است که این مهارت باید در کجا فرا گرفته شود. چه موقع در مدارس به ما کار گروهی یاد داده اند، مثلا گفته اند با هم انشا بنویسیم.
دقت کنید ما در ورزشهای تیمی ضعیف هستیم . سالهای سال است ما نتوانسته ایم کار حزبی کنیم. اگر امروز در کشور تمام آدم های سیاسی در مورد اصول قانون اساسی با هم همدل باشند واقعا شرایط ما در داخل و خارج همین گونه می ماند. همه ما در یک سیستم کار یاد گرفته ایم .همه ما لجبازی را بهتر از رفاقت یاد گرفته ایم. مردم نفرین را بهتر بلد هستند یا دعای در حق همدیگر را؟ بیشتر بلدند حرف هایی بزنند که همدیگر را آرام کنند یا حرفی بزنند که جگرش هم را آتش بزنند؟. در جمع بچه مدرسه ای ها بچه ها بیشتر همدیگر را کنف می کنند یا همدیگر را تشویق می کنند؟. ما چون کار گروهی را بلد نیستیم بعد از ازدواج می گوییم ما یکی شدیم نه این اشتباه است. شما یکی نشده اید. شما دو نفر هستید که یک خانواده را تشکیل داده اید که این خانواده هویت دارد.
اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.
* به جز این دلایل، یکی از مواردی که سبب ایجاد اختلاف میان زوجهای جوان می شود، دخالت والدین یا دخالت دوستان و اطرافیان است، در این خصوص چه راهکاری را باید در نظر گرفت؟
- اولین ضرورت خانواده نوپا درک استقلال است یعنی بدانند خودشان یک خانواده هستند، مثل خانواده پدر و مادر همسرشان، چه طور آنها را مستقل می دانند این احساس استقلال را در خودشان هم داشته باشند. دوم این که مناسبات و ارتباطاتشان را با سایر خانواده ها تنظیم کنند. تنظیم نوع رابطه با دیگران بسیار مهم است.
ببینید اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.
نکته بعد این است که همه انسان ها می بایست ارتباط خودشان را با خانواده اصلی شان که در آن نقش فرزند را دارند حفظ کنند و حقوق واجبی که در قبال پدر و مادر و برادر و خواهرشان به عهده دارند را انجام دهند. این وظیفه است، یعنی باید به عنوان خانواده نوپا یک مناسباتی را با خانواده های اصلی شان داشته باشند و زن و شوهر جوان تمرین کنند تا مناسبات خانواده نوپا را با خانواده همسرشان تنظیم کنند یعنی کمک همسرمان باشیم درنیکی به والدینش.اما باید دقت کرد که همه اینها با حفظ استقلال خانواده باشد. یعنی وقتی خانواده ما کاری را برای خانواده خودش یا خانواده همسرش انجام می دهد یک خانواده مستقل این کار را انجام داده نه پسر برای پدرش یا دختر برای والدینش. این مطلب جای خودش بحث دارد و می بایست در این خصوص خیلی مهارت ها و خیلی آموزه ها آموزش داده شود.
* بهترین زمان برای ورود بچه ها به زندگی زناشویی، چه زمانی است؟
ــ بهتر است بگویم مدیریت زمان بچه دار شدن. این موضوع تحت تاثیر باورهای گوناگونی است که در خانواده ها شکل گرفته است. مثلاً باور اینکه فرزند مزاحم خوشی و تفریح زوج است و یا اینکه فرزند ما را به ادامه زندگی مجبور می کند و ما شاید بخواهیم از هم جدا شویم و یا ...شاید به جای اینکه ما به افراد تقویم بدهیم، بهتر است باورهایشان را اصلاح کنیم که بچه موجب برکت در زندگی شماست. رسول خدا به بچه های شما مباهات می کنند و اینکه فرزند، مزه زندگی را شیرین تر و مفهوم خانواده را بهترمی کند. مفاهیمی از این دست باید به باور تبدیل شود و وقتی به باور تبدیل شد در کنار برخی مهارتها و آموزه ها قرار بگیرد. مثلاً علوم پزشکی می گوید که بارداری بالای 35 سال ریسک بالایی دارد. این یک آموزه است که اگراین مطلب را لحاظ کنند بعد خودشان می توانند برنامه ریزی و زمان بندی کنند.
منبع : خبرگزاری مهر
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
موفقیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شود . تحقیقات گویای این مطلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سالم سعادتمند و کامل از مزایای آن بهره مند خواهند شد همه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مرد ها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیقات چیزی جز سخنان خداوند نیست.
مزایای ازدواج موفق برای کودکان و نوجوانان آن خانواده :
تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتر ی نسبت به سایرین دارند. از آن جمله می توان موارد زیر اشاره کرد.
- احتمال ورود آنها به مدارج بالاتر علمی بیشتر است.
- از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند.
- از نظر جسمی سالم تر هستند.
- از نظر عاطفی سالم تر هستند
- احتمال خودکشی در آنها کمتر است
- ناآرامی های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند.
- احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سو استفاده جنسی شوند
- کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند
- کمتر مرتکب جنایت می شوند
- ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند
- وقتی ازدواج کردند. احتمال طلاق کمتر است
- در ففر بزرگ نمی شوند
مزایای ازدواج سالم برای خانم ها:
تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله:
- از ارتباط خود راضی هستند
- از نظر احساسی سالم تر هستند
- از نظر مالی غنی تر هستند
- کمتر قربانی خشونت سو استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها می شوند
- تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند.
- از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند
- زیر خط فقر به سر نمی برند
- با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند
- از نظر جسمانی سالم تر هستند
مزایای ازدواج سالم برای مردها:
تحقیقات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایان پیدا کرده است به نمونه زیر توجه کنید
- عمر طولانی سلامت جسمانی تامین مالی اشتغال بلند مدت
- دستمزد بالا ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر مشروبات الکلی داشتن ارتباط بهتر با فرزندان احتمال کمتر به ارتکاب به جرم و جنایت. احتمال کمتر در خودکشی
مزایای ازدواج سالام برای اجتماع:
زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری به همراه آنها با اجتماع وارد می شود .
-داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی
دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی
بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده
کاهش خشونت های خانوادگی
کاهش امار جرم و جنایت
کاهش میان ارتکاب به جرم در نوجوانان و حوانان
کاهش میزان مهاجرت
افزایش ارزش دارایی های افراد
کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی
زمان مناسب برای پیشنهاد ازدواج دادن و پیشنهاد ازدواج را چگونه مطرح کنیم
پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
۱- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.
۲- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.
۳- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد:
شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.
۴- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:
به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟
۵- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
۶- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد:
هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
۷- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.
۸- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:
صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!
۹- مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.
۱۰- او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.
۱۱- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیـر” و یــا ”شاید”. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.
۱۲- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:
هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.
۱۳- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:
زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
شخصیت وظیفه شناس: وظیفه شناسها به اصول اخلاقی پایبند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمیگیرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت میکنند. کار زیاد، ویژگی بارز این گونه شخصیتی است. وظیفه شناس ها موفقیت طلب هستند، هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ویژگی شخصیتی نمیتواند در کارش موفقیتی کسب کند.
همسر مناسب«وظیفه شناسها»: اشخاص وظیفه شناس، اغلب افرادی که احساسات خود را بروز دهند مانند شخصیتهای نمایشی را میپسندند. از سوی دیگر وظیفه شناسها، ماجواجوها و کسانی را که ریسک میکنند، دوست دارند. اشخاص به نسبت "جدی" و "حساس" نیز احتمالاً با استقبال وظیفه شناسها روبرومیشوند. شخصیت وظیفه شناس، با افراد " پرشور" و یا " مراقب " هـمـخوانی ندارد و شخصیت "فارغ البال" (بی خیال) آنها را ناراحت میکند.
ادامه مطلب ...
برای شروع زندگی مشترک تنها عشق کافی نیست؛ یعنی حتی اگر عشق دو طرف واقعی باشد و همدیگر را به خاطر لیاقت ها، توانایی ها و مهارت های اجتماعی و فردی دوست داشته باشند باز هم باید مهارت هایی را پیش از ازدواج بیاموزند تا بتوانند به خوبی دوران پیش رو را مدیریت کنند و باعث آرامش، امنیت و افتخار یکدیگر شوند.
اگر می خواهید ارتباطی سالم، منطقی و پربار داشته باشید، یادگیری مهارت های ارتباطی را جدی بگیرید. مهارت های ارتباطی فرصتی است برای تعیین چارچوب های زندگی مشترک و پاسخ مثبت دادن به احساسات و عواطف همسر. علامت این که کسی مهارت های ارتباطی کافی ندارد این است که معمولا سخنان و رفتارهای نسنجیده هر چند کوچک و به شوخی دارد که می تواند یک دلخوری بزرگ به وجود آورد و شیرینی روابط را کم کند. بخشی از این مهارت ها را می توانید با شناخت بیشتر از روحیات و تمایلات ساده و پیش پا افتاده همسرتان به دست آورید. باور کنید که گاهی زوج ها سال های سال کنار هم زندگی می کنند بدون آنکه بدانند کدام رفتار یا حرکت شان دل همسرشان را می آزارد یا همسرشان دوست دارد هر روز چه برخوردی از آنها ببیند. همین توقعات کوچک برآورده نشده گاهی می تواند کوهی از مشکلات را درست کند که حل آنها واقعا دشوار است.
اگر در آستانه ازدواج هستید یا جزو تازه عروس و دامادها به شمار می روید، این سوالات را از یکدیگر بپرسید تا دچار سوء تفاهم های رایج نشوید. این پرسشنامه که شما می توانید آن را کنکور زندگی مشترک بدانید، برای پر کردن جای خالی شناخت متقابل زوجین از یکدیگر طراحی شده و در اختیار شما قرار گرفته است.
ممکن است در نگاه اول سوالات پرسشنامه را بدیهی و پاسخ دادن به آن را کاری بیهوده تصور کنید اما به شما اکیدا توصیه می کنیم پرسشنامه را به دقت مطالعه کنید و به پرسش های صادقانه پاسخ بدهید، اگر شما و همسرتان صادقانه به این سوالات پاسخ دهید، می توانید مطمئن باشید که ازدواج خوبی در انتظار شما خواهد بود.
1- وقتی به خانه بازمی گردی، سه کاری که انتظار داری برایت انجام دهم یا سه جمله ای که دوست داری بگویم، چیست؟
2- وقتی با هم تنها هستیم، گفتن چه حرفی تو را به شدت ناراحت می کند؟
3- وقتی در یک جمع خانوادگی یا دوستانه حضور داریم، گفتن چه حرفی تو را به شدت ناراحت می کند؟
4- چه چیزی در صحبت کردن من وجود دارد که تو آن را تحمل می کنی؟
5- چه موردی در صدا یا سبک ارتباط برقرار کردن من وجود دارد که باعث می شود تو مایل باشی زمان «بیشتری» را با من بگذرانی؟
6- چه چیزی در صدا یا سبک ارتباط برقرار کردن من وجود دارد که باعث می شود تو مایل باشی زمان «کمتری» را با من بگذرانی؟
7- درباره بحث کردن یا مشاجره کردنمان احساس تو چیست؟
8- چه حرفی را حتی در زمان عصبانیت، هرگز نباید به تو بگویم؟
9- زمانی که واقعا نیاز دارم توجه و تمرکزت را به یک موضوع جلب کنم باید چه کار کنم یا چه بگویم؟
10- چه چیزی برای تو علامت خطر است که موجب می شود تصور کنی کیفیت ارتباط ما بد شده است؟
11- انجام کدام سرگرمی یا وقت گذرانی می تواند ما را به هم نزدیک تر کند؟
12- انتظار داری در 5سال آینده کیفیت روابط ما در چه وضعی باشد؟
13- بزرگ ترین درسی که می توانم از تو یاد بگیرم چیست؟
14- زمانی که احساس می کنی از طرف همسرت آزرده شده ای چه کار می کنی و چه می گویی؟
16- در صورتی که بخواهی من را فریب دهی چه می گویی و چطور رفتار می کنی؟
15- زمانی که واقعا تو را آزرده کرده باشم، گفتن چه حرفی یا انجام چه کاری باعث می شود مرا ببخشی؟
17- از نظر تو چه چیزی واقعا زندگی مشترک ما را می تواند ویران کند؟
18- کدام یک از ضعف های من را پذیرفتی و دیگر موجب اذیت تو نمی شود و فکرت را مشغول نمی کند؟
19- سه نگرانی که درباره وضعیت روانی، احساسات یا رفتارهای من داری کدام است؟
20- کدام یک از عادت های من تو را آشفته می کند و می رنجاند؟
21- در صورتی که تو را آزرده باشم چطور پاسخم را می دهی (تنبیه یا سرزنش می کنی؟)
22- خاص ترین ویژگی اخلاقی تو چیست که من باید بدانم؟
23- در صورتی که قادر نباشم یکی از دوستان یا نزدیکان تو را تحمل کنم، عکس العمل تو چه خواهد بود؟
24- باید چه کار کنم که احساس کنی واقعا دوستت دارم؟
25- موقع غذا خوردن دوست داری در چه فاصله ای و با چه زاویه ای نسبت به هم بنشینیم؟
26- به نظر تو ابراز عواطف و علاقه من نسبت به تو، در جمع باید چگونه باشد؟
27- در صورتی که موقتا نخواهی توسط من نوازش شوی، این مطلب را چطور به من می گویی؟
حالا وقت تعامل است
حالا که هم شما و هم همسرتان به سوالات پرسشنامه «ارتباط موفق» پاسخ داده اید وقت آن رسیده است که پاسخ بسیاری از سوالات خود درباره ویژگی های اخلاقی، علایق و خواسته های همسرتان را در پاسخ او به این پرسشنامه جست و جو کنید. حالا وقت تعامل است؛ زمان آن رسیده است که اختلاف نظرها در موارد ارتباطی و زندگی مشترک تان را با یکدیگر در میان بگذارید و به رفع سوء تفاهم ها و اختلاف ها بپردازید.
در این مرحله بهترین مشاور برای بهبود زندگی مشترک، خودتان هستید اما اگر بعد از بررسی پاسخ ها به این نتیجه رسیدید که سطح اختلاف نظرتان زیاد است بهتر است با مشاوران خانواده این موضوع را در میان بگذارید و زندگی تان را زیباتر کنید.
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسوارانتصور کنید یک بار سنگین زباله یا کیسه ای سیب زمینی گندیده را مدام با خودمان حمل کنیم و آن را همه جا با خود ببریم.
مرحله بعد از این تصور، این است که این کارمان یعنی حمل چنین باری را تحلیل کنیم:
بار سنگین، راه سخت
_ اولین چیزی که به نظر می رسد سنگینی این بار است و خستگی زیادی که برایمان به همراه دارد. چون قرار شد تصور کنیم این بار همیشه همراه ماست! نَفَس نَفَس زدن مخصوصا هنگام بالا رفتن از سربالایی ها و راه های سخت یکی از تلخ ترین بخش های این ماجراست.
_ مسئله بعدی که به اندازه نکته اول آزاردهنده است، بوی بد و تعفن آور زباله یا سیب زمینی گندیده است که تمام فضای اطرافمان را پُر می کند به طوری که نفس کشیدن را برای خودمان و دیگران سخت می کند ولی چاره ای نیست، بوی بد دست از سر ما بر نمی دارد.
دیگران، فراری اند...
_ مسئله سوم، دوری دیگران از ماست. قطعا کسی حاضر نیست این بار سنگین را از روی دوش ما بردارد و کمی در حمل آن کمک مان کند، از سوی دیگر کسی حاضر نیست کنار ما و پا به پای مان قدم بزند و راه برود، چون حتما همه از بوی بد این بار فراری اند...
کاش مسائل به همین 3 نکته خاتمه پیدا می کرد؛ تحمل سنگینی بار، بوی بد همیشگی و تنهایی... نه! هنوز ادامه دارد، وقتی تمام توان و حواس ما معطوف و متمرکز به این بار می شود، مدام فکر و ذهن مان به این موضوع مشغول می شود که چطور و چه زمان از دست این بار اجباری سنگین خلاص می شویم؟ این اشتغال ذهنی، آن قدر انرژی از ما خواهد گرفت که دیگر توان و فرصتی برای فکر کردن به مسائل دیگر برایمان نمی ماند...
حتما آثار زیان بار دیگری هم برای این کار می توانید بشمارید. مسائلی مثل آسیب دیدن ستون فقرات، عادت کردن به بوی بد و بار سنگین، بدخلقی و بی حوصلگی و ...
اجباری از ناخودآگاه
اما چرا باید این فرد، باری از زباله یا سیب زمینی گندیده را با خود حمل کند؟ یک بار بی ارزش و بیهوده! نکته، همین جاست! گاهی افراد خود را اسیر اجباری ناخودآگاه می کنند تا باری بی ارزش و پر از آفت را با خود حمل کنند! این افراد خیلی دور از دسترس نیستند، نگاه کنید به اطرافتان و به اطرافمان... اعضای خانواده، همکاران، دوستان و بله درست است، خود ما ...
شاید از همه آن ها بیشتر، خود ما حامل این بار باشیم. شاید حالت تهوع هم به سراغمان بیاید وقتی فکر کنیم آن فردی که در تصور ما به گونه ای ناشایست و کثیف مشغول راه رفتن با بار گندیده و بوی متعفن است کسی جز خود ما نیست!
آن بار ناپاک و آلوده چیزی نیست جز کینه، نفرت، بدخواهی و به دل گرفتن خطا و اشتباهی که از دیگران داریم. آخر ماجرا خیلی غم انگیزتر است، زمانی که عمری دراز بگذرد و به جایی برسیم که دیگر توان راه رفتن نداریم، ناچاریم کیسه را بر زمین بگذاریم و آن وقت ببینیم حتی ذره ای چیز قابل توجه و ارزشمند در آن پیدا نمی کنیم و تازه می فهمیم این بار اصلا ارزش این همه سختی، تنهایی و آلودگی را نداشت.
آغاز از همسر
امروز می خواهیم به شما پیشنهاد کنیم بخشایش و تغافل را تمرین کنید و پیشنهاد بعدی مان این است که این کار را از نزدیک ترین و دوست داشتنی ترین فرد زندگی تان آغاز کنید : از همسرتان. از خود پرسیدیم چرا گاهی تعارض ها و اختلافات میان زوج ها با کلید بخشایش و گذشت و خطاپوشی حل نمی شود؟ یعنی چرا گاهی همسران کمتر این راه را انتخاب می کنند.
ارزشمند نیستم!
این مساله متأسفانه ریشه در ساختار شخصیتی و خودپنداره افراد دارد.
برای درک و فهمیدن این که چرا افراد نمی توانند همسر خود را ببخشند باید وارد مسائل شخصیتی و درونی آن ها شد. معمولا چنین افرادی در روابطی که با دیگران وهمسرشان دارند، احساس ارزشمندی نمی کنند!
به بیان ساده تر گاهی افراد در ارتباط با همسرشان کم می آورند. دنبال افراد خاصی نگردید، همه ما در سطوح مختلفی چنین احساسی را تجربه کرده ایم.
وقتی افراد احساس ارزشمندی ندارند، همیشه نیاز به تأیید دیگران دارند. بنابراین اگر انتقاد، اعتراض یا رفتاری از کسی ببینند که با خواسته آن ها انطباق ندارد، احساس می کنند تأیید نشده اند و این تأیید نشدن چندان برایشان خوشایند نیست! » لابد شما هم می خواهید بدانید «احساس ارزشمندی» چیست؟
ما در آینه خودمان
روان شناسان اصطلاحی دارند به نام «خودپنداره» که همان تصویری است که ما نسبت به خودمان داریم.
معمولا کسانی که خودپنداره منفی دارند، متأسفانه اعتماد به نفس کمی هم دارند. اعتماد به نفس پایین یعنی فرد نسبت به استعدادهای ذاتی درونی خود آگاه نیست، آن ها را نمی بیند، بنابراین احساس خوبی هم نسبت به خود ندارد و نمی تواند با تکیه به ارزش ها و توانایی هایش رفتار کند.
ربط خودپنداره و نداشتن اعتماد به نفس را با بحث اصلی مان که بخشیدن و گذشت خطاهای همسر است، این گونه پیوند می دهیم : « انسان ها با هم تفاوت دارند، وقتی کسی نتواند تفاوت ها را بپذیرد، این نپذیرفتن تبدیل به آسیب می شود، این آسیب برای فرد در ارتباط با همسرش رنج تولید می کند و این رنج و ندیدن تفاوت اجازه نمی دهد فرد خطای همسرش را ببخشد، زیرا نپذیرفتن تفاوت ها فرد را دچار اضطراب می کند. این اضطراب اجازه نمی دهد او عیب یا خطای همسرش را امری طبیعی و ناشی از تفاوت آدم ها بداند بلکه خود را پایین تر و کم ارزش تر از او می پندارد.»
چیزی از تو کم نشد ...
حالا اگر ما خود را ارزشمند بدانیم چه اتفاقی می افتد؟
کسی که توانایی های خودش را باور دارد، در مقابل انتقاد، اعتراض و خطای همسر می گوید: « چیزی از من کم نشد » در این که از من یا طرف مقابلم خطایی سر زد، من ذاتا فرد خطاکاری نیستم، ایرادهایی که وجود دارد به خاطر تفاوت هاست. من هنوز انسان ارزشمندی هستم.
در پایان به یک راه حل جدی رسیدیم و آن این که اگر از متخصص روان شناس یا مشاور مجرب کمک بگیریم، او کمک خواهد کرد تا ما توانایی ها و احساس ارزشمندی خود را که ناخواسته و ناخودآگاه درک نمی کنیم، بتوانیم بازیابی کنیم و با احساس آرامش بدون حمل هیچ زباله ای از همراهی با دیگران لذت ببریم. آن وقت هم ما راحت همسرمان و دیگران را می بخشیم و هم همسرمان ما را با تفاوت هایی که با او داریم، می پذیرد. امتحان کنید!
منبع : خراسان نیوز
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران