(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

برای سریع اما قوی رشد کردن ناخن‌ها چه کنیم؟

MODEL RELEASED. Filing nails. Woman using an emery board to file her nails. Filing involves both trimming and shaping the finger nails.

هنگامی که ناخن‌ها تمیز، سوهان کشیده و لاک زده باشند بهترین ظاهرشان را دارند. اما پیش از اینکه بخواهید آنها را بیارایید، باید بنای ناخن‌هایتان را قوی کنید.


در این راهنما چند راه را به شما معرفی خواهیم کرد تا در یک چشم بهم زدن، ناخن‌هایی سالم‌تر بدست بیاورید.

ناخن‌هایتان را هیدراته نگاه دارید

برنامه‌ی غذایی متعادل، مهم؛ و نوشیدن آب فراوان، ضروری است. دبورا لیپمن، موسس و مدیر خلاق محصولات زیبایی و لوکس eponymous می‌گوید: مهم‌ترین چیز برای تقویت آنها این است که ناخن‌هایتان و کاتیکل‌هایش را هیدراته نگاه دارید.

بیوتین و تقویت کننده‌های دیگر

مکمل‌های بیوتین با شکنندگی ناخن‌ها از داخل مبارزه می‌کنند! دوریس نونز، متخصص پوست و زیبایی سالن AKS نیویورک، پیشنهاد می‌کند که برای رشد مو و ناخن‌هایتان قرص Phytophanere را مصرف نمایید. اما حتما بخاطر بسپارید که قبل از استفاده از هر نوع دوا و درمانی، آنرا با پزشکتان در میان بگذارید. علاوه بر چنین محصولات دارویی، محصولات و لاک‌هایی هم وجود دارد که می‌توانید مستقیما آنها را روی ناخن‌هایتان استفاده کنید.

کاتیکل‌هایتان را ماساژ دهید

لیپمن می‌گوید از آنجایی که ناخن‌ها در زیر کاتیکل‌ها شکل می‌گیرند، ماساژ اطراف ناخن باعث افزایش جریان خون در آنجا و در نتیجه رشد بیشتر ناخن‌هایتان خواهد شد.

از کاتیکل‌هایتان مراقبت کنید

نونز توصیه می‌کند که مطمئن شوید کاتیکل‌هایتان را فقط به عقب می‌رانید، آنها را نباید بچینید. همچنین مرطوب کردن انشگتان و ناخن‌ها بیش از یک بار در روز نیز ایده‌آل است.

لیپمن هم پیشنهاد می‌کند که همیشه در کیفتان کرم دست و کاتیکل بهمراه داشته باشید. همچنین اضافه می‌کند که هیچگاه نباید صورتتان را بدون استفاده از مرطوب کننده بشویید، با دستانتان هم باید بهمین شکل رفتار نمایید.

از شکستن ناخن‌هایتان جلوگیری کنید

لیپمن هشدار می‌دهد که هیچگاه از ناخن‌هایتان بعنوان ابزار استفاده نکنید، در اینصورت ناخنتان را در معرض خطر شکستن قرار می‌دهید. بخش سفید ناخن که بعنوان ناحیه‌ی استرس نیز شناخته می‌شود هم، سرانجام سست شده و خواهد شکست. خیلی مهم توجه داشته باشید که از ناخن‌هایتان به چه منظوری استفاده می‌کنید.

ابزار مناسب انتخاب کنید
نوع سوهان ناخنی که استفاده می‌کنید خیلی مهم است. دکتر دبرا جالیمن می‌گوید که همیشه از سوهان ناخن‌های کریستالی استفاده کنید. این نوع سوهان به ملایمت با ناخن شما رفتار خواهد کرد.


مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

رنگ‌های ناخن مناسب زمستان



رنگ‌های ناخن مناسب زمستان


با وجود آب و هوای سرد و غم افزا، زمستان زمانی است که می‌توانید به آسانی از رنگ‌های جسورانه استفاده کنید. طراحی روی ناخن به آرامی کنار می‌رود، اما لاک زدن ناخن‌ها با رنگ‌های متفاوت برای همنشینی با لباس‌ها و حال و هوایتان هنوز هم پابرجاست است.


رنگ‌های ناخن مناسب زمستان


شما باید یکی از رنگ‌های فصل را برای ناخن‌هایتان انتخاب کنید. پس تصمیم گرفتیم که در این مطلب شما را با تعدادی از رنگ‌های درخور فصل زمستان آشنا کنیم.


۱. قرمز


قرمز رنگی است که هیچوقت از مد نمی‌افتد. همچنین رنگ قرمز کاملا درخور تعطیلات است، بعلاوع باعث خواهد شد تا همزمان، هم با کلاس و هم جذاب بنظر برسید.


سعی کنید اگر می‌خواهید ناخن‌هایتان را قرمز کنید، از اکلیل دوری کنید، چرا که جلف بنظر می‌رسد و انگار که زیاده‌روی کرده‌اید. در اینصورت بجای اینکه ناخن‌هایتان زیبا شود مثل تزئینات کریسمس آویزان به درخت خواهید شد!


۲. مشکی و رنگ‌های نزدیک آن


مشکی و رنگ‌های نزدیک به آن همچون آبی مهتابی، سبز زمردی و شرابی هم جزو رنگ‌های فصل هستند. مد گذرای این فصل، این است که ناخن‌هایتان را کوتاه و گرد نگاه دارید. این چیزی است که در انواع فشن شو ها دیده شده و چنان بد هم بنظر نمی‌رسد.


۳. زرد و صورتی زنده


اگر رنگ‌های تیره به دلتان نمی‌نشیند، می‌توانید به سراغ رنگ‌های زرد و صورتی زنده بروید تا ماه‌های تیره‌ی زمستان را روشن کنید!


این رنگ‌ها بصورت تعجب برانگیزی تقریبا با هر لباسی که می‌پوشید، همنشینی دارند. البته اگر آنها را صحیح بکار ببرید.


۴. رنگ‌های خنثی و بنفش مایل به ارغوانی


اگر نمی‌خواهید برای تعویض رنگ ناخن‌هایتان زمان زیادی صرف کنید، می‌توانید در طول زمستان به سراغ رنگ‌های خنثی هم بروید.


رنگ‌های خنثی تقریبا با تمام لباس‌ها خوب می‌شوند، و دیگر نیازی هم نیست نگران همخوانی رنگ ناخن‌ها با لباس و لوازم تزئینی‌تان باشید.


۵. رنگ‌های کهربایی


رنگ‌های کهربایی هم راه خوبی برای درخشان کردن ناخن‌هایتان در طول ماه‌های زمستان است. قرمز نارنجی، نارنجی آتشی، لیمویی، بنفش و آبی کبالت رنگ‌هایی فوق‌العاده هستند.


در آخر به یاد داشته باشید که باید از رنگ‌های نئونی دوری کنید، چرا که برای این فصل مفهومی ندارند. نئون همیشه برگشت به ماه‌های تابستانی است


مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

درباره‌ی لاک‌ها بیشتر بدانید

5thingstoconsiderwhenchoosinganailpolishcolor-choosenailpolishesthatareyourfavoritecolors


شاید هر هفته مانیکور کنید، یا شاید کمتر مراقب ناخن‌های لاک نزده‌تان باشید. اما اینکه با ناخن‌های دستتان چه می‌کنید مهم نیست، مطمئن باشید این حقایق جالب درباره‌ی لاک‌ ناخن حتماً برایتان جذاب خواهد بود.



در این مقاله قصد داریم حقایقی جالب و مرموز را در مورد یکی از خواستنی‌ترین لوازم آرایش برایتان بازگو کنیم به احتمال زیاد تا به حال راجع به آن‌ها چیزی نشنیده‌اید.


مصریان باستان عاشق مانیکور کردن بودند


اعیان و اشراف مصر از مواد گوناگون برای خود لاک و پولیش ناخن ساخته و از آن‌ها استفاده می‌کردند. جالب اینکه فقط اشراف زادگان حق استفاده از رنگ‌های تیره را داشتند تا به این طریق خود را از دیگران جدا کنند.


قدیمی‌ها خلاقیت فوق‌العاده‌ای در ساخت لاک داشتند


موم، سفیده‌ی تخم مرغ و رنگ سبزیجات تنها برخی از موادی است که مردم در زمان سلسله‌ی مینگ (امپراتوری بزرگ چین پس از فروپاشی مغول‌ها) برای ساختن لاک ناخن‌هایشان استفاده می‌کرده‌اند.


مانیکور فرنچ واقعا از فرانسه آمده


ایده‌ای که باعث به وجود آمدن این مانیکور شد این بود که به اعضای خانواده‌ی سلطنتی فرانسه اجازه می‌داد تا دست‌ها و ناخن‌هایی برازنده و ظریف پیدا کنند و همچنین از کسانی که کلاس پایین‌تری داشتند قابل تفکیک باشند.


لاک ناخن، واقعا رنگ ماشین است


لاک ناخنی که ما امروزه می‌شناسیم توسط Revlon در سال ۱۹۲۰ تولید شد. لاک ناخن در حقیقت رنگ ماشین است که بسیار تصفیه شده و رنگ دانه‌های آن ریز شده است، به همین دلیل ساخت لاک ناخن طبیعی که مانند انواع واقعی آن باشد خیلی سخت است.


پاک کننده‌ی لاک ناخن بیشتر از همه‌ی ما عمر می‌کند


پاک کننده‌های لاک ناخن هیچ‌گاه عمرشان تمام نمی‌شود، یعنی یک بطری پاک کننده‌ی لاک را می‌توانید تا هر زمانی که به آن احتیاج داشید استفاده کنید.


احتمالا باید چندتا از لاک‌هایتان را دور بیاندازید


یک شیشه‌ی باز نشده‌ی لاک ناخن، تنها یک سال عمر می‌کند. البته باید خیلی تنبل باشید که نتوانید یک لاک ناخن را در ۱۲ ماه تمام کنید!


در گذشته، لاک ناخن نشانه‌ی رسوایی بود


در دهه‌ی ۱۹۵۰ کسی که ناخن‌هایش را لاک می‌زد، فردی بی بند و بار شناخته می‌شد. حتی قبل از ورود به کلیسا و یا مراسم مذهبی، لاک ناخن را باید پاک می‌کردند.


این اتفاق ریشه در عصر ویکتوریا داشته است. در آن زمان فقط زنان خیابانی از لاک ناخن استفاده می‌کرده‌اند.


نباید همیشه ناخن‌هایتان را لاک بزنید


متخصصان بر این باورند که ناخن‌ها عملا بافتی زنده هستند و لاک زدن همیشگی می‌تواند ناخن‌هایتان را خشک کرده و بافت زنده‌ آن را از بین ببرد. این خشکی باعث بی‌دوان شدن ناخن‌ها شده و حتی آن‌ها را مصتعد شکستن می‌کند. علاوه بر این، نرسیدن اکسیژن به بافت ناخن، مبارزه با انواع عفونت‌ها را برای ناخن سخت‌تر می‌کند.


در سال ۲۰۱۲، ۷۶۸ میلیون دلار برای لاک ناخن هزینه شده


اگر نگاهی به آمار بیاندازید، متوجه می‌شوید این عدد نسبت به سال ۲۰۱۱ سی و دو درصد رشد داشته است. متخصصان می‌گویند که این رشد می‌تواند به دلیل ارتقای سطح هنرهای ناخن و تولید رنگ‌های بیشتر برای انتخاب لاک ناخن باشد.


مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 


راز داشتن پوستی منحصر بفرد چیست؟

مدل ها چگونه پوستی فوق العاده دارند؟

آیا تا بحال این سوال را از خود پرسیده اید که مدل‌ها چطور پوستی عالی دارند؟ آیا همان شکلی به دنیا آمده‌اند؟ آیا آنها دارای نوع پوست صافی هستند که بقیه‌ی ما از آن محرومیم؟ جواب ساده به این سوال این است: نه!

مدل ها چگونه پوستی فوق العاده دارند؟

مدل‌ها یک مجموعه روال زیبایی دارند که مانند راهبه‌ها به آن می‌چسبند. اگر شما هم می‌خواهید پوستی درخشان و سرحال مانند مدل‌ها داشته باشید، آنگاه احتیاج دارید تا کارهای مختلفی انجام دهید.

هر شب ۸ ساعت بخوابید

این نکته‌ای است که اگر خواهان پوستی مثل مدل‌ها هستید، هیچ جور نمی‌توانید از آن کوتاه بیایید. شما باید اطمینان حاصل کنید ساعتی به رختخواب بروید که حداقل ۸ ساعت خواب شبانه داشته باشید.

اگر با زود خوابیدن مشکل دارید، کارهای زیادی هست که میتوانید برای کنار آمدن با آن انجام دهید. مالیدن روغن استوخودوس به بالشتان و یک اطاق کمی خنک، فضا را برای خوابیدن خیلی راحت تر خواهند کرد.

سیگار نکشید

اگر شما سیگاری هستید، پس حالا وقتش رسیده که ترک کنید. نه تنها در کل برای سلامت شما مضر است، بلکه میتواند بخاطر نیکوتینش، مانند تاثیر کافئین شما را بی خواب کند.

دوستان من در اینجا تنها ۲ نکته‌ی عمومی برای بدست آوردن پوستی تازه و شاداب را خواندید. کلید رسیدن به پوستی همانند مدل‌ها این است: یک برنامه‌ی مراقبت‌های زیبایی که برای شخص شما جواب می‌دهد را بیابید و به آن بچسبید. به زودی نتیجه‌اش را خواهید دید.

مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

زیبایی همسر


جمال و زیبایی همسر یک ویژگی مثبت است و نمی توان آن را نادیده گرفت. طبیعت هر مردی دوست دارد با زنی زیبا و دلربا ازدواج کند و زنان نیز می خواهند به همسری مردی خوش تیپ و خوش قیافه درآیند. اسلام نیز با چنین خواسته هایی مخالف نیست و به همین جهت به مرد و زن اجازه می دهد که قبل از ازدواج یکدیگر را ببینند و بپسندند و حتی در این باره تاکید و سفارش هم می کند. با این حال، در مواردی پس از ازدواج برخی می پندارند قیافه همسرشان مورد پسند آنها نیست و زیبایی مورد نظر آنها را ندارد؛ از این رو بنای ناسازگاری با همسر می گذارند و روابط دو طرفه را سرد و تیره می کنند. در این مورد چند نکته حائز اهمیت است:



الف. این خود شما بودید که با اراده و اختیار کامل، فرد مورد نظر تان را به همسری برگزیدید و با او ازدواج کردید. اگر در هنگام ازدواج، دقت کافی در زیبایی و جذابیت او به خرج نداده اید، تقصیر متوجه خود شماست. اکنون معنا ندارد که از قیافه و ظاهر او اظهار نارضایتی کنید و به این بهانه بنای ناسازگاری بگذارید. به این موضوع بیندیشید که همه محاسن یک فرد در زیبایی و خوش قیافگی او خلاصه نمی شود، بلکه باید همه ویژگی ها و خصوصیات او را در کل مورد نظر قرار داد. 

زیبایی تنها یکی از ویژگی ها و خصلت های نیک یک همسر شایسته است. 


خصلت های دیگری نیز وجود دارد (از قبیل:مهربانی،خوش برخورد بودن،احترام به همسر،دانایی،تعهد و احساس مسئولیت در قبال خانواده و...)که با بودن آنها در همسر، نباید مسئله زیبا نبودن را عاملی اساسی برای احساس رضایت از زندگی زناشویی تلقی کرد. به هرحال، توجه به این نکته لازم است که چه بسا خداوند خیرو مصلحت انسان را در زندگی با این همسر قرار داده است. خداوند در قرآن می فرماید:«و عاشروهن بالمعروف، فان کرهتموهن فعسی ان تکرهو شیئاو یجعل الله فیه خیرا کثیرا؛با همسرانتان خوش 

رفتاری کنید و اگر آنها را خوش ندارید(بدانید)چه بسا چیزی را که خوش نمی دارید در حالی که خداوند در آن خیر بسیاری مقدر کرده باشد.»



ب. در بسیاری از موارد، دلیل آنکه فرد همسرخود را غیر جذاب و غیرزیبا تلقی می کند آن است که همسرش خود را برای او نمی آرایدو حال آنکه تعالیم دینی و نیز علم روان شناسی به زن ها توصیه می کند که در محیط خانه خود را برای همسربیارایندو با آراستگی و جذابیت در برابر شوهر ظاهر شوند. همچنین مرد نیز بایستی ظاهری آراسته داشته باشد. آراستگی زن و شوهر از آن جهت اهمیت دارد که رغبت آنها را نسبت به یکدیکر بیشتر می کند. پیامبر اکرم(ص) در پاسخ زنی که راجع به حقوق شوهر به همسرش سؤال کرد فرمودند:«...و علیهاان طیب باطیب طیبها و ان تلبس احسن ثیابهاو تزین باحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیة؛ زن باید خود را با بهترین بوها خوشبو سازد و بهترین لباسهایش را بپوشد و با بهترین زینت هایش خود را آرایش دهد و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه کند.»



ج. در برخی موارد،‌علت غیر جذاب به نظر رسیدن همسر، نگاه به زنان نامحرم و مقایسه همسر با آنان است. هنگامی که مرد به گونه ای هوس آلود به نامحرمان چشم می دوزد،به صورت نا خود آگاه همسر خود را با آنان مقایسه می کند. کدام زن است که بتوانددر مقایسه با زنهای دیگر، در نظر شوهرش زیباترین باشد؟! به یقین،‌مرد هنگام نگاه به سایر زنها، برخی از آنها را زیباتر از خود تشخیص می دهد. و از این جاست که مرد، همسر خود را نازیبا و غیر جذاب می پندارد و به دنبال آن، بنای ناسازگاری و بد رفتاری را با او می گذار. بنابر این، به مردان توصیه می شودکه از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب کنند، چون این کار، گذشته از حرمت شرعی،‌بنیان خانواده را مورد تهدید قرار می دهد.


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

ویژگی های یک شوهر خوب کدام است؟


ویژگی های یک شوهر خوب 

همه مردان دوست دارند شوهران خوبی برای همسر خود باشندو همسرانشان از بودن در کنار ایشان احساس رضایت کنند. اما این امر به خودی خود حاصل نمی شود، بلکه مرد باید در رفتارها و برخوردهایش با همسر، اموری را رعایت کندتا همسرش او را به عنوان یک شوهر خوب بشناسد. در اینجا برخی از مهم ترین ویژگی های یک شوهر خوب را بیان می کنیم. 

1.شوهر خوب، زنش را شریک زندگی اش می داند

زن، انسانی است که باید با ارتباط برقرار کنیم. او کسی نیست که کنترلش کنیم و در راه ارضای نیازهای خودمان به دنبال تسلط بر او باشیم. زن موجودی است که باید او را بشناسیم و بدانیم او نیز اهداف خاص خود را دارد. زن، کودک هم نیست. او شریک زندگی ای است که شوهرش باید راه ارتباط برقرار کردن با او بیاموزد. 

در ازدواج، مرد و زن شریک یکدیگر می شوند. وقتی شوهر از صمیم قلب زنش را شریک زندگی اش ببیند، تصمیم گیری را به یک کار مشترک بدل می کند. شوهر عاشق، شوهری است که درباره آنچه از همه مهم تر است فکر می کند و مصمم است تا روند تصمیم گیری را در این جهت هدایت کند. اگر زن نیز عاشق شوهر باشدبه آنچه برای شوهرش از همه چیز مهم تر است فکر می کندو در نهایت، بهترین تصمیم را می گیرد.

2. شوهر خوب، زنش را بی قید و شرط دوست دارد

عشق بی قید و شرط یعنی اینکه ما فرد مقابل را دوست داریم و صرف نظر از واکنش های او در جهت آسایش و سعادت او تلاش می کنیم. تفکر امروزی مردم، بیشتر حسابگرانه است:«اگر مرا دوست داشته باشی من هم تو را دوست خواهم داشت.» ماحتی در زندگی زناشویی نیز خود محور هستیم. کانون تلاش های ما رفع نیازهای خودمان است. در مقابل، عشق بی قید و شرط،‌بر روی رفع نیازهای دیگری تکیه می کند. در زندگی زناشویی، این شوهر است که در پی عالی ترین منافع و مصالح زن می رود. شوهر اگر با تلاش های زن هم موافق نباشداز آنها حمایت می کند. این شوهر است که به زن کمک می کندتا به اهداف و آرزوهایش برسد، زیرا برای او به عنوان یک شخص احترام قائل است. شوهر نمی گوید:«اگر فلان کار را برایم بکنی من هم ظرف ها را می شویم». شوهر می گوید:«من ظرف ها را می شویمچون می دانم خسته ای».

همه ما دوست داریم فکر کنیم کسی ما را بی قید و شرط دوست دارد. کودک، خواهان این عشق از طرف والدینش است. زن و شوهر نیز خواهان عشق بی قید و شرط یکدیگرند. شوهر قرار است پرچمدار عشق بی قید و شرط باشد. او قرار است آهنگ گام ها را تعیین کند. 

اما بسیاری از شوهران منتظرند تا زنانشان، نقش رهبری را در عشق بی قید و شرط به عهده بگیرند. آنها عقب می نشینند و می گویند:«هر وقت زنم تصمیم گرفت مهربون باشه،من هم به او محبت می کنم».

این مرد،شوهر تاثیر پذیر و عاجزی است که در این موقعیت، فوق العاده بد عمل می کند. شوهر سالم و کارآمد، الگوی عشق بی قید و شرط است. از آنجا که این نیاز برای سلامت عاطفی انسان بسیار اساسی است، بیشتر زنان، واکنش مثبت به شوهری نشان می دهندکه بی قید و شرط آنها را دوست دارد. بسیاری از زنان با این احساس ناراحت کننده زندگی می کنندکه اگر رابطه جنسی نداشته باشند یا به دلخواه شوهر عمل نکنند، محبت شوهر از آنها دریغ خواهد شد. این نمی تواند مبنای خوبی برای یک ازدواج سالم باشد. 

3. شوهر خوب، زنش را اولین اولویت زندگی خویش قرار می دهد

همه ما در زندگی اولویت هایی داریم. شاید ما هرگز فهرست اولویت هایمان را ننوشته باشیم،‌ام در زهنمان می دانیم کدام یک مهم تر از بقیه است. این اولویت ها بیشتر اوقات خود را در اعمال ما نشان می دهند.

برای بسیاری از مردان، شغل و حرفه تقریبا در صدر فهرست اولویت ها قرار دارد. مردان مقدار زیادی از احساس ارزشمندی شان را از شغلشان می گیرند. این الزاما تضادی با رابطه مردان با زنانشان ندارد، مگر این که شغل آنها تمام فکر و ذهنشان را به خود مشغول کرده باشد. افراد، همه تر از اشیاء و امور هستند. این اصل اساسی خانواده های کارآمد است. یک شوهر خوب هرگز اجازه نخواهد داد شغلش جای وقت با همسر بودن را بگیرد.

رقیب دیگر موقعیت زن،‌مادر شوهر است. این امر به ویژه در سال های اول ازدواج صادق است. اگر مرد رابطه نزدیکی با مادرش داشته باشدو یا از نظر آسایش جسمی یا عاطفی به او وابسته باشد،‌ممکن است مادرش از حضور یک زن جدیددر زندگی او احساس خطر کند. ممکن است تقاضاها یا خواسته های مادرپس از ازدواج پسرش بیشتر و شدیدتر شود و پسر ممکن است شب ها زنش را تنها بگذاردتا به کمک مادرش بشتابد. چنین الگویی به طور اجتناب ناپذیری احساس نفرت و انزجار را در زن به وجود می آورد. 

در یک ازدواج سالم،‌از همان روز اول ازدواج، باید اولویت اول زندگی تغییر کند. پیش از ازدواج، اولویت مرد، نگهداری و مراقبت از والدینش بود. پس از ازدواج ،‌نگرش او در احترام گذاشتن به والدینش تغییر نمی کند،‌اما شیوه زندگی اش باید عوض شود. او دیگر نمی تواند به محض اینکه مادرش تلفن کرد از جا پریده و به خانه او برود، زیرا او اکنون زن جدیدی وارد زندگی اش شده که خواسته های خواس خودش را دارد. اگر از همان اول ازدواج ، زن در اولویت قرار بگیرد آن وقت رابطه شوهر با والدینش می تواند به طور کامل و سالم ادامه یابد. اولویت اول را به زن دادن به هیچ وجه احترام مرد به والدینش را کم نمی کند، بلکه الگوی سالمی را به وجود می آورد که به مرور زمان می تواند ستایش و تحسین والدین را نیز کسب کند. 

کودکان نیز ممکن است خواهان مقام اول در زندگی پدر یا مادر باشند. هرگز نباید اجازه چنین کاری را داد. پس از به دنیا آمدن بچه ها، معمولا شوهر به همسرش انتقاد می کند که دیگر به او توجهی ندارد،‌زیرا مرد احساس می کند در نظر زنش، بچه ها جای او را گرفته اند. این نگرانی قابل توجیهی است و در واقع اغلب اوقات حقیقت دارد. اما این امر نیز در مورد شوهر نیز می تواند صادق باشد، به خصوص در زندگی زناشویی ای که زن نیازهای عاطفی مرد را به اندازه کافی برطرف نمی کند و مرد نسبت به او احساس بی گانگی می کند. چنانچه مرد احساس کند از جانب زن طرد شده، ممکن است وقت و انرژی خود را بیشتر صرف بچه ها کند، زیرا از طرف آنها محبت و توجه بیشتری می بیند. یک شوهر کارآمد، اگر چنین رفتاری را در خود مشاهده کند، فورا آن را ناسالم تشخیص می دهدو گام ها یلازم را برای اختصاص یافتن وقت و انرژی خود به رفع نیازهای زنش برخواهد داشتو به او نیز یاد خواهد داد تا بر وظیفه خود نیازهای شوهرش را برطرف کند. 

4. شوهر خوب، متعهد به کشف و رفع نیازهای همسرش است

بسیاری از مردان، به سادگی پی به نیاز زنشان نمی برندو در نتیجه، هیچ تلاشی در جهت رفع آن نیازها نمی کنند. برخی از شوهران معتقدندکه اگر شغل خوب و دائمی داشته باشند و حقوق و درآمد خوبی را کسب کنند نقش خود را به عنوان شوهر انجام داده اند. آنها هیچ شناختی از نیازهای عاطفی و اجتماعی زن ندارند. 

منظوراین نیست که بگوییم شغل و حرفه مرد، و تلاش و کوشش او در این زمینه شغلی اش از نظر زنبی ارزش است. معمولا زنان تلاش های شوهرشان را می بینندو از کوشش او برای تامین نیازهای مادی خانواده تشکر می کنند. اما این اول کار است و آخر کار نیست. 

نیاز عاطفی زن به عشق، محبت، ملایمت، تشویق و دلگرمی همان قدر برای سلامت عاطفی او اساسی استکه غذا برای سلامت جسم او. شوهری که صرفا به تامین نیازهای مادی اکتفا می کند و از آن خشنود است، دیدگاه بسیار محدودی از اهمیت نقش خود به عنوان شوهر دارد. وقتی نیازهای مادی مثل غذا، پوشاک و مسکن تامین شد، نوبت رفع نیازهای درونی زن می رسد. اصلی ترین نیاز عاطفی زا،‌نیاز به عشق و محبت است و زن باید احساس کنددوستش دارند. شوهر کارآمد شوهری است که دائما به همسرش محبت می کندو به او نشان می دهد که دوستش دارد. 

به این ترتیب، زن او با قلبی پر از عشق زندگی خواهد کردو به شوهری را که این نیاز او را برطرف می کند بسیار ستایش خواهد کردو واکنش مثبتی به تلاش ها یاو خواهد داد. 

نیاز زن به امنیت نیز اساسی است. این نیاز ابتدا یک نیاز مادی است؛ یعنی در امان بودن از خطرات کوچه و خیابان برای زن مهم استاما مهم ترین نیاز زن در این زمینه، آن است که عمیقااز تعهد و پایبندی شوهرش به خود اطمینان داشته باشد. شوهری که زنش را با صحبت درباره تلاق تهدید می کندیا ناخود آگاه می گوید:«شاید بهتر بودبا یکی دیگه ازدواج می کردی»، یا«ای کاش یکی دیگه جای تو جلوی من سبز می شد»،رفتارناسالم و معیوبی را نشان می دهد. شوهر عاشق و کارآمد،‌هر کاری می کند تا به زنش بفهماندکه همیشه و در همه حال کنار او خواهد ماند.

شوهر کارآمد در عین حال، مراقب است تا زنش احساس ارزش کند. اگر زن از ادامه تحصیل احساس رضایت و ارزش کند، شوهر اولین تشویق گر او خواهد بود. اگر زن از اینکه خیاط یا گلدوز ماهری است احساس رضایت کند شوهر مهارت او را تحسین خواهد کرد. و اگر زن بخواهد مادر و«خانه دار» خوبی باشد شوهر از ته دل از تصمیم او جانبداری خواهد کرد. هر یک از راه های کسب ارزش ممکن است مستلزم کار فیزیکی بیشتر از جانب شوهر باشدیا نگرانی عاطفی او را تا حدی برانگیزد، اما او در مورد اختلافات، با همسرش صحبت می کند و سعی می کند به درک متقابلو وحدت نظر برسند،زیرا خودش را به تامین آسایش و سعادت زنش متعهد کرده است. 

ما انسان ها علاوه برنیازهای جسمانی و عاطفی، نیازهای اجتماعی هم داریم. همسرمان نیز نیازمند ارتباط با افرادی خارج از خانواده است. شاید او دوست داشته باشدبه همراه زنان همسایه، غذایی تهیه کند، یا به همراه آنان جلسات قرائت قرآن تشکیل دهد. ممکن است این فعالیت هادر صدر اولویت های شوهر نباشد،اما به سرعت اهمیتشان افزایش می یابد، زیرا مرد در صدد است تا نیازهای زن را برآورده کند. او تشخیص می دهد که اگر به گسترش روابط اجتماعی زن کمک کند احساس رضایت خودش نیز افزایش خواهد یافت. او در مخالفت با این موضوعات، جار و جنجال راه نمی اندازد یا آنها را ناچیز و بی اهمیت نمی نامد و از قدرشان کم نمی کند. او اینها را بخش عادی زنش می بیند و به او اجازه می دهد تا علائق خود را دنبال و از این طریق نیازهایش را بر آورده کند. 

کشف و رفع نیازهای مادی، عاطفی و اجتماعی زن، شاید یکی از دشوارترین نقش های یک شوهر کارآمد باشد. برای رفع این نیازها شاید لازم باشد مرد بیشترین تلاش ها را داشته باشد. شوهر کارآمد کسی است که تنها به رفاه و آسایش خویش نمی اندیشد و سعی می کند محدوده آسایش خود را به همسرخود نیز ارتباط دهدو هر کار ممکن را برای رفع نیازهای او انجام دهد. با این کار، او نهایت تحسین و و ستایش را از سوی همسرش کسب خواهد کرد. 

5. شوهر خوب با زنش صحبت می کند 

برخی پژوهش ها نشان دادهاند زنان به طور معمول،حدود دو برابر مردان صحبت می کنند. به احتمال قوی، مردان این گفتگو هایشان را هم در محیط کارشان مصرف می کنند و گاه وقتی به خانه می رسند فقط یک کلمه برایشان باقی مانده است. وقتی زن می پرسد:«امروز چه طور بود؟»او پاسخ می دهد:«خوب». یک چنین مختصر گویی هرگز نمی تواند الگوی یک شوهر کارآمد باشد. بسیاری از شوهرها باید این الگوی رفتاری خود را کنار بگذارند تا بتوانند نیاز همسر خود را به برقراری ارتباط بر آورده کنند.

مسائل زندگی در ابتدا از طریق ارتباط کلامی، به خصوص بحث در مورد افکار، احساسات و آرزوهای ما مطرح می شود. افکار و احساسات و آرزوها را نمی توان با رفتار ما مشاهده کرد و به آنها پی برد. یکی از عمیق ترین آرزوهای یک زن این است که شوهرش را بشناسد. وقتی شوهر از افکار، احساسات و آرزوهای خود حرف می زند زن احساس می کند شوهر اجازه ورود به دنیای خدش را به او داده است. وقتی شوهری مدت های طولانی درباره احساساتش حرف نمی زند، زن احساس می کند که شوهر رابطه اش را با او قطع کرده و در نتیجه، زن احساس انزوا و تنهایی می کند. 

ما نمی توانیم اجازه دهیم که ارتباط و گفتگوی بین ما متوقف شودیا ارتباط ما به صحنه نبردعقاید ما و جنگ بر سر اختلاف هایمان تبدیل شود. گفتگو و تبادل نظر مثبت، باز، آزاد و همراه با تفاهم از مشخصات یک زندگی زناشویی سالم است. یک شوهر خوب و کارآمد باید ابتکار به خرج داده و این نوع گفتگو و ارتباط را به شیوه معمول زندگی مشترک تبدیل سازد.

6. شوهر خوب، پایبند ارزشهای اخلاقی و معنوی است

در یک خانواده سالم، شوهر، معتقد به یک سری ارزش های معنوی و اخلاقی استو سعی داردآنها را در خود و خانواده پیاده کند. او از تقوایی بهره می بردکه او را به انجام واجبات، از جمله وظایف خانواده وا می دارد. این ویژگی، سلامت خانواده و رضایت مندی اعضای آن را به ارمغان می آورد. 

هر چه مرد پایبندتر به باورهای ارزشمند اخلاقی و معنوی باشدبیشتر مورد احترام همسرش قرار خواهد گرفت. هر چه کمتر پایبند این ارزشها باشدیا شکاف بین ادعاهای وی و عمل وی در این زمینه ها بیشتر باشد، بی احترامی بیشتری را نسبت به خود به وجود می آورد. یک شوهر کاآمد واقعا تمام سعی خود را می کند تا به زیور تقوا آراسته باشدو آن را در خانواده پیاده کند. این کار، تاثیر مثبتی بر زن و فرزندان او خواهد گذاشت. 

هر چند این فهرست کامل نیست، اما شش ویژگی ذکر شده می تواند راهنمای خوبی برای مردانی باشد که می خواهند نقش یک شوهر خوب و کارآمد را در ازدواج خود ایفا کنند.


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

آیا مردان نیز مانند زنان به ابراز همسرشان نیاز دارند؟


حد و حصر محبت به همسر

خدای متعال، دوستی و محبت میان زن و شوهر را از نشانه های خود معرفی کرده است. «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم اجواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة،‌ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون ؛ و از جمله آیات و نشانه های خدا این است که برای شما همسرانی از خودتان بیافرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان محبت و مودت و دوستی قرار داد. همانا در این کار، آیات و نشانه هایی (از خداوند)هست؛ برای قومی که بیندیشند.»

بنابراین،‌طبق این آیه،‌وجود محبت میان زن و شوهرنه تنها نکوهیده نیست،‌بلکه امری کاملا پسندیده و از آیات الهی می باشد. زن و شوهر باید سعی کنند میزان صفا و صمیمیت و دوستی میان خود را افزایش دهند و از بروز هر گونه عاملی که دوستی میان آنان را به هم بزند جلو گیری کنند. 

در کنار این مطلب، نکته ای که افراد باید به آن توجه داشته باشند این است که این محبت،‌مانند سایر امور دنیوی نباید بر محبت خدا و انجام وظایف شرعی غالب شود. 

قرآن کریم می فرماید:«قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین؛(ای پیامبر) بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و فامیل هایتان و اموالی که جمع آوری کرده اید و تجارتی که از کسادی آن بیمناک هستید و مسکن هایی که بدان دلخوش هستید از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا در نزد شما محبوب ترند پس منتظر باشید تا خدا امر خود را بیاورد و خداوند افراد بد کردار را هدایت نمی کند.»

در این آیه از کسانی یاد می کند که روابط عاطفی شان با همسران و فرزندان و پدران و افراد خانواده و فامیل و دلبستگی به متعلقات زندگی دنیا چنان مستحکم می شود که مصالح مهم دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد و به فراموشی می سپارد تا آنجا که این دلبستگی ها بر محبت خدا و رسول خدا غالب می شوند و ایشان را از انجام وظایف واجب باز می دارند؛‌و این مطلبی است که آیه به شدت آن را نکوهش می کند. در آیه دیگری می فرماید:« ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم؛ برخی از همسران و فرزندان شما ( در حقیقت)دشمنان شمایند؛ پس، از آنان بر حذر باشید.»

این آیه نیز ناظر به آن همسران و فرزندانی است که از ایمان کافی برخوردار نیستند و هنگامی که افراد می خواهند به انجام وظایف خود بپردازند، در جهاد شرکت کنند، یا اموالشان را در راه خدا صرف کنند مزاحم آنان می شوند. این همسران و فرزندان در این حالات و شرایط،حکم دشمن را دارند زیرا مؤمنان را از راه خیر باز می دارند. اینجاست که باید از آنان بر حذر باشیدتا مبادا دلبستگی به آنان، ایشان را از انجام وظایف واجبشان باز دارد. بنابر این، درست است که عاطفه میان زن و شوهر امری طبیعی است و نعمتی است که خدای متعال با تعبیر زیبای « و جعل بینکم مودة و رحمه »از آن یاد می کند. با این همه، همین نعمت نیز حد و مرزی دارد که نباید از آن تجاوز کرد. بالاترین رابطه انسان باید متوجه خدا باشدو محبت خدا در دل انسان بایدبر همه محبت ها و دلبستگی های دیگر غلبه پیدا کند. کسانی که به مقام توحید رسیده اند،محبت خدا آنچنان در دلشان عمیق و نیرومند است که هر محبت دیگر،نسبت به آن،‌فرعی و شعاعی از محبت خدا خواهد بود. اما در مورد افراد متوسط و مؤمنین عادی، دست کم باید طوری باشدکه محبت های دیگری که در دل دارند بر محبتی که به خدا می ورزند، غالب و مسلط نشود.

نیاز مردان به محبت

زن ها باید متوجه باشند که شوهران آنها نیز مانند خودشان انسانند و به شدت نیازمند محبت و دوستی اند. به طور کلی، نیاز انسان به تعلق و محبت از مهم ترین کشاننده های روان شناختی و اجتماعی در تمام مراحل رشد انسان مربوط می شود. همه انسان ها نیازمند آنند که عشق و محبت را از دیگران دریافت و به دیگران ارائه کنند. این نیاز پس از ازدواج در مردان، به ویژه از طریق همسر برآورده می شود. مردی که همسرش به او عشق می ورزد، از روحیه ای شاد و با نشاط برخوردار است و به همین جهت انگیزه او در جهت تلاش برای تامین نیازهای خانواده و همسر بسیار زیاد است. احتمال ابتلای این مرد به بیماری های روانی نیز مانند اضطراب و افسردگی به شدت پایین است. بسیاری از افراد که دچار اختلالات و ناراحتی های روانی هستند از عدم ارضاء نیاز به محبت رنج می برند. برآورده نشدن این نیاز می تواند باعث به وجود آمدن عوارضی مانند: سرزنش خود و دیگران، احساس ترحم نسبت به خود، افسردگی، انزوا و عدم امنیت شود. از سوی دیگر، لازم است به این نکته توجه شود که عشق یک خیابان دو طرفه است. نیاز مرد به علاقه همسر، درست به اندازه نیاز زن به عشق و علاقه شوهر است. اگر مرد واقعا محبت زنش را احساس نکند برای او بسیار دشوار خواهد بودکه عشق بی قید و شرط به زنش ابراز کند. بنابراین، چنانچه زن بخواهد قابلیت شوهرش را در برابر عشق و محبت افزایش دهد شاید هیچ چیز به اندازه دوست داشتن شوهر به او انگیزه ندهد. وقتی مخزن عشق مرد از سوی همسر لبریز شده باشد انگیزه بیشتری خواهد داشت تا در راه تبدیل شدن به یک شوهر و پدر کارآمد تلاش کند. شخصی که بیش از همه ممکن است مرد را دوست داشته باشدهمسرش است و در واقع اگر مردی واقعا عشق و محبت زنش را احساس کند دنیا در نظرش زیبا تر جلوه می کند و استعدادهای او شکوفا می شود. از سوی دیگر، اگر مرد محبتی از جانب همسرش احساس نکند، دنیا در نظرش تاریک می شود و ذوق و استعداد او به پایین تر سطح سقوط می کند. بنابراین برای ترغیب مرد به رشد بیشتر، کمتر چیزی به اندازه رفع دائم نیاز به به عشق از سوی همسر اهمیت دارد. وقتی زن دوست داشتن شوهرش را انتخاب می کند و یاد می گیرد چگونه عشق و محبت خود را به او ابراز کند نیاز مرد به محبت همسر، کم کم برآورده می شود و طرز برخوردش نیز تغییر می کند. این امر،تغییر شدیدی در نگرش او نسبت به افزایش توانایی های خود به عنوان یک شوهر و پدر توانمند ایجاد می کند. قرآن کریم نیز ازدواج را مایه رسیدن افراد به آرامش و دوستی میان زن و شوهر می داند و می فرماید:«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةو رحمة؛ واز نشانه ها یخداوند این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفریدتا در کنار آنان آرامش یابیدو در میان شما دوستی و مهربانی نهاد.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:«لا غنی بالزوجةفیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصاص و هن ... و اظهار العشق له بالخلابةو الهیئة الحسنة لها فی عینة؛زن در روابط خود با شوهر همدلش از سه چیز بی نیاز نیست:... و سوم، اظهار عشق و علاقه به شوهر با دلربایی و آرایش خود در برابر او.»


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

چگونه محیط خانه را برای شوهر دلپذیر کنیم؟


شیوه محبت به شوهر

همان طور که گفتیم، زن باید علاقه خود را به شوهرش ابراز کند. اولین راه ابراز محبت با زبان و گفتار است. خانم محترم، چه مانع دارد گاه گاه به شوهرت بگویی:«عزیزم واقعا تو را دوست دارم». اگر در بیرون خانه است به تلفن بزن و حالش را بپرس؛ اگر از موقع معمول دیرتر به خانه آمد، اظهار کن:«خیلی منتظرت بودم تا بیای، از دیر آمدنت دلتنگ شدم؛» اگر سفر آمده به او بگو:«خوب شد آمدی دلم برات تنگ شده بود.»در ادامه، چند راه دیگر ابراز علاقه زن به شوهر را ذکر می کنیم.

1.با شوهرتان سارزگار باشید

برخورد بین دو انسان – زن و شوهر – که دارای دیدگاه های متفاوت هستند باعث پیدایش بیشتر مشکلات زندگی می شود. این دیدگاه ها اگر به طور اتفاقی با یکدیگر همسو باشند، موجب بروز مشکلات خیلی اندک و گذرا خواهد بود در غیر این صورت، این اتفاق دیدگاه ها باعث ایجاد برخورد می شود. برای مثال، شما مایلید به دانشگاه بروید و به تحصیل ادامه دهید، اما شوهرتان می خواهد شما در خانه بنشینید و به خانه داری و رسیدگی به همسر و فرزندان بپردارید. یا در مورد دیگر، شوهر شما پس از کار روزانه، عصر هنگام به خانه می آید تا شبی آرام را در خانه بگذراند، اما شما که تمام روز را در خانه به سر برده اید مایلید برای گردش یا مهمانی از خانه خارج شوید. در اینجاست یک برخورد بین زن و شوهر پدید می آیدو هر یک با دلایلی که برای خودش قانع کننده است، خواسته خود را فریاد می زند. تمام زوج ها این مسائل را دارند. برای رفع اختلافاتی که برای زن و شوهر پیش می آید چه باید کرد؟ نا گذیر یکی از آن دو باید از خواسته خود بگذرد. به نظر بسیاری از روان شناسان و مشاوران خانواده،‌در این گونه موارد لازم است زن کوتاه بیاید و از شوهر خود اطاعت کند. زن باید خود را با زندگی شوهرش سازگار کند. اسلام نیز این نظر را مورد تایید قرار می دهد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«یا معاشر النساء ...و اطعن ازواجکن؛ ای بانوان ... از شوهرانتان اطاعت کنید.» مرد و زن هر چند از لحاظ انسان بودن یکسان هستند، اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند بر اساس ویژگی ها ی جسمی و روحی مرد و زن، مقرر داشت که مرد، رئیس خانواده و زنش معاون او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از این قائده مستثنی نیست. وقتی به شوهرتان این امکان را می دهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی انجام می دهید که به صلاح خود شما خواهد بود. ممکن است بپرسید که آیا این روش، یعنی اطاعت از شوهر و وفق دادن خود با او، یک زن را برده شوهرش نمی کند؟! یک زن شایسته،‌یک برده نیست؛‌او بزرگوارانه تصمیم می گیرد که خود را با زندگی شوهرش سازگار کند،‌ هر چند گاهی اوقات ممکن است این کار بسیار سخت باشد. مرد نیز باید برای سپاس گذاری از همسرش،‌فداکاری او را جبران و خواسته هایش را برآورده کند. مرد هنگامی عاشق همسرش می شود که زن،‌تمام زندگی اش را وقف شوهرش کند. در این وضعیت است که زن به راستی در چشم شوهرش زیبا می شود و به صورت گوهری گران بها در می آید که شوهرش حاضر نیست او را با هیچ ثروتی عوض کند. 

2. به شوهرتان احترام بگذارید

هر انسانی به شخصیت خویش علاقمند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد. رعایت نکردن این امر مهم، باعث بریدن رشته محبت و ایجاد فاصله میان افراد می شود. حفظ حرمت و شخصیت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان نمایان می شود. رعایت این مسائله به ویژه از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند، باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که باهم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شان و منزلت یکدیگر هستند. 

در این راستا،‌احترام گذاشتن به مرد یکی از مهم ترین راه های ابراز محبت به او از سوی همسرش است. وقتی زن،‌هنگام ورود شوهر به منزل، با لبی خندان و چهره ای گشاده به استقبال همسرش می رود، به او سلام می کند، به او خوش آمد می گوید،از او پذیرایی می کند،مؤدبانه کنار او می نشیند، به صحبت هایش گوش می دهد، مهمترین کارها را در جلب محبت و رضایت شوهرش انجام داده است. 

پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«حق الرجل علی المراةانارةالسراج و اصلاح الطعام و ان تستقبله عند باب بیتها فترحب؛ حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند و هنگام ورود مرد به خانه، تا جلوی در، به استقبال او برود و به او خوش آمد بگوید.»

3. به شوهرتان توجه کنید 

مرد ها نیازمند آنند که از سوی همسرشان مورد توجه قرار گیرند. می خواهند همسرشان آنان را در مقایسه با دیگران، به خصوص فرزندان،‌در اولویت قرار دهند و آنها را مهمترین شخص زندگی خود بدانند. مردها می خواهند همسرشان به خواسته ها و نیازهای آنان توجه کنند؛ اگر خسته اند اسباب استراحت آنان را فراهم کنند، اگر گرسنه یا تشنه اند نیازشان را بر طرف کنند و اگر بیمارند و نیاز به مراقبت دارند،از آنان مراقبت و نگهداری کنند. یکی از مهم ترین کارهایی که زن می تواند برای شوهرش انجام دهد این است که به او فرصت دهد با او درد دل کند و مسائلی را که قادر نیست با کسی در میان بگذارد،‌به او بگوید. زن هایی که به این وظیفه عمل می کنند باعث موازنه و تقویت احساس تعادل روحی در مرد و خوشبختی و کامیابی در ازدواج هستند. گوش دادن به درد دل و حرف های شوهر، بدون آنکه اظهار نظر یا اندرزی به او داده شود، روشی است برای محبت کردن به مرد؛ که موجبات محبوبیت زن را نیز فراهم می آورد 

4. شوهرتان را همان گونه که هست بپذیرید

یک مرد نیاز دارد همان گونه که هست،‌پذیرفته شود؛ دقیقا همان طوری که هست (با همه عادات خوب یا بدی که دارد). این نوع پذیرش کامل و همه جانبه، وی را متقاعد می کند که شما به راستی او را دوست دارید. همسر شما نیاز دارد که احساس کند از اهمیت برخوردار است،‌دوستش می دارند و وی را می پذیرند. اگر شما ویژگی های فردی او را نپذیرید پس چه کسی باید پذیرای آنها شود؟

یک زن شایسته،به علائق خاص شوهرش توجه می کند؛ خواه این علاقه ها یک غذای خاص، روابط جنسی، یا کوهنوردی با دوستان باشد. یک زن کامل، بهشوهرش امکان می دهد که از پذیرشی بی قید و شرط برخوردار شود. بنابراین: 

الف. هیچ گاه غر نزنند. مرتب اشکال گرفتن از کارهای شوهر و غر زدن برای چیزهای بی اهمیت فقط او را از محیط خانه بیزار می کند. تاثیر غرزدن،درست بر عکس پذیرش وضعیت شوهر است . 

ب. هرگز او را با مرد دیگری مقایسه نکنید. مردهای دیگر را به رخ شوهرتان نکشید. این کار به او احساس نا شاییستگی می دهد و اعتماد به نفس رااز او می گیرد. هر مردی دوست دارد بابت توانایی ها و محاسنش از سوی همسر مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان مرد شایسته ای باشد که هست. بدانید اگر به هر کسی آزادی بدهید که خودش باشد، او بهترین فرد خواهد شد. 

5. شوهرتان را تحسین کنید 

به عنوان یک زن، شما آرزو دارید که مورد عشق و علاقه همسرتان باشید. در مقابل، شوهر شما هم به عنوان یک مرد آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید. این نخستین نیاز او در خانه است. شما همان شخصی هستید که شوهرتان نیاز دارد که احساس کند در نظر شما شخص خاصی است و جایگاه ویژه ای دارد. او با شما ازدواج کرد چون فکر می کرد که شما بهترن همسر دنیا هستید. در مقابل، او به حمایت و تحسین شما نیاز دارد. او برای آنکه همیشه با شور و نشاط باشد به تحسین تان نیاز دارد وگرنه به خانواده اش بی رغبت می شود. 

از همین حالا تصمیم بگیرید که وجود شوهر خود را در منزل جدی بگیرید و با او مهربان باشید. هنگامی که صحبت می کند تحسینش کنید. به چیزی که می گوید توجه کنید. اجازه دهید که او احساس کند شما به او خیلی اهمیت می دهید. به صفات تحسین برانگیز او توجه کنید. همه مرد ها صفات قابل تحسینی دارند. از شوهرتان که عادت دارد با کلمات شیرین خود، دل شما را شاد کرده، به وجدتان آورد، تعریف و تمجید کنید. ممکن است شوهر شما اندام خود را دوست داشته باشد. او از شما می خواهد که جسمش را دوست بدارید و تحسین کنید. تنها راهی که برای این کار وجود دارد این است که به او بگویید اندام هیکلش را دوست دارید. همچنین می توانید از هوش و عقل و درایتش، از اخلاق خوبش، از وقت شناس بودنش و ... تعریف و تمجید کنید. منظور از این سخنان این نیست که شما برای این که در شوهرتان یک احساس غرور 

و شخصیت پدید آورید، به دروغ و نیرنگ متوسل شوید. همه افراد،‌تفاوت میان تحسین و تملق را درک می کنند. بلکه منظور این است که شوهرتان نیاز به تحسین واقعی دارد. در صدد یافتن تحسین تازه برآیید. نقاط قوتی را که شوهرتان دارد و شاید هم خودش به دارا بودن آن صفات توجه ندارد، پیدا کنید و او را به خاطر داشتن آنها تحسین کنید. 

6. خود را برای شوهرتان بیارایید 

یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که از نظر جسمانی برای او جذاب باشید. او عاشق اندام شماست. سر و وضع آراسته،‌همان چیزی است که شوهرتان از شما می خواهد. او می خواهد وقتی به خانه می آید همسرش با تمام لطافت های زنانگی منتظر او باشد. اگر لباس شما بد و کهنه باشد و خسته به نظر برسید، او را از آمدن به خانه متاسف خواهید کرد. بانوان گرامی، به خاطر بسپارید که مردها طرز تفکری متفاوت از زنان دارند. یک مرد بیش از آنکه به شخصیت زن توجه کند،‌ابتدا سر وضع ظاهری او را می بیند. بنابراین، سر و وضع شماهنگام عصر،‌پیش از ورود شوهرتان به خانه باید مرتب و منظم باشد. طبیعی است که وقتی ورود به خانه می بیند که از قیافه و ظاهر شما،‌زیبایی و شادمانی می بارداز بودن در خانه احساس سرزندگی و شادمانی می کند. شوهر شما دوست دارد که خود را برای او بیارایید و به خاطر این که با این کار او را می خواهید خوشحال کنید،‌شما را دوست خواهد داشت. هنگامی که او به خاطر داشتن یک زن جذاب و زیبا برآورده شد،‌او نیز سپاسگزار شما خواهد بودو خواسته های شما را با کمال میل برآورده خواهد کرد. پیامبر اکرم در پاسخ زنی که از او درباره حقوق شوهر بر همسرش پرسید،‌فرمودند:«... و علیها ان تطیب باطیب طیبها و تلبس احسن ثیابها و تزین باحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة ‌وعشیة ...؛وظیفه زن آن است که خود را با خوش بو ترین عطرها معطر سازد بهترین لباس هایش را بپوشد،‌بهترین زیور آلاتش را در برکندو هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه کند.» 

7. به تمایلات جنسی شوهرتان با رغبت پاسخ دهید

یکی از راه های ابراز محبت به مردان از سوی همسرشان این است که نیازهای جنسی آنان را برآورده سازند. تحقیقات نشان می دهد که مردان، لذت بخش ترین زمان خود را زمانی بیان کرده اند که با همسرشان آمیزش داشته اند. آمیزش به مردان این اطمینان را می دهد که با همسرشان رابطه نزدیک دارند و خانمشان او را دوست دارد. البته مرد نیاز دارد که احساس کند دوستش دارند،نه آنکه تحملش می کنند. بعضی از زنان عمل آمیزش را طوری انجام می دهند که گویی دین خود را می پردازند و یا انجام مظیفه می کنند. برای آنکه شوهرتان از لحاظ احساسی و عاطفی خودش را وقف شما کند لازم است نیاز جنسی او را برآورده کنید. او نیاز دارد که بداند که از لحاظ جنسی به او تمایل دارید. برای بیشتر مردان،روابط جنسی گواه آن است که شما دوستش دارید. این کار همچنین تایید ارزش شخسی وی به شمار می آید. اگر شوهرتان در روابط جنسی احساس رضایت کند، حاضر است که به نیازهای عاطفی شما پاسخ گوید. 

به دلیل اهمیت رابطه جنسی در زندگی زناشویی،‌در اسلام نیز بر پاسخ گویی زن به تمایلات زن تاکید شده است،از جمله،پیامبر اکرم فرمودند:«لا یحللا مراةان تنام حتی تعرضنفسها علی زوجها؛ برای زن شایسته نیست بخوابد،مگر اینکه خود را به شوهرش عرضه کند.»

خانه را برای شوهر آماده کنیم

آیا هنگام صبح که شوهرتان به سر کار می رود قوای تحلیل رفته او در خانه تقویت و تجدید شده است؟ وقتی که خسته و کوفته از کار به خانه بر می گردد به چه محیطی وارد می شود؟ شما خانم ها مسئول ایجاد و پرورش محیطی پر از لطف و صفا و با عشق و صمیمیت هستید. نفوذ و تصمیم شما در تشکیل یک خانه و خانواده خوشبخت و راحت بی نهایت مؤثر است. برای آنکه شوهرتان در خانه خود خوشحال و راضی باشد،‌این سه عامل اصلی را همیشه به خاطر داشته باشید:

1.با شوهرتان خوش اخلاق باشید

خوش اخلاق بودن شما بهترین راه جذب شوهر به خانه و راضی نگهداشتن او در خانه است. اگر می خواهید به خودتان و شوهرتان خوش بگذرد خوش اخلاق باشید. هنگام ورود او به منزل،‌به استقبال او بروید،‌به او سلام کنید، حالش را جویا شوید، با خوش رویی با او برخورد کنید، همیشه شاد و خندان باشید،‌اوقات تلخی و دعوا نکنید و خوش برخورد و شیرین زبان باشید. با اخلاق خوش می توانید خانه را به صورت بهشت درآورید و محیط منزل را با صفا و نورانی کنید. امام صادق (ع) فرمودند:«لا عیش اهنا من حسن الخلق؛ هیچ زندگانی ای گواراتر از خوش اخلاقی نیست.»

2.اسباب استراحت شوهرتان را فراهم سازید

هر اندازه که مرد کارش را دوست داشته باشد و با علاقه مندی و اشتیاق آن را انجام دهدباز در ساعات کار،اعصابش دچار خستگی می شود. اگر وقتی به خانه برگشت،‌این خستگی و ناراحتی اعصاب از بین بروداو می تواند قوای جسمی و روحی خود را تجدید کند و روز بعد با اشتیاق و آمادگی به کار برگردد. وظیفه فراهم ساختن اسباب استراحت شوهر، بر عهده شما خانم محترم است. بگذارید شوهرتان در خانه، راحت باشد و استراحت کند،با یکی دو استکان چای از او پذیرایی کنید. اجازه دهید برنامه دلخواهش را از تلوزیون تماشا کند و... راحت بودن مرد در خانه و فراهم بودن زمینه استراحتش او را جذب خانه می کند و به همسرش پایبند می سازد. 

3. خانه تمیز و مرتب نگه دارید

نظم و ترتیب و تمیزی منزل،‌مرد را شاد و خوشحال می کند؛‌برعکس،کثیف و نامرتب بودن منزل، او را پریشان می سازد. خانه ای که به ندرت شام و ناهارش حاضر است، ظروف صبحانه و ناهارش تا موقع شام، نشسته گوشه آشپزخانه ریخته است، زباله و کاغذ و گرد و خاک کف اتاق ها پخش است، مرد را بیزار و متنفر می سازد. البته منظور ما، بی نظمی نامرتبی دائمی است. مسلما هر شوهر منظم و مقیدی حاضر است روزهایی که زنش کار فوق العاده،‌رختشویی، خرید و غیره دارد غذای شب مانده را بخوردیا به هم ریختگی خانه را تحمل کند و خم به ابرو نیاورد. در چنین مواقعی حتی اگراین وضع دائمی و مکرر نباشد،‌شوهر از بذل کمک و یاری نیز کوتاهی نمی کند.


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

در چه مواقعی زنان به توجه و محبت بیشتری از سوی شوهرانشان احتیاج دارند؟



مردها چگونه باعث محرومیت همسر از محبت آنان می شوند؟

همان طور که گفتیم زن و مرد در خانواده به شدت نیازمند محبت یکدیگرند. از این رو لازم است همواره لازم است همواره محبت خود را بهیکدیگر ابراز کنند؛به خصوص،به دلیل احساسات و عواطف رقیق زن ها، لازم است آقایان در این زمینه بیشتر تلاش کنند. به ویژه خانم ها در اوقاتی که دچار فشار جسمی یا روحی هستند،‌نیاز بیشتری به محبت ها و نوازش های شوهرشان دارند؛‌زمان هایی از قبیل:‌بیماری، دوره عادت ماهانه، دوران بارداری، دوره پس از زایمان و زمان از دست دادن یک عزیز. 

الف. در اوقاتی که زن از بیماری هر چند ساده ای مثل سرماخوردگی و عوارض ناشی از آن از قبیل سردرد و بدن درد رنج می برد،لازم است مرد با کمک کردن به همسر در انجام کارهای خانه، در کوضعیت او و محبت کردن به او، تحمل بیماری را برای او آسان کند. 

ب. در دوره عادت ماهانه، زن ها به دلیل از دست دادن خون زیاد یا تغییر سطح هورمون های جنسی زنانه، به عوارض جسمی همچون:سردرد، سرگیجه، کمردرد، دردهای معدهو گرفتگی ماهیچه ها مبتلا می شوند. آنها همچنین در این دوره از تغییرات خلقی از قبیل افسردگی، تحریک پذیری، زود رنجی و بی حوصلگی،‌رنج می برند. هر چند استراحت کافی،‌اجرای یک برنامه غذایی مناسب و مشاوره با پزشک متخصص و مصرف برخی دارو ها و ویتامین ها می تواند این عوارض را تا حدودی کاهش دهد؛با این حال، محبت های مرد و بردباری او در مقابل بی حوصلگی ها و بهانه گیری های همسرش،‌به حال او بسیار مفید است. 

ج. در دوران بارداری،عوارض ناشی از آن مانند: تهوع، دل درد، کمر درد، سردرد و سرگیجه، خستگی، افزایش وزن،و به هم خوردن تناسب اندام ها و نگرانی درباره زایمان، زنان را به شدت آزار می دهد. آنچه می تواند آنان را در تحمل این درد و رنج بسیار کمک کند محبت های بسیار و بی توقع شوهرانشان می باشد. 

د. پس از زایمان، بسیاری از مادران در کنار دردهاو ناراحتی های ناشی از حاملگی و زایمان، دوره های کوتاه مدت تحریک پذیری، بی ثباتی خلقی و گریه کردن را تجربه می کنند. این بی ثباتی خلقی که به ((غم مادری)) مشهور است، بیشتر به صورت نوسان بین احساس درماندگی و ناامیدی و در برخی اوقات ، احساس نشئگی و شنگولی می باشد. غم مادری ظرف چند روز از بین می رود و معمولا به جز حمایت های عاطفی و ابراز محبت های همسر و خانواده، درمان روان پزشکی خاصی نیاز ندارد. 

ه. گاه اتفاق می افتد زن، عزیزی را از دست می دهد. غم جانکاه عزیز از دست رفته،‌فشار بسیار شدیدی را به وارد می کند. احساس اندوه و افسردگی، تنهایی، درماندگی، حسرت و اضطراب و نیز اختلال های رفتاری از قبیل: بی خوابی، بی اشتهایی،حواس پرتی،گوشه گیری و گریه مدام،از پیامد های مرگ عزیز است که ممکن است هر مرد یا زنی به آن دچار شود. محبت های صادقانه و همدردی های مرد با همسرش می تواند از غم او بکاهد و تحمل فقدان را بر او هموارتر کند. 

محروم سازی عاطفی

در بسیاری از مواقع، مردها غالبا به طور ناخود آگاه موجب محرومیت همسرشان از محبت آنان می شوند. در این موقعیت ها، زن به شدت احساس پریشانی کرده، زود رنج،عصبی و بد خلق می شود و زندگی را برای خود و همسر و فرزندان تلخ می کند. آگاهی مردان از این امور می تواند آنان را در اجتناب از آن رفتارها یاری کرده، موجبات آسایش خانواده را فراهم کند. در ادامه به بیان مهم ترین این امور می پردازیم.

1. غافل شدن از همسر و تمرکز بر مسائل دیگر

در مواقعی برخی از مردان، غرق در مسائل کاری، روابط با دوستان و همکاران و... می شوندو از همسرشان غافل می گردند. در این مواقع، زنان به شدت احساس عدم محبوبیت می کنند. آقایان باید به شدت متوجه این نکته باشند که هر چند ممکن است بعضی اوقات، مشکلات کاری و شغلی و امثال آن، فکر و ذهن آنان را به شدت به خود مشغول سازد با این حال، آنان نباید از همسر خود غافل شوندو او و نیازهایش را نادیده بگیرند. 

2. عدم ابراز محبت

زنان به شدت خواستار ابراز محبت کلامی شوهرشان هستند. ابراز عشق و علاقه مرد به همسرش، او را شاداب و سرزنده می سازدو به او در انجام وظایف زناشویی نیرو می بخشد. در مقابل، نادیده گرفته شدن این نیاز زن از سوی مرد (آگاهانه یا ناآگاهانه)، احساس ناخوشایندی به زن می دهد و او را به شدت پریشان و ناخرسند می گرداند. 

نکته ای که در این جا باید به آن توجه کرد این است که زن اغلب نمی تواند از بی مهری یا کم توجهی همسرش نسبت به خود شکوه کند و گلایه خود را با وی در میان گذارد؛ گویی چنین کاری را در شان خود نمی بیند و آن را مایه تحقیر خود می داند، اما چون از چنین چیزی پیوسته رنج می برد،آثار مطلوب این احساس درونی به تدریج در اعمال و رفتار و به ویژه در برخوردهای او با همسرش پدیدار می شود و روز به روز مسائل را پیچیده تر می سازد.

3. بی توجهی به نیازهای زن

همه زن ها، خواسته ها و نیازهایی دارند که لازم است بر آورده شوند؛ خواسته هایی از قبیل خرید لباس، سرزدن به والدین و بستگان، مراجعه به پزشک و... چشم امید زنان در برآورده شدن این خواسته ها به همسرشان است و از آنها انتظار دارند نیازهای ئآنان را مد نظر قرار دهند و در تامین انها تلاش کنند. زن ها توجه مرد به امور دلخواهشان را نشان های بر علاقه شوهر به آنان تلقی می کنند. در مقابل، بی توجهی مرد به نیازهای زن و کوتاهی در بر آورده ساختن آنها، زن را پریشان و ناخرسند می سازد و به او احساس عدم محبوبیت می دهد.

4.کناره گرفتن از همسر 

کناره گرفتن و به لحاظ عاطفی و احساسی، سرد شدن مرد نسبت به همسرش، صحبت نکردن با او و پاسخ ندادن به او درباره اینکه چه چیزی شما را ناراحت کرده، قوی ترین، با اعتماد به نفس ترین و خوش اخلاق ترین زن ها را به زنی عصبی، مضطرب و مستاسل تبدیل می کند شوهرش برای او ارزشی قائل نیست و دوستش ندارد. 

هنگامی که مردی از همسرش رنجیده، لازم است با او درباره مشکل و ناراحتی پیش آمده صحبت کند نه آنکه نسبت به او بی اعتنا و سرد شود و از او کناره بگیرد، چون این رفتار مرد، باعث پیچیده تر شدن اوضاع می شود. 

5. انتقاد و سرزنش همسر

زن ها به دلیل روح لطیف و حساس شان، نیازمند تعریف،تمجید و تشکر شوهرشان هستند. در این حالت، زن احساس محبوبیت می کند و با نشاط و سرزنده می شود. اما انتقاد های پی درپی و گزنده مرد از نحوه خانه داری، آشپزی، قیافه و سرو وضع و... به جای آنکه موجب تلاش زن در جهت رفع معایبش شود،‌اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و عملکرد او را ضعیف تر خواهد ساخت. هنگامی که زنی در ترس دائمی از انتقادهای گزنده همسرش زندگی می کند، به طرزی مزمن عصبلی می شود و هر گونه احساس محبوبیت و امنیت را از دست می دهد. 

6. عدم گفتگوی صمیمانه با همسر

حرف زدن با همسر، گوش دادن به صحبت های او و در میان گذاشتن احساسات خود با او و به طور کلی، گفتگوی صمیمانه با همسر، به زن احساس محبوب بودن می دهد. در این حالت، زن احساس می کند در قلب مرد جای دارد و شوهرش تنها به او می اندیشد. اما هنگامی که مرد حوصله حرف زدن با همسرش را ندارد، حاضر نیست به صحبت های او گوش دهد و احساسات خود را با او در میان نمی گذارد، زن احساس تنهایی و ناامنی می کند. تصور می کند شوهرش به او علاقه نداردو او نتوانسته جایگاه خاص خود را در قلب مرد به خود اختصاص دهد.

7. نگاه و تماس های هوس آلود

مردان پاکدامن که از هر گونه ارتباط هوس آلود با زنان نامحرم خودداری می کنند، در واقع این پیام را به قلب و ذهن همسر خود مخابره می کنند که او را دوست دارند، برای او ارزش قائلند و به خاطر او از همه زنان دیگر چشم پوشیده اند. 

اما هنگامی که زنی متوجه شود شوهرش برای ارضای نیازهای جنسی خود در پی زن های دیگر است، به شدت پریشان، درمانده و عصبی می شود؛ تصور می کند فریب خورده است؛ ناگهان احساس می کند که نیاز اساسی خود به احساس امنیت و ارزشمند بودن محروم مانده است؛ و چنین نتیجه می گیردکه شوهرش به او علاقه ندارد.


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

راههای محبت به همسر

مردها لازم است به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشند که لازمه شادابی روح زن و جلوگیری از افسردگی و پژمردگی او این است که زن، خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه او نسبت به خود مطمئن باشد. همین اعتماد و اطمینان، امنیت خاطر زن را تامین میکند و به آرامش درونی او می افزاید. اگر زن درمورد عشق و محبت همسرش نسبت به خود تردید داشته باشد و او را نسبت به خود بی توجه ببیند، یا به عشق و علاقه او نسبت به دیگران پی ببرد و به این ترتیب خود را از تسخیرو تصاحب دل او ناتوان احساس کند، روز به روز نهال زندگی او رو به پژمردگی می نهد و از نشاط روحی و روانی اش کاسته می شود.


این مساله تاآنجا روحیات زن را تحت تاثیر قرار می دهد که علاقه و عاطفه او نسبت به فرزندانش نیز ازاین امر تاثیر می پذیرد؛‌یعنی، حتی عاطفه مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن متاثر می شود. حمایت و مهربانی قلبی مرد آنقدر برای زن ارزش دارد که ازدواج بدون آن برای زن قابل تحمل نیست و چنین ازدواجی هرگز نمی تواند او را به خوشبختی برساند. 

نکته ای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است زن اغلب نمی تواند از بی مهری یا کم توجهی همسرش نسبت به خود شکوه کند و گلایه خود را با وی درمیان بگذارد؛‌گویی چنین کاری را در شان خود نمی بیند و آن را مایه تحقیر خود می بیند،‌ اما چون از چنین چیزی پیوسته رنج می برد، آثار نامطلوب این احساس درونی به تدریج در اعمال و رفتار و به ویژه در برخوردهای او با همسرش پدیدار می شود و روز به روز مسائل را پیچیده تر می سازد. 

زن به علت برخورداری از عواطف سرشار درونی،‌در شرایط طبیعی می تواند بیشترین فداکاری و از خود گذشتگی را در راه همسرش از خود نشان دهد و عالی ترین احساسات خود را نثار او کند و با بسیاری از سختی ها و محرومیت ها بسازد؛اما اینها همه زمانی است او در ارتباط با همسرش از جنبه روحی ارضاء شود و احساسات و عواطف خود را تباه شده نبیند؛به عبارت دیگر، اعتماد به علاقه و توجه همسر و برخورداری از عواطف و مهربانی او، این قدرت و توانایی در زن به وجود می آورد که بتواند با سختی ها و رنج ها بسازد و بیشترین فداکاری را نسبت به همسرش از خود نشان دهد و از این همه گذشت و ایثار لذت ببرد؛‌اما اگر چنین شرایطی برای او فراهم نشود؛ یعنی احساس کند گوهر محبت او را ارج نمی نهند و قدر فداکاری های او رانمی شناسند، روز به روز از توانایی او کاسته می شود و فداکاری ها و از خود گذشتگی هایش زمینه بروز خود رااز دست می دهد؛ به این ترتیب اختلافات و ناسازگاری ها آغاز می شود.


متاسفانه بسیاری از شوهران به علت ناآگاهی از چگونگی روحیات زن و بی اطلاعی از عوالم درونی همسر خویش، این خواسته حق او را نادیده می گیرند و بی آنکه از عواقب این رفتار خود در سرنوشت زندگی مشترکشان آگاه باشند،‌عشق و محبت و توجه خویش را از همسرخود دریغ می دارند و او را در دنیایی از رنج های درونی رها می سازند. زمانی که زن در زندگی زناشویی احساس شکست می کند و سرمایه عشق را بر باد رفته می بیند، چگونه می تواند با تمام وجود، خویشتن را وقف زندگی خانوادگی کند و عواطف و احساسات پاک قلبی خود را سخاوتمندانه نثار و نهال زندگی مشترک را با عشق و عاطفه و ایثار آبیاری کند؟!


ازآنچه گفتیم چنین بر می آید که نخستین وظیفه روحی و عاطفی شوهر نسبت به همسرش از همان روزهای آغاز زندگی مشترک این است که زن را از علاقه و محبتی که نسبت به او دارد،‌مطمئن سازد و از کارهایی که بوی بی توجهی و بی تفاوتی از آنها به مشام می رسد بپرهیزید و بکوشید با نثار محبت،‌نهال نو رسیده زندگی زناشویی را سیراب و سرسبزکند.

توجه به این نکته نیز مهم است که برخی از مردان تلاش خود را در جهت تامین هزینه های زندگی و نیز تامین خواسته های مادی همسر،‌نوعی محبت به همسر و نشانه علاقه به او می دانند. و حال آنکه ابراز محبت کلامی تاثیر دیگری دارد و مردان نباید از آن غافل شوند. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:«قول الرجل للمراة‌انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا؛این گفته مرد به همسرش که«دوستت دارد» هرگز از قلب او بیرون نمی رود.»


این حدیث نشان دهنده حساسیت زن نسبت به علاقه و توجه همسر خویش است. توجه به این نکته اساسی برای مرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بسیاری از وظایف و تکالیف اخلاقی او نسبت به همسرش مشخص می سازد. به عنوان مثال،هدیه کوچکی که مرد برای همسر خویش تهیه می کند برای او ارزش فراوان دارد، چون نشان دهنده توجه مرد نسبت به همسر خود و حاکی از این واقعیت است که او را فراموش نمی کند و از یادش غافل نیست. همچنین حتی تماس تلفنی که از محل کار یا شهری که به آن سفر کرده با همسرخویش می گیرد و دراین کار پیش قدم می شود، همه و همه در ذهن و خاطر زن اثری بسیار مطلوب بر جای می گذارد.


روش محبت به همسر 

در این قسمت برخی از توصیه های عملی جهت ابراز عشق و محبت مردان به همسرانشان را فهرست وار می آوریم.

آقایان عزیز، دوستان گرامی !

1.به همسرخود توجه کنید 

یکی از رایج ترین اشتباهاتی که مردان در تشنه نگه داشتن همسر خود مرتکب می شوند آن است که به او توجه کافی نشان نمی دهند. توجه کردن به همسر یکی از موثرترین روش های سیراب کردن قلب او و ایجاد احساس محبوبیت در قلب وی است. توجه به همسر به این معناست که تمام و کمال،و با تمامی وجود خود در کنار او و با او باشید. وقتی او با شما کار دارد یا با شما حرف می زند و یا به هر دلیل دیگری به توجه شما نیاز دارد،‌مشغول هیچ کار دیگری نباشید،تلویزیون تماشا نکنید، روزنامه، مجله یا کتاب نخوانید و تمامی توجه خود را فقط صرف او کنید. حالش را از او بپرسید و با حواس کاملا جمع به صحبت های او گوش کنید.

توجه شمابه این طریق، به همسرتان می گوید که وی برای شما مهم است وشما برای او ارزش قائلید. هر کاه دربست و تمام و کمال توجه می کنید لحظات گرانقدر و ارزشمند صمیمیت می توانند ایجاد شوند.

2. محبت خود را به همسرتان ابراز کنید 

اغلب زن ها، بیشتر تشنه محبت جسمانی، اما غیر جنسی از جانب شوهرانشان هستند. آنان دوست دارند ناز و نوازش شده و در آغوش گرفته شوند؛ بدون اینکه آمیزش جنسی در کار باشد. محبت جسمانی یعنی هر روز به لحاظ جسمانی با همسر خود ارتباط برقرار کنید:دستش را بگیرید، او را به خود نزدیک کنید، اورا ببوسید،موهایش را نوازش کنید و از نظر جسمانی و فیزیکی با او صمیمی شوید. هر گاه به همسر خود محبت جسمانی می کنید قلب او را عمیقا سیراب می سازید.

3. از همسرخود تشکر کنید 

زنها به شدت نیازمند آنند که شوهرانشان از آنان تشکر کنند. ممکن است مرد سعی کند با انجام کار زیاد یا انجام وظایف خود در خانه قدردانی خود را به همسرش نشان دهد. اما آنچه قلب زن ها به راستی به آن نیاز دارد، شنیدن تشکر و قدردانی شما در قالب الفاظ و عبارات است. 

دانستن اینکه شما قدردان زحمات همسرتان هستید، برای آنان همیشه کافی نیست. آنان نیاز دارند آن را از زبان شما بشنوند. زنان به کلمات و گفتار شما احتیاج دارند. ابراز کلمات عاشقانه و نیز تعریف و تحسین کلامی و گفتاری شما، همانند جواهرات برای آنان ارزشمند و گرانقدر هستند.این گونه سخنان موجب می شوند زنان احساس ارزشمند بودن کنند و به آنها احساس خوشبختی و رضایت 

می دهد. 

زنها نیازمند آنند که مرد زندگی شان برای نگهداری و بزرگ کردن بچه ها و انجام دادن کارهای خانه از آنها تشکر و قدر دانی کند. آنها نیاز دارند شوهرشان به دلیل شسشتن و اتو کردن لباس های آنها ، پختن غذای مورد علاقه شان، پذیرایی مناسب از مهمان ها،‌یا مراقبت و نگهداری از خانه،‌از آنان تشکر کند. مادران شاغل به ویژه نیاز دارند که شوهرانشان از آنها برای مراقبت از بچه ها و انجام کارهای خانه در عین شاغل بودن، قدردانی کنند. 

4.عشق خودتان را بر زبان آورید 

خیلی از مرد ها، جمله کوتاه «دوستت دارم» را خیلی کم به همسرشان می گویند یا اصلا برزبان نمی آورند،‌چون تصور می کنند «او که می داند من دوستش دارند، پس چرا باید آن بگویم .»

هرزنی نیاز دارد جمله «دوستت دارم» راهرروز به دفعات بشنود. این دو کلمه سحر آمیز، یعنی «دوستت دارم » یا«به تو افتخار می کنم» را بارها و با رها، دوباره و دوباره به همسرتان بگویید. او از شنیدن این کلمات هرگز خسته نمی شود. 

5. از همسرتان تعریف و تمجید کنید 

از همسرتان تعریف کنید و نشان دهید مدیون او هستید. از زیبایی او، از سلیقه اش، از توانایی اش در ادارهخانه و مراقبت از فرزندان و از دست پخت او تعریف کنید و او را به خاطر این توانایی ها مورد ستایش قرار دهید. همواره سعی کنید نکات مثبت همسرتان را بزرگ و نکات منفی او را کوچک بشمارید. به جای آنکه مدام عیوب و نقاط ضعف همسرتان را یادآور شوی،آنها را فراموش کنید و به جای آن، نقاط قوت و توانایی های او را بازگو کنید. این کار، اعتماد به نفس همسرتان را بالا می برد و به او احساس ارزشمند بودن می دهد. 

6. برای همسرتان هدیه بخرید 

هدیه دادن به همسر،نشانه حس قدردانی و علاقه شما به اوست. به او می فهماند که برایتان ارزشمند است و او را دوست دارید. می دانید یکی از زیباترین و به یادماندنی ترین هدیه ها چیست؟ هدیه ای که کسی غیر منتظره به انسان بدهد. پس؛ بدون هیچ مناسبتی و غیر منتظره برای همسرتان یک شاخه گل تزیین شده بگیرد. حتما او خواهد پرسید:به چه مناسبتی؟و شما فقط بگویید:به مناسبت عشق!

امتحان کنید.

×چند سالی است که ازدواج کرده ام. شوهرم مرد خوبی است اما یک اشکالی که دارد این است عادت ندارد در کلام به من ابراز علاقه کند ؛ گویا اصلا این کار را بلد نیست. به همین خاطر به شدت احساس اضطراب و پریشانی می کنم .لطفا مرا راهنمایی کنید و بگویید چگونه می توانم همسرم را به بیان علاقه خود وادارم؟

×چند سال است که ازدواج کرده ام. در ابتدای ازدواج، شوهرم بسیار به من اظهار علاقه می کرد. اما به تدریج از آن عشق و علاقه کاسته شد. اکنون با اینکه در یک خانه زندگی می کنیم اما زندگی هان سرد و بی روح است. آیا این وضع طبیعی است؟

اگر نه، چگونه می توان آن شور و نشاط سابق را به خانه باز گرداند؟

شوهرم محبتش را ابراز نمی کند!

اولا، افکار و تخیلات شما،تا حدود زیادی مسئول احساس و رخدادهای زندگی شماست. این تصور که همسرم مرا دوست ندارد وگرنه آن را بر زبان می آورد، به ویژه شما را به سوی افسردگی و اضطراب سوق می دهد. بیشتر وقت ها احساس سردر گمی و درماندگی چیزی نیست به جز حالتی ذهنی، که شما قادر به تغییر دادنش هستید.

اگر شوهرتان با زبان به شما ابراز محبت نمی کند و سخنان خوبی را که شما دوست دارید تحویلتان نمی دهد، باید به کارهایی که برایتان می کند توجه کنید. وقتی شما را در شستن ظرف ها یا پختن غذا کمک می کند، وقتی خرید های منزل را بدون آنکه به او گفته باشید انجام می دهد، وقتی حاضر می شود برای اینکه شما لباس یا کفش بخرید، به همراهتان بیاید، وقتی برایتان هدیه می خرد و... درواقع با شما از عشق سخن می گوید. 

مردها اهل کار و عمل اند. آنان در واقع، با عملشان با شما ارتباط برقرار می کنند. شوهرتان در واقع با کارش به شما می گوید:«دوستت دارم عزیزم». کافی است که چشم باز کنید و ببینید.

ثانیا، صبر کنید شوهرتان گفتار یا رفتاری عاشقانه داشته باشد. خودتان پا پیش بگذارید و به او نشان دهید در زیر بارانی از احساس مهر و عاطفه قرار گرفتن چقدر عالی و هیجان انگیز است. با گفتار و رفتارتان احساسات شوهرتان را تحریک کنید. برای این کار:

1.غم و نگرانی را از چهره خود بزدایید و با رویی باز و چهره ای خندان با او روبرو شوید. هنگام ورود شوهرتان به خانه به استقبال او بروید، به او سلام و خسته نباشید بگویید، از حالش جویا شوید و به او بگویید، که از آمدن او خوشحالید و دلتان برای او تنگ شده بود.

2. شما سر صحبت را باز کنید و با او حرف بزنید؛ با شوهرتان شوخی کنید و او را بخندانید؛ کنارش بنشینید و با او درد دل کنید؛از اتفاقاتی که در روز برایش رخ داده بپرسید، به سخنانش با توجه و علاقه گوش دهید؛ کنار شوهرتان بنشینید و با هم فیلم مورد علاقه اش را تماشا کنید.

3. به شوهرتان و به هر چیزی که از او یک مرد می سازدتوجه کنید. به شوهرتان بگویید که چه مرد پرشور و حرارتی است (حتی اگر گمان می کنید که او اینگونه نیست) و شما از رابطه زناشویی با او خیلی احساس رضایت می کنید. به وی اظهار دارید که چقدر با احساس است و شما از اینکه با مردی مثل او پیوند زناشویی بسته اید بی اندازه احساس خوشبختی می کنید.

4. پیش از ورود شوهر، خود را بیارایید، لباس های زیبا، جذاب و با رنگ های شاد بپوشید، عطر یا ادکلن خوشبو استعمال کنید و به او نشان دهید که همه این کارها را برای او انجام داده اید.

5. به این نکته مهم توجه داشته باشید که برای مردان نشان دادن عشق خود از طریق معاشقه و آمیزش بسیار راحت تر از بیان لفظی آن است. بنابر این،تمایل شوهرتان را به معاشقه و آمیزش،نوعی ابراز عشق و علاقه به حساب آورید. البته، مرد نیاز دارد احساس کند دوستش دارند نه آنکه تحملش کی کنند؛و این زمانی حاصل می شود که زن با رغبت به این خواسته شوهرش پاسخ دهد.

به طور خلاصه، از هر راه و روشیبرای بازکردن دریچه های قلب شوهرتان به سمت خود استفاده کنی. با انجام این کار، حتی اگر لفظ «دوستت دارم» را از او نشنویدرفتار و گفتار او نشان دهنده نهایت عشق و علاقه او به شما خواهد بود. 

زندگی مان سرد و بی روح شده

گاهی مشاهده می شود روابط یک زن و شوهر بعد از چند سال زندگی با یکدیگر به صورتی کاملا متفاوت با سال های اولیه در می آیدو عشق و علاقه و رابطه بین آنها صورتی ماشینی و کاملا مصنوعی به خود می گیرد. دیگر عشق و علاقه ای بین آنها وجود ندارد و هیچ کششی نسبت به هم احساس نمی کنند. 

عده زیادی از خانم ها فکر می کنند که این یک امر طبیعی است و هر زوجی بعد از چندین سال زندگی، یقینا چنین احساسی نسبت به هم پیدا می کنند. آنها گاهی افکار و ایده های سال های اولیه جوانی را فراموش می کنندو به یاد نمی آورند که چگونه در آن سال ها می پنداشتندکه تا آخر عمر، عاشقانه به همسر علاقه مند خواهد بود و برایش دلداری دوست داشتنی خواهند ماند. وضعیت پیش آمده،‌یک حالت طبیعی نیست. می بایست بر ضد این حالت رکود جنگیدو این بی تفاوتی و سردی را از میان برداشت. 

برخی از زن ها تصور می کنند که همواره این مرد است که باید به سمت زن متمایل شود و به او اظهار عشق و علاقه کند و درصدد به دست آوردن دل خانم باشد. این خانم ها وظیفه خود را فراموش کرده اندو نمی دانند باید چه کار کنند تا شوهرشان به آنها اظهار عشق و علاقه کند. مرد می تواند خود را با موضوعات دیگر، مانند مسائل شغلی،سرگرم و مشغول و به بی محبتی همسرش عادت کند. 

ولی شما خانم محترم، آیا برای شما هم آسان است که شوهری بی تفاوت و خونسرد و بدون محبت و علاقه در کنار خود داشته باشید؟!

دلیل اصلی بی تفاوتی مرد نسبت به همسرش، بی توجهی زن به او در خانه است. اگر می خواهید روابط عاشقانه گذشته شما برگردد باید به شوهرتان توجه کنید. باید به او نشان دهید که حضورش برای شما مهم است. باید به او بفهمانید که دوستش دارید.

برای این کار:

الف. به شوهرتان بیشتر از فرزندانتان اهمیت دهید. در بعضی خانواده ها، با به دنیا آمدن فرزند، تمام توجه ها به او جلب می شود و زن و شوهر از یکدیگر غافل می شوند. این کار می تواند به سردی روابط زن و شوهر کمک کند. زن و شوهر باید در عین ابراز علاقه و توجه به فرزند،‌از یکدیگر غافل نشوند. باید بیش از توجه به فرزند، به خواسته ها و نیازهای همسر توجه کنند و همدیگر را بیش از فرزند دوست بدارند. 

ب. داشتن رابطه عاشقانه با همسر، مانند یک خیابان دو طرفه است. مردان در مقابل محبت هایی که به همسرشان ابراز می کنند، می خواهند ببینند او چگونه خود را به عنوان یک همسر به شوهرش عرضه می کند. از این رو، قبل از ورود شوهر به خانه،‌کمی به خود برسید، خانه را تمیز و مرتب کنید، هنگام ورود او لبخند زنان به استقبالش بروید و با رویی خوش با او روبرو شوید. این کارها احساسات شوهر را نسبت به شما برانگیخته خواهد کرد. 

ج. سعی کنید در مواقعی که شوهرتان در خانه است حضورش را در کنار خویش احساس کنید و به او بفهمانید که از به سر بردن در کنار او احساس خشنودی می کنید. در صورت امکان، انجام کارهایی از قبیل: جارو کردن، ظرف شستن و.... را برای مواقعی که شوهرتان در خانه نیست، بگذارید. 

د. یاد بگیرید چگونه برایش مونس و هم صحبت خوبی باشید. زمانی که از کارش یا اتفاقاتی که در طول روز برای او اتفاق افتاده، صحبت می کند، توجه کنید و با دقت به نکات ریز مورد علاقه اش گوش فرا دهید. هیچ گاه خود را در این مواقع بی حوصله و بی علاقه نشان ندهید.

 ممکن است بی تفاوتی شوهرتان نسبت به شما ناشی از اشتباهات و یا بهتر بگوییم، بداخلاقی خودتان باشد. برای مثال، آیا زود عصبانی می شوید و تندخو هستید؟ آیا در هر برخورد با موضوعی با پرخاشگری برخورد می کنید؟ آیا مرتب نق می زنید و بهانه می گیرید؟ آیا با بستگان و دوستان شوهر برخورد بدی دارید؟‌آیا به جای تعریف و تمجید از توانایی ها و شایستگی های شوهر، دائما او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می کنید؟‌و آیا...؟ همه این امور، مرد را نسبت به همسرش دلسرد و بی علاقه می کند. سعی کنید بد اخلاقی را با همه مصادیقی که دارد کنار بگذارید و با شوهرتان مهربان باشید. مطمئن باشید رعایت این نکات، فضای خانه را پر از مهر و عطوفت و مهربانی خواهد کرد؛این به نفع شماست!


مطالب پیشنهادی:

 

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

عمق بخشیدن به عشق و علاقه



احساس شیدایی اوایل ازدواج به مرور زمان و با رعایت یک سری امور میتواند به عشقی عمیق و پایدار تبدیل شود. در این حالت مرد از گفتن «دوستت دارم» و زن از شنیدن آن، حتی دهها سال پس از ازدواج لذت می برد،‌زیرا محبت و جذابیت متقابل در بافت صمیمیت،‌وفاداری،‌اعتماد و دوستی، عشقی قوی تر و عمیق تری راپایه گذاری می کند. 


به نظر می رسد پذیرش بی قید و شرط همسر، یک شرط اساسی روابط عاشقانه است. می توانید بدون انتقاد از یکدیگر، در زمینه های سیاسی یا درباره اشخاص نظرات متفاوتی داشته باشید. می توانید بدون قضاوت و سرزنش،‌نقاط ضعف همسرتان را قبول کنید. این پذیرفتن ها عمیقا اطمینان بخش هستند و به زن و شوهر احساسی از پذیرش خود می دهند.

البته پذیرفتن به معنای دربست قبول کردن و چشم فرو بستن بر نواقص و اشکالات همسر نیست. اما در فضای پذیرفتن می توانید به اتفاق هم با هر آنچه از به هم نزدیکتر شدن شما جلو گیری می کند بر خورد کنید. رعایت خواسته های همسر و توجه به نگرانی های او، برای ایجاد روابط بهتر ضرورت دارد. با آنکه بعضی ها طبیعتا حساس تر از دیگران هستند،‌حساسیت ویژگی پرورش دادنی است. اگر همسرتان نسبت به بعضی از رفتارهای شما حساسیت بیش از اندازه نشان می دهند، می توانید به جای آنکه موضع انتقادی یا تدافعی بگیرید،‌موضوع را از ذهن خود دور کنید. می توانید با ملایمت با همسر خود صحبت کنید و از نگرانی ها و خواسته های او آگاه شوید. 



در برخورد باواکنش های بی تناسب همسرتان خونسردی خود را حفظ کنید و بدانید که بسیاری از واکنش های نامتناسب، از نقاط ضعف بر ملا نشده فرد نشات می گیرد. علاقه نشان دادن به مسائل همسر از اهمیت زیادی برخوردار است. می توانید به سخنان همسرتان با علاقه گوش دهید که او را درک می کنید. به مسائلی که همسرتان مطرح می کند،از دریچه چشم او بنگرید و احساسش رادرک کنید. مصاحبت و همنشینی در اوایل ازدواج زیاد است، اما به نظر می رسد به تدریج و هر چه از زمان ازدواج می گذرد، این اصل مهم در بسیاری از ازدواج ها کم رنگ می شود. مصاحبت و با هم بودن یکی از سرمایه های ازدواج های موفق و عشق های بالغانه است که اشخاص می توانند به سادگی و صرفا با برنامه ریزی به آن دست یابند. کافی است به فعالیت هایی که هردو از آن لذت می برند، مانند:‌مسافرت با هم،‌رفتن به تفریح گاهها و...توجه کنند و اوقاتی رابرای آنها در نظر بگیرند. 



در برنامه های عادی زندگی نیز می توان از مصاحبت بیشتر با یکدیگر بر خوردار شد. به اتفاق برنامه تلوزیون را تماشا کردن،‌پیاده روی با هم،‌یا انجام برخی از وظایف خانه مانند: شستن ظرف ها و تمیز کردن خانه به شکل مشترک نیز می تواند موثر واقع شود. 


دوستی و رفتار دوستانه با همسر، از جمله عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی زناشویی است. اگر این خصوصیت در ازدواج ها نباشد کیفیت آنها تا حد نامناسبی کم می شود. اگر توجه کنید که همسرشما مانند سایر اشخاصی است که با آنها رابطه دوستانه دارید، می توانید با او دوستی صمیمانه تری برقرار کنید. 

خشنود کردن همسر نیز یکی از عوامل مؤثر در ازدواج های موفق است. اما خشنودی باید دوطرفه باشد. نه تنها می توانید با رفتار خود همسرتان را خوشحال کنید،‌بلکه می توانید در خشنودی ها و رضایت های او شریک شوند. کمک کردن به همسر، هدیه دادن به او و برآوردن خواسته های او از راه های خشنود کردن همسر هستند. 

حامی بودن نشانه دیگر عشق پایدار و ازدواج موفق است. در صورت وجود این صفت در شما،‌همسرتان در وقت نیاز و بروز مشکلات به شما تکیه می کند. شاید برای شما اهمیت روحیه بخشیدن به همسر، وقتی یاس و ناامیدی بر او غلبه کرده و یا حل مسائل او وقتی در محاصره انواع مشکلات گرفتار آمده است، روشن نباشد. کمک کردن به همسر در این مواقع می تواند معانی بسیار زیادی داشته باشد. با این رفتار به او می گویید که در سختی ها یار و یاور او هستید و در کنار او می مانید. 

زمینه های کاهش علاقه 

همان طور که یک سری امور می توانند سطح صمیمیت و علاقه زوجین را به یکدیگر افزایش دهند، اموری دیگری هم هستند که باعث از بین رفتن علاقه آنان به هم می شوند و زندگی خانوادگی را سرد و بی روح می کنند. شناختن آنها می تواند خانواده ها را از گرفتار شدن در دام آنها رهایی بخشد و از سردی روابط آنان جلوگیری کند. در ادامه به بیان مهمترین این عوامل می پردازد.


1.رعایت نکردن موازین اخلاقی 

از مهمترین زمینه های ایجاد کدورت و از میان رفتن علاقه میان زن و شوهر، عدم تقید به اخلاق اسلامی و انسانی از سوی زن و شوهر یا یکی از آنهاست. رفتارهایی از قبیل: توهین و بی حرمتیبه یکدیگر، تندی، بدزبانی، پرخاشگری، کینه توزی، طعنه و کنایه زدن و نداشتن روحیه عفو و گذشت و...؛ گذشته از حرمت شرعی و تاثیر منفی آن در سعادت اخروی، طرف مقابل را به شدت رنجیده خاطر می کند و اگر ادامه یابدباعث از بین رفتن علاقه نسبت به فرد بداخلاق می شود. 

درمقابل،‌رعایت اخلاق ، خوش زبانی و احترام گذاشتن به یکدیگر، علاقه زن و شوهر را به یکدیگر افزایش می دهد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:« صنائع المعروف و حسن البشر یکسبان المحبه و یدخلان الجنة؛ نیکی به دیگران و خوش رویی، محبت دیگران را جلب و انسان را وارد بهشت می کند.»


2. جر و بحث مدام 

دومین زمینه کاهش محبت میان زوجین،‌مشاجره و بگو مگوی دامنه دار است. هنگامی که زن و شوهر به طور مداوم درباره مسائل گوناگون با یکدیگر جر و بحث می کنند و هیچ کدام حاضر نیستند از موضع خود کوتاه بیایند و بدون رسیدن به هیچ نتیجه مشخصی مشاجره راخاتمه می دهند، رنجش و دلخوری شان نسبت به یکدیگر، تااعماق قلب آنان نفوذ کرده، محبت و علاقه میان آنان را زائل می کند. امام هادی (علیه السلام) فرمودند:« المراء یفسدالصداقه القدیمه و یحلل العقده الوثیقه و اقل مافیه ان یکون فیه المغالبه اس اسباب القطیعه؛ گفتگوهای خصومت امیز، دوستی های دیرین را از بین می برد و پیوند های محکم رازائل می کند و کمترین نکته موجود در این جدال ها آن است که هر یک از طرفین می خواهد بر دیگری غلبه کند و این خود، مایه اصلی افتراق و جدایی است.»


3. نگاه به نا محرم 

از عوامل مهم کاهش علاقه میان زن و شوهر، هوسبازی مرد(یاخدای نکرده، زن)، نگاه کردن او به نامحرم و بدتر از همه، دوستی و برقراری روابط نامشروع با نامحرمان است. این گونه اعمال،‌علاوه بر آنکه از لحاظ شرعی حرام است و عقوبت اخروی در پی دارد، لطمه های شدیدی به بنیان خانواده وارد می کند. هنگامی که مرد، به زنان نامحرم نظر می دوزد، به صورت طبیعی، همسرخود را با آنان مقایسه می کند. دراین حالت، به یقین چشمش به زن یازنانی خواهد افتاد که از همسرش جذاب تر و یا زیباتر هستند و ازاینکه این زنان همسراو نیستند یا همسرش این گونه نیست، حسرت می خورد و خود را زیان دیده می پندارد. در این شرایط، طبیعی است که از علاقه او به همسرش کاسته شود و صمیمیت و گرمی میان آنان به سردی گراید. از این روست که در روایات اهل بیت علیهم السلام، از نگاه کردن به زنان نامحرم به شدت نهی شده است. به عنوان مثال، پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«من ملا عینه من حرام ملا الله عینه یوم القیامه من النار، الا ان یتوب و یرجع؛کسی که دیده خود را از حرام پر کند خداوند دیده اش را ازآتش پرخواهد کرد، مگر آنکه توبه کند و باز گردد.»

مطلبی که درباره اثر سوء نگاه به نامحرم در روابط زوجین بیان شد، درباره دوستی یا روابط نامشروع با نامحرمان، بیشتر صادق است و بنیان خانواده را مورد تهدید قرار می دهد. به همین خاطر افراد باید به شدت از این گونه کارهای خلاف اجتناب کنند. 


4. کم رنگ شدن روابط جنسی در خانواده 

یکی ازعوامل مهم گرمی و صمیمیت زوجین با یکدیگر، رضایت آنان از روابط جنسی است. اگر زن و شوهر ازرابطه جنسی یکدیگر رضایت داشته باشند،‌به احتمال قوی از زندگی خانوادگی خود نیز راضی هستند و اگر ازرابطه جنسی خود ناخرسند باشند از زندگی خانوادگی نیز راضی نخواهند بود و راضی نبودن هر یک از زوجین در این رابطه، یعنی عدم آرامش در زندگی.

علاقه زن و شوهر به یکدیگر تا حدود زیادی به کیفیت و میزان روابط جنسی آنان وابسته است. در صورتی که یکی از همسران(‌بیشتر زن) در این رابطه کوتاهی کند و طرف مقابل (غالبا مرد) از رابطه جنسی با همسرش ناراضی باشد، این امر به کاهش علاقه و محبت او به همسر،‌اختلاف و درگیری درخانواده و گاه حتی طلاق منجر می شود. از این رو، زوجین(به ویژه زنان) همواره تامین نیاز جنسی همسررا مورد توجه قرار داده، دراین باره از خود بی میلی و سردی نشان ندهند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« لا یحل لامراة ان تنام حتی تعرض نفسها علی زوجها؛ برای زن، شایسته نیست بخوابد مگر اینکه خود را به شوهر عرضه کند.»



5. کنار گذاشتن همسر در تصمیم گیری ها 

برای استحکام و سعادت خانواده لازم است زن و شوهر هر دو در تصمیم گیری های مربوط به زندگی خانواده، از قبیل:‌مسائل مالی، خرید مسائل منزل،مسافرت هاو... مشارکت داشته باشند. هر یک از زن و شوهر(به ویژه مردان) بایستی از خود رایی اجتناب کرده،در امور خانه با دیگری مشورت کند و نظر دیگری را مورد توجه قرار دهد. این کار، گذشته از این که به تصمیم گیری های منطقی و درست کمک می کند، به طرف مقابل، احساس ارزشمندی و توانایی می دهد. با این کار، هر دو همسر خود را در اداره خانه سهیم می بینند و در نتیجه،محبت و علاقه آنان به یکدیگر، مرتب افزایش می یابد.

برعکس، تصمیم گیری های یک جانبه از طرف مرد یا زن، بدون مشورت با همسر، به یگانگی آن دو لطمه می زند،زیرا طرف مقابل احساس پوچی کرده، این گونه برداشت می کند که در اداره خانه جایگاهی ندارد. بدیهی است که این احساس، او را وادار می کند به سمت بی مهری و انزواکشیده شود و کم کم از همسرش فاصله بگیرد.


6. مقدم ساختن امور دیگر بر همسر درخانواده 

زن و شوهر بایستی همدیگر را بر هر چیز دیگری مقدم بدارند. مرد باید هر یک ازهمسران باید والدین و بستگان، شغل و مسائل حرفه ای و پول و درآمد را در جایگاه خود مورد توجه قرار دهند. از سوی دیگر، زن می خواهد در قلب شوهر،جایگاه خاص خود را به عنوان همسر دارا باشد. تنها در این صورت است که احساس شادابی و نشاط می کند و نهایت مهر و محبت را نثار همسر و فرزندان خواهد کرد. اما اگر احساس کند مرد زندگی اش، مثلا به والدین خود بیشتر از او اهمیت می دهد و سخن آنان را بر نظر او مقدم می دارد، از سویی احساس شکست و درماندگی می کند و از سوی دیگر،‌علاقه اش نسبت به همسر کاهش می یابد و از او فاصله می گیرد.

همچنین مرد می خواهد نفر اول زندگی همسرش باشد و زن، او رابرهرچیز و هر کس دیگری حتی والدین و فرزندانش مقدم بدارد. در برخی از خانواده ها با تولد فرزندان،‌زن تمام توجهش رامعطوف آنان می کند و ازشوهر غافل می شود؛‌دیگر به فکر شوهر و دلجویی از او و تامین نیازها و خواسته هایش نیست. 


این کار زن،‌هر چند ممکن است در کوتاه مدت از سوی مرد قابل چشم پوشی باشد،‌اما در دراز مدت،‌او را آزرده خاطر ساخته،‌باعث درگیری و مشاجره و به دنبال آن،‌کاهش علاقه میان آنان می شود. در این وضعیت،‌گاه زن و شوهر نمی دانند کجای کار آنان ایراد دارد که به درگیری و و نزاع میان آنان می انجامد. با کمی دقت می توانند دریابند که مشکل اصلی در بی توجهی به خواسته ها و نیازهای یکدیگر و توجه بیش از حد به فرزندان است.

آیا لازم است مرد محبت خود رابه همسرش ابراز کند؟



مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

چگونه می توانم سطح صمیمیت را در خانه افزایش دهیم؟

نحوه افزایش صمیمیت 

مهمترین عامل احساس رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی وجود صمیمیت در خانواده است. بدون وجود این عامل،‌همسران از زندگی در کنار یکدیگر، احساس لذت نمی کنند و هر لحظه احتمال وجود اختلاف و مشاجره، خانواده را تهدید می کند. صمیمیت یعنی اینکه دو درون وجود خود را به روی یکدیگر بگشایند. صمیمیت یعنی ورود عاطفی، احساسی و فکری به زندگی یکدیگر؛ و این یعنی ارتباط و احساس نزدیکی به هم در عمیق ترین سطح ممکن و در همه حوزه های زندگی. 

بنابراین وقتی با کسی صمیمی هستیم بدون ترس از اینکه او از گفته های ما یا آنچه در ما می بیند سوء استفاده کند،‌احساسات خود را به او تقدیم و دل و قلبمان را به روی او باز می کنیم. زن و شوهری که با هم صمیمی هستند احساس می کنند که به هم تعلق دارند؛ احساس می کنند که گویی برای هم ساخته شده اند. آنها آماده اند که با هم دوست و یک دل باشند و نهفته ترین رازهایشان رابه یکدیگر بگویند. همین احساس عمیق نزدیکی است که به آنان امید، توان و شهامت می دهد تا به زندگی زناشویی شان مادام العمر متعهد بمانند. در یک کلام، صمیمیت به معنای برقراری روابط بسیار دوستانه و محبت آمیز با دیگری است؛‌به گونه ای که افراد درگیر آن، ازاین رابطه،‌ احساس عمیق رضایت مندی را تجربه کنند. چنین رابطه ای رضایت بخش،‌به خودی خود حاصل نمی شود،بلکه لازم است افراد آن را ایجاد کنند. برای همین زن و شوهر باید به دنبال عواملی باشند که ضامن ایجاد و حفظ صمیمیت در روابط آنان باش. در ادامه به بیان برخی از این عوامل می پردازیم.

1.احترام متقابل

زن و شوهر باید به یکدیگر احترام بگذارند. پیامبر اکرم می فرماید:«من اتخذ زوجة فلیکرمها؛ کسی که همسر اختیار می کند باید او رااحترام کند.» و امام صادق علیه السلام می فرمایند:«سعیدة سعیدة امراة تکرم زوجها و لا تؤذیه و تطیعه فی جمیع احواله؛ زن سعادتمند آن زنی است که شوهر خود را اکرام و احترام کرده، اذیتش نکند و او را در همه حال اطاعت نماید.»

زن و شوهر باید مؤدبانه با هم سخن بگویند و سخنان زشت و رکیک اجتناب نمایند. صحبت مؤدبانه، سلام کردن به یکدیگر و استقبال و بدرقه همسر،از مصادیق احترام گذاشتن همسران به یکدیگر است.

2. ابراز محبت 

محبت کردن زن و شوهر به یکریگر، جلوی ایجاد کدورت میان آنان را می گیرد و صمیمیت را صد چندان می کند. بنابراین فضای خانه باید مملو از ابراز محبت های کلامی و غیر کلامی زن و شوهر به یکدیگر باشد. رسول خدا (ص) فرمودند: «قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا؛ این گفته مرد به همسرش که «دوستت دارم»هرگز از قلب او خارج نمی شود.»

راه دیگر زن و شوهر به یکدیگر،هدیه دادن است. علی علیه السلام فرمودند:«الهدیة تجلب المحبه؛ هدیه دادن باعث جلب دوستی و محبت افراد نسبت به یکدیگر می شود.»و امام صادق علیه السلام درباره نحوه ابراز علاقه زن به شوهرش می فرمایند:«لا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال: و هن...و اظهار العشق له بالخلابة و الهیئة الحسنة لها فی عینه؛زن در روابط خود و شوهر همدلش از سه چیز بی نیاز نیست، که عبارتند از:... و ابراز علاقه به شوهر با دلربایی و حاضر شدن با ظاهری زیبا در مقابل دیدگان او.»

3. مشورت و تبادل نظر

مشورت کردن، انسان را از تصمیم گیری اشتباه باز داشته و به طریق صواب هدایت می کند. پیامبر اکرم می فرماید:«ما من رجل یشاور احدا الا هدی الی الرش؛ هیچ کس نیست که با دیگری مشورت کند مگر اینکه به راه درست و مطلوب هدایت می شود.»

به علاوه، فرد مشورت کننده به طور غیر مستقیم، شخصیت طرف مقابل راتایید می کند و عملا به او می فهماند که تو مورد اعتماد من هستی. مشورت زن و شوهر با هم در اموری که به خانواده و زندگی مربوط می شود، نشان دهنده علاقه آنان به یکدیگر و نیز افزایش دهنده نزدیکی و صمیمیت میان آنان است. عقل حکم می کند که زن و شوهر برای حفظ صمیمیت میان خودشان، در کارها با یکدیگر مشورت کنند. تصمیم گیری های یک جانبه از طرف مرد یا زن،‌بدون مشورت با همسر، به یگانگی آن دو لطمه می زند، ‌زیرا طرف مقابل احساس پوچی کرده، این گونه برداشت می کند که در اداره خانه جایگاهی ندارد؛‌بدیهی است این احساس او را وادار می کند که به سمت بی مهری و انزوا کشیده شود و از همسرش فاصله بگیرد. 

4. اهمیت دادن به نظر و خواسته همسر و مقدم ساختن آن بر نظر و خواسته خود 

از نشانه ها و نیز عوامل افزایش صمیمیت آن است که زن و شوهر برای خواسته ها و تمایلات همسر،‌بیشتر از خواسته و میل خود ارزش قائلند و سعی می کنند تا حد امکان،‌خواسته همسر را جامه عمل بپوشانند. مثلا اگر زن دوست دارد برای تفریح به پارک برود اما می داند که شوهرش دوست دارد به خانه والدینش برود،‌از خواسته خود حرفی نمی زند و مطابق با خواسته شوهر عمل می کند.

یا اگر مرد، فلان غذا را دوست دارد،‌اما می داند همسرش از غذای دیگری خوشش می آید،‌غذای مورد علاقه خود را مطرح نمی کند و از همسرش می خواهد که آن غذای دلخواه خود را آماده کند. 

پیامبراکرم (ص) فرمودند:« المؤمن یاکل بشهوة اهله و المنافق یاکل اهله بشهوته؛ مومن طبق میل و خواسته اهل و عیالش غذا می خورد.» 

5. گذشت از خطاهای همسر 

کینه توزی و لجاجت ویژه انسان های حقیر و همت های پایین است. برعکس، آنانکه نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزش ها را می پذیرند، از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش در می گذرند. عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزش های دیگران ، دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه می دارد. امام علی علیه السلام فرمودند:« اقبل اعذار الناس تستمتع باخائهم»؛عذر دیگران را بپذیر(و از خطای آنان درگذر) تا از برادری آنان بهره مند گردی.

در خانواده که کانون انس و الفت است و بر اساس محبت بنا شده است، زن و شوهر باید از خطاهاو بدی های یکدیگر بگذرند و آنها را نادیده بگیرند. تنها در این صورت است که می توانند در فضایی صمیمی و آکنده از محبت زندگی کنند.

6. مدارا کردن 

مدارا کردن به این معنی است که ما در زندگی جمعی،‌برخی رفتارهای نا بجای دیگران را تحمل کنیم و از آنها چشم بپوشیم. برای مثال،‌اگر اخلاق یا رفتار همسر ایرادی دارد که باعث آزاغر ما می شود،‌آن را تحمل کنیم، اگر تلاش ما برای برطرف کردن آن عیب به جایی نرسید، همسرمان را با همان عیب بپذیریم و با آن کنار بیاییم. پذیرش همسر آن گونه که هست،‌با همه عیب ها و ایرادهایش، دوستی و محبت طرف مقابل را بر می انگیزد و فضای خانه را پر از صمیمیت می سازد. امام علی در توصیه به فرزند خود،‌محمد بن حنفیه، درباره مدارا با همسر می فرماید:«‌فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة،‌فدارها علی کل حال و احسن الصحبة لها لیصفو عیشک؛همانا زن،‌گلی خوش بوست نه یک قهرمان؛ به همین دلیل،در همه حال با او مدارا نماو با او نیکو مصاحبت کن تا زندگی ات همراه با خوشی باشد.»

7.احترام گذاشتن به بستگان همسر 

انسان ها به طور طبیعی به بستگان خود، بویژه والدینشان علاقه دارند. از خوشحال بودن آنها،‌خوشحال و از ناراحت بودن آنها غمگین می شوند. کسی را که به آنها نیکی کند،‌دوست می دارند و از کسی که به آنها بدی کند،‌بیزار می گردند. با توجه به این مطلب در می یابیم که احترام گذاشتن به والدین همسر و برخورد نیک با آنها تا چه حد در جلب محبت همسر و افزایش صمیمیت میان آنها مؤثراست. 

هر یک از زن و شوهر با والدین،‌بلکه سایر خویشاوندان همسر، معاشرت و روابط نیک و خوبی داشته باشند و به آنها احترام کنند،‌با زبان خوش و مهربانی سعی کنند محبت آنها را جلب کنند، با نیکی و اظهار محبت دلشان را به دست آورند، در کارها با آنها مشورت کنند،مشکلات زندگی خود را با آنها در میان نهاده و از فکر آنها استفاده کنند و به پیشنهادها و راهنمایی هایشان گوش دهند. این کارها علاوه بر ایجاد محبوبیت برای آنها در میان خانواده همسر، صمیمیت موجود میان آنها را نیز افزایش می دهد.

8. گفتگوی صمیمانه 

منظور از گفتگوی صمیمانه، در میان گذاشتن احساسات، رؤیاها، خواسته ها، نگرانی ها و شادی هاست. گفتگوی صمیمانه، با وجود سه شرط محقق می شود: 

× علاقه به گفتن و شنیدن 

اشخاص باید به واقع مطمئن باشند که شما به شنیدن حرف های آنها علاقمند هستید. اگر علاقه ای به شنیدن حرف های طرف مقابل نداشته باشید نیازی به این نیست که آن را صریحا بگویید. این امر خیلی زود مشخص می شود، زیرا به حرف هایی که می شنوید توجه نمی کنید، تماس چشمی تان قطع می شود، بی قرار می شوید و این را طرف مقابل به خوبی احساس می کند.

× اطمینان از محبت 

کسی احساس درونی خود را با دیگران درمیان می گذارد که به دوستی و مهر و محبت آنها اطمینان داشته باشد. اگر زن یا شوهر از محبت همسر نسبت به خود مطمئن نباشند، گفتگوی صمیمانه ای میان رخ نخواهد داد. 

× مشارکت در گفتگو 

زن و شوهری که به هم علاقه دارند در فرایند گفتگوی صمیمانه مشارکت می کنند. رو به روی هم می نشینند، باهم تماس چشمی بر قرارمی کنند،‌سؤالات خود را مطرح می کنند و به سخنان یکدیگر به دقت گوش می دهند. در مقام حمایت از یکدیگر حرف می زنند و از قضاوت و سرزنش کردن خودداری می کنند.


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

چگونه می توانم سطح صمیمیت را در خانه افزایش دهیم؟

نحوه افزایش صمیمیت 

مهمترین عامل احساس رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی وجود صمیمیت در خانواده است. بدون وجود این عامل،‌همسران از زندگی در کنار یکدیگر، احساس لذت نمی کنند و هر لحظه احتمال وجود اختلاف و مشاجره، خانواده را تهدید می کند. صمیمیت یعنی اینکه دو درون وجود خود را به روی یکدیگر بگشایند. صمیمیت یعنی ورود عاطفی، احساسی و فکری به زندگی یکدیگر؛ و این یعنی ارتباط و احساس نزدیکی به هم در عمیق ترین سطح ممکن و در همه حوزه های زندگی. 

بنابراین وقتی با کسی صمیمی هستیم بدون ترس از اینکه او از گفته های ما یا آنچه در ما می بیند سوء استفاده کند،‌احساسات خود را به او تقدیم و دل و قلبمان را به روی او باز می کنیم. زن و شوهری که با هم صمیمی هستند احساس می کنند که به هم تعلق دارند؛ احساس می کنند که گویی برای هم ساخته شده اند. آنها آماده اند که با هم دوست و یک دل باشند و نهفته ترین رازهایشان رابه یکدیگر بگویند. همین احساس عمیق نزدیکی است که به آنان امید، توان و شهامت می دهد تا به زندگی زناشویی شان مادام العمر متعهد بمانند. در یک کلام، صمیمیت به معنای برقراری روابط بسیار دوستانه و محبت آمیز با دیگری است؛‌به گونه ای که افراد درگیر آن، ازاین رابطه،‌ احساس عمیق رضایت مندی را تجربه کنند. چنین رابطه ای رضایت بخش،‌به خودی خود حاصل نمی شود،بلکه لازم است افراد آن را ایجاد کنند. برای همین زن و شوهر باید به دنبال عواملی باشند که ضامن ایجاد و حفظ صمیمیت در روابط آنان باش. در ادامه به بیان برخی از این عوامل می پردازیم.

1.احترام متقابل

زن و شوهر باید به یکدیگر احترام بگذارند. پیامبر اکرم می فرماید:«من اتخذ زوجة فلیکرمها؛ کسی که همسر اختیار می کند باید او رااحترام کند.» و امام صادق علیه السلام می فرمایند:«سعیدة سعیدة امراة تکرم زوجها و لا تؤذیه و تطیعه فی جمیع احواله؛ زن سعادتمند آن زنی است که شوهر خود را اکرام و احترام کرده، اذیتش نکند و او را در همه حال اطاعت نماید.»

زن و شوهر باید مؤدبانه با هم سخن بگویند و سخنان زشت و رکیک اجتناب نمایند. صحبت مؤدبانه، سلام کردن به یکدیگر و استقبال و بدرقه همسر،از مصادیق احترام گذاشتن همسران به یکدیگر است.

2. ابراز محبت 

محبت کردن زن و شوهر به یکریگر، جلوی ایجاد کدورت میان آنان را می گیرد و صمیمیت را صد چندان می کند. بنابراین فضای خانه باید مملو از ابراز محبت های کلامی و غیر کلامی زن و شوهر به یکدیگر باشد. رسول خدا (ص) فرمودند: «قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا؛ این گفته مرد به همسرش که «دوستت دارم»هرگز از قلب او خارج نمی شود.»

راه دیگر زن و شوهر به یکدیگر،هدیه دادن است. علی علیه السلام فرمودند:«الهدیة تجلب المحبه؛ هدیه دادن باعث جلب دوستی و محبت افراد نسبت به یکدیگر می شود.»و امام صادق علیه السلام درباره نحوه ابراز علاقه زن به شوهرش می فرمایند:«لا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال: و هن...و اظهار العشق له بالخلابة و الهیئة الحسنة لها فی عینه؛زن در روابط خود و شوهر همدلش از سه چیز بی نیاز نیست، که عبارتند از:... و ابراز علاقه به شوهر با دلربایی و حاضر شدن با ظاهری زیبا در مقابل دیدگان او.»

3. مشورت و تبادل نظر

مشورت کردن، انسان را از تصمیم گیری اشتباه باز داشته و به طریق صواب هدایت می کند. پیامبر اکرم می فرماید:«ما من رجل یشاور احدا الا هدی الی الرش؛ هیچ کس نیست که با دیگری مشورت کند مگر اینکه به راه درست و مطلوب هدایت می شود.»

به علاوه، فرد مشورت کننده به طور غیر مستقیم، شخصیت طرف مقابل راتایید می کند و عملا به او می فهماند که تو مورد اعتماد من هستی. مشورت زن و شوهر با هم در اموری که به خانواده و زندگی مربوط می شود، نشان دهنده علاقه آنان به یکدیگر و نیز افزایش دهنده نزدیکی و صمیمیت میان آنان است. عقل حکم می کند که زن و شوهر برای حفظ صمیمیت میان خودشان، در کارها با یکدیگر مشورت کنند. تصمیم گیری های یک جانبه از طرف مرد یا زن،‌بدون مشورت با همسر، به یگانگی آن دو لطمه می زند، ‌زیرا طرف مقابل احساس پوچی کرده، این گونه برداشت می کند که در اداره خانه جایگاهی ندارد؛‌بدیهی است این احساس او را وادار می کند که به سمت بی مهری و انزوا کشیده شود و از همسرش فاصله بگیرد. 

4. اهمیت دادن به نظر و خواسته همسر و مقدم ساختن آن بر نظر و خواسته خود 

از نشانه ها و نیز عوامل افزایش صمیمیت آن است که زن و شوهر برای خواسته ها و تمایلات همسر،‌بیشتر از خواسته و میل خود ارزش قائلند و سعی می کنند تا حد امکان،‌خواسته همسر را جامه عمل بپوشانند. مثلا اگر زن دوست دارد برای تفریح به پارک برود اما می داند که شوهرش دوست دارد به خانه والدینش برود،‌از خواسته خود حرفی نمی زند و مطابق با خواسته شوهر عمل می کند.

یا اگر مرد، فلان غذا را دوست دارد،‌اما می داند همسرش از غذای دیگری خوشش می آید،‌غذای مورد علاقه خود را مطرح نمی کند و از همسرش می خواهد که آن غذای دلخواه خود را آماده کند. 

پیامبراکرم (ص) فرمودند:« المؤمن یاکل بشهوة اهله و المنافق یاکل اهله بشهوته؛ مومن طبق میل و خواسته اهل و عیالش غذا می خورد.» 

5. گذشت از خطاهای همسر 

کینه توزی و لجاجت ویژه انسان های حقیر و همت های پایین است. برعکس، آنانکه نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزش ها را می پذیرند، از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش در می گذرند. عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزش های دیگران ، دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه می دارد. امام علی علیه السلام فرمودند:« اقبل اعذار الناس تستمتع باخائهم»؛عذر دیگران را بپذیر(و از خطای آنان درگذر) تا از برادری آنان بهره مند گردی.

در خانواده که کانون انس و الفت است و بر اساس محبت بنا شده است، زن و شوهر باید از خطاهاو بدی های یکدیگر بگذرند و آنها را نادیده بگیرند. تنها در این صورت است که می توانند در فضایی صمیمی و آکنده از محبت زندگی کنند.

6. مدارا کردن 

مدارا کردن به این معنی است که ما در زندگی جمعی،‌برخی رفتارهای نا بجای دیگران را تحمل کنیم و از آنها چشم بپوشیم. برای مثال،‌اگر اخلاق یا رفتار همسر ایرادی دارد که باعث آزاغر ما می شود،‌آن را تحمل کنیم، اگر تلاش ما برای برطرف کردن آن عیب به جایی نرسید، همسرمان را با همان عیب بپذیریم و با آن کنار بیاییم. پذیرش همسر آن گونه که هست،‌با همه عیب ها و ایرادهایش، دوستی و محبت طرف مقابل را بر می انگیزد و فضای خانه را پر از صمیمیت می سازد. امام علی در توصیه به فرزند خود،‌محمد بن حنفیه، درباره مدارا با همسر می فرماید:«‌فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة،‌فدارها علی کل حال و احسن الصحبة لها لیصفو عیشک؛همانا زن،‌گلی خوش بوست نه یک قهرمان؛ به همین دلیل،در همه حال با او مدارا نماو با او نیکو مصاحبت کن تا زندگی ات همراه با خوشی باشد.»

7.احترام گذاشتن به بستگان همسر 

انسان ها به طور طبیعی به بستگان خود، بویژه والدینشان علاقه دارند. از خوشحال بودن آنها،‌خوشحال و از ناراحت بودن آنها غمگین می شوند. کسی را که به آنها نیکی کند،‌دوست می دارند و از کسی که به آنها بدی کند،‌بیزار می گردند. با توجه به این مطلب در می یابیم که احترام گذاشتن به والدین همسر و برخورد نیک با آنها تا چه حد در جلب محبت همسر و افزایش صمیمیت میان آنها مؤثراست. 

هر یک از زن و شوهر با والدین،‌بلکه سایر خویشاوندان همسر، معاشرت و روابط نیک و خوبی داشته باشند و به آنها احترام کنند،‌با زبان خوش و مهربانی سعی کنند محبت آنها را جلب کنند، با نیکی و اظهار محبت دلشان را به دست آورند، در کارها با آنها مشورت کنند،مشکلات زندگی خود را با آنها در میان نهاده و از فکر آنها استفاده کنند و به پیشنهادها و راهنمایی هایشان گوش دهند. این کارها علاوه بر ایجاد محبوبیت برای آنها در میان خانواده همسر، صمیمیت موجود میان آنها را نیز افزایش می دهد.

8. گفتگوی صمیمانه 

منظور از گفتگوی صمیمانه، در میان گذاشتن احساسات، رؤیاها، خواسته ها، نگرانی ها و شادی هاست. گفتگوی صمیمانه، با وجود سه شرط محقق می شود: 

× علاقه به گفتن و شنیدن 

اشخاص باید به واقع مطمئن باشند که شما به شنیدن حرف های آنها علاقمند هستید. اگر علاقه ای به شنیدن حرف های طرف مقابل نداشته باشید نیازی به این نیست که آن را صریحا بگویید. این امر خیلی زود مشخص می شود، زیرا به حرف هایی که می شنوید توجه نمی کنید، تماس چشمی تان قطع می شود، بی قرار می شوید و این را طرف مقابل به خوبی احساس می کند.

× اطمینان از محبت 

کسی احساس درونی خود را با دیگران درمیان می گذارد که به دوستی و مهر و محبت آنها اطمینان داشته باشد. اگر زن یا شوهر از محبت همسر نسبت به خود مطمئن نباشند، گفتگوی صمیمانه ای میان رخ نخواهد داد. 

× مشارکت در گفتگو 

زن و شوهری که به هم علاقه دارند در فرایند گفتگوی صمیمانه مشارکت می کنند. رو به روی هم می نشینند، باهم تماس چشمی بر قرارمی کنند،‌سؤالات خود را مطرح می کنند و به سخنان یکدیگر به دقت گوش می دهند. در مقام حمایت از یکدیگر حرف می زنند و از قضاوت و سرزنش کردن خودداری می کنند.


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

مادران شاغل، وسوسه ها مادرانه


بچه آرام خوابیده است. مادر بیرون از خانه کار می کند. بچه همسایه همسن او وزن طبیعی دارد، آرام نیست ولی شاداب است و مادر او همیشه کنارش است. چرا این چنین است؟ اطرافیان می گویند زن باید خانه دار باشد در غیر این صورت بچه ها اذیت می شوند.

راستی همین طور است؟ آیا مادران خانه دار در نگهداری کودک موفق ترند.

در همین راستا گفت و گویی با فرحناز نورمحمدی مشاور روانشناسی کودکان در دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد مرکز انجام شده است.

■ مادر شاغل به چه مادری گفته می شود؟

مادر شاغل با تعریفی ساده مادری است که با داشتن صلاحیت های لازم برای کسب درآمد وارد جامعه می شود، می توان گفت این نوع فعالیت ها، هم شغل های داخل و هم شغل های خارج از خانه را شامل می شود.

بهترین مکان و مناسب ترین زمان برای نگهداری کودکی که مادرش شاغل است چیست؟برای این منظور باید به مجموعه ای از عوامل توجه کرد. در واقع نوع رابطه مادر و کودک، در واقع نوع رابطه مادر و کودک، شرایط عاطفی و جسمانی کودک، میزان حمایت خانواده خصوصاً همسر و چگونگی حمایت کارفرمایان از مادر، افراد و محلی که کودک قرار است در طول روز به آن سپرده شود و ... در نحوه تصمیم گیری موثر است.

روزها و ماههای نخست تولد به دلیل نیازهای ویژه نوزاد، مادر باید بدون هرگونه استرس (تنیدگی) زمان بیشتری را با وی سپری کند و به تدریج با افزایش توانمندی های مادر و کودک، مادر می تواند با زمان بندی مناسب به محل کار خود برگردد، که البته چنین فرآیندی نیازمند همکاری های لازم از جانب اطرافیان است. این جدایی در سال های نخست باید با دقت و احتیاط صورت گیرد.

در صورت نگهداری کودک توسط پدر بزرگ و مادربزرگ ناموفق شاهد چه نوع رفتارهایی در کودکان خواهیم بود؟در این قسمت ضروری است جنبه های مثبت و منفی پیامد این نوع نگهداری در نظر گرفته شود. اگر پدربزرگ و مادربزرگ در نگهداری کودک ناموفق باشند، در این صورت به دلیل اختلاف نظرهایی که بین پدربزرگ و مادربزرگ با والدین به وجود می آید کودک با تضاد تربیتی رو به رو می شود و شاهد دوگانگی در تربیت خواهیم بود. گاهی اوقات به دلیل توجه و حمایت بیش از اندازه و غیر منطقی پدربزرگ و مادربزرگ شاهد رفتارهای نامناسبی از جانب کودک هستیم.

چه پدربزرگ و مادربزرگ هایی در تربیت و نگهداری کودکان موفق هستند؟پدربزرگ و مادربزرگ هایی موفق هستند که می توانند رفتارهایی مثبتی در کودک ایجاد کنند. خصوصاً در سال های اولیه یعنی تا سنین اجتماعی شدن کودک به دلیل ایجاد آرامش و برقراری روابط عاطفی بین پدربزرگ و مادربزرگ با کودک نتایج بهتری را می بینیم.

وقتی مادر شاغل است پدر در نگهداری کودک چه نقشی می تواند داشته باشد؟در گذشته روان شناسان به نقش پدر توجه کمتری داشتند، اما امروزه بر نقش اساسی وی تأکید می شود. باورها دیده شده که پدر و مادر همزمان به منزل می رسند ولی پدر به استراحت و مادر به کارهای منزل می پردازد. در حالی که این مادر با خستگی بیرون و داخل منزل باید زمانی را به کودکان اختصاص دهد. گاهی اوقات در چنین مواقعی مادر خسته یکی از این دو حالت را در پیش می گیرد:

1- شاهد برخوردها و تنش هایی بین مادر و کودک می شویم.

2- برای آرام کردن کودک از بازیچه هایی نظیر کامپیوتر، ویدیو و … استفاده می کند.

برای موفقیت مادر شاغل در این محدوده زمانی، پدر می تواند بخشی از وظایف نگهداری از فرزند را برعهده گیرد و به این ترتیب از مشکلات تا حدودی بکاهد. حمایت های همسر در کارهای منزل باعث خستگی کمتر مادر و افزایش بازدهی وی می شود. در صورت امکان والدین می توانند با تنظیم ساعت های کاری غیر همزمان به طور جداگانه از کودک خود نگهداری کنند.


■ جدایی مادر از فرزند در مراحل مختلف سنی چه واکنش هایی را در کودک به دنبال دارد؟

 احساس گناه مهم ترین احساس منفی مادران شاغل است این احساس به علت نگرانی مادر از عدم حضورش در کنار فرزند ایجاد می شود برای مثال مدام جملاتی از جانب این مادران از قبیل بچه ام تب کرده و کنارش نیستم الان ممکن است گرسنه باشد و … شنیده می شود

با توجه به این که کودکان در مراحل مختلف تحول روانی و رشد جسمانی خصوصیات متفاوتی دارند، واکنش های آنها نیز متناسب با این مراحل متغیر است برای مثال اگر کودک را پیش از دو سالگی به پرستار یا فردی غیر مادر بسپریم که در نگهداری او ناموفق باشد با واکنش هایی نظیر اضطراب جدایی با نشانه های وحشت زدگی همراه با ناراحتی های جسمانی نظیر اسهال، تهوع، استفراغ و … رو به رو می شویم. در دوره پیش دبستانی اضطراب جدایی با پرخاشگری و نارسایی در توجه و … آشکار می شود. در کودکان دبستانی علاوه بر موارد بالا افت تحصیلی را می بینیم. در دوره نوجوانی با توجه به بحران بلوغ و تغییراتی از قبیل بروز اخلاق خود پیروی و حس استقلال طلبی، نوجوانان فکر می کنند قدرت انجام هر کاری را دارند به علاوه بحران های عاطفی در رابطه با جنس مخالف، وارد شدن به گروه های مختلف و … از جمله مسایلی هستند که می توانند مشکلاتی را برای نوجوانان فراهم کنند. این جاست که ارایه راهنمایی های به موقع مادر می تواند از بروز بسیاری از خطرات پیشگیری کند و یا از شدت بحران ها بکاهد.

در این راستا با مادران موفق نیز مواجه هستیم. در این جا کیفیت مادری مطرح می شود. آموزش کوکان در سنین پایین تر می تواند بازدهی بیشتری نسبت به سنین بالاتر داشته باشد. مادر می توانند از سنین پیش دبستانی به آموزش مهارت های زندگی بپردازد و با استقلال کودک، احساس گناه ناشی از عدم حضور خود را کاهش دهد در این شکل از آموزش می توان مسئولیت ها را در قالب بازی به کودکان سپرد. برای مثال از کودک بخواهیم تا گردگیری کند، در آماده کردن غذا کمک کند و … کودکانی که در دوره پیش دبستانی مهارت های زندگی را در قالب بازی آموخته اند در دوران مدرسه بر اساس نیاز خود آن مهارت ها را به کار می برند. ما می توانیم استقلال این کودکان را علاوه بر حل مشکلات روزمره در امور مدرسه نیز ببینیم. در مورد اخیر پدر و مادر پس از برگشت به خانه در جایگاه راهنما قرار می گیرند و لازم نیست بار کمک به حل تکالیف را به دوش بکشند. چنین آموزشی گرچه به کندی اثر می گذارد ولی نتایج عمیقی را از لحاظ موفقیت تحصیلی و سایر موقعیت های زندگی کودک بر جا می گذارد. اگر از کودکی چنین آموزش هایی لحاظ شده باشد، در دوران نوجوانی مادر به علت همکاری بچه ها در انجام کارهای منزل دارای آرامش بیشتری بوده و او فرصت پیدا می کند که ارتباط بیشتری با بچه ها داشته باشد. حتی مادرانی که نسبت به تغذیه کودک بیش از اندازه توجه داشته و وقت صرف می کنند، می توانند گاهی با فراهم کردن غذاهای ساده تر فرصت بازی کردن با فرزندانشان را ایجاد کنند.

کمک و حمایت اطرافیان به مادران و کاهش شکایت های آنها از خستگی روانی و جسمانی اثرات مثبتی را در منزل به دنبال خواهد داشت و در نهایت فرزندان چنین مادرانی در سنین بالاتر نه تنها از شاغل بودن مادر احساس نارضایتی نمی کنند بلکه از جایگاه اجتماعی مادر احساس غرور و رضایت دارند.

گاهی مادران شاغل به علت جدایی از فرزند احساس گناه دارند، علت ایجاد احساس گناه و تأثیرات آن را بر روی رابطه مادر و کودک توضیح دهید؟احساس گناه مهم ترین احساس منفی مادران شاغل است. این احساس به علت نگرانی مادر از عدم حضور در کنار فرزند ایجاد می شود برای مثال مدام جملاتی از جانب این مادران از قبیل بچه ام تب کرده و کنارش نیستم، الان ممکن است گرسنه باشد و … شنیده می شود. وی فکر می کند حضورش در خانه به رفع این مسایل کمک می کند، در حالی که این احساس، اضطراب ایجاد می کند و در نهایت به رابطه مادر و کودک آسیب می رساند که به صورت پرخاشگری مادر، توجه بیش از اندازه به کودک و … بروز می کند. این واکنش ها اضطراب را تشدید می کند. بنابراین مادر باید در جهت کاهش باورهای منفی حرکت کند.

البته احساس بیهودگی و بی ارزشی را در مادران شاغل هم می بینیم. مادری که بخشی از بار اقتصادی خانه را بر عهده گرفته پس از مدتی اگر حمایت نشود و زحمات او به حساب نیاید به این نتیجه می رسد که بهترین سال های زندگی اش را تباه کرده است. به نظر می رسد یکی از روش های مقابله با این احساس در مادران ایجاد تغییر در باورهای منفی است. همواره احساس رضایت شغلی در مادران خانه دار و یا در مادران شاغل در بیرون از خانه می تواند در کاهش تنیدگی آنان موثر باشد که در نتیجه فرزندان آرامش بیشتری را در خانه به دست می آورند.

■ احساس گناه در مادر خانه دار به چه شکلی آشکار می شود؟

مادر خانه داری که هدف و برنامه زندگی اش تنها رسیدگی به بچه هایش است، و هیچ گونه وقت و زمانی برای خود ندارد چنان با کودک خود در آمیخته است که با اشتباهات جزیی کودک احساس گناه می کند. گاهی اوقات این قبیل مادران پس از سال ها احساس بیهودگی می کنند چرا که در برهه ای از زمان با شادابی کامل به ارایه خدمات به فرزندان و شوهر خود پرداخته اند و زمانی می رسد که فرزندان دیگر نیاز به آنان ندارند و با حذف این عوامل، مادری با انگیزه های از دست رفته باقی می ماند.

■ بازی با کودک چه تأثیری در زندگی وی دارد؟

کودک ضمن بازی کردن مهارت های زندگی را آموزش می بیند و به استقلال وی کمک می کند.

■ والدین شاغل در انتخاب مهدکودک به چه نکاتی باید دقت کنند؟

فراهم کردن نیازهای عاطفی، ذهنی، شناختی کودک و نگهداری بی خطر از کودکان شاخص هایی است که والدین باید در انتخاب مهدکودک به آن توجه کنند. برای تحقق این امر والدین باید فرصت بیشتری را در این زمینه صرف کنند.


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

برای شوهرتان همسر باشید نه مادر



آیا میخواهید با شوهرتان به مشکل برنخورید ,حتما می خواهید پس این مقاله مفید را مطالعه کنید تا شش اشتباه بزرگی که زنان در رابطه با مردان انجام می دهند را انجام ندهید و رابطه شما با شوهرتان هرگز دچار مشکل نشود.

۱) اشتباه اول:


زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه ها اشتباه می گیرند.

این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می شوند و کارهای را که خودشان می بایست انجام دهند برایشان انجام می دهیم برای مثال:

۱) در حق آنها مفید هستید، مثلا: دنبال کلید هایش می گردیم.

۲) راه انداختن بازی های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات: گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟

۳) ما چنین فرض می کنیم که مردها کم حافظه اند و اطلاعاتی که می بایست خودشان به خاطر داشته باشند ما باید به آنها گوش زد کنیم: وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچه ها رو از مدرسه بیاری!

۴) آن ها را نکوهش می کنید آن گونه که بچه هایتان را دعوا می کنید: چند بار بگم چراغ ها را قبل از خوابیدن خاموش کن!

۵) به عهده گرفتن کارهایی که فکر می کنید نمی توانند انجام دهند: یک روز با بچه ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمی کنم.

۶) اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر ونهی کردن به آنها: اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی می کردم! اگر جای تو بودم از فیلیپ به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی می کردم.

اما چرا ؟؟؟

به دلیل حس مادرانه ای که در وجود همه زنان است و آنها هنگامی که دختر کوچکی بودند همین رفتار را از مادر خود دیده اند و همان الگو را عینا تکرار می کنند و مسلما مردها هیچ مخالفتی با این عمل ندارند چون راحت تر هستند که کس دیگری کارهایشان را انجام دهد اما به یاد داشته باشید این کار بعد از مدتی شما را کلافه و خسته می کند.

اما چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاری هایتان ، باز هم روابطتان خراب می شود؟؟

علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر می شود چون الان او همانند یک پسر بچه ای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطه ای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه می کنند.

 و با امر ونهی مداوم به همسرتان او احساس می کند که بی لیاقت است و باعث به وجود آمدن یک چرخه ی معیوب در زندگی می شود.

امّا راه حل:


الف) از انجام دادن کار هایی که همسرتان خودش می تواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچ گاه جواب سرد کننده ای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم.

ب) با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. سعی ننمایید به جایش فکر کنید و یا تقویم او باشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه ی بعدی آن را به خاطر می سپارد.

ج) مسئولیت ها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیت ها را از او سلب نمایید. هرگز وسوسه نشوید که او را نجات دهید و کنترل اوضاع باز به دست خودتان بیافتد و به او اجازه اشتباه کردن بدهید.

۲) اشتباه دوم:


 زنان، خود و ارزش هایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار می دهند.

تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهی های بزرگتر آن یکی است آن را به کی می دهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار می دهید.

۱) ما علاقه، عادت ها و فعالیت های خود را بخاطر همسرمان کنار می گذاریم چون این علایق خوشایند او نیست، و معمولا زنان می گویند که وارد مرحله جدیدی شده اند ودیگر این فعالیت ها برایشان جذابیتی ندارد در حالی که خودشان را گول می زنند و اغلب اوقات بعد از تمام این روابط (طلاق) دوباره زنان به همان فعالیت های سابقشان باز می گردند.

 و یا اینکه بسیاری از مردان سعی دارند شما را از کسانی که دوستشان دارید (پدر، مادر، دوستان…) جدا کنند. مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستم های حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد.


 اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر می دهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:

- بیش از حد به مرد خود وابسته می شوید چون جز او کسی را ندارید.

- شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.

۲) از لحاظ احساسی و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او می خواهد در می آیید: یکی از معمول ترین راه هایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجه ی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایده ال او در آیند. خود را در معرض جراحی های خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و می پسندد.

۳) برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقه تان را تحقق ببخشیم، رویا هایمان را به کلی فراموش می کنیم. زنی که از کار خود استعفا می دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه می کنند خود را بیکار و نیازمند می بیند.

چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران می کنند؟


زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغل هایشان را و ….) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیده اند . به عوض آن که تلاش کنیم رویا های خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی می دانیم. خیلی ساده است که بگوییم:

می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل می کرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا می گذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.


راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم:

الف) از تمامی رویا ها و خواسته های گذشته تان که بخاطر عشق شوهرتان زیر پا گذاشته اید لیستی تهیه کنید (درسته که سخته اما این کار را انجام دهید) تا در اینده دیگر مرتکب چنین کاری نشوید.

ب) رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال بخاطر بسپارید و به خاطر شخصی به هر رنگی در نیاید به امید اینکه مردی را بیابید که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زنی کامل تر باشید احتمال اینکه مستاصل شوید کمتر است و ارزش هایتان را کمتر زیر پا می گذارید.

 ۳) اشتباه شماره سوم :


زن های عاشق توانایی های یک مرد می شوند.

الف) آیا از این که مدام استعدادهای مرد زندگی تان را شکوفا می سازید به خود می بالید؟

 ایا همیشه احساس می کنید همسرتان تنها به این دلیل در کارهایش موفق نبوده که تا به حال کسی پیدا نشده او را واقعا دوست داشته باشد؟ و حال که شما از راه رسیده اید این کار را می توانید بکنید؟ چگونه عاشق پتانسیل های یک مرد می شویم؟

ما به ماموریت نجات روحی می رویم و مردهایی را می یابیم که مایل نیستند به خود کمک کنند اما ما سعی می کنیم به انها کمک کنیم.

ب) مردهایی را می یابیم که ما را دوست ندارند و یا با ما خوش رفتار نیستند .

 اما ما همچنان به این رابطه ادامه می دهیم و با این تعریف و تمجید های می خواهیم که انان را شیفته خود بکنیم.زنانی که این گونه هستند با خود می گویند : اگر به او محبت بیشتری بکنم حتما او عوض میشود . زنانی که عاشق پتانسیل های یک مرد می شوند غالبا اعتماد به نفس چندانی ندارند و احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند و غالبا فکر می کنند برای اینکه دوست داشته شوندباید سخت تلاش کنند .

 داشتن رابطه ای سالم با یک مرد به معنای عشق ورزیدن به کسی است که در زمان می باشد ، نه عشق ورزیدن به کسی که در اینده به ان تبدیل خواهد شد .

راه حل:

ـ انرژی های خلاقتان را ابتدا متوج زندگی و شغل خود کنید از زندگی، شغل، رویاها و اهدافتان لیستی تهیه کنید و بر نامه های واضح و مشخصی را برای رسیدن به انها ترتیب دهید. مردی را پیدا کنید که مسئولیت سر و سامان دادن به زندگیش را خود به عهده بگیرد. بطوری که مجبور نباشید دائم به جای او کار کنید.

۴) اشتباه شماره چهارم:


 استعدادها و توانایی های خودتان را دست کم نگیرید و حتی گاهی اوقات آنها را مخفی می کنید .

ایا مدام عادت دارید درحضور مردی که دوستش دارید ، خودتان را پایین بیاورید؟ ایا استعداد و توانایی هایی دارید که همسرتان از ان ها خبر ندارد؟ اغلب ما از ترس اینکه مبادا زندگی مان را بدین وسیله تهدید کرده باشیم استعداد و موفقیت هایمان را پنهان می کنیم

راجع به خودمان با کلمات تحقیر امیز صحبت کرده و خودمان را به خاطر کوچک ترین اشتباهی که مرتکب می شویم پایین می اوریم و طوری رفتار می کنیم که انگار خودمان را دوست نداریم اما چرا ؟؟ چرا این کار را انجام می دهیم ؟؟

همه ی ما حرف هایی از این قبیل را شنیده ایم که: ” وقتی در کنار مردها هستی خودت را با هوش تر از او نشون نده و گرنه تو را با خودشان بیرون نمی برند . اگر اون ها را بالا ببری و بهتر از خودت نشان دهی تو را بیشتر دوست می دارند ”

راه حل:

ـ هر گاه تعریف و تمجیدی از شما شد به جای اینکه ان را رد کنید همان لحظه مچ خود را گرفته و به خود بیاموزید تا این کار را ترک کنید و ان وقت بزرگی و عظمت خود را جشن بگیرید. و دفعه ی بعد که کسی از شما تعریف کرد نفس عمیقی بکشید و بگویید: متشکرم. بدنبال مردی باشید که تمایل داشته باشد ،بزرگی و درخشش شما را ببیند.

مطمئن شوید با کسی ازدواج می کنید که تمایل دارد شما را در پیشرفت هایتان حمایت کند پیشرفت هایی که همواره استحقاقش را دارید .

۵) اشتباه پنجم:


 زنان از موضع ضعف برخورد می کنند.

متاسفانه زن ها عادت دارند که با دیگران از موضع ضعف برخورد می کنند و قدرت را به دست مردان زندگیشان می دهند. برای زن هایی که مرتکب این اشتباه می شوند به امید اینکه مردهای شان بیشتر دوستشان داشته باشند یک اسمی گذاشته اند: ” قربانیان عشق “.

 قربانی عشق کسی است که خود را به علتی برتر فدا می کند و در این راه اعتماد به نفس را از دست می دهیم تنها به این دلیل که مردی ما را بیشتر دوست داشته باشد.

راه حل: چگونه در مقابل مردان از موضع ضعف برخورد می کنیم؟

ـ شاید فکر می کنیم که با این کار احساسات یکدیگر را بهتر درک می کنیم و بسیار بخشنده و مهربان هستند. اما ان چه حقیقت دارد، این است که به بدترین وجه انها، قربانی عشق هستند و به مردانشان این اجازه را می دهند که با انها بدرفتاری کنند.

 ۶) اشتباه شماره شش:


 زنان هنگامی که نیازهایشان را از مردان مطالبه می کنند مانند دختر بچه ها رفتار می کنند.

وقتی دختر بچه کوچکی بودید به خاطر شیرین بودن، ناز نازی بودن و اسیب پذیریتان توجه زیادی گرفته اید. شاید هنوز هم متوجه نباشید که چقدر دور و بر مردها این کار را انجام می دهیم، مخصوصا وقتی که به تحسین و عشق نیازمندید.

چگونه این کار را انجام می دهیم؟

موقعی که جواب درست موردی را می دانید، طوری رفتار می کنید که گویی ساده لوح و چشم و گوش بسته هستید و این باعث می شود که مردان به شما حس برتری و یک حس اعتماد بنفس کاذب و غیر واقعی داشته باشند.

 و یا اینکه به هنگام عصبانیت گریه می کنید!! ایا در مواقعی که باید محل را ترک کنید، می مانید و در عوض اخم می کنید. از انجایی که به ما اموزش داده اند که دختر ها نباید داد و فریاد کنند برای همین ما احساسات خودمان را سرکوب می کنیم تا کمتر تهدید امیز باشد و مرد زندگی مان ما را بیشتر دوست داشته باشد.

راه حل: چگونه بچه گانه رفتار نکنیم ؟؟


ـ وقتی گریه می کنید از خودتان بپرسید ایا واقعا عاملی وجود دارد که من بخاطرش گریه کنم و این طور عصبانی باشم ؟ این جمله خیلی مهم است!!

اگر با نشان دادن خشمتان مشکل دارید، ممکن است به جای ان که گریه کنید اما احساسات واقعیتان را به مانند یک بزرگسال ابراز کنید نه اینکه پشت اشک هایتان مخفی شوید البته این بدین معنی نیست که نباید به خودتان اجازه بدهید که گریه کنید. بار بعد که احساس گیجی و سر در گمی کردید از خودتان بپرسید اگر گیج و حیران نبودم، احساس واقعیم این است که… این تمرین فوق العاده ای است .

قبل از ان که منتظر مردی باشید که بیاید و شما را نجات دهد ،فکر کنید که تنها هستید و باید به تنهایی به این مشکل فائق ائید، بعضی از مشکلات ریشه در دوران کودکی افراد دارد و ترک انها ساده نخواهد بود. اجازه دهید زن قوی و فوق العاده ای که در درون شماست بیرون بیاید .

منبع:  هفته پارسی


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی


خوشبختی ارزشمند است و باعث زیبایی و شادی در زندگی می شود. گرچه یک روش واحد برای دو فرد به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد اما عوامل مشترکی وجود دارد که در زندگی زوج های خشنود مشاهده می شوند این عوامل عبارتند از:

 

ابراز عشق و صمیمیت زن و شوهر نسبت به یکدیگر :


در بین محققان درباره پذیرش صمیمیت بعنوان عنصر اساسی در کیفیت زناشویی اختلافی وجود ندارد، چراکه یکی از نیازهای مهم انسانی، نیاز به عشق و محبت است و زن و شوهر نیاز دارند که مورد محبت یکدیگر قرار گیرند.در عرصه عشق ومحبت است که زن و شوهر یکدیگر را کاملاً درک می کنند و به خواسته های یکدیگر احترام می گذارند. بر اساس مطالعات انجام گرفته، صمیمیت به سه نوع فرعی تقسیم می‌شود : کلامی، عاطفی و جسمانی، این سه متغییر هر یک به سهم خود می توانستند به عنوان عوامل تأمین کننده پیوند وتعامل با سایرین و پیش بینی کننده خشنودی زناشویی نقش مهمی داشته باشند .

 

احترام به همسر :


یکی از عوامل موثر در خشنودی زناشویی احترامی است که از جانب زن وشوهر به یکدیگر گذاشته می‌شود . نتایج تحقیق محققان نشان داده زوجهایی که به یکدیگر احترام می گذارند، قادر به پذیرش و درک احساسات یکدیگرهستند و از خشنودی بیشتری برخوردارند .

 

توافق در روابط جنسی :


نیازجنسی یکی از نیازهای طبیعی بشر است. در یک رابطه سالم زناشویی این نیاز بطور سالم توسط همسر ارضاء میگردد.پژوهش ها نشان داده است زوجهایی که در رابطه زناشویی خود به نیازهای یکدیگر از جمله نیاز جنسی توجه می کنند، از رابطه خود احساس خشنودی بیشتری می کنند .

 

برقراری روابط اجتماعی :


انسان موجودی اجتماعی است وسازگاری انسان در اجتماع بیانگر یادگیری رفتارهای مناسب اجتماعی اوست که می تواند به محیط خانواده نیز تعمیم یابد؛ بدین معنی که افرادی که در زندگی زناشویی موفق هستند در روابط اجتماعی خود نیز افرادی سازگاری هستند .

 

توافق در مسائل اقتصادی :


گرچه مسائل مربوط به دخل وخرج اغلب می تواند کیفیت رابطه زناشوئی را تحت تأثیر قرار دهد ولی نتایج تحقیقات در باره رابطه مسائل اقتصادی وکیفیت زناشوئی تناقض آمیز بوده است. به عنوان مثال برخی تحقیقات دریافتند که بهبود وضعیت اقتصادی زنان احتمال افزایش طلاق یا جدایی را در پی داشته است.زوج های خشنود آنهایی هستند که به یکدیگر احترام می گذارند، نسبت به هم بردبار هستند، از سرزنش یکدیگر اجتناب می کنند، به دنبال عواملی هستند که در روابط آنها تأثیر مثبت به جای بگذارد، بر پایه اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند .

 

توافق در مسائل مربوط به فرزندان :


در اکثر موارد خشنودی زناشویی با تولد فرزندان سیری نزولی می یابدو زنان بیشتر از مردان از آن تأثیر می پذیرند .

 

توافق در مسائل عقیدتی و ارزشی :


توافق در ارزشها بین زوجین با خشنودی زناشوئی مرتبط می باشد بطوریکه که هماهنگی ارزشهای زن و شوهر ارتباط قوی و مثبت با خشنودی زناشوئی دارد.در حقیقت زوج های خشنود آنهایی هستند که به یکدیگر احترام می گذارند، نسبت به هم بردبار هستند، از سرزنش یکدیگر اجتناب می کنند، به دنبال عواملی هستند که در روابط آنها تأثیر مثبت به جای بگذارد، بر پایه اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند، به راحتی نظرات خود را ابراز می کنند وآنرا مورد پذیرش قرار می دهند و نهایت اینکه برای حل مشکلات حتی اگر ساده باشند به گفتگو می پردازند. 

مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

ارتباطات مجازی ، خیانت است؟


اگر فکر می‌کنید شوهرتان در شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه با افراد دیگری در ارتباط است، در این شرایط چه کار می کنید؟ !!

ارتباطات مجازی


این روزها خیلی‌ها وایبر دارند، شما چطور؟ تب جدیدی است که پیر و جوان نمی‌شناسد. بیشتر افرادی که تلفن همراه هوشمند دارند در شبکه‌های مختلف اجتماعی عضو می‌شوند، با دوستان‌شان گروه تشکیل می‌دهند، تبادل‌نظر می‌کنند، می‌خندند و تفریح مجازی به‌روز دارند. بدون شک این دنیای مجازی ارتباطات را به طور شگفت‌انگیزی سریع کرده و می‌توانیم پیام‌هایی را در قالب صدا، تصویر و نوشته به سرعت و با کمترین هزینه به آن سوی کره زمین بفرستم اما همین تکنولوژی مفید گاهی اوقات در خانواده‌ها دردسرساز می‌شود و مشکلات کوچک و بزرگی برای زوج‌ها ایجاد می‌کند، طوری که ممکن است زندگی مشترک‌شان را در آستانه فروپاشی قرار دهد.


پس بعضی از مشکلات را بشناسید و برای رهایی از آنها به فکر چاره باشید. هرایر دانلیان، روانشناس و مشاور، شما را راهنمایی می‌کند تا ببینید که این شبکه‌ها چه مشکلاتی برای همسران ایجاد می‌کند و خانم‌ها در صورت بروز مشکل، چطور باید واکنش نشان دهند.


وقتی افراد کم​رو شجاع‌تر می‌شوند


یکی از ویژگی‌های گوشی تلفن همراه این است که خیلی از افراد کمرو را شجاع می‌کند. فرستادن پیامک راحت‌تر از صحبت کردن است. شجاعت سبب می‌شود که ریسک‌پذیری بیشتر شده و فرد ترغیب شود خواسته‌هایش را در قالب شیطنت‌هایی انجام دهد. به این ترتیب وارد فضای مجازی جذابی می‌شود که مخفیانه است.


گاهی اوقات این هیجانات در مراحل سطحی باقی می‌مانند و بعضی وقت‌ها به اندازه‌ای اعتیاد‌آور و شدید می‌شوند که زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. علاوه بر این حرف‌هایی که در دنیای واقعی به سادگی قابل گفتن نیستند، در فضای مجازی شبکه‌های تلفن همراه در قالب شعر، لطیفه، سخن بزرگان و... راحت‌تر بیان می‌شوند.


روش ایده‌آل برای تحقیق


بعضی وقت‌ها خانم‌ها نسبت به روابط اینچنینی همسران‌شان مشکوک می‌شوند. گاهی این شک و تردید‌ها پایه و اساس محکمی ندارند اما در پاره‌ای موارد درست و بجا هستند. به خانم‌ها توصیه می‌کنیم که این مساله را جدی بگیرید. اگر متوجه شدید که همسرتان درگیر چنین رابطه‌ای شده، این نکات را جدی بگیرید:


در درجه اول باید بفهمید این رابطه چقدر جدی است؟ به‌طور مثال آیا در حد ارتباطات کاری بین دو همکار است یا ارتباط از این فراتر رفته و پای جملات و حرف‌های احساسی به میان آمده است؟


بعضی از خانم‌ها برای اطمینان از وجود چنین روابطی چاره‌ای ندارند جز اینکه تلفن همراه همسرشان را کنترل کنند. این کار اشکالی ندارد و اگر خانمی متوجه شد که شک و تردیدهایش بی‌اساس نیست، با این کار مطمئن می‌شود که درست فکر کرده یا خیر. شاید مردها شاکی شوند که حریم خصوصی‌شان خدشه‌دار شده و همسرشان حق ندارد تلفن همراه‌شان را چک کند؛ در صورتی‌که در زندگی مشترک و خانواده، حریم خصوصی معنا ندارد.


قسمت سخت ماجرا اینجاست که متوجه می‌شوید حدس‌تان درست بوده و همسر گرامی ارتباط مجازی خارج از چارچوب خانواده را شروع کرده است. در چنین شرایطی اول از همه کمی فکر کنید و به سرعت واکنش نشان ندهید. اینکه بگویید تو اجازه نداشتی این کار را انجام دهی یا جملات بدتری به‌کار ببرید، نتیجه مثبتی ندارد. مهم این است که یک خانم قبل از اینکه این موضوع را باهمسرش در میان بگذارد، از خودش بپرسد تا کجا می‌خواهد پیش برود. این مرحله وضعیت حساسی است که باید به خوبی مدیریت شود.


التماس نکنید


هرگز و هیچ‌وقت با التماس و خواهش از همسرتان نخواهید که به ارتباطات مجازی‌اش خاتمه دهد. این درخواست، ضعف و ناتوانی شما را نشان می‌دهد و به بهبود اوضاع کمکی نمی‌کند. اشتباه بزرگ دیگر خانم‌ها این است که بیشتر مواقع دعوا یا گریه و زاری به راه می‌اندازند و تسلط خودشان را از دست می‌دهند. بهتر است به همسرتان بگویید:« من متوجه شدم که با فردی ارتباط داری و پیام‌ها را در تلفن همراهت خواندم. به نظرت معنی این کار چیست؟» در عین حال که ناراحت هستید مسلط بمانید و از همسرتان بخواهید در این مورد توضیح دهد. اقدام عجولانه و تهدیدآمیز انجام ندهید.


به‌طور مثال اگر تهدید کردید که با تداوم این ارتباط او را ترک می‌کنید، باید آمادگی عمل به گفته‌های‌تان را داشته باشید. تهدیدی که به مرحله اجرا نرسد، مخرب است. شاید هم همسرتان رک و راست به شما بگوید که مایل به ادامه این رابطه است. در این صورت چه می‌کنید؟ به هر حال به این فکر کنید که در چنین شرایطی چه کار می‌کنید و پیشامدهای احتمالی را در نظر بگیرید. بیشتر زوج‌ها در چنین شرایطی مدام جروبحث می‌کنند. درمجموع مشکل باید علت‌یابی شود.


بدترین واکنش ممکن


بعضی از خانم‌ها بعد از اینکه از جروبحث با همسرشان به جایی نمی‌رسند، با خانمی تماس می‌گیرند که همسرشان با او در ارتباط است و با دعوا یا به زبان خوش از او می‌خواهند پایش را از زندگی مشترک آنها بیرون بکشد. این هم یکی از بدترین واکنش‌های ممکن از سوی خانم‌هاست. حتی اگر از این ارتباط مطمئن هستید، این کار نشانه ضعف مطلق شماست و حاکی از این است که به خودتان تسلط ندارید، نمی‌توانید اوضاع را کنترل کنید و دست به دامن نفر سومی شده‌اید که داخل سیستم خانوادگی شما نیست. با این تماس این پیام را به طرف مقابل منتقل می‌کنید که من ضعیف هستم.


آرامش بعد از توفان


ممکن است بعد از یک جروبحث شدید و در شرایطی که همسرتان عصبانی است، به سمت تلفن همراه برود و در شرایطی که امکان ارتباط به راحتی ممکن است، به فرد دیگری پیامک بفرستد و ارتباطاتی شکل گیرد. انسانی که عواطف منفی‌اش تشدید شده امکان دارد به ادامه رابطه ترغیب شود تا به آرامش برسد. این موضوع باعث می‌شود افراد وارد فضایی شوند که به دلیل شرایط‌خاص، خروج از آن برای‌شان دشوار یا غیرممکن باشد.


شاید همسرتان بگوید که من فقط به فلان خانم پیامک می‌فرستم و خطایی نکرده‌ام. من به تو وفادار بودم. درنتیجه در وضعیت مشابه خیلی از خانم‌ها از خودشان می‌پرسند که آیا این ارتباطات همسرم واقعا خیانت است؟ تعریف کتابی خیانت به شما می‌گوید که هر نوع رابطه عاطفی خارج از خانواده که یکی از زوج‌ها از آن خبر ندارد و این بی‌خبری به عمد صورت گرفته، خیانت محسوب می‌شود چون تمایلی وجود دارد که یکی از زوج‌ها مایل نیست فرد دیگر از آن خبردار شود. درواقع خیانت یک روش حل مسئله است و نشان می‌دهد که مشکلی چه در درون فرد و چه در زندگی زناشویی وجود دارد.


وقتی فردی به چنین فضایی پناه می‌برد، می‌خواهد مشکلی را بدون حضور طرف مقابل حل کند. شاید در ابتدا نیت خیانت نداشته باشد و فقط می‌خواهد عواطفش را با سایرین در میان بگذارد، اما از این راه پایه‌های ازدواج سست می‌شود که این موضوعی جدی است. درمجموع باید گفت هر موضوعی که یکی از زوج‌ها در آن غرق شود در زندگی زناشویی مخرب است، حتی کتاب خواندن، انجام فعالیت‌های خیرخواهانه و... وقتی با همراهی طرف مقابل نباشد، فاصله‌ای میان زوج‌ها ایجاد می‌کند.


اعتماد به نفس حافظ زندگی مشترک


یکی از علت‌های شروع چنین ارتباطاتی، در دسترس بودن تلفن‌های همراه هوشمند و شبکه‌های فراوان مجازی است. اما شاید این سوال برای خانم‌ها پیش بیاید که با وجود این امکانات چطور ازدواج‌شان را حفظ کنند؟ به خانم‌ها توصیه می‌شود که اعتمادبه‌نفس‌شان را بالا ببرند. اصلی‌ترین دلیل بروز چنین مشکلاتی خود خانم‌ها هستند. با وجود اینکه کار می‌کنند و تحصیلات دارند، اعتمادبه‌نفس‌شان پایین است و احساس استقلال ندارند. ضمن اینکه بسیاری از خانم‌ها خیلی زود واکنش شدید نشان می‌دهند.


بنابراین توصیه می‌شود که خانم‌ها برای رفع این مشکلات تلاش کنند تا تسلط خودشان را بهتر حفظ کنند. اگرچه می‌توانند با کمک روش‌های آموزشی و آموختن مهارت‌های زندگی و به کاربردن تمرینات، برای افزایش اعتمادبه‌نفس تلاش کنند ولی بیشتر مواقع این کمبود ریشه‌ای است که با کمک روانکاوی و تحلیل برطرف می‌شود چون نداشتن اعتماد به نفس در دوران کودکی ریشه دارد که باید به‌طور دقیق بررسی شود.


مجله زندگی ایده آل


مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

رابطه همسرتان با همکارش



فرض کنید با خواندن پیام های شخصی همسرتان ، یا از طریق یکی از دوستان مشترکتان متوجه شده اید که همسرتان با یکی از همکارهایش رابطه دارد. 

همسرتان با همکارش رابطه داشته است؟ 


فرض کنید با خواندن پیام های شخصی همسرتان ، یا از طریق یکی از دوستان مشترکتان متوجه شده اید که همسرتان با یکی از همکارهایش رابطه دارد. سوال های بسیاری ذهنتان را به خود مشغول کرده اند- چرا به من خیانت کرده است؟ آیا قبلا هم این کار را کرده است؟ آیا او را به من ترجیح می دهد؟ آیا رابطه ما به پایان رسیده است؟


قرار گرفتن در چنین موقعیتی تجربه بسیار سختی است. ولی خوب حتی اگر دانستن این مسئله کمک زیادی به شما نکند، باید بگوییم که افراد زیادی با این مشکل روبرو هستند. تحقیقات نشان داده اند که در ایالات متحده 44% از مردان و 37% از زنان با همکاران خود، حتی برای مدتی اندک هم که شده، رابطه داشته اند. با این مشکل چطور باید مواجه شویم؟


روبرو شدن با همسرتان


مواجه شدن با همسرتان بدون تبدیل کردن موضوع به یک جنگ تمام عیار نیاز به تمرین و مهارت بسیار دارد. قبل از اینکه درباره رابطه اش حرفی با او بزنید چیزهایی که می خواهید به او بگویید را بنویسید تا خطوط اصلی بحثتان مشخص باشد. اگر حین صحبت کردن احساس کردید که دارید زیادی عصبانی می شوی، بحث را متوقف کرده و محیط را ترک کنید تا هم هوایی بخورید و به اعصابتان مسلط شوید و هم فکرتان را یک جا جمع کنید.


درک مشکلات مخفی


همسرتان لزوما بخاطر مسائل جنسی به شما خیانت نمی کند. دلایل بسیاری وجود دارند که ممکن است باعث شوند که به آغوش دیگری پناه ببرد. احساس دوست داشته نشدن، احساس درک نشدن، عدم گذراندن وقت کافی با یکدیگر، و بسیاری مسائل دیگر می توانند این مشکل را به وجود بیاورند. هر کدام ازاین مشکلات در صورتی که درک و برطرف نشود می تواند به مرور زمان به خیانت طرفین منجر شود. با صحبت و زمان گذاشتن این مشکلات را یافته و به کمک یکدیگر راه حلی برای آنها بیابید.


چگونه این مرحله را پشت سر بگذاریم؟


حرف زدن با دیگران


حرف زدن در مورد این مسئله و احساساتتان طی دوران پشت سر گذاشتن این بحران می تواند به شما کمک کند. اگردر دوستان نزدیک یا اعضای خانواده کسی هست که به او اعتماد دارید، می توانید با آنها حرف بزنید و یا اگر دوست ندارید با آشنایان راجع به این مسئله حرف بزنید می توانید به مشاور مراجعه کنید. مراجعه به مشاور این مزیت را دارد که می توانید راهکارهایی نیز دریافت کنید. در هر صورت مهم این است که راجع به مشکلتان حرف بزنید.


کنار یکدیگر باقی ماندن


کنار یکدیگر باقی ماندن پس از خیانت یکی از طرفین انتخاب سختی می تواند باشد. اما این را هم  در نظر بگیرید که گاهی اوقات رابطه پس از برطرف شدن این مشکلات قوی تر از دوران پیش از خیانت می شود. این موقعیت باعث می شود که طرفین رابطه خود را مورد سوال قرار دهند، مشکلات موجود در رابطه شان را یافته و برطرف کنند.


جدا شدن؟


برای برخی یک چنین رابطه ای هیچ توجیهی ندارد و بلافاصله زندگی مشترکشان را به پایان می رسانند. برخی دیگر نیز تصمیم می گیرند فرصت دیگری به طرف مقابلشان بدهند، ولی با گذشت زمان می بینند که سایه تاریک این مسئله رابطه شان را تیره و تار کرده است و نمی توانند بحران پس از آن را پشت سر بگذارند. چنانچه با راهنمایی گرفتن از مشاور نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید جدایی گزینه صحیحی برای شما خواهد بود.


مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

انواع الگوهای ارتباطی در بین زوج ها :



 


هفت نوع الگوی ارتباطی که در بین زوجین مشخص شده است و می تواند بیانگر خشنودی و یا عدم رضایت زوجین باشد به شرح زیر است :

زوج های مرده :


که حدود چهل درصد از زوج ها راتشکیل می دهند. این زوج ها اصولاً زوج های ناشادمانند. شاید در ابتدای ازدواج، زندگی خوبی داشته اند ولی در اثر مرور زمان رضایت آنها کاهش یافته است. هر چند آنها فرزندانی دارند، فعالیت های اجتماعی دارند و کار می کنند که لذت ببرند و مشغول باشند ولی ارتباط زناشویی آنها هیجان و جذابیت لازم را ندارند .

 

زوج های مادی :


این گروه حدود یازده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد نارضایتی کلی از ازدواج شان دارند و تنها در یک زمینه سازگارند وآن حل و فصل امور مادی است. این افراد خودشان را وقف کارشان کرده اند تا روابطشان .

 

زوج های سنتی :


که حدود ده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. در این زوج ها ارتباطات درونی در مورد مسائلی مثل ارتباط، حل و فصل تعارض و مسائل جنسی، نامطلوب است، ولی مسائل بیرونی مثل ارتباط با خانواده های اصلی، خوب است و در کل به نظر میرسد این ازدواج ها پایدار باشند .

 

زوج های متعارض :


که چهارده در صد زوج ها را تشکیل می دهند زوح هایی که تقریباً همیشه در جنگ و گریزند، در واقع تعارض در این زوجین به صورت عادت در آمده است .

 

زوج های متعادل :


که هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند، افرادی هستند که هم نسبت به مسائل بیرونی و هم درونی رضایت دارند. اگر چه ممکن است در برخی زمینه ها ناراضی باشند ولی روی هم رفته ارتباط آنها مثبت و قوی است .

 

زوج های همساز :


که حدود هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد در مورد جنبه های بیرونی مثلاً مسائل مادی نارضایتی دارند ولی ارتباط آنها مثبت وقوی است .

 

زوج های سرزنده :


که حدود نه در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این زوج ها در همه جنبه ها ی زندگی رضایت زیادی دارند با هم خوبند و مشکلات در زندگی آنها به خوبی حل می‌شود . ارتباط بین آنها رضایت بخش است. نکته مهم در ارتباط آنها این است که در موضوعات مهم زندگی با هم توافق دارند.زوج های مرده، مادی و متعارض نقاط قوت کمی دارند و ناراحتیشان زیاد است. زوج های سنتی اگر چه نقاط قوتی دارند ولی فاقد مهارت های ارتباطی و حل تعارض اند. زوج های متعادل، همساز، سرزنده به ندرت مشکل مهمی دارند، مگر اینکه استرسی خانواده را تهدید کند. اگر زوج های متعادل، همساز و سرزنده را بعنوان نمونه زوجهای سالم تلقی کنیم لزوم آموزشهای شناختی، رفتاری و حل تعارض اهمیت پیدا می کند .


مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

قوانین خوشبختی در زندگی زناشویی


زندگی های زناشویی در این ۱۰ساله گذشته خیلی تغییر کرده اند. قانون های قدیمی خوشبختی، دیگر این روزها معنای شان را از دست داده اند و زن و شوهرها مجبور شده اند که برای ساختن یک زندگی شاد...


زندگی های زناشویی در این ۱۰ساله گذشته خیلی تغییر کرده اند. قانون های قدیمی خوشبختی، دیگر این روزها معنای شان را از دست داده اند و زن و شوهرها مجبور شده اند که برای ساختن یک زندگی شاد و آرام، قانون های جدید را بشناسند و مطابق شان پیش بروند. در زمانه ای که آدم ها برای شروع زندگی مشترک شان انتخاب را حق خود می دانند و حاضر نیستند به صرف زندگی زیر یک سقف، از معیارهای شان دست بکشند، خوشبختی هم معنای دیگری گرفته. اگر در سال های قبل نبود دعوا و کش مکش مهم ترین نشانه عشق و خوشبختی تلقی می شد، آدم های این روزها به دنبال موضوعات دیگری برای اثبات خوشبختی و محبت شان هستند. اگر قصد ساختن یک زندگی را دارید یا این که فکر می کنید ازدواج تان کمی از تب و تاب افتاده اما نمی دانید چرا، بهتر است با قانون های جدید ازدواج آشنا شوید و با کمک شان زندگی عاشقانه تری را بسازید.

 

● شبیه مادربزرگ تان زندگی می کنید؟


پای خاطرات مادر بزرگ تان که بنشینید، پر است از اتفاقاتی که منطق شان را درک نمی کنید. از آشنایی و تصمیم برای ازدواج گرفته تا مهمانی های خانوادگی یا دلایل شان برای بچه دار شدن. نگاه به همین خاطرات روزمره کافی است تا ببینید که زندگی امروز شما با آن روزها چقدر فرق کرده و مردی که حالا نقش همسری و پدری اش را بازی می کند، چقدر با مرد خانه مادربزرگ تان تفاوت دارد.

 

وقتی که به زندگی های همین چند دهه قبل فکر می کنید، فورا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها را به دلیل تصمیمات نادرست و شیوه غلط زندگی شان متهم می کنید. از نظر شما که در دنیای جدید راه می روید، کار می کنید و وقت می گذرانید، زندگی زیر یک سقف، زمین تا آسمان با آن روزها تفاوت دارد.


در همین دنیای جدید و بین همین آدم های هم سن و سال تان، زندگی هایی می بینید که تمام و کمال شبیه به زندگی پدربزرگ و مادربزرگ تان است. حالا با قاطعیت بیشتری برای قضاوت کردن دست به کار می شوید و آن ها را نه تنها به دلیل اشتباهات شان بلکه به خاطر پیروی از قانون های منسوخ شده قدیمی متهم می کنید.


دست نگه دارید. قبل از آن که به قضاوت کردن ادامه دهید نگاهی به زندگی خودتان بیندازید. قطعا هنوز هم ردی از قانون های قدیمی در آن پیدا می کنید. قانون هایی که در زندگی تان ریشه دوانده اند و عامل اصلی مشکلات تان هستند. شاید آنقدر با آن ها زندگی کرده باشید که شناخت شان برای تان آسان نباشد. ما چند متهم اصلی را از میان هزاران قانون قدیمی معرفی می کنیم و از جایگزین های شان می گوییم. بعد از خواندن این چند صفحه بار دیگر به زندگی تان نگاه کنید. کدام یک از این قانون ها هنوز در خانه شما حکمفرما هستند؟


● زندانی کردن ممنوع


▪ قانون قدیمی: تمام وقت آزادتان را با هم بگذرانید و اگر هم همسرتان خواست که کمی از این وقت را بدون شما خرج کند، حتما به او شک کنید و مانعش شوید. بعد از ازدواج زندگی شما در همسر و فرزندان تان خلاصه می شود و دلیلی ندارد دوستان تان را به این بازی وارد کنید.


▪ قانون جدید: گاهی با دوستان تان بیرون بروید و وقت تان را بدون همسرتان و در کنار آن ها بگذرانید. این موضوع نه تنها به زندگی مشترک شما آسیب نخواهد زد بلکه اگر در موردش زیاده روی نکنید، می تواند آن را غنی تر و شادتر هم بکند. یادتان نرود که همسر شما تنها موجود زنده اطراف تان نیست و نباید باشد.


زن و شوهرهای قدیمی زیاده از حد به هم چسبیده بودند. جزءجزء زندگی آن ها با کنار هم بودن تعریف می شد. حتی اگر یک روز عصر دوستی به یکی از آن ها زنگ می زد و برای شام دعوتش می کرد، نخستین کاری که این زن یا مرد انجام می دادند خبر دادن به همسرشان و دعوت کردن او بود یا گاهی هم صرف نظر از این تفریح به دلیل نبودن فرد مقابل شان. اما زن و شوهرهای جدید دیگر اینطور زندگی نمی کنند. آن ها دوستان خودشان و تفریحات خودشان را دارند. شاید حضور نزدیکانی که الزاما برای آن ها یک دوست خانوادگی به حساب نمی آیند یکی از دلایل آزادانه تر زندگی کردن زن و شوهرهای امروزی باشد.


یک تحقیق بین المللی می گوید، این روزها زنان و مردان، قبل از آن که ازدواج کنند سال ها درس می خوانند و کار می کنند و به همین دلیل پیش از آشنایی با همسرشان، جمع وسیعی از دوستان مختلف را در کنار خود دارند که می توانند بعد از ازدواج هم با آن ها وقت بگذرانند. محققان می گویند، این موضوع یک اتفاق منفی نیست بلکه می تواند زندگی زناشویی شما را هیجان انگیزتر کند و به آن طراوت بیشتری ببخشد. پس به جای حسادت و دربند کردن هم، تلاش کنید بدون فاصله گرفتن از یکدیگر، دوستان و تفریحات خودتان را داشته باشید و با کمی انعطاف به همسرتان هم این حق را بدهید. البته یادتان نرود که مقدار زیادی از یک چیز خوب می تواند یک چیز بد را به وجود بیاورد. به بهانه یک قانون جدید هرگز زیاده روی نکنید و از یک زندگی مشترک، زندگی ۲آدم بی تعهد زیر یک سقف را نسازید.


● تقسیم کار بر اساس توانایی


▪ قانون قدیمی: کارهای خانه و بیرون باید به یک نسبت بین زن و شوهرها تقسیم شود. این عادلانه ترین وضعیت موجود است و هیچ کس نباید بیشتر از دیگری جور زندگی را بکشد. اگر یکی از شما بیرون از خانه کار می کنید دلیلی ندارد در خانه مسئولیتی بگیرید و اگر هر دوی شما شاغلید، کارهای خانه را هم باید به یک اندازه و بدون کم و کاست با هم تقسیم کنید.

 

▪ قانون جدید: کارهای خانه را به نسبت علاقه، زمانی که در اختیار دارید و مهارت هایی که دارید تقسیم کنید و برای باقی مانده کارها به تفاهم برسید. دلیلی ندارد کسی که آشپزی بهتری دارد به دلیل آن که احساس وظیفه نمی کند از این کار صرف نظر کند.


مردهای امروز بیش از پدران شان از کارهای خانه سر در می آورند. آن ها غذا درست کردن را بلدند و می توانند خانه را تمیز کنند. برای انجام کارهای خانه، رسیدگی به بچه ها و مهمانی دادن ها گاهی خیلی بیشتر از زن ها سلیقه به خرج می دهند و در خیلی از کارها هم مهارتی دارند که ممکن است همسرشان نداشته باشد. البته هنوز هم زنان سهم بیشتری از مجموع وظایف خانه را به عهده می گیرند و با وجود این که به بازار کار و درآمدزایی وارد شده اند، هنوز هم دوست دارند مردشان نقش حامی خانواده را بازی کند اما این اتفاق به این معنا نیست که هیچ مردی شست و شوی لباس های خانه را انجام نمی دهد و اگر زودتر از همسرش از کار برگردد، شام شب را تدارک نمی بیند. برای فرار کردن از جنگ های خانگی و تقسیم عادلانه کارها بهتر است از همین حالا یک شیوه تقسیم کار خانگی را اجرا کنید. کدام یک از شما بهتر غذا درست می کند؟ کدام یکی می تواند وقت بیشتری برای خریدهای خانه و پرداخت قبض ها و قسط ها بگذارد و کدام یکی با دقت بیشتری گرد گیری می کند؟


● کوتاه آمدن بی خودی فایده ندارد


▪ قانون قدیمی: می خواهید زندگی موفقی داشته باشید؟ همسری را انتخاب کنید که سابقه زندگی اش شبیه به زندگی ای است که شما داشته اید و علایق و فعالیت هایی شبیه به شما دارد. اگر همسر شما همکارتان باشد یا در دانشگاه شما درس خوانده باشد ازدواج موفق تری خواهید داشت.


▪ قانون جدید: برای انتخاب یک همسر ایده آل، مهم این نیست که شیوه زندگی شما در گذشته چقدر شبیه به هم بوده یا این که هم رشته هستید یا نه یا کارتان شبیه به یکدیگر است یا خیر. مهم این است که چقدر توان ارتباط برقرار کردن با یکدیگر و گفت وگو و مباحثه با هم را دارید. شما می توانید با کسی که همکار یا هم رشته شما نیست هم یک زندگی موفق داشته باشید.


این که زوج ها چقدر در زندگی مشترک شان موفق هستند، ارتباط زیادی با تجربه ها و فعالیت های یکسان شان ندارد. مهم تر این است که چقدر توان گفت وگو بر سر عقاید یا مشکلات شان را دارند و چطور می توانند با یک گفت وگوی آرام و منطقی، تصمیماتی مشترک بگیرند. از نظر محققان به همین دلیل است که مردی از یک گوشه جهان می تواند با زنی از گوشه دیگر جهان ازدواج کند و بدون این سابقه مشترک، یک زندگی موفق را بسازد.


● با همدلی زندگی را نجات دهید


▪ قانون قدیمی: بهترین آزمایش برای شناخت یک زندگی موفق این است که چقدر تحمل سختی ها و سوختن و ساختن با آن ها را دارید؟ مهم این نیست که زندگی شما چطور پیش می رود، زوج موفق و خوشبخت کسانی هستند که این بحران های ناگهانی را پشت سر می گذارند و با وجود آن ها در کنار یکدیگر می مانند.


▪ قانون جدید: موضوعاتی که هر روز تجربه شان می کنید و رابطه ای که در هر لحظه با همسرتان برقرار می کنید، مشخص می کند که چقدر در زندگی تان موفق هستید. حقیقت این است که رفتار روزمره شما در زندگی مشترک تان، کنار آمدن ها، محبت ها، درک کردن ها و حتی شیوه صحبت کردن تان با یکدیگر است که می تواند موفقیت یا شکست ازدواج تان را باعث شود.


هیچ کس شکی ندارد که یک بیماری جدی، مرگ کسی از اعضای خانواده یا بحران مالی و ورشکستی می تواند آینده یک زندگی مشترک را به خطر بیندازد و آن را وارد سراشیبی کند اما تحقیقات ثابت کرده که بده و بستان های روزمره در روابط زن و شوهرها خیلی سخت تر از پشت سر گذاشتن این بحران هاست و در صورتی که همسران در این آزمایش های روزمره موفق شوند، می توان گفت که از پس بحران های زندگی برآمده اند و قدم مهمی برای ازدواج شان برداشته اند. اگر می خواهید یک زوج موفق باشید، بهتر است به جای سوختن و ساختن ها و تحمل کردن های بیهوده، حواس تان به سلام و صبح به خیر اول روز، تماس های کوتاه یا پیامک هایی که در وقت اداری می فرستید، گرفتن دست های یکدیگر یا لحن صحبت کردن تان در طول روز باشد. به نظر آسان می رسد؟ شاید اینطور باشد اما باید باور کنید که خیلی از زوج ها با رعایت نکردن همین مسائل ساده زندگی شان را به سمت سقوط برده اند.


● همیشه مثل روز اول باشید


▪ قانون قدیمی: بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک رابطه زناشویی کمرنگ تر می شود و اهمیت خود را از دست می دهد.


▪ قانون جدید: مهم نیست که چند سالگرد را برای ازدواج تان گرفته اید، رابطه زناشویی جزئی بااهمیت در زندگی مشترک شماست و اگر دوست دارید ازدواج تان موفق بماند نباید آن را بی اهمیت تلقی کنید. ازدواج تنها نباید ذهن شما را به هم نزدیک کند بلکه شما به عنوان زن و شوهر حق دارید تا پایان عمر به جسم یکدیگر هم توجه داشته باشید.


بعضی ها فکر می کنند که رابطه زناشویی یک هوس جهانی است و چند سالی بعد از ازدواج کمرنگ تر می شود و عشق واقعی جایش را می گیرد اما این یک اشتباه مسلم است. عشق میان همسرتان هیچ وقت نباید از این بخش از زندگی شان فاصله بگیرد. اگر آن ها شرعا و قانونا به هم متعلق هستند و می خواهند تا پایان عمر هم این تعلق را حفظ کنند، پس چرا باید از این موضوع دست بکشند و مثل ۲ غریبه زیر یک سقف زندگی کنند؟ همانطور که گفتیم مهم نیست که چند سال از زندگی مشترک تان گذشته، چند فرزند دارید یا این که روی کیک تولدتان چند شمع نشسته است، مهم این است که رابطه زناشویی یکی از مهم ترین اتفاقاتی است که می تواند شما را به یکدیگر نزدیک تر کند و محبت و حس با هم بودن را در شما بیشتر کند.


● با آمدن بچه مراقب عشق تان باشید


▪ قانون قدیمی: رابطه احساسی و عاطفی و همینطور میزان علاقه همسران، بعد از بچه دار شدن باید کمرنگ و حتی محو شود. زن و شوهرها بعد از بچه دار شدن آن قدر مشغله دارند که دیگر نمی توانند برای هم وقت بگذارند.


▪ قانون جدید: حتی بعد از بچه دار شدن هم همان محبت کردن های ساده و روزمره، باید جزئی فراموش نشدنی از زندگی زن و شوهرها باشد؛ آن ها نباید فراموش کنند که تنها یک پدر و مادر نیستند بلکه قبل از آن یک زن و شوهر هستند و هنوز هم باید مراقب عشقی که در زندگی شان بوده، باشند و آن را پرورش دهند.


بچه دار شدن یکی از هیجان انگیزترین و البته پر استرس ترین بخش های زندگی زن و شوهرهاست. آن ها سعی می کنند این هیجان را با توجه زیاد از حد به فرزندشان و همینطور پررنگ تر کردن نقش پدر یا مادری خود نشان دهند و از همین طریق به استرس خود غلبه کنند. به همین دلیل است که گاهی فکر می کنیم زندگی زن و شوهرهایی که سال هاست ازدواج کرده اند اما فرزندی ندارند، خیلی رمانتیک تر و گرم تر از زندگی مادر و پدرهای جوان تر است. با همین توجیهات است که کم کم یک ازدواج پر از احساس به یک شغل و انجام وظیفه تبدیل می شود و زن و شوهرها با خودخواهی تمام، تمام انرژی شان را به سمت فرزندشان می برند و زندگی مشترک شان را فراموش می کنند.


منبع: سیب سبز


مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تفاهم در زندگی زناشویی


اگر بتوانیم، خود را در نقطه نظر همسرمان قرار دهیم، به گونه ای که نحوه تفکر و بینش او را نسبت به مسایل عیناً درک نموده و از دیدگاه او نسبت به مسایل و دنیا بنگریم، به مرز تفاهم با همسر خود رسیده ایم. در چنین موقعیتی، رابطه حسنه به مفهوم عمیق آن بر زندگیمان سایه می افکند.

موقعیت هایی که تفاهم به عنوان یک عامل تعادل بخش حضور می یابد، دو گونه هستند:

1. تفاهم در خلوت

2. تفاهم در جلوت (حضور دیگران)

آن چه که در خلوت زندگی و فرصت های شخصی برای زوجین فراهم می شود، حائز اهمیت اساسی است. زن و شوهر، باید برای لحظه هایی که دور از هیاهوی زندگی، در کنار هم هستند، توجهی خاص قائل شوند و این لحظه ها را «برای هم» و «با هم» باشند. تفاهمی که زاییده چنین فرصتی باشد، رشد نموده و در حضور دیگران به بار می نشیند. مبنای تفاهم در خلوت و در حضور یکدیگر، احساس ارزشی است که هر یک برای شخصیت مقابل، قائل است؛ با این زمینه مناسب، زوجین، فرصت می یابند که در حضور دیگران، تفاهم خود را حفظ نموده و حتی با جدیت خاصی حریم یکدیگر را مراعات نمایند؛ به ویژه زمانی که همسرشان به ایراد مطالبی مناسب در حضور جمع می پردازد، همفکری و همدلی خود را با علامت تصدیق و تأیید، ابراز می دارند و مطالب بیجا و غیر ضروری او را با سکوت و پیشنهاد خویش، به مسیر گفت گوهای ثمر بخش و سازنده باز می گردانند.

بدترین همسران، آنهایی هستند که بلافاصله اثر سخن همسرشان را در دیگران خنثی می کنند.

توصیه های تربیتی


چه دستور العمل مشخصی برای دستیابی به تفاهم و رابطه حسنه وجود دارد؟ و راه های عملی وصول به آن کدام است؟ حال برخی شیوه های کاربردی وصول به تفاهم را ارائه می دهیم:

1. در هنگام گفتگوی همسرمان، با نهایت دقت به مطالب وی گوش فرا داده و آن گونه عمل نماییم که گویی جز به وی و سخنانش، به موضوع دیگری توجه نداریم، و از انجام هر عملی که مغایر با حالت توجه باشد، خود داری می کنیم.

این کیفیت، در تکنیک های مشاوره به اصطلاح «هنر خوب شنیدن» موسوم است؛ حالتی که بیانگر پذیرش طرف مقابل و مطالب وی می باشد و کاربرد فراوانی در مشاوره دارد.

2. با مطالعه در حالات و روحیات همسر خود، فهرستی از علائق و تمایلات وی، به دست می آوریم و نسبت به آن ها خود را متعهد و ملزم می دانیم. تأمین علائق اصولی همسر، و نقطه شروع سخن را بر یکی از علائق وی متکی نمودن و به ویژه در مورد تمایلاتش به گفتگو نشستن، راه را برای رشد تفاهم، هموار و تسهیل خواهد نمود.

3. از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزیم. این رفتار، به رابطه حسنه آسیب وارد می کند. همسرمان انسانی است منحصر به فرد و دارای ویژگی های شخصیتی اعم از مثبت و منفی که قابل مقایسه با هیچ فرد دیگری نیست. از این رو، در مواقع ضروری، می توان او را با خودش (گذشته او) مقایسه نمود و میزان پیشرفت اخلاقی و معنوی و فکری اش را مورد تقدیر قرار داد. این عمل بر درجه تفاهم زوجین خواهد افزود.

4. نحوه برقراری ارتباط کلامی نیز از عواملی است که در ایجاد تفاهم، نقشی تعیین کننده دارد. همسرانی که می دانند از چه عبارات و کلماتی برای بیان مقصود استفاده کنند، به خوبی مسیر حرکت خویش را در زندگی هموار می نمایند.

هر واژه یا کلمه دارای نوعی بار روانی و عاطفی است و تأثیرات مسلمی را بر شنونده بر جای می گذارد. یک ارتباط کلامی موفق، رابطه ای است که هیچ یک از طرفین از کلمات تحریک آمیز و موهن، استفاده نمی کنند.

زبان ملایم و نرم و برخوردار از احترام، حق مطلب را به خوبی ادا می کند و اعتماد و اطمینان در طرف مقابل می آفریند و بر عکس، زبان تند و زننده و تحریک آمیز، برای هیچ ارتباطی مفید نیست، حتی اگر گوینده بر حق باشد.

5. در مناسبات با همسر، صداقت همچون پل ارتباطی موثر، موجب می شود که زن و شوهر، میل و رغبت وافر و کاملی برای صحبت با یکدیگر پیدا کنند و از این طریق بر رشد شخصیت خود و همسرشان بیفزایند.

لازم است برای نیل به تفاهم، صداقت را از انگیزه ها و نیات درونی، آغاز نموده، به جریان گفتگوها و مناسبات، تسری بخشید. به مصداق، «رستگاری در راستی است». زن و شوهر زمانی به کاخ سعادت زندگی دست می یابند که پایه های آن را بر صداقت و درستی، پی ریزی نمایند.

 همگرایی در برابر واگرایی


یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت و یا عدم موفقیت در زندگی، نحوه مدیریت کانون خانواده است. چنانچه خانواده به صورت یک حوزه متشکل و وحدت یافته و منتظم اداره شود، تصمیمات، اندیشه ها و کنش ها به سوی یک کانون جهت گیری می شود و مرکزیت مقتدر و متحدی به وجود می آید. زن و شوهر در این کانون، در کنار یکدیگر قرار می گیرند و به مرور زمان، قطب واحدی در تصمیم گیری و هدایت زندگی شکل می گیرد. چنین کیفیتی به نام «همکنشی» و یا «همگرایی» موسوم است و از طریق آن خط مشی خانواده برای حال و آینده، روشن و مشخص است و الگوی مطلوبی برای تنظیم مناسبات زوجین، فراهم می شود. در این جا، اصطلاحاً همگرایی را مترادف با هماهنگی و واگرایی را مترادف با ناهماهنگی، آورده ایم.

از ویژگی های خانواده متعادل، تشخیص مصلحت زندگی و ترجیح آن بر منفعت شخصی است و این خصوصیات در پرتو همگرایی زوجین، امکان پذیر است. قرار دادها و مقررات در این خانواده، مورد احترام است ولی آن جا که پای مصلحت بزرگتری در میان باشد، هر یک از زوجین از انعطاف پذیری روحی خاصی برخوردار است که خواسته های فردی را فدای پیشبرد اهداف زندگی خواهد نمود.

در پاره ای از موارد، همگرایی در رابطه زوجین با یکدیگر، قابل حصول است، ولی والدین در زمینه نوع برخورد با فرزندان، به واگرایی (ناهماهنگی) می رسند.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

زندگی زناشویی خود رو بهبود دهید با ین روش ها


اگر احساس می‌کنید بعد از ازدواج رابطه‌تان با همسرتان کمی سرد شده و مثل گذشته گرم و صمیمی نیستید نکات زیرا را بخوانید و به آنها عمل کنید.

 

1. مسایل کوچک را سرسری نگیرید شاید به نظرتان برسد برخی مسایل آنقدر کوچکند که نمی‌توانند باعث دعوا شوند اما کاملا برعکس گاهی نگذاشتن ظرف‌ها در ظرفشویی یا درآوردن کفش‌ در مکانی نامناسب، سبب دعواهای بزرگی می‌شود. اگر مسایل کوچک بین زوج‌ها حل نشود تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد. پس اجازه ندهید مشکلات بی‌اهمیت صمیمیت شما را از بین ببرد و با گذشت زمان شما را از هم دور کند. اگر بتوانید مسایل کوچک را بین خود حل کنید به راحتی از پس حل مشکلات بزرگ‌تر برمی‌آیید.

 

2. ابراز علاقه کنید برای خوشبخت بودن در یک رابطه لازم است هر روز پیام مثبت دریافت کنید. بیان جملاتی نظیر دوستت دارم، دلم برایت تنگ شده، احساس خوبی به من می‌دهی یا خرید یک هدیه، می‌تواند عشق را شعله‌ور کند. فراموش نکنید مردان بیش از زنان به شنیدن این مسایل نیاز دارند. زن‌ها برای حرف زدن و بیان احساساتشان معمولا اشخاص دیگری را در کنارشان دارند اما مردها به ندرت کسی را پیدا می‌کنند. در میان زوج‌هایی که زنان به همسرشان ابراز احساس نمی‌کنند، میزان طلاق 2 برابر است.

 

3. ابراز احساسات را نادیده نگیرید مردان با درست کردن میز شکسته آشپزخانه ممکن است علاقه خود را به همسرشان نشان دهند در صورتی که زنان با بیان کلمات این کار را می‌کنند. فراموش نکنید که زنان و مردان راه‌های متفاوتی از هم برای بیان احساسات دارند پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساس می‌کند احترام بگذارید.

 

4. صحبت کنید هر روز حداقل 10 دقیقه در مورد مسایلی غیر از کار، خانواده، وظایف و رابطه‌تان صحبت کنید. برخی افراد فکر می‌کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره‌اند. ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید. به عنوان نمونه موضوعاتی مانند اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟ وقتی بچه بودی مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟ سال گذشته بهترین کاری که انجام دادی و به آن افتخار می‌کنی چه بوده است؟ هر چه سوالات شما خصوصی‌تر باشد درجه صمیمیت شما بالاتر می‌رود.

 

5. از روزمرگی فرار کنید تمامی روابط ابتدا و انتهایی دارند. زوج‌هایی که در روزمرگی بمانند به انتهای خط می‌رسند و روزمرگی خوشبختی آنها را در خود دفن می‌کند. اگر می‌خواهید رابطه خوشبختی داشته باشید باید کاری کنید زوج شما احساس بی‌حوصلگی نکند و از روزمرگی بیرون بیاید. چه عیبی دارد هر از چند گاهی کاری انجام دهید که عادت به انجام آن نداشته‌اید. با هم به پارک بروید و بدمینتون بازی کنید.

 

6. داستان پریان واقعیت ندارد برخلاف آنچه عموم مردم فکر می‌کنند 2 نفر به خاطر داشتن روابط جنسی و برقراری ارتباط با هم ازدواج نمی‌کنند. آنچه 2 نفر را به هم نزدیک‌تر می‌کند دلسردنشدن است. دلسردی از جمله دلایل اصلی احساس بدبختی در انسان‌ها است. پس در مورد مشکلات زندگی با هم صحبت کنید و راه‌حلی بیابید تا طرف مقابل شما دلسرد نشود.

 

7. به موقع دعوا کنید اگر از چیزی ناراحتید موقع مناسبی برای پیش کشیدن آن پیدا کنید. در مورد آنچه می‌خواهید بگویید درست فکر کنید. بعد از اتمام بحث هم حتی اگر شما آغازگر بحث نبوده‌اید یا مقصر نیستید، عذرخواهی کنید. اگر دعوا را درست اداره نکنید به مرور رابطه بین شما و همسرتان سرد می‌شود.

 

8. روی منفی‌ها تمرکز نکنید برای انجام فعالیت‌های مثبت وقتی تعیین کنید و تمام تمرکزتان را روی حذف منفی‌ها نگذارید. اشتباه بسیاری از زوج‌ها این است که روی امور منفی زندگی و حذف آنها تمرکز می‌کنند. به جای اینکه تمام مدت به دنبال حل مشکلات زندگی باشید به لذایذ آن، دوستی‌ها و احساسات‌تان بها دهید تا ببینید مشکلات چه راحت از سر راه کنار می‌روند.

منبع:sucses magazine


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

لیپوساکشن یا مکش چربی و اثر آن بر سلامتی



لیپوساکشن یا مکش چربی بدن در افرادی که چاقی مفرط دارند (بحدی که چربی اضافی بدن آنها موجب ایجاد اثرات منفی فراوان بر وضعیت سلامتی شان گردیده)، بعنوان یکی از راههای کاهش چربی بدن این افراد مطرح می باشد. در این روش، با ایجاد یک شکاف کوچک (به قطر حدود نیم سانتی متر) در پوست و وارد کردن لوله ای به زیر پوست یعنی جایی که مقدار زیادی از چربی های بدن در آنجا ذخیره شده اند، دستگاهی که به لوله وصل است با ایجاد خلاء شدید موجب مکیده شدن چربی ها شده و آنها را از زیر پوست خارج می نماید. عمدتا نواحی شکم و ران از جمله مناطقی هستند که به این منظور مورد استفاده قرار می گیرند. البته امروزه دستگاههای اولتراسونیک نیز به کمک آمده و ابتدا با استفاده از امواج بسیار پرقدرت چربی های نقاط مورد نظر نرم و آماده برداشت می شود و سپس عملیات مکش آغاز می شود؛ البته استفاده از دو متد توام تاثیری در افزایش مقدار چربی مورد مکش از بدن نخواهد داشت. در برخی از موارد نیز تنها با استفاده از روش اولتراسونیک مقداری از چربی خود بخود از محل خود کنده شده و بآرامی از طریق خون از محل برداشته می شود. در این صورت حجم چربی برداشت شده کمتر و در مدت زمان طولانی تری این برداشت اتفاق می افتد.

 

انتظار می رود با کاهش چربی بدن، اثرات مثبت فراوانی در وضعیت سلامت فرد ایجاد شود و مثلا عوامل خطر بیماریهای قلبی از جمله پرفشاری خون، بالا بودن سطح چربی های خون، عدم تحمل گلوکز و بالا بودن گلوکز پلاسما، بالا بودن انسولین پلاسما و دیگر مشکلات مشابه کاهش یابند. از طرف دیگر، انتظار میرود که این گونه تراشیدن چربی بدن لطمه زیادی به بقیه بافت های بدن و بویژه به پوست (که چربیها در زیر آن متمرکز هستند) وارد نسازد. حال باید دید که مطالعات علمی مختلف در این زمینه چه نتایجی را نشان داده اند.

 

اصولا بیهوشی کامل همواره خطراتی را (صرفنظر از نوع عمل جراحی) برای فرد بدنبال دارد. در واقع گاها افراد بیهوش هرگز به هوش نمی آیند (یعنی یا فوت می کنند و یا به زندگی گیاهی دچار می شوند). امروزه برخی از جراحان سعی در انجام عمل با بی حسی موضعی دارند تا از خطرات بیهوشی عمومی (کامل) اجتناب کنند. در هر حال بی حس کننده های موضعی نیز خالی از عوارض نیستند (گرچه عوارضشان بمراتب کمتر از بیهوشی عمومی است) وضمنا استرس ناشی از عمل برای فردی که بی هوش نبوده و فقط نقاطی از بدنش بی حس است، نیز امری بسیار قابل توجه است. استفاده از برخی مواد برای بیهوشی و یا بی حسی نقاط وسیعی از بدن، گاها عوارضی را بر سیستم اعصاب مرکزی فرد باقی می گذارد و حتی عده ای معتقدند که ضریب هوشی فرد ممکنست تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفته و کاسته شود.

 

بافت چربی نیز مانند سایر بافتهای بدن زنده و فعال بوده و رگهای خونی فراوانی آن را مشروب می سازند. تراشیدن این بافت منجر به ایجاد ضایعات شدید در شبکه رگهای خونرسانی بدن می شود که گاه هرگز بدن بر این ضایعات بطور کامل نمی تواند فایق شود. برخی مطالعات علمی به ضایعات کلیوی ناشی از خونریزی این عروق اشاره نموده اند. ضمنا برخی از تکه های ریزی که در اثر کنده شدن بافتها بوجود می آیند، و یا لخته هایی از خون که در رگهای ضایعه دیده ایجاد می شود، در رگهای دیگر بدن به حرکت در می آید و گاها با گیر کردن در برخی رگها، موجب کاهش خون رسانی به اندامهای درگیر و لطمه دیدن آنها می شود. خطر سکته های قلبی و مغزی در این گونه موارد قابل توجه است و باید مورد عنایت کافی باشد. این نکته نیز باید ذکر شود که نوک لوله مکش قدرت تشخیص بافتهای مختلف و انتخاب آنها را ندارد و بنابراین در هنگام مکش، ممکنست بافتهای دیگر نیز ضایع و نابود شوند؛ این مسئله بویژه در چربی برداری از پوست زیر شکم بسیار مهم خواهد بود. پرده ضریع که بسیار نازک بوده اطراف تمام امعاء و احشاء داخل محوطه شکمی را می پوشاند، به استریل و خالی از عفونت بودن این اندامها کمک شایانی می کند و ضایع شدن این پرده فرد مورد عمل مکش چربی را در خطر عفونت شدید و گاه مرگ ناشی از آن قرار می دهد.

 

در مطالعات مختلف اذعان شده که پوست روی ناحیه مورد مکش چربی نیز مورد صدمه جدی ممکنست قرار گیرد. گرچه برخی دیگر از مطالعات بر قدرت بالای ارتجاعی پوست تاکید نموده و احتمال صدمه رسیدن به آن را کم می دانند، ولی اغلب مطالعات انجام شده بر روی تعداد زیادی از افرادیکه چربی آنها مکیده شده، بر این خطر آزردگی شدید پوست و عوارض آن تاکید می کنند. آویزان و چروک شدن پوست در ناحیه چربی برداری شده امری کاملا عادی و قابل انتظار است.

 

در هر حال با تمام عوارض ذکر شده، متاسفانه اغلب مطالعات بوضوح اعلام می دارند که لیپوساکشن بهبودی قابل توجهی را در چاقی فرد ایجاد نمی کنند، به این معنی که بدون تغییر در روش زندگی و تغذیه فرد، چربی ها بسرعت باور نکردنی ای به جای قبلی بر می گردد و فرد مجددا چاق می شود. از طرف دیگر، مکش چربی هیچ بهبودی قابل توجهی در عوامل خطر بیماریهای قلبی – عروقی و متابولیکی ایجاد نمی کند. ذکر این نکته ضروری است که مکش چربی زیر پوستی بر چربی های انباشته شده در ناحیه شکمی و بویژه دور قلب، و همچنین بر چربی رسوب کرده در دور رگها، و نیز بر سختی رگها و پیری زودرس بافتها که در طول زمان بکمک کلسترول فراوان ایجاد شده، اثر واضحی نخواهد داشت و بدیهی است که در این صورت نباید انتظار بهبودی قابل توجهی در این زمینه ها را داشت. حتی برخی مطالعات علمی معتقدند که چون با تراشیدن چربی زیر پوستی، نسبت چربی شکمی به چربی زیر پوستی افزایش می یابد، بنابراین احتمال خطرات یاد شده افزایش نیز خواهد داشت. مطالعات بروشنی اعلام می دارند که تنها کاهش چربی بدن و نه کاهش وزن، احتمال چندانی برای زدودن عوامل خطر در افراد چاق را نخواهد داشت.

 

 در عین حال باید توجه داشت که برخی مطالعات انجام شده بر روی تعداد کمتری از افراد مورد آزمایش (مثلا روی 15 فرد)، اثرات مثبتی در کاهش سطح کلسترول و چربی و گلوکز خون را اعلام نموده اند و معتقدند که احتمال ایجاد دیابت و بیماریهای قلبی – عروقی به این ترتیب در اینگونه افراد چاق که مقداری از چربی هایشان تراشیده شده، ممکنست کاهش یابد. یادآوری می شود که بطور متوسط حدود 5/2 کیلوگرم از چربی بدن با روش لیپوساکشن و حدود کمتر از 2 کیلوگرم از چربی بدن نیز با روش اولتراسونیک برداشته می شود؛ این در حالی است که یک فرد چاق 100 کیلوگرمی حدود 40-30 کیلوگرم چربی در بدن خود دارد که حداقل 15-10 کیلوگرم آن اضافی است.

 

در جمع بندی با عنایت به نتایج چاپ شده مطالعات متعدد علمی بر روی مکش چربی بدن، بنظر میرسد که این روش فقط در افرادی که از شدت چاقی تحرک خود را از دست داده اند و یا در معرض خطرات شدید جسمانی قرار دارند قابل توصیه باشد که در این صورت نیز رعایت جانب احتیاط و استفاده از بی حسی موضعی و همچنین تغییرات اساسی در روش زندگی فرد نیز باید مورد توجه و رعایت باشد. انجام این عمل صرفا برای زیبایی، و یا در افراد عادی که قادرند بخوبی با تغییر روش زندگی و در پیش گرفتن تغذیه صحیح و سالم و متعادل به وزن مناسب خود برسند بهیچوجه قابل توصیه نخواهد بود. همچنین دستگاههای دیگری امروزه به بازار سرازیر شده اند که مطمئنا برای تولید کنندگان و فروشندگان آنها کاملا با ارزشند، ولی این که تا چه حد بر سلامتی استفاده کنندگان تاثیر مثبت یا منفی داشته باشند نیاز به بررسی های علمی دقیق در طول زمان دارد و انتظار اینست که افراد صرفا با دریافت اطلاعات تبلیغی بدن خود را در اختیار این افراد و دستگاههای ناشناخته قرار ندهند.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تغذیه، فعالیت بدنی و سرطان



بیماری های قلبی عروقی، سرطان و دیابت عامل دو سوم تمام مرگها در کشورهای پیشرفته هستند. در آمریکا در سال 2001 (۹ سال پیش) حدود 5/1 مورد مرگ به همین علت اتفاق افتاده است. این سه بیماری موجب کاهش سلامتی، کاهش امید به زندگی و رنج بسیار، ناتوانی و هزینه های اقتصادی هنگفت می شوند. هزینه پیشگیری از این بیماریها به نسبت هزینه درمان آنها بسیار اندک است.

 

"سلامتی مردم تا سال 2010" بعنوان هدف در برخی کشورهای پیشرفته دنبال می شود و چند نکته را مورد توجه قرار داده است. از جمله این نکات می توان تغذیه مناسب، کاستن از اضافه وزن، داشتن فعالیت فیزیکی کافی و تناسب اندام، عدم استعمال تنباکو، و دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب در جهت کاهش سرطان، دیابت، و بیماریهای قلبی و عروقی را بر شمرد. همچنین بعضی منابع علمی دیگر احتراز از آفتاب شدید، کاهش نوشیدن قهوه و چای غلیظ، آزمایش دوره ای جهت بررسی احتمال سرطان در بدن افراد، و پای بندی به همسر را در این زمینه مورد عنایت قرار داده اند. با رعایت این موازین احتمال ابتلا به سرطانهای حلق، مری، حنجره، ریه، کلیه، مثانه، پانکراس، پوست، معده، بیضه، سینه، گردن رحم، رحم، پروستات و قولون کاهش می یابد.

 

فعالیت فیزیکی احتمال ابتلا به چاقی را می کاهد که خود چاقی در بسیاری از بیماریها نقش دارد. متاسفانه چاقی بسرعت در تمام دنیا رو به گسترش است بطوریکه در سال 2000 (ده سال پیش) شیوع چاقی در برخی کشورهای پیشرفته به 65 درصد جمعیت بزرگسالان رسید. چاقی احتمال ابتلا به سرطان های مختلف از جمله سرطان غدد گردنی (آدنو کارسینوما)، قولون، راست روده، سینه (بویژه در خانمهای یائسه)، رحم، و کلیه را افزایش می دهد. چاقی عامل حدود یک چهارم سرطان های سینه در جهان است. احتمال بروز سرطان سینه در زنان یائسه دارای اضافه وزن 250-50% بیش از دیگر خانم هاست. دریافت بالای میوه ها و سبزیجات (حداقل 400 گرم در روز) در مدت زمان طولانی، احتمال ابتلا به چاقی و افزایش وزن را بویژه در میانسالی کاهش می دهد و احتمال ابتلا به سرطان های حفره دهانی، مری، معده، قولون و رکتوم را هم می کاهد. در برخی مطالعات بین مصرف مغز دانه ها و سرطان قولون ارتباطی مشاهده شده بطوریکه مصرف این مواد (بویژه در خانمها) احتمال ابتلا به سرطان را کاهش داده است. مصرف سویا نیز به وضوح در کاهش سرطان نقش دارد. دریافت فلاوونوئیدها (مواد رنگی موجود در گیاهانی از قبیل گوجه فرنگی، انگور قرمز، هویج، چای، سیب درختی، پیاز و امثال آن)  در جهت کاهش احتمال ابتلا به سرطانهای سیستم های گوارش و تنفس انسان مفیدند ولی البته اثر فوری در مردان مسنی که به مصرف این مواد روی آورده اند گزارش نشده است. نوشیدن چای سبز و مصرف سبزیجات تیره نیر در برخی مطالعات علمی بعنوان عوامل کاهش احتمال سرطان سینه مطرح شده اند.

 

نوشیدن الکل (حتی به مقدار کم) موجب ابتلا به سرطانهای حفره دهانی، حلق، مری و کبد می شود و خطر سرطان سینه را هم قبل و هم بعد یائسگی افزایش می دهد. مصرف مواد غذایی آلوده به برخی قارچها (کپکها) با وارد کردن سم خطرناکی بنام افلاتوکسین موجب سرطان کبد می گردد. مصرف نوعی غذای چینی (تهیه شده از ماهی شور) خطر سرطان حلق را بویژه در کسانی که از کودکی این غذا را مصرف می کرده اند افزایش می دهد. مصرف غذاهای حاوی مواد نگهدارنده، گوشت قرمز، و نمک فراوان احتمال ابتلا به سرطان معده را افزایش داده و استفاده از غذاها و نوشیدنی های خیلی داغ نیز احتمال خطر سرطانهای حفره دهان، مری و حلق را بالا می برد. مصرف بالای سبزی و میوه و کاهش مصرف گوشت قرمز بیش از کاهش مصرف چربی خطر سرطان های سینه، قولون، راست روده و پروستات را کاهش می دهد. بین مصرف کربوئیدراتها (قندها)ی تصفیه شده با سرطان قولون و راست روده هم ارتباط دیده شده است.

 

فعالیت فیزیکی خطر تمام عوامل مرگ آور را کاهش می دهد؛ از جمله این عوامل می توان به بیماری های قلبی-عروقی، پرفشاری خون، برخی سرطان ها، پوکی استخوان، بیماریهای اسکلتی و دیابت نوع 2 اشاره کرد. فعالیت مناسب بدنی متابولیسم گلوکز را بهبود می بخشد، چربی بدن را کم می کند و فشار خون را پائین می آورد. فعالیت فیزیکی با تاثیر بر پروستاگلاندین ها (برخی از ترکیبات ترشحی بدن)، کاهش زمان توقف مواد سمی در روده ها و بالا بردن سطح آنتی اکسیدان ها (موادی که از سوخته شدن نامناسب چربی ها در سطح سلولهای بدن که منجر به سرطانی و پیر شدن سلولها می شود جلوگیری می کنند) از خطر سرطان قولون می کاهد. فعالیت ضمنا احتمال ابتلا به سرطان های مختلف از جمله سینه (که در اثر متابولیسم هورمونی در زنان ایجاد می شود و فعالیت بدنی مناسب 40-30% احتمال ابتلا به آن را کاهش می دهد)، رحم، ریه، پروستات، و قولون را کاهش می دهد، احتمال عفونت ریه و سنگهای کلیوی را کاهش می دهد، سلامت اسکلتی-عضلانی را ارتقا می بخشد و نشانه های افسردگی را هم کم می کند. البته شروع ناگهانی و فعالیت شدید برای افرادی که تعلیم کافی ندیده اند و یا به آرامی فعالیت خود را افزایش نداده اند نیز ممکنست موجب عوارضی از جمله جراحات، کم آبی بدن و یا سکته قلبی شود.

دست اندرکاران بهداشت و سلامت در سطح جهان توصیه می کنند که یک فعالیت فیزیکی متوسط در حد 60-30 دقیقه در روز وجود داشته باشد. برآورد شده که 17% از بزرگسالان در جهان (بین 24-11% در کشورهای مختلف) فعالیت بدنی ندارند. حدود ۴۱٪ مردم جهان هم گرچه از نظر فیزیکی تا حدود فعالند، ولی فعالیت آنها اندک است یعنی بطور متوسط کمتر از دو ساعت و نیم در هفته به فعالیت بدنی می پردازند. تخمین زده می شود که بی تحرکی موجب مرگ حدود 2 میلیون نفر در سراسر جهان در سال می شود. امروزه در مناطق کم درآمد دنیا فعالیت فیزیکی مردم به نسبت افراد پردرآمد کمتر شده است.

اغلب زنان مبتلا به سرطان سینه به آن اندازه که توصیه شده فعالیت بدنی ندارند. لازمست آنها جهت کاهش چاقی و افزایش وزن به منظور بهبود بیماری و عوارض ناشی از آن، فعالیت بدنی مناسبی را اختیار کنند. زنان چاق بسیار کمتر از زنان لاغر و یا زنان دارای اضافه وزن جزئی از سرطان سینه جان به در می برند و همچنین شدت عوارض و وخامت بیماری هم در زنان چاق بیشتر است. گرچه درمان سرطان منجر به احساس ضعف (در 99-61% بیماران) شده و قدرت فعالیت را کاهش می دهد، ولی توصیه شده که حتی آنهایی که شدیدترین درمان را هم دارند باز هم از نظر فیزیکی فعال باشند؛ زیرا همین فعالیت هم اثرات مثبتی داشته و ضعف ناشی از درمان را می کاهد و کیفیت زندگی و وضعیت روانی بیمار را ارتقا می دهد. نیمی از مبتلایان به سرطان سینه با خواب شبانه مشکل دارند که فعالیت فیزیکی به آنها بسیار کمک می کند. البته لازمست که فعالیت بصورت مرتب باشد. بنظر می رسد که فعالیت مناسب بدنی سیستم هورمونی بدن را به گونه ای تغییر می دهد که از بدکاری سیستم هورمونی یا ایمنی بدن که می تواند منجر به سرطان شود، جلوگیری می شود.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

جویدن آدامس در تغذیه و سلامت



قرنهاست که از آدامس برای تمیز کردن دهان و یا خوشبو کردن تنفس استفاده شده است. محققی بنام Jacobsen در مقاله ای که با همکارانش در سال 2004 به چاپ رسید به نکاتی در این باره اشاره کرده اند. اولین روش آدامس سازی در سال 1869 (135 سال پیش) ابداع شد و 59 سال بعد یعنی از سال 1928 آدامس هایی تولید شد که مواد دارویی به آنها اضافه می شد تا هنگام جویدن مصرف کننده آنها را دریافت کند. در سال 1999 (بیش از ده سال پیش) طی یک بررسی علمی، Imfeld اعلام داشت که امروزه حدود 560 هزار تن آدامس که معادل 374 میلیارد قطعه آدامس است با قیمتی معادل 5 میلیارد دلار آمریکا، در سراسر دنیا در هر سال بفروش می رسد. اگر برای جویدن هر قطعه آدامس فقط نیم ساعت وقت صرف شود، این مقدار آدامس مدت 187 میلیارد ساعت وقت مردم دنیا را به جویدن خود اختصاص می دهند. دیگر محققینی مثل Masumoto و همکاران در همان سال 1999 بیان کردند که جویدن آدامس های شیرین تا حدودی موجب ایجاد حالت آرامش روحی در افراد مصرف کننده می شود.

 

امروزه اغلب از شیرین کننده های مصنوعی از قبیل ساخارین، آسپارتام، آس سولفام کا و سیکلامات جهت طعم دار کردن آدامس ها استفاده می شود. مطالعاتی از قبیل مطالعه Leclercq و همکارانش در سال 1999 در ایتالیا نشان داد که مقدار موجود چنین شیرین کننده هایی در موادی از قبیل برخی مواد شیرین از جمله نوشابه های رژیمی و آدامسها آنقدر نیست که از حد مجاز بیشتر شود و بنابراین خطری مصرف کنندگان را تهدید نمی کند.

 

 در سال 1991 (حدود 1۷ سال پیش)، تشکیلات دارویی (فارماکوپه) اروپا طرح استفاده از آدامسی را داد که به کمک آن بیماری های دهانی و یا بیماریهای سایر نقاط بدن بکمک موادی که از راه دهان و یا سیستم گوارشی جذب می شوند قابل درمان هستند. با جای دادن مواد دارویی در ترکیبات محلول در آب و یا در ترکیبات محلول در چربی، می توان این داروها را خیلی سریع (در عرض 15-10 دقیقه) پس از شروع جویدن آدامس، و یا به کندی (در طی ساعتها) به بدن فرد رساند. از این داروها می توان فلوراید (برای درمان و کاهش پوسیدگی های دندانی)، کلرهگزیدین (که یک ضد عفونی کننده موضعی است)، نیکوتین (برای کاهش کشیدن سیگار با دریافت نیکوتین سیگار از طریق جویدن آدامس)، آسپیرین (ضد درد و التهاب)، دیمن هیدرینات (برای بیماریهای روانی-هیجانی)، دیفن هیدرامین (داروی ضد حساسیت)، نیترات میکونازول (درمانگر بیماری قارچی کاندیدیاز یعنی همان برفک دهانی)، آنتی اسیدها (در تسکین و درمان ناراحتی معده)، و کافئین (بعنوان کاهش دهنده خواب) را نام برد. فنتول که یک ماده شیمیایی افزودنی است و بعضا به آدامس ها زده می شود با تاثیر بر پرزهای چشایی و سلولهای بویایی احساس خنکی خوشایندی را در مصرف کننده ایجاد کرده و از تشنگی فرد می کاهد. حتی استفاده از آدامس بجای بزاق مصنوعی در درمان خشکی دهان ناشی از برخی سرطانها در مطالعه Davies در سال 2000 موفقیت آمیز بوده و بیشتر مورد اقبال بیماران قرار گرفته است. جویدن آدامس بویژه برای کودکان بعنوان روشی برای دریافت داروها بیشتر مورد توجه است.

 

دو محقق بنامهای Jacobson و Brownell در مقاله سال 2000 خود تصریح کردند که تولید برخی مواد از جمله انواع شیرینی، بیسکویت و کیک ها و انواع آدامس که امروزه بعنوان تنقلات (و البته گاها تنقلات نامناسب) مورد استفاده قرار می گیرند، بقدری در دنیا افزایش یافته که حتی افزودن مقدار جزئی مالیات روی آنها قادر است منبع عظیم مالی را در اختیار مالیات گیران قرار دهد.

 

نکات منفی که در مطالعات علمی به آنها اشاره شده اند:

برخی مطالعات (از جمله مطالعه Selton-Suty و همکاران در سال 2004) این شک را مطرح کرده اند که استفاده از برخی خمیر دندان ها و برخی آدامس ها بیش از خرابی دندانها موجب انتقال و حفظ باکتری هایی می شوند که عفونت ایجاد شده توسط آن باکتری ها در بدن، نهایتا موجب ایجاد و یا تشدید بیماریهای قلبی می شوند.

 

محققین دیگری (Choragudi و همکاران در سال 2003) اعلام کردند که جویدن آدامس حاوی نیکوتین در یک مرد 39 ساله بمدت 7 ماه، موجب فیبریلاسیون (کارکرد نامناسب و کشنده) قلبی در او گردید. ضمنا Lin و همکارانش در سال 2002 اعلام کردند که جویدن برخی آدامس ها موجب افت فشار خون مینیمم و افزایش ضربان قلب در بیماران قلبی شده احتمال خطر را در آنان افزایش می دهد.

 

مطالعه Zagorecka و همکارانش در سال 2003 نیز اعلام داشت که گاها جویدن آدامس های شیرین شده با برخی شیرین کننده ها موجب بروز واکنش های آلرژیک در برخی افراد می گردد. ضمنا محققین دیگری مثل Dapoigny و همکارانش هم در همان سال (2003) اعلام کرده بودند که جویدن آدامس در بعضی افراد حساس و مستعد، موجب تحریک دستگاه گوارش می شود. بعلاوه مطالعه Westra و همکارانش در سال 1998 موید بالا رفتن احتمال خطر سرطان زبان در کسانی بود که آدامس های با طعم دارچین زیاد جویده بودند.

 

همچنین برخی از محققین از جمله Kamimori و همکارانش در مقاله سال 2002 خود بیان داشته اند که مصرف آدامس های حاوی کافئین (ماده تسکین دهنده موجود در قهوه) ممکنست بقدری بر خواب افراد اثر کند که موجب بی خوابی آنان شود. ضمنا Favier و همکارانش در سال 1996 متوجه شدند که جویدن آدامس حاوی کولاها توان ورزشی را زیاد نمی کند. مقاله چاپ شده توسط Russel و همکاران در سال 1998 حتی اذعان کرده که استفاده از آدامس موجب افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای گوارشی می گردد.

 

برخی دیگر از مطالعات (از جمله مطالعه Hansen و همکاران در سال 2004) معتقدند که افرادی که تعداد قابل توجهی از دندانهایشان را با آمالگام (ترکیبی از فلز جیوه) پرکرده اند و زیاد هم آدامس می جوند، در واقع مقداری جیوه (که سمی است و خوردن مقدار زیادش موجب مسمومیت می شود)، را هم می خورند، گرچه این مطلب توسط برخی دیگر از محققین (از جمله Mackert و Berglund در مقاله سال 1997) تایید نگردیده و آنها معتقدند مقدار جیوه ای که از طریق جویدن آدامس در افراد دارای دندانهای پرشده متعدد وارد بدن آنها می شود بسیار جزئی بوده و بی خطر است.

 

علاوه بر ضررهایی که عده ای از محققین برای جویدن آدامس ذکر می کنند، مواردی از پریدن آدامس به ریه افراد و خطرات عدیده آن ذکر شده است. بعنوان مثال Njau در سال 2004 مرد 24 ساله ای را ذکر می کند که در اثر این اتفاق جان سپرد؛ به همین ترتیب Reiterer و همکارانش در سال 2003 عفونت شدید ریه در اثر پریدن آدامس به ریه یک کودک 8 ساله را گزارش نمودند. همچنین Keppler و همکارانش در سال 2003 در یک مقاله علمی اعلام کردند که جویدن آدامس برای کسانی که قرار است بیهوشی قبل جراحی داشته باشند بسیار خطرناک است و همین کار باعث مسدود شدن ریه 2 نفر گردیده بود. مشابه همین نظریه توسط Masumoto و همکارانش در سال 1998 ارائه شده بود که اعلام کرده بودند افرادی که قرار است جراحی لوزه داشته باشند باید از جویدن آدامس در روز جراحی خودداری کنند و Soreide و همکاران هم در سال 1995 با تایید این مطلب اعلام داشته بودند که جویدن آدامس قبل جراحی گوارشی با افزایش ترشحات گوارشی احتمال خطر را می افزاید.

 

نکات مثبت که در مطالعات علمی مورد توجه قرار گرفته اند:

برای جویدن آدامس مزایای چندی در مطالعات علمی ذکر شده که از آن جمله می توان به بهبود حافظه عملی و افزایش توان به یادآوی کوتاه مدت و بلند مدت (مطالعه Tucha و همکاران در سال 2004) اشاره کرد. البته مطالعه دیگری که توسط ویلکینسون و همکارانش در سال 2002 انجام شده بود چنین نتیجه ای را بطور کامل تایید نکرده بود.

 

نکته قابل توجه دیگر این که برخی محققین (از جمله Kubota و همکاران در سال 2003 و همچنین Takada و Kiyamoto در سال 2004) اعلام داشته اند که جویدن آدامس بخش جلوی شبکه کورتکس مغزی را فعالتر کرده و موجب پردازش بهتر اطلاعات مغز انسان می شود. ضمنا دیگر محققین (از جمله Kawabe و همکارانش بنا بر مقاله شان در سال 2003) معتقدند که نه تنها عضلات دهانی، بلکه فعالیت عضله زبان نیز هنگام جویدن آدامس افزایش می یابد و به دفع مواد سمی گروهی از عضلات بدن کمک می کند.

 

نتایج بعضی دیگر از تحقیقات (از جمله مطالعه Schonfeld و همکارانش در سال 1997 و بررسی Smoak و Koufman در سال 2001) نشانگر تاثیر مثبت جویدن آدامس در کاهش موارد ریفلاکس حلق و مری در بیماران مبتلا به ریفلاکس بوده است. ضمنا Avidan و همکارانش در مقاله علمی خود که در سال 2001 منتشر شد اعلام کردند که جویدن آدامس در حین پیاده روی از بازگشت اسید معده به مری جلوگیری می کند.

 

نتیجه بسیار جالب مقاله Lewkowski و همکارانش در سال 2003 بیانگر این مطلب بود که جویدن آدامس درد ناشی از آمپول زدن و واکسن زدن را در دخترها کاهش داد؛ گرچه این اتفاق در پسرها نیفتاد.

 

به کمک آدامس برخی از نمک های ضروری بدن را نیز ممکن است به بدن افراد رساند (این مطلب را مطالعه Neyraud و همکاران در سال 2003 تایید کرده است)؛ گرچه در برخی مطالعات (از جمله مطالعه Zaidi و همکاران در سال 2000) مقدار نمک دریافتی به این روش را قابل ملاحظه نمی دانند.

 

استفاده از آدامس بنابر نظر Kimbrough و همکارانش (2002) موجب کاهش احتمال خون ریزی لثه و تشکیل پلاکهای دندانی می شود. جویدن آدامسی که حاوی گزیلیتول ویا سوربیتول (انواعی از قندها که دارای بنیانهای الکلی شیمیایی با جذب کند بوده و از آنها برای ساخت مربای دیابتی ها استفاده می شود) باشد، نه تنها به رشد باکتریها کمک نکرده و باعث افزایش پوسیدگی دندانها نمی شود، بلکه به کاهش پوسیدگی نیز کمک می کند. مطالعه Juric و همکارانش در سال 2003 نشان داد که جویدن آدامس حاوی گزیلیتول و فلوراید از رشد باکتری های بیماریزایی از خانواده لاکتوباسیل و استرپتوکوک جلوگیری می کند که اثر این آدامس ها حتی از محلولهای کلرهگزیدین و آمین فلوراید هم بهتر بود؛ گرچه استفاده از مسواک و خمیردندان تاثیر بهتری در جلوگیری از پوسیدگی دندان داشت. مطالعه Alanen و همکارانش در سال 2000 نیز تایید کننده این مطلب بود که گزیلیتول به اندازه داروهایی از گروه Sealants در پیشگیری از پوسیدگی دندان موثر است. نظیر چنین مطالعاتی (از قبیل مطالعه Kovari و همکاران در سال 2003 و همینطور مطالعه Takahashi و همکارانش در سال 2003) تایید کننده این مطلب بوده که استفاده از اینگونه آدامس ها در مراکز نگهداری کودکان برای جلوگیری از پوسیدگی دندان مناسب است. قند دیگری بنام تاگاتوز (Tagatose) نیز توسط مرکز غذا و داروی آمریکا (FDA) بعنوان بی ضرر در تولید آدامس ها مورد استفاده قرار گرفته که در مطالعه Levin در سال 2002 بعنوان کاهش دهنده پوسیدگی دندان معرفی شده است.

 

نظیر چنین مطالعاتی حتی بر روی سالمندان هم انجام شده و بنا بر نظر Simons و همکارانش در سال 2002، جویدن آدامس در سالمندان ساکن خانه های سالمندان موجب بهبود سلامت دهان و دندان آنها می شود. البته در سال 2003 محققینی (Lingstrom و همکارانش) اذعان کردند که مطالعاتی که بر روی آدامس های حاوی گزیلیتول و سوربیتول انجام شده از نظر علمی قابل انتقاد بوده است و همچنین مطالعه Makinen و همکارانش در سال 1998 هم نتیجه متفاوتی را در برداشت بگونه ای که نمایانگر تاثیر نامطلوب استفاده از قندهای چند الکلی در شیرین کردن آدامس ها، بر افزایش پوسیدگی دندان بود.

 

دو مطالعه که اولی در سال 2000 توسط Uhari و همکارانش و دومی توسط Tapiainen و همکارانش در سال 2002 انجام شد نتیجه بسیار جالبی را بدست داد که بیانگر اثر گزیلیتول در جلوگیری از اوتیت میانی (گوش درد) افرادی است که بدفعات از آدامس های حاوی این ماده جویده باشند.

 

آنگونه که Wigmore و Bugyra در مقاله سال 2003 خود ذکر کرده اند، پس از خوردن یا نوشیدن موادی که بوی خاصی را در دهان بجای می گذارند، جویدن آدامس می تواند سرعت رفع این بوها را افزایش دهد. حتی مطالعه Waler در سال 1997 پا را از این هم فراتر گذاشته بود و اعلام می داشت که جویدن آدامس به اندازه استفاده از داروی سولفات روی در کاستن اجزای فرار حاوی سولفورها در دهان هم موثرتر است.

 

خلاصه:

با توجه به آنچه ذکر شد، بنظر میرسد در کل جویدن آدامس های بدون قند بصورت متناوب (و نه دائمی) می تواند اثرات مفیدی را به همراه داشته باشد؛ گرچه جویدن طولانی مدت و یا عادت شدن جویدن آدامس قابلیت تایید قطعی ندارد. ضمنا لازم به دقت است که جویدن آدامس بر روی دریافت معمول غذایی فرد تاثیر نامطلوب نداشته باشد و در عین حال با کاهش حس تشنگی بطور کاذب، بر دریافت مایعات تاثیر نامناسب بر جای نگذارد.

صرف غذا در رستوران



غذا و تغذیه از مقوله های بسیار مهم برای حفظ و ارتقای سلامت انسان محسوب می شوند. در واقع از اولین نیازهای بشری، تهیه و تدارک غذای کافی، مناسب و سالم بوده و هست. اشتغالات افراد در این دوران موجب شده اغلب مردم فرصت کافی برای طبخ غذای مناسب، خوشمزه و سالم را نداشته باشند و به همین علت بطرف صرف غذا در رستوران ها گرایش پیدا کنند. در واقع، عده ای معتقدند که اتلاف وقت عده زیادی از کدبانوها در منازل برای تهیه غذا، چندان مناسب نیست و می توان با استفاده از غذایی که گروهی متخصص آشپزی به بهترین نحو طبخ کرده اند، فرصت های بسیاری را برای مردم جهت انجام امور دیگر ایجاد نمود.

 

امروزه در رستوران های خوب شیوه برخورد، سفارش گرفتن و تهیه غذا ارتقا یافته و به گونه ای در آمده که هر فرد میتواند با بیان علایق خود، غذایی حتی المقدور سالم و مطابق رژیم خاص خود را در اختیار داشته باشد. هنگام صرف غذا در رستوران، رعایت برخی نکات کمک میکند افراد غذای مناسب تری را صرف کرده و از اضافه کردن نابجای وزن خود دوری نموده و یا وزن ایده آل خود را حفظ نمایند و مواد غذایی مورد نیاز خود را دریافت کنند. با افزایش آگاهی ها و دانش مردم، دیگر لازم نیست یادآوری شود که مصرف بیشتر سبزیجات، میوه ها، نان تهیه شده از آرد گندم یا جو کامل، گوشت بدون چربی، داشتن رژیم غذایی متنوع، نوشیدن آب کافی و انجام فعالیت فیزیکی (ورزش) مرتب و کافی، بدن سالم و کارآمد و عمر طولانی برای انسان ها به ارمغان می آورد. با این وجود، غذاهای فریبنده موجود در رستورانها و غذا خوردن با عده ای از دوستان وآشنایان در مراسم مختلف، گاها موجب میشوند که افراد از رژیم غذایی مناسب خود دور شوند. گرچه عدول از روش مناسب تغذیه در موارد معدود اشکال چندانی به همراه ندارد، اما اگر غذا خوردن در خارج از منزل بصورت یک اتفاق روزمره در آید، چه باید کرد؟ رعایت نکات زیر از جمله توصیه های تغذیه ای هستند که بهتر است همواره در تصمیم گیری ها مورد نظر قرار گیرند:


1) اگر افراد بدانند که رستوران مورد نظرشان چه غذاهایی دارد، می توانند از قبل تصمیم بگیرند که چه خواهند خورد. این تعیین غذای قبلی موجب میشود که بطور ناگهانی و در لحظات آخر ناچار به انتخاب غذایی پر کالری نشوند.


2) بهترین زمان برای رفتن به رستوران هنگامی است که هنوز گرسنگی به اوج خود نرسیده باشد. برای افراد دارای اضافه وزن، توصیه می شود که قبل از شروع غذا یک تا دو لیوان آب بنوشند تا هم علاوه بر تامین آب مناسب بدن و کمک به سلامتی، احساس سیری زودتر ایجاد شود.


3) هنگامی که از مواد مورد استفاده در طبخ غذا و یا شیوه تهیه آن آگاهی کافی وجود ندارد، بهتر است بدون خجالت در این مورد سوال شود. مثلا دانستن این مطلب که برخی غذاها حاوی روغن حیوانی زیادی هستند، می تواند به تصمیم گیری صحیح کمک کند. حتی ممکن است درخواست شود که غذای مربوطه را بدون افزودن روغن سرو نمایند.


4) اگر تمام غذاهای فهرست، پرکالری و چرب هستند، بهتر است بجای آن سوال شود که آیا امکان دارد یک بشقاب سبزیجات و سالاد را سرو نمایند. خوشبختانه امروزه سبزیجات خام و پخته در اغلب رستورانها موجود است و گاهی از آن ها برای تزیین غذا نیز استفاده می شود. تعداد محدودی از رستوران ها غذای گیاهی برای گیاهخواران سرو می کنند که کم کالری تر از غذاهای معمولی و عموما سالمتر هستند.


5) بهتر است ماهی، مرغ و یا گوشت کبابی (بجای سرخ شده) سفارش داده شود. استفاده از لیمو، پودر سبزیجات و ادویه بجای سس های پرچربی، مناسبتر خواهد بود.

 

6) برخی رستوران ها غذای نیم پرس یا سایز کوچک و یا ویژه کودک نیز سرو می کنند. لذا می توان این گونه غذاها را سفارش داده و یا هنگام خروج از رستوران، باقیمانده غذاها را در ظرف یکبارمصرف با خود برد. یادآوری می شود که متصدیان رستوران ها به لحاظ اخلاقی و یا قانونی ملزم به سرو یک بشقاب پر غذا هستند؛ این نکته الزاما به معنی اجبار برای مصرف کل آن غذا در یک وعده نخواهد بود.


7) مناسبتر است که در جمع کسانی که با همدیگر وارد رستوران می شوند، هرکس بدون توجه به دیگران غذای خود را سفارش دهد و یا این که افرادی که نمی خواهند توسط دیگران وسوسه شوند می توانند زودتر از همه سفارش غذای خود را بدهند. این که همراهان مایل باشند مقدار فراوان تر و غذای پرچربتری را انتخاب کنند، نباید برتصمیم گیری صحیح اطرافیان اثر سوء بگذارد.

 

8) افراد علاقه مند به سلامتی و تغذیه مناسب و کسانی که نمی خواهند به اضافه وزن و گرفتاری های آن مبتلا شوند، میتوانند به جای غذا، سالاد و سوپ سفارش داده و برای دسر میوه میل کنند. البته لازم است که سوپ از نوع خامه ای، کره ای و یا حاوی روغن و پیاز فراوان نباشد.


10) لزوما نبایستی تمام پیش غذاها و دسرهای موجود و حتی سفارش داده شده را میل کرد. مناسب ترین حالت زمانی است که دسر و یا پیش غذایی بین دو یا چند نفر تقسیم شده و هرکس به اندازه نیاز خود از آنها مصرف کند.

 

11) بهتر است انواع پاستا با سس کم کالری و بدون خامه درخواست شوند. سس گوجه فرنگی و سبزیجات انتخاب های مناسب تری هستند. استفاده از سبزیجات پخته شده بجای سیب زمینی نیز به کاهش کالری دریافتی کمک می کند. بهتر است به جای ریختن سس روی سالاد، ابتدا چنگال را وارد سس نموده و سپس با آن چند تکه سبزیجات برداشته شود. به این ترتیب ضمن لذت بردن از مزه سس، مقدار انرژی کمتری دریافت خواهد شد.

 

12) بهتر است نان مصرفی از نوع سبوس دار بوده و کره به همراه آن درخواست نشود. نانهای کره ای و یا شیرمال و امثال آنها نیز در برخی رستورانها سرو میشوند که بهتر است سفارش داده نشوند.


13) یکی از دستورات مهم علم تغذیه، آهسته غذا خوردن است؛ به این ترتیب افراد از طعم، رنگ، حالت و بوی غذا بیشتر لذت برده و بدنشان زمان کافی برای ارسال علائم سیری به مغز را خواهد داشت. به این ترتیب فرد به موقع احساس سیری خواده نمود. البته بهتر است به محض احساس سیری درخواست شود بشقاب ها و غذای باقیمانده را بردارند تا کسی دوباره به سراغ آنها نرود!

 

14) حتی الامکان به رستورانها و بوفه هایی که با یک پرداخت اولیه میتوان هرچه خواست را خورد، مراجعه نشود. شیوه سرو این رستورانها موجب میشود که فرد متوجه مقدار غذایی که خورده نشود. حتی اگر فرد به اجبار نیز به چنین رستورانی راه یافت، بهتر است خود را کنترل کرده و تنها سالاد، سوپ کم کالری، میوه و غذای مناسب به مقدار متعادل میل کند.


15) بهترین سس برای مصرف با ساندویچ، خردل است که تقریبا انرژی ندارد و طعم آن موجب میشود که فرد تصمیم به صرف مایونز نگیرد.


16) با تمام این احوال، سعى شود بیش از ۹۰ درصد غذاى روزانه در منزل صرف گردد. معمولا افراد در بیرون منزل و بویژه در رستوران، غذاهاى پرچرب و پرکالرى بیشتری صرف می کنند.

 

17) برخی رستوران ها به برنج زاج می زنند که شکستگی عروق ایجاد می کند، یا جوش شیرین و نمک فراوان به کباب می افزایند و گاه از مواد اولیه نامناسب استفاده می کنند. بهتر است صرف غذا در رستوران های سالم و مورد تایید انجام شود.

 

18) صرف نوشابه (حتی از نوع رژیمی آن) به چاقی کمک شایانی می کند. لذا بهتر است حتی الامکان در حین غذا نوشیدنی استفاده نشود و در پایان غذا نیز دوغ بدون گاز مناسب تر خواهد بود.

 

19) بهتر است از مصرف بعضی از مواد غذایی مانند سالاد الویه، همبرگر، کباب کوبیده، ‌پیاز در مکان هائی قابل اطمینان نیستند، خودداری شود. در صورت امکان از آب معدنی استفاده شود و در غیر این صورت به بهداشت پارچ و لیوان ها توجه گردد. همچنین توجه کافی به بهداشت فردی یعنی شستشوی دست ها قبل از مصرف غذا ضروری است.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

کدام ظروف مناسب هستند؟



امروزه انواع مختلفی از ظروف قابل خرید هستند. برای قضاوت در باره این که کدامیک بهترند، متن زیر را ملاحظه فرمایید.

 

ظروف ملامین

ترکیب شیمیایی مورد استفاده در تهیه این ظروف حاوی مقداری مواد ازته است و به همین دلیل، برخی شرکت ها در تقلب های غذایی خود پودر ملامین را به شیر خشک افزوده و به بازار عرضه می نمودند. مصرف این گونه شیرهای خشک در نوزادان عوارض جدی و کشنده ای به همراه داشت و امروزه به شدت نسبت به چنین تقلب هایی واکنش نشان داده می شود. به همین ترتیب، چنانچه خراش های زیادی در این ظروف بوجود آمده باشد و به ویژه هنگام صرف غذا در این گونه ظروف، احتمال ورود مواد ملامینی به غذا و ایجاد مسمومیت هایی ولو خفیف وجود دارد. از طرف دیگر، این منافذ و خراش‌های موجود در سطح ظروف ملامینی، محل مناسبی برای رشد و تکثیر انواع میکروب‌ها می شود.

 

علت علاقه مردم به خرید این ظروف، مقاومت آنها در برابر شکسته شدن و همچنین ارزان و سبک بودن است؛ گرچه امروزه توجه به این گونه ظروف تا حدودی کاهش یافته و با ورود ظروف دیگری نظیر پیرکس، چینی و آرکوپال، این ظروف کاربرد خویش را در مجالس و محافل رسمی از دست داده و تنها در برخی اوقات خاص نظیر مسافرت‌ها و پیک نیک مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

برای احتراز از آسیب به پوشش خارجی این ظروف، شستشوی آنها نباید توسط سیم ظرف‌شویی یا دیگر اجسام خشن صورت گیرد. همچنین، از ظروف ملامین نباید برای خرد نمودن سبزی، گوشت و حتی بریدن میوه استفاده نمود؛ زیرا ممکنست چاقو به لعاب واقع در سطح خارجی ظرف آسیب زده و علاوه بر خطرات ذکر شده، تمیز نمودن این ظروف را سخت نماید. مرور زمان نیز ممکن است باعث از بین رفتن کیفیت این ظروف یا لب‌پر شدن آنها شود و به دلیل احتمال ایجاد آلودگی، استفاده از ملامین‌های ترک‌دار و کهنه توصیه نمی‌شود.

 

ظروف شیشه‌ای

چنانچه موادی شامل سیلیس، کربنات سدیم، سولفات سدیم و برخی مواد معدنی دیگر با یکدیگر مخلوط شده و آنها را در کوره‌ با دمای 1500 درجه سانتی‌گراد حرارت دهند، ماده ذوب شده خمیری شکلی بدست می آید که شیشه گران آن را در قالب‌های مختلف با اشکال دلخواه مانند لیوان، استکان، بشقاب و دیس ریخته و خمیر مربوطه را در قالب به مدت چند ساعت باقی می گذارند تا ظروف شیشه ای به شکل و قالب دلخواه حاصل شود. پس از آن ظروف با احتیاط از قالب مربوطه خارج می شوند. شیشه بشدت کم محلول بوده و تنها در آزمایشگاه چنانچه پودر شیشه را در آب داغ مدتی به هم زنند، به مقدار بسیار ناچیز حل می شود. لذا، ظروف شیشه ای به دلیل عدم ورود به غذا و همچنین بخاطر این که با ترکیبات غذایی واکنش نداده و تاثیری بر مواد مغذی غذاها ندارند، ظروف مناسب و قابل استفاده ای هستند. البته لازم است در هنگام استفاده از آنها رعایت نکات احتیاطی برای احتراز از شکسته شدن و یا غیر بهداشتی شدن غذای مورد طبخ، بعمل آید.

 

امروزه استانداردهای مورد نیاز برای ساخت ظروف شیشه ای مناسب وجود دارند و به عنوان مثال شماره 1409 در باره ظروف شیشه ای مورد استفاده جهت طبخ و نگهداری مواد غذایی، موارد زیر را لحاظ نموده است:

- عاری‌ از هر گونه‌ ترک‌ باشند؛ زیرا که‌ باعث‌ کاهش‌ مقاومت‌ مکانیکی‌ شیشه‌ می‌گردد.

- سطوح‌ داخلی‌ و خارجی‌ ظروف‌ باید صاف‌ ویکنواخت‌ باشد.

- محل‌ اتصال‌ و جوش‌ روی‌ بدنه‌ ظروف‌ نباید تیز و برنده‌ باشد و حداکثر برآمدگی مجاز در این‌ نوااحی‌ 5/0 میلیمتر است.

- ظروف‌ شیشه‌ای‌ نباید دارای‌ رگه‌های‌ رنگی‌ قابل‌ رویت‌ باشند.

- وجود سطوح‌ تیره‌ یا لکه‌ در ظروف‌ شیشه‌ای‌ که‌ در اثر شستشو با آب‌ داغ‌ تمیز نشود، غیر مجاز است.

 - از آنجا که حباب در ظروف شیشه ای موجب افزایش خطر شکنندگی در این ظروف می‌گردد، بهتر است ظروف‌ شیشه‌ای‌ فاقد هر گونه‌ حباب‌ باشند؛ زیرا که‌ باعث‌ شکنندگی‌ آنها می‌شود.

 

از آنجا که شیشه بو، رنگ و مزه ای را به موادی که با آن در تماسند منتقل نمی کند، لذا نگهداری چای خشک، پودر قهوه، اودیه جات و گیاهان خشک در این ظروف مناسب می باشد. اسانس های میوه ها و سبزیجات به کمک حلال های قوی استخراج می شوند و بسیار فرار هستند. وجود حلال در این اسانس ها موجب می شود که ظروف پلاستیکی نازک را تخریب کنند. درصورت نگهداری اسانس ها در ظروف فلزی، حالت اسانس تغییر می کند و یا ظروف را تخریب می نماید. در حالی که نگهداری آنها در ظروف شیشه ای بسیار مناسب است. توصیه می شود برای نگهداری اسانس ها از ظروف شیشه ای رنگی استفاده شود.

 

 

ظروف پیرکس:

اصول تولید این ظروف نیز مشابه با ظروف شیشه‌ای معمولی بوده و تنها با گذراندن یک مرحله تولیدی خاص، مقاومت این ظروف در برابر حرارت افزایش می یابد و بنابراین می توان این ظروف را برای پخت و پز و نگهداری غذای گرم به کار برد.

از آنجا که شیشه در کل رسانای خوبی نیست، انتقال حرارت در این ظروف بسرعت و به طور یکنواخت صورت نمی‌گیرد و به همین دلیل هنگامی که از این ظروف برای پخت مواد غذایی بر روی شعله گاز استفاده می شود، لازمست غذا به طور مداوم به هم زده شود تا انتقال حرارت در ماده غذایی بطور مناسب صورت گیرد.

این ظروف برای نگهداری انواع مواد غذایی گرم، اسیدی (نظیر ترشی‌جات)، قلیایی (حاوی جوش شیرین یا دیگر مواد قلیایی) و معطر مناسب هستند. پخت و پز مواد غذایی در این ظروف بر روی شعله مستقیم گاز و یا در دستگاه مایکروویو نیز قابل انجام است؛ گرچه لازمست از ریختن آب یا غذای سرد بر روی آنها هنگامی که بسیار داغ هستند، احتراز شود و نیز ظروف داغ بطور ناگهانی به فریزر منتقل نشوند.


 

ظروف آرکوپال:

این گونه از ظروف چینی که زیبایی مشابه دیگر ظروف چینی و استحکامی بیش از آن را داشته و در عین حال سبک و تاحدودی شفاف هستند، موجب اقبال عمومی به آنها گردیده است. درواقع، این ظروف از شیشه زیباتر و نشکن‌تر و همچنین از چینی سبک‌تر است.

برای تولید این ظروف، مواد اولیه ظروف شیشه‌ای را به همراه برخی مواد معدنی تا دمای 1500 تا 1600 درجه سانتیگراد حرارت می‌دهند تا ذوب شود. مراحل تولید این ظروف تا این مرحله مشابه سایر ظروف شیشه‌ای است. ولی در مرحله انتهایی که مرحله قالب ریزی است به جای قالب‌ریزی معمول در سایر ظروف، از دستگاهی مشابه سانتریفوژ استفاده می‌شود که با استفاده از نیروی گریز از مرکز ظروفی نازک را شکل می‌دهد. این ظروف نیز همانند ظروف پیرکس در مقابل حرارت مقاومت قابل توجهی دارند.

 

نکاتی که در هنگام تهیه ظروف شیشه ای و آرکوپال باید توجه شوند

- ظروفی که دارای موج کمتر باشند را خریداری فرمایید.

- در صورت خرید ظروف بلورین برای استفاده های روزمره ، از خرید انواع فانتزی این ظروف که بدلیل شکل ظاهری غیرمعمولشان، شستشویشان دشوار است، پرهیز نمایید.

- چنانچه لب پریدگی یا هر نوع آسیب ظاهری و خش فراوان در این ظروف وجود دارد، بهتر است دیگر از آنها استفاده نشود. لب پریدگی ها علاوه بر جمع کردن باکتریها و عوامل بیماری زا، ضمنا خطر مجروح کردن لب و دهان را نیز همراه دارند و شستشوی این قسمت ها نیز دشوار است.

- از مزایای ظروف شیشه ای مشخص بودن مواد غذایی درون آنهاست. لذا ترجیحا انواع شفاف این ظروف را انتخاب نمایید.توجه به این نکته ضروری است که شکل و رنگ اغلب مواد غذایی نشانگر کیفیت و تازگی آنها می‌باشد.

- از قرار دادن این ظروف در شرایط شوک حرارتی یعنی گرم و سرد شدن ناگهانی و شدید، احتراز کنید. در غیر این صورت خطر شکستن ناگهانی این ظروف را تهدید می کند.

 

 

ظروف چینی

اینها در واقع نوعی از سرامیک هستند که مورد استفاده جهت تهیه، سرو و صرف غذا واقع می شوند و همچون سرامیک در طی دو مرحله پخته و آماده عرضه می شوند. در اولین مرحله خاک چینی بصورت گل در آورده شده و درون قالب ها شکل داده می شود (مثل به شکل دیس یا بشقاب) و در کوره حرارت می بیند. سپس با لعاب خاصی پوشانده شده و دوباره در کوره قرار می گیرد. در هر دو مرحله عملیات پخت با دمای بیش از 1000 درجه سانتیگراد انجام می شود.

این ظروف را بر اساس فرآیند تولیدشان (از جمله فرآیند حرارتی، دمای پخت، درصد جذب آب و شفافیت یا نورگذری) تقسیم بندی می نمایند.

استاندارد مربوط به ظروف چینی از سال 1353 در کشور تهیه شده و سپس در سال های بعدی  تجدیدنظرهایی در آن بعمل آمده و بمرور تکمیل شد.

 

مشخصات ظروف چینی:

لازم است این ظروف طبق استاندارد خصوصیات زیر را داشته باشند:

- ترکیب آنها شیشه‌ای و سفیدرنگ باشد.

- با رنگ‌های مصنوعی تزئین شده باشند که در نتیجه نسبت به آب غیرقابل نفوذ باشند..

- چنانچه ضربه‌ای آرام به ظرف چینی وارد شود، صدای زنگ دار و طولانی مدتی از آن شنیده می‌شود.

- جذب آب در انواع چینی‌ها ناچیز بوده و از 2/0 تا حداکثر 1 درصد متفاوت است.

- آن دسته از این ظروف که به طور اجباری لعاب‌دار می‌باشند، عبارتند از: چینی زجاجی، پرسلان نرم و پرسلان سخت و چینی استخوانی.

 

ظروف سرامیکی

یک قطعه از بدنه‌ی لعاب خورده یا بدون لعاب است که ترکیب کریستالین یا شیشه‌ای دارد و بدنه‌ی آن به طور کامل از مواد معدنی و مواد غیرفلزی تشکیل شده است. یک فرآورده‌ی سرامیکی از جامد شدن یک تکه ماده‌ی مذاب بر اثر سرما شکل می‌گیرد.


ظروف سرامیک غذاخوری از نوع بدل چینی نرم عبارت است از گلینه‌ای که رنگ بدنه‌ی آن سفید یا متمایل به سفید است. گلینه‌ها بدنه‌های متخلخل سرامیکی (از نوع سیلیکاتی) هستند که قابلیت عبور دادن نور را نداشته و ممکن است با انواع مختلف لعاب و یا بدون لعاب تولید شوند. جذب این محصولات حدود 15-10 درصد است. مواد اولیه‌ی مصرفی برای تهیه بدل چینی نرم به طور عمده کائولن، فلدسپات، کوارتز، بال کل، تالک، دولومیت و کربنات کلسیم می‌باشد. به این مواد درصد ناچیزی از عوامل رنگ‌زا در بدنه‌ی پخته افزوده می‌شود.

 

برخی از رنگ هایی که برای درخشندگی بیش تر ظروف سرامیک و لعاب آن ها استفاده می شود و  حاوی سرب هستند. لذا غذاها و نوشیدنی های اسیدی را در ظروف سرامیک نگه داری نکنید و نوشیدنی های گرم مانند چای، قهوه یا آب میوه های اسیدی و ترش در فنجان های سرامیک ننوشید.

 

 

ویژگی‌های ظاهری ظروف سرامیک و چینی

- رنگ و جلای لعاب به کار رفته در یک قطعه باید یکنواخت و هماهنگ باشد.

- ظروف باید عاری از تاب برداشتگی باشند. تاب برداشتگی در لبه یا پایه ظروف سبب لق خوردن و یا شیب‌دار شدن آن نسبت به سطح افق می‌شود.

 - پرداخت پایه‌ی ظروف می‌بایست به گونه‌ای باشد که با لمس کردن پایه‌ی ظروف، برآمدگی یا شکست و یا تیزی قابل لمس وجود نداشته باشد.

- لعاب ظرف جوش (حباب هوای زیر لعاب که ممکن است ترکیده شده باشد)، نداشته باشد. همچنین لب‌پریدگی، پوسته شدن و یا شره کردن و موج داشتن لعاب، ترک در بدنه و لعاب و لعاب نگرفتگی آنها قابل پذیرش نیست. ضمنا وجود سوراخ سنجاقی در لعاب (که در سطوح در معرض دید بیش از 2 عدد و در سطح دور از دید بیش از 4 عدد باشد)، ذرات و اجسام خارجی چسبیده به لعاب، لک و خال در لعاب در معرض دید (به تعداد بیش از یک عدد و قطر بیش از 1 میلی‌متر)، بد چسبیدن قطعات الحاقی به بدنه (به عنوان مثال اتصال نامناسب دسته‌ی فنجان به بدنه آن که علاوه بر شکل نامناسب ظرف، شستشو و بهداشت‌ آن را با مشکل روبه‌رو می‌کند) همگی از ایرادات جدی ظروف سرامیک و چینی هستند که آنها را از استاندارد خارج می سازد.

- در زیر هر ظرف ‌باید نام واحد تولیدی، علامت تجارتی و یا هر مشخصه‌ی دیگری که معرف تولیدکننده‌ی آن باشد، قید شود. استفاده از مهر استاندارد ایران بر روی کالاها و بسته‌بندی آنها برای ظروف استاندارد ضروری است.

 

کاربرد ظروف چینی و سرامیک برای صرف غذا

ظروف چینی و سرامیک در صورتی که دارای پوشش لعاب مناسب و خصوصیات ذکر شده فوق برطبق استاندارد باشند، ظروف مناسبی برای صرف غذا هستند. پوشش استاندارد شده لعاب این ظروف بر ترکیبات غذایی تاثیری نداشته و می‌توان آنها را برای نگهداری و مصرف مواد غذایی گرم و سرد به کار برد. این ظروف برای حرارت دادن غذا قابل استفاده نیستند.

با توجه به آنکه برای اعطای نشان استاندارد، بسیاری آزمون‌های شیمیایی، فیزیکی و حتی استحکام بر روی ظروف انجام می‌شود، بنابراین هنگام خرید این ظروف، انتخاب انواعی که دارای نشان استاندارد هستند، مناسب است. در هنگام خرید، بایستی وضعیت پوشش لعاب بر روی تمام سطح در تماس با ماده غذایی، بررسی شود. همانگونه که ذکر شد، بر اساس قانون مواد خوردنی و آشامیدنی ظروف شکستنی مورد استفاده در مواد غذایی باید تمیز، بدون ترک‌خوردگی و لب‌پریدگی باشند و از به کار بردن ظروف سرامیک و چینی که دچار آسیب‌هایی نظیر لب‌پریدگی و خراش‌های عمیق که با آسیب دیدن لعاب همراه است، پرهیز شود.

با توجه به آنکه درصد جذب آب در ظروف چینی کمتر می‌باشد، این ظروف به انواع معمول ظروف سرامیک ترجیح داده می‌شوند. اگرچه به دلیل سبک بودن و قیمت کمترشان، بسیاری افراد را به خرید و استفاده ظروف سرامیکی بجای ظروف چینی سوق می‌دهد.

 

 

ظروف فلزی

زمانی انسان از سنگ بعنوان ظرفی برای پختن و نگهداری غذا استفاده می کرد. از زمانی که فلز کشف و به زندگی انسان وارد شد، استفاده از ظروف فلزی نیز برای پخت، نگهداری و مصرف غذا آغاز شد.

این ظروف به دلیل انتقال مناسب حرارت، عدم شکنندگی و همچنین مقاومت جدی در مقابل صدمه و ضربه بسیار مورد استفاده در آشپزخانه‌ها هستند. انتقال سریع حرارت در این گونه ظروف، موجب پخت سریع و کامل مواد غذایی می‌شود. استفاده از ظروف فلزی معمول در میکروویو خطرناک بوده منجر به جرقه های شدید و انفجار میکروویو خواهد شد؛ با این حال امروزه به برکت پیشرفت تکنولوژی، ظروف فلزی مناسب این قبیل دستگاه ها نیز به بازار عرضه شده اند. در بین این ظروف، انواع آهنی برای پخت مناسبترین هستند؛ زیرا که با وارد کردن آهن یونیزه به غذا، ارزش غذایی آن را می افزایند و هیچگونه ضرری نیز برای مصرف کنندگان ایجاد نمی کنند. استفاده از روکش تلفون برای ظروف چدنی و آلومینیوم فشرده نیز موجب شده که بدون نگرانی از ایجاد عوارض، این ظروف جای مناسب خود را در بین مصرف کنندگان پیدا کنند.

 

تاثیر فلزات بر روی غذاهای اسیدی (ترشی‌جات) و قلیایی (جوش شیرین)

از آنجا که فلزات با بازها (مواد قلیایی) و اسیدها واکنش نشان داده و ترکیبات جدید نامناسب برای سلامتی تولید می کنند، لذا توصیه شده ترشی‌جات را در ظروف شیشه‌ای و یا چینی پخته یا نگهداری کنند. نگهداری ترشی در ظروف فلزی موجب واکنش فلز با اسید استیک (سرکه) شده و موجب تغییر عطر و طعم ترشی و تیره شدن رنگ آن می‌شود. همچنین در صورت استفاده از آب حاوی مقدار زیادی آهن و با نگهداری طولانی ترشیجات نیز، رنگ ترشی ها تغییر می‌کند؛ پخت غذای قلیایی در ظروف فلزی نیز به همین ترتیب قابل توصیه نیست.

 

ظروف آلومینیومی‌:

این ظروف در عین سبک بودن، به خوبی گرما را انتقال می‌دهند. امروزه بازار ظروف از آلومینیوم و بویژه آلومینیوم فشرده اشباع شده بطوری که بیش از نیمی از ظروف پخت و پز امروزی آلومینیومی هستند. بعضی مقالات علمی اعلام می کنند که ورود مقدار زیادی از آلومینیوم به بدن احتمالا باعث ظهور بیماری آلزایمر می‌شود؛ ولی برای اثبات قطعی این مطلب هنوز مطالعات ادامه دارد. با استفاده روزانه از ظروف آلومینیومی پوشش داده نشده برای پخت و پز و نگه‌داری مواد غذایی، هر روز تقریبا 5/3 میلی‌گرم آلومینیوم وارد بدن فرد می شود. مسلما هرچه مدت نگهداری و پخت غذا در این ظروف بیشتر باشد، مقدار آلومینیوم وارد شده به غذا بیش‌تر خواهد بود. لازم به یادآوری است که تنها راه ورود آلومینیوم به بدن، از طریق غذا و آب نبوده بلکه مصرف برخی داروها نیز مقادیری از این فلز را به بدن وارد می سازند؛ به عنوان مثال یک قرص آنتی اسید حاوی50 میلی‌گرم و یک قرص آسپیرین حاوی 20-10 میلی‌گرم  آلومینیوم می باشند. این موضوع بقدری مورد توجه قرار گرفته که حتی برخی معتقدند کسانی که دارای سابقه فامیلی آلزایمر هستند، بهتر است از خمیر دندان‌ها وداروهای حاوی آلومینیوم نیز استفاده نکنند.

 

برخی مقالات مدعی هستند که در اثر پخت غذا در ظروف آلومینیومی بطور هر روزه و به مدت طولانی، یون‌هایی آزاد و به غذا اضافه می‌شوند که علاوه بر بالا بردن احتمال آلزایمر، ضمنا باعث بروز بیماری‌هایی مانند راشیتیسم و عوارضی همچون غش، کم خونی مفرط، کما و اختلال در هنگام راه رفتن نیز می‌شوند. نتایج بررسی عناصر سنگین و سمی ناشی از فلزات مورد استفاده در ساخت ظروف آشپزخانه نشان داده که هر چه مدت زمان پخت بیشتر شود، میزان یون‌های آزاد شده نیز افزایش می‌یابد؛ همچنین استفاده از اسیدهای خوراکی در غذا مثل سرکه، آبلیمو، آب‌غوره در غذا موجب افزایش آزادشدن یون‌ها می‌شود. نگهداری و پخت سبزی‌جات برگی و غذاهای اسیدی یا نمکی همچون گوجه فرنگی، مرکبات و ریواس در ظروف آلومینیومی، موجب جذب بیشتر آلومینیوم در این غذاها شده و ممکن است باعث ‌شوند این ظروف حتی متخلخل (یا فرورفتگی یا سوراخ هایی در سطح ظرف) شوند. بنابراین پخت غذا و بویژه این گونه مواد در ظروف آلومینیومی توصیه نمی‌شود. بهتر است از ظروف آلومینیومی برای سرخ کردن غذا و نگه‌داری روغن استفاده نشود؛ زیرا نمک به کار رفته در غذا باعث تخریب ظروف آلومینیومی شده و سبب نفوذ آلومینیوم به درون روغن می‌شود که مسمومیت زاست. البته برای سرخ کردن بهتر است از ظروف آهنی و مسی نیز استفاده نشود؛ زیرا که روند تخریب روغن را تسریع می‌کنند. استفاده از ظروف حاوی پوشش تفلون برای سرخ کردن مناسب تر خواهد بود. در صورت استفاده از ظروف آلومینیومی، بهتر است از این ظروف برای پخت غذاهایی که زمان پخت کمتری نیاز دارند استفاده شود.

 

افرادی که از این ظروف استفاده می‌کنند پس از مدتی که ممکن است بر اساس نوع به‌کارگیری از چند هفته تا چند ماه به طول بینجامد، با تغییر رنگ و تیرگی درون این ظروف مواجه ‌شوند. دلیل عمده‌ این حالت، جوشاندن آب درون این ظروف است که به طور معمول با ورود فلز آلومینیوم به داخل ماده غذایی و آب همراه است. از آنجا که هنوز دلیل و مستندات علمی مبنی بر نیاز بدن انسان به آلومینیوم گزارش نشده است، دریافت زیاده از حد آن با اختلالاتی همراه است.

 

در هنگام مسمومیت با آلومینیوم عملکرد سلول‌هایی به نام استئوبلاست (سلول‌هایی که در بازسازی و تشکیل توده استخوانی نقش دارند) دچار اختلال شده و موجب کاهش در فرآیند بازسازی و ترمیم استخوان می‌گردد که این امر ممکن است به پیدایش استئومالاسی منجر شود.

البته تاکنون گزارشی از بروز علایم مسمومیت آلومینیومی در اثر مصرف مواد غذایی ارائه نشده است و این مسمومیت تنها در بیمارانی که دچار نارسایی مزمن کلیه بوده و دیالیز می‌شوند (به دلیل وسایل آلومینیومی‌که در فرآیند دیالیز به کار می‌رود) گزارش شده است. به هرحال، برای مقدار دریافتی آلومینیوم به بدن نیز استاندارهایی وجود دارد. سازمان بهداشت جهانی برآورد کرده که بزرگ‌سالان احتمالا می‌توانند بیش‌تر از 50 میلی‌گرم را در روز بدون هیچ گونه عوارض ظاهری به بدن خود وارد کنند.

 

توصیه‌هایی برای به‌کارگیری بهتر ظروف آلومینیومی:

1) تا حد امکان از ظروف آلومینیومی بدون پوشش برای پخت و یا نگهداری مواد غذایی استفاده نشود. این پوشش‌ها (و از جمله پوشش تفلونی) از تماس سطح فلزی ظرف با ماده غذایی و در نتیجه ورود آلومینیوم به داخل ماده غذایی جلوگیری می‌کنند.

2) پختن غذاهای اسیدی و یا قلیایی در این ظروف موجب تغییر رنگ و سیاه شدن این ظروف می‌شود. همچنین نگهداری آب و محلول‌های دارای املاح زیاد نیز این امر را موجب می‌شوند. این لایه تیره‌رنگ اگرچه بر کیفیت ماده غذایی تاثیری ندارد ولی ممکن است ورود فلز آلومینیوم را به مواد غذایی تسریع و تسهیل کند. امروزه اغلب افرادی که از این ظروف استفاده می‌کنند، لایه تیره مورد نظر در این ظروف را با ساییدن از بین می‌برند. برای برطرف کردن این لایه، غوطه‌ور کردن ظرف در محلول آب لیمو و یا سرکه مفید خواهد بود.

 

 

ظروف مسی

در گذشته نه چندان دور، استفاده از این فلز برای تولید ظروف بسیار رایج بود؛ به گونه ای که حتی این ظروف بعنوان بخشی ارزشمند از جهیزیه دختران آماده ازدواج شناخته می شد. این عنصر فلزی نیز رسانای خوبی برای انتقال حرارت بوده و همین امر از قدیم موجب بکارگیری آن در تولید ظروف خانگی شد.

 

مقادیر اندک مس برای سلامتی مفید بوده و عنصری ضروری می‌باشد که در فرآیندهای گوناگون بدن نظیر فرآیند خون سازی و عملکرد سیستم ایمنی نقش داشته ولی مقادیر زیاد آن می‌تواند مسمومیت‌زا باشد. دریافت زیاده از حد و طولانی مدت این فلز (که البته خیلی بندرت مشاهده می‌شود)، مسمومیت‌ جدی می دهد و با اختلالاتی در عملکرد کبد، تشکیل گلبول‌های قرمز و عملکرد سیستم ایمنی بدن همراه است. لازم به ذکر است موارد مسمومیت با این عنصر از دریافت غذایی مشاهده نشده و اغلب به واسطه مصرف مکمل‌های این عنصر و یا مصرف سموم نباتی حاوی مس گزارش شده است.

 

پخت غذا در ظروف مسی اندود نشده (قرمز رنگ) چندان مناسب نیست؛ زیرا بر خصوصیات غذا تاثیر زیادی داشته و به سرعت از ترکیبات غذایی به ویژه ترکیبات اسیدی تاثیر می‌پذیرد. از آنجا که مردم متوجه شده بودند که پخت غذا در ظروف مسی اندود نشده موجب ایجاد حالت مسمومیت می شود (که در مراحل اولیه با حالت تهوع و استفراغ، اسهال و سردرد مشخص می شود)، لذا سفید کردن مس با دیگر فلزات رایج بود. این فلزات گاها حاوی نیکل و عموما حاوی قلع بودند که خود دارای ترکیبات سرب است و مسمومیتی خاموش در مدت استفاده از آن گریبانگیر مصرف کنندگان می شود. مسمومیت با سرب به مراتب از مسمومیت با مس برای انسان خطرناکتر بوده و در طول زمان موجب آسیب به سیستم عصبی (مغز) و استخوان ها می شود. تراشیدن شدن این ظروف از رویه سفید کننده، موجب تماس غذا با مس و مسمومیت با مس می شود.

"سازمان غذا و داروی آمریکا" (FDA) نیز در مورد مصرف ظروف مسی بدون پوشش هشدار داده است؛ زیرا این فلز هنگامی که در مقادیر زیاد وارد غذا شود، باعث تهوع، استفراغ و اسهال می‌گردد.

 

توصیه‌هایی برای مصرف بهینه ظروف مسی:

1) از پختن و یا نگهداری طولانی مدت غذاهای اسیدی در ظروف مسی پرهیز کنید. به ویژه اگر این ظروف پوشش خود را از دست داده باشند.

2) در هنگام به‌کارگیری این ظروف دقت نمایید که از پوشش موجود درون آن تا حد امکان محافظت نموده و از آسیب آن جلوگیری کنید. آسیب این لایه موجب می‌شود که بدنه از جنس مس ظروف در تماس با ماده غذایی قرار گیرد و این امر با افزایش ورود مس به درون غذا و افزایش دریافت این عنصر همراه است. بهتر است در صورت مشاهده خراش‌های متعدد در پوشش این ظروف، نسبت به ترمیم و بازسازی این لایه اقدام نمایید و البته مسلما بهتر است این لایه از جنسی غیر قلع تهیه شده باشد.

 

ظروف روحی (از جنس فلز روی)

تا همین چند سال پیش، استفاده از این فلز نیز برای تولید ظروف بسیار رایج بود؛ به گونه ای که این ظروف بخش اعظم ظروف هر آشپزخانه را تشکیل می دادند. این عنصر فلزی نیز تاحدود زیادی رسانا و منتقل کننده حرارت بوده و این امر موجب بکارگیری آن در تولید ظروف خانگی شده بود. امروزه استفاده از این گونه ظروف (تاحدودی بخاطر قیمت گرانتر از ظروف آلومینیومی) کم شده و بندرت در بازار بفروش می رسد.

 

مقادیر اندک روی برای خفظ سلامتی افراد و نیز رشد قدی کودکان و همچنین سلامت مو و ناخن مفید بوده و در کمبود آن پرزهای چشایی لطمه دیده و اشتها بشدت کاهش می یابد. همچنین کمبود آن موجب عقب افتادگی بلوغ جنسی و اختلالات گوارشی نیز می شود و لذا بعنوان عنصری کاملا ضروری شناخته می شود. با این حال، ورود مقادیر زیاد آن به بدن، می‌تواند مسمومیت‌زا باشد. دریافت زیاده از حد و طولانی مدت این فلز نیز مسمومیت‌ جدی می دهد و موجب ایجاد علائمی از قبیل حالت تهوع و استفراغ، اسهال و سردرد می شود. پخت غذا بویژه غذای اسیدی (ترش) و نگهداری غذا در ظروف روحی موجب ورود مقدار زیادی از این فلز به داخل غذا می شود. از آنجا که چسبندگی غذا به ظروف روحی زیاد است، اغلب در هنگام صرف غذا اقدام به تراشیدن باقیمانده غذا از ظرف می شود که خود مقدار زیادی از روی را در غذای تراشیده شده وارد ساخته و همین افزایش ورود روی به بدن موجب عوارض مسمومیت خواهد شد.

 

از آنجا که کمبود روی تاثیر مستقیمی روی افزایش قد دارد، امروزه برخی افراد مکمل آن را برای افزایش قد به کودکان تجویز می کنند که استفاده نادرست و بیش از حد آن موجب حالت مسمومیت شده و اثر مناسبی نیز بر افزایش قد ندارد.

 

 

ظروف تفلون

یکی از انواع مواد پلیمری که رویه فلز را پوشانده ‌و از چسبیدن مواد غذایی به ظرف در حین پخت جلوگیری می کند، بنام تفلون نامیده شده است. تاریخچه پیدایش این ظروف به حدود 70 سال قبل بازمی‌گردد که در آن زمان یک شرکت آمریکایی ماده‌ای پلیمری به نام پلی‌تترافلوئوراتیلن (PTFE) را کشف و نام تجاری تفلون را بر آن نهاد. دو خصوصیت ویژه‌ای که این پوشش را در مقابل سایر پوشش‌ها برتری می‌بخشد عبارت از مقاومت حرارتی بالا و مقاومت زیاد در برابر اسیدها و قلیا‌ها می باشد. تفلون‌ در مقایسه با پوشش‌های نچسب دیگر، از بالاترین ضریب نچسبی برخوردار است. مهم‌ترین ماده اصلی نچسب در ظروف تفلون که امروزه نیز به کار می‌رود همان ترکیب پلی تترافلوئوراتیلن است که ماده‏ای غیر سمی، دارای مقاومت حرارتی مطلوب، ضریب اصطکاک کم، از نظر شیمیایی بی‌اثر و عایق الکتریسیته می‏باشد. ظروف تفلون از آلومینیوم، آلومینیوم فشرده، فولاد ضدزنگ و یا چدن با درجه خلوصی از PTFE که در شرایط عادی مصرف مواد غذایی در آنها موجب آلودگی و مسمومیت غذایی نشود، ساخته می شوند.

 

اگر چه پوشش این ظروف باخراشیدن یا ساییدن کنده می‌شود، ولی"سازمان غذا و دارو" تایید کرده؛ که این ذرات بدون تغییراز بدن عبور می‌کنند و دفع می‌شوند و خطری برای سلامتی ندارند. ظروف نچسب تنها وقتی مضر می‌شوند که تا دمای بالاتر از 350 C یا  650 F حرارت داده شوند. این هنگامی رخ می‌دهد؛ که یک ماهیتابه‌ی خالی روی شعله گذاشته شده است.در این حالت لایه‌ی نچسب دودی آزاد می‌کند که سمی و آزار دهنده است؛ البته از دودی که روغن‌های معمولی روی حرارت ایجاد می‌کنند کمتر سمی است.

 

دو نگرانی اساسی در خصوص بکارگیری ظروف تفلون عبارتند از اثرات حرارت بر این ظروف که ممکن است با احتمال تشکیل مواد سمی‌ در آنها همراه باشد و مورد دیگر جدا شدن تکه‌های تفلون از کف ظرف و وارد شدن آنها به بدن است که ممکن است برای سلامتی زیانبار باشد. محققان دانشگاه تورنتو اخیرا اعلام کردند که تفلون در اثر حرارت تجزیه می‌شود و گازی که در اثر تجزیه از آن متصاعد می‌شود برای محیط‌‌زیست زیان‌آور است. این مساله نگرانی‌های جدی در مورد ظروف تفلون به ‌وجود آورد. البته شرکت‌های معتبر تولید تفلون اعلام می‌دارند که تفلون عرضه‌شده آنها کیفیت خود را تا دمای 200 درجه سانتی‌گراد حفظ می‌کند و تجزیه پوشش فقط زمانی اتفاق می‌افتد که درجه حرارت از 300 درجه تجاوز کند. لازم به ذکر است زمانی دمای ظرف به این حدود می‌رسد که ظرف تفلون خالی روی شعله گذاشته شود. در این حالت لایه نچسب، دودی آزاد می‌کند که سمی ‌و آزاردهنده است.

 

طبق استاندارد ملی 2809 در آلومینیوم یا آلیاژهایی که در ساخت این ظروف مورد استفاده قرار می‏گیرد، مقدار سرب نباید از 05/0 درصد تجاوز کند. روش ساخت باید به گونه‏ای باشد که بدنه ظروف صاف و صیقلی و عاری از شکاف‌ها، شیارها و عیوب داخلی و خارجی دیگر باشد. برطرف کردن این عیوب با سوهان‌زنی و لکه‏گیری مجاز نیست. شکل ظروف باید به گونه‏ای باشد که در حالت پر یا خالی پایدار باشد و پوشش رنگ خارجی بدنه و درپوش به هیچ‌وجه نباید در تماس مستقیم با  غذا قرار گیرد. در تولید تفلون رنگ‌های گوناگونی نیز به کار می‌رود. در ترکیب ماده نچسب از یک ماده اصلی پلیمری و موادی از قبیل آب، رنگ‌های مجاز، مواد رقیق‌کننده و حلال استفاده می‌شود. در مجموع مواد به‌کار رفته در ساخت پوشش‏ها نباید هیچ نوع ترکیبات مضری برای سلامت انسان داشته باشد؛ لذا از مواد افزودنی مجاز (شامل رنگ‌های مجاز خوراکی و آب) می توان به منظور ساخت پوشش استفاده کرد. نکته مهم در مورد ظروف تفلون این است که هرگز نسبت به بازسازی آنها اقدام نکنید، زیرا بر اساس اعلام نظر وزارت بهداشت نوع تفلون مصرفی و نحوه فعالیت بسیاری از واحدهای بازسازی تفلون، مورد تایید نیست.

 

دستورالعمل ظروف تفلون بر اساس استاندارد 2809 شامل نکات زیر نیز هست:

- قبل از استفاده برای اولین بار از ظرف آن را با آب داغ و مایع ظرفشویی بشویید و با روغن مایع آغشته کنید.

- از کفگیر یا دیگر وسایل مشابه فلزی در ظروف نچسب با مقاومت معمولی استفاده نکنید و برای این کار از قاشق‌های تفلون یا چوبی استفاده نمایید.

- برای شستشوی این نوع از ظروف، هیچ‌گاه از سیم یا پودرهای شوینده که ممکن است موجب ساییدگی کف ظرف شود، استفاده نکنید.

- از حرارت دادن ظرف خالی پرهیز کنید.

 

ظروف استیل

این ظروف از ترکیب آلیاژی آهن با سایر فلزات تهیه می‌شوند. با ترکیب کردن آهن و دیگر فلزات، مقاومت و دوام ظروف آهنی حاصله (که اکنون استیل نام می گیرد)، افزایش می یابد و ظروف استیل را ظروفی مقاوم در برابر آسیب‌ها و خوردگی‌های رایج در ظروف آهنی تبدیل می‌کند. در واقع این ظروف تاحدودی سبک‌تر و بسیار مقاوم‌تر از ظروف آهنی می‌باشند. برخی از فلزاتی که برای ترکیب کردن با آهن مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از: کروم، نیکل، مولیبدن و تیتانیوم. این فلزات مقاومت ظروف استیل را افزایش می‌دهند و آنها را در مقابل آسیب ناشی از حرارت بالا، خراشیده و ساییده شدن مقاوم می‌سازند، اما انتقال حرارت را در این نوع از ظروف تاحدودی کاهش می‌دهند. علاوه بر انتقال حرارتی کمتر، چسبیدن مواد غذایی به این ظروف نیز بعنوان دومین مشکل شناخته می شود. برای رفع این دو مشکل توصیه می‌شود هنگام پخت غذا به طور مرتب ماده غذایی در آن به هم خورده و مخلوط شود تا تمامی ‌غذای درون ظرف در معرض حرارتی مناسب برای پخت کامل قرار گیرد.

 

غذاهای اسیدی که در تماس با ظروف استیل ضد زنگ هستند کروم را از ظرف برداشت می‌کنند. مسمومیت با کروم به علت حالت اکسیداتیو این عنصر خصوصا در فرم IV می‌باشد. کروم III نسبت به فرم IV ایجاد مسمومیت کمتری می‌کند (زیرا خیلی کم جذب می‌شود). مطالعات اخیر انجام شده بر انواع مکملهای کروم III  نشان داده اند که:

  - پیکولینات کروم و اسید پیکولینیک در موش‌ها خاصیت موتاژنی داشته‌اند.

  - نیکوتینات کروم و کلراید کروم در موش‌ها خاصیت موتاژنی نداشته‌اند.

  - کلراید کروم و ترکیبات شلاته کروم در انسان خاصیت سمی نداشته‌اند.

کروم IV به علت قدرت اکسیداتیو بالا برای انسان مضر می‌باشد. خوشبختانه برخی از غذاها (آب پرتقال) و مواد موجود در دستگاه گوارش قدرت تبدیل این کروم به نوع III را دارند. کروم IV می‌تواند در انسان سرطان ریه ایجاد کند. پخت و پز در ظروف استیل ضد زنگ از عمده‌ترین منابع آلوده‌کننده به این عنصر می‌باشند. بنابراین توصیه می‌شود از این گونه ظروف کمتر استفاده شده و بجای آن از ظروف چدنی برای پخت و پز استفاده شود.

 

این گروه از ظروف نیز همانند سایر ظروف فلزی در تماس طولانی‌مدت با برخی مواد غذایی، تغییراتی را در ترکیب آن ماده غذایی به وجود آورده و یا بعضی مواد غذایی موجب رهاسازی یون‌های فلزی از این ظروف شود و این یون‌ها وارد غذا می شوند. به همین دلیل توصیه می‌شود هیچگاه از این ظروف برای نگهداری طولانی مدت غذاهایی که ترکیبی اسیدی دارند و یا نمک‌سود شده‌اند و با افزایش میزان نمک برای مدت طولانی نگهداری می‌شوند، استفاده نکنید.

 

خرید ظروف استیل:

در هنگام خرید این ظروف باید به چند مورد زیر توجه نمود:

1) تا حد امکان در هنگام خرید، محصولات شرکت‌های معتبر را در اولویت خرید خویش قرار دهید.

2) صاف و صیقلی بودن کف ظرف را به دقت بررسی نمایید. پس از مدتی بکارگیری این ظروف و استفاده از وسایل فلزی برای برداشت غذا از این ظروف، این کف صاف و صیقلی آسیب خواهد دید. هرچه در ابتدا تعداد و میزان این آسیب‌ها به دیواره در تماس با غذای ظرف کمتر باشد، از نظر بهداشت مواد غذایی بهتر خواهد بود.

3) دسته‌ها و دستگیره‌های ظروف پخت غذا اهمیت خاصی دارند. هنگام خرید این ظروف به نصب مناسب، جنس دسته‌ها و جنس پیچ یا پرچ‌هایی که برای اتصال به ظرف به کار رفته‌اند و در برخی موارد ممکن است با ماده غذایی نیز در تماس قرار گیرند، توجه کنید.

 

 

آیا قابلمه‌های چدنی برای پخت و پز غذا مناسب هستند؟

ظروفی که در بازار مصرف به نام ظروف چدنی شهرت یافته‌اند. در واقع از فلز آلومینیوم با فرآیند ریخته‌گری تهیه می‌گردند. این فرآیند موجب افزایش مقاومت و نیز افزایش جرم حجمی و در نتیجه سنگین شدن این ظروف می‌گردد. اگرچه این ظروف نسبت به ظروف فلزی دیگر نظیر ظروف مسی، آلومینیومی و استیل، رسانایی حرارتی ضعیف‌تری دارند، لیکن حرارت به خوبی در این ظروف پخش شده و به طور یکنواخت به ماده غذایی منتقل می‌گردد. ظروف موسوم به ظروف چدنی نیز مانند ظروف فلزی در صورت تماس نزدیک با مواد غذایی در هنگام پخت، بر کیفیت آنها تاثیر می‌گذارند. لیکن این ظروف به صورت بدون پوشش و یا لعاب در بازار مصرف به ندرت یافت می‌شوند و اغلب دارای پوشش تفلون می‌باشند.

 

 

ظروف مخصوص فریز کردن:

برای فریز کردن مواد غذایی باید از ظروف مخصوص این کار استفاده کرد، در غیر این صورت ممکن است سایر ظروف در مقابل دمای پایین فریزر مانند oc18- دوام نیاورده و به غذا صدمه برسانند. امروزه ظروف فریزری از جنس پلاستیک، شیشه، آلومینیوم و یا مقواهای کاغذی روغنی ساخته شده‌اند که برای بسته‌بندی مناسب می‌باشند. لازم به یادآوری است که معمولا این ظروف قابل استفاده مجدد هستند.

 

ظروف شیشه‌ای معمولی برای فریز کردن مناسب نیستند، زیرا تحمل دمای پایین فریزر (oc180-) را ندارند. اما ظروف شیشه‌ای مخصوصی ساخته شده‌اند که تحمل دماهای پایین را دارند و با قرار گرفتن در فریزر صدمه نمی‌بینند. ضمنا در صورت استفاده از ظروف شیشه‌ای برای غذاهای مایع، سر شیشه را مقداری خالی نگه‌دارید، زیرا حجم مایعات در هنگام انجماد افزایش می‌یابد.

 

چنانچه از قوطی جهت نگهداری غذای منجمد استفاده می‌کنید، آن را در یک کیسه پلاستیکی قرار دهید و دهانه کیسه را با نوار مخصوص فریزر محکم ببندید، زیرا درب قوطی‌ها مانع ورود هوا به داخل آن نمی‌شوند.

 

 

ظروف یکبار مصرف

- از لیوان‌های یکبار مصرف از جنس پلی استایرن جهت نوشیدنی‌های داغ مانند چای استفاده نکنید (این لیوان‌ها بایستی تنها برای نوشیدنی‌های سرد مصرف شوند)، زیرا احتمال سرطان را افزایش می دهند.

- از قراردادن ظروف پلی استایرن حاوی مواد غذایی چرب در فریزر خوداری کنید، زیرا پلی استایرن در کنار مواد غذایی چرب در سرما خاصیت شکنندگی پیدا کرده و خطر مهاجرت مونومرها وجود دارد.

- ظروف PET (بطری‌های نوشابه و آب معدنی) یکبار مصرف بوده و پس از استفاده باید دور انداخته شوند. از قرار دادن ظروف PET محتوی آب به مدت طولانی در یخچال و فریزر خودداری کنید.

- از ریختن مواد غذایی ترش مانند : آبغوره و آبلیمو در ظروف PET خو داری کنید.

- از ظروف پلی استایرن فوم (EPS) در پیتزافروشی‌ها نباید استفاده شود، زیرا دمای بسیار زیاد پیتزا (بالای 120 درجه سانتیگراد) باعث ذوب شدن EPS می‌گردد.

 

در هنگام استفاده از ظروف یک بار مصرف، باید به علامت اختصاری که در کف ظرف حک شده توجه کرد. استفاده از ظروف "پلی اتیلنی" (PE)و "پرو پیلینی"(PP)  که به رنگ سفید می‌باشند و به طور عمده برای بسته بندی و نگه‌داری محصولات لبنی، روغن و سرکه به کار می‌روند، برای مواد غذایی گرم و مرطوب بلامانع است. استفاده از ظروف "پلی استایرنی فوم دار"  (EPS)و ظروف "پلی استایرنی" سفید رنگ (HIPS) برای مواد غذایی گرم و مرطوب مشکلی ایجاد نمی‌کند ولی برای نگه‌داری مواد غذایی داغ مثلا با دمای 140Cنامناسب است. استفاده از ظروف "پلی استایرنی" شفاف(GPPS)  تنها برای نوشیدنی‌های سرد مناسب است و برای مواد غذایی داغ مثل چای و قهوه مناسب نمی‌باشد. ظروف جدید تهیه شده از نشاسته ذرت، در کمتر از شش ماه دوباره تجزیه و به چرخه طبیعت باز می‌گردد و هیچ‌گونه مشکل زیست محیطی نخواهد داشت.


شستشو، نگهداری و بوزدایی ظروف

- برای نگهداری قهوه از بسته بندی های کاغذی یا پلاستیکی استفاده نکنید حتما از ظروف فلزی یا شیشه ای برای نگهداری آن استفاده کنید.

 

- براى برطرف کردن بوى ماهى از ظروف، آب گرم و آرد خردل را به آنها بمالید.

 

- برای تمیز کردن ماهی تابه های ته گرفته خمیری از جوش شیرین تهیه و روی ته گرفتگی ماهی تابه قرار دهید تا 7 ساعت بماند.

 

- براى از بین بردن بوى نامطبوع از ظروف پلاستیک مى توانید روزنامه مرطوب را درون ظرف به مدت چند ساعت قرار دهید و در آن را ببندید، بوى نامطبوع از بین مى رود.

 

- از سودا میتوان برای جلا دادن و صیقلی کردن برخی فلزات مانند ظروف سیلور(نقره) و یا استیل زنگ نزن نیز استفاده کرد. کافیست با یک پارچه نرم و مرطوب توسط جوش شیرین ظروف را پرداخت کنید.

 

- جهت از بین بردن لکه‌های خیلی کوچک از روی ظروف مسی، می‌توانید پوست لیموترش را به نمک آغشته کرده و روی آن بمالید. چند قطره آمونیاک روی یک قاشق مایع ظرفشویی نیز برای لکه‌زدایی یک ظرف مسی مناسب است.

 

- برای تهیه‌ی نان می‌توانید از ظروف سفالی و یا کماج استفاده کنید حسن این ظروف به این است که نان بهتر پخته می‌شود زیرا ظروف سفالی گرما را در خود بیش‌تر نگه می‌دارد.

 

- سعی کنید حداقل هفته ای یکبار اسفنج، اسکاچ و پارچه های مخصوص خشک کردن ظروف را با ماشین لباسشویی شست وشو کنید. ذرات غذایی در اطراف حلقه ی سینک به همراه رطوبت، محیط مناسبی برای رشد باکتری ها می باشد. لذا به طور روزانه سینک ظرفشویی را شست و شو  و ضد عفونی کنید. این عمل را هم می توان با 5 میلی لیتر(1 قاشق چای خوری) کلرین و 1 لیتر آب و یا با استفاده از راهنمای ضد عفونی کننده های تجاری انجام داد.

 

- برای قطعه قطعه کردن مواد غذایی چنانچه از تخته ی برش استفاده می کنید سعی نمایید اگر جنس چوبی انتخاب می کنید، چوب آن صاف و سخت باشد و چنانچه از جنس پلاستیک استفاده می کنید فاقد ترک خوردگی و درز باشد. ازتخته ی برش های نرم و نفوذ پذیر هرگز استفاده نکنید. تخته ی برش رابه وسیله آب داغ و صابون شست وشو نمایید و در صورت نیاز از برس مخصوص ساییدن استفاده کنید. برای ضد عفونی کردن آن می توان مانند ضدعفونی سینک  وسایر سطوح عمل کرد.

برای از بین بردن بوى نامطبوع از تخته گوشت خردکن پس از خردکردن گوشت یا سبزى و یا ماهى چون تخته بو را به خود جذب مى کند، باید خمیرى از جوش شیرین و آب درست کرد و روى آن پهن نمود سپس تخته را شست تا بوى نامطبوع از بین برود.

 

- وقتی برای پختن مواد غذایی از مایکروویو استفاده می‌کنید، از ظروف ایمن و مخصوص مایکروویو استفاده نمایید.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

استفاده از میکروفر (میکروویو) برای طبخ غذا



دستگاه مایکروویو امواجی بین 300 مگاهرتز تا چند گیگا هرتز در ثانیه تولید می کند که بردی کوتاه در حد چند متر دارند. میزان نفوذ این امواج بالا بوده ولی برد آنها کوتاه است. هر جسمی که در مجاورت دستگاه نوسان ساز اجاقهای میکروویو قرار گیرد، بشدت تحت تاثیر ارتعاشات قرار می گیرد ولی دور شدن از منبع ارتعاش به اندازه نیم متر ، موجب می شود که قدرت امواج به یک صدم کاهش یابد. هنگامی که این امواج به ماده ای برخورد کنند، موجب ارتعاش و تغییر قطب های منفی و مثبت موجود در آن ماده می شوند که موجب به هم خوردن شدید ملکول های آنها و ایجاد اصطکاک بین ملکول ها و در نتیجه گرم شدن آن ماده می گردد. محتوی آب ماده غذایی نقش مهمی در گرم شدن آن دارد، زیرا ملکولهای آب که قطبی هستند، بیشتر تحت تاثیر نوسانات قرار گرفته و بشدت شروع به جابجایی در محل خود می کنند و این خود موجب گرم شدن ماده غذایی می گردد.

 

گرچه غذای پخته شده در میکروویو چندان خوشمزه نیست و برخی مطالعات عنوان کرده اند که ارتعاشات شدید میکروویو موجب پاره شدن دیواره سلولهای غذاها و در هم ریختن ساختمان ظریف برخی مواد غذایی از جمله ویتامین ها شده و آنها را از بین می برد و یا ترکیبات جدید خطرناکی درون غذا ایجاد می شود، ولی مطالعات متعددی هم وجود دارند که اعلام می کنند استفاده از میکروویو موجب ایجاد ضایعاتی بیش از دیگر روش های پخت در مواد غذایی نمی شوند و حتی موجب کاهش احتمال تخریب برخی مواد غذایی می شوند.

 

درواقع پختن سبزیجات در فرهای میکروویو بمدت کوتاه (بجای آب پز کردنشان در مدت طولانی تر)، سبب حفظ بیشتر ارزش غذایی و ویتامینی آنها می شود؛ ضمنا کیفیت پروتئین های غذایی نیز در هنگام پخت با این اجاق ها بهتر از روش های دیگر حفظ می شود که دلیل آن احتمال اکسیداسیون کمتر گوشت های پخته در میکروویو است. طبق بررسی های انجام شده، امکان ایجاد مواد سمی از قبیل ان-نیتروزو-دی متیل آمین در هنگام پخت مواد غذایی در میکروویو، کمتر از سایر روش های پخت است. مطالعات دیگر اعلام داشته که امکان اتلاف ویتامین های تیامین و ریبوفلاوین در هنگام پخت با میکروویو کمتر است. میکروویو کردن روغن زیتون، پسته، بادام زمینی و برخی دیگر از محصولات گیاهی، احتمال آلودگی آنها به عوامل بیماری زا را کاهش داده و مدت زمان نگهداری آنها را می افزاید. در سال 1995 مطالعه انجام شده در کانادا نشان داد که احتمال خطر ابتلا به سرطان کبد با مصرف نمک؛ غذاهای دودی (بویژه طبخ شده با چوب)؛ غذاهای خشک شده؛ غذای سرخ کرده و غذای پر شکر بیشتر می شود، در حالیکه احتمال ابتلا با مصرف غذاهای بدون نگهدارنده؛ غذاهای خام؛ غذای پخته شده در زودپز؛ غذای پخته شده با اجاق الکتریکی و یا پخته شده با میکروویو کمتر می شود.

 

بعنوان جمع بندی می توان گفت که باوجود این که پخت با میکروفر ممکن است موجب ایجاد برخی ضایعات در مواد مغذی شود٬ ولی مقدار لطمه به غذا هنگام پخت با میکروویو بیشتر از سایر روش های پخت نیست و بدلایل زیر استفاده از میکروویو برای پخت و پز مناسب است: 1- مدت حرارت دهی کمتر 2- احتمال کمتری برای تشکیل بو و احتمال کمتری برای خشک شدن غذا 3- حفظ مواد مغذی حداقل در حد بقیه روش های پخت 4- از بین رفتن باکتریها و دیگر عوامل بیماریزا 5- عدم ایجاد سمیت دراثر پخت با میکروویو.

 

برای اینکه غذا در این گونه اجاق ها بهتر پخته شود، بهتر است از ظروف کم عمق و درب دار استفاده شده، مواد غذایی به قطعات کوچک تقسیم و گوشت از استخوان جدا گردیده و در طول پخت نیز مواد غذایی چندین بار به هم زده شود تا گرما به تمام نقاط غذا برسد. قدرت گرم کنندگی اجاق میکروویو در سطح غذا بیشتر است و لذا بهتر است قطعات کوچکتر مواد غذایی در مرکز ظرف و قطعات بزرگتر در کنار ظرف باشند. درب ظرف بهتر است در طی پخت بر روی آن باشد تا بخار در ظرف جمع شود و به پخت مناسب تر غذا کمک کند؛ البته در ظرف نباید کاملا بسته باشد تا اینکه خروج مقداری بخار نیز ممکن باشد. بهترین ظروف برای استفاده در میکروویو، ظروف شیشه ای هستند و استفاده از ظروف فلزی معمول می تواند خطرناک باشد.

 

اگر بجای گرم نگه داشتن غذا در مراکز تغذیه عمومی (از قبیل بیمارستان ها)، آنرا سرد نگهداری نموده و در موقع نیاز غذا را توسط میکروویو گرم نمود، کیفیت و سلامت غذا بهتر تامین می شود. احتمال سوختگی در اثر استفاده از اجاق های میکروویو (برخلاف اجاق های گازی یا الکتریکی) بسیار کمتر است. این دستگاه ها انرژی کمتری هم مصرف می کنند و بنابر این علاوه بر زمان، در سوخت نیز صرفه جویی می کنند و مقرون به صرفه تر هستند. پس از اینکه کار پخت در اجاق میکروویو به پایان رسید، باید مدت کوتاهی صبر کرد (زیرا پخت غذا تا مدتی پس از خاموشی دستگاه ادامه می یابد) و سپس غذا را از دستگاه خارج نموده و مصرف کرد. هنگامی که غذایی توسط این دستگاه یخ زدایی می شود، بهتر است در دستگاه جا نماند بلکه درآورده شده و مورد استفاده قرار گیرد زیرا چنین غذایی آمادگی بالایی جهت آلودگی میکروبی و فساد دارد.


مطالب پیشنهادی:

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تغذیه و ایدز



بیماری کاهش ایمنی شدید (Acute Immunodeficiency Disease) یک بیماری ویروسی است که در هنگام دریافت خون آلوده و یا برقراری ارتباط بسیار نزدیک (مثل مادر باردار به نوزادش و یا از طریق رابطه جنسی) به فرد منتقل می شود. بنابراین نسبت بالایی از این افراد را ممکنست کودکان تشکیل دهند و بسیاری از این افراد کاملا بیگناه آلوده شده اند. ویروس ایجاد کننده ایدز خود را به گلبولهای سفید بدن رسانده وارد آنها می شود و پس از مدت کوتاهی آنها را نابود کرده و تعداد زیادی ویروس مشابه خود را تولید می کند. بدلیل نابود شدن گلبولهای سفید، بدن فرد در مقابل سایر عفونتها (حتی انواع بسیار ساده که بقیه انسانها براحتی با آنها مقابله می کنند)، ناتوان می شود. در روی پوست، داخل گلو و درون روده های انسان میکروبهای زیادی زندگی می کنند که در حالت عادی هیچ مشکلی را برای انسان بوجود نمی آورند؛ متاسفانه همین میکروبها در شرایطی که ایمنی بدن فرد کاهش یابد طغیان کرده و شروع به نابود کردن بدن می کنند که به همین دلیل به این میکروبها، فرصت طلب (opportunist) گفته می شود. تعداد مبتلایان به بیماری ایدز در سراسر جهان بسیار بالا بوده و همینطور هم رو به افزایش است. تاکنون درمان و یا واکسن مناسبی هم برای این بیماری تهیه نشده است. آفریقا بیشترین موارد ابتلا را داشته، به گونه ای که 80% کودکان بی سرپرستی که والدینشان بدلیل ایدز مرده اند در این قاره قرار دارند.

 

بیماری ایدز موجب سوء تغذیه و ابتلای به عفونتهای فرصت طلب شده و ابتلای به آنها هم  بنوبه خود علاوه بر تضعیف فرد، به تضعیف ارتباطات بین خانواده ها و فامیل ها و همچنین ضعیف شدن ملت ها منجر می شود. سوء تغذیه و بیماریها همچنین نقش مهمی در کاهش ایمنی و لطمه زدن به نمو کودکان دارند. هر دوی سوء تغذیه و بیماری ها به توان بویایی، حس چشایی، قدرت بلعیدن و همچنین به مجاری گوارشی لطمه می زنند. بعنوان مثال کریپتوسپوریدیوم پارووم از انواع اصلی میکروب های تولید کننده اسهال است که در افراد مبتلا به ایدز عموما دیده می شود؛ البته انواع دیگری از باکتریها هم در ایجاد اسهال نقش دارند. ابتلای به عفونتهای میکروبی نیز خود به کمبود برخی مواد مغذی (از جمله کمبود مس) در بدن فرد می انجامد.

 

بسیاری از بیماران مبتلا به ایدز درواقع بدلیل اینکه بطور جنبی به سوء تغذیه پروتئین-انرژی نیز مبتلا می شوند، می میرند. ایدز در نیجریه فراوان بوده و ماراسموس، بیماری اصلی کودکان مبتلا به سوء تغذیه ناشی از کمبود پروتئین-انرژی در نیجریه است. علاوه بر سوء تغذیه ناشی از کمبود پروتئین-انرژی، کمبود سایر مواد مغذی از جمله ویتامین ها، عناصر کمیاب، اسیدهای آمینه ضروری و اسیدهای چرب چند غیر اشباعی نیز موجب افزایش حساسیت مبتلایان به ایدز به بیماریهای عفونی می گردد. گاه داروهای مصرفی مبتلایان به ایدز نیز موجب از دست رفتن برخی مواد مغذی از بدن فرد مبتلا می شوند. قبل از اینکه ویروس عامل بیماری ایدز شناخته شود، به آن بیماری لاغری می گفتند زیرا موجب ضعف و لاغری مفرط و همچنین کاهش شدید و بیمار گونه اشتها (آنورکسی) می گردد. در واقع متابولیسم مبتلایان به ایدز دچار اشکال می شود به گونه ای که انرژی بیشتری مصرف می کنند، چربی بدن آنها زودتر از بین می رود و از دست دهی پروتئین نیز در این افراد بیشتر است که به آن سندروم از رشد ماندگی (wasting) هم گفته می شود. علاوه بر این، فاکتورهای بیوشیمیایی پلاسما (از جمله مقدار کورتیزول) و خون (از جمله ترشحات غدد) نیز در این بیماری تغییراتی می کند؛ بعنوان مثال کورتیزول افزایش و برخی ترشحات کاهش می یابند که خود عامل ایجاد سوء تغذیه و یا در مواردی از علائم نشانگر سوء تغذیه در این افراد می باشند. وقتی مدتی سوء تغذیه و دارو-درمانی در مبتلایان وجود داشته باشد، تعداد سلولهای استخوانی آنها نیز کاهش می یابد.

 

نوتوانی تغذیه ای در مبتلایان به ایدز نقش مهمی دارد. بدین منظور می توان در منزل، به افراد بیمار از طریق لوله معدی غذا رساند که این امر موجب کاهش شدت و کاهش پیشرفت سوء تغذیه می شود. برخی مطالعات نشان داده اند که دادن مکمل های تغذیه ای از جمله کالری کافی و اسیدهای چرب امگا-سه موجب کاهش شدت سوء تغذیه و همچنین کاهش پیشرفت آن می گردند. در کل بایستی توجه داشت که تمام نیازهای غذایی افراد عادی را برای بیماران ایدزی فراهم نمود و مقداری هم به آن افزود تا جوابگوی نیاز افزایش یافته آنها باشد. اگر وضعیت تغذیه این افراد در شرایط مناسبی نگه داشته شود، احتمال بیماریها و عفونتها نیز کمتر خواهد شد.


مطالب پیشنهادی:

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نقش تغذیه در سلامت و بهبود حافظه


تغذیه مناسب علاوه بر اثر بر عملکرد جسمی، تاثیر فوق العاده ای بر عملکرد روانی و مغزی انسان دارد. به گونه ای که کمبودهای تغذیه ای می تواند بیماری های روانی و روحی را ایجاد و یا تشدید نماید و به همین ترتیب ناراحتی های روحی نیز با تاثیر بر مقدار دریافت مواد غذایی اثرات جسمی را بر فرد تحمیل می نمایند.

 

یاد آوری می شود که کمبودهای تغذیه ای بلافاصله موجب عوارض جسمی نمی شوند. درواقع با به پایان رسیدن ذخایر مواد حیاتی و یا عدم تعادل غذایی به هنگام عدم دریافت غذاهای مناسب، همیشه علائمی شبیه گرسنگی‌های ظاهری وجود ندارد و یا علائم بطور سریع ظاهر نمی شود، ولی در عوض علایم و آثار کمبودها به صورت‌های گوناگون هشدارهایی را اعلام می‌دارد. از جمله این علائم هشدار دهنده می توان به کاهش و افت توان جسمی، خستگی، بی‌حوصلگی، افسردگی، کاهش توان یادگیری، کاهش قدرت حافظه و قدرت تمرکز، کاهش مقاومت در مقابل عوامل بیماری‌زا، افزایش ابتلا به بیماری‌های گوناگون و طولانی شدن دوره‌ی نقاهت بیماری اشاره نمود.

 

یافته های اندکی در مورد اثرات بلند مدت تغذیه بر یادگیری و رفتار وجود دارد ولی امروزه داده های حاصل از مطالعات مختلف نشان می دهند که سوء تغذیه ی دوران خردسالی با کاهش بهره هوشی (IQ) در دوران های بعد زندگی همراه است.

 

بنابراین تامین مواد مغذی کافی حاوی پروتیین‌ها، کربوهیدارت‌ها، مواد معدنی و ویتامین‌ها به علاوه آب برای عملکرد مناسب فعالیت‌های ذهنی و بدنی لازم است. ذیلا در باره نقش تغذیه مناسب بر حافظه توضیحاتی ارائه می شود.

 

انواع حافظه

مغز انسان سه نوع حافظه دارد که شامل است بر: حافظه آنی (کمتر از یک دقیقه)، کوتاه‌مدت (کمتر از سی دقیقه) و حافظه بلندمدت (بیش از سی دقیقه). به این ترتیب آنچه که در حافظه کوتاه مدت جای گیرد، تنها بمدت 1 دقیقه قابل بازیابی است. چنانچه اطلاعات این حافظه آنی به حافظه کوتاه مدت انتقال یابند، فرد درصورت نیاز می تواند تا حدود نیمساعت آنها را به خاطر آورد.

 

هر سلول عصبی مغز زائده هایی متصل به خود دارد که بخش دریافت کننده اطلاعات را "دندریت" و بخش خارج سازنده پیام ها از سلول را "آکسون" می نامند. آکسون بسیاری از سلول های مغزی توسط مقداری چربی پوشانده شده اند. بخش دندریت یک سلول به آکسون سلول دیگری ارتباط می یابد؛ البته این ارتباط مستقیم نبوده و بین دندریت و اکسون فاصله کمی وجود دارد. هنگام برقراری ارتباط بین سلول های مغزی، مقداری مواد شیمیایی از آکسون خارج و به دندریت سلول بعدی منتقل می شود و به این ترتیب پیام از یک سلول به سلول دیگر منتقل می گردد. هر گاه اطلاعات جدید بین سلول ها مبادله شود، مطالب جدید به دانش قبلی افزوده شده و با این انتقال، مغز دارای شیار و فرورفتگی بیشتری می شود.

 

هنگام انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت، لازم است کارهای ویژه ای انجام شوند. بهترین کار تکرار مطالب و فعال بودن است. مثلا بهتر است برای حفظ مطالب برای مدت طولانی، آنها را بنویسید، بلند بخوانید و تمرین کنید و در واقع این اطلاعات جدید را به روش های مختلف "به کار گیرید".

 

"اندروفین ها" مواد شیمیایی هستند که برای انتقال های عصبی فعالیت می کنند. در واقع، اندروفین‌ها مواد شیمیایی خاصی هستند که موجب می‌شوند شما احساس خوبی داشته باشید. حتی یک پیاده‌روی کوتاه می‌تواند سطح این مواد را در بدن افزایش دهد. خندیدن و خوردن شکلات و مصرف مقداری ماهی در روز نیز همین اثر را بر سطح این مواد مفید داشته و برای تقویت حافظه و قدرت یادگیری قابل توصیه می باشند.

 

فعالیت مغزی در طی زمان با انباشت برخی از مواد، موجب افت کارآیی ذهنی می شود و خواب مناسب می تواند با فرصت دادن به بدن برای دفع آنها، توان مغزی را افزایش دهد. لذا بین 6 تا 8 ساعت خواب در شب ها توصیه می شود و بویژه ضروری است از دیر خوابیدن احتراز گردد.

 

برخی مطالعات به کم شدن حافظه در افراد مبتلا به پرفشاری خون اشاره می کنند. بالا بودن فشار خون در رگهای مغزی احتمالا بر عملکرد سلولهای مغز تاثیر نامطلوب برجای می گذارد.

 

مصرف صبحانه و حتی نوع صبحانه مصرفی بر روی قدرت تمرکز و حافظه ی کوتاه مدت کودکان و بزرگسالان تاثیر مثبت دارد.

 

مود مغذی ضروری برای فعالیت مناسب مغز

همانگونه که ذکر شد، مقداری چربی در ساختمان سلول های عصبی وجود دارد و به همین ترتیب مصرف مقداری چربی از طریق مواد غذایی ضروری است که البته چربی دریافتی باید از منابع مناسبی باشد که دارای اسیدهای چرب ضروری باشند و بهترین این منابع عبارت از روغن ماهی، روغن آفتابگردان، روغن بادام و دیگر روغن های مایع با منشا گیاهی هستند.

 

یکی از عوامل لطمه زننده به سلول های مغزی، عوامل اکسیدان هستند که به مرور در سلول ها ظاهر شده و منجر به نابودی، پیر شدن و یا کاهش توان فعالیت آنها می شوند. مصرف آنتی‌اکسیدان‌های غذایی مانند ویتامین C، ویتامین E و لیپوئیک اسید (نوعی اسید چرب)، از مغز در برابر تاثیر مخرب و کشنده رادیکال‌های آزاد (یا همان عوامل اکسیدان) محافظت می‌کند.

 

ویتامین C علاوه بر آنتی اکسیدان بودن، برای تشکیل بافت های جدید پیوندی ضروری بوده و  کمبود آن علاوه بر مشکلات جسمی، علائمی شامل افسردگی، خستگی بیش از حد، بروز ناگهانی رفتارهای عصبی و هیجانات زیاد را بروز می دهد. غذاهای گیاهی متعددی شامل اسفناج، جعفری، شاهی و دیگر انواع سبزی خوردن؛ مرکبات از قبیل پرتقال، لیمو، نارنج و نارنگی؛ انواع فلفل مثل فلفل دلمه‌ای، فلفل سبز و قرمز؛ انواع کلم از قبیل کلم سنگ، گل کلم و کلم بروکلی؛ کیوی، توت فرنگی، تمشک، سیب‌زمینی، گوجه‌فرنگی، گریپ فروت، هندوانه، شلغم، نخود فرنگی، پیاز و پیازچه حاوی این ویتامین هستند.

 

ویتامین B1 برای تهیه انرژی از مواد غذایی و بویژه از مواد قندی یا کربوئیدرات ها در بدن لازم است. از آنجا که سلول های عصبی منحصرا از گلوکز برای تامین انرژی خود استفاده می کنند، در کمبود این ویتامین علائمی از قبیل افسردگی، بداخلافی، کاهش حافظه و تمرکز و همچنین احساس خستگی ظاهر می شود. این ویتامین در غذاهایی از قبیل غلات صبحانه، نخودفرنگی، تخمه آفتابگردان، ارزن، جوانه گندم، کنجد، سویا، آجیل (به خصوص بادام هندی، بادام، گردو)، حبوبات (از جمله نخود، لوبیا، عدس)، گندم سبوس‌دار، سیب‌زمینی، گندم سیاه یا چاودار وجود دارد.

 

ویتامین B3 یا نیاسین کمبودش منجر به علائم جسمی و روحی می شود که مهمترین آنها زوال عقل بوده و حتی کمبود آن به مرگ نیز می انجامد. علائم عصبی ناشی از کمبود آن شامل کاهش حافظه، آشفتگی‌های روحی، افسردگی و اضطراب می باشد. بعنوان منابع غذایی آن می توان مخمر آبجو، پنیر، بادام زمینی، کنجد، برنج قهوه‌ای، آرد سبوس‌دار، جوانه گندم و نان سبوس‌دار، جو و حبوبات (به ویژه نخود) را اسم برد.

 

ویتامین B5 یا اسید پانتوتنیک به هنگام کمبود دریافت، علائم روحی شامل بی‌خوابی، خستگی شدید، افسردگی و جنون در فرد دیده می شود. از منابع غذایی آن می توان لوبیا، بادام زمینی، کره بادام زمینی، حبوبات (به خصوص نخود و سویا)، قارچ، آجیل (به خصوص بادام هندی و فندق)، آواکادو، کلم بروکلی و آرد جوی دوسر را نام برد.

 

ویتامین B6 نیز از جمله ویتامین های بسیار مهم در متابولیسم مواد درشت مغذی بویژه مواد پروتئینی است و در کمبودش علائم جنون و افسردگی ایجاد می گردد. بعنوان منابع غذایی آن می توان انواع گوشت، جوانه گندم و گندم کامل، جو و آرد جوی دو سر، آجیل (مخصوصا گردو) و بادام زمینی، حبوبات (سویا، عدس، لوبیا)، آووکادو، موز و کشمش را نام برد. در برخی مطالعات نشان داده شده که مردان میانسال دارای سطح بالاتری از ویتامین ب-6 سرمی، نسبت به کسانی که سطوح کمتری از این ویتامین را داشته باشند در تست‌های حافظه دو برابر بیشتر امتیاز کسب می کنند.

 

ویتامین B9 یا اسید فولیک برای تولید و فعالیت مناسب سلول های خونی و عصبی بشدت ضروری است. لذا در هنگام کمبود دریافت علائم خستگی مزمن، پریشانی، بی‌خوابی، فراموشی و گیجی بروز می نماید. از منابع غذایی آن می توان به مخمر، سبزیجات (مخصوصا اسفناج، چغندر، کلم، کلم بروکلی، کاسنی، بامیه و هویج)، حبوبات (بویژه نخود، لوبیا و سویا)، بادام، گردو، جو دوسر، برنج قهوه‌ای و ذرت اشاره نمود.

 

ویتامین B12 نیز برای خون سازی و تشکیل و فعالیت مناسب سلول های عصبی لازم است.  این ویتامین صرفا در غذاهای حیوانی یافت شده و در کمبود آن علائمی شامل رفتارهای روانی، جنون، کاهش حافظه، هذیان گویی و وضعیت روحی  بیمارگونه ظاهر می شود. این ویتامین در جگر، قلوه، گوشت قرمز و گوشت مرغ و ماهی، تخم مرغ، شیر، پنیر و دیگر محصولات لبنی وجود دارد.

 

بیوتین یا ویتامین H از جمله ویتامین هایی است که در تمام مواد غذایی یافت می شود و در صورتی که غذای افراد بطور عمدی کمبود داشته باشد، علائم کمبود شامل بی‌حالی شدید، افسردگی و پرخوابی ظاهر می شود. منابع غذایی آن از قبیل تخم‌مرغ، جگر، گل کلم، قارچ، موز، هندوانه، توت‌فرنگی، بادام زمینی و امثالهم هستند. در سفیده تخم مرغ نپخته ماده ای بنام آویدین وجود دارد که از جذب این ویتامین جلوگیری می کند. لذا لازمست تخم مرغ بخوبی پخته و سپس مصرف شود.

 

لازم به ذکر است که تخم مرغ حاوی انواع ویتامین های گروه B بوده  و برای ارتقای نیروی حافظه مناسب است وباعث تمرکز بهتر حواس می شود. ضمنا بهتر است تخم مرغ با نان سبوس دار خورده شود؛ زیرا این نان به فراوانی ویتامین های گروهB  را دارا بوده و باعث تقویت قوای ذهنی می گردد.

 

مواد معدنی

از آنجا که مواد معدنی نقش مهمی در عمل‌کرد سلول‌های عصبی دارند، مواد غذایی غنی از مواد معدنی به هوشیاری ذهن فرد کمک می‌کند. برخی از این مواد معدنی مهم عبارت از کلسیم، پتاسیم و منیزیوم هستند. منابع مهم این املاح شامل شیر و محصولات لبنی هم‌چون پنیر و ماست، غذاهای غنی شده با کلسیم، سیب، زردآلود، آووکادو، موز، گریپ فروت، عسل، کیوی، پرتقال، آلو، گیلاس، توت فرنگی، انجیر، خرما، سیب زمینی، غلات کامل، حبوبات، دانه‌های روغنی، سبزی‌جات برگ سبز، ماهی و گوشت هستند.

 

آهن نیز از جمله مواد معدنی بسیار مهم در امر حافظه است. وقتی آهن بدن کم باشد، قدرت یادگیری، تمرکز و توجه کاهش یافته و فرد خیلی زود احساس خستگی کرده و یا با سردرد و بی حالی مواجه و قدرت حفظ مطالب را از دست می دهد. عدم نوشیدن چای پس از غذا و استفاده از سبزی‌جات و میوه‌های تازه همراه با غذا، باعث جذب بهتر آهن در بدن فرد می شود.

 

کمی دریافت روی (zn) کافی در برنامه ی غذایی منجر به کم شدن تمرکز و ضعف حافظه ی کوتاه مدت شده و لازم است مواد غذایی حاوی روی مثل غذاهای دریایی، ماهی ها، حبوبات، غلات و نان ها سبوس دار بیش تر مصرف شوند.

 

غذاهای کمک کننده به حافظه

مطالعات مختلف نشان داده‌اند که غذاهای زیر می‌توانند به حافظه کمک کنند:

- مواد غذایی حاوی آنتی‌اکسیدان ها از قبیل آلو، انگور (مخصوصا انگور سیاه) و کشمش (بویژه مویز هسته دار)، آلبالو و زغال اخته، اسفناج ، سیر، تربچه، کلم (ترجیحا پخته)، گوجه فرنگی و انواع توت (سیاه، فرنگی و تمشک). گفته شده که تمشک (بویژه نوع آبی رنگ آن) به بازگشت حافظه از دست رفته کمک می‌کند و برای بازیابی تعادل و هماهنگی حرکتی در سالمندان نیز مفید است.

مطالعات نشان داده که عصاره ی پنج نوع میوه و سبزی شامل سیب زمینی، پرتقال، سیب، تربچه و بویژه گل کلم حاوی ماده ای بنام گلوکوسینولات (glucosinolates) هستند که تاثیر آن مشابه داروهای درمان آلزایمر است. بیشتر داروهای درمان آلزایمر نقش بازدارندگی آنزیم استیل کولین استراز را دارند که عامل تجزیه ی  پیام‌رسان عصبی استیل کولین است. مصرف مرتب انواع کلم (ترجیحا پخته) از کاهش میزان استیل کولین در دستگاه عصبی مرکزی جلوگیری می کند.

 

- انواع چای سبز و سیاه از نوشیدنی‌های مفید برای مغز هستند. یک عدد چای کیسه‌ای می‌تواند یک‌چهارم تا یک‌سوم نیاز روزانه به آنتی‌اکسیدان‌ها را تامین کند.

- انواع نان و غلات با تامین کروم به حافظه و یادگیری کمک می‌کنند.

 

- بادام دانه‌ای بسیار با ارزش برای افزایش حافظه بوده و به حفظ و بقای مغز نیز کمک می‌کند. بهتر است بادام در طول شب خیسانده شده و بعد پوست آن را کنده و با عسل یا شیر مصرف نمود.

 

           - سیب اگر با عسل و شیر صرف شود، حافظه و قدرت تمرکز را افزایش می‌دهد.

 

- موز در برخی منابع برای از بین بردن ضعف روحیه توصیه شده است. موز دارای برخی اسیدهای آمینه ضروری برای بدن است که جویدن و آهسته بلعیدن موز را برای بهبود روحیه مناسب می نماید.

 

- مصرف روزانه 30 تا 60 گرم ماهی بویژه از نوع سالمون ماکرل، ساردین و هرینگ توصیه می شود. روغن ماهی حاوی اسیدهای چرب امگا-3، انتقال پیام‌های عصبی در سیستم مغزی و عصبی از یک سلول به دیگری را تسهیل می‌کند. مطالعه ای نشان داد مردانی که روزانه 22 گرم ماهی خورده بودند،‌ 60 درصد کمتر به کاهش حافظه ناشی از پیری دچار شدند. ضمنا کودکانی که امگا-3 کافی دریافت نکرده باشند، ضریب هوشی کمتری دارند. هگزا انوئیک اسید (DHA) یکی از انواع اسیدهای چرب امگا-3 می‌باشد که موجب بهبود سرعت، قدرت و کارایی مغز و حافظه، یادگیری و بهبود حالات روحی می‌شود. فردی که ماهی مصرف نمییکند، بهتر است روزانه یک کپسول امگا سه که حداقل 650 میلی گرم الی 1 گرم از این نوع چربی را در خود دارد، مصرف نماید.

 

- فسفاتیدیل سرین و فسفاتیدیل کولین (لستین) موادی هستند که به تولید میانجی‌گر عصبی حافظه به نام استیل کولین کمک می‌کنند. در یک مطالعه، افراد مصرف کننده فسفاتیدیل سرین در آزمون‌های حافظه و یادگیری 30 درصد امتیاز بیشتری داشتند. این مواد در تخم مرغ به مقدار قابل توجهی وجود دارد.

 

- شیرمادر: نشان داده شده که نوزادان نارس که شیر مادر استفاده می کردند، در سنین جوانی نسبت به همان نوزادان که شیر خشک مصرف کرده اند هوش بالاتری دارند، شاید این اثر شیر مادر به دلیل وجود امگا-3 باشد که در غذاهای دریایی نیز موجود است. ضمنا به مادران باردار و شیرده توصیه می شود که غذاهای دریایی بیش تری بخورند، تا در رشد مغزی فرزندانشان موثر باشد.

 

- گیاه جینکو (ژینکو یا گینکو) گیاهی است که عصاره ی برگ‌هایش در درمان نقص عمل کرد عضوی مغز (که به سرگیجه، وزوز گوش و سردرد همراه با ناراحتی‌ خلق و اضطراب منجر می‌شود) و  هم چنین افزایش تمرکز و حافظه، به کار می‌رود. اشکال اصلی استفاده از این گیاه این است که با مصرف آن، احتمال بروز خونریزی افزایش می یابد. به همین دلیل مصرف آن بایستی تحت نظر متخصص انجام گیرد.

 

مواد غذایی نامناسب برای مغز

چربی حیوانی اشباع، اسیدهای چرب ترانس و اضافه وزنی که می‌تواند موجب بروز دیابت و آسیب دائمی به سلول‌های مغزی شود، می‌توانند به شریان‌های مغزی آسیب رسانده و منجر به سکته شوند که سلول‌های مغزی را از بین می برد.

دیگر عواملی که فعالیت مغز را کاهش می دهند شامل الکل، رنگ ها، شیرین کننده ها و افزودنی های غذایی مصنوعی ، کولا و دیگر نوشابه های گازدار، شربت های شیرین، تنقلات شیرین ، نیکوتین، نان سفید و پرخوری می باشند.

 

برنامه غذایی برای ارتقای حافظه

صبحانه: شیر کم چرب، میوه، تخم مرغ پخته، قهوه، چای، پنیر کم چرب، نان سبوس دار

بهتر است این خوراکی ها مصرف نشوند: نیمرو، سیب زمینی سرخ کرده، مربا، نان سفید، کیک، بیسکویت.

 

ناهار: ماهی، سالاد، پنیر کم چرب، مرغ، گوشت قرمز کم چرب، سویا، ماست کم چرب.

توصیه می شود که پیتزا، چیپس، غذاهای سرخ کرده و پرچرب و نوشابه های گازدار مصرف نشوند.

 

شام: ماهی، سبزی جات سبز، گوجه فرنگی ، میوه، حبوبات.

شام حتی الامکان باید سبک بوده و از مصرف گوشت گاو، سیب زمینی پخته، بلال، شیرینی هایی مانند پای میوه خودداری شود.


مطالب پیشنهادی:

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نقش تغذیه در رشد قد کودکان و نوجوانان


سوء تغذیه ناشی از کمی دریافت مواد غذایی کافی و مناسب در تمام سنین می تواند افراد را تهدید کند. در این میان، هر نوع کمبود اگر در زمان رشد و نمو فرد اتفاق افتد، تاثیر نامطلوب و دراز مدت و گاه غیر قابل جبرانی را بر انسان تحمیل می نماید. در جامعه ما در سالیان اخیر نسبت افراد مبتلا به لاغری، کم وزنی و کوتاه قدی تا حدودی کاهش یافته و برعکس نسبت افراد دارای اضافه وزن افزایش معنی داری داشته است. با این وجود، هنوز خطر کوتاه ماندن قد کودکان در حال رشد ایرانی و بویژه دختران، کابوسی است که خواب متخصصین تغذیه، برنامه ریزان توسعه و همچنین اولیای این کودکان را آشفته می سازد. کوتاهی قد بر عکس تصور بسیاری از افراد، بیش از این که شدیدا تحت تاثیر ژنتیک باشد، شدیدا تحت تاثیر تغذیه نامناسب بوده و در واقع ژنتیک و تغذیه نامناسب همچون دو تیغه یک قیچی قد کودک را مورد تهاجم قرار می دهند. در دهه های گذشته کودکان مهاجران آسیایی که در کشورهای اروپایی بدنیا آمده و رشد کرده بودند، با رشد باورنکردنی قدی خود، به جهانیان این نکته را خاطرنشان کردند که رشد ناکافی قد والدین آنها نه بدلیل ژنتیک، بلکه بدلیل تغذیه نامناسب بوده است. این تجربه موجب شد برخی دولت ها و از جمله دولت ژاپن برنامه های مداخله تغذیه ای را در کشورهایشان پیاده کنند که بسرعت در طی حتی یک دهه موجب افزایش قابل توجه میانگین قد کودکان جامعه گردید.

 

کوتاهی قد کودکان ممکنست در دو مرحله قبل از تولد (مرحله جنینی) و پس از تولد و یا در هر دو مقطع اتفاق افتد. در دوران بارداری نقش مادر است که اهمیت دارد بطوریکه مشخص شده که مصرف ناکافی ریز مغذی ها بانضمام نوشیدن الکل و استعمال دخانیات در دوران بارداری به رشد ناکافی و کم وزنی کودک در هنگام تولد می انجامد. بنابراین، مکمل یاری غذایی و اجتناب از الکل و دود برای مادرانی که در معرض چنین مشکلاتی باشند ضروری خواهد بود.

 

مواد غذایی خورده شده پس از هضم، مواد مغذی را به بدن می رسانند که برای تامین انرژی و رشد و نمو بدن ضروری هستند. بعنوان مثال، پروتئین برای ساختمان سلول ها بسیار ضروری است و اگر غذاهای مصرفی نتوانند پروتئین کافی را تامین کنند، رشد کودک متوقف شده و یا کاهش می یابد. بنابراین علاوه بر انرژی، وجود چندین اسید چرب ضروری (که در اغلب چربیها و بویژه چربی ماهی ها و روغن های گیاهی وجود دارند) بانضمام چندین اسید آمینه ضروری (که در ساختمان پروتئین ها وجود دارند) و همچنین ویتامین ها و مواد معدنی مختلفی برای رشد و نمو کافی کودکان لازم است. مصرف طولانی مدت غذاهایی که پروتئین آنها کیفیت پائینی داشته و در نتیجه تمام اسیدهای آمینه ضروری را به حد کافی برای بدن کودک تامین نکند، به کندی یا توقف رشد کودک می انجامد. البته مصرف غذاهایی که چربی زیادی داشته باشند هم موجب می شود که پروتئین ها در حد نیاز به بدن کودکان نرسند و همین برای رشد آنها مشکل ساز خواهد بود. نقش چندین ریز مغذی در تامین رشد کافی کودکان شناخته شده اما اینکه کدام یک از آنها بیشترین ارتباط را با از رشد ماندگی کودکان دارند، هنوز بطور کامل مشخص نشده است.

 

برخی مطالعات نقش کمبود (حتی کمبود متوسط یا خفیف) روی (Zn) را در کاهش رشد قدی نشان داده اند. کمبود متوسط تا شدید ویتامین A، آهن، کلسیم و ید نیز در از رشد ماندگی کودکان نقش شناخته شده ای دارند. کمبود روی تا حدود زیادی به ناکافی بودن آن در رژیم غذایی، جذب ناکافی آن از رژیم غذایی و یا اختلال جذب و از دست رفتن روی از رژیم غذایی (مثلا در هنگام اسهال) بستگی دارد. در اوایل قرن بیستم، کمبود شدید روی بدلیل عوارضی همچون کوتاهی قد، کمی رشد غدد بدن (بویژه غدد جنسی)، اختلال عملکرد ایمنی، اختلالات پوستی، نقص عملکرد شناختی و بی اشتهایی شناخته شد.

منابع مهم روی عبارت از گوشتها، حبوبات، مغز دانه ها و غلات کامل می باشند. لازم به یادآوری است که مصرف فراوان (بصورت مکمل) روی بدون این که رژیم غذایی مناسبی برای کودک تامین نشده باشد،‌ نه تنها موجب افزایش و تسریع رشد نمی شود، بلکه با ایجاد مسمومیت با روی و احتمالا ایجاد رقابت هنگام جذب مواد مغذی مختلف، موجب بدتر شدن وضعیت رشدی نیز می شود. لذا برای هر نوع تغییر جدی در وضعیت تغذیه کودکان در حال رشد، مشاوره با متخصص تغذیه ضروری است.

 

مشخص شده که خوراندن غذاهای حیوانی ( از جمله پودر شیر بی چربی) به همراه مکملهای غذایی دیگر و بصورت کنترل شده و تحت نظر و مراقبت متخصص، در مقابله با کاهش رشد کودکان موثراست. دلایلی وجود دارد که در بعضی شرایط مصرف مکمل شیر (یعنی بهترین منبع کلسیم) میزان رشدکودکان را بهبود می بخشد. افزایش زیاد قد جوانان ژاپنی از سال ١٩٥٠ تا ١٩٧٠ با افزایش مقدار کلسیم دریافتی آنها (از تقریبا کمترین مقدار دریافت در دنیا به ٦٠٠ میلی گرم درروز) توام بود. کمبودهای غذایی در دوران کودکی حتی در صورتی که مکمل های ویتامینی و غذایی در اوان خردسالی کودک به او داده شده باشند هم نمی توانند از کوتاهی قد جلوگیری کنند. در کودکانی از رشد مانده اند، مصرف یکی یا برخی از مکمل ها تاثیر چندانی نخواهد داشت بلکه توصیه می شود از مکمل های مخلوط توام با رژیم غذایی کافی و متناسب، استفاده شود.

 

با توجه به مطالب ذکر شده، مصرف غذا در حد متعادل و مناسب و از تمام گروههای غذایی بسیار مهم می باشد. غلات از منابع با ارزش تامین کننده انرژی، بخشی از پروتئین مورد نیاز، برخی ویتامین های ضروری و بعضی املاح مهم برای بدن هستند. متاسفانه در غلات و بویژه در پوسته غلات، علاوه بر تمام مواد با ارزش، موادی هم بنام فیتات وجود دارند که از جذب آهن، کلسیم و روی آنها تا حدود زیادی جلوگیری می کنند. چنانچه نانها سبوس دار بوده و بخوبی تخمیر شوند، مقدار زیادی از فیتات تجزیه شده و به مواد قابل جذب تبدیل می شود و در نتیجه مقدار جذب املاح نانها به حداکثر می رسد. برخی متخصصین تغذیه معتقدند مصرف نانهایی که بخوبی تخمیر نشده اند، بعلت مداخله نامناسب در جذب املاح و بویژه روی، ممکن است باعث کوتاهی قد شده و یا این مشکل را تشدید کنند. گروه بعدی غذاها سبزیجات و میوه جات هستند که بویژه تامین کننده بسیاری از املاح و ویتامین ها و از جمله پیش سازهای ویتامین آ هستند. غذاهای لبنی هم با در اختیار قرار دادن اسیدهای چرب، پروتئین های مرغوب، برخی ویتامین های بسیار با ارزش، و بسیاری از املاح بخصوص کلسیم، در تامین سلامت و رشد کودکان نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. آخرین گروه غذایی یعنی گوشتها، حبوبات و تخم مرغ نیز با تامین پروتئین ها، املاح (بویژه نقش گوشتها در تامین آهن بسیار حیاتی است)، و برخی ویتامین ها از جمله ویتامین ب12 (که برای خونسازی فوق العاده ضروری بوده و تنها در غذاهای حیوانی یافت می شود)، نقش بسیار مهمی در رشد و نمو ایفا می کند. عده کمی از افراد در دنیا به گیاهخواری روی می آورند؛ غافل از آنکه ساختمان دندانها و طرح دستگاه گوارش انسان و نیاز او به مواد مغذی موجود در گوشتها، نیاز انسان به مصرف گوشتها را غیر قابل انکار می سازد. بر عکس عده ای نیز چنان نقش عمده ای را برای گوشتها قائل می شوند که در مصرف سایر مواد غذایی امساک می ورزند که این خود می تواند مشکل ساز باشد.

 

از آنجا که با بلوغ دختران و افزایش ترشح هورمون های جنسی زنانه٬ اپی فیز های استخوانهای بلند طی فقط چند سال بطور کامل بسته می شود٬ لذا لازم است والدین گرامی با مشاوره متخصص تغذیه نسبت به تامین غذای مناسب و کافی و متعادل برای کودکان و بویژه دختران در حال رشد، اقدام کنند. به هنگام طراحی برنامه غذایی توسط متخصص تغذیه، حضور کودکان و نوجوانان بمنظور دریافت اطلاعات کافی و مشاوره چهره به چهره بسیار مهم و ضروری است.

 

این نکته مسلم است که مدتی پس از بلوغ و حداکثر حدود سن 25 سالگی رشد قدی متوقف می گردد. البته بهترین رشد قدی بین ۸ تا ۱۵ سالگی اتفاق می افتد. امروزه تبلیغات زیادی در دنیا و از جمله در کشور ما درباره احتمال افزایش دادن قد جوانان به چشم می خورد که با توجه به اینکه پس از بسته شدن استخوانها احتمال افزایش قدی وجود نخواهد داشت، توخالی بودن چنین ادعاهایی مشخص می باشد. ضمنا برخی از افراد سودجو مدعی می شوند که با تزریق برخی هورمونها یا دیگر مواد، از ترشح استروژن در بدن دختران نوجوان جلوگیری شده و در نتیجه به مدت زمان رشد قدی آنها افزوده می گردد. این نکته نیز از نظر علمی هنوز مورد اثبات قرار نگرفته و استفاده از این مواد ممکنست ضررها و لطمات جبران ناپذیری را به بدن دختران وارد سازد. یادآوری می شود که پس از اتمام دوران رشد و بسته شدن اپی فیز (محل زایش) استخوانهای دراز، احتمال رشد قدی بطور کامل از بین می روند.

 

استفاده نابجا و نادرست از مکمل های غذایی اعم از ویتامین ها، املاح و پروتئین ها و یا کربوئیدراتها چه به منظور افزایش رشد قدی و چه برای بدن سازی (بدون مشاوره با متخصص تغذیه) ممکنست علاوه بر اینکه نتایج دلخواه را به ارمغان نیاورد، بلکه موجب لطمه زدن به سلامت، رشد و نمو افراد در حال رشد گردد. یادآوری می گردد که بسیاری از املاح در جذب با یکدیگر رقابت دارند و مصرف نابجای مکمل یک ملح به جذب ملح دیگری لطمه وارد می آورد. ضمنا مصرف زیاد بسیاری از املاح و ویتامین ها مسمومیت زا و مختل کننده نظم بدن بوده و قابل توصیه نیستند. صدمات و لطماتی که با اتخاد رژیمهای نامناسب (که موادی را کم و یا زیاد به بدن برسانند) ایجاد می شود بسیار قابل اهمیت و گاه غیر قابل جبران است. ضایعاتی که بر کبد، کلیه، دستگاههای حیاتی بدن از جمله سیستم عصبی و دستگاه قلب و عروق ممکنست تحمیل شود باید کاملا مورد عنایت باشد. در هر حال مشاوره با متخصصین تغذیه در مادران باردار و شیرده و کودکان در حال رشد اهمیت ویژه ای داشته در موارد بسیاری به رشد مناسب قدی و وزن گیری مناسب کودکان در حال رشد و همچنین به نمو کامل آنها کمک شایانی می کند.

 

دریافت زیاد غذا بویژه غذاهای پر چربی و پر انرژی به مقدار بیش از نیاز فرد، یکی از عواملی است که امروزه بعنوان زمینه ساز چاقی کودکان و بزرگسالان مطرح است. البته نقش کمی فعالیت نیز در این زمینه بخوبی بررسی و شناخته شده است. از سوی دیگر بعد از داشتن یک اشتهای خوب در ١٢ ماه اول زندگی، تعدادی از کودکان ٣-١ ساله شروع به کم مصرف کردن مواد غذایی می کنند که این موضوع می تواند موجب نگرانی والدین شده ویا حتی آنها را عصبانی نماید. کودکان شوق و ذوق کمتری برای خوردن دارند و غذاهای موردمصرف خانواده بویژه سبزی ها را نمی خورند.

 

بعضی از نوجوانان و بویژه دختران نوجوان ممکن است رژیم بگیرند که به احتمال زیاد با دریافت انرژی به مقدار کمتر از حد لازم، مقدار آهن و سایر مواد مغذی مورد نیاز آنها به اندازه کافی تامین نخواهد شد و بدنشان لطمه خواهد دید. تعداد کمی از آنها در اثر این رژیم ها دچار بی اشتهایی عصبی و یا گاها دچار پرخوری عصبی می گردند که با طولانی تر شدن زمان این حالات، پیش آگهی بیماری بدتر شده و احتمال موفقیت درمان کاهش می یابد. به درمقابل، عموما پسران نوجوان نگران این هستند که به اندازه کافی قد بلند نشده و یاعضلات آنها به حد کافی بزرگ نشده است. کنترل شدید اشتها بمنظور کاهش  وزن در کودکان بدون اینکه یک مشاوره دقیق تغذیه ای برای این منظور در کار باشد، می تواند بسیار خطرناک بوده به سوء تغذیه و کوتاهی قد فرد در آینده بیانجامد. داروهای افزایش دهنده اشتهای کودکان و برخی مکمل های غذایی که مورد استفاده بعضی نوجوانان نیز گاها با ایجاد عوارض جانبی در فرد همراه هستند و برخی اوقات نیز با تاثیر شدید بر اشتها، وی را به پرخوری و ایجاد آمادگی جهت چاقی دوران های بعدی زندگی سوق می دهند.

 

در پایان ضمن یادآوری می شود که هر یک از کودکان و نوجوانان لازمست رژیم غذایی خاص خود را داشته باشند که چنین رژیمی با توجه به ویژگی های فردی طراحی می شود. خاطر نشان می سازد که مراجعه به تبلیغات نادرست و الگوبرداری از روش تغذیه دیگران می تواند خسارت آور باشد و بهترین توصیه همانا رعایت اعتدال و تناسب تغذیه ای و پیروی از رژیم غذایی طراحی شده توسط متخصص تغذیه خواهد بود تا رشد و نمو مناسبی را برای کودکان تضمین نماید.


مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تغذیه کودکان دبستانی


بسیاری از بیماریهای دوران بزرگسالی مانند بیماریهای قلبی و عروقی٬ افزایش فشارخون٬ بعضی از سرطانها٬ افزایش چربی خون و دیابت، به نحوه تغذیه دوران کودکی برمی گردد. امروزه این گونه بیماری ها، بدلیل مصرف غذاهای پرچرب و فوری به میزان فراوان، حتی در کودکان 10 سال به بالا نیز مشاهده می شوند.

از آنجا که عادات غذایی از دوران کودکی شکل میگیرد، بنابراین اصلاح عادات غذایی این دوران میتواند از بروز این بیماریها در بزرگسالی پیشگیری کند.

 

عوامل موثر بر رشد در کودکان و نوجوانان به ترتیب عبارتند از:

١- وراثت ( ژنتیک)

٢- تغذیه

٣- بیماریهای مزمن

٤- عوامل روحی- روانی

٥- هورمونها (از قبیل هورمون های تیروئید، رشد، جنسی)

٦- فصل (در برخی فصول رشد کندتر و در برخی فصول سریعتر می شود)

 

کمبود های تغذیه ای کودک را از رشد بالقوه باز داشته موجب کاهش سرعت رشد جسمی، لطمه دیدن نمو بدنی، و کم شدن توانمندی ذهنی او می شود.

هنوز گروهی از کودکان ایرانی از کوتاهی قد، لاغری و ضعف رنج می برند.

کمبود برخی ویتامینها و عناصر معدنی از جمله ویتامین هایA  وD ، آهن، روی و کلسیم نیز در کودکان و نوجوانان بویژه دختران نوجوان ایرانی شایع است.

اغلب این کمبودهای تغذیه ای، بیش از این که با نداشتن امکان تهیه غذا مربوط باشند، با بی اطلاعی از ارزش تغذیه ای مواد غذایی مختلف مرتبط هستند.

 

پیامدهای دریافت ناکافی غذا:

کارآیی جسمی و ذهنی پائین، که به افت تحصیلی و ضعف جسمی منجر می شود

کافی نبودن سلامت استخوانها که گاه به بدشکلی اندام و اغلب به کوتاهی قر می انجامد.

کندی بهبود جراحات

زود به زود بیمار شدن و خیلی دیر بهبودی یافتن از بیماری ها

نامرتبی دوران ماهانه در دختران

بی حس و حالی، از حال رفتن، خواب آلودگی

 

عوارض مختلف کمبودهای تغذیه ای در کودکان:

سلامتی: افزایش بروز اختلالات سلامتی، افزایش ابتلا به عفونت ها، افزایش مرگ و میر.

 جسمی: خستگی، بیحالی، بی تفاوتی، اختلالات شنوائی و بینایی

 روانی: کاهش ضریب هوشی و اختلالات رفتاری

 فرهنگی اجتماعی: از دست دادن اعتماد به نفس، انزواطلبی، کاهش مهارت فنی، کاهش موفقیت تحصیلی و همچنین ضعف در کسب مهارت های شغلی آینده

 اقتصادی: کاهش ظرفیت کاری و کاهش درآمد جامعه در آینده، افزایش هزینه مراقبت های بهداشتی

 

اشتهای کودک (اگر دستکاری نشده باشد)، راهنمای خوبی برای دریافت غذای مورد نیاز اوست.

عادات غذایی در این سنین شکل میگیرند.

غذا خوراندن به زور و یا با تهدید و تطمیع و جایزه دادن، موجب به هم خوردن اشتهای کودک شده و عادات غذایی نامناسبی را نیز در او ایجاد می کند.

اغلب این کودکان، بعدها که کسی نیست تا غذا را با روش های مختلف به آنها بخوراند، دچار کم خوری و یا پرخوری می شوند. برخی از بزرگسالان که در کودکی بزور تغذیه شده اند، حس سیری ندارند و بی دلیل و بی اندازه غذا می خورند.

 

استرس می تواند روی اشتهای کودک تاثیر بگذارد و در صورت تداوم می تواند مشکل ساز باشد.

تحمل کودکان مختلف در مقابل فشارهای روحی متفاوت است.

برخی کودکان بسیار حساس بوده و هرنوع استرس بر اشتهای آنها بسرعت اثر می کند.

حتی در بزرگسالان نیز فشارهای روحی، مقدار غذای دریافتی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ بعضی از افراد در هنگام ناراحتی و استرس اشتهای خود را به کلی از دست می دهند، در حالی که بعضی دیگر از افراد در این اوقات به پرخوری روی می آورند.

 

ورزشهایی که نیاز به کنترل (کاهش دادن) وزن کودک دارد، به رشد و تکامل لطمه جدی می زند و لازمست از کنترل وزن احتراز شود.

بسیاری از پسران که به ورزش های رزمی با شدت بالا روی می آورند و همچنین بسیاری از دختران که فعالیت هایی از قبیل ژیمناستیک و یا حرکات موزون شدید (مثل باله) را انتخاب کرده اند، به کوتاهی قد مبتلا می شوند.

توصیه می شود تا قبل بلوغ، کودکان بیشتر از 1 ساعت در روز به فعالیت های ورزشی شدید نپردازند.

البته ورزش مناسب (و نه شدید) که در تمام روز انجام شود، به رشد و سلامت و محکم شدن استخوان ها و رشد و نمو مناسب کمک شایانی می کند.

 

کودکان سنین مختلف به انرژی کافی جهت انجام فعالیت های خود نیاز دارند.

کودکان سنین مدرسه و نوجوانان باید از کربوهیدراتها (‌قندها)‌ و چربیها در حد اعتدال استفاده کنند.

اگر کودک مبتلا به اضافه وزن نباشد، الزامی به مصرف لبنیات کم چربی (تا ابتدای بلوغ) ندارد

بهتر است کودکان قبل سنین مدرسه علاوه بر مصرف لبنیات معمولی (و نه کم چربی)، مقدار کمی (به اندازه 2-1 فندق) کره نیز در رژیم غذایی خود داشته باشند.

چربیها علاوه بر انرژی، مقداری از  ویتامینهای  محلول در  چربی را نیز تامین می کنند. با این حال، مصرف زیاد غذاهای پرچرب و بویژه چربی گوشت قرمز حتی برای کودکان نیز توصیه نمی شود.

 

کربوئیدراتها عمدتاً در نان، برنج، ماکارونی، ذرت و دیگر غلات وجود داشته و در تامین انرژی نقش مهمی دارند. مصرف نان، برنج، گاهی بیسکویت و کیک و کلوچه (به عنوان میان وعده)، بخشی از انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کند.

تنقلاتی مانند برنجک و گندم برشته نیز تا حدودی در تامین انرژی روزانه کودکان نقش دارند.

چربی ها مانند روغن، کره، خامه و سرشیر نیز در کودکان سنین مدرسه منبع تامین انرژی هستند و باید در برنامه غذائی روزانه در حد متعادل گنجانیده شود.

کودکان و نوجوانان دارای اضافه وزن بهتر است مصرف  چربیها، مواد قندی و نوشابه ها را محدود کنند.

 

کودکان و نوجوانان باید در برنامه غذایی روزانه خود از منابع پروتئـین حیوانی (گوشت سفید و قرمز، تخم مرغ و شیر) و پروتئین گیاهی (حبوبات و غلات) به اندازه کافی استفاده نمایند.

اگر بعلت کمبود دریافت انرژی، منابع پروتئینی صرف تولید انرژی شوند، از وظیفه اصلی خود که رشد سلول و ترمیم بافتها است باز می مانند و رشد و نمو کودک مختل میگردد.

زمانی پروتئین می تواند نقش اصلی خود را در بدن انجام دهد که انرژی به میزان کافی تامین شود.

کودکان ورزشکار به پروتئین بیشتری نیاز دارند و باید مواد غذایی حاوی پروتئین بیشتری دریافت کنند.

 

خواب مناسب یک کودک دبستانی بر فعالیت مدرسه ای، یادگیری و رفتار با دیگران تاثیر مثبت دارد.

یک کودک ١٢-٦ ساله حدود ١٠-٨ ساعت در ٢٤ ساعت خواب نیاز دارد.

داشتن زمان مشخص جهت خوابیدن (در ایام تعطیل و غیرتعطیل) و فضائی آرام و دور از عوامل مهیج، ضروری است.

لازم است کودک با گرسنگی به بستر نرود و قبل از خواب مواد غذایی سنگین نخورد. 

قبل از خواب مواد محرک نظیر کافئین و شکلات و چای مصرف نکند.

دیر خوابیدن، بسیار کم و بسیار زیاد و یا نامنظم خوابیدن کودکان به وضعیت تغذیه آنها لطمه وارد می کند. بسیاری از این کودکان چاق و یا بسیار لاغر و گاها کوتاه قد خواهند شد.

 

یکی از ویتامین های بسیار مهم در رشد و سلامت کودکان، ویتامین A است.

از اولین علائم کمبود ویتامین A عوارض چشمی از قبیل کمبود کاهش قدرت دید در تاریکی، خشکی غشای ملتحمه، لکه بیتوت، خشکی و زخم قرنیه و کوری است.

علائم دیگر شامل ابتلا مکرر به عفونتها و بیماریها و طولانی بودن دوره بیماری، اختلال رشد اسکلتی - عضلانی و کاهش سرعت رشد، و اختلال سیستم خونسازی می باشند.

شایعترین علت کمبود ویتامین A، دریافت ناکافی و اختلال در جذب می باشد که معمولا" در شرایط بیماری و عفونت و یا مصرف کم لبنیات و سبزیجات اتفاق می افتد.

در دوران رشدونمو نیاز به ویتامین A بیشتر می شود که در صورت عدم تامین آن، کمبود به سرعت ظاهر می شود.

 

منابع حیوانی ویتامین A: جگر، قلوه، زرده تخم مرغ، شیر و لبنیات پر چرب، کره

منابع گیاهی ویتامین A: سبزیهای برگ سبزتیره (اسفناج، برگ چغندر، کاهو)،  سبزیهای زرد، قرمزو نارنجی (هویج، کدوحلوایی، فلفل قرمز)،  میوه های زرد و نارنجی (زردآلو، آلو، هلو، طالبی، گرمک، خربزه، انبه، قیسی، خرمالو، موز)

 

مصرف دارویی ویتامین A بدون نظارت متخصص موجب ایجاد مسمومیت می شود.

بعضی از نشانه های مسمومیت با ویتامین A شامل سردرد، خستگی، درد مفاصل و عضلات، خشک شدن و ترک لبها و پوست، چشمهای خشک و تحریک پذیر، تهوع یااسهال و ریزش مو هستند.

مصرف بی رویه ویتامین A درکودکان موجب بدشکلی اندام و شکستگی های استخوانی می شود.

 

رشد اسکلت بدن کودکان و نوجوانان و سلامتی استخوان و بدن، نیاز به مقدار کافی ویتامین D دارد.

این ویتامین با افزایش جذب کلسیم و فسفر از روده باریک به استحکام استخوانها کمک میکند.

جگر، ماهی، زرده تخم مرغ، پنیر، ماست از منابع این ویتامین هستند ولی تامین این ویتامین در افراد، غالباً از طریق تماس مستقیم نور خورشید (نه از پشت شیشه) به پوست (١٠ دقیقه تمام بدن و ٣٠ دقیقه دستها و صورت) است.

کمبود این ویتامین عوارض متعددی در بدن ایجاد میکند که عمده ترین آنها پوکی استخوان (استئوپروز)، نرمی استخوان (استئومالاسی)، ضعف جسمی و از بین رفتن (آتروفی) عضلات هستند.

 

علل کمبود ویتامین D عبارتند از:

- عدم دریافت نور مستقیم آفتاب در ابتدا و یا انتهای روز و بمقدار کافی

- استفاده از کرمهای ضد آفتاب و پوشاندن دست و صورت

- مصرف ناکافی شیر ولبنیات

- مصرف ناکافی ماهی و غذاهای دریایی

- کاهش در معرض نور قرار گرفتن در فصل زمستان

- افزایش نیاز به ویتامین D در کودکان و نوجوانان بعلت رشد

 

 ویتامین های گروه ب برای آزاد شدن انرژی از کربوهیدراتها لازمند.

در دوران بلوغ، بدلیل افزایش نیاز به انرژی، نیاز به ویتامین های گروه B افزایش می یابد.

ویتامین B1 در سبوس غلات وجود دارد؛ بنابراین توصِیه می شود از نان های حاوی سبوس بیشتر استفاده شود. کمبود این ویتامین ضمن تاثیر شدید بر یادگیری، موجب ضعف و فلج عضلانی نیز می شود. آب کش کردن برنج مقدار زیادی از این ویتامین را ضایع می کند.

ویتامین B2 در لبنیات به مقدار مناسب وجود دارد. عدم دریافت این ویتامین موجب قرمز و متورم شدن زبان و خونریزی گوشه لب و عوارض عصبی می شود و یادگیری و حافظه را نیز مختلف می کند.

ویتامین های B1، B2 و B6  درگوشت، جگر، زرده تخم مرغ، غلات و حبوبات وجود دارند.

ویتامین B9 یا اسید فولیک در سبزیجات فراوان است و برای سلامت سیستم عصبی و رشد کودکان ضروری است.

ویتامین B12 فقط در غذاهای حیوانی مانند گوشت قرمز، جگر، تخم مرغ، شیر و لبنیات وجود دارد. این ویتامین برای رشد و همچنین سلامت سیستم مغز و اعصاب و خون سازی بشدت ضروری است و کمبود آن موجب کم خونی بدخیم و کشنده می شود.

 

ویتامین ث برای ساخته شدن بافت های پیوندی در بدن و همچنین برای ایجاد مقاومت بدن در مقابل بیماریها، ضروری است.

این ویتامین ضمنا یک آنتی اکسیدان مناسب است که به طول عمر توام با سلامتی کمک می کند.

در کمبود این ویتامین، ابتدا بافت لثه آسیب پذیر شده و خونریزی می کند. در ادامه، خونریزی های داخل بدن نیز اتفاق می افتد که در موارد پیشرفته موجب مرگ نیز می شود.

کودکان و نوجوانان باید هر روز از منابع غذایی غنی از ویتامین C مانند انواع مرکبات، گوجه فرنگی، انواع فلفل سبز، کلم، گل کلم، سیب زمینی، شلغم، ترب، پیاز، طالبی، کاهو و انواع سبزیهای تازه استفاده نمایند.

 

بدلیل رشد سریع استخوانهای بدن، نیاز به کلسیم دردوران کودکی و بلوغ بیش از بزرگسالی است.

اگر نوجوانان هر روز از شیر و یا فرآورده های شیر (ماست، پنیر، کشک) به مقدار کافی استفاده  نمایند، نیاز به کلسیم  درآنان تأمین می شود.

پنیر با انعقاد شیر و گرفته شدن آب اضافی آن بدست می آید. در آب پنیر مقدار قابل توجهی ویتامین، پروتئین و کلسیم وجود دارد؛ لذا مصرف پنیر به تنهایی نمی تواند بعنوان مصرف لبنیات کافی محسوب شود و لازم است کودکان روزانه حدود 3 لیوان شیر و ماست مصرف کنند.

معمولا بستنی از شیر پرچرب تهیه می شود و دارای مقدار زیادی مواد شیرین، طعم دهنده و تثبیت کننده است. بنابراین، بستنی نمی تواند جای مصرف شیر و ماست را بگیرد و تنها خوردن آن بصورت تفننی و گاهی اوقات قابل قبول است.

نوشابه های گازدار دارای فسفات زیاد بوده در جذب کلسیم تداخل می کنند. اسید کربنیک نیز موجب دفع کلسیم میشود.

مصرف بیش از 3 لیوان شیر و ماست روزانه نیز برای کودکان قابل توصیه نیست. مصرف زیاد لبنیات موجب کاهش جذب برخی از مواد مغذی دیگر می گردد. ضمنا کودکانی که لبنیات بیش از حد مصرف می کنند، بسیاری از دیگر غذاهای مورد نیاز روزانه خود را به حد کافی نمی خورند و به این صورت به سلامت آنها لطمه وارد می شود.

 

"روی" در ساخته شدن مواد هسته سلول ها (اسید های نوکلئیک) و پروتئین های بدن نقش مهمی دارد. ضمنا کمبود آن منجر به کاهش ساخت بسیاری از آنزیمها و هورمون های ضروری بدن شده و سیستم ایمنی لطمه می بیند. در اثر عدم تولید پروتئین کافی در بدن، رشد دچار لطمه جدی می شود. ضمنا بهبود و التیام زخم ها دچار وقفه می شود. کمبود روی به یاد گیری و حافظه نیز لطمه جدی وارد می آورد.

 علائم کمبود روی عبارتند از:

- کاهش اشتها، کاهش رشد

- کاهش حس چشایی، کاهش حس بویایی

- تاخیر در التیام زخم

- ضعف سیستم ایمنی و افزایش ابتلا به بیماریها بخصوص اسهال و عفونت های حاد تنفسی

- کمبود ید، کوتاهی قد و تأخیر بلوغ، آلوپسی، اسهال مزمن

- در کمبود شدید، لزیونهای پوستی و مخاطی دیده میشود.

- کوتاهی قد

 

منابع روی:

- گوشت قرمز، گوشت سفید، تخم مرغ

- بادام زمینی، کره بادام زمینی و دیگر مغز دانه ها

- حبوبات

- غلات بویژه وقتی با سبوس مصرف شوند

- سبزی های سبز تیره و زرد و نارنجی

 

جذب روی از منابع غذایی حیوانی به مراتب بیشتر از منابع گیاهی است٠

 

ید یکی از مواد مغذی است که اغلب در غذاهای دریایی وجود دارد. مقدار ید موجود در غذاهای گیاهی به ید خاک بستگی دارد؛ در ایران خاک از نظر ید نسبتا فقیر است.

کمبود ید منجر به بزرگ شدن غده تیروئید واقع در جلوی گردن می شود که به آن گواتر ساده می گویند.

کمبود ید به غیر از گواتر، موجب عقب ماندگی های جسمی وذهنی، اختلالات عصبی و روانی، کرو لالی و لوچی چشم می باشد.

مادران باردار که ید کافی دریافت نکنند، ممکنست کودکان مرده و یا عقب افتاده بدنیا آورند.

غذاهای دریائـی مانند ماهی و میگوی آب شور غنی ترین منابع غذایی ید می باشد

غذاهای گواتروژن عبارتند از: کلم و بروکلی خام، سویا و بادام زمینی (اگر فراوان مصرف شوند).

 

کمبود آهن برتکامل مغز در ۲سال اول زندگی، لطمات جبران ناپذیر وارد می کند.

کم خونی  فقر آهن در کودکان سنین مدرسه موجب کاهش قدرت یادگیری می شود. ضریب هوشی این کودکان ١٠ – ٥ امتیاز کمتر از حد طبیعی برآورده شده است.

این کودکان تغییرات رفتاری داشته و ابتلا به بیماریهای عفونی و احساس خستگی و ضعف در آنها بیشتر است.

علائم کمبود آهن: رنگ پریدگی دائـمی زبان ومخاط وداخل پلک چشم و لب ها، کمرنگ شدن خطوط کف دست، احساس ضعف وخستگی، سیاهی رفتن چشم، بی تفاوتی، سرگیجه، سر درد و بی اشتهائـی، حالت تهوع، خواب رفتن و سوزن سوزن شدن دستها و پاها، درموارد شدید تنگی نفس و طپش قلب

عوامل ایجاد کمبود آهن: مصرف غذاهای غیر خانگی مانند انواع ساندویچ های سوسیس وکالباس، پیتزا و تنقلات غذایی کم ارزش مانند چیپس، نوشابه، شکلات و پفک، ابتلاء به عفونتها، آلودگیهای انگلی، مصرف کم انواع گوشت، مصرف چای همراه غذا، مصرف ناکافی غذای حاوی ویتامین C، مصرف نانهای تهیه شده با جوش شیرین هستند.

غذاهای حاوی آهن: انواع گوشت، حبوبات، غلات دارای سبوس و به مقدار کمتر سبزیجات. عموما میوه ها و لبنیات آهن ندارند.

 

حدود ٢٠تا ٢٥ درصد انرژی روزانه باید از طریق صبحانه تامین گردد.

نخوردن صبحانه باعث کاهش قند خون و کاهش توانایی مغز برای یاد گیری میگردد.

کودکانی که صبحانه نمیخورند در انجام تکالیف ریاضی کارآیی کمتری دارند و   قدرت  خلاقیت و ابتکار آنها کاهش پیدا می کند.

دیر خوابیدن شبانه و بدخوابی منجر به دیر بیدار شدن صبح و عدم تمایل به صرف صبحانه می شود.

اگر کودک صبح هنگام طعم بد دهان، دل به هم خوردگی و تهوع داشته و نمی تواند صبحانه بخورد، باید از لحاظ خواب، احتمال وجود انگل های روده ای و از نظر روحی-روانی مورد بررسی قرار گیرد.

مصرف غلات پرک شده از قبیل گندم، جو و ذرت پرک به همراه شیر (و گاها شیر عسل) می تواند صبحانه سریعی را دراختیار کودکان قرار دهد.

 

کودکان سنین مدرسه علاوه بر سه وعده اصلی به میان وعده هم نیاز دارند.

ذخیره گلیکوژن در این دانش آموزان فقط برای 3-2 ساعت کافی است.

میان وعده نباید بعنوان یک وعده اضافی در نظر گرفته شود و مثلا نمی تواند غذای کاملی مثل ناهار باشد.

میان وعده های مناسب عبارتند از: انواع میوه تازه (مانند سیب، خیار، هویج، گلابی، موز)، انواع میوه خشک (از قبیل خرما، توت خشکه، برگه ها، کشمش و انجیر خشکه)، انواع ساندویچ های خانگی، انواع خشکبار (نخودچی، عدس برشته، گندم بوداده، برنجک، پسته-بادام-فندق خام و غیر شور)، لقمه نان همراه با پنیر و گردو یا خیار و گوجه فرنگی و یا نان و تخم مرغ

مصرف تنقلات با ارزش تغذیه ای کم و حاوی نمک و رنگ و افزودنی های مختلف قابل توصیه نیست.

ضمنا لازم است کودکان با خود لیوان تمیز برای نوشیدن آب داشته باشند و آبخوری های بهداشتی که بدون نیاز به لیوان بتوانند از آن ها آب بنوشند، در اختیارشان باشد.

 

برنامه غذایی کودکان سنین مدرسه

٣ واحد گروه شیر و لبنیات

٢-٣ واحد گوشت، تخم مرغ و حبوبات

٥-٣ واحد سبزی و میوه‌ها

٦-١١ واحد گروه نـان و غلات

 

مثال

صبحانه: 2 واحد (60 گرم) نان و یا غلات آماده صبحانه، 1 لیوان شیر، تکه کوچکی پنیر و یا گاها 10 گرم کره و 1 قاشق کوچک مربا یا عسل، 1 فنجان چای در صورت تمایل در انتهای صبحانه

 میان وعده پیش از ظهر: 1 عدد میوه، 2 قاشق توت خشکه، 8 عدد پسته یا بادام، 1 بسته شیر کوجک، 1 لقمه کوچک نان و پنیر و خیار و گوجه

 ناهار: 9-5 قاشق غذاخوری برنج یا ماکارونی (بدون چربی فراوان)، 3-2 تکه گوشت به اندازه تکه های جوجه کبابی (ویا 3 قاشق خورشت و 1 تکه گوشت خورشتی)، 1 فنجان ماست و 1 پیش دستی کوچک سالاد و سبزیجات

 عصرانه: شبیه میان وعده پیش از ظهر

 شام: شبیه ناهار با حجم کمتر، و یا 90-60 گرم نان با تکه ای پنیر و 1 برش دلخواه هندوانه یا طالبی (ویا بجای پنیر و هندوانه یک کاسه سوپخوری ماست و خیار که در آن کمی کشمش و 1 گردوی خرد شده هم ریخته شده باشد)


مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نقش تغذیه در بیماریهای عفونی



نقش تغذیه در بیماریها عفونی را مجموعا به چهار گروه می توان تقسیم نمود:

1- تغذیه در رابطه با ایجاد بیماریهای عفونی، شامل بیماریهای گوارشی و مسومیت های غذایی ( بوتولیسم)، بیماریهای روده ای مثل اسهال های میکروبی و بیماریهای عفونی سیستمیک ( بروسلوز و تیفوئید)

2- تغذیه در بیماران عفونی ( محدودیتها و ممنوعیتها)

3- درمان سوء تغذیه به عنوان عارضه بیماریهای عفونی

4- تغذیه در بیماران با نقص دفاعی شدید

تغذیه در رابطه با ایجاد بیماریهای عفونی

قبل از اینکه وارد این بحث شویم مقدمتا به مسئله مقاومت بدن در رابطه با غذا اشاره می کنم که شاید در عامه مردم هم این مسئله شناخته شده باشد که اگر غذای کافی باشد، بیماری کمتر است یا به اصطلاح « دوایش ته دیگ است.»

در عصر قبل از آنتی بیوتیک ها، یکی از بیماریهای کشنده بشر، سل بود که متاسفانه هنور هم هست، وقتی کسی مسلول می شد او را به یک باشد.وش آب و هوا منتقل می کردند و غذاهای مقوی می دادند درمان تقریبا به همین صورت انجام می شد. شاید به همین جهت بیمارستان مسلولین و استراحتگاه آنها را جایی می ساختند که فضای کافی، هوای کافی، نور کافی و غذای کافی داشته باشد. در کشورهای فقیر یکی از علل شایع مرگ و میر کودکان بیماریهای روده ای و اسهال است فقر دانش، فقر اقتصادی و فقر بهداشتی در این کشورها از عوامل مهم بیماریهای جسمانی، روانی و اجتماعی است. یعنی فقر اقتصادی و غذایی و جهل ایجاد می کند که پایه و اساس خیلی از بیماریهای عفونی و واگیر دار در این کشورها هستند و مرگ و میر زیادی را به خصوص در اطفال به دنبال دارد.

اثر غذا در تکوین سیستم دفاعی انسان از دوره جنینی آغاز می شود. یعنی خانمی که حامله می شود در واقع همان موقع تغذیه جنین او باید جامع، کافی و حساب شده باشد. اگر در این دوره به مادر پروتئین کافی، ویتامنی کافی، املاح کافی از جمله آهن برسد بچه در همین دوره تکوینی که معولا سه ماهه اول حیات است رشد لازم را پیدا می کند. و اگر جنین رشد کافی کرده و جنین سالمی باشد وزن و اندازه طبیعی خواهد داشت. وزن طبیعی جنین معیار مهمی برای سلامتی اوست. و بعد از تولد تغذیه نوزاد با شیر مادر شروع می شود که هم ویتامین کافی و هم املاح کافی دارد و می تواند ضامن رشد کودک باشد.

بنابراین سوء تغذیه از دوره تکامل جنینی نسل بشر نقش خودش را برای تمام عمر ابقا می کند. اگر سیستم دفاعی کودکی در این دوره رشد نکرده باشد. در تمام مراحل بعدی رشد نمی تواند در مقابل عوامل بیماری زا نقش دفاعی کافی داشته باشد. به خصوص یاد آوری می کنم که دوره شیر خوارگی دومین مرحله مهم است. تغذیه مناسب با شیر مادر که دارای ویتامین و املاح کافی است رشد دفاعی کودک را تداوم می بخشد. کودکی که سوء تغذیه دارد و پروتئین و ویتامین کافی به او نمی رسد مستعد بیماریهای عفونی است و به واکسیناسیون ها هم جواب خوبی نمی دهد. بنابراین تغذیه مبنای مقاومت بشر در مقابل عوامل بیماری زای محیطی است که این عوامل محدود به بیماریهای عفونی نیست و می شود به سایر بیماریها هم تعمیم داده شود. گر چه در حال حاضر بشریت مرفه از سوی تغذیه به گونه پر خوری و مصرف بیش از حد لازم رنج می برد. بخش وسیع انسانهای محرومی هم هستند که از کمبود تغذیه مورد نیاز خود رنج می برند. در مورد نقش تغذیه در ایجاد مقاومت در مقابله با بیماریهای عفونی بررسی های زیادی انجام گرفته است مثلا دیده شده اگر به یک گروه غذای کافی برسانیم و به گروه دیگری واکسن سل بزنیم آنهایی که تغذیه کافی می شوند کمتر از آنهایی که واکسن زده اند به سل مبتلا می شوند.

احتمال بروز سل در آنها که تغذیه کافی داشته اند و واکسن سل هم زده اند بسیار کمتر می شود.

نقش تغذیه در ایجاد بیماریها

غذا به عنوان منبع انرژی زای بدن اگر دچار آلودگی های میکروبی باشد می تواند منشاء بیماریهای مختلف و در راس آنها بیماریهای گوارشی و مسمومیت های غذایی باشد. ما در فصول مختلف در معرض مسمومیت های مختلف غذایی هستیم. به خصوص زمانی که هوا گرم می شود ما شاهد بیماریهای روده ای بیشتری هستیم که خطرناک ترین آنها « وبا» است. چنانچه در همین تهران، زهدان و در خیلی از کشورهای جهان، به خصوص کشورهای مرسوم به جهان سوم به طور موضعی شاهد بروز بیماری « وبا» هستیم.

مسمومیت های غذایی هم در رابطه با غذاهای مانده و آلوده بروز می کنند. به دلیل آنکه غذاها به طور بهداشتی تهیه نمی شوند و ما در مراکز تولید غذا و رستوران ها کنترل واقعی نداریم. یعنی هر کس که بیکار مانده در زمینه تغذیه کار می کند و خیلی ها از اصول بهداشت غذا آگاهی ندارند و برخی از آنها که از جنبه بیماریهای انگلی که بررسی می شوند بیش از یک انگل دارند و می توانند آلودگی و بیماریهای انگلی را از طریق دست به دیگران انتقال دهند. به عبارت دیگر هم در تولید مواد غذایی و هم در توزیع آن رعایت نکات بهداشتی را نمی کنیم. بسیاری موارد مواد غذایی کنسور شده که خراب می شوند از رده خارج نمی شوند که بسیار خطرناکند. همین طور کشک هایی که در ظرفهای مخصوص نگهداری می شوند اگر دچار فساد و آلودگی شوند می توانند باعث بیماریهای مهلکی مثل بوتولیسم که یک بیماری خطرناک و کشنده است، بشوند. تب روده یا تیفویید یا حصبه هم یکی از بیماریهای خطرناک است که از طریق آب و غذای آلوده انتقال می یابد و با توجه به مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک که طی سالهای اخیر تکوین یافته است مشکلات زیادی را برای مبتلایان به همراه دارد. که از طریق آب و غذا انتقال می یابد به ویژه نزد کودکان می توانند سبب ایجاد اسال های شدید و بیماریهای عفونی خطرناک شوند.

لازم به ذکر است حصبه به وسیله آب آلوده ایجاد می شود و معمولا از بیمار به فرد دیگر انتقال پیدا می کند و اگر چنین اتفاقی بیفتد مطلقا به دلیل رعایت بهداشت است. نکته دیگر اینکه دیده شده به دلیل باورهای غلط مردم و حتی برخی از پزشکان و پرستاران بیماران تیفوییدی را چنان از خوردن غذا محروم می کنند که منجر به سوء تغذیه شدید و مرگ آنها می شود. مثلا می گویند بیمار حصبه ای نباید نان بخورد.

یکی از بیماریهای مهمی که از طریق تغذیه مواد آلوده در ایران شیوع دارد تب مالت است. همان طور که مس دانید تب مالت یک بیماری مشترک بین انسان و دام است. میکرب تب مالت در گوسفند، بز، گاو، و در حیوانات دیگری مثل خوک و سگ می توان ایجاد بیماری کند و انسان به طور اتفاقی در تماس با این حیوانات و با مصرف مواد آلوده عمدتا غذایی که از شیر نجوشیده تهیه شده باشد. ( مثلا پنیر از شیر نجوشیده به عمل می آید.) مبتلا می شود.

معمولا پنیر را باید سه ماه در آب نمک نگه دارند و بعد توزیع کننده که این اصل رعایت نمی شود به هر حال مصرف پنیر آلوده سبب بیماری تب مالت در انسان می شود. یکی از بیماریهای مهمی که از طریق آب و مصرف غذای آلوده برای انسان ایجاد شود اسهال های آمیبی است که آن هم در تمام فصول وجود دارد و در غالب شهرها شیوع دارد. ولی در فصل تابستان شایع تر است. همین طور مصرف جگر نیم پز گوسفند منجر به بیماری « توکسوپلاسموز» می شود که کیست انگل وارد معده انسان می شود تحت تاثیر اسید معده باز می شود و انگل آزاد می شود و از طریق مخاط روده جذب و وارد کبد می شود و وارد غدد لنفاوی می شود. اگر خانم حامله ای فرضا دچار این بیماری شود این انگل خودش را به جنین می رساند و در جنین ایجاد بیماری مغز و اعصاب می کند و می تواند منجر به گرفتاری مرکز عصبی حساس چشم و مغز شود که یکی از بیماریهای ایجاد کننده سقط در زمان حاملگی است.

بیماری انگلی دیگری که از طریق تغذیه منتقل می شوند کرمک است که در تمام کشورهای متمدن و عقب مانده شیوع بسیار دارد و در بچه ها بیشتر از بالغین است.

بیماریهای انگلی از نوع کرمهای کدو و قلاب دار و نیز در رابطه با تغذیه ایجاد می شود.

نقش تغذیه در بیماریهای عفونی

جای تاسف است که بگویم نه تنها عامه مردم دچار سوء برداشتهائی در مورد بیماریهای تب دار می باشند که خیلی از پزشکان و پرستاران هم تحت تاثیر بد آموزیهای سنتی ما قرار دارند. یعنی می شود یک چیز کلی را در مورد بیماران تب دار مطرح کرد. آن، اینکه بیمار تب دار به علت سوزاندن بیشتر انرژی نیاز بیشتری به تامین انرژی دارد.

بیماری که تب دارد ممکن است به علت دردهای گلو و دستگاه گوارش نتواند تغذیه مناسب داشته باشد و یا ممکن است به علت اختلال در هوشیاری بیمار ما نتوانیم از راه دهان تغذیه مناسبی داشته باشیم.

متاسفانه یکی از نکاتی که همیشه فراموش می شود در درجه اول تغذیه این بیماران است. در حالی که از همان آب و الکترولیت که شروع می کنیم، باید فکر کنیم بیمار چقدر کالری احتیاج دارد و این کالری را محاسبه و تامین کنیم. و بعد به ازاء هر درجه تب حساب کنیم چقدر کالری و آب نیاز دارد.

آنچه در عامه مردم مطرح است و بایستی بدانند این است تفکرات غلط و نادرست گذشته درباره بیماریهای تب دار به خصوص در حصبه را یاد آوری کنیم. این طور رایج است که به بیمار حصبه ای نان نباید داد. در حالی که اگر می خواهیم بیمار بر بیماری غلبه کند باید او را تقویت کنیم که گار این کار را بکنیم حتی اگر دارو ندهیم بیمار بعد از یکی دو هفته خوب خواهد شد. پس می توان گفت که چیزی که بیمار حصبه ای را از بین می برد سوء تغذیه است یعنی محروم کردن او از خوردن گوشت، نان ومیوه که ممنوع کردن آن اصلا کار درستی نیست. بلکه باید هر چه اشتهای بیمار طلب می کند در اختیارش بگذاریم. در سرماخوردگی ها هم یک چیز غیر عملی رایج است و متاسفانه اگر ما پزشکان بگوییم هر چه بیمار دوست دارد بخورد و خدایی نخواسته اتفاقی بیفتد می گویند طبیب مسئول است.

البته ما می دانیم بعضی از مواد غذایی و میوه های مثل خربزه و انگور محرک هستند و اگر بیماری حساسیت نشان بدهد و احیانا گلویش ناراحت بشود بهتر است نخورد. ولی به طور عام و از نظر علمی محدودیتی نداریم بیماری که سرماخورده باید سبزی بخورد. مواد پروتئینی بخورد و موادغذایی و هیدروکربن هم مصرف کند . مگر اینکه بیماری خاصی مثل دیابت و یا اوره داشته باشد که توصیه می کنیم مواد قندی و مواد گوشتی کمتر مصرف کند. یا در کودکان یا حتی بزرگسالان وقتی دچار اسهال می شوند شایسته است شیر مصرف نکنند. البته شیر مادر در کودکان در زمان اسهال هم بلامانع است.

در رابطه با بیماران مزمن عفونی، مثلا مسلولین و بیمارانی که دچار بیماری مزمن هستند و عفونت یک عارضه ثانویه در آنها است. مثلا بیماران سرطانی یا بیمارانی که فلج هستند. کاهش قدرت عضلانی و لاغری آنها قبل از آن که مربوط به بیماری آنها باشد. مربوط به سوء تغذیه است. یعنی باید در هر شرایط غذای کافی به آنها برسانیم.

درمان سوء تغذیه به عنوان بیماریهای عفونی

در بیماریهای عفونی دستگاههای مختلف بدن انسان ویا در نتیجه توکسین ( سم) تولید شده توسط میکروب در بدن و تاثیر آن بر سیستم مغز و اعصاب و مرکز اشتها بیمار دچار کم اشتهایی و در نتیجه سوء تغذیه می شود و یا عضو مبتلا به ویژه اگر دستگاه گوارش باشد منجر به سوء تغذیه می شود به علاوه در بیماریهای تب دار به علت مصرف بیش از حد کالری، ضعف و لاغری ایجاد می شود. برای درمان اینها هر چه هست وظیفه ما جبران انرژی تحلیل رفته و یا جبران کاهش وزن است. به همین منظور برای همه بیماران تغذیه را اصل قرار می دهیم خیلی از مردم فکر می کنند عامل بروز لاغری مصرف انواع آنتی بیوتیک هاست که کاملا نادرست است. آنتی بیوتیک برای درمان بیماری است. اگر فرضا برای ذات الریه آتنی بیوتیک مصرف نشود احتمالا به مرگ او می انجامد. واقعیت این است که هر بیماری عفونی کاهش وزن میدهد کاهش وزن باعث نقصان فعالیت سیستم دفاعی بیمار می شود و یکی از علل شایع مرگ بیماران بروز عفونتهای ثانویه ایست که در زمینه سوء تغذیه و کاهش مقاومت ایجاد می شود.

مثلا در درمان کزاز گاهی شاید بیمار ار ده روز زیر دستگاه تنفی مصنوعی بگذاریم تا فلج او از بین می رود. و هوشیار می شود به علت زیر دستگاه بودن عفونت های ریوی می کند که آن را هم درمان می کنیم در نتیجه بیمار حدود دو ماه در این شرایط زندگی می کند و در این مدت قوایش تحلیل رفته و غذای مناسب به او نرسیده اگر عفونت کند به علت سوء تغذیه شدید است و ممکن است نتوانیم کاری کنیم.

در بیماریهای مزمن تغذیه کلید درمان است و با ید به این شاه کلید توجه داشته باشیم و پروتئین راس همه غذاها است و بعد ویتامین کافی، املاح کافی، هیدروکربن کافی، برای اینکه بیمار مبتلا به بیماری مزمن را زودتر حرکت دهیم باید از نظر غذایی کمک کنیم و شاید لازم باشد به جای سه وعده غذا هر سه ساعت یکبار غذا بدهیم.

وقتی صحبت از نقص دفاعی شدید می کنیم. بیشتر عفونت پذیری مورد نظرمان است. ممکن است در حال عادی غذایی سمی کنسرو ( نیمه کنسرو) را بخوریم و دچار بیماری عفونی نشویم ولی در شرایطی که دچار نقص دفاعی شدیدی باشیم اگر از همین غذا بخوریم ممکن است دچار بیماری شویم. در بیماران با نقص دفاعی شدید به خصوص آنها که گلبول های سفیدشان زیر 1000 یا کمتر از آن است تاکید می کنیم از غذای خام استفاده نکنند و میوه جات را با آنکه ویتامین دارند به دلیل آنکه پخته نیستند و می توانند میکروب را انتقال بدهند توصیه می کنیم به صورت کمپوت مصرف کنند. و در دورانی که گلبول های سفید زیر 1000 است از مصرف خشکبار خودداری کنند. مصرف آب آشامیدنی هم در این موارد مهم است. البته به محض آنکه گلبولهای آنها به بالای 2000 و 3000 رسید می توانند از مواد خام هم به طور طبیعی استفاه کنند.

در پایان جا دارد که از بالانس مثبت انرژی، یعنی پرخوری هم که الآن یک بیماری شایع در جوامع بشری به خصوص در جوامع مرفه تمام کشورهای جهان است صحبتی داشته باشیم. متاسفانه چیزی که امروز به آن توجه نمی شود زیان های پرخوری و مصرف بیش از حد انرژی است.

واقعیت این است تمام افراد چاق بالقوه دیابتیک هستند و تمام افراد دیابتیک بالقوه عفونت پذیرند. بنابراین عفونت نزد افراد چاق خطرناک است یک ذات الریه نزدیک آدم چاق بیشتر باعث مرگ می شود تا یک آدم با وزن مناسب بنابراین تاکید می کنم پرخوری مازاد بر انرژی لازم و چاقی یکی از بلاهای مهمی است که بشر را تهدید می کند. در بیماریهای قلبی و عروقی نقش مهمی دارد.

دکتر غلامحسین امیری متخصص بیماریهای عفونی


مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

یک صبحانه معجزه گر :معجون عسل + سیاهدانه


‎یک صبحانه معجزه گر :معجون عسل + سیاهدانه
** نام دیگر آن دوسین است **

به همه دوستانی که کار فکری انجام میدهند ، 
ورزشکارند ، به دنبال یک صبحانه قوی می گردند ،
پشت کنکوری هستند ، دوست دارند که سالم و پرانرژی باشند ، 
از زود پیرشدن بدشان می آید، استخوان درد دارند ، 
سردرد دارند ، دچار ضعف اعصاب هستند ، 
سرگیجه و الزایمر دارند، مبتلا به دیابت هستند
قوه جنسی پایینی دارند ، زود انزال هستند ، 
دارای بیماری لک و پیس هستند ، ام اس دارند ،
سرما خورده اند، رماتیسم دارند ، فشار خون پایینی دارند ،
کیست تخمدان دارند ، دیر به دیر حائض می شوند ، 
کم حافظه شده اند ، زیاد ضعف بدنی می کنند 
و صدها بیماری و مشکل دیگر دارند توصیه می کنم 
در این فصل سرما سیاهدانه و عسل بخرند 
( حتی اگر گران است ) و هرروز 1 قاشق مرباخوری
پودر سیاهدانه با 3 قاشق مرباخوری عسل 
مخلوط نموده و صبح ها به مدت یکماه یک روز درمیان
در وعده صبحانه بجای پنیر و غذاهای سرد میل نمایند .
(حتما در وعده صبحانه  امتحان کنید تا معجزه ان را ببیند). 

هشدار:از آنجا که ترکیب سیاه دانه عسل مزاجی بسیار گرم و خشک دارد، بهتر است در فصول سرد سال مصرف شود. مصرف زیاد سیاه دانه و عسل در برخی مزاج ها عوارضی مانند بی خوابی و یا فشار خون بالا ایجاد می کند..لطفا در مصرف این معجون تعادل را رعایت فرمایید.‎
** نام دیگر آن دوسین است **

به همه دوستانی که کار فکری انجام میدهند ، 
ورزشکارند ، به دنبال یک صبحانه قوی می گردند ،
پشت کنکوری هستند ، دوست دارند که سالم و پرانرژی باشند ، 
از زود پیرشدن بدشان می آید، استخوان درد دارند ، 
سردرد دارند ، دچار ضعف اعصاب هستند ، 
سرگیجه و الزایمر دارند، مبتلا به دیابت هستند
قوه جنسی پایینی دارند ، زود انزال هستند ، 
دارای بیماری لک و پیس هستند ، ام اس دارند ،
سرما خورده اند، رماتیسم دارند ، فشار خون پایینی دارند ،
کیست تخمدان دارند ، دیر به دیر حائض می شوند ، 
کم حافظه شده اند ، زیاد ضعف بدنی می کنند 
و صدها بیماری و مشکل دیگر دارند توصیه می کنم 
در این فصل سرما سیاهدانه و عسل بخرند 
( حتی اگر گران است ) و هرروز 1 قاشق مرباخوری
پودر سیاهدانه با 3 قاشق مرباخوری عسل 
مخلوط نموده و صبح ها به مدت یکماه یک روز درمیان
در وعده صبحانه بجای پنیر و غذاهای سرد میل نمایند .
(حتما در وعده صبحانه امتحان کنید تا معجزه ان را ببیند).

هشدار:از آنجا که ترکیب سیاه دانه عسل مزاجی بسیار گرم و خشک دارد، بهتر است در فصول سرد سال مصرف شود. مصرف زیاد سیاه دانه و عسل در برخی مزاج ها عوارضی مانند بی خوابی و یا فشار خون بالا ایجاد می کند..لطفا در مصرف این معجون تعادل را رعایت فرمایید.

مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن



دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

پاکسازی ریه و کبد


منظور از این پاک کردن اکسیژن رسانی به ریه و کبد است.برای اشخاصی که سیگاری هستند ونایژه هایشان بیمار است ،اشخاصی که عفونت ریه دارند ،اشخاصی که ریه هایشان آب آورده است،کسانی که کبد چرب دارند،حتی اشخاص سالم برای اینکه از بیماریهای ریه پیشگیری کنند شستشو و پاکسازی کبد لازم است

ھدف از این شستشوی فوق العاده موثر :
پاکسازی و اکسیژن رسانی به ریه و کبد است
برای افرادی که سیگار میکشند و نایژه ھایشان مشکل دارد
کسانی که چرک ریه دارند
کسانیکه ریه ھایشان آب آورده است
کسانی که دور کبدشان چربی گرفته است
حتی افراد سالم با انجام این کار 
سلامت ریه و کبد خود را چندین برابر میکنند.

موارد لازم برای شروع این شستشو :

*آلو خشک(بخارا)
این خشکبار از نظر پتاسیم غنی بوده و در نتیجه برای کسانی که فشار خون بالا دارند، بسیار مناسب است. به علاوه، در آلو بخارا مقدار زیادی نیاسین، ویتامین آ و ویتامین ب۶ وجود دارد. همچنین در آلو بخارا، یک ماده شیمیایی به نام هیدروکسی فنیلی ساتین hydroxphenylisatin وجود دارد که موجب تحریک عضلات نرم روده بزرگ و کارایی بیشتر آنها شده و در نتیجه، شستشوی ریه و کبد بسیار مفید می باشد....

* Epsom Saltنمک سولفات دو ممیزی (از عطاریهای معتبر بخواهید)
*چوب دارچین و زردچوبه ،عسل

زمان: این شستشو در 2 روز متوالی انجام میشود.

برای هر روز نیم کیلو آلو + ۴ تا ۵ لیوان آب در ظرفی پیرکس(حتماً، ظرف شیشه ای باشد) میریزیم جوشانده و دم میکنیم . چوب دارچین را در همین آب در حال جوش ریخته زمانیکه رنگ آب و آلو کاملاً، عوض شد (آلو رنگ چوب دارچین میگیرد و پف میکند) از روی حرارت برداشته بعد از کمی خنک شدن آب و آلو را از هم جدا میکنیم .سپس آلوها را له کرده و در صافی میریزیم و با قاشق چوبی صاف میکنیم تا تمام گوشت آلو از صافی بیرون آید. سپس آلوی صاف شده را داخل همان آب آلو ریخته و صبر میکنیم تا خنک شود (از حرارت بیافتد) تا حدی که اگر انگشت را وارد مایع کنیم انگشت نسوزد . سپس داخل آن یک قاشق غذاخوری زردچوبه ویک و نیم قاشق غذا خوری Epsom Salt نمک سولفات دو ممیزی ریخته و ظرف پیرکس را در یخچال میگذاریم.

بین ساعت ۳ تا ۷ صبح (am) وقت داریم تا ۲ تا ۳ لیوان از معجون را به روش زیر بنوشیم:ظرف را از یخچال خارج کرده ویک سوم لیوان را از آب گرم پر میکنیم و بقیه لیوان را معجون میریزیم سپس ۱ قاشق مربا خوری عسل اضافه کرده با قاشق هم زده و میخوریم(برای هر یک لیوان این روش را انجام میدهیم)

برای صبحانه، یک عددسیب زمینی، یا یک سفیده تخم مرغ+ یک عدد هویج+ سه عدد لوبیا سبز+ سه گل کلم براکلی بخار پز و یک قاشق چایخوری پودر دارچین شده مخلوط و استفاده میکنیم . نکته: در این دو روز به هیچ عنوان برای صبحانه از چربی ها، لبنیات، مربا و غذا استفاده نمیکنیم.

بین ساعت ۳ تا ۷ عصر(pm) دو لیوان باقیمانده را میخوریم

تمام این ۵ لیوان معجون باید بین این ساعت تقسیم کرد
و آرام آرام میل شود تا یکدفعه دفع نشود.

این معجون شگفت انگیز را هر ۶ ماه ،فقط دو روز مصرف کنید تا تاثیر فوق العاده ان را در شستشوی ریه و کبد تان احساس کنید..

مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

مواجهه با هیجانات کودکان


معمولاً فشار به اندازة کم می‌تواند امری مثبت باشد. بعضی اوقات ما تحت فشار، وضعیت بهتری داریم. وقتی فشار روز به روز بیشتر شود و به صورت یک الگوی دائمی درآید،‌ می‌تواند باعث ایجاد اختلال در افکار، عقاید و حتی سلامتی ما شود. کودکان فشار روانی را در زمینه‌های بسیار متفاوتی تجربه می‌کنند. اما آنچه والدین می‌خواهند بدانند این است که چطور می‌‌توانند فشار روانی کودکانشان را براساس تجارب روزانه کاهش دهند. با آگاهی از برخی موقعیت‌ها در مقام والدین و معلمان می‌توانیم از فشارهای روانی غیر قابل کنترل پیشگیری کنیم. 
برخی موقعیت‌های پدیدآورنده فشار روانی برای کودکان شامل: 
• تولد کودک جدید در خانواده 
• مورد آزار قرار گرفتن در مدرسه 
• جدایی یا طلاق والدین 
• بیماری جدی «شخصی» در خانواده یا مدرسه 
• به هر دلیل به بیمارستان رفتن 
• مشکلات یادگیری در مدرسه 
• آغاز ترم جدید در مدرسه یا ورود به مدرسه جدید
• از دست دادن بهترین دوست در مدرسه یا در همسایگی
• وجود حادثه یا فرار حیوان خانگی خانواده 
• مرگ پدر‌بزرگ یا مادربزرگ 
• نقل مکان به خانه جدید یا ورود همسایه جدید
• درگیری میان والدین یا برادران و یا خواهران 
• تغییر معلم در وسط سال جدید
• امتحان دسته بندی در مدرسه، اجرای موسیقی گروهی، برگزاری تأتر یا تیم ورزشی

مواجهه با هیجانات کودکان 
کودکان حداقل برای یک بار هم که شده شما را به تجربه هیجانات منفی عصبانیت، ناامیدی، اندوه و ترس وادار می‌کنند. 
به عنوان بزرگسال پاسخ ما، به رفتار کودکان بیشتر در رابطه با سه موضوع نگرش، تفکر و انتخاب است.

تمرکز بررفتار غلط و نامطلوب که آن را نمی‌توانیم تغییر دهیم، منجر به تکرار منفی‌ها و شکست‌ها می‌شود.

بیشتر پاسخ‌های هیجانی ما در برابر رفتار نامناسب کودکان منفعلانه است. 
ما می‌توانیم پیش از آن که منفعل باشیم، با استفاده از زمان و توان خودمان فعال برخورد کنیم تا راه‌حل‌های مثبت پیدا کنیم.

یک راه برخورد با هیجانات منفی طرح پاسخ‌های از پیش تعیین شده است. در طرح، خوب مشخص کنید به رفتار خاص کودک در موقعیت بعدی چگونه می‌توانید پاسخ دهید.

نگرش، بسیار مهم است. هنگام ایجاد تغییر در رفتارهای منفعلانه ضروری است که نگرش امیدوارکننده‌ای به اینکه تغییرات مؤثر خواهد بود، داشته باشید.

یک فاکتور مهم و قابل ملاحظه در برنامه شما برای تغییر، تأثیر قابل توجه گفتگوی شما با خودتان است. 
از برچسب زدن به کودک یا اغراق درباره رفتار نادرستش خودداری کنید.

از یک کلمه یا اصطلاح هشدار دهنده به خودتان همچون «صبر کن و بیندیش» برای به تأخیر انداختن واکنش ناگهانی خود به رفتارهای نامناسب استفاده کنید.

تکنیک تمرکز، روش ساده و سریع عکس‌العمل متفاوت در برابر رفتار کودک است. 
می‌توانید استفاده از فن تمرکز را به آنان بیاموزید. اگر کودکان 7 ساله یا بزرگتر باشند، از طریق روش‌ها و مراحل خاص نیز می‌توانید کودکان کوچک‌تر را هدایت کنید. 
تمرکز نیاز به جایگاه کاملاً ساکتی برای نشستن دارد. احساس خود را مشخص و جایی آن را در جسم خود پیدا کنید، جایی بفهمید زیر این احساس چیست؟ و این کار را تا زمانی که عمق هیجان را بیابید ادامه دهید. این هیجان به طریقی بر شما روشن می‌شود.

سرکوب یا انکار ابراز احساسات امری نامطلوب است.

پاسخ‌های هیجانی و منطقی بر رفتار، عقاید و ارزش‌های کودکان با تقویت رفتارهای معین و چشم‌پوشی و انتقاد از دیگر رفتارها اثر می‌گذارد. 
همة ما اطلاعات را در ذهن خود تحریف می‌کنیم، حذف می‌کنیم یا تعمیم می‌دهیم.

استفاده از پیام‌های تربیتی یکی از راه‌های مهم جهت بالا بردن عزت نفس است. 
تلاش‌های کوک را بیش از نقاط ضعف مورد توجه قرار دهید. 
به کودک خود مسئولیت بدهید، او را درگروه خانوادگی درگیر و فعال کنید. 
کودک خود را در حل مشکل خانوادگی دخالت دهید. 
ایده‌های جدید کودک را بپذیرید و تشویق کنید. 
با تحریف، حذف و تعمیم اطلاعات به وسیله‌ کودک خود، درگیر شده و در کنار او قرار گیرید، در انجام چنین کاری به او کمک کنید که باورهای منفی را به باورهای مثبت تغییر دهد. 
اگر به نظر کودک مدام نگران است و برای خوابیدن مشکل دارد، نشانه فقدان انگیزه و انرژی است او ممکن است در حال تجربه یک فشار روانی باشد. 
به وسیلة تغییر باورهای منفی، انجام تمرین بدنی یا فیزیکی منظم و تأمل با قاعده، فشار روانی کاهش می‌یابد.

چطور ارزش‌ها را به فرزندان خود بیاموزیم؟ 
ارزش‌ها موضوعاتی هستند که ما آنها را محترم و عزیز می‌شماریم. آنها سبب ابزار وجود و هیجان و انگیزش در ما می‌شوند. در بسیاری از مواقع ارزش‌ها زندگی ما را پیش می‌برند. فرزندان و والدین، آنها هریک زنجیره‌ای از ارزش‌ها دارند. بنابراین تحمیل کردن ارزش‌های والدین بر فرزندان اصلاً درست نیست.
بنابراین به دنبال راهی که خطر کمتری دارد می‌رویم و سعی می‌کنیم تعادلی به وجود آوریم که هم به فرزندان فرصت دهد ارزش‌های خود را حفظ کنند و هم شرایطی فراهم شود تا بعضی ارزش‌ها را آموزش دهیم. 
وقتی آموزش ارزش‌ها به کودکان شروع می‌شود، مهم نیست که چقدر به آنها آموخته می‌شود بلکه چگونگی یادگیری اهمیت دارد.

اگر ما به عنوان والدین نتوانیم ارزش‌های مهم زندگی را به فرزندان خود نشان دهیم احتمال این خطر وجود دارد که آنها بدون داشتن استقلال، بلوغ و تمرکز بزرگ شوند. 
باید اجازه دهیم فرزندان ارزش‌های خود را بیابند و در عین حال ارزش‌های خود را به آنها یاد دهیم. 
یک روش آموزش ارزش‌ها، بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده‌ای است که در آن بچه‌ها فعالانه می‌توانند مفهوم هر ارزش را یاد بگیرند.
شیوه دیگر آموزش ارزش‌ها استفاده از نماد‌های کلامی است. بچه‌ها عاشق قصه‌ها و افسانه‌ها هستند و این روش ساده‌ای است تا بتوانند جنبه‌های مثبت و منفی رفتار را بیاموزند و این حسن را هم دارد که کلام خیلی اخلاق‌گرایانه نمی‌شود. 
سیستم پاداش‌دهی در آموزش ارزش‌ها ضروری است. جایزه بر اساس سن داده می‌شود. کودک باید با رفتار خود نشان دهد که ارزش مشخص‌شده و مورد نظر را یاد گرفته و در زندگی خود بکار می‌برد. 
بعضی از ارزش‌هایی که برای بچه‌ها بسیار مفید هستند عبارتند از: صداقت، تعادل و انضباط شخصی، شجاعت، آرامش و بردباری، از خود گذشتگی، تعهد، احترام، مهربانی، اعتماد به نفس، آزادگی، استقلال، عشق و فداکاری. 
سخت نگیرید و چهار یا پنج هفته را به آموزش یک ارزش به فرزندانتان اختصاص دهید ممکن است ترجیح دهید کار را نیمه کاره رها کنید در آن صورت خواهید دید چقدر طول می‌کشد تا این ارزش‌ در آنها رشد کند و بتوانند درک خود را از یک ارزش مشخص بروز دهند.

در تنظیم یک افسانه و داستان، بهتر است از شخصیت‌هایی استفاده کنید که فرزندانتان آنها را دوست دارند، مثلاً ورزشکاران هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها یا از شخصیت‌هایی استفاده کنید که از لحاظ سن و موقعیت به فرزند شما شباهت داشته باشند. 
یکی از مهم‌ترین موارد در آموزش ارزش‌ها این است که شما نمی‌توانید بدون پایبندی به یک ارزش، آن را به فرزندان خود یاد دهید. این مطلب مسئولیت سنگینی را بر عهده شما می‌گذارد. 
مهم نیست کدام ارزش را به فرزند خود یاد می‌دهید، به یاد داشته باشید فرزند شما از سنین طفولیت به تقلید رفتار می‌پردازد. پس همیشه سعی کنید نشان دهید زندگی شما بر اساس ارزش‌هایی بنا شده که سعی در آموزش آنها دارید.

مواجهه با هیجانات کودکان
معمولاً فشار به اندازة کم می‌تواند امری مثبت باشد. بعضی اوقات ما تحت فشار، وضعیت بهتری داریم. وقتی فشار روز به روز بیشتر شود و به صورت یک الگوی دائمی درآید،‌ می‌تواند باعث ایجاد اختلال در افکار، عقاید و حتی سلامتی ما شود. کودکان فشار روانی را در زمینه‌های بسیار متفاوتی تجربه می‌کنند. اما آنچه والدین می‌خواهند بدانند این است که چطور می‌‌توانند فشار روانی کودکانشان را براساس تجارب روزانه کاهش دهند. با آگاهی از برخی موقعیت‌ها در مقام والدین و معلمان می‌توانیم از فشارهای روانی غیر قابل کنترل پیشگیری کنیم. 
برخی موقعیت‌های پدیدآورنده فشار روانی برای کودکان شامل: 
• تولد کودک جدید در خانواده 
• مورد آزار قرار گرفتن در مدرسه 
• جدایی یا طلاق والدین 
• بیماری جدی «شخصی» در خانواده یا مدرسه 
• به هر دلیل به بیمارستان رفتن 
• مشکلات یادگیری در مدرسه 
• آغاز ترم جدید در مدرسه یا ورود به مدرسه جدید
• از دست دادن بهترین دوست در مدرسه یا در همسایگی
• وجود حادثه یا فرار حیوان خانگی خانواده 
• مرگ پدر‌بزرگ یا مادربزرگ 
• نقل مکان به خانه جدید یا ورود همسایه جدید
• درگیری میان والدین یا برادران و یا خواهران 
• تغییر معلم در وسط سال جدید
• امتحان دسته بندی در مدرسه، اجرای موسیقی گروهی، برگزاری تأتر یا تیم ورزشی

مواجهه با هیجانات کودکان 
کودکان حداقل برای یک بار هم که شده شما را به تجربه هیجانات منفی عصبانیت، ناامیدی، اندوه و ترس وادار می‌کنند. 
به عنوان بزرگسال پاسخ ما، به رفتار کودکان بیشتر در رابطه با سه موضوع نگرش، تفکر و انتخاب است.

تمرکز بررفتار غلط و نامطلوب که آن را نمی‌توانیم تغییر دهیم، منجر به تکرار منفی‌ها و شکست‌ها می‌شود.

بیشتر پاسخ‌های هیجانی ما در برابر رفتار نامناسب کودکان منفعلانه است. 
ما می‌توانیم پیش از آن که منفعل باشیم، با استفاده از زمان و توان خودمان فعال برخورد کنیم تا راه‌حل‌های مثبت پیدا کنیم.

یک راه برخورد با هیجانات منفی طرح پاسخ‌های از پیش تعیین شده است. در طرح، خوب مشخص کنید به رفتار خاص کودک در موقعیت بعدی چگونه می‌توانید پاسخ دهید.

نگرش، بسیار مهم است. هنگام ایجاد تغییر در رفتارهای منفعلانه ضروری است که نگرش امیدوارکننده‌ای به اینکه تغییرات مؤثر خواهد بود، داشته باشید.

یک فاکتور مهم و قابل ملاحظه در برنامه شما برای تغییر، تأثیر قابل توجه گفتگوی شما با خودتان است. 
از برچسب زدن به کودک یا اغراق درباره رفتار نادرستش خودداری کنید.

از یک کلمه یا اصطلاح هشدار دهنده به خودتان همچون «صبر کن و بیندیش» برای به تأخیر انداختن واکنش ناگهانی خود به رفتارهای نامناسب استفاده کنید.

تکنیک تمرکز، روش ساده و سریع عکس‌العمل متفاوت در برابر رفتار کودک است. 
می‌توانید استفاده از فن تمرکز را به آنان بیاموزید. اگر کودکان 7 ساله یا بزرگتر باشند، از طریق روش‌ها و مراحل خاص نیز می‌توانید کودکان کوچک‌تر را هدایت کنید. 
تمرکز نیاز به جایگاه کاملاً ساکتی برای نشستن دارد. احساس خود را مشخص و جایی آن را در جسم خود پیدا کنید، جایی بفهمید زیر این احساس چیست؟ و این کار را تا زمانی که عمق هیجان را بیابید ادامه دهید. این هیجان به طریقی بر شما روشن می‌شود.

سرکوب یا انکار ابراز احساسات امری نامطلوب است.

پاسخ‌های هیجانی و منطقی بر رفتار، عقاید و ارزش‌های کودکان با تقویت رفتارهای معین و چشم‌پوشی و انتقاد از دیگر رفتارها اثر می‌گذارد. 
همة ما اطلاعات را در ذهن خود تحریف می‌کنیم، حذف می‌کنیم یا تعمیم می‌دهیم.

استفاده از پیام‌های تربیتی یکی از راه‌های مهم جهت بالا بردن عزت نفس است. 
تلاش‌های کوک را بیش از نقاط ضعف مورد توجه قرار دهید. 
به کودک خود مسئولیت بدهید، او را درگروه خانوادگی درگیر و فعال کنید. 
کودک خود را در حل مشکل خانوادگی دخالت دهید. 
ایده‌های جدید کودک را بپذیرید و تشویق کنید. 
با تحریف، حذف و تعمیم اطلاعات به وسیله‌ کودک خود، درگیر شده و در کنار او قرار گیرید، در انجام چنین کاری به او کمک کنید که باورهای منفی را به باورهای مثبت تغییر دهد. 
اگر به نظر کودک مدام نگران است و برای خوابیدن مشکل دارد، نشانه فقدان انگیزه و انرژی است او ممکن است در حال تجربه یک فشار روانی باشد. 
به وسیلة تغییر باورهای منفی، انجام تمرین بدنی یا فیزیکی منظم و تأمل با قاعده، فشار روانی کاهش می‌یابد.

چطور ارزش‌ها را به فرزندان خود بیاموزیم؟ 
ارزش‌ها موضوعاتی هستند که ما آنها را محترم و عزیز می‌شماریم. آنها سبب ابزار وجود و هیجان و انگیزش در ما می‌شوند. در بسیاری از مواقع ارزش‌ها زندگی ما را پیش می‌برند. فرزندان و والدین، آنها هریک زنجیره‌ای از ارزش‌ها دارند. بنابراین تحمیل کردن ارزش‌های والدین بر فرزندان اصلاً درست نیست.
بنابراین به دنبال راهی که خطر کمتری دارد می‌رویم و سعی می‌کنیم تعادلی به وجود آوریم که هم به فرزندان فرصت دهد ارزش‌های خود را حفظ کنند و هم شرایطی فراهم شود تا بعضی ارزش‌ها را آموزش دهیم. 
وقتی آموزش ارزش‌ها به کودکان شروع می‌شود، مهم نیست که چقدر به آنها آموخته می‌شود بلکه چگونگی یادگیری اهمیت دارد.

اگر ما به عنوان والدین نتوانیم ارزش‌های مهم زندگی را به فرزندان خود نشان دهیم احتمال این خطر وجود دارد که آنها بدون داشتن استقلال، بلوغ و تمرکز بزرگ شوند. 
باید اجازه دهیم فرزندان ارزش‌های خود را بیابند و در عین حال ارزش‌های خود را به آنها یاد دهیم. 
یک روش آموزش ارزش‌ها، بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده‌ای است که در آن بچه‌ها فعالانه می‌توانند مفهوم هر ارزش را یاد بگیرند.
شیوه دیگر آموزش ارزش‌ها استفاده از نماد‌های کلامی است. بچه‌ها عاشق قصه‌ها و افسانه‌ها هستند و این روش ساده‌ای است تا بتوانند جنبه‌های مثبت و منفی رفتار را بیاموزند و این حسن را هم دارد که کلام خیلی اخلاق‌گرایانه نمی‌شود. 
سیستم پاداش‌دهی در آموزش ارزش‌ها ضروری است. جایزه بر اساس سن داده می‌شود. کودک باید با رفتار خود نشان دهد که ارزش مشخص‌شده و مورد نظر را یاد گرفته و در زندگی خود بکار می‌برد. 
بعضی از ارزش‌هایی که برای بچه‌ها بسیار مفید هستند عبارتند از: صداقت، تعادل و انضباط شخصی، شجاعت، آرامش و بردباری، از خود گذشتگی، تعهد، احترام، مهربانی، اعتماد به نفس، آزادگی، استقلال، عشق و فداکاری. 
سخت نگیرید و چهار یا پنج هفته را به آموزش یک ارزش به فرزندانتان اختصاص دهید ممکن است ترجیح دهید کار را نیمه کاره رها کنید در آن صورت خواهید دید چقدر طول می‌کشد تا این ارزش‌ در آنها رشد کند و بتوانند درک خود را از یک ارزش مشخص بروز دهند.

در تنظیم یک افسانه و داستان، بهتر است از شخصیت‌هایی استفاده کنید که فرزندانتان آنها را دوست دارند، مثلاً ورزشکاران هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها یا از شخصیت‌هایی استفاده کنید که از لحاظ سن و موقعیت به فرزند شما شباهت داشته باشند. 
یکی از مهم‌ترین موارد در آموزش ارزش‌ها این است که شما نمی‌توانید بدون پایبندی به یک ارزش، آن را به فرزندان خود یاد دهید. این مطلب مسئولیت سنگینی را بر عهده شما می‌گذارد. 
مهم نیست کدام ارزش را به فرزند خود یاد می‌دهید، به یاد داشته باشید فرزند شما از سنین طفولیت به تقلید رفتار می‌پردازد. پس همیشه سعی کنید نشان دهید زندگی شما بر اساس ارزش‌هایی بنا شده که سعی در آموزش آنها دارید.
http://www.ketabekoodak.com/

مشکل حساسیت شنیداری در کودکان


یکی از مشکلات کودکان در دوره دبستان که در دیکته نویسی خودش را نشان می دهد، ضعف حساسیت شنیداری کودکان است. کودکی که ضعف حساسیت شنیداری دارد معمولا" دردیکته نویسی این نوع اشتباهات را تکرار می کند :


مسواک را می نویسد:  مسباک

آمدند را می نویسد:    آمدن

زنبور را می نویسد:     زمبور

صبح را می نویسد:     صب

بشقاب را می نویسد:  بشگاب

ژاله را می نویسد:      جاله

با کمی دقت متوجه می شویم که کودک صداهای نزدیک یا شبیه به هم را نمی تواند به درستی تشخیص دهد. نکته اینجاست که اگر کودکی  با این مشکل روبرو باشد، اولا" در سالهای مدرسه و تحصیل مخصوصا" در دیکته نویسی بروز می کند، ثانیا" برای رفع این مشکل مدتی زمان می برد تا کودکان با تمرینهای مناسب بتوانند حساسیت شنیداری خود را به قدر مطلوب تقویت کند.


دورۀ کودکی یعنی 6 سال نخست زندگی کودکان، دوره ای است طلایی برای رشد توانمندی و مهارت های کودک. در بیشتر خانواده ها این دوران زمانی است که والدین مجذوب شیرینکاری های کودکشان می شوند و مشتاقانه روند رشد و کسب توانایی او را پیگیری می کنند. این کار شبیه این است که دانه ای را که سر از خاک بیرون آورده ، به نظاره بنشینیم و رشدش را دنبال کنیم تا مرحله به مرحله بزرگ و بزرگ تر شود، برگ و شکوفه دهد و به بار بنشیند. اما از آنجا که اصول صحیح پرورش و رشد گیاه را ندانسته و کار خاصی انجام نداده ایم، اینکه میوه اش آنگونه که ما فکر می کرده ایم شیرین و دلچسب باشد بسیار احتمال کمی دارد. اما اگر با روشهای های علمی و صحیح در حین رشد گیاه، مراقبت ها و تمهیدات مربوط به آن را انجام دهیم یقینا" نتیجه ای مطلوب عایدمان می شود. به همین علت است که بیشتر والدین در ذهنشان آرزوهای بزرگی را برای کودکان خود در سر دارند و تلاش می کنند تا اگر خودشان به جایی نرسیده اند و در مسائل علمی، هنری، ورزشی و .... موفقیتی نداشته اند حداقل فرزندشان فرد موفقی باشد . اما چرا چنین نمی شود و یا فقط تعداد معدودی موفق می شوند.


یکی از جوابها به این مساله این است که والدین باید با اصول صحیح علمی و بطور فعالانه  کودک را یاری دهند تا بتواند مسیر رشد و حرکت به سوی موفقیت را بدرستی ادامه دهد. مثلا" آیا نمی توانیم در هنگام بازی با بچه ها فعالیت هایی را انجام دهیم که باعث رشد فکری، ذهنی و کسب مهارتها و توانایی های بیشتر در آنان گردد؟ با انجام بازی های هدفدار نه تنها ارتباط بهتری با کودکان  برقرار می کنیم بلکه به آنها کمک می کنیم تا استعداد و توانایی های خود را شکوفا سازند و ضعف و مشکلات احتمالی خود را تقویت کنند. برای مثال کودکی که به شدت به والدین خود وابسته است و به دلیل اشتباه والدین در تربیت کودک ، دلبستگی و وابستگی شدید به  آنها دارد، در همان روزهای اول ورود به مدرسه بیقراری نشان می دهد و از مدرسه رفتن امتناع می کند و مشکلات متعددی را برای خود و خانواده اش فراهم می آورد تا جایی که اگر با زور او را به مدرسه ببرند، نشانه هایی از بیماری های جسمی از خود بروز می دهد تا بلکه کنار والدینش بماند. اما والدین آگاه، با انجام بازی و برخی تمرین ها این مشکل را  از قبل شناسایی کرده و آنرا رفع می کنند. یعنی در حالی که به سرگرمی کودک می پردازند بطور غیر مستقیم آموزش های مورد نیاز و ضروری را به کودک یاد می دهند و کودک را در برخی ضعف هایش توانمند می سازند.


در اینجا تعدادی بازی ساده که می تواند منجر به تقویت حساسیت شنیداری کودکان گردد، ارائه می کنیم. این بازی ها در عین سادگی می تواند همیشه به صورت های مختلف انجام شود. کودکانی که ضعف حساسیت شنیداری دارند با این بازی ها توانمندی لازم را بدست می آورند.   


تمرین 1 : تشخیص و تفکیک صداها

برای انجام این تمرین به برخی از وسایل مثل قیچی ، لیوان، قاشق، سکه، بشقاب، قابلمه و ... نیاز داریم. وقتی قیچی را باز و بسته می کنیم صدای خاصی می دهد. یا وقتی سکه ای را روی میز یا موزائیک می اندازیم صدای خاصی دارد. وقتی با قاشق به لیوان، بشقاب یا قابلمه ضربه می زنیم هر کدام صدای خاصی دارند. این وسایل را جلوی کودک قرار دهید و چشمانش را با پارچه ای نرم ببندید و بگویید در این بازی باید سعی کنی صدای هر چیزی را که می شنوی تشخیص دهی. قبل از آن خودتان می توانید یکبار این بازی را انجام دهید تا او یاد بگیرد. این تمرین را با هر وسیلۀ دیگری که صدای قابل شناسایی دارد انجام دهید. تمام این تمرین ها باید در قالب بازی بوده و بصورتی باشد که کودک خسته نشود.

 

تمرین 2 : تشخیص صدای جانوران

هر حیوانی صدایی دارد. شکل 10 تا 15 حیوان را از کتاب ها و مجلات جدا کنید و سپس از کودک بخواهید تشخیص بدهد صدایی که شما تولید می کنید مربوط به کدام حیوان است. صدای اصلی حیوانات را می توانید از اینترنت یا برخی سی دی های آموزشی بدست آورید. برای انجام تمرینات حساسیت شنیداری بهتر است برخی تمرین ها را با صدای معمولی و بعضی را با صدای آهسته انجام دهید. هر قدر توانایی کودک در تشخیص صدا های آهسته تر بیشتر باشد بهتر است.

 

تمرین 3: تشخیص صداهای نزدیک به هم

چهار لیوان کاملا" شبیه هم را  روی زمین قرار دهید سپس داخل لیوان اولی را 4/1 آب پر کنید. لیوان دوم را 4/2 آب پر کنید. لیوان سوم را 4/3 آب پر کنید. لیوان چهارم را پر از آب کنید. با یک قاشق چایخوری به لیوان ها ضربه های آرام بزنید. صدای هر کدام با دیگری متفاوت است. در حالی که کودک به لیوان ها نگاه می کند به آرامی به لیوان ها ضربه بزنید تا تفاوت صداها را به خوبی تشخیص دهد. حالا از او بخواهید که روی چشمهایش را بگیرد و به یک صدا گوش بدهد و تشخیص بدهد که شما به کدام لیوان ضربه زده اید. اگر متوجه شدید که این بازی برای کودک کمی دشوار است، ابتدا با دو لیوان شروع کنید و پس از چند بار موفقیت در تشخیص درست، تعداد لیوان ها را 3 تا یا بیشتر کنید.

 

تمرین 4 : تشخیص صدای آدم ها

در میهمانی هایی که بیش از 5 نفر هستند می توانید برای سرگرم کردن بچه ها و تقویت حساسیت شنیداری این بازی جذاب را انجام دهید. از کودک بخواهید چشمانش را بگیرد و یکی از افراد کلمه ای می گوید( یا اسم کودک را صدا می زند) و کودک باید تشخیص بدهد که آن فرد چه کسی بوده. مثلا" عمویش اسم یک حیوان را می گوید یا صدایی در می آورد.  بعد از اینکه یکبار همه افراد این کار را انجام دادند، باید دو نفر پشت سر هم اسم حیوان یا صدای آن را در آورند و کودک تشخیص بدهد نفر اول چه کسی بود و نفر بعدی چه کسی بود.

در مراحل تکمیلی این بازی هر کس از افراد ( مثلا" 5 نفر از 6 نفر افراد حاضر) صدایی در می آورند و کودک تشخیص می دهد چه کسی ساکت بوده و صدایی در نیاورده است.

 

تمرین 5 : تشخیص صدای حروف در کلمات

برای انجام این تمرین لازم است لیستی از کلمات قابل فهم و ساده داشته باشید که باید قبلا" آنها را تهیه کنید.این لیست شامل تعدادی کلمه می باشد که بر اساس حروف الفبا مرتب شده اند. برای هر حرف چند کلمه پیدا کنید که حرف ابتدای آنها همسان باشد( مثلا" سوزن، سبد، سنگ برای حرف سین) چند کلمه هم پیدا کنید که حرف های آخر آنها یکسان باشد( مثلا" کاج، تاج، هویج،گنج).  حالا سه کلمه بگویید که اول دوتای آنها صدای مشابه داشته باشد و کودک باید کلمه ای را که صدای اولش با بقیه فرق دارد را پیدا کند. در تمرین بعدی سه کلمه بگویید که حرف آخر دوتای آنها صدای مشابه داشته باشد و کودک باید کلمه ای را تشخیص دهد که صدای آخر آن متفاوت است. می توانید چند کلمه بگویید و از کودک بپرسید در کدام کلمه مثلا"  صدای س شنیده است. یا کدام کلمه صدای ل ندارد و...

این بازی  را به هر نحو دیگری که می توانید با کودکان انجام دهید. تمرینهایی از این نوع تاثیر به سزایی در تشخیص صداها و تقویت حساسیت شنیداری کودکان دارد و عامل موثری در تشخیص درست کلمات برای املانویسی آنها در سالهای دبستان می باشد.  تمرین های تکمیلی و جامع این تمرین در کتاب "بازی های شنیداری" از سری مجموعه سلام پیش دبستانی ها بطور کامل آورده شده است.

 

تمرین 6:  تشخیص صدا های محیطی

زمانی که در خانه هستیم اگر چشمهایمان را ببندیم و کمی دقت کنیم شاید صداهای متفاوتی را بشنویم. مثلا" تیک تاک ساعت، صدای موتور یخچال، صدای چک چک آب، صدای فن یا کولر و خیلی صدا های داخل و خارج از خانه . از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد و نام 4 صدایی را که می شنود به ترتیب بگوید. حالا پنجره را باز کنید و از او بخواهید صدا هایی را که از محیط کوچه و خیابان می شنود بگوید.

در پارک یا جاهای مختلف این بازی می تواند مدتی کودکان را سرگرم کند و هم می تواند دقت وحساسیت شنیداری آنها را افزایش دهد.

 

تمرین 7: تشخیص صداهای آرام

برای این کار نیاز به استفاده از تلفن یا آیفن منزل دارید. از کودک بخواهید گوشی را روی گوش راستش بگذارد و شما از پشت تلفن یا آیفن به آرامی نام 3 حیوان یا رنگ یا وسیله ای دیگر را بگویید. کودک باید تشخیص بدهد شما اسم چه چیزهایی را گفته اید. این کار را با گوش چپ و راست بطور یکسان انجام دهید. می توانید اسم 10 حیوان را به فاصله چند ثانیه از هم روی نوار ضبط کنید و سپس در محیطی آرام از کودک بخواهید به صدای بسیار آرام ضبط از فاصله 2 یا 3 متری گوش دهد و تشخیص بدهد نام چه حیوانی برده شد. صدای ضبط را می توانید هر دفعه کمتر کنید تا دقت کودک در تشخیص آنها افزایش یابد.

 

 

تمرین 8 : داستانهای درگوشی

شبها وقتی می خواهید برای کودکتان قصه ای بگویید تا بخوابد بهتر است برایش داستانهای درگوشی بگویید. در کنار کودک دراز بکشید و به آرامی در کنار گوش او داستانی بگویید. خیلی آرام مثل اینکه هیچکس به غیر از کودک نباید آنرا بشنود. در حین روایت داستان صدای خود را آرام و آرام تر کنید مثل اینکه فتیله چراغی را تا حد ممکن پایین می کشید و کم کم به حالت طبیعی بر می گردانید. داستان را در هر دو گوش کودک بگویید و از گفتن کامل داستان در یک گوش پرهیز کنید چون باعث می شود فقط حساسیت و دقت آن گوش افزایش یابد.

http://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

 

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چیست؟
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

بازی هایی برای یک سالگی نوزادان


مغز نوزادان برخلاف سایر قسمت‌های بدن آن‌ها که در هنگام تولد کامل است در زمان تولد هنوز به رشد کامل نرسیده است و این رشد در سال‌های اولیه پس از تولد ادامه می‌یابد . مغز نوزادان نیازمند تجربه‌های فراوان نیست تا بتواند ارتباط بین سلول‌های مرزی خود را افزایش دهد و به تدریج رشد کند. هر قدر تجارب اولیه کودک بیشتر باشد کانال‌های ارتباطی بین سلول‌های مغزی بود افزایش می‌یابد . توانمندی، خلاقیت، هوش و سایر عملکردهای ذهنی هر فردی وابسته به تجربه های نخستین سالهای دوران کودکی اوست.

ارتباطات و فعالیت‌های بین والد و نوزاد برای رشد مغز بسیار مهم و اساسی است. پیوندهای ارتباطی بین سلول‌های مغز به وسیله آن چه که کودکان می‌بینند، می‌شنوند، لمس می‌کنند، بوکنند و می‌چشند در طول سال های اول زندگی تقویت می‌شود. محیطی که کودکان در آن پرورش پیدا می‌کنند اگرمحرک‌های محیطی مناسب را دارا باشد باعث تکامل بیشتر مغز کودکان می‌شود. محیط‌هایی که از نظر محرک‌های حسی ضعیف هستند یعنی از حداقل وسایل سمعی، بصری و لمسی برخوردارند باعث می‌شود تأثیر چشمگیری در عدم رشد مغزی کودکان دارند. این اصل مهم را باید به‌خاطر داشته باشیم که تجربه‌های حسی زیاد در سال‌های اولیه کودکی باعث رشد و پرورش مغز می‌شود. تحقیقات علمی نشان می‌دهد موش‌هایی که در قفسه‌های پر از اسباب بازی بزرگ می‌شوند، نسبت به آن دسته از موش‌هایی که در قفس‌های خالی بزرگ می‌شوند دارای مغز تکامل یافته طریق هستند. 

بازی‌های حسی به کودکان کمک می‌کند تا پیوندهای بیشتری بین سلول‌های مغزی آن‌ها ایجاد شود. به‌کارگیری هر یک از حواس پنج‌گانه باعث می‌شود تا بخش مربوط به آن حس در مغز از تکامل بیشتری برخوردار شود بنابراین لازم است تا کلیه حواس کودک به وسیله بازی‌های گوناگون تقویت و پرورش داده شود. بازی‌هایی که در این کتاب به آن‌ها اشاره می‌کنیم به طور متعادل حواس بساوایی، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی کودکان را تحریک می‌کند. این بازی‌ها، متناسب با سن کودک تهیه شده است .   



بازی های یک­سالگی


بازی شماره 1


نام بازی :  صورت من

مناسب سن : 2 تا 6 ماهگی

وسایل مورد نیاز : ندارد

هدف : ایجاد تجربۀ توجه انتخابی در کودک، تقویت حس بینایی و شنوایی، تقویت ماهیچه های حرکتی چشم  

 توضیحات علمی:


کودکان در ماه‌های اولیه تولد از میدان بینایی محدودی برخوردارند . به دلیل همین محدودیت میدان دید، کودک در هنگام تغذیه از مادرت، بیشتر متوجه چهرة مادر می‌باشد . در ماه‌های نخستین او نمی‌تواند جزئیات صورت را ببیند اما به شکل کلی صورت توجه می‌کند . بنابراین در این ماه خواه نگاه‌کردن به صورت انسان‌ها برای نوزادان  بسیار جالب توجه می‌باشد و نوزادان به طور غریزی علاقه‌مند هستند تا به چهره انسان‌ها نگاه کنند. نگاه کردن به چهره بزرگ‌سالان را می‌توان جزو اولین تجربه‌های توجه انتخابی برای نوزادان تازه متولد شده دانست. نوزادان در این سن نمی‌تواند تفاوت بین زمین و دستی راه تشخیص دهند. آنها درکی مبهم و کلی از چهرۀ مادرشان دارند. در هنگام شیر خوردن سر کودک ثابت می‌باشد اما سر مادر هرازچندگاهی تکان می‌خورد و به اطراف می‌چرخد از اینجا این عمل باعث می‌شود تا کودک به چهره مادر توجه کند . تحقیقات نشان می‌دهد که نوزادان هنگام که به صورت مادرشان نگاه می‌کنند تمرکز بیشتری دارند بنابراین وقتی شما سرتان را نزدیک نوزاد می‌برید و کمی به اطراف تکان می‌دهید باعث جلب توجه نوزاد می‌شود .


روش اجرا:


مرحله 1 : در حالی که کودک به پشت روی زمین خوابیده است ، صورت خود را مقابل صورت نوزاد قرار دهید. فاصله صورت شما تا صورت نوزاد باید بین 25 تا 35 سانتی متر باشد. یعنی فاصله‌ای که نوزاد در هنگام شیر خوردن با صورت مادر دارد. طبق مطالب پیشین هنگامی که شما در این فاصله سر تان را تکان می‌دهید(سر را کمی بالا و پایین حرکت می دهید) توجه نوزاد را به خود جلب می‌کنید. هنگامی که متوجه شدید کودک چشم‌هایش را گشوده و به شما توجه می‌کند به وسیله کلام یا صداهای مختلف او را تشویق کنید. برای این کار می‌توانید نام او را صدا بزنید یا با او حرف بزنید. مثلاً بگویید ، سلام قشنگم، سلام گلم، خوبی عزیزم، داری به کی نگاه می کنی؟ مامان رو می بینی؟ و ... به خاطر داشته باشید که کلام شما هم باعث جلب توجه بیشتر کودک می‌شود. شما می‌توانید از اصوات مختلف یا صدای حیوانات وغیره نیز استفاده کنید اما به یاد داشته باشید که همیشه این کار را انجام ندهید. مطالبی را که می‌گویید به طور کامل و درست ادا کنید تا گوش کودک شما در این تمرین ها با اصوات و زبان گفتاری آشنا شود.


مرحله 2 : در این مرحله مانند مرحله دوم عمل می‌کنید اما به آرامی صورت خود را به سمت چپ و به سمت راست حرکت می‌دهید و در حالی که حرکت می‌کنید نوزاد را به آرامی صدا می‌زنید یا بروز صحبت می‌کنید. در اینجا سعی کنید حرکت سر شما به آرامی صورت بگیرد تا کودک بتواند با چرخش سر زیاد با چشم‌هایش حرکت شما را دنبال کند . در ابتدا این حرکت را به صورت افقی و از راست به چپ یا از چپ به راست انجام دهید. در مراحل بعد می‌توانید این حرکت را به صورت عمودی از پایین به بالا در محدوده ای که کودک بتواند به راحتی شما را ببیند انجام رسید مثلاً سر خود را وجود 20 تا 30 سانتی‌متر جابه‌جا کنید. تشویق‌های کلامی را در هنگام جابجایی سرخود فراموش نکنید و با کودک صحبت کنید. این بازی را می‌توانید حدود یک تا دو دقیقه انجام دهید، اما حد نهایی آن زمانی است که کودک از این کار خسته شده و توجه خود را از دست بدهد. زمانی که احساس کردید کودک بی‌حوصله شده است، پیچ و تاب می‌خورد و در جای خودش می‌لولد، بازی را متوقف کنید. معمولاً کودکان پس از کمی استراحت مجدداً با علاقه به این کار می‌پردازند.


 


بازی شماره 2


نام بازی :  زبان مامان، زبان بابا

مناسب سن : 3 تا 6 ماهگی

وسایل مورد نیاز : ندارد

هدف : کنترل برعملکرد های ارادی،  قدرت کنترل زبان 

توضیحات علمی:


در ماههای نخستین تولد، کودک هنوز درک واضحی از خود ندارد. فعالیت های بدنی مابین عملکرد ارادی و غیر ارادی می باشد. همچنین کودک نمی داند که برخی از صداها و حرکات دست و پاهایش توسط خودش انجام می شود. به‌تدریج کودک متوجه نوعی خودآگاهی می گردد و در می یابد که این خود اوست که برخی از فعالیت‌ها را انجام می‌دهد و برخی از صداها را تولید می‌کند. نوزادان به‌تدریج یاد می‌گیرند که حرکات آگاهانه و ارادی انجام دهند. مثلاً آن‌ها در ابتدا هر دودست و هر دو پای خود را با همدیگر تکان می‌دهند، سپس به مرور زمان توانایی حرکت ‌یک بخش از بدن خود را بدون حرکتِ قرینۀ بخش دیگر انجام می دهند. به تدریج حرکات ارادی آن‌ها بر تک‌تک ماهیچه‌های بدن افزایش می‌یابد. این تسلط باعث می شود که کودک در سن دو سالگی به این درک برسد که می تواند تا رسیدن به دستشویی خودش را کنترل کند. شروع یادگیری کنترل بر عضلات و اندام را می توان از همین زمان کودکی آموزش داد.


روش اجرا:


هر چیزی که حرکت داشته باشد، تغییری در آن ایجاد شود، ظاهر یا پنهان شود و … باعث جلب توجه نوزاد می‌گردد. صورت خود را در فاصله 20 تا 30 سانتی‌متری صورت نوزاد قرار دهید. به وسیله خندیدند، صدا درآوردن، صحبت کردن با کودک یا نام بردن اسم او توجه کودک را به خود جلب نمایید. وقتی متوجه شدید که کودک به صورت شما نگاه می‌کند زبان خود را بیرون بیاورید و آن را تکان بدهید . می‌توانید زبانتان را بیرون بیاورید و بعد از مدتی آن را پنهان کنید. یا می‌توانید آن را به سمت چپ و راست تکان بدهید. سعی کنید در هنگام اجرای این بازی‌ها با نوزاد صحبت کنید و کاری را که انجام می‌دهید برای نوزاد توضیح دهید. مثلاً بگویید این چیه؟ زبان مامان (بابا). باهاش چکار می کنیم؟ حرف می زنیم. من زبانم را چکار کردم؟ بیرون آوردم. حالا چکار کردم ؟ بردم توی دهانم. زبان تو کو؟ ببینم زبان تو را؟ و ... بعضی وقت‌ها برای جلب توجه بیشتر نوزاد صداهای مختلفی را با دهان خود ایجاد کنید. هر صدای جدید یا حرکت جدید می‌تواند طول توجه کودک را افزایش دهد. معمولاً پس از مدتی که این عمل را انجام می‌دهید نوزادانی یاد می‌گیرند تا زبان خودشان را بیرون بیاورند یا نه که زبانشان را به شما نشان دهند. اگر در مرحله بودید که کودک زبان خودش را بیرون می‌آورد و، می‌توانید با انگشتان خود به زبان او دست بزنید و تا کودک تجربه حسی جدیدی داشته باشد . ارتباط کلامی و مستمر با نوزاد باعث می شود تا با شنیدن واج ها، آواها و لغات جدید، نوزاد تجربیات شنیداری بیشتری داشته باشد که بعدها در زبان آموزی و درست صحبت کردن کودک استفاده می شود. در این خصوص بطور مفصل صحبت خواهیم کرد. رشد کودکان به‌تدریج باعث می‌شود تا بتوانند این بازی‌ها را به راحتی انجام دهند. زمانی که کودک به مرحله‌ای رسید که توانست به راحتی این بازی را انجام دهد و زبانش را به اراده خود از دهانش بیرون می‌آورد می‌توانید حرکات دیگری را به این بازی اضافه کنید به صورتی که زبان خود را به سمت چپ یا راست، بالا و پایین حرکت دهید یا آن را بچرخانید.   


 


بازی شماره 3


نام بازی :  شناخت دست ها و پاها

مناسب سن : 3 تا 4 ماهگی

وسایل مورد نیاز : نوارهای پارچه ای رنگی(ربان)، زنگوله یا جغجغه

هدف : شناخت دست و پا و سعی در کنترل آنها ، تقویت حساسیت بینایی و شنوایی

توضیحات علمی:


معمولاً نوزادان تا قبل از هشت هفتگی درکی از دست و پای خود ندارند هیجان‌ها را تکان می‌دهند و یا به آن‌ها توجه می‌کنند. از اوقات نوزادان دست‌های خود را جلوی صورتشان می‌آورند ،آن‌ها را داخل دهانشان می‌کنند یا به وسیله آن‌ها چشم‌هایشان را مالش می‌دهند اما هنوز نمی‌دانند که این‌ها دستان خودشان است. نوزادان به طور طبیعی در حدود دو تا سه ماهگی دستان خود را کشف می‌کنند. وقتی متوجه می‌شوند که چیزهایی که جلوی آن‌ها تکان می‌خورد دستان خودشان می‌باشد بسیار آن‌ها علاقه نشان می‌دهند. آن‌ها را به این‌سو و آن‌سو حرکت می‌دهند و باز و بسته می‌کنند.


روش اجرا:


مرحلۀ1: تعدادی ربان رنگی به‌طول 15 تا 20 سانتی‌متری تهیه کنید. این ربان ها را دور مچ دست یا دور مچ پای کودک  به‌صورتی گره بزنید که مچ دست یا پای او را آزار ندهد. سعی کنید برای هر یک از دست‌ها و پاها از ربان های رنگی متفاوت استفاده کنید. در این صورت هر بار که کودک دستش را بلند می‌کند و آن را به سمت صورتش می‌برد توجه‌اش به آن جلب می‌شود . می‌توانید ترکیبی از رنگ‌های مختلف را روی یک دستش به کار ببرید. هر روز ترکیب رنگی متفاوتی از ربان‌ها را روی دست او ببندید. مثلاً یک بار از رنگ آبی، قرمز، سبز استفاده کنید و بار دیگر از رنگ سفید، زرد، بنفش استفاده نمایید. این هم‌نشینی رنگ‌ها باعث می‌شود تا نوزاد هر بار با ترکیب خاصی مواجه شود و نظرش به آنها بیشتر جلب شود. معمولاً انعطاف‌پذیری پای نوزاد در یک سال پس از تولد بسیار زیاد می‌باشد و به راحتی می‌تواند پای خود را تا نزدیک صورتش بالا ‌آورد . می‌توانید از ترکیب‌های رنگی مختلف ربان‌ها روی مچ  پاهای نوزاد استفاده کنید. همچنین می‌توانید دنباله رمان‌ها را اندازه چهار تا پنج سانتی‌متر آزاد بگذارید تا هنگامی که دست و پاهایش را تکان می‌دهد آن‌ها هم تکان بخورند. 

مرحلۀ 2: در این مرحله می‌توانیم از یک زنگوله کوچک استفاده کنید. برای این کار زنگوله را با یک رمان رنگین به پای سمت چپ نوزاد ببندید . به طور معمول کودک با تکان دادن دست و پاهایش صدای زنگوله را می‌شنود و از آن لذت می‌برد. اگر این کار مدتی ادامه پیدا کند، نوزاد متوجه می‌شود که صدای زنگوله در ارتباط با حرکت دست‌ها یا پاهایش می‌باشد. به تدریج متوجه می‌شود که برای به صدا درآوردن زنگوله خود او نقش دارد. این زنگوله را یک بار به پای چپ و یک بار به پای راست رو ببندید . همچنین این زنگوله را می‌توانید به مچ دست چپ یا راست او ببندید. توجه داشته باشید که که نوزادان هر چیزی را به دهان خود نزدیک می‌کنند و آن را در دهانشان می‌گذارند. برای این کار می‌توانید از جغجغه های بزرگ استفاده کنید تا نوزاد نتواند آن را وارد دهانش کند. 


بازی شماره 4


نام بازی :  بطری شیر جادویی

مناسب سن : 5 ماهگی به بعد

وسایل مورد نیاز : بطری شیر، جورابهای رنگی ، ربان رنگی یا پارچه، برچسب های رنگی

هدف : آشنایی با رنگ‌ها، طرح‌های متفاوت و تقویت حس لامسه 

توضیحات علمی:


زمانی که نوزاد بتواند خودش بود چیزی شیران در دست بگیرد معمولاً این قوطی شیر به شیء محبوب بود تبدیل می‌شود. در صورت در حالی که از محتویات داخل آن تغذیه می‌کند چشم به آن می‌دوزد. با دست‌ها و پاهایشان را لمس می‌کند و با آن بازی می‌کند. حس لامسه کودک در این زمان گرما و سرمای آن را تشخیص می‌دهد. وقتی کودک مشغول تغذیه از شیشه شیر می‌باشد بهترین زمان است تا حس بینایی و لامسه و تقویت شود.


روش اجرا:


جوراب‌های کودکان معمولاً دارای رنگ‌آمیزی های متنوع و طرح‌های مختلفی می‌باشد. هر بار می‌توانید از یک جوراب رنگی تمیز و ساق کوتاه استفاده کنید و آن را روی شیشه شیر کودک بکشید . وقتی کودک شیشه شیر را در دست می‌گیرد متوجه تغییرات رنگی و بافت جدید روی شیشه می‌شود و مدتی به آن توجه کرده و آن را لمس می‌کند. سعی کنید هر روز با استفاده از جوراب‌های متفاوت کودک راه شگفت زده کنید . معمولاً تورابورا بافت‌های متفاوت دارند به کودک به‌تدریج این بافت‌ها را حس می‌کند . کودک در خلال همین تمرین‌های کوچک فرصت تجربه‌های جدید را پیدا می‌کند و هر بار مدت زمانی را به توجه و تمرکز به این تغییرات می‌پردازد.http://www.ketabekoodak.com/


مطالب پیشنهادی:

 

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چیست؟
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

بازی و یادگیری در کودکان

 

پیش‌ازاین در خصوص اختلالات یادگیری و روش‌های شناخت و درمان آن مطالبی آوردیم و تمرین‌ها و بازی‌هایی را جهت بهبود این اختلالات مطرح کردیم. با توجه به اینکه یادگیری از طریق بازی بیشترین تأثیر و پایداری را دارا است، قصد داریم در مقالات آتی به شناخت ویژگی‌های بازی، انواع بازی در سنین مختلف کودکی و همچنین پرورش استعداد و توانایی‌های کودکان از طریق بازی بپردازیم . در این مقاله به شناخت و بررسی ویژگی‌های اساسی بازی توجه می‌کنیم.

در بین متخصصان و روان شناسانی که در خصوص بازی کودکان تحقیر می‌کنند، تعریف جامع و دقیقی از بازی وجود ندارد. در اصل نمی‌توان بازی کودکان را از سایر فعالیت‌هایی که آنان در طول روز انجام می‌دهند به راحتی تفکیک کرد. مرز و حدود دقیقی بین فعالیت‌های روزانه کودکان، مشغولیت های مختلف، انجام کارها، کاوشگری و جستجو و یادگیری وجود ندارد. 

با این حال تعریفی که برخی از روان‌شناسان در دهه 1980 ارائه کرده‌اند شامل پنج ویژگی اساسی است و هر فعالیتی که این ویژگی‌ها را داشته باشد به عنوان بازی در نظر گرفته می‌شود.

 

ویژگی های بازی از دیدگاه روان شناسان :

 

1-    بازی انگیزه درونی دارد. رضایتی که از بازی به دست می آید که یک کیفیت درونی است. کودک بازی را فقط به خاطر رضایتی که از انجام آن کسب می‌کند، انجام می دهد. بنابراین وقتی کودک فعالیتی را انجام می‌دهد که کسی او را مجبور به انجام آن نکرده و فقط به خاطر انگیزه درونی و کسب لذت صورت گرفته، به نوعی بازی کرده است .

2-    بازی باید آزادانه انتخاب شود. وقتی کودکان را وادار کنیم تا فعالیتی را انجام دهند، کتابی بخوانند، چیزی یاد بگیرند و غیره، آن‌ها به این فعالیت‌ها به چشم بازی نگاه نمی‌کنند و لذتی از آن نمی‌برند. بنابراین اگر کودکان به کاری وادار شوند و یا حتی احساس کنند که فعالیتی برای آن‌ها انتخاب شده است و مجبور به انجام آن هستند، آن را نوعی بازی نمی‌دانند. بنابراین وقتی می‌خواهیم با کودکان بازی کنیم بهتر است، حق انتخاب بازی را به خودشان واگذار کنیم در این صورت چند بازی را به آن‌ها پیشنهاد می‌کنیم تا خودشان یکی را انتخاب کنند، یا اینکه از کودک می‌خواهیم هر بازی را که خودش علاقه‌مند است و دوست دارد انتخاب کند.

3-    کودک باید از بازی لذت ببرد و برایش خوشایند باشد. وقتی کودکان را وادار می‌کنیم تا چیزی را یاد بگیرند، فرایند یادگیری برایشان عملی است که از آن لذت نمی‌برند، در حالی که اگر همین یادگیری به صورت بازی صورت گیرد و کودک از آن لذت ببرد و خوشایندش باشد، آن را به دیدۀ بازی می‌نگرد و نه تنها رابطه بهتری با آن برقرار می‌کند بلکه به طور خودجوش فرایند یادگیری را دنبال می‌کند و به آن علاقه نشان می‌دهد.

4-    ویژگی دیگر بازی در هم ریختن واقعیت‌ها یا واقعیت گریزی است. یعنی کودک واقعیات موجود را تغییر می‌دهد تا بتواند آن‌ها را مطابق میل خود بسازد . مثلاً در بازی‌های نمادین در دوره پیش از دبستان، کودک از یک قوطی پلاستیکی به عنوان تلفن همراه استفاده می‌کند و آن را نزدیک گوشش قرار داده و در صحنه سازی‌های خیالی با کسی صحبت می‌کند. روی یک بالش کوچک می‌نشیند و خیال می‌کند که با این اسب پرنده می‌تواند به هر جایی پرواز کند. این نوع رؤیاپردازی و گریز از واقعیت دنیای کودکان را به قدری جذاب می‌کند که بدون محدودیت از هر چیزی به عنوان نمادی استفاده می‌کنند تا لذت رسیدن به آنچه را  فکر می‌کنند به دست آورند.

5-    آخرین نکته اینکه کودک هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی باید با بازی در گیر باشد. در انجام اعمال ورزشی مانند شنا، فوتبال، دوچرخه سواری یا آموزش زبان انگلیسی، ریاضی، تمرین‌های نوشتاری و غیره باید ابتدا علاقه کودک به آن جلب شود و با آن‌ها رابطه برقرار نماید و از انجام آن‌ها لذت ببرد. بیشتر کودکانی که از رفتن به کلاس‌های آموزشی و یادگیری خودداری می‌کنند به همین علت است که با شیوۀ درست به آن موضوع علاقه‌مند نشده اند و آن را دستوری، از طرف مراجع قدرت بالاتر از خود (معلمین، مربیان و والدین) می‌پندارند و چون به صورت منفعل و بی‌تفاوت با آن برخورد می‌کنند هیچ لذتی از آن نمی‌برند و با اکراه و دل‌زدگی این فعالیت‌ها را دنبال می‌کنند. براساس این ویژگی‌ها، کودکان باید بتوانند بازی‌های خود را انتخاب کنند و هنگامی احساس موفقیت بیشتری می‌کنند که کاری را که خودشان تعیین کرده‌اند، انجام دهند.

والدین و مربیان نباید در روند آموزش و یادگیری، کنترل و هدایت دائم  و بیش از حد نشان دهند. یکی از خطاهای بنیادین که ضد آموزش محسوب می‌گردد این است که معلمان و مربیان از درس‌های خشک، قالبی و دارای ساختار مشخص و یکسان استفاده می‌کنند که هیچ جذابیتی برای کودکان ندارد، همچنین معلم یا مربی نقش هدایت کننده فعالیت‌ها و عملکردهای کودک را به عهده دارد.

والدین و مربیانی که برای کودکان تصمیم می‌گیرند که چه کاری را چه موقعی  و چطوری انجام دهند، و انتظار دارند کودک برای زمانی طولانی و به صورت غیرفعال و بدون پویایی به درس گوش دهد یا تکلیف‌های قلم - کاغذی انجام دهد، نه تنها رغبت و علاقه کودک را به موضوع آموزش و یادگیری جلب نمی‌کنند بلکه به مرور باعث دل‌زدگی و خستگی کودک می‌شوند . تحقیقات روان‌شناسان نشان می‌دهد (کینگ، 1979) اگر معلم، مربی یا والدین فعالیتی را برای دانش‌آموزان تعیین کنند، آن‌ها به آن فعالیت به صورت یک کار می‌نگرند درصورتی‌که اگر خودشان حق انتخاب داشته باشند آنگاه همان فعالیت را نوعی بازی می‌ دانند و با آن رابطه برقرار کرده و از انجام آن لذت می‌برند .

با توجه به ویژگی‌های بازی که در بالا عنوان گردید باید دقت کرد که هر نوع یادگیری و فعالیتی اگر در چهارچوب بازی قرار گیرد و علاقه‌مندی و توجه کودک را جلب کند بیشترین تأثیر را بر کودک خواهد گذاشت پس به خاطر داشته باشید اولین گام، ایجاد انگیزه و رغبت در کودکان است. اگر می‌خواهیم چیزی به کودکان یاد بدهیم اجازه دهیم که در بین چند فعالیت خودشان یکی را انتخاب نمایند . در حین آموزش و فعالیت‌ها فقط نقش هدایتگر و مربی نداشته باشیم بلکه آن‌ها را همراهی کرده و هم بازی آن‌ها شویم  و تمام سعی‌مان این باشد که کودکان بتوانند از بازی‌هایشان لذت ببرند . در این صورت است که هر نوع فعالیت و آموزشی برای کودکان جذاب و لذت بخش خواهد بود و خودشان به صورت خودجوش آن را دنبال می‌کنند .

 

داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

پنج مهارت مثبت پدر و مادرى


1. براى ایجاد همکارى دستور ندهید.

2. براى به حداقل رساندن مقاومت و بهبود روابط گوش کنید و پرورش دهید ولى تنبیه نکنید.

3. براى افزایش رغبت پاداش دهید، تنبیه نکنید.

4. براى اثبات رهبرى خود دستور دهید، تقاضا نکنید.

5. براى نظارت مجدد از قرنطینه تربیتى استفاده کنید، تنبیه نکنید.


درخواست کنید تحکم نکنید:

زندگى بچه پر از دستور است. براى نمونه: «این را از اینجا بردار، آن را اینجا بگذار، این طورى حرف نزن، دندان‏هایت را مسواک کن، بیا شام بخور،...» وقتى پدر و مادر کلافه مى‏شوند و مرتب غرولند مى‏کنند، بچه هم به حرف آنان گوش نمى‏دهد. امر و نهى مکرر باعث تضعیف رابطه مى‏شود. در روش مثبت پدرى و مادرى، شق دیگر دستور دادن و مطالبه کردن و غر زدن، خواهش کردن است. تغییر ساده‏اى است ولى باید زیاد تمرین شود. براى نمونه: «لطفا دندانت را مسواک کن، لطفا برادرت را نزن».


از واژه لطفا استفاده کنید:

وقتى مى‏خواهید عبارتى را بر زبان بیاورید، حتما از واژه «لطفا» یا «خواهش مى‏کنم» استفاده کنید که اثرى جادویى دارد. درخواست شما باید رک و صریح باشد و لازم است طورى تقاضاى خود را مطرح کنید که حس همکارى را در بچه ایجاد کند. بیشتر مواقع پدران و مادران از واژه «مى‏توانى» استفاده مى‏کنند که کمى هم قصور در آن به کار رفته است. آنان ناخودآگاه این کار را مى‏کنند چون پدر و مادر خودشان هم همین طور رفتار مى‏کردند. گرچه به نظر مى‏رسد جمله «مى‏توانى وسایلت را جمع کنى؟» با «لطفا وسایلت را جمع کن» تفاوت چندانى ندارند، در ایجاد میل به همکارى در بچه بسیار تفاوت دارد.

صراحت داشتن بدون ایجاد احساس تقصیر و شرمندگى و ترس به مراتب مؤثرتر است. براى اینکه بهتر متوجه شوید، فرض کنید که مى‏توانید فعالیت‏هاى مغزى بچه را برنامه‏ریزى کنید. وقتى جمله خود را با «مى‏توانى» آغاز مى‏کنید، احتمالاً نیمکره چپ مغز فعال مى‏شود و حیران است که منظور واقعى شما چیست و اگر با «مى‏شود لطفا» آغاز کنید نیمکره راست مغز شروع به کار مى‏کند و مرکز انگیزه فعال مى‏شود. کلمه «مى‏توانى» بچه را سردرگم مى‏کند و کم‏کم میل به همکارى را در او از بین مى‏برد. شما پدر و مادر هستید. اگر بدانید فرزندتان نمى‏تواند کارى را انجام دهد، از او نمى‏پرسید. وقتى مى‏گویید «مى‏توانى تلویزیون را خاموش کنى؟» در واقع منظورتان این نیست که آیا او توانایى دارد تلویزیون را خاموش کند یا نه، بلکه از او مى‏خواهید تلویزیون را خاموش کند. در حقیقت شما به زبان بى‏زبانى به بچه مى‏گویید که دلیل خوبى براى خاموش نکردن تلویزیون ندارد.


سوال بى‏جواب نکنید:

در هر سؤال بى‏جواب پیامى تلویحى وجود دارد. در امور تربیتى، این پیام تلویحى معمولاً نوعى شرمندگى به جا مى‏گذارد که پدران و مادران مهربان دلشان نمى‏خواهد مستقیم آن را بر زبان بیاورند. بیشتر والدین متوجه نیستند که با این کار بیان منفى به کودکشان مى‏دهند، ولى اگر کمى جنبه روحى و روانى قضیه را بررسى کنند به آسانى متوجه مى‏شوند. وقتى مادرى مى‏خواهد فرزندش را وادارد اتاقش را مرتب کند، به جاى گفتن «لطفا اتاقت را مرتب کن» با لحنى که شرمندگى و تقصیر بر جاى مى‏گذارد، سوالى بى‏جواب را مطرح کند، مانند «چرا این اتاق این قدر به هم ریخته است؟ مثال‏هاى دیگر: «پس کى مى‏خواهى بزرگ شوى؟» «چرا برادرت را مى‏زنى؟» «چرا هنوز بیدار هستید و حرف مى‏زنید؟» و ... خوددارى از سوال‏هاى بى‏جواب، نه تنها باعث ایجاد حس همکارى مى‏شود، از تضعیف مهارت‏هاى ارتباطى جلوگیرى مى‏کند. این سوال‏ها نه تنها براى بچه فایده‏اى ندارد، بلکه باعث مى‏شود پدر و مادر از زیر بار مسئولیت پیام‏هاى منفى‏اى که مى‏دهند، شانه خالى کنند. وقتى ما نتوانستیم درست تشخیص دهیم که پیام‏هاى منفى به بچه‏ها مى‏دهیم، درک اینکه چرا بچه‏هاى ما مایل به همکارى نیستند، مشکل مى‏شود.

صریح باشید:

یکى از مهارت‏هایى که یادگیرى آن بخصوص در مورد پسربچه‏ها ضرورى است، صراحت است. والدین معمولاً نارضایتى خود را ابراز مى‏کنند، اما حاضر نیستند براى رفع آن خواهش کنند. پدر و مادر با تأکید بر مشکل سعى مى‏کنند فرزند خود را ترغیب به کار کنند، اما خواهش و تمنایى در کار نیست. بچه‏ها معمولاً تقاضاى تلویحى را تشخیص نمى‏دهند. بنابراین فقط به هوا زُل مى‏زنند. براى گرفتن جواب صریح، لازم است تقاضا بدون تمرکز دادن به بیان منفى آن صریح باشد. تمرکز بر اینکه بچه چه اشتباهى مرتکب شد و چرا کمکى به ایجاد حس همکارى نمى‏کند.

دستور تلویحى پیام منفى تقاضاى مثبت

بند کفش هایت را ببند بند کفش‏هایت باز است لطفا بند کفش‏هایت را ببند

بچه خوبى باش، اصلاً خوشم نمى‏آید لطفا بچه خوبى باش

با خواهرت این طور رفتار نکن با خواهرت این طور رفتار کنى با خواهرت این طور رفتار نکن



توضیح ندهید:

علاوه بر اینکه باید مطمئن باشید بچه‏ها را به جاى دستور دادن با خواهش و تمنا به کارى ترغیب مى‏کنید، از آوردن دلیل و برهان بپرهیزید. لزومى ندارد بگویید «وقت خواب است، روزى طولانى در پیش دارى، لطفا برو مسواک بزن» اگر دوست دارید فرزندتان بداند چرا بهتر است زود به رختخواب برود، این مسئله را بعدا براى او توضیح دهید. پس از آنکه فرزندتان با همکارى کردن رضایت خاطر شما را فراهم کرد و به رختخواب رفت، مى‏توانید به او بگویید: «من از تو خیلى راضى‏ام دندان‏هایت را خوب مسواک زدى و حالا مى‏توانى راحت بخوابى تا براى فردا آماده باشى. خواب کامل راحت باعث مى‏شود فردا سرحال باشى».

وقتى بچه‏ها از انجام دادن کارى امتناع مى‏کنند یا کارى را درست انجام نداده‏اند، بیشتر پدران و مادران یک نفس حرف مى‏زنند تا بچه را ترغیب کنند. این کار صرفا باعث مى‏شود بچه احساس بى‏کفایتى و شرمندگى کند و عاقبت میل طبیعى او به همکارى از بین برود. مثال: امروز خیلى تلویزیون تماشا کردى. وقتش است آن را خاموش کنى. دلم مى‏خواهد از وقتت براى کارى دیگر استفاده کنى. راه بهتر درخواست: لطفا تلویزیون را خاموش کن و از وقتت طور دیگرى استفاده کن. این هفته تمام مدت خر و پرت‏هاى تو را جمع مى‏کردم فورى اینها را جمع کن. لطفا همین الان اینها را جمع کن.


همکارى

براى اینکه روحیه همکارى را در خود پرورش دهد، باید احساس کند همان طور که او به حرف‏هاى شما گوش مى‏دهد، شما هم به حرف‏هاى او گوش مى‏دهید. بچه‏ها از طریق مقاومت و امتناع در برابر خواسته‏هاى شما حس خودآگاهى را در خود پرورش مى‏دهند. زمانى که پدر و مادر مقاومت مشروع بچه را سرکوب نکنند، به او کمک مى‏کنند سطح آگاهى خود را در مورد احساسات و خواسته‏ها و نیازهایش بالا ببرد و در نهایت نیروى اراده‏اى قوى را در خود پرورش دهد که چه بسا بعدها ناکامى‏هاى او را به موفقیت تبدیل کند. بچه‏هایى که اراده‏اى قوى دارند مى‏توانند به موفقیت نایل آیند، ولى بدون آن افرادى از زیر کاردررو خواهند شد. افرادى که اراده‏اى ضعیف دارند، در دوران کودکى فرصت مبارزه و مقابله با مشکلات اجتناب‏ناپذیر زندگى به آنان داده نشده است. این افراد به جاى اینکه ترغیب شوند به رؤیاهاى خود رنگ واقعیت بخشند، افرادى میانه حال باقى مى‏مانند.

براى اینکه بچه‏ها دست از مقاومت بردارند و به میل خود حاضر به همکارى باشند، لازم است احساساتشان درک شود، سازماندهى شوند، نظم و تربیت برقرار باشد و هدایت شوند. براى مثال پدر و مادر از راه گوش دادن مى‏توانند ثابت کنند که احساسات و امیال و آرزوها و احتیاجات کودک را شنیده‏اند، درک کرده‏اند و به آن رسیدگى خواهند کرد. وقتى به این نیاز بچه پاسخ داده شود، خود به خود مقاومت او کاهش مى‏یابد و بیشتر همکارى مى‏کند.

- وقتى بچه‏اى حساس مى‏گوید: «دلم درد مى‏کند»، اگر با حرارت به او توجه نکنید، به این صورت واکنش نشان خواهد داد: «دلم خیلى درد مى‏کند، هیچ کس با من خوب نیست» اگر احساسات بچه درک نشود، هر دردى براى او بزرگ‏تر جلوه خواهد کرد. عدم همدردى با بچه حساس، درد جسمانى و روحى او را شدت مى‏بخشد. در این گونه مواقع، بزرگ‏ترین اشتباه پدر و مادر این است که بخواهند به نوعى کودک را دلدارى دهند و خوشحالش کنند. وقتى بچه غصه‏دار است یا افسرده به نظر مى‏رسد، هرگونه استدلالى براى بى‏مورد بودن نگرانى‏اش بى‏فایده است. تمرکز بر جنبه‏هاى مثبت ممکن است جهت او را تغییر دهد و توجه‏اش را به جنبه‏هاى منفى جلب کند، زیرا مى‏خواهد به هر نحو به پدر و مادر بفهماند که باید درک داشته باشند و براى او ارزش قایل شوند. پدر و مادر باید به حرف او گوش دهند و مراقب باشند براى رفع ناراحتى بچه درصدد حل مشکل او برنیایند.


احساسات منفى

باید به بچه‏ها القا کرد که اشکالى ندارد احساسات منفى داشته باشند. آنان براى رفع مشکل و رهایى از چنگال رنج‏ها و غصه‏هایشان به زمان بیشترى احتیاج دارند. وقتى با همدردى به مشکلات آنان گوش دهید و گرفتارى‏هایشان را درک کنید، احساس راحتى و آسایش خواهند کرد. پدران و مادران حساس معمولاً به اشتباه گمان مى‏کنند فرزندشان ایرادى دارد و قضیه را از آن چه هست بدتر مى‏کنند.


خشونت

با اینکه عده زیادى از مردم از خشونت موجود در سینما و تلویزیون شکایت دارند، باز هم بچه‏هاى خود را تهدید به تنبیه و کتک مى‏کنند. خشونت در تلویزیون و سینما روى کودکان و نوجوانان ما اثر مى‏گذارد، اما باید توجه داشت که تأثیر رفتار و کردار و نظریات پدر و مادر بر بچه به مراتب بیشتر است. در مقایسه با تلویزیون، پدر و مادر اثر بیشترى بر روى فرزندان خود به جاى مى‏گذارند.



فیلم سینمایى

اگر پدر و مادر تردید دارند که اجازه دیدن فیلمى را به فرزند خود بدهند یا نه، بهتر است صبر کنند تا نوار ویدئویى آن فیلم پخش شود و فرزندشان آن را در خانه تماشا کند، چون تماشاى فیلم در خانه که چراغ‏ها روشن است کمتر از دیدن آن در سالن تاریک سینما روى بچه اثر مى‏گذارد. سالن سینما توانایى ناباورى و درک نوسانى احساس بزرگسالان را نیز در مورد فیلم پا در هوا نگه مى‏دارد. فیلم‏هاى سینمایى طورى طرح‏ریزى مى‏شود که بزرگسالان واقعیت را فراموش کنند و به طور موقت فیلم را واقعى بدانند. اما در مورد بچه‏ها، ما دلمان مى‏خواهد بدانند آن چه مى‏بینند واقعى نیست.


تماشاى زیاد فیلم

تماشاى زیاد فیلم و تلویزیون حتى اگر صحنه‏هاى خشونت‏آمیز نداشته باشد، ممکن است بچه‏ها را بیش از حد تحریک کند. بارزترین دلیل آن این است که بچه‏ها بعد از دیدن هر فیلمى صحنه‏هاى آن را تکرار مى‏کنند. اصولاً بچه‏ها هرچه ببینند همان را انجام مى‏دهند. تحمیل احساس بیش از حد، سیستم عصبى بچه را تحت تأثیر قرار مى‏دهد و باعث مى‏شود بچه تحریک‏پذیر، پرتوقع، دمدمى مزاج، عصبى، بهانه‏گیر و بیش از حد حساس شود و حس همکارى نداشته باشد.


والدین با اعتماد به نفس

حتى بچه‏هاى کوچک خانواده هم در صورتى که اجازه مشارکت در تصمیم‏گیرى‏هاى مهم به آنها داده نشود مى‏توانند زندگى را به جهنمى براى دیگران تبدیل کنند. والدین آگاه کسانى هستند که تمام اعضاء خانواده را در تصمیم‏گیرى‏هاى اساسى شرکت مى‏دهند. والدینى که داراى اعتماد به نفس قوى هستند مى‏توانند مشکلات زندگى خانوادگى را بدون نیاز به این باورها و توهمات نادرست (آدم‏ها باید در خانواده خود شاد و خوشبخت باشند، والدین باید کنترل کامل بر خانواده خود داشته باشند، و اگر آدم‏ها نسبت به هم خشمگین نمى‏شوند پس قطعا همه چیز رو به راه است) حل کنند به گونه‏اى که رنج و درد را به پایین‏ترین میزان خود و احساس رضایت خاطر خود و دیگران را به بالاترین حد مى‏رسانند.

مشکلات موجود در خانواده‏هاى «خوب» و خانواده‏هاى «بد» مشابه هستند و تفاوت تنها در نوع برخوردى است که با آنها مى‏شود و در این میان اعتماد به نفس مهم‏ترین و بزرگ‏ترین نقش را بازى مى‏کند.

والدین با اعتماد به نفس وقتى بر سر دو راهى‏هاى زندگى خانوادگى قرار مى‏گیرند، راهى را بر مى‏گزینند که به رضایت خاطر و آرامش مى‏انجامد و این چیزى شبیه به نبرد با طوفان تا رسیدن به ساحل نجات است.


ویژگى‏هاى والدین با اعتماد به نفس

از زندگى خانوادگى خود بخصوص والد بودن خود، احساس آرامش و رضایت‏خاطر مى‏کنند. این گونه والدین در اکثر اوقات سرخوش و شاد هستند به حرف‏هاى فرزندان خود گوش مى‏سپارند، غالبا آرام و خونسرد هستند، از موفقیت‏هاى فرزندان خود به شوق مى‏آیند، در برابر شکست‏هاى آنها برخورد مستقیم نشان نمى‏دهند و در مورد نقش‏ها و مسئولیت‏هایى که به عنوان یک والد بر عهده دارند کاملاً صریح و بى‏پروا هستند.

این گونه والدین خارج از محیط خانه هم علایقى ارضاءکننده دارند و بنابراین ارضاء خود را در قالب توقعات غیرمنطقى و غیرواقعى از اعضاء خانواده خود جست و جو نمى‏کنند. آنها براى مشکلات بزرگ، راه‏حل‏هاى مناسب مى‏یابند، آنها نسبت به دیدگاه فرزندان خود نگاهى خوش‏بینانه دارند و درست به همان گونه‏اى که از کودک انتظار احترام به فردیت خود را دارند، به فردیت او احترام مى‏گذارند.

حال، اگر خود شما کودک بودید، آیا دوست نداشتید که والدینى با این ویژگى‏ها داشته باشید. مطمئنا جواب مثبت مى‏دهید، زیرا زندگى با والدین برخوردار از اعتماد به نفس قوى، آسان‏تر است. یافتن راه و روشى براى زندگى خانوادگى شادتر و ارضاءکننده‏تر خالى از هرگونه رمز و راز است. والدین بهتر تمایل به انجام کارهایى دارند که سایر والدین غالبا انجامشان نمى‏دهند. فهرست پیشنهادى زیر شامل مواردى است که براى والدین دیگر مفید واقع شده است:

مدتى از وقت خود را اختصاصا با فرزندان خود بگذرانید و با آنها گفت وگوى نفر به نفر داشته باشید، بدین ترتیب هرگز از نیازهاى دیگر اعضاء خانواده غافل نخواهید شد.

براى تک‏تک اعضاى خانواده و همچنین براى خودتان مکان‏هایى را پیش‏بینى کنید تا بتوانند خرت و پرت‏هاى باارزش و محرمانه خود را در آن جا و به دور از دسترس دیگران قرار دهند.

براى خود و همسرتان یک برنامه هفتگى در نظر بگیرید و هر کارى که از دستتان بر مى‏آید انجام دهید تا بر معنویت و روحانیت این لحظات بیفزایید.

بگذارید که خانه در طى روز یعنى زمانى که همگى سرگرم فعالیت‏هاى خود هستند ریخت و پاش شود، اما از همه بخواهید که در پایان روز در تمیز کردن خانه کمک کنند. به این ترتیب است که همه احساس مى‏کنند خانه از آن آنهاست و نه از آن یک نفر که همیشه مسئول نظافت خانه است.

همیشه یک خوردنى مورد علاقه در دسترس اعضاى خانواده قرار دهید، زیرا غذا به انسان احساس امنیت مى‏دهد. وجود غذا به خودى خود باعث اختلالات چاقى نمى‏شود.

سنت‏هاى خانوادگى را حفظ کنید. پاسدارى از این سنت‏ها به ویژه زمانى اهمیت پیدا مى‏کند که به دور از خویشاوندان و فرزندان خود زندگى مى‏کنید. این واقعیت را بپذیرید که انسان‏ها به محدودیت‏هاى تحمیل شده توسط این سنت‏ها علاقه‏اى ندارند، اما به خاطراتى که توسط این سنت‏ها زنده مى‏شود، عشق مى‏ورزد.

در آشپزخانه منزل خود تقویمى نصب کنید و کیفیت تمام روزهاى خود را روى آن درجه‏بندى کنید، براى یک روز فوق‏العاده عدد 1، یک روز خوب عدد 2، روز بد با حوادث قابل جبران عدد 3، یک روز کاملاً بد عدد 4.

اگر ناچار هستید که رو در روى اعضاى خانواده خود قرار بگیرید و به خاطر انجام کارهایى که براى شما ایجاد مزاحمت مى‏کند از آنها انتقاد کنید بهتر است براى آنها یادداشت بگذارید. این یادداشت ممکن است باعث تغییر رفتار آنها نشود، اما احتمالاً زمینه یک بحث جالب را به وجود مى‏آورد.


آموزش عذرخواهى

من خانواده‏هایى را در اطراف خودم دیده‏ام که ویژگى متمایزکننده آنها رفتار احترام‏آمیز والدین با فرزندانشان بوده است. گویى انسان‏هاى واقعى را در آنها دیده‏ام! حقیقت این است که براى اکثر ما انسان‏ها عذرخواهى کردن از غریبه‏هاى داخل اتوبوس به مراتب سهل‏تر از عذرخواهى کردن از فرزندان خود ماست.


محکم و استوار و در عین حال رئوف و مهربان

اگر والدین نتوانند به اشتباهات خود و به اهانتى که به فرزند خود کرده‏اند اعتراف کنند این مسئله به تدریج کودک آنها را از کوره به در مى‏برد. بچه‏ها مى‏دانند که در مواقعى حق با آنها بوده است و والدین اشتباه مى‏کرده‏اند.

اگر شما آن را تصدیق نکنید فرزند شما به تدریج به ادراکات خود تردید مى‏کند و کودکى که به ادراک و دریافت‏هاى خود شک مى‏ورزد، رفته رفته اعتماد به نفس خود را از دست مى‏دهد که این خود سرمنشأ بسیارى از مشکلات است. در واقع اگر نتوانیم به خاطر اشتباهى که مرتکب شده‏ایم از فرزند خو پوزش بخواهیم به گونه‏اى بنیادى او را به سمت سکوت و خودخورى سوق داده‏ایم و متأسفانه این یک الگوى رفتارى شایع در میان والدین است.

عذرخواهى اگر به عنوان یک حربه براى تسکین دادن زخم‏ها و آرام کردن اوضاع مورد استفاده قرار گیرد به هیچ‏وجه کارساز نخواهد بود. عذرخواهى باید صمیمانه و خالصانه باشد.

اگر نیاز به حفظ استبداد و کنترل بر فرزندان در وجود شما عمیق‏تر از نیاز به صداقت و داشتن روابط خالصانه با فرزندانتان است، داشتن احساس ندامت و عمل براساس آن بسیار دشوار خواهد بود. عذر مى‏خواهیم چون کارى را انجام داده‏ایم یا حرفى را زده‏ایم و این نشان مى‏دهد که ما تشخیص داده‏ایم که چه رفتارى مى‏توانست مناسب‏تر و شایسته‏تر و مهربانه‏تر باشد. ایده‏آل آن بود که هرگز نیازى به عذرخواهى پیش نمى‏آمد اما واقعیت زندگى چیز دیگرى است. عذرخواستن از کودکان، عذرخواهى کردن را به آنها مى‏آموزد و این باعث مى‏شود که فرزندان شما در مسیر زندگى انسان‏هاى بهترى باشند.

چه موقع باید عذرخواهى کنید؟

تنها باید زمانى از فرزندان خود عذرخواهى کنیم که از استانداردهاى رفتارى خود تخلف کرده باشیم. اما این به مفهوم آن نیست که باید به خاطر جریحه‏دار شدن احساسات بچه‏ها یا به خاطر ارضاء نشدن پاره‏اى از توقعات ذهنى که از خود به عنوان یک انسان خوب داریم، از بچه‏ها عذرخواهى کنیم. در واقع عذرخواهى بیهوده و افراط‏آمیز درست به مانند امتناع از عذرخواهى بجا مضر و زیان‏آور است!

اکثر بچه‏ها وقتى احساس مى‏کنند که پدر و مادر از رفتار خود پشیمان شده‏اند درصدد سوءاستفاده بر مى‏آیند و احساس گناهکارى و تقصیر را در آنها تشدید مى‏کنند؛ بخصوص آن دسته از والدینى که مدام از یک احساس کوتاهى و تقصیر بیهوده رنج مى‏برند همواره توسط فرزندانشان در معرض این موقعیت‏ها قرار داده مى‏شود. والدین از این وضعیت تنفر دارند و این به نوبه خود باعث تشدید احساس گناه و تقصیر در آنها مى‏شود!

بعضى وقت‏ها احساس بد کودک به خاطر آن است که حقیقتى تلخ بر او آشکار شده، حقیقتى که او جز تسلیم در برابر آن چاره‏اى ندارد. اگر انگیزه شما براى گفتن این حقیقت، صادقانه بوده است دیگر دلیلى براى احساس گناه و عذر خواستن وجود ندارد. رو در رو شدن با حقیقت آسان نیست و با گذر عمر هم آسان‏تر نمى‏شود. شما نباید به خاطر اعمال مجازاتى که از قبل اخطارش را داده بودید عذرخواهى کنید. قانون، قانون است و در همه حال و براى همه کس لازم‏الاجرا است. وقتى فرزند شما از قوانین سرپیچى مى‏کند باید پیامدهاى آن را هم بپذیرد، بدون آنکه نیازى به عذرخواهى از او وجود داشته باشد.

لازم است که نسبت به ارزش‏ها و استانداردهاى خود هشیار و آگاه باشیم. باید بدانیم که خواهان چه رفتارى با فرزندان خود هستیم و هنگامى که آن گونه رفتار کردیم باید بتوانیم آن را تشخیص دهیم.

علت تعارض و کشمکش‏هایى که میان والدین و کودکان بروز مى‏کند آن است که انسان‏ها به چیزهایى نیاز دارند که در خانواده به طور محدود وجود دارد (و از آن جمله توجه، وقت و ...) روش‏هایى که والدین و کودکان براى حل این اختلافات مورد استفاده قرار مى‏دهند از میزان اقتدارى که در خانواده احساس مى‏کنند، ریشه مى‏گیرد.

والدینى که مى‏توانند براى حل تعارضات، راه‏حل‏هاى مناسب بیابند، یعنى راه‏حل‏هایى که به ارضاء نیازهاى طرفین مى‏انجامد، براى فرزندان خود، نقش یک الگو و راهنما را بازى مى‏کنند. اما اگر خود والدین احساس ضعف و بى‏اقتدارى کنند، آن گاه فرزند آنها قادر به الگوسازى از آنها نخواهد بود و از همین جاست که کشمکش قدرت آغاز مى‏شود.


مسئولیت‏پذیرى

اینکه میزان استقلال هر فرد به موازات رشد او افزایش مى‏یابد امرى کاملاً طبیعى است. اما در مورد حس مسئولیت‏پذیرى نمى‏توان چنین ادعایى کرد. به عبارت دیگر، بسیارى از انسان‏ها رشد مى‏کنند بدون آنکه احساس مسئولیت را بیاموزند. علت هم این است که حس مسئولیت‏پذیرى در انسان توسط خانواده‏اى که در آن پرورش مى‏یابد شکل مى‏گیرد.با اینکه چه ظرفیت کودک براى قبول مسئولیت به موازات بالا رفتن سن او افزایش مى‏یابد، با این همه باید به او آموخته شود که چه مسئولیت‏هایى را به عهده بگیرد و چگونه آنها را انجام دهد.

بچه‏ها دوست دارند که دیگران مسئولیت‏هاى آنها را به عهده بگیرند و بسیار تمایل دارند که مسئولیت‏هاى خود را به دیگر اعضاء خانواده، بویژه به مادرشان منتقل کنند و این انتخاب بسیار خوبى است، زیرا بسیارى از مادرها به این خواسته کودک خود با جمله «اگر خودم انجامش بدهم آسان‏تر است» پاسخ مثبت مى‏دهند.

بچه‏ها دوست دارند که تحت مراقبت دیگران قرار بگیرند و این احساس آرامش به آنها مى‏دهد. بنابراین طبیعى است که در برابر هر چیزى که مخل این آرامش باشد مقاومت از خود نشان دهند و قبول مسئولیت (به ویژه مسئولیت‏هاى ناخوشایند) هم یکى از آنهاست. بچه‏ها باید یاد بگیرند تا بر این واکنش طبیعى در برابر مسئولیت‏ها، غلبه کنند و این وظیفه والدین است که به آنها بیاموزند.

به جاى آنکه دستور بدهید، سئوال کنید. وقتى به کسى که احساس بى‏قدرتى مى‏کند راهى را دیکته مى‏کنیم، به طور خودکار این مقاومت را در او به جریان مى‏اندازیم.

مادر: مى‏خواهم همین حالا این کار را انجام دهى.

پسر: من نمى‏خواهم.

مادر: تو این کار را مى‏کنى.

پسر: نه من نمى‏کنم.

مادر: کى قصد دارى کارى را که گفتم انجام بدى؟

پسر: (با مکث) من نمى‏خوام.

مادر: من نپرسیدم که مى‏خواى یا نمى‏خواى، پرسیدم چه وقت انجامش مى‏دهى.

پسر: هیچ وقت!

مادر: خُب، این هیچ وقت کِیه؟

پسر: چى؟ (با نگاهى مبهوت و متعجب جواب مى‏دهد)

خلق احتمالات و امکانات جدید، بهترین راه براى حل و فرو نشاندن منازعات قدرت است.

سئوال کردن نشان‏دهنده این است که کودک قادر به تصمیم‏گیرى و انتخاب است و به طریق غیرمستقیم به کودک القاء مى‏کند که او قدرت کنترل زندگى خویش را دارا مى‏باشد. با سئوال کردن از کودکان، احساس قدرت را در آنها افزایش مى‏دهیم و وقتى آدم‏ها احساس قدرت بیشترى مى‏کنند نیازى آن چنان، به درگیر شدن و کشمکش‏هاى قدرت احساس نمى‏کنند. شما مى‏توانید با استفاده از روش سئوال کردن به فرزند خود کمک کنید تا احساس کنترل از دست داده را دوباره به دست آورد و هنگامى که هم او و هم شما احساس کنترل بیشتر کردید آن وقت است که مى‏توانید به جاى جنگ به مذاکره بپردازید.


لج‏کردن و کج‏خلقى کودک

ممکن است پدر و مادر جلوى کارى را که کودک دوست دارد انجام بدهد، بگیرند یا از خواسته‏هاى او چشم‏پوشى کنند، در این زمان، ناگهان کودک عصبانى مى‏شود و کلمات نامفهومى همچون «هیچ کس مرا دوست ندارد»، «هیچ وقت کسى چیزى به من نمى‏دهد» و ... را بیان کند. ممکن است خودش را به زمین بکوبد، قهر کند، جلوى نفس خود را بگیرد و ... در عصبانیت‏هاى معمولى این حالت فقط یکى دو دقیقه طول مى‏کشد و با خسته شدن کودک برطرف مى‏شود، حتى ممکن است از حرکتى که کرده پشیمان شود. ولى باید توجه داشت که در زمان عصبانیت کودک، نمى‏توان او را آرام کرد و براى فهم مشکل باید انتظارات خود را به عنوان والد و نیازها و غرایز کودک را شناخت و پلى منطقى بین آن دو برقرار نمود.


تقلید

والدین فرزندان خود را با آموزش مستقیم و نیز با مثال آوردن اجتماعى مى‏کنند. کودکان بسیارى از الگوهاى رفتارى، خصوصیات اخلاقى، انگیزه‏ها و ارزش‏هاى پدر و مادر خود را از طریق فرآیند تقلید و همانندسازى کسب مى‏کنند. کودکان غالبا از رفتارى تقلید مى‏کنند که والدین چندان تمایلى به آموختن آن به کودک ندارند. کودک 4 ساله‏اى که انگشت خود را با چکش مى‏کوبد و بعد شروع مى‏کند به ناسزا گفتن، در حقیقت از دیگران تقلید کرده است.


همانندسازى

مفهوم همانندسازى به فرآیندى اطلاق مى‏شود که به موجب آن کودک تلاش مى‏کند خصوصیات شخص دیگر را درونى کند. در بعضى موارد کودکان احساس مى‏کنند واقعا همان کسى هستند که با او همانندسازى مى‏کنند.

همانندسازى نشان‏دهنده پیوند عاطفى شدید کودک با شخصى است که با او همانندسازى کرده است. همانندسازى ادراک کودک از شباهت بین خود و شخص دیگر است و وقتى کودک به این شباهت پى برد این اعتقاد در او ایجاد مى‏شود که با آن الگو خصوصیات مشترکى دارد. همانندسازى ممکن است ارزش‏هاى اجتماعى یا ضداجتماعى به همراه داشته باشد.

همانندسازى و تقلید ممکن است تأثیرات درازمدت و یا تأخیرى داشته باشد کودک ممکن است رفتار والدین را مشاهده کند یا اصلى اخلاقى را درونى کند، ولى تا ماه‏ها یا حتى سال‏ها بعد موقعیتى براى کاربرد آن پیدا نکند. براى مثال، کودکان خردسال با دیدن والدینشان و سایرین بسیارى از نقش‏هاى بزرگسالان را مى‏آموزند. در بازى خیالى غالبا یا مادر مى‏شوند یا پدر یا راننده قطار یا نقش دیگرى را بازى مى‏کنند. ولى نتیجه این یادگیرى تا زمانى که کودک بزرگ شود و خودش پدر و مادر شود و شغلى داشته باشد معلوم نمى‏شود.


انتقاد و تشویق

کودکان به گونه‏اى عجیب و استثنایى، نیازمند هستند! به همین خاطر است که پدر و مادر دارند و به همین خاطر است که کودکى آنها تا این اندازه به درازا مى‏کشد. براى کودکان و همچنین والدین، کودکى عبارت است از یک دوره یادگیرى کُند و بعضا دردناک که مملو از خطا و اشتباه است و مشخصه آن موفقیت‏هاى متناوب و برجسته است. تشویق و انتقاد ابزارهایى هستند که والدین براى هدایت فرزندان خود در این مسیر از آنها استفاده مى‏کنند. این ابزارها به فرزندان ما مى‏فهماند که مراقب آنها هستیم و در تمام مواقع آنها را زیر نظر داریم.

اما تشویق و انتقاد مى‏توانند اثرات منفى هم داشته باشند و این دیگر بسته به آن است که ما چه سهمى را براى تشویق در نظر بگیریم و چه سهمى را به انتقاد اختصاص دهیم. ممکن است کودک از اینکه او را زیر نظر دارید احساس امنیت کند، اما در بسیارى از واقع هم به خاطر آنکه مرتبا مورد ارزیابى قرار مى‏گیرد ممکن است عصبانى شود و این قابل درک است.

تشویق باید خالصانه و صمیمانه باشد. برخلاف آن چه ما تصور مى‏کنیم کودک به راحتى مى‏تواند این صمیمیت و خلوص را تشخیص دهد. زیاده‏روى در تشویق باعث لوث شدن ارزش آن مى‏شود، هرگز نباید کودک را به خاطر انجام کارى که از نظر خود او بسیار کوچک و پیش پا افتاده است تشویق کرد. وقتى کودک تأیید و تحسین شما را طلب مى‏کند نباید این را از او دریغ کنید اما در عین حال نباید بیش از اندازه تشویقش کنید. زیرا مهم‏تر این است که به کودک کمک کنید تا توانایى ارزیابى خویشتن را بهبود بخشد. براى مثال، به جاى آنکه همیشه از نقاشى فرزندتان تعریف کنید از او بپرسید که نظر خود او درباره نقاشى‏اش چیست؟ اگر گفت که آن را دوست دارد، تشویقش کنید و اگر آن را دوست ندارد علت را از او بپرسید.



زمان تشویق

بهترین زمان استفاده از تشویق وقتى است که کودک به خاطر انجام کارى احساس رضایت خاطر دارد. در این موقع، تشویق احساس رضایت خاطر را در کودک تقویت مى‏کند. تشویق زمانى مؤثرتر است که کودک، نسبت به خود احساس مثبت داشته باشد. بویژه اگر این تشویق، مستقیما در مورد همان موضوعى باشد که احساس مثبت کودک از آن ناشى شده است.

مهم، انتخاب بهترین لحظه براى تشویق است. بچه‏ها را آن قدر به تشویق متکى نکنید که حس ارزش و اعتبار شخصى خود را فراموش کنند. هنگامى که کودک احساس شکست و ناکامى مى‏کند خوب است به او کمک کنیم تا علت این احساس خود را درک کند. هنگامى که کودک از انجام کارى احساس خشنودى مى‏کند و شما هم او را به همان علت تشویق مى‏کنید در واقع نشان مى‏دهید که براى احساسات او ارزش قائل هستید و آن را درک مى‏کنید و این حتى در زمان داورى منفى یا انتقاد هم باعث افزایش اعتبار و ارزش شما مى‏گردد.


تفاوت میان تشویق و نگرش مثبت

گفتن یک حرف خوشایند به کودک به این معنى نیست که این حرف باید حتما یک تشویق باشد. لازم نیست که این حرف خوشایند، همیشه بازتاب نظر و قضاوت ما باشد. گفتن حرف‏هاى خوشایند به کودکان، فوائد بسیار دارد. وقتى احساس خوشایندى دارید باید این را به فرزندان خود بگویید حتى اگر احساس خوشایند شما هیچ ارتباطى با آنها نداشته باشد. در مورد موفقیت‏هاى خود و موفقیت‏هاى آنها حرف‏هاى خوشایند بزنید. بگذارید کودکان شما احساسات مثبت والدین خود را بفهمند.


خصلت‏هاى نیک

در اینجا فهرستى از ویژگى‏هاى پسندیده را مشاهده مى‏کنید که باید آنها را در فرزندان خود جست وجو کنید. وقتى آنها را یافتید به فرزندانتان گوشزد کنید به ویژه در زمانى که کمترین انتظار را براى شنیدن آن دارند.

ـ شهامت ـ صداقت ـ معنویت ـ خیرخواهى

ـ بى‏باکى ـ اتکا به‏نفس ـ صداقت ـ رفتار مؤدبانه

ـ پاک‏دامنى وظیفه‏شناسى بى‏ریایى ـ بى‏پروایى


ما حتى در مکالمات معمولى هم از اغلب این واژه‏ها استفاده نمى‏کنیم و این خود باعث خاص‏تر شدن و اعتبار بیشتر آنها نزد بچه‏ها مى‏گردد زیرا آنها با شنیدن این واژه‏ها بلافاصله معناى آن را مى‏پرسند. یک راه خوب براى رسیدن به هدف مورد نظر این است که کودک را واداریم تا خودش معنى کلمه را در فرهنگ لغت پیدا کند یا با هم این کار را انجام دهیم.

وقتى کودک دست به خرابکارى مى‏زند انتظار ندارد که از فضایل او تعریف و تمجید کنید بلکه او فقط منتظر شنیدن انتقادات شماست و درست در همین جاست که شما باید انگشت خود را بر نقاط مثبت او بگذارید!

والدین بهتر آنهایى هستند که در رفتارهاى ناپسند فرزندان خود که به حق سزاوار تنبیه مى‏باشند، رگه‏هایى از فضیلت ناب مى‏بینند. ممکن است لازم باشد که کودک به خاطر زیر پا گذاشتن قانون یا بر هم زدن آسایش مردم تنبیه شود اما این دلیل نمى‏شود که فضیلت برانگیزنده این رفتار را مورد بى‏اعتنایى قرار دهیم.

- اگر چه ممکن است کودک براى حمایت از دوستش دروغ گفته باشد، اما خود این وفادارى به دوست، کمتر از یک فضیلت نیست.

- اگرچه کودک خردسال شما، براى مربى مهد کودکش ماجراى دعواى شما و همسرتان را بازگوکرده و آبروى شما را برده است، این دلیل نمى‏شود که به خاطر صداقت و رک‏گویى‏اش امتیاز نگیرد.

- وقتى فرزند شما چیزى راجع به دزدى دوستش از فروشگاه نمى‏گوید، احتمالاً مهربانى و شفقت او، عامل این پنهان‏کارى بوده استhttp://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نکاتی در مورد رفتار با فرزندان


- به خاطر داشته باشیدکه بخشی از رفتار فرزندتان، نتیجه‌ رفتاری است که نسبت به او داشته‌اید. 
- از خود بپرسید که محدوده‌ انضباطی شما، واقعاً کار آمد است؟ اگر آنچه می‌کنید بی‌اثر است، دست‌نگه دارید. 
- زمانی که عصبانی هستید، درباره پیامد‌ رفتار بد فرزندتان تصمیم نگیرید. به او بگویید در مورد تنبیهش باید کمی فکر کنید. 
- بدون غرض شخصی ادب کنید و نه انتقام‌جویانه. 
- به فرزندتان فرصت بدهید اشتباهاتش را تصحیح کند بدون اینکه مجبور شوید تنبیهش کنید. اگر چیزی را شکست، ‌آن را تعمیر کند، بهایش را بپردازد یا برای جبران خسارت کار کند. اگر به کسی توهین کرد، عذرخواهی کند. اگر کثیف کاری کرد، ‌خیلی ساده، ‌خودش آن را تمیز کند. 
ارتباط مثبت با فرزندان
والدین باید با کمک یکدیگر راه‌هایی برای ارتباط مثبت با کودک پیدا کنند، راه‌هایی که در خور نیازهای احساسی کودک باشد. استفاده از کلمات و عبارت‌های منفی، ‌کودک را بیشتر بدگمان و جسور، بی‌حرمت و نامهربان می‌کند، چون به نظر می‌رسد که بزرگسالان گفتن عبارت‌های منفی را متوقف نمی‌کنند. کافی نیست که تنها از گفتن عبارت منفی خودداری کنید، بلکه باید بیاموزید خوب بشنوید و مهارت ارتباط مثبت را تمرین نمایید. 
گاهی ما چنان درگیر احساسات خودمان هستیم که احساسات منفی کودک و تجربه‌های ناموفق زندگی او را نمی‌بینیم. اکثر بچه‌ها می‌خواهند کارها را درست انجام دهند و والدینشان را راضی کنند. رفتار بد و تنبلی در ذات طبیعی کودک نیست. شما باید کودکتان را باور کنید و با او طوری رفتار کنید که دوست دارد با او رفتار شود. حتی والدین کودکانی که از برخوردهای احساسی شدید رنج می‌برند با درک بهتر و بیشتری که از کودکشان نشان می‌دهند، با برقرارکردن ارتباط محترمانه که نمایان‌گر آن نیز ابراز توجه به فرزندشان است، ‌موجب پیشرفت خوبی در او می‌شوند. 
فراموش نکنید، ارتباطی مطمئن و در حد توان او برقرار کنید، ‌به طوری که باور کند ‌می‌تواند موفق شود. پیام نوشته شده و یا ضبط شده‌ای بگذارید و از کوشش‌های مثبت او تشکر کنید.http://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تفاوت بازی و کاوشگری در کودکان


اگر کودک خردسال داشته باشید معمولاً این مسئله را بارها و بارها تجربه کرده‌اید. کودک شما در اتاق دیگری مشغول بازی کردن است. صدای او را می‌شنوید که با عروسک هایش صحبت می‌کند. صدای اسباب بازی‌هایش را می‌شنوید که آن‌ها را این‌طرف و آن‌طرف می‌اندازد. در این هنگام تا وقتی که سر و صدای کودک خود را از اتاق دیگر می‌شنوید می‌دانید که همه چیز مرتب است و کودکتان مشغول بازی با اسباب بازی‌هایش می‌باشد . اما لحظاتی بعد به خود می آیید، چند دقیقه است که صدایی از اتاق مجاور نشنیده اید ، دیگر صدای کودکتان که با عروسک یا ماشین­هایش بازی می‌کند شنیده نمی‌شود دراین‌حال متوجه می‌شوید که کودکتان مشغول کاری است. به آرامی نزدیک اتاقش می‌شوید از لای در ، درون اتاقش را نگاه می‌کنید. او را می‌بینید که کیف دستی شما را برداشته است و محتویات آن را بیرون ریخته و یکی یکی آن‌ها را بررسی می‌کند. معمولاً در این مواقع والدین به خوبی می‌دانند که کودک مشغول انجام کاری است یا به استقبال خطری ‌رفته است . مطالبی که در این مقاله به آن می‌پردازیم بررسی برخی از ویژگی‌های بازی و تفاوت آن با کاوشگری در کودکان است.


یکی از مسائل مهمی که در خصوص بازی کودکان نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است مبحث کاوشگری در کودکان است. رفتار کودکان در دوره­ی پیش از دبستان معمولاً بسیاری از انواع فعالیت‌ها اعم از بازی های حسی – حرکتی ، بازی‌های نمادین، بازی‌های رقابتی و کاوشگری را در بر می‌گیرد. به طور دقیق نمی‌توان کاوشگری و بازی‌های دیگر را از یکدیگر تفکیک و به طور جداگانه تقسیم بندی نمود. معمولاً در فرایند رشد کودک همواره بازی و کاوشگری به موازات یکدیگر حرکت می‌کنند. کودک کگاهی مشغول کاوشگری و گاهی مشغول بازی کردن است. کاوش کردن لحظه‌ای دیگر به بازی تبدیل می‌شود در کودکی که در حال بازی کردن است بعضی اوقات رفتارهای کاوشگرانه از خود نشان می‌دهد. معمولاً روان‌شناسان کودک از جنبه‌های مختلفی بازی و کاوش را در کودکان بررسی کرده‌اند. تفاوت این دو را در سه حوزه مختلف تشریح کرده‌اند. در اینجا ما به بررسی این سه حیطه می‌پردازیم.


وضعیت و عملکرد عاطفی کودکان


وقتی کاوش را از نقطه نظر وضعیت عاطفی کودک بررسی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که کاوش معمولاً نوعی تجربه­ی هیجانی بی‌طرف (خنثی) یا اندکی منفی توصیف می‌شود. در حالی که از نقطه نظرعاطفی ، بازی برای کودکان امری بسیار لذت‌بخش و مثبت در نظر گرفته می‌شود. زمانی که کودکی به بازی کردن سرگرم است، طبق نظریاتی که در مقاله پیشین در خصوص بازی‌های کودکان از دیدگاه روان‌شناسان مطرح کردیم، در حال انجام نوعی تجدید انرژی می‌باشد. کودکان از طریق بازی انرژی مازاد خود را تخلیه می‌کنند و در حال ترمیم انرژی اضافی خود هستند و این عامل کمک می‌کند تا آن‌ها از خستگی رهایی یابند. هنگامی که کودکان در حال کاوش در محیط پیرامون خود هستند معمولاً مقداری محتاط و جدی به نظر می‌رسند. تعریف عاطفه­ی منفی که در بالا به آن اشاره کردیم معمولاً نشان دهنده­ی این است که در وضعیت کاوش به دلیل اینکه کودک در حال تجربه­ی جدید و بررسی موضوع یا چیزی است که عواقب آن برایش نامعلوم است و سعی می‌کند از رمز و راز آن سر در آورد، نوعی سردرگمی، بلاتکلیفی و ناپایداری را احساس می‌کند و چون برای کشف موضوعی که به آن پرداخته است تمام توجه و حواسش را به آن جلب می‌کند نوعی اضطراب و تنش درونی‌ در او ایجاد می‌شود. مانند شخص در حال کار با سیمی است که در آن برق جریان دارد، با اینکه تمام توجه و حواسش را معطوف به کارش کرده است تا حادثه‌ای پیش نیاید اما نوعی اضطراب و نگرانی درونی ناشی از احتمال برق گرفتگی احساس می‌کند. همین مسئله توجه، جدیت و احتیاط معمولاً در بازی خیلی کمتر دیده می‌شود و معمولاً کودکان خودشان را رها می‌کنند تا هر چه بیشتر از بازی لذت ببرند.


میزان رفتار کلیشه‌ای و قالبی  در رفتار آن‌ها


وقتی کودکی در حال بازی کردن است سعی نمی‌کند خودش را در هیچ قالب و چهارچوبی قرار دهد. برای رسیدن به اوج لذت و شادمانی کودک سعی می‌کند روند بازی را هر گونه که پیش آید ادامه دهد. هدف اصلی برای او کسب حداکثر لذت از بازی است. اما هنگامی که کودکان در حال کاوشگری هستند معمولاً رفتارهای کلیشه‌ای و قالبی از خود نشان می‌دهند. کودکی را در نظر بگیرید که از روی حس کنجکاوی محتویات کیف دستی مادرش را کاوش می‌کند و با کنجکاوی وسایل داخل آن را یکی‌یکی مورد بررسی قرار می‌دهد. اگر به رفتار قالبی این کودک توجه کنید متوجه می‌شوید که هر یک از وسایل کیف را بیرون می‌آورد آن را از راه بوییدن، چشیدن یا مالیدن آن به صورتش بررسی می‌کند . این رفتارهای کلیشه‌ای و قالبی غالباً به این دلیل است که وقتی کودک با اشیای ناآشنا روبرو می‌شود معمولاً برای بررسی آن‌ها از حواس مختلف خود استفاده می‌کند تا بتواند شناخت بیشتری نسبت به آن وسایل به دست آورد. برخی مواقع، از الگوهای رفتاری مادر یا خواهرش تقلید می‌کند. مثلاً جلوی میز آرایش می‌نشیند و بدون اینکه بداند هر کدام از این لوازم چه مصرفی دارد، همه آن‌ها را به صورت خود می‌ مالد. این رفتار کلیشه‌ای معمولاً برای تمام لوازم روی میز تکرار می‌شود. اما همین کودک در هنگام بازی کردن بسیار آرام و انعطاف‌پذیرتر است. به سادگی از کاری به کار دیگری مشغول می‌شود. این‌گونه به نظر می‌رسد که فعالیت‌های بازی در کودکان تقریباً به طور کامل از هر گونه رفتار کلیشه‌ای وانعطاف‌ناپذیری به دور است.


مراکز و کانون‌های توجه کودکان


وقتی کودکی مشغول کاوشگری است گرمی که تمام توجه و تمرکز کودک روی آن کار معطوف است همان‌طورکه در بالا گفته شد زمان کاوشگری لحظاتی است که کودک محتاط و جدی است. کودک ساکت و آرام گوشه‌ای مشغول کنجکاوی و کاوشگری است. کودکی که به سختی توجه و تمرکز خودش را در حالت عادی روی یک مسئله متمرکز می‌کند حالا برای دقایق متمادی در گوشه‌ای تمام حواسش را روی یک موضوع معطوف کرده است. دراین‌حال نوعی شور و هیجان درونی برای کشف موضوع در کودکان دیده می‌شود. معمولاً در این زمان که کودک مشغول کار مشکلی است ضربان قلب آن‌ها ثابت و یکنواخت است . از اینکه کسی به طور ناگهانی خلوت و آرامش آن‌ها را به هم بزند ناراحت می‌شوند. معمولاً اگر یک‌دفعه به آن‌ها نزدیک شویم و یا صدایی بشنود، حالت ترس و از جا پریدن نشان می‌دهند . به دلیل اینکه تمام تمرکز کودک روی موضوع کاوش متمرکز است واز محیط اطراف خودش فارغ شده است ، هرگونه صدای بلند، تماس بدنی با کودک، نزدیک شدن به او و … باعث ترس ناگهانی وی ، ناراحتی و شاید منجر به گریه شود. همین کودک هنگام بازی شور و هیجان متفاوت نشان می‌دهد. تمرکز کمتری بر فعالیتی که انجام می‌دهد دارد. در مراحل مختلف بازی بسته به نوع فعالیتی که انجام می‌دهد ضربان قلبش متغیر است.


وقتی کودکی با محیطی جدید یا وسایل تازه آشنا می‌شود چون هیچ شناختی نسبت به محیط و وسایل پیرامونش ندارد معمولاً در ابتدا دست به کاوشگری می‌زند. بنابراین در محیط‌های ناآشنا، کودک درابتدا مشغول کاوش و کنجکاوی می‌شود . به‌تدریج با موقعیت و مکانی که در آن قرار دارد آشنا می‌شود واحساس نزدیکی و آشنایی بیشتر با محیط می‌کند. با تسلط و آشنایی بیشتر با محیط اطرافش، احساس راحتی می‌کند و به تدریج در آن محیط مشغول بازی می‌شود. بنابراین در محیط‌های نا آشنا ، کاوشگری پیش از بازی صورت می‌گیرد. این‌گونه به نظر می‌آید که توجه کودک تحت تأثیرمحرک‌های بیرونی که غالباً برای او ناآشنا و پیچیده هستند قرار می‌گیرد و سعی می کند با آنها آشنا شود. پدیده­ی کاوشگری به کودکان کمک می‌کند تا هر چه بیشتر محیط اطرافشان را در کنترل خود قرار دهند. کاوشگری بخشی از فرایند یادگیری، رشد و تسلط کودکان بر محیط است و باید برای آن اهمیت ویژه‌ای قایل شویم. بهتر است زمانی که کودکان مشغول کاوشگری هستند مزاحمتی برای آن‌ها ایجاد نکنیم. در عین حال توجه داشته باشید که این کاوشگری و کنجکاوی خطرات جانبی به همراه نداشته باشد. مثلاً وارد کردن یک شیئی نوک تیز داخل پریز برق معمولاً تجربه ای است که هر کودکی در طول دوران رشد خود حداقل یک بار آن را انجام می‌دهد. بنابراین باید احتیاط های لازم را در این خصوص انجام دهید. همان‌طور که کودکان به وسیله حواس پنج‌گانه محیط اطراف خود را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و اطلاعات محیطی را از طریق حواس خود کسب می کنند. کاوشگری به آنان این امکان را می دهد که بطور ذهنی، مشغول کشف مجهولاتی باشند که اطرافشان می بینند و می شنوند. بنابراین هر بار که متوجه شدید کودک شما مشغول کاوشگری است، اگر کار خطرناکی را تجربه نمی کند و یا عملی که انجام می دهد منتج به آسیب و حادثه ای برای او نمی شود، اجازه دهید که در خلوت خود مانند یک دانشمند کوچک برای کشف مجهولات ذهنی اش تلاش کند.


داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

خشم و پرخاشگری در کودکان

 


یکی از عوامل مهم در سلامت روانی کودکان، شناخت عواملی است که به‌صورت مثبت یا منفی می‌تواند در سلامت آنان مؤثر باشد. در دنیای امروزی تربیت کودکان فقط محدود به خانواده و فرهنگ خانواده نیست. رسانه‌های جمعی مانند رادیو و تلویزیون، کتاب‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، اینترنت و ماهواره امثال آن‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم روان افراد یک خانواده و به تبع آن کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و آنان را در جریانی ناخواسته می‌اندازند. در این سلسله مقالات به بررسی مواردی همچون تعریف خشم و پرخاشگری، علل خشم ، خشم و پرخاشگری در کودکان، محرک‌های خشم و پاسخ کودکان با آن، خصوصیات کودکان خشونت‌گرا و الگوهای رفتاری این کودکان خواهیم پرداخت.

روان‌شناسان خشم را حالت برانگیختگی و هیجان شدید در هنگام روبرو شدن با محرک‌های نامناسب محیطی می‌دانند. خشم می‌تواند در قالب یک ناراحتی جزئی و مختصر و یا به صورت خواب و واکنشی جنون‌آمیز بروز کند. هر شخصی در بروز خشم و کنترل آن واکنش متفاوتی نشان می‌دهد آستانه تحریک‌پذیری برخی افراد بسیار پایین است و با کمترین محرک‌هایی،عصبانی شده و کنترل خود را از دست می‌دهند و عده‌ای دیگر توانایی بیشتری در کنترل و عدم بروز خشم خود دارند.

واکنش‌ها و هیجان‌های که معمولاً همراه خشم مشاهده می‌شود عبارتند از، عصبانیت، خشونت، خصومت، کینه و غضب، تنفر، حسادت، رنجش و ناراحتی جسمی. امروز عقیده بر آن است که شیوه بروز خشم آموختنی است و تربیت در چگونگی بروز خشم و واکنش به محرک‌های محیطی تأثیر بسزایی دارد. پرخاشگری در کودکان می‌تواند ریشه ارثی و مفیدی داشته باشد. وقتی که والدین از خشونت فیزیکی یا لفظی برای مقابله با رفتار غلط کودک خود استفاده می‌کنند، یا برای اینکه او را وادار به انجام کاری کنند، به طور ناخودآگاه به فرزندانشان می‌آموزند که اعمال خشونت کاری مؤثر و کوتاه برای رسیدن به هدف است. کودکانی که از طرف والدین خود تنبیه می‌شوند و مورد خشونت فیزیکی یا لفظی قرار می‌گیرند این الگوپذیری را در مقابل کودکان کوچک‌تر از خود یا خواهر و برادر کوچک‌ترشان به کار می‌برند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بخش عمده ای از پرخاشگری و خشونت از طریق رفتار والدین با محیط اطراف کودک در درون او شکل می‌گیرد. خشونت‌گرایی صفتی است که با رشد کودکان از بین نمی‌رود بلکه به صورت‌های مختلف بروز می‌کند، مثلاً در دوران دبیرستان و نوجوانی به صورت ارتکاب جرم‌های مختلف و رفتارهای مخرب دیده می‌شود .

وقتی سخن از این به میان می‌آید که بخش عمده ای از خشونت و شیوۀ بروز آن آموختنی است، بدین معنا نیست که مقصر اصلی در پرورش کودکان خشونت‌گرا والدین آنها هستند. اما اگر والدین رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه داشته باشند فرزندانشان نیز این نوع رفتار را از آن‌ها خواهند آموخت و الگوی رفتاری پدر و مادر را تکرار می‌کنند. با اینکه نقش تربیتی والدین اهمیت بسیار زیادی در آموختن شیوه‌های برخورد با خشم و پرخاشگری دارد، اما ممکن است برخی از کودکان تحت تأثیر فیلم‌های سینمایی، بازی‌های کامپیوتری و کتاب‌هایی با محتوای خشونت‌گرایی رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی از خود نشان دهند.

تحقیقات و آمار نشان می‌دهد که در موارد زیادی خشم افراد، نسبت به اشخاصی است که بیشتر مورد علاقه و توجه شخص هستند. این افراد بیشتر از اعضای خانواده، دوستان و آشنایان نزدیک تشکیل شده‌اند و افراد غریبه و ناآشنا معمولاً بخش کوچکی از محرک‌هایی را نشان می‌دهند که فرد را خشمگین می‌کند. با توجه به اینکه خشم ، معمولاً نسبت به دوستان و نزدیکانی که بیشتر مورد علاقه هستند تجربه می‌شود، در می یابیم که علت خشم به دلیل ناکامی‌ها ، نیازها و خواسته‌های فرد که توسط نزدیکان پاسخ داده نشده است، می‌باشد.

بر اساس پژوهش‌های علمی معمولاً افراد به دلیل یکی از موارد زیر خشمگین می‌شوند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می‌دهند. تهدید شدن و مورد تبعیض قرار گرفتن، پیش داوری در مورد عملکرد و توانایی یا مورد بی‌مهری قرار گرفتن، مورد فریب‌کاری یا عهدشکنی قرار گرفتن، جریحه دار شدن احساسات و ارزش‌های شخص از طرف دیگران، سوء رفتار و بدرفتاری ، همچنین بی‌توجهی از طرف نزدیکان، صدمه دیدن و بروز حادثه به دلیل بی‌توجهی و عدم دقت شخص،رفتارهای سرزنش کننده و تهدیدآمیز، مورد تجاوز بدنی یا کلامی قرار گرفتن و سایر موارد مشابه .  

خشم مکانیسمی است که به فرد کمک می‌کند تا با محیط اطراف خود سازگار شود. در برابر حملات فیزیکی با بسیج کردن نیروهای بدنی، شخص را برای دفاع از خود آماده می‌کند . امّا زمانی که خشم به اوج شدت خود می‌رسد و کنترل را از شخص می‌گیرد معمولاً رفتارها و واکنش‌هایی نشان می‌دهد که بدن از آن‌ها پشیمان می‌شود و احساس گناه می‌کند . با توجه به اینکه خشم، واکنش قابل پیش بینی نسبت به بدرفتاری دیگران است، پس به راحتی می‌توان متوجه شد که همه انسان‌ها ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با خشم می‌باشند. دراین‌حال برای مقابله با خشم نباید از شیوه‌های سرکوبگرانه استفاده کرد . مدیریت خشم عملکرد ی است که باید به مرور آن را فراگرفت . روش‌های شناختی در کنترل خشم به شخص کمک می‌کند تا در مقابل کنش‌های محیطی و اطرافیان، با استفاده از ادله و در نظر گرفتن عواقب عملکرد خود ، واکنش مناسبی نشان دهد. خشم ممکن است به مضرات اجتماعی و جسمی زیادی منجر شود. استرس، تنش و ناراحتی‌های جسمانی از پیامدهای خشم می‌باشند . مضرات خشم شامل احساس درماندگی، تنهایی و انزوا و تخریب این روابط اجتماعی می‌باشد . خشم باعث می‌شود که احساس بدی نسبت به خود داشته باشیم . در ارتباطات اجتماعی هر چه بیشتر خشم خود را بروز دهید و اطرافیان واکنش‌های پرخاشگرانه بیشتری از شما ببینند به تدریج از شما فاصله می‌گیرند و اهمیتی به احساسات شما نمی‌دهند. به همین دلیل خشم به تدریج ارتباط شما با دیگران را خدشه‌دار کرده و در نتیجه واکنش‌های پرخاشگرانه تان شدیدتر می‌شود . خشم احساسی است که هرگز سرکوب نمی‌شو بلکه باید به تدریج  مهارت کنترل آن را بدست آورید.

داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی-http://www.ketabekoodak.com/


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تقویت و پرورش حافظه دیداری در کودکان

 

در الفبای فارسی حروفی هستند که از لحاظ آوایی یکسان تلفظ می‌شوند اما از لحاظ شکل متفاوت هستند . دو گروه چهار شکلی (هـ - ـهـ - ـه – ح ) و ( ض – ظ – ز – ذ) و یک گروه سه شکلی وجود دارد (ث – س – ص ) و حرف‌های دیگری مثل ( ق – غ )، (ت – ط)، (ع – ا). 
کودکانی که در حافظه دیداری دچار مشکل هستند معمولاً پس از شنیدن کلمه‌ای در حین نوشتنِ املای فارسی این حروف را جابه‌جا می‌نویسند مثلاً خطاهای زیر نمونه‌ای از این نوعند :
مهتاب را می‌نویسد محتاب ، صبح را می‌نویسد صبه، ظالم را می‌نویسد ضالم، صابون را می‌نویسد سابون، حوله را می‌نویسد هوله
بشقاب را می‌نویسد بشغاب، شکرگزار را می‌نویسد شکرگذار، سطل را می‌نویسد ستل، عمو را می‌نویسد امو، صبر را می‌نویسد سبر.
اگر کمی در کلمات بالا دقت کنید متوجه می‌شوید که دانش‌آموز ، کلمات را درست می‌شنود ولی هنگام نوشتن یکی دیگر از شکل های همان حرف را استفاده می‌کند . بنابر این کلمه از لحاظ آوایی صحیح  است اما از لحاظ املای فارسی نادرست می‌باشد .
حالا سؤال اینجاست که چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه عاملی باعث می‌شود که دانش‌آموزان چنین خطاهایی را انجام دهند و در نهایت روش‌های اصلاح و درمان آن چیست ؟
فرض کنید به تصویر یک پارک نگاه می‌کنید . حال اگر سؤال‌هایی از شما بپرسند ، آیا می‌توانید به تمامی آن‌ها پاسخ دهید ؟ مثلاً این که چند بچه در پارک بازی می‌کند ؟ چند درخت در پارک وجود دارد؟ چند نفر روی صندلی نشسته‌اند ؟ تعداد پیرمردها بیشتر بوده است یا پیرزن‌ها ؟ چه حیواناتی در پارک دیدید ؟
با کمی دقت متوجه می‌شوید که نتوانسته‌ای در دفعه اول تمامی جزئیات و مشخصات را به خوبی به حافظه بسپارید .
ما نمی‌توانیم از ظرفیت کامل حافظه دیداری خود بدون این که آن را پرورش داده باشیم تماماً استفاده کنیم . اما اگر مدتی تمرین کنیم می‌توانیم با یک بار نگاه‌کردن جزئیات خیلی بیشتری را به حافظه بسپاریم. کودکان هم که ضعف حافظه دیداری دارند نمی‌تواند جزئیات زیادی را به خاطر بسپارند بنابراین زمانی که دیکته می‌نویسند چون نمی‌توانند از حافظه دیداری خود به طور کامل استفاده کنند در نوشتن بعضی از کلمات دچار مشکل می‌شوند مثلاً  دانش آموز به جای اینکه بنویسد بشقاب می‌نویسد بشغاب . این بدان علت است که کودک نمی‌تواند تصویر آن حرف مورد نظر را در ذهن خود مجسم کند و در زمان نوشتن دیکته نمی‌تواند به یاد می‌آورد که کدام شکل حرف را باید استفاده کند. این ضعف حافظه دیداری کودکان اگر درمان نشود در سال‌های بعد نیز همراه آنان خواهد بود . اگر غلط‌های املایی کودکان بیشتر از نوع مواردی است که در بالا ذکر شد، لازم است با تمرین‌های  مناسب جهت تقویت و پرورش حافظه دیداری  به رفع آن بپردازیم. در بین برخی از معلمان و خانواده‌ها رسم این است که کودک را وادار می‌کنند تا از روی واژه‌هایی که غلط نوشته است بارها و بارها بنویسد. این گونه تمرین‌ها شاید به طور موقت بتواند به درست‌نویسی کودکان کمک کند اما به این دلیل که به تقویت حافظه دیداری کودکان کمکی نکرده است بی‌فایده می‌باشند .
اگر اشتباهاتی که کودکان در این نوع کلمات دارند توجه کنید، متوجه می‌شوید که معمولاً کودکان از لحاظ شنیداری مشکلی ندارند ، مثلاً کلمه حوله را به درستی می‌شنوند اما وقتی می‌خواهد آن را بنویسند به جای نوشتن حرف ح نمی‌داند باید کدام شکل آن را انتخاب کند این بدان علت است که کودک نمی‌تواند شکل حرفی را که مناسب کلمه حوله می‌باشد به درستی انتخاب کند .
برای اینکه بتوانیم حافظة دیداری کودکان را تقویت کنیم نیاز به استفاده از ابزارها یا تمرین‌های پیچیده‌ای نداریم. تنها لازم است در حین بازی با کودکان در طول روز از تمرین‌های خاصی استفاده کنیم و به مرور شاهد تقویت حافظه دیداری کودکان باشیم. حافظه دیداری در زندگی روزمره کودکان اهمیت بسزایی دارد. اگر فعالیتی در جهت تقویت حافظه دیداری کودکان انجام ندهیم این ضعف را تا آخر عمر به دنبال خواهند کشید . حتی کودکانی هم که از حافظه دیداری خوبی بهره‌مند هستند و مشکلی از این لحاظ ندارند، با انجام چنین تمرین‌هایی مهارتشان بیشتر می‌شود و بعدها می‌توانند از آن استفاده مفیدی بکنند . مثلاً یک نقاش ماهر و چیره‌دست و با نگاه کردن به یک منظره زیبا تمام جزئیات آن را به خاطر می‌سپارد و بعد می‌تواند به طور کامل آن را روی بوم نقاشی پیاده کند . در اینجا یک بار دیگر به خانواده‌های محترم و معلمان گرامی توصیه می‌کنیم که از کنار اختلالات یادگیری کودکان به سادگی عبور نکنند ، زیرا همین مشکلات به ظاهر کوچک کم کم باعث تضعیف روحیه کودکان و کاهش حس اعتماد به نفس آنان می‌شود و نهایتاً طبق آمار ، منجر به افت نمرات تحصیلی، بی‌علاقگی نسبت به درس، ترک تحصیل ، گرایش به فعالیت‌های منفی ، بزهکاری و غیره می‌گردد .
تمرین‌هایی که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌کنیم صرفاً جهت تقویت حافظة دیداری و پرورش آن تهیه شده‌اند . لازم است که خانواده‌ها و مربیان محترم با حوصله و به مرور این تمرین‌ها را انجام دهند و شاهد پیشرفت کودکانشان در تحصیل و علاقه‌مندی آن‌ها به درس باشند .
 
 
یک - چند وسیله کوچک مثل مداد، پاک کن، تراش، قیچی، لوبیا، قاشق ، چنگال و وسایل دیگر تهیه کنید . در ابتدا دو یا سه وسیله را جلوی کودک قرار دهید . از کودک بخواهید با دقت به آن‌ها نگاه کند . حالا روی این وسائل را با یک پارچه یا روزنامه بپوشانید. از کودک بپرسید چه وسایلی زیر روزنامه قرار دارد . این کار را با اشیاء بیشتر، مثلاً سه یا چهار شیء انجام دهید. تعداد اشیای زیر روزنامه را به مرور بیشتر کنید تا جایی که کودک بتواند تعداد پنج یا شش شیء را به‌درستی بگوید. معمولاً کودکان در سنین سه تا هفت سال می‌توانند بین سه تا هفت وسیله را به درستی نام ببرند. هر بار می‌توانید از اشیای مختلفی استفاده کنید . این کار را می‌توانید به روش‌های مختلف در طول روز انجام دهید . مثلاً هنگامی که سفره غذا را انداخته‌اید ، از کودک بخواهید به وسایل داخل سفره نگاه کند سپس از او سؤال کنید، چند لیوان دیده است و مانند آن .
 
 
دو - این تمرین همانند تمرین شماره یک می‌باشد با این تفاوت که کودک باید به یک تصویر آماده نگاه کند مثلاً به تصویری  که در زیر آمده است برای مدتی که دوست دارد نگاه کند. سپس روی تصویر را بپوشانید و از او سؤال‌های زیر را بپرسید. (تصویر صفحه 47 کتاب علوم پیش دبستانی جلد دوم )  1- چه حیواناتی در پارک بودند ؟  2-چند بچه در پارک بازی می‌کردند ؟ 3- در حوض چند ماهی  شنا می‌کرد؟  4- چند درخت در پارک وجود داشت؟ 5- کنار صندلی چه حیوانی نشسته بود ؟  6-دوچرخه سوار کلاه روی سرش بود و یا نبود؟ 7- سطل آشغال در کدام طرف بود راست و چپ ؟ 8- دوچرخه سوار به سمت راست می‌رفت و یا به سمت چپ ؟ 9- مجسمه وسط حوض شبیه حیوانی بود ؟ 10- کدام حیوان به آبخوری نزدیک‌تر بود ؟
برای بار اول کودک می‌تواند به یک،دو یا سه سوال از سؤالات بالا جواب دهد. دوباره اجازه دهید کودک تا هر موقع که دوست دارد به تصویر نگاه کند . مجدداً سؤالات بالا را از او بپرسید . برای بار دوم متوجه می‌شوید که کودک با دقت بیشتری به جزئیات توجه کرده است. حالا او می‌تواند به سؤالات بیشتری پاسخ گوید. با انجام چنین تمرین‌هایی به‌مرور متوجه می‌شوید که دقت کودکان در پاسخ‌گویی به سؤالات به مرور افزایش می‌یابد و می‌توانند جزییات بیشتری را به حافظة خود بسپارند . این تمرین را می‌توانید با هر تصویری مشابه تصویر زیر انجام دهید. به یاد داشته باشید حافظه دیداری کودک شما یک شبه تقویت نمی‌شود ، بلکه به مرور با انجام چنین تمرین‌هایی می‌توانید رشد حافظه دیداری کودک را مشاهده کنید . این بازی را می‌توانید به روش‌های مختلف و در محیط‌های مختلف انجام دهید. مثلاً در پارک، در خیابان، در ویترین مغازه‌ها، اتاق‌های منزل و غیره.
 
 
سه - تمرین دیگری که برای تقویت حافظه دیداری مفید می‌باشد این است که می‌توانید از کودک بخواهید برای مدتی به وسایل اتاق یا آشپزخانه نگاه کند و از آنجا بیرون برود . سپس شیء بزرگی را جابه‌جا کنید . از کودک بخواهید بازگردد و با دقت به وسائل نگاه کند و بگوید کدام وسیله جابجا شده است. بعد از مدتی می‌توانید دو وسیله را جابه‌جا کنید و از کودک بخواهید نام آن دو وسیله را بگوید . با انجام این تمرین کودک توجه و دقتش به جزئیات محیط بیشترمی شود. بعد از مدتی می‌توانید این تمرین را با اشیا کوچکتر که انجام دهید.
 
 
چهار – از مجلات، کتاب‌، یا روزنامه ها تعدادی تصویر اشیاء، حیوانات، و .... جدا کرده آن‌ها را روی کارت‌های مقوایی هم اندازه بچسبانید ، پنج کارت را روی زمین بگذارید و از کودک بخواهید به تصاویر آن‌ها دقت کند؛ سپس کارت‌ها را به پشت برگردانید از کودک بخواهید به ترتیب بگوید عکس روی هر کارت چه چیزی می‌باشد. برای کودکان سنین پایین‌تر از دو یا سه کارت استفاده کنید ، برای کودکان پنج یا شش سال می‌توانند از تعداد کارت های بیشتری استفاده کنید ضمناً بعد از مدتی می‌توانید روی هر کارت دو تصویر قرار دهید. برای کودکانی که کلاس اول یا دوم دبستان هستند می‌توانید به جای عکس ها از املای کلمات استفاده کنید .
 
 
پنج - تعدادی کارت هفت سانتی‌متر در ده سانتی‌متر تهیه کنید و کلماتی را که املای صحیح آن‌ها احتیاج به حافظه دیداری دارد پشت این کارت ها بنویسید . کارت‌ها را جلوی کودک بگذارید و یکی از آن‌ها را بردارید و به کودک نشان دهید . از کودک بخواهید با انگشت دستش روی زمین آن کلمه را بنویسد . اگر مقدور بود یک یا دو کیلو شن نرم (ماسة دریایی ) داخل یک سینی بریزید و آن را پهن کنید . از کودک بخواهید آن کلمه را روی ماسه بنویسد . این عمل علاوه بر اینکه حافظه دیداری کودکان را تقویت می‌کند ، باعث می‌شود کودکان با به‌کارگیری حس لامسه توانایی‌های دیگر خود را نیز تقویت کنند وآن را به صورت یک بازی جذاب دنبال نمایند .
 
 
شش - مانند کارت‌هایی که در تمرین شماره پنج آماده کردید تعدادی کارت سفید تهیه نمایید. کلماتی را که در حافظه دیداری اهمیت دارند مانند مثال‌هایی که در بالا گفتیم (مغازه، بشقاب ، بهار، عروس، سطل و ... ) را پشت هر کارت بنویسید سپس در طرف دیگر کارت، حرفی را که معمولاً در این گونه کلمات، دانش آموزان اشتباه می‌نویسند ، بنویسید. مثلاً یک طرف کارت بنویسید بشقاب ، و در طرف دیگر کارت دو حرف غ و ق را بنویسید.
آن طرف کارت را که حرف غ و ق روی آن نوشته شده است ، به کودک نشان دهید. بگویید بشقاب با کدام حرف نوشته می‌شود. سپس از کودک بخواهید که حرف مورد نظر را نشان دهد . در صورتی که به آن حرف اشاره کرد کارت را برگردانید تا کلمه درست را ببیند. معمولاً تعداد این واژه‌ها محدود می‌باشد و کودکان می‌توانند به سرعت آن‌ها را یاد بگیرند اما هدف اصلی ما این است که در کنار یادگیری آنان بتوانیم حافظه دیداری آنان را نیز تقویت کنیم .
 
 
هفت – یک تصویر ساده را مانند تصویری که در بالا مشاهده می‌کردید به کودک نشان دهید. اجازه دهید تا مدتی به آن نگاه کند. سپس آن را بردارید  و از او بخواهید تا آن را نقاشی کند. بعد از آنکه کار نقاشی کشیدنش تمام شد بگذارید دوباره به تصویر نگاه کند و ببیند کدام قسمت‌ها را فراموش کرده است که بکشد . بگذارید مدتی بیشتر آن تصویر را نگاه کند و دوباره از او بخواهید تا جزئیات را به نقاشی‌اش اضافه کند. کم‌کم خود کودک متوجه می شود که باید در جزئیات دقت بیشتری داشته باشد . 
در تمرین‌هایی که قصد دارید حافظة دیداری کودکان را تقویت کنید باید نکات زیر را مد نظر قرار دهید . در ابتدا کودک باید یاد بگیرد که برای مدتی با دقت و توجه به تصویری نگاه کند . سپس به سوالاتی که از او می‌پرسید پاسخ دهد . ضمناً  علاوه بر کلیات تصویر بتواند جزییات آن را نیز به خاطر بسپارد و بتواند به سؤالات بیشتری پاسخ گوید . وقتی کودک می‌تواند به سوالاتی  که از جزییات تصویر پرسیده می‌شود به درستی پاسخ گوید ، نشان می‌دهد که بخوبی روند درمان و آموزش را طی کرده است.

http://www.ketabekoodak.com/

نکات قابل توجه در تربیت


«در درون هر کودک مربی ماهری وجود دارد. این مربی به اندازه‌ای ماهر است که تمامی کودکان را در هر گوشه از دنیا به نحوی آموزش می‌دهد که نتایج یکسانی از آن حاصل می‌شود. تنها زبانی که انسان به طور کامل بر آن مسلط می‌شود، زبانی است که در کودکی یاد می‌گیرد، این زمانی است که غیر از آن مربی درونی، هیچ آموزگار دیگری قادر نیست چیزی به او بیاموزد».

«نظم و انضباط را باید از دل آزادی بیرون کشید. فرد منضبط فردی نیست که به‌طور مصنوعی همانند یک انسان لال، ساکت و آرام در گوشه‌ای نشسته باشد و یا مانند افراد فلج بدون حرکت و ساکن در کنجی قرار داده شده باشد. این فرد، آدمی منفعل، فاقد انگیزه و میل به زندگی است».

«در صورت امکان در هنگام اجرای انضباط انفرادی، کودکان را سازمان بدهید. هر یک از آنها را به طور مرتب در سر جای خود قرار دهید. به آنها در درک این نکته کمک کنید که در چنین وضعیتی محیط مرتب‌تر و زیبا‌تر به نظر می‌آید و مرتب و منظم چیدن محیط، کار خوب و صحیحی است. کمک کنید تا به راحتی درک کند که اگر اتاق و فضای زندگی مرتب و منظم چیده شود، راحت‌تر و زیبا‌تر است. چنین نظم و ترتیبی در چیدن باعث آرامش آنان خواهد شد. پس از آن، کودکان آرام و بی‌صدا در محیط می‌مانند و این نتیجه آموزشی دقیق و برنامه ریزی شده است و چیزی به کودکان تحمیل نشده است. به آنها کمک می‌شود تا بدون فشار و اجبار به چنین تجربه مهمی ‌برسند و اصل مهم نظم جمعی را به راحتی درک ‌کنند».
http://www.ketabekoodak.com/

کرفس کوهی؛ ضد فشار و چربی خون



کرفس کوهی گیاهی بومی از خانواده چتریان است که به صورت وحشی در ایران رشد می کند که اندام هوایی این گیاه در طب سنتی برای درمان فشارخون، زخم و التهاب استفاده می شود.

کرفس کوهی

از سالیان دراز کرفس کوهی به علت اثرات ضد درد، ضد التهاب، آرام‌بخش و ضد سرفه مورد استفاده بوده است. همچنین این گیاه دارای اثرات ضد ویروس، ضد دیابت، ضد سرطان بوده و آن را به عنوان عامل پیشگیری کننده از زخم معده مطرح می‌کنند.

 

کرفس کوهی در مداوای اضطراب، استرس، انواع اختلالات گوارشی بالاخص بیماری‌های التهابی روده از قبیل کرون و کولیت و بیماری‌های روماتیسمی موثر است.

 

بذر کرفس کوهی اشتها آور است و در مهار رشد تومور معده و محافظت از کبد تأثیر مفیدی دارد. ضمن اینکه استفاده‌ از آن و نیز جوشانده ریشه گیاه کرفس برای درمان علائم آنفلوانزا، سرماخوردگی، سرفه‌های شدید و تنگی نفس نافع می‌باشد.

از اندام‌های گیاه برای رفع معده درد، درمان التهاب مفاصل و روماتیسم و تصفیه خون استفاده می‌شود. همچنین کرفس کوهی در درمان چربی خون بالا، پرفشاری خون، انواع اختلالات قلبی عروقی و کمردرد کاربرد خوبی دارد.

 

علاوه بر اثرات دارویی، اسانس موجود در بذور و ریشه گیاه باعث جذب حشرات و تسهیل عمل گرده‌افشانی، دور نمودن بعضی حیوانات و آفات گیاهی و محافظت در برابر آسیب‌های ناشی از افزایش گرما می‌شود.

بذر کرفس کوهی اشتها آور است و در مهار رشد تومور معده و محافظت از کبد تأثیر مفیدی دارد. ضمن اینکه استفاده‌ از آن و نیز جوشانده ریشه گیاه کرفس برای درمان علائم آنفلوانزا، سرماخوردگی، سرفه‌های شدید و تنگی نفس نافع می‌باشد

برگ، ساقه و گل کرفس جهت تهیه فرآورده‌هایی از قبیل ترشی و شور کرفس کوهی و یا استفاده در پخت برخی از غذاها مثل سوپ و یا همراه با ماست و نیز به صورت پودر خشک برای معطر کردن دوغ قابل استفاده است. متاسفانه برخی از عشایر یا بومیان مناطق دامنه‌های زاگرس که رستنگاه اصلی این گیاه معطر است، به منظور استفاده از قسمت‌های مختلف ریشه غده مانند آن، زمینه ریشه‌کنی این گیاه پرخاصیت را فراهم کرده اند که این شیوه تهدیدکننده حیات و بقای این گونه منحصربه فرد گیاهی شده و باید به شدت از آن پرهیز شود.

 

فواید کرفس‌کوهی برای جلوگیری از فشارخون

در یک پروژه تحقیقاتی اثر عصاره هیدروالکلی کرفس کوهی بر میزان فشار خون مورد بررسی قرار گرفت که نشان داد سبب پیشگیری و کاهشپرفشاری خون می شود. اثرات ضد فشار خون و آنتی اکسیدانی عصاره هیدروالکلی کرفس کوهی بر فشار خون ناشی از دگزامتازون پیشنهاد می‌شود اما مطالعات بیشتری برای یافتن مکانیسم اثر دقیق این داروی گیاهی مورد نیاز است. در این تحقیق، برای القای فشار خون، دگزامتازون به صورت زیر جلدی به مدت 14 روز بر روی افراد مورد مطالعه تجویز شد که در گروه پیشگیری، تجویز خوراکی عصاره هیدروالکلی کرفس کوهی چهار روز قبل از تجویز دگزامتازون آغاز شد و تا پایان دوره (بین یک تا 18 روز) ادامه یافت و در گروه درمانی، عصاره هیدروالکلی کرفس کوهی از روز 8 تا 14 تجویز شد. دگزامتازون به طور معناداری فشار خون سیستولیک را افزایش داد. تجویز عصاره هیدروالکلی کرفس کوهی، سبب پیشگیری و کاهش پرفشاری خون ناشی از دگزامتازون در گروه های درمانی و پیشگیری شد.

 

اثر کرفس کوهی بر چربی خون بیماران مصرف کننده لواستاتین

فلاونوییدها یک گروه از ترکیبات پلی فنولیک می باشند و با کاهش خطر بیماری های قلبی رابطه دارند. کرفس کوهی یا همان کلوس، گیاهی حاوی فلاوونویید است. لذا در این تحقیق اثر کرفس کوهی بر فاکتورهای خونی مربوط به چربی به عنوان عامل آترواسکلروز و بیماری های قلبی عروقی در بیماران هایپرلیپیدمیک مصرف کننده لواستاتین مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، تعداد 74 بیمار مبتلا به هایپرلیپیدمی به ترتیب مراجعه به کلینیک داخلی مرکز درمانی آموزشی هاجر(س) شهرکرد در یکی از دو گروه کنترل (لواستاتین mg/day 40) و مورد (لواستاتین mg/day 40 و پودر کرفس کوهی gr/day2) قرار گرفتند.

مصرف پودر کرفس کوهی همراه با داروهای کاهنده چربی خون در بیماران هیپرلیپیدمیک احتمالا با افزایش HDL یا همان کلسترول خوب، ارتباط مثبت دارد

قبل از مطالعه، دو هفته و یکماه بعد از شروع مطالعه میزان کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتیین با دانسیته پایین (LDL)، لیپو پروتیین با دانسیته خیلی پایین (VLDL)، لیپوپروتیین با دانسیته بالا (HDL) و قند خون ناشتا (FBS) بیماران اندازه گیری گردید و با یکدیگر مقایسه شدند.

یافته ها: میزان کلسترول، تری گلیسیرید، LDL و VLDL خون، دو هفته و یک ماه بعد از مصرف کرفس کوهی کاهش یافت ولی این کاهش در دو گروه اختلاف آماری معنی داری نداشت. میزان HDL در گروه مورد افزایش و در گروه کنترل کاهش یافت. نسبت LDL به HDL در هر دو گروه کاهش داشت. میانگین FBS طی مطالعه بدون تغییر بود.

نتیجه گیری: مصرف پودر کرفس کوهی همراه با داروهای کاهنده چربی خون در بیماران هیپرلیپیدمیک احتمالا با افزایش HDL یا همان کلسترول خوب، ارتباط مثبت دارد.


http://www.tebyan.net/


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

این 6 ماده ی غذایی باعث سلولیت می‌شوند



برای مقابله با سلولیت باید تغذیه ی درست داشت، آب کافی نوشید، ورزش کرد، کرم‌های ضدسلولیت زد و غیره.

البته توصیه های زیادی برای مقابله با سلولیت وجود دارد؛ اما مهمترین مسئله تغذیه ی درست است. برای مقابله و پیشگیری از این پوست پرتقالی شکل لازم است قید برخی مواد غذایی را بزنید. با ما باشید تا با این مواد غذایی آشنا شوید.

قند

قند

قابل توجه افرادی که یک فنجان چای را با 10 حبه قند میل می کنند! قند سفید هیچ ماده ی مغذی به بدن نمی رساند. برخی از متخصصان تغذیه قند را سم سفید می نامند. این ماده ی شیرین پرطرفدار حاوی کالری بیهوده است که باعث چاقی و بروز سلولیت می‌شود. قند سفید علاوه بر آسیب به دندان ها، یکی از عوامل ابتلا به دیابت نوع2 نیز هست.

اگر هنوز قانع نشده اید بهتر است بدانید که قند سفید خون ما را اسیدی و مواد معدنی بدن مانند کلسیم را دفع می‌کند. وقتی کلسیم بدن دفع شود شرایط را برای آسیب به استخوان‌ها و دندان‌ها فراهم می‌سازد. به جای قند سفید از جایگزین هایی مانند شکر قهوه ای، عسل، شربت چغندر قند، شربت افرا، شربت آگاو و شربت طبیعی برخی میوه ها مانند سیب و گلابی و غیره استفاده کنید.

نمک

نمک تصفیه شده

سعی کنید تا حدامکان مصرف نمک را در برنامه ی غذایی تان محدود کنید. این نمک حاوی کلرور سدیم است و امکان احتباس آب و گردش خون نامناسب را بالا می‌برد که هر دو احتمال بروز سلولیت را بالا می برند. بهتر است از نمک دریایی استفاده کنید که حاوی مواد معدنی بیشتری است؛ البته جایگزین های دیگری نیز هستند که باعث احتباس آب در بافت‌های بدن نمی‌شوند و خللی در دفع مایعات اضافی بدن ایجاد نمی‌کنند. به جای استفاده ی زیاد از نمک برای خوش طعم کردن غذا می‌توانید از سبزیجات معطر و ادویه‌ها استفاده کنید.

 

ناگت

مواد غذایی سرخ کردنی

غذاهای سرخ کردنی حاوی میزان زیادی روغن هستند. در بیشتر موارد این مواد غذایی به خصوص از نوع آماده و صنعتی آن کیفیت کمی دارند.

زمانیکه روغن ها و ترکیبات چرب در دمای خیلی بالا قرار می گیرند ترکیبات سمی تولید می‌کنند؛ در نتیجه بدن ما آن ها را در مناطقی از بدن ذخیره می‌کند تا دور از اعضای حیاتی بدن باشند و ایجاد خطر نکنند. به این ترتیب نیز سلولیت به وجود می‌آید و برخی از نواحی بدن مانند ران ها، باسن، پهلو و بازوها را بدشکل می‌کند.

بهتر است از روش بخارپز استفاده کنید. پخت و پز در فر و تفت دادن جزیی مواد غذایی بهتر از روش سرخ کردن آن ها با روغن زیاد است.

 

نوشیدنی های الکلی

نوشیدنی های الکلی به طور مستقیم باعث بروز سلولیت نمی‌شوند بلکه باعث انقباض رگ‌های خونی در پوست شده و وضعیت را بدتر می‌کنند. این قبیل نوشیدنی‌ها حاوی کالری بیهوده هستند که صرفا باعث چاقی می‌شوند و هیچ نوع ماده ی مغذی به بدن نمی‌رسانند. در واقع زمانیکه این نوشیدنی ها در بدن تجزیه می‌شوند کالری هایشان به صورت قند در می‌‌آید. فراموش نکنید که این نوشیدنی ها باعث احتباس آب و افزایش رسوب چربی‌ها در برخی نواحی مانند ران ها، شکم، باسن و بازوها می‌شوند. آب میوه های طبیعی، دمنوش ها و بهتر از همه از آب معمولی بهترین نوشیدنی ها هستند.

زمانیکه روغن ها و ترکیبات چرب در دمای خیلی بالا قرار می گیرند ترکیبات سمی تولید می‌کنند؛ در نتیجه بدن ما آن ها را در مناطقی از بدن ذخیره می‌کند تا دور از اعضای حیاتی بدن باشند و ایجاد خطر نکنند. به این ترتیب نیز سلولیت به وجود

می‌آید و برخی از نواحی بدن مانند ران ها، باسن، پهلو و بازوها را بدشکل می‌کند

مواد غذایی تصفیه شده

مواد غذایی تهیه شده از آرد سفید تصفیه شده به خوبی هضم نمی‌شوند. این مواد غذایی باعث تجمع توکسین ها در بدن شده و سپس به صورت سلولیت در می آیند. این مواد غذایی همچنین باعث بروز یبوست نیز می‌شوند. به همین دلیل همیشه توصیه می‌شود که مصرف نان ها و مواد غذایی تهیه شده از آرد سفید را محدود کنید. به جای آن ها از انواع سبوس دار استفاده کنید. نان و پاستاهای تهیه شده از آرد کامل را دریابید. در مصرف هیچ ماده ی غذایی حتی کربوهیدرات های پیچیده افراط نکنید چون انرژی زیادی عایدتان شده و مازاد آن ذخیره می‌شود. بهترین کار این است که روزانه میزان متعادلی غلات کامل، میوه ها و سبزیجات تازه و پروتئین(حیوانی و گیاهی) مصرف کنید.

فست فودها

امان از فست فودها

فست فودها و حتی هله هوله ها و غیره حاوی ترکیباتی هستند که بدون شک منجر به سلولیت خواهند شد. این مواد غذایی حاوی آردهای تصفیه شده، قند زیاد، نمک تصفیه شده و چربی های مضری هستند که علاوه بر به خطر انداختن سلامت عمومی بدن باعث سلولیت و چاقی های موضعی نیز می‌شوند.

بهتر است بدانید که این مواد غذایی خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونری را افزایش می دهند. بدن ما با مصرف فست فودها، ماده ی مغذی دریافت نمی‌کند. هر آنچه جذب می‌کند کالری بیهوده است که به طور مستقیم ذخیره شده و باعث سلولیت می‌شود. علاوه بر این با مصرف فست فودها همیشه ته دلتان ضعف خواهد رفت. در نتیجه مدام احساس می‌کنید و مجبور می‌شوید حجم بیشتری ساندویچ و انواع دیگر فست فودها را بخورید.  توجه داشته باشید که فست فودها به دلیل داشتن میزان زیادی نمک، قند و طعم دهنده ها و چربی به مرور شما را معتاد می‌کنند. به همین دلیل است به خوردن پیتزا یا ساندویچ و غیره عادت می کنید و هر روز که می گذرد علاقه ی بیشتری به مصرف آن ها پیدا می‌کنید. این عادت‌ها نیز نتیجه ای جز چاقی و اضافه وزن و سلولیت‌های بد شکل در بدن تان نخواهند داشت.http://www.tebyan.net/


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

مهارت های فرزند پروری


مسئله فرزند پروری هیچ زمانی به اندازه امروز در موفقیت خانواده ها تاثیر نداشته است. نحوه تربیت فرزندان، رفتار نسل حاضر را شکل داده و عملکرد نسل آینده را نیز تعیین خواهد کرد و به این ترتیب بر دنیای پیرامون ما تاثیر خواهد گذاشت.

شما از صبح روز تعطیل آخر هفته وحشت دارید، هر هفته فرزندان دوازده تا هشت ساله در حین تماشای تلویزوین با هم بگو مگو و دعوا دارند. شما پیوسته به آنها اخطار می دهید که از دعوا و مشاجره بپرهیزند. اما در واقع هیچ ابزاری موثری برای پشتیبانی کردن از هشدارهای خود در اختیار ندارید.

رفتارهای خوب و بد هر دو به وسیله پاداش هایی شکل می گیرند که فرزند شما دریافت می کند. گاهی اوقات والدین به طور ناخواسته رفتار بد فرزند را پاداش می دهند. رفتار بد فرزند شما در صورت پاداش داده شدن از سوی شما یا دیگران، تقویت خواهد شد. رفتاری که پاداش داده نشده و یا تنبیه به دنبال داشته باشد، تضعیف شده و احتمال وقوع آن در اینده کمتر می شود.

 

سه قانون فرزند پروری

 

از سه قانون اساسی تربیت فرزند پیروی کنید . قوانین ساده به نظر می رسند!

1-      رفتار خوب را پاداش دهید (و این کار را بلافاصله و مکرر انجام دهید.

هنگامی که کودک شما برای انجام کاری خاص، پاداش دریافت می کند، آن رفتار تقویت می شود. این بدان معناست که احتمال وقوع آن رفتار در اینده افزایش پیدا می کند. بعضی پاداش هایی که کودکان دوست دارند: 

- پاداش اجتماعی : لبخند، بغل کردن ، دست زدن و ...

- پاداش فعالیتی : رفتن به پارک، کمک به مادر در پخت شیرینی و ....

- پاداش مادی : پول، توپ، یویو و ...

2-      ناخواسته رفتار بد را پاداش ندهید.

ممکن است فرزند شما یاد گرفته باشد که می تواند رفتن به رختخواب را با غرزدن، گریه کردنو ابزار ناراحتی به تاخیر بیاندازد. اگر در مقابل او تسلیم شده  و به او اجازه داده اید بیشتر بیدار بماند، ناخواسته او را برای گریه کردن و ابراز ناراحتی پاداش داده اید. این رفتارها به احتمال فراوان در آینده نیز تکرار خواهند شد.

3-      برای رفتارهای بد، تنبیه در نظر بگیرید. ( اما فقط از روش تنبیه ملایم استفاده کنید)

 شما گاهی اوقات نیاز دارید که از شیوه های تنبیهی ملایم برای کاهش یا حذف برخی از رفتارهای نامقبول یا خطرناک استفاده نمایید. بعضی از این شیوه ها عبارتند از : سرزنش کردن، پیامدهای طبیعی ، پیامدهای منطقی ، محروم سازی زمان مند و تنبیه رفتاری.

 

 

 

ارتباطات روشن به فرزند پروری موثر کمک می کند :

-         والدین باید در مورد اینکه کدام رفتارهای فرزندشان مطلوب و کدام رفتارها نامطلوب است، به توافق برسند. در غیر اینصورت فرزند آنها در مورد اینکه چه رفتاری از او انتظار می رود، دچار سردرگمی و در نتیجه رفتاری نامطلوب از خود نشان می دهد.

-         با فرزند خود ارتباط روشنی داشته باشید. شما و همسرتان باید با کمک یکدیگر قوانینی را که می خواهید فرزندتان به آنها عمل کند، تعیین نمایید. در صورت امکان کودک خود را برای مشارکت در تعیین و تعدیل قوانین تشویق کنید.

-         قادر باشید دستورات روشن و موثر به کودک خود بدهید. "لطفاً اسباب بازی هایت را بردار" یک درخواست ساده است. " غذا را روی زمین نیانداز" یا " بیا اینجا و کتت را از روی زمین بردار و آن را به چوب لباسی آویزان کن" دستور هستند. دستور باید روشن و صریح باشد نه مبهم و نامفهوم.

-         فرزند شما به انضباط دادن هم همانند عشق و محبت نیاز دارد. فرزند شما با دریافت عشق و انضباط از سوی شما، احترام به خود و خودکنترلی را یاد می گیرد. چنانچه مساله ای شما را از انضباط دادن به فرزندتان باز می دارد، ماهیت آن را مشخص کرده و در جهت اصلاح آن اقدام نمایید.

-          

راههای افزایش رفتار خوب

 

-         رفتار خوب فرزند خود را تشویق وتحسین نمایید.

-         نسبت به برخی از سوء رفتارهای فرزند، به طور فعال بی توجهی کنید.

-         پس از اینکه یک رفتار نامطلوب را به عنوان هدف در نظر گرفتید، رفتار خوب جایگزین آن را پاداش دهید.

-         فرزند خود را برای تمرین نمودن رفتاری که از او می خواهید یاد بگیرد، کمک نمایید.

-         والد منظمی باشید، قوانین خانوادگی روشن، امور روزمره قابل پیش بینی را وضع کرده و در فعالیتهای روزانه فرزند خود، ثبات ایجاد کنید.

-         برای فرزند خود، الگوی مناسبی باشید.

 

روش هایی برای متوقف ساختن رفتارهای بد فرزندان

 

تنبیه، یک پیامد ناخوشایند یا جریمه ای است که به دنبال یک  رفتار می اید، استفاده صحیح از تنبیه ملایم، به لحاظ هیجانی به فرزند شما صدمه نخواهد زد. این تنبیه اغلب برای بهبود رفتار ضرورت دارد. با این وجود، تنبیه شدید، طعنه و کنایه و تهدیدات خشن می توانند به عزت نفس و سلامت هیجانی او آسیب بزنند.

 

نکات عمده را به یاد داشته باشید :

 

-         پاداش دادن به رفتار خوب، آسان ترین و بهترین راه برای ایجاد رفتار مطلبو است.

-         تنبیه ملایم، به متوقف شدن رفتار بد فرزند شما کمک می کند.

-         در تنبیه کردن امساک به خرج دهید و تنها از تنبیه ملایم استفاده کنید.

-         در زمان تنبیه فرزند خود، یک الگوی منطقی و غیر پرخاشگر باشید.

-         موثرترین روشهای تنبیه ملایم عبارتند از : سرزنش، پیامدهای طبیعی، پیامدهای منطقی و جریمه رفتاری و محرومیت زمان بندی.

سرزنش : به هنگام سرزنش فرزندتان، آرامش خود را حفظ کرده و به طور مختصر دلیل آن را بیان کنید. برخی از فرزندان از سرزنش های طولانی و مشاهده ناراحتی و عصبانیت والدین خود، لذت می برند. آنها می خواهند که توجه بیشتری از والدین خود دریافت کنند. حتی اگر این توجه منفی باشد.

پیامدهای طبیعی : یک پیامد طبیعی ، رویدادی است که به طور معمول یا طبیعی ، به دنبال یک رفتار بد اتفاق می افند، مگر اینکه شما برای جلوگیری از وقوع آن پیامد، پا پیش بگذارید. به فرزند خود اجازه بدهید تا پیامد طبیعی رفتار خود را تجربه کند، مگر اینکه در این کار خطری، ایمنی او را تهدید نماید.

پیامدهای منطقی : گاهی اوقات شما نمی توانید اجازه بدهید که پیامدهای طبیعی اتفاق بیافتند، زیرا آنها برای فرزند شما خطرناک هستند. مثلاً پدر نمی تواند اجازه بدهد که علی سه ساله پیامدهای وارد شدن به سه چرخه به خیابان را تجربه کند. اما می تواند پیامدهای منطقی را به کار گیرد. پدر می تواند به سرعت سه چرخه را برداشته و علی را به مدت یک هفته از استفاده از آن محروم کند. به هنگام استفاده از پیامدهای منطقی ، شما در واقع تنبیهی را برای رفتار بد اعمال می کنید. مراقب باشید که تنبیه به لحاظ منطقی با ماهیت سوء رفتار، تناسب داشته باشد.

محرومیت زمان مند : محرومیت زمانمند بهترین روش تنبیه و مورد تائید روانشناسان است. محرومیت زمان مند، یعنی گذاشتن کودک در یک مکان کسل کننده و ملال آور، بلافاصله پس از اینکه رفتار بدی را از خود نشان می دهد. کودک تا زمانی که زنگ ساعت یا زمان سنج پایان زمان محرومیت او را نشان می دهد، باید در آنجا بماند. مدت زمان قرار گرفتن کودک در محرومیت زمان مند، یک دقیقه به ازای هر سال سن اوست. کودکان محرویمت زمان مند را دوست ندارند. زیرا هنگامی که در محرومیت زمان مند قرار می گیرند، توجه خانواده را از دست می دهند. آنها قدرت و کنترل و توانایی خشمگین ساختن و ناراحت کردن والدین خود را هم از دست می دهند. آنها آزادی برای بازی کردن با اسباب بازی ها و شرکت در فعالیت های جذاب را هم از دست رفته می بینند. محرومیت زمان مند، فوری وقاطع است. کودکان از امکان کمتری برای اجتناب کردن از آن برخورداند. معمولا فرزند شما در زمان فرستاده شدن به محرومیت زمان مند و در طول زمان محرومیت نسبت به شما برافروخته است. به طور معمول، این آزردگی پس از اتمام زمان محرومیت، به سرعت از بین می رود.

 

به یاد داشته باشید :

 

محرومیت زمان مند، به معنای محرویمت کودک از پاداش ها ، تقویت ها ، توجه و فعالیت های است که برایش جذابیت دارند.

-         محرویمت زمان مند در صورتی که به درستی مورد استفاده قرار گیرد، به لحاظ هیجانی به کودک صدمه نمی زند.

-         یک یا دو رفتار هدف ناخوشایند را برای کاهش انتخاب کنید. به این رفتارها، رفتارهای هدفمند می گویند، زیرا هدف شما تغییر دادن آنهاست. به صورت مداوم و مکرر، روش محرومیت زمان مند را در مورد این رفتارهای هدف، مور استفاده قرار دهید.

-         بعضی سوءرفتارهایی که مستحق محرویمت زمان مندند عبارتند از : کتک زدنریال قشقرق و کج خلقی، آزاد دیگران، گریه کردن به شیوه ای زننده و با صدای بلند ( به قصد) تبیه والدین، انجام کارهای خطرناک مانند وارد شدن به خیابان با سه چرخه، فحش دادن و قطع کردن مکرر صحبت های بزرگسالان پس از اینکه به او اخطار داده شده است.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

چاقی و افزایش وزن


امروزه به عنوان یکی از بزرگترین معضلات سلامتی گریبانگیر تعداد زیادی از ابنای بشر گشته است. ابتلا به این بیماری میتواند دارای علل متفاوتی باشد نظیر دریافت زیاده از حد انرژی و بدغذایی وکم کاری بعضی از غدد نظیر غده تیروئید و یا غدد جنسی نر و یا هیپوفیز, کم تحرکی ناشی از پیشرفت تکنولوژی و پشت میز نشینی,اختلال در عملکرد سیستم کنترل اشتها و تغییرات هورمونی بعد از سن بلوغ و یائسگی . 

چاقی میتواند زمینه ساز ابتلا به بعضی از بیماری ها نظیر افزایش قند و یا چربیها و کلسترول خون و افزایش قشار خون و دردهای مفصلی گردد. همچنین مشخص شده است که میزان شیوع سیروز کبدی, بیماری های قلب و عروق, سنگهای صفراوی و کلیوی و انواع سرطانها در افراد چاق بیش از دیگر افراد است.
روی دیگر این سکه لاغری مفرط است که میتواند از عوارض سوتغذیه مزمن و یا بیماری های گوارشی یا اختلال در کار بعضی از غذذ درون ریز و ... باشد. 
افزایش چربی در ناحیه شکم خطر ابتلا به حملات قلبی و دیابت را برای شما افزایش میدهد. هنگامی که شما بیشتر از حد نیازتان انرژی دریافت میکنید کبدتان آنرا بصورت چربی در بدنتان ذخیره مینماید. سلولهای چربی شکم و باسن با هم تفاوت دارند. خونی که در بافت شکم وجود دارد به کبد میرود در صورتیکه خونی که در بافت باسن وجود دارد به جریان خون کلی وارد میگردد. کسانی که چربیهایشان در بافت شکمشان ذخیره میگردد بواسطه اینکه کبدشان باید چربی اضافی را از جریان خون بردارد و همچنین بواسطه اینکه بافت خود کبدی از چربی انباشته میشود نمیتواند به خوبی بافت کبدی کسانی که چربی های بدنشان در ناحیه باسن شان تجمع می یابد انسولین اضافی را از خون بردارند. 
کسانی که چربی بدنشان در ناحیه شکمی تجمع میشود اصطلاحا سیب و کسانی که چربی بدنشان بیشتر در ناحیه باسنشان تجمع می یابد اصطلاحا گلابی نامیده میشوند. سیب ها دارای سطح بالاتری از انسولین و قند خون میباشند که این امر باعث افزایش سطح LDL یا چربی بد که سهم عمده ای در ایجاد حملات قلبی دارد میشود و سطح HDLیا چربی خوب که درجلوگیری از حملات قلبی نقش موثری دارد را کاهش میدهد
محرومیت و محدودیت غذاییتحقیقات ادره کل دارو و غذای آمریکا بر روی موشها نشان داد که محدود کردن میزان غذای موشها مقداری به عمر آنها می افزاید. موشهای آزمایشگاهی که رژیم غذایی متعادلشان را دریافت کردند ده درصد بیشتر از موشهایی که غذای زیاد دریافت کردند عمر کردند.همچنین این موشها بیشتر از موشهایی که تحت رژیم های سخت غذایی قرار داشتند عمر نمودند.
این موشها دارای بدن و کبد و طحال و پروستاتی کوچکتر و طول بدن کمتری بودند اما اندازه کاسه سر و مغز و دستگاه تولید مثلی شان متعادل بود. 
در این گزارش به این نکته اشاره شده است که اکثر انسانها حتی هنگامی که سیر هستند به پرخوری ادامه میدهند که این امر میتواند برایشان خطرناک باشد. متناسب نمودن میزان دریافت غذا میتواند منجر به طول عمر بشود اما به این نکته هم توجه داشته باشید که محدودیت غذایی در حدی که بیش از ده درصد کمتر از نیاز بدنمان غذا مصرف نماییم در طولانی مدت میتواند منجر به از از دست دادن و اتمام منابع مواد مغذی بدنمان و نهایتا کاهش طول عمرمان گردد.
بهترین راه برای کاهش اشتها و نتیجتا جلوگیری از پرخوری کاهش دادن دریافت غذاهایی است که منجر به افزایش زیاد و سریع قند خون میشوند، غذاهایی مانند فرآورده های نان و شیرینی و کلوچه ها و غذاهایی که به آنهات شکر افزوده شده است. استفاده از دو وعده سالاد در روز هم میتواند ما را در این امر یاری نماید
رژیم غذایی مطلق خطرناک است.برای مدت بیش از پنجاه سال مرکز سلامتی تگزاس رژیم های غذایی مطلق را به عنوان بهترین راه برای دستیابی به سلامتی و رهایی از چنگال بیماری ها توصیه مینمود.
هربرت شلتون می گفت که غذاهای هضم نشده در داخل روده بزرگ تبدیل به مواد سمی میشوند که این مواد میتوانند منجر به کاهش طول عمر و ابتلا به سرطان شوند.او به بیمارانش توصیه می نمود برای رها سازی کولون از شر این مواد مزاحم و فرصت استراحت دادن به این عضو بدنشان از رژیم های صفر غذایی تبعیت کنند. در سال 1982 دادگاه فدرال مجبور شد که 873000 دلار به خانواده یکی از همین بیماران که در اثر عوارض پیروی از این رژیم غذایی فوت کرده بود بپردازد.
اکثر افراد میتوانند برای مدت چند روز این رژیم غذایی را تحمل کنند اما پس از این مدت احساس ضعف و سستی بر آنها غلبه خواهد کرد.آنها ابتدا مقداری از جربی های خود را از دست میدهند . سپس بدنشان به سراغ عضلات رفته و موجب تحلیل آنها میشود که یکی از این دسته عضلات عضلات قلب می باشند. رژیم غذایی طولانی مدت صفر به قدری قلب را ضعیف میکند که دیگر نمیتواند خون را به طرف اعضای دیگر بدن پمپ کند.
علت اکثر مرگ و میرهای ناشی از گرسنگی مطلق ناتوانی و نارسایی قلبی میباشد و بیشترین رکوردی که در این زمینه ثبت شده است 66 روز میباشد.
اگر عملکرد روده بزرگ بتواند بگونه ای باشد که غذا را در خود نگه ندارد و غذا بتواند سریع از ان دفع شود بدن دچار مشکل نخواهد شد. استفاده از مواد غذایی حاوی فیبر نظیر سبزیها و دانه های کامل غلات و حبوبات و میوه ها میتواند روده بزرگ را در این امر یاری نماید.
برای لاغر شدن چقدر ورزش کنیممطابق تحقیقی که دانشگاه تگزاس انجام شده است برای اینکه بتوانید با ورزش کردن از وزن خود بکاهید باید تمرینات ورزشی را بطور منظم و پیگیر و بسیارزیاد انجام بدهید. در این تحقیق گروهی از مردان و زنان 16 تا 65 ساله سه بار در هفته و به مدت 20 هفته و بطور متوسط هربار 50 دقیقه بر روی دوچرخه های ثابت رکاب زدند. 
آنها مقداری از وزن خود را از دست دادند که البته این مقدار به قدری نبود که به آنها کمک کند تا از یک فرد چاق به فردی لاغر تبدیل شوند. این امر شاید کمی سردرگم کننده باشد اما شما بهتر است بدانید که ورزش تنها در صورتی میتواند از وزن شما بکاهد که در مدت زمانی طولانی و بسیارجدی و سخت و به کرات- مثلا 5 بار در هفته- انجام پذیرد.
همچنین ورزشهای آبی کمک زیادی برای لاغر شدن به شما نمیکند و این امر بدان علت است که آب باعث کاهش درجه حرارت بدن و از بین بردن حرارت تولید شده در هنگام ورزش میشود در حالیکه اگر ورزش در خشکی صورت بپذیرد حداقل 18 ساعت طول میکشد که درجه حرارت بدن به حالت عادی برگردد و چون در این حالت بدن انرژی بیشتری را میسوزاند لذا شخص موفق میگردد که به میزان بیشتری از وزن خود بکاهد.
انجام کارهای خانه ورزش نیستسابق بر این پزشکان مردم را تشویق میکردند که سه با در هفته و هر بار به مدت 30 دقیقه ورزش نمایند. اما در دهه اخیر بسیاری از محققین، پزشکان را تشویق میکنند بجای توصیه مردم به سه بار ورزش سخت در هفته آنها را به فعالیت های منظم روزانه ترغیب نمایندؤ فعالیت هایی نظیر انجام امورات منزل، باغبانی و آهسته دویدن. این امر بدان علت است که محققین فکر میکنند مردم بیشتر ترجیح می دهند اوقات فراغت خود را با انجام امورات منزل و فعالیت های سبک پر نمایند تا اینکه فعالیت های سنگین ورزشی انجام دهند. در حال حاضر بسیاری از پزشکان فکر می کنند این توصیه - به خصوص برای افراد مسن- میتواند مفید باشد.
محققین 2300 زن بین 60 تا 79 ساله را از 50 شهر مختلف انگلستان انتخاب نمودند. مطالعه بر روی این خانمها نشان داد زنانی که فقط کارهای خانه و آهسته قدم زدن و باغبانی انجام می دهند از لحاظ بدنی وضعیت نامطلوبی داشته و اکثرا چاق می باشند. اما زنانی که بطور متسط 2.5 ساعت در هفته را به قدم زدن سریع و باشتاب میپرداختند چابکتر، لاغرتر و سرحالتر از دیگران بودند. همچنین این زنان در حال استراحت ضربان قلب آهسته تری داشتند که این خود میتواند از مشخصه های یک قلب سالم و قوی باشد. 
اثر ورزش بر بافت چربی بدن
بنظر شما کدام عامل در از بین بردن چاقی موثرتر است ورزش کردن یا رژیم درمانی؟ 
بنظر من ورزش میتواند به مراتب بهتر از رژیم درمانی بافت چربی بدن شما را کنترل نماید. وقتی که ورزش میکنید انرژی های ذخیره در بدنتان را می سوزانید ولی هیچگاه موفق نمی شوید آنقدر بخورید که بتوانید انرژی از دست رفته تان را بدست بیاورید اشتهای شما در طول روزی که در آن به ورزش مشغول بوده اید افزایش چندانی نمی یابد.اما بعضی از افراد با انجام برنامه های ورزشی وزن خود را از دست نمیدهند. اینکه أیا بتوانید با یک برنامه ورزشی خود را لاغر کنید یا نه؟ بستگی به نوع ورزش کردنتان دارد. اگر میخواهید که بتوانید با ورزش خودتان را لاغر کنید باید حداقل یکبار در هفته تمرینات سخت بدنی را انجام بدهید. أزمایشاتی که بوسیله دانشکده پزشکی Baylor انجام گرفته است نشان داده است که بعد از یک ورزش آرام میزان مصرف انرژی شما چندان بالا نمیرود اما پس از یک ورزش و تمرین سخت دمای بدن شما برای مدتی طولانی بالاتر از حد نرمال بوده و این امر باعث افزایش سوخت و مصرف انرژی در بدن شما می گردد. ورزش شدید آنچنان ماهیچه ها را خسته می کند که شما نمیتوانید آنرا بمدت بیش از یک هفته انجام دهید. اگر میخواهید از ورزش به عنوان عاملی که باعث کاهش وزن تان بشود استفاده نمایید حتما یک رشته ورزشی را برای خودتان انتخاب کنید و مدت چند ماه بطور منظم در تمرینات آن حاضر شوید. وقتی که آن ورزش را بطور کامل فراگرفتید میتوانید یک یا دوبار در هفته بصورت سخت و حرفه ای به انجام آن بپردازید. به منظور رفع خستگی حاصل از این نوع ورزش کردن روز بعد از آنرا به کارهای سبک مشغول شوید. باقی روزهای هفته را با نرمش و ورزشی آرام و راحت سپری کنید.

برای کاهش وزن از کربوهیدراتهای تصفیه شده و چربی ها دوری کنیدتحقیقاتی که اخیرا در City College آمریکا انجام گرفته است نشان میدهد که میزان انسولین ترشح شده بعد از صرف یک وعده غذای چرب در افراد چاق بیشتر از افراد لاغر است و میزان افزایش انسولین در افراد چاق و لاغر پس از خوردن یک وعده غذایی حاوی کربوهیدرات های تصفیه شده یکسان است. انسولین اضافی باعث میشود که مغز پیامهایی مبنی برگرسنگی صادر نماید و منجر به احساس گرسنگی و ریاده خواری در این افراد میگردد.
تحقیقات بعدی نیز این امر را اثبات کرد و نشان داد که افرادی که در مقابل افزایش وزن از خود مراقبت میکنند باید از دریافت غذاهای چرب که باعث افزایش انسولین در چاقها میشود و همچنین کربوهیدراتهای تصفیه شده که باعث افزایش میزان انسولین در هر دو گروه افراد چاق و لاغر می شود خودداری کنند.این بدان معنی است که افرادی که سعی در کاهش وزن خود دارند باید میزان دریافت چربی در رژیم غذایی شان را بوسیله کاهش مصرف قسمتهای چرب گوشتها و گوشت مرغ و فراورده های لبنی چرب و روغنها و مارگارین ها و گوشتهای سرخ شده و نانهای چربی دار نظیر خامه ای و ... ومیزان دریافت کربوهیدراتهای تصفیه شده رژیم غذایی شان را بوسیله محدودیت در دریافت قندهای تصفیه شده نظیر شکر و شکر افزوده شده به غذا مانند شکر موجود در کچاب ها و مربا ها و ... و فرآورده های شیرینی پزی و کلوچه ها کاهش دهند.
تاثیر تعداد وعده های غذایی بر روی کلسترول خون دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که تقسیم غذای خورده شده بوسیله یک فرد به وعده های متعدد میتواند باعث کاهش سطح کلسترول بد یا LDL در خون این اقراد گردد. 
این محققین 14600 نفراز افراد بین 45 تا 75 ساله را که تحت مطالعات مربوط به سرطان هم قرار داشتند را مورد آزمایش قرار دادند. نتایج حاصله نشان داد کسانی که روزانه 5 تا 6 وعده غذا مصرف میکردند نسبت به کسانی که 1 تا 2 وعده غذا میخوردند از سطح کلسترول کلی و LDL پایین تری برخوردار بودند. همچنین افرادی که روزانه 1 تا دو وعده غذا میخوردند هنگامی که عادات غذایی شان را تغییر دادند تعداد وعده های غذایی شان را به 5 الی 6 وعده رساندند توانستنند میزان کلسترول کل خودشان را تا 5% کاهش دهند و همچنین میزان LDL شان هم کاهشی محسوس یافت. 
آیا مصرف سویا مفید است؟بر کسی پوشیده نیست که در سالهای اخیر تقریبا در تمامی محافل علمی تغذیه ای صحبت از جانشینی سویا بجای گوشت است و عده ای از کارشناسان تغذیه و پزشکان به علت عدم وجود کلسترول در سویا و همچنین بالا بودن میزان پروتئین موجود در این ماده غذایی و همچنین بعضی دیگر از خواص سویا, آنرا به عنوان جانشینی مناسب برای گوشت بالاخص در بیماران قلبی و عروقی و دارای فشار خون و کلسترول بالا پیشنهاد می نمایند.
نکته ای که در این زمینه نباید از نظرتان دور بماند این است که سویایی که اکنون در بازار و بصورت بسته بندی ارائه میشود در حقیقت تفاله سویاست که بعد از عمل روغن کشی در کارخانه های تهیه روغن نباتی از سویا به دست می آید. این ماده غذایی به سبب از دست دادن روغن خود, هنگام پخت مقادیر زیادی روغن به خود جذب میکند که با توجه به وجود رادیکالهای آزاد و چربی های ترانس در روغن های موجود در بازار میتواند برای سلامتی شما مضر باشد. همچنین فراموش نکنید که یکی از جنبه های تاثیر گذار سویا مربوط به اسیدهای چرب ضروری موجود در ساختمانش است که تقریبا بطور تمام و کمال حین عمل روغن کشی از بین میرود. لذا اگر میخواهید برای حفظ سلامتی تان سویا مصرف نمایید سعی نمایید از دانه های روغنی آن استفاده نمایید نه از دانه های روغن کشی شده.(1381/9/25)
آیا ماهی منبع خوبی برای چربی های امگا-3 است؟انجمن قلب آمریکا یا American Heart Association توصیه می نماید که در رژیم غذایی هفتگی دوبار از ماهی استفاده شود. 
ماهی ها، بخصوص ماهی های آبهای سرد، ماهی های چربی دار (با چربی زیاد) نظیر سالمون، ساردین، ماهی تن و ماهی قزل آلا بدن انسان را در مقابل بیماری های قلبی محافظت می نماید.
اسیدهای چرب ضروری موجب جلوگیری از لخته شدن و چسبیدن پلاکتهای خونی (بفرم پلاکهای غنی از کلسترول) به سطح داخلی عروق میگردند. 
اکثر حملات قلبی به علت ایجاد لخته های خونی در سرخرگها و سیاهرگها - و جلوگیری از جریان مناسب خون در رگها- صورت می پذیرد.
اسیدهای چرب امگا-3 همچنین می توانند در کاهش التهاب در بیماریهایی نظیر آرتریت روماتوئید نقش داشته باشند. 
بدن تمام ماهی های آبهای عمیق حاوی چربی های امگا-3 میباشد. بدن میگو، خرچنگ دریایی و صدف خوراکی نیزبه اندازه ماهی آبهای آزاد حاوی اسیدهای چرب امگا-3 میباشد. ماهی های غیر پرورشی اسید چرب امگا-3 خود را بواسطه خوردن جلبکها و پلانکتونها و ماهی های دیگر بدست می‌آورند.
اگر رژیم غذایی ماهی های پرورشی حاوی اسیدهای چرب امگا-3 نباشد رشد این ماهی ها متوقف میشود به همین علت پرورش دهندگان ماهی این ماده مغذی را به غذاهای ماهی می افزایند. از این رو میتوان گفت که ماهی های پرورشی و دریایی از لحاظ مقدار اسید های چرب امگا-3 تفاوتی با هم ندارند.(بجز گربه ماهی های پرورشی)
برای بدست آوردن چربی های امگا-3 حتما مجبور نیستید ماهی بخورید. شما میتواند این ماده مغذی را با خوردن مواد غذایی نظیر غلات و حبوبات کامل مانند دانه های سویا(روغن گیری نشده) و دانه ها و مغزها بدست آورید. دانه های بذر کتان غنی ترین منبع غذایی این ماده های مغذی هستند.
جیوه حاصل از آلودگی هوا ، بواسطه باران وارد رودخانه ها و اقیانوس ها شده و بوسیله باکتریها به متیل جیوه تبدیل میشود و ماهی ها بواسطه خوردن جلبکها و پلانکتونها این ماده غذایی را دریافت می نمایند. تقریبا بدن تمام ماهی ها حاوی متیل جیوه یا Methyl Mercury میباشد که این ماده شیمیایی میتواند منجر به بروز آسیب های عصبی بخصوص در کودکان گردد. ماهی های بزرگتر حاوی مقادیر بیشتری از این ماده شیمیایی می باشند.
The Food and Drug Administration یا اداره دارو و غذا توصیه مینماید که مادران باردار و زنانی که احتمالا باردار هستند و کودکان از غذاهای حاوی سگ دریایی، شمشیر ماهی و سفره ماهی استفاده ننمایند. استفاده از دیگر ماهی ها و نرم تنان به میزان ذکر شده در ابتدای این مبحث توصیه می گردد.
آب پرتقال موجب افزایش سطح HDL خون میشودتحقیقاتElzbieta Kurowska از دانشگاه Ontario غربی در لندن نشان میدهد که نوشیدن سه لیوان آب پرتقال در روز موجب افزایش 21 درصدی سطح HDL خون میشود. کلسترول خوب یا HDL میتواند در جلوگیری از بروز حملات قلبی موثر باشد. تحقیقات Song- Hae Bok در انستیتو تحقیقات بیوتکنولوژی کره نشان میدهد که نارنگی موجب کاهش سطح کلسترول خون می شود. البته این بدین معنی نیست که هر کسی میتواند روزانه سه لیوان آب پرتقال بخورد چون آب پرتقال های موجود در بازار حاوی مقادیر زیاد شکر هستند که میتواند برای سلامتی افرادی که مستعد ابتلا به دیابت هستند مضر باشد.
مصرف پرتقال و نارنگی علاوه بر اینکه همان میزان آب میوه را در اختیار ما قرار میدهد موجب میشود که بدن ما مقادیر زیادی فیبر نیز دریافت دارد .
آب مرکبات حاوی فلاوونوئید هایی به نام Hesperetin و Naringenin میباشد که این مواد از ساخته شدن کلسترول در کبد جلوگیری به عمل می آورند. البته مقدار این مواد در پوست مرکبات بیش از باقی جاهاست .
رژیم غذایی پرچربی و کم خطر کشاورزان فرانسوی و روستائیان ایتالیایی و یونانی اگر چه از رژیم غذایی پرچربی استفاده می کنند اما شیوع بیماری های قلبی در میان آنان بسیار کم است. احتمال دارد مصرف کم شراب و یا مصرف روغن زیتون موجب حفاظت افراد روستایی در مقابل حملات قلبی گردد. 
شیوع کم بیماریهای قلبی در کشاورزان یونانی و ایتالیایی بخاطر مصرف بالای روغن زیتون- که حاوی مقادیر بالای اسیدهای چرب تک غیر اشباعی می باشد- است. اما این کشاورزان اغلب مقادیر زیادی سبزیجات و میوه جات که حاوی فولیک اسید و پیریدوکسین میباشد را مصرف می نمایند. مصرف مقادیر کم این ویتامین ها به سبب افزایش سطح هموسیستئین خون و تجمع آن در جریان خون و مسدود کردن شریان های خونی موجب افزایش ریسک بروز حملات قلبی می گردد. میوه جات و سبزیجات بیشتر از روغن زیتون و شراب حاوی مواد شیمیایی هستند که موجب محافظت در مقابل بروز حملات قلبی میشود.
فلفل حاوی کاپسائیسین (capsaicin)،مرکبات حاوی کامارین (coumarins)، توت و فلفل و هویج و گوجه فرنگی حاوی فلاوینوئید(flavinoids)، گوجه و اکثر میوه ها حاوی لیکوپن (lycopenes)، سیر و پیاز حاوی اس-آلی سیستئین(S-allycysteine)، شیرین بیان حاوی تری ترپنوئید(triterpenoids)، جو و گندم حاوی لیگنین(lignins)، کلم حاوی اندول(indoles) و ایز تیو سیانات(isothiocyanates) و لوبیا و نخود فرنگی و عدس حاوی جنیستئین(genistein) می باشند. تحقیقات بسیاری نشان داده است که این مواد در محافظت افراد در مقابل ابتلا به بیماری های قلبی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
به عبارت دیگر مصرف زیاد میوه جات و غلات کامل و حبوبات نسبت به محدود سازی دریافت چربی نقش مهمتری را در مقابله با ریسک ابتلا به بیماری ها و حملات قلبی ایفا خواهد نمود.
کلسترول بالا باعث کاهش تستوسترون میشود
بر اساس تحقیقاتی که در ایتالیا انجام شد نشان داده شد که فشار خون بالا میتواند منجر به کاهش سطح تستوسترون و کاهش فعالیت جنسی در مردان گردد.سطح بالای کلسترول در خون وهمچنین بالا بودن فشارخون باعث باعث سفتی رگها و در نتیجه عدم جریان مناسب و کافی خون در بیضه ها و نتیجتا آسیب به این عضو از بدن و کاهش ترشح تستوسترون گردد. حملات و ناراحتی های قلبی وآترواسکلروزیس بیماریهایی است که این افراد را تهدید می کند. 
چون کاهش سطح تستوسترون معمولا در افراد مسن مشاهده می شود لذا افرادی که دچار کاهش در سطح ترشح این هورمون میشوند باید تحت درمان و مراقبت رژیم غذایی قرار بگیرند
آیا سرکه سیب موجب لاغری میشود
سرکه سیب موجب کاهش وزن و جلوگیری از ایجاد سرطان و سکته های قلبی و پایین بردن فشار خون و هرگونه فایده بهداشتی دیگری نمیشود. این ماده غذایی یک افزودنی خوب برای سالاد و همچنین افزودنی مورد علاقه بسیاری از افراد است اما هیچ اثر دارویی ندارد. در بعضی از کتابها بیان شده است به علت حل شد، چربی ها در اسید ها این ماده چربی های اضافی بدن را از بین می برد و به شما در کاهش وزنتان یاری خواهد رساند. 
این ماده غذایی حاوی 95% آب و تنها 5% اسید استیک میباشد. در شرایط آزمایشگاهی این ماده به علت خاصیت اسیدی خود منجر به جلوگیری از رشد باکتری ها میشود , لذا به عنوان ماده ای نگهدارنده در ساخت بسیاری از ترشی ها مورد استفاده قرار می گیرد. اما در بدن انسان این ماده به هیچ وجه موجب از بین رفتن باکتری ها ,جلوگیری از عفونت و یا هر گونه کمک دیگر به وضعیت بهداشتی افراد نمی شود.
اسید معده از اسید موجود در سرکه سیب بسیار قویتر است. تنها راهی که میتواند منجر به لاغری شما بوسیله این ماده غذایی گردد استفاده از در تهیه سالاد و یا به همراه انواع میوه ها است. این امر خود موجب افزایش دریافت مواد غذایی نظیر میوه ها و انواع سبزیها است که میتوانند شما را در امر کاهش وزنتان یاری نمایند

http://www.parsdiet.com/

مطالب پیشنهادی:

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com