(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

اشتباهات دوران نامزدی


http://maktoobshop.com/



دخترها و پسرهایی که دوره آشنایی یا نامزدی را طی می کنند گاهی به سبب آگاهی اندک، قدمهایی برمی دارند که به گمانشان درست است، حال آن که جز راهی اشتباه به مقصدی دیگر ختم نمی شود. اگر می خواهید از این اشتباهات معمولا رایج در امان بمانید، از پیشنهادهای پی آمده بسادگی رد نشوید.

برای آن که مشکلات کمتری در زندگی زناشویی خود داشته باشید، در دوران آشنایی و نامزدی به این موارد دقت بیشتری کنید:

سازش های عجولانه

گاهی برای این که وانمود کنیم با طرف مقابل توافق داریم از ارزشهای خود چشمپوشی می کنیم . عقاید خود را ابراز نمی کنیم و خطای شخص مقابل را هم نادیده می گیریم. در فعالیتهایی که هیچ علاقه ای به آن نداریم شرکت می کنیم و از علایق خود هم دست بر می داریم. این که بخواهیم با چشمپوشی رابطه را حفظ کنیم اشتباه محض است.

کناره گیری از خانواده و دوستان

در این دوره نیازی نیست خانواده و دوستان را بکلی کنار بگذاریم. وجود این گونه ارتباط ها ضروری است. حتی نحوه برخورد با افراد خانواده اطلاعات زیادی به ما می دهد. این که فرد با آنها صادق و راحت است یا تعارض و ضدیت دارد. شناخت الگوی خانواده خیلی مهم است. از طرف دیگر نظر والدین نیز بسیار حائز اهمیت است و بیتوجهی به آن عواقب بدی می تواند داشته باشد.

تسلیم در برابر نیاز جنسی

توجه داشته باشید که با حوصله و بدون عجله با فرد مقابل آشنا شوید و از ارتباط جنسی قبل از ازدواج بشدت پرهیز کنید.

تسلیم در برابر مسائل مادی و ظاهری

وضعیت مالی خوب و ظاهر مناسب تنها ملاک برای ازدواج موفق نیست. پس چشم خود را باز کنید و بیشتر باهم آشنا شوید.

مقدم دانستن تعهد بر تفاهم

گاهی قبل از این که بفهمیم چقدر باهم تفاهم داریم سریع قول ازدواج می دهیم و تعهد ایجاد می کنیم و حتی اگر طرف مقابل درخواست زمان بیشتر برای آشنایی را داشته باشد او را متهم به زیر پا گذاشتن تعهد می کنیم ، این اشتباه است.

مقدم دانستن تفاهم بر علاقه

گاهی هم بدون این که هیچ علاقه و جذابیتی باشد به فکر ایجاد تفاهم هستیم و فکر می کنیم با ازدواج علاقه ایجاد می شود. همان طور که تنها با علاقه نمی توان تفاهم ایجاد کرد تنها با تفاهم هم نمی توان انتظار علاقه و جذابیت داشت. تفاهم مهم است اما علاقه ، تعهد و تفاهم در کنار همدیگر است که منجر به ازدواج موفق می گردد.

نادیده گرفتن تردیدها

گاهی دچار تردیدهایی در ازدواج می شوید اما به دلایلی این تردیدها را نادیده می گیرید و سریع تصمیم به ازدواج می گیرید. بهتر است تردیدها را بررسی و بر آنها غلبه کنید مگر اینکه دچار وسواس باشید.

باور به این که او را تغییر خواهیم داد

گاهی افراد متوجه تفاوتهای اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند اما چون فکر می کنند که می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند. کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همان طور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید.

باور به این که پس از ازدواج مشکلات کم می شود

اگر در دوره آشنایی با هم مشکل دارید و ارتباط خوبی نمی توانید باهم داشته باشید پس از ازدواج هم نمی توانید. مشکلات نه تنها کمرنگ تر نمی شود بلکه بیشتر خود را نمایان می سازد.

اثرپذیری از حرف مردم

گاهی افراد دوره آشنایی را طی می کنند ولی علی رغم وجود مشکلات آنها را نادیده گرفته و در ازدواج عجله می کنند چراکه به قول خودشان حرف مردم برایشان مهم است و آن قدر از قضاوت منفی مردم در مورد خود ترس دارند که ترجیح می دهند بدبخت باشند اما مردم آنها را خوشبخت بدانند!

منبع: پزشک آنلاین

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

تلخ و شیرین های دوران نامزدی



http://maktoobshop.com/


دوران نامزدی از مهم ترین و حساس ترین دوران زندگی است. دلیلش هم این است که بجز شیرینی، چگونگی برخورد و عملکرد افراد در این دوران قانون اساسی زندگی مشترک آینده شان را رقم می زند. بنابراین اگر کمی پا کج بگذارید یا خطا کنید، ممکن است روزهای خوش نامزدی و حتی بعد از آن را تلخ و سیاه کنید.

بابک رهبری ـ روان شناس بالینی و عضو انجمن علمی روان شناسی بالینی ـ درباره دوران نامزدی می گوید: دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است، اما به هر حال مشت نمونه خروار است و اگر در دوران نامزدی تان با مشکلاتی روبه رو بودید، به احتمال قریب به یقین همین مشکلات به صورت تشدیدیافته ای به زندگی مشترکتان هم راه پیدا می کند، مگر این که از همین حالا به فکر اصلاح خود و رابطه دو نفره تان باشید.

چگونه رفتار کنیم؟

همه ما در دوران نامزدی ممکن است اشتباهاتی کنیم، اگر اشتباهات کوچک باشد قابل جبران است، اما اشتباهات بسیار بزرگ قابل جبران نیست. در این باره رهبری می گوید: زن یا شوهر گاهی تصور می کنند باید برای این که نشان دهند با هم توافق دارند از خواسته های خود چشم پوشی کنند که این خیلی اشتباه است و در آینده به روابط آسیب می رساند.

وی ادامه می دهد: دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است، اما به هر حال مشت نمونه خروار است و اگر در دوران نامزدی با مشکلاتی رو به رو بودید، به احتمال قریب به یقین همین مشکلات به صورت تشدیدیافته ای به زندگی مشترکتان هم راه پیدا می کنند، مگر این که از همین حالا به فکر اصلاح خود و رابطه دو نفره تان باشید.

درست است که ما باید با همسر آینده مان روراست باشیم، اما دلیلی ندارد که وی بداند مثلا پسرخاله ما شش سال پیش از ما خواستگاری کرده یا ما در هفده سالگی به دختر همسایه مان علاقه مند شده بودیم. البته اگر مساله جدی مانند نامزدی قبلی وجود داشته حتما باید عنوان شود، اما مطرح کردن موارد عاطفی که اهمیت چندانی نداشته، تنها موجب بی اعتمادی طرف مقابل شده و ممکن است وی از این مساله به عنوان نقطه ضعف شما استفاده کند.

بابک رهبری معتقد است شاید شما تصور کنید آشنا شدن با فرد ایده آل تان برای خوشبختی شما کافی است و دیگر نیازی نیست زمانی را به خانواده یا دوستانتان اختصاص دهید، شاید هم دخالت خانواده و دوستان در مورد رابطه شما و نامزدتان باعث شده چنین تصمیمی اتخاذ کنید. به هر حال، دلیل این تصمیم هرچه باشد، دلیل درستی نیست.

افراد بویژه در اوایل زندگی مشترک برای حل مشکلات خود به یک شبکه حمایت اجتماعی قوی نیاز دارند؛ شبکه ای که اعضای خانواده و دوستان قدیمی از مهم ترین اعضای آن به شمار می روند. شما با تقسیم وقت خود و اختصاص دادن بخشی از آن به خانواده و دوستانتان، به آنها نشان می دهید هنوز هم برای شما مهم بوده و به آنها در کنار آمدن با این تغییر کمک می کنید.

نکته: گاهی افراد متوجه تفاوت های اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند، اما چون فکر می کنند می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند اما همان طور که قبلا هم اشاره کردیم کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همان طور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید

گاهی افراد دوره آشنایی را طی می کنند، اما با وجود مشکلات به دلیل قضاوت منفی مردم در مورد خود، آنها را نادیده می گیرند. گاهی افراد پیش از این که از همدیگر شناخت پیدا کنند، قول ازدواج می دهند و برای خود تعهد ایجاد می کنند. برخی اوقات حتی اگر طرف مقابل درخواست زمان بیشتر برای آشنایی را از آنها بکند، او را متهم به زیر پا گذاشتن تعهد می کنند.

چقدر نامزد بمانیم؟

دوران آشنایی و نامزدی چه مدت باید باشد؟ شش ماه؟ یک سال؟ در این باره بابک رهبری می گوید: همان طور که داشتن دوران آشنایی کوتاه مدت توصیه نمی شود، طولانی شدن دوران آشنایی هم تبعات منفی دارد که از مهم ترین آنها می توان به از دست دادن تمایل و انگیزه طرفین برای ازدواج، احتمال افزایش دخالت والدین و حساس شدن طرفین و به تبع آن، افزایش توقعات و تعارض ها اشاره کرد.

۸ اشتباه مهم

ـ نامزد شما همکارتان نیست که اشتباهات کاری اش را با صراحت و جدیت یادآوری کنید. درباره نامزد و همسر، فقط پیشنهاد وجود دارد، حتی جایی که می خواهید انتقاد کنید باید پیشنهاد دهید. یادتان باشد صحبت کردن درباره کلیات خیلی بهتر از صحبت کردن درباره جزئیات است.

ـ همسر آینده شما انتظار دارد وقت بیشتری برای با هم بودنتان بگذارید و برای شناخت همدیگر، واکندن سنگ های هم و آشنا شدن با اخلاق یکدیگر اهمیت قائل شوید. اگر قرار باشد بیشتر وقتتان را با کار، دوستان یا درگیری های شخصی تان بگذرانید، هیچ قدم مثبتی برای شناخت همدیگر و آمادگی برای زندگی برنداشته اید.

ـ نامزد شما دوست دارد شما را آراسته و زیبا ببیند. باور کنید نامرتب بودن شما چیزی به ارزش های وجودی تان اضافه نمی کند. البته این به معنای از آن طرف بام افتادن نیست.

ـ قرارها، تلفن ها، رفت و آمد و جیک و پیک همسرتان را زیر نظر نگیرید. روی مکالمات او با خانواده اش، دوستان یا همکارانش ریز نشوید و مرتب سوال و جواب نکنید. مگر آن که بخواهید در همان لحظه نامزدی تان را مختومه اعلام کنید و زندگی آینده تان را از دست بدهید.

ـ ممکن است در روزهای اول، شما سوگلی خانواده همسرتان باشید که در هر مهمانی باید حضور پیدا کرده و زیر ذره بین عمه، عمو، خاله و دایی نامزدتان قرار بگیرید. همسرتان را به دلیل این که مجبورید در جمع خانواده او حاضر شوید سرزنش نکنید و اگر کلافه شدید، سعی نکنید این کلافگی را به نامزدتان نشان دهید یا بیان کنید.

ـ بعضی از افراد به علت این که بتوانند علاقه طرف مقابل را به خود جلب کنند، سعی می کنند بعضی از رفتارهایشان را تغییر دهند. البته تغییر دادن رفتار فی نفسه کار بدی نیست، اما اگر قصد ما این باشد که فقط در دوران آشنایی این کار را انجام داده و بعد از ازدواج به روال خود برگردیم یا به عبارتی برای مدتی نقش بازی کنیم، این کار ما نوعی فریب محسوب شده و بعدها موجب بروز مشکلات بزرگی در زندگی مشترک می شود.

گاهی هم بدون این که هیچ علاقه و جذابیتی باشد به فکر ایجاد تفاهم هستیم و فکر می کنیم با ازدواج علاقه ایجاد می شود. همان طور که تنها با علاقه نمی توان تفاهم ایجاد کرد تنها با تفاهم هم نمی توان انتظار علاقه و جذابیت داشت. تفاهم مهم است، اما علاقه، تعهد و تفاهم در کنار همدیگر است که به ازدواج موفق منجر می شود.

گاهی افراد متوجه تفاوت های اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند، اما چون فکر می کنند می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند، اما همان طور که قبلا هم اشاره کردیم کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همان طور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید.

مشکلات را حل کنید نه جذب!

بابک رهبری می گوید: آنجا که شما و نامزدتان تازه با هم آشنا شده اید، طبیعی است که در مورد بعضی از مسائل زندگی با هم کمی تعارض و اختلاف نظر داشته باشید، اما نکته مهم این است که هیچ مشکلی با گذشت زمان خودبه خود حل نمی شود. درست است که شما با گذشت زمان به اخلاق و روحیات نامزدتان بیشتر آشنا می شوید، اما آشنایی به تنهایی برای حل مسائل کافی نیست، تنها در صورتی که شیوه های حل تعارض را با نامزدتان تمرین کنید، می توانید به داشتن یک زندگی مشترک موفقیت آمیز امیدوار باشید.

به گفته این کارشناس، اگر در مواردی نظر نامزدتان با شما متفاوت است از روش اولویت بندی کمک بگیرید. ببینید از کدامیک از این خواسته ها می توانید بگذرید و کدامیک برایتان کلیدی تر است. اگر همه خواسته های خودتان برایتان مهم باشد و همه گفته های او بی اهمیت، هیچ اتفاق خوبی در انتظار رابطه شما نخواهد بود. یادتان نرود اگر می پذیرید از چیزی بگذرید، حق ندارید از این لحظه به بعد همسرتان را به خاطر گذشتتان زیر سوال ببرید.

زهرا تالانی

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

نامزدی ،بهترین فرصت عاشقی



http://maktoobshop.com/


در فرهنگ ما خیلی از دختر و پسر ها قبل از اینکه به زیر یک سقف مشترک بروند ،دوران نامزدی یا همان عقدکردگی را تجربه می کنند ، که هم فرصتی برای شناخت بهتر یکدیگر است و هم روز هایی با مسئو لیت کمتر و فرصت بیشتر برای ذخیره ی مهر و محبت. در این مقاله راهکارهایی برای گذراندن دوران نامزدی شیرین و موثر را می خوانید :

قسمت هایی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به صورت معمولی امکان ندارد بر آن ها آگاهی یابید مگر آن که با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به طور متناوب نه پیوسته او را می بینید ، هیچ راهی بهتر از این نیست که در عمل و در مقاطع زمانی مختلف و کوتاه، با او زندگی کنید. در دیدارهای کوتاهِ دو یا سه ساعت در هفته، افراد اغلب، بهترین رفتارشان را نشان می دهند. واقعیت در زمان طولانی تری، و در ارتباط نزدیک تر آشکار می شود. درمی یابید که آیا سبک زندگی شما و همسرتان، از تفاهم و هماهنگی حقیقی برخوردار است یا خیر.

ویژگی هایی که باعث می شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن که هم خانه شدید، تضمین کند.

ممکن است از عشق ورزیدن به کسی لذت ببرید اما از زندگی با او نه. ویژگی هایی که باعث می شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن که هم خانه شدید، تضمین کند. ممکن است دریابید که سبک زندگی شما و همسر آینده تان، با یکدیگر هماهنگی و هم خوانی ندارد. درمی یابید که قابلیت و توانایی همسرتان در ایجاد ارتباطی حقیقی و کانونی گرم، چه میزان است. ممکن است هرگز متوجه نشوید که همسرتان تا چه حد تمایل و قابلیت ارتباطی مستحکم و صمیمی را دارد مگر این که تعهد زندگی مشترک با او را عهده دار شوید. تنها وقتی که مجبورید با هم راجع به امور اقتصادی، غذا، مسؤولیت های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید ، می توانید از این که آیا همسرتان همراه خوبی است یا نه، مطمئن شوید. می توانید از ازدواج به دلیل های نادرست و زندگی مشترک زودهنگام و نسنجیده دوری کنید.

زندگی مشترک، می تواند تجربه ی شیرینی از یک رابطه باشد اما چنان چه زودهنگام، نپخته و نسنجیده به آن وارد شوید ، اشتباه بزرگی خواهد بود.

شیوه های ایجاد خشنودی در دوران نامزدی

همسران جوان با سرمایه گذاری در بانک عاطفی یکدیگر، می توانند عشق و علاقه ی خود را برای زندگی آینده ، حفظ نمایند. این سرمایه گذاری ها می تواند شامل مهرورزیدن ها، ابراز احساسات، توجه و محبت در لحظه های باهم بودن در دوران نامزدی و مراحل آغازین زندگی مشترک باشد.

درحقیقت، توجه و محبتی که زوج ها در روزهای نخستین شروع زندگی به یکدیگر داشته اند، طی چندین سال زندگی مشترک نیز (با تکرار و تنوع آن ها) به صورت سرمایه ای برای زندگی مشترک آینده شان محسوب می شود به طوری که با عادی شدن رابطه ی زناشویی، شما می توانید از سپرده های عاطفی خود که در دوران شروع زندگی مشترک سرمایه گذاری کرده اید، برداشت کنید و این، وقتی امکان پذیر است که نه تنها پیوسته به طور لفظی و عملی به همسرتان بفهمانید که دوستش دارید، بلکه در هر فرصتی که به دست می آورید، عشق و علاقه ی خود را به او نشان دهید.

این کار با انجام روش هایی مهرورزانه، امکان پذیر است که شما برای ایجاد هیجان و خشنودی احساسی در همسرتان، می توانید از آن ها استفاده نمایید.بعضی از شیوه هایی که در این قسمت به آن ها اشاره شده است، ممکن است در نظرتان رؤیایی یا طنزگونه باشد اما به شما اطمینان می دهیم که برای خشنودی همسرتان، فوق العاده مؤثر است.

فراموش نکنید که در طول زندگی مشترک، اگر همسرتان از لحاظ احساسی خشنود نباشد، اغلب نمی تواند به خواسته های شما پاسخ مساعد دهد.

خشنودی احساسی ، به این معناست که شما (زن و مرد) باید فداکاری کنید، رفتاری مهربانانه با نامزدتان در پیش بگیرید، از او تعریف کنید و لحظه های شاد و خاطره انگیزی را برایش فراهم آورید.

توجه داشته باشید که کارهای کوچک، از نقطه نظر همسرتان، بسیار بامعناست.مطمئن باشید نشان دادن علاقه و عشق تان با برنامه ریزی، کاری بس عظیم و فوق العاده است. باید بدانید اقدام های کوچک مهربانانه، به همسرتان نشان می دهد که او را چه قدر دوست دارید ، برایش احترام قائل هستید، از او قدردانی می کنید و مهم تر از همه، با این کار سبب می شوید که همسر آینده تان، احساس کند برای شما از هر کسی مهم تر است.

تاریخ روزهای مهم زندگی نامزدتان را در نظر داشته باشید. شما به یکدیگر علاقه دارید، بنابراین سعی کنید همیشه عشق و علاقه، در اعماق چشم های تان موج بزند. همیشه چشم انتظار هم باشید. سخنان او را با گوش دل تان بشنوید. تا حد امکان، به امور پدر و مادر یکدیگر رسیدگی کنید. از وسایل مورد علاقه اش به خوبی نگه داری کنید. با تمام افرادی که برایش کار می کنند، مهربان و نسبت به آنان خیرخواه باشید. در طراحی نقشه های تان، با یکدیگر هم فکری کنید. در قلب تان برایش جایی چون صدف بسازید و او را چون مرواریدی گران بها در آن جای دهید.

همیشه در اتفاق های خوبِ زندگی، او را سهیم کنید . وقتی به جمع دوستان تان می پیوندید، با افتخار همسرتان را معرفی کنید. برای نامزدتان همواره آرزوی سلامتی کنید. برای همدیگر وقت صرف کنید. به دوستانش احترام صادقانه و خالصانه بگذارید.

در دوره های خانوادگی، با روحیه ی خوبی حاضر شوید. برای رشدکردن و بارورشدن استعدادهای معنوی اش، او را تشویق کنید. قسمت هایی از روزنامه را که ممکن است برای او جالب و مفید باشد، برایش جدا کنید. بهتر است عبادت ها و نیایش های خود را به اتفاق یکدیگر انجام دهید. او را در یکی از روزنامه ها یا مجله های مورد علاقه اش، مشترک کنید. وقتی با شما صحبت می کند، به او توجه کامل داشته باشید.

در میهمانی ها حد امکان، کنار یکدیگر باشید. هر بار در به کار بردن جمله ی «دوستت دارم» و تنوع در ارائه ی آن، پیش دستی کنید. وقتی خسته است، بگذارید به اندازه ی کافی استراحت کند. تا حد امکان، با همدیگر برنامه ریزی کنید. نسبت به وسایل و مکان های مورد علاقه ی همسرتان، توجه لازم را داشته باشید.

کارهای قشنگ و بزرگ را به صورت مشترک انجام دهید. درباره ی او مثبت فکر کنید. زمانی که به سکوت نیاز دارد، برایش محیطی فراهم کنید تا در آن، احساس آرامش کافی کند. در مورد هدیه ای که می خواهید به او بدهید ، خوب فکر کنید. احساس های تان را از اعماق دل تان در زندگی جاری کنید. در کارهای شغلی یکدیگر (در صورت امکان و توان) به همدیگر کمک کنید. در انجام امور خیر، مشارکت داشته باشید. به ارزش های یکدیگر، احترام بگذارید. به خاطر داشته باشید که روزهای مبارک و مناسبت های خجسته ی ماه را برایش گرامی بدارید. کمک به افراد مستمند و نیازمند را در حد توان و امکان، با یکدیگر انجام دهید.تجربه های با هم بودنتان را زیاد کنید و از فرصت نامزدی برای آشنایی بیشتر و ایجاد صمیمیت استفاده کنید...

منبع : مجله شادکامی - با تلخیص

تنظیم برای تبیان :داوودی

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

اگر می خواهید نامزدی موفقی داشته باشید



http://maktoobshop.com/



امروزه بیش از هر زمان دیگری تعاریف متفاوت از دوران نامزدی در بین خانواده های ایرانی رواج دارد. عده ای نامزدی را به معنای آمادگی دختر و پسر برای تشکیل زندگی مشترک می دانند که بعد از مراسم خواستگاری با رد و بدل کردن حلقه ازدواج آغاز می شود و با عقد رسمی پایان می گیرد و تنها اقوام درجه اول دختر و پسر از آن آگاه هستند. در مقابل نیز برخی از خانواده ها پس از خواستگاری و توافق در امر ازدواج، دختر و پسر را به عقد موقت در می آورند تا در این مدت نسبت به یکدیگر آشنایی بیشتری پیدا کرده و این امکان را داشته باشند در صورت عدم رضایت از یکدیگر پس از انقضای مدت عقد موقت از هم جدا شوند و بعضی نیز نامزدی را دوران عقد دایم و قبل از مراسم عروسی می دانند. با توجه به تعاریف ارایه شده، نامزدی معنای قطعی خود را در هیچ کدام از موارد فوق پیدا نکرده است. در دوران نامزدی با توجه به اینکه شالوده و آینده یک زندگی دایم بنا نهاده می شود اهمیت بسیاری دارد تا آنجا که ضرب المثل «مشت نمونه خروار است» را در این زمان به کار می برند چراکه دوران نامزدی تا حدودی نمونه دوران بلندمدت زندگی مشترک است. در این دوران، دختر و پسر در عین آنکه نسبت به هم شناخت پیدا می کنند خود را آماده ورود به زندگی جدید و مستقل می کنند. مشاوران ازدواج بر این اعتقادند که در این مرحله، سه کارکرد وجود دارد که شامل عمیق تر شدن آشنایی، آمادگی برای ورود به زندگی مشترک و پذیرفتن نامزد به عنوان همسر قطعیت در تصمیم گیری است. در رابطه با تعریف نامزدی، شناخت در این مرحله، مدت زمان و نوع روابط دختر و پسر در این دوران با شمس الدین حسینی، مشاوره ازدواج گفت وگو کرده ایم که در زیر می خوانید.

منظور از آمادگی دختر و پسر برای وارد شدن به مرحله نامزدی از دید شما چیست؟

اولین گام در یک ازدواج عاقلانه، شناخت خود و خودشناسی است. یعنی اینکه فرد با خواسته ها، نیازها و سطح هوش هیجانی اش آشنا باشد و بداند برای چه می خواهد ازدواج کند، هدفش چیست و در این مسیر باید با یک روان شناس که در زمینه ازدواج تخصص دارد، همگام شود و پس از این مرحله فرد آماده است که وارد مرحله نامزدی شود. متاسفانه خیلی از مراجعان دلیل نرفتن شان قبل از ازدواج به مشاوره را این گونه توجیه می کنند که هزینه مشاوره ازدواج گران است؛ اما من هم در پاسخ شان می گویم هزینه طلاق به تبع سنگین تر و گران تر است.

همان طور که می دانید در جامعه ما با توجه به فرهنگ ها و آداب و رسوم گوناگون، تعاریف متفاوتی از دوران نامزدی ارایه داده اند، تعریف شما از نامزدی به عنوان یک روان شناس متخصص در این زمینه چیست؟

من یک رابطه هدفمند را نامزدی می دانم و تاکیدم بر این است فردی که با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس است یعنی به مرحله خودشناسی رسیده هرگز خودش را در یک مسیر ارتباطی که می داند منجر به شکست و آسیب روحی و روانی می شود، قرار نمی دهد.

منظور از ارتباط هدفمند چیست؟

یعنی رابطه براساس یک چارچوب بین زوج ها جلو برود که با توجه به شناختی که از طرف مقابل مان به دست می آوریم به تعهد ختم شود.

تعریفی که شما ارایه دادید، مقوله نامزدی را از مرحله عقد کاملا جدا می کند اما خانواده ها دوران عقد کردگی تا شب عروسی را غالبا دوران نامزدی می نامند؟

عقد یعنی ازدواج و ما تا زمانی که همسر آینده مان را در دوران قبل از عقدکردگی نشناسیم نباید وارد مرحله عقد شویم، وقتی صیغه عقد جاری شد؛ یعنی ازدواج کرده ایم. در صورتی که نامزدی یعنی مرحله ای که ما به شناخت دست پیدا می کنیم.

آیا واقعا احتمال اینکه ما در این مرحله به شناخت کامل از همسر آینده مان برسیم، امکان دارد؟

فرد با توجه به آنچه که ما از آن به عنوان خودشناسی نام بردیم و با آشنایی با مهارت هایش، می تواند در چند جلسه اول آشنایی ارزیابی های مهم را انجام دهد و ببیند که آیا شخص موردنظر ارزش زمان و انرژی گذاشتن را دارد؟ وجود یک روان شناس برای شناخت کامل و بهتر در این مرحله بسیار کمک کننده است، آنچه که مهم تلقی می شود آن است که شناخت حتما باید قبل از مرحله شیفتگی صورت گیرد.

مقصود شما از مرحله شیفتگی چیست؟

شیفتگی یعنی احساس جذب شدید نسبت به جنس مقابل که باعث افزایش ترشح آمفیتامین ها در هورمون های عصبی می شود. این تغییرات شیمیایی سبب می شد که فرد دارای تفکر خوشبینانه و غیرواقع گرایانه ای شود و به همین دلیل فردی که شیفته و عاشق می شود، نسبت به نقاط ضعف زوج آینده اش بی توجه می شود. در این دوره فرد دست به رویاپردازی می زند و به شدت هیجان زده می شود و اگر از او جدا شود احساس اضطراب، نگرانی و بی قراری زیادی می کند. فرد شیفته نمی تواند نسبت به همسر آتی خود شناختی پیدا کند، به عنوان مثال اگر به فرد عاشق بگویید که آیا می دانی نامزدت معتاد است، شغل ندارد و از ازدواج قبلی اش بچه هم دارد، او در جواب خواهد گفت: اشکالی ندارد ما با هم از پس مشکلات برمی آییم. نکته مهم این است که رضایت و شادمانی ناشی از شیفتگی تنها شش ماه تا یک سال طول می کشد و سپس فروکش می کند. هرکسی که در این مرحله تصمیم به ازدواج بگیرد در زندگی حتما با چالش های زیادی روبه رو می شود چراکه شیفتگی در دوران آشنایی و نامزدی اجازه شناخت واقع بینانه را به او نمی دهد.

بهترین مدت زمان دوره نامزدی با توجه به شناخت از یکدیگر چقدر است؟

حداقل یک سال و حداکثر یک سال و نیم.

اما مشاهده شده که خیلی از خانواده ها اجازه نامزدی یک سال و یک سال و نیم را نمی دهند.

بله. متاسفانه، خانواده ها معتقدند که ممکن است به دلیل طولانی شدن این مرحله، زوج ها از یکدیگر خسته شوند و نامزدی را به هم بزنند و از دید خودشان موجب آبروریزی شود، اما باید به خانواده ها هشدار داد که گر زوج ها با مشکلات عدیده و بدون گذراندن مرحله نامزدی به سرخانه خود بروند و طلاق بگیرند آبروریزی نمی شود؟ ما باید این فرصت را برای دختران و پسران جوان فراهم کنیم که در کنار یک روان شناس مجرب مراحل نامزدی را سپری کنند.

آیا در دوران نامزدی زوج ها می توانند به تغییر و اصلاح رفتار یکدیگر بپردازند؟

شما نمی توانید رفتار طرف مقابل تان را تغییر دهید، مگر در سه شرایط:

۱) خود فرد بخواهد تغییر کند.

۲) شرایطی که فرد شدیدا تحت فشار قرار دارد (شرایط پادگانی).

۳) خود فرد با یک تحول معنوی عمیق روبه رو شود. این شرایط احتمال تغییر را فراهم خواهد کرد. اینکه ما معتقد باشیم بعد از ازدواج رفتار همسرمان بهتر می شود، غلط و اشتباه است، جوانان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ معجزه ای رخ نمی دهد. آنچه که در نامزدی مهم است این است که آیا ما این فرد را می توانیم با همان ویژگی هایی که دارد، بپذیریم یا نه.

چارچوب روابط دختر و پسر در دوران نامزدی برای آنکه به شناخت قطعی تری برسند، چگونه باید باشد؟

بهتر است که هر کدام از نامزدها با توجه به شناختی که از خود دارند چهار، پنج تا از نیازهای مهم خود را از قبیل؛ نیاز به محبت، نیاز به گفت وگو، نیاز به صداقت، نیاز به حمایت مالی، نیاز به تعهدات خانوادگی و... مشخص کنند و در طی سپری کردن این دوران ببینند که طرف مقابل تا چه حد می تواند نیازهای نامزدش را برطرف کند.

چه نشانه هایی در دوران نامزدی وجود دارد که بهتر است، دختر و پسر نامزدی و رابطه را ادامه ندهند؟

نشانه هایی که در این دوران مهم است و باید در نظر گرفته شود ـ اگر طرف مقابل در این نشانه ها ضعف داشت، بهتر است که فرد وارد مرحله نامزدی نشود و اگر شد و این نشانه را دید باید که ادامه ندهد ـ این نشانه ها شامل؛ عزت نفس پایین، عدم کنترل خشم، پیشینه منفی خانوادگی، اعتیادها، اختلالات رفتاری و جنسی، نابالغ بودن از نظر احساسی سرد وغیرقابل دسترس، از آسیب های ارتباطی گذشته خود التیام نیافته و...

یکی از مشکلاتی که بر سر دوران نامزدی قرار می گیرد، عدم تعادل رابطه فرد بین خانواده و همسر آینده اش است، شما در این زمینه چه راه حلی را توصیه می کنید؟

تا زمانی که دختر و پسر در خانه پدری خود زندگی می کنند، باید طبق اصول خانواده رفتار کنند و بتوانند با کمک خانواده بین این دو وضعیت تعادل برقرار کنند، اما بعد از ازدواج اولویت با همسر است. باید خانواده ها تا حد امکان از بیان نظر و تحمیل عقیده دست بردارند و مسوولیت این امر را برعهده روان شناس ازدواج بگذرانند.

با توجه به همه آنچه که گفتید، آیا واقعا دوران نامزدی، دوران شیرینی است؟

به نظر من بستگی به دید دختر و پسر برای ازدواج دارد. اگر شخص بخواهد به دلیل فشار خانوادگی، تنهایی، میل جنسی، احساس گناه و پرکردن خلأهای احساسی وارد مقوله ازدواج و نامزدی بشود با توجه به اینکه این معیارها، معیارهای درست و اصولی نیست و فقط به صرف اینکه ازدواج کند به طبع دوران نامزدی اش به دلیل فشارهایی که روی آن است دوران شیرین تلقی نمی شود.

انسان ها باید ابتدا سطح شادی و آرامش درونی خود را به حد فوران برسانند و به این احساس دست یابند که با ازدواج بتوانند شادی و آرامش خود را با دیگری تقسیم کنند. بسیاری از اشخاص فکر می کنند که با ازدواج است که به آرامش و شادی دست پیدا می کنند اما تا زمانی که شادی در درون فرد نباشد، کسی نمی تواند از بیرون آن را در شما به وجود آورد.

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

نامزدی همان ازدواج است؟


http://maktoobshop.com/



مادربزرگ می گفت هنگامی که خواستگار آمد، تنها حق داشت از سوراخ جای کلید، مجلس را تماشا کند . از آنجا هم که چیزی پیدا نبود، یا چشم و ابروی داماد را می دید یا سبیلش را یا گوشش را. هرقدر نگاهش را به این سو و آن سو چرخاند نتوانست چهره او را یکبار کامل ببیند.

همه کارها و حرف ها و قرار و مدارها به عهده بزرگ ترها بود تا سرانجام روز عروسی فرا می رسید: داماد را از یک طرف کوچه می آوردند ، عروس را از طرف دیگر.

مقابل چهره هریک آیینه ای نگاه داشته بودند. آرام آرام که به هم نزدیک می شدند برای نخستین بار یکدیگر را در آیینه می دیدند؛ پس از آنکه جهیزیه عروس در خانه اش چیده شد و خطبه عقد را هم خوانده بودند.

این گونه ازدواج برای جوانان جامعه کنونی ما به ویژه در شهرهای بزرگ و نزد قشر تحصیل کرده و دانشگاهی افسانه است و پدر و مادرها از یک سو تعلق خاطر و ریشه در باورهای نسل مادربزرگ دارند که دریچه شناخت همسر آینده اش سوراخ جای کلید بود و برای نخستین بار او را در روز عروسی می دید؛ روز شروع زندگی شان! نسلی که نه تنها با اجازه بزرگ ترها که با تصمیم آنها ازدواج می کرد و از سوی دیگر مسئول برآوردن خواسته ها و نیازهای فرزندانشان بود .

نسل جدید :

نسلی با روح پیچیده، گسترده و حق طلب امروزین که اصول و قواعد و آداب ازدواج و زندگی را خدمتگزار و روشنگر و تسهیل کننده راهش می خواهد نه بند و زنجیری که به دنبال قربانی گرفتن از میان انسان هاست. برای پدر و مادرها کشیده شدن از این دو سو مرحله گذاری است که هنوز به پایان نرسیده.

کشتی معیارهای ازدواج، انتخاب همسر و شکل و شیوه زندگی مشترک ، همچنان در تلاطم است؛ تلاطمی که حاصل برخورد امواج باورها و سنت های پیشینیان با نیازها، پرسش ها و خواسته های انسان های امروز است و کار پدر و مادرها که سکان دار این کشتی هستند و در انتظار آرام شدن دریا ، چندان ساده نیست. توجه به برخی نکات و اصلاح برخی روش ها کارآمد و مفید خواهد بود. اگر برخی پدر و مادرها گرد غفلت را از دیدگان زدوده و امور را با نگاهی واقع بین و متناسب با نیازها و شرایط روز ببینند آنگاه زودتر شاهد آرام شدن امواج خواهیم بود. با انتخاب عاقلانه همسر زندگی های مشترک آرام تر و لذتبخش تر می شود.

انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری از جمله داشتن شناخت است.

سیر منطقی این انتخاب شامل مراحل:

انتخاب اولیه ، گذراندن دوره شناخت نامزد و تصمیم گیری نهایی در مورد اوست.

کم بها دادن به مرحله میانی (دوره شناخت نامزد و همسر آینده )موجب بالا رفتن امکان اشتباه در تصمیم گیری نهایی است. برای نزدیک شدن به کیفیت و کمیت مطلوب دوره شناخت همچنان شاهد موانع فرهنگی ای هستیم که هرقدر به شهرهای کوچک و نقاط دور افتاده کشور نزدیک شویم آن موانع را عظیم تر خواهیم یافت .

۱) عقد برای راحتی خیال :

هنوز هم خانواده هایی هستند که پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر ، با حذف مرحله شناخت ، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد می کنند. استدلال این گونه خانواده ها چنین است: می خواهیم عقدشان کنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است.

از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است که اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشکلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام ، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از کف دادن طاقت ، پس از سال ها رنج و تحمل و مدارا به دنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است که تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند. از این رو بهتر است خانواده ها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی کرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یکدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث کاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم کنند.

۲) مقاومت در برابر حقیقت:

گرچه خانواده ها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت می کنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را به سادگی نمی پذیرند، غافل از آنکه پس از دوره شناخت با ۲گزاره منطقی روبه رو هستیم که یکی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد که لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی که برخی انگیزه های احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب می نشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونه ای ناکامی و شکست می دانند؛

به ویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تکرار شود .

چه بسا همین انگیزه ها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا داماد کردن فرزند و نیز هراس از به هم خوردن نامزدی فضای تصمیم گیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ کند.

چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافته ای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شده ای باز هم خوشحالیم که به موقع متوجه مشکلات احتمالی شده و از یک زندگی مشترک ناموفق ، برکنار مانده ای.

۳) پخش اخبار:

یکی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است که پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر ، در حالی که فرزندشان دوره شناخت نامزد را می گذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر می سازند، همین امر سبب می شود که اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویی باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند. قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبرکردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد کاست.

گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است که برخی خانواده ها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یک مهمانی مفصل اعلام می کنند. دوستی می گفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه کردم، پس از آن از مادرم شنیدم: « نمی خوام چیه؟ من ۲۰۰نفر را شام دادم! » سخن این مادر به خوبی نشانگر کاستی هایی است که در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده می شود.

۴) شتاب برای تدارکات ازدواج :

اگر هنگامی که زوج نامزد شده در حال شناخت یکدیگر هستند ، خانواده ها را در تدارک جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و... ببینند خود را در معرض یک عمل انجام شده می یابند و دوره نامزدی عملاً کارکرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج می شود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین ، همواره به زوج نامزد شده نشان دهد که بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یکدیگر هستند .

۵) آسان گیری نابه جا:

بارها شاهد بوده ایم که زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشکلات ارتباطی اش با او نزد پدر و مادر شکایت می برد و از ایشان می شنود که «خوب می شه.وقتی رفتید زیر یک سقف درست می شه.» روشن است که نمی توان در رؤیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان کامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به مواد مخدر، وابستگی های بسیار به خانواده، خسّت، عدم کنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوت های عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و... مواردی نیست که به سادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یک سقف رفتن مشکلی را حل نمی کند. گاه دیده شده که برخی خانواده ها توقع دارند اختلالات روحی و مشکلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود ! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشک و مشاور می دانند.

۶) چشم پوشی از اهمیت مشاوره:

به انتظار روزی هستیم که افراد ، با همان جدیت و باوری که برای درمان مشکلات جسمی ، به پزشکان متخصص مراجعه کرده و آماده پذیرش هر زحمت و هزینه ای برای رسیدن به سلامت و بهبودی هستند ، برای حل مسائل روحی و معنوی زندگی ، مانند انتخاب همسر نیز مراجعه به روان شناس و مشاور را لازم بدانند.

۷) نداشتن توانایی تفکیک مسائل:

معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی ، گونه ای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد می کند (هر قدر هم که برای خود تکرار کنند در دوره شناخت به سر می برند )این وابستگی و تعلق خاطر ، زمانی دردسر ساز می شود که زوج متوجه می شوند مشکلات جدی در رابطه شان دارند اما به دلیل بندهای احساسی قادر به تصمیم گیری عاقلانه نیستند . در این گونه شرایط برعهده والدین است که فرزند را در تفکیک مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند که برای تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن به دلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل کندن را تاب آورد.

۸) به تأخیر انداختن آزمایش های پزشکی :

شایسته است انجام آزمایش های پزشکی ، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد . گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبران ناپذیری را به دنبال می آورد و آن زمانی است که زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فکری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یکدیگر ، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود می بینند.

منبع:baztabonline.com

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

اول شناخت بعد ازدواج


http://maktoobshop.com/



طبعاً زن و مرد متفاوت از یکدیگرند؛ چون آنان از دو سیاره مختلف آمده اند. پس چگونه می توانند زندگی سعادتمندی داشته باشند؟

آیا زندگی یک زوج صمیمی و محرم می تواند به جدایی کشیده شود؟

شواهد علمی جدید نشان می دهد که اگر زوجین تغییرات مراحل زندگی زناشویی را درک نکنند، این موضوع محتمل می شود. علاوه بر این، چیزی که به راحتی می توان پیش بینی کرد، زمان طلاق است. زیرا مغز انسان یک سری از تغییرات فطری را در طی زندگی زناشویی مرور می کند. اگر زن و شوهری بتوانند این تغییرات فطری را درک و لمس کنند، روابط شان پایدار و شکوفا می شود، اما اگر این کار را نکنند زمزمه طلاق در زندگی آنان اجتناب ناپذیر است.

چگونه ذهن زن و شوهر در زندگی زناشویی آنها تاثیر می گذارد؟ بر اساس مطالعات انجام شده در مغز انسان تغییرات زیادی در طول مراحل مختلف ازدواج رخ می دهد. این تغییرات در مغز به تغییرات در رفتار منجر می شود. فهمیدن این تغییرات رفتاری می تواند کلیدی برای ازدواجی موفق باشد.

عشق

وقتی زن و شوهر به اصطلاح از یکدیگر شناخت پیدا کردند و به هم علاقه مند شدند، مغزشان شروع به «عاشق شدن» می کند. در این مرحله، بدن ماده ای به نام «فرومونز» ترشح می کند. برای نمونه، وقتی زن و شوهری به هم نگاه می کنند، پیوند محکمی بین آنها احساس می شود و حس می کنند یک روح در دو بدن هستند.

هورمون دیگری به نام «اکسیدوزین» هم نقش مهمی ایفا می کند. «اکسیدوزین» هورمون اتصال نامیده می شود. این هورمون شبیه هورمونی است که بعد از زایمان در بدن مادر تولید می شود.

این هورمون پیوند محکمی بین مادر و نوزاد تازه متولد شده ایجاد می کند. همینطور «اکسیدوزین» پیوند محکمی بین دونفری که عاشق هم هستند به وجود می آورد. «اکسیدوزین» از توجه به رفتار ناخوشایند همسران جلوگیری می کند، درست مثل مادری که از گریه نیمه شب نوزادش و یا از اینکه نوزادش با ناخن های کوچکش او را چنگ می اندازد عصبانی نمی شود. اما این مرحله هم تمام می شود و مرحله جدیدی از رابطه آغاز می شود.

سرخوردگی

چند ماه یا حتی یک سال بعد از ازدواج، هورمون ها و فعل و انفعالات مغز شروع به تغییر می کند: فکر که قسمتی از مغز است به این سمت می رود که همسر دارای چه ضعف هایی است. این موضوع زمانی به وجود می آید که زن و شوهر به سادگی از رفتار همسرشان آزرده خاطر می شوند. اگر زوجی در زمانی که در مرحله عشق قرار دارند ازدواج کنند، در مرحله «سرخوردگی» دچار تردیدی جدی درباره انتخابی که کرده اند می شوند.

به یک نمایش خانوادگی توجه کنید. شوهر روی کاناپه لم داده و برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را تماشا می کند. زن به این دلیل که شوهرش در حال تماشای تلویزیون است و دیگر مثل گذشته او را تحسین نمی کند، می رنجد. او احساس سرخوردگی می کند خصوصاً به خاطر اینکه شوهرش مثل سابق با او صحبت نمی کند.

از طرف دیگر، شوهر هم خوشبخت نیست. او نمی تواند درک کند که چرا همسرش درباره مسائل کوچک دائم از او انتقاد می کند.

او با خود فکر می کند: «چه چیز دیگری وجود دارد که همسرش خواهان آن است؟» او حس می کند مشکلی وجود دارد ولی نمی داند چگونه آن را حل کند.

فعل و انفعالات مغز در طول مرحله «عشق» به تدریج تغییر کرده است. در این مرحله زن و شوهر خیلی راحت به این فکر می افتند که مشکلی در ازدواجشان وجود دارد. «او کسی نیست که من با او ازدواج کردم.»

اما باید به خاطر داشته باشید که این مرحله طبیعی است و این نومیدی به دلیل تغییرات شیمیایی در بدن است. همچنین یک مرحله ضروری این است که به دو مغز متفاوت کمک کنیم تا برای ابد با هم بمانند.

کشمکش قدرت

زن و شوهری که سرخوردگی را تجربه کرده اند معمولاً به سمت مرحله کشمکش قدرت می روند.به منظور مبارزه با حس ناامیدی، همسران سعی می کنند زن یا شوهر خود را به مرحله «عشق» برگردانند، اما بیهوده است. وقتی زن و شوهر راه های مختلفی برای مجبور کردن دیگری به تغییر را امتحان می کنند، مشکلات را بیشتر می کند. بعد از همه اینها، ذهن زن و مرد متفاوت فکر، عمل و رفتار می کند.

این رنج آورترین زمان در یک زندگی زناشویی است. اما زوج هایی که کشمکش قدرت را متوقف می کنند باید توجه داشته باشند که تفاوت ذهن ها در حقیقت می تواند کلیدی برای ازدواجی پایدار و شاد باشد آنان باید به خاطر داشته باشند که آنها همینند که هستند. آنان دو روح در دو بدن هستند.

بعد از اینکه عشق ضعیف تر شد، شوهر احتمالا استقلال بیشتری می خواهد و زن می خواهد با دوستان خانمش ارتباط بیشتری داشته باشد.

یکی از دلایلی که زوج ها در طول زمان کشمکش قدرت از یکدیگر انتقاد می کنند این است که مردان و زنان درباره استقلال در ازدواج عقاید متفاوتی دارند. بسیاری از ازدواج هایی که به طلاق ختم می شود به طور متوسط هفت تا هشت سال دوام داشته است. این همان زمانی است که زن یا شوهر تلاش می کند تا همسر خود را «تغییر» دهد.

بله، طبیعت به ما اجازه برگشت به عقب را نمی دهد؛ طبیعت به سوی جلو حرکت می کند و ما هم مجبوریم با آن جلو برویم. این مرحله جدیدی از زندگی زناشویی است که زوجین صبر می کنند اما برای اینکه به آن برسند، باید هوشیار باشند.

آگاهی

درمراحل عشق، سرخوردگی و کشمکش قدرت، زن و شوهر خیلی به هم نزدیک می شوند و خیلی از زوج ها به این نکته توجه نمی کنند. در حقیقت آنها آنقدر به هم نزدیک می شوند که به شخصیت طرف مقابلشان اهمیتی نمی دهند. یک مرد احساس می کند نیازهای عاطفی همسرش و حتی توجه به خانه داری او وقت تلف کردن است. از سوی دیگر، زن هم بر این عقیده است که عادات، سرگرمی ها، توجه به کار و نیازهای شوهرش برای استقلال، خودخواهانه و برای زندگی زناشویی آنها خطرناک است. در مرحله آگاهی زن و شوهر هوشیار می شوند. آنها تصور می کنند به روشی ناسالم به یکدیگر نزدیک بوده اند و حالا از نظر روانشناختی باید جدا شوند. برای نمونه مرد تصمیم می گیرد وقتی همسرش کاری را که از نظر او ناخوشایند است انجام می دهد، حرفی نزند. زن تصمیم می گیرد به جای رفتن به یک میهمانی در خانه بماند بدین طریق سعی می کنند یکدیگر را آزار دهند . بعد از کشمکش های متعدد سرانجام مرد متوجه می شود که حق با همسرش است: اگر زوجی به قدر کافی با هم نباشند یک رابطه ناکام ایجاد می شود. از سوی دیگر، زن می فهمد که حق با شوهرش است: اگر استقلال به اندازه کافی وجود نداشته باشد، رابطه به مشکل برمی خورد.

وقتی طرفین خیلی از هم دور شوند، رابطه خوشایندی که در اول ازدواجشان داشتند، از بین خواهد رفت. از طرفی وقتی طرفین خیلی با هم صمیمی باشند یکی از آنها اجازه نخواهد داد که دیگری به خودش برسد و زندگی زناشویی دوام نمی آورد.

ازدواج پایدار

اگر روش های ارتباط بین زن و شوهر با نوعی همیاری ایجاد شود، ازدواجی متعادل حاصل می شود. کشمکش قدرت از بین می رود و رابطه ای تکامل یافته زن و شوهر را پیوند می دهد. آنان هم زمان می توانند رابطه ای صمیمی داشته باشند و یا جدا باشند؛ این دلیل رابطه ای متعادل است. زوج ها با هم زندگی می کنند نه به این خاطر که انسانهایی شبیه هم باشند بلکه به این دلیل که تفاوت خوشبخت بودن را یاد گرفته اند.

چگونگی پرورش صمیمیت

یک زوج خوشبخت در یک ازدواج سعادتمند کارهای معمولی را برای نزدیک شدن به یکدیگر انجام می دهند. مانند رفتن به میهمانی های خانوادگی، تلفنی صحبت کردن، یا نامه فرستادن وقتی که یکی از زوجین در سفر باشد. این موارد مانند پایه های محکمی هستند که زندگی زناشویی را پایدار نگه می دارند.

زوجین باید با هم مهربان باشند. هیچ کسی بیشتر از زن و یا شوهر لایق لطف و ادب نیست. اشخاص بالغ می دانند که یک زندگی زناشویی موفق به مهربانی طرفین بستگی دارد.

زوجین باید سعی کنند مسائل خود را به جای این که اجازه دهند اختلافاتشان شدیدتر شود حل کنند. به طور حتم آنها عصبانی می شوند و بحث می کنند، اما مطمئن هستند که عذرخواهی می کنند و اختلافاتشان برطرف می شود.

از جدایی جلوگیری کنیم

زوجین باید درک کنند مرد و زن به طور ذاتی متفاوتند. ممکن است وقتی مرد مشغول تماشای تلویزیون است نمی خواهد که کسی برنامه را عوض کند. زن به جای عصبانی شدن باید درک کند که این برنامه برای او مهم است. ممکن است زن بخواهد درباره احساساتش صحبت کند. مرد باید متوجه باشد که این برای خانه مهم است پس باید وقت بگذارد و به او گوش کند.

زوجین می توانند دوستان مختلفی داشته باشند. معمولا زن دوستان خانم خود را دارد و شوهر هم دوستان آقای خود را دارد. برای هر دوی آنها قابل قبول است و آنها باید یکدیگر را در سرزنده نگهداشتن روابط دوستانه خود تشویق کنند. شوهر باید توجه کند که اگر چه او بهترین دوست همسرش است، ممکن است بعضی از احتیاجات عاطفی او در بین دوستان خانم او برآورده شود. زن هم باید شوهرش را درک کند و به همان اندازه به روابط دوستانه شوهرش با دوستان آقای خود احترام بگذارد.

هر کدام باید زمان، جایگاه یا وظیفه همسرش را قبول کند و به آن احترام بگذارد. این فعالیتها برای زندگی زناشویی آنان سعادتمندی و انرژی به ارمغان می آورد.

دانستن این موضوع که احتمال تغییر احساسات در برابر یکدیگر در طول زمان وجود دارد، بسیار مهم است و این تغییر طبیعی است. فعل و انفعالات مغز مسئول این تغییر است. هیچ نکته ای در تلاش برای مبارزه با آن وجود ندارد. در عوض یکی از طرفین باید اجازه دهد تا این تغییر طبیعی به سوی ازدواجی پایدار هدایت شود. با وجود این، انسانها موجوداتی طبیعی هستند و به راستی طبیعت بسیار خردمند است.

مترجم: نسیبه رجبی

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

هدفگذاری برای ازدواج




http://maktoobshop.com/



همه افراد در حیطه شغلی اهدافی را برای خود معین کرده و به واسطه آن میزان فروش و نهایتاً بازدهی کلی سیستم را افزایش می دهند. این امر در حیطه اجتماعی نیز کاملاً مشهود است؛ افراد و ارگانها برای رسیدن به نتایج موفقیت آمیز اجتماعی هدفگذاری انجام می دهند. باید توجه داشت که مسئله هدفگذاری به ویژه در سطح فردی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.

تک تک افراد می بایست به منظور بهبود کیفیت زندگی خود اهدافی را برای خود معین نمایند. همه ما از ارزش تلاش برای رسیدن به اهداف با اطلاع هستیم، بدیهی است وقتی ذهن خود را بر روی موضوع خاصی متمرکز می کنیم، طبیعتاً نتیجه بهتری می گیریم. حال چرا برای ازدواج هدفگذاری نکنیم؟

هدف مناسب

سال ها پیش نیما و فرنوش در سمیناری پیرامون مسئله ی ازدواج شرکت کرده بودند. در این سمینار نحوه ی هدفگذاری در زندگی و بالاخص ازدواج به آنها آموزش داده شد. از آن پس با بکارگیری تکنیک های هدفگذاری این دو نفر به موفقیت های چشمگیری در زندگی فردی و اجتماعی خود دست یافتند. فرنوش در این رابطه می گوید: " واقعاً تنها با انتخاب این گزینه که می توانیم اهدافی را تعیین نماییم و سپس آنها را دنبال کنیم، شکل ازدواج و بطور کلی زندگی ما تغییر پیدا کرد".

تنظیم اهداف با همکاری دو جانبه به زوجین کمک می کند که رابطه خود را استحکام بخشند و به صورت ناخوداگاه مهارت های خود را در انجام کار تیمی برای رسیدن به هدفی خاص ارتقا بخشند. این امر به طرفین ارتباط کمک می کند که هم بهتر خود را بشناسند و هم یکدیگر را و این امر نهایتاً به تکامل هر چه بیشتر طفین ختم خواهد شد. باید توجه داشت که در حین اتمام این پروسه مهارت های ارتباطی طرفین نیز تا حد بسسیار زیادی بهبود پیدا می کند چراکه هر یک از طرفین این فرصت را پیدا می کنند تا در مورد آرزوهای و رویاهای شخصی شان به بحث و گفتگو بنشینند.

فرنوش در ادامه اضافه می کند: "وقتی ما برای ازدواج خود هدف تعیین می کردیم، هر کس آزادانه می توانست نظرهای خود را مطرح کند و دیگری با گوش دادن به حرف های او ارزش و احترام خود را آشکار می ساخت. با این کار بسیاری از سوء تفاهم ها، جر و بحث ها و دلخوری ها از میان می رفت". انجام عمل فوق زوجین را در برابر یکدیگر مسئول و پاسخگو نگه می دارد.

تعیین اهداف برای ازدواج می تواند شما و شریکتان را در مسیر یکسانی قرار دهد، با این تفصیل می توانید دست در دست هم به جلو پیش روید. اما از کجا باید شروع کرد؟

مسیر تعیین اهداف

یک جلسه ملاقات بگذارید و در آن کلیه آیتم هایی که در اینجا شرح می دهیم را بدون هیچ گونه وقفه انجام دهید.

۱) افکارتان را روی هم بریزید – محیطی را انتخاب کنید که هر یک از شما آزادانه و به دور از استرس به بازگو کردن آمال و آرزوهای درونی اش بپردازد. از یکدیگر بپرسید: "جالب نیست که اگر .....؟" برخی از ایده ها می توانند چیزی شبیه به شرکت کردن در کنفرانس های ازدواج، بازسازی آشپزخانه و یا پس انداز کردن پول برای به تحقق رساندن آن سفر رویایی که در ذهن دارید باشند.

۲) منظور خود را واضح بیان کنید – نیما و فرنوش هر دو دوست داشتند تا زمان بیشتری را در کنار یکدیگر سپری کرده و از وجود هم لذت ببرند. فرنوش می گوید: "در جلسه ای که با هم داشتیم قرار شد هر پنجشنبه برای صرف نهار همدیگر را ببینیم و اگر قرار بود یک شب با هم بیرون برویم تاریخ آنرا از قبل در تقویم مشخص می کردیم"

آنها سپس با هم قرار گذاشتند که در آشپزی به هم کمک کنند، و در کارهای خانه از قبیل نظافت، شستشوی لباس ها، تعمیر کردن وسایل و غیره با یکدیگر همکاری و مشارکت داشته باشند تا هیچ کدام از آنها به تنهایی زیر بار مسئولیت های سنگین نرود. همچنین قرار گذاشتند تا اقساط خود را دو برابر پرداخت کنند تا پول خرید خانه ی آنها در عرض ۱۰ سال تمام شود.

آنها در طی گفتگوهای متناوبی که با هم داشتند تصمیم گرفتند خرج های اضافی را کم کنند تا کل بدهی هایشان زودتر تمام شده و از نظر اقتصادی تحت فشار قرار نگیرند.

۳) موارد مهم را یادداشت کنید – اگر اهداف خود را بر روی کاغذ بیاورید، خیلی راحت تر می توانید آنها را بررسی نمایید و بعدها هم گیج نخاهید شد. در لیست خود تاریخ نهایی انجام هر یک از کارها را یادداشت کنید تا بدانید برای انجام کاری خاص چقدر زمان دارید. سپس لیست مورد نظر را در جایی قرار دهید که همیشه جلوی چشمتان باشد. مثلاً می توانید آنرا روی میزتان بگذارید یا به دیوار بچسبانید، داخل ماشین قرار داده و یا روی آینه اتاق خواب بچسبانید؛ اغلب زوج ها همین مورد آخر را انتخاب می کنند.

۴) انعطاف پذیر باشید – آیا اهدافتان فاقد اصل واقع بینی هستند؟ آنها را باز بینی نموده و تجدید نظر قائل شوید. نیما بنا به تجربه های شخصی اش معتقد است: "اگر احساس می کردیم که به هیچ طریق قادر به رسیدن به هدفی خاصی نیستیم، آن را اصلاح می کردیم و هدف جدیدی را جایگزین آن می نمودیم."

۵) به خودتان حکم ماموریت بدهید – راجر بولتون یکی از پیشگامان عرصه روانشناسی ازدواج و خانواده، اظهار می دارد: زمانیکه زوجین با هم ازدواج می کنند اصولاً بدون اینکه هیچ برنامه مشخصی برای زندگی خود داشته باشند در روزمرگی ها غرق می شوند. او معتقد است که زن و شوهر باید برای خود "حکم ماموریت" خلق کنند. به عنوان مثال می توانند از خود سوال کنند که: "برای ۳۰ سال آینده زندگی خود چه برنامه ای دارند؟" سپس با استفاده از حکم ماموریتی که صادر کرده اند، اقدام به تعیین اهداف کوتاه مدت و دراز مدت کنند.

۶) نیم نگاهی به گذشته بیندازید – همچنان که در حال عملی کردن اهداف خود هستید و به جلو پیش می روید، هرزگاهی چند نگاهی به گذشته بیدازید و ببینید تا کنون چطور عمل کرده اید و بازدهی شما چگونه بوده است. فرنوش و نیما روز اول سال را به عنوان روزی انتخاب کرده اند که در آن کنار هم می نشینند و کلیه کارهایی که در طول یک سال گذاشته انجام داده اند را بررسی می کنند. روز اول مهر مجدداً میزان پیشرفت خود را بازبینی نموده و اگر لازم دانستند تغییراتی را دربرنامه ریزی خود قائل می شوند.

زمانیکه با تلاش و کوشش فراوان به امیدها و آرزوهای خود جامه ی عمل می پوشانید به خودتان استراحت بدهید و از کامیابی هایتان نهایت استفاده را ببرید. می توانید با صرف شام در رستوران و یا یک مسافرت کوتاه مدت خودتان را تشویق کرده و برای تلاش های آتی آماده کنید. جشن گرفتن موفقیت ها سبب می شود که شما انرژی و دلگرمی لازم برای ادامه راه را پیدا کنید.

اگر هم به مانعی برخورد کردید و نتوانستید مطابق با آنجه از قبل برنامه ریزی کرده بودید پیش بروید، جای هیچ نگرانی وجود ندارد. تسلیم نشوید و مجدداً همه چیز را از سر بگیرید. این بار ابتدا مطمئن شوید که اهدافتان واقع بینانه و قابل دست یابی هستند. سعی نکنید همه چیز را یکمرتبه بدست آورید. حتی اگر بتوانید به بخشی از اهدافی که برای خود لیست کرده اید دست پیدا کنید، باز هم جای امیدواری وجود دارد چراکه موفقیت های بیشتری نسبت به گذشته بدست آورده اید. به تلاشی که در این زمینه انجام داده اید افتخار کنید.

نتیجه ای که شما با انجام این امر به آن می رسید، قابل ستایش است: ارتباط محکمتر، انتقال آسانتر مفاهیم، صمیمت بیشتر، تکامل، و نهایتاً احساس رضایت هنگام نگاه کردن به موفقیت های بدست آمده.

مطالب پیشنهادی


مردها از ازدواج خود چه می خواهند؟

مردها از ازدواج خود چه می خواهند؟

http://maktoobshop.com/

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی روانی خود را در میان بگذارند.

مردها چطور انتخاب می کنند؟

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند. این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند). اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند.

امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند. دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است. وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است. و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است.

سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند. طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰ ۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می کند و من ظرفها را می شویم و از این قبیل..."

یافتن همسر و همدم واقعی

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می خواهند."

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

زیبایی در مقابل هوش

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند.

پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می گوید، "می دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد حتی مردهای تک همسری وقتی یک زن زیبا و جذاب را می بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می کند!"

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند). مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، " اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."

مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند. در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

بیولوژی در مقابل واقعیت

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد. او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی روانی خود را در میان بگذارند.



بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی(

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

ویژگیهای لازم برای ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و کوچکترین هسته جامعه است که از یک زن و مرد و فرزندان آنان تشکیل می شود . اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیربنای جامعه ، ازدواج است . بدون تردید ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی هر انسان است ، به طوری که موفقیت و یا شکست هر یک از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد . به همین جهت ازدواج باید بر پایه اصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شکوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد . پس بر هر دختر و پسر ،لازم است که قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده خود اطلاعات کافی کسب کنند و سپس اقدام به ازدواج نمایند.

ما در جوامع مختلف و در جامعه خود ، شاهد بسیاری از ناسازگاریهای خانوادگی و از هم پاشیدگیِ خانواده ها هستیم که مهمترین عوامل آن ، عدم شناخت و درک صحیح زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقع بینانه از یکدیگر است.

اهمیت و ضرورت ازدواج

ازدواج یک پیمان مقدس است که در میان تمام اقوام و ملل و در تمام زمانها و مکانها وجود داشته است . سنت دیرینه ای که در آن زن و مرد زندگی مشترکی را آغاز می کنند و پیمان می بندند که مُصاحب ، یار و غمخوار یکدیگر را خوشبخت کنند ، خود و همدیگر را بهتر بشاسند .

به یکدیگر عشق بورزند و با ازدواج خود بر تنهایی خویش پایان دهند. ازدواج یک نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکاتب آسمانی و خاصه دین مُبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است که نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد.بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتّب است ، زیرا ازدواج از فطرت و آفرینش ویژه انسانها مایه می گیرد و از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید.

هدف از ازدواج

ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و هدفها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند. از جمله مهمترین هدف های ازدواج می توان نیل به آرامش و سکون ، بقای نسل ، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی اجتماعی در فرد را نام برد.

۱) نیل به آرامش و سکون

مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود ، نیاز به آرامش، امنیت و آسودگی است . این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، به حدی حائز اهمیت است که خداوند متعال در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم، آیه ۲۱ چنین می فرماید : <یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد، و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند، آیات و نشانه هایی وجود دارد. <بنابراین قرار دادن زوج (همسر) برای هر فرد،موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حکمت و رحمت پروردگار است، در واقع محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است.

۲) تکمیل و تکامل

هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست ، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آنکه در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند، و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند .

هنگامی که فرد در کانون یک زندگی مشترک قرار می گیرد، در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه، بیشتر احساس مسئولیت می کند ، استقلال می یابد ، زندگی خویش را هدفدار می کند و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد.

در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویقها، حمایتها، رهنمودها و کمکهای یکدیگر بهره مند می گردند در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاریهای همسر خویش استمداد می جویند. به همین دلیل برخورداری از همسری مؤمن و شایسته یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود.

۳) سلامت و امنیت اجتماعی

ازدواج و بنای خانواده، یکی از ارزشمندترین و مقدس ترین اقدامات برای هر انسان تلقی می شود ، به گونه ای که هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمی توان از جهت ارزش با آن مقایسه کرد . خانواده یک گروه و واحد اجتماعی است که در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسی ترین مناسبات انسانی است. ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی،برای سلامت، امنیت و سعادت اجتماع، سودمند و ضروری است. هر گاه جوان ها به موقع ازدواج کنند، به کانون گرم خانواده دل ببندد و بنیاد خانواده مستحکم باشد ، به گونه ای قابل ملاحظه از فسادها ، پلیدیها ، انحرافها، بی بندو باریها ،قتل ها و جنایت ها کاسته خواهد شد

۴) تأمین نیازهای روانی اجتماعی

ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی کمال محسوب می شود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حکم فطرت، برای تأمین نیازهای مختلف روانی اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل ، آرامش جسم و روان و حل مشکلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است.

ویژگیهای لازم برای ازدواج

مشاوره های خانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهی های لازم را درباره خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند بنابراین آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و درعین حال مطلوب و دلنشین ازدواج آماده می کند تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقش های خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند.

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

انواع ازدواج

ازدواج های رنگارنگ

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



http://maktoobshop.com/



ازدواج انواع و اقسام مختلفی دارد. وقتی توانستید نوع ازدواج خود را تشخیص دهید، آن وقت بهتر می توانید تصمیم بگیرید که آیا از ازدواج خود راضی هستید یا فکر می کنید باید تغییراتی در آن ایجاد کنید.

ازدواج یکنواخت

وقتی ازدواج کرده اید، همسرتان را از ته قلب دوست می داشته اید. اما، با گذشت زمان و درگیر شدن شما با مسائل و مشکلات روزمره، بچه ها و سایر فعالیت ها، از همدیگر دور شده اید. شما به ندرت همدیگر را می بینید، این اشکالی ندارد، اما آرزو داشتید که می توانستید زمان بیشتری را با هم گذرانده و چیزی بیشتر و فراتر از هزینه های خانه را با هم شریک می شدید.

همانطور که جدا شدن و دور شدن شما از یکدیگر، زمان برده است، نزدیک شدن دوباره به همدیگر هم نیازمند گذشت زمان است. پس نترسید و مطمئن باشید که اگر همه تلاشتان را به کار گیرید همه چیز مثل روز اول خواهد شد.

با پیدا کردن ساعاتی که بتوانید آن را در کنار همسرتان بگذرانید شروع کنید. باید دوباره کشف کنید که همسرتان چقدر موجودی شگفت انگیز است و چقدر دوستش دارید. به چیزهای مورد علاقه همسرتان، علاقه نشان دهید، تا بتوانید زمانی را در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی بگذرانید.

به دنبال موقعیت هایی باشید که بتوانید در خلوت کنار همسرتان بگذرانید تا دوباره از نزدیک با خصوصیات عالی او آشنا شوید.

ازدواج سو استفاده گرانه

این ازدواج ازدواجی است که در آن شما چه جسما و چه روحا مورد سو»استفاده طرف مقابلتان قرار می گیرید. در بسیاری از موارد، این عادتی است که از دوران کودکی در فرد ایجاد می شود. از این رو، از بین بردن آن نیازمند عشق و مشاوره فراوان است.

هیچ کس نباید تصور کند که به چنین ازدواجی تعلق دارد، همه شایسته یک ازدواج و زندگی زناشویی عالی بدون هیچ گونه سو»استفاده هستند.

باید برای خودتان و فرد سو»استفاده گر از متخصص کمک بگیرید. اگر طرف مقابلتان تمایلی به انجام اینکار نشان نداد، آنگاه باید از متخصص بخواهید که به شما کمک کند که چطور با چنین موقعیتی کنار بیایید. باید بدانید که اگر این سو»استفاده و بدرفتاری ها ادامه پیدا کرد، آنگاه تنها راه چاره شما ترک آن زندگی است.

ازدواج مقام و عنوان

البته مهم است که با مردی ازدواج کنید که بتواند از عهده نیازهای شما برآید، اما اگر با کسی فقط به خاطر ثروت یا مقام او ازدواج می کنید . هیچ وجه اشتراکی با هم ندارید، خیلی زود متوجه خواهید شد که همیشه هم پول همه چیز نیست.

اگر ازدواج شما یکی از این نوع ازدواج ها باشد، چه باید بکنید؟ مطمئن باشید که هیچوقت دیر نیست و همیشه می توانید چیزهایی جدید درمورد همسرتان کشف کنید که بتوانید او را در قلبتان جای دهید. سعی کنید به کارهای مثبتی که همسرتان برای شما و بچه ها انجام می دهد فکر کنید. از او به خاطر آن نقاط مثبت تشکر کنید و سعی کنید به چیزی فرای مقام یا وضعیت مالی او فکر کنید.

برای شناختن همسرتان وقت بگذارید و رابطه ای عمیق تر با وی بسازید.

ازدواج همسر غایب

در اینگونه ازدواج ها سر همسرتان آنقدر به کار و فعالیت های خارج خانه گرم است که شما هیچ وقت همدیگر را نمی بینید.

شغل هایی هست که فرد مجبور است زمان زیادی را خارج از خانه و خانواده بگذراند. افرادی هم هستند که برای کارشان بیشتر از خانواده شان وقت می گذارند. این مسئله ممکن است به خاطر حس منفی وفاداری به کارفرما باشد یا اینکه بخواهند در کارشان همیشه برتر و اول باشند.

به علاوه، کارها و فعالیت های زیادی وجود دارد که بتواند زمان و حواس افراد را از آن خود کند، اما اگر می بینید این کارها به بهای از دست دادن همسر و فرزندانتان تمام می شود، مراقب باشید چون ارزشش را ندارد.

دلیل این مشکل در زندگی شما هر چه که باشد، دیگر زمانش رسیده است که دست از آن بردارید و ببینید برای کم کردن زمانی که خارج از منزل می گذرانید و اضافه کردن به زمانی که کنار همسر و خانواده تان می گذرانید چه باید بکنید. ممکن است ابتدا شکل قربانی کردن خودتان را داشته باشد. اما اگر همراه با همسرتان تصمیم بگیرید که برای رشد و توسعه ازدواج و زندگیتان چه می توانید بکنید، مطمئن باشید که به لذت عمیقی دست پیدا خواهید کرد.

ازدواج بادوام

اینها ازدواج هایی هستند که هر کسی رویای آن را در سر می پروراند. پیرمرد و پیرزنی را که گاهی می بینید دست در دست همدیگر لبخند زنان در خیابان قدم می زنند چنین ازدواجی داشته اند.

این ازدواج ها اتفاقی به وجود نمی آیند. آنها با تلاش های مداوم، روزانه و مثبت به وجود می آیند. برای داشتن یک ازدواج بادوام باید تلاش کرد. ازدواجی که دربرابر مشکلات مالی و اقتصادی، بیماری ها، مشکلات فرزندان، شکستن قلب ها و خیلی مسائل و مشکلات دیگر طاقت بیاورد، ازدواجی بادوام است چون زوجین از تمام این مشکلات با کمک و همکاری یکدیگر گذشته اند. آنها برای گذشتن از سد مشکلات و موانع موجود بر سر راه خوشبختی شان دست در دست همدیگر تلاش می کنند. خنده هایشان، گریه هایشان، شادی ها و غصه ها و کارهایشان با هم و در کنار هم بوده است. آنها می دانند که همیشه می توانند روی همدیگر حساب کنند.

چنین ازدواجی برای تک تک ما امکانپذیر است. فقط باید بخواهیم و هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال برای به دست آوردن آن تلاش کنیم.

ازدواج شما کدامیک از اینها است؟ آیا می خواهید همین وضعیت را حفظ کنید؟ یادتان باشد که هیچ وقت دیر نیست و اگر همدیگر را دوست بدارید و تلاش کنید، می توانید خوشبخت ترین زندگی را از آن خود کنید.

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

شرایط ازدواج با اتباع بیگانه


http://maktoobshop.com/



امور مربوط به اتباع کشورهای دیگر در تمامی شاخه های حقوقی اعم از ماهوی یا شکلی و نیز حقوق جزا مقررات خاص خود را می طلبد و مقنن در تمامی این حوزه ها مبادرت به وضع مقرراتی ویژه نموده است. به قوانین مربوط به ثبت ازدواج اتباع بیگانه بیشتر در قالب بخشنامه های ثبتی اشاره شده است.  تمامی موازین مرتبط با این مبحث را می توان بسته به این که زن تبعه کشور خارجی است یا مرد، در سه بخش مقررات مشترک، مقررات مخصوص و سرانجام، مقررات مختص خلاصه کرد.

 ‌مقررات مشترک در ثبت واقعه ازدواج زن

یا مردی که تبعه کشور بیگانه است:

این مقررات درخصوص اتباع بیگانه بدون توجه به جنسیت آنها اعمال می شود. بند 181 مجموعه بخشنامه های ثبتی در این باره مقرر می دارد: <در مواردی که یکی از زوجین تبعه بیگانه است، باید علاوه بر گذرنامه، پروانه اقامت معتبر از شهربانی(1) ‌در دست داشته باشد. مهر اقامت سه ماهه یا بیشتر که در گذرنامه این قبیل اشخاص زده می شود، نمی تواند پروانه اقامت برای ازدواج محسوب گردد.> در همین راستا در بند 184 مجموعه بخشنامه های ثبتی آمده است: <با توجه به ماده 1060 قانون مدنی(2) ‌و آیین نامه زناشویی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه و مقررات ماده 17 قانون ازدواج(3)، با بانوان ایرانی بدون کسب اجازه از وزارت کشور مبادرت به ثبت ازدواج ننمایید(4) ‌و شماره و تاریخ اجازه نامه را در ستون ملاحظات دفتر ازدواج قید کرده و از درج موضوع عقد در گذرنامه خودداری نمایید.> بند 187 نیز در مورد ازدواج اتباع ایتالیا با اتباع ایرانی اشعار می دارد: ...< در صورت ثبت ازدواج اتباع ایتالیا با اتباع دولت ایران، یک برگ رونوشت از سند ازدواج با سایر مدارک به اداره اقامت بیگانگان در شهربانی کل کشور ارسال دارند.>

مقررات مربوط به ازدواج

 هنگامی که زن تبعه کشور خارجی است

هنگامی که زوجه تبعه کشور دیگری باشد، مقررات مخصوص بر روابط زوجین حاکم است. از قسمت اخیر بند 182 مجموعه بخشنامه های ثبتی این گونه استنباط می شود که مدرک شناسایی بانوان خارجی پس از ثبت ازدواج، اخذ و به شهربانی ارسال خواهد شد. ‌ درخصوص دیگر تشریفات مربوط به ثبت ازدواج زنان خارجی با ایرانیان نیز بند 182 مجموعه بخشنامه های ثبتی اشعار می دارد: <پس از ثبت ازدواج نسوان خارجی با اتباع ایرانی، گذرنامه خارجی و مجوز اقامت را از نسوان خارجی که به عقد ازدواج اتباع ایران درآمده اند، اخذ و به ضمیمه اعلامیه حاکی از مراتب ذیل:

1- تاریخ وقوع ازدواج با قید شماره و تاریخ و محل صدور عقدنامه

2- نام و نام خانوادگی قبل از ازدواج با اسم پدر و شماره و تاریخ و محل صدور گذرنامه و جواز اقامت

 ‌3- تابعیت زوجه پیش از ازدواج

4- نام و نام خانوادگی و اسم پدر زوج و تاریخ و شماره و محل صدور شناسنامه

5- محل سکونت زوجین

 به وسیله ثبت محل به اداره کل شهربانی در مرکز و شهربانی های مربوطه در ولایات ارسال دارند تا موافق مقررات اقدام نمایند.>ماده 1061 قانون مدنی نیز اشعار می دارد که <دولت می تواند ازدواج بعضی از مستخدمان و مأموران رسمی و محصلان دولتی را با زنی که تبعه خارجی باشد، موکول به اجازه مخصوص نماید.>

قانون منع ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با اتباع بیگانه مصوب دی ماه 1345 هم مقرر می دارد: <ماده واحده: از این تاریخ ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با اتباع بیگانه و یا کسانی که پیش از این بر اثر ازدواج به تابعیت ایران درآمده اند، ممنوع است. کارمندان متخلف صلاحیت ادامه خدمت در وزارت امور خارجه را نخواهند داشت.

تبصره یک: از تاریخ تصویب این قانون هیچ فردی که همسرش تبعه بیگانه باشد و یا پیش از این تابعیت بیگانه داشته است، به خدمت وزارت امور خارجه پذیرفته نخواهد شد.

تبصره دو: اعزام کارمندان فعلی وزارت امور خارجه که دارای همسرانی هستند که پیش از این تابعیت غیرایرانی داشته اند، از هر طبقه و مقامی به مأموریت ثابت در کشورهایی که همسران آنها قبلاً تابعیت آن کشور را داشته اند، ممنوع می باشد.>

برابر بند 186 بخشنامه های ثبتی سردفتران ازدواج باید از ثبت واقعه ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با زنان بیگانه خودداری نمایند. این که بخشنامه مذکور با تکیه بر کدام یک از دو مصوبه یاد شده وضع گردیده است، مشخص نیست؛ چراکه در ماده 1061 قانون مدنی از لزوم کسب اجازه مخصوص سخن به میان آمده؛ اما در بخشنامه موصوف صحبت از ممنوعیت است. همچنین قانون منع ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با اتباع بیگانه به موضوع کلی <اتباع بیگانه> اشاره دارد؛ اما در این بخشنامه، موضوع منع ازدواج کارمندان وزارت امور خارجه با <زنان بیگانه> مورد بحث قرار گرفته و ازدواج کارمندان این وزارتخانه با <مردان بیگانه> مسکوت مانده است. بنابراین بخشنامه مذکور با هیچ یک از این دو مصوبه مطابقت ندارد و مناسب است نسبت به اصلاح آن برابر قانون یاد شده اقدام گردد. از سویی بند 188 مجموعه بخشنامه های ثبتی نیز مقرر می دارد: <در مورد ازدواج زنان غیرایرانی با ایرانی باید مجرد بودن زن احراز شود.>

مقررات مربوط به ازدواج

 زمانی که مرد تبعه کشوری بیگانه است

هنگامی که زوج تبعه کشوری بیگانه است، مقررات مختص درباره وی به اجرا درمی آید. برابر مفاد صدر بند 180 مجموعه بخشنامه های ثبتی، دفاتر ازدواج مکلف نیستند شناسنامه و گذرنامه ایرانی بانوان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج می نمایند را اخذ و ارسال کنند؛ بلکه باید پس از انجام تشریفات مربوط به ثبت ازدواج نسبت به استرداد مدارک شناسایی این گونه متقاضیان اقدام لازم را معمول داشته و خلاصه واقعه ازدواج تنظیمی  آنان را به همراه پروانه ازدواج به شهربانی کشور (اداره اقامت بیگانگان) در مرکز و شهربانی های محل در شهرستان ها ارسال دارند.  ‌

مطابق ماده 1060 قانون مدنی، ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که منع قانونی ندارد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.  ‌

در مهرماه سال 1345 هیئت وزیران آیین نامه ای را با عنوان <آیین نامه زناشویی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه غیرایرانی> تصویب نمود و در چهار ماده به ترتیب زیر مقرراتی را وضع کرد:

<ماده یک: به وزارت کشور اجازه داده می شود پروانه اجازه زناشویی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه را با رعایت مقررات این آیین نامه صادر نماید.

ماده دو: برای صدور این پروانه، متقاضیان باید مدارک زیر را تهیه و تسلیم دارند:

1- درخواست نامه مرد و زن مبنی بر تقاضای صدور پروانه اجازه زناشویی طبق نمونه وزارت کشور

2- گواهی نامه از مرجع رسمی  کشور متبوع مرد مبنی بر بلامانع بودن ازدواج با زن ایرانی و به رسمیت شناختن این ازدواج در کشور متبوع مرد. در صورتی که تهیه گواهی نامه مذکور برای متقاضی امکان پذیر نباشد، وزارت کشور می تواند بدون دریافت این مدرک -در صورت رضایت زن- پروانه زناشویی را صادر نماید.

3- گواهی یا استشهاد تشرف مرد به دین مبین اسلام؛ چنانچه مرد غیرمسلمان و زن مسلمان باشد.

ماده سه: وزارت کشور در صورت تقاضای زن، علاوه بر مدارک مذکور در ماده دو، مدارک زیر را نیز از مرد بیگانه مطالبه خواهد نمود:

1- گواهی نامه ای از مرجع رسمی محلی یا مأموران سیاسی و کنسولی کشور متبوع مرد مبنی بر این که وی مجرد است یا متأهل  ‌

2- گواهی نداشتن پیشینه بد و محکومیت کیفری مرد از مراجع رسمی  محلی یا مأموران سیاسی و کنسولی کشور متبوع مرد و همچنین گواهی عدم سوء پیشینه کیفری از مراجع کشور در صورتی که مرد بیگانه در ایران اقامت داشته باشد.

3- گواهی از مراجع محلی یا مأموران سیاسی و کنسولی کشور متبوع مرد مبنی بر دارا بودن استطاعت و مکنت و همچنین تعهد نامه ثبتی از طرف مرد بیگانه در این خصوص که متعهد شود هزینه و نفقه همسر و فرزندان و هرگونه حق دیگری که زن نسبت به او پیدا می کند را در صورت بدرفتاری یا ترک و یا طلاق پرداخت نماید.

تبصره: در مواردی که وزارت کشور مصلحت بداند، برای حسن انجام وظایفی که طبق مقررات و قوانین ایران زوج در قبال زوجه دارد؛ از قبیل حسن رفتار و انفاق در تمام مدت زناشویی و ادای واجبات مالی زوجه و اولاد تحت حضانت وی و امثال آن و همچنین در مواردی که تفریق پیش آید، برای پرداخت هزینه مراجعت همسر مطلقه تا محل سکونت زن در ایران می تواند تضمین متناسبی را از شوهر مطالبه نماید.

فرم تعهدنامه و تضمینی که در این قبیل موارد باید اخذ شود و چگونگی استفاده از ضمانت نامه را وزارت کشور تهیه خواهد نمود.

ماده چهار: وزارت کشور می تواند به استانداری ها و فرمانداری های کل و همچنین با موافقت وزارت امور خارجه به بعضی از نمایندگان سیاسی و کنسولی ایران در خارج اختیار دهد که طبق مقررات این آیین نامه پروانه زناشویی را به صورت مستقیم در محل صادر نموده و مراتب را به ثبت احوال اعلام دارند.>

به تبع ماده 1060 قانون مدنی و آیین نامه مربوط به آن و نیز مقررات ماده 17 قانون ازدواج با بانوان ایرانی، بند 184 مجموعه بخشنامه های ثبتی درخصوص تشریفات ثبت ازدواج مرد غیرایرانی با زن ایرانی بار دیگر تأکید می کند که دفاتر ازدواج در این گونه موارد نباید بدون کسب اجازه از وزارت کشور مبادرت به ثبت ازدواج نمایند و لازم است شماره و تاریخ اجازه نامه را در ستون ملاحظات دفتر ازدواج قید کرده و از درج موضوع عقد در گذرنامه خودداری نمایند. بند 185 نیز درباره تشریفات بعد از ثبت ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی مقرراتی را انشاء نموده است: <در مورد ازدواج زنان ایرانی با بیگانگان پس از رعایت مقررات ماده 17 قانون ازدواج و وقوع عقد و ثبت در دفتر ازدواج، باید اعلامیه ای را حاکی از مراتب زیر:

1-نام و نام خانوادگی

2-تابعیت زوج  ‌

3-نمره گذرنامه زوج و محل صدور آن

4-نمره جواز اقامت و اظهارنامه زوج و محل صدور آن (اظهارنامه اتباع خارجی در صفحه اول جواز اقامت آنها مندرج است)

5-نمره و محل صدور اجازه نامه ازدواج که طبق ماده 17 قانون به عمل آمده است

6-جایگاه زوج و زوجه

7-نمره ورقه هویت زوج و محل صدور آن

به وسیله ثبت محل به شهربانی محل ارسال دارند تا شهربانی مطابق مقررات اقدام و مراتب را به دفتر ثبت اطلاع دهد.>

در این بخش به منظور تکمیل بحث به مفاد بخشنامه های مرتبط با این مبحث نیز اشاره می شود.

بند 115: < عقود و معاملات و اقاریر و وصایای اتباع بیگانه در ایران با توجه به ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمی 5 ‌باید مطابق تشریفات ثبت سند -که در قوانین ایران مقرر است- ثبت شود. امتناع از ثبت تخلف محسوب می شود و متخلف مورد تعقیب انتظامی  واقع خواهد شد. بدیهی است که از نظر ماهوی رعایت مواد 7، 967 و 968 قانون مدنی6 ‌و سایر موارد نظیر آنها ضرورت دارد.>

 بند 118: <در مورد اسنادی که برای استفاده در خارج از کشور تنظیم می شود، باید امضای سردفتر طبق نمونه بوده و از طرف رئیس ثبت محل نیز گواهی شود و نیز سردفتران مکلفند به ذی نفع تذکر دهند که سند باید به گواهی اداره کل امور اسناد برسد.>

 بند 119: <اسناد تنظیم شده در خارج کشور با رعایت ماده 1295قانون مدنی7 ‌و با تأیید محاکم معتبر است.>

در پایان به موادی از قانون مدنی درخصوص تابعیت اکتسابی که در اثر ازدواج حاصل می شود و شرایط و آثار آن اشاره می  گردد.

برابر بند شش ماده 976 هر زن تبعه کشور خارجی که شوهر ایرانی اختیار کند، تبعه ایران محسوب می شود. البته مطابق ماده 986 این زنان بعد از طلاق یا فوت شوهر ایرانی تحت شرایطی می توانند به تابعیت اول خود رجوع کنند.

 ‌ماده 963 نیز اشعار می دارد: <اگر زوجین تبعه یک دولت نباشند، روابط شخصی و مالی بین آنها تابع قوانین دولت متبوع شوهر خواهد بود.>  ‌

در ماده 980 اصلاحی 14 آبان 1370 هم آمده است: ...< و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی هستند و از او اولاد دارند... تقاضای ورود به تابعیت دولت جمهوری اسلامی  را می نمایند. در صورتی که دولت ورود آنها را به تابعیت جمهوری اسلامی  ایران صلاح بداند، بدون رعایت شرط اقامت، ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تابعیت ایران قبول شوند.( > شرط تابعیت مذکور در بند پنجم ماده 976 قانون مدنی قید گردیده است.) البته به تصریح ماده 982 اصلاحی قانون مدنی مزایای اشخاصی که تابعیت ایران را از طریق ازدواج کسب می کنند، با مزایای افراد ایرانی تفاوت هایی دارد. همچنین مطابق ماده 987 اصلاحی همان قانون، زن ایرانی که با تبعه خارجی ازدواج می کند، تحت شرایطی بر تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند. این زنان حق داشتن اموال غیرمنقول که موجب سلطه اقتصادی خارجی گردد را ندارند.

پی نوشت ها:

1-در حال حاضر وظایف شهربانی درخصوص اتباع بیگانه برعهده اداره کل اتباع بیگانه نیروی انتظامی  جمهوری اسلامی  می باشد.

2-ماده 1060 قانون مدنی: <ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که منع قانونی ندارد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.>

3-ماده 17 قانون ازدواج: <ازدواج مسلمه با غیرمسلم ممنوع است. ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که مانع قانونی ندارد، موکول به اجازه مخصوص بوده و دولت باید در هر نقطه مرجعی را برای دادن اجازه معین نماید. هر خارجی که بدون این اجازه با زن ایرانی ازدواج نماید، به حبس تأدیبی از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.>  ‌

[در مجموعه قوانین عنوان این قانون <راجع به ازدواج> قید گردیده است.]

4-به نظر می رسد منظور ماده 17 قانون راجع به ازدواج بوده است.

5-ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمی  و کانون سردفتران و دفتریاران مصوب 25 تیر 1354 با اصلاحیه های بعدی: <سردفتران و دفتریاران موظفند نسبت به تنظیم و ثبت اسناد مراجعان اقدام نمایند؛ مگر آن که مفاد و مدلول سند مخالف قوانین و مقررات موضوعه و نظم عمومی  یا اخلاق حسنه باشد که در این صورت باید علت امتناع را به صورت کتبی به تقاضاکننده اعلام نمایند.>

6-این مواد عبارتند از:

ماده هفت قانون مدنی: <اتباع خارجی مقیم در خاک ایران از حیث مسائل مربوط به احوال شخصیه و اهلیت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه در حدود معاهدات، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود.>

ماده 967 قانون مدنی: <ترکه منقول یا غیرمنقول اتباع خارجی که در ایران واقع است، از حیث قوانین مربوط به تعیین وراث و مقدار سهم الارث آنها و تشخیص قسمتی که متوفا می توانسته است به موجب وصیت تملیک نماید، تابع قانون دولت متبوع متوفا خواهد بود.>

ماده 968 قانون مدنی: <تعهدات ناشی از عقود تابع قانون محل وقوع عقد است؛ مگر این که متعاقدان اتباع خارجی بوده و آن را به صراحت یا به طور ضمنی تابع قانون دیگری قرار داده باشند.> 

7-ماده 1295 قانون مدنی: <محاکم ایران به اسناد تنظیم شده در کشورهای خارجی همان اعتباری را خواهند داد که آن اسناد مطابق قوانین کشوری که در آنجا تنظیم شده، دارا می باشند؛ مشروط بر این که اولاً، اسناد مزبور به علتی از علل قانونی از اعتبار نیفتاده باشند. ثانیاً، مفاد آنها مخالف با قوانین مربوط به نظم عمومی  یا اخلاق حسنه ایران نباشد. ثالثاً، کشوری که اسناد در آنجا تنظیم شده، به موجب قوانین خود یا عهود، اسناد تنظیم شده در ایران را نیز معتبر بشناسد.رابعاً، نماینده سیاسی یا کنسولی ایران در کشوری که سند در آنجا تنظیم شده یا نماینده سیاسی و کنسولی آن کشور در ایران تصدیق کرده باشد که سند موافق قوانین محل تنظیم یافته است.


سیدمحسن احمدی، سردفتر ثبت ازدواج 163 تهران

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

فتوای آیت‌الله مکارم‌ برای مهریه‌های مشکل‌ساز


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


آیت‌الله مکارم‌شیرازی در فتوایی وضعیت مهریه‌های مشکل‌ساز و نحوه پرداخت مهریه و تمکین زوجه را مشخص کرد و اعلام داشت: هیچ کس را به خاطر مهریه نمى‏توان زندانى کرد.


به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی در فتوایی وضعیت مهریه‌های مشکل‌ساز و نحوه پرداخت مهریه و تمکین زوجه را مشخص کرد.

وی در پاسخ به سؤالی در مورد وضعیت مهریه‌های سنگین که برای جوانان مشکلات متعددی را ایجاد می‌کند، نظر خود را اعلام کرد.

سؤال مطرح شده محضر آیت‌الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:

این روزها جمعى از جوانان بعد از ازدواج و قبل از عروسى گرفتار مشکلات عظیمى به خاطر درخواست مهریه‏ها به ویژه مهریه‏هاى سنگین از سوى همسر خود مى‏شوند و تاکنون بسیارى از آنها به سبب عدم توانایی در پرداخت مهریه به زندان رفته‏اند و بعد از آنکه اعسار و عدم توانایى آنها ثابت شود آن را تقسیط مى‏کنند، مثلاً هر سه ماه باید یک سکه به علاوه نفقه بپردازد و تا تمام مهریه را نپردازد، زن تمکین نمى‏کند و به خانه شوهر نمى‏آید و اگر مهریه مثلاً 200 سکه باشد قریب به 50 سال و اگر 500 سکه باشد حدود 125 سال طول مى‏کشد تا زن تمکین کند، آیا واقعاً این‏گونه قوانین موافق شریعت اسلامى است؟

آیت‌الله مکارم شیرازی به این سؤال اینگونه پاسخ داده است:

هیچ کس را به خاطر مهریه نمى‏توان زندانى کرد، مگر اینکه توانایى او بر اداى مهر ثابت شود و عمداً خوددارى کند و در موقع «شک در قدرت» اصل بر «عدم یسار» است زیرا هیچ‌کس ثروتمند از مادر متولد نمى‏شود و استصحاب «عدم یسار» ثابت است و معلوم نیست چرا تاکنون جمعى از قضات محترم عده‏اى از جوانان را به زندان انداخته‏اند تا توانایى نداشتن خود را اثبات کنند.

هرگاه توانایى نداشتن زوج بر اداى مهریه ثابت شد آن را تقسیط مى‏کنند و با اداى نخستین قسط، زن باید تمکین کند زیرا موضوع «عندالمطالبه» از صورت یک جا، به صورت اقساطى تغییر یافته و اگر زوج به وظیفه خود در پرداخت قسط اول اقدام کند زن باید تمکین کند، همیشه در فقه با تغییر موضوع احکام نیز تغییر مى‏یابد.

اضافه بر این قاعده «لاضرر» و «لا حرج» در این‏گونه موارد حاکم است علاوه بر این قاعده «ما حَکَمَ به العقل حَکَمَ به الشَرْعُ» نیز جارى و سارى است. کدام عقلی قبح و زشتى حکم انتظار کشیدن 50 سال یا 120 سال را براى رفتن زن به خانه بخت را درک نمى‏کند؟! این‏گونه احکام که هنوز متأسفانه در بعضى محاکم ما جارى است، فقه اسلام را زیر سؤال مى‏برد و اسباب تعجب مى‏شود. 

سزاوار است قضات محترم بنشینند و هر چه زودتر آن را اصلاح کنند.

نکته دیگر اینکه تفاوت گذاردن میان تعبیر «عندالقدرة و الاستطاعة» و «عند المطالبه» نیز صحیح به نظر نمى‏رسد، زیرا تعبیر «عندالمطالبه» نیز بر اساس شرایط عامه تکلیف است که یکى از آنها «قدرت» است و طبعاً مقید به آن است، مگر حکمى وجود دارد که مشروط به قدرت و استطاعت نباشد، سزاوار است این قیود نیز از عقدنامه حذف شود، هر کس قدرت داشت باید بپردازد و اگر نداشت با مطالبه زوجه، به مقدار امکان تقسیط مى‏شود و با نخستین قسط، زوجه باید تمکین کند.

لینک خبر: تابناک

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

عندالمطالبه یا عندالاستطاعه، کدام به نفع من است؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



کارشناس حقوقی با اشاره به این که عندالاستطاعه شدن مرد زمان ندارد و با توجه به مهریه های سنگین امروزی که مردها حتی تا آخر عمر هم ...

مهریه نشانه صداقت و صمیمیت مرد نسبت به همسرش می باشد و سنتی پسندیده است که پیامبراکرم(ص) نیز به آن عمل می کرده است. در روزگار گذشته رسم معمول قراردادن اشیای غیرمنقول از قبیل خانه، زمین و ملک برای مهریه زنان بوده است. اما در روزگار فعلی پول و سکه جای خود را به اموال غیرمنقول برای اختصاص به مهریه زنان داده است. آن چه که در هنگام عقد به عنوان بدهی و دین بر گردن زوج قرار می گیردتا به محض مطالبه زوجه پرداخت شود، به صورت عندالمطالبه است. اما شرطی هم می تواند با عنوان عندالاستطاعه جزو شروط ضمن عقد باشد و دختر به اختیار می تواند با آن موافقت کند و آن را بپذیرد و یا مخالفت کند و نپذیرددکتر شیخ الاسلامی به عنوان حقوق دان عندالمطالبه بودن مهریه را در قانون مدنی این گونه تشریح می کند: مهریه به محض مطالبه زوجه باید پرداخت شود و به عبارتی در اصطلاح حقوقی «حال» است یعنی بدهی که زوج به گردن گرفته و از نظر فقهی و شرعی باید بپردازد و اگر از پرداخت آن طفره رفت می توان از طریق بخش اجرایی ثبت و مراجع قانونی آن را وصول کردوی ضمن اشاره به این که با توجه به مهریه های سنگینی که بر عهده مردان گذاشته می شود و آن ها توان پرداخت را ندارند به زندان می افتند، اضافه می کند: با این اوصاف شرط «هنگام استطاعت» عنوان شد که پرداخت مهریه از حالت «هنگام مطالبه» به «هنگام استطاعت» تبدیل می شود. این حقوقدان در مورد این که استطاعت فرد چگونه ثابت می شود؟ می افزاید: در این رابطه ملاک اموال مرد است یعنی اگر زوجه اثبات کرد که شوهرش مالی دارد می تواند از او بگیرد و اگر مرد مالی نداشت و زن نتوانست در محاکم قضایی اموال و دارایی او را اثبات کند به خواسته اش که گرفتن مهریه است دست نخواهد یافتشیخ الاسلامی در ادامه افزود: باید صبر کنیم تا آیین نامه ای مشخص در این مورد اعلام شود و نقاط مبهمی که وجود دارد روشن و روال تشریفات آن مشخص شود تا محاکم،سازمان ثبت و سایر نهادهای مربوطه تکلیف خود را بدانند. این که آیا مرد باید شاهدی بیاورد که استطاعت ندارد کافی است یا مرد تنها ادعا کند که استطاعت ندارد و زن خلاف آن را ثابت کند و ... همه این ها از جمله موارد مبهم است و باید تکلیفش مشخص شودکارشناس حقوقی با اشاره به این که عندالاستطاعه شدن مرد زمان ندارد و با توجه به مهریه های سنگین امروزی که مردها حتی تا آخر عمر هم توان پرداخت آن را ندارند، شرطی که گذاشته شده نه به ضرر خانم ها نه به نفع آقایان است ولی شرطی است که پرداخت مهریه را واقعی می کند، یعنی درواقع باعث می شود که به نوعی مهریه های بالا بی اعتبار شود. به عنوان مثال خانم با خودش می گوید بهتر است یک آپارتمان ٤٠میلیونی را الان بگیرم اما هزار سکه مهریه نکنم چرا که استطاعت فعلی مرد همین آپارتمان است ولی هزارسکه را نمی توان گفت که چه زمانی استطاعت پرداختش را پیدا خواهد کرد.او می گوید: این قضیه از این بابت که می تواند مهریه ها را واقعی و به رقم نقد تبدیل کند یعنی مالی همان جا به زن تعلق می گیرد نه این که پرداخت آن به استطاعت داشتن مرد موکول شود مفید است . این حقوقدان علاوه بر محاسن قراردادن شرط عندالاستطاعه، معایب آن را نیز این گونه بیان می کند که اثبات استطاعت مرد کار سختی است و در صورتی که مرد زرنگی کند و اموالش را به نام خودش نکند و یا استطاعتش را مخفی کند، تا آخر عمر ممکن است مهریه پرداخت نشود. او با اشاره به افزایش پرونده های زیادی که در مورد پرداخت مهریه در مراجع وجود دارد و عده زیادی از آقایان به خاطر بدهی مهریه همسران خود به زندان رفته اند می گوید: با گذاشتن این شرط شاید هدف زندان زدایی داشته اند که افراد به خاطر بدهی مهریه زندان نروند و هدف دیگر نیز واقعی کردن مهریه بوده است که خانم ها به دریافت مهریه های زیاد خیلی امید نداشته باشند. البته زمانی که این شرط هم مطرح نبود خانم ها خیلی کم مهریه شان را وصول می کردند.وی در ادامه می افزاید: سازمان ثبت در آیین نامه ای مشخص با اطلاع رسانی دقیق به زوج و زوجه می تواند آن ها را متوجه این قضیه کند که شروط را با دقت و توجه به آن امضا کنند چرا که اطلاع رسانی دقیق قانون ضروری است تا مشکلی پیش نیاید. به عقیده او این شرط نباید باعث نگرانی شود چرا که باعث واقعی شدن مهریه ها می شود و زن می داند که مبلغ بالای مهریه را به زودی دریافت نمی کنداو با اشاره به این که مهریه وقتی مطالبه می شود که در خانواده اختلافی به وجود آمده باشد بنابراین مردها از پرداخت آن طفره می روند و خانم ها تنها می توانند شوهرشان را به زندان بفرستند اما وقتی استطاعت مطرح می شود فقط باید استطاعت مرد اثبات شود و او به زندان نمی رود، عملا اتفاق خاصی نمی افتد و به نظر من با درنظرگرفتن شرط عندالاستطاعه نه مردها امتیاز بیشتری دارند و نه زن ها دچار مشکل می شوند. فاطمه بداغی نماینده شورای فرهنگی اجتماعی زنان در قوه قضاییه نیز این مورد را شرطی خاص که باعث نگرانی زنان شود نمی داند و بیشتر بر روی فرهنگ سازی برای ازدواج و آگاهی دختران و پسران جامعه تاکید دارد. وی در گفت وگو با خبرنگار ما ضمن تاکید بر این مطلب که زنان نباید مهریه های زیاد مطالبه کنند و مردان هم باید پرداخت آن را دین خود بدانند، می گوید: مطلبی که وجود دارد این است که عندالاستطاعه شدن مهر آن را در ابهام قرار می دهد که چه زمانی استطاعت پرداخت آن وجود دارد؟ باید نقاط مبهم آن روشن شود و علاوه بر این شرطی است که طرفین در انتخاب و قبول یا رد آن مختار هستند. در مورد عندالاستطاعه در شروط ضمن عقد، دبیرکل جامعه حضرت زینب(س) در گفت وگو با ایلنا می گویدپرداخت مهریه با انجام عقد واجب می شود و مرد باید آن را بپردازد اما نکته مهم این است که اگر مردی دین نداشته باشد و نخواهد براساس حکم شرع مهریه را پرداخت کند، به هیچ عنوان زیر بار پرداخت مهریه نمی رود و به شیوه های گوناگون از پرداخت آن طفره خواهد رفت. بهروزی می افزاید: تجربه نشان داده است مردانی که قصد پرداخت مهریه را ندارند حتی به زندان هم می روند اما از پرداخت مهریه امتناع می کنند. وی ادامه می دهد: زندان رفتن مرد برای زن مهریه نمی شود بنابراین بهتر است با اضافه کردن این شرط، حداقل استطاعت مالی مردان برای پرداخت مهریه زنان تعیین شود. او با مثبت خواندن این شرط می گوید: حداقل تکلیف زن و شوهر از ابتدا مشخص می شود و دغدغه خاطری از بابت پرداخت مهریه وجود نخواهد داشتمعاون پژوهشی مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در گفت وگو با فارس درخصوص اضافه کردن ٢ بند «مهریه به صورت عندالمطالبه» و یا «مهریه به صورت عندالاستطاعه» گفتبا توجه به این که در حال حاضر در جامعه رقم اختصاص یافته به مهریه ها به صورت تصاعدی بالا می رود، افزودن این ٢ بند به شرایط ضمن عقد می تواند در حل بسیاری از مشکلات پیش نیامده مثمرثمر باشد. معاون پژوهشی مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه افزود: افزودن این ٢ بند می تواند در انتظام بخشیدن به پایه های زندگی یک زوج تاثیر بگذارد و تنش های موجود در زندگی را کمتر کند.شهلا کاظمی گفت: وجود مهریه های سنگین برای مردی که فقط این مهریه را امضا کرده است و هرگز توان پرداخت آن را ندارد، می تواند باعث تزلزل در انسجام خانواده ها شود. وی در ادامه گفت: بیش از ٩٥ درصد خانواده ها قراردادن مهریه سنگین را برای دخترشان امری مهم تلقی می کنند و این رقم مهریه را تضمینی برای خوشبختی فرزندشان می دانند.وی تاکید کرد: مهریه بالا هرگز تضمین کننده خوشبختی یک زوج نیست چرا که آمارها نشان می دهد خیلی از زندگی ها ظرف مدت زمان کوتاهی و بدون دریافت مهریه ای به پایان رسیده است. کاظمی پور می افزاید: به جای رواج مهریه های سنگین برای زوجه، می توان طرحی ارائه کرد که زوج در طول زندگی مشترک حقوقی را به همسرش اختصاص دهد تا رضایت و اطمینان خاطر در زندگی مشترک برای زوجه حاصل شود.منبع:خراسان


------------------------
مهریه می‌تواند هم عندالمطالبه باشد و هم عندالاستطاعه


اضافه شدن دو شرط در دفترچه‌های نکاح باعث ایجاد تعادل می‌شود

یک مستشار دادگاه تجدیدنظر با ارزیابی مثبت از اضافه شدن دو قید عندالمطالبه و عندالاستطاعه در دفترچه‌های نکاحیه‌، پیشنهاد داد که خانواده‌ها مقدار خاصی از مهریه را که زوج توان پرداخت آن را دارد به صورت عندالمطالبه تنظیم کنند و مابقی را به صورت عندالاستطاعهمهدی قلی‌رضایی در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقی ایسنا، درباره‌ی اضافه شدن دو شرط جدید به عقدنامه‌ها با محتوای «مهریه به صورت عندالمطالبه می‌باشد» و «مهریه به صورت عندالاستطاعه می‌باشد»، عنوان کرد: در قانون و در دفترچه عقدنامه تصریح شده است که زن به محض وقوع عقد مالک مهریه است و می‌تواند نسبت به آنچه زوج به عنوان مهریه تعهد کرده است، اقدام قانونی کند؛ این مهریه ممکن است عین یا وجه نقد باشد یعنی کافی است که مالیت داشته باشد و از لحاظ قانون، خلاف شرع و قانون نباشدوی درباره نحوه‌ی مطالبه‌ی مهریه، گفت: آنچه در بین مردم در این خصوص مشهور بود عندالمطالبه بودن است یعنی این‌که در عقدنامه‌های قبلی این وصف آمده بود که مهریه تا این میزان بین زوجین تعیین شده است و زوجه هر زمانی که بخواهد می‌تواند آن را از همسر خود مطالبه کند و شوهر مکلف به پرداخت استاین مستشار دادگاه تجدیدنظر، اظهار کرداین مساله باعث شد که این ذهنیت برای مردم پدید آید که فقط عندالمطالبه بودن بحث مهریه است در حالی که در متون فقهی و در قانون برای مهریه هم وصف عندالمطالبه بودن وجود دارد و هم وصف عندالاستطاعه بودن و یا ممکن است هر دو آنها باشد یعنی ممکن است زن و شوهر توافق کنند که بخشی از مهریه عندالامطالبه باشد و بخشی از آن عندالاستطاعهوی افزود: در گذشته چون عندالمطالبه بودن قید می‌شد اغلب به خاطر اینکه خانواده‌ها دخترشان را توجیه کنند می‌گفتند این همان چیزی است که دولت در عقدنامه‌ها پیش‌بینی کرده و ما فقط همین را قبول داریم. به خاطر اینکه تساوی و عدالت پدید آید و این عنوان جدید رسما به مردم معرفی شود بند 14 آمده است تا به همه بگوید که ضمن اینکه مهریه می‌تواند عندالمطالبه باشد، می‌تواند عندالاستطاعه هم باشدرضایی درباره عندالمطالبه بودن، توضیح داد: این مفهوم به این معنی است که به محض امضای عقدنامه، زن اگر بخواهد می‌تواند با مراجعه به محاکم و دادگاه‌های خانواده یا مراجعه به اجرای ثبت بخواهد که مهر یا قسمتی از مهریه را بپردازد.اما عندالاستطاعه بودن به این معنی است که زن زمانی می‌تواند مهریه خودش را مطالبه کند و مرد را ملزم به پرداخت آن کند که استطاعت پرداخت مهریه را به عهده زوج ببیند یعنی مرد توان پرداخت داشته باشد، اگر توان پرداخت نداشته باشد زن این حق را نخواهد داشتاین قاضی مستشار دادگاه تجدیدنظر گفت: چندی بود که به خاطر بخش‌نامه‌ی رییس سازمان ثبت این شبهه به وجود آمده بود که عندالاستطاعه بودن در حقیقت جایگزین عندالامطالبه بودن شده و به خاطر اینکه مفاد این بخشنامه را در عقدنامه‌ها وارد کردند بدون اینکه اطلاع‌رسانی لازم به مردم داده شود برخی مشکلات به وجود آمد مردم هم اغلب عادت کرده‌اند که اعتماد کنند به متونی که از طرف دولت تنظیم می‌شود و آن را امضا می‌کنندوی ادامه داد: ما در محاکم با این مساله مواجه می‌شدیم که بعضی دخترها مهریه را عندالاستطاعه امضا کرده‌ بودند اما از باب عندالمطالبه بودن اشاره‌ای به آن نداشتند که با این پاسخ دادگاه مواجه می‌شدند که نمی‌توانید مهریه را مطالبه کنید مگر اینکه دلیل کافی یا لیست اموال قطعی زوج را بیاوری که این مرد قادر به پرداخت مهریه مورد درخواست شما هست و اگر نتوانی آن را ثابت کنی حق مطالبه نداری. این شرایط باعث شده بود که این دسته از افراد عملا از دریافت مهریه محروم شوند که این مشکلات باعث شد در نحوه‌ی تنظیم متن عقدنامه‌ها بازنگری شود و این دو شرط به جای آن شرط جایگزین شوداین قاضی مستشار دادگاه تجدیدنظر، اظهار کرد: بر این اساس خانمی که همه مهریه‌اش عندالمطالبه باشد مثل گذشته است و هر زمان که بخواهد می‌تواند آن را مطالبه کند چه به صورت دادخواست در دادگاه خانواده و چه به صورت مطالبه‌ی اجرایی از طریق اجرای ثبت و اگر تمام مهریه خانم در عقدنامه جدید از وصف عندالاستطاعه برخوردار باشد دیگر این دختر خانم نمی‌تواند مهریه‌اش را بخواهد مگر اینکه ضمن دادخواست مطالبه‌ی مهریه، لیست اموال و دارایی زوج را ارایه کند و به هر نحوی که هست ثابت کند که این آقا تمکن و قدرت پرداخت مهریه درخواستی ایشان را داردوی در ادامه پیشنهاد دادخانواده‌ها مقدار خاصی از مهریه را که زوج توان پرداخت آن را دارد به صورت عندالمطالبه تنظیم کنند و مابقی را عندالاستطاعه.این حقوقدان ادامه داد: در این شرایط تعادل به وجود می‌آید و هم خانم به طور کلی از مهریه ساقط نمی‌شود و هم در مواردی که مرد قادر به پرداخت مهریه نیست اما به دلیل شرایط اجتماعی مهریه ثبت شده، فقط جنبه‌ی صوری پیدا می‌کند و باعث نمی‌شود این توقع و انتظار ایجاد شود که زن هر زمان خواست بتواند مهریه را مطالبه کند و با توسل به آن مرد را به زندان بفرستد زیرا اغلب این اقدامات باعث تزلزل بنیان خانواده می‌شودوی گفت: اگر بخشی از مهریه عندالمطالبه و بخشی عندالاستطاعه باشد دیگر مشکلی وجود ندارد و تصمیمات فوق قابل اعمال است. اگر شرایط خاصی هم مدنظر است باید پرداخت مهریه را تضمینی کنند که شرط هم اشکالی ندارد و می‌شود به عنوان یک شرط الحاقی در صفحه دفترچه که برای شروط خاص توافقی است، ثبت شود که برای پرداخت مقداری از مهریه ضمانت می‌کندرضایی درباره‌ی دلایل اصلی تعیین مهریه‌های سنگین از سوی دختران و پذیرش مسوولیت پرداخت مهریه سنگین از سوی پسران با وجود اشراف کامل به عدم توانایی در پرداخت مهریه، گفت: ریشه این معظل به افراط و تفریط برمی‌گردد که متاسفانه در جامعه وجود داردوی تعیین مهریه‌های سنگین با وجود آگاهی از نداشتن توانایی در پرداخت آن را مهریه‌های سفهی نامید و توضیح داد: فردی که می‌داند توان پرداخت حتی میزان اندکی از مهریه را ندارد اما تعهد تعداد زیادی سکه می‌دهد جز اینکه سفاهت خود را به اثبات برساند چیزی دیگری به دنبال ندارد. خانواده دختر هم از این موضوع سوءاستفاده می‌کنند و برای اینکه دخترشان در آینده پشتوانه قوی داشته باشد و ریسک خطر آینده را کم کنند مهریه را بالا تعیین می‌کنند. وقتی مهریه سنگین گرفته شود لااقل سایر شروط مالی مانند شرط نصف دارایی و اجرت‌المثل را باید حذف کنندرضایی در پاسخ به این سوال که اضافه شدن این دو شرط چقدر می‌تواند معضل مهریه‌های سنگین را حل کند، گفت: این مساله باعث می‌شود که هر دو اصل به عنوان پیشنهاد به طور مساوی در کنار هم بیاید. حالا افراد به طور رسمی می‌توانند عندالاستطاعه را در عقدنامه‌ها ببینند و معنی و آثار و تبعات آن را از سردفتر بپرسند یا با شماره 129 اداره آموزش قوه‌ی قضاییه تماس بگیرند و آگاهانه در این خصوص تصمیم بگیرند.

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

شرایط جدید مهریه و ازدواج موقت

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

لایحه حمایت از خانواد‌‌ه پس از 10‌بار رفت‌و‌آمد‌‌ بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی، سرانجام د‌‌یروز مورد‌‌ تایید‌‌ اعضای شورای نگهبان قرار گرفت، قانونی که حالا شرایط جد‌‌ید‌‌ی را برای ازد‌‌واج موقت و پرد‌‌اخت مهریه زنان ایجاد‌‌ کرد‌‌ه است؛ مرد‌‌انی که به خاطر بیش از 110 سکه د‌‌یگر به زند‌‌ان نخواهند‌‌ رفت و زنانی که با تصویب این قانون شاید امکان بیشتری برای ثبت رسمی ازد‌‌واج موقت د‌اشته باشند.

به گزارش «بهار»، لایحه حمایت از خانواد‌‌ه تیر 1386 به پیشنهاد‌‌ قوه‌قضاییه د‌‌ر جلسه هیات د‌‌ولت محمود‌‌ احمد‌‌ی‌نژاد‌‌ تصویب و به مجلس ارسال شد‌‌ اما با ورود‌‌ این لایحه به صحن علنی مجلس و اعلام جزییات بیشتری از آن د‌‌ر رسانه‌ها، فعالان اجتماعی، حقوقد‌‌انان و فعالان حوزه زنان انتقاد‌‌ات گسترد‌‌ه‌ای را متوجه آن کرد‌‌ند‌‌ و گفتند‌‌ این لایحه نه‌تنها د‌‌ر راستای حمایت از خانواد‌‌ه نیست بلکه به فروپاشی بنیان خانواد‌‌ه د‌‌ر ایران هم منجر می‌شود‌‌. 

جنجال‌برانگیزترین پیشنهاد‌‌ این لایحه ماد‌‌ه‌ای بود‌‌ که به مرد‌‌ان اجازه می‌د‌‌اد‌‌ بد‌‌ون اجازه از همسر اول، همسر د‌‌یگری اختیار کنند‌‌. د‌‌ر لایحه‌ای که به تایید‌‌ شورای نگهبان رسید‌‌ه و اکنون حکم قانون د‌‌ارد، ‌‌ این بند‌‌ حذف شد‌‌ه اما بند‌‌ د‌‌یگری جایگزین آن شد‌‌ه است که به گفته وکلا به اینکه این قوانین به ازد‌واج موقت که همواره د‌ر ایران امری پوشید‌ه و غیر رسمی بود‌ه رسمیت می‌د‌‌هد‌‌ اما از سوی د‌‌یگر نمایند‌‌گان مجلس معتقد‌‌ند‌‌ این قانون و مواد‌‌ آن د‌‌رباره ازد‌‌واج موقت د‌‌ر راستای حمایت از زنانی است که د‌ر اثر ازد‌واج موقت آسیب می بینند‌ و امکان حمایت از حقوق خود‌ را ند‌ارند‌. 

محمد‌‌ اسفنانی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی، د‌‌رباره آخرین تغییرات و د‌‌رواقع قانون حمایت از خانواد‌‌ه که به گفته او تا پایان امسال ابلاغ می‌شود‌‌، گفت: «براساس این قانون د‌‌ر ارتباط با ازد‌‌واج موقت زوج مکلف شد‌‌ه ازد‌‌واج موقت را ثبت کند‌‌، د‌‌ر حالی که تا پیش از این الزامی برای ثبت ازد‌‌واج موقت وجود‌‌ ند‌‌اشت. اما د‌‌ر قانون جد‌‌ید‌‌ الزام به ثبت ازد‌‌واج موقت برای اولین‌بار پیش‌بینی شد‌‌ه است. براساس این قانون مرد‌‌ ملزم به ثبت ازد‌‌واج موقت است؛ از جمله این‌که زن بارد‌‌ار شود‌‌ و این‌که د‌‌ر هنگام ازد‌‌واج موقت توافقی بین زوج و زوجه برای ثبت آن وجود‌‌ د‌‌اشته باشد‌‌ و زن بتواند‌‌ این توافق را ثابت کند‌‌. از نگاه ما این حمایت از زنانی است که ممکن است د‌‌ر ازد‌‌واج موقت آسیب ببینند‌‌.» 

براساس قانون جد‌‌ید‌‌، زنان برای د‌‌ریافت مهریه بیش از 110 سکه هم با محد‌‌ود‌‌یت‌هایی مواجه خواهند‌‌ شد‌‌، اسفنانی د‌‌ر این‌باره گفت‌: «د‌‌ر بحث اعمال ماد‌‌ه 2 نحوه اجرای محکومیت‌های مالی د‌‌رباره مهریه، شورای نگهبان موافقت کرد‌‌ه برای مطالبه مهریه بالاتر از 110 سکه امکان بازد‌‌اشت زوج وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌، هرچند‌‌ که امکان مطالبه آن برای زوجه ممکن است اما کسی به د‌‌لیل ناتوانی د‌‌ر پرد‌‌اخت بیش از 110 سکه به زند‌‌ان نخواهد‌‌ افتاد‌‌.» 

او د‌‌ر پاسخ به این پرسش که آیا این قانون عطف به ماسبق و زند‌انیان مهریه پیش از تصویب این قانون به زند‌ان افتاد‌ه‌اند‌می شود‌، گفت: «بله این قانون مشمول محکومان مهریه ای که الان هم د‌ر زند‌ان هستند‌ خواهد‌ شد‌.» 

ماد‌‌ه چالش‌برانگیز د‌‌یگر د‌‌ر لایحه حمایت از خانواد‌‌ه ماد‌‌ه‌ای بود‌‌ که به زن اجازه می‌د‌‌اد‌‌ هنگام طلاق هزینه‌هایی را که د‌‌ر خانواد‌‌ه و سال‌های زند‌‌گی مشترک د‌‌اشته عینا از زوج مطالبه کند‌‌. براساس ماد‌‌ه 30 لایحه حمایت از خانواد‌‌ه اگر زوجه د‌‌ر د‌‌وران زند‌‌گی مشترک از مال خود‌‌ش د‌‌ر زند‌‌گی شوهر هزینه کرد‌‌ه باشد‌‌، از آن‌جا که نفقه از الزامات شوهر است، زن می‌تواند‌‌ د‌‌ر هنگام متارکه و طلاق هزینه‌هایی را که صرف کرد‌‌ه، مطالبه کند‌‌. 

این ماد‌‌ه که پیش از این مورد‌‌ اعتراض شورای نگهبان قرار گرفته بود‌‌ د‌‌ر آخرین د‌‌ور بررسی‌ها اصلاح شد‌‌. شورای نگهبان به ماد‌‌ه 30 د‌‌و ایراد‌‌ گرفت، یکی این‌که اولا اگر مالی از طرف زوجه د‌‌ر زند‌‌گی مشترک مصرف شد‌‌ه باید‌‌ مشخص بشود‌‌ که با اذن یا فرمان شوهر بود‌‌ه است یا خیر، زیرا اگر بد‌‌ون اذن یا فرمان شوهر هزینه شد‌‌ه باشد‌‌ حقی برای مطالبه وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌. 

نکته د‌‌یگر این بود‌‌ که باید‌‌ ثابت شود‌‌ زوجه به قصد‌‌ تبرع د‌‌ارایی خود‌‌ را هزینه نکرد‌‌ه است، یعنی قصد‌‌ این را ند‌‌اشته که د‌‌ارایی خود‌‌ را رایگان مصرف کند‌‌ بلکه قصد‌‌ د‌‌اشته باشد‌‌ بعد‌‌ا ما‌به‌ازایی د‌‌ر مقابل آن د‌‌ریافت کند‌‌، د‌‌ر چنین صورتی زن حق مطالبه اموال مصرف‌شد‌‌ه خود‌‌ را د‌‌اراست، د‌‌ر غیراین‌صورت حقی بر ذمه شوهر نیست. 
http://maktoobshop.com/


رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی د‌‌ر این باره گفت: «شورای نگهبان با این ماد‌‌ه قانونی به صورت مشروط موافقت کرد‌‌ه است به این ترتیب که زنان می‌توانند‌‌ این هزینه‌ها را مطالبه کنند‌‌ مشروط به این‌که زن ثابت کند‌‌ قصد‌‌ عد‌‌م تبرع د‌‌اشته یا نمی‌خواسته رایگان هزینه کند‌‌ یا این‌که اگر از طرف شوهر اذن د‌‌اشته برای خرید‌‌ یا هزینه‌کرد‌‌ن به این ترتیب می‌تواند‌‌ هزینه‌های صرف‌شد‌‌ه را مطالبه کند‌‌.» 

زهرا ارزنی، وکیل و فعال حقوق زنان با توجه به این‌که با تصویب قانون جد‌‌ید‌‌ ممکن است بخشی از قوانین پیشین از جمله لایحه حمایت از خانواد‌‌ه مصوب سال 1353 ملغی شد‌ه باشند‌، می‌گوید‌‌‌: اگر قانون سال 1353 نسخ شد‌‌ه باشد‌‌ از نظر قانونی هیچ منعی وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌ و مرد‌‌ان می‌توانند‌‌ زن بگیرند‌‌. قبلا براساس آن قانون مرد‌‌ باید‌‌ رضایتنامه زن را می‌د‌‌اشت و ثابت می‌کرد‌‌ چون زن تمکین نمی‌کند‌‌ نیاز به ازد‌‌واج د‌‌وم د‌‌ارد‌‌ اما با نسخ این قانون د‌‌یگر مانعی وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌. مقصود‌‌ ارزنی ماد‌‌ه 16 قانون سال 1353 است که به مرد‌‌ان اجازه ازد‌‌واج مجد‌‌د‌‌ بد‌‌ون رضایت همسر اول را نمی‌د‌‌هد‌‌. 

فرهاد‌‌ تجری، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس هشتم، د‌‌ر این‌باره گفت: مجلس هشتم این ماد‌‌ه را مستثنا کرد‌‌ه بود‌‌ یعنی همه قوانین قبلی از آن جمله قانون سال 1353 با تصویب قانون جد‌‌ید‌‌ لغو می‌شد‌‌ند‌‌ به استثنای چند‌‌ ماد‌‌ه که یکی از آن‌ها همین ماد‌‌ه 16 قانون سال 53 بود‌‌. اسفنانی، سخنگوی کمیسیون و حقوقی مجلس، اما د‌‌ر این‌باره می‌گوید‌‌: قانون مورد‌ اشاره یعنی قانون سال 53 جزو قوانینی نیست که با تصویب این قانون نسخ شد‌ه اند‌ بنابراین‌ یعنی همچنان مرد‌‌ان برای ازد‌‌واج مجد‌‌د‌‌ نیازمند‌‌ کسب اجازه از همسرشان هستند‌‌.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

احکام ازدواج موقت و ازدواج موقت با دختر باکره



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


اسلام برای بر آورده شدن نیازهای زن و مرد، چهارچوب ازدواج (دائم و موقت) را معین کرده است. درباره ازدواج دائم تقریبا همه اطلاعات کاملی دارند اما در این مقاله سعی میشود اطلاعاتی را راجع به ازدواج موقت به شما بدهیم.

اول از همه باید گفت ازدواج موقت با اینکه از لحاظ شرعی کاملا قبول شده است اما از لحاظ جنبه های دیگر در بین افراد همیشه جلوه ی خوبی ندارد. و حتی برخی افراد این کار را کمی دور از اخلاق میدانند. نظر شخصی هر کس محترم است و من فقط چند نکته را راجع به ازدواج موقت میگویم و به هیچوجه منظورم تایید و یا عدم تایید ازدواج موقت نیست.

http://maktoobshop.com/


۱٫ در ازدواج موقت، رضایت طرفین و خواندن صیغه کافی است و نوشتن و شاهد گرفتن لازم نیست.

۲٫ خود زن و مرد می‌توانند صیغه عقد را بخوانند. ابتدا مدت عقد (از یک ساعت تا چند سال) و میزان مهر (مثلاً از هزار تومان تا …) را معین کنند و بعد صیغه عقد را بخوانند.

«صیغه عقد»

زن می‌گوید:

«زَوَّجتُکَ نَفْسی فی المُدَّةِ الْمَعْلوُمَه عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُم» (خودم را به تو تزویج کردم برای مدت معین با مهر معین)

بعد مرد می‌گوید:

«قَبِلْتُ» (قبول کردم)

تبصره: اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است. اما باید لفظی را بگویند که معنی «زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ» را بفهماند.

۳٫ عقد موقت طلاق ندارد بلکه جدا شدن زن و مرد بواسطه تمام شدن مدت عقد و یا بخشیدن مدت (مرد باقیمانده زمان عقد را به زن می‌بخشد) می‌باشد.

۴٫ اگر کسی زنی را به عقد خود درآورد، اگر چه نزدیکی نکرده باشد مادر آن زن به آن مرد محرم می‌شود و اگر نزدیکی کرده باشد، اگر آن زن از مرد دیگری دختر داشته باشد دختر آن زن نیز به آن مرد محرم می‌شود و مرد هرگز نمی‌تواند با آن دختر ازدواج کند.

۵٫ تعریف عدّه: مدت زمانی را که زن نمی‌تواند با مرد دیگری ازدواج کند عدَه می‌گویند. این مدت پس از طلاق (در عقد دائم) و یا اتمام مدت زمان (در عقد موقت) و یا فوت شوهر شروع می‌شود.

۶٫ عدَه عقد موقت دیدن دوبار عادت ماهیانه زنان است. عدَه عقد دائم از زمان طلاق، دیدن سه بار عادت ماهیانه است. عدّه وفات شوهر، چهارماه و ده روز است اگر چه زن یائسه یا متعه باشد.

۷٫ زن یائسه (زن غیرسیدی است که سنش بالاتر از پنجاه سال یا سیده‌ای که سنش بالاتر از شصت سال باشد) عدّه طلاق و عدّه اتمام عقد موقت ندارد.

۸٫    اگر مردی زنی را که در عدّه دیگری است برای خود عقد کند آن زن بر او حرام می‌شود.

سوال: چرا اسلام اجازۀ پدر را برای دختر باکره شرط دانسته است؟

استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: فلسفۀ این که دوشیزگان لازم است – یا لااقل خوب است – بدون موافقت‏ پدران با مردی ازدواج نکنند ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد بحساب آمده است. اگر به این جهت بود چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوه شانزده ساله نیازی به موافقت‏ پدر ندارد و دوشیزه هجده ساله طبق این قول نیاز دارد. بعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در ادارۀ کار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشید استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد میلیونی او را صحیح و مستغنی‏ از موافقت پدر یا برادر یا شوهر می داند؟ این مطالب فلسفۀ دیگری دارد که به گوشه‏ای‏ از روانشناسی زن و مرد مربوط است. مربوط است به حس شکارچی‏گری مرد از یک طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر .مرد بنده شهوت است و زن اسیر محبت. آنچه مرد را می لغزاند و از پا در می‏آورد شهوت است، و زن باعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بیشتر است. اما آن چیزی که زن را از پا در می‏آورد و اسیر می‏کند اینست که نغمۀ محبت، صفا، وفا و عشق از دهان مردی بشنود .خوش باوری زن در همین جاست .زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه‏اش نخورده است، زمزمه‏های محبت مردان را بسهولت باور می کند. پروفسور ریک، روانشناس آمریکائی می گوید : بهترین جمله‏ای که یکمرد می تواند به زنی بگوید، اصطلاح ” عزیزم ، تو را دوست دارم ” است. همو می گوید: “خوشبختی‏ برای یک زن یعنی بدست آوردن قلب یکمرد و نگهداری او برای تمام عمر”. رسول اکرم (ص)، آن روانشناس خدائی، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده است. آن حضرت می‏فرماید: “سخن مرد به زن‏ که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی‏رود.


اگر بخواهم به زبان ساده تر بگویم دلیل اینکه شرط ازدواج دختر باکره رضایت پدر است این است که دختران علاوه بر اینکه از پسران احساساتی تر و آسیب پذیرتر هستند, ممکن است بعد از ازدواج آسیبهای جسمی و روحی به آنها وارد شود که جبران آنها غیر ممکن باشد. مثلا دختر باکره ای که ازدواج موقت کرده است با آسیب دیدن بکارتش ممکن است دیگر نتواند ازدواج کند. ولی برای پسران این مشکلات وجود ندارد.

در ضمن دخترها چون ممکن است احساساتی با این موضوع برخورد کنند کمتر به منطق خود مراجعه میکنند و احتمال سوء استفاده کردن از آنها بالا میرود.

در آخر مقاله باید دوباره بگویم ازدواج موقت برای خیلی از افراد جلوه ی خوبی ندارد و ممکن است موضعگیری های شدیدی را در این باره داشته باشند و من به هیچوجه قصد تایید ازدواج موقت را ندارم.


منابع:

وبلاگ ایران صیغه

وبسایت همصدا

وبلاگ وکیل تو

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

احکام ازدواج ( دایم ، موقت )



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



به منظور رفتار صحیح و توجه به اخلاق و اشائه فرهنگ صحیح اسلامی و به منظور سلامت روحی و روانی جوانان بر آن شدیم تا برخی از سوالات متدوال جنسی و سکسی را که از مراجع تقلید پرسیده اند را در اینجا ذکر کنیم باشد که خداوند همواره راهنمای ما باشد.

احکام جماع و آمیزش - ازدواج موقت

آیا مرد با داشتن همسر دایم، مى ‏تواند ازدواج موقت کند؟ رضایت و اجازه ‏همسر دایمى او چه نقشى دارد؟

مرد با داشتن همسر دائمى شرعا مى ‏تواند ازدواج موقت نماید و اجازه از همسر شرط صحت نیست، ولى اگر در ضمن عقد با همسر اول شرط کرده که بدون رضایت همسرش زن دیگرى نگیرد باید به این تعهد عمل نماید. البته با داشتن زنى که به وظایف خود عمل مى ‏کند مصلحت در ازدواج مجدد نیست‏.

آیا در ازدواج موقت با دختر باکره، اذن پدر دختر لازم است؟

به نظر بسیارى از فقها ازدواج با دختر بکر چه به طور دائم و چه موقت بنابر احتیاط واجب اجازه پدر یا جد پدرى لازم است - بدیهى است اگر ازدواج با اجازه پدر یا جد پدرى دختر انجام بگیرد هر گونه لذت بردن از او اشکال ندارد.

کمترین و بیشترین زمان ازدواج موقت چقدر است؟

آنچه در ازدواج موقت شرط است این است که مدت ذکر شود و زمان معین باشد ولى این که اکثر و اقل زمان آن چقدر باید باشد مى ‏توان مدت عقد موقت را از یک ساعت تا 99 سال هم قرار داد.

فرزندى که از ازدواج موقت متولد مى‏ شود مربوط به پدر است یا مادر؟

بچه مربوط به پدر و مادر است و به طور کلى فرزندانى که از عقد موقت متولد مى ‏شوند همه حقوق فرزندى را دارند.

آیا ازدواج موقت با دخترى که بکارتش از راه غیر شوهر کردن ‏از بین رفته است نیاز به اذن پدر دارد؟ 
اگر بکارت به غیر شوهرکردن از بین رفته باشد، باز هم براى ازدواج (چه دائم و چه موقت) اذن پدر یا جد پدرى شرط است.

آیا ثبت ازدواج موقت در دفتر اسناد رسمى ضرورى است؟

از نظر قانونى لازم است. این مسأله از احکام انتظامى حکومتى است و تخلف از آن داراى پیگرد قانونى است ولى مبطل عقد نیست‏.

ازدواج موقت با اهل کتاب و مشرک چه حکمى دارد و عقد ازدواج به چه‏ صورتى ‏باید باشد؟

صیغه کردن زنان اهل کتاب (یهودى و مسیحى) اشکال ندارد ولى ازدواج با زنان مشرک (مثل بت‏ پرست‏ها) به هیچ وجه (دائم و موقت) جایز نیست. در صورت جمع بودن شرایط صیغه (مثل این که در عده نباشد) احتیاط آن است که صیغه آن به عربى صحیح خوانده شود. اما در صورتى که مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى بخوانند مى ‏توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وکیل براى خواندن صیغه به زبان عربى واجب نیست ولى باید لفظى بگویند که معناى همان صیغه عربى را بفهماند.

شرائط ازدواج موقت را بیان فرمائید.


شرایط نکاح غیر دائم همان شرایط نکاح دائم است به اضافه تعیین مدت زناشویى و تعیین مقدار مهر که این دو در متن صیغه عقد باید ذکر شود. بنابراین مجموع شرایط نکاح غیر دائم بدین قرار خواهد شد:


1- اذن ولى در صورتى که دختر باکره باشد و اگر باکره نباشد این شرط لازم نیست.

2- تعیین مدت زناشویى و مقدار مهر در متن صیغه عقد.

3- اجراى صیغه عقد به نحو صحیح به وسیله خود طرفین و اگر طرفین توانایى خواندن صیغه را به عربى نداشته باشند مى ‏توانند وکیل بگیرند.



حکم ازدواج موقت با زن فاحشه و اهل کتاب چیست؟

ازدواج موقت با زن فاحشه جایز است على کراهة خصوصاً اگر از زنان مشهور به زنا باشند که کراهت شدیدترى دارد. ازدواج موقت با زنان کافرى که اهل کتاب نیستند جایز نیست ولى با آنان که اهل کتاب هستند مثل یهودیان و نصرانى ‏ها جایز است و اشکال ندارد،

اگر در مدت ازدواج موقت زن حامله شود آیا فرزندى که بعدا به دنیا مى ‏آیدمتعلق به پدر است و مسئولیتى بر عهده اوست‏


فرزندانى که از طریق ازدواج موقت به دنیا مى ‏آیند متعلق به پدر و مادر هستند و مخارج آنان بر عهده پدر است و از تمام حقوقى که فرزند بر پدر و مادر دارد برخوردار مى ‏باشند.

متعه نمودن زنان بدکاره چه حکمى دارد و باید شرایط ازدواج موقت از نظرعده و... رعایت شود یا نه؟ 
اکثریت قریب به اتفاق مراجع متعه در مورد سوال را جایز (ولى مکروه) مى‏ دانند. و آمیزش‏هاى نامشروع پیشین عده ندارند. اما براى آمیزش بعد از عقد موقت لازم است عده نگه داشته شود.



آیا انسان بدون وجود شاهدى مى تواند صیغه عقد موقت را بخواند در صورت‏ مواجه شدن با نیروهاى انتظامى چگونه باید جواب دهد؟


از نظر شرعى اگر زن و مردى ادعاى زوجیت با یکدیگر داشته باشند ادعا پذیرفته است مگر آنکه قرینه‏اى بر خلاف و یا فریبى در کار باشد. و خواندن صیغه نیاز به شاهد ندارد.

آیا اگر دختر گفت پدر و مادرم راضى هستند مى ‏شود به گفته او بدون اذن پدربا او ازدواج کرد؟

الف) کافى نیست مگر آن که دسترسى به پدر ممکن نباشد و یا از گفته او یقین به اذن پدر حاصل شود.



ب) این که بگوید خودم مسؤول هستم کافى نیست مگر براساس فتواى مرجعى مانند آیت الله بهجت که در مورد بالغه رشیده اذن پدر را هر چند از نظر تکلیفى لازم مى ‏دانند ولى آن را شرط صحت عقد نمى ‏دانند.

س: آبى که بعد از تحریکات جنسى از مردان خارج می ‏شود و بدون بو و رنگ وکمى چسبنده است پاک است یا نجس؟

آبها ورطوبت هایى که قبل از خروج منى در اثر تحریک جنسى از فرد خارج می ‏شود پاک است و وضو را نیز باطل نمی کند همچنین است آبى که پس از منى خارج می ‏شود. بنابراین جز منى و بول بقیه رطوبت‏ ها پاک است.


س: اگر فرزندى نزدیکى پدر و مادر را ببیند و همین امر باعث استمنا کردن‏او شود آیا گناهش به عهده کیست؟


از نظر اسلام بر پدر و مادر لازم است که هنگام خلوت کردن کاملاً خود را از دید فرزندان مخفى کنند و سعى نمایند که حتى صداى نفس آنها به گوش فرزندان نرسد و اگر عمداً رعایت این جهات را نکنند گناه کرده‏اند ولى فرزندان هم باید مواظف رفتار خود باشند و بدون اجازه و سرزده وارد اتاق پدر و مادر نشوند و حتى نگاه کردن از شکاف و یا پنجره‏اى که به اتاق آنها مربوط است، گناه می ‏باشد. در هر صورت اگر چنین اتفاقى افتاد، دلیل نمی ‏شود که فرزند خود را به گناه استمنا یا سایر گناهان آلوده نماید بلکه باید از خداوند کمک بخواهد و با نفس و شیطان مبارزه نماید و در اولین فرصت در صورت امکان ازدواج کند و اگر مدتى شیطان بر او غلبه کرد و نتوانست خود را کنترل کند و به گناه آلوده شد، باید توبه کند و به سوى خدا باز گردد.


س: اگر مردى با زنش از پشت نزدیکى کند بر زن نیز غسل جنابت واجب می ‏شود؟


اگر دخول به مقدار ختنه ‏گاه انجام شود هر دو جنب می ‏شوند.


س: نزدیکى از پشت با همسر در مواقعى که حائض یا آبستن است، چه حکمى دارد؟


وطى کردن در حال عادى کراهت دارد و در حال حیض با رضایت زن کراهت شدیده دارد.

س: آیا غسل جنابت فورا بر انسان واجب مى شود و آیا براى چند مرتبه آمیزش ‏یک غسل کافى است؟


غسل جنابت براى نماز واجب می ‏شود و لازم نیست که فوراً بعد از جنابت غسل انجام شود، همچنین براى چندین مرتبه جنابت، یک غسل بیشتر واجب نیست.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

شرایط ضمن عقد ازدواج(چاپی سند ازدواج)



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


الف)عقد نکاح/خارج لازم:زوجه شرط نمود هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشدو طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبوده زوج موظف است تا نصف دارایی خود را که در ایام زناشویی با او بدست آورده یا معادل آنرا طبق نظر دادگاه بلا عوض به زوجه منتقل کند.

                                            امضای زوج                                                           امضای زوجه

ب)ضمن عقد نکاح/خارج لازم :زوج به زوجه وکالت بلا عزل باحق توکیل غیر داد که در موارد مشروحه زیر با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه نمایدو نیز به زوجه وکالت بلا عزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل از طرف او قبول نماید.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

مواردی که می تواند حسب مورد از دادگاه تقاضای صدور اجازه طلاق نماید به شرح زیر است:

1-استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت شش ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام او به تائید نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت شش ماه وفا نکند و اجبارا ایفا هم ممکن نباشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

2-سوء رفتار و یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل نماید.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

3-ابتلاء زوج به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه 

4-جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

5-عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

6-محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثرعجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر باز داشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

7-ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

8-زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند.تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است و یا شش ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت نماید.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

9-محکومیت قطعی زوج در اثرارتکاب جرم و انجام هر گونه مجازات اعم از حد وتعزیر در اثرارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی وشئون زوجه باشد .تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت وشئون خانوادگی  است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف وموازین دیگر با دادگاه است.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

10-در صورتیکه پس از گذشت پنج سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر زوج صاحب فرزند نشود.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

11-در صورتیکه زوج مفقودالاثر شود وظرف شش ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.

                                          امضای زوج                                                           امضای زوجه

12-زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.

                       

                   امضای زوج                                                           امضای زوجه اقتباس از وبلاگ دفتر ازدواج ۱۲۸ تهران

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

قوانین ازدواج



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

در ماده ۱۰۳۶ قانون مدنی که در سال ۱۳۶۱ حذف شد پیش بینی شده بود که اگر یکی از نامزدها ازدواج را بدون علت موجه به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا والدین او یا اشخاص دیگر با اطمینان از وقوع ازدواج مخارجی متحمل شده باشند، طرفی که وصلت را به هم زده است باید خسارات وارد شده را پرداخت کند. این ماده می توانست به نوعی خسارت های مادی وارد شده بر دختر، پسر یا خانواده های آنان را جبران کند به خصوص در مورد افرادی که به منظور سوء استفاده اقدام به نامزدی های متعدد کرده و به دلایل واهی آن را بر هم می زدند، از تکرار موضوع پیشگیری می کند. با این وجود ماده قانونی مذکور در تاریخ ۸/۱۰/۱۳۶۱ حذف شد.

البته این ماده تنها خسارت های مادی ناشی از مخارج وصلت را در بر می گرفت در حالی که زیان های معنوی حاصل از بر هم خوردن نامزدی بیش از ضرر و زیان مادی آن موجب تالم خاطر می شود.

خسارت های مادی به هر حال و از هر طریق قابل جبران است و آنچه همواره در خاطر انسان باقی می ماند، رنج، تالم و دردی است که بر هم زدن نامزدی به وجود می آورد.

توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کند که مطابق اصل ۴۰ قانون اساسی هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ضرر زدن به دیگران قرار دهد.

ماده یک قانون مدنی نیز مقرر می دارد هر کس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بی احتیاطی به جان، سلامتی، مال، آزادی، حیثیت، حسن شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمه ای کند که موجب ضرر مادی یا معنوی فرد دیگری شود، مسوول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.

چنانچه ملاحظه می شود، قانون مسوولیت مدنی پرداخت کلیه خسارت ها اعم از مادی یا معنوی، به عمد یا غیر عمد را شامل می شود.

بنابراین طرفی که از بر هم خوردن نامزدی دچار آسیب روحی شده می تواند با استناد به قانون مزبور، درخواست خسارت معنوی کند.

باز پس دادن هدایای نامزدی

چنانچه معمول و متداول است در مدت نامزدی و به منظور شیرین تر کردن این ایام، دختر و پسر یا خانواده های آن ها به تهیه و رد و بدل کردن هدایایی اقدام می کنند از جمله در دیدارها با اهدای گل و شیرینی یا در مناسبت های مختلف مانند اعیاد مذهبی با تولد طرفین، هدایایی مثل لباس، طلا و امثال آن رد و بدل می شود که در صورت به هم خوردن نامزدی قانون گذار تکلیف هدایا را به این صورت روشن کرده است:

بر طبق ماده ۱۰۳۷ قانون مدنی هر یک از نامزدها می تواند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین او داده است مطالبه کند. اگر عین آن هدایا موجود نباشد هدیه دهنده مستحق دریافت قیمت هدیه هایی خواهد بود که از روی عادت نگه داشته می شوند مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر از بین رفته باشند.

آنچه از این ماده برداشت می شود این است که به طور کلی از هدایای نامزدی چیزی که ماندگار و از روی عادت قابل نگهداری را می توان باز پس گرفت، بنابراین هدایای نامزدی را می توان به دو نوع تقسیم کرد:

الف) وسایل مصرف شدنی و غیر قابل نگهداری مانند: گل و شیرینی که قابل باز پس گیری نیستند.

ب) آنچه ماندگار است مانند لباس، پارچه، جواهرات یا ظروفی که به عنوان پیشکش اهدا شده است. در مورد این گونه هدایا آنچه موجود است عینا باز پس داده می شود مثلا اگر هدیه عبارت از یک دستبند بوده که موجود است، به همان صورت به اهدا کننده باز می گردد و چنانچه تلف شده باشد و عین آن موجود نباشد، مبلغ آن به اهدا کننده داده می شود.

در بعضی موارد فقدان هدیه تقصیر مصرف کننده نیست که در این صورت ضامن پرداخت قیمت نیز نیست.

مثلا اگر اهدایی ظرفی باشد و بدون تقصیر استفاده کننده بکشند یا طلایی باشد که مفقود شده یا به سرقت رفته باشد. ذکر این نکته ضروری است که منظور قانون گذار در تقصیر غیر عمدی هدیه، آن است که هدیه گیرنده به طور عمدی آن را تلف نکرده باشد.

استرداد هدایا در صورت فوت یکی از نامزدها:

ماده ۱۰۳۸ قانون مدنی یادآور شده است در مورد پرداخت قیمت هدایایی که عینا موجود نیست چنانچه در اثر فوت یکی از نامزدها وصلت به هم بخورد، طرف مقابل وظیفه ای از بابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

در این ماده با توجه به فوت یکی از طرفین خاطرات وی محترم شمرده شده و در مورد اموالی که عینا موجود نباشد قیمت آن را قابل دریافت نمی داند. بنابراین چنانچه خود مال موجود باشد و طرف مقابل نیز مایل به باز پس گیری آن باشد، می تواند همان مال اهدایی را دریافت کند در غیر این صورت نمی تواند بهای آن را درخواست کند.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

علت شکست در برخی ازدواج ها



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلاتشان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شدامروزه بسیاری از ازدواجها قبل از تشکیل و یا مدت کوتاهی بعد از آن متلاشی می شوند. درک اینکه چرا این ازدواج ها شکست می خورند می تواند راه حلی باشد که مراقب باشید ازدواج خودتان شکست نخورد.

بعضی از عواملی که در شکست ازدواجها مشارکت دارند شامل مسائل مالی و دیگر شرایط ازدواج است. همه ی این مسائل می تواند در یک ازدواج سالم و پایدار هم وجود داشته باشد اما اگر آنها به طور صحیح و درست مورد رسیدگی قرار نگیرند، می توانند منجر به شکست ازدواج شوند.

ارتباط ، نقش اساسی در موفقیت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحیح، حل تعارض و کشمکش ها مشکل ساز می شوند اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلات شان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شد.

ارتباطات به واسطه ی فرصت دادن به همسران برای مشارکت در نگرانی ها و علایق، امیدها و آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین می شود.

بدون سهیم شدن در این موارد زوجین رشد نخواهند کرد و تا حد امکان به یکدیگر نزدیک نخواهند شد. اگر یک یا هر دو همسر فاقد مهارتهای ارتباطی مؤثر باشند، این برای حل و فصل بحث هایشان مشکل ساز می شود چرا که زوجین قادر نیستند تا نقطه نظرات یکدیگر را درک کنند.

در ازدواج هایی که تاکنون دچار مشکل بوده اند، هر یک از زوجین باید تلاش کنند تا برای بهبود و نجات زندگی شان متعهد شوند که روی مهارتهای ارتباطی شان کار کنند.نبود تکنیک های مؤثر ارتباطی می تواند به شکست در ازدواج منجر شود.

عشق ممکن است همواره پیروز شود اما زمانی که نگرانیهای مهمی وجود دارد حتی عشق نیز نمی تواند به تنهایی برای حفظ ازدواج کافی باشد. نگرانی های مالی ممکن است خودشان علت شکست ازدواج نباشند اما تنش ها و تعارضاتی که این نگرانی ها ایجاد می کنند، اغلب در شکست ازدواج مقصر هستند. نگرانی های مالی می تواند بار سنگینی را تحمیل کند و زمانی که یک زوج تلاش زیادی را برای برآوردن تعهدات مالی شان می کند، می تواند فشار بسیار زیادی را احساس کند. این فشارها ممکن است برای تخریب ازدواج سالم به طرق دیگر کافی باشد.

اگر یک همسر در زندگی به مسائل مالی مشغول شود، ممکن است شروع به کوتاهی کردن از دیگر جنبه های زندگی کند. این رفتارهای مسامحه آمیز بر همسر تأثیر گذاشته و موجب می شود که وی احساس تنهایی و بی مهری نماید.

این امر می تواند برای ازدواج آسیب زا شود. اغلب یکی از زوجین به واسطه ی مسایل مالی تحلیل خواهد رفت و این نیز می تواند برای ازدواج مخرب باشد.شرایط حول ازدواج نیز می تواند منجر به شکست شود یک ازدواج راحت (بدون فکر) نمی تواند یک ازدواج سالم باشد.

هنگامی که تصمیم گرفتن به ازدواج به غیر از عشق حقیقی بر امور دیگری نیز قرار گیرد، این احتمال وجود دارد که آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبی باشد (عشق تنها کافی نیست) اما این به معنای گذاشتن شرایط بسیار سختی که برای نمونه در جامعه ی ما حاکم است، نیست.

برای مثال شرایط ازدواجی که اغلب منجر به شکست می شود عبارتند از: ازدواج کردن به خاطر داشتن بچه یا به خاطر فشاری که از جانب اعضای خانواده و دوستان احساس می شود.هیچ کدام از این دلایل در واقع دلایل معتبر و قابل قبولی برای ازدواج نبوده و اغلب منجر به شکست در ازدواج و طلاق می شوند. ازدواج کردن در سنین پایین، دلیل دیگری برای شکست ازدواجها می باشد.

اگر چه سن مناسب برای ازدواج متغیر بوده و به طور زیادی بستگی به خود فرد دارد، افراد زیادی عقیده دارند که برای نوجوانان و سنین پایین تر از ۲۰سال، ازدواج کردن خیلی زود است. ازدواج کردن قبل از اینکه فرصت لذت بردن از تجارب زندگی را داشته باشید می تواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهایت شکست ازدواج را در پی داشته باشد.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج، آرامش در کنار دیگری


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


زمانی صرفاً از پدر خانواده انتظار می رفت تا مخارج خانه را تأمین کند و مادر نیز به خانه داری بپردازد اما اکنون اوضاع فرق کرده است. ما فردی را به عنوان شریک زندگی می خواهیم که به نظرات و سلایق ما نیز توجه کند. مارا همان گونه که هستیم ببیند، به ما عشق بورزد و به ما کمک کند تا آن چیزی که می خواهیم بشویم.

همه ما خواهان ازدواج با یک فرد کامل و عالی هستیم و در ذهن خود می گوییم: «آیا همه چیز در او جمع شده است؟ آیا من به اندازه کافی خوشحالم؟ آیا برای من بهتر از او کسی نیست؟» با این فرض که اصولاً پاسخ بسیاری از افراد به آخرین پرسش، مثبت است! با چنین تفکراتی فرد خود را قربانی انتظارات و آرزوهای خود می کند. به طور حتم فردی که در ذهن خود مجسم می کند، همسری است که نقاط ضعف او را پوشانده، سبب تقویت نقاط قوتش می شود و دایماً به او احترام می گذارد و حمایتش می کند.

اما واقعیت این است که همیشه و همه ازدواج ها این گونه نیستند. پس چنان چه ما چنین طرز فکری داشته باشیم به احتمال زیاد آن چه نصیبمان می شود این است که نسبت به زندگی مشترک احساس تعهد می کنیم اما گوشه ای از قلبمان را برای خود نگاه داشته ایم. بنابراین پی درپی اوضاع را با عینک بدبینی بررسی می کنیم: آیا من اگر با فرد دیگری ازدواج می کردم، خوشحال تر و شاداب تر و موفق تر نبودم؟ و به تدریج احساس ملال و اندوه بر ما چیره می شود.

به یک نمونه توجه کنید: مردی که کارمند بود در ۲۲ سالگی با خانمی شاغل ازدواج کرد. او در ۲۷ سالگی با خانم دیگری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج ختم شد و همسر اولش طلاق گرفت. مرد کارمند پس از ۳ سال از همسر دومش نیز جدا شد.

او اکنون می داند که با همسر اولش زندگی خوبی داشته اما ۸ سال پیش این موضوع را نه می دید و نه درک می کرد. او می گوید: «اگر انسان بخواهد به این موضوع فکر کند که همواره فرد بهتری برایش وجود دارد امنیت و سلامت ازدواج به مخاطره می افتد، بنابراین باید بر وسوسه های درونی غلبه کرد. حالا من ۳۸ ساله ام و هنوز هم تنها، هم خودم را آزردم و هم دیگری را.»

کم نیستند افرادی که تصمیم می گیرند وارد رابطه ای شوند و احساس تعهد می کنند اما ممکن است به موارد دیگر نیز فکر کنند. متخصصان از این وضعیت با عنوان «ابهام در تثبیت» یاد می کنند. بدین معنا که شما لب مرز رابطه می ایستید یعنی درآن هستید اما به بیرون نیز می نگرید.

برای این کار هم میلیون ها راه وجود دارد: شما می توانید در یک رابطه یعنی ازدواج باشید اما مطمئن نباشید که انتخاب خوبی کرده اید و در ذهن خود فرد دیگری با تمام ویژگی های ایده آل و عالی بپرورانید و در پی او باشید.

تحقیقات نشان داده اند اصولاً همسران متعهد، دوران مجردی را به طور کامل پشت سر گذاشته اند و از نظر مالی ثبات بیشتری دارند، افرادی خوشحال تر، سالم تر و با بازده بیشتری هستند. آن ها به طور متوسط از موهبت های بیشتری برخوردارند و دوران مجردی و متاهلی شان با هم تفاوت زیادی دارد. افراد متأهل، به خصوص مردان طول عمر بیشتری دارند. اینان از تجربه های دیگران در زمینه هایی مانند مدیریت هزینه ها، گفتار و رفتار و حتی آشپزی بهتر استفاده می کنند. به طور کلی زنان به سلامت شوهرشان بسیار اهمیت داده و می کوشند غذای خوب و سالم تری برایشان تدارک ببینند زیرا بسیاری از مردان در دوران مجردی تمایل بیشتری به خوردن هله هوله و غذاهای غیرمغذی دارند. به یاد داشته باشیم که لازم نیست زندگی عالی باشد تا برای بهتر شدنش تلاش کنیم.

تفکر ازدواج به عنوان وسیله ای برای تحقق بخشیدن به خوشبختی های فردی تا حدی جدید است. تحقیقاتی که بر روی دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته انجام شده نشان می دهد که بیشترین انگیزه برای ازدواج به خاطر داشتن فرزند و منزلی مستقل بوده است. اما در حال حاضر بیشتر افراد برای عشق و محبت و مهرورزی ازدواج می کنند و این موضوع اهمیت زوجین را نسبت به تحقق خواسته های عاطفی نشان داده و به همین دلیل بسیاری از افراد هنگامی که وارد زندگی مشترک می شوند و با واقعیت ها روبه رو می گردند، دچار مشکلات روحی و عاطفی می شوند. زیرا ابتدایی ترین مرحله در ازدواج هیجان و ایده آل نگری است اما مسأله مهم دوام زندگی مشترک و روابط سالم است و این نیز نیازمند سعی و صرف انرژی است.

محبت همیشگی را از هم دریغ نکنیم:

افراد ممکن است پس از مدتی دچار تردید شوند که آیا مناسب یکدیگر بوده اند یا خیر. شما با همسرتان راحتید اما ارتباطتان مثل سابق نیست. برخی افراد در چنین مواردی تصور می کنند که زندگی مشترکشان نتیجه ای نخواهد داشت و ماندن در این رابطه درست نیست و بهتر است هرچه زودتر از آن خلاصی یابند. یکی از متخصصان معتقد است: اخیراً افراد از همسرشان توقع زیاد دارند و این موضوع فشار زیادی بر دو طرف وارد می کند. گرچه مسایل و مشکلات همواره وجود دارند اما چنان چه روزهای نخست پس از ازدواج را به خاطر بیاورند و در ابراز محبت و علاقه کوتاهی نورزند، تحمل وضعیت چندان دشوار نخواهد بود.

گاهی جدل طبیعی است:

ازدواج اصلاً یک ماشین شیک و قشنگ نیست که در همه موارد موجب موافقت طرفین با یکدیگر شود. تمام همسران در برخی موارد گاه نظرات متضادی دارند اما مسأله این است که ما فکر می کنیم چنان چه با شخص مناسبی ازدواج کرده بودیم هرگز بحث و مجادله در کار نبود. اما جالب است که بدانیم همسران خوشبخت نیز بر سر مسایلی مانند احساسات، پول و یا فرزندان با هم بحث می کنند اما آن را عادی و در برخی موارد لازمه برطرف شدن سوءتفاهم ها می دانند. جوانان باید بدانند هر ازدواجی شرایط مخصوص به خود را دارد و با دیگری فرق می کند. هنر به شمار می رود اگر بتوان جهان را از چشم همسر دید!

توقع زیاد، آفت خوشبختی است:

بی تردید باید درک کنیم که نمی توانیم هر آن چه می خواهیم از همسرمان دریافت کنیم. اشتباهی که درباره مفهوم صمیمیت وجود دارد این است که ما مدام در کنار همسرمان بنشینیم و استعدادهای خود را نشناسیم و پرورش ندهیم. آن چه ما به عنوان افراد بالغ به آن نیاز داریم این است که عشق و علاقه میان همسران به معنای آزادی آنهاست نه زندانی کردن آنها. بیشتر ما بر آن باوریم که استحقاق بهترین ها را داریم و همسرمان باید این بهترین ها را برایمان فراهم کند و به دشواری می پذیریم که اگر در جایی دچار ناکامی شدیم به دلیل اشتباه خودمان بوده است.

در کنار دیگری مهم تر است:

ما اصولاً یاد گرفته ایم که به خود بها دهیم و آن چه در یک رابطه موفق نیاز است «خود» در کنار دیگری است.

به عبارت دیگر در جهان رقابتی امروز ما به خاطر دستاوردهای فردی پاداش می گیریم نه به خاطر کمک به دیگران و این درست نیست زیرا سبب شده که ما مستقل بودن را به همکاری ترجیح دهیم و مفاهیمی مانند وفاداری، گذشت و کنار آمدن با دیگری را زیاد جدی نگیریم. بنابراین با چنین تفکری افزایش میزان طلاق عادی است! بیشتر افراد تصور می کنند همسرشان باید خوبی هایشان را به شدت برجسته ببیند و با بدی هایشان کنار بیاید و حتی خود را به خاطر آن ها تغییر دهد. مثلاً به همسرشان می گویند: «من از چاقی بدم می آید، خودت را لاغر کن.» به جای این که بگویند: «وزنت را پایین بیاور تا در معرض ابتلا به دیابت قرار نگیری.»

متخصصان بر این باورند که ازدواج به خودی خود قرار نیست شما را خوشبخت و شاداب کند بلکه قرار است با بستن پیمان زناشویی، فعالیت های مثبت بیشتری را در جهت بهتر بودن و برطرف کردن نقاط ضعف خود انجام دهید. زیرا می دانید که مورد محبت فرد دیگری واقع می شوید. به بیان دیگر سبک برخورد زوجین است که کیفیت زندگی مشترک را تأمین می کند. محبت به همسر برای ارتقاء جوامع انسانی کافی نیست اما همواره لازمه انسان و زندگی او بوده است.

خدیجه جبلی / دانشجو دکترای جامعه شناسی مسایل خانواده

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج های نامتعارف


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


ازدواج پیوند آسمانی و مرحله ای از تکامل فکری و بلوغ جسمی و اجتماعی فرد است اما متاسفانه خیلی از گزینش های امروز بر اساس ظواهر و مادیات انجام می شود و ازدواج های اینترنتی و خیابانی تا حدودی جایگزین ازدواج های سنتی شده است...

با وجود اینکه در ازدواج، هم سنگ بودن و توازن رفتاری، فرهنگی، فکری، فیزیکی، ظاهری، اقتصادی، دینی، اجتماعی و خانوادگی از ضرورت های اساسی هستند، متاسفانه بسیاری از جوان ها به محض اینکه از جنس مخالفی خوششان می آید و علاقه اندکی به او پیدا می کنند، زمینه را برای ازدواج مناسب و مساعد می بینند. در دوره های اخیر، انواع مختلف ازدواج های غیرمتعارف انجام می شود که در ادامه این یادداشت به بخشی از آنها اشاره خواهم کرد.

ازدواج از راه دور

این گونه ازدواج ها بیشتر در مورد کسانی که به دلایل مختلف به خارج از کشور رفته اند و نمی توانند به وطن برگردند، دیده می شود. معمولا خانواده این افراد، همسری انتخاب و بعد از گرفتن عقد و مراسم، او را راهی و به اصطلاح «پست» می کنند. بدین ترتیب نادیده و ناشناخته زندگی آغاز می شود اما معمولا این زندگی ها دوام پیدا نمی کند و به اختلاف می کشد. به روایت آمار ۹۸ درصد ازدواج های پستی در ۵ سال گذشته به طلاق منجر شده است. ریسک بالای طلاق در این گونه ازدواج ها به دلیل تغییرهای زیربنایی فرهنگی و عقیدتی و قوانین حاکم بر جوامع میزبان، تا آنجاست که بعضی از ازدواج ها به یک سال هم نمی رسد. امروزه بسته پیشنهادی ازدواج از خارج شامل فیلم و عکس و صداست و اینها برای آغاز یک زندگی و ادامه آن کافی نیست و آزارهای جسمی و روانی عروس تازه وارد در کنار غربت و دوری از خانواده و مشکلات بی همزبانی باعث می شود او به انواع مشکلات و آزارهای جسمی و روانی تن دهد چرا که نه راه های قانونی را می شناسد و نه توان بازگشت به کشور را دارد. از سوی دیگر، دخترانی که تن به چنین ازدواج هایی داده اند، در مواردی به دلیل سخت گیری خانواده یا اینکه روی بازگشت ندارند، سختی و مشقت و حتی کتک ها و آزارهای جسمی و روانی را تحمل می کنند تا جایی که متاسفانه کار به جایی می رسد که کار آنها به بیمارستان های روانی می کشد اما همچنان نمی خواهند طلاق بگیرند. این نوع رفتارها نوعی بیماری رفتاری و روانی به شمار می رود. معمولا در ازدواج های غیابی، گزینش صحیحی صورت نمی گیرد و افراد خیلی شتاب زده و احساساتی برای این امر تصمیم گیری می کنند.

ازدواج اینترنتی

اینترنت به عنوان ابزار ارتباطی دارای امتیازهای مثبت و فراوانی است اما در مورد روابط عاطفی و آشنایی برای ازدواج این ابزار کارایی لازم را ندارد. اخیرا مرسوم شده برخی دختران و پسران در سایت های مختلف با یکدیگر گفت وگو می کنند و با هم قرار ملاقات می گذارند و به هم عشق می بازند و سپس وارد زندگی می شوند. اینگونه ازدواج ها نیز تا امروز کامیابی و توفیق چندانی نداشته است. اولین علت مخالفت با ازدواج های اینترنتی، گنگ بودن هویت کاربران هنگام آغاز آشنایی است یعنی فرد می تواند ویژگی های شخصیتی و اجتماعی خود و حتی جنسیتش را دروغ بگوید کما اینکه بارها اتفاق افتاده فردی مسن خود را جوان تر یا فردی بی سواد خود را دارای تحصیلات عالی معرفی کرده و بعد از استحکام روابط عاطفی و وابستگی طرف مقابل، دروغ وی آشکار شده است. گاهی برخی دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده می کنند و این در حالی است که پسران بیشتر با هدف سرگرمی وارد «چت روم ها» می شوند. تجربه های به دست آمده در این زمینه نشان می دهد ۹۰ درصد ازدواج های اینترنتی منجر به طلاق می شوند. در واقع نتیجه این تحقیق که در سال ۸۹ و ۹۰ انجام شد نشان داد اغلب ازدواج هایی که با زمینه آشنایی در اینترنت شکل گرفته، با شکست مواجه می شوند؛ تا جایی که ۸۵ درصد ازدواج های پستی و اینترنتی در کمتر از ۳ سال منجر به طلاق و جدایی می شود و عواقب آزاردهنده روانی و رفتاری آنها تا مدت ها با زوج باقی می ماند. از سوی دیگر، نتایج برخی از تحقیق ها نشان می دهد فعالیت در چت روم ها و شبکه های اجتماعی برای کسانی که به این نحو با همسر خود آشنا شده اند، بعد از ازدواج هم ادامه پیدا می کند و این موضوع باعث ایجاد بی اعتمادی در طرفین می شود. این اتفاق باعث می شود همسران در ازدواج های اینترنتی همواره در فضای تردید زندگی کنند و هیچگاه اعتماد کامل به یکدیگر پیدا نکنند.

http://maktoobshop.com/

ازدواج با دختران بزرگ تر

سومین گروه ازدواج های غیرمتعارف در عصر حاضر، ازدواج پسران با دختران بزرگ تر از خود است. افزایش آمار ازدواج پسران با دختران بزرگ تر از خود به دلایل مختلف، یکی از عوامل نگران کننده در جامعه محسوب می شود. معمولا اختلاف سنی برای ازدواج باید بین ۴ تا ۸ سال باشد و بزرگ تر بودن مرد از زن مورد قبول و مورد توافق است. البته ازدواج خانمی که ۳ ۲ سال بزرگ تر از مرد است هم مانعی ندارد و توصیه می شود والدین با این ازدواج ها مخالفتی نکنند اما اگر پسری با دختری که ۸ تا ۱۵ سال بزرگ تر از او است، ازدواج کند، گاهی اتفاق های تلخی در روابط عاطفی آنها خواهد افتاد و زندگی شان مانند زندگی مادر و پسر خواهد شد، نه زن و شوهر. در چنین ازدواج هایی تبادل رفتاری به هم می ریزد و معمولا موازنه عاطفی در آن به نفع زن است. پسرانی که تمایل به ازدواج با دختران بزرگ تر از خود دارند، معمولا در خانواده های مادرسالار و تحت سلطه عاطفی و رفتاری مادر، بزرگ شده اند و بیشتر به مادر و سرپرست نیاز دارند تا همسر.

مهم ترین دلیل نگرانی درمورد این ازدواج ها ایجاد روابط عاطفی یک طرفه ای است که در نهایت منجر به ازدواج می شود. در بیشتر این ازدواج ها زنان به همسران جوان خود علاقه و وابستگی شدید و افراطی پیدا می کنند اما با گذشت زمان این حس کم رنگ می شود. مطالعه روی تعداد زیادی از پرونده های طلاق این واقعیت را نشان می دهد که یکی از مهم ترین دلایل جدایی همسران از یکدیگر، بروز همین تفاوت سنی است زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما چندان پذیرفته شده نیست. از طرفی، در بسیاری از موارد علت اینگونه ازدواج ها، انگیزه های اقتصادی است. درواقع گروه اندکی از این افراد نیز به دلیل نیاز مالی، با دختران بزرگ تر از خود وصلت می کنند زیرا اینگونه دختران معمولا شاغل هستند و پس انداز، اتومبیل و احیانا خانه ای دارند. در چنین شرایطی دیگر نیازی نیست مرد زحمت زیادی برای تهیه این ملزومات بکشد! متاسفانه پس از مدتی زن در می یابد که تنها دلیل مرد از تن دادن به چنین ازدواجی مسایل مادی است، بدون اینکه عشق و علاقه ای وجود داشته باشد. این گروه از ازدواج ها نیز معمولا به شکست منجر می شوند.

حرف آخر

به نظر می رسد هنوز ازدواج سنتی موفق و قابل دفاع است. ازدواجی که با مشاوره والدین و بزرگ ترها یا مشاوران مجرب و متخصص انجام شود، تداوم بیشتری دارد؛ البته مشاورانی که صلاحیت لازم را داشته باشند. مشاوری که خود مجرد است و ازدواج نکرده و فرزندی ندارد، چگونه می تواند در مورد ازدواج و تشکیل خانواده یا حتی طلاق اظهارنظر کند؟ مشاور باید دارای شرایط مطلوب باشد تا بتواند برای امر ازدواج، راه حلی منطقی و کاربردی بدهد

دکتر مجید ابهری

عضو هیات علمی دانشگاه، دکترای علوم رفتاری و پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج مجدد


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد.

این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.در طول تاریخ و در ظلم های که به جمعیت زنان روا شده است قصور قانون, گلچین کردن مسائل شرعی جهت کامروایی هر چه بیشتر مردان و کم توجهی مجامع زنان اثر گذار ترین دلایل به شمار می رود.

همین عوامل باعث شده شخصیت, ماهیت فردی, جایگاه اجتماعی و حقوق حقه ی آنان همیشه زیر سوال باشد.

در بحث ازدواج مجدد این عوامل نمود فراوانی پیدا می کنند به نحوی که اگر کسی اقدام به ازدواج مجدد در زمان تاهل نماید به آسانی می تواند عمل خود را توجیه قانونی و شرعی کند. مثلا مسئله ای را که شرع ,حلال و قانون, روا داشته چرا بر خود حرام بدانند.

شاید در طول زمان مسائلی از این دست می توانسته است که دوباره حلاجی و بازبینی شود ولی کوتاهی قانونگذاران, در تبیین حدود و حقوق زنان راه بازبینی قوانین اینچنین را همیشه بسته نگه داشته است و گویی در مسائلی مثل ازدواج مجدد در حین تاهل به تبانی آرام شرع و قانون بر می خوریم.

در این مقال بحث ما فقط پیرامون مردانی ست که خود را به رعایت دستورات چهارچوبی مانند دین مکلف می دانند.

که اگر معتقد نیستند بدون شک میزان تنوع خواهی آنان بیشتر است و همین طور عموما این دسته به دلیل بی قیدی فکری ردپایی هم در نظام آماری ندارند و از حیطه ازدواج موقت و مجدد خارجند. لذا باید به میزان حضور زنها در چرخه کنکوبیناژ و روابط آزاد از تعداد چندین برابر مردانی سخن به میان آورد که در این چرخه آن هم بدون رد پا فعالند.

و اما مردانی که معتقد و متعهد به دین و وجدانند که به دلیل پایبندی اخلاقی !!!!!!!!!!!!!! به روی روابط آزاد خط قرمز می کشند و با خیال راحت با پا گذاشتن به روی خط حلال با ازدواج مجدد مرتکب دهها ظلم و حرام دیگر می شوند.

ناگفته پیداست که در وادی دین, رفتاری پذیرفته است که حق و عدالت و صداقت در آن رعایت شود و هر حلالی قبل از صورت ظاهری الزاماتی را به وجود می آورد. و حال آنکه بسیاری از خطاها و سقوط ها و ظلم ها در محدوده حلال ,که انسان به خیال خودش آسوده و راحت در آن گام بر می دارد؛ صورت می پذیرد.

جمله کلاه شرعی نیز که از دیر هنگام در میان مذهبیون رایج است دلالت بر همین اصل می کند که شاید بتوان با سفسطه مسائل دینی را وارونه جلوه داد اما وجدان آگاه و مسئول همیشه بر باطن نیات ما ناظر است.

مانور بر روی بدیهیات انسانی به حربه شرع گاهی زندگی را آنچنان آزار دهنده می کند که هیچ کس نمی تواند برای دوام آن کاری کند.

عده ای از مردان نیز با عنوان کمک به ضعفا و دستگیری از زنان نیازمند تجدید فراش خود را توجیه می کنند که خیر کار ما, خدایی است. در جواب این خیر خواهی فرصت طلبانه می توان گفت که راهکار دیگر این خیرخواهی کمک به جوانی ست که هزینه های تشکیل یک زندگی ساده را هم ندارد. به همین ترتیب دوجوان به سامان خواهند رسید و جلوی از هم پاشیدگی بنیان یک خانواده گرفته خواهد شد.

برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد. این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.

دینداران اگر نهیب عدالت خدا را شنیده باشند که می فرماید: اگر خوف عدم رعایت عدالت ,دارید موظف به توحید در عشق و همسر هستید*؛ آنگاه دیگر به دنبال بهانه هایی برای حلال جلوه دادن اشتباهاتشان نمی گردند.

* آیه سوم سوره نساء

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

درباره ازدواج فامیلی



http://maktoobshop.com/


همایون هاشمی، رییس سازمان بهزیستی از رشد ثبت تعداد ازدواج های فامیلی خبر داده که در مناطق روستایی از مناطق شهری شایع تر است.

این در حالی است که پزشکان نسبت به این نوع ازدواج و خطرهایی که از نظر انتقال بیماری های جسمی و روانی به نسل بعد می تواند داشته باشد، هشدار و از افزایش سقط جنین، نابینایی ها، ناشنوایی ها، عقب ماندگی های ذهنی و حتی سرطان در این گونه ازدواج ها خبر می دهند و روان شناسان هم احتمال بیماری های روانی مانند اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، وسواس و... را در این نوع ازدواج ها بیشتر می دانند.

اهمیت برخوردار بودن از فرزندانی سالم و نسلی سالم و عاری از معلولیت بر هیچ کس پوشیده نیست اما متاسفانه گاهی دیده می شود که نسبت به فرهنگ سازی مناسب در این زمینه دچار غفلتیم و با پخش برخی اخبار، سریال ها و فیلم ها زمینه سازی خاصی را، خواسته یا ناخواسته انجام می دهیم که منجر به وقوع این رخداد تلخ می شود که زوج های جوان بدون هیچ گونه آزمایش ژنتیکی و دریافت تأییدیه از متخصصان به این نوع ازدواج تن دهند و سال ها عذاب داشتن فرزندی معلول را بر جان و روح خود و فرزند معلولشان تحمیل کنند. «موضوع ویژه» این هفته به این مسأله و عوارض و حواشی اش پرداخته است.

اختلاف نظر وزارت بهداشت و بهزیستی

چه کسی بایدآزمایش ژنتیک بگیرد؟

چندی پیش، بین وزارت بهداشت و بهزیستی بر سر اجرای طرح مشاوره ژنتیک اختلاف نظری پیش آمد و این اختلاف از آنجا نشات می گرفت که مسوولانی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خواستار اجباری شدن آزمایش ژنتیک قبل از ازدواج برای زوج ها بودند و لایحه ای هم در این زمینه تنظیم کرده بودند که وزارت بهداشت با آن مخالف بود.

وزارت بهداشت:

وظیفه ماست، نه شما!

طاهره سماوات، رییس اداره ژنتیک وزارت بهداشت، در یک نشست خبری که در وزارت بهداشت برگزار شد، در این باره گفت: «مشاوره ژنتیک بخشی از چرخه خدمات سلامت است و به وزارت رفاه و سازمان بهزیستی که مسوولیت های اجتماعی دارند، ربطی ندارد و نیازی به موازی کاری در وزارت رفاه نیست. هدف از مشاوره ژنتیک، کاهش مرگ و میرهاست و اداره ژنتیک وزارت بهداشت، عهده دار این هدف است و منابع موردنیاز را با تعامل با سایر اداره ها برنامه ریزی کرده است.» او در حالی این گونه اظهارنظر می کرد که اصل راه اندازی مراکز مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج به عهده وزارت رفاه است. سماوات با بیان اینکه قبل و بعد از تشخیص مشاوره باید اقدام هایی انجام گیرد و بعد از تشخیص، به آزمایشگاه ها نیاز است تا پس از آن موارد به متخصصان رشته های مختلف که به علم ژنتیک آشنایی دارند، ارجاع شود، گفت: «مشاوره ژنتیک خدمت مستقلی نیست، بخشی از برنامه ژنتیک است و سازمانی باید آن را انجام دهد که سازوکارش را دارد. بهتر است وزارت رفاه در تامین سلامت مردم دخالتی نکند و به جای آن به دلیل داشتن سازوکار لازم، در بخش اجتماعی فعالیت کند. همان طور که اگر وزارت بهداشت در حوزه اجتماعی دخالت کند، اشتباه کرده است.»

به گزارش خبر آنلاین، سماوات با تاکید بر تعامل مناسب میان این دو وزارتخانه، گفته است بستر لازم در وزارت بهداشت وجود دارد و مشاوره ژنتیک صددرصد موضوعی پزشکی است، نه اجتماعی و مراکز مشاوره در سازمان بهزیستی، مورد توجه وزارت بهداشت است.

پاسخ بهزیستی به وزارت بهداشت

در همین زمینه، رییس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی از فعالیت قانونی بهزیستی درمورد پیشگیری از معلولیت ها و مشاوره ژنتیک خبر داد و گفت: «۳ قانون مصوب مجلس، بهزیستی را مکلف به فعالیت در این بخش کرده و اقدام های ما کاملا قانونی است.»

او با انتقاد از موضع گیری وزارت بهداشت در این زمینه عنوان کرد: «آنقدر فضا در کشور باز است که جا برای فعالیت همه وجود دارد و حدود کاری ما را قانون تعیین می کند به همین دلیل کارشناسی که در این مورد صحبت کرده، از قانون بی اطلاع است و نمی تواند حوزه کاری بهزیستی را مشخص کند.» بهزیستی از سال ۷۲ برای گسترش مراکز مشاوره ژنتیک اقدام کرده به طوری که اکنون حدود ۲۰۰ مرکز مشاوره در تمام استان ها فعالیت می کنند این در حالی است که نیاز کشور ما با ۷۵ میلیون جمعیت، بیش از اینهاست و آنقدر معلولیت های ژنتیکی در کشور زیاد است که اگر ۱۰ دستگاه نیز در این زمینه فعالیت کنند، باید از آنها تشکر کرد.» او با بیان این مطلب که می گویند سازمان بهزیستی نباید وارد این حیطه شود، گفت: «نباید تا هر دستگاهی قدمی برمی دارد، گفته شود حوزه کاری آن نیست و دستگاهی که مدعی است پیشگیری از معلولیت ها و ژنتیک کار بهزیستی نیست، باید عملکرد خود را در این مورد ارائه دهد.»

نظم ده با اشاره به قانون برنامه پنجم که قانون جامع نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و ماده ۲۶ قانون سال ۸۱ مجلس است، اظهار داشت: «تاسیس مراکز مشاوره ژنتیک بر عهده بهزیستی است و فعالیت در این زمینه به هیچ وجه موازی کاری نیست و پاسخ به نیاز جامعه است و هر دستگاهی که می تواند، باید در این زمینه فعالیت کند.»

ازدواج خویشاوندی؛ چرا و به چه علت؟

تحلیل جامعه شناسی ازدواج فامیلی

امید علی احمدی

جامعه شناس خانواده

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

ازدواج با خویشاوندان را می توان گرایش به درون همسری تلقی کرد. درون همسری گرایشی است در انتخاب همسر که فرد همسر خود را از اطرافیان خویشاوند، هم قومیت یا حتی هم محل های خود انتخاب می کند. درون همسری به لحاظ تاریخی به سپیده دم حیات بشر و پیدایش وی مربوط می شود. براساس رای صاحبنظران بزرگ انسان شناسی، با گسترش شیوه مقابل یعنی برون همسری، شرایط برای گسترش فرهنگ فراهم شد زیرا وقتی فرد همسر خود را از قومیت یا شبکه خویشاوندی دیگری برمی گزید، به صورت ارتجالی عناصری از فرهنگ گروه دیگر به فرهنگ مبدا راه می یافت یا شرایط برای مبادلات عام تر یا خاص تر فراهم می شد. مبادله دختران دو قوم با یکدیگر یا مبادله به ازای پدیده های دیگر، از این دست بوده است.

ازدواج فامیلی و ملاحظات اجتماعی

خویشاوندی اساسا مفهومی اجتماعی است. دلیل این امر آن است که اگر خویشاوندی مفهومی زیست شناختی بود، همواره کسانی که خویشاوند ما محسوب می شوند، از آنچه عملا آنها را خویشاوند تلقی می کنیم، بیشتر بود چراکه هر فرد دارای پدر و مادر و پدر و مادر نیز خود دارای پدر و مادر و آنها هم به همین ترتیب و از آنجا که در هر رده از ایشان چندین فرزند و نوه و نبیره وجود داشته است، عملا تعداد خویشاوندان فرد که به احتمال قوی آنها را نمی شناسد، سر به هزاران می زند؛ احتمالا خطاب کردن هم ایلی ها یا هم ولایتی ها به عنوان عمو، دایی، خاله زاده یا غیر آن هم به همین دلیل در مناطق روستایی و عشایری انجام می شده است.

در جامعه سنتی به دلیل ارتباط های اندک و شبکه های کوچک اجتماعی یا ملاحظات اجتماعی و در نظر گرفتن مصالح اجتماعی، ازدواج خویشاوندی بسیار رایج بوده است. این ازدواج را ازدواج تنظیم شده می نامند و در آن، میزان آشنایی زوج از همدیگر به قدر آشنایی والدین است و عجب اینجاست که به دلیل اشتراک در سنت ها، دختر و پسر در اغلب مواقع برای هم مناسب بودند و سازگاری کافی با هم داشتند زیرا سنت ها همه چیز را پیش بینی کرده و وظایف هر یک در قبال دیگری مشخص بود. آنها به واسطه اشتراک در سنت ها، پیش از آشنایی رو در رو و فیزیکی، عاطفی و اجتماعی، آشنایی فرهنگی داشتند.

این شکل از ازدواج به دلیل گسترش مناسبات اجتماعی، جدا شدن از مکان و موقعیت جغرافیایی و مهاجرت به مناطق دوردست، تنوع یافتن سلایق و علاقه مندی ها و گرایش های فکری و عقیدتی کم کم در جوامع مدرن کاهش یافت تا آنجا که یکی از مختصات روندهای تحول در ازدواج را کاهش ازدواج های خویشاوندی دانسته اند (گیدنز، جامعه شناسی). بازگشت جامعه به ازدواج خویشاوندی را باید به صورت زیر و با در نظر گرفتن چند نکته تحلیل کرد:

بازگشت به شیوه کهن

این گرایش (اگر بر اساس آمارگیری دقیق از جمعیت ازدواج کرده جامعه تایید شود)، باید به معنی بازگشت موقتی به یک شیوه کهن تلقی شود و نه یک بازگشت و از سرگیری دائمی.

کاهش سرمایه

مهم ترین دلیل این بازگشت، کاهش سرمایه اجتماعی عام و خاص و به همین سیاق کاهش سطح اعتماد اجتماعی است. در توضیح باید گفت مهم ترین دلایل تاخیر ازدواج یا افزایش سن ازدواج، ناتوانی افراد در اعتماد به کسانی است که در دایره انتخاب و همسرگزینی قرار می گیرند. کاهش سرمایه اجتماعی می تواند به علت های مختلفی اتفاق افتاده باشد. از جمله این علت ها می توان به کم اعتبار شدن سازمان ها و نهادهای رسمی یا بدقولی و بی قاعدگی مناسبات بین این سازمان ها و مردم اشاره کرد بنابراین انتخاب همسر از بین نزدیکان و خویشاوندان به دلیل اعتماد بیشتر افراد به آنهاست.

جلب حمایت

دلیل دیگر، امکان جلب حمایت اجتماعی خویشاوندان است و خویشاوندان معمولا در شرایط بحرانی خصوصا بحران های اجتماعی و اقتصادی، به نقش و کارکرد سنتی و تاریخی خود برمی گردند. خانواده و خویشاوندان، براساس دیدگاه جامعه شناس شهیر، «دورکیم»، آخرین تکیه گاه افراد و خانواده ها محسوب می شوند.

تا هنگامی که سازمان های حمایتی از جمله سازمان های اقتصادی حامی خانواده، بهزیستی، سازمان های مشاوره ای و بهداشتی و... تقویت نشوند و فردی که در سن ازدواج است، نتواند به آنها اعتماد کند، خویشاوندان مهم ترین تکیه گاه خواهند ماند. شاید این سوال پیش آید که ازدواج خویشاوندی چه مشکلاتی می تواند در پی داشته باشد؟ در این زمینه باید گفت مهم ترین پیامدهای ازدواج خویشاوندی، افزایش احتمال بروز نارسایی های ژنتیکی و گسترش قوم و خویش گرایی است که از جمله مهم ترین موانع توسعه اجتماعی و سیاسی است.

ازدواج های فامیلی و بروز بیماری های نوروژنیک

مهر: دبیر علمی اولین همایش بین المللی بیماری های نوروژنیک، مهم ترین علت بروز این بیماری ها در ایران را ناشی از بالا بودن آمار ازدواج های فامیلی دانست. دکتر غلامرضا زمانی با بیان این مطلب که در حال حاضر بیماری های نوروژنتیک در کشور از لحاظ ازدواج های فامیلی بالاست، تصریح کرد: «در نقاطی که ازدواج های فامیلی وجود دارد این نوع بیماری ها بیشتر دیده می شود.»

گونه ها، ازدواج فامیلی و از بین رفتن تنوع

مهر: اصغر محمدی فاضل، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست گفت: «درون آمیزی گونه ها باعث کم شدن مقاومت آنها در برابر بیمار ی ها، از بین رفتن ذخایر ژنتیکی گونه و به تدریج تنوع ژنتیکی آن گونه می شود.» او با این عنوان که یکی از فعالیت های تکثیر گونه ها، تکثیر ژنتیکی گونه ها و درون آمیزی و ارتباطات خویشاوندی آنهاست، گفت: «مثل ازدواج های فامیلی در انسان ها گونه ها هم گاهی با موالید خود تکثیر می شوند و این درون آمیزی باعث از بین رفتن ذخایر ژنتیکی گونه، کم شدن مقاومت آنها در برابر بیماری ها و درنتیجه به تدریج باعث از بین رفتن تنوع ژنتیکی آن گونه می شود.»

هر سال ۴۰ ۳۰ هزار فرزند معلول به دنیا می آید

ایسنا: همایون هاشمی، رییس سازمان بهزیستی با اشاره به عوامل ژنتیکی موثر در بروز بیماری ها و معلولیت ها گفت: «حدود ۵۰ درصد از نابینایی ها، ۵۰ درصد از ناشنوایی ها، ۵۰ درصد از عقب ماندگی های ذهنی و ۱۰ درصد از سرطان های شایع، دارای پایه ژنتیکی هستند.» رییس سازمان بهزیستی، همچنین با تشریح وضع موجود از اختلالات ژنتیکی در کشور گفت: «در کشور ما سالانه ۳۰ تا ۴۰ هزار کودک معلول متولد می شود که عوامل مهمی مانند درصد بالای ازدواج های فامیلی، شیوع بالای بیماری های خونی مثل تالاسمی، بارداری در سنین بیش از ۳۵ سال و... در این میان نقش موثری دارد. »

افزایش آمار معلولان ناشی ازازدواج فامیلی در نجف آباد

جمهوری اسلامی : سیدرسول اسماعیلیان، رییس اداره بهزیستی نجف آباد گفت: «۶ هزار و ۷۰۰ معلول در زمان حاضر در بانک اطلاعاتی این اداره ثبت شده که نشان دهنده تعداد زیاد معلولان این منطقه در سطح استان اصفهان است.» او یکی از مهم ترین دلایل بالابودن تعداد معلولان در این شهرستان را آمار بالای ازدواج های خانوادگی در دهه های گذشته عنوان کرد.

ازدواج فامیلی و افزایش آمار بیماری های چشمی

فارس: پرویز زرین بخش، رییس مرکز تحقیقات اپتیک و لنز ایران نسبت به بروز بیماری های چشمی که بر اثر ازدواج های خویشاوندی به وجود می آید، هشدار داد و گفت: «ازدواج های خویشاوندی یکی از مهم ترین عوامل تشدیدکننده بیماری های چشمی است. از حدود ۳ هزار بیماری که بر اثر ازدواج خویشاوندی گریبانگیر فرزندان حاصل از این ازدواج ها می شود، ۲۵ درصد در چشم ظاهر می شود.» او با اشاره به اینکه چشم، چهارمین عضو بدن است که از بیماری های ارثی تاثیر می پذیرد، خاطرنشان کرد: «تاکنون حداقل ۴۰۰ بیماری ارثی در شبکیه چشم شناخته شده و از شایع ترین بیماری های چشم که بر اثر ازدواج خویشاوندی ایجاد می شود، «آرپی» یا «رتینیت پیگمانتر» است که در این بیماری سلول های مشیمیه (طبقه تغذیه کننده زیر شبکیه) تخریب می شوند.»

به گفته زرین بخش، آب مروارید مادرزادی، قوز قرنیه ارثی، کوچک بودن بیش از حد چشم و به دنبال آن نابینایی، نداشتن یک یا هر دو چشم در بدو تولد، سرطان رتینوپلاستوم، تخریب مادرزادی قرنیه، عدسی، شبکیه، نقطه زرد (ماکولا) و عصب چشم از جمله موارد شایع بیماری های ارثی و مادرزادی چشم به شمار می رود که اغلب این بیماری ها یا غیرقابل درمانند یا درمان آنها پرهزینه است و درنهایت نمی توان درمان کاملی را برای بیمار انجام داد. رییس مرکز تحقیقات اپتیک و لنز ایران همچنین عنوان کرد: «بسیاری از مراجعان ما را بیماران تشکیل می دهند که قربانی ازدواج های خویشاوندی هستند و وقتی دلیل نابینایی یا دیگر مشکلات چشمی آنها ازدواج خویشاوندی والدین شان عنوان می شود، اظهار می دارند که هیچ کدام از پدر و مادر زن و مرد دارای مشکلات چشمی نبوده اند.»

گفت وگو با دکتر سیدحمید جمال الدینی متخصص ژنتیک پزشکی

نظر علم ژنتیک درباره ازدواج فامیلی

حمید دهقان

ازدواج فامیلی ریسک بروز بیماری های ژنتیکی را تقریبا ۲ تا ۵/۲ برابر می کند مثلا اگر ریسک بروز بیماری ای در دیگر افراد جامعه ۳ ۲ درصد باشد، در فرزند حاصل از ازدواج خویشاوندی، به ۶ ۵ درصد می رسد اما دکتر سیدحمید جمال الدینی می گوید این تصور که هر کس قصد دارد با یکی از خویشاوندانش ازدواج کند، باید آزمایش ژنتیک انجام دهد، اشتباه است. این متخصص ژنتیک پزشکی و مدرس دانشگاه، به سوال های ما دراین باره پاسخ داده اند.

چه کسانی باید حتما برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنند و آزمایش ژنتیک انجام دهند؟

اگر در خانواده دختر و پسری که قصد ازدواج دارند، سابقه بیماری های خاص و ژنتیکی یا بیماری هایی مانند ناشنوایی، نابینایی، عقب ماندگی ذهنی یا بیماری های چند عاملی مانند دیابت و بیماری های قلبی عروقی وجود دارد، بهتر است این کار انجام شود. مشاور ژنتیک فقط آگاهی می دهد و تصمیم گیرنده نیست. البته لازم است بدانید هیچ آزمایش ژنتیکی ای در هیچ مرکز معتبر علمی ای برای هر نوع ازدواج فامیلی وجود ندارد و این تصور که هر کس قصد دارد با یکی از خویشاوندانش ازدواج کند، باید آزمایش ژنتیک انجام دهد، اشتباه است.

برای کسانی که برای مشاوره ژنتیک مراجعه می کنند، چه اقدام هایی انجام می شود؟

ابتدا شرح حال کامل گرفته و بیماری های مرتبط و احتمالی بررسی می شود سپس شجره نامه رسم می کنند و ریسک بیماری ها تخمین زده می شود. اگر مثلا در خانواده ها مشکل کم شنوایی وجود داشته باشد، عامل ژن هایی که تا به حال شناخته شده اند، در هر دو طرف بررسی می شود.

احتمال بروز چه بیماری هایی در فرزند پدر و مادری که ازدواج فامیلی داشته اند، بیشتر است؟

احتمال بیماری های مغلوب که برای بروز آنها وجود دو نسخه ژن معیوب لازم است و پدر و مادر حامل نسخه ژن معیوب اند ولی بیمار نیستند (مانند ناشنوایی، کم شنوایی، عقب ماندگی ذهنی، نابینایی و اختلال های بینایی) و بیماری های نادر که تعداد آنها به ۲ هزار بیماری می رسد (مانند بیماری های متابولیک)، در فرزند حاصل از ازدواج فامیلی بیشتر است. علاوه بر اینها، ریسک بروز بیماری های چندعاملی مانند دیابت که علاوه بر ژنتیک، محیط هم در بروز آنها تاثیر دارد، افزایش می یابد. البته اینکه فکر کنیم اگر با غریبه ازدواج کنیم؛ احتمال ابتلای فرزندمان به این بیماری ها به صفر می رسد، درست نیست. این ریسک در هر حال وجود دارد و ازدواج با خویشاوندان فقط تا حدی آن را افزایش می دهد.

چرا با ازدواج فامیلی این ریسک افزایش می یابد؟

چون پدر و مادر جد مشترکی دارند و احتمال اینکه ژن های مشابه معیوب در بدن آنها وجود داشته باشد و باعث بروز بیماری های مغلوب و نادر شود، زیاد است.

احتمال بروز سقط هم بیشتر می شود؟

علت سقط در همه موارد کاملا معلوم نیست. واقعیت این است که مدرکی مبنی بر افزایش بیماری های شمارشی کروموزومی مانند نشانگان داون در ازدواج های خویشاوندی وجود ندارد ولی احتمال ابتلای جنین به نشانگان خاص و بیماری های نادر کشنده که بعضا باعث سقط می شود، اندکی بیشتر است.

برخی افراد معتقدند ازدواج بین دخترعمو و پسرعمو، احتمال بروز مشکل را در فرزند نسبت به ازدواج دختر و پسر خاله افزایش می دهد، این عقیده درست است؟

این نظر درست نیست و اگر دختر و پسرعمویی ازدواج کنند، احتمال بروز نقص ژنتیکی در فرزندشان بیشتر نمی شود. این موضوع به ژن های موجود در بدن زن و مرد و سابقه فامیلی بیماری ها در خانواده و شباهت های ژنی با جد مشترک بستگی دارد.

آقای دکتر! اگر فرزند اول سالم متولد شود، احتمال اینکه فرزند دوم مبتلا باشد، وجود دارد؟

اگر پدر و مادر حامل یا ناقل ژن معیوب باشند، احتمال بروز بیماری در هر فرزند به صورت مستقل ۲۵درصد است ولی اگر والدین حامل ژن شناخته شده نباشند و به صرف ازدواج خویشاوندی بخواهیم ریسک خطر را تعیین کنیم، از فرمول های دیگری استفاده می شود و تولد فرزند سالم، ریسک بیماری را در فرزند بعد کاهش می دهد و برعکس.

ازدواج کسانی که نسبت دور خانوادگی با هم دارند هم می تواند باعث بروز نقص ژنتیکی در فرزندشان شود؟

در صورت ازدواج با شخصی از نسل پنجم به بعد، ریسک بروز بیماری ژنتیکی با بقیه جامعه تفاوتی ندارد.

نسل پنجم؟

بله، نسل اول والدین و فرزند، نسل دوم، عمو و برادرزاده و پدربزرگ و نوه و نسل ۳، دخترعمو و پسرعمو هستند. نسل ۴ یعنی مثلا نوه خاله با دختر خاله، نوه عمه با دختر عمه ازدواج کنند و نسل پنجم ازدواج نوادگان است(نوه عموها و نوه خاله ها) و... که خیلی دور محسوب می شوند. از نسل پنجم به بعد، ریسک تولد فرزندی با نقص ژنتیکی با بقیه جامعه تفاوتی ندارد.

در مواردی که ریسک بالای بیماری ژنتیکی وجود دارد، احتمال تشخیص مشکل قبل از تولد وجود ندارد؟

حتی اگر قبل از ازدواج احتمال بروز بیماری در فرزند مشخص نشود، امکان تشخیص قبل از تولد درباره بعضی بیماری ها وجود دارد و بهتر است کسانی که ازدواج فامیلی داشته اند، انجام غربالگری ها را جدی تر بگیرند. این کار با روش های تشخیصی تهاجمی (آزمایش مایع آمنیوتیک) و غیرتهاجمی (سونوگرافی) انجام می شود.

توصیه آخر؟

با وجود تمام این نکته ها که گفته شد، حتی در مواردی که سابقه ژنتیکی ابتلا به بیماری زیاد است، تصمیم گیرنده نهایی خود زوج هستند. در هر نوع ازدواج و بارداری، بهتر است در صورت وجود سابقه مشکل یا بیماری خاص یا تمایل شخصی، مشاوره ژنتیک انجام شود ولی آزمایش ژنتیک جز در موارد بیماری های ژنتیکی یا مادرزادی ضروری نیست جز آنچه در حال حاضر وزارت بهداشت به علت شیوع و گستردگی زیاد حاملان ژن تالاسمی در تمام افراد جامعه، قبل از ازدواج و در دوران بارداری برای بررسی سلامت جنین و بعد از تولد، برای بیمارهای متابولیکی به علت قابل درمان و پیشگیری بودن آنها، انجام می دهد.

پاسخ به چند سؤال رایج

از ازدواج فامیلی تا سقط و بیماری

دکتر طاهره افتخار

متخصص زنان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران

در زمینه ازدواج فامیلی ۲ سوال مطرح است که در ادامه آنها را عنوان می کنم و به هرکدام به طور جداگانه و البته به اختصار پاسخ می دهم:

۱. آیا ازدواج فامیلی باعث افزایش احتمال سقط می شود؟

اگر در پدر و مادری زمینه بیماری های ژنتیکی وجود داشته باشد و در شجره نامه شان، سابقه ابتلا به بیماری هایی مانند نشانگان داون و... باشد، احتمال ابتلای جنین آنها به نقص ژنتیکی و اختلال کروموزومی که شایع ترین دلیل سقط در ۳ماه اول بارداری است، وجود دارد. از آنجا که احتمال بروز اختلال های کروموزومی در فرزند کسانی که ازدواج فامیلی انجام می دهند درصدی بیشتر است، ممکن است احتمال سقط هم در خانمی که با یکی از خویشاوندانش ازدواج کرده، بیشتر باشد ولی در هیچ کتابی نوشته نشده است که به طور مطلق، احتمال سقط جنین حاصل از ازدواج فامیلی بیشتر است. به هر حال بیشتر جنین هایی که به هر دلیل سقط می شوند، ناقص و دچار اختلال هستند.

۲. اگر فرزند اول پدر و مادری که ازدواج خویشاوندی انجام داده اند سالم باشد، احتمال اینکه فرزند بعدی شان با بیماری متولد شود، وجود دارد؟

بله، این مساله کاملا شانسی است و اینکه فرزند اول سالم باشد، ضمانتی برای سلامت فرزند دوم نیست. مثلا گاهی پدر و مادری دچار هموفیلی هستند و فرزند اولشان به این بیماری مبتلا نیست ولی فرزند دومشان مبتلا به هموفیلی متولد می شود.

علت این پدیده آن است که امکان دارد ژن های پدر و مادر که مشکل دارد به جنین اول منتقل نشود و به بعدی انتقال یابد. یعنی به فرزند اول ژن های سالم منتقل می شود و به فرزند دوم نه و همان طور که گفتم این کاملا اتفاقی است.

هم خوب، هم بد

ازدواج فامیلی از منظر روان پزشکی

محمدرضا خدایی

روان?پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

قبل از وارد شدن به موضوع ازدواج فامیلی می خواهم کمی درباره مفهوم خود ازدواج بگویم و بستر زمانی ای که یک ازدواج در آن رخ می دهد.

شاید هنوز بسیاری از عوام مانند گذشته به این مساله فکر می کنند که ازدواج باید زمانی انجام شود که دو فرد به میل جنسی پیدا می کنند در حالی که ازدواج باید هنگامی صورت بگیرد که عشق، علاقه و همدلی بین دو نفر ایجاد شود و آن دو به هم نزدیک شوند و به تفاهم و توافق برسند، زمانی که هر دو از نظر روانی به داشتن یک همدل و همزبان و هم صحبت احساس نیاز کنند.

در گذشته باورهای قدیمی و آسان بودن شرایط تشکیل زندگی مشترک، باعث می شد بیشتر مواقع دلیل ازدواج، سن افراد و مسایل جنسی باشد. به این مفهوم که رسیدن به بلوغ جنسی از اولین دلایل خانواده برای شوهر دادن دختر و زن گرفتن برای پسرشان و ازدواج فامیلی، از گزینه های در دسترس خانواده ها بود. با گذشت زمان، ارتباط های بیشتر افراد با یکدیگر و آگاهی از خطرهای ازدواج فامیلی برای نسل بعدی، این ازدواج محدود و کم شد.

در حال حاضر سن ازدواج به دلایل زیادی از جمله دلایل اقتصادی و اجتماعی، افزایش یافته است و دیگر مساله بلوغ جنسی، جزو اولین دلایل ازدواج ۲ جوان محسوب نمی شود اما اینکه آمار، نشان از افزایش تعداد ازدواج های فامیلی دارد (آن هم در زمانی که بیشتر افراد درباره عوارض ازدواج های فامیلی اطلاعات دارند)، می تواند نشانه بی اعتمادی افراد به غریبه ها بر اساس تجربه های گذشته باشد و اینکه خانواده ها ترجیح می دهند فرزندشان با کسی ازدواج کند که او و خانواده اش را می شناسند.

در مورد اینکه به عنوان یک روان شناس این نوع ازدواج را تایید می کنم یا خیر، باید بگویم ازدواج فامیلی مثل هر ازدواج دیگری مزایا و احتیاط های خودش را دارد. مزیت مهم این ازدواج شناخت بیشتر افراد از یکدیگر است. زوجی که به نوعی با یکدیگر آشنا هستند، همدیگر را می شناسند و این شناخت می تواند به تداوم ازدواج شان کمک کند. از طرفی این نوع ازدواج می تواند مورد حمایت بیشتر دو خانواده قرار بگیرد.

خطرهای ژنتیکی نیز یکی از زیان های بزرگ این ازدواج است و باید حتما بررسی شود. فصل مشترک ژنی بین دو زوج که با یکدیگر فامیل هستند، نه تنها می تواند خطر انتقال بیماری های جسمی ژنتیکی را افزایش دهد بلکه می تواند خطر انتقال بیماری های روانی را که پیشینه خانوادگی دارند هم ۲ برابر کند.

اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و برخی از انواع وسواس از جمله ناراحتی های روانی هستند که به نسل بعدی منتقل می شوند. افسردگی هم از جمله این موارد است ولی امکان ژنتیکی آن از بقیه موارد کمتر است.

با توجه به پیشرفت علم ژنتیک، جوانانی که قصد ازدواج فامیلی دارند، باید پیش از ازدواج این آزمایش ها را انجام بدهند و حتما شجره نامه خانوادگی شان را از لحاظ بیماری های روانی در خانواده تا ۳ ۲ نسل بررسی و با روان شناس و اعضای خانواده مشاوره کنند.

سیما روشن

اقدس عارف

مردم از ازدواج موقت می گویند


http://maktoobshop.com/



«جوان ها از صیغه استفاده نمی کنند چرا که راه های خودشان را دارند و برای ارتباط با هم دنبال ازدواج موقت نمی روند.»اینها حرف های زنی ۴۶ ساله است. زهرا حق دوست که کارشناس ارشد روان شناسی است، می گوید با چند پسر جوان صحبت کرده و دیده که چطور نشر خبر مربوط به ترویج ازدواج موقت بازخورد منفی در میان آنها داشته است.

او می گوید؛ «دخترها به خاطر مسائلی که تا قبل از این هم با آن مواجه بوده اند تن به چنین کاری نمی دهند و پسران هم همین طور.» به عقیده این روان شناس شاید آنقدر رابطه میان دختران و پسران غیرجنسی و کم رنگ شده است که آنها دلیلی نمی بینند برای آشنا شدن با یکدیگر از چنین ابزاری استفاده کنند.

به گفته این روان شناس با ترویج ازدواج موقت خانواده ها تا مرز فاجعه جلو می روند. برای اینکه بیشترین مشتری های ازدواج موقت مردان متاهل هستند. او با اشاره به مبنای تاریخی ازدواج موقت یا همان صیغه به ضرورت آن در دوران جنگ اشاره می کند و با توجه به بی شوهر ماندن زنان در آن دوران این موضوع را ضرورتی مقتضی آن زمان تعریف می کند.

به عقیده وی باید دید چقدر جوان های جامعه آمادگی پذیرش این موضوع را دارند و شاید این موضوع اصلاً برای آنها جالب هم نباشد. اما زنی ۷۴ ساله و خانه دار می گوید که این مساله را حتی امثال من هم که سن بالایی دارند قبول ندارند. او معتقد است که این کار نوعی بی بند و باری است.

به نظر وی در این کار از زنان سوء استفاده می شود و بعد از مدتی وقتی کار به جدایی کشید این زنان هستند که آسیب بیشتری به آنها وارد می شود و سرخورده می شوند.» اما عقیده این مادربزرگ ۷۴ ساله ، بر خلاف نظر رهام است؛ «ازدواج موقت پیشنهاد خوبی است چون قبل از ازدواج دائم فرد یک تجربه خوب خواهد داشت و این تجربه با یک دوستی معمولی، فرق می کند.» البته رهام نمی خواهد با همان دختری که صیغه می کند، ازدواج دائم کند. ولی در ازدواج موقت هم تعهد برایش مهم است؛ «در دوستی ساده میان دختر و پسر یک تعهد قانونی وجود ندارد اما ازدواج موقت کمی کنترل شده و رسمی تر است.»

احمد آقای ۵۸ ساله که صاحب یک سوپرمارکت است، با صیغه موافق است اما نه برای دختران جوان؛ «ازدواج موقت برای زن هایی است که یک بار ازدواج کرده اند و شوهرشان را به هر دلیلی از دست داده اند و سرپرست و منبع درآمدی هم ندارند.

این زن ها برای اینکه مجبور به تن دادن به هر کاری نشوند می توانند ازدواج موقت بکنند. اما اگر این نظر در جامعه انتشار پیدا کند و قانونی شود ممکن است از برخی از دخترهای جوان و مجرد در این میان سوء استفاده شود.»

زن ۵۰ ساله یی که خانه دار است اما ازدواج موقت را کاملا رد می کند و آن را بی بند و باری رسمی می نامد. او با اشاره به مطلبی که همان روز در یکی از روزنامه های صبح در صفحه ویژه ازدواج موقت* خوانده است، می گوید؛ « امروز در یکی از روزنامه ها خواندم که در دفترخانه یی افراد برای صیغه به هم معرفی می شوند و در این میان زنان یائسه به گفته دفتردار آن دفترخانه به پسران جوان و بی پول معرفی می شوند. این نگاه یک نگاه کاملاً جنسی و کالایی به زنان است که عامل باروری را در آنها حتی ملاکی برای صیغه در نظر می گیرند.

این نگاه، نگاه خیرخواهانه یی نیست و نه تنها حرمت زن را می شکند و پایه های خانواده را سست می کند بلکه بی بند و باری را هم زیاد خواهد کرد.» نگار ۱۹ ساله هم مخالف ازدواج موقت است؛ «مردانی هستند که با وجود داشتن خانواده باز هم به دنبال صیغه هستند و در صورت قانونی شدن این نوع ازدواج آنها نیز به کارشان وجهه قانونی می دهند و به این ترتیب زندگی خانواده های بسیاری از هم می پاشد.»

به عقیده او برای جوانان نیز این طرح چندان نمی تواند کارآمد باشد و البته انتخاب انجام ازدواج موقت در میان جوانان بیشتر به عقیده خود آنها بستگی دارد اما به هر حال در این طرح با زنان مانند یک کالا برخورد می شود و به آنان آسیب وارد می شود و حتی اگر رابطه سالمی هم میان دو نفر وجود داشته باشد نگاه جنسی وارد رابطه شده و تنها کام گرفتن در یک رابطه نمود پیدا می کند.» این نگاه را می توان در روشنک ۲۲ ساله هم دید.

او که با عصبانیت می گوید شدیداً با این کار مخالف است به شدت از مطرح کردن عمومی چنین طرحی گلایه دارد؛ «با قانونی شدن این مساله قبح خیانت به همسر از میان می رود و اگر تاکنون این کار برای عده یی قباحت داشته است از حالا به بعد دیگر مردان متاهل بسیاری نیز جسارت این کار را پیدا می کنند و با خیال راحت دست به ازدواج موقت می زنند.»

مادر ۵۱ ساله روشنک هم معتقد است که ازدواج موقت به هیچ وجه طرح جالبی نیست چرا که فرهنگ ما را ندیده گرفته است. او ادامه می دهد؛ «تاکنون شنیده ایم که قانون باید یک قدم از فرهنگ جامعه جلوتر باشد نه اینکه هنوز اصلاً فرهنگ رابطه دختر و پسر چندان جانیفتاده ما بیاییم و یک دفعه دو پله هم بالاتر برویم و کار را به ازدواج موقت بکشانیم. این چه قانونی است که فرهنگ ما را می خواهد نادیده بگیرد؟»

نگرانی برای سرنوشت کودکان حاصل از ازدواج موقت، مساله دیگری است که یک دانشجوی مددکاری به آن اشاره می کند؛ «ترویج بی بندوباری توسط ازدواج موقت که سر جای خود، اما در این میان با کودکان بی هویتی که احتمالاً حاصل این ازدواج ها خواهند بود چه باید کرد؟ آیا سرنوشت این کودکان مهم نیست؟ چرا تنها به صورت مساله می اندیشیم؟ به فرض هم که مساله نیاز جنسی مرتفع شد برای مساله بعدی که احتمالاً متولد شدن کودکانی است که از هیچ حقی برخوردار نیستند چه راهکاری می اندیشیم ؟» حرف های افرادی که تن به ازدواج موقت داده اند هم شنیدنی است.

گلناز، ۱۸ ساله بود که ازدواج دائم کرد و ۳ سال پیش با داشتن یک فرزند از همسر خود جدا شد. او که حالا ۳۵ سال دارد پس از جدایی از همسر خود به ازدواج موقت یک مرد متاهل درآمده است. گلناز می گوید؛ «همسر اول من هیچ محبتی به من نشان نمی داد. از پول خرج کردن می ترسید. هیچ وقت قدر کارها و زحمت های من را نمی دانست. اما از وقتی که با این آقا صیغه کرده ام، می فهمم که طعم کلام محبت آمیز و عاشقانه چقدر شیرین است.»

او که برای فرار از محیط نامطلوب خانه در سن ۱۸ سالگی تن به ازدواج داده است، اضافه می کند؛ «تنها مساله عشق و محبت نبود که مرا به این کار واداشت، بعد از جدایی از همسر اولم، پدر و مادرم مرا طرد کردند. مگر من چقدر می توانستم در منزل دوستانم زندگی کنم؟ به هر حال باید سر پناهی برای خود می ساختم.»

حسین هم یک مرد ۵۶ ساله با دو همسر دائم و موقت است، مردی که به گفته خودش همسر اولش را دوست دارد اما از لحاظ جنسی با او ارضا نمی شود و برای همین با یک زن دیگر ازدواج موقت کرده، یک ازدواج موقت ۹۹ ساله. او در پاسخ به اینکه چرا به جای عقد دائم، صیغه کرده یی، می گوید؛ «برای اینکه دوست دارم از لحاظ اخلاقی به همسری متعهد باشم که عاشقانه با او ازدواج کردم و نه به کس دیگری.

هر چند که برای همسر موقت خودم هم احترام قائلم اما عشق چیز دیگری است،» و وقتی از او سوال می شود این چه عشقی است که مرز قانونی ندارد؟ می گوید؛ «عشق به سبک خودم،» این روزها، ازدواج موقت بحث داغ همه جمع های بیشتر از دو نفره است. اما آنچه کمتر شنیده شده و منعکس شده سخنان این زنان و مردانی است که ترویج ازدواج موقت در جامعه تاثیر مستقیمی بر زندگی آنها خواهد داشت. چه مجرد باشند و چه متاهل.

http://maktoobshop.com/


پا نوشت

اشاره این خانم به صفحه ویژه ازدواج موقت در روزنامه هم میهن، مورخ یکشنبه ۲۰ خرداد ۸۶ مطلبی با «عنوان ازدواج موقت کسب و کار ما است» است.

نیلوفر انسان

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

جوان امروز و ازدواج

http://maktoobshop.com/



جامعه ای را تصور کنید که در آن یک سازمان دولتی برای ازدواج جوانان سیاستگذاری و برنامه ریزی می کند!

نمی دانم شما در هنگام تجسم چنین جامعه ای به چه مسائلی توجه می کنید ولی آنچه ذهن من را به خود مشغول کرده این است که مشکل جوانان این جامعه حتما باید فقط انتخاب شریک آینده زندگی باشد که سازمان های دولتی برای کمک به آنها وارد عمل شده اند. این موضوع وقتی تامل برانگیزتر می شود که بدانید جوانانی که سازمان های دولتی قرار است به آنها در ازدواج شان کمک کنند، جوانان ایرانی هستند!

جوانانی که مشکل آنها در عصر حاضر نه پیدا کردن یک شریک زندگی بلکه بیکاری، ناتوانی در تهیه مسکن و تورم فزاینده ای است که روزبه روز موانع بیشتری بر سر راه آنها در تشکیل خانواده به وجود می آورد. مشکلاتی که اگر جوانانی بتوانند آنها را برای شروع زندگی مشترکشان پشت سر بگذارند هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانند در آینده نیز بر آنها غلبه کرده و در نهایت ممکن است زندگی شان قربانی همین مشکلات شود. در این میان فقط مسئله زمان مطرح است!

آنچه جوان ایرانی از آن می ترسد

می گویند ازدواج یک قرارداد شخصی است که بین افراد مستقل در جامعه برقرار می شود؛ قراردادی که بیشتر در مرزهای خصوصی افراد خلاصه می شود و ارتباط زیادی با حوزه های عمومی که دولت در آن ایفای نقش می کند ندارد. در جامعه ای مثل ایران که جوانان آن نگاهی خاص به مسئله ازدواج دارند اگر دستگاه های اجرایی به وظایف خود در زمینه هایی مانند اشتغال زایی، تامین مسکن، فراهم کردن شرایطی برای ادامه تحصیل حین ازدواج و... عمل کنند، جوانان خودبه خود وارد این جریان می شوند و اقدام به تشکیل خانواده ای برای خود می کنند ولی هنگامی که تمام شرایط برای جوان ایرانی علیه ازدواج است، این موضوع رنگ و بوی متفاوتی پیدا می کند.

در چنین شرایطی اگر قرار باشد یک سازمان خاص (سازمان ملی جوانان) عهده دار تعیین خط مشی در این زمینه باشد، جوانان ممکن است احساس کنند که دولت به جای اینکه سعی در برطرف کردن مشکلات آنها داشته باشد می خواهد مطالبات او را به خودش بازگرداند و در ضمن او را مسئول چیزی کند که درصورت محقق بودن زمینه های آن خودش به طور طبیعی انجام خواهد داد.

در واقع مشکل امروز جوان ایرانی نه ناتوانی در پیدا کردن یک شریک مناسب برای زندگی، بلکه مشکل او ناشی از عدم برنامه ریزی های مناسب دولتی و اجتماعی برای فراهم ساختن زیربناهایی مانند، اشتغال، مسکن و... سایر مسائلی است که هر کدام از آنها ستونی هستند که بنیان خانواده روی آنها شکل می گیرد.

برای مثال جوانی که این روزها می خواهد ازدواج کند وقتی که می بیند پدرش از خود خانه ای ندارد که بتواند حتی درصورت رضایت همسرش با او در اتاقی در خانه پدری اش زندگی کند یا جوان دیگری که وقتی سری به بنگاه های مسکن می زند و خبری از قیمت ها می گیرد می بیند که پول لازم را برای تامین یک منزل مستقل ندارد، چرا باید انگیزه ای برای ازدواج داشته باشد؟ جوان دیگری را در نظر بگیرید که در سن مناسب ازدواج است ولی کارخانه یا اداره ای که او در آنجا مشغول است با وی قراردادی منعقد نمی کند که او بتواند برای تامین زندگی اش روی آن حساب کند.

او که هر روز شاهد تعدیل نیرو در ادارات و کارخانه هاست، چطور می تواند برای آغاز یک زندگی مشترک که اولین شرط آن تامین هزینه است، روی شغلی حساب کند که ممکن است فردا روزی دیگر برای او وجود نداشته باشد.

جوان ایرانی وقتی چنین شرایطی را کنار یکدیگر قرار می دهد چگونه می تواند به برنامه های یک سازمان دولتی برای آغاز یک زندگی حساب کند؟ سازمانی که معلوم نیست چقدر برای عملی کردن برنامه های خود بودجه در اختیار دارد؛ سازمانی که معلوم نیست آیا در برنامه ریزی های آن برای ترغیب جوانان به ازدواج مولفه هایی نظیر شغل، مسکن و... در نظر گرفته شده اند یا خیر؟ و در نهایت سازمانی که حتی درصورت تاسیس آن معلوم نیست با چه معیارهایی قرار است عملکرد آن را در زمینه ازدواج جوانان مورد ارزیابی قرار گیرد؟

چگونه می توان در این شرایط از جوانی انتظار داشت که شاهد نابسامانی ها و مشکلات بسیاری بر سر راه ازدواج باشد، ولی بدون اینکه قدرت بر طرف کردن آنها را داشته باشد (تنها به امید بهبود شرایط و وعده هایی که یک سازمان دولتی می دهد آن هم وقتی هزاران متقاضی برای استفاده از آنها در نوبت هستند) باز تصمیم به ازدواج بگیرد؟ چگونه می توان از جوان امروزی انتظار داشت وقتی که می بیند از هر ۵ ازدواج یکی به دلیل مشکلات معیشتی به طلاق منجر می شود، باز تصمیم به ازدواج بگیرد.

چه تضمینی برای او وجود دارد که او در آینده ای نه چندان دور یکی از همان افرادی نباشد که قرعه به نام او می افتد؟ چنین جوانی وقتی می شنود که مدیرکل پیگیری و هماهنگی امور استان ها و سازمان های قوه قضائیه ترک نفقه را علت ۶۷ درصد طلاق ها در کشور عنوان کرده، چطور می تواند به خود در تامین هزینه های زندگی همسرش اطمینان پیدا کند؟ وقتی به چنین موضوعاتی می اندیشیم، می بینیم معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان راست گفته که اگر سازمان مستقلی تنها برای ازدواج جوانان ایجاد شود، باز هم کم است.

دکتر عباس محمدی‌اصل

مدرس دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

آمادگی برای ازدواج

http://maktoobshop.com/


سؤال، سؤال، سؤال. نخستین مرحله از ازدواج هر دختر و پسری طرح سؤال است زیرا آنها در ابتدا یا شناختی از یکدیگر ندارند و یا شناختشان اندک و سطحی است.

طرح سؤال دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود، البته مهم این است که به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سئوال ها، تصویری از طرف مقابل در ذهن دیگری می سازد، هر چه پاسخ ها واقعی تر و صادقانه تر باشند تصویری هم که ساخته می شود صحیح تر خواهد بود. این امر کمک می کند تا زن و مرد راه بهتری را در زندگی پیدا کنند، این راه می تواند به ازدواج و یا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسیدن به هر یک از این راهها در صورتی که عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است.

البته باید در نظر داشت که هیچ پاسخی درست یا اشتباه نیست.

هدف از طرح پرسش ، این است که متوجه شوید در شرایط خاص مورد نظر، چه رفتاری دارید و درباره گذشته و آینده چگونه فکر می کنید. برای خشنود کردن نامزدتان پاسخ هایتان را تغییرندهید و از پاسخ های زیرکانه ای که بیانگر حقیقت نیستند خودداری کنید. پاسخ های غیرواقعی به منظور پیشگیری از جر و بحث، به نفع هیچ کس نیست.

بهتر است به جای نامزدتان هم پاسخ ندهید و عقیده خاص خود را بیان کنید مثلاً اگر از شما می پرسند آیا بچه می خواهی یا نه؟ پاسخ ندهید که نامزدم بچه نمی خواهد.

سعی کنید خصوصیات و خواسته های خود را کشف کنید. وقتی درباره خودتان به این شناخت دست یافتید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا نامزدتان می تواند در رسیدن به خواسته هایتان شریک زندگیتان باشد یا نه.

پاسخ هایتان باید روشن کند که شما در زندگی مشترک چه انتظاراتی از همدیگر دارید، در ضمن با این پاسخ ها می توانید اولویت ها و رفتارهایی را که حاضر به ترک آن نیستید، نشان دهید. اگر در خانه شلخته هستید و نمی توانید خود را تغییر دهید، بهتر است تا نامزدتان از این خصوصیت شما آگاهی داشته باشد.

به پاسخ های یکدیگر گوش کنید، اما دخالت نکنید، این تمرین ها برای آن هستند که درباره همدیگر بیشتر بدانید نه این که همدیگر را تغییر دهید. بهتر است فکر کنید آیا می توانید بانامزدتان همین گونه که هست و بی آن که توقع داشته باشید که تغییر کند، زندگی مشترک تشکیل بدهید؟

یکسان بودن پاسخ ها و پرسش های مطرح شده، کلید خوشبختی در زندگی زناشویی نیست، بلکه برخورد شما با تفاوت ها تعیین کننده است. وقتی شما و نامزدتان در پاسخ به یک پرسش اختلاف عقیده دارید، راهنمایی های پیشنهادی «در شیوه گفت وگو درباره تفاوت ها» را به کار بگیرید، زیرا به شما کمک می کند تا اختلاف هایتان را به تدریج حل کنید، وقتی دستتان را برای نامزدتان رو می کنید، آسوده می شود. به او می گویید: «ظاهر و باطن، من این هستم.» خودتان را صادقانه آشکار می کنید، باری از روی دوش خود برمی دارید و به اصطلاح توپ را در زمین بازی نامزدتان می اندازید و به او این امکان را می دهید که بدون هیچ فرض نادرستی تصمیم بگیرد و شما را بپذیرد.

اما وقتی نظر او برای شما قابل قبول نیست چه باید بکنید؟ اگر با پاسخ های نامزدتان موافق نباشید، چه خواهد شد؟ پی بردن به تفاوت ها به معنای اعلام ختم رابطه نیست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقیت زندگی مشترک به حساب نمی آید، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتی است تا مهارتهای «مدیریت تفاوت ها» را بیاموزید. توجه داشته باشید: مدیریت تفاوت ها و نه مدیریت حل اختلاف، زیرا لزومی ندارد که گفت وگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.

طبیعی است که از دست نامزدتان عصبانی و دچار سردرگمی و سرخوردگی بشوید، احتمالاً از دست دوستتان، رئیس و حتی همسایه تان هم دچار همین حالات می شوید. اما با کمی تلاش می توان دیدگاههای متفاوت را بدون این که به مشاجره ختم شود به هم نزدیک کرد، مگر آن که به شدت ستیزه جو باشید.

گذشته شما

توجه به گذشته خود و تأثیر آن بر شکل گیری شخصیت شما و خواسته هایتان در زندگی،نخستین گام های آمادگی برای ازدواج است. معمولاً زندگی پدر و مادرها سرمشق زندگی ما می شود و اگر از این سرمشق خوشمان بیاید، کم و بیش می دانیم که شریک زندگیمان باید چه خصوصیاتی داشته باشد، اما اگر همان طور که بزرگتر می شویم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نیاید، می توانیم آن را با الگوی خوب عوض کنیم.

به دقت به روابط افرادی که شما و نامزدتان در کنار آنها بزرگ شده اید، توجه کنید. ویژگی هایی را که موجب ایجاد روابطی استوار و شاد شده و آنها که سبب تلخی زندگی شده اند به یاد بیاورید، مشخص کنید چه نگرش ها و رفتاری روابط این افراد را تیره و تار می کند. از اشتباهات و موفقیت های دیگران بیاموزید. اما توجه داشته باشید که خودتان را با آنها مقایسه و یا تشبیه نکنید.تصمیم بگیرید تجربیات مثبت را به کار ببندید و از رفتارهای منفی دوری کنید.اگر از موهبت داشتن پدر و مادری خوشبخت برخوردار هستید، این شانس را دارید که بفهمید ازدواج موفق به چه عواملی نیاز دارد. تک تک پرسش ها را با صدای بلند برای نامزدتان بخوانید و هریک جداگانه بی آنکه حرف یکدیگر را قطع کنید به آنها پاسخ دهید، سپس در این باره صحبت کنید که آیا پاسخ هایتان بر زندگی مشترکتان تأثیر خواهند گذاشت یا نه و تأثیرش چگونه است.

۱ به عقیده شما چه عاملی پدر و مادرتان را در کنار هم نگه داشته است؟

۲ دوست دارید چه ویژگی هایی از زندگی پدر و مادرتان در زندگی شما هم وجود داشته باشد؟

۳ از چه ویژگی های زندگی پدر و مادرتان خوشتان نمی آید؟

۴ پدرتان چه رفتاری با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاری با پدرتان داشت؟

۵ آیا شما و نامزدتان می خواهید که همان رفتار پدر و مادرهایتان را نسبت به همدیگر داشته باشید؟و ...

تأثیر طلاق بر آینده فرزندان

پژوهش ها نشان داده است کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بیشتر سال های رشد را فقط با پدر یا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زیاد در زندگی زناشویی خود نیز مشکل داشته باشند، اما این به آن معنی نیست که نمی توان تغییری در این تقدیر ایجاد کرد.می توانید علل عدم موفقیت زندگی مشترک پدر و مادرتان را بررسی کنید و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقیت خود را در زندگی زناشویی افزایش دهید.

در جست وجوی همسر

نه تنها به دنبال شخصی می گردیم که آینده مان را با او سهیم شویم، بلکه فردی را می خواهیم که بخشی از گذشته مان نیز با او مشترک باشد. اگر پدر و مادر یا قوم و خویشی را تحسین می کردیم که مرفه بود، به احتمال زیاد در پی همسری هستیم که از نظر مالی تأمین باشد و احیاناً کمبودهایی را که در دوران کودکی و نوجوانی، احساس می کردیم پر کند. اگر احساس می کنید که دوران کودکی و نوجوانی تان بیش از حد جدی بوده است و خواهان شوخی و خنده بوده اید، احتمالاً خواهان همسری هستید که شما را سرگرم کند و بخنداند.

پاسخ های شما به پرسش های مربوط به گذشته مهم هستند، زیرا موجب می شوند تا بتوانید وضعیت های نشاط آور و دردآور زندگی تان را تشخیص دهید. با گفت وگو درباره این رویدادها می توانید تصمیم بگیرید که برای ایجاد یک زندگی خانوادگی شادمان، چه اقداماتی باید انجام دهید.به هنگام مرور پاسخ هایتان نکات زیر را به یاد داشته باشید:

اگر بیشتر پاسخ هایتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستید و احتمالاً خواستار زندگی مشترکی هستید شبیه به فضایی که در آن بزرگ شدید، چنانچه کل پاسخ هایتان منفی باشد، احتمالاً ناراحتی یا خشمی را از گذشته با خود حمل می کنید. در باره شیوه های رفع این خشم، گفت وگو کنید و ببینید به عقیده شما این آزردگی چه تأثیری بر انتظارات شما از زندگی زناشویی می تواند داشته باشد.

وقتی از شما پرسیده شد که دوست دارید زندگیتان شبیه به زندگی چه افرادی باشد آیا شما و نامزدتان یک زوج واقعی را مثال زدید یا شخصیت های یک فیلم را؟ آیا مدت ها با این زوج معاشرت کرده بودید یا فقط داستان آنها را بر صفحه تلویزیون دیده بودید؟ الزامی ندارد که همه الگوهای خوب روابط در یک زوج وجود داشته باشند. شما می توانید امیدوار باشید که ویژگی های گوناگون زوج های مختلف را سرمشق قرار دهید. برای نمونه می توانید مهر و محبت یک زوج و صرفه جویی زوج دیگر را آرمان خود قرار دهید.

نقش پدر و مادر در ازدواج

تعداد کسانی که رها از پدر و مادر، زندگی زناشویی را آغاز می کنند، اندک است . چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشید، چه از آنها دوری کنید و حتی اگر هیچ گاه آنها را نشناخته باشید، به هرحال بخشی از زندگی مشترک شما هستند و میزان دخالت آنها در زندگی شما یکی از موضوع های معمول اختلاف و بگو مگوی شما و همسرتان خواهد بود.

هر کدام جداگانه پاسخ هایتان را به پرسش های زیر بنویسید، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هریک از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفت وگو کنید و ببینید به عقیده شما چه تأثیری (مثبت یا منفی) بر زندگیتان خواهند داشت.

۱ آیا والدینتان نامزدتان را می پسندند؟

۲ آیا مهم است که پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟

۳ چنانچه نامزدتان مورد تأیید پدر و مادرتان نباشد، چه تأثیری بر زندگی مشترکتان خواهد داشت؟

۴ اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از کدام طرف جانبداری می کنید؟

و ...

قابل درک است که هریک از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشید تا پدر و مادر آن یکی، هر چه باشد، شما به مدت یک عمر پدر و مادرتان را می شناسید. در حالی که احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده اید، اما همیشه به یاد داشته باشید که پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقیر یا بی احترامی به آنها هیچ تفاوتی با توهین به پدر و مادر خودتان ندارد.

مطالبی را که مطالعه کردید از کتابی با عنوان «هزار و یک پرسش پیش از ازدواج» گرفته شده است.

این کتاب نوشته «مونیکا مندزلیهی» و ترجمه فرناز فرود است در چهار هزار نسخه به چاپ رسیده . در این کتاب که سیزده بخش دارد مطالبی در خصوص ازدواج و مسائلی که به آن مربوط می شود نگاشته شده است. در پایان هریک از موضوعات هم سؤالهایی مطرح شده که افرادی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند می توانند با پاسخ دادن به این پرسش با میزان مشترکات فکری، فرهنگی و اجتماعی یکدیگر را مورد ارزیابی قرارداده و راه حل اختلافات را نیز به کار بندند.

بخش یک کتاب در مورد گذشته افراد است که تحت عناوین رشد کردن در خانواده متعارف، بزرگ شدن فقط با پدر یا فقط با مادر، تأثیر سایر روابط و مدرسه و بازی سؤالاتی را مطرح کرده است.

بخش دوم در خصوص پدر و مادر، نقش آنها در زندگی فرزندان، شباهت فرزندان با پدر و مادر و تأثیر این شباهت ها در زندگی مشترک آینده و... است.

خویشاوندان، دوستان، حیوانات خانگی، همسران و روابط قبلی و ارتباط با افراد دیگر بخش سوم کتاب است که به تأثیر پارامترهای مورد نظر در زندگی افراد می پردازد.بخش چهارم به نظر زوج راجع به داشتن فرزند، تأمین مخارج و نحوه پرورش آن در زندگی اختصاص دارد.

دین و معنویت، نژاد و فرهنگ، سیاست، شغل، هفت سال بعد آینده شما عناوین بخش پنجم تحت عنوان دیدگاه ها هستند که نقش موارد مطرح شده را در زندگی برشمرده و پرسشهایی را که زوج های جوان می توانند با پاسخ دادن به آنها مشترکات خود را مورد ارزیابی قرار دهند مطرح کرده است.

مسائلی که به زندگی روزمره خانوادگی مربوط می شود مانند امور روزانه، تغییرات، اوقات فراغت، برنامه ریزی برای سفر، شیوه های خرج و پس انداز، مدیریت مالی، وضعیت ظاهری و جسمانی، وجود عادات غیرمتعارف در هریک از زوجین، در بخش های بعدی مورد توجه قرار گرفته اند.بخش یازدهم کتاب در مورد خصوصیات ازدواج با یک نظامی، خارجی، مجرم، چهره سرشناس و یا فردی با تفاوت سنی زیاد است.

بخش دوازدهم به نحوه گفت وگو و حل مشکلات راجع به مراسم ازدواج، ازدواج مجدد، ماه عسل و... اختصاص دارد و آخرین بخش کتاب نیز به عوامل مساعد و نامساعد ازدواج شامل گفت وگو، دوستی، دلایل تجدید نظر در باره ازدواج، انواع شخصیت ها و عادت هایی که زوج ها را از هم دور می کند پرداخته است.

مطالعه تمرین برای طرح پرسش های مطرح در ابتدای ازدواج و تلاش جهت پاسخ صادقانه به هریک از آنها، دختران و پسران جوان را یاری می کند تا زمینه یک ازدواج و زندگی خانوادگی موفق را پی ریزی کنند و یا با شناخت خود و درک صحیح از فردی که قصد ازدواج با او را دارند از پایه ریزی یک ازدواج ناموفق جلوگیری نمایند.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

هدفمند کردن ازدواج ها


http://maktoobshop.com/


ازدواج، مطلوب ترین زمان برای تبادل زیبا ترین کلام ها، پر جاذبه ترین نگاه ها، تبادل اندیشه های همسو، پر رمز و راز ترین روابط عاشقانه و محرمانه، آغاز لطیف ترین و گرمابخش ترین روابط، تضمین کننده سلامت روح و روان و البته جسم است. ازدواج، معنا بخشیدن به حیات، گذشت، ایثار، سخاوت، صداقت و درستی است. آری، ازدواج پاسخ به عالی ترین نیاز فطری انسان در راه رسیدن به کمال است.

اگر بهتر و عمیق تر نسبت به اطراف خود بنگریم، متوجه می شویم که همه مخلوقات الهی به صورت زوج آفریده شده اند و به نیکی درمی یابیم که جز ذات اقدس خداوند که یکتاست و همتایی ندارد همه هستی برپایه زوجیت بنا نهاده شده است. «سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لا تعلمون». منزه است خدایی که همه پدیده های هستی را جفت آفریده است، چه از نباتات و حیوانات و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات و پدیده هایی که شما از آن آگاه نیستید.

اگر به هرچه در زمین و آسمان و آن چه در بین آن است بنگریم درمی یابیم که خداوند باری تعالی همه موجودات را چه در دل کوه ها، در اعماق دریاها و در جای جای این خلقت با زوجیت آفریده است که از این کار خود هدفی داشته است.

در یک مصاحبه ای که ترتیب داده بودم از تعدادی از افراد هدف از ازدواج را جویا شدم که جواب های جالبی شنیدم که بد نیست شما هم که خواننده این مطلب هستید از آن بی بهره نمانید. آقایی که میان سال بود در جواب سوال من این طور جواب داد که هدف از ازدواج تشکیل خانواده مستقل است. از خانم مسنی سوال کردم و او در جواب گفت که ازدواج می کنی پس از ازدواج بچه دار می شوی بچه ها سروسامان می گیرند و زندگی پایان می پذیرد. از فرد دیگری که فرد تحصیل کرده ای بود سوال کردم و او هدف ازدواج را ارضای غریزه جنسی عنوان کرد. آیا به راستی هدف از ازدواج مواردی بود که در بالا ذکر شد و یا ازدواج یک امر مقدس است که خداوند از این امر پسندیده و مقدس هدف دیگری داشته است؟؟

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است.

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است

در انتخاب همسر معیارهایی را که در نظر می گیریم باید به گونه ای باشد که ما را برای رسیدن به هدف نهایی ازدواج نزدیک تر کند که همانا آرامش درون است. آرامش درون گرانقدر ترین موهبت الهی است. از جمله دعاهایی که بزرگ ترها و خانواده در حق عروس و داماد می کنند، آرزوی خوشبختی برای عروس و داماد است و از اصطلاحاتی مانند نیکبخت شوی، عاقبت بخیر شوی، خوشبخت شوی. این ها به این معنی است که امیدواریم خانه بخت تضمین گر خوشبختی شما باشد.

این خوشبختی تنها در سایه یک چیز به وجود می آید و آن هم آرامش روح و روان است. چرا راه دور برویم چه بسیار افرادی را می شناسیم که حتی ممکن است در همسایگی ما و یا یکی از نزدیکان ما باشد و از شرایط مالی بسیار خوبی برخوردار باشد ولی در زندگیش روی آرامش را نبیند. هرگز داشتن کلید خزانه طلا، تکیه بر صندلی قدرت، پیروی از خواهش های نفسانی، نمی تواند تضمین کننده سعادت و خوشبختی افراد باشد.

ازدواج مهم ترین انتخاب در طول زندگی انسان است. انسان ها معمولاً طولانی ترین زمان عمر خود را با همسر خود می گذرانند. پدر و مادر و فرزندان چند صباحی بیش در کنار افراد نیستند و این همسر است که بیشترین زمان ممکن را در کنار همسر خویش می گذراند. و این جمله این جا معنا پیدا می کند که انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی بشر است، که این انتخاب می تواند بهترین انتخاب یا بدترین انتخاب باشد و با این انتخاب، دنیا و آخرت افراد به نوعی دیگر رقم می خورد چرا که همسر خوب انسان را به بهشت واررد می کند و خدای ناکرده همسر بد انسان را در اعماق دوزخ گرفتار می کند.

در پایان این که ، هدف از ازدواج رسیدن به آرامش است و بهترین انتخاب می تواند ما را به این مطلوب نزدیک کند. از این رو در معیارهایی که در انتخاب همسر مدنظر داریم باید به این امر به عنوان اصلی مهم توجه و عنایت ویژه داشته باشیم.

کی با کی ازدواج کنه؟



http://maktoobshop.com/


کدام شخصیت ها به درد هم می خورند؟

ازدواج از مهم ترین انتخاب ها در زندگی هر فرد است . انتخابی که نیاز به شناخت و آشنایی طرفین در آن ضرورت دارد و هر یک از دختر و پسر باید در دامنه ای از زیر بناهای اعتقادی ، اخلاقی، خانوادگی ، فکری و شخصیتی دارای همسانی و هماهنگی با یکدیگر باشند . درست است که وجود برخی از تفاوت ها هم می تواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی بیافزاید اما روان شناسان امروزه معتقدند که شباهت ها خیلی بیش از تفاوت ها در موفقیت آمیز بودن یک ازدواج موثر است . لذا لازم است تا وجوه مشترک خود را در حیطه های بالا بررسی نمایید. چه اینکه اگر افراد در بعد اعتقادی از فاصله و اختلاف زیادی برخوردار باشند می تواند این ازدواج را با خطر مواجه سازد . یکی از حیطه های مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیر بنای اعتقادی ، می تواند شخصیت افراد باشد . می گویند اگر دنبال همسر ایده آل تان می گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. اگر شما هم این تئوری را قبول دارید، با ما همراه شوید...

ماجراجویان با ماجراجویان ازدواج کنند

افراد ماجراجو عاشق ریسک کردن هستند. اگر چنین شخصیتی داشته باشید، احتمالا بسیار کنجکاو، خلاق و پرانرژی هستید و معمولا فرد خودانگیخته ای هستید. علایق فراوانی دارید؛ از کوهنوردی و ماهی گیری گرفته تا رفتن به سینما و تئاتر.

گزینه ازدواج:

شما با افراد ماجراجویی که درست مانند خودتان باشند، به خوبی رابطه برقرار می کنید. اگر دنبال همسر ایده آل خودتان هستید، عجله نکنید؛ چون ماجراجویی شما باعث می شود خیلی سریع در عشق گرفتار شوید و عاقلانه عمل نکنید. اگر به کسی واقعا علاقه دارید، به خودتان فرصت دهید تا بهتر او را بشناسید. در عین حال گاهی ماجراجویی بیش از اندازه ممکن است شما را وسوسه کند که به دنبال گزینه های بهتر بوده و در یک ایده آل گرایی و تنوع طلبی گرفتار شوید ولی باید با این خصوصیت نادرست مبارزه کنید.

روان شناسی شخصیت:

افراد ماجراجو شخصیت خود را بیش از همه مدیون میزان ترشح زیاد هورمون دوپامین در مغزشان هستند. این هورمون، همان هورمونی است که به شما احساس شادی و شادابی و سرزندگی می بخشد.

اگر دنبال همسر ایده آل تان می گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد.

خلاق ها با خلاق ها ازدواج کنند

اگر آدم خلاقی باشید، احتمالا خصلت باوفایی دارید و وظیفه شناسی و آبروداری از خصوصیات عالی شخصیت شماست. آرامش، اجتماعی بودن و مدیریت عالی منابع انسانی از خصوصیات عالی شخصیت شماست. شما دوست دارید از قوانین پیروی کنید و می توانید به راحتی برای زندگی خودتان برنامه ریزی داشته باشید و طبق آن برنامه قدم به قدم به هدف تان برسید. دیگران از شما بسیار راضی و خشنود هستند و شما را به عنوان آدمی قابل اعتماد می شناسند.

گزینه ازدواج:

افراد خلاق و سازنده درست مانند خودتان، زوج مناسبی برای شما هستند. طرف مقابل تان ممکن است قدرت حمایت گری شما را بپرستد ولی مواظب باشید این حمایت همه جانبه، این احساس را در همسرتان ایجاد نکند که دارید مرتب او را کنترل می کنید. شما و همسرتان احتمالا سال ها با هم زندگی خواهید کرد چون افرادی مثل شما برای حفظ و تداوم زندگی شان هر کاری می کنند و وفاداری به طرف مقابل رکن نخست زندگی شان است.

روان شناسی شخصیت:

شخصیت آرام و موقر خود را باید مدیون هورمون سروتونین باشید. این ماده شیمیایی می تواند اخلاق شما را تعدیل کرده و عصبانیت و حالت تهاجمی شما را کنترل کند.

افرادی می توانند برای مدیران بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف پذیری داشته باشند

مدیرها با سازگارها ازدواج کنند

اگر مدیریت بخش غالب از شخصیت شما است، حتما می دانید که بسیار رک و راست هستید و بدون پرده نظرتان را می دهید. از سوی دیگر با مسایل بسیار منطقی و واقع بینانه برخورد می کنید. قاطعیت و استواری از شما جدانشدنی است. شما به آسانی می توانید در روابط و کار خودتان تمرکز کنید و در ریاضیات، مکانیک و موزیک می توانید زبردست باشید. رقابت جویی و جاه طلبی عشق همیشگی زندگی شماست.

گزینه ازدواج:

افرادی می توانند برای شما بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف پذیری داشته باشند و گرنه کار شما با یک مدیر به دعوا و جنگ قدرت می کشد. اگر شما در روابط خانوادگی و عاشقانه خود دست از کنترل و امر و نهی بردارید، عشق آرام آرام وارد زندگی شما خواهد شد و از درگیر شدن در رابطه عاشقانه که نمی توانید آن را کاملا کنترل کنید، نمی هراسید. شما شخصیت محکمی دارید که مشکلات خود را نشان نمی دهید ولی این خصوصیت شما ممکن است باعث شود همسرتان فکر کند شما پنهان کار، مرموز، سرد و بی روح هستید. اجازه دهید دست کم در روابط خانوادگی احساسات شما بر قدرت مدیریت مطلق و محکم و دست نیافتنی شما غلبه کند.

روان شناسی شخصیت:

هورمون مردانه تستوسترون که در بدن مردان بیشتر و در بدن بانوان کمتر ترشح می شود این خصوصیت شخصیتی شما را پررنگ تر می کند.

انعطاف پذیرها با مبادی آداب ها ازدواج کنند

اگر شما شخصیت انعطاف پذیری داشته باشید، دیگران از با شما بودن لذت خواهند برد چون شما توانایی زیادی در روابط اجتماعی دارید و در صحبت کردن عالی هستید. احساسات قوی و روشن و واضح از خصوصیات برجسته شماست.

گزینه ازدواج:

شما بیش از همه با افرادی که مبادی آداب و مؤدب هستند کنار خواهید آمد. این افرد که سیاست بالایی در روابط خود دارند، رفتار شما را می پذیرند. فقط مراقب باشید با زبان بازی و صحبت های بی توقف خودتان آنها را دل زده نکنید. در روابط با طرف مقابل تان رقابت نکنید. توصیه ما به همسر شما این است که در صحبت کردن کم نیاورید. گرچه طرف مقابل شما بسیار خوش صحبت است ولی شما هم با اعتماد به نفس از خصوصیات خودتان بگویید. افرادی مثل همسر شما دوست دارند که شما نظرتان را درباره شخصیت و رفتارشان بی پرده بگویید.

روان شناسی شخصیت:

استروژن که یک هورمون زنانه است و در بدن بانوان بیش از آقایان ترشح می شود نقش اصلی را در بروز این خصوصیات شخصیت شما ایفا می کند. شاید بتوان گفت که این نوع ازدواج می تواند موفق باشد اما ضرورتی ندارد که همیشه این دو نوع شخصیت با هم ازدواج کنند.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج ها و اشتباه ها


http://maktoobshop.com/



شانس فقط یک بار در خانه را می زند! اعتقاد به این باور نادرست باعث می شود فرد در فرایند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد...

ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، باعث می شود فرد عجولانه به کسی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.

باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره شد، تنها مشتی نمونه خروار است. در «ازدواج و سلامت جنسی» این هفته، نگاهی می اندازیم به برخی از رایج ترین باورهای نادرست درباره ازدواج.

ازدواج کند، خوب می شود!

یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می تواند به بهبود بیماران روان پزشکی کمک کند. منشاء شکل گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری های روان پزشکی هستند بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلاء ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت! معمولا خانواده هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد درحالی که بروز بیماری های روان پزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل ژنتیکی، تجربه های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارودرمانی و روان درمانی بهترین گزینه های درمانی هستند، نه ازدواج. ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس زاست. ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی به بار می آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه تنها به درمان بیماری های روانی کمکی نمی کند بلکه به عنوان یک عامل استرس زا می تواند این بیماری ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده .

قیافه عادی می شود!

خیلی ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می شود». البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود. اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج ها باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. گرچه این باور که با گذشت زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می شود، تا اندازه ای درست است؛ اما نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی کند.

با چادر سفید برو با کفن بیا

بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.

تا عاشق نشدی، ازدواج نکن!

ابتدا لازم است بین عشق و علاقه تفاوت قائل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه ، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است. چنین چیزی می تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود. توجه بیش ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت ها می شود. افراد عاشق اغلب تحت تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای شناختی، دچار تحریف اطلاعات می شوند. در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می بازند، برخی پررنگ تر و برخی کمرنگ می شوند. درنتیجه می توان گفت عشق قبل از ازدواج می تواند تا اندازه زیادی مشکل آفرین باشد درحالی که علاقه مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی کند. چه بسا افرادی که به دیگری علاقه مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف هایش در نظر می گیرند. این گروه می توانند انتخاب مناسبی داشته باشند.

دکتر شهربانو قهاری

روان‌شناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من: ازدواج الکتروسنتی

ازدواج الکتروسنتی


http://maktoobshop.com/



وزارت ورزش و امور جوانان در هفته ای که گذشت اعلام کرد مراکز همسریابی که تا حالا با مجوز و بی مجوز کار می کردند به زودی رسما وارد حوزه ازدواج جوانان می شوند.

بالاخره طلسم شکست و وزارت ورزش و امور جوانان آن روی جوانانه خودش را هم نشان داد و با دست گذاشتن روی یکی از بزرگترین مشکلات جوانان ورود خودش به حوزه های جوانانه را خاطره انگیز کرد. در همین هفته ای که گذشت، معاون امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و جوانان در ادامه این اسم بلند بالا اعلام کرد: «آیین نامه ایجاد مراکز رسمی و تخصصی ازدواج را نهایی و برای تصویب مسوولان مثل دانش آموزهایی که یاد مشق های ننوشته شان می افتند، هر وقت یاد این آیین نامه نصفه و نیمه می افتادند، خاطرشان مکدر می شد.

به دلیل همین کدورت خاطر هم طی یک اقدام برق آسا، اواسط آذرماه آیین نامه تدوین شد و طبق اصل ۴۳ قانون برنامه پنجم توسعه که می گوید برای صدور هر مجوزی درباره مراکز تسهیل ازدواج، باید همه وزیران موافق باشند، رفت به هیات وزیران تا با یک تیر دو نشان جانانه زده شود. نشان اول که همان افزایش آمار ازدواج است و نشان دوم که گرفتن قانونی حال مراکز بی مجوزی است که سالهاست به صورت قاچاقی و دیمی به امر تسهیل ازدواج جوانان مشغولند.

حالا در این پرونده رفتیم سراغ آمار فعلی مراکز همسریابی الکتروسنتی و بدون داشتن قصد ازدواج، عضو چندتا از این مراکز شدیم تا بفهمیم توی این مراکز چه خبر است و بعدها که این مراکز رسمی تر و قانونی تر شدند و آمار ازدواج هم به شکل فزاینده ای بالا رفت، تغییرات به چشممان بیایند و درود بفرستیم به روان تدوین کنندگان و تصویب کنندگان آیین نامه.

با اینکه آیین نامه ایجاد مراکز رسمی ازدواج هنوز در راه هیات وزیران است، در حال حاضر ده ها سایت در این زمینه مشغول خدمت رسانی به جوانان هستند

جای خالی عمه جان!

اسم مرکز تخصصی تسهیل ازدواج که می آید، آدم یاد یک ساختمان چندطبقه شیک و مدرن می افتد که در همه اتاق های همه طبقاتش چند تا روان شناس زبده در امر ازدواج در حال مشاوره دادن به جوانان بدون نیمه هستند اما واقعیت این است که وقتی از مراکز تخصصی همسریابی اینترنتی نیمه گمشده شان را پیدا کنند، یعنی واسطه هایی در دنیای مجازی که تمام خدمات تخصصی ای که ارائه می دهند، اختصاص دادن یک پروفایل به کاربران است و دیگر هیچ. البته در همه این سایت ها پنجره ای برای چغلی کردن از اعضای بی اخلاق و گزارش خلافی وجود دارد که تنها مورد خدمات پس از فروش سایت هاست.

«اگه خوشبخت بشن، می گن ما کلا بختمون بلند بود، اگه بدبخت بشن، می گن خدا فلانی رو لعنت کنه که باعث و بانی ازدواج ما شد.» درست از همان وقتی که واسطه های ازدواج (شما یادتان نمی آید، یک وقتی توی همه فامیل ها یک واسطه باری جوش دادن وصلت دختر و پسرهای جوان حضور فعال داشت) عطای ثواب «ما برای وصل کردن آمدیم» را به لقایش بخشیدند، آمار ازدواج به بهانه بالارفتن قیمت طلا و نرخ مهریه و کمبود مسکن و کار و این مشکلات پیش پا افتاده پایین آمد. از همان وقت ها بود که واسطه های مجازی احساس کردند باید جای خالی واسطه های سنتی را پر کنند و به این ترتیب سایت های ازدواج با اسم های خوش رنگ و لعاب «در جستجوی نیمه گمشده» و «ازدواج آسان» و «دو همسان» و «چند مرغ عشق» و «همونی که دنبالش می گردی» متولد شدند.

البته تولد سایت ها با هجوم کاربرها همزمان نبود. از اوایل دهه ۸۰ که اینترنت همه گیر شد، آمار اعضای این سایت ها هم روز به روز بیشتر شدند و حالا که دیگر دهه ۸۰ تمام شده (در همین دو – سه سال گذشته) تعداد اعضای سایت های همسریابی با اسم های متفاوت به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کردند. سایت هایی که قدمت بعضی از اعضایشان و گزارش های ازدواج اعضا که راست و دروغش پای خودشان باشد، نشان می دهد که حسابی مورد اقبال قرار گرفته اند.

به سرعت چند کلیک

ثبت نام آسان مهم ترین دلیل استقبال بالا از سایت های همسریابی است. فرقی نمی کند گذرتان از دور افتاده ترین استان به این سایت ها افتاده باشد یا از وسط تهران فرقی نمی کند ۱۵ ساله باشید یا ۹۰ ساله. اصلا فرقی نمی کند که زن باشید یا مرد. فقط کافی است روی قسمت عضویت کلیک کنید. بعد هم باتوجه به وجدانتان و قصدتان از عضویت مشخصات مورد علاقه تان را در قسمت «مشخصات من» و مشخصات رویایی طرف مقابلتان را هم در قسمت «مشخصات همسان من» بنویسید و تمام. از اینجا به بعد شما عضو یک مرکز تخصصی ازدواج شده اید و باتوجه به مهارت هایتان در رد و بدل کردن پیام در سایت می توانید نمیه گمشده خودتان را پیدا کنید.

البته اکثر سایت ها اعضای جدید را ۲۴ ساعت از بعد از ثبت نام تایید می کنند. دلیلش هم این است که مدیریت سایت در این زمان مشخصات عضو جدید را بررسی می کند که یک وقت خدای نکرده با قوانین سایت مغایرت داشته باشد. ثبت نام رایگان و فوق آسان و گمنام ماندن و البته کنجکاوی برای سرک کشیدن به دنیای داخل سایت های همسریابی از مهم ترین دلایل افزایش آمار کاربران این سایت هاست. البته کاربرانی که بخواهند شرایط ویژه داشته باشند، باید مبالغی را به حساب سایت واریز کنند. شرایط ویژه هم یعنی امکان ارسال پیام قصه اش هم این جوری است که اگر یک کاربر به صورت رایگان عضو شده باشد، فقط می تواند منتظر دریافت پیام باشد و به پیام های رسیده جواب بدهد اما کاربران ویژه می توانند به جای انتخاب شدن، از حق انتخاب کردن برخوردار باشند و با واریز مبلغی بین ۶ تا ۱۰ هزار تومان در ماه عضو ویژه سایت باشند.

رنگ چشم آبی، رنگ مو طلایی طلایی

اکثر این سایت ها امکان جست و جو دارند. آن هم جست و جو از نوع پیشرفته. باتوجه به آیتم های پروفایل ها کاربران می توانند همسان موردنظرشان را با توجه به سن و تحصیلات و شهر محل سکونت و درآمد و حتی رنگ چشم و قد و وزن طرف جست و جو کنند. اتفاقا همین جست و جوی پیشرفته باعث می شود آمار دقیق کاربران سایت معلوم شود. البته خود سایت ها برای جذب اعضای جدید تعداد کاربرانشان را به صورت لحظه ای اعلام می کنند. بالاخره ۵۰ هزار عضو آماری است که هر مدیر سایتی می تواند به آن بنازد. آماری که اتفاقا واقعی است و می شود با روش ساده انتخاب همه اعضا برای نمایش همزمان به درستی آن و درستکاری مدیر سایت پی برد. در همه سایت هایی بروبرگرد تعداد آقایان دو تا سه برابر خانم هاست. درمورد اعضای ویژه هم همین طور است.

یعنی تقریبا همه آقایان عضو ویژه هستند و فقط تعداد کمی از خانم ها با پرداخت مبلغ عضویت از امکانات اعضای ویژه استفاده می کنند. نکته جالب در مشخصات هم این است که آیتم ها از مشخصات فردی مثل سن و شرایط تاهل شروع می شوند و به مشخصات ظاهری مثل قد و وزن و رنگ چشم می رسند. بعد هم نوبت شرایط مالی ظریف مثل نوع مسکن و اتومبیل و شغل و درآمد ماهیانه و حتی درآمد خانواده ها و شغل پدر و خواهر و برادرها می رسد. بعد از سیر تا پیاز خانواده ها هم مشخصات عمومی تر مثل اعتیاد به سیگار و داشتن و نداشتن اختلالات رفتاری و ابتلا به بیماری های خاص و میزان هوش و استعداد و بی بروبرگرد همه راستش را می نویسند ولاغیر!

اعضای خیلی ویژه

همه مراکز تخصصی همسریابی اینترنتی روی سردرشان نوشته اند این سایت به هیچ وجه در زمینه دوستیابی و کارهای خلاف اخلاق و کلاهبرداری و اینها فعالیت نمی کند، حتی به صورت دوره ای بعضی از سایت ها برای هشدار به کاربرانشان اطلاعیه هایی صادر می کنند که در نوع خودشان جالب است. مثلا اطلاعیه هایی با این مضمون که «سایت هیچ گونه مسوولیتی در قبال رد و بدل شدن پول یا شارژ تلفن! بین کاربران ندارد.» به بیان ساده تر مدیران سایت هر چند وقت یکبار اعلام می کنند که کلاه خودتان را محکم بچسبید که باد آن را نبرد، اگر هم برد ما هیچ مسوولیتی نداریم چون قبلا هشدار داده بودیم اما نکته جالب تر این است که مدیران هیچ کدام از این سایت ها در آن ۲۴ ساعتی که به موشکافی اعضا می پردازند، هیچ گونه توجهی به جواب های کاربران به سوال ها نمی دهند.

وضعیت تاهل کاربر موردنظر یکی از موارد مجرد، مطلقه، فوت همسر یا سایر موارد(!) است. نگفته پیداست که این سایر موارد که تعدادش هم در میان آقایان خیلی زیاد است، می تواند یکی از آن بادهایی باشد که کلاه بقیه کاربران را برمی دارد. البته از آنجایی که هیچ سندی برای اثبات مشخصات درج شده نیست، کاربران می توانند به صورت کاملا عشقی مشخصاتشان را پر کنند.

خواندن پروفایل ها شاید بهترین راه برای قضاوت در مورد انگیزه کاربران باشد

همسر گرمی

اعضای سایت های همسریابی اگر یک ذره استعداد آدم شناسی داشته باشند، می توانند در عرض مدت کوتاهی به یک پیشگو در امور آدم شناسی تبدیل شوند. ابزار کار هم پروفایل های اعضاست، به اضافه پیام هایی که به صندوق پیام می رسند. از روی همین ها می شود فهمید که کاربران سایت از چند دسته خاص خارج نیستند که کاربران سایت از چند دسته خاص خارج نیستند و خداییش با وجود این همه پروفایل تابلو فقط افراد دارای آی کیوی پایین ۲۰ باید گول بخورند.

دسته اول:

آنها که می خواهند ازدواج کنند

از آنجایی که همه جا خوب و بد دارد، در سایت های همسریابی هم آدم هایی که واقعا قصد ازدواج دارند پیدا می شوند. این آدم ها گرچه اسم مستعار دارند، اما اسم هایشان معمولی است. بیشترشان عکس خودشان را گذاشته اند و اگر هم عکس نداشته باشند در اولین پیام آدرس ای میل می خواهند که عکسشان را بفرستند. مشخصات این دسته معمولا عجیب و غریب نیست و در کنار خصوصیات خوب حتما خصوصیات منفی شان را هم نوشته اند. توی پیام هایشان در مورد جزئیات حرف می زنند و از جزئیات می پرسند. جزو قدیمی های سایت محسوب نمی شوند و تازه عضو شده اند. خیلی زود بحث را به خانواده ها می کشند.

دسته دوم؛ آنها که نمی خواهند ازدواج کنند

اولین نشانه اضعای این دسته خالی بودن پروفایل هایشان است. حالا اگر نمی خواهند ازدواج کنند دلیل ندارد که دروغ بگویند. این دسته تا جایی که بتوانند از خودشان چیزی نمی نویسند. در همان پیام اول هم معلوم می کنند که به جای همسر دنبال همدم می گردند. در مشخصات خودشان هم به نکته هایی مثل آزاد، رها، به دور از هر قید و بند و اینها اشاره می کنند.

دسته سوم؛ کلاهبردارها

اگر برای شناخت دسته اول و دوم به چند روز وقت و مطالعه پروفایل ها نیاز است، برای شناخت دسته سومی ها یک نگاه سرسری کافی است. اولین نکته هم اسم های عجیب غریبشان است. اسم های نیست در جهانی که به سرعت توی چشم می آیند، مثلا ریچارد شیردل یا زیبای خفته. شما بخواهید ازدواجکنید، خودتان را این طوری معرفی می کنید؟ همه شان هم بالای ۶ میلیون تومان درآمد دارند و احیانا تبعه یکی از کشورهای اروپایی یا آمریکایی هستند. قدشان بالای ۱۸۰ و وزنشان دقیقا مطابق با معیارهای روز است. در اولین پیام شجره نامه طرف مقابل را می پرسند و در دومین پیام منتظر آلبوم عکس های خانوادگی اش هستند و کلا موجودات تابلویی به حساب می آیند.

دسته چهارم؛ مسخره ها

مسخره ها از کلاهبردارها هم تابلوترند. کسانی که از روی فضولی آمده اند ببینن چه خبر است و چون مجبور بوده اند پروفایلشان را پر کنند، هرچه به ذهنشان متبادر شده را نوشته اند. مثلا مشخصاتی مثل سن: ۹۹ سال، وزن: ۳۰ کیلو، شغل: بیکار، تعداد فرزندان: بالای ۱۰ و محل زندگی: جزایر قناری بدون شک مربوط به آدم شادمانی است که از سایت همسریابی به عنوان سایت سرگرمی استفاده می کند.

برای اینکه بدانیم پشت این سایت ها چه خبر است، عضو آنها شدیم و خودمان را خریدار جا زدیم

گزارش یک نفوذی!

بدترین کاری که می توانستیم بکنیم، این بود که چندتا پروفایل اکازیون زنانه و مردانه بسازیم و عضو به روزترین سایت های همسریابی شویم. پروفایل هایی که مشخصاتشان به مشخصات سیندرلا و پسر پادشاه توی قصه ها طعنه می زند و شاید همین مشخصات بود که باعث شد هرکدام از پروفایل های مذکور در مدت یک هفته بیشتر از پانصد بازدید داشته باشند. اما واقعیت این است که هدف از ساخت این پروفایل ها به هیچ وجه شوخی و خنده نبود و ما می خواستیم بدانیم توی دل کاربران سایت چه خبر است و اصلا اینجا چکار می کنند؟

باید یک بار امتحان کنید. آن وقت است که می فهمید کلاهبردارها چه موجودات عجیبی هستند که می توانند در نهایت آرامش پشت چشمشان را نازک کنند و سوت بزنند و کلاهتان را بدون آنکه بفهمید از سرتان بردازند. اتفاقا همین وقت هم هست که می فهمید خوش خیالی زیادی چقدر می تواند در محیط های مجازی احمقانه باشد.

چون ممکن است آقای محترمی که در حال مطالعه پروفایلش هستید دقیقا شرایطی مثل خود شما داشته باشد، یعنی خانم کنجکاوی باشد درست هم سن و سال و هم قد و قواره خودتان. البته ساختن پروفایل های تقلبی اولین و آخرین تقلبمان بود، آن هم از روی اجبار. چون احتمالا هیچ خانمی برای آقایی با مشخصات معمولی تره هم خرد نمی کرد و آقایان هم برای پروفایل معموی یک خانم سر و دست نمی شکستند. اما بعد از این تقلب فقط چندتا سوال طراحی کردیم و در جواب پیام های درخواست آشنایی فرستادیم. اولین سوال این بود که «به نظرتان دنیای مجازی جای مناسبی برای پیداکردن هسر آینده است؟» سوال بعدی هم اینکه «در دنیای واقعی کسی نبود که دلتان را ببرد؟» و سوال سوم هم اینکه «تا حالا گشت و گذارتان موفقیت آمیز بوده و به مورد مشکوکی برخورد نکرده اید؟» سوال هایی که به تعداد زیادی برای کاربران ارسال کردیم و از آنالیز جواب هایشان هم به نتایج جالبی رسیدیم.

خانم ها صادق ترند

اکثر دخترها در جواب دادن به سوال ها دقیقا همان طوری بودند که در دنیای واقعی به سوال های خواستگارهایشان جواب می دهند. کمی دست و پا شکسته و با احتیاط زیاد. البته تعداد کمی از دخترها هم از جواب دادن طفره رفته بودند یا خواسته بودند بدانند خودمان اینجا کار می کنیم؟ اما در میان جواب ها چند مورد مشابه هم وجود داشت. اکثر دخترها می گفتند بیشتر آقایان خالی بند هستند و فقط تعداد کمی از اعضای مرد قصد ازدواج دائم دارند. در کل نظر خامن ها زیاد مثبت نبود و شاید همین نگاه منفی باعث شده بود که تعداد دخترها خیلیک متر از پسرها باشد. درمورد سوال دوم هم جواب های پرت و پلای زیادی وجود داشت. اما در چندین مورد مشابه خانم ها می گفتند دلشان می خواهد همسر آینده شان را خودشان انتخاب کنند و از اینکه انتخاب بشوند دل خوشی ندارند. یک جور دلیل نیمه فمینیستی – نیمه مدرن که البته با عقل جور درمی آمد.

تعدادی هم که خیلی صادق تر بودند یا می خواستند صادق تر به نظر بیایند، دلیل مراجعه شان به سایت های همسریابی را خجالتی بودن در دنیای واقعی می دانستند. دخترهایی که اغلب در شهرهای کوچک تر زنگدی می کردند و تنها راهشان برای تجربه ازدواج نیمه مدرن و دخالت مستقیم در انتخاب نیمه گشمده راه اینترنتی بود. درمورد سوال سوم هم نتیجه نظرسنجی بینخانم ها چندان رضایت بخش نبود. اکثرشان تجربه چندین تماس تلفنی یا دیدار حضوری را داشتند که بی نتیجه مانده بود. اما در کل می شود نتیجه گرفت که ۹۰ درصد خانم هایی که عضو سایت های همسریابی می شوند، قصد ازدواج دائم دارند. برعکس تصور عمومی این خانم ها اصلا هم جزو پرتوقع ها نبودند. خانم های شهرستانی مهمترین ملاکشان شغل دولتی و وفاداری بود و خانم هایی که از شهرهای بزرگتر عضو سایت شده بودند ملاک هایی مثل وضع مالی مناسب و شخصیت اجتماعی و خوش برخوردی هم به ملاک هایشان اضافه می شد.

مردهای وسواسی

تکلیف آن دسته از آقایانی که پی حشمت و جاه آمده بودند که معلوم بود. از همان پروفایل ها و پیام های اولشان می شد فهمید که قصد اینها هرچه که باشد، انتخاب همسر آینده نیست. اکثر آقایان با شک و تردید به سوال ها جواب می دادند. تعداد زیادی هم می گفتند ما خودمان روانشناسیم و این کارها که برای شما تجربه است، برای مخاطره ای بیش نیست. نکته جالب هم این بود که آقایان هم مثل خانم ها به پروفایل ها اعتماد نداشتند.

البته بیشتر شک آقایان مربوط به چهره و خصوصیات فیزیکی بود. شک و تردیدی که به خاطر تجربه مندی شان بود. اینطور که آقایان می گفتند، در دیدارهای حضوری مشخص می شد که خانم ها اصلا از چهره خودشان درک درستی ندارند و اکثرا خودشان را زیباتر از آن چیزی که هستند می دانند. البته ضعف آیتم های معرفی چهره دلیل مناسب تری برای این تفاوت به نظر می رسد. به هر حال اقایان که ۹۰ درصدشان به دنبال پیداکردن سیندرلا بودند از دیدارهایی که تا به حال داشتند راضی به نظر نمی رسیدند و مهم ترین مشکل را در جای خالی عکس در پروفایل خانم ها می دانستند. اما در میان آقایان هم تعداد زیادی به سوال ها جواب دادند.

البته این تعداد در میان کاربران بالای ۳۰ سال بودند که بیشتر از زیر ۳۰ ساله ها قصد ازدواج داشتند. یا اگر هم قصد مشخصی برای ازدواج نداشتند، آمده بودند که ببینند چطور می شود. یعنی اگر مورد مناسبی پیدا شد که چه بهتر و اگر پیدا نشد هم که بالاخره تلاششان را کرده بودند.

آقایان برخلاف خانم ها فضای مجازی را استارت خوبی برای مساله ازدواج می دانستند کمتر از خانم ها ترس از گول خوردن داشتند و با اعتماد به نفس بیشتری دنبال نیمه گمشده شان می گشتند. درباره روش های دیگر هم عکس خانم ها ادعای مدرنیته و اینها نداشتند و فقط می خواستند دایره انتخابشان وسیع تر باشد؛ یعنی به جای دخترهای فامیل و دوست و آشنا و در و همسایه بتوانند موردهای بیشتری را بررسی کنند. درمورد سوال سوم هم مثل خانم ها نتیجه زیاد مسرت بخش نبود. با این تفاوت که آقایان اعتراف می کردند اکثر خانم هایی که با آنها ملاقات داشته اند، واقعا قصد ازدواج داشتند، منتها شرایطشان زیاد مقبول نبوده. هیچ کدام از آقایان هم مثل خانم ها به مورد مشکوکی اشاره نکردند.

آنها که درست آمده بودند

بین همه مدل کاربرانی که توی سایت ها بودند، یک عده هم کاملا درست آمده بودند. کسانی که به نحوی با بقیه آدم ها تفاوت داشتن دو به خطار همین تفاوت پیداکردن نیمه گمشده در دنیای واقعی برایشان سخت تر از بقیه بود. کسانی که مشکلات فیزیکی یا بیماری های خاص داشتند؛ مثلا برای کسی که مشکل حرکتی خاص دارد و برای ازدواج دنبال کسی مثل خودش می گردد، سایت های همسریابی می تواند جای مناسبی باشد. تعداد کمی از کاربرها در پروفایل هایشان اشاره کرده بودند که فلان بیماری خاص را دارند، یا کسانی که به خطار بچه دارنشدن از همسرانشان جدا شده بودند و دنبال کسانی می گشتند که نخواهند بچه دار شوند.

البته در میان خاص های صدق کسانی هم بودند که مشکلاتشان فیزیکی و جسمی نبود. مثلا آقایی که مدام در سفر بود و دنبال همسری می گشت که بتواند با یک مارکوپولوی معاصر زندگی کند و یا آقایانی که کاملا صادقانه دنبال همسری می گشتند که شرایط مالی مناسبی داشته باشد. در میان خانم ها هم موردهای خاص کسانی بودند که دنبال همسرهایی می گشتند که حکم وزیرا داشته باشند؛ یعنی آقایانی که خیلی سریع قصد مهاجرت داشته باشند.

همسر نه، دوست!

بررسی ها نشان می دهد شناختی که از این طریق شکل می گیرد چندان کامل نیست، چون ازدواج باید با آگاهی و درک عمیق صورت بگیرد. متاسفانه سوءاستفاده هم در این سایت ها بسیار زیاد است، به گونه ای که معمولا بیش از ۹۰ درصد رابطه هایی که به شکلی در این سایت ها ایجاد می شود، با اهداف جنسی است و اخلاق در بسیاری از موارد زیر پا گذاشته می شود. شکل این سایت ها در خارج از کشور به صورت دوست یابی است، نه همسریابی که هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد و باتوجه به پشتیبانی کارهای پژوهشی صورت گرفته، به طور قطع می توانیم اعلام کنیم اکثر کاربارن این ساتی ها صرفا اهدافی برای رابطه های جنسی دارند و نه ازدواج. از طرفی، این سایت ها یکی از مهم ترین مروجان ازدواج موقت هستند فراموش نکنیم که ازدواج در دین اسلام پدیده پسندیده ای است و به عنوان اقدامی نیک و انسان ساز از آن یاد شده، اما باتوجه به خلاءهای اجتماعی موجود در جامعه، بحث های متناقضی در رابطه با ازدواج موقت عنوان شده و سایت های همسریابی به یکی از بزرگ ترین مروجان ازدواج موقت تبدیل شده و اکثرا با اشاعه تصویری نادرست از این مساله به شکل نامتعارفی جوانان را به یکدیگر برای این اقدام معرفی می کنند.

مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری ایران

یک مرکز همسریابی هم رصد کردیم که با بقیه مراکز فرق دارد

مفت باشه، کوفت می شه!

توی همه جست و جوهایمان برای پیداکردن سایت های همسریابی فقط یک مورد پیدا شد که از دور کمی شبیه مراکز تخصصی همسریابی بود. مرکزی که ما فکر کردیم احتمالا از این به بعد قانونمند شده ها باید یک جاهایی باشند شبیه اینجا.

شکل و شمایل سایتشان مثل همه سایت های همسریابی است. منتها صفحه اصلی شان برخلاف سایت های دیگر که عکس یک گلدان گل و دوتا حلقه طلایی گذاشته اند پر از اخبار و مطالب روان شناسی با موضوع ازدواج است. تفاوت اینها هم با بقیه مراکز همسریابی اینترنتی از همین جا شروع می شود.

سنگ مفت نداریم

غیر از نگاه روان شناختی، مساله رایگان نبودن خدمات یکی دیگر از تفاوت های بارز این سایت است. آن هم نه یک تفاوت قیمت کوچک. تفاوت قیمتی که حسابی هم به چشم می آمد. قصه عضویت هم این طوری است که این مرکز در برابر خدمات واقعی که ارائه می داد، پول خوبی هم می گیرد. هزینه اول عضویت ۵۰ هزار تومان و هزینه های دیگر هم متعاقبا به مشتری اعلام می شود. حالا اگر عضویت معمولی ۵۰ هزار تومان تمام بشود، حتما هزینه های دیدن مشاور و اینها باید خیلی بیشتر باشد. اتفاقا مشتری هایشان هم کم نیست. انگار که جوان ها معتقد باشند همسری که مفت و رایگان به دست بیاید، مفت و رایگان هم از دست می رود.

روش کار

مشتری باید بعد از اینکه اینترنت ثبت نام کرد با در دست داشتن کارت ملی و شناسنامه و یک عکس تمام قد بدون روتوش برود مرکز و مشاوره بشود. بعد هم منتر بماند تا موردی که می خواسته را برایش پیدا کنند. وقتی هم که موردهای مناسب جفت شدند و هردو برای آشنایی اعلام آمادگی کردند، جلسه اول و دوم مشاوره با حضور نماینده مرکز در همانجا برگزار می شود و هزینه هایش را هم احتمالا عروس و داماد دنگی حساب می کنند. بعد مشاوره ها به ولی مشتری ها اعلام می کنند که ماجرا در فلان مرحله قرار دارد. آنها بعد از سه جلسه می توانند بیرون قرار بگذارند و خودشان کار را تمام کنند.

معرف بداخلاق

نکته دیگری که توی این سایت خیلی به چشم می آید، قانون های سفت و سختشان است. اول اینکه به مشتری اعلام می کنند اگر او خیلی عجله دارد اصلا به مسوولان مرکز ربطی ندارد. بعد هم می گویند درصورتی که کسی پیدا نشد، هزینه ای مسترد نمی شود. البته در کنار این تهدیدها گزارش ازدواج هایشان آن قدر زیاد است که دل مشتری ها را گرم می کند.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:ازدواج هم شرایطی دارد


http://maktoobshop.com/


ازدواج یکی از مهم ترین مراحل زندگی هر فرد به حساب می آید و می توان گفت انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی هر فرد است. به همین دلیل، توجه به این موضوع همیشه برای همه افراد مهم بوده و خواهد بود. دین اسلام هم انسان ها را به این کار تشویق کرده تا حدی که از منظر دین، ازدواج راهی برای تکمیل شدن شخصیت انسان است. اما آنچه از نگاه دین، فرهنگ و علم مهم بوده و بر آن تاکید می شود، این است که چنین انتخابی باید با دید کامل و سلامت روانی انجام شود تا در آینده زوجین با مشکل مواجه نشوند.

اولین ملاکی که آموزه های دینی از آن یاد کرده و بر آن تاکید دارد هم کفو بودن است؛ هم کفوبودن به معنای تناسب و سنخیت در تمام جوانب است.

همه ما می دانیم هر یک از همسران با خلق و خو و یک نوع تربیت خاص وارد زندگی مشترک می شود، برای همین باید تلاش شود تا حد امکان، همسری مناسب با شرایط فردی، خانوادگی و فرهنگی خود انتخاب کنیم. هر چه این تناسب در جنبه های مختلف زندگی (مذهبی، فرهنگی، اخلاقی و...) بیشتر باشد، پیوند زناشویی محکم تر و با آرامش بیشتری همراه خواهد بود. از سوی دیگر به همان اندازه که این تناسب ها کم باشد، شاهد اختلاف های بیشتری هستیم و در نتیجه زندگی پرتنشی برای دو طرف رقم خواهد خورد. بروز چنین اختلاف هایی به معنای ناپایداری زندگی و پیوند زناشویی خواهد بود.

شاید بد نباشد قبل از ازدواج بدانیم یکی از علت های اصلی اختلاف در میان زن و شوهرها همین عدم تناسب است. پس با این فکر که عشق و علاقه موجود در بین زوجین مانع از نمایان شدن عدم تناسب ها می شود، وارد زندگی نشوید و در نظر داشته باشید این تفاوت در سلیقه و رفتار و کردار، دیر یا زود در خانواده شما نمایان خواهد شد و آنگاه دیگر کاری از دست عشق هم برنمی آید.

البته زوج های جوان باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که هماهنگی میان دو نفر، هیچ گاه به صورت کامل بوجود نخواهد آمد و حتی در صورت وجود بیشترین شباهت هم تفاوت های فردی بین آن دو دیده می شود، تفاوت هایی که در طول زندگی و به تدریج با آنها آشنا خواهند شد.

بنابراین هرچه شباهت ها در میان همسران بیشتر باشد و تفاوت ها کمتر، می توان گفت احتمال این که یک زندگی آرام و بی دردسر همراه با عشق و آرامش داشته باشند، بیشتر است.

عامل دیگری که در موفقیت ازدواج نقش مهمی ایفا می کند، رشد عاطفی و فکری هر یک از زوجین است.

دختر و پسر باید سنی را برای ازدواج انتخاب کنند که رشد عاطفی و فکری آنها به حد قابل قبولی رسیده باشد. البته به این نکته هم باید توجه داشت این رشد در افراد مختلف در سنین مختلفی کامل می شود. افرادی از این نظر کامل تلقی می شوند که بتوانند در مسائل و امور زندگی به تنهایی تصمیم گیری کنند و به خانواده یا اطرافیان خود متکی نباشند. در غیر این صورت اگر فرد قبل از تکامل رشد عاطفی و فکری اقدام به ازدواج کند، در زندگی زناشویی خود هم نمی تواند به درستی تصمیم گیری کند و به یقین در برخورد با موانع و مشکلاتی که بر سر راه خود و همسرش قرار می گیرد، یا از پا درمی آید یا راه خطا را در پیش می گیرد. بنابراین بهتر است دختر و پسر قبل از ازدواج به این موضوع ها بیشتر دقت کنند و با این فکر که عشق موجود بین آنها مشکلات مسیر زندگی را به مرور زمان از بین می برد، قدم در راه زندگی مشترکی که از ابتدا اشتباه است، نگذارند.

همسر ایده ال من:ازدواج هوشیارانه


http://maktoobshop.com/


برای اینکه وارد این بحث شوم درزیر نمونه ای از یک تعامل میان زن و شوهر و اینکه چگونه در یک ازدواج ناهوشیارانه رابطه عاشقانه ویژه ای که برآن حاکم است با دلیل و منطق تعدیل می شود بیان کنیم در نظرتان مجسم کنید که شما با روحیه ای بشاش خوردن صبحانه هستید که ناگهان همسرتان شما را به خاطر سوختن نان مورد انتقاد قرار می دهد، حافظه همیشگی شما به ناگهان تحریک شده و به دنبال ستیز یا فرار از این ماجراست. برای شما مهم نیست که کسی که شما را مورد انتقاد قرار داده همسرتان است، آن چه برای شما مهم است این است که کسی شما را مورد حمله قرار داده.

اگر در مقابل واکنش خود به خودی مغزتان مقاومت نکنید فورا سرزنش همسرتان را با یک حمله کوبنده متقابل پاسخ خواهیذ داد خوب درست است که من نان را سوزاندم ولی یادت باشد تو دیروز شربت را ریختی و یا ممکن است برای آنکه برخوردی پیش نیاید اتاق را ترک کنید یا خود را سرگرم خواندن روزنامه کنید براساس واکنشی که نشان می دهید همسرتان احساس می کند مورد حمله یا بی مهری قرار گرفته و به احتمال زیاد دوباره شروع به انتقاد شدید می کند یک رویکرد آن است که شما جمله همسرتان را با ضرباهنگی نه تند و نه خیلی آرام تکرار و تایید کنید برای نمونه ممکن است چیزی شبیه این را بگویید این طور که معلوم است از این که من نان ها را دوباره سوزاندم عصبانی شدی همسرتان ممکن است پاسخ دهد بله من عصبانی ام من از به هدر رفتن غذا در این خانه خسته شدم دفعه بعد بیشتر دقت کن !شما نیز می گویید:بله تو حق داری غذا در این خانه هدر می رود من باید بعد از این بیشتر مراقب باشم همسر شما خلق سلاح شدن شما را از طریق آهنگ منطقی صدای شما و توانایی تان برای پیدا کردن راه حل جایگزین احتمالا آرام می گیرد و نرمتر می شود این رویکرد را برایتان عنوان کردم که بتوانم به مقوله اصلی بحث که همانا یک ازدواج از روی آگاهی و هوشیاری است برسم .

تعریف ازدواج هوشیارانه :

ازدواج هوشیارانه یا آگاهانه ازدواجی است که حداکثر رشد روانی و معنوی را سبب می شود ازدواجی است که با هوشیارشدن و همیاری با سالق های اساسی و ذهن ناهوشیار به وجود می آید در امنیت بودن ،شفا یافتن و کامل شدن زمانی که شما به هوشیاری می رسید چه تفاوتی در شما به وجود می آورد ؟

نشانه های ازدواج هوشیارانه :

۱) شما متوجه می شوید که رابطه عاشقانه شما دلیل و مقصدی پنهانی دارد شفا بخشی زخم های دوران کودکی پس به جای اندیشه و تفکر کامل روی آرزوها و نیازهای سطحی یاد می گیرید مشکلات حل نشده دوران کودکی که در پس مسائل نهفته است را کشف کنید وقتی به ازدواج با دید اشعه ایکس نگاه می کنید تمایل های روزانه شما معنای بیشترو جنبه های معنا آمیز رابطه زناشویی برایتان معنا و مفهوم دیگری پیدا می کند و احساس می کنید که روی پدیده ها تسلط دارید .

۲) شما تصویر واقع بینانه تری ازهمسر خود خلق می کنید ! شما در لحظه های اولیه ملاقات به علت تحریکات مغز شروع به مرتبط ساختن عشق با مراقبان اولیه خود کردید بعدها ویژگی های منفی خود را به همسرتان فرافکن نمودید و به تدریج واقعیت ذاتی همسر خود را محو ساختید وقتی در جهت دیگر ازدواج هوشیارانه حرکت می کنید به تدریج این توهمات را رها کرده و شروع به دیدن حقیقت ذات همسرخود می کنید شما همسرتان را نه به صورت نجات بخش ،بلکه به صورت انسان زخم دیده دیگری که برای شفا بخشی تلاش می کند می بینید !

۳) شما این مسئولیت را قبول می کنید که نیازها و آرزوهای خود را با همسرتان در میان بگذارید درازدواج ناهوشیارانه شما به باور دوران کودکی خود می چسبید که همسرتان به طور خودکار نیازهای شما را حدس می زند در ازدواج هوشیارانه شما این حقیقت را می پذیرید که برای درک یکدیگر باید راهکارهای ارتباطی را گسترش دهید .

۴) در برخوردهای متقابل شما از روی فکر و تامل عمل می کنید در ازدواج هوشیارانه به خود آموزش می دهید تا رفتارسازنده بیشتری داشته باشید .

۵) یادمی گیرید به نیازها و خواسته های همسرتان به اندازه نیازهای خود احترام بگذارید در یک ازدواج ناآگاهانه تصور شما براین است که همسرتان باید همه نیازهایتان را درک و برآورده سازد در ازدواج آگاهانه شما ایده و مرام عشق به خود را رها کرده و انرژی بیشتری را صرف نیازهای همسرتان کنید .

۶) بخش تاریک شخصیت خود رادر آغوش بگیرید در ازدواج آگاهانه این حقیقت صمیمانه را می پذیرید که شما هم نظیر همه انسانها ویژگی های منفی دارید .زمانی که مسئولیت بخش تاریک طبیعت خود را پذیرفتید دیگر در صدد برنمی آیید ویژگی های منفی خود را روی همسرتان فرافکن کنید و این موجب به وجود آمدن محیط خالی از دشمن می شود .

۷) شگردهای جدیدی برای ارضای نیازها و خواسته های اولیه خود به کار برید در دوران جنگ برسر قدرت شما با تملق یا با نشان دادن خشم یا مقصر شمردن همسرتان سعی می کنید وی را وادار نمایید نیازهای شما را برآورده سازد ! وقتی فراسوی این مرحله حرکت می کنید متوجه می شوید که همسرتان می تواند منبع کمک و سود دهی باشد در صورتی که شکردهای خود محکومی را رها می سازید .

۸) در درون خود به دنبال قدرت و توانایی هایی می گردید که فاقد آن هستید یکی از دلایلی که به همسرتان جذب شدید این بود که او قوت و توانایی هایی داشت که شما فا قد آن بودید بنابراین در کنارهمسر بودن به شما احساسی تمامیت و کمال کاذب می دهد در ازدواج آگاهانه متوجه میشوید تنها راهی که می توانید احساس وحدت و یگانگی کنید این است که ویژگی های پنهان درونی خود را رشد دهید .

۹) شما مشکلات ناشی از یک خلق یک ازدواج خوب را قبول می کنید در ازدواج ناآگانه براین باورید راه پیداکردن ازدواج خوب انتخاب همسر درست و مناسب است از ازدواج هوشیارانه قبول می کنید که باید همسر درستی باشید با کسب دیدگاه واقع بینانه تری از روابط عاشقانه متوجه می شوید یک ازدواج خوب نیاز به نظم ،انضباط ، شهامت ، شجاعت ، رشد و تغییر دارد و اینه ازدواج کار سختی است .

۱۰) بیش از گذشته از اشتیاق خود برای به کمال رسیدن ،دوست داشتنی بودن و با عالم خلقت یکی شدن آگاه می شوید و به عنوان بخشی از طبیعت خدادادی این توانایی را دارید که بدون قید و شرط وحدت و یگانگی را با دنیای اطراف خود تجربه کتید شرایط اجتماعی و محروم بودن از تربیت صحیح موجب شده این کیفیت ها را از دست بدهید

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی



همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:آیا شما زوجی ایده آل هستید؟


آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

می‌توانید با یک نگاه عاشق شوید و با تکیه بر آن، تا پایان عمر با عشق قدیمی‌تان زندگی کنید. ممکن است گاهی احساس کنید رابطه‌تان از تب و تاب افتاده اما به احترام‌‌‌ همان نگاه به آن ادامه دهید و به جای بازسازی‌اش، بار رابطه‌ای که هر روز فرسوده‌تر می‌‌شود را به دوش بکشید.

گرچه بسیاری از زن و شوهر‌ها با چنین پیش‌فرضی به با هم بودن ادامه می‌دهند و این جمله تکراری که «عشق همین است.

بعد از چند سال فقط خاطره‌اش باقی می‌ماند!» را با خود تکرار می‌کنند، اما متخصصان ارتباط می‌گویند اگر آداب ارتباط موثر را بدانید و به آنها پایبند باشید، دلیلی ندارد که به جای عشق با خاطره آن زندگی کنید.

اگر هنوز حرف‌مان را جدی نگرفته‌اید، این مطلب را بخوانید و بعد در مورد خودتان و رابطه‌ای که در آن قرار گرفته‌اید قضاوت کنید.

به او اعتماد دارید؟
هر کدام از ما اعتماد را به یک شیوه تعریف می‌کنیم. بعضی‌های‌مان چشم و گوش بسته خود را به دست دیگری می‌سپاریم و اجازه می‌دهیم او جریان زندگی‌مان را نه به شیوه‌ای که دوست داریم، بلکه به شکلی که خودش می‌خواهد هدایت کند.

بعضی‌های‌مان هم فقط می‌توانیم اعتماد را به قیمت زیر نظر گرفتن تمام وقت شریک زندگی به دست بیاوریم و یک عمر با این سؤال سنگین که امروز چه اشتباهی کرده خود را شکنجه دهیم. اگر احساس خوشایند اطمینان به رابطه شما پا گذاشته، بهتر است شرط‌های دیگری که در ادامه آورده‌ایم را هم بررسی کنید. به شما پیشنهاد می‌کنیم برای سنجیدن میزان اعتمادی که در رابطه شما وجود دارد، این سؤال‌های اولیه را از خود بپرسید:

- در لحظه‌های سخت زندگی‌تان می‌تواند به او تکیه کنید و از اینکه همراه‌تان است آرامش می‌گیرید؟
- وقتی کاری به او می‌سپرید یا وعده‌ای از او می‌گیرید، روی قولش می‌ماند و حرفش را عملی می‌کند؟
- احساس می‌کنید او مثل یک کوه پشت‌تان ایستاده است؟ نامزدتان چطور؟ او هم همینطور روی شما حساب می‌کند؟

اگر می‌خواهید بودن یا فقدان این احساس به قیمت از دست رفتن عشق‌تان تمام نشود از خود بپرسید که دلیل اعتماد کردن‌تان به او چیست؟ چه ویژگی‌هایی از نامزدتان خیال شما را راحت کرده و در چه مواردی باید بیشتر مراقب باشید؟ اگر هم به او اعتماد ندارید، یک بار دیگر باورهای خودتان را زیر ذره‌بین بگذارید. ببینید که این بی‌اعتمادی حاصل تربیت و تجربیات زندگی گذشته‌تان است یا به‌خاطر رفتار‌ها و ویژگی‌های نامزدتان ایجاد شده است؟ اگر بی‌اعتمادی در درون شما ریشه دارد، چاره‌ای جز درمان فردی با کمک یک روان‌شناس ندارید، اما اگر او تنها کسی است که این احساس را در شما ایجاد می‌کند، باید با احتیاط بیشتری در این مسیر قدم بردارید.

چالش‌های اقتصادی را  چطور حل می‌کنید؟کم نیستند زندگی‌هایی که به‌خاطر مشکلات اقتصادی یا اختلاف‌هایی که به‌خاطر آن ایجاد می‌شوند از هم می‌پاشند. اینکه هر دوی شما بار مالی را با هم به دوش بکشید، اینکه سبک مشابهی برای هزینه کردن درآمد‌های‌تان داشته باشید و اینکه چقدر به آینده مالی یک رابطه امیدوار باشید و واقعیت‌های پیش روی‌تان را بپذیرید، همه در سرنوشت خوشبختی شما تاثیری غیرقابل انکار می‌گذارند. تفاوت در چنین ارزش‌هایی خیلی زود خودش را در رابطه نشان می‌دهد. از‌‌ همان قرار اول، تعیین اینکه وظیفه پرداخت صورت‌حساب رستوران با چه کسی است گرفته تا انتخاب خانه مشترک و این سؤال که باید با منابع موجود ساخت یا اینکه نباید از ایده‌آل‌های همیشگی کوتاه آمد. اگر می‌خواهید بدانید پول و موضوعات مربوط به آن در رابطه شما چقدر تاثیر می‌گذارد، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- شما و همسرتان در مورد موضوعات مالی دعوا هم می‌کنید یا اینکه وقتی سر و کله یک مشکل اقتصادی پیدا می‌شود، مثل یک تیم و با هم‌فکری آن را حل می‌کنید؟
- آیا فکر می‌کنید تامین مخارج زندگی وظیفه اوست و از زیر سنگ هم که شده، باید نیازهای زندگی را تامین کند؟
- آیا یکی از شما تصور می‌کنید دیگری در مورد موضوعات مالی کوتاهی می‌کند و با تلاش کم یا هدر دادن پول به زندگی‌تان صدمه می‌زند؟
- مرزهای مالکیت در زندگی مشترک‌تان تا چه اندازه پر رنگ است و چقدر بین شما حساب و کتاب وجود دارد؟

به این سوال‌ها صادقانه پاسخ دهید و خودتان در مورد شیوه‌ای که در پیش گرفته‌اید قضاوت کنید. بعد هم از خود بپرسید اگر همسرتان با همه ویژگی‌هایی که امروز دارد -اما بدون مشکلات مالی- دوباره از شما خواستگاری می‌کرد، چه پاسخی به او می‌دادید؟ شاید بهتر باشد حساب پول را از احساس و رفتارهای او جدا کنید تا نگاهی واقع‌بینانه‌تر به این زندگی داشته باشید.

با هم بودن‌کیف‌تان را کوک می‌کند؟
دکتر جان گاتمن، استاد دانشگاه واشینگتون می‌گوید اگر می‌خواهید بعد از گذشت سال‌ها از زندگی مشترک‌تان، بفهمید که طلاق تا چه اندازه رابطه شما را تهدید می‌کند، نگاهی به رفتارهای خودتان بیندازید. او می‌گوید زمانی که «تحقیر» که دقیقا نقطه مقابل احترام است پا به رابطه زناشویی می‌گذارد، خیلی چیز‌ها از بین می‌رود. به عبارت دیگر، وقتی قضاوت‌های منفی، انتقادهای بی‌وقفه و نیش و کنایه زدن از طرف یکی از زوج‌ها یا هر دوی آنها به عادت‌های رفتاری تبدیل می‌شود، دیگر جایی برای خوشبختی باقی نمی‌ماند. اگر می‌خواهید حال واقعی‌تان را در این رابطه بدانید، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا وقت گذراندن با شریک زندگی‌تان، حال شما را خوب می‌کند یا اینکه انرژی‌تان را می‌گیرد؟
- همسرتان برای اینکه چند جمله بیشتر با شما حرف بزند و یک ساعت زود‌تر به خانه برسد لحظه‌شماری می‌کند؟
- آیا هنگام بحث کردن، در مورد یک موضوع با دل و جان با هم حرف می‌زنید یا اینکه شخصیت یکدیگر را زیر سؤال می‌برید و انگشت اتهام را به سمت او نشانه می‌گیرید؟
- آیا دوست دارید احساساتی که در دل‌تان چرخ می‌زند را با او به اشتراک بگذارید یا اینکه این کار را بی‌فایده یا بهانه‌ای برای بحث و جدل می‌دانید؟

ارتباط موثر، مهارتی است که گرچه با شما به دنیا نمی‌آید اما می‌توانید در جریان تجربه‌های اجتماعی آن را یاد بگیرید. پس اگر بعد از پاسخ دادن به این سوال‌ها احساس کردید رابطه‌تان در موقعیت مناسبی قرار ندارد، به جای نا‌امید شدن و تن دادن به شرایط، با کمک مشاور خانواده و خواندن کتاب‌های روان‌شناسی معتبر، جریان زندگی‌تان را عوض کنید. شما هنوز هم می‌توانید تا ۵۰ درصد و حتی بیشتر این رابطه را مدیریت کنید، پس تصور نکنید که به پایان راه رسیده‌اید و هیچ ابزاری برای تغییر شرایط ندارید.

آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

وقتی با او هستید که هستید؟
شخصیت هر کدام از ما چندین بعد دارد که می‌تواند در مقابل هر فردی یا در هر موقعیتی از ما انسانی متفاوت بسازد. ممکن است در محیط کار محکم و قاطع و در خانه آرام و انعطاف‌پذیر باشید. ممکن است در خانه پدری‌تان زودرنج و در خانه مشترک‌تان صبور و سازگار باشید اما هر چه باشید، باید باور کنید که همه این آدم‌ها خودتان هستید. حالا چشم‌های‌تان را ببندید و خودتان را در کنار شریک زندگی‌تان تصور کنید. کنار او هستید کدام یک از ابعاد شخصیت‌تان را بیش از دیگر ابعاد بروز می‌دهید؟

- آیا بهترین خود شما، زمانی که با او هستید جلوه‌گر می‌شود؟
- آیا بد‌ترین بعد شخصیت‌تان در لحظاتی که با او هستید خودش را نشان می‌دهد و وقتی در کنارش حاضر می‌شوید، دل‌تان می‌خواهد منفی‌ترین احساسات درون‌تان را ابراز کنید؟
- هم خود خوب و هم خود بدتان را در کنار او می‌بینید؟ وقتی در کنار او هستید خودتان را دوست دارید؟

در کنار آدم‌های مثبت‌اندیشی که احساس خوشایندی به شما می‌دهند، قطعا شما آدم بهتری خواهید بود. پس اگر بعد از شروع این رابطه اسب سرکش شخصیت‌تان رام شده تعجب نکنید، یا اینکه اگر در اوج آرامش پا به این زندگی گذاشته‌اید اما در حضور او تمام جلوه‌های خشم در وجود شما خود را نشان می‌دهند، بپذیرید که یک پای این رابطه می‌لنگد. شاید بهتر باشد قبل از بله گفتن خود را در جریان این رابطه زیر ذره‌بین بگذارید و سپس قضاوت کنید که بودن در کنار او چه تاثیری بر شما و سبک زندگی‌تان می‌گذارد.

چطور در برابر مشکلات می‌ایستید؟
بیماری، ورشکستگی، بحران‌های کاری یا سختی‌هایی که به‌خاطر بالا رفتن یکی از دو طرف از پله‌های ترقی ایجاد می‌شود می‌تواند سرنوشت یک رابطه را زیر و رو کند. چنین چالش‌هایی می‌توانند با حمایت فرد دیگر رابطه، با کمترین ویرانی سپری شوند یا اینکه می‌توانند به جدی‌ترین مشکل زندگی مشترک‌تان تبدیل شوند و شما را از پا در آورند. اگر می‌خواهید بدانید رابطه‌تان در برابر حمله‌های بیرونی چقدر مقاوم است، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا مشکلات بیرونی، باعث نزدیکی و همدلی بیشتر شما دو نفر می‌شود و با هم به دنبال راهی برای حل کردن‌شان می‌گردید؟
- شما و همسرتان لحظات بد زندگی‌تان را هم با یکدیگر به اشتراک می‌گذارید، یا اینکه تنها در شادی‌های هم شریک می‌شوید؟
- آیا تا به حال از آرامش خود برای رسیدن همسرتان به هدفش گذشته‌اید؟ او به این تلاش شما چه واکنشی نشان داده‌ است؟ آیا او هم در زندگی شما چنین نقشی را بازی کرده ‌است؟

شما می‌توانید هنگام بیماری مادر همسرتان، احساس کنید که فردی از خانواده خودتان با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کند یا اینکه می‌توانید درهای خانه‌تان را به روی او و مشکلاتش ببندید و در آرامش خیالی‌تان زندگی کنید. می‌توانید زمینه را برای پیشرفت تحصیلی همسرتان فراهم کنید، یا اینکه تلاشش را وقت تلف کردن و کم گذاشتن برای زندگی مشترک‌تان بدانید و او را در میانه راه منصرف کنید. اما یادتان نرود که خودتان می‌توانید مسیری که رابطه شما از آن عبور می‌کند را تعیین کنید و باید مسئولیتش را به عهده بگیرید.


منبع :مجله سیب سبز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


همسر ایده ال من:اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !




همانگونه که میدانید از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانم‌ها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسر‌ها عادت کرده‌اند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواست‌شان مورد قبول نباشد و دختر خانم‌ها هم طبق این رسم در خانه می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواج‌ها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟



اگر دختر خانم‌ها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟

برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانم‌ها موافقت خود را اعلام کرده‌اند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش می‌کنند. یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است.

ایشان یکی از سر سخت‌ترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم.

چرا باید ازدواج کنیم؟
 ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل می‌شود و نیمه دیگر خودش را پیدا می‌کند. وقتی کسی ازدواج نمی‌کند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمی‌گیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس می‌کند و همین خلأ شخص را به انواع آسیب‌های اجتماعی و رفتاری سوق می‌دهد.

ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقی‌ترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تایید می‌کند.

ماجرای دو عدد قوی وحشی
 در این سال‌ها شاید بیشترین فعالیت من در زمینه امضای طلاق بوده که بیشتر آنها مهریه‌های سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی یا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستان‌ها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف می‌رسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوان‌هاست که لازمه آن هزینه‌های بسیاری در این رقابت‌های ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتل‌های مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولی‌ترین مراسم ازدواج در تهران ۳۵ میلیون تومان هزینه دارد.

رسوم دست و پا گیر
 برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار داده‌اند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبت‌هایی پیش می‌آید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیه‌های آنچنانی و مهریه‌های غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی می‌کنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگی مدرن هنوز پابرجاست و اگر می‌خواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگی‌های شهری اتفاق نمی‌افتد. من فکر می‌کنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکل‌ساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.

اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !

 

چرا می‌گویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟
 شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشته‌ها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می‌نشستند و برای پسر و دختر‌های خود مورد ازدواج انتخاب می‌کردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که می‌شناختند به هم معرفی می‌کردند و معمولا ازدواج‌های با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواج‌ها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانی‌ها بوده است و من حرف تازه‌ای نزده‌ام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آورده‌اند و پیشنهاد دهنده خودشان بوده‌اند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همین‌طور تجار بزرگ که وقتی می‌دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی می‌گرفتند.

چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟
 اگر دختر‌ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همان‌طور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برای‌شان سخت نباشد، این فرهنگ هم می‌تواند برای دختر خانم‌ها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستی‌های کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه می‌شوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایده‌آل‌هایش آن شخص را انتخاب کرده است.

چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟
 دختر خانم‌ها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوش‌شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است ۷۹ درصد ازدواج‌هایی که بر اساس معیار‌های ظاهری بوده در کمتر از ۳ سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیار‌های درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانم‌ها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار می‌شناسیم یا در مهمانی‌های خانوادگی یا در دانشگاه. به هر حال باید ۲ نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگ‌ترها و بعد اقدام کردن.

اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید
 این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما می‌توان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را می‌بیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را می‌شناسیم و می‌دانیم که استانداردهای یک همسر خوب را می‌تواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد.

چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟
 باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند  تا مردم عادی بتوانند راحت‌تر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان می‌دهد در تهران بیش از ۱۴ هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانم‌ها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسم‌های مجلل و اضافی و مهریه‌های عجیب از بین می‌روند و این سنت‌های اشرافی و مصرف‌گرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین می‌رود.

روز اول پدرت را دوست نداشتم
 شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج می‌کردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا  این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید این جمله برای شما آشنا باشد «من به خاطر شما بچه‌ها با  باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمی‌کردم.» شاید به جرات  بتوان گفت که حتی ازدواج‌های سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته چراکه خانواده‌ها فهمیده‌اند دوران والدین‌سالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام می‌گذارند،  دختران فهمیده‌اند که می‌توانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایده‌آل خود را یافتند با او ارتباط‌شان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سن‌شان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریع‌تر ازدواج کنند مبادا  برچسب پیردختر به آنها بخورد.

زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند


 در تعریف ازدواج‌های امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن  و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهش‌ها در ایران  نشان داده زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه  آشنایی زوجین قبل از ازدواج می‌تواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته  و موجب بهتر شدن این بعد‌ا ز کارکرد خانواده شود.

همچنین  نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی، زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن را  نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی متفاوت کرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر  ابراز هیجان می‌کنند.

منبع : niksalehi.com

همسر ایده ال من:هیچ کس بعد از ازدواج تغییر نمی کند !

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

اگر فکر می کنید بعد از ازدواج شخص مورد نظر شما تغییر خواهد کرد و انی که شما می خواهید تبدیل خواهد شد در اشتباه بزرگی هستید.

ازدواج نه کسی را تغییر می دهد و نه زمینه نفوذ و اثرگذاری دیگران را بر فرد آسان تر می کند. در حقیقت، ازدواج اغلب صفات نامطلوب را برجسته تر می کند.

به این ترتیب ممکن است چند ماهی از عقد یا زیر یک سقف رفتن تان بگذرد و آن وقت متوجه شوید خصوصیات همسرتان آزارنده تر از آن است که آنها را تاب بیاورید.

تغییر دادن همسر یکی از باورهای منفی و نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. این باور  در میان نسل‌های قدیمی‌تر به وضوح وجود داشت و با اینکه تقریباً از تمام بوته‌های آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد، امتداد آن، به اشکال جدید و فرم‌های دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان می‌دهد!

هیچ کس بعد از ازدواج تغییر نمی کند !


باور همسر خود را بعد از ازدواج تغییر می‌دهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که می‌خواهیم، در می‌آوریم، یعنی انسان را موجودی‌ مانند مجسمه تصور کردن که از جنس سنگ است و می‌توان آن را به هر شکلی‌ تراش داد! انسان موجودی انتخاب‌گر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و عقیده و نظر دارد و قبل از ازدواج، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است.جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معامله‌ای، چنین دیدگاهی وجود دارد.
 
بدبختشان نکنید
همان طور که جوانان باید یک سری مهارت های پیش از ازدواج را برای ساختن یک زندگی مشترک موفق فرا بگیرند، خانواده ها هم باید با یک سری مهارت ها آشنا باشند. گاهی دیده می شود خانواده ها به خاطر دلسوزی زیادی که نسبت به فرزندشان دارند، رفتارهای اشتباهی انجام می دهند و به عاقبت آن فکر نمی کنند. یک نمونه از این رفتارهای اشتباه، توجه نکردن به ظاهر خواستگار فرزندشان است. معمولا چنین خانواده هایی به این فرض امید می بندند که فرد با توجه به فرهنگ و اصالت خانوادگی اش، تغییر می کند. در صورتی که وقتی شخصیت فردی در نوجوانی و جوانی شکل گرفته باشد، به شدت تغییر آداب و رفتار برای او سخت خواهد بود.
 
آدم می شود!
گاهی پدر و مادری که خودشان در تربیت فرزندشان کوتاهی کرده اند، برای فرزندشان به سراغ همسرانی می روند که آن همسر، فرزندشان را تربیت کند.

نکته جالب این است که این رفتار بیشتر از سوی پدر و مادر پسرها دیده می شود در حالی که در ازدواج، به این دلیل که معمولا دختر از پسر کوچک تر است، این دخترها هستند که از رفتارهای همسرشان الگو می پذیرند. بنابراین این توقع پدر و مادر که فرزندشان بعد از ازدواج اصلاح شود، توقع بسیار نابه جایی است.

برای مثال، پدر و مادری که فکر می کنند پسر معتادشان یا پسری که اهل کار نیست و روابط نامناسبی دارد، با ازدواج درست می شود، توجه کنند که به دلیل بی انگیزگی چنین افرادی برای تغییر، چنین اتفاقی پس از ازدواج نمی افتد. بنابراین خانواده ها اساسا این فرضیه را که فرزندمان بعد از ازدواج سر به راه می شود کنار بگذارند و حداقل دنبال دخترها و پسرهایی نروند که مجبور شوند به دروغ به آن ها بگویند که فرزند ما خوب است و بعد از ازدواج دروغ شان مشخص شود.

این ها عوض نمی شوند
بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران؛ بلکه این خود فرد است که می‌بایست اقدام به تغییر آنها کند. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگی‌هایی را که اغلب قابل تغییر نیستند، فهرست کرده‌اند و توصیه‌شان این است که به دلیل تأثیر سوء این ویژگی‌ها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به این حوزه‌ها کلاً خودداری شود، این ویژگی‌ها مختصراً عبارتند از:

- اعتیاد: بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس به شدت مختل می‌کند‌.

- خشم شدید و غیر معمول: باعث می‌شود دیگران تا آخر عمر از شخص وحشت داشته باشند و توسط خشم او کنترل شوند.

- کنترل و سختگیری زیاد: باعث می‌شود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها وجود را نداشته باشد.

- عدم شکل‌گیری شخصیت بالغ در فرد: اغلب منجر به عدم مسۆولیت‌پذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و بی‌هدفی و بی‌انگیزگی در طول زندگی می‌شود. به این موارد بالا می‌توان اختلالات جنسی، داشتن دوران کودکی پرآسیب، داشتن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و… را هم اضافه کرد. بنابراین، عقل سلیم حکم می‌کند هرگز همسری را انتخاب نکنیم که در پی تغییر دادن او هستیم.
 
تحقیق کنید
در هر شرایطی تحقیق برای ازدواج، کاملا لازم و ضروری به نظر می رسد و نباید برای چنین امر مهمی فقط به ظاهر افراد یا ویژگی های خانوادگی اکتفا کرد. تحقیق کردن با آشنا بودن با خانواده طرف مقابل هیچ منافاتی ندارد.

این که یکی از خانواده ها فکر می کند چون خانواده طرف مقابل را می شناسد پس نیازی به تحقیق نیست یک اشتباه بسیار بزرگ است که ممکن است باعث مشکلات زیادی در زندگی فرزندشان شود. به نظر من تحقیقات باید بسیار سختگیرانه باشد و هر خواستگاری را باید در 5 مرحله مورد تحقیق قرار داد که به ترتیب تحقیق از: دوستان نزدیک و صمیمی، محل تحصیل، محل کار، محل سکونت و اقوام و آشنایان لازم به نظر می رسد. با این حال و با چنین تحقیقی امید می رود که بتوان به شناخت خوبی از خانواده طرف مقابل و خواستگار دست یافت.


منبع:خراسان، زیباشو

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


همسر ایده ال من:چطور مانع طلاق شوم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


آیا کنترل زندگی زناشویی خود را از دست داده‌اید؟ آیا درباره این مسئله با خود فکر کرده‌اید که برای حفظ زندگی‌ام چه کاری می‌توانم انجام دهم؟


به شما مژده می‌دهم که برای ممانعت از طلاق راه‌حل‌هایی وجود دارد که برای حفظ زندگی‌تان به شما کمک می‌کند.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید. درباره راه‌حل‌هایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که می‌گوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب می‌شود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکس‌العمل شما نیز عامل دیگری برای به‌وجود آمدن آن مسئله است.


رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. به‌منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگی‌تان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمی‌گرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر می‌کند.



تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانع شدن از پایان یافتن زندگی زناشویی به شما می‌کند. عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا به حال با دیگران با عشق، مهربانی و روش‌های متعهدانه برخورد کرده‌اید؟ شما نمی‌توانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما می‌توانید واکنش‌های خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که می‌توانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.


اغلب، زندگی زناشویی به‌دلیل گرفتاری‌های زن، نظیر کار، فرزندان و مسئولیت‌های روزانه در نگهداری خانواده، تازگی خود را از دست می‌دهد و باعث بی‌توجهی به روابط زناشویی می‌شود. وقتی رابطه‌ای به این نقطه می‌رسد،به‌ راحتی از همسر خود دلسرد می‌شوید و اجازه می‌دهید تا هر چیز پراهمیت دیگری در زندگی جای همسر و زندگی زناشویی‌تان را بگیرد. همچنین، در زندگی‌هایی که به این مرحله رسیده باشند، احتمال جدایی زوج‌ها بیشتر است.

برای همسر خود وقت بگذارید. بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده به‌طور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان می‌خواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات می‌شوند، گفت‌وگو کنید. گفت‌وگو کردن، مشاجره کردن و متهم کردن نیست.


به همان اندازه که انسان‌ها دستخوش تغییر می‌شوند، زندگی زناشویی نیز دائما تغییر می‌کند. به‌منظور حفظ زندگی مشترکتان باید دلایلی که باعث رسیدن به مرحله جدایی شده است را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید؛ مشکل هر چه باشد، امیدی برای حفظ زندگی وجود دارد.


این رهنمودها در صورتی قادر خواهند بود در آغاز مسیری برای حفظ زندگی زناشویی به شما کمک کنند که خود شما هم برای ممانعت از طلاق مصمم باشید و شما در این راه، نیاز به طرحی قابل اطمینان خواهید داشت.


«آیا برای نجات زندگی زناشویی امیدی هست؟» با بازدید از هر محکمه‌ای که مربوط به طلاق یا ازدواج است، سؤال بالا برای شما پیش می‌آید. وقتی در بحبوحه پریشانی و ناراحتی قرار می‌گیرید، گاهی یافتن یک راه‌حل، دشوار خواهد بود. اما پاسخ این سؤال این است که «بله، در بیشتر موارد برای نجات زندگی امیدی هست».


بیشتر مشکلات ریشه در روابط بد یا عدم‌ارتباط دارند، به همین دلیل، بیشتر اوقات در زندگی مشترک وقتی یکی حرف طلاق را به میان می‌آورد، طرف مقابل کاملا غافلگیر می‌شود.


اجازه دهید تا مثالی را عنوان کنم. زنی، که ما او را لورا می‌نامیم، به زمان بیشتری برای گفت‌وگو با شوهرش نیاز دارد. شوهر او، که او را مایک می‌نامیم، ممکن است شغلی داشته باشد که احتیاج به اضافه‌کاری زیادی داشته باشد، همچنین او سرگرمی‌هایی دارد که در اوقات بیکاری‌اش به آنها می‌پردازد، اما لورا در آنها شرکت نمی‌کند.


لورا به جای صحبت کردن با مایک و به جای اینکه به او بگوید که دوست دارد زمان بیشتری را با هم بگذرانند، انتظار دارد مایک نیاز او را درک کند و وقتی مایک متوجه این موضوع نمی‌شود، بسیار عصبانی و رنجیده خاطر می‌شود.


لورا بالاخره به مایک موضوع را گفت در حالی که از او عصبانی بود ولی مایک حتی دلیل آن را هم نمی‌دانست. چه اتفاقی افتاده بود که یک مسئله کوچک تبدیل به بحثی بزرگ شده بود؟ مایک حتی نمی‌دانست مسئله‌ای که برای لورا مشکلی بزرگ است، به‌وجود آمده. مشکل لورا و مایک چیزی است که بیشتر زوج‌ها در زندگی مشترک خود با آن دست به گریبان هستند و آن فقدان یک ارتباط ساده است که به طرز غیرقابل کنترلی اختلافات را تشدید می‌کند.


این یک سناریوی ساختگی بود، اما به شما قول می‌دهم‌چنین رویدادهایی همیشه و در همه خانواده‌ها پیش می‌آید. وقتی مشکلی کوچک مورد توجه قرار نگیرد، بدون اینکه متوجه شوید تبدیل به مشکلی بزرگ، پیش رویتان می‌شود.
آیا تا به حال به مشکلی جزئی اجازه داده‌اید که آن‌قدر بزرگ شود که شما در برابر آن عکس‌العملی جدی نشان دهید؟ حتی اگر مشکلات زندگی بیش از حد بزرگ شده باشند هم هنوز امیدی برای نجات زندگی مشترک وجود دارد، به شرط آنکه برای حل‌ مشکلات از دیگران کمک بگیرید.

کمک کنید تا زندگی‌ام را حفظ کنم

اگر دریابید که زندگی زناشویی‌تان در حال از دست رفتن است و آخرین چیزی که شما می‌خواهید طلاق است، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ از شما می‌خواهم بدانید که امیدی هست. بسیاری از زندگی‌های زناشویی، فقط به خاطر اینکه زوجین می‌خواهند خود را مصمم‌تر از دیگری نشان دهند، به طرز وخیمی به شکست می‌انجامد و پایان می‌پذیرد.

این پرسش‌ها را از خود بپرسید:
آیا رابطه‌ای درست برقرار می‌کنید؟
تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید می‌کند، هرگز نمی‌توانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفت‌وگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگی‌های مشترکی که آشفته هستند، از بین می‌رود.


آیا به همسر خود احترام می‌گذارید؟
همیشه بین زوج‌های موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوته نظرانه پر شور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق می‌شود. شما نمی‌توانید بی‌احترامی‌کردن‌های خود را مخفی کنید زیرا این مسئله از سخنان و رفتارهایتان آشکار می‌شود.در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس می‌کند و هیچ کاری درست پیش نمی‌رود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.

به چه میزان متعهد هستید؟
کار، دوستان، سرگرمی‌ها، کارهای خانه، خانواده گسترده، همه و همه لیستی از مواردی است که برای افراد متعهد اهمیت دارد. در رأس این لیست باید زندگی زناشویی شما قرار بگیرد. دقت کنید که اجازه ندهید کسی یا چیز دیگری قبل از زندگی زناشویی‌تان بیاید.

از مشکلات دوری نکنید

هر چه بیشتر از مشکلات دوری کنید، زندگی زناشویی‌تان بیش از پیش آسیب خواهد دید. زندگی‌های مشترکی که در نقطه شکست قرار دارند، همین حالا به یک طرح عملیاتی نیاز دارند. به‌منظور حفظ زندگی، شما به طرحی نیاز دارید که اجازه درک مشکلات و تمرکز بر بازیابی عشق و تعهد را که سابق بر این جزئی از زندگی مشترک شما بوده، بدهد.

بیاموزید چگونه طرحی اثبات‌شده را به فعل دربیاورید و برای نجات زندگی مشترک خود بار دیگر به همسرتان بپیوندید؛ شما، همسرتان و زندگی مشترکتان شایستگی آن را دارید.


طبق آمارها، نیمی از ازدواج‌ها در ۷سال اول زندگی مشترک پایان می‌پذیرد؛ این بدین معناست که نیمی از آنها به زندگی ادامه می‌دهند. آیا زندگی شما هم تداوم خواهد داشت؟


او طلاق می‌خواهد، اما من نه


همسرتان به شما گفته که می‌خواهد از شما جدا شود و شما را دچار سردرگمی کرده است.


شما خواهان طلاق نیستید ولی نمی‌دانید چه اقدامی کنید.


در دل احساس درد و رنج زیادی دارید، نه می‌توانید چیزی بخورید و نه می‌توانید بخوابید؛ حقیقت این است که شما آشکارا از انجام هر کاری ناتوان می‌شوید.

در درجه اول، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و شرایط عادی را به زندگی خود بازگردانید؛ شما به قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب، به‌منظور نجات زندگی‌تان از طلاق، نیازمندید.در درجه دوم، نباید تسلیم شوید.

اگر تا به حال عشقی در زندگی مشترکتان وجود داشته، این ارزش جنگیدن را دارد.برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، مسیر همواری در پیش رو نداریم، اما هر تلاش با نفوذی در درازمدت مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:آیا بنظر شما ازدواج پایان آزادی ست ؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد.


واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود.


با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود—چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند.


همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد – وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او  می کنم و بعد می روم.


ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند!


مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم 20 سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل.


برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید—در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند.


شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید.

 

همسر ایده ال من:نکاتی برای همسران جوان


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمی‌توان راهنمایی‌های مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات که می توان آنها را قواعد طلایی نامید لازم و ضروری به نظر می‌رسد که تقدیم شما زوج های جوان می شود.


• 1. قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج می‌کنید قول می‌دهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار می‌باشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشته‌های بسیاری این طناب را به وجود می‌آورند که از همه مهم‌تر رشته عشق و علاقه‌ای است که نسبت به یکدیگر ابراز می‌دارند. رشته‌های دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشته‌های این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثبات‌تر خواهد بود. پس رشته‌هایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.


• 2. قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج می‌کنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانواده‌ای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.


• 3. قاعده طلایی سوم: فن عشق‌ورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی می‌شود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگ‌تر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.


• 4. قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقت‌های اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین می‌شود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید. محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانواده‌های مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت می‌شوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.


• 5. قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم می‌گذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدم‌های شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه‌ کسب می‌کنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.


خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری می‌شود نمی‌تواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد. عروس و داماد نمی‌توانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.


• 6. قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس‌ تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که می‌توانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید. ممکن است عشق از گفتار عمیق‌تر باشد ولی گاهی با محبت نمایان می‌گردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علف‌های هرز را چید.


هرگاه علف‌های هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک می‌شود! چنانچه علف‌های هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست می‌آورد. در ازدواج نیز علف‌های هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.


• 7. قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.


پزشکان، صاحب‌نظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده می‌سازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماری‌های زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکش‌های خود نداشته باشید آگاه می‌سازد زیرا علت بعضی از نارضایتی‌ها واضح و آشکار نمی‌باشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد. اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشویی‌تان بیفزایید.


• 8. قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!


با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. و از همه مهمتر از جسارت، اهانت و بی‌‌وفایی بپرهیزید!


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی 

همسر ایده ال من:چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


گرچه خیلی از ما گمان می کنیم ازدواج موفق به شانس و تصادف بستگی دارد اما با کمی دقت در انتخاب همسر، می توان ریسک آن را کاهش داد و با اطمینان بیشتری دست به انتخاب زد.

خیلی از ما قبل از ازدواج نشانه هایی را در فرد مورد بررسی خود می بینیم و تشخیص می دهیم که این نشانه ها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت می بندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار می کنیم. این جمله معروف این است: “بعد ازدواج درست خواهد شد!” منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل می شود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانه های ناهنجاری، اختلال، بیماری یا… نیز بعد از ازدواج از بین می روند، بلکه برعکس، گاهی آسیب رسان تر و مخرب تر هم می شود.

به همین دلیل به شما می گوییم که با چه کسانی ازدواج نکنید!! شاید تعداد این افراد چندان زیاد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع کنید.

آدم های خودخواه!

اینها به شدت کنترل کننده ا ند. اصرار دارند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند و برای همه تکلیف معین کنند. اغلب بی صبر و عجول اند و احساسات خود را بروز نمی دهند. حسودند و حس مالکیت زیادی دارند. اصرار دارند که خودشان از عهده هر کاری برمی آیند. حاضرند هر کاری بکنند تا مبادا چیزی از کنترل شان خارج شود. بسیاری از اینها در کودکی توسط بزرگ ترها یا اوضاع و شرایط به شدت کنترل شده اند و این کنترل موجب این شده که اینک اجازه ندهند کنترل چیزی از دستشان خارج شود.

می دانید چه کسانی جذب اینها می شوند؟ کسانی که احتمالا خودشان مادر یا پدر کنترل گر داشته، یا کسانی که تیپ قربانی دارند و منتظرند کسی بیاید به آنها بگوید چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ایجاد می شود، در نهایت به شدت محدود کننده و آزار دهنده است.

بچه هایی با هیکل بزرگ!

آیا کسانی را دیده اید که حساب و کتاب کارهایشان را ندارند، کلید یا کیف های خود را همیشه گم می کنند، به همه مقروض اند و خلاصه دوست دارد کسی را پیدا کنند تا به او تکیه کنند؟

چنین کسانی در واقع شرایطی را فراهم می کنند تا همسرشان، نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کنند و آنها، همچنان یک کودک وابسته باقی بمانند! عمل نکردن به قول و وعده، فراموش کردن نکات مهم و نشناختن بایدها و نبایدها و شانه خالی کردن از وظایف، از خصوصیات آن هاست. اینها اغلب هدف خاصی را دنبال نمی کنند و برنامه ریزی برای آینده ندارند، از مشکلات فرار می کنند و هر کاری را به بعد موکول می کنند.

افرادی که به اصرار می خواهند از بزرگ شدن فرار کنند، اغلب در کودکی نادیده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دریافت نکرده اند، شاید هم والدینی بسیار کنترل شده داشته اند که با اصرار و فشار خواسته اند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنین افرادی، به گونه ای است که آخر سر احساس می کنید از شما سواستفاده شده و بازی تان داده اند و نهایتا هم نمی توانید برای آنها احترام قلبی قایل شوید!

اینها یک پوستین کلفت بر تن دارند!

نوع رابطه برقرار کردن (یا بهتر بگویم رابطه برقرار نکردن) این ها جوری است که انگار همیشه یک پوستین کلفت بر تن دارند! از نظر عاطفی بیش از حد بسته و غیرقابل دسترس اند و آمادگی این را ندارند که با کسی ارتباط برقرار کنند. اینها نمی توانند و نمی خواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتیجه هیچ رابطه ای بین آنها و طرف مقابل برقرار نمی شود و تنها چیزی که میان آنها می تواند وجود داشته باشد یک قرارداد زندگی مشترک است نه یک رابطه عمیق و صمیمانه!

اینها نمی توانند به راحتی به کسی اعتماد کنند و تمایلی ندارند دیوارها و حصارهای دفاعی خود را فرو بریزند زندگی با اینها سرد و بی روح و گزنده است.

طلبکارهای مظلوم نما!

اینها همان هایی هستند که همیشه از رنج و دردلذت می برند و هر قدر آنها را تسلی بدهید، فایده ای ندارد، مستقیما از دست کسی عصبانی نمی شود، در عوض مدام گله و شکایت می کنند. رک و پوست کننده حرف دلشان را نمی زنند و شاید باید همه هوش و استعداد خود را به بگیرید تا علت ناراحتی آنها را حدس بزنید یا به زور اطلاعاتی از آنها بیرون بکشید!

طلبکارهای مظلوم نما همیشه دیگران را مسئول بدبختی های خود می دانند و به خوشحالی و خوشبختی دیگران حسادت می کنند. نمی توانیم با آنها صحبت یا مذاکراه کنیم چون بلافاصله احساس می کنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم می کنند که آنها را درک نمی کنیم و دوستشان نداریم.

چنین رابطه ای به زودی، منجر به انزجار و دل زدگی می شود و به نظر من یکی از خسته کننده ترین روابط عالم است. در مقابل اینها، ما همیشه بدهکار شناخته می شویم!

مین های خطرناک!

اینها شبیه به مین های خطرناکی هستند که اگر از نزدیکشان هم عبور کنیم، منفجر می شوند!

در واقع این افراد در مقابل هر چیزی که مطابق میلشان نباشد از کوره در می روند. به شدت کم طاقت و کم حوصله اند و آماده اند اطرافیانشان را تحقیر کنند. اینها در عرض چند ثانیه از حالت گرم و صمیمی به حالت خشمگین و عصبانی تغییر وضعیت می دهند و خشم خود را به انواع روش ها ابراز می کنند، مثلا با فریاد، بددهنی، تهدید، کوبیدن در، ترک کردن اتاق یا منزل، حتی با پرت کردن اشیا و هل دادن یا زدن اطرافیان!

بیش تر این افراد خشم های فرو خورده دارند. در کودکی آزارهای جسمی یا کلامی دیده اند و توسط مادر، پدر یا هر دو، طرد شده اند. این احتمال هم وجود دارد که درماندگی و ضعف عمیقی را در کودکی تجربه کرده باشند مثل زمانی که یکی از والدین معتاد بوده و یا والد دیگر را به شدت مورد آزار قرار می داده و آنها اجازه ابراز احساس نداشته اند.

اگر کودکی نتواند غم و اندوه عظیمی را که تجربه کرده احساس کند و با آن در تماس باشد، ممکن است سال ها بعد، آن را به شکل خشم شدید و عصبانیت بروز دهد.

متاسفانه کسانی هم که جذب افراد تندخو می شوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب می کنند خودشان هم بی مسئله نیستند! پدر یا مادر اینها، یا هر دو، بسیار تندخو بوده اند و عشق و خشم برای آنها با هم تداعی شده اند و از طرفی ظرفیت بالایی برای تحمل فشار های عصبی پیدا کرده اند متاسفانه، بعضی افراد که در کودکی تحت آزار جسمانی زیادی بوده اند در بزرگسالی هم مستعد این هستند که همسرانی کتک خورده بشوند! کسانی که خودشان اعتماد به نفس پایین دارند و نمی توانند خشم و عصبانیت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب می شوند به هر حال رابطه با چنین افرادی بسیار بی ثمر و مخرب است و در بسیاری موارد منجر به جدایی یا آسیب های عمیق می شود.

زخمی ها

افرادی که به هر دلیل از نامزد، یا همسر یا فرد مورد علاقه خود جدا شده اند ولی هنوز زخم شان التیام نیافته یا آسیبی را که از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نکرده اند، یا از ضربه عاطفی که به آنها زده شده هنوز در شک به سر می برند، مناسب ازدواج نیستند.

بعضی از اینها هنوز خشم و انزجار فوق العاده ای از فرد قبلی دارند و این امکان وجود دارد که این خشم های حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود!

بعضی هم در مقابل فرد قبلی احساس گناه می کنند و خود را مسئول می دانند مدام از او صحبت می کنند و اجازه می دهند نگرانی شان برای او، خوشحالی شما را تحت الشعاع قرار دهد. وقتی کسی تا به این حد آسیب دیده، بهتر است به او وقت دهیم تا خود را التیام بخشد زمانی با او وارد رابطه شویم که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.

برده ها!

ارباب این ها، مواد مخدر است و کسی که انتخاب کرده اید، یک برده است که آزاد نیست! در این حالت در یک مثلث عشقی قرار می گیرد: شما، او و ماده ای که برده ی آن است! ارباب که بی شباهت به رقیب تان نیست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف می کند وبه خود اختصاص می دهد.

ضمنا قابلیت حس کردن و احساسات او را کرخت می کند و به تدریج او را نسبت به هرآن چه در دنیای بیرون یا حتی درون او می گذرد، بی خبر و بی اعتنا می کند.

می دانم دردناک است اما صبر، بردباری، درک و عشق هرگز قادر نخواهد بود کسی را از اعتیاد رها کند. به خودتان دروغ نگویید و با آتش بازی نکنید چون به احتمال قوی خواهید سوخت. پس، حواس تان باشد، همین ها زخمی ها و برده ها را هم از فهرست کسانی که ممکن است همسری شما را طلب کنند حذف کنید. موفق باشید.

استعداد برای استرس!

آیا شما ازلحاظ ویژگی های فردی، مستعد استرس هستید؟

واقعیت این است که هر کدام ازما، با عوامل استرس زا، به شیوه ی خاص خود برخورد می کنیم. این شیوه ی برخورد نیز، به خلق و خوی اولیه ما، به نحوه ی رشد و تربیت مان و البته به شرایط فعلی ما بستگی دارد. بعضی از ما نرمی و انعطاف پذیری بیش تری داریم و در مقابل سختی ها از خود مقاومت بیش تری نشان می دهیم و برخی دیگر شکننده تریم و برخوردهای سفت و سخت تری داریم.

خلق و خوی اولیه: همراه با شیوه ی تعلیم و تربیت و والدین، تیپ های شخصیتی خاصی را در فرد به وجود می آورند که بعضی از این تیپ های شخصیتی، در مقابل استرس، آسیب پذیرهستند. در این جا به برخی از آنها، مختصر اشاره می کنم. کسانی که خود را در یکی از این دسته ها می بینند، باید کمی بیش تر به فکر خودشان باشند و هرچه سریع تر به دنبال روش آرام سازی خود بگردند و عمر خود را صرف رنج کشیدن از استرس نکند.

نردبان های منظم!

از این اسم، تعجب نکنید: اینها همان تیپ های کمال گرا هستند که به منظم و ترتیب زیاده از حد بها می دهند، از نظر اینها جزئیات بسیار بااهمیت بوده و اشتباهات غیرقابل گذشت اند!

اینها تا زمانی آرامش دارند که همه ی کارهای ثابت و قابل پیش بینی باشند، اما برای مقابله با مسائل زندگی خصوصا در شرایط غیر منتظره، قدرت تصمیم گیری به موقع را ندارند.

به همین دلیل بزرگ ترین مشکل افراد کمال گرا، سازگاری با تغیرات است. اینها کمترین تمایلی به از دست دادن نظم عادی زندگی خود ندارند، و اگر خللی در امور روزمره زندگی خود مشاهده کنند، دچار استرس می شوند توجه بیش از حد آنها به جزییات باعث بروز استرس می شود.

شاید اگر بتوانند اولویت ها را در نظر بگیرند و به امور کم اهمیت کمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بیش تر استفاده کنند.

بلند پروازان ناآرام!

افراد این گروه که همان تیپ جاه طلب اند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژی خود را صرف انجام کارشان می کنند و اغلب برای تفریح و سرگرمی، زمان ندارند. آنها نمی توانند مسوولیت ها را به دیگران محول کنند زیرا از خود و دیگران بسیار انتقاد می کنند و از این که کارها پیش رفت خوبی ندارند عصبانی وناآرام می شوند آنها قادر نیستند ساکت و آرام در جایی بنشینند و کاری انجام ندهند در نتیجه در حالت نشسته پای خود را تکان می دهند، با انگشتان خود به چیزها ضربه می زنند وخلاصه دایما در جنب و جوش اند.

زمانی که افراد این گروه دچار استرس می شوند تمایل دارند چندین کار را در آن واحد انجام دهند. برای این ها مشکل است که تمام حواس خود را متوجه گفت وگویی کنند که نتیجه اش برای آنها روشن است به همین دلیل در هنگام گفت و گو، بیش تر به کاری که بعدا می خواهند انجام دهند فکر می کند.

تلاش بلند پروازان ناآرام در جهت کنترل همه چیز و همه کس، موجب می شودکه این افراد از لحاظ جسمی و روانی تحت فشار قرار گیرند آنها از درک میزان واقعی توانایی های خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا یا زخم معده دست و پنجه نرم می کنند. عامل مشترک در تمام انواع شخصیت های مستعد استرس، ترس است. ترس از این که موفقیت آنها نادیده گرفته شود. اگر چه در هر دو تیپ، ویژگی های شخصیتی خاصی می تواند فرد را مستعد داشتن ترس کند. اما نوع تربیت فرد نیز در شکل گیری این ترس ها موثر است.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:نیاز های قبل از ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


در روایات آمده است که رسول الله هر گاه به شخصی نگاه می کرد و از او خوشش می آمد ، می فرمودند : «شغلی هم دارد؟». اگر می گفتند نه ، می فرموند : «از چشمم افتاد» . عرض می شد : چرا ای رسول خدا؟ می فرمود : «زیرا اگر مؤمن، شغل و حرفه ای نداشته باشد ، دین خود را وسیله امرار معاش می کند .» ۱ و در جای دیگر فرموده اند : «هر گاه کسی ازدواج کند، نصف دین را کامل می کند و برای حفظ نصف دیگر باید تقوای خدا را پیشه کند و اهل و عیال اختیار کنید؛ زیرا که این کار، روزی شما را زیاد می کند ».۲

اگر به این احادیث دقت کرده باشید ، متوجه اهمیت و ارزش این دو مقوله ( کار و ازدواج ) خواهید شد ، و به جایگاه آنها پی خواهید برد . آیا واقعا به این موضوع فکر کرده اید که اگر شغلی مناسب در اختیار نداشته باشید ، از چشم بزرگ ترین شخصیت دنیا و اسلام افتاده اید ، یا با نداشتن همسر، نصف دین خود را کامل نکرده اید؟!

امروزه به دلیل تراکم جمعیت و مسائل اقتصادی و فرهنگی ، با مشکل کار، مواجه هستیم و بی کاری ، سن ازدواج را در بین جوانان افزایش داده است .

شاید در دانشگاه با دروسی که نقش پیش واحد را برای واحدهای دیگر بازی می کنند ، برخورد کرده اید. اگر این پیش واحد، پاس نشود ، نمی توانید درس مورد نیاز ترم بعد را گرفته و پاس کنید ، کار هم دقیقا نقش پیش واحد را برای ازدواج بازی می کند . اگر شخص ، شغل مناسبی در اختیار نداشته باشد به ندرت می تواند خانواده ای تشکیل دهد و از عهده مخارج آن برآید .

در این جا به اهمیت این جمله گذشتگان می رسیم که: «کار ، جوهره مردان را می سازد. » اگر در بین جوانان، بخصوص جنس مذکر، دقت کرده باشید ، می بینید که کار و یا شغل درآمدزا برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و اگر به این هدف عمده و مهم خود دست نیابند ، با مشکلات فراوانی از جمله مشکلات اقتصادی و حتی مشکلات روحی ـ روانی نیز روبه رو می شوند .

اما نمی توان صرفا به دلیل نداشتن کار یا شغل مناسب ، امر مهم ازدواج را نادیده گرفت و معیارهای مهم دیگر را فراموش کرد و نیاز به داشتن زندگی مشترک را فقط به دلیل نداشتن کار ، کنار گذاشت . همان طور که در احادیث دیگر دیده ایم ، به فرموده پیامبر(ص) : بی همسران را همسر دهید ، زیرا با این کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نیکو و روزی شان را زیاد می کند و به جوان مردی شان می افزاید. از این نکته بر می آید که به واسطه امر مهم ازدواج ، خداوند ، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسیله روزی است) ، یاری می کند .

پس در این زمینه بدون تردید ، کار ، مقدمه ای برای ازدواج است . اما شاید شما هم که به کرّات دیده اید که در جامعه ای که در آن زندگی می کنید ، به ویژه شهرهای صنعتی بزرگ، دارای چنین ویژگی هستند که خانواده های ساکن در این شهرها ، زمانی که مسئله ازدواج مطرح می شود ، اکثریت آنها از پول زیاد به عنوان ملاک اصلی برای ازدواج یاد می کنند و همان طور که پول فراوان، منوط به داشتن شغل پول ساز است ، بنا بر این ، سختگیری این خانواده ها به شغل افراد می رسد . یعنی دیگر داشتن شغل مناسب، کافی نیست ، بلکه داشتن شغلی درآمدزا آن هم به مقدار فراوان، مورد تأیید این خانواده است . در صورتی که من معتقدم و شاید شما هم موافق باشید که به قول قدیمی ها: « پول، خوش بختی نمی آورد».

درست است که برای تأمین اکثر نیازهای بشریت، پول مهم است، اما همه آن نیست . حتی این که پول فراوان، ممکن است سودی نداشته باشد که هیچ ، بلکه درد سر آفرین نیز شود . پس توصیه ما این است که در امر خطیر ازدواج (که از جانب خداوند و پیامبرانش این گونه بر آن سفارش شده است) ، کمی از سختگیری ها بکاهیم و با دقت و به آسانی به آن بنگریم ، و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نیازهای یک خانواده ، خود را قانع کنیم ، تا بدین گونه، شرایط ازدواج را برای کسانی که شغل مناسب دارند مهیا سازیم. فکر می کنم اگر این گونه بیندیشیم ، دیگر خبری از افزایش سن ازدواج در میان جوانان نباشد!

یادمان نرود ، محبوب ترین بنیان ها نزد خداوند ، بنیان خانواده است و ازدواج ، سنت پیامبر(ص) است و کسی که از آن روی گرداند ، از او نیست . هر که دوست دارد خدا را پاک و پاکیزه دیدار کند ، با داشتن همسر به دیدارش برود .

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:هفت خان ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید.

هرکسی می خواهد ازدواج کند، باید به یک حداقل هایی در زمینه های مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینه ها به بلوغ نرسیده باشیم، حتما یک جای کارمان می لنگد. رسیدن به این بلوغ های شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا ۲۸،۲۷ سالگی به این بلوغ های شش گانه نمی رسند، پس خانم ها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده هم باشد.

بلوغ جنسی :

آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان می دهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان بگذارید کنار و رک و رو راست نیازهای جسمی تان را بشناسید. سلیقه های خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمی تان مشخص کرده باشید.سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع می شود.

بلوغ شخصیتی :

بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کم بینی، تاییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیاد ها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشده اند، به درد ازدواج نمی خورند.

بلوغ عاطفی :

بعضی ها با اینکه ازدواج هم کرده اند، هنوز درست نمی دانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان می آید. اینها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده اند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطه های قبلی تان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همین طور اینکه تا چه میزان هنوز تحت تاثیر آنها هستید. متوجه باشید که چقدر آگاهانه دوست دارید و چقدر نا آگاهانه. باید این واقعیت را قبول کنیم که بعد از ازدواج هم ممکن است از کسی خوشمان بیاید اما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشیم می توانیم از این مساله بگذریم و تمام زندگی مان را خراب نکنیم.

بلوغ اجتماعی :

سوال « شما مشغول چه کاری هستید؟ »، یکی از اولین سوال هایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار می شود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص می کند؛ مثلا خانم ها باید بدانند که خواستگار حول و حوش آینده کاری خودش را در کجا می بیند و چقدر می تواند با شرایط تطابق پیدا کند. قطعا کسی که هنوز سربازی نرفته و مرتب شغل عوض کرده، هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیده. البته شغل عوض کردن اگر همراه با پیشرفت باشد، مطمئنا خوب است. مثلا اگر پسری اول جایی شاگرد بوده و بعد رفته یک جای دیگر صاحب کار شده و ترقی کرده، موقعیتش فرق می کند. پسر ها هم باید برنامه همسر آینده شان را بپرسند. باید ببینند که زن زندگی شان چقدر بلوغ اجتماعی دارد.

بلوغ مالی :

کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمی تواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواسته های مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینه هایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج می کنید با هم حرف بزنید.

ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آینده تان هم باید به تفاهم برسید تا بعدا سر برنامه های بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.

بلوغ معنوی :

سوال های کلی موقع خواستگاری و ملاقات های اولیه همیشه می تواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر می شود. مثلا یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا می داند و همین قدر برایش کفایت می کند. دیگری اما برایش مهم است که همسرش به تمام احکام دین مومن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دین داریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید.

افرادی که شدیدا تحت تاثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.

ازدواج های ممنوع به درد نمی خورند!

اگر این نشانه ها را در رفتار طرف مقابل تان دیدید،به ازدواج با او فکر نکنید چون بعدا دچار مشکل می شوید.

خودکم بینی :

آدم های خود کم بین و تایید طلب به درد زندگی نمی خورند، دائم نیاز به تایید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولا زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.

کمال گرایی :

اما کمال طلب ها با کمال گرایی افراطی شان می خواهند در هر زمینه ای بهترین باشند و همین مساله نهایتا به بی عملی منجر می شود.چون این افراد فقط سراغ کاری می روند که مطمئن باشند در آن موفقند.

مهرطلبی :

زود خودشان را لو می دهند. همیشه در زندگی شان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان می دهد.هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.

پارانویا (شکاکیت) :

شکاک ها با لحن بازجویانه با شما صحبت می کنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاک ها به صورت پیش فرض شما را مجرم می دانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده.

توجه طلبی :

توجه طلب ها معمولا دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. اینها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی می خواهند.

خودشیفته :

خود شیفته ها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلا اگر صدای خوبی داشته باشند، آن قدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلا نمی شنوند.

اعتیاد :

غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.

دو قطبی :

تغییرات شدید خلقی دارند. مثلا یک دوره دو هفته ای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامه ریزی های دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی می شوند.

وسواس :

اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسی ها بعد از چند وقت خیلی سخت می شود.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

دردسرهای قبل از ازدواج


http://maktoobshop.com/



آشنایی های قبل از ازدواج، برای یک جوان یکی از مراحل حساس و تاثیرگذار درزندگی و آینده اوست که درسال های اخیر از دیدگاه های مختلف مورد بحث و پژوهش قرارگرفته است.

درواقع کیفیت و چگونگی گذران آن یکی از مسائل مهم و قابل تامل است، چرا که این روابط می تواند پیامدهای مثبت و منفی بی شماری را برای جوانان به همراه داشته باشد.

یک متخصص امور خانواده در دانشگاه ناتینگهام دراین باره درعصر حاضر می گوید: مبنای ازدواج عشق است و تعریف عملی آن تعهد مشروط، ابدی وجاودانه به فردی ناکامل است و از آنجا که خانواده یک واحد عاطفی و اجتماعی است روابط قبل از خواستگاری نیز باید بر دو رکن عاطفه و اخلاق استوار باشد. درحقیقت ازدواج رکن و مبنای بسیار قوی تری نسبت به رابطه قبل از خواستگاری دارد. جوان با ازدواج به تعهد عرفی، قانونی مکلف می شوند اما به رغم همه تعهدات، حداقل ۲۵درصد ازدواج ها فرجام خوبی ندارد و به طلاق منجر می شود تا حدی که ۴۵ درصد طلاق ها در دو سال اول زندگی رخ می دهد.

دکتر باوئر ازدواج هر فرد را منوط به رشد فکری و عاطفی او می داند و معتقد است: فرد باید برای یک تصمیم بزرگ به رشد عقلی و عاطفی لازم رسیده باشد.

این پژوهشگر روابط قبل از خواستگاری تا ازدواج را به سه مرحله اصلی و دو هنگامه فرعی تقسیم می کند و می گوید: درمرحله نخست یا سری، پنهان کاری حرف اول را می زند، متاسفانه والدین آخرین خاکریزی هستند که از دوستی با جنس مخالف فرزند خود مطلع می شوند و معمولا دوست صمیمی، اطلاعات بیشتری نسبت به والدین دارد. این مساله نشان می دهد که خانواده از نظر عاطفی با فرزندان خود فاصله زیادی دارند، البته در برخی موارد یکی از والدین (بیشتر مادر) درجریان کامل رابطه قرار می گیرد اما پدر را نسبت به موضوع بی اطلاع نگه می دارد و به صورت پنهانی فرزند خود را مورد حمایت قرار می دهد.

وی معتقد است مرحله پنهان کاری دوستی های پیش از خواستگاری بسیار آسیب پذیر، آسیب زا و شکننده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه که در این دوران به خاطر ترشح هورمون های شادی بخش، احساس لذت و سرخوشی به جوان دست می دهد، می افزاید: بیشتر جوان ها تصور می کنند این احساس به خاطر رفتار طرف مقابل است بنابر این نسبت به او احساس خوبی پیدا می کنند تا جایی که حاضر نیستند او را به هیچ قیمتی از دست بدهند. اما این یک فکر فریبنده است که اگر تکرار شود موجب ذوب شدن یکی در دیگری می شود. درحالی که سلامت یک ازدواج، نیازمند حفظ حریم دو طرف ازدواج برای پشت سرگذاشتن بحران هاست.

دراین مرحله هرگاه از دختر یا پسری پرسیده می شود«چرا می خواهی با این شخص ازدواج کنی؟» می گوید:«دوستش دارم» و به ندرت افرادی پیدا می شوند که اصالت خانوادگی، اخلاق و تحصیلات را ملاک اصلی انتخابشان قرارداده باشند. اگر چه «دوستش دارم» به عنوان نخستین دلیل مطرح می شود اما جوان ها باید بدانند که این، ضعیف ترین دلیل ممکن است.

وی دلیل اصلی پنهان کاری جوانان را دراین دوران مقدس دانستن نهاد خانواده می داند و معتقد است: در بیشتر این روابط، اعضای خانواده در بی خبری مطلق به سر می برند و این درحالی است که جوان ۱۵تا ۲۵ساله نمی تواند جدا از خانواده تصمیم مهمی مثل ازدواج بگیرد.وقتی خانواده ای ازهم پاشیده شود اعضای آن مثل ذرات در هوا معلق می شوند و به هر میزان که از هم پاشیدگی خانواده ها درجامعه ای افزایش یابد به همان میزان نیز از قدرت آن جامعه کاسته می شود.

در سیستم خانواده، اعضا باید قدرت انتخاب داشته باشند تا مسئولیت آن را برعهده بگیرند اما داشتن حق انتخاب، حرف آخر را نمی زند چرا که اگر انتخابی به تایید نرسد، باطل است.

والدین در ازدواج جوانان خود از شروع دوستی تا ازدواج نهایی نقش تعیین کننده ای دارند و ازدواج پیوند دو خانواده ازطریق به اشتراک گذاشتن هر عضو خانواده است، با این حال برخی جوانان برای تشکیل خانواده، خانواده را نادیده می گیرند.

این استاد دانشگاه با اشاره به آسیب هایی که دراین مرحله جوانان را تهدید می کند، می گوید: دختر یا پسر جوان دراین مرحله همه کس را فدای دوست داشتنش می کند تا جایی که اعتبار و احترام خود را نزد والدین از دست می دهد و از همه مهم تر آن که شرف، شخصیت و عزت نفسش را زیر سوال می برد و دچار تحقیر و سرخوردگی می شود.

به گفته وی عشق شرط گشایش رابطه است اما شرط تداوم آن مواظبت از رابطه است زیرا درهر مرحله ای امکان فروپاشی آن وجود دارد.

به طورکلی شناخت بعد عاطفی و اجتماعی خانواده در تداوم رابطه سالم موثر است.

وی نوع تحصیلات، اشتغال و روابط حاکم برخانواده را بر تناسب جوانان به منظور ازدواج موثر می داند و می افزاید: وضعیت فرهنگی، اجتماعی خانواده طرفین ازدواج، درسلامت این ازدواج تاثیرگذار است.

این استاد دانشگاه آگاهی والدین از ارتباط جوانان را مرحله بعدی ارتباط قبل از ازدواج برمی شمرد و می گوید: دراین مرحله اگر والدین بتوانند فرزند خود را از تصمیمش منصرف کنند، سه واکنش مختلف نشان می دهند، خانواده ها در افراطی ترین حالت، فرزندان را طرد می کنند. درحالت میانی به ظاهر تسلیم خواسته آنها می شوند اما مانند زیرخاکستر هستند و درحالت تفریطی در قبال آنها کاملا سرد عمل می کنند و هیچ مسئولیتی نمی پذیرند.

در واقع درحالت تفریطی زوج ها چتر حمایتی خانواده را ازدست می دهند و درمقابل مشکلات بسیار شکننده می شوند تا جایی که از انتخاب خود پشیمان شده و تصمیم به جدایی می گیرند.

وی با بیان اینکه معایب این قبیل روابط بیش از مزایای آن است، می افزاید: والدین درمواجه شدن با این مسائل، نباید رفیق فرزندانشان باشند چرا که در رفاقت مرز بیان دو نفر از بین می رود، ما نباید صمیمیت میان دو دوست را با صمیمیت میان والدین و جوانان مقایسه کنیم.

به گفته او همیشه باید میان والدین و جوانان دیواری از حیا وجود داشته باشد اما مانع ارتباط آن دو نشود، درحقیقت یک نظم سلسله مراتبی درخانواده لازم است و فرزندان باید یادبگیرند تا انتخابشان به تایید نهایی خانواده نرسیده، اعتباری ندارد.

متاسفانه برخی جوانان قبل از این که موضوع را با خانواده درمیان بگذارند به یکدیگر وعده و وعیدپوشالی می دهند و در صورت مخالفت خانواده ها با اصرار زیاد و حتی تهدید به خودکشی و فرار از منزل، والدین را مجبور به پذیرش انتخابشان می کنند. والدین درچنین مواقعی نباید دچار احساسات شوند و اگر نسبت به انتخاب غلط فرزندشان یقین دارند به هیچ وجه به وصلت میان این دو رضایت ندهند.

خانواده ها باید در برابر تصمیمات غلط فرزندان خود با اقتدار عمل کنند، اقتدار به معنای استبداد نیست، بلکه قدرت همراه با منطق است. فرزندان درچنین خانواده ای، حتی آئین های نانوشته را هم قبول دارند و به آن احترام می گذارند.

وی تصریح کرد: بهترین حالت انتخاب همسر، پیشنهاددادن شخص از سوی والدین یا خود فرزندان است.به اعتقاد او ۳ تا ۶ ماه بهترین زمان ممکن برای آشنایی پیش از ازدواج است و البته کیفیت رابطه بسته به اعتقاد خانواده ها متفاوت است، گاهی والدین ارتباطات قبل از ازدواج را درحد دوره چند ماهه نامزدی مناسب می بینند.

وی با اشاره به آمادگی های لازم برای جوانان در دوره پیش از ازدواج می گوید: والدین در وهله اول باید بتوانند جوان را به عنوان عضوی که تشکیل خانواده داده بپذیرند و از لحاظ روانی و عاطفی آمادگی جدا شدن آنها را درخانواده داشته باشند، از سویی دیگر فرزندان نیز باید به این آمادگی رسیده باشند. متاسفانه برخی افراد هیچ وقت متأهل نمی شوند و فقط همسر خود را وارد زندگی مجردیشان می کنند، تأهل زمانی معنا پیدا می کند که با تعهد عملی یعنی وفای به عهد از نظر عاطفی، اخلاقی، عرفی همراه باشد.

آمادگی اقتصادی یکی دیگر از پیش شرط های مهم قبل از ازدواج است که باید حتما از سوی جوانان مورد توجه قرارگیرد.

بهترین سن ازدواج


http://maktoobshop.com/



یکی از بحث های داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها ۱۶ تا ۱۸ سال و برای پسرها ۱۹ تا ۲۱ سال ذکر می شود...

در حالی که از دیدگاه روان شناسی، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده ایم که می خوانید.

آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم پوشی کرد؟

ـ از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی شروع می شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان ها به حداقل کفایت می کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان پزشکان و اصولا مکاتب روان شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد.

و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟

ـ بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.

خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی به دست می آید؟

ـ بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن ۲۰ سالگی زمینه های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن ۱۴ تا ۱۵ سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می شود. جامعه ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمی دهیم.

البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده گیری و سخت گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی کنیم. صحبت ما در مورد حداقل هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می تواند ازدواج کند که این اتفاق می تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال های بعدی موکول شود.

آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟

ـ ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده هایی که ازدواج والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب شان برنامه ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان شان فراهم کرده اند.

پس با توجه به گفته های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟

ـ بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده اند یا خیر.

بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟

ـ ما اختلاف سنی ۵ سال را مطلوب می دانیم. در این صورت می توانیم بگوییم که زمینه ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران ۱۸ سال و در پسران ۵ سال بیشتر یعنی ۲۳ سال است البته با حداقل توانمندی ها، مهارت ها، حرفه و تحصیلات.

اگر خانمی از همسرش بزرگ تر بود چطور؟

ـ این مساله هم اگر به صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.

همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

ـ ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می کنند نباید برای بچه دار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان شان ایجاد می شود. به عنوان نمونه برای یک مرد ۳۰ ساله و یک زن ۲۵ ساله بچه دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در ۲۳ سالگی و ۱۸ سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.

مریم منصوری

موفقیت در ازدواج


http://maktoobshop.com/


برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمی توان راهنمایی های مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات لازم و ضروری به نظر می رسد.

۱) قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج می کنید قول می دهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار می باشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشته های بسیاری این طناب را به وجود می آورند که از همه مهم تر رشته عشق و علاقه ای است که نسبت به یکدیگر ابراز می دارند. رشته های دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشته های این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثبات تر خواهد بود. پس رشته هایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.

۲) قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج می کنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانواده ای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.

۳) قاعده طلایی سوم: فن عشق ورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی می شود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگ تر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.

۴) قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقت های اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین می شود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید.

محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانواده های مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت می شوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.

۵) قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم می گذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدم های شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه کسب می کنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.

خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری می شود نمی تواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد.

عروس و داماد نمی توانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.

۶) قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که می توانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید.

ممکن است عشق از گفتار عمیق تر باشد ولی گاهی با محبت نمایان می گردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علف های هرز را چید.

هرگاه علف های هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک می شود!

چنانچه علف های هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست می آورد. در ازدواج نیز علف های هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.

۷) قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.

پزشکان، صاحب نظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده می سازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماری های زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکش های خود نداشته باشید آگاه می سازد زیرا علت بعضی از نارضایتی ها واضح و آشکار نمی باشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد.

اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشویی تان بیفزایید.

۸) قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!

با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. از جسارت، اهانت و بی وفایی بپرهیزید!

http://maktoobshop.com/


آیا برای ازدواج آماده ای؟


http://maktoobshop.com/


از آنچه گفته شد برمی آید که نفس ازدواج کردن عملی است که نه تنها موجب رشد و تکامل شخصیتی انسان می شود بلکه در سیر و سلوک معنوی او نیز دخیل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزدیک می کند. حال برای کسی که نسبت به ازدواج بی انگیزه بوده و با این مباحث جدای از انگیزه های مادی، هدفی الهی برای این عمل یافته، لازم است پیرامون آمادگی و شرایط ازدواج بحثی داشته باشیم.

برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.

منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.

در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم. شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟ اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست. پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.

دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند. امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج ۱ ص۳۲) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.

البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد برنیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.

بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند. افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.

برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.

با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد.

سید عبدالرسول علم الهد

http://maktoobshop.com/

ی

دانستنی های ازدواج



http://maktoobshop.com/




از جمله سنت های حاکم بر زندگی انسانها که عامل دوام و بقای نسل بوده و از سوی کلیه قوانین بشری نیز پذیرفته شده، ازدواج و تشکیل خانواده است.

اهمیت خانواده از بعد فردی و اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر جامعه به حدی است که قانونگذار در اصل ۱۰ قانون اساسی آن را واحد بنیادی جامعه اسلامی دانسته است زیرا چنانچه خانواده را اجتماعی مرکب از پدر، مادر و فرزندان بدانیم که با رشته های عاطفی به یکدیگر پیوسته اند، هر اندازه که استحکام این رشته ها قوی تر باشد، ارتباط افراد خانواده با یکدیگر و رابطه این گروه با جامعه عمیق تر خواهد بود و بالعکس.

هر قدر میزان این رابطه عاطفی متزلزل تر و ضعیف تر شود، پیوند اعضای خانواده از یکدیگر و از جامعه گسسته تر خواهد شد.

چنانچه افراد خانواده با حقوقشان آشنا باشند و خود را ملزم به رعایت آن بدانند، قوانین اجتماعی را نیز محترم خواهند شمرد. در مقابل خانواده ای که در آن تنش و ناسازگاری وجود داشته باشد و اعضای آن حقوق یکدیگر را نادیده انگارند، در جامعه نیز نسبت به قوانین بی توجه خواهند بود.

به عبارت دیگر جامعه در حکم آیینه ای است که کنش، رفتار و منش خانواده به خوبی در آن منعکس می شود.

انتخاب همسر

پر واضح است که اولین قدم در تشکیل خانواده انتخاب همسر مناسب است. این امر در نقاط مختلف کشور بر حسب آداب، رسوم و عرف محل متفاوت بوده و نحوه برگزاری آن متغیر است.

در انتخاب همسر رعایت تناسب هایی که ضریب اطمینان را برای رسیدن به یک زناشویی سالم و بدون تنش بالا می برد، ضروری است. صرف نظر از اینکه در بسیاری از نقاط کشور هنوز دختران در انتخاب همسر خویش نقشی ندارند، در نظر گرفتن تناسب بین دو طرف از نظرموقعیت اجتماعی، میزان تحصیلات، وضع خانوادگی و برخی موارد دیگر از سوی والدین لازم به نظر می رسد. یکی از مسائل مهم در زمان انتخاب همسر در نظر گرفتن سن او است.

متاسفانه هنوز در بعضی از شهرها و مناطق کشور، دختران کم سن و سال بر حسب عرف و عادت یا به دلیل مشکلات مالی خانواده راهی خانه شوهران نادیده خود می شوند. حتی به ندرت پیش آمده است که سرپرست خانواده به دلیل بدهکاری، دختر خود را در قبال پرداخت بدهی یا دریافت وجه نقد به عقد ازدواج فردی مسن در می آورد. وجود اختلاف در نوع نگرش، خواست ها و برداشت ها در مقاطع سنی مختلف انکار ناپذیر است. بنابراین بدیهی است فردی که ایام جوانی را پشت سر گذاشته، میل به تفریح و گردش و آنچه را که اقتضای سنین جوانی است از دست داده است. همین عامل می تواند مانع از ادامه یک زندگی سالم شود و چنانچه به دلایلی منتهی به جدایی نشود، باعث افسردگی، خودسوزی و امثال آن خواهد شد.

نکته دیگری که بیانش لازم به نظر می رسد، لزوم تناسب بین سطح تحصیلات طرفین است. نمی توان انکار کرد که سپری کردن مقاطع تحصیلی مختلف بر میزان دانش و اندوخته های فرد خواهد افزود و تأثیر این امر بر نوع نگرش، رفتار و کردار، موجب تکامل شخصیت انسان خواهد شد. در این ارتباط خانمی که با وجود داشتن مدرک دکترا علی رغم مخالفت های شدید خانواده حدود پنج سال قبل با مردی که تحصیلات متوسطه داشت ازدواج کرده بود، اکنون پس از گذشت مدتی، اختلاف در دیدگاه ها و سلیقه ها آن ها را به جایی رسانده است که قادر به تحمل یکدیگر نیستند تا جایی که هر دو طرف حتی از رفت و آمد با خانواده های یکدیگر نیز خودداری می کنند.

به هر حال تناسب تحصیلی یکی از عامل های مؤثر در دوام و بقای زندگی زناشویی است که لازم است در هنگام انتخاب همسر به آن توجه شود. البته عواملی که از آن ها یاد شد هر چند در موفقیت نسبی زناشویی مؤثر هستند اما مسائل دیگری مانند تناسب سطح اقتصاد و فرهنگ خانواده را نیز نمی توان نادیده انگاشت.

خواستگاری

خواستگاری «بیان رسمی تقاضای ازدواج» است زیرا گرچه ممکن است تقاضا به طور خصوصی بین دو طرف مطرح شده باشد اما با توجه به عرف و عادت معمول اجتماعی تا زمانی که خانواده ها در این امر مداخله نکرده باشند، رسمیت پیدا نمی کند. مطابق عرف حاکم بر جامعه ما، پس از انتخاب فرد مناسب، خانواده پسر به خواستگاری دختر می روند ولی چنین رسمی مانع از این نیست که دختر نسبت به تقاضای ازدواج اقدام کند. هر چند قانون انجام این عمل را منع نکرده است اما با توجه به فرهنگ جامعه امری غیر متعارف به شمار می رود. به همین لحاظ دختران این آداب را به منظور پیشگیری از عواقب بعدی رعایت می کنند. طبیعی است با توجه به اقوام مختلفی که در سرزمین پهناور ایران بسر می برند، آداب خواستگاری نیز متفاوت و متغیر باشد ولی آنچه بدیهی به نظر می رسد، عدم تعهد دختر و پسر یا خانواده آنها در این مرحله است، بدین معنا که به راحتی می توانند از ادامه رفت و آمد یا اقدامات بعدی خودداری کنند.

دیدگاه قانون بر امر خواستگاری

در مورد خواستگاری، قانون در زمینه شکل انجام آن، ویژگی های خواستگار و / / / دخالتی نکرده و آن را به توافق طرفین و عرف حاکم بر جامعه واگذار کرده است. اما در خصوص زنی که از او خواستگاری می شود شرایطی معین کرده است که در بحثی تحت عنوان «موانع نکاح» مطرح می شود.

به موجب قانون هر زنی را که فاقد موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد. حال باید دید که موانع نکاح کدام است البته عرف مسئله را به گونه ای حل کرده است مثلاً زنان محرم از جمله این افراد به شمار می روند. به عنوان مثال کسی به خواستگاری خواهر یا خاله یا عمه خود نمی رود. سوای منسوبین نزدیک که خود جامعه به آن آگاهی کامل دارد، یکی از مواردی که مانع نکاح است ازدواج با زنی است که در قید زوجیت دیگری است. همچنین زنی که در عده دیگری است. یعنی زنی که با همسر خود متارکه کرده و صیغه طلاق جاری شده است، تا سه ماه و ۱۰ روز نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا زنی که همسرش فوت کرده، تا چهار ماه و ۱۰ روز از نکاح خودداری می کند. ازدواج همزمان با دو خواهر حتی اگر به صورت موقت باشد نیز تابع همین شرایط است.

ازدواج با دختر خواهر زن (خواهر زاده زن) و دختر برادرزن(برادر زاده زن ) نیز منوط به اجازه زن است.

نامزدی

نامزدی دورانی است برای آشنایی هر چه بیشتر دختر و پسری که در صدد ازدواج و آغاز زندگی جدید مستقل هستند. این دوران در عین شیرینی، زمان پایه ریزی برای یک زندگی دادم و همیشگی در کنار یکدیگر است. در این عمل مرد و زن مقید به نام یکدیگر می شوند تا شخص ثالث را مجال خواستگاری نباشد. از سوی دیگر خانواده دختر نیازمند زمانی است تا وسایلی را تهیه کند که خود را مقید کرده تا به عنوان جهیزیه به همراه فرزند خویش روانه کند.

البته در قانون اشاره ای به جهیزیه و تکلیف خانواده ها به فراهم کردن آن نشده است و تنها اشاره شده که مطابق عرف و به منظور رفع حاجت زوجین در آغاز زندگی تهیه می شود اما متأسفانه این مسئله این روزها به دستاویزی برای خودنمایی بدل شده و مانعی برای ازدواج دختران شده است به طوری که سرمایه و پس انداز زیادی از خانواده ها را صرف خود می کند و بسیار مشاهده می شود که برخی خانواده ها تنها ملکی را که خود در آن سکونت دارند برای مهیا کردن جهیزیه به فروش می رسانند.

به هر حال به موجب ماده ۱۰۳۵ قانون مدنی، نامزدی ایجاد علقه زوجیت نمی کند. هر چند تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر شده، پرداخته شده باشد. چنانچه تمام یا قسمتی از مهریه به دختر پرداخت شده باشد، در صورت بهم خوردن وصلت قابل استرداد است زیرا مهر به منظور ازدواج مقرر شده و می توان آن را باز پس گرفت.

در مواردی هم که به دلیل رعایت جنبه شرعی و به لحاظ محرمیت دختر و پسر صیغه عقد جاری شده باشد نیمی از مهر قابل استرداد است. چنانچه صیغه عقد برای مدت محدود و معینی جاری شده باشد، تابع مقررات جداگانه ای است که در مبحث عقد منقطع یا موقت به آن پرداخته می شود. در ماده مذکور قید شده است که هر یک از زن و مرد مادامی که عقد نکاح جاری نشده می تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر به هیچ وجه نمی تواند او را مجبور به این ازدواج کند یا از جهت امتناع از وصلت درخواست خسارت کند. چنانچه ملاحظه می شود این ماده قانونی، نامزدی را موجب تعهد طرفین نمی داند.

منطق نیز حکم می کند با توجه به اینکه دوره نامزدی مقدمه ای برای ازدواج است و در واقع دوران آشنایی طرفین با خلقیات و روحیه یکدیگر برای برنامه ریزی یک زندگی دایمی است، چنانچه به این نتیجه برسند که امکان شروع زندگی با یکدیگر را ندارند از آن منصرف شوند. به عبارت دیگر تا زمانی که فرزندی به وجود نیامده یا پایبندی های دیگر مانع از جدایی نشوند و از متارکه به شخص سومی آسیب وارد نمی شود، این اقدام صورت گیرد. ذکر این نکته ضروری است در مورد افرادی که با اجرای صیغه عقد حتی برای مدتی کوتاه جنبه شرعی موضوع را رعایت کرده اند، شرایط دیگری برای بر هم زدن این وصلت وجود دارد. طبق قانون زن و مرد از جهت مخارجی که متحمل شده اند نمی توانند درخواست خسارت کنند.

بدیهی است تا زمانی که ازدواج صورت نگرفته است زن مالک مهر نیست بنابراین اگر مهریه دریافت شده باید باز پس داده شود.

با این وجود حتی اگر مخارجی که جهت برگزاری جشن نامزدی، مراسم خواستگاری و امثال آن بر خانواده ها تحمیل می شود به عنوان خسارت پرداخت شود، آسیب های روحی و روانی و صدماتی که بر اثر نامزدی و نزدیکی قلب ها و اطلاع اقوام و خویشان از این نامزدی بر زن و مرد وارد می شود را نمی توان نادیده گرفت.

پر واضح است با توجه به عرف جامعه، دختری که در یک نامزدی با شکست مواجه شده است شانس خواستگاری های بعدی و در نهایت ازدواج او کمتر خواهد شد.

در ماده ۱۰۳۶ قانون مدنی که در سال ۱۳۶۱ حذف شد پیش بینی شده بود که اگر یکی از نامزدها، ازدواج را بدون علت موجه به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا والدین او یا اشخاص دیگر با اطمینان از وقوع ازدواج مخارجی متحمل شده باشند، طرفی که وصلت را به هم زده است باید خسارات وارد شده را پرداخت کند. این ماده می توانست به نوعی خسارت های مادی وارد شده بر دختر، پسر یا خانواده های آنان را جبران کند به خصوص در مورد افرادی که به منظور سوءاستفاده اقدام به نامزدی های متعدد کرده و به دلایل واهی آن را بر هم می زدند، از تکرار موضوع پیشگیری می کند. با این وجود ماده قانونی مذکور در تاریخ ۱۳۶۱ /۱۰ /۸ حذف شد. البته این ماده تنها خسارت های مادی ناشی از مخارج وصلت را دربرمی گرفت در حالی که زیان های معنوی حاصل از بر هم خوردن نامزدی بیش از ضرر و زیان مادی آن موجب تألم خاطر می شود.

خسارت های مادی به هر حال و از هر طریق قابل جبران است و آنچه همواره در خاطر انسان باقی می ماند، رنج، تألم و دردی است که بر هم زدن نامزدی به وجود می آورد.

توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کند که مطابق اصل ۴۰ قانون اساسی هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ضرر زدن به دیگران قرار دهد. ماده یک قانون مدنی نیز مقرر می دارد هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان، سلامتی، مال، آزادی، حیثیت، حسن شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمه ای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی فرد دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. چنانچه ملاحظه می شود، قانون مسئولیت مدنی پرداخت کلیه خسارت ها اعم از مادی یا معنوی، به عمد یا غیر عمد را شامل می شود.

بنابراین طرفی که از بر هم خوردن نامزدی دچار آسیب روحی شده می تواند با استناد به قانون مزبور، درخواست خسارت معنوی کند.

باز پس دادن هدایای نامزدی

چنانچه معمول و متداول است در مدت نامزدی و به منظور شیرین تر کردن این ایام، دختر و پسر یا خانواده های آنها به تهیه و رد و بدل کردن هدایایی اقدام می کنند از جمله در دیدارها با اهدای گل و شیرینی یا در مناسبت های مختلف مانند اعیاد مذهبی با تولد طرفین، هدایایی مثل لباس، طلا و امثال آن رد و بدل می شود که در صورت به هم خوردن نامزدی قانونگذار تکلیف هدایا را به این صورت روشن کرده است:

بر طبق ماده ۱۰۳۷ قانون مدنی هر یک از نامزدها می تواند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین او داده است مطالبه کند. اگر عین آن هدایا موجود نباشد هدیه دهنده مستحق دریافت قیمت هدیه هایی خواهد بود که از روی عادت نگه داشته می شوند مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر از بین رفته باشند.

آنچه از این ماده برداشت می شود این است که به طور کلی از هدایای نامزدی چیزی که ماندگار و از روی عادت قابل نگهداری را می توان باز پس گرفت، بنابراین هدایای نامزدی را می توان به دو نوع تقسیم کرد:

الف: وسایل مصرف شدنی و غیر قابل نگهداری مانند: گل و شیرینی که قابل باز پس گیری نیستند.

ب: آنچه ماندگار است مانند لباس، پارچه، جواهرات یا ظروفی که به عنوان پیشکش اهدا شده است. در مورد این گونه هدایا آنچه موجود است عیناً باز پس داده می شود مثلاً اگر هدیه عبارت از یک دستبند بوده که موجود است، به همان صورت به اهدا کننده باز می گردد و چنانچه تلف شده باشد و عین آن موجود نباشد، مبلغ آن به اهدا کننده داده می شود. در بعضی موارد فقدان هدیه تقصیر مصرف کننده نیست که در این صورت ضامن پرداخت قیمت نیز نیست.

مثلاً اگر اهدایی ظرفی باشد و بدون تقصیر استفاده کننده یا طلایی باشد که مفقود شده یا به سرقت رفته باشد. ذکر این نکته ضروری است که منظور قانونگذار در تقصیر غیر عمدی هدیه، آن است که هدیه گیرنده به طور عمدی آن را تلف نکرده باشد.

استرداد هدایا در صورت فوت یکی از نامزدها:

ماده ۱۰۳۸ قانون مدنی یادآور شده است در مورد پرداخت قیمت هدایایی که عیناً موجود نیست چنانچه در اثر فوت یکی از نامزدها وصلت به هم بخورد، طرف مقابل وظیفه ای از بابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

در این ماده با توجه به فوت یکی از طرفین خاطرات وی محترم شمرده شده و در مورد اموالی که عیناً موجود نباشد قیمت آن را قابل دریافت نمی داند. بنابراین چنانچه خود مال موجود باشد و طرف مقابل نیز مایل به باز پس گیری آن باشد، می تواند همان مال اهدایی را دریافت کند در غیر این صورت نمی تواند بهای آن را درخواست کند.

اداره آموزش های مردمی معاونت آموزش قوه قضائیه

آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟


http://maktoobshop.com/


آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:

۱) عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.

۲) روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )

۳) مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)

۴) بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.

۵) مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )

۶) پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.

۷) ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.

۸) دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.

۹) تعهدات اجتماعی.

۱۰) اهداف و آرزوهای فردی.

اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.

مفهوم تعهد در ازدواج

ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر . رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:

ـ سازگاری معنوی

ـ سازگاری شخصیتی

ـ خود شناسی آگاهانه

توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)

علاقه دو سویه بیکدیگر

خصایص اثر بخش

۱) افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.

۲) مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.

۳)دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.

۴) فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.

  

ازدواج بین همکاران


http://maktoobshop.com/


با توجه اینکه این روزها اکثر دخترخانم ها شاغل هستند، احتمال اینکه دختران و پسران درمحیط کار با هم آشنا شده و ازدواج کنند زیاد است. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر ساعات عمر افراد در محل کار سپری می شود، ایجاد علاقه و ازدواج بین همکاران، امری غیرقابل اجتناب است. ضمنا محل کار محیطی است که اکثریت افرد بهترین رفتارها را از خود نشان می دهند، ظاهری آراسته و مرتب دارند و هوش و ذکاوت آنها نمایان می شود!

همین جاست که باید در امر ازدواج با همکارتان دقت بیشتری کنید چون ممکن است رفتار او در خارج از محیط کار به این ایده آلی نباشد. نمی خواهیم شما را بترسانیم بلکه بهتر است تمامی عناصر ضروری برای شعله ور شدن علاقه و تمایل به ازدواج با همکارتان را بشناسید تا عاقلانه تر تصمیم بگیرید.

جرقه اولیه

در همان ابتدا دو تا همکار ممکن است نظرشان به هم جلب شود. این شرط لازم برای ازدواج است، اما کافی نیست و باید مسائلی را درنظر گرفته و به آن اهمیت دهید.

باید ببینید همکار آقا یا خانم شما که نیازهای شغلی شما را به خوبی پوشش داده و همکاری بسیار خوبی با شما دارد آیا در زمینه زندگی مشترک هم همین خصوصیات را دارد؟ توجه داشته باشید آنجا محیط کار است و هدف آن است که کار به بهترین نحو ممکن انجام شود.

اصل این است که وقتی زن ببیند یک مرد تمام نیازهای او را برطرف می کند و یک مرد متوجه شود هر آنچه را که یک زن طالب آن است دارد، ماده اولیه برای ازدواج و علاقه فراهم می شود.

اما این نیازها و دارندگی ها باید در تمام ابعاد رعایت شود. اگر همکارتان به خوبی نیازهای شغلی شما را برطرف می کند خوب است ولی دلیل نمی شود نیازهای زندگی مشترک را هم به همین خوبی برآورده کند. پس تنها بر این اساس تصمیم نگیرید و این مسائل را در بیرون از محیط کار هم بررسی کنید.

معمولا آدم ها نسبت به کسی تمایل به ازدواج پیدا می کنند که ازنظر بلوغ فکری و عمق افکار در سطح خودشان باشد. اگرچه این مسئله تا حد زیادی وابسته به سن است اما نمی توان گفت تنها به سن مربوط است. طبیعی است احتمال اینکه همکاران در محیط کار ازنظر بلوغ فکری، سطح تفکر، عقاید و حتی سن به هم نزدیک تر باشند، بیشتر است.

این مسئله یک امتیاز مثبت برای همکارانی درنظر گرفته می شود که قصد ازدواج دارند. معمولا این افراد در زندگی مشترک هم نیازها و مشکلات یکدیگر را بیشتر درک کرده و با هم همکاری بهتری دارند.

وقتی ما به عقاید و ارزش های طرف مقابل احترام می گذاریم، ماده محترقه لازم برای اشتعال عشق و علاقه فراهم می شود. در محیط کار این فرصت وجود دارد که در مورد ارزش های طرف مقابل بیشتر بدانیم. حتی اگر در بسیاری موارد با او هم عقیده نباشیم اما فرصت و مجال کافی برای شناختن عقاید و ارزش های مختلف بین ما وجود دارد و این یک فرصت مناسب برای شناخت بهتر طرف مقابل است. البته اگر تنها به عقاید و ارزش های شغلی توجه نکرده و سایر مسائل را هم درنظر بگیریم.

همکاران مراقب باشید!

طبیعی است که در محیط کار، همکاران بیشتر همدیگر را می بینند و گاهی در کنار هم بودن در ساعات طولانی باعث ایجاد علاقه و عشق شدید می شود. این همان نقطه خطرناکی است که باید از آن پرهیز کنید. بهتر است مسئله را با هم مرور کنیم. اولا خانم ها و آقایان باید در محیط کار کاملا جدی بوده و تمام سعی و تلاششان ارائه خدمات شغلی به بهترین نحو باشد. پس محیط کار برای لوس بازی و یا وقت تلف کردن نیست.

حالا در این بین دو نفر به هم علاقه مند می شوند. در این زمان اصلا نباید جو کاری مختل شود و جدیت افراد از بین برود. هیچ کس نباید از این علاقه باخبر شود الا طرف مقابل و در زمان لازم. اگر غیر از این باشد رفتارهای ناشی از علاقه گل کرده عشقی، سطحی و احساسی شعله ور می شود.

ضمناهمکاران خیلی زود به این علاقه پی می برند و ممکن است این مسئله در محیط کار بین همه پخش شود و اگر شما در نهایت برای ازدواج به توافق نرسید، جو ایجاد شده برایتان مشکل ساز می شود.

پس بهتر است در محیط کار، تمام فکر و ذکرتان کار و تولید بهینه باشد و در شرایطی که حس کردید می توانید مسئله را با طرف مقابل در میان بگذارید از طریق خانواده ها اقدام کنید و تا مسئله قطعی نشده است از طرف مقابل خواهش کنید در محیط کار، هیچ کس مطلع نشود. یادتان باشد افراد بدجنس و مشکل ساز در همه جا حضور دارند.

از همکاری تا همزیستی

و اما اگر دو همکار در نهایت عقل و درایت و به دور از احساسات زودگذر با هم ازدواج کردند باید مسائلی را درنظر بگیرند. با توجه به اینکه این دو نفر از این پس کل شبانه روز را در کنار هم هستند، مسائلی مطرح می شود که قابل بحث است.

این حالت معایب و منافعی دارد. از فواید آن، این است که تنش های فکری هر دو نفر مشابه است، شرایط روحی و فکری همدیگر را بهتر درک می کنند، همدردی و همدلی آنها بیشتر است، آدم های اطرافشان مشترک است و در نتیجه صحبت ها و روابط آنها با سایرین وجه اشتراک بیشتری دارد و می توانند در صورت بروز مشکلات زندگی، یکدیگر را ازنظر شغلی پوشش دهند. اما عیب این ازدواج ها آن است که ممکن است این با هم بودن به صورت طولانی و دائم کمی خسته کننده باشد.

بهتر است در این شرایط با رعایت نکات زیر، همان علاقه و احترام اولیه را در روابط خود حفظ کرده و این عشق را تمام مدت شعله ور نگهدارید. بعد از ساعات کاری در مورد مسائل شغلی کمترصحبت کنید و در این زمینه محدودیت هایی را درنظر بگیرید. به همدیگر فرصت بدهید و به اموری که مورد علاقه فردی خودتان هست، بپردازید. سرگرمی ها و علایق شخصی را فراموش نکرده و به آنها احترام بگذارید. اوقاتی را با خانواده و دوستانتان سپری کرده و به خرید یا سایر فعالیت ها بپردازید. با زوج هایی رفت و آمد داشته باشید که همکارتان نیستند. سعی نکنید دوستان خانوادگی شما همه از همکارانتان باشند. هر سال یک برنامه مسافرتی داشته باشید و بهتر است همسفران شما همکارانتان نباشند.

دکتر جان گری ترجمه: فرشته آل علی

http://maktoobshop.com/